به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شمسی عباسعلیزاده

  • فاطمه زارع ملک آباد، مهسا کرباسی، شمسی عباسعلی زاده، معصومه رئوفی، حسین سلیمان تبار، فاطمه قطره سامانی*
    زمینه و هدف  

    ارزیابی مایع آمنیوتیک از متغیرهای اصلی بررسی سلامت جنین در سه ماهه  دوم و سوم حاملگی است. افزایش مایع آمنیوتیک می تواند وضعیت سلامت جنین را تحت تاثیر قرار دهد. هدف این مطالعه مقایسه شدت اختلال جریان خون در شریان نافی و  MCA جنین در پلی هیدرآمنیوس ایدیوپاتیک (IP)  و  پلی هیدرآمنیوس دیابتیک (DP)  است.

    روش بررسی

      در این بررسی حاملگی های تک قلویی با سن تقویمی 31 تا 40 هفته همراه با DP  و IP با رعایت معیارهای ورود به مطالعه از خرداد 1399 تا خرداد 1401 وارد مطالعه شدند. بیماران ابتدا در دو دسته دیابتیک و غیر دیابتیک و سپس هر دسته در سه گروه با پلی هیدرآمنیوس خفیف، متوسط، و شدید قرار گرفتند. در تمام موارد  شاخص مایع آمنیوتیک و پس از انجام داپلرولوسیتومتری جنین،  شاخص ضربان، نسبت سیستولیک به دیاستولیک شریان نافی، و شاخص ضربان، حداکثر سرعت سیستولیک، نسبت سیستولیک به دیاستولیک شریان مغزی میانی اندازه گیری شد.

    یافته ها  

    138 مادر باردار با پلی هیدرآمنیوس در سه ماهه سوم (70 نفر در گروه IP و 68 نفر در گروه DP) بررسی شدند. در مقایسه با مقادیر استاندارد،  14 نفر (20%) از بیماران گروه  IP و 10 نفر (7/14%) از گروه DP شاخص های داپلر جنینی مختل را داشتند.
    در گروه ایدیوپاتیک شاخص های داپلر شریان نافی فقط در زیرگروه شدید با دو زیرگروه دیگر و شاخص های داپلر مغزی میانی به جز (حداکثر سرعت سیستولیک شریان مغزی میانی) در زیرگروه های متوسط و شدید پلی هیدرآمنیوس، با زیرگروه های دیگر تفاوت معنادار دارد. اختلال شاخص های داپلر نافی و مغزی میانی جنین به جز نسبت سیستولیک به دیاستولیک شریان نافی ارتباطی به دیابتیک یا ایدیوپاتیک بودن پلی هیدرآمنیوس نداشته و تفاوت معناداری بین دو گروه برای سایر شاخص ها نبوده است و این اختلال فقط به شدت پلی هیدرآمنیوس وابسته است.

    نتیجه گیری 

     اختلال در شاخص های داپلر جنین در مادران مبتلا به پلی هیدرآمنیوس وابسته به شدت این عارضه بوده و ارتباطی با علت ایجاد آن ندارد؛ بنابراین، درمان های نگهدارنده جهت کاهش نسبی حجم مایع آمنیوتیک در هر دو گروه می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: پلی هیدرآمنیوس, اندکس مایع آمنیوتیک, سونوگرافی کالر داپلر, شریان نافی, شریان مغزی میانی
    Fatemeh Zare Malek Abad, Mahsa Karbasi, Shamsi Abbasalizadeh, Masoomeh Raoufi, Hussein Soleimantabar, Fatemeh Ghatreh Samani *
    Background and Objectives

     Evaluation of amniotic fluid is one of the main variables of examining fetal health in the second and third trimesters of pregnancy. An increase in amniotic fluid can affect the health of the fetus. The aim of this study is to compare the severity of blood flow disorder in the umbilical artery and MCA of the fetus in idiopathic polyhydramnios (IP) and diabetic polyhydramnios (DP).

    Subjects and Methods

     In this study, singleton pregnancies with a calendar age of 31 to 40 weeks along with DP and IP were included in the study from June 2019 to June 2019, following the inclusion and exclusion criteria. First, the patients were divided into two groups, diabetic and non-diabetic, and then each group was divided into three groups with mild, moderate, and severe polyhydramnios. In all cases, the amniotic fluid index and after fetal Doppler cytometry, pulsation index, systolic to diastolic ratio of the umbilical artery, and pulsation index, maximum systolic velocity, systolic to diastolic ratio of the middle cerebral artery were measured.

    Results 

    In this study, 138 pregnant mothers with polyhydramnios in the third trimester (70 in the IP group and 68 in the DP group) were studied. Compared to the standard values, 14 (20%) of the patients in the IP group and 10 (14.7%) in the DP group had abnormal fetal Doppler indices.In the idiopathic group, Doppler indices of the umbilical artery differed significantly only in the severe subgroup compared to the other two subgroups. Doppler indices of the middle cerebral artery, except for maximum systolic velocity, differed significantly in the moderate and severe polyhydramnios subgroups compared to the other subgroups. The impairment of fetal umbilical and middle cerebral artery Doppler indices, except for the umbilical artery systolic-to-diastolic ratio, was not associated with whether the polyhydramnios was diabetic or idiopathic. There was no significant difference between the two groups for the other indices, and this impairment was only related to the severity of polyhydramnios.

    Conclusion

     Disturbance in fetal Doppler indices in mothers with polyhydramnios is related to the severity of this complication and has no relation with its cause. Therefore, maintenance treatments can be useful to reduce the relative volume of amniotic fluid in both groups.

    Keywords: Polyhydramnios, Amniotic Fluid Index, Color Doppler Sonography, Umbilical Artery, Middle Cerebral Artery
  • سودابه کریمی*، فرناز مسلمی، شمسی عباسعلی زاده، ریحانه ابری، لیلا واحدی

    درد ناشی از زایمان به عنوان درد شدید شناخته شده است؛ عدم کنترل درد موجب بروز عوارض وسیعی بر مادر و نوزاد تازه متولد شده می گردد؛ لذا مدیریت درد در زایمان بسیار مهم است. روش های مختلفی برای بی دردی در حین زایمان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته اند که در دو دسته دارویی و غیردارویی تقسیم شده اند. روش های غیردارویی تنها زمانی می توانند موثر باشند که درد زایمان کم باشد اما از آنجایی که درد زایمان بسیار بالا است، نمی توان بر بی دردی ناشی از روش های غیردارویی تکیه نمود. در روش های دارویی می توان به تزریق مخدرها به صورت عضلانی، بی حسی نخاعی، بی حسی اپیدورال، بی حسی ترکیبی اسپاینال-اپیدورال، انفوزیون رمی فنتانیل و بی دردی متناوب اپیدورال اشاره نمود. شایع ترین روش مورد استفاده، بی دردی مداوم با اپیدورال است اما در مواردی که منع تعبیه کاتتر اپیدورال بنا به دلایل پزشکی وجود دارد، استفاده از انفوزیون رمی فنتانیل می تواند مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: بی دردی, زایمان, ایپدورال, رمی فنتانیل
    Farnaz Moslemi, Shamsi Abbasalizade, Rayhane AbriSardroodi, Layla Vahedi, Soodabe Karimi

    Labor pain is known as severe pain; Lack of pain control causes wide-ranging complications for mother and newborn baby; Therefore, pain management in childbirth is very important. Different methods for analgesia during childbirth have been studied and evaluated, which are divided into two categories: pharmacological and non-pharmacological. Non-pharmacological methods can be effective only when labor pains are low, but since labor pains are very high, non-pharmacological analgesia can not be relied on. Drug methods include intramuscular injection of drugs, spinal anesthesia, epidural anesthesia, spinal-epidural anesthesia, remifentanil infusion and intermittent epidural analgesia. The most commonly used method is persistent epidural analgesia, but in cases where epidural catheter insertion is contraindicated for medical reasons, remifentanil infusion can be used.

    Keywords: Analgesia, Delivery, Epidural, Remifentanil 1 .نویسنده مسوول: S.karimi.h@gmail.com
  • Zahra Najafi, Mohammad Khalaj Kondori*, MohammadAli Hosseinpour Feizi, Shamsi Abbasaliizadeh
    Background

     Recurrent Pregnancy Loss (RPL) is a multifactorial disease that affects 1-3% of couples. Since Human Leukocyte Antigen-G (HLA-G) gene is involved in fetal maternal immune tolerance, mutations in the HLA-G gene can affect the success rate of pregnancy.

    Objective

     The present study aims to investigate the haplotype effect of rs1736933 and rs2735022 polymorphisms found in the HLA-G gene on the RPL.Methods In this case-control study, participants were 100 women with RPL and 80 women with normal fertility in northwestern Iran. The HLA-G gene promoter was amplified by Polymerase Chain Reaction (PCR) method and sequenced. The genotype and allele frequencies of the two polymorphisms were compared between the two groups by using t-test in SPSS software version 22. Haplotype analysis was performed using PHASE 2.1 and Haploview 4.2 applications

    Findings

     C allele and CC genotype in rs2735022 polymorphism and the G allele and GG genotype in rs1736933 polymorphism showed a significant association with the RPL (P<0.05). Frequency of haplotypes AA, AC, GA, GC were 0.72, 0.23, 0.01, 0.03 in patients and 0.39, 0.01, 0.02, 0.59 in the control group (P<0.05). The linkage disequilibrium score was 94.

    Conclusion

     Analysis of GC haplotype in rs2735022 and rs1736933 polymorphisms of the HLA-G gene can be helpful in genetic studies of women with RPL.

    Keywords: Recurrent pregnancy loss, Polymorphism, Haplotype, Human Leukocyte antigen-G
  • زهرا نجفی، محمد خلج کندری*، محمدعلی حسین پور فیضی، شمسی عباسعلیزاده
    سابقه و هدف

    مطالعات حاکی از آن است که HLA-G در حفاظت جنین در برابر سیستم ایمنی مادر نقش دارد و پلی مورفیسم های بالادست این ژن احتمالا با تاثیر بر بیان آن، بر موفقیت حاملگی تاثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی همراهی پلی مورفیسم rs1736933 بالا دست ژن HLA-G با اختلال سقط مکرر خودبخودی در جمعیت زنان استان آذربایجان شرقی انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 80 زن دارای حداقل یک فرزند و بدون هرگونه سابقه سقط و 100 زن دارای حداقل دو سابقه سقط مکرر خودبخودی پس از تایید متخصص زنان و زایمان انجام شد. مقدار 2 میلی لیتر خون از افراد شرکت کننده اخذ و پس از استخراج DNA، بخشی از پروموتر ژن HLA-G توسط PCR تکثیر و به وسیله الکتروفورز روی ژل آگارز بررسی شد. محصولات PCR تعیین توالی و ژنوتیپ افراد مشخص شد. فراوانی های آللی و ژنوتیپی گروه های بیمار و کنترل محاسبه و باهم مقایسه شدند.

    یافته ها

    در این مطالعه فراوانی ژنوتیپ های CC، CA، AA در گروه بیمار به ترتیب 55 و 37 و 8 درصد و در گروه کنترل 37/75 و 41/25 و 20 درصد بدست آمد. مقایسه فراوانی های ژنوتیپی بین دو گروه نشان داد که ژنوتیپ هموزیگوت CC با سقط مکرر همراهی دارد (0/015=p). همچنین، بررسی آماری حاکی از تفاوت معنی دار فراوانی های آللی بین دو گروه بود (0/019=p).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که چند شکلی rs1736933 واقع در بالادست ژن  HLA-Gبا بیماری سقط مکرر در جمعیت زنان همراهی دارد.

    کلید واژگان: سقط مکرر, پلی مورفیسم, HLA-G, مطالعات همراهی
    Z .Najafi, M. Khalaj Kondori*, MA. Hosseinpour Feizi, Sh .Abbasaliizadeh
    BACKGROUND AND OBJECTIVE

    Studies have suggested that HLA-G is involved in protecting the fetus against the motherchr('39')s immune system, and upstream polymorphisms of this gene may influence pregnancy success by effecting its expression. The aim of this study was to evaluate the association of upstream HLA-G gene polymorphism, rs1736933, with recurrent spontaneous abortion in East Azerbaijan women population.

    METHODS

    This case-control study was performed on 80 women with at least one child and without any history of abortion, and 100 women with at least two recurrent spontaneous abortions which were diagnosed by gynecologist. 2 ml of blood was obtained from the participants and after DNA extraction, a segment of the HLA-G gene promoter was amplified by PCR and analyzed by agarose gel electrophoresis. PCR products were sequenced and genotyped. Allelic and genotypic frequencies of patient and control groups were compared.

    FINDINGS

    Frequency of AA, CA, CC genotypes in the patient group were 8(8%), 37(37%), 55(55%) and in the control group were 16(20%), 33(41.25%), 31(38.75%) respectively. Comparison of genotypic frequencies between the two groups showed that CC homozygous genotype was associated with recurrent abortion (p= 0.015). Statistical analysis also showed a significant difference between the allelic frequencies of the two groups (p= 0.019).

    CONCLUSION

    The results of this study showed that the upstream HLA-G gene polymorphism, rs1736933, is associated with the recurrent abortion in East Azerbaijan women population.

    Keywords: Recurrent Abortion, Polymorphism, HLA-G, Association Studies
  • فاطمه عباسعلی زاده، شمسی عباسعلی زاده، لادن کلافی*
    مقدمه

    پلاسنتا آکرتا عوارض بسیار خطرناکی برای مادر و نوزاد به همراه دارد. تشخیص به موقع این عارضه می تواند خطرات تهدید کننده سلامت مادر و نوزاد را کاهش دهد. با توجه به عدم استفاده از MRI در تشخیص به موقع پلاسنتا آکرتا در ایران، مطالعه حاضر با هدف بررسی دقت MRI و سونوگرافی در تشخیص پلاسنتا آکرتا در زنان مستعد مراجعه کننده به بیمارستان های زنان سطح شهر تبریز انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی مقطعی در طی سال های 95-1394 در بیمارستان های زنان شهر تبریز با مشارکت 38 زن مستعد پلاسنتا آکرتا انجام شد. بیماران پس از معاینه به مرکز تصویربرداری (سونوگرافی و MRI) ارجاع شدند و نتایج تصویربرداری با نتایج پس از سزارین مطابقت داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون آماری مک نمار انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در بررسی های انجام شده توسط MRI تعداد 17 نفر (47/89%) پلاسنتا آکرتا داشتند، در حالی که بر اساس بررسی نتایج سونوگرافی، تعداد 12 نفر (15/63%) پلاسنتا آکرتا داشتند. مقایسه اختصاصیت و حساسیت نشان داد که حساسیت (70%) و اختصاصیت (93%) سونوگرافی به طور معناداری نسبت به حساسیت (79%) (048/0=p) و اختصاصیت MRI (100%) (039/0=p) کمتر است.

    نتیجه گیری

    دقت، حساسیت و قدرت پیش بینی استفاده از تکنیک MRI در تشخیص به موقع این عارضه خطرناک در مقایسه با سونوگرافی بسیار مناسب بوده و می تواند در زنان مستعد پلاسنتا آکرتا به کار برده شود.

    کلید واژگان: پلاسنتا آکرتا, پیش بینی, تشخیص, MRI
    Fatemeh Abasalizadeh, Shamsi Abasalizadeh, Ladan Kalafi *
    Introduction

    Placenta accreta has very dangerous effects for mother and baby; timely diagnosis of this complication can decrease the maternal and neonatal health. Due to the lack of MRI use for timely diagnosis of placenta accreta in Iran, this study was performed with aim to evaluate the accuracy of MRI and ultrasound in the diagnosis of placenta accreta in susceptible women referred to gynecology hospitals in Tabriz.

    Methods

    This cross-sectional descriptive study was conducted in Tabriz gynecology hospitals during 2015-2016 with the participation of 38 susceptible women to placenta accreta. After examination, the patients were referred to the imaging center (ultrasound and MRI) and the results of imaging were compared with the results of after cesarean. Data were analyzed using SPSS software (version 20) and McNemar test. P< 0.05 was considered statistically significant.

    Results

    MRI examinations showed that 17 patients (89.47%) had placenta accreta, while ultrasound examination showed that 12 (63.15%) had placenta accreta. Comparison of the specificity and sensitivity showed that Ultrasound sensitivity (70%) and specificity (93%) were significantly lower than MRI sensitivity (79%) (p=0.048) and specificity (100%) (p=0.039).

    Conclusion

    The accuracy, sensitivity, and predictive power of MRI technique in timely detection of this dangerous complication were very good compared to ultrasound and can be used in women susceptible to placenta accreta.

    Keywords: Diagnosis, MRI, Placenta Accreta, Prediction
  • فاطمه عباسعلی زاده، شمسی عباسعلی زاده، لادن کلافی*
    مقدمه

    عدم اطلاع از شیوع پلاسنتا آکرتا موجب بروز عوارض ناخواسته در زنان مستعد می شود و آگاهی از شیوع این عارضه می تواند روش های تشخیصی و درمانی در زنان مستعد را در مطالعات آتی تضمین نماید؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی نسبت فراوانی پلاسنتا آکرتا در زنان کاندید سزارین غیراورژانسی با سابقه سزارین قبلی مراجعه کننده به بیمارستان های زنان سطح شهر تبریز انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی تحلیلی در طی سال های 95-1391 در دو بیمارستان الزهراء و طالقانی تبریز با مشارکت 310 زن کاندید سزراین غیراورژانسی انجام شد. اطلاعات هر فرد شامل اطلاعات جمعیت شناختی و اطلاعات مربوط به بیماری در چک لیست پژوهشگر ساخته وارد شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های آماری رگرسیون و همبستگی اسپیرمن انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    55 نفر (74/17%) به پلاسنتا آکرتا مبتلا بودند و متغیرهایی نظیر سن (001/0=p)، شاخص توده بدنی (003/0=p)، تعداد سزارین قبلی (002/0=p)، مصرف سیگار (036/0=p)، تعداد بارداری قبلی (002/0=p)، سابقه میومکتومی (001/0=p)، خونریزی در سه ماهه سوم (003/0=p) و تعداد قل های حین زایمان (001/0=p) با ابتلاء به پلاسنتا آکرتا ارتباط آماری معناداری داشتند.

    نتیجه گیری

    شیوع پلاسنتا آکرتا در مطالعه حاضر 74/17% بود که انجام اقدامات تشخیصی دقیق جهت اطلاع از این عارضه را ضروری می نماید.

    کلید واژگان: پلاسنتا آکرتا, ریسک فاکتور, سزارین انتخابی, شیوع
    Fatemeh Abasalizadeh, Shamsi Abasalizadeh, Ladan Kalafi *
    Introduction

    Lack of knowledge about the prevalence of placenta accreta causes unintended complications in susceptible women. Awareness of its prevalence can guarantee the diagnostic and therapeutic methods in susceptible women in future studies. This study was performed with aim to evaluate the prevalence rate of placenta accreta in women candidate for non-emergency cesarean section with previous cesarean section referred to Tabriz women's hospitals.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed during 2012-2016 at Tabriz two hospitals of Al-Zahra and Taleghani with the participation of 310 women candidate for non-emergency cesarean. The individual information including demographic characteristics and disease-related information was included in the researcher-made checklist. Data were analyzed using SPSS software (version 20) and Spearman correlation and regression tests. P

    Results

    55 patients (17.74%) had placenta accreta; the variables such as age (P=0.001), BMI (P=0.003), number of previous cesarean section (P=0.002), cigarette smoking (P=0.036), number of previous pregnancies (P=0.002), history of myomectomy (P=0.001), third trimester hemorrhage (P=0.003), and number of baby during delivery (P=0.003) were significantly associated with placenta accreta.

    Conclusion

    The prevalence of placenta accreta was 17.74% in the present study, which necessitates doing precise diagnostic measures to be aware of this complication.

    Keywords: Elective cesarean section, Placenta Accreta, Prevalence, Risk Factor
  • مرضیه پریزادنصیرکندی، غلامرضا بادفر، معصومه شوهانی، شوبو رحمتی، محمدحسین یکتا کوشالی، شمسی عباسعلی زاده، علی سلیمانی، میلاد اعظمی*
    مقدمه

    با توجه به اینکه نتایج ارتباط کم کاری تیرویید مادر با تولد زودرس متغیر گزارش شده است.

    هدف

    این مطالعه با هدف برآورد کلی از خطر نسبی هیپوتیروییدی بالینی، تحت بالینی و هیپوتیروکسینمی مادران باردار بر بروز تولد زودرس انجام شده است.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه از راهنمای گزارش دهی مطالعات مرور سیستماتیک و متاآنالیز (PRISMA) استفاده شد. جستجو متون توسط دو نفر از پژوهشگران به صورت مستقل بدون تعیین هر گونه محدودیتی در Scopus، PubMed، Science Direct، Embase،Web of Science ، CINAHL ، Cochrane ، EBSCO و موتور جستجوی Google scholar تا شهریور 1395 با استفاده از کلیدواژه های MeSH انگلیسی انجام شد. ناهمگنی مطالعات توسط آزمون Q و شاخص 12 مورد بررسی قرار گرفت. مدل های اثرات تصادفی و ثابت برای ترکیب خطر نسبی و فاصله اطمینان 95٪ آنها استفاده شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis software version 2 آنالیز شدند.

    نتایج

    23 مطالعه وارد متاآنالیز شدند. خطر نسبی هیپوتیروییدی بالینی، تحت بالینی و هیپوتیروکسینمی در طول بارداری بر تولد زودرس به ترتیب 30/1 (فاصله اطمینان 95%: 61/1-05/1، 013/0=p، شامل 20079 مورد و 2452817 کنترل)، 36/1 (فاصله اطمینان 95%: 68/1-09/1، 005/0=p، شامل 3580 مورد و 64885 کنترل) و 31/1 (فاصله اطمینان 95%: 66/1-04/1، 020/0=p، شامل 1078 مورد و 44377 کنترل) برآورد گردید.

    نتیجه گیری

    بروز تولد زودرس در مادران مبتلا به کم کاری تیرویید در طول بارداری به طور معنی داری نسبت به مادران یوتیرویید بالاتر بود. لذا پزشکان باید مدیریت این بیماران از نظر بروز پیامدهای بد حاملگی از جمله تولد زودرس را مدنظر داشته باشند.

    کلید واژگان: هیپوتیروئیدی تحت بالینی, بارداری, زایمان زودرس, متاآنالیز, کوهورت
    Marzieh Parizad Nasirkandy, Gholamreza Badfar, Masoumeh Shohani, Shoboo Rahmati, Mohammad Hossein Yektakooshali, Shamsi Abbasalizadeh, Ali Soleymani, Milad Azami
    Background

    The clinical consequences of hypothyroidism and hypothyroxinemia during pregnancy such as preterm birth are not still clear.

    Objective

    The aim of this meta-analysis was to estimate the relation of clinical and subclinical hypothyroidism and hypothyroxinemia during pregnancy and preterm birth.

    Materials And Methods

    In this meta-analysis, Preferred Reporting Items for Systematic review and Meta-Analysis were utilized. Searching the 83Tcohort studies83T were done by two researchers independently without any restrictions on Scopus, PubMed, Science Direct, Embase, Web of Science, CINAHL, Cochrane, EBSCO and Google Scholar databases up to 2017. The heterogeneity of the studies was checked by the Cochran's Q test and IP2P index. Both random and fixed-effects models were used for combining the relative risk and 95% confidence intervals. Data were analyzed using Comprehensive Meta-Analysis software version 2.

    Results

    Twenty-three studies were included in the meta-analysis. The relative risks of the clinical hypothyroidism, subclinical hypothyroidism and hypothyroxinemia during pregnancy on preterm birth was estimated 1.30 (95% CI: 1.05-1.61, p=0.013, involving 20079 cases and 2452817 controls), 1.36 (95% CI: 1.09-1.68, p=0.005, involving 3580 cases and 64885 controls) and 1.31 (95% CI: 1.04-1.66, p=0.020, involving 1078 cases and 44377 controls), respectively.

    Conclusion

    The incidence of preterm birth was higher among mothers with clinical and subclinical hypothyroidism or hypothyroxinemia during pregnancy compared to euthyroid mothers, and these relations were significant. Therefore, 83Tgynecologists and endocrinologists83T should manage these patients to control the incidence of 83Tadverse pregnancy outcomes83T such as preterm birth.

    Keywords: Hypothyroidism, Pregnancy, Preterm birth, Meta-analysis, Cohort
  • میلاد اعظمی، مرضیه بیگم بیگدلی شاملو، مرضیه پریزاد نصیرکندی، یوسف ویسانی، شوبو رحمتی، محمدحسین یکتای کوشالی، شمسی عباسعلی زاده *، علی دلپیشه
    هدف
    کمبود ویتامین D (Vitamin D deficiency، VDD) امروزه به صورت یک پاندمی تشخیص داده نشده درآمده است. در مطالعات مروری اخیر ارتباط این کمبود با بسیاری از بیماری های مادر و جنین نشان داده شده است. لذا مطالعه ی حاضر با هدف تعیین شیوع VDD در زنان باردار ایران انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر براساس بیانیه ی PRISMA برای مطالعات مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد. دو نفر از پژوهشگران به طور مستقل پایگاه های ملی و بین المللی شامل Magiran، Iranmedex، SID، Medlib، Scopus، PubMed، ScienceDirect ، Cochrane، Web of Science و موتورجستجوی Google Scholar را با استفاده از کلید واژه های Mesh تا مرداد 1395 جستجو کردند. پس از بررسی معیارهای ورود/خروج و ارزیابی کیفی، داده ها براساس مدل اثرات تصادفی با نرم افزار Comprehensive meta-analysis ver 2 ترکیب شدند.
    یافته ها
    در 18 مطالعه، 5572 زن باردار با میانگین سنی 31/0±01/27 سال مورد بررسی قرار گرفت. شیوع VDD در زنان باردار ایران بر اساس نقطه ی برش 10، 20 و 30 ng/ml به ترتیب 41.9% (فاصله اطمینان 95%: 54.3-30.4)، 68.6%(فاصله اطمینان 95%: 50.3-82.5) و 84.4%(فاصله اطمینان 95%: 74.2-91.1) برآورد گردید. بیشترین شیوع VDD برحسب سه ماهه حاملگی با نقطه ی برش 10، 20 و 30 ng/ml به ترتیب در سه ماهه ی دوم ((85.0-36.7)61.9)، سه ماهه ی اول ((90.8-87.8)89.4) و سه ماهه ی سوم ((93.6-74.5)86.7) بود.
    نتیجه گیری
    شیوع VDD در مادران ایرانی بسیار بالا می باشد، لذا پرداختن به مسئله VDD در این گروه باید یک اولویت بهداشتی در ایران باشد. به منظور پیشگیری از عوارض VDD در مادران، مداخلات مناسب در طول دوران بارداری ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: شیوع, کمبود, ویتامین D, زنان باردار, ایران, متاآنالیز
    Milad Azami, Marzieh Beigom Bigdeli Shamloo, Marzieh Parizad Nasirkandy, Yousef Veisani, Shoboo Rahmati, Mohammad Hossein Yektakooshali, Shamsi Abbasalizadeh *, Ali Delpisheh
    Introduction
    Vitamin D deficiency (VDD) has been considered as an undiagnosed pandemic. In recent review articles the relationship between VDD and several disorders of mothers and their newborns were indicated. The present study was aimed in order to investigate the VDD prevalence in Iranian pregnant women.
    Materials And Methods
    This First meta-analysis study was performed based on PRISMA checklist for systematic review and meta-analysis studies. A comprehensive literature searches of national and international databases including Scopus, PubMed, Science Direct, Cochrane, Web of Science, Magiran, Iranmedex, SID, Medlib and Google Scholar engine by using MESH keywords up to 2016 was empolyed.Two reviewers independently were conducted the search, including selection of studies, quality assessment and data extraction.
    Results
    Eighteen studies and 5,572 pregnant women were included in the analysis. The prevalence of VDD in Iranian pregnant women with cut-off point of 10, 20 and 30ng/ml were calculated 41.9% (95%CI: 30.4-54.3), 68.6% (95%CI: 50.3-82.5) and 84.4% (95%CI: 74.2-91.1), respectively. The highest prevalence of VDD in trimester of pregnancy term in cutoff 10, 20 and 30 ng/ml was obtained in the second trimester (95% CI: 61.9 (61.95-36.7)), first trimester (95% CI: 89.4(87.8-90.8)) and third trimester (86.7(95% CI: 74.5-93.6)).
    Conclusion
    The prevalence of VDD in Iranian pregnant women is very high. Therefore, addressing VDD in women during pregnancy should be a health priority in Iran. To avoid of related disorders and adverse effects of VDD in mothers, appropriate interventions among pregnant women should be considered.
    Keywords: Prevalence_Deficiency_Vitamin D Deficiency_Pregnant Women_Iran_Meta-Analysis
  • شیوع و عوامل خطر عفونت هپاتیت B در زنان باردار ایران: یک مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز
    میلاد اعظمی، مرضیه خطایی، مرضیه بیگم بیگدلی شاملو، فاطمه عباسعلی زاده، شوبو رحمتی، شمسی عباسعلی زاده *، یوسف ویسانی، علی دلپیشه، یعقوب مدملی
    مقدمه
    انتقال پری ناتال یکی از رایج ترین مسیرهای انتقال هپاتیت B(HBV ) در سراسر جهان است. در ایران بیش از 50% حاملین HBV، عفونت را از این طریق دریافت کرده اند. لذا این مطالعه مروری با هدف بررسی شیوع و عوامل خطر HBV در زنان باردار ایران انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر بر اساس چک لیست PRISMA برای مطالعات مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد. جهت دستیابی به مستندات فارسی و انگلیسی مرتبط، پایگاه های الکترونیکی Scopus، PubMed، Science-Direct، Cochrane، Web of Science (ISI)، Springer، Online Library Wiley،Magiran ، Iranmedex، SID، Medlib، IranDoc و موتور جستجوی Google Scholar با استفاده از کلیدواژه های استاندارد شامل: شیوع، هپاتیت B، زنان باردار، بارداری، عوامل خطر، HBsAg و ایران بدون محدودیت زمانی تا بهمن ماه 1394 توسط دو پژوهشگر جستجو شدند. داده های شیوع HBV با استفاده از مدل اثرات تصادفی و عوامل خطر HBV براساس مدل اثرات ثابت توسط نرم افزار STATA (نسخه 2/11) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    در بررسی 36 مطالعه واجد شرایط با حجم نمونه 64195 زن باردار در ایران،شیوع HBV 5/0%(CI 95%: 6/0-5/0) محاسبه شد. کمترین و بیشترین شیوع HBV مرتبط با شمال (4/0%) و شرق ایران (6/1%) بود. شیوع HBV در زنان باردار شهری و روستایی به ترتیب 1/1 و 2/1% برآورد شد. شیوع HBV در زنان باردار خانه دار 7/1% و در زنان باردار شاغل 1/0% بدست آمد. فراوانی HBsAb(AntiHBS>10 mIU/ml) در زنان باردار ایرانی 40% محاسبه شد. از میان عوامل خطر، بی سوادی، شغل، سقط جنین، سابقه تزریق خون و اعتیاد همسر با ابتلاء به HBV از نظر آماری معنی دار بود (05/0>p)، اما این ارتباط با شهرنشینی، سابقه جراحی و خالکوبی معنی دار نبود (05/0
    نتیجه گیری
    کمترین شیوع هپاتیت B در ایران، در گروه زنان باردار می باشد و کمتر از جمعیت عمومی ایران است. تزریق خون، شغل، اعتیاد همسر، بی سوادی و سقط جنین با ابتلاء به HBV در زنان باردار ایران در ارتباط است.
    کلید واژگان: زنان باردار, شیوع, عوامل خطر, متاآنالیز, هپاتیت B
    Prevalence and Risk Factors of Hepatitis B Infection in Pregnant Women of Iran: A Systematic Review and Meta-Analysis
    Milad Azami, Marzieh Khataee, Marzieh Beigom Bigdeli Shamloo, Fatemeh Abbasalizadeh, Shoboo Rahmati, Shamsi Abbasalizadeh*, Yousef Veisani, Ali Delpisheh, Yaeghoob Madmoli
    Introduction
    Perinatal transmission is one of the most common routes of hepatitis B virus (HBV) transmission in the worldwide. In Iran, more than 50% of HBV carriers have received the infection in this route. Therefore, this review study was performed with aim to determine the prevalence and risk factors of HBV infection in pregnant women of Iran.
    Methods
    Current study was conducted based on PRISMA checklist for systematic review and meta-analysis studies. To access to the English and Persian documents, two independent authors searched Scopus, PubMed, ScienceDirect, Cochrane, Web of Science (ISI), Springer, Online Library Wiley, Magiran, Iranmedex, SID, Medlib, IranDoc and Google Scholar search engine up to January 2016 by using Mesh keywords including: Prevalence, Hepatitis B, Pregnant women, Pregnancy, Risk Factors, HBsAg and Iran. Data was analyzed using the random-effects model for HBV prevalence and fixed-effects model for risk factors of HBV via Stata software (Version 11.2).
    Results
    A total of 36 eligible studies with sample size of 64,195 pregnant women in Iran, HBV prevalence was estimated 0.5%. Minimum and maximum of this range were related to the North (0.4%) and East (1.6%) of the Iran. HBV prevalence in urban and rural pregnant women was estimated 1.1 and 1.2%, respectively. HBV prevalence among housewife pregnant women was 1.7% and employee pregnant women was 0.1%. The frequency of HBsAb>10 mIU/ml in Iranian pregnant women were calculated 40%. Among the risk factors, illiteracy, occupation, blood transfusion, abortion and husband addiction were significant related with prevalence of HBV (P0.05).
    Conclusion
    The lowest prevalence of HBV in Iran was related to pregnant women and less than the general population. History of blood transfusions, husband addiction, illiteracy, occupation and abortion are associated with HBV in Iranian pregnant women.
    Keywords: Hepatitis B, Meta, Analysis, Pregnant women, Prevalence, Risk factors
  • میلاد اعظمی، مرضیه خطایی، مرضیه بیگم بیگدلی شاملو، فاطمه عباسعلی زاده، شمسی عباسعلی زاده، شوبو رحمتی، یوسف ویسانی، علی دلپیشه، یعقوب مدملی
    مقدمه
    شناسایی شیوع و عوامل خطر عفونت هپاتیت B (HBV) در زنان باردار به عنوان یک منبع اصلی عفونت در برنامه های پیشگیری HBV بسیار مهم است. لذا مطالعه مروری حاضر با هدف بررسی شیوع و عوامل خطر HBV در زنان باردار ایران انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر بر اساس چک لیست PRISMA برای مطالعات مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد. جهت دستیابی به مستندات فارسی و انگلیسی مرتبط، پایگاه های الکترونیکی Scopus، PubMed، Science Direct، Cochrane، Web of Science (ISI)، Springer، Online Library Wiley،Magiran ، Iranmedex، SID، Medlib، IranDoc و هم چنین موتور جستجوی Google Scholar با استفاده از کلیدواژه های استاندارد شامل: شیوع، هپاتیت، زنان باردار، بارداری، آنتی ژن سطحی هپاتیت B، عوامل خطر، HBsAg و HBeAg بدون محدودیت زمانی تا بهمن ماه 1394 توسط دو پژوهشگران به صورت مستقل جستجو شدند. داده ها با استفاده از مدل اثرات ثابت و نرم افزار STATA (نسخه 1/11) مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    یافته ها
    در بررسی 36 مطالعه واجد شرایط با حجم نمونه 64193 زن باردار در ایران،شیوع HBV 2/0% محاسبه شد. کمترین و بیشترین شیوع HBV مرتبط با شمال (1/0%) و شرق (3/0%) ایران بود. شیوع HBV در زنان باردار شهری و روستایی به ترتیب 6/0 و 3/0% برآورد شد. شیوع HBeAg، HBeAb و HBsAb در زنان باردار ایرانی به ترتیب 05/0، 05/0 و 3/44 محاسبه شد. از میان عوامل خطر، بی سوادی، سقط جنین، سابقه تزریق خون و اعتیاد همسر با ابتلاء به HBV از نظر آماری معنی دار بود (05/0>p)، اما این ارتباط با شهرنشینی، شغل، سابقه جراحی و خالکوبی معنی دار نبود (05/0
    نتیجه گیری
    کمترین شیوع هپاتیت B در ایران، در گروه زنان باردار می باشد و کمتر از جمعیت عمومی ایران است. سابقه تزریق خون، اعتیاد همسر، بی سوادی و سقط جنین با ابتلاء به HBV در زنان باردار ایران در ارتباط است.
    کلید واژگان: زنان باردار, شیوع, عوامل خطر, متاآنالیز, هپاتیت B
    Introduction
    Identification of prevalence and risk factors of hepatitis B (HBV) in pregnant women is very important as a major source of infection in HBV prevention program. Therefore, this review study was performed with aim to determine the prevalence and risk factors of hepatitis B (HBV) infection in pregnant women of Iran.
    Methods
    Current study was conducted based on PRISMA checklist for systematic review and meta-analysis studies. To access to the English and Persian documents, two independent authors searched Scopus, PubMed, ScienceDirect, Cochrane, Web of Science (ISI), Springer, Online Library Wiley, Magiran, Iranmedex, SID, Medlib, IranDoc and also Google Scholar search engine without any time limitation to January 2016 by using mesh keywords including: Prevalence, Hepatitis, Pregnant women, Pregnancy, Risk Factors, Hepatitis B Surface Antigens, HBsAg, and HBeAg. Data was analyzed using the fixed-effects model via Stata software (Version 11.1).
    Results
    A total of 36 eligible studies with sample size of 64,193 pregnant women in Iran, HBV prevalence was estimated 0.5%. Minimum and maximum of this range were related to the North (0.4%) and East (1.6%) of the Iran. HBV prevalence in urban and rural pregnant women was estimated 1.1 and 1.2%, respectively. The prevalence of HBeAg, HBeAb, HBsAb in pregnant women of Iran were calculated 0.05, 0.05 and 40%, respectively. Among the risk factors, illiteracy, abortion, history of blood transfusion and husband addiction were significant related with prevalence of HBV (P0.05).
    Conclusion
    The lowest prevalence of HBV in Iran was related to pregnant women and less than the general population. History of blood transfusions, husband addiction, illiteracy and abortion are associated with HBV in Iranian pregnant women.
    Keywords: Hepatitis B, Meta, Analysis, Pregnant women, Prevalence, Risk factors
  • شمسی عباسعلی زاده، زهرا درویشی، فاطمه عباسعلی زاده، میلاد اعظمی*، میلاد برجی، علیرضا افشارصفوی
    مقدمه
    هلیکوباکترپیلوری، باکتری شناخته شده ای است و در ایجاد بیماری های گوارشی متعدد نقش دارد. مطالعات متعدد در ایران، شیوع هلیکوباکتر پیلوری در زنان باردار را در محدوده 7/7 تا 80 درصد گزارش کرده اند و برآورد کلی از آن وجود ندارد. مطالعه حاضر با هدف برآورد شیوع هلیکوباکتر پیلوری در زنان باردار ایرانی با استفاده از روش متاآنالیز انجام شده است.
    مواد و روش ها
    با توجه به هدف مطالعه، مقالات چاپ شده در مجلات داخلی و خارجی در خصوص برآورد شیوع عفونت هلیکوباکترپیلوری در زنان باردار ایرانی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور دستیابی به مستندات مرتبط، بانک های اطلاعاتی داخلی و بین المللی شامل: Magiran، IranMedex، IranDoc، SID، Medlib، Scopus، Pubmed، Web of Sciences، Medline، ScienceDirect، Cochrane، Embase و همچنین موتور جستجوی Google Scholar بدون محدویت زمانی تا سال 1394 با استفاده از کلید واژه های استاندارد مورد جستجو قرار گرفتند. جستجو، استخراج داده و ارزیابی کیفی مقالات توسط دو نفر از پژوهشگران به صورت مستقل انجام شد. داده ها با استفاده از مدل اثرات تصادفی به روش متاآنالیز و نرم افزار Stata نسخه 1/11 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    نتایج
    در این بررسی 22 مطالعه با حجم نمونه 1605 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. شیوع هلیکوباکترپیلوری در زنان باردار ایرانی 9/45% (5/52-4/39: 95%) فاصله اطمینان برآورد گردید. کمترین و بیشترین شیوع هلیکوباکترپیلوری در زنان باردار مربوط به غرب (2/36%) و جنوب کشور (5/61%) است.
    نتیجه گیری
    شیوع هلیکوباکترپیلوری در زنان باردار ایرانی بالا و در حد جمعیت عمومی ایران می باشد و باید استراتژی های پیشگیرانه جهت کنترل این عفونت انجام شود.
    کلید واژگان: شیوع, هلیکوباکتر پیلوری, بارداری, مراقبت های دوران بارداری, حاملگی, متا آنالیز
    Shamsi Abbasalizadeh, Zahra Darvishi, Fatemeh Abbasalizadeh, Milad Azami*, Milad Borji, Alireza Afshar Safavid
    Introduction
    Helicobacter pylori is a well-known bacteria; it produces multiple and serious gastrointestinal diseases. Studies in Iran, The prevalence of Helicobacter pylori infection is Variable between 7. 7-80% in pregnant women. The present study aims at assessing the prevalence of Helicobacter pylori infection among Iranian pregnant women using a meta-analysis method.
    Methods
    According to purpose study, published articles in national and international journals were examined about prevalence of H. pylori infection among Iranian pregnant women. To achieve the related documentation, national and International databases include: Magiran, Iran medex, IranDoc, SID, Medlib, Embase, Scopus, Web of Science, Pubmed, Science Direct, Cochrane and the Google Scholar search engine no time limit to 2015 were searched by using standard keywords. Search, data extraction and quality assessment were independently carried out by two researchers. The data were combined using Random Effects Model through Meta-Analysis method by Stata software.
    Results
    1605 subjects were studied in 22 studies. The prevalence of H. pylori infection among Iranian pregnant women was estimated as 45.9% (95% CI: 39.4- 52.5). Minimum and maximum of this range were related to the West (36.2%) and the South (61.5%).
    Conclusions
    The prevalence of H. pylori infection among Iranian pregnant women is high and similar Iranian general population, the preventive strategies should be carried out to control this infection.
    Keywords: Prevalence, Helicobacter pylori, Pregnant women, Prenatal care, Pregnancy, Meta, analysis
  • سارا سلیمانی راد، شمسی عباسعلیزاده، امیر قربانی حق جو، مهزاد صدقیانی، آزاده منتصری، جعفر سلیمانی راد*
    مقدمه

    ناباروری به صورت عدم توانایی در باردار شدن علی رغم یک سال تلاش در به دست آوردن بارداری بدون استفاده از روش های جلوگیری تعریف می شود. ناباروری یک مشکل پیچیده جهانی است و عوامل متعددی مثل استرس اکسیداتیو در ایجاد آن دخیل می باشند. بر این اساس تلاش برای خنثی کردن استرس اکسیداتیو می تواند در درمان ناباروری کمک کننده باشد. ملاتونین یک زداینده شناخته شده رادیکال های آزاد می باشد.

    هدف

    هدف از مطالعه حاضر اندازه گیری سطح ملاتونین و ارتباط آن با بیو مارکرهای اکسیداتیو در زنان بارور و نابارور می باشد.

    مواد و روش ها

    زنان بارور و نابارور شرکت کننده در این مطالعه به دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. نمونه گیری از خون آنها انجام شد و سرم خون جدا شد. سطح سرمیMDA, TAC و ملاتونین سنجیده شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون T-test و ارتباط بین آنها با استفاده از تست Spearman ارزیابی گردید.

    نتایج

    سطح سرمی ملاتونین در زنان بارور نسبت به زنان نابارور بیشتر بود اما تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود .(P<0.46) سطح سرمی MDA در زنان بارور به طور معنی داری بالاتر از زنان نابارور بود (P<0.001) و سطح سرمی TAC نیز در زنان بارور در مقایسه با زنان نابارور به طور معنی داری بالاتر بود (P<0.001). تست Spearmanبیانگر یک ارتباط مستقیم و معنی دار در سطح سرمی ملاتونین و MDA در زنان بارور و نابارور بود و ارتباط معنی دار و معکوسی در سطح سرمی TAC در زنان بارور و نابارور وجود داشت.

    نتیجه گیری

    تفاوت در سطح بیومارکرهای استرس اکسیداتیو در زنان بارور و نابارور گزارش شده است. مطالعه حاضر بیانگر وجود یک ارتباط معنی دار در سطح ملاتونین و بیومارکرهای استرس اکسیداتیو بود، بر این اساس می توان نتیجه گرفت که ملاتونین می تواند در ناباروری تاثیر داشته باشد.

    کلید واژگان: استرس اکسیداتیو, ناباروری, ملاتونین, MDA, TAC
    Soleimani Rad S. *, Abbasalizadeh Sh, Ghorbani Haghjo A., Sadagheyani M., Montaseri A., Soleimani Rad J
    Background

    Infertility is defined as the inability to achieve the pregnancy within a year of unprotected intercourse. Infertility is a complex issue and different factors such as stress oxidative can be involved in this problem. So, any attempt to neutralize oxidative stress would be helpful in the treatment of infertility. Melatonin is a known scavenger of free radicals.

    Objective

    The aim of our study was to evaluate the level of melatonin and its correlation with oxidative biomarkers in fertile and infertile women.

    Materials And Methods

    The participants including fertile and infertile women were divided into two groups of 30 people. Blood sampling was performed and sera were collected. The level of Malondialdehyde (MDA), total antioxidant capacity (TAC) and melatonin were detected. Data were analyzed using T-test and their correlation was assessed using Spearman test.

    Results

    Serum melatonin from fertile women was higher than infertile women but the difference was not significant (p= 0.46). MDA level in fertile women was significantly lower than infertile women (p<0.001) and the level of TAC in fertile women was significantly higher than infertile women (p<0.001). Spearman test revealed a significant and direct correlation between melatonin and TAC in fertile and infertile women and a significant but reverse correlation between melatonin and MDA in infertile and fertile women.

    Conclusion

    Differences in the level of oxidative stress biomarkers in fertile and infertile individuals have been reported. This study revealed a significant correlation between melatonin and oxidative stress biomarkers, concluding that melatonin level could be involved in infertility.

    Keywords: Oxidative stress, Infertility, Melatonin, Malondialdehyde, total antioxidant capacity
  • فرناز صحاف، مرتضی قوجازاده، شمسی عباسعلیزاده، آینور طهماسبی
    مقدمه
    بارداری مولار همراه با یک جنین زنده، رخداد نادری محسوب نمی شود و میزان بقای جنین زنده همراه مول متغیر است و بستگی به عوارض جزء مولی دارد. بارداری مولی برای مادر عوارضی نظیر پره اکلامپسی، خونریزی، اختلالات تیروئیدی و بیماری تروفوبلاستیک پا برجای بارداری به همراه دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی پیامدهای مادری و جنینی بارداری مولار همراه با یک جنین زنده انجام شد تا تصمیم گیری در مورد ختم بارداری با وجود یک جنین زنده و قابل رشد یا ادامه آن با قبول عوارض احتمالی را در آینده تسهیل نماید.
    روش کار
    برای دستیابی به مقالات، تمامی مقالات انتشار یافته در این مورد در سال های 1980 تا 2012 با استفاده از جستجوی نظام مند از پایگاه های اطلاعاتی: Embase، IranMedex، Google scholar،PubMed، MedLine، Magiran، SID، science Direct، IranDoc و MedLib جستجو و استخراج شد و پس از ارزیابی، در نهایت داده های 29 مقاله توسط نرم افزار آماری CMA2 مورد آنالیز آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج آنالیز آماری داده ها نشان داد که در حاملگی های دوقلویی با یک جنین زنده و یک جزء مولی، تولد جنین زنده با میزان بروز 204/0 از بیماری تروفوبلاستیک پابرجای بارداری با میزان وقوع 186/0 بیشتر است. میزان وقوع عارضه خونریزی 258/0 و پره اکلامپسی 211/0 بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه میزان تولد جنین زنده، بیشتر از بیماری تروفوبلاستیک پا برجای بارداری بود. بیشترین عارضه خونریزی بود و پس از خونریزی، پره اکلامپسی بیشترین شیوع را داشت.
    کلید واژگان: بارداری دوقلویی, حاملی مولار, مول هیداتیفرم کامل, مول هیداتیفرم ناقص
    Farnaz Sahaf, Morteza Qoujazadeh, Shamsi Abbasalizadeh, Aynur Tahmasebi
    Introduction
    Molar pregnancy along with a live fetus is not rare، and survival rate of the live fetus with mole is variable and dependent on mole fraction effects. The effects of molar pregnancy for mother include preeclampsia، bleeding، thyroid disorders، and persistent gestational trophoblastic disease. This study was performed with the aim to investigate the maternal and fetal effects of Molar pregnancy along with a live fetus in order to facilitate deciding about termination of pregnancy in spite of the presence of a live fetus or continue it accepting all future potential effects.
    Methods
    to access the articles، all the articles published on this topic between 1980 and 2012 were extracted using a systematic search in Embase، Google scholar، science direct، Iranmedex، PubMed، SID، Magiran، medlib، irandoc and Medline databases، and after evaluation، finally، data of 29 articles was analyzed using the statistical software CMA2.
    Results
    The results of the statistical analysis indicated that the rate of the birth of the live fetus (event rate: 0. 204) is greater than the persistent gestational trophoblastic disease (event rate: 0. 186). The event rate of bleeding was 0. 258 and event rate of preeclampsia was 0. 211.
    Conclusion
    In this study، the birth rate of the live fetus was greater than the persistent gestational trophoblastic disease. Bleeding was the most complication and then، preeclampsia had the highest prevalence.
    Keywords: Complete Hydatidiform mole, Incomplete Hydatidiform mole, Molar gestation, Twin gestation
  • مهین کمالی فرد، مرتضی قوجازاده، شمسی عباسعلیزاده، فاطمه قطره سامانی، لیلا ربیعی
    پیش زمینه و هدف
    شمارش حرکت جنین توسط مادر روشی است که به منظور سنجش حرکات جنین انجام می گیرد. از دهه 1970 روش های شمارش متنوعی با محدوده های خطر متفاوت به وجود آمده اند که تاکنون ارزیابی های اندکی جهت تعیین ارزش تشخیصی آن ها صورت گرفته اند و از این رو ارزش بالینی تعداد تمام حرکات جنین اثبات نشده است. هدف از این مطالعه تعیین ارزش تشخیصی آزمون شمارش سه حرکت جنین در یک ساعت توسط مادر در تشخیص کاهش حرکت جنین بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش توصیفی مقطعی در سال 1390 در مرکز آموزشی درمانی الزهرای تبریز انجام گرفت. نمونه شامل 300 زن باردار تک قلو با سن حاملگی 40-32 هفته بود که به طور تصادفی از بین زنانی که با شکایت کاهش حرکت جنین مراجعه کرده بودند و معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. به هر زن باردار انتخاب شده در مورد نحوه انجام آزمون شمارش سه حرکت جنین در یک ساعت و ثبت در جدول مربوطه آموزش چهره به چهره توسط پژوهشگر داده شد. بعد از اتمام انجام آزمون مادر جهت انجام تست پروفیل بیوفیزیکال به واحد سونوگرافی ارجاع داده شد و سپس نتایج دو آزمون با یکدیگر مقایسه گردید.
    یافته ها
    بر اساس آزمون شمارش حرکت جنین 7/99 درصد از جنین ها فعال و 3/0 درصد غیرفعال بودند. بر حسب آزمون پروفیل بیوفیزیکال 3/96 درصد از جنین ها نمره ی 10 و 7/3 درصد نمره ی کمتر از 10 را کسب کردند. در این پژوهش بین نتیجه آزمون شمارش حرکت جنین و تست پروفیل بیوفیزیکال ارتباط معنی داری وجود داشت (001/0P<). حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی آزمون شمارش حرکات جنین به ترتیب 100 درصد، 96 درصد، 9 درصد و 100 درصد بود.
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه سودمندی شمارش حرکت جنین توسط مادر را به عنوان یک روش غربالگری اولیه ی ساده و غیرتهاجمی برای ارزیابی سلامت جنین پیشنهاد می کند.
    کلید واژگان: ارزش تشخیصی, شمارش حرکت جنین, پروفیل بیوفیزیکال
    M. Kamalifard, M. Ghojazadeh, Sh Abbasalizadeh, F. Ghatrehsamani, L. Rabiei
    Background and Aims
    Fetal movement counting is a method that used by the mother to quantify her baby''s movements. Since 1970s a variety of counting techniques with different alarm limits have been developed few of which have been evaluated for predictive values and hence the clinical value of the absolute number of fetal movements has not been established.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was carried out in 2011 in Educational and Medical Center of Alzahra in Tabriz. Three hundred singleton pregnant women at 32-40 weeks’ gestation having inclusion criteria were selected randomly from among women with complaint of decreased fetal movement. To perform the counting of three fetal movements in one hour and their recording in related chart was instructed by the researcher in a face to face manner. After the counting، pregnant woman was referred to ultrasound unit in order to perform the test of biophysical profile، then the two test results were compared with each other.
    Result
    According to the test of fetal movement counting، 99. 7% of fetuses were active and 0. 3% of them were inactive. On the basis of the test of biophysical profile، 96. 3% of fetuses had score of 10 and 3. 7% had score less than 10. In this study، a significant relationship was found to exist between the result of maternal fetal movement counting and biophysical profile (p< 0. 001). The sensitivity، specificity، positive and negative predictive value of the test of fetal movement counting were 100%، 96%، 9% and 100% respectively.
    Conclusion
    The result of this study suggests the usefulness of maternal fetal movement counting as an early simple screening and noninvasive method in assessment of fetal well-being.
    Keywords: Diagnostic value, Fetal movement counting, Biophysical profile
  • اعظم ملکی، مهین کمالیفرد، داوود حسنزاده، مهرانگیز ابراهیمیممقانی، شمسی عباسعلیزاده
    مقدمه
    پره اکلامپسی از بیماری های شایع دوران بارداری است که اتیولوژی آن ناشناخته باقی مانده و در حال حاضر هیچ گونه آزمایش غربالگری قابل اعتماد، معتبر و اقتصادی برای آن وجود ندارد. با توجه به نظریه استرس اکسیداتیو در پاتوژنز پره اکلامپسی و نقش سلنیوم به عنوان آنتی اکسیدان در پیشگیری و تشخیص پره اکلامپسی، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارزش پیشگویی سلنیوم در غربالگری پره اکلامپسی صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    مطالعه مورد- شاهدی بود که در آن 40 زن باردار سالم، 40 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی شرکت نمودند. این زنان همگی در هفته 39-34 حاملگی بوده و از نظر سن حاملگی و دریافت مکمل جور شده بودند. اندازه گیری سطح پلاسمایی سلنیوم با روش طیف سنجی اتمی انجام گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS/ver13 و آزمون های t با نمونه های مستقل و کای دو تجزیه و تحلیل شد. همچنین، حساسیت و ویژگی و ارزش پیشگویی کننده مثبت و منفی و میزان غربالگری تشخیصی نیز محاسبه گردید.
    یافته ها
    میانگین پلاسمایی سلنیوم در افراد مبتلا به پره اکلامپسی نسبت به زنان بادار سالم با اختلاف معنی داری کمتر بود (85/11+ 51/58 در مقابل 62/11 + 75/51). سطح سلنیوم کمتر از 60 میکروگرم دارای حساسیت 5/87 درصد، ویژگی 5/52 درصد، ارزش پیشگویی مثبت 8/64 درصد و You den Index 4/0 می باشد.
    بحث و نتیجه گیری
    کاهش سطح پلاسمایی سلنیوم در افراد مبتلا به پره اکلامپسی نسبت به حاملگی طبیعی ممکن است نشان دهنده افزایش نیاز به سلنیوم در طی حاملگی پره اکلامپتیک باشد. به نظر می رسد مصرف مواد غذایی سرشار از سلنیوم در طی بارداری ممکن است در پیشگیری از پره اکلامپسی موثر بوده و ممکن است سطح سلنیوم کمتر از 60 میکروگرم بر لیتر نقطه برش نسبتا بهتری برای غربالگری پره اکلامپسی مخصوصا در افراد بارداری که سطح پلاسمایی سلنیوم پایینی دارند باشد. گرچه به عنوان یک پیشگویی کننده مناسب نمی تواند مطرح گردد.
    کلید واژگان: سلنیوم, ارزش پیشگویی, پره اکلامپسی, آنتی اکسیدان
  • کاظم سخا، علیرضا استاد رحیمی، دکترامیر حسین جعفری روحی، شمسی عباسعلیزاده
    هدف
    روی و مس از عناصر کمیاب ضروری برای رشد و نمو مطلوب هستند. در این بررسی اندازه گیری روی و مس سرم در خون بند ناف و خون مادر نوزاد ان برای مطالعه و مقایسه مقدار عناصر کمیاب در نوزادان رسیده و نارس و مادرانشان انجام شد.
    روش مطالعه
    این مطالعه با انتخاب تعداد 152 نوزاد رسیده و نارس و مادرانشان با حذف عوامل مداخله گر انجام شد. نمونه خون بند ناف از انتهای جفتی بند ناف و نمونه خون مادر از ورید محیطی بلافاصله بعد از زایمان اخذ و اندازه گیری سطح روی و مس بوسیله اسپکتروفوتومتری جذب اتمی انجام گردید.
    یافته ها
    میانگین سطوح روی سرم در نوزادان ترم و مادرانشان به ترتیب 0.83 μg/ml و μg/ml 0.62و میانگین سطوح روی سرم در نوزادان پره ترم و مادرانشان به ترتیب μg/ml 0.78 و μg/ml 0.47 بود. میانگین سطوح مس سرم در نوزادان ترم و مادرانشان به ترتیب μg/ml 0.55 و μg/ml 2.29 و میانگین سطوح مس سرم در نوزادان پره ترم و مادرانشان به ترتیب μg/ml 0.63 و μg/ml 2.17 بود. بطور معنی داری سطح روی خون بند ناف بالاتر و سطح مس خون بند ناف پائین تر از سطح خونی آنها در مادران بود (0.05 p<).
    نتیجه گیری
    اختلاف معنی داری بین سطح روی و مس خون بند ناف نوزادان ترم و پره ترم وجود نداشت. در این بررسی سطح سرمی روی در خون بند ناف و خون مادرانشان نسبت به مطالعات سایر محققین پائین تر بود.
    کلید واژگان: روی, مس, خون بند ناف, خون مادری, ریز مغذی ها
  • بررسی زمینه های فرهنگی اجتماعی موثر بر تولد فرزند سوم و بالاتر در خانواده های شهری و روستایی شهرستان تبریز
    شمسی عباسعلیزاده، فاطمه عباسعلیزاده، کامران صداقت
    سابقه و هدف
    با توجه به معضل رشد جمعیت و مشکلات مرتبط با آن بخصوص در کشور ما، لازم است علل تمایل برای داشتن بیش از 2 فرزند در جامعه ما مورد بررسی قرار گیرد تا با تکیه بر اطلاعات بدست آمده بتوان راهکارهای اجرای یجهت سوق دادن تمایل خانواده ها به تولد حداکثر 2 فرزند را فراهم کرد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع پیمایشی بوده و شامل 2 گروه زنان با فرزند سوم و بالاتر و زنانی که بیش از 2 فرزند ندارند می باشد. نمونه گیری بصورت خوشه ایچند مرحله ای بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش های آنالیز آماری مناسب صورت پذیرفته است.
    یافته ها
    %68.3 جمعیت مورد مطالعه شهری و %31.7 روستایی بودند. بین نوع خانواده (هسته ای، ناقص، گسترده) شغل و میزا ن تحصیلات پاسخگو و همسرش در دو گروه ارتباط معنی داری وجود داشت ولی بین درآمد خانواده، آگاهی و میزان استحکام خانواده در دو گروه معنی دار نبود. در اولویت بندی علل تمایل به داشتن بیش از 2 فرزند در رتبه اول کافی دانستن 2 فرزند و در رتبه بعدی پایین بودن در آمد قرار داشت. ولی در اولویت بندی عوامل موثر بر تولد فرزند سوم و بالاتر در رتبه اول داشتن تعداد دلخواه فرزند و در رتبه بعدی شکست روش های پیشگیری از بارداری بوده است. %17.9 خانواده ها تمایل بیشتر از حد متوسط به داشتن فرزند سوم و بالاتر داشته و %82.1 تمایل ضعیفی به داشتن فرزند سوم و بالاتر داشتند.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های فوق تلاش در جهت افزایش سواد زنان جامعه، آموزش استفاده صحیح از روش های پیشگیری از بارداری و گسترش تبلیغات جهت آگاهی دادن به افراد در مورد عوارض و عواقب سو عدم کنترل جمعیت لازم به نظر می رسد.
  • محمدحسین صومی، زکیه پیری، وحید زمانزاده، شمسی عباسعلیزاده، مژگان بهشید، پریسا یاوری کیا
    زمینه و اهداف
    خوددرمانی (اقدام به درمان بدون داشتن اطلاعات کافی در زمینه علایم و بیماری ها) در کادر غیرپزشکی جامعه به عنوان یک معضل سلامتی شناخته شده است. پژوهش با هدف تعیین شیوع، خوددرمانی، دلایل خوددرمانی و ارتباط آن با سن، جنس، شغل و... در بین ساکنین منطقه شمالغرب تبریز موقع احساس کسالت و بیماری انجام گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی مقطعی، 1017 خانوار با روش تصادفی سیستماتیک نمونه برداری و مطالعه شدند. پزشکان عمومی که همگی آموزش یکسان دیده بودند با کمک پرسشنامه (مشتمل بر 65 سؤال در دو بخش اطلاعات دموگرافیک و اختصاصی) و مصاحبه رودررو اطلاعات را جمع آوری نمودند. با استفاده از نرم افزار EPI 6 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    36.31% افراد در بیش از نیمی از موارد با استفاد از داروهای موجود در منزل هنگام احساس کسالت و بیماری به خوددرمانی مبادرت نموده اند. مهمترین دلیل خوددرمانی در 63.79% موارد عدم احساس ضرورت برای مراجعه به پزشک بوده است. افراد سنین بالای 50 سال کمتر به خوددرمانی پرداخته و گروه های سنی از نظر آماری اختلاف معنی دار دارند (P=0.01) ولی از نظر جنسی اختلاف معنی دار نمی باشد. افراد تحت پوشش بیمه های دولتی (31.37%) بیش از افراد تحت پوشش بیمه های خصوصی (14.28%) اقدام به خوددرمانی نموده اند. بین خوددرمانی و شغل افراد ارتباط آماری معنی داری وجود دارد (P=0.03) به طوری که افراد حقوق بگیر (21.87%) کمتر از افراد با شغل آزاد (44.43%) اقدام به خوددرمانی میکنند.
    نتیجه گیری
    بالا بودن میزان خوددرمانی به خاطر عدم احساس ضرورت و استفاده از داروهای منزل یا داروهای دریافتی از داروخانه بدون نسخه پزشک، ضرورت دادن آگاهی های لازم به مردم در مورد عوارض اقدام به درمان بدون مشورت با پزشک و همچنین الزام کنترل تحویل دارو را روشن میسازد.
    کلید واژگان: خوددرمانی, داروهای منزل
  • محمدحسین صومی، مژگان بهشید، زکیه پیری، وحید زمانزاده، شمسی عباسعلیزاده، حبیب جباری، پریسا یاوری کیا، مسعود پزشکیان
    زمینه و اهداف
    افراد جامعه گاهی احساس ناخوشی می نمایند که برای رهایی از مشکل پیش آمده خود راهی را انتخاب میکنند که به عنوان رفتار درمانی محسوب میشوند. به منظور سنجش تقاضای مردم در یک بستر تحقیقاتی مناسب، مطالعه ای با هدف تعیین رفتار درمانی در موارد بروز کسالت یا بیماری در ساکنین منطقه شمال غرب تبریز متشکل از کلیه اقشار و گروه های اجتماعی، فرهنگی (شهری، روستایی و حاشیه نشینی) انجام شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی مقطعی از جمعیتی بالغ بر 230000 نفر با روش نمونه گیری سیستماتیک 1017 خانوار انتخاب شد. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه در مراکز بهداشتی درمانی توسط پزشکان عمومی که همگی آموزش یکسان دیده بودند جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار EPI 6 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    16.5% اظهار کسالت یا بیماری در دو هفته اخیر داشته اند که 56.86% از آنها توسط پزشک (عمومی، متخصص، دندانپزشک) و ماما ویزیت شده بودند. خود درمانی به عنوان یک اقدام درمانی (36.2%) و عدم اجرای دستورات دارویی در (58.89%) مشاهده شد. 81.64% از موارد خوددرمانی، از داروهای شیمیایی (بیشتر از داروهای موجود در منزل) استفاده کرده بودند.
    نتیجه گیری
    بالا بردن سطح آگاهی جامعه در مورد اثرات سوء مصرف دارو، آموزش پزشکان و داروسازان، ترویج بیمه همگانی، توزیع و مصرفی صحیح مراکز درمانی سرپایی دولتی الگوی سلامت جویی را بهبود بخشد.
    کلید واژگان: رفتار درمانی, خوددرمانی, بیماری
  • شمسی عباسعلیزاده، زکیه پیری، محمدحسین صومی، مسعود پزشکیان، حبیب جباری، وحید زمانزاده
    زمینه و اهداف
    باید برای استفاده از امکانات مالی و انسانی در جهت رفع نیازهای بهداشتی درمانی منطقه، تامین و توزیع متعادل امکانات میزان بیماردهی سرپایی و بستری تعیین گردد، لذا این تحقیق در جهت دستیابی به اطلاعات فوق برنامه ریزی گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی مقطعی در منطقه شمال غرب تبریز با جمعیتی بالغ بر 230000 نفر انجام و 1017 خانوار با روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه توسط پزشکان و پرسشنامه عمومی جمع آوری گردیده، با نرم افزار EPI 6 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    16.4% افراد احساس کسالت کرده و 10% کل افراد مورد مطالعه (64.5% زن و 35.5% مرد) جهت درمان طبی اقدام نموده اند. در جمعیت مورد مطالعه میانگین مراجعه سالانه 2.6 بار به ازای هر نفر بوده است. بستری شدگان (61.3%) زن و (38.7%) مرد بوده و 57% افراد در بیمارستانهای خصوصی بستری شده اند. میزان بستری در یک سال 49 در هزار نفر و متوسط طول مدت بستری 4.3 روز بوده است.
    نتیجه گیری
    در مقایسه با تحقیقات مشابه در سایر مناطق ایران و دیگر کشورها، در منطقه بررسی شده بار مراجعه پایین تر بوده و بستری به ازای هر هزار نفر نیز کمتر اتفاق افتاده است که بایستی دلایل آن مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: خدمات درمانی سرپایی, خدمات درمانی بستری, میزان بستری
  • زکیه پیری، شمسی عباسعلیزاده، محمدحسین صومی، وحید زمانزاده، پریسا یاوری کیا، حسین کوشاور
    زمینه و اهداف
    جوامع انسانی به طور مداوم از نظر ساختار، وضعیت سلامتی و نیاز به خدمات سلامتی تغییر میکنند. افراد و بستگان آنها نیروهای اصلی یک سیستم سلامتی را تشکیل میدهند و مراکز ارائه دهنده خدمات سلامتی همیشه اولین انتخاب آنها برای دریافت خدمات نمی باشد.
    روش بررسی
    این پژوهش به منظور بررسی دلایل مردم برای انتخاب مراکز جهت مراجعات سرپایی و بستری انجام گرفت. از طریق نمونه گیری تصادفی سیستماتیک، 1017 خانوار از ساکنین منطقه شمال غرب تبریز انتخاب و به وسیله پرسشنامه و مصاحله با خانوارها اطلاعات لازم در این زمینه جمع آوری گردید. اطلاعات با نرم افزار EPI6 و تحلیل شد.
    یافته ها
    در دسترس بودن مرکز (7.33%)، رضایت از واحد مربوطه به اعتماد (33.7%) دلیل انتخابات اکثریت مراجعین بوده است. دلیل انتخاب مراکز جهت مراجعات سرپایی در (9.17%) موارد و مراکز بستری در (8.59%) ارجاع و توصیه دوستان و آشنایان بوده است. رضایت از واحد مربوطه دلیل انتخاب اکثریت زنان (34.2%) و در دسترس بودن مرکز دلیل انتخاب اکثریت مردان (36.6%) بوده است. در بین بیمه شدگان بیمه های مختلف نیز دلایل انتخاب به ترتیب رضایت از واحد مربوطه و در دسترس بودن مرکز عنوان گردیده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج فوق و از آنجاییکه استدلال و انتظارات افراد در به کارگیری و اثر بخشی خدمات تاثیر بسزایی دارد. لذا بر سیاست گذاران بهداشت و درمان است که ضمن توجه به کیفیت خدمات زمینه دسترسسی آسان به خدمات را برای آحاد جامعه فراهم نمایند.
    کلید واژگان: دلیل انتخاب, دسترسی, رضایت مندی
  • شمسی عباسعلیزاده، نازلی نوالی، فاطمه عباسعلیزاده، فرناز صحاف، حسین کوشاور
    زمینه و اهداف
    با شناسایی اپیدمیولوژی بیماری ها در هر منطقه، زمینه مساعدی جهت هدایت برنامه ریزی آتی در راستای اولویت بندی اهداف درمانی، پیشگیری و نیز آموزش پرسنل درگیر فراهم میاید.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی مقطعی در منطقه شمال غرب تبریز بر روی جمعیت زنان 8 سال و بالاتر، با روش نمونه برداری تصادفی سیستماتیک انجام گردید. پرسشنامه مربوطه توسط پزشک عمومی در مراکز بهداشتی درمانی پرشده و در صورت یافتن علایم و نشانه ها به متخصص زنان ارجاع میشد. در سنجش تخصصی، افراد مورد معاینه و آزمایشهای تکمیلی قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار EPI 6 تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    شیوع شلی کف لگن با درجات مختلف (2.4%)، واژینیت (2.9%)، دیس پارونیا (9.7%)، نازایی (11.7%)،(AUB (23.8 و دیس موره (72.4%) و شیوع بیماری های خوش خیم پستان شامل درد پستان (2%)، گالاکتوره (1%) و ترشح چرکی و خونی پستان (0.1%) بوده است. شایعترین علت AUB در دوران قبل از ازدواج اختلال تخمک گذاری و در دوران بعد از ازدواج عوارض ضدبارداری بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع نسبتا بالای برخی از بیماری ها، دقت هر چه بیشتر به برنامه های بهداشت باروری، تحت پوشش قرار دادن و ارائه فعال اینگونه خدمات به تمام زنان بدون توجه به سن و یا وضعیت تاهل در کاهش میزان شیوع این بیماری ها مؤثر خواهد بود.
    کلید واژگان: شیوع, علایم, بیماریهای زنان
  • فرناز صحاف، فاطمه عباسعلیزاده، شمسی عباسعلیزاده، نازلی نوالی، علی دسترنج، محمدحسین سروش برحقی
    زمینه و اهداف
    ترشحات غیرطبیعی واژینال یکی از شایعترین شکایات زنان بوده و در طب سرپایی علت یک سوم موارد ارجاع را تشکیل میدهد. متاسفانه آمار دقیقی از شیوع این شکایات در جامعه ما در دسترس نمیباشد. این مطالعه با هدف تعیین شیوع و علل ترشحات غیرطبیعی واژینال در منطقه شمال غرب تبریز انجام شد.
    روش بررسی
    جامعه مورد بررسی زنان 8 سال و بالاتر 1017 خانوار از مجموع 70000 خانوار ساکن منطقه شمال غرب تبریز بود که به روش نمونه برداری سیستماتیک انتخاب شده بودند.
    یافته ها
    از مجموع 1927 نفر، شیوع شکایات ترشح غیرطبیعی واژینال در جامعه مورد بررسی 9.2% بود. در 58.5% موارد ترشحات سفید رنگ، در درجات بعدی ترشحات غلیط و ژله ای و در 56.6% میزان ترشحات کم بود. منشا ترشحات سرویکال (42%) واژینال (29%) و ترشحات سرویکو واژینال (28.7%) بود. سرویسیت حاد یا مزمن (18.4%) واژینیت کانیدیایی (11.8%)، تریکوموناس (2.2%) واژینوزباکتریال (0.7%)، واژینیت غیراختصاصی (4.4%) و در بقیه موارد ترشحات طبیعی واژن علت شکایت بیمار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به میزان بالای شیوع ترشح غیرطبیعی واژینال و علل مختلف آن لازم است برنامه ریزی هایی برای آموزش پزشکان عمومی و برنامه های مراقبتی و پیشگیری از واژینیت و سرویسیت به عمل آید.
    کلید واژگان: شیوع, واژینیت, سروسیست
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال