به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شهاب قاضی

  • محمدجلیل جاسم، شهاب قاضی، سودابه مرادی*، رضا عبدالهی

    این پژوهش به منظور اندازه گیری قابلیت هضم ایلئومی و ابقاء ظاهری کلسیم و فسفر در کنجاله سویا، کنجاله کانولا، کربنات کلسیم، مونو کلسیم فسفات و دی کلسیم فسفات با روش مستقیم در نیمچه های تخم گذار انجام شد. پنج جیره آزمایشی نیمه خالص شامل دی کلسیم فسفات، مونو کلسیم فسفات و کربنات کلسیم (با غلظت 1 درصد کلسیم) و کنجاله سویا و کنجاله کانولا (با غلظت 19/0 و25/0 درصد کلسیم به ترتیب) مورد استفاده قرار گرفت.هر جیره آزمایشی بطور تصادفی به شش واحد ازمایشی (8 نیمچه تخمگذار در هر تکرار) بمدت 3 روز اختصاص یافت.ضرایب قابلیت هضم ایلئومی حقیقی کلسیم در دی کلسیم فسفات، مونو کلسیم فسفات و کربنات کلسیم به ترتیب 55/0، 57/0 و 76/0 و در کنجاله سویا و کنجاله کانولا، به ترتیب 76/0 و 91/0 بود. درصد کلسیم سنگدان در تیمار کربنات کلسیم بطور معنی داری بیش از محتوای کلسیم سنگدان در تیمارهای دی کلسیم فسفات، منوکلسیم فسفات و کنجاله سویا بود (05/0<p). قابلیت هضم ظاهری ایلئومی فسفر در مونو و دی کلسیم فسفات (به ترتیب 83/0 و 93/0) بیشتر از کنجاله کانولا بود (P<0.01)، در حالیکه میزان ابقای ظاهری فسفر در مونوکلسیم فسفات (905/0) به طور معنی داری بیش از بقیه منابع مورد بررسی بود (P<0.01). در نیمچه های تخمگذار در سن 12 هفتگی، قابلیت هضم حقیقی کلسیم در کربنات کلسیم، کنجاله سویا و کنجاله کانولا بالاتر از دی کلسیم فسفات و مونو کلسیم فسفات می باشد، در حالیکه، قابلیت هضم فسفر در دی کلسیم فسفات و مونوکلسیم فسفات مشابه و بالاتر از سایر منابع مورد بررسی بود.

    کلید واژگان: قابلیت هضم ایلئومی, کنجاله سویا, کنجاله کانولا, منابع کلسیم و فسفر, نیمچه تخمگذار
    Mohammadjalil Jasem, Shahab Ghazi, Soudabeh Moradi *, Reza Abdollahi

    The experiment was conducted to measure the ileal calcium (Ca) and phosphorus (P) digestibility, and total tract retention (TTR) of Ca and P in soybean meal (SBM), canola meal (CM), limestone, monocalcium phosphate (MCP), and dicalcium phosphate (DCP)) for growing pullets using the direct method. Five semi-purified diets containing limestone, DCP, and MCP with a dietary Ca concentration of 10 g/kg, SBM and CM with a dietary Ca concentration of 1.9 and 2.5 g/kg, respectively, were generated. Each diet was randomly allotted to six replicates (eight birds per each) and fed for 3 days. True Ca digestibility coefficients of DCP, MCP, and limestone were determined to be 0.55, 0.57, and 0.76, respectively and in SBM and CM were 0.91 and 0.76, respectively. The highest true ileal digestibility of calcium was related to soybean meal, which was significantly higher than dicalcium phosphate and monocalcium phosphate (P<0.01). Calcium concentration in the gizzard contents of birds was higher (P < 0.01) for limestone as compared to DCP, MCP and SBM. Apparent ileal P digestibility coefficients of MCP and DCP (0.83 and 0.93, respectively), was higher than CM (P<0.01). Whereas, the TTR of phosphorus in monocalcium phosphate (0.905) was significantly higher than the other examined ingredients. The present data indicated that in laying pullets on wk 12, true Ca digestibility in limestone, SBM and CM was higher than DCP and MCP, wherease, digestibility coefficinets of P in DCP and MCP was similar and higher than other studied sources,.

    Keywords: Ileal Digestibility, Canola Meal, Soya Meal, Calcium, Phosphorus Sorurces, Laying Pullet
  • کامبیز کامگار*، شهاب قاضی، امیرعلی صادقی، علیرضا عبدالمحمدی
    در مطالعه حاضر، اثرات عمل‏آوری دانه کینوا بر عملکرد، صفات کیفی تخم، وضعیت آنتی اکسیدانی و مورفولوژی روده 240 قطعه بلدرچین‏ تخم‏گذار با 6 تیمار شامل: جیره بر پایه ذرت و کنجاله، جیره حاوی 10درصد دانه کینوا خام، جیره حاوی10درصد دانه کینوا خیسانده‏شده در آب ºC40، جیره حاوی10درصد دانه کینوا خیسانده‏شده در محلول اسیداستیک 1درصد، جیره حاوی10درصد دانه کینوا خیسانده‏شده در محلول بیکربنات ‏سدیم 1درصد و جیره حاوی 10درصد دانه کینوا خام مکمل‏ شده با 05/0درصد مولتی‏آنزیم ‏روابیو در 5 تکرار و 8 پرنده در هرتکرار در قالب طرح کاملا تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت. تغذیه دانه کینوا خام موجب کاهش تولید تخم، وزن تخم، توده تخم، وزن پوسته تخم، شاخص سفیده، واحدهاو، فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز و ارتفاع پرز روده نسبت به گروه شاهد شد (05/0>p). تمامی روش‏های عمل‏آوری دانه کینوا و مکمل نمودن جیره حاوی دانه کینوا خام با مولتی‏آنزیم موجب افزایش معنی‏دار (05/0>p) تولید تخم، وزن تخم، توده تخم، وزن مخصوص تخم، ضخامت پوسته تخم، وزن پوسته تخم، شاخص سفیده و واحد هاو نسبت به گروه دانه خام شدند. تغذیه دانه کینوا عمل‏آوری شده با اسید استیک مقادیر تولید تخم، توده تخم، واحد هاو، فعالیت آنزیم کاتالاز، ارتفاع پرز روده و نسبت ارتفاع پرز به عمق کریپت را نسبت به گروه‏های دانه خام و شاهد بطور معنی‏داری افزایش داد (05/0>p). در نتیجه، خیساندن دانه کینوا در محلول اسیداستیک 1درصد با نسبت 1:5 طی 24 ساعت بهترین روش عمل‏آوری بود.
    کلید واژگان: بلدرچین تخم‏گذار, عمل‏ آوری, عملکرد, کینوا, مورفولوژی
    Kambiz Kamgar *, Shahab Ghazi, Amirali Sadeghi, Alireza Abdolmohammadi
    In the current study, the effects of quinoa seed processing on performance, egg quality traits, antioxidant status and intestinal morphology of 240 laying quails by six treatments including: corn-soybean meal based diet, diet containing 10% raw quinoa seeds, diet containing 10% quinoa seeds soaked in 40ºC water, diet containing 10% quinoa seeds soaked in 1% acetic acid solution, diet containing 10% quinoa seeds soaked in 1% sodium bicarbonate solution, diet containing 10% raw quinoa seeds supplemented with 0.05% Rovabio multi-enzyme in five replications and eight birds per replication, were conducted in a completely randomized design. The raw quinoa seeds feeding decreased egg production, egg weight, egg mass, shell weight, white index, haugh unit, SOD enzyme activity and villus height compared to the control group (p<0.05). All methods of quinoa seeds processing and diet containing raw quinoa seeds supplemented with multi-enzyme caused a significant increase (p<0.05) in egg production, egg weight, egg mass, specific gravity, shell thickness, shell weight, white index and haugh unit compared to the raw seed group. Feeding acetic acid-treated quinoa seeds significantly increased egg production, egg mass, haugh unit, CAT enzyme activity, villus height and the villus height to crypt depth ratio compared to the raw seed and control groups (p<0.05). In conclusion, Soaking quinoa seeds in 1% acetic acid solution by ratio of 1:5 during 24 hours was the best treating method.
    Keywords: Laying Quails, PROCESSING, Performance, Quinoa, Morphology
  • کامبیز کامگار*، شهاب قاضی، امیرعلی صادقی، علیرضا عبدالمحمدی
    در مطالعه حاضر، اثرات عمل‏آوری بر ترکیبات ‏شیمیایی و عوامل‏ ضدتغذیه‏ای دانه کینوا با 4 تیمار:1) دانه خام، 2) دانه خیسانده‏شده در آب ºC40 با نسبت1:10 طی 24 ساعت، 3) دانه خیسانده‏شده در محلول اسیداستیک 1 درصد با نسبت 1:5 طی 24 ساعت، 4) دانه خیسانده‏شده در محلول بیکربنات ‏سدیم 1 درصد با نسبت 1:10 طی 24 ساعت در 5 تکرار و قابلیت‏ هضم ‏ایلئومی جیره در 240 قطعه بلدرچین تخم‏گذار با 6 تیمار: 1) جیره بر پایه ذرت و کنجاله سویا بدون دانه کینوا، 2) جیره حاوی 10 درصد دانه کینوا خام، 3) جیره حاوی10 درصد دانه کینوا خیسانده‏شده در آب ºC40، 4) جیره حاوی10 درصد دانه کینوا خیسانده‏شده در محلول اسیداستیک 1 درصد، 5) جیره حاوی10 درصد دانه کینوا خیسانده‏شده در محلول بیکربنات ‏سدیم 1 درصد، 6) جیره حاوی 10 درصد دانه کینوا خام مکمل‏ شده با 05/0 درصد مولتی‏آنزیم ‏روابیو در 5 تکرار و 8 پرنده در هرتکرار در قالب طرح کاملا تصادفی تعیین شد. خیساندن در محلول اسیداستیک، فیبرخام دانه کینوا را بطور معنی‏داری کاهش داد (05/0>p). خیساندن در محلول بیکربنات ‏سدیم، خاکستر و سدیم دانه کینوا را بطور معنی‏داری افزایش داد (05/0>p). کمترین تانن و مهارکننده‏های تریپسین در دانه‏های خیسانده‏شده در آب و کمترین ساپونین و اسیدفایتیک در دانه‏های خیسانده‏شده در محلول اسیداستیک بودند (05/0>p). عمل‏آوری و مکمل ‏آنزیمی، قابلیت ‏هضم ‏ایلئومی ماده‏خشک، پروتئین‏خام، چربی‏خام، فیبرخام، خاکستر، کلسیم و فسفر جیره را بطور معنی‏داری افزایش داد (05/0>p). خیساندن دانه کینوا در محلول اسیداستیک 1 درصد با نسبت 1:5 طی 24 ساعت بهترین روش عمل‏آوری بود.
    کلید واژگان: بلدرچین ‏تخم‏ گذار, عمل‏ آوری, عوامل‏ ضدتغذیه‏ ای, قابلیت‏ هضم, کینوا
    Kambiz Kamgar *, Shahab Ghazi, Amirali Sadeghi, Alireza Abdolmohammadi
    In the current study, the effects of quinoa seed treating on chemical compounds and anti-nutritional factors by four treatments:1)raw seeds, 2)seeds of soaken in 40ºCwater by ratio of1:10during 24 hours, 3)seeds of soaken in 1%acetic acid solution by ratio of 1:5during 24hours, 4)seeds of soaken in 1%sodium bicarbonate solution by ratio of 1:10during 24hours, in five replications and diets ileal digestibility in 240laying quails by six treatments: 1)corn-soybean meal without quinoa seeds based diet, 2)diet containing 10%raw quinoa seeds, 3)diet containing 10%quinoa seeds of soaken in 40ºC water, 4) diet containing 10% quinoa seeds of soaken in 1% acetic acid solution, 5) diet containing 10% quinoa seeds soaken in 1% sodium bicarbonate solution 6) diet containing 10% raw quinoa seeds supplemented with 0.05% Rovabio multi-enzyme in five replications, and eight birds per replication by a completely randomized design, were investigated. The soaking in 1% acetic acid solution significantly decreased the crude fiber of quinoa seeds (P<0.05). The soaking in 1% sodium bicarbonate solution significantly increased the crude ash and sodium of quinoa seeds (P<0.05). The lowest tannin and trypsin inhibitors in seeds of soaken in water 40ºC and the lowest saponin and phytic acid were in seeds of soaken in 1%acetic acid solution (P<0.05). Treating and enzyme supplementation, significantly increased the ileal digestibility of dry matter, crude protein, crude fat, crude fiber, ash, calcium, and phosphorus of the diet (P<0.05). Soaking quinoa seeds in 1% acetic acid solution by ratio of 1:5 during 24 hours was the best treating method.
    Keywords: anti-nutritional factors, Digestibility, Laying quails, Quinoa, Treating
  • عبدالرضا جهان بخشی، علی شعبانی*، شهاب قاضی، حامد کلنگی میان دره
    تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر سولفات روی (ZnSO4) خوراکی بر عملکرد رشد و بیان ژن فاکتور شبه انسولینی رشد (IGF-1) در ماهی قرمز (C. auratus) انجام شد. ماهیان (10/0±3/3 گرم) با یک جیره خالص بر پایه کازئین به عنوان منبع پروتئینی در چهار سطح مکمل شده با سولفات روی (0، 25، 75 و 150 میلی گرم برکیلوگرم) به مدت 60 روز تغذیه شدند. بر طبق نتایج، سولفات روی باعث بهبود فاکتورهای رشد گردید و ماهیان تغذیه شده با جیره آزمایشی دارای وزن نهایی، نرخ رشد ویژه (SGR) و وزن به دست آمده بیشتر و دارای ضریب تبدیل غذایی (FCR) و شاخص وضعیت (CF) پایین تر در مقایسه با گروه شاهد بودند. شاخص های رشد ماهیان تغذیه شده با جیره حاوی 150 میلی گرم بر کیلوگرم سولفات روی دارای اختلاف معنی داری با گروه شاهد و دیگر گروه ها بودند که نشان می دهد تیمار مذکور دارای میزان کافی سولفات روی برای رشد این ماهی می باشد. ماهیان تغذیه شده با جیره های آزمایشی مکمل شده با 150 میلی گرم برکیلوگرم سولفات روی به طور معنی داری نرخ رشد ویژه بالاتر و ضریب تبدیل غذایی پایین تری نسبت به گروه های 0، 25 و 75 میلی گرم برکیلوگرم داشتند. همچنین نتایج نشان داد که سولفات روی  به طور معنی داری سبب بیان افزایشی ژن شبه انسولینی رشد-1 می شود. نتایج نشان داد که سولفات روی باعث تحریک هورمون سبه انسولینی رشد-1 در مرحله رونویسی mRNA می شود.
    کلید واژگان: C, auratus, سولفات روی, فاکتور شبه انسولینی رشد (IGF-1), شاخص های رشد, بیان ژن
    Ali Shabani
    The zinc element (Zn) is one of the micronutrients and an essential element of the body which has some deleterious and irreparable effects on growth in case of lack it. Thus, we aimed to assess IGF-1 in goldfish with Zn deficiency and to investigate the effect of Zn supplementation on these parameters. Goldfish  (Carassius auratus)  juvenile  (3.5 g)  were fed purified diets based on casein as a protein source and containing different levels of supplementary zinc sulfate (0, 25, 75 and 150 mg ZnSO4/kg diet) for 60 days. The results showed that fish fed with a diet supplemented with 150 mg kg-1 Zn had a significantly (P < 0.05) greater specific growth rate and lower feed conversion ratio than those fed with the diets of 0, 25 and 75 mg kg-1 ZnSO4. The results revealed that administration of zinc sulfate significantly (P < 0.05) up regulated Insulin-like growth factor-1 (IGF-1) gene expression. IGF-1 gene expression was significantly (P < 0.05) higher in zinc sulfate fed fish at the end of trial. Collectively, our results indicate that ZnSO4 stimulates Insulin-like growth factor-1 secretion from the liver at the post-transcriptional level.
    Keywords: ZnSO4, Insulin-like growth factor-1, Gene expression, goldfish
  • وجیهه نیکوفرد، شهاب قاضی *، اکبر یعقوبفر
    برای ارزیابی اثرات سطوح مختلف اسیدهای آمینه کریستاله مکمل شده در جیره های غذایی با کیفیت متفاوت پروتئین، بر عملکرد، بازده انرژی و پروتئین، اجزای لاشه و ریخت شناسی روده باریک ، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی به صورت فاکتوریل 4×2 انجام شد. در این آزمایش از 576 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 (بصورت مخلوط)، با6 تکرار (12 جوجه درهر تکرار) در سه دوره پرورشی آغازین، رشد و پایانی استفاده شد. جیره های غذایی، شامل ذرت-کنجاله سویا (بعنوان منبع پروتئین باکیفیت بالا) و گندم-کنجاله کلزا (بعنوان منبع پروتئین با کیفیت پایین) و 4 سطح اسیدهای آمینه کریستاله (سطح نیازمندی، صفر یا فاقد اسیدهای آمینه کریستاله مکمل شده، 10 و 15 درصد بالاتر از سطح نیازمندی دی ال-متیونین، ال-لیزین، ال-ترئونین و ال-تریپتوفان) پیشنهادی راس 308، صورت گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که استفاده از جیره غذایی تنظیم شده بر اساس کنجاله سویا و سطح نیازمندی نسبت به تمامی تیمارهای آزمایشی باعث افزایش انرژی و پروتئین مصرفی، خوراک مصرفی و وزن بدن در دوره پایانی شد. از طرفی نتایج نشان داد که اضافه نمودن اسیدهای آمینه کریستاله در سطوح 10 و 15 درصد بالاتر از سطح نیازمندی به جیره غذایی حاوی کنجاله کلزا و گندم به عنوان منبع پروتئین با کیفیت پایین سبب افزایش انرژی و پروتئین مصرفی، کاهش بازده انرژی و پروتئین و افزایش مصرف خوراک و وزن بدن در دوره پایانی گردید. اثرات متقابل بین جیره های غذایی با کیفیت متفاوت پروتئین و سطوح مختلف اسیدهای آمینه کریستاله نیز سبب بروز تفاوت معنی دار بر اجزای لاشه و صفات ریخت شناسی روده نشد.
    کلید واژگان: اسیدهای آمینه کریستاله, بازده انرژی و پروتئین, جوجه گوشتی, عملکرد
    V. Nikoofard, Shahab Ghazi *, Akabr Yaghobfar
    For evaluation the effects of different levels of crystalline amino acids supplemented in the diets with different protein quality on performance, energy and protein efficiency, carcass components and intestinal morphology, where, experiment conducted with completely randomized design by 2×4 factorial. In this experiment were used 576 Ross 308 (mixed) broiler chickens with 6 replicates (12 chickens per each replicate) on starter, grower and finisher periods. Experiment diets have been including maize-soybean meal (as high quality protein source) and wheat-canola meal (as low quality protein source) and four levels of crystalline amino acids (recommended levels, 0 or without supplemented crystalline amino acids, 10 and 15% higher than the recommended levels of DL-Methionine, L-Lysine, L-Threonine and L-Tryptophan) by broiler Ross 308. The results of this study showed that the use of adjusted diet based on soybean meal and the recommended level related to other treatments, were causes to increase the energy and protein consumed and also the feed intake and body weight at finisher period. On the other hand, the results showed that adding amino acids crystalline 10 and 15% higher than the recommended levels to diet containing canola meal and wheat as a low-quality source caused an increase on energy and protein consumption, thus reduced energy and protein efficiency and an increase on feed intake and weight gain at finisher period. Interactions between diets with different protein quality and different levels of crystalline amino acids also did not show significant differences on carcass components and intestinal morphological traits.
    Keywords: Broiler, Crystalline Amino Acids, Energy, Protein Efficiency, Performance
  • زینت شاه ماری، شهاب قاضی، سودابه مرادی *
    این تحقیق به منظور ارزیابی اثرات استفاده از سطوح مختلف پودر شفیره کرم ابریشم بر عملکرد تولیدی و ویژگی های کیفی تخم مرغ در مرغهای تخمگذار انجام شد. تعداد 180 قطعه مرغ تخم گذار سویه لوهمن در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 6 تکرار از سن 69 تا 81 هفتگی مورداستفاده قرار گرفت. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: جیره کنترل بر اساس ذرت و کنجاله سویا و چهار جیره آزمایشی که به ترتیب 5، 5/7، 10 و 5/12 درصد پودر شفیره کرم ابریشم، در آن به کاربرده شده بود. همه جیره های آزمایشی از نظر محتوای انرژی، پروتئین و اسیدهای آمینه مشابه بودند. استفاده از سطوح مختلف پودر شفیره کرم ابریشم، تاثیر معنی داری بر وزن تخم مرغ، ضریب تبدیل خوراک و درصد تولید تخم مرغ (روز مرغ) در کل دوره آزمایش نداشت. میانگین مصرف خوراک روزانه در طول دوره آزمایش در تیمار حاوی 10 درصد پودر شفیره کرم ابریشم، افزایش معنی داری نشان داد (05/0P≤)، همچنین به کاربردن 5/7 درصد پودر شفیره کرم ابریشم، منجر به بهبود توده تخم مرغ در 12 هفته طول دوره آزمایش گردید (05/0P≤). تیمارهای مختلف بر صفات کیفی تخم مرغ، شامل وزن زرده، وزن سفیده، درصد تخم مرغ شکسته، لمبه و غیرطبیعی، شاخص زرده، شاخص شکل تخم مرغ، درصد وزنی پوسته، ضخامت پوسته، واحد هاو و وزن مخصوص تخم مرغ، تاثیر معنی دار نداشتند. به طور کلی، می توان از پودر شفیره کرم ابریشم به عنوان یک منبع پروتئین حیوانی مناسب تا سطح 5/12 درصد، بدون مشاهده تاثیر منفی بر عملکرد تولیدی و کیفیت تخم مرغ در جیره مرغان تخم گذار استفاده نمود.
    کلید واژگان: مرغ تخم گذار, پودر شفیره کرم ابریشم, عملکرد, صفات کیفی تخم مرغ
    Zinat Shahmari, Shahab Ghazi, Soudabeh Moradi *
    The experiment was conducted to evaluate the effects of inclusion of silkworm pupae powder meal on the productive performance and egg qualitative traits of laying hens from 69 to 81 wk of age. A total of 184 Lohmann LSL laying hens was used in a completely randomized design with 5 treatments, each replicated 6 times. Dietary treatments were as: control diet (based on corn and soybean meal) and four diets by inclusion of 5, 7.5, 10 and 12.5% of silkworm pupae meal powder. All diets were supplied an equal amount of AME, crude protein and amino acids. For the entire experimental period, egg weight, feed conversion ratio and hen-day egg production rate were not affected by dietary treatments. However, feed intake was significantly higher for hens fed 10% of silkworm pupae powder compared to control (P≤0.05). The inclusion of silkworm pupae powder up to 7.5% significantly improved egg mass (P≤0.05) during 12 wk of the trial. None of the egg quality variables studied including albumin weight, yolk weight, abnormal and broken eggs, yolk index, egg shape index, shell weight, shell thickness, haugh unit and specific gravity was affected by dietary treatments. It is concluded that silkworm pupae powder can be used as a partial replacement for soybean meal up to 12.5% in laying-hen diets without negatively affecting bird performance and egg quality characteristics.
    Keywords: laying hens, silkworm pupae powder, performance, egg quality characteristics
  • A. Jahanbakhshi, A. Shabany, Sh .Ghazi, H.Kolangi Miandareh
    Inroduction &
    Objective
    Mineral materials are the most important part of the fish nutrition subjects diet because they represent a very low quantity in the diet but they have a high effect on fish physiology and metabolism. The aim of this study was investigate the effect of different level of zinc sulfate (ZnSo4) on hematocrit and hematology for assess the effects of this mineral matter on goldfish health.
    Materials And Methods
    Experimental diets prepared with four levels(four treatments and each treatment include three repetitions) 0, 25, 75 and 125 mg/kg. Healthy fish with average weight 3.3 ± 0.10 and average length 3.5 ± 0.2 was maintained in 400 liter tanks with temperature 28 ± 1, pH 7.5 ± 0.5 and hardness 286 ± 1.2 and feed for 60 days and end the trial hematocrit and hematology parameter was measured.
    Results
    Result of analysis the hematological parameter of fish feed with different levels of zinc showed that white blood cells (WBC), mean corpuscular volume (MCV), mean cell hemoglobin (MCH) and mean cell hemoglobin concentration (MCHC) in our experimental treatments did not show a significant difference (p≥0.05) but in red blood cells (RBC), hematocrit (Ht) and hemoglobin (Hb) there was significant difference between treatments (p≤0.05). Red blood cell count, hematocrit and hemoglobin in zinc sulfate treatments (treatments 2, 3 and 4) had higher values and the highest value was in group 4 (150 mg kg zinc sulfate), which there was significant difference between 2 and 3 treatments also had a significant difference with control group.
    Conclusion
    The results shows that zinc in the diet stimulate the immune system and can have positive effects on the health and hematological factors of goldfish.
    Keywords: Diet, Zinc, Goldfish, Hematology
  • قاسم پورحسابی*، شهاب قاضی، برومند چهارآئین، سید عبدالله حسینی
    این آزمایش به منظور بررسی اثرات استفاده از اسانس گیاه آویشن باغی (Thymus vulgaris L.) و سولفات روی (ZnSo4) در جیره غذایی بر عملکرد رشد، خصوصیات لاشه، پاسخ ایمنی و برخی فراسنجه های بیوشیمیایی خون در جوجه های گوشتی و بررسی اثرات ضد باکتریایی اسانس آویشن انجام شد. در بخش آزمایشگاهی، اثرات ضد باکتریایی سطوح ppm 0، 100، 200، 300 و 400 اسانس آویشن به روش انتشار از دیسک و در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اسانس آویشن در سطح ppm 400 تاثیر بازدارنده بر رشد باکتری های اشریشیاکولی و کلستریدیوم پرفرینژنز داشت. در آزمایش روی جوجه های گوشتی، از تعداد 200 قطعه جوجه نر یک روزه سویه تجاری راس-308 در یک آزمایش فاکتوریل (2×2) شامل دو سطح اسانس آویشن (صفر و 400 mg/kg) و دو سطح سولفات روی (صفر و 300 mg/kg) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 5 تکرار استفاده گردید. نتایج نشان داد که مقدار مصرف خوراک، افزایش وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک در کل دوره آزمایش در گروه های مختلف آزمایشی نسبت به شاهد تفاوت معنی داری نداشتند (05/0P>). علاوه بر این، فراسنجه-های بیوشیمیایی سرم خون (به جز LDL)، عیار پادتن سرم خون، درصد وزن لاشه، سینه، ران، کبد، طحال، بورس فابریسیوس و سنگدان تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفتند (05/0P>). به طور کلی نتایج این آزمایش نشان داد استفاده از اسانس آویشن (400 mg/kg) و سولفات روی (300 mg/kg) در جیره غذایی جوجه های گوشتی در سطوح مذکور تاثیر مثبت بر صفات مورد اندازه گیری نداشت.
    کلید واژگان: اسانس آویشن, سولفات روی, اثر ضد باکتریایی, جوجه های گوشتی, عملکرد
    Ghasem Pourhesabi *, Shahab Ghazi, Broomand Chaharaein, Sayed Abdollah Hosseini
    This experiment was conducted to evaluate the effects of dietary Thyme (Thymus vulgaris L.) essential oils and Zinc sulphate (ZnSo4) on growth performance, carcass characteristics, immune response and some blood biochemical parameters in broilers and evaluate the effects of antibacterial thyme essential oils. In the laboratory section, an experiment was conducted to evaluate the effects of antibacterial thyme essential oils by using a completely randomized design with 5 treatments (0,100, 200, 300 and 400 ppm) and 4 replicates by disk diffusion method. Results indicated that, thyme essential oils at level 400 ppm reduced growth of Escherichia coli (PTCC 1399) and Clostridium perfringens (PTCC 1765). In farm experiment on broilers, a total of 200 one-day-old male chickens (Ross-308) were used in a completely randomized design with a 2×2 factorial arrangement including two levels of Zinc sulphate (0 and 300 mg/kg) and two levels of thyme essential oils (0 and 400 mg/kg) with 5 replicates (10 birds per replicate). Results showed that, feed intake, body weight gain and feed conversion ratio in total experiment period were not significantly (p0.05). The overall results of present experiment indicated that using thyme essential oils (400 mg/kg) and Zinc sulphate (300 mg/kg) in broiler diets, in levels of mentioned did not have any positive effects on measured traits.
    Keywords: Thyme essential oils, Zinc sulphate, Antibacterial effect, Broilers, Performance
  • حمیدرضا صحرایی، شهاب قاضی، علی کیانی
    در این آزمایش، تاثیر پنج تیمار آزمایشی شامل جیره های حاوی صفر، 15، 25، 35 و 45 درصد باقلای فراوری شده با آنزیم در قالب طرح کاملا تصادفی بر روی جوجه گوشتی از سن 7 تا 35 روزگی بررسی شد. نتایج نشان دادندافزودن باقلا به جیره، موجب بهبود مصرف خوراک، رشد، ضریب تبدیل خوراک و همچنین افزایش شاخص راندمان اقتصادی می شود. استفاده از باقلای فرآوری شده اثر معنی داری بر وزن نسبی لاشه، چربی شکمی، سینه، ران و بخش های مختلف کانال گوارش ندارد. افزودن دانه باقلا فراوری شده با آنزیم به جیره مرغ گوشتی در دوره سنی 7 تا 14 روزگی بایستی محدود به 25 تا 35 درصد باشد و در سن بالاتر قابل افزایش تا 45 درصد است.
    کلید واژگان: باقلا, فراوری آنزیم, عملکرد رشد, جوجه گوشتی
    H.R. Sahraei, Sh. Ghazi, A. Kiani
    In this experiment, five experimental treatments consisting inclusion of 0, 15, 25, 35 and 45 percent faba bean processed by enzyme, were examined during days 7 to 35 of age. Results showed that EFB led to improvement of feed consumption, gain, food conversion and increasing of economical performance index. EFB did not have significant effect on relative carcass weight, abdominal fat, breast, thigh and different sections of gut. It was concluded that EFB can be added to the diets for broiler chicken at 25 to 35 percent during days 7 to 14 of age and it can be increased to 45 percent in later ages up to day 35 of age.
    Keywords: Faba bean, Enzymatic processing, productive performance, Broiler chicken
  • محمد وحید کیمیایی طلب، شهاب قاضی، سارا میرزایی گودرزی
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیرات سطوح متفاوت گیاه کاسنی و مس بر عملکرد و کلسترول زرده در مرغ های تخم گذار انجام شد. تعداد 324 قطعه مرغ تخم گذار سویه های لاین w-36از 38 تا 50 هفتگی در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با نه تیمار، سه تکرار، و 12 قطعه در هر تکرار به مدت 12 هفته بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل شاهد، چهار سطح سولفات مس (150، 200، 250، و 300 میلی گرم در کیلوگرم جیره غذایی) و چهار سطح کاسنی (15، 20، 25، و 30 درصد جیره غذایی) بود. نتایج نشان داد که میانگین کلسترول سرم و زرده تخم مرغ در تیمارهای مس و کاسنی از تیمار شاهد کمتر بود (05/0P<). در تیمار 300 میلی گرم مس، کلسترول سرم و زرده تخم مرغ کمتر بود (05/0P<)، ولی وزن تخم مرغ و درصد تولید در مقایسه با شاهد کمتر و ضریب تبدیل غذا بیشتر بود (05/0P<). درصد تولید در تیمار 25 و 30 درصد کاسنی در مقایسه با تیمار شاهد کمتر بود (05/0P<). در تیمارهای سطوح گوناگون کاسنی، رنگ زرده در مقایسه با تیمار شاهد و مس بیشتر بود (05/0P<). با توجه به نتایج تحقیق حاضر، مقادیر 150 میلی گرم مس در کیلوگرم جیره یا 15 درصد کاسنی در جیره برای کاهش کلسترول زرده تخم مرغ توجیه پذیر است.
    کلید واژگان: کاسنی, کلسترول زرده, مرغ تخم گذار, مس
    This experiment was conducted to investigate the effects of various levels of cichorium intybus and copper on performance and egg yolk cholesterol. Total of 324 layer hens (Hy-Line W-36) were used in a randomized complete blocks with nine treatments، three replications of 12 birds in each from 38 to 50 weeks of age. Experimental diets include control، four levels of copper (150، 200، 250 and 300 mg/kg) and four levels of cichorium intybus (15، 20، 25 and 30 percent of diet). Different levels of cichorium intybus and copper significantly decreased serum and yolk cholesterol than control. The level of 300 mg/kg copper significantly reduced serum and yolk cholesterol but significantly decreased egg weight، egg production and increased feed conversion ratio compared to control. Levels of 25 and 30 percent of cichorium intybus significantly decreased egg production than control treatment. Yolk color improved by different levels of cichorium intybus than control and copper levels. In conclusion، the best result for lower yolk cholesterol were achieved by those laying hens fed a diet with 150 mg/kg copper of diet or 15 percent of cichorium intybus.
    Keywords: cichorium intybus, copper, laying hen, performance, yolk cholesterol
  • محمدحسین شهیر، مینا محمدی، شهاب قاضی، امید افسریان، سعید مرادی
    زمینه مطالعه
    پروبیوتیک و بوتیرات کلسیم از افزودنی های خوراکی هستند که باعث بهبود عملکرد وپاسخ ایمنی می شوند.
    هدف
    این آزمایش برای ارزیابی اثرات سطوح مختلف پروبیوتیک و بوتیرات کلسیم بر عملکرد، کیفیت تخم مرغ و فراسنجه های خونی و ایمنی مرغ های تخم گذار انجام گرفت.
    روش کار
    288 قطعه مرغ تخم گذار سویه ی های لاین(w-36) در سن 62 تا 70 هفتگی، در یک آزمایش فاکتوریل 3 × 2 با سه سطح پروبیوتیک (صفر، 07‎/0 و 1‎/0 %)و دو سطح بوتیرات کلسیم (صفر و 1‎/0%) در قالب طرح کاملا تصادفی با 6 تیمار و 8 تکرار، مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج نشان داد که افزودن پروبیوتیک و بوتیرات کلسیم به جیره غذایی تاثیری بر مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی، درصد تولید تخم مرغ، شاخص شکل، شاخص زرده، واحد هاو، وزن پوسته و وزن مخصوص تخم مرغ نداشت. به هر حال استفاده از پروبیوتیک وزن و توده تخم مرغ را نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری (05/p<0) افزایش داد، در حالی که بوتیرات کلسیم چنین اثری را نشان نداد. ضخامت پوسته تخم مرغ با کاربرد بوتیرات کلسیم در جیره غذایی به طور معنی داری (05/p<0) افزایش یافت. اثرات متقابل بین سطوح مختلف پروبیوتیک و بوتیرات کلسیم، فقط بر ضریب تبدیل خوراک معنی دار (05/p<0) بود. میزان آنتی بادی تولید شده بر علیه گلبول قرمز، تحت تاثیر جیره های آزمایشی قرار نگرفت. استفاده از پروبیوتیک و بوتیرات کلسیم در جیره غذایی، میزان آلبومین سرم را به طور معنی داری (05/p<0) افزایش داد، علاوه بر این سطوح مختلف پروبیوتیک میزان پروتئین تام سرم را افزایش(05/p<0) داد ولی بر سایر فراسنجه های خونی تاثیری نداشت. میزان هتروفیل و بازوفیل و همچنین نسبت هتروفیل به لمفوسیت با استفاده از پروبیوتیک در جیره غذایی به طور معنی داری (05/p<0) کاهش یافت.
    نتیجه گیری نهایی: در نهایت، این نتایج نشان می دهد که استفاده از پروبیوتیک و بوتیرات کلسیم در جیره غذایی مرغ های تخم گذار، موجب بهبود پاسخ ایمنی پرنده می شود.
    کلید واژگان: پروبیوتیک, مرغ تخمگذار, سیستم ایمنی, فراسنجه های خونی, بوتیرات کلسیم
    Shahir M. H., Mohamadi M., Ghazi S., Afsarian O., Moradi S
    Background
    The effects of probiotic and calcium butyrate (Ca-butyrate) as feed additives on performance and immune response have been shown in laying hens.
    Objectives
    The aim of the present study was to investigate the effects of different levels of probiotic and Ca-butyrate on performance, egg quality, blood parameters and immune response in laying hens.
    Methods
    Two hundred and eighty eight Hy-Line W-36 hens (62 to 70 wks of age) were used in a 2×3 factorial arrangement with three levels of probiotic (0, 0.07 and 0.01 percent) and two levels of Ca-butyrate (0 and 0.1 percent) in a completely randomized design of 6 treatments and 8 replicates.
    Results
    The results showed that feed intake, feed conversion ratio, egg production, shape index, yolk index, haugh unit, egg weight and specific gravity were not affected by probiotic and Ca-butyrate. While egg weight and egg mass were significantly (p<0.05) increased using probiotic compared with the control diet, such an effect was not observed due to Ca-butyrate addition. However, shell thickness showed significant increase (p<0.05) in response to Ca-butyrate. The interaction between different levels of probiotic and Ca-butyrate was only significant for feed conversion ratio (p<0.05). Antibody titer against sheep red blood cell (SRBC) was not affected (p>0.05) by experimental treatments. The concentration of serum albumin was significantly increased (p<0.05) by adding probiotic and Ca-butyrate to feed. Furthermore, significant increase (p<0.05) in total serum protein was pronounced in response to probiotic and Ca-butyrate. However, other serum metabolites (total calcium, triglycerides and cholesterol concentrations) were not affected by treatments. The relative percentage of heterophiles and heterophiles to lymphocytes ratio were significantly decreased (p<0.05) using probiotic.
    Conclusion
    Dietary probiotic and Ca-butyrate can be considered as additives to improve immune responses in laying hens.
    Keywords: immune system, probiotic, blood parameters, laying hen, calcium butyrate
  • علی اصغر ساکی، سارا میرزایی گودرزی، شهاب قاضی، محمد مهدی معینی، فاطمه صاحبی اعلاء
    برای تعیین انرژی قابل متابولیسم و بررسی اثر مولتی آنزیم بر قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین جیره ها به روش In-vitro و عملکرد جوجه های گوشتی آزمایشی انجام شد. از 800 قطعه جوجه گوشتی یک روزه تعیین جنسیت نشده آربوراکرز در قالب طرح کاملا تصادفی در هشت تیمار با چهار تکرار و 25 قطعه در هر تکرار در آزمایش فاکتوریل 4×2 با چهار سطح جو (صفر، 10، 20 و30 درصد) و دو سطح آنزیم (صفر و 500 گرم در تن) استفاده شد. انرژی قابل متابولیسم ظاهری و حقیقی دانه جو به ترتیب 6/2886، 2/3624 و مقادیر تصحیح شده بر اساس ازت به ترتیب 8/3015 و 3205 کیلو کالری بر کیلوگرم و قابلیت هضم پروتئین 95/57 درصد بدست آمد. بالاترین مصرف خوراک، سطح صفر درصد جو (66/2776 گرم) بود که نسبت به 30 درصد جو دارای افزایش معنی داری بود (05/0P<). افزایش معنی داری در وزن زنده در سطح صفر درصد جو (83/2077 گرم) نسبت به سطوح 20 و 30 درصد مشاهده شد (05/0P<). بهبود معنی داری در ضریب تبدیل غذایی در سطوح صفر و 10 درصد جو نسبت به سایر سطوح در دو دوره آغازین و رشد مشاهده شد (05/0P<). اثر سطوح مختلف جو، آنزیم و برهم کنش آنها بر قابلیت هضم ماده خشک و پروتئین جیره های آغازین و رشد معنی دار نبود. بالاترین میزان شاخص تولید مربوط به سطح صفر درصد جو (175/410) بود که علاوه بر تیمار 10 درصد جو نسبت به سایر تیمارها دارای افزایش معنی داری بود (05/0P<). به طور کلی سطوح صفر و 10 درصد جو با آنزیم، موجب بهبود مصرف خوراک، وزن زنده، میانگین افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی گردید.
    کلید واژگان: انرژی قابل متابولیسم, مولتی آنزیم, _ جوجه گوشتی, دانه جو, قابلیت هضم, عملکرد
    This experiment was carried out for a determination of metabolizable energy and the effect of the Grind multienzyme on in-vitro dry matter and protein digestibility in diets, and as well on performance of broiler chicks. A number of 800 day old unsexed Arbor Acres broilers were placed in 8 treatments and 4 replicates (25 chicks each). A completely Randomized Design (CRD) of a factorial arrangement (4×2), along with 4 levels of barley (0, 10, 20 and 30%) and 2 levels of enzyme, (0 and 500 g/ton) were modulated for a duration of 42 days. Apparent Metabolizable Energy (AME), the same factor (AME) corrected by nitrogen (AMEn), True Metabolizable Energy (TME), and true metabolizable energy corrected by nitrogen (TMEn) as well as digestibility of barley protein (based on dry matter) were recorded as 2886.6, 3015.8, 3624.2, 3205.5 kcal/kg and 57.95% respectively. Feed intake rate, in control treatment (2776.66g), was significantly (p<0.05) higher than those in 10% barley (no enzyme containing), and 30% barley (enzyme containing). Body weight recorded for 0% barley treatment (2077.83g) was significantly higher than those for 20 and 30% treatments (p<0.05). The results finally indicate that 0 and 10% barley along with Grind enzyme supplementation treatments lead to desirable feed conversion ratio, increased body weight as well as improved growth rates.
  • مرتضی حسنی مقدم، حسن درمانی کوهی، شهاب قاضی، کامران طاهر پور، فرشید فتاح نیا
    به دلیل اهمیت روزافزون مسئله مقاومت آنتی بیوتیکی و در نتیجه محدودیت استفاده از محرک های رشدی آنتی بیوتیکی در تغذیه جوجه های گوشتی، آزمایشی به منظور تعیین اثرات دو نوع از ترکیبات پربیوتیکی (به عنوان کاندیدای جایگزین آنتی بیوتیک) روی عملکرد و خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی انجام شد. در این آزمایش از 192 جوجه نر سویه هوبارد در غالب طرح پایه کاملا تصادفی استفاده شد. مجموعا از 8 تیمار، هر تیمار در 3 تکرار و 8 مشاهده در هر تکرار استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل: گروه شاهد (بدون محرک رشد)، یک سطح از آنتی بیوتیک ویرجینیامایسین، سه سطح از پربیوتیک اینولین (5/1، 3 و 5/4 درصد از جیره) و سه سطح از یک پربیوتیک مانان اولیگوساکاریدی (1/0، 2/0 و 3/0 درصد ازجیره)، بود. داده های این آزمایش توسط رویه GLM از نرم افزار SAS مورد آنالیز آماری قرار گرفتند. جوجه ها به مدت 6 هفته، به صورت آزاد با جیره های تمام آردی تغذیه شدند. وزن جوجه هاو مقدار مصرف خوراک به صورت هفتگی توزین و بر اساس داده های حاصل، ضریب تبدیل خوراک محاسبه گردید. در روز 43 آزمایش از هر واحد آزمایشی دو جوجه به عنوان نمونه انتخاب و مورد تجزیه لاشه قرار گرفتند. صفات کیفی اندازه گیری شده در تجزیه لاشه شامل: وزن لاشه، اوزان نسبی گوشت ناحیه سینه، ران، گردن وکمر، چربی حفره بطنی و اندام های دستگاه گوارش (پانکراس، سنگدان، پیش معده، قلب و روده) بودند. بر اساس نتایج این آزمایش، بیشترین مقادیر مصرف خوراک مربوط به جوجه های تغذیه شده با جیره های حاوی اینولین بود. جوجه های تغذیه شده با جیره های حاوی اینولین هم چنین افزایش وزن بیشتری را در مقایسه با گروه شاهد و گروه مانان الیگوساکاریدی داشتند. بهترین ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمارهای مکمل شده با اینولین بود که از نظر آماری در مقایسه با سایر تیمارها معنی بود. کمترین میزان چربی حفره بطنی مربوط به سطوح مختلف جیره ای اینولین بود که اختلاف معنی داری با سایر تیمارها داشت. وزن نسبی ایلئوم و ژژنوم (گرم برای هر سانتی متر از طول این اجزا) در جوجه های تغذیه شده از تیمار های اینولینی بیشتر بود.
    کلید واژگان: آنتی بیوتیک, مانان الیگوساکارید, اینولین, عملکرد رشدی, خصوصیات لاشه جوجه های گوشتی
    M. Hassanii Moghadam, H. Darmani Kuni, S. Ghazi, K.Taherpour, F. Fatehnia
    Due to growing concerns about antibiotic resistance and a ban for antibiotic growth promoters، this study was conducted in order to determine the effects of two types of prebiotic components as alternatives to antibiotics on growth performance and carcass characteristics of male broiler chickens. A total of 192 male broiler chicks (day-old Hubbard strain) were distributed into a completely randomized design. Experimental treatments (8 treatments with three replicates and 8 birds in each replicate) were: one control diet (without any growth promoter)، one level of antibiotic virginiamycin، and two types of low-digestible carbohydrates ingredients including inulin (1. 5، 3 and 4. 5 % of the diets) and mannan-oligosaccharide (MOS، 0. 1، 0. 2 and 0. 3 % of the diets). For 6 weeks، the birds were fed ad libitum with the mash feed mixtures. Mean body weight and feed intake were recorded weekly. At the end of experiment (on days 43)، two birds were randomly selected from each pen and individually weighed and slaughtered. Then، carcass weight and weight of gastrointestinal parts (including: pancreas، gizzard، liver، proventriculus، heart، intestine and abdominal fat pad) were determined. The SAS General Linear Models (GLM) procedure was used for statistical analysis of data. Based on the results of this experiment، the most feed consumption was related to the inulin-supplemented birds. The highest and the lowest feed consumption were related to the birds fed diets with 4. 5% inulin and 0. 3% MOS، respectively (P<0. 001). Inulin- supplemented birds also had greater body weight gain compared to the control and the birds fed diets supplemented with MOS (P<0. 001). Diets supplementation with inulin led to an improvement in feed conversion which was statistically significant (p<0. 05). There was statistically significant differences between dietary treatments based on abdominal fat pad percentage (p<0. 05). Chicks fed diets supplemented with inulin had significantly lower amounts of abdominal fat pad deposition (p<0. 05). The relative weight of ileum and jejunum (g/cm of segment length) were higher in chicks fed inulin-supplemented diets (p<0. 05).
  • منصور احمدی، علی اصغر صادقی، شهاب قاضی، محمود شیوازاد، محمد چمنی
    در این آزمایش از700 قطعه جوجه گوشتی ماده یک روزه (سویه راس 308) در قالب طرح کاملا«تصادفی متعادل شامل 7 تیمار و 5 تکرار و20 قطعه جوجه برای هر واحد استفاده شد. جوجه ها به مدت 6 هفته به صورت آزاد با جیره های غذایی دارای 5 درصد چربی(پیه یا روغن آفتابگردان) در دو دوره ی 21 - 1 روزگی و 42 -22 روزگی با مقدار انرژی و پروتئین یکسان تغذیه شدند. در این آزمایش به صورت هفتگی روغن آفتابگردان جایگزین پیه در جیره گردید به طوری که تیمار1 (6 هفته دوره پرورش جیره دارای پیه)، تیمار2 (5 هفته اول پرورش جیره دارای پیه و 1 هفته آخر جیره دارای روغن آفتابگردان) و به همین ترتیب تا تیمار 7 (6 هفته دوره پرورش جیره دارای روغن آفتابگردان) مصرف نمودند. صفات متوسط افزایش وزن زنده، خوراک مصرفی، صفات مربوط به لاشه و فراسنجه های خونی اندازه گیری و داده ها با استفاده از از نرم افزاز SAS، رویهGLM مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد اختلاف میانگین افزایش وزن تیمارهای آزمایشی در سن 42-22 روزگی و کل دوره پرورش (42-1 روزگی) معنی دار (05/0>P) بود در حالیکه این اختلاف در سن21-1 روزگی معنی دار نبود(05/0P) بالا بود. مصرف خوراک در سن 21-1 روزگی و کل دوره پرورش(42-1روزگی) با افزایش زمان جایگزینی پیه با روغن آفتابگردان به طور معنی داری(05/0>P) کاهش اما در سن42-22 روزگی تاثیر آن معنی دار نبود(05/0P). قسمت های مختلف دستگاه گوارش (روده،پیش معده، کبد،صفرا و سنگدان) و صفات لاشه به جز چربی محوطه بطنی (05/0>P) تحت تاثیر جیره های غذایی قرار نگرفت (05/0P).
    کلید واژگان: چربی اشباع و غیراشباع, عملکرد, صفات لاشه, فراسنجه خونی, جوجه گوشتی
    M.Ahmadi, A.A.Sadeghi, Sh.Ghazi., Kermanshah, M.
    This experiment carried out with 700 day old (Ross hybrid female) broiler chicks were randomly distributed into seven groups with five replicates of 20 birds each. For 6 weeks، the birds were fed ad libitum with diets including 5 percent fat (tallow or sunflower oil) and all diets were calculated to be isocaloric and isonitrogenous for two periods 1-21 and 22-42 days of chickens. In this experiment the tallow was replaced by sunflower oil weekly in diet as the first treatment (6 weeks diets including tallow)، the second treatment (5 weeks of training diet including tallow and last week diet including sunflower oil) and respectively until the seventh treatment (6 weeks training period of sunflower oil) consumed diets. The traits mean gain body weight، feed consumption، carcass characteristics and blood parameters were calculated، and the SAS General Linear Models (GLM) procedure was used for the statistical analysis of data. For 1-21 days period، the results did not indicate any significant differences between mean body weights due to dietary treatments. In 22-42 days period and the whole period of experiment، birds fed diets supplemented with sunflower oil did gain more weight compared to those fed diets supplemented with tallow (p<0. 05). Feed consumption was significantly higher for chicks fed with tallow-supplemented diets (p<0. 05). Chicks fed diets supplemented with sunflower oil had the best value for feed conversion ratio (P<0. 05). Carcass weight and relative weight of digestive tract organs (including: intestine، preventriculus، liver، gall bladder and gizzard) were not affected by the time of dietary fat replacement. There was statistically significant differences between dietary treatments based on abdominal fat pad percentage (p<0. 05). Chicks fed diets rich in tallow had significantly higher amounts of triglyceride and cholesterol in blood serum (p<0. 05).
  • قاسم پورحسابی، شهاب قاضی، حسن خمیس آبادی
    در این آزمایش ترکیبات شیمیایی ضایعات دانه ماش اندازه گیری و میزان انرژی قابل متابولیسم (ME) آن با روش بیولوژیکی «خوراک دهی با دقت» تعیین شد. آزمایش عملکرد بر روی جوجه های گوشتی در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار آزمایشی (جیره های غذایی حاوی سطوح 0، 10، 20 و 30 درصد ضایعات دانه ماش) و 4 تکرار (20 قطعه جوجه در هر تکرار) و به مدت 42 روز انجام شد. صفات مورد ارزیابی شامل: افزایش وزن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد حذف و تلفات و بررسی ترکیبات لاشه جوجه های گوشتی در پایان دوره آزمایش بود. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که میانگین خوراک مصرفی و افزایش وزن روزانه در تیمارهای حاوی سطوح 20 و 30 درصد از ضایعات دانه ماش نسبت به تیمار شاهد بیشتر بوده و تفاوت معنی داری داشتند (01/0> p). افزودن سطوح مختلف ضایعات دانه ماش در جیره غذایی جوجه های گوشتی تاثیر معنی داری بر روی ضریب تبدیل غذایی، درصد حذف و تلفات و نسبت وزن لاشه و اجزای آن (به جز نسبت وزن سنگدان) نداشت (05/0< p). به طور کلی استفاده از ضایعات دانه ماش را تا سطح 20 درصد در جیره غذایی جوجه های گوشتی می توان توصیه نمود.
    کلید واژگان: عملکرد جوجه گوشتی, انرژی قابل متابولیسم, ضایعات دانه ماش
    Gh. Pourhesabi, Sh. Ghazi, H. Khamisabadi
    In this experiment، the metabolizable energy (ME) value of Mung bean seed waste was determined by a precision-fed procedure according to the bioassay methods of Sibbald (1976). In the performance experiment a completely randomized design was conducted to investigation the effects of different levels of Mung bean seed waste seed on the broiler performance. Three hundred and twenty one-day old male Ross strain (308) broilers were used with 4 treatments include: 0، 10، 20 and 30% of Mung bean seed waste and 4 replicates with 20 broilers per replicate for 42 day. The results of performance experiment showed that inclusion of 20 and 30% of Mung bean seed waste significantly (p<0. 01) improved feed intake and body weight gains compare with the control diet. However، inclusion of different levels of Mung bean seed waste had no significant effect (p>0. 05) on feed conversion ratio، mortality، carcass weight relative and components them (except relative weight gizzard). In conclusion، the best broilers performance was obtained with 20% Vigna radiata seed waste.
  • حسن خمیس آبادی، شهاب قاضی، قاسم پورحسابی، اکبر یعقوبفر
    به منظور بررسی اثرات سطوح مختلف ضایعات دانه لوبیای سفید بر عملکرد جوجه های گوشتی، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار (جیره های حاوی سطوح 0، 10، 20 و 30 درصد ضایعات دانه لوبیای سفید) در 4 تکرار و20 قطعه جوجه در هر تکرار بر روی 320 قطعه جوجه گوشتی یک روزه سویه راس انجام شد. مدت انجام آزمایش 42 روز و جیره های آزمایشی از نظر انرژی و پروتئین یکسان بودند و بر اساس توصیه های غذایی جوجه گوشتی NRC (1994) تنظیم شدند. صفات مورد اندازه گیری شامل: افزایش وزن، خوراک مصرفی، ضریب تبدیل غذایی، درصد حذف و تلفات و تجزیه لاشه جوجه ها در پایان دوره بود. میزان انرژی قابل سوخت و ساز (ME) ضایعات دانه لوبیا با روش بیولوژیکی «خوراک دادن1 با دقت» تعیین شد. میانگین خوراک مصرفی در تیمارهای حاوی ضایعات دانه لوبیا نسبت به شاهد بیشتر بوده و تفاوت معنی داری داشتند (01/0> p)). افزایش وزن روزانه ضریب تبدیل غذایی در تیمارهای حاوی ضایعات دانه لوبیا نسبت به شاهد تفاوت معنی داری نداشت (05/0< p). نتایج به دست آمده نشان داد، هزینه خوراک مصرفی به ازای تولید یک کیلو گرم وزن زنده در جیره های حاوی ضایعات دانه لوبیا از شاهد بیشتر بوده و در صورت مناسب بودن قیمت ضایعات این دانه، تا سطح 10 درصد در جیره غذایی جوجه های گوشتی می توان استفاده نمود.
    کلید واژگان: ضایعات دانه لوبیا, جوجه گوشتی, عملکرد
    H. Khamisabadi, Sh. Ghazi, A. Yaghobfar
    An experiment was condacted to study the effect of differnt levels of raw navy bean waste seeds (0،100، 200 and 300g/kg) or cull bean in broiler chick (0 to 42 d of age) diets on performance. Data were analyzed Completely Randomized Design (CRD). One tube- feeding experiment basis in biology Sibbald method (four cockerel/treatment) for determination metabolizable energy and nitrogen digestiblity in cockerels and one growth experiment were designed for detrmine the effects of using different levels of waste common beans (navy bean waste seeds) on broiler performance with three handereds and twenty day old male chicks from Ross 308 strain (four treatments with four replication and 20 observation in each replication). Results of tube- feeding showed that apparent metabolizable energy corrected for nitrogen (AMEn) was 1954 Kcal/Kg and percent nitrogen digestibility (86. 62)، the experimental diet were fed for aperiod of 42 days. The resalts of growth expriment showed that 30 and 10% navy bean diets significantly (p<0. 05) increased feed intake compard to control diet. There were no significant differrnces (p>0. 01) in over all live weight gain between 10 and 20% navy bean diets compared to control diet. The result of expriment showed that best performance was obtaind in group contain 10% navy bean seed waste.
  • سیدعلی حسینی سیر، علی اصغر ساکی، شهاب قاضی، محمد مهدی طباطبایی
    این آزمایش برای ارزیابی اثرات برنامه غذایی یک جیره ای و چندجیره ای با سطوح مختلف مواد مغذی بر عملکرد جوجه های گوشتی انجام شد. پرندگان به صورت تصادفی به 5 گروه تقسیم شدند: شاهد (دوجیره ای، سطح بالای مواد مغذی)، سه بالا (سه جیره ای، سطح بالای مواد مغذی)، یک بالا (یک جیره ای، سطح بالای مواد مغذی)، سه پایین (سه جیره ای، سطح پایین مواد مغذی) و یک پایین (یک جیره ای، سطح پایین مواد مغذی). وزن بدن، افزایش وزن زنده، مصرف خوراک، انرژی و پروتئین، محصول لاشه و وزن اندام های گوارشی اندازه گیری شد. ضریب تبدیل غذایی و ضریب تبدیل انرژی محاسبه گردید. وزن بدن برای تیمارهای یک پایین و یک بالا و افزایش وزن زنده برای گروه های یک پایین، یک بالا و سه پایین کمتر از شاهد بود، اما این تیمارها رشد جبرانی داشتند. مصرف خوراک و انرژی برای تیمار یک پایین و مصرف پروتئین برای تیمارهای یک پایین، سه پایین و یک بالا به صورت معنی داری کمتر از تیمار شاهد بود. ضریب تبدیل غذایی و ضریب تبدیل انرژی برای تیمارهای یک پایین و یک بالا به صورت معنی داری بیش تر از شاهد بود. وزن لاشه، سینه و ران برای تیمار یک پایین و وزن سینه برای تیمار یک بالا به صورت معنی داری کمتر از تیمار شاهد بود. وزن حقیقی اندام های گوارشی برای تیمار یک پایین در 21 روزگی کاهش یافت. نتایج نشان می دهد که سطح مواد مغذی در اواخر دوره پرورش می تواند بدون اثرات منفی بر عملکرد جوجه گوشتی و محصول لاشه کاهش یابد. اما با برنامه ی غذایی یک جیره ای با سطح پایین مواد مغذی عملکرد جوجه های گوشتی کاهش یافت و محصول لاشه صرفه نظر از سطح مواد مغذی برای این برنامه غذایی کم شد.
    کلید واژگان: برنامه غذایی, رشد جبرانی, جوجه گوشتی
    Hosseini Siyar, S. A., Saki, A. A., Ghazis., Tabatabaei, M. M
    This experiment was conducted to the examine effect of feeding single and multiple diets with different levels of nutrients on broiler performance. Birds were randomly assigned to five treatments including: control (two diets, high nutrients), 3H (three diets, high nutrients), 1H (single diet, high nutrients), 3L (three diets, low nutrients) and 1L (single diet, low nutrients). Body weight (BW), Body weight gain (BWG), feed, energy and protein intakes, carcass yield and gastrointestinal organs were recorded. Feed conversion ratio (FCR) and calorie conversion ratio (CCR) were calculated. BW of SL and SH groups and BWG for 1L, 1H and 3L groups were significantly lower than those of control group, however these treatments showed compensatory growth. Feed and calorie intakes of 1L group and protein intakes of 1L, 3L and 1H groups were significantly lower than those of control group. FCR and CCR for 1L and 1H groups were significantly higher than other groups. Weight of carcass, breast and leg for 1L group and breast for 1H group were significantly lower than those of control group. Actual weight of gastrointestinal organs for 1L group at 21 day decreased. Results showed that level of nutrients in the late stage of rearing period can be decreased without negative effect on broiler performance. However, single diet feeding program with low level of nutrients indicated decrease in performance of broiler and decrease in carcass yield was observed with single diet feeding regardless of level of nutrients.
    Keywords: Feeding program, Compensatory growth, Broiler chicken
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال