به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شهربانو کیهانیان

  • شهربانو کیهانیان، مجتبی غلامعلی تبار، روژین توکلی*، علی پورحبیب، علی ساروی
    سابقه و هدف

    با توجه به اهمیت پروگنوز بیماری به منظور ارزیابی بیماری و تعیین پروتکل درمان و تعریف تشخیص پرستاری دقیق و مناسب، جهت تهیه برنامه مراقبتی و شناسایی بیماران در معرض خطر، می توان از شمارش تعداد سلول های خونی، به دلیل راحت و مقرون به صرفه بودن کمک گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت توصیفی همبستگی انجام شد. جامعه مورد مطالعه کلیه بیماران مبتلا به کانسر معده مراجعه کننده به بیمارستان امام سجاد رامسر طی سال های 97-1392 بودند. با توجه به اطلاعات دموگرافیگ بیماران طول مدت disease free survival (دوره ی بدون عود بیماری) و survival overall (بقای کلی) محاسبه شد.

    یافته ها

    در مطالعه حاضر 134 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. از نظر گروه بندی سنی، 16 بیمار سن کمتر از 50 سال و 118 بیمار سن 50 سال و بیشتر داشتند. با نظر به این که تعداد لنفوسیت کمتر از 2000 و تعداد مونوسیت بیشتر از 2000 و تعداد مطلق نسبت لنفوسیت به مونوسیت (LMR≥ 4.8)، با کانسر معده غیرمتاستاتیک در ارتباط باشد.

    نتیجه گیری

    فراوانی تعداد مطلق لنفوسیت کم، مونوسیت زیاد و نسبت لنفوسیت به مونوسیت کم در بیماران با مرحله بیماری بیشتر و درگیری لنف نود به صورت معناداری بیشتر از سایر بیماران است. از این یافته ها می توان در بررسی و تعریف تشخیص های پرستاری در جهت اخذ تصمیمات برای انجام اقدامات مراقبتی و درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان معده مورد استفاده قرار داد.

    کلید واژگان: سرطان معده, پیش آگهی, لنفوسیت, مونوسیت, تشخیص پرستاری
    Shahrbanoo Keihanian, Mojtaba Gholamalitabar, Rojin Tavakoli*, Ali Pourhabib, Ali Saravi
    Background and Objective

    Considering the importance of disease prognosis for evaluating the disease and determining the treatment protocol, as well as for defining an accurate and appropriate nursing diagnosis to establish a care plan and identify patients at risk, counting the number of blood cells may be of help due to its convenience and cost-effectiveness.

    Methods

    The population of this descriptive correlational study was all patients with gastric cancer referred to Imam Sajjad Ramsar Hospital during 2012-2017. Patient demographics were used to calculate the duration of disease-free survival and overall survival.

    Findings

    In the present study, 134 patients were examined. Regarding the age group, 16 patients were <50 years old and 118 patients were >50 years old. The number of lymphocytes <2000 and the number of monocytes >2000 and the absolute number of lymphocyte to monocyte ratio (LMR≥ 4.8) were associated with non-metastatic gastric cancer.

    Conclusion

    The frequency of absolute low lymphocyte count, high monocyte count and lymphocyte to low monocyte ratio was significantly higher in patients with higher stage disease and lymph node involvement than in other patients. These results can be used to review and define nursing diagnoses to inform decisions for care and treatment interventions for patients with gastric cancer.

    Keywords: Gastric Cancer, Prognosis, Lymphocytes, Monocytes, Nursing Diagnosis
  • رژین توکلی*، شهربانو کیهانیان، آمنه محمودیان، زهرا فتوکیان، علی ساروی
    سابقه و هدف

    سرطان کولورکتال از سرطان های شایع می باشد که تشخیص زودهنگام آن در میزان بقای بیمار موثر می باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان فراوانی علائم بالینی بیماران مبتلا به سرطان رکتوم استان گیلان از سال 1397 تا 1400 انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی مقطعی به صورت سرشماری انجام شد. اطلاعات مربوط به بیماران مبتلا به سرطان رکتوم مراجعه کننده به کلینیک گوارش رشت از سال 1397 تا 1400 با ابزار جمع آوری پژوهشگر ساخته استخراج شد. برای آنالیز داده ها از نرم افزار 26 SPSS استفاده شد. برای توصیف متغیر ها از تعداد و درصد استفاده شد.

    یافته ها

    اکثر بیماران در بازه ی سنی 50 تا 70 سال بودند. همچنین 63/5% بیماران، مرد بودند. همچنین BMI اکثر بیماران در بازه ی 5/18 تا 24/9 و نیز اکثر آن ها غیرسیگاری (62/5%) بودند. همچنین فراوانی بعضی از علائم نظیر کم خونی (18/8%)، افزایش تعداد دفعات مدفوع (18/8%)، احساس عدم دفع کامل مدفوع (18/8%)، درد آنال (11/8%)، عدم توانائی دفع گاز (8/2%) و اسهال (5/9%) بود و فراوانی خونریزی (51/8%)، یبوست (25/9%)، کاهش وزن (24/7%) و درد هایپوگاستر (20%) بود.

    نتیجه گیری

    طبق نتایج حاصل از مطالعه ی حاضر، بروز علائمی نظیر یبوست، کاهش وزن و درد هایپوگاستر و خونریزی گوارشی تحتانی در افراد بالای 50 سال باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد و بیماران جهت بررسی از نظر سرطان های احتمالی کولورکتال به متخصصین گوارش ارجاع داده شوند.

    کلید واژگان: سرطان رکتوم, بررسی علائم, خونریزی معده ای روده ای
    R. Tavakoli, Sh. Keyhanian *, A. Mahmoudian³, Z. Fotokian, A. Saravi
    Background and Objective

    Colorectal cancer is one of the most cancers and early diagnosis improves patient survival. The aim of this study was to determine the frequency of clinical symptoms in patients with rectal cancer in Guilan Province from 2018 to 2021.

    Methods

    This descriptive cross-sectional study was conducted as a census. Information on patients with rectal cancer referred to the Rasht Gastroenterology Clinic from 2018 to 2021was collected using a researcher-made survey instrument. The data were analyzed using SPSS 26. Numbers and percentages were used to describe the variables.

    Findings

    Most of the patients were between 50 and 70 years old. Besides, 63.5% of the patients were male. In addition, the body mass index of most patients was between 18.5 and 24.9 and most of them were non-smokers (62.5%). Also, the frequencies of some symptoms such as anemia, increased bowel movements, feeling unable to defecate completely, anal pain, inability to expel flatulence, and diarrhea were 18.8, 18.8, 18.8, 11.8, 8.2, and 5.9, respectively. Moreover, the frequencies of bleeding, constipation, weight loss, and hypogastric pain were 51.8%, 25.9%, 24.7% and 20%, respectively.

    Conclusion

    According to the results of the present study, more attention should be paid to the occurrence of symptoms such as constipation, weight loss, hypogastric pain and bleeding in the lower gastrointestinal tract in people over 50 years of age, and patients should be referred to gastroenterologists for examination for possible colorectal cancer.

    Keywords: Rectal Cancer, Investigation Of Symptoms, Gastrointestinal Bleeding
  • شهربانو کیهانیان، فائزه بهمن تاجانی*، علی ساروی، سارا اسماعیل طالشیان، زهرا فتوکیان
    سابقه و هدف

    کبد چرب یکی از شایع ترین بیماری های کبدی است. برخی درمان های مورد استفاده در سرطان پستان، ممکن است با وقوع کبد چرب همراه باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی کبد چرب در بیماران مبتلا به سرطان پستان تحت درمان، انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مقطعی، 117 بیمار مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امام سجاد شهر رامسر در سال های 1400-1397 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیمارانی که قبل از شروع درمان سرطان دچار کبد چرب بودند و یا سابقه مصرف الکل داشتند، از مطالعه خارج شدند. اطلاعاتی مانند سن، شاخص توده بدنی، بیماری زمینه ای، مدت درگیری با سرطان، نوع درمان های دریافتی و آنزیم های کبدی از پرونده استخراج شد. جهت بررسی کبد چرب، در مراجعات پیگیرانه سونوگرافی کبد و اندازه گیری آنزیم های کبدی انجام شد. داده ها در نرم افزار 26 SPSS وارد و با آزمون کای دو تحلیل شدند.

    یافته ها

    54/7 درصد از نمونه ها، مبتلا به کبد چرب بودند. بیش ترین تعداد بیماران مبتلا به کبد چرب در گرید1 بیماری قرار داشتند. برای اکثر بیماران (53/8 درصد) از هر چهار روش درمان (جراحی، کموتراپی، هورمون تراپی و رادیوتراپی) استفاده شده بود. بین بروز کبد چرب با نوع درمان، بیماری زمینه ای، میزان آنزیم های کبدی و مدت درگیری با سرطان پستان، ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (0/05>P).

    استنتاج

    میزان کبد چرب غیرالکلی در مبتلایان به سرطان پستان بالاست. می توان گفت که روش های درمانی مورد استفاده در سرطان پستان در ایجاد کبد چرب دخیل هستند، لذا پیشنهاد می شود پزشکان از روش های تشخیصی و درمانی مناسب برای کبد چرب این بیماران استفاده نمایند، تا بروز عوارض ناشی از آن کاهش یاید.

    کلید واژگان: کبد چرب غیر الکلی, سرطان پستان, روش های درمانی سرطان پستان
    Shahrbanoo Keyhanian, Faezeh Bahman-Tajani*, Ali Saravi, Sara Esmaeil Taleshian, Zahra Fotokian
    Background and purpose

    Fatty liver is one of the most common liver diseases. Some treatments used in breast cancer may be associated with development of fatty liver. The present study aimed at investigating the prevalence of fatty liver in breast cancer patients.

    Materials and methods

    In this cross-sectional study, 117 patients with breast cancer attending Ramsar Imam Sajjad Hospital in 2017-2022 were selected using available sampling. Patients who had fatty liver before the treatment or had a history of alcohol consumption were excluded from the study. Relevant information, including age, BMI, underlying diseases, time since cancer diagnosis, type of treatment/s, and liver enzyme levels were obtained. Liver ultrasound and measurement of liver enzyme levels were done to study fatty liver. Data were analyzed in SPSS V26 applying Chi-square test.

    Results

    According to findings, 54.7% of the patients were suffering from fatty liver. The majority had Grade I fatty liver. Among the patients 53.8% received all four types of treatments (surgery, chemotherapy, hormone therapy, and radiotherapy). The study showed significant relationships between the incidence of fatty liver and type of treatment, underlying disease, liver enzyme levels, and duration of breast cancer (P<0.05).

    Conclusion

    Non-alcoholic fatty liver is seen in many patients with breast cancer. Treatment methods used in these patients are associated with the development of fatty liver. Therefore, clinicians are suggested to use appropriate diagnostic and treatment methods for fatty liver to reduce the incidence of complications caused by this condition in patients with breast cancer.

    Keywords: non-alcoholic fatty liver, breast cancer, breast cancer treatment methods
  • شهربانو کیهانیان، سعیده مصطفی زاده*
    سابقه و هدف

    فرآورده های خونی برای بسیاری از بیماران حیاتی هستند. به دلیل درخواست بیش از حد خون که باعث اتلاف آن و افزایش هزینه های درمان و حجم کاری بانک خون می شود، ضروری است که درخواست و مصرف فرآورده های خونی تا رسیدن به سطح مطلوب همواره مورد بررسی قرار گیرد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، فرم های درخواست خون برای بیماران بالای 18 سال مراجعه کننده به بیمارستان امام سجاد رامسر، از دی 97 تا دی 98 مورد بررسی قرار گرفت. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 25 و آزمون کای دو بررسی شد و شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و شاخص های تزریق خون شامل نسبت خون کراس مچ شده به تزریق شده (C/T)، شاخص تزریق خون (TI) و احتمال تزریق خون (T%) محاسبه گردید.

    یافته ها

    3111 فرم درخواست خون مورد بررسی قرار گرفت. از 7640 واحد خون درخواست شده، 5051 واحد (11/66%) از آن ها به بیماران تزریق شد. در بین بخش ها، بخش زنان با 58 واحد (1/1%) کمترین فراوانی مصرف گلبول قرمز فشرده را داشته است. در کل بیمارستان، نسبت 56/1 : C/T ، 22/1 : TI و 82/65% = درصد T محاسبه شد.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که نسبت شاخص های تزریق خون برای تمام بخش های بیمارستان امام سجاد(ع) رامسر، به جز زنان مناسب بود. با توجه به بالا بودن درخواست خون نسبت به مصرف، می توان با بررسی صحیح بیماران و به کارگیری اصول درخواست خون، از درخواست های غیر ضروری به میزان قابل توجهی کاست.

    کلید واژگان: گلبول های قرمز خون, انتقال خون, بیمارستان ها
    Sh. Keyhanian, S. Mostafazadeh*
    Background and Objectives

    Blood products are important to many patients. Due to excessive demand for blood, which causes blood loss and increases the cost of treatment and the workload of the blood bank, it is necessary to consider the demand and consumption rates of blood products.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, blood request forms were examined for individuals over 18 years of age referred to Imam Sajjad Hospital in Ramsar from January 2019 to January 2020. Data were analyzed by SPSS software version 25 and Chi-square Test. Descriptive statistics (frequency, percentage, and mean) and blood transfusion indices including cross-matched to injected blood ratio (C/T), blood transfusion index (TI), and blood transfusion probability (T%) were calculated.

    Results

    3111 blood request forms were reviewed. Out of 7640 units of requested blood, 5051 units (66.11%) were injected into patients. Among the hospital sectors, gynecology department with 58 units (1.1%) had the lowest frequency of consumption of packed RBCs. The overall C⁄T ratio was calculated to be 1.56. Overall TI was 1.22 and T٪was 65.82%.

    Conclusions

     This study showed that the ratio of transfusion indices was appropriate for all departments of Imam Sajjad Hospital in Ramsar except for gynecology. Due to the high demand for blood compared to consumption, unnecessary requests can be significantly reduced by properly examining patients and applying the principles of blood ordering.

    Keywords: Red Blood Cells, Blood Transfusion, Hospitals
  • شهربانو کیهانیان، نفیسه کوچکی، مجید پویا، مریم ذاکری حمیدی*
    زمینه و هدف

    سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و مهمترین عامل مرگ ناشی از سرطان در زنان سراسر دنیاست که در ایران 17% کل سرطان های زنان را به خود اختصاص داده و همچنان در رتبه اول قرار دارد. این مطالعه به منظور بررسی عوامل مرتبط با درگیری غدد لنفاوی زیربغل در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است. 

    روش بررسی

    این مطالعه مقطعی از فروردین 1391 تا اسفند 1393 روی 167 زن مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان های شهید بهشتی بابل، شهید رجایی تنکابن و امام سجاد (ع) رامسر انجام شده است.

    یافته ها

    میزان درگیری غدد لنفاوی زیربغلی، 70/1% بود. متوسط سن بیماران، 11/62±49/64 سال بود. شایعترین گروه سنی، 49-40 سال بودند که بیشترین درگیری غدد لنفاوی (24%) را داشتند. میانگین اندازه تومور cm 3/39 بود که بیشتر بیماران توموری با اندازه cm 5-2 (T2) داشتند. تمام بیماران با اندازه تومور بالای cm 5 (T3)، درگیری غدد لنفاوی داشتند. شایعترین نوع پاتولوژی تومور و درجه بافت شناسی، به ترتیب کارسینوم داکتال مهاجم (93/4%) و درجه 2 (52/1%) بوده است. 85/1% از بیماران با درجه 3 بیشترین درگیری غدد لنفاوی را داشتند. 22/2% از بیماران با تهاجم عروقی، درگیری غدد لنفاوی زیربغلی داشتند. 63% تومورها هر دو گیرنده استروژن و پروژسترون را داشتند. درگیری غدد لنفاوی با اندازه (0/031=P)، نوع (0/007=P) و درجه بافت شناسی تومور (0/011=P)، گیرنده استروژن (0/008=P)، گیرنده پروژسترون (0/038=P) ارتباط آماری معناداری داشت. 

    نتیجه گیری

    درگیری غدد لنفاوی زیربغلی با اندازه تومور، نوع تومور، درجه بافت شناسی و وضعیت گیرنده های استروژن و پروژسترون مرتبط بود. درحالی که با سن و وضعیت توام گیرنده های استروژنی و پروژسترونی ارتباط معناداری نداشت.

    کلید واژگان: زیربغل, سرطان های پستان, پژوهش های مقطعی, غدد لنفاوی, متاستاز لنفاوی, زنان
    Shahrbanoo Keihanian, Nafiseh Koochaki, Majid Pouya, Maryam Zakerihamidi*
    Background

    Breast cancer is the most commonly diagnosed and the leading cause of cancer death among females worldwide. The rate of breast cancer incidence among Iranian women is 17% of all cancers, it has been ranked first in Iran. This study aimed to investigate the factors affecting axillary lymph node involvement in female patients with breast cancer.

    Methods

    A cross-sectional study was conducted on 167 patients with breast cancer diagnosed between March 2012 and March 2015 at Shahid Beheshti of Babol, Shahid Rajaei of Tonekabon and Imam Sajad of Ramsar hospitals. A researcher-made questionnaire was used to collect information on the patients and pathology report of tumor and lymph nodes was completed.

    Results

    The rate of axillary lymph node involvement was observed in 117 patients (70.1%). Mean age was 49.64±11.62 years in the patients with breast cancer. The highest frequency of lymph node involvement was observed in the 40-49 age group (24%). The average size of tumor was 3.39 cm and the majority of patients had a tumor 2-5 cm (T2) but the most involvement was related to T3 (>5cm). The most common type of cancer and grading were invasive ductal carcinoma (93.4%) and tumor grade 2 (52.1%), respectively. Most lymph node involvement was observed in invasive ductal carcinoma and 85.1% of patients had tumor degree 3. 22.2% of patients with vessels involvement had axillary lymph node involvement. 63% of patients’ tumors had receptors of estrogen and progesterone. A statistically significant association was observed between axillary lymph node involvement and tumor size (P=0.031), tumor type (P=0.007), tumor grade (P=0.011), estrogen receptor (P=0.008) and progesterone receptor (P=0.038).

    Conclusion

    There was a statistically significant association between axillary lymph node involvement and tumor size, type and grade, estrogen and progesterone receptor status, but there was no statistically significant association between axillary lymph node involvement and age and estrogen as well as progesterone receptor status.

    Keywords: axilla, breast neoplasms, cross-sectional studies, lymph nodes, lymphatic metastasis, women
  • زهرا جنت علی پور، زهرا فتوکیان*، شهربانو کیهانیان، آمنه محمودیان، خدیجه جهان گشت، زهرا سام خانیان
    پیش زمینه و هدف
    با توجه به شیوع روزافزون سرطان پستان امروزه مشکل جدی در حوزه سلامت زنان، کنترل و پیشگیری از سرطان پستان است. ازجمله حوزه های اصلی در پیشگیری از این بیماری کنترل عوامل خطرآفرین مرتبط با سبک زندگی است. پوشیدن سوتین نیز یک عادت مرتبط با سبک زندگی است که امروزه بحث های مختلفی را به عنوان یک عامل خطرساز سرطان پستان در زنان برانگیخته است. این مطالعه به منظور بررسی عادات رفتاری پوشیدن سوتین در زنان مبتلا و غیر مبتلا به سرطان پستان انجام گردید.
    مواد و روش کار
    این مطالعه توصیفی-مقطعی بر روی زنان مبتلا و غیر مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس و تعداد نمونه ها 360 نفر بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و عادات رفتاری پوشیدن سوتین بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (تی مستقل و کای اسکوئر) با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 18 تجزیه وتحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین ساعات پوشیدن سوتین در شبانه روز در گروه مبتلا و غیر مبتلا به سرطان پستان به ترتیب 21/3±2/19 و 19/3±9/17 ساعت و میانگین دفعات پوشیدن سوتین در هنگام خواب در گروه مبتلا و غیر مبتلا به سرطان پستان به ترتیب 16/1±78/5 و 83/0±18/ دفعه در طی هفته بود. ازنظر میزان ساعات پوشیدن سوتین، میانگین دفعات پوشیدن سوتین در هنگام خواب و عادت به پوشیدن سوتین تنگ بین دو گروه اختلاف آماری معنی دار وجود داشت (05/0 >p).
    بحث و نتیجه گیری
    یافته های مطالعه بیانگر تفاوت در برخی عادات رفتاری پوشیدن سوتین در زنان مبتلا و غیر مبتلا به سرطان پستان است. لذا در مداخلات پیشگیرانه از سرطان پستان، آموزش زنان در جهت آگاهی از عادات رفتاری صحیح پوشیدن سوتین، باید موردتوجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, پوشیدن سوتین, زنان, عوامل خطرآفرین
    Zahra Jannat Alipoor, Zahra Fotokian*, Shahrbanoo Keyhaian, Amaneh Mahmoudian, Khadidjeh Jahangasht, Zahra Samkhanian
    Background & Aims
    Considering the increasing prevalence of breast cancer, today, the main problem in the field of women's health is the control and prevention of breast cancer. One of the main areas in preventing this disease is controlling the risk factors associated with lifestyle. Wearing of brassiere is also a lifestyle-related habit that has sparked many debates today as a risk factor for breast cancer in women. This study was conducted to determine the behavioral Habits of wearing brassiere in women with and without breast cancer.
    Materials & Methods
    This case-control study was conducted on women with and without breast cancer.A total of 360(120 in the case group -240 in the control group) individuals were selected based on available sampling method. The study tools were Demographic and behavioral habits of wearing brassiere questionnaires. Data were analyzed by Descriptive (mean and standard deviation, Frequency) and analytical tests (Independent t test and Chi-square) by using SPSS version 18 software.
    Results
    Based on the results, the average hours of wearing brassiere in women with and without breast cancer was 19.2 ± 3. 21 and 17.9 ± 3.19 respectively. The mean frequency of wearing brassiere during sleep in women with and without breast cancer was 5.78 ± 1.16 and 4.18 ± 0.83 times per week. There was a significant difference between the two groups regarding the average hours of wearing brassiere, the mean frequency of wearing brassiere during sleep and the habit of wearing a tight brassiere (p<0/05).
    Conclusion
    The findings of this study revealed differences in some behavioral habits of wearing brassieres in women with and without breast cancer. So, in preventive interventions for breast cancer, women's education should be considered in order to be aware of the proper behavioral habits in wearing brassieres.
    Keywords: Breast Cancer, Bra Wearing, Women, Risk factors
  • محبوبه نصیری*، ندا قیاسی، زهرا فتوکیان، مریم اصلاحی، محمود مهدی پور میری، شهربانو کیهانیان
    سابقه و هدف
    بیماران مبتلا به سرطان با مجموعه ای از چالش ها مواجه می شوند که می تواند بر حمایت های خانواده و در نهایت رضایت از زندگی تاثیرگذار باشد لذا این پژوهش باهدف تعیین ارتباط حمایت اجتماعی خانواده با رضایت از زندگی در بیماران مبتلا به سرطان انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی-تحلیلی، بر روی 76 نفر از کلیه بیماران مراجعه کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر در سال 1396 انجام گردید. روش نمونه گیری سرشماری بوده و ابزار جمع آوری داده ها شامل:1-مشخصات دموگرافیک 2- پرسشنامه رضایت زندگی SWLS(satisfaction with life scale) 3-پرسشنامه حمایت اجتماعی خانواده در بیماری مزمن (Functional Social Support Questionnaire=FSSQ) می باشد. یافته ها با نرم افزار آماری SPSS نسخه 19 و آزمون های آماری آنالیز واریانس، تی تست، پیرسون و رگرسیون تحلیل گردید.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که نمرات کلی حمایت اجتماعی خانواده در حد بسیارخوب (با میانگین و انحراف معیار 36/42±256/16) و میزان رضایت از زندگی در حد متوسط (با میانگین و انحراف معیار 6/53±21/79) بوده است. بین نمرات کل حمایت اجتماعی خانواده با رضایت از زندگی ارتباط معنا داری وجود داشت (0/002=p و 0/375=r). بر اساس آزمون رگرسیون خطی حمایت عاطفی خانواده به عنوان عامل تعیین کننده میزان رضایت زندگی بوده است.
    نتیجه گیری
    بر اساس پژوهش حاضر، حمایت های اجتماعی خانواده یکی از عوامل موثر بر رضایت از زندگی بیماران است، اما کافی به نظر نمی رسد زیرا با اینکه حمایت اجتماعی خانواده بالابود اما رضایت زندگی در حد متوسط بوده است و پیشنهاد می شود که برای افزایش رضایت از زندگی پژوهش های بیشتری در این زمینه انجام شود.
    کلید واژگان: حمایت اجتماعی, خانواده, رضایت, زندگی, سرطان
    Mahboubeh Nasiri*, Neda Ghiasi, Zahra Fotokian, Maryam Eslahi, Mahmood Mahdipourmiri, Shahrbanoo Keyhanian
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    Cancer patients encounter with series of challenges that can affect family support and eventually life satisfaction. Therefore, the aim of this study was to determine the relationship between family social support and life satisfaction in cancer patients.
    METHODS
    This descriptive-analytical study was performed on 76 patients, referred to the Department of Oncology of Imam Sajjad Hospital in Ramsar in 2017. The sampling method was census and the data-gathering tool included: 1) demographic characteristics 2) satisfaction with life scale (SWLS) 3) functional social support questionnaire (FSSQ). The scores were ranged from 79 to 316. The data were analyzed using SPSS 19 with ANOVA, T-test, Pearson and regression tests.
    FINDINGS
    The results indicated that the overall scores of family social support were very good (with mean and standard deviation of 256.16 ± 36.42) and life satisfaction was moderate (with  mean and standard deviation of 21.79±6.53). There was a significant relationship between the total social support scores of the family and life satisfaction (p= 0.002 and r=0.375). Linear regression analysis suggested that family emotional support was the predictor factor of life satisfaction.
    CONCLUSION
    Based on the present research, family social support was one of the factors influencing on patient satisfaction, but it did not seem adequate because the life satisfaction was moderate despite the fact that family social support was high. Therefore, it is suggested that more research should be performed in order to promote the life satisfaction.
    Keywords: Social support, Family, Satisfaction, Life, Cancer
  • صبا سادات حسینی، شهربانو کیهانیان، ابراهیم وثوقی، نعمت الله آهنگر *
    سابقه و هدف

    این مطالعه با هدف بررسی پلی مورفیسم m1 و m2 ژن CYP1A1 در بیماران سرطانی و مقایسه آن با یک گروه سالم در غرب استان مازندران انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مورد- شاهدی، در مجموع 120 داوطلب سالم غیر خویشاوند (60 مرد و 60 زن) از غرب استان مازندران و 84 بیمار غیر خویشاوند (39 مرد و 46 زن) مبتلا به سرطان بستری در بخش خون و انکولوژی بیمارستان امام سجاد رامسر در فاصله ی زمانی تیر ماه 95 تا دی ماه 96، وارد مطالعه شدند. از هر فرد 3 میلی لیتر خون محیطی گرفته شد و در دمای منفی 20 درجه سانتی گراد نگهداری گردید. در بررسی تعیین پراکندگی پلی مورفیسم ژن CYP1A1 از روش PCR-RFLP استفاده شد.

    یافته ها

    طی بررسی های این مطالعه، ژنوتیپ های AG (00/0=p، 57/7-05/2=CI 95 درصد، 94/3=OR) و GG (00/0=p، 49/46-92/1=CI 95 درصد، 46/9=OR) از پلی مورفیسم m2 ژن CYP1A1 منجر به افزایش ریسک ابتلا به سرطان شدند. ژنوتیپ TC از پلی مورفیسم m1 ژن CYP1A1 افزایش ریسک ابتلا به سرطان را نشان داد (00/0=p،
    6/4-4/1=CI 95 درصد، 6/2=OR). از نظر فنوتیپی آلل G از پلی مورفیسم m2 (001/0p˂) و آلل C از پلی مورفیسم m1 (001/0 p) هر دو افزایش ریسک ابتلا به سرطان را نشان دادند.
    استنتاج: مطالعه حاضر نشان داد که حضور آلل C از پلی مورفیسم m1 و آلل G از پلی مورفیسم m2 ژن CYP1A1 منجر به افزایش ریسک ابتلا به سرطان در جمعیت مورد مطالعه می شود.

    کلید واژگان: جمعیت ایرانی, مازندران, پلی مورفیس
    Saba Sadat Hosseini, Shahrbanou Keyhanian, Ebrahim Vosoughi, Nematollah Ahangar

    Background and

    purpose

    The aim of this study was to determine the genetic variability of CYP1A1 m1 and m2 polymorphisms in cancer patients compared with healthy population in the west of Mazandaran province, Iran.

    Materials and methods

    A case-control study was carried out in 120 non-relative healthy volunteers (60 males and 60 females) and 84 non-relative patients (39 males and 46 females) with diagnosis of cancer, attending the Hematology/Oncology ward in Ramsar Imam Sajjad Hospital between July 2016 and December 2017. Peripheral blood samples (3ml) were taken from the participants and stored at -20°C. The PCR-RFLP method was used to determine the distribution of CYP1A1 gene polymorphisms.

    Results

    Among the two gene variants m1 and m2, individuals with AG and GG genotypes of CYP1A1 m2 polymorphism were found to have a significantly higher and increased risk for cancer (OR=3.94, 95%CI=2.05-7.57, P= 0.00, OR=9.46 , 95%CI=1.92-46.49, P= 0.00, respectively) and the TC genotype of CYP1A1 m1 polymorphism also had a significantly higher and increased risk for cancer (OR= 2.6 , 95% CI = 1.4-4.6, P=0.00). The ‘G’ allele was detected to have a strong association with cancer (P<0.001). The ‘C’ allele also showed strong association with the incidence of cancer (P<0.001). Thus, both CYP1A1 m1 and m2 polymorphisms showed an increased risk for cancer.

    Conclusion

    Our study suggested that the presence of ‘C’ allele of m1 polymorphism and ‘G’ allele of m2 polymorphism as the leading alleles that increase cancer susceptibility in the studied population

    Keywords: CYP 1A1, Iranian population, Mazandaran, polymorphism, PCR-RFLP
  • شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان، سارا یاحقی، علی ساروی، علی پورحبیب
    سابقه و هدف
    سرطان پستان شایع ترین سرطان در زنان، و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان ایرانی است. استفاده وسیع از ماموگرافی و سونوگرافی با تشخیص زودرس سرطان پستان سبب افزایش بقای بیماران می شود. نتایج ضد و نقیضی راجع به میزان حساسیت و ویژگی ماموگرافی و سونوگرافی در مطالعات مختلف گزارش شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان مطابقت گزارش های سونوگرافی و ماموگرافی با گزارش پاتولوژی در بیماران مبتلا به سرطان پستان، انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی مقطعی، 100 بیمار مبتلا به سرطان پستان تایید شده در پاتولوژی که در سا ل های 1395 و 1396 به بیمارستان امام سجاد رامسر مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند و میزان مطابقت گزارش های ماموگرافی و سونوگرافی با گزارش پاتولوژی بیماران مورد بررسی قرار گرفت. از ضریب همبستگی برای تعیین میزان مطابقت استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران مطالعه حاضر، 45/7 ± 48 سال بوده است. اکثر آنان متاهل و دارای سابقه زایمان و شیردهی بودند. BMI بیشتر بیماران بالای 25 بود. در اکثر موارد، پستان چپ و ربع فوقانی خارجی درگیر بوده است و اکثر توده ها پاتولوژی داکتال داشتند. ضریب همبستگی بین سایز تومور در ماموگرافی و پاتولوژی80/0 (001/0p<) و بین سونوگرافی و پاتولوژی 81/0 (001/0p<) بوده است.
    استنتاج: سایز تومور در ماموگرافی و سونوگرافی در اکثر موارد با پاتولوژی مطابقت داشت. اندازه گیری سایز تومور در سونوگرافی نسبت به ماموگرافی حساسیت و مطابقت بیشتری با پاتولوژی داشته است.
    کلید واژگان: سرطان پستان, ماموگرافی, سونوگرافی, پاتولوژی
    Shahrbanoo Keyhanian, Zahra Fotokian, Sara Yahaghi, Ali Saravi, Ali Pourhabib

    Background and
    purpose
    Breast cancer is the most common type of cancer in women and the second cause of cancer death in Iran. Widespread use of mammography and sonography could increase survival in patients with early detection. Sensitivity and specificity of mammography and sonography are different in various sources. This study aimed at assessing the concordance of mammography-sonography reports with pathology reports in tumor size among patients with breast cancer.
    Materials and methods
    This research studied 100 women with pathologically proven invasive breast cancer attending Ramsar Imam Sadjad Hospital, 2016-2017. The concordance of mammography-sonography reports with pathology report was studied. Pearson correlation coefficient was applied to investigate the correlations.
    Results
    The mean age of the patients was 48±7.45. Most of them were married with history of labor and breastfeeding. Many patients had BMI>25. In most cases left breast and external upper quadrant were involved and most tumors had ductal pathology. The correlation coefficient between tumor size in mammography and pathology was 0.80 (p<0.0001) and between ultrasonography and pathology was 0.81 (p<0.0001).
    Conclusion
    In most cases, tumor size in mammography and sonography was found to be similar to that reported by pathology. Compared to mammography, sonography was found to be more sensitive in measuring the tumor size which was also more concordant with pathology results.
    Keywords: breast cancer, mammography, sonography, pathology
  • الهه صادقی، شهره قربان شیرودی *، مرتضی ترخان، شهربانو کیهانیان
    مقدمه
    این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش (IRRT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر بیخوابی و افکار خودآیند منفی زنان مبتلا به سرطان انجام شده است.
    روش
    روش تحقیق این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند منفی کندال و هولون و شدت بیخوابی مورین 42 نفر از زنان مبتلا به سرطان که از بیخوابی و افکار خودآیند منفی در رنج بودند، بطور تصادفی ساده انتخاب و بطور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 14 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول 7 جلسه (هفته ای یک بار) فنونIRRT را بر اساس بسته آموزشی اسموکر دریافت کرد. گروه آزمایشی دوم 8 جلسه (هفته ای یک بار) فنون MBSR را بر اساس بسته آموزشی کابات-زین دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای IRRT و MBSR ، مجددا افکار خودآیند منفی و بیخوابی اعضای هر سه گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت.
    یافته ها
    از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای متغیرهای افکار خودآیند منفی و بیخوابی در هر سه گروه تفاوت معنادار را نشان داد. همچنین IRRT در کاهش افکار خودآیند منفی مؤثرتر از MBSR بوده است. اما در مورد بیخوابی بین دو روش درمانی تفاوت معناداری یافت نشد.
    نتیجه گیری
    بطور کلی این پژوهش حاکی از این است، روش IRRT و MBSR را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش افکار خودآیند منفی و بیخوابی زنان مبتلا به سرطان به حساب آورد.
    کلید واژگان: افکار خودآیند منفی, بیخوابی, تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش, سرطان, کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی
    Elahe Sadeghi, Shohre ghorbanshiroudi *, Morteza Tarkhan, Shahrbano Keyhanian
    Objective
    The present research aimed at examining the comparison the effectiveness of imagery rescripting and reprocessing therapy and mindfulness-based stress reduction on insomnia and negative automatic thoughts in cancer women.
    Method
    This research method was semi experimental with pretest-posttest design. Using Kendal & Hollon`s negative automatic thoughts and Morien`s insomnia intensity questionnaires, 42 women of cancer who had negative automatic thoughts and insomnia were randomly selected and were voluntarily assigned in two experimental and one control group (each group was 14). The first experimental group received 7 sessions IRRT techniques based on the Smoker`s educational package (once a week) and the second experimental group received 8 sessions MBSR techniques based on the Kabat-Zinn’s educational package (once a week) and the control group did not receive any training in this field. After executing the IRRT and MBSR, negative automatic thoughts and insomnia of the members of the three groups were measured again.
    Results
    Multivariate covariance analysis (Man Cova) was used to analyze data. Calculated F for negative automatic thoughts and insomnia showed a significant difference in all three groups, also IRRT has also been more effective in reducing negative automatic thoughts than MBSR but these two therapeutic methods have no significant difference in insomnia.
    Conclusion
    In general, this research indicated that the IRRT and MBSR method can be considered an effective intervention in reducing negative automatic thoughts and insomnia in women with cancer.
    Keywords: negative automatic thought, insomnia, imagery rescripting, rsprocessing therapy, cancer, mindfulness based stress reduction
  • ابراهیم وثوقی، شهربانو کیهانیان، صباسادات حسینی، نعمت الله آهنگر *
    سابقه و هدف
    هورمون استروژن، تنظیم کننده فیزیولوژیکی تکثیر بافت سینه است و تغییرات در مسیرهای سیگنالینگ آن، از جمله گیرنده استروژن آلفا در طول سرطان سینه و پیشرفت آن اتفاق می افتد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی (SNPs) در ژن ها می توانند به تفاوت در استعداد ابتلا به سرطان و پاسخ متفاوت به درمان در جمعیت های مختلف منجر شوند. در مطالعه حاضر، همراهی پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2234693C/T در ژن ESRα با سرطان سینه در جمعیت بیمار و سالم غرب استان مازندران مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    پژوهش موردی- شاهدی حاضر بر روی 91 خانم سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان سینه و 71 خانم مبتلا به سرطان سینه بستری شده در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1396 انجام گرفت. 3 میلی لیتر خون محیطی از هر کدام از افراد گرفته شده و در دمای منفی 20 درجه سانتی گراد نگهداری شد. از تکنیک PCR-RFLP جهت تعیین پراکندگی پلی مورفیسم های rs2234693 استفاده شد.
    یافته ها
    در افراد مبتلا به سرطان سینه، ژنوتیپ هموزیگوت TT به طور معنی دار (001/0< p) بیش تر از ژنوتیپ های CT و هموزیگوت CC مشاهده شد. علاوه بر این، افرادی که واجد آلل T هستند، به طور معنی داری میزان بالاتر و خطر بیش تری برای ابتلا به سرطان سینه دارند (OR =2.207، 95%CI =1.40-3.48، p =0.001) .
    استنتاج: مطالعه ما برای نخستین بار در غرب مازندران پیشنهاد می کند که آلل T پلی مورفیسم rs2234693 ممکن است آلل پیشرو در افزایش احتمال ابتلا به سرطان سینه باشد.
    کلید واژگان: سرطان سینه, گیرنده آلفای استروژن, مازندران, ایران, PCR, RFLP
    Ebrhim Vosoughi, Shahrbanoo Keihanian, Saba Sadat Hosseini, Nematollah Ahangar *
    Background and
    Purpose
    Estrogen hormone is a physiological regulator of breast tissue proliferation and changes in its signaling pathways, including the alpha-estrogen receptor, occurs during breast cancer and its progression. Single-nucleotide polymorphisms (SNPs) in genes can lead to differences in cancer susceptibility and response to treatment in different populations. In the present study, we investigated rs2234693 C/T single-nucleotide polymorphism in ESRα gene in breast cancer patients and healthy population in west of Mazandaran province, Iran.
    Materials And Methods
    A case-control study was performed in 91 healthy women without family history of breast cancer and 71 women with breast cancer admitted to oncology department in Ramsar Imam Sajjad Hospital between April and September 2017. Peripheral blood (3 ml) was taken from the subjects and stored at -20°C. The PCR-RFLP method was used to determine the distribution of rs2234693 polymorphisms.
    Results
    The incidence of breast cancer in individuals with homozygous TT genotype was significantly higher (p
    Conclusion
    To the best of our knowledge, this study for the first time suggested that T allele of rs2234693 C/T polymorphism might be a leading allele that cause increased breast cancer susceptibility in west of Mazandaran province.
    Keywords: breast cancer, estrogen receptor alpha, Mazandaran, Iran, PCR, RFLP
  • شهربانو کیهانیان، هاجر شعبانزاده، زهرا فتوکیان، زهرا جنت علیپور*
    سابقه و هدف
    سرطان پستان شایعترین و دومین علت مرگ ناشی از سرطان در بین زنان می باشد که با افزایش سن در ارتباط است. تاخیر در تشخیص و درمان سرطان پستان می تواند باعث پیشرفت بیماری و نهایتا افزایش مرگ و میر و کاهش میزان بقای بیماران شود. هدف از این مطالعه بررسی فاصله زمانی بین بروز اولین علامت سرطان پستان تا شروع درمان در بیماران مبتلا به سرطان پستان طی سالهای 1393-1388 می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی گذشته نگر می باشد. نمونه گیری به روش سرشماری و تعداد نمونه ها 100 نفر بود. اطلاعات از طریق چک لیست با استفاده از پرونده و مدارک پزشکی بیماران جمع آوری و با نرم افزار آماری SPSS نسخه22 با آزمونهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار، درصد فراوانی) و تحلیلی (کای اسکوئر) تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری (5p<0/0) در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج بدست آمده اولین علامت کشف شده در 61% بیماران، توده سینه بود. اولین پزشک مراجعه شونده از سوی بیماران در 39% موارد، جراح عمومی بود. در 71% موارد فاصله زمانی بین اولین علامت تا مراجعه به پزشک کمتر از 3 ماه و در 29% بیماران بیشتر از 3 ماه بود. همچنین در 84% بیماران فاصله زمانی بین مراجعه به پزشک تا تشخیص، در 86% بیماران فاصله زمانی بین تشخیص تا درمان جراحی نهایی و در 87% بیماران فاصله زمانی از درمان جراحی نهایی تا شیمی درمانی کمتر از 1 ماه بود. بین ویژگی های دموگرافیک بیماران با تاخیرسیستم درمانی و تاخیر بیمار ارتباط آماری معنی داری مشاهده نشد. (0/05<p)
    نتیجه گیری
    با توجه به تاخیر 47 درصدی در مرحله مراجعه به پزشک (تاخیر بیمار) به نظر می رسد بر آموزش زنان در زمینه روش های غربالگری سرطان پستان باید بیشتر تاکیدگردد و بدلیل روند رو به رشد ابتلا به سرطان با افزایش سن، برنامه های خاص غربالگری برای زنان در سنین سالمندی تدوین و اجرا گردد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, تاخیر بیمار, تاخیر سیستم درمانی, تشخیص, درمان, زنان, سالمند
    Shahrbanoo Keyhanian, Hagar Shabanzadeh, Zahra Fotoukian, Zahra Jannat Alipoor *
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    Breast cancer is the most common cancer and the second leading cause of cancer death among women, which is associated with age. Delay in the diagnosis and treatment of breast cancer can lead to disease progression, ultimately increase mortality and reduce survival rates in patients. The aim of this study was to evaluate the interval from the onset of the first sign of breast cancer to start of treatment in patients with breast cancer during 2009-2014.
    METHODS
    In this retrospective descriptive-analytic study, 100 women were selected using census method. Data were collected from the patients' medical records and documents using a checklist. Data were analyzed using SPSS 22 through descriptive (Mean and standard deviation, frequency) and analytical (Chi-square) tests. The significance level was considered p<0/05.
    FINDINGS
    Based on the results, the first sign was breast mass in 61% of the patients. In 39% of patients, the first physician to whom the patients referred was a general surgeon. In 71% of cases, the interval from the onset of the first sign to referral to the physician was less than 3 months and in 29% of patients was more than 3 months. Moreover, in 84% of patients, the time interval from referral to physician to diagnosis was less than 1 month. The interval from diagnosis to surgical treatment in 86 % and from final surgical treatments to chemotherapy in 87% of patients was less than 1 month. There was no statistically significant relationship between patients' demographic characteristics and patient and health care system delays (p> 0.05).
    CONCLUSION
    Considering the 47% delay of patient in the referral process to the physician, it seems that women's education on breast cancer screening methods should be emphasized. In addition, due to the growing trend of age-related cancer, the special screening programs for women especially in elderly age should be developed and implemented.
    Keywords: Breast cancer, Patient delay, Health system delay, Diagnosis, Treatment, Elderly, Women
  • الهه صادقی، شهره قربان شیرودی*، مرتضی ترخان، شهربانو کیهانیان
    مقدمه
    این پژوهش با هدف تاثیردرمان تصویرسازی ذهنی دستوری و بازپردازش(IRRT) بر افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد زنان مبتلا به سرطان انجام شد. روش تحقیق این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح مقایسه گروه کنترل نابرابر بود. با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند منفی کندال و هولون و نگرش های ناکارآمد ویسمن و بک 28 نفر از زنان مبتلا به سرطان که از افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد برخوردار بودند، بطور تصادفی ساده انتخاب و بطور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 14 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه (هفته ای یکبار) فنون IRRT را بطور گروهی و بر اساس بسته آموزشی اسموکر دریافت کردند و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای IRRT ، مجددا افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد اعضای هر دو گروه اندازه گیری شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای متغیرهای افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد در هر دو گروه تفاوت معناداری را نشان داد. بطور کلی این پژوهش در همگرایی با نتایج پژوهش مشابه حاکی از آن است، روش IRRT را می توان مداخله ای موثر در کاهش افکار خودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد زنان مبتلا به سرطان به حساب آورد‏
    کلید واژگان: افکار خودآیند منفی, تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش, سرطان, نگرش های ناکارآمد
    Elahe Sadeghi, Shohre Ghorbanshiroudi *, Morteza Tarkhan, Shahrbano Keyhanian
    The present research aimed at examining the effect of imagery rescripting and reprocessing therapy (IRRT) on negative automatic thoughts and dysfunctional attitudes of women with cancer. This research was semi-experimental with comparison design of unequal control group. Using Kendal and Hellonn`s (date?) Negative Automatic Thoughts and Weissmen & Beck`s Dysfunctional Attitudes Questionnaire, 28 women with cancer who had negative automatic thoughts and dysfunctional attitudes were randomly selected and were voluntarily assigned into experimental and control groups (14 person in each group). The experimental group received 8 sessions of IRRT techniques on basic Smoker`s educational package (one session weekly) and the control group did not receive any intervention. After the intervention of IRRT, negative automatic thoughts and dysfunctional attitudes of the members of both groups were measured again. MANCOVA was used to analyze the data. Calculated F for negative automatic thought and dysfunctional attitudes variables showed significant difference in both groups. Generally, this research in the agreement with other similar studies indicated that the IRRT method might be an effective intervention in decreasing negative automatic thoughts and dysfunctional attitudes of women with cancer.
    Keywords: Negative automatic thoughts, Imagery rescripting, reprocessing therapy, cancer, Dysfunctional attitudes
  • شهربانو کیهانیان، مهسا حسین زاده، بهروز قلی زاده، مریم ذاکری حمیدی *
    مقدمه
    سرطان پستان شایع‏ترین نوع سرطان در بین زنان ایرانی و مهم‏ترین علت مرگ و میر آنان محسوب می‏شود. درمان با ماستکتومی می‏تواند با اختلالات خلقی مانند افسردگی همراه باشد. با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا در این مطالعه به بررسی فراوانی افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی شده بپردازیم.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی 100 بیمار مبتلا به سرطان پستان ماستکتومی شده مراجعه‏کننده به بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد رامسر و کلینیک خصوصی اونکولوژی تنکابن از سال 1395 تا 1396 مورد مطالعه قرار گرفتند. در مطالعه حاضر از روش نمونه‏گیری در دسترس استفاده شد. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک انجام شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم‏افزار آماری SPSS نسخه 24 و آزمون‏های کای اسکوار و فیشر و تی مستقل استفاده شد. همچنین سطح معناداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها: از لحاظ مرحله‏ بندی سرطان پستان، 10 نفر (10%) در مرحله I، 41 مورد (41%) در مرحله II، 32 مورد (32%) در مرحله III و بیماری 17 مورد (17%) در مرحله IV بودند. میانگین نمره افسردگی در بیماران 127/10±24/12 بود. نمرات افسردگی در 56 نفر (56%) بین 0 تا 13، در 20 نفر (20%)، 14 تا 19، در 18 نفر (18%) بین 20 تا 28 و در 6 نفر (6%) بین 29 تا 63 بود. نمرات افسردگی با نوع ماستکتومی (0/646=P)، مرحله بیماری (0/623=P)، سن (0/109=P)، وضعیت تاهل (0/416=P)، شغل (0/192=P) و حمایت مالی (0/121=P) ارتباط آماری معنی‏ داری نداشت.
    نتیجه‏ گیری: نتایج مطالعه ما نشان داد حدود 45% از بیماران مبتلا به سرطان پستان که تحت ماستکتومی قرار گرفته‏ اند، درجاتی از افسردگی را تجربه می‏کنند.
    کلید واژگان: سرطان پستان, افسردگی, مطالعات مقطعی, ماستکتومی, زنان
    Shahrbanoo Keihanian, Mahsa Hossein Zadeh, Behroz Gholizadeh, Maryam Zakerihamidi *
    Introduction
    Breast cancer is the most prevalent type of cancer among Iranian women as well as the most important cause of their death. Mastectomy can be associated with mood disorders such as depression. Given the significance of the issue, we addressed the prevalence of depression in patients with breast cancer undergoing mastectomy.
    Methods
    This cross-sectional study enrolled 100 patients with breast cancer undergoing mastectomy presenting to the oncology ward of Imam Sajjad Hospital in Ramsar and Tonekabon's Oncology Clinic in 2016. Convenience sampling technique was used. The data were collected using Beck Depression Inventory (BDI). Moreover, the data were analyzed in SPSS software version 24 using Chi-square, Fisher test and independent t-test. Furthermore, the significance level was set at less than 0.05.
    Results
    The stage of breast cancer was reported as I in 10 (%10), II in 41 (%41), III in 32 (%32), and IV in 17 (%17) cases. The mean score of depression was 12.24 ± 10.127 in the patients. Depression scores were 0-13 in 56 patients (%56), 14-19 in 20 patients (%20), 20-28 in 18 patients (%18), and 29-63 in 6 patients (%6). Depression scores had no significant relationship with the type of mastectomy (P=0.664), staging (P=0.623), age (P=0.109), marital status (P=0.416), occupation (P=0.192) and financial support (P=0.121).
    Conclusion
    Our results revealed that about %45 of patients with breast cancer undergoing mastectomy experienced some degree of depression.
    Keywords: Breast Cancer, Depression, Cross, sectional Studies, Mastectomy, Women
  • شادی خزاعی، شهربانو کیهانیان، مهیلا مناجاتی، شهرام علا، ابراهیم صالحی فر *
    زمینه و هدف
    متوتروکسات دارویی با ایندکس درمانی باریک و یکی از داروهای پرمصرف و پرعارضه در بخش های هماتولوژی-انکولوژی می باشد. دوز بالای متوتروکسات در لوکمی حاد لنفوبلاستیک، استئوسارکوما، لنفوم غیر هوچکین و لنفوم اولیه سیستم اعصاب مرکزی کاربرد دارد. پروفایل عوارض متوتروکسات به دوز آن وابسته است. هدف این مطالعه، بررسی نحوه مصرف و عوارض دوز بالای داروی متوترکسات در یک مرکز درمان سرطان در شمال ایران بود.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی-مقطعی از خرداد 1395 تا اردیبهشت 1396 در مرکز آموزشی-درمانی امام سجاد (ع) رامسر انجام شد. دوز بیش از mg/m2 500 متوتروکسات به عنوان دوز بالا در نظر گرفته شد. وضعیت هیدراتاسیون، ارزیابی عملکرد کلیوی و کبدی، آزمایشات خونی، ارزیابی pH ادرار، دوز و دفعات تجویز لکوورین، اندازه گیری سطح سرمی متوتروکسات و عوارض جانبی ارزیابی گردیدند.
    یافته ها
    44 مورد کموتراپی انجام شده با دوز بالای متوتروکسات برای لنفوم (30 مورد)، لوکمی حاد لنفوبلاستیک (هشت مورد) و استئوسارکوما (شش مورد) بررسی شد. در تمام بیماران، هیدراتاسیون با نرمال سالین همراه با ml 25 بی کربنات سدیم 8/4% انجام شد. در هیچ بیماری اندازه گیری pH ادراری انجام نشد. تعداد دفعات تجویز لکوورین 3/03±5/64 و دوز آن، mg/m2 1/7±17/6 هر شش ساعت بود. سطح سرمی متوتروکسات در هیچ بیماری اندازه گیری نشد.
    نتیجه گیری
    جنبه های مثبت مشاهده شده شامل هیدراسیون خوب، تجویز بی کربنات و تجویز لکوورین در بیماران دریافت کننده دوز بالای متوتروکسات بوده، ولی اندازه گیری سطح سرمی متوتروکسات و نیز تجویز بی کربنات بر اساس pH ادراری در هیچ یک از بیماران انجام نشد.
    کلید واژگان: ارزیابی مصرف دارو, دوز بالا, لکوورین, متوترکسات, عوارض جانبی
    Shadi Khazaei, Shahrbanoo Keyhanian, Mahila Monajati, Shahram Ala, Ebrahim Salehifar *
    Background
    Methotrexate (MTX) is commonly used in the hematology-oncology units and is frequently associated with adverse effects. High-dose methotrexate (HDMTX) is indicated in the treatment of acute lymphoblastic leukemia (ALL), osteosarcoma, systemic non-Hodgkin lymphoma and primary central nervous system (CNS) lymphoma. The side effect profile of MTX varies markedly according to dose. The aim of this study was to evaluate the uses and adverse effects of HDMTX in a cancer center in north of Iran.
    Methods
    This cross-sectional descriptive study carried out in Emam Sajjad Hospital, Ramsar, Iran from June 2016 to July 2017. Doses more than 500 mg/m2 of MTX was considered as a high-dose. Hydration status, evaluation of the renal and hepatic function, blood tests, urine pH, doses and frequencies of leucovorin administration, measurement of serum levels of MTX and side effects were evaluated. Recommendations of UpToDate 2017 were considered as standards of administration of HDMTX.
    Results
    Forty-four courses of HDMTX were evaluated in this study. HDMTX were prescribed for lymphoma (30 cases), ALL (8 cases) and osteosarcoma (6 cases). In all patients, hydration was done with 1340.9±894 normal saline plus 25 ml sodium bicarbonate 8.4%, one to two hours before HDMTX. The solution used for dilution of MTX was 5% dextrose (1022.7±105.5 ml). Urine pH was not measured in any patient. The frequency of leucovorin administration was 5.64±3.03 times with doses of 17.6±1.7 mg/m2 every 6 hours. Serum levels of MTX were not measured in any patient. Blood urea nitrogen and creatinine measurement was carried out before administration of HDMTX in all patients. The most common adverse effects were nausea (64.4%), anxiety (44%) and headache (43.2%).
    Conclusion
    The appropriate aspects of HDMTX usage were good hydration, urine alkalinization with bicarbonate and administration of leucovorin in patients receiving HDMTX, whereas monitoring of serum levels of MTX and administration of bicarbonate based on urinary pH were not done in any of the patients.
    Keywords: drug utilization evaluation, high dose, leucovorin, methotrexate, side effects
  • سمیه مقیمیان *، آیت الله نصرالهی عمران، شهربانو کیهانیان
    مقدمه
    کاندیدیازیس یک عفونت قارچی شایع است که توسط گونه های مختلف کاندیدا ایجاد می شود. تولید آنزیم های خارج سلولی نظیر پروتئیناز به عنوان فاکتور بیماری زا نقش به سزایی در چسبندگی و نفوذ مخمر به میزبان مستعد دارد. در این راستا، هدف از پژوهش حاضر بررسی میزان تولید آنزیم پروتئیناز در بیماران سرطانی مبتلا به کاندیدیازیسمی دهانی می باشد.
    مواد و روش ها
    تعداد 20 نمونه سواپ دهانی از بیماران سرطانی و غیرسرطانی مبتلا به کاندیدیازیس مراجعه کننده به مرکز انکولوژی بیمارستان رامسر و تنکابن در سال 1394-1393 جمع آوری گردید. این نمونه ها در محیط سابورو دکستروز آگار حاوی آنتی بیوتیک کلرامفنیکل کشت داده شدند و ایزوله های مخمری با استفاده از روش فنوتایپیک مورد شناسایی قرار گرفتند. در ادامه برای ارزیابی فعالیت آنزیمی پروتئینازی از محیط اختصاصی استفاده گردید. قطر هاله تشکیل شده در اطراف هر کلونی نیز به منظور تولید آنزیم اندازه گیری شد.
    یافته ها
    از 20 نمونه جمع آوری شده، از گروه بیماران سرطانی مبتلا به کاندیدیازیس دهانی 19 ایزوله مخمری کاندیدا (95 درصد) و از گروه شاهد شش ایزوله (30 درصد) جدا گردید. فراوانی کاندیدا آلبیکنس و کاندیدا گلابراتا به ترتیب معادل 16 (84 درصد) و 3 (16 درصد) بود. در افراد غیرسرطانی تمام ایزوله مخمری جداشده به عنوان کاندیدا آلبیکنس شناسایی شد. میانگین قطر هاله در اطراف سلول های مخمری تولیدکننده آنزیم پروتئیناز در افراد سرطانی مبتلا به کاندیدیازیس دهانی نسبت به گروه غیرسرطانی معادل 21/2 میلی متر به دست آمد.
    نتیجه گیری
    تولید آنزیم پروتئیناز به عنوان یک فاکتور ویرولانس مهم در ایجاد بیماری کاندیدیازیس دهانی در افراد سرطانی به مراتب بیشتر از افراد غیرسرطانی بود.
    کلید واژگان: باکتو آگار, پپتون آگار, پروتئیناز, سرطان, سرطان هماتولوژیک, کاندیدیازیس دهانی, کروم آگار, گونه های کاندیدا, نقص ایمنی
    somaye moghimian *, Ayatollah NasrollahiOmran, Shahrbanoo Keyhanian
    Introduction
    Candidiasis is a common fungal infection caused by various Candida species. Theproduction of extracellular enzymes, like proteinase, as a pathogenic factor plays a significant role inyeast adherence andpenetration to the host. Regarding this, the present study was conducted toevaluate the production of proteinase enzyme in cancer patients with oral candidiasis.
    Materials and Methods
    A total of 20 oral swab specimens were collected from cancerous and noncancerous patients with oral candidiasis referring to the Oncology Center of Ramsar and Tonekabonhospitals, Iran, in 2014-2015. The samples obtained from the cancerous and non-cancerous patientswere assigned into the case and control groups, respectively. These specimens were cultured inSabouraud dextrose agar containing chloramphenicol. The yeast isolates were identified by means ofphenotypic method. The evaluation of proteinase enzyme activity was accomplished on a specificmedium. The diameter of the halo formed around each colony was also measured to determine therate of enzyme production.
    Results
    Out of the 20 samples, 19 (95%) and 6 (30%) Candida species were isolated from the caseand controlgroups, respectively. Candida albicans and Candida glabrata had the prevalence of 16(84%) and 3 (16%), respectively. In the control group, all isolated yeasts were identified as Candidaalbicans. The mean diameter of the halo around the yeast cells producing proteinase enzyme incancer patients with oral candidiasis was 2.21 mm in comparison to the non-cancerous group.
    Conclusion
    Proteinase enzyme production as an important virulence factor leading to oralcandidiasis was significantly higher in the cancer patients than that in the non -cancer ones
    Keywords: Bacto agar, Cancer, Candida species, CHROM agar, Hematological cancer, Immune deficiency, Oral candidiasis, Peptone Agar, Proteinase
  • فائقه سادات موسوی، شهربانو کیهانیان*، مریم ذاکری حمیدی
    مقدمه سرطان پستان از شایع ترین سرطان های زنان با شیوع رو به افزایش در کشورهای در حال توسعه می باشد. دی دایمر یک مارکر مولکولی از رشد تومور و متاستاز در بیماران مبتلا به سرطان پستان است. هدف از انجام این مطالعه بررسی تغییرات سطح سرمی دی دایمر در بیماران مبتلا به سرطان پستان می باشد.
    مواد و روش ها این مطالعه مقطعی روی 100 بیمار زن با تشخیص سرطان پستان که به کلینیک فوق تخصصی انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری در دسترس انجام شد.
    نتایج میانگین دی دایمر سرم در مرحله IV بیماری به میزان 304±627، در مرحله III، μg/mL 101±229 و در مرحله II به میزان μg/mL 29±180 بوده است. همچنین فراوانی دی دایمر غیرنرمال در بیماران مرحله IV بیشتر بوده است. سطح دی دایمر و فراوانی افراد با دی دایمر بالاتر از حد طبیعی، در بیمارانی که درگیری غدد لنفاوی داشتند بیشتر بوده است. در بیمارانی که تومورمارکر CEA ،CA15-3 غیر نرمال داشتند، سطح دی دایمر بالاتری گزارش شد. سطح دی دایمر سرم در مبتلایان گروه سنی 50-41 سال بیشتر از سایر گروه ها بوده است.
    نتیجه گیری افزایش سطح دی دایمر سرم با افزایش مرحله بیماری، درگیری غدد لنفاوی و پیش آگهی نامطلوب بیماری همراه است و از آنجاکه دی دایمر مارکری ایمن، ارزان و در دسترس می باشد می توان از آن در جهت ارزیابی پروگنوز و بقاء بیمار استفاده کرد.
    کلید واژگان: سرطان پستان, دی دایمر, پیش آگهی, رامسر
    Faegheh Sadat Mousavi Khorshidi, Shahrbanoo Keihanian *, Maryam Zakerihamidi
    Introduction Breast cancer is one of the most common cancers among women and is spreading with the highest rate in developing countries. The aim of this study was to evaluate serum levels of D-dimer in patients with breast cancer.
    Materials And Methods
    In this cross-sectional study, 100 the patients with the diagnosis of breast cancer who have been admitted at Imam Sajjad Hospital for further treatment were enrolled.
    Results The average serum D-dimer in stage IV was 628±304, in stage III was 229±101 and in stage II was 180±29. In addition, the frequency of abnormal D-dimer was higher in patients at stage IV. The D-dimer level and the frequency of abnormal D-dimer level were higher in patients with lymph node involvement. Moreover, patients who had abnormal CEA and CA15-3 tumor markers had higher D-dimer level. We have also found serum D-dimer levels in patients 41-50 years old group was higher than other groups.
    Conclusion In general, increase in serum D-dimer levels are associated with advanced disease stage, lymph node involvement, and worse prognosis and since the D-dimer is a safe, inexpensive, and available marker can be used to assess prognosis of disease and survival of the patients
    Keywords: breast cancer, D-dimer, prognosis of disease, Ramsar
  • ابراهیم صالحی فر، رزا حاذق پسند، شهربانو کیهانیان، شهرام علا، نعمت الله آهنگر
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت مدیریت درد در بیماران مبتلا به سرطان، این تحقیق با هدف بررسی شیوع درد و شدت آن، داروهای مصرفی و میزان کنترل درد در بیماران مبتلا به سرطان در یکی از مراکز درمانی شمال ایران انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی، 100 بیمار مبتلا به سرطان که در سال 1394 به بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر مراجعه کرده بودند، به صورت آینده نگر در مطالعه قرار گرفتند. علاوه بر ثبت اطلاعات دموگرافیک و بالینی، نوع مسکن های مصرفی بیماران و شدت درد بر اساس Numeric Rating Scale (NRS) (از 0 بدون درد تا 10 شدیدترین دردی که تا به حال تجربه کرده) در دو ویزیت مجزا به فاصله سه هفته تعیین شد.
    یافته ها
    میانگین سنی شرکت کنندگان 3±7/54 سال بود. داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی (98 بیمار، 98 درصد) و اپیوئیدها (49 بیمار، 49 درصد) شایع ترین مسکن های مصرف شده بوده و در بین اپیوئیدها، کدئین (3/67 درصد) و مورفین (5/24 درصد) شایع ترین مصرف را داشتند. نمره درد در ویزیت اول، 342/0±94/3 و با مصرف مسکن ها، 316/0±65/3 بود (002/0= P). در بیماران تحت درمان با اپیوئیدها، نمره درد در ویزیت اول، 530/0±290/4 و در ویزیت دوم 506/0±840/3 بود (007/0 = P).
    استنتاج: علی رغم کاهش آماری نمره درد با مصرف مسکن ها، میزان کاهش از نظر بالینی قابل توجه نبوده است و همچنان بیماران از دردی که در محدوده بین 3 و 4 در معیار NRS بود، رنج می بردند. توجه بیش از پیش به مدیریت درد و به خصوص استفاده از گایدلاین های استاندارد در این زمینه توصیه می شود.
    کلید واژگان: سرطان, مدیریت درد, اپیوئیدها, داروهای ضد التهای غیر استروئیدی
    Ebrahim Salehifar, Roza Hazeghpasand, Shahrbanou Keyhanian, Shahram Ala, Nematollah Ahangar
    Background and
    Purpose
    Considering the importance of pain management in cancer patients, this study aimed to assess the prevalence of pain, its severity, analgesics used to control pain, and the extent of pain control in cancer patients attending a medical center in North of Iran.
    Materials And Methods
    One hundred cancer patients attending Ramsar Imam Sajjad Hospital (2015) were prospectively enrolled in the study. Clinical and demographic data and all analgesics used were recorded. Pain intensity were determined based on the Numeric Rating Scale from 0 (pain-free) to 10 (the most severe pain ever experienced) in two sequential visits, 3 weeks apart.
    Results
    The average age of participants was 54.7±3 years. NSAIDs (98 cases, 98%) and opioids (49 cases, 49%) were the most common analgesics prescribed. Among opioids, codeine (67.3%) and morphine (24.5%) were used more frequently. The pain score was 3.94±0.342 at first visit and 3.65±.316 following analgesic use (P=0.002). For opioid users, the pain scores were 4.29±0.53 and 3.84±0.506, respectively (P=0.007).
    Conclusion
    The pain scores statistically reduced, however, the decrease was not clinically prominent since the pain severity was between 3 and 4 in NRS scale. More attention to pain control is recommended in cancer patients while considering the standard pain management guidelines.
    Keywords: cancer, pain management, opioid, NSAIDs
  • شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان *، خدیجه رضایی، علی پورحبیب، علی ساروی، شادی ساروی
    سابقه و هدف
    بناتر اهمیت و شیوع بدخیمی های خونی و تاکید بر اختلالات لنفوپرولیفراتیو مزمن، مطالعه حاضر باهدف بررسی اپیدمیولوژی و کلینیکوپاتولوژی این دسته از بدخیمی های خونی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-مقطعی، اطلاعات موجود در پرونده بیماران با تشخیص قطعی اختلالات لنفوپرولیفراتیو مزمن در فواصل 1393-1388 در کلینیک انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر بررسی شد. برای تعیین نوع اختلال لنفوپرولیفراتیو مزمن از آسپیراسیون مغز استخوان، بیوپسی و فلوسیتومتری استفاده شد. داده ها وارد نرم افزار spss نسخه 20 و تحلیل آماری انجام شد.
    یافته ها
    شکایت اصلی 134 بیمار به ترتیب شامل; لنفادنوپاتی (41/8%) ، تب و عفونت (17%) و ضعف و خستگی (3/57%) بود. بیشتر بیماران مبتلا به اختلال لنفوپرولیفراتیو مزمن مبتلا به لنفوم هوچکین (55%) ،NHL (35%) ، CLL (4/22%) و HCL (1/5%) بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به متفاوت بودن میزان بروز اختلالات لنفوپرولیفراتیو برحسب سن، جنس، منطقه جغرافیایی و نوع بدخیمی و با توجه به نقش ارزشمند پرستاران در برنامه های آموزش در سه سطح پیشگیری، درمان و توان بخشی و با توجه به فراوانی بیماری در مازندران، نتایج این تحقیق می تواند با شناخت عوامل خطرساز بیماری، به پرستاران و سایر افراد گروه درمان در برنامه های آموزشی برای ترویج سطح آگاهی مردم در زمینه راهکارهای پیشگیری و اقدامات مناسب در موارد مشکوک کمک نماید.
    کلید واژگان: بدخیمی های خونی, اختلالات لنفوپرولیفراتیو مزمن
    SH Keyhanian, Z Fotokian, Kh Rezaee*, A Pourhabib, A Saravi, Sh Saravi
    BACKGROUND AND OBJECTIVE
    Considering the importance and incidence of hematologic malignancies and emphasis on chronic lymphoproliferative disorders, the aim of this study was to evaluate the epidemiology and clinicopathology of these hematologic malignancies.
    METHODS
    In this descriptive cross-sectional study, the information of the patients referred to Ramsar Imam Sajjad Hospital Oncology Clinic with final diagnosis of chronic lymphoproliferative was studied in 2009-2014, . To determine the type of chronic lymphoproliferative, Bone marrow aspiration , biopsy and flowcytometry were performed. Data were analyzed usin SPSS 20.
    FINDINGS
    The main complaints of 134 patients was: lymphadenopathy(41.8%), fever and infection (17%), and lethargy and weakness (3.7%). Most patients with chronic lymphoproliferative disorder had Hodgkin's lymphoma (41%), non-Hodgkin lymphoma (35%), Chronic lymphocytic leukemia (22.4) and Hairy cell leukemia (1.5%).
    CONCLUSION
    Considering the difference in incidence of lymphoproliferative disorders in terms of age, sex, geographical area, and type of malignancy, and considering the valuable role of nurses in educational programs in the three levels of prevention, treatment and rehabilitation, and with regard to the frequency of this disease in Mazandaran, these results can help nurses and other people of the treatment team to familiar with the risk factors of the disease in educational programs to promote people's awareness about preventive strategies and appropriate measures in suspected cases
    Keywords: Hematopoietic malignancy, Chronic lymphoproliferative
  • شهربانو کیهانیان، مریم ذاکری حمیدی *، فروغ چهره گشا، محمدمنصور ساروی، شادی ساروی، علی ساروی
    سابقه و هدف
    یکی از مهمترین شاخص های تعیین کننده پیش آگهی و اتخاذ نوع درمان، میزان درگیری غدد لنفاوی ناحیه ای است. از اینرو، مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی درگیری غدد لنفاوی در بیماران مبتلا به سرطان معده انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه متکی بر داده های موجود Routine data base study روی 110 پرونده بیماران مبتلا به سرطان معده که طی سال های 1389 تا 1394 تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه مشتمل بر مشخصات دموگرافیک و پزشکی بیماران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آمار توصیفی و آزمون chi-square انجام شد.
    یافته ها
    اکثر بیماران (89/28%) درگروه سنی 70-61 سال بودند. 56/65% از بیماران، مرد بودند. 33/73% از بیماران درگیری غدد لنفاوی داشتند که 93/43% از آنها بیش از 7 غده لنفاوی درگیر داشتند. محل سکونت اکثر بیماران (11/31%)، نوشهر و چالوس بود. شایعترین علامت بالینی (22/62%)، درد اپیگاستر بود. شایعترین محل تومور (44/54%)، یک سوم تحتانی معده بود. شایعترین پاتولوژی تومور (67/96%)، آدنوکارسینوم و سایز توده در اکثر بیماران (22/52%)، بالای 4 سانتیمتر بود. 50% از بیماران، III grade و 44/44% از بیماران، III stage داشتند. اکثر بیماران (43%) درگیری ساب سروز و 89/8% بیماران، متاستاز دوردست داشتند. درگیری غدد لنفاوی با سایز، stage و عمق تهاجم بافتی تومور، رابطهی معناداری داشت.
    نتیجه گیری
    33/73% از بیماران درگیری غدد لنفاوی داشتند. با توجه به بروز بالای سرطان پیشرفته معده، بالابودن Stage، سایز و عمق تومور در زمان تشخیص و خفیف بودن علایم بالینی و بنابراین عدم انجام بررسی های تشخیصی به موقع، غربالگری سرطان معده در سنین بالای 60 سال توصیه میشود.
    کلید واژگان: سرطان معده, غددلنفاوی, متاستاز
    Shahrbanoo Keyhanian, Maryam Zakerihamidi *, Forough Chehregosha, Mohammad Mansoor Saravi, Shadi Saravi, Ali Saravi
    Background And Aim
    Gastric cancer is one of the most prevalent cancers of digestion system. Despite a decrease in incidence in recent decades, gastric cancer is still one of the most common causes of death worldwide. Many prognostic factors identified to affect the survival rate include age, depth of tumor invasion to gastric wall, grade, tumor diameter and regional lymph node involvement. In areas without screening for gastric cancer, diagnosis are late and have a high frequency of nodal involvement. It is important to evaluate LN status preoperatively for proper treatment strategy.
    Materials And Methods
    We reviewed 90 patients with gastric cancer who had gastrectomy over a 5-year period (2010-2015) using a retrospective study design.
    Results
    Our study showed a high incidence of lymph node involvement in patients (73%) and most of them had N3 involvement. The study consisted of 65% male with ratio of 1.94:1 and ranged from 23-83 (mean age 63). Most patients were at grade III, stage IV, and most tumors had above 4cm in diameter and invasion to subserosa (T4). The most frequent clinical sign was epigastric pain, followed by loss of appetite and weight. The correlation between the lymph node status and other parameters showed that the maximum risk for nodal metastasis depend on tumor diameter and depth of invasion.
    Conclusion
    In this study high incidence of LN metastasis shows that gastric cancer diagnoses late in advanced stages because of lack of screening methods and knowledge about disease. Due to high frequency of disease in this area, it is necessary to have screening methods for earlier diagnose and increase the rate of 5-year survival.
    Keywords: Gastric cancer, Lymph node involvement, Metastasis
  • شهربانو کیهانیان، سمیه فلاح قادی، مریم ذاکری حمیدی*، علی ساروی، شادی ساروی، محمد منصور ساروی
    زمینه و هدف
    سرطان یک بیماری مزمن و مخرب است که بر تمامی جنبه های زندگی فرد تاثیر می گذارد. سبک زندگی در بروز سرطان پستان یک عامل موثر است که می توان با آموزش به افراد آن را اصلاح نمود. با توجه به نقش مهمی که یک زن در خانواده دارد بررسی نقش سبک زندگی در بروز سرطان توجه ویژه می طلبد. ازاین رو مطالعه حاضر باهدف ارزیابی سبک زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، 60 نفر از بیمارانی که در سال 1394 به جهت شیمی درمانی به بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد(ع) رامسر مراجعه کرده بودند، با روش نمونه گیری آسان وارد مطالعه شدند. سبک زندگی آنان توسط پرسشنامه استاندارد LSQ ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی، آزمون کای-دو و با نرم افزار اس پی اس اس (ویرایش 22) استفاده شد.
    یافته ها
    سبک زندگی 5 نفر (33/8%)، نامطلوب، 47 نفر (33/78%)، نسبتا مطلوب و 8 نفر (34/13%) مطلوب بود. بین سبک زندگی و مدت سپری شده از تشخیص سرطان، سن، شغل، رسپتور استروژن و پروژسترون و یائسگی تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت) 05/0<P). ولی بین سبک زندگی با تحصیلات، وضعیت تاهل و انکوژن HRE-2 ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (05/0>P). همچنین میانگین متغیرهای فعالیت ورزشی و استرس، پایین تر و میانگین متغیرهای تغذیه و مواد مخدر بالاتر از مقدار متوسط بود.
    نتیجه گیری
    گرچه مطالعات ما نسبت به بسیاری از مطالعات انجام شده وضعیت بهتری را ازنظر سبک زندگی نشان می دهد، اما آمار ارائه شده با آمار ایده آل فاصله زیادی دارد. با انجام برنامه های مشاوره ای و مداخله ای مناسب (آموزش روش های تن آرامی، فعالیت های جسمی مناسب، رژیم غذایی مناسب، برقراری الگوی خواب مناسب و کنترل استرس) می توان سبک زندگی مبتلایان را ارتقا بخشید.
    کلید واژگان: سرطان, سبک زندگی, HER2, neu
    Shahrbanoo Keihanian, Somayeh Fallah Ghadi, Maryam Zakerihamidi*, Ali Saravi, Shadi Saravi, Mohammad Mansoor Saravi
    Background And Aim
    Cancer is a devastating chronic disease that affects all aspects of life. Lifestyle is an important factor which is related with higher incidence of breast cancer, and it can be modified by education. Investigation of the role of lifestyle on the incidence of cancer in women needs special attention. This study aimed to assess the lifestyle in women with breast cancer.
    Materials And Methods
    This was a descriptive study. The sample was 60 patients admitted in oncology ward of Imam Sajad Hospital, Ramsar for chemotherapy in 2015. Lifestyle in patients assessed by lifestyles questionnaire (LSQ). Data analyzed by descriptive statistics, Chi-square test and SPSS software.
    Results
    The lifestyle scores in five cases (8.33%) were undesirable, in 47 cases (78.33%) were relatively desirable, and eight cases (13.34%) had a desirable level of lifestyle. The chip-square test showed there was not significant relationship between the lifestyle and the elapsed time of cancer diagnosis, age, job, estrogen & progesterone receptor and menopause on subjects. (P>0.05) The relationship between lifestyle and education level, marital status, HER-2 oncogenes were significant (P
    Conclusion
    Although our study results showed better lifestyle scores than previous studies, but they were significantly lower than ideal levels. With proper counseling and interventions (e.g. teaching relaxation techniques, appropriate physical activity, healthy diet, maintaining proper sleep patterns, and stress management) the lifestyle of patients can be promoted.
    Keywords: Cancer, Lifestyle, HER2, neu
  • شهربانو کیهانیان، زهرا فتوکیان، علی پورحبیب، نیلوفر صفایی سمنانی، علی ساروی، شادی ساروی
    سابقه و هدف
    پان سایتوپنی، دسته بزرگی از بیماری های خونی است. مشخص کردن اتیولوژی و پاتولوژی بیماری برای درمان به موقع و مناسب حائز اهمیت می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی یافته های بالینی و هماتولوژیک در بیماران مبتلا به پان سایتوپنی انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی- مقطعی می باشد که در بیمارستان های امام سجاد (ع) رامسر و امام خمینی (ره) ساری طی سال های 1393-1388 انجام شده است. اطلاعات موجود از پرونده 126 بیمار دچار پان سیتوپنی استخراج و داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از 126 بیمار شرکت کننده در مطالعه، 56 نفر زن و 70 نفر مرد بودند. افراد شرکت کننده در مطالعه، شامل 60 نفر از مرکز و 66 نفر از غرب مازندران بودند. از نظر یافته بالینی اولیه، آدنوپاتی در 42 نفر (3/33 درصد)، اسپلنومگالی در 34 نفر (9/26 درصد) و هپاتومگالی در 15 نفر (9/11 درصد) وجود داشت و 35 نفر (7/27 درصد) بدون یافته بالینی بودند. از نظر علل پان سایتوپنی بر حسب نتیجه بیوپسی و آسپیراسیون، آنمی مگالوبلاستیک در 34 نفر (27 درصد)، لنفوم هوچکین در 29 نفر (23 درصد)، آنمی آپلاستیک در 15 نفر (9/11 درصد)، لنفوم غیرهوچکین در 14 نفر (1/11 درصد)، سندرم میلودیسپلاستیک در 13 نفر (3/10 درصد)، بیوپسی نرمال در 10 نفر (9/7 درصد)، هایپرپلازی اریترویید در 9 نفر (1/7 درصد) و لوسمی سلول مویی در 2 نفر (6/1 درصد) گزارش شد.
    استنتاج: یافته ها نشان داد که لنفوم و آنمی مگالوبلاستیک از شایع ترین علل مسبب پان سایتوپنی هستند. لذا بررسی دقیق و مکرر بیمارانی که آزمایش نمونه خون غیر طبیعی دارند و درمان هرچه زودتر بر حسب علت توصیه می شود، تا بتوان میزان مورتالیتی و موبیدیتی را کاهش داد.
    کلید واژگان: پان سایتوپنی, آسپیراسیون مغز استخوان, آنمی مگالوبلاستیک
    Shahrbanoo Keyhanian, Zahra Fotokian, Ali Pourhabib, Niloofar Safaee Semnani, Ali Saravi, Shadi Saravi
    Background and
    Purpose
    Pancytopenia, is a great group of hematological diseases. Determining the etiology and pathology of the disease is of paramount importance for timely and proper treatment. This study aimed at investigating the clinical and hematological findings in patients with pancytopenia.
    Materials And Methods
    We conducted a cross-sectional study in which relevant information was extracted from 126 records of patients with pancytopenia in Ramsar Imam Sajjad Hospital and Sari Imam Khomeini Hospital in Mazandaran province, Iran (2009-2014). Data was analyzed in SPSS V. 21.
    Results
    The patients were 56 females and 70 males. The study population included 60 patients in the center and 66 in the west of Mazandaran province. Preliminary clinical findings showed lymphadenopathy in 42 patients (33.3%), splenomegaly in 34 (26.9%), and hepatomegaly in 15 patients (11.9%) and there were 35 cases (27.7%) with no clinical findings. The causes of pancytopenia according to biopsy and aspiration results were megaloblastic anemia in 34 patients (27%), HL in 29 (23%), aplastic anemia in 15 (11.9%), NHL in 14 (11.1%), MDS in 13 (10.3%), normal biopsy in 10 (7.9%), Erythroid hyperplasia in 9 (7.1 %), and Hairy cell leukemia in 2 patients (1.6%).
    Conclusion
    The most common causes of pancytopenia in this study were lymphoma and megaloblastic anemia. Therefore, complete examination of patients with blood abnormalities is required for early treatment and reducing the mortality and morbidity rates.
    Keywords: pancytopenia bone marrow aspiration, megaloblastic anemia
  • شهربانو کیهانیان، مریم ذاکری حمیدی *، زهرا فتوکیان، محمد منصور ساروی، شادی ساروی، علی ساروی
    زمینه و هدف
    متاستازهای استخوانی عوارض بالقوه ناخوشایندی بر روند زندگی فرد می گذارند. یکی از این عوارض، هیپرکلسمی است که سبب گیجی، حالت تهوع، یبوست و ازتمی می شود. پامیدرونات دارویی است که عوارض اسکلتی را در بیماران دچار متاستاز های استخوانی کم می کند. هدف از انجام مطالعه حاضر تعیین تاثیر پامیدرونات بر هیپرکلسمی، نیتروژن اوره خون و کراتینین در بیماران مبتلا به سرطان می باشد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه نیمه تجربی حاضر به 41 بیمار مبتلا به بدخیمی و بستری در بخش انکولوژی بیمارستان امام سجاد (ع) رامسر که با روش نمونه گیری آسان انتخاب شده بودند، آمپول 90 میلیگرمی پامیدرونات ماهیانه تا 3 ماه بصورت وریدی تزریق شد. داده های بدست آمده از پرسشنامه مشخصات فردی و بالینی، و نمونه های خون در قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS v.11.5 و آزمون های تی زوج، کای اسکور و ویلکاکسون انجام و 05/ P<0 به عنوان معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    شایعترین نوع سرطان، سرطان پستان ( 9/ 43 درصد) و محل متاستاز استخوانی آن در اکثر بیماران ( 9/ 65 درصد) بصورت منتشر بود. نتایج نشان داد که بین میانگین غلظت کلسیم ( 015/ P=0 )، نیتروژن-اوره خون ( 031/ P=0 )، آلکالن فسفاتاز ( 002/ P=0 ) خون، قبل و 3 ماه پس از درمان با پامیدرونات اختلاف معنی داری وجود داشت، اما بین میانگین غلظت کراتینین خون قبل و 3 ماه پس از درمان با پامیدرونات اختلاف معنی داری مشاهده نشد ( 41/ P=0 ).
    نتیجه گیری
    پامیدرونات در پیشگیری از هیپرکلسمی موثر بوده و از افزایش نیتروژن اوره خون و کراتینین جلوگیری می کند. از این رو به عنوان درمان اصلی و روتین پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: پامیدرونات, متاستاز نئوپلاسم, هیپرکلسمی, نیتروژن اوره خون, کراتینین
    Shahrbanoo Keyhanian, Maryam Zakeri Hamidi *, Zahra Fotokian, Mohammad Mansoor Saravi, Shadi Saravi, Ali Saravi
    Introduction and Aims: Bone metastases have bad potential effects on the individual life period. One of these complications is hypercalcemia that cause dizziness, nausea, constipation and azotemia. Pamidronate reduces skeletal complications in patients with bone metastases. This study evaluated effect of Pamidronate on hypercalcemia BUN and Cr in cancer patients.
    Materials And Methods
    In this quasi-experimental study, 41 patients with malignancy referring to Ramsar Imam Sajjad hospital were selected by convenience sampling. In this study 90 mg of Pamidronate was injected intravenously monthly for 3 months. Data collection was done through demographic and clinical data questionnaire and blood samples. Data of before and after intervention were compared. Statistical analysis was performed using paired t tests, chi-square, Friedman and Wilcoxon tests with SPSS v.11.5 and P
    Results
    The most common cancer was breast (43.9%) and bone metastasis point in most patients (65.9%) was diffuse. The results of this study indicated that there was significant difference between serum Ca (calcium) (P=0.015), BUN (Blood Urea Nitrogen) (P=0.031), ALKP (Alkalin Phosphatase) (P=0.002) before and after treatment, but there was no significant difference between Cr (Creatinine) concentration before and after treatment (P=0.41).
    Conclusion
    Pamidronate is effective in prevention of hypercalcemia and decrease BUN and Cr. So, it can be used as main and routine treatment.
    Keywords: pamidronate, neoplasm metastases, hypercalcemia, blood urea nitrogen, creatinine
  • احمد علیخانی، شهربانو کیهانیان، سیاوش رحیمی، محمد زمانمرادی
    لوسمی لنفوئیدی مزمن(CLL) یک فرم شایع لوسمی می باشد و بیشتر در بالغین مسن اتفاق می افتد. درگیری لپتومننژ در لوسمی لنفوئیدی مزمن بسیار نادر است.
    بیمار،آقای 79 ساله با سابقه CLL کنترل شده که با تب، لرز، استفراغ، کوما و خشکی گردن از 5 روز قبل مراجعه نموده است. ارزیابی برای مننژیت عفونی منفی بود و بیمار به داروهای آنتی بیوتیک و ضد ویروسی پاسخ نداد. متوتریکسات داخل تکال باعث بهبود بالینی و نرمال شدن مایع مغزی نخاعی گردید. مننژیت لوسمیک می تواند تظاهرات بالینی مننژیت حاد باکتریال را تقلید نماید.
    کلید واژگان: مننژیت, حاد, لوسمی, لنفوسیتیک, مزمن
    Ahmad Alikhani, Keihanian Shahrbano, Siavash Rahimi, Zaman Moradi Mohammad
    Chronic lymphocytic leukemia(CLL) is a prevalent form of leukemia and it most frequently occurs in older adults. Leptomeningeal Involvement in chronic lymphocytic leukemia is very rare.The patient is a 79 year old man with a past history of controlled CLL which admitted 5 days ago with fever, shaking chills, vomiting, coma and neck stiffness. Evaluations for infectious meningitis were negative and he did not respond to antibiotics and antiviral medications. Intrathecal methotrexate caused improvement of clinical and cerebrospinal fluid abnormalities.Clinical manifestations of leukemic meningitis can mimic acute bacterial meningitis.
    Keywords: Meningitis, Acute, Leukemia, Lymphocytic, Chronic
  • هنگامه کیهانی، ابراهیم صالحی فر، شهربانو کیهانیان، شهرام علا، راضیه آوان
    سابقه و هدف
    یکی از عوارض جانبی آزاردهنده شیمی درمانی در بیماران مبتلا به سرطان، تهوع و استفراغ می باشد. مصرف منطقی داروهای پیشگیری کننده از تهوع و استفراغ می توانند در جلوگیری از بروز این عارضه موثر باشد و در این راستا، گایدلاین های مختلفی تدوین شده است. هدف از این مطالعه، بررسی میزان تبعیت از گایدلاین ضد تهوع و استفراغ
    National Comprehensive Cancer Network (NCCN) در مرکز آموزشی-درمانی امام سجاد (ع) رامسر بوده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مشاهده ای حال نگر، در بیمارستان امام سجاد رامسر استان مازندران روی 100 بیمار مبتلا به سرطان که تحت شیمی درمانی اعم از سرپایی یا بستری قرار داشته اند، انجام شد. داده های دموگرافیک مربوط به بیماران، رژیم شیمی درمانی، داروهای تجویز شده برای پیشگیری از تهوع و استفراغ و میزان بروز تهوع و استفراغ در فرم جمع آوری اطلاعات، ثبت شد. توصیه های ذکر شده در گایدلاین NCCN منتشر شده در سال 2013، به عنوان مبنای مقایسه مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین و انحراف معیار سن در مردان و زنان به ترتیب 67/16 ± 72/55 و 52/13 ± 75/50 سال بود. شایع ترین سرطان ها به ترتیب شامل سرطان سینه (25 درصد)، سرطان کولون(21 درصد) و سرطان معده (12 درصد) بوده است. میزان تبعیت از گایدلاین ضد تهوع NCCN بر اساس گروه دارویی و دوزاژ داروهای تجویزی به ترتیب 77 و 6 درصد بود. تنها در 5 درصد بیماران، گایدلاین به صورت کامل اجرا شد. اغلب موارد عدم تبعیت از گایدلاین، عدم تجویز داروی اپرپیتنت و عدم رعایت دوزاژ بود.
    استنتاج: این مطالعه نشان می دهد که در اغلب موارد، توصیه های ذکر شده در گایدلاین NCCN اجرا نشده است و به نظر می رسد عدم تهیه آسان داروی اپرپیتانت به علت قیمت بالای آن، یکی از دلایل اصلی عدم مطابقت با توصیه های گایدلاین بوده است.
    کلید واژگان: تهوع و استفراغ, شیمی درمانی, گایدلاین, NCCN, پیشگیری
    Hengameh Keyhani, Ebrahim Salehifar, Shahrbanoo Keyhanian, Shahram Ala, Razieh Avan
    Background and
    Purpose
    Nausea and vomiting are amongst annoying side effects of chemotherapy in cancer treatment. Appropriate use of medications is important for prevention of chemotherapy-induced nausea and vomiting (CINV). In this regard, several guidelines have been proposed. The aim of this study was to investigate the adherence with National Comprehensive Cancer Network (NCCN) guidelines for control of CINV in Ramsar Emam Sajjad Hospital.
    Materials And Methods
    This concurrent observational study was carried out in 100 patients with cancer who were receiving either in-patient or outpatient chemotherapy. Relevant patients’ demographic data, chemotherapy regimens and antiemetics were collected. NCCN guideline version 2013 was used as criterion for appropriate treatment.
    Results
    The mean age of patients was 55.72 ±16.67 years old in male and 50.75 ±13.52 years old in female. The most common types of cancers were breast (25%), colon (21%) and gastric (12%). The rate of adherence to the antiemetic NCCN guidelines according to the type of drug and dosage of prescriptions were 77% and 6%, respectively. The guidelines were fully executed only in 5% of the patients. Non-adherence was mostly due to the lack of aprepitant and failure to comply in doses.
    Conclusion
    This study demonstrated that in most cases the NCCN guidelines were not implemented. High cost of drug supply is believed to be a major cause of non-compliance with aprepitant usage.
    Keywords: nausea, vomiting, chemotherapy, guideline, NCCN, prevention
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال