به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شمس الحاجیه اردلانی

  • مریم اسمعیلی، مریم پرهیزکاری*، شمس الحاجیه اردلانی

    از مهم ترین مسائلی که جامعه کنونی با آن روبه رو است، رابطه سنت و مدرنیته است. رابطه سنت و مدرنیته یکی از مسائل مهم جامعه کنونی است که در ادبیات داستانی نیز بازتاب یافته است. در جریان مدرنیته شدن، جوامع بسیاری از ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و حتی نقش ها، دچار دگرگونی و تحول شده اند. یکی از مسائل مدرنیته، بر اساس دیدگاه گیدنز، تغییر و دگرگونی است و بر پایه و اساس نقد گذشته و حال استوار است تا آنجا که خود را نقد می کند. جامعه ایل بختیاری به عنوان بخشی از ساختار جامعه ایرانی، دارای ساختاری کاملا سنتی است که در سال های اخیر مسیر دگرکونی و رشد را پیموده است، به نحوی که این تغییرات در ساختارهای مختلف خانوادگی، ایلی و طایفه ای، روابط بین نقش های اجتماعی، آداب و رسوم و به طور کلی در تمام عناصر فرهنگی، خود را نشان داده است. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی و نقد جامعه شناختی آثار محمد بهمن بیگی بر اساس دیدگاه آنتونی گیدنز بپردازد. آنتونی گیدنز، معتقد است که سنت ها در هر جامعه ای حتی جامعه مدرن نیز به حیات خود ادامه می دهند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سنت ها در آثار بهمن بیگی، حضور چشمگیر دارند و از بین نرفته اند و حتی نگاهبانانی دارند که مراقب و محافظ آن ها هستند. این آداب و رسوم بر اساس نظر گیدنز به صورت دسته جمعی و گروهی برگزار می شوند به نحوی که با هویت افراد ایل، پیوند ناگسستنی دارند و به انحای گوناگون تکرار می شوند.

    کلید واژگان: نقد جامعه شناختی, سنت, مدرنیته, محمد بهمن بیگی, ایل بختیاری.
    Maryam Ismaili, Maryam Parhizkari*, Shamsolhagyeh Ardalani

    One of the most important issues facing today's society is the relationship between tradition and modernity. The relationship between tradition and modernity is one of the important issues of today's society, which is also reflected in fiction.. In the course of modernization, many societies have undergone transformation and transformation of social, cultural structures and even roles. One of the issues of modernity, according to Giddens' view, is change and transformation, and it is based on the critique of the past and the present as much as it critiques itself. Il Bakhtiari society, as a part of the structure of Iranian society, has a completely traditional structure that has undergone growth and transformation in recent years, so that these changes in different family, clan and clan structures, relationships between social roles, customs and traditions And in general, it has shown itself in all cultural elements. In this research, the author is trying to analyze and critique the sociological works of Mohammad Bahman Bigie based on the perspective of Anthony Giddens in a descriptive-analytical way. Anthony Giddens believes that traditions continue to exist in any society, even modern society. The results of the research indicate that the traditions have a significant presence in Bahman Begi's works and have not disappeared and even have guardians who watch over and protect them. According to Giddens, these customs and traditions are held collectively and in a group, in such a way that they have an inseparable connection with the identity of the people of the tribe and are repeated in various ways.

    Keywords: Sociological Critique, Tradition, Modernity, Mohammad Bahman Bigie, Il Bakhtiari
  • سید نیام الدین حسینی، سید محمود سیدصادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    بشر از گذشته های دور، چه در لحظه های تنهایی و چه در مراسمی مانند جشن های مذهبی، شکار و جنگ ها، همیشه ترانه هایی را زمزمه می کرده است. این ترانه های عامیانه از آغاز تاکنون با نام های متفاوتی معرفی شده اند. ترانه های عامیانه، ریشه در فرهنگ و آداب و رسوم یک ملت دارد. مردم با این ترانه ها زیسته اند و شادی و اندوه خود را با آن ابراز نموده اند. با آن ها اعتراض و شکوه و شکایت خود را نشان داده اند. دراین بین، فرهنگ مردم دشتی و مناطق دیگر استان بوشهر مورد توجه این نوشتار است. در این نوشتار با رویکرد متن شناسی و تحلیل درونی و کارکردهای فرهنگی- اجتماعی، این گونه های ادبی بررسی و  واکاوی شده است. ترانه های عامیانه ای؛ همچون گل گلی، گل سوسنی، سوز سوز، زینو زینو و... مواد اصلی این تحقیق را تشکیل می دهد. در بررسی ملودی های این آوازها، به مولفه ها و سایر ویژگی های هرکدام از آن ها اشاره شده، هم چنین به بررسی ادبیات و ابیات متناظر با هر کاربرد پرداخته شده است. با توجه به گوناگونی مقام ها، ترانه ها و نغمات، می توان به این نتیجه رسید که موسیقی و بومی سروده های شهرستان دشتی ازنظر کیفیت و کمیت، منحصربه فرد است و در ایران جایگاه ویژه ای دارد و با توجه به صنعتی شدن شهرها و نیز با درگذشت راویان موسیقی اقوام، رفته رفته موسیقی این اقوام نیز رو به نابودی و یا فراموشی می رود. با بررسی و توضیح ساختار موسیقایی از موسیقی اقوام، سعی در حفظ و نگهداری، همچنین شناساندن این موسیقی به دیگر فرهنگ ها، خواهد شد.

    کلید واژگان: ترانه های عامیانه, دشتی, درون مایه, عامه سروده ها, فرهنگ عامه
    Sayyid Niamuddin Hosseini, Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi *, Shams Alhajieh Ardalani

    From time immemorial, human beings have always whispered songs, whether in solitary moments or in ceremonies such as religious celebrations, hunting, and wars. These songs have been introduced with different names from the beginning until now. Folk songs are rooted in the culture and customs of a nation. People have lived with these songs and expressed their joy and sorrow with them. With them, they have shown their protest, glory and complaint, and in a word, these songs have been a reflection of the customs of the society. In the meantime, the culture of the people of Dashti is considered in this article. In this article, with the approach of textualism and internal analysis and socio-cultural functions, these literary genres have been studied and analyzed. Songs such as Golgoli, Gol Sosani, Sooz Sooz, Zino Zino, etc. are the main materials of this research. In the study of the melodies of these songs, the components and other characteristics of each of them have been mentioned, as well as the literature and verses corresponding to each application. Due to the variety of authorities, songs and melodies, It can be concluded that the music and folk songs of Dashti city are unique in terms of quality and quantity and have a special place in Iran. Due to the industrialization of cities and the death of narrators of ethnic music, the music of these ethnic groups gradually It is also disappearing or forgotten. By examining and explaining the musical structure of ethnic music, we will try to preserve and introduce this music to other cultures.

    Keywords: plain, folk songs, songs, theme, popular culture
  • سید حسین موسوی، شمس الحاجیه اردلانی*، سید جعفر حمیدی
    فرشتگان موجوداتی نامحسوس هستند که خداوند آنان را خلق کرده تا در راسته فرامین وی انجام وظیفه نمایند. سویی دیگر بینامتنیت قرار دارد که روش همگرایی متون با توجه به اثرپذیری از متون قبل و تاثیرگذاری بر متون بعد است. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و با هدف بررسی حضور فرشتگان در شعر حافظ شیرازی و امام خمینی با تکیه بر بینامتنیت قرآنی تدوین گردیده است. حافظ و امام خمینی هر دو دارای گرایش هایی عرفانی بوده و با عنایت به اینکه ایشان آشنایی کامل به کلام حق داشته اند، بنابراین مضمون غالب اشعار این دو بر مبنای عرفان است. فرشتگان به عنوان مجریان اوامر خداوند که بیشتر از هویت تکوینی برخوردار هستند به خوبی مورد توجه حافظ و امام خمینی قرار گرفته اند. ایشان به طیف گسترده ای از فعالیت های فرشتگان اشاره کرده اند؛ هم جوانب رحمت، هم جوانب غضب و هم بینابین که بسته به واکنش به رفتار انسان، مورد توجه بوده است.
    کلید واژگان: قرآن, فرشته, بینامتنیت, حافظ, امام خمینی
    Sayyed Hossein Mousavi, Shamsalhajeyah Ardalani *, Sayyed Jafar Hamidi
    Angels are inconspicuous beings that god created them to serve through his orders. On the other hand, it is intertextuality which is the method of text convergence, based on impressionability from previous texts and the influence on later texts. The current research is qualitative research with the descriptive-analytical method based on library resources and with the aim of investigating the role of angels in the poetry of Hafez of Shiraz and Imam Khomeini, it has been compiled based on Quranic intertextuality. Both Hafez and Imam Khomeini had mystical tendencies and regarding the fact that they had complete familiariaty with the word of God, therefore the dominant theme of their poems is based on mysticism. Angels as executors of God's orders, which mostly have a formative identity, are well considered by Hafez and Imam Khomeini. They pointed to a wide range of angel's activities; both aspects of mercy and wrath and also in between which depend on reaction to human behavior, were regarded.
    Keywords: Quran, Angel, intertextuality, Hafez, Imam Khomeini
  • سید حسین موسوی، شمس الحاجیه اردلانی*، سید جعفر حمیدی

    بینامتنیت روش هم گرایی متون بر مبنای تاثیر بر یکدیگر و شکل گیری معنای متن به وسیله متون دیگر است. به عبارت دیگر، بینامتنیت، روش تاثیرپذیری از متون قبل و تاثیرگذاری بر متون بعد است. ژنت بینامتنیت را در مفهوم محدود، حضور هم زمان متنی در متن دیگر به کار برده و تعریف وی از بینامتنیت در سه سطح است: سطح خیلی آشکار یا همان نقل قول، سطح کمتر آشکار و پنهان شده ارتباط دو متن و سطحی با کمترین وضوح که ضمنی است و در آن اشاره پنهانی متنی به متن دیگر مورد نظر است و شامل کنایات، استعارات و تلمیحات می باشد ؛ به گونه ای که درک کامل متن، بدون فهم اشارات آن امکان پذیر نباشد. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای با هدف تبیین بینامتنی ضمنی قرآن در اشعار امام خمینی است؛ لذا به واکاوی آن دسته از اشعار امام خمینی که بر اساس سطح بندی بینامتنی ژنت رابطه بینامتنی ضمنی با کلام الهی دارند پرداخته شده است. نیز یافته های این پژوهش بیان کننده ارتباط وسیع شعر امام خمینی با آیات قرآن کریم است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, امام خمینی, بینامتنیت, ژراژ ژنت, تلمیح, بینامتنیت ضمنی
    Seyyed Hossein Mousavi, Shamsolhajiyeh Ardalani *, Seyyed Jafar Hamidi

    Intertextuality is a method of convergence of texts based on interdependent ways in which texts stand in relation to one another, where the meaning of one text is shaped or influenced by its relationship with other texts. In other words, intertextuality refers to taking influence from previous texts to influence the next texts. According to Gerard Genette, in its brief definition, intertextuality is the simultaneous occurrence of two texts in each other. His definition of intertextuality falls into three levels: a very clear level or quotation, less clear level or plagiarism and least clear or implied level or allusion. Allusion implies such concepts as allegory and metaphor, without its hints it is impossible to fully understand a text. This work is a qualitative research work developed through a descriptive-analytical method and based on library documents meant to clarify implied intertextual clarification of the Holy Quran in Imam Khomeini’s poetry. Therefore, we have reviewed those poems by Imam Khomeini that, according to Genette’s classification of intertextuality, they have an implied intertextual relationship with the words of the Holy Book. Findings of the paper indicate a broad-based relationship between Imam Khomeini’s poetry and the verses of the Holy Quran.

    Keywords: Holy Quran, Imam Khomeini, intertextuality, Gerard Genette, allusion, implied intertextuality
  • سید نیام الدین حسینی، سید محمود سیدصادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    مفتون در دوبیتی ها وسروده و عاشقانه های غنایی خود به شیوه موثر از ابزارهای بلاغی، مخصوصا علم معانی بهره برده است. در این پژوهش، نقش علم معانی در انتقال اندیشه های شاعرانه در دوبیتی های مفتون، بررسی شده تا مشخص شود او هنگامی که در لابه لای دوبیتی های غنایی و عاشقانه خود خواسته است به طور ضمنی به پند و اندرز و تعلیم روی بیاورد، از چه نوع جمله هایی استفاده کرده و چگونه آن ها را به کار برده است تا مضامین مورد نظر به بهترین شکل به مخاطب منتقل شود. مفتون با استفاده از علم معانی و ابزارهای مناسب آن مانند جمله های پرسشی، خبری و امری به شیوه ای موثر، در انتقال مفاهیم و مضامین شعری به مخاطب خود موفق بوده است و درعین حال از این طریق، حضور مخاطب در لابه لای متن را نیز برجسته تر نشان داده است. بررسی این دسته از جملات و اغراض ثانویه آن ها برای شناخت اندیشه و افکار او بسیار ضروری است. با بررسی نوع جملات به کار رفته در ابیات تعلیمی و اغراض و معانی ثانویه آن ها، چگونگی پیوند زبان غنایی مفتون با اهداف تعلیمی او در این سروده ها مشخص می شود. نگارندگان در این پژوهش به شیوه توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی این دسته از جملات و معانی ثانویه آن ها پرداخته اند و نکات برجسته سه مبحث از علم معانی، یعنی جملات پرسشی امری و خبری و نقش و تاثیر آن ها در انتقال موثر مضامین شاعر در سروده غنایی و عاشقانه، شرح و تبیین شده است.

    کلید واژگان: دوبیتی, مضامین شعری, مفتون بردخونی, خبر و انشاء, علم معانی
    Sayyid Niamuddin Hosseini, Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi *, Shams Alhajieh Ardalani

    Meftun has effectively used rhetorical tools, especially semantics, in his couplets, songs and lyrical romances. In this research, the role of semantics in the transmission of poetic ideas in the enchanted couplets has been investigated in order to identify that when he wants to implicitly turn to advice and teaching in his lyrical and romantic couplets, What kind of sentences did he use and how did he use them to convey the intended themes to the audience in the best way. By using the science of meanings and its appropriate tools such as interrogative, informative and imperative sentences in an effective way, Muftun has succeeded in conveying poetic concepts and themes to his audience, and at the same time, in this way, the presence of the audience in the context of the text. It has also shown more prominently. Examining these sentences and their secondary purposes is very necessary to understand his thoughts. By examining the type of sentences used in didactic verses and their secondary purposes and meanings, it is determined how to connect the lyrical language of Mofotun with his educational goals these poems. In this research, the authors have investigated this category of sentences and their secondary meanings in a descriptive-analytical way and library tools, and the salient points of three topics of the science of semantics, i.e. imperative and informational interrogative sentences and their role and influence in The effective transmission of the poet's themes in the lyrical and romantic song has been described and explained

    Keywords: couplets, poetic themes, fascinated by bloodshed, news, composition, semantics
  • سید نیام الدین حسینی، سید محمود سید صادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    فایز دشتی (1330-1250ق) از شاعران ترانه سرای جنوب و از نمایندگان اشعار فولکلوریک و ادبیات عوام و بومی این منطقه است که در ترانه های خود به اندیشه های تعلیمی توجه ویژه دارد. او را با احساس ترین شاعر عوام و مردمی خوانده اند. با نگاهی کلی به دوبیتی های فایز می توان حضور عاطفه و احساس لطیف و ذوق شاعرانه او را همراه با عناصر گوناگون بومی دریافت. او در سروده ها و عاشقانه های غنایی خود به مسایل اخلاقی و تعلیمی اشاره کرده و به شیوه موثر از ابزارهای بلاغی، مخصوصا علم معانی بهره برده است. فایز با استفاده از علم معانی و ابزارهای مناسب آن مانند جمله های پرسشی، خبری و امری، به شیوه ای موثر در انتقال مفاهیم اخلاقی و تعلیم آن ها به مخاطب خود موفق بوده و در عین حال از این طریق، حضور مخاطب را در لابه لای متن برجسته تر نشان داده است. نگارندگان در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی این دسته از جملات و معانی ثانویه آن ها پرداخته و نکات برجسته سه مبحث از علم معانی، یعنی جملات پرسشی، امری و خبری و نقش و تاثیر آن ها در انتقال موثر مضامین تعلیمی شاعر در سروده غنایی و عاشقانه را شرح و تبیین کرده اند.

    کلید واژگان: ادبیات تعلیمی, فایز دشتستانی, دوبیتی, خبر و انشاء, علم معانی
    Sayyid Niamuddin Hosseini, Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi *, Shamsalhajeyah Ardalani

    Faez Dashti (1871-1951AH)is one of the poets of the southern song house and one of the representatives of folk poetry and popular and indigenous literature of this region, who pays special attention to educational ideas in his songs. He has been called the most emotional poet of the common people. With an overview of Fayez's couplets, one can understand the presence of his emotion and delicate feeling and poetic taste along with various local elements. In his lyrical poems and romances, he has referred to moral and educational issues and has effectively used rhetorical tools, especially semantics. This benefit has been successful in conveying moral concepts and teaching them to its audience by using semantics and its appropriate tools such as question sentences, news and something in an effective way, and at the same time, through this, The presence of the audience in the text lab is also more prominent. In this research, the authors have studied this category of sentences and their secondary meanings in a descriptive-analytical manner and library tools, and the highlights of three topics of semantics, namely, question and news question sentences and their role and effect. In the effective transmission of the poet's educational themes in the lyrical and romantic poem, it has been explained and explained.

    Keywords: educational literature, Fayez Dashtestani, couplet, news, composition, semantics
  • سرور خانه بیگی، سید محمود سید صادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    یکی از جملاتی که در معانی ثانوی به کار می رود، جمله امری است. در این مقاله در نظر داریم برخی از گونه های جمله را از لحاظ امر و اغراض ثانوی آن که مولوی با شناخت و احاطه بر کلام و اشراف بر ظرفیت های وجودی معانی، در مثنوی به کار برده، بیان کنیم. به این نتیجه رسیدیم که کاربرد این گونه ها در کلام مولانا قطعا وجه ساختگی نداشته و کاملا خودجوش و برگرفته از سرچشمه معانی بوده که از ذهن خلاقش تراوش نموده است. ذکر این اغراض ثانوی در مثنوی، درحقیقت رشته ارتباطی محکم بین ذهن خواننده و شاعر است تا حدی که بیان شیوه مولانا در کاربرد این گونه جملات امری، بر جذابیت و دلنشینی معانی افزوده و به مقتضای حال مخاطب، اغراض ثانوی را بیان کرده است. هدف از این پژوهش، بررسی سبک و ساختار جملات امری در دفتر سوم مثنوی شریف است. نویسندگان درصدد پاسخگویی به این پرسش اند که مولانا به چه منظور و مقصودی از جملات امری استفاده کرده است و بسامد کدام یک از اغراض بیشتر است؟ نوع پژوهش، بنیادی و با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و یافته ها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش، دفتر سوم مثنوی است. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که مولانا همه اغراض ثانویه را به کار برده است و اغراض ثانویه امر فقط مختص به همان مواردی نیست که در کتاب های معانی ذکر شده است. پرکاربردترین این اغراض عبارت اند از: ارشاد، استرحام، تمنی و آرزو، ترغیب و تشویق، دردمندی و التماس و اظهار و بیان معانی متعدد به طور هم زمان در یک جمله امری توسط گوینده صورت گرفته است.

    کلید واژگان: سبک شخصی, اغراض ثانویه, جملات امری, مثنوی مولانا, معانی
    Soror Kan Beigi, Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi *, Shamsa lhajeyah Ardalani

    One form of sentence used to convey secondary meanings is the imperative mood. This article focuses on types of sentences involving imperative mood and conveying secondary signification in Rumi’s Masnavi, which he used in his work with his mastery of language and knowledge of conceptual capacities.  The study   The purpose of this study is to investigate the style and structure of imperative sentences in the third book of Masnavi Sharif.   The authors aim to investigate Rumi’s intention in employing imperative sentences and the ensuing secondary meaning with highest frequency. The type of research is basic and descriptive-analytical, and the findings are examined based on content analysis. The statistical population of the research is the third book of Masnavi. The result of the research indicates that Rumi has used all the secondary meaning, and imperative sentences with secondary meaning are not clearly limited to the same cases mentioned in the books of meanings. Also, the most widely used of secondary meaning are guidance, rest, desire, persuasion and encouragement, pain and supplication, and the expression of multiple meanings has been done simultaneously in one sentence by the speaker.

    Keywords: personal style, secondarymeaning, imperative sentences, Rumi's Masnavi, meanings
  • علی علیزاده، شمس الحاجیه اردلانی*، سید مجتبی حسینی

    یکی از مختصات قرآن بهره مندی از وزن و موسیقی است؛ لذا بررسی تطبیقی اوزان و بحور عروضی با قرآن می تواند جلوه هایی ناب از اعجاز کلانی قران را آشکار سازد. این پژوهش با رویکردی تطبیقی به نظیره یابی میان برخی از بحور عروضی مطبوع و پرکاربرد در متون نظم فارسی با آیات قرآن کریم می پردازد. در این پژوهش کوشیده ایم از نظیره یابی بحور نامطبوع و ثقیل احتراز جوییم و اشعار شاهد و مثال را نیز از میان ابیات مشهور و دلنشین پارسی گزینش نماییم. هدف از نگارش پژوهش حاضر، ایجاد پیوند بیشتر میان شعر پارسی و نثر موزون و مسجع قرآن کریم و تقریب و موانست میان موسیقی دلنواز نظم پارسی و نثر قرآنی است. روش کشف و استخراج این همانندی ها و مشابهات میان دو متن تطبیقی نیز ذوقی است و تابع اصول ثابتی نیست. بدین معنی که نگارنده بر اساس ذوق خویش ، گاه ارکان مجزای بحور را با شعر پارسی به طور متناظر و جزء به جزء مقایسه می کند و گاه سه یا چهار رکن را به عنوان یک بیت یا مصراع شعر پارسی با آیه ای از قرآن بررسی کرده و به عنوان شاهد شعری به کار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از وجود ارزش موسیقیایی و و شعری در قرآن است.

    اهداف پژوهش

    ایجاد پیوند بیشتر میان شعر پارسی و نثر موزون و مسجع قرآن کریم.
    تقریب و موانست میان موسیقی دلنواز نظم پارسی و نثر قرآنی.

    سوالات پژوهش

    اوزان و بحور عروضی قرآن کریم کدامند؟
    نظم پارسی و نثر قرآنی چه شباهت ها و همانندی دارند؟

    کلید واژگان: قرآن, موسیقی, عروض, بحر
    Ali Alizade, Samsalhajeyah Ardalani *, Sayyed mojtaba Hosseini
  • سرور خانه بیگی، سید محمود سید صادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    روایت یکی از شیوه های بسیار کارآمد و موثر ادبی و تعلیمی است. داستان پردازی در مثنوی معنوی، جایگاهی منحصر به فرد و کاملا متمایز دارد. مثنوی به عنوان یک اثر تعلیمی سرشار از داستان ها و حکایات می باشد. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای درصدد آن است تا به تطبیق روایی یکی از داستان های مثنوی و منطق الطیر با عنوان «داستان مشترک آن درویش که در هری غلامان عمید خراسانی را آراسته دید از مثنوی و منطق الطیر» بپردازد. از آنجایی که داستان های تمثیلی، بخش وسیعی از مثنوی را تشکیل می دهند و برترین شیوه و شگرد مولوی در القای تعالیم، شیوه خاص روایتگری اوست، با تحلیل  این داستان می توان به چگونگی روایتگری و نقش تداعی معنایی در شیوه روایت مولوی پی برد؛ یعنی اطلاع از سبک روایی متن به ما کمک می کند که به ذهنیت نویسنده نیز نزدیک شویم و با شناسایی سبک روایی مثنوی می توان به این پرسش ها پاسخ داد که انتخاب شیوه خاص روایت در داستان مثنوی چه تفاوتی را در برداشت و معنا بخشی به متن یا داستان منطق الطیر به وجود می آورد و مولوی تا چه حد توانسته است در اثر تغییر در شیوه روایت داستان منطق الطیر  به خلق معانی جدید بپردازد؟ در بررسی فرایندهای دگرگونی و مطالعه تغییرات داستان های مشترک مولوی و عطار می توان نتیجه گرفت که هم عناصر متغیر داستان و هم عناصر بنیادی که عبارت از محور جانشینی و هم نشینی هستند در مثنوی و منطق الطیر تغییر می کند.

    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, ارتباط متون, روایت, مثنوی معنوی, منطق الطیر
    Sorour Kanebaigi, Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi *, Shams Al-Hajiyeh Ahmadi Roknabadi

    Narration is one of the most efficient and effective literary and educational methods. Great poets such as Rumi inherited very old cultural and literary traditions, and therefore their stories are rooted in history and the collective human subconscious. Storytelling has a unique and completely different place in the spiritual Masnavi. Masnavi is an educational work full of stories and anecdotes. This research, in a descriptive-analytical way and library method, seeks to apply the narrative of one of the stories of Masnavi and Al-Tair region entitled "The common story of the dervish who adorned Amid Khorasani's slaves in Masnavi and Al-Tair region". Since allegorical stories form a large part of Masnavi and the best method and technique of Rumi in inducing teachings is his special method of narration, by analyzing this story, we can explain how narration and the role of semantic association in Rumi's method of narration. That is, knowing the narrative style of the text helps us to get closer to the author's mentality, and by identifying the narrative style of Masnavi, we can answer the questions of what is the difference between choosing a particular method of narration in the story of Masnavi and giving meaning to the text or the story of the region. It creates and to what extent has Rumi been able to create new meanings due to the change in the way of narrating the story of Al-Tair region?

    Keywords: : Relation of texts, comparative literature, Narration, spiritual Masnavi, Al-Tair region
  • مهین فرحمند، سید محمود سیدصادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    نسخه خطی حدایق الانوار، رساله مفصلی است در عرفان و توحید. با نثری ساده و مرسل که مولف در فصل اول مقدمه، شرح حال خودش را ذکرنموده است. نویسنده، کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه در چند گلزار و شجره تنظیم کرده و در آن اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایت های حدایق الانوار، نمونه ای از ادبیات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده است. در این مقاله برآنیم تا برجسته ترین آموزه های عرفانی و اخلاقی قومشمی از جمله طلب، عشق، معرفت، توحید، فقر و فنا، مبارزه با نفس، نکوهش دنیا و دنیاپرستان، ریاضت، یقین، قرب، انسان کامل و...را بنمایانیم. بررسی ها نشان می دهد که قومشمی در حدایق الانوار، برای تبیین موضوعات عرفانی، به استفاده از اساطیر مختلف ملی و مذهبی دست زده است. بیشترین توجه نویسنده، به اساطیر مذهبی بعد از اسلام است که در این بین، شخصیت هایی چون پیامبر(ص) و امام علی(ع) و امام زمان(عج) بن مایه اصلی نوشته او را تشکیل می دهند. اساطیر دینی قبل از اسلام، در درجه دوم استفاده قراردارند و اساطیر ملی با فاصله ای کم در درجه سوم اهمیت قرارمی گیرند. قومشمی از اساطیر ملی نیز برای تبیین مفاهیم مذهبی و عرفانی بهره جسته است. وی گاه برای برجسته تر کردن مفاهیم عرفانی، به بازگویی اساطیر گذشته پرداخته است.

    کلید واژگان: حدائق الانوار, قومشمی, مضامین عرفانی, اخلاق
    Mahin Farahmand, Seyed Mahmud Seyd Sadeghi *, Shamsolhajieh Ardalaani

    The manuscript of Hadaegh al- Anvar is a great essay in Sufism and Tawhid whose author has mentioned his biograghy in the first chapter of the preface. The author has arranged his book in eight Hadighah and each Hadighah in several Golzar and Shajarah. In this edition, the author has brought many poems and anecdotes from other poets and writers. Anecdotal tales are an example of a fictional literature in Persian mystic prose. The author has also expressed the educational, moral and mystical content in the best possible way. In this article, we are going to show the most prominent moral and ethical lessons, such as prayer, love, knowledge, Tawhid, poverty and mortality, self-defense, denunciation of dance and worldly life, austerity, certainty, glory, perfect man, and etc. Studies show that the Ghomashmi has used various myths of national and religious origin to explain mystical issues. Most of the writer's attention is to the post-Islamic religious mythology, in which the characters of the prophet (PBUH) and Imam Ali (as) and Imam Zaman (aj) are his main writings. The pre-Islamic mythology is used in the second grade and national mythology is ranked third in a third degree. Ghomashmi has also used national mythology to explain religious and mystical concepts. highlight mystical.

    Keywords: Humorous, Ghomashmi, Mystical, ethical
  • سید مهدی موسوی، شمس الحاجیه اردلانی*، سید محمود سیدصادقی
    Saied Mehdi Mosavi, Shamsalhajeyah Ardalani *, Sayed Mahmood Sayed Sadeghi

    Cultural semiotics is one of the types of the semiotics of new criticism with which the hidden layers of Shams Ghazals can be explored. Jalal ad-Din Muhammad Rumi, also known as Molavi, has expressed his mystical thoughts in Ghazals elegantly and with great capacity. Explaining astronomical myths is one of the most important codes in cultural semiotics. In this article, the descriptive-analytical method and content analysis method were used to study and analyze astronomical myths in the first seventy Ghazals of Shams. The results showed that Shams Ghazals are the manifestation of astronomical myths‎that‎ have‎influenced‎Moulavi’s‎ subconscious.‎Also,‎it‎was‎ found‎that‎ this mystic poet has used these astronomical myths and beliefs to explain his intellectual and mystical patterns. The ancient beliefs and myths have long considered the astronomy and astronomical phenomena to be influential in their destiny. Accordingly, in the present study, astronomical myths in Shams Ghazals were investigated.

    Keywords: Cultural Semiotics, Myth, Astronomy, Moulavi, Shams Ghazals
  • مریم گلشن، شمس الحاجیه اردلانی*، سید جعفر حمیدی

    روایت شناسی موضوعی است که دردهه های گذشته مورد مطالعه کسانی چون تزوتان تودوروف، نورمن فریدمن، ژاپ لینولت، ژرالدپرس، اشتانسل و ژرارژنت بوده است . نزدیک چهل دهه است این مقوله، به عنوان علمی مستقل در غرب، جای خود را باز کرده است و از دیدگاه ساختار گرایان به مطالعه ی طبیعت، شکل و نقش روایت می پردازد و می کوشد توانایی و فهم متن روایت را نشان دهد. ژرارژنت فرانسوی، به گفته ی بسیاری از محققان ، کامل ترین نظریات را در باب این حوزه مطرح کرده است. زاویه دید یا کانون روایت مبحثی است که نویسنده یا راوی برای نگریستن به داستان خود بر می گزیند. نظرات دقیق و آراء منسجم وی درباره ی کانون روایت چنان ظرفیتی دارد که می توان با کمک الگوی روایت شناسی او، متون مختلف ادبی را بررسی کرد و دید تازه ای را به روی آن ها گشود. در این پژوهش، با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، شگردهای روایی را در رمان پلنگ-های کوهستان امین فقیری بر اساس نظریه کانون روایت ژرارژنت مورد بررسی قرار خواهد گرفت .

    کلید واژگان: روایت شناسی, ژرارژنت, زاویه دید, امین فقیری, پلنگ های کوهستان
    maryam golshan, shamsolhajieh Ardalani *, seyyed jafar Hamidi

    Narratology is a subject that has been studied in the past decades by the likes of Tzutan Todorov, Norman Friedman, Jaap Linolette, Gerald Press, Stansel, and Gerard. For nearly forty decades, this category, as an independent science in the West, has opened its place and from the point of view of structuralists, studies the nature, form and role of narrative and tries to show the ability and understanding of the narrative text. According to many scholars, the French general Georges has made the most complete theories in this field. The point of view or the focus of the narrative is the subject that the writer or narrator chooses to look at his story. His precise views and coherent views about the center of narrative have such a capacity that with the help of his narrative model, various literary texts can be examined and a new perspective can be opened on them. In this research, using a descriptive-analytical method, narrative techniques in the novel of mountain leopards by Amin Faqiri based on the theory of the center of narrative of the general agent will be examined.

    Keywords: narrative, Geragent, Viewing angle, Amin Faghiri, Mountain leopards
  • مریم گلشن، شمس الحاجیه اردلانی*، سید جعفر حمیدی
    زمینه و هدف

    داستانها و قصص که بخش اعظمی از آثار را تشکیل میدهند، در ساختار خود شیوه‌ها و علوم مختلف معنایی را خلق میکنند. از میان این علوم «روایت‌شناسی» نظریه‌ای است که با روش و اصول ساختاری، اجزای قصه را تا رسیدن به مقصود نویسنده سامان میدهد؛ ازاینرو ادبیات داستانی، بستری برای خلق شیوه‌های نوین ادبیات گسترده است. امین فقیری از نویسندگان طرازاول عرصه فرهنگ و ادب فارسی، با بکارگیری انواع شگردهایی روایی در رمان رقصندگان، موفق به خلق اثری شد که در برقرای ارتباط با مخاطب سودمند است. خواننده در مطالعه این داستانها با نویسنده همراه میگردد و استفاده از این شگردها بعنوان شاخصی از توانمندیهای نویسنده محسوب میشود. هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد انواع روایت براساس نظریه تکنیکهای روایت‌پردازی «ژرارژنت» نظریه‌پرداز فرانسوی است.

    روش مطالعه

    این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با بررسی شماری از روایتهای رمان رقصندگان براساس چهار مبحث نظم، تداوم، بسامد و زمان، در چهارچوب نظریه روایت در زمان ژرار ژنت است.

     یافته‌ ها

     فقیری با استفاده از تکنیکهای هنری، روابط توالی زمان را درهم میریزد. زمان‌پریشی در رمان «رقصندگان» بصورت گذشته‌نگر است و با استفاده از شگردهای مکث توصیفی و ایجاد صحنه، باعث کند شدن روال زمان روایت و شتاب منفی آن گشته است. این الگوهای زمان‌پریشی روایت را پیچیده نموده است و این امر جذابیت و غنای رمان مذکور را بیشتر کرده است.

    نتیجه‌ گیری

    این نویسنده، در رمان «رقصندگان» به شیوه ریالیستی به بیان روایت میپردازد. واقع‌گرایی عنصر غالب کارهای اوست که جدای از عناصر داستانی نقش بسزایی در روند آثارش تا به امروز داشته است. در این داستان، راوی با دیدگاه سوم شخص دانای کل، با درهم ریختن زمان در روایت، خواننده را با روایتی از آدمها، مکانها و اتفاقها همراه میکند و رخدادها را به نمایش میگذارد. وی با استفاده از تکنیکهای هنری، روابط توالی داستان را درهم میریزد، به تاخیر می‌اندازد یا سرعت میبخشد‌.

    کلید واژگان: روایت شناسی, امین فقیری, رقصندگان, ژرارژنت
    M. Golshan, Sh. Ardalani*, S.J. Hamidi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Stories and stories, which form a large part of the works, create different semantic methods and sciences in their structure. Among these sciences, "narratology" is a theory that uses structural methods and principles to organize the components of the story until it reaches the author's goal; Fiction, therefore, is a platform for the creation of new methods of extensive literature. Amin Faghiri, one of the leading writers in the field of Persian culture and literature, using a variety of narrative techniques in the novel Dancers, succeeded in creating a work that is useful in communicating with the audience. The reader accompanies the author in the study of these stories and the use of these tricks is considered as an indicator of the author's abilities. The purpose of this study is to investigate and analyze how to use different types of narratives based on the theory of narration techniques "Geragent" French theorist.

    METHODOLOGY

    This descriptive-analytical study examines a number of dancers' novel narratives based on the four topics of order, continuity, frequency and time, within the framework of narrative theory in the time of Gerard Genet.

    FINDINGS

    A poor person breaks the sequences of time using artistic techniques. Time-lapse in the novel "Dancers" is retrospective and by using descriptive pause tricks and creating a scene, it has slowed down the narrative time routine and its negative acceleration. These patterns of chronological apricot complicate the narrative, and this has added to the novel's appeal and richness.

    CONCLUSION

    In the novel "Dancers", this author narrates in a realistic way. Realism is the dominant element of his work, which apart from fictional elements has played a significant role in the process of his works to date. In this story, the narrator with the third point of view of the omniscient person, by confusing time in the narrative, associates the reader with a narration of people, places and events and shows the events. Using artistic techniques, he disrupts, delays, or speeds up sequence relationships.

    Keywords: Narrative, Amon Faqiri, Dancers, Geragen
  • سید حسین موسوی، شمس الحاجیه اردلانی*، سید جعفر حمیدی

    تمثیل حکایت یا داستانی است که در برگیرنده مفاهیم اخلاقی، دینی، تعلیمی، اجتماعی، عرفانی، فلسفی و حتی روانشناسانه است. سویی دیگر بینامتنیت قرار دارد که روش همگرایی متون با توجه به تاثیرپذیری از متون قبل و تاثیرگذاری بر متون بعد می باشد. پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و با هدف بررسی تمثیلی عناصر و داستان ها در شعر امام خمینی (ره) با تکیه بر بینامتنیت قرآنی تدوین گردیده است. امام خمینی دارای شخصیتی  عرفانی- الاهی بوده و با عنایت به اینکه وی آشنایی کامل به کلام حق داشته، بنابراین هسته و چارچوب اصلی بیشتر اشعار خود را بر این مبنا بنیان نهاده است. بر این اساس شعر او در بردارنده نکته های اخلاقی و تاملی است که این امر موجب صلابت و استواری وجه شعری وی گردیده است. در این پژوهش بنا به ضرورت تحقیق سعی شده است تا به عناصر و داستان های قرآنی که دستمایه تمثیلی در شعر امام خمینی گردیده اند پرداخته شود. این عناصر و داستان ها هر چند در اصل ماهیت واقعی دارند لیکن در قالب تمثیل که قرار می گیرند حامل یک معنی ثانوی می شوند.

    کلید واژگان: تمثیل, بینامتیت, قرآن, امام خمینی(ره)
    Sayed Hossein Mousavi, Shamsolhajiyeh Ardalani *, Sayed Jafar Hamidi

    Allegory is an anecdote or a narrative consisting of ethical, religious, didactic, social, mystical, philosophical and even psychological concepts. There is also the other side of intertextuality in which the method of convergence contexts should be adopted through considering the effect of foregoing contexts and it’s influences on subsequent contexts.Current research is a qualitative study. Therefore, this is a descriptive-analytical study conducted based on library references with the aim of allegorical survey ofall the elements and narratives of Imam Khomeini’s poem which relies upon Quranic intertextuality.Imam Khomeini was a divine mystical character. He also has had a perfect familiarity to God’s utterances with divine providence. Accordingly, the core and frame of his poems are based on this fact. Moreover, his poem comprises ethical and reflective tips leading to firmness and stability in the poetry. In this survey, due to the necessity of research, attempts have been made to address Quranic elements and tales which are allegorically utilized in Imam Khomeini’s poetry. Although such elements and tales possess real nature in principle, they carry a second meaning when placed in allegorical forms.

    Keywords: allegory, intertextuality, Holy Quran, Imam Khomeini
  • حلیمه دیلمی نژاد، شمس الحاجیه اردلانی*، سید احمد حسینی کازرونی

    مولوی از بزرگ ترین عارفان داستان پرداز ادب فارسی است که به قصد بیان نکات اخلاقی و عرفانی به داستان سرایی خصوصا قصص قرآن روی آورده است. یکی از ارکان مهم داستان های قرآن که در مثنوی مورد استفاده مولوی قرار گرفته است، شخصیت ها و چهره های قرآنی خصوصا پیامبران می باشند. مولانا در مثنوی از بسیاری آیات قرآن بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قرآن کریم تاویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آن ها است. تاویل در فرهنگ اسلامی و به خصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کاربرده می شود. اصولا اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولاناست به همین دلیل او به تاویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قرآن کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تاویل آیات قرآن کریم در مثنوی شیوه ای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون می آورد؛ ولی ظاهر را نفی نمی کند. یکی از مهم ترین شرایط تاویل از نگاه او، تاویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و نتیجه آن است؛ به این معنی که تاویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند.

    کلید واژگان: تاویل, تاویل عاشقانه, قرآن کریم, مثنوی, مولانا
    Halimeh Dilaminejad, Shams Al Hajieh Ardalani *, Seyed Ahmad Hosseini Kazerooni

    Mowlavi is one of the greatest mystics of the storyteller of Persian literature who has turned to the story of the Qur'an, in order to express ethical and mystical points.  One of the important elements of Quranic stories, which are used in Mathnavi by Rumi, are the characters and figures of the Quran, especially prophets.  Rumi has used many Quranic verses in Masnavi, and one of Mowlana's most important techniques in dealing with Quranic verses is their interpretation and luscious interpretation  Interpretation in Islamic culture, especially in mystical literature, is a term that is used as an esoteric interpretation and from the appearance to the backwardness.  Basically, believing in the backbone of affairs is at the heart of the Maulana thinking, for which he is paying special attention to the interpretation.  He believes that the Holy Quran has an inner one hidden under the appearance of words.  The interpretation of the verses of the Holy Qur'an in Mathnavi is a tangible form of exegesis that transcends inwardness beyond appearance and with the standard of love and taste, but does not negate the appearance.  One of the most important conditions of interpretation in his view is his interpretation that necessitates self-knowledge and cultivation of the soul, and the result is that it means that the interpretation should hope for God's mercy.

    Keywords: interpretation, romantic interpretation, Holy Quran, Masnavi, Maulana
  • سرور خانه بیگی، سید محمود سیدصادقی*، شمس الحاجیه اردلانی

    داستان پردازی در «مثنوی معنوی» جایگاهی منحصر به فرد و کاملا متمایز دارد. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای است، هدف آن بررسی شیوه های ارتباط زمانی میان روایت و داستان در حکایات مثنوی است که از این طریق می توان به ارایه الگوی سبک شناسی و فهرستی از امکانات روایی برای انواعی از داستان های کلاسیک فارسی دست یافت و زمینه ای برای خلق و ابداع شیوه های جدید فراهم آورد. برای رسیدن به این اهداف می بایست به بررسی و تحلیل سطوح روایی در مثنوی و ارتباط میان آن ها پرداخت، برای تحلیل این موضوع از روش روایت شناسی اخیر یا معاصر استفاده شده که بیشتر شامل تیوری مطرح شده، توسط نسل دوم روایت شناسان (روایت شناسی معاصر) مانند ژنت و مفسران او می باشد. نتیجه به دست آمده این است که روایتگری مولوی در جهت اهداف عرفانی و اخلاقی مورد نظر اوست و این هدفمندی در تمامی ابعاد و مقوله های روایت، تاثیر می گذارد و شیوه روایت مولوی را خاص و متمایز کرده است.

    کلید واژگان: ارتباط زمانی, داستان, روایت, مثنوی, مولانا
    Server Beigis House, Seyyed Mahmoud Seyed Sadeghi *, Shams Al-Hajiyeh Ahmadi Roknabadi

    Storytelling has a unique and completely different place in " Masnavi manavi". The aim of this research, which is descriptive-analytical and library method, is to study the temporal communication methods between narration and story in Masnavi anecdotes, through which a stylistic model and a list of narrative possibilities for a variety of classical Persian stories can be achieved. It provided the basis for the creation and invention of new methods. To achieve these goals, we must study and analyze the levels of narrative in Masnavi and the relationship between them. To analyze this issue, the method of recent or contemporary narratology has been used, which mostly includes the theory proposed by the second generation of narratologists (contemporary narratology). Like Genet and his commentators. The result is that Rumi's narration is aimed at mystical and moral goals and this purposefulness affects all dimensions and categories of narration and has made Rumi's narrative method special and distinctive.

    Keywords: temporal communication, story, Narrative, Masnavi, Rumi
  • حلیمه دیلمی نژاد، شمس الحاجیه اردلانی*، سید احمد حسینی کازرونی
    مثنوی به عنوان یکی از مهم ترین آثار عرفانی منظوم زبان فارسی از جنبه های مختلف شایسته بررسی است. مولانا در مثنوی بسیار از آیات قران بهره گرفته است و یکی از شگردهای مهم مولانا در برخورد با آیات قران کریم تاویل و تفسیر ذوقی و عاشقانه آنها است. تاویل در فرهنگ اسلامی و بخصوص در ادب عرفانی، اصطلاحی معروف است که تحت عنوان تفسیر باطنی و از ظاهر به باطن رفتن به کار برده می شود. اصولا اعتقاد به باطن امور در مرکز تفکر مولانا است به همین دلیل او به تاویل توجهی ویژه دارد. او معتقد است که قران کریم دارای باطنی است که در زیر ظاهر الفاظ پنهان است. تاویل آیات قران کریم در مثنوی شیوه ای از تفسیر است که باطن را از ورای ظاهر و با معیار عشق و ذوق بیرون می آورد؛ ولی ظاهر را نفی نمی کند. یکی از مهم ترین شرایط تاویل از نگاه او تاویل خویش است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و لازمه آن دوری از هوی و هوس است. دومین و شاید اصلی ترین مولفه تاویل از نگاه مولانا اثر و نتیجه آن است به این معنی که تاویل باید آدمی را به رحمت خداوند امیدوار کند. موضوع این پژوهش تاویل عارفانه و عاشقانه مولانا از آیات قران کریم است. یکی از مهم ترین شرایط تاویل از نگاه مولانا، تاویل خویشتن است که خودشناسی و تزکیه نفس را ضروری می کند و نتیجه آن فلاح و رستگاری است به این معنی که تاویل باید آدمی را به سعادت رساند و به رحمت خداوند امیدوار سازد.
    کلید واژگان: قرآن, تاویل عارفانه, تاویل عاشقانه, مثنوی, مولانا
    Halimeh Deilaminejhad, Shamsalhajeyah Ardalani *, Seyed Ahmad Hoseinikazerooni
    As one of the most important mystical works of Persian language, Mathnawi deserves a lot of attention in various aspects. Rumi has used many Quranic verses in Mathnawi, and one of Rumi's most important techniques in dealing with the Qur'anic verses is their interpretation of the Holy Qur'an and their lively and romantic interpretation. It goes from appearance to backend. Basically, belief in the essence of things is at the center of Rumi's thinking, so he pays special attention to interpretation. He believes that the Holy Quran has an esoteric hidden under the rhetoric. The interpretation of the verses of the Holy Qur'an in Mathnawi is a way of interpretation that brings out the inner beyond the appearance of the standard of love but does not negate the appearance. One of the most important conditions of interpretation for him is his own interpretation, which necessitates self-knowledge and cultivation of the soul, and it requires avoidance of whim. The second, and perhaps the most important, component of interpretation is Rumi's view of the work and its result, which means that one must hope for God's mercy. The subject of this study is the mystical and romantic interpretation of Rumi's verses. One of the most important conditions of interpretation for Mowlana is the interpretation of self which requires self-knowledge and the cultivation of the soul and the result is prostration; that is, interpretation must lead one to happiness and hope in God's mercy.
    Keywords: Quran, mystical interpretation, romantic interpretation, Masnavi, Rumi
  • علیرضا مناجاتی، سید احمد حسینی کازرونی*، شمس الحاجیه اردلانی

    ادبیات داستانی که خود محصول مدرنیسم است در بازتاب تجربه تقابل سنت و مدرنیته نقش داشته است. واکاوی مفاهیمی از مدرنیته که در کلیدر منعکس شده محور این پژوهش است. می توان گفت کلیدر، اگر چه داستانی بومی است در فضایی روستایی اما به اقتضای داستان و ماجراهایش و به ویژه متاثر از رخدادهای اجتماعی و سیاسی سال های 1325 تا 1327 هجری شمسی و فضای ملتهب سیاسی ایران پس از جنگ جهانی دوم و از طرفی تحت تاثیر فضای فکری نویسنده، در تقابل سنت و مدرنیسم، عناصری از مدرنیته مثل تغییر و دگردیسی، رویکرد انتقادی به مسایل، اندیشه های بنیادین و تیوری های انسان شناسانه و فلسفی، انسان محوری، خردباوری و خودآگاهی، تاثیرپذیری از مکاتب ادبی و سیاسی و دیدگاه ماتریالیستی در آن منعکس شده است. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: مدرنیته, رمان, کلیدر, محمود دولت آبادی
    alirezam onajati, seyed Ahmad Hosseini Kazerooni *, Shamsolhajiyeh Ardalani

    Fiction which is the product of modernism in turn, has taken a role in reflecting the experience of contrast between tradition and modernity. This research centerpiece is the analysis of modern concepts reflected in Kelidar. Although Kelidar is a local story happened in rural locations, but, due to its story and adventures, especially affected by that time social and political events(1946-1948), as like as the inflamed political atmosphere in Iran after the second world war, it can be said that some modernity elements like change and transformation, critical approach to issues, fundamental thoughts, philosophical and anthropological theories, in contrast between tradition and modernity are reflected. The methodology of this research is descriptive-analytical and based on library studies.

    Keywords: Modernity, Kelidar, Mahmud Dawlatabadi
  • حلیمه دیلمی نژاد*، شمس الحاجیه اردلانی، سیداحمد حسینی کازرونی

    تحلیل با رویکرد «بینامتنیت» ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه کاربرد عشق از منظر مولانا و هگل با تکیه بر قران است. عشق موضوعی است که از دیرباز فلاسفه، عارفان و اندیشمندان در شناخت و درک ماهیت آن کوشیده اند و یکی از مهم ترین موضوعاتی است که همه عرفا و فلاسفه بدان نظر داشته و درباره اش سخن گفته اند. آنان عشق را جان و اساس عالم می دانند که به واسطه آن همه موجودات از ادنی تا اعلی در جنبش و به سوی سرمنشا عشق، یعنی ذات حق تعالی درحرکت اند. مولانا و هگل دو متفکر برجسته از دو برهه زمانی بسیار دور از هم هستند که به بیان جنبه های مختلف عشق پرداخته اند و در آثار و نوشته هایشان عشق، نقشی محوری دارد. پرسش اصلی این جستار این است که بارزترین وجوه مشترک میان عشق درسروده های مولانا و آثار هگل کدام است؟ در این پژوهش با رهیافتی توصیفی - تحلیلی ابتدا به توضیح و تبیین عشق و سپس به شرح مصادیق بارز آن با استناد به آیات قران، از مثنوی و آثار هگل می پردازد. در نهایت این نتیجه حاصل شد که آنچه در مسیر دانندگی و تکامل روح انسانی با تکیه بر عشق خالصانه صورت می گیرد، مهم ترین نکته در اشتراک نظر این دو اندیشمند است.

    کلید واژگان: قران, عشق, عرفان, بینامتنیت, مولانا, هگل
    Halima Dilaminejad *, Shams Alhajeyeh Ardalani, Seyed Ahmad Hoseyni Kazeroni

    An analysis with the "intertextuality" approach examines the communication of a text with other texts. The main purpose of this research is to compare the application of love from the perspective of Rumi and Hegel based on the Qur'an. Love is a matter which philosophers, mystics and scholars have long sought to understand and understand its nature, and is one of the most important issues that all mystics and philosophers have spoken about and talked about. They consider love as the basis of the universe, through which all creatures move from one to the highest in the movement and towards the root of love, the essence of God. Maulana and Hegel are two leading thinkers of two very different time frames that express the various aspects of love and play a central role in their works and writings. The main question of this essay is that what is most striking in terms of the love of Rumi's works and the works of Hegel? In this research with a descriptive-analytical approach, first, explain the love and then describe its examples, referring to the verses of the Quran, from Masnavi and Hegel's works. Finally, it was concluded that what is on the path to the knowledge and comprehension of the human soul by relying on pure love is the most important point in the opinion of these two thinkers.

    Keywords: Quran, love, mysticism, intertextuality, Rumi, Hegel
  • اعظم گله داری، سید جعفر حمیدی*، شمس الحاجیه اردلانی

    توجه به عناصر موسیقی ساز شعر(مانند: وزن، قافیه، ردیف) به خواننده کمک می کند تا معانی و حس شاعر را بهتر درک نماید. به ویژه در خصوص قافیه که مهمترین جلوه گاه موسیقی کناری در شعر بوده و نقش مهمی در انتقال معانی ایفا می نماید. که با بررسی آن علاوه بر فهم بهتر مفهوم مورد نظر، میزان توانمندی شاعر در سرودن شعر نیز سنجیده می گردد.  اقبال لاهوری شاعر نام آشنایی است. وی با پیروی از شاعران بزرگ فارسی سرا قافیه را ابزاری برای القای عاطفه و مفهوم مورد نظر خود به کار گرفته است. این تحقیق می کوشد تا با روش تحلیلی _ توصیفی نقش موسیقایی قافیه را با تکیه بر اشعار جاویدنامه علامه اقبال لاهوری مورد بررسی قرار دهد. ساخت های محکم و گوناگون قافیه، تاثیر طنین حروف قافیه در جبران محدودیت وزنی و همچنین القای عاطفه مورد نظر شاعر، تناسب آوایی اجزای بیت با حروف قافیه و نیز استفاده اقبال از صنایع بدیعی و ساخت قافیه های هنری در این مقاله به عنوان علل گوشنوازی قافیه در شعر جاویدنامه مورد بررسی قرار گرفته است.

    کلید واژگان: اقبال لاهوری, جاویدنامه, ردیف, موسیقی قافیه, وزن
    azam galehdari, Seyed Jafar Hamidi *, Shamsolhajiyeh Ardalani

    Paying due attention to poem's musical elements (such as rhythm, rhyme, Radif) helps the reader to perceive the meaning as well as poet's feelings better. Specially, it is the case for rhyme which is the most important manifestation of music accompanying the poem and it plays a significant role in transfer of the meaning. Investigating such poetic elements not only helps to better make sense of the poem, but also evaluates poet's strength in writing poems. Iqbal Lahouri, a famous Iranian poet, has used rhyme as any other Iranian poets as an instrument to express his emotions and his desired meaning and this study attempts to investigate the musical role of the rhyme by applying an analytical-descriptive approach and by relying upon poems within Iqbal Lahouri's Javid Nama.Strong and various structures of the rhyme, the impact of rhyming letter's resonance in compensation of metre limitations, the expression of the poet's desired emotion, phonetic consistency of verse components with rhyme letters as well as Iqbal's use of imagery devices and creation of artistic rhymes have been evaluated in this study as the main reasons for Javid Nama's poems ear-catching rhymes.

    Keywords: Iqbal Lahouri, Javid Nama, Radif rhyme's musical tone, rhythm
  • اعظم گله داری، سیدجعفر حمیدی*، شمس الحاجیه اردلانی
    شاعران همواره تلاش کرده اند تا با به کارگیری عناصر ادبی، مفهوم موردنظر خود را به شکلی آراسته و موثر به مخاطب منتقل کنند. یکی از عناصری که همواره در شعر -چه سنتی و چه نو- مورد توجه شاعران بوده، عنصر تکرار است. در این جستار سعی شده است کارکرد عنصر تکرار، که محور اساسی موسیقی درونی است، در شعر جاویدنامه اقبال لاهوری بررسی شود. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که شاعر به چه شیوه از این صنعت استفاده کرده و تا چه حد در استفاده از آن درجهت انتقال مفهوم مورد نظر خویش موفق بوده است؟ شیوه پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای است. در این پژوهش با تقسیم تکرار به دو نوع مرئی و نامرئی به بررسی نمودهای این دو شیوه و نیز کارکرد آن در شعر اقبال لاهوری پرداخته شده است. ازجمله کارکردهای برجسته تکرار در جاویدنامه، تاثیر این عنصر در تقویت موسیقی درونی و غنای آن است.
    کلید واژگان: اقبال لاهوری, تکرار, جاویدنامه, موسیقی درونی
    Azam Galehdari, Seyed Gafar Hamidi *, Shamsalhajiye Ardalani
    Introduction
    Poets have always tried to convey their meaning to the audience in a formidable and effective manner by using literary elements. One of the elements that has always been paid attention to by poets in poetry, both traditional and new, is the element of repetition.
    In this essay, it has been attempted to investigate the function of the element of repetition, which is the main axis of inner music, in the poem of Iqbal lahori’s book of eternity to determine to what extent this Persian poet of Urdu speaker has used this industry to express its meaning.
    Shemisa sees the repetition as the third method in the rhetorical revision that creates the music of the word. in his view, Repetition appears in the form of repetition of words, repetition of syllable, word, commitment, repetition, repetition of a phrase or sentence in speech (a fresh look at the novels: 59-60). Kazazi also considers the repetition as vocabulary reverse in a way that does not render the words too expensive, coarse and uneven. Otherwise, it is not a repetition of an aesthetic tool, but a weakness and an "abyss" in speech. According to him, various types of repetition are "rhyme rebuilding", "initial rebuilding", "canonization", "hajib", " Rad Al-Ajz ala sadr ", "coexistence" and "commitment" (Badhi, Aesthetics of Persian Speech: 80-48). This research examines the repetition in two visible and invisible branches in Iqbal Lahori’s book of eternity in order to determine which types of repetitions (visible and invisible) are used more in the book of eternity. And also the repetition of which arrays was more of a poet's attention. And what is the purpose behind using the repetition element? And have these repetitions influenced the poet's intention?
    Research Methodology
    .the research method is Descriptive-analytic and data collection tool is library using snippet. In this study, by dividing the repetition into two visible and invisible types, we examine the symptoms of the two types of repetitions, the types of puns, the types of phonemes as invisible repetitions in the poetry, as well as the regular and irregular repetition methods throughout the verses as visible repetition symptoms. To do this, all the verses of the book of eternity were examined from this perspective and their representations were recorded in the snippet. In the end, the obtained information was also categorized and coded.
    Discussion
     Types of visible and invisible repetitions in the book of eternity:
    Table 1: Types of invisible repetitions in the drafts
    array
    Type of puns
    Same-beginning
    Scattered phoneme phonetic
    Same-ending
    Same-beginning and same-ending
    frequency
    965
    315
    276
    110
    27
    As it is seen, the types of puns have most recurrence in the book of eternity. The types of puns used in the book of eternity are: complete pun, distorting pun, redundant pun, repetitive pun, contradictory pun, present pun, connected pun, derivative pun, pseudo-derivative pun, linear pun, word pun and combination pun. After the pun, same-beginning has the largest share in invisible repetitions.
    Table 2: Types of visible repetitions in the book of eternity
    Arrays
    Frequency
    Repetition of the word over a verse
    779
    Regular repetitions of one or more words at the beginning of the verses
    93
    Repeat the word over a few verses
    35
    Rad Al-Ajz ala sadr(bringing a word at the end of a verse until the beginning)
    5
    Rad Al-Sadr Ala Jaze(bringing a word at the beginning of a verse until the end)
    2
    Visible repetitions in Iqbal’s poems include repeating the word during a single verse, repeating the verse during a poem, repeating one or more words spatially over several verses, regular repetition of one or more words at the beginning of the verses, Rad Al-Sadr Ala Jaze, Rad Al-Sadr Ala Jaze; repetition of words encompasses a large amount of this repetition.
    But the visible repetitions of the book of eternity are sometimes more than a word and include a group of words; this kind of apparent repetition is one of the boosting methods.
    Results
    The inner music is one of the musical effects of poetry, the most important of which is the repetition, because many arrays in the field of internal music are formed on the basis of repetition. Repetition was studied in two visible and invisible branches in the book of eternity, and various effects were observed in this work.
    The types of puns, same-beginning, same-ending, same-beginning and same-ending, the scattered phoneme phonetic are the invisible repetitions of the poems of Iqbal in the book of eternity. Visible repetitions include repetition of the word during a single verse, repetition of a hemistich or verse in the form of a poem, repetition of one or more words spatially over several verses, regular repetitions of one or more words at the beginning of verses, Rad Al-Sadr Ala Jaze and Rad Al-Sadr Ala Jaze. According to the obtained statistics, Iqbal is more willing to use visible repetitions than invisible repetitions. The invisible repetitions, without being apparent, increase the richness of the inner music of the poem.
    As seen, pun is the most used invisible repetition of the book of eternity. Puns play a significant role not only in the poetry but also in the rhymes, under the title of exquisite rhymes. Other types of invisible repetitions include phonological types. But according to the survey, among the Iqbal goals in applying the repetition element, one can mention the following:1. Strengthening inner music and its richness. 2. Helping to better convey concepts to the audience 3. Highlighting the underlying concept and emphasizing it Therefore by repeating consonants and vowels, Iqbal not only has consolidated the inner music, but also has brought about the concepts and themes of interest and has achieved what is called the magic of adjacency
    Keywords: Iqbal Lahouri, repetition, Javid Namah, internal music
  • سیدفائض درخوش*، شمس الحاجیه اردلانی، سیداحمد حسینی کازرونی
    تصویر از اساسی ترین اصطلاحات نقد ادبی و از مباحث بنیادی بلاغت امروز است. این مقاله بر آن است که ویژگی و کارکرد تصویر نمادین شعر نیما را بررسی نماید. بنابراین نماد و همچنین شاخصه های ایماژ نمادین در شعر نیما با بحث از: گنگی ذاتی، تاویل پذیری و چند معنایی، وحدت ایده و تصویر و ساختار ارگانیک تبیین شده، و به نظم افکار و احساسات و القای احساس و عاطفه، دو نقش و کارکرد مهم ساختار تصویر در شعر نیما پرداخته شده است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی و کتابخانه ای است. هدف از مقاله حاضر ارزیابی تصاویر شعر نیما از منظر منطق تخیلی خاص و بررسی کیفیت نظام ایماژی در شعر او با تکیه بر نظریه های زیبایی شناسی ادبی مدرن و مطابقه آن با مکتب های ادبی است. یافته ها گویای آن است که ماهیت، کارکرد و فرآیند تصویر نمادین با توجه به نگرش او به مکتب های ادبی، متفاوت است. با توجه به طرح مسایل اجتماعی و سیاسی و گرایش نیما به وقایع اجتماعی، قلمرو معنایی این ساختار از تصویر در شعر او، نمادگرایی انسانی -اجتماعی است و ساختار اندامیک نماد، یکی از شاخصه های بارز تصویرگری نمادین در شعر نیما است.
    کلید واژگان: نماد, تصویرنمادین, کارکرد تصویر, نیما
  • سید محمود سیدصادقی، شمس الحاجیه اردلانی، اصغر حبیبی *

    به کار بستن نظریات تحلیلی جدید در نقد و بررسی متون حماسی، نه تنها آسیبی به هدف و محتوای آن ها وارد نمی سازد؛ بلکه ظرفیت ها و دریچه های نوینی فرا روی پژوهشگران و اندیشه وران می نمایاند. کهن نمونه ها یا کهن الگوهای کارل گوستاو یونگ، روان شناس و روان کاو سوییسی، از آن جمله هستند. یونگ، اصلی ترین، خویش کاری قهرمان را، رسیدن به تعادل روحی و شخصیتی یا به عبارتی، شناخت ناخودآگاه و خودآگاه روان خویش و برقراری تعادل بین آنها می داند. قهرمانان، انسان های برتری هستند که توانسته اند با سپری کردن   آزمون ها به مدارجی، دست یابند که انسان های عادی، توانایی آن را ندارند. قهرمانان در پایان سفر قهرمانی خویش، با پشت سر نهادن آزمون ها به فرایند فردیت یا خود پرورانی دست می یابند. فرایند خود پرورانی یا رسیدن به خویشتن خویش که در ادبیات عرفانی مرحله انسان کامل خوانده می شود در ادبیات ما جایگاه والایی دارد و از اساسی ترین موضوعات نقد ادبی است که یونگ به آن پرداخته است. در این مقاله، تلاش شده است مراحل رسیدن به این خودآگاهی و خود پرورانی یا کمال قهرمان، بر اساس نظریه یونگ در دو هفت خوان رستم و اسفندیار از شاهنامi فردوسی مورد تجزیه وتحلیل قرار گیرد

    کلید واژگان: رستم, اسفندیار, هفت خوان, ناخودآگاه, خود پرورانی, یونگ
    sayed Mahmood Sayed sadeghi, Shamsolhajiyeh Ardalani, asghar habibi *

    Applying new analytical views for the purpose of reviewing and critique of epic texts not only does not harm the purpose and content of such texts, but also offers new horizons and opportunities for the researchers and thinkers which help them develop their capacity for comprehending these texts. Archetypal criticism, introduced by Carl Gustav Jung, is one good example of such new approaches to reading texts. Jung recognizes the most fundamental hero(ine)’s task as his (her) achievement of balanced mental and personality traits. In other words, according to Jung, hero(ine)’s primary task is to comprehend both his(her) conscious and the unconscious mind, and establish a balance between them. Hero(in)es are super humans who, having done the tests and completed the journeys, could attain an eminence far from the usual people. Having completed their journeys, the hero(in)es come to self-realization and individuation. Individuation (principium individuationis) or gaining self-perception is one of most important topics in our (Persian) literature and Jung has investigated this topic extensively. We consider the steps to Individuation and self-realization in Shahnameh of Ferdowsi based upon Jung’s ideas and viewpoints.

    Keywords: Hero(ine), Individuation, Jung, the unconscious, archetypes
  • اعظم گله داری، سید جعفر حمیدی، شمس الحاجیه اردلانی
    اقبال لاهوری شاعری نام آشنا در گستره ایران و جهان است. در مورد این شاعر و فیلسوف بزرگ و اندیشه های عمیق دینی و فلسفی و اجتماعی وی پژوهش های فراوانی در قالب کتاب، مقاله، پایان نامه و... به زبان های فارسی، انگلیسی و اردو نگارش یافته است، اما گویا غور این شاعر در راز و رمز هستی و پستی و بلندی های جامعه و پرسش های همراه با حیرت او، اقبال پژوهان را چنان معطوف خود نموده است، که کمتر به بررسی زیبایی های شعری وی پرداخته اند. در تحقیق پیش رو به بررسی صورخیال در اشعار کتاب جاویدنامه اقبال لاهوری بر اساس عناصری مانند: تشبیه، تشخیص، استعاره، اغراق، حس آمیزی، کنایه، نماد و اسطوره پرداخته شده. و میزان توانمندی این شاعر اردو زبان در سرودن شعر فارسی و به کار بردن عنصر تخیل در شعر به نمایش گذاشته شده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی توصیفی و گردآوری اطلاعات به روش معمول کتابخانه ای است. در بررسی جاویدنامه تشخیص، تشبیه بلیغ، استعاره از پرکاربردترین انواع صورخیال به کار رفته در این کتاب هستند.
    کلید واژگان: جاویدنامه, صور خیال, تشبیه, استعاره, تشخیص
    Azam GalehDar, seyedJafar Hamidi, Samsolhajiyeh Ardalani
    all kinds of artistic and literary creations of human related to gether in every period. In a comparative analysis of the artistic and literary creation of man in a period, the same stylistic features can be achieved. The extraction of common stylistic features Between different types of arts needs to Precision tools that examine all kinds of artistic and literary creations. The study of the performance of the two processes of selection and composition on the syntagmatic axis and paradigmatic axis is a tool that provides a comparative study of the style of all literary and artistic texts for the Researcher. In this paper, how the selection and composition the signals on the syntagmatic axis and paradigmatic axis in the poetry of famous poet of style known as Hindi, "Bidel Dehlavi" along with the Miniatures of the Gurkani Artists, is examined to extract Their common stylistic features from the perspective of Linguistics. The results of this study indicate the parallel functionof two selection and composition processes in frequency close to each other that the application of these two processes together lead to complications in Bidel poetry and Miniatures of the Gurkani Artists. In other words, just as Bidel has enunciated the ghazals, whose understanding of each bit depends on the reader's thinking and access to the poet's choices from the syntagmatic axis, the understanding of the meaning of the components used in the miniatures also also need access to the symbolic concepts Selected from the syntagmatic axis
    Keywords: metaphoric pole, Metonymic pole, Biddle Dehlavi, Miniature
  • سید فائض درخوش، شمس الحاجیه اردلانی *، سید احمد حسینی کازرونی
    تصویر، از اساسی ترین و پرکاربردترین اصطلاحات نقد ادبی و از مباحث بنیادی بلاغت امروزی است. با ظهور جریان شعر نو، شعر از تنگنای تجارب ذهنی صرف، رها شد و به سمت گستره ادراکات عینی و ملموس رفته و شاعران کوشیدند، صور ذهنی خود را از دنیای ملموس و تجربی خود به دست آورند. بنابراین شاعران نوگرا در خلق تصاویر بکر و تازه، تا حلول در اشیاء پیش رفته است و برای این کار، دامنه تخیلات ذهن خود را بیش از پیش گسترده و میان خود و عناصر بی جان شباهت هایی یافته، آن ها را به تصویر می کشند. این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع کیفی و کتابخانه ای است. هدف از مقاله حاضر، ارزیابی تصاویر شعر نیما از منظر حقیقت و مجاز، سطح و اعماق و کارکرد تصویر است. تصویرهای شعر نیما متاثر از تغییر نگرش و جهان بینی وی، دستخوش تحول و دگردیسی شده، لذا جلوه های نوآوری نیما را در قلمرو تصویر، با تکیه بر اطلاعات و شیوه های موجود در کتب بلاغی کلاسیک، نمی توان تجزیه و تحلیل کرد. نتایج بیانگر آن است که تصویرهای اعماق نیما از تصویرهای سطح وساده بیشتراست؛ زیرا بخش قابل توجهی از تصویرهای شعری او به سمت فضایی سمبلیک و نمادین گرایش یافته است.
    کلید واژگان: شعر نیما, تصویر سطح و اعماق, تصویر اثباتی و اتفاقی, ایماژ زبانی و مجازی
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال