شیرین عیانی
-
نشریه مدیریت سلامت، پیاپی 89 (پاییز 1401)، صص 125 -149مقدمه
وارفارین یکی از پرکاربردترین داروی ضد انعقاد است و از مهم ترین روش های درمانی برای پیشگیری از عارضه تشکیل لخته و متعاقب آن سکته مغزی تجویز می شود. مرز باریک بین محدوده درمانی و سطح عارضه ساز وارفارین موجب می شود پیش بینی نتایج حاصل از تجویز آن برای پزشکان دشوار باشد. هدف این پژوهش ایجاد سیستم تصمیم یار بالینی بر اساس راهنمای تفسیر شده کامپیوتری برای تخمین دوز داروی وارفارین بوده است.
روش هاپژوهش حاضر از نوع توسعه ای-کاربردی است که در دو مرحله انجام شد. مرحله اول، راهنمای تفسیر شده کامپیوتری براساس گردش کار مدیریت درمان با وارفارین از راهنماهای بالینی «مدیریت مبتنی بر شواهد برای درمان ضد انعقادی» و «درمان ضد انعقادی خوراکی» استخراج و با روش هم اندیشی خبرگان ارزیابی شد. در مرحله دوم نمونه اولیه سیستم تصمیم یار بالینی با زبان برنامه نویسی پی اچ پی و پایگاه داده اس کیو ال طراحی و در نهایت کاربردپذیری آن با روش مکاشفه ای با استفاده از چک لیست نیلسون ارزیابی شد.
یافته هایافته های مرحله اول در قالب دو گردش کار اصلی «درمان و تعیین زمان مراجعه بعدی» و دو گردش کار فرعی «محدوده درمانی هدف برای تخمین و تنظیم دوز داروی وارفارین» نشان داده شد. نتایج نشان داد که کاربردپذیری کلی سیستم تصمیم یار بالینی در سطح «قابل قبول» و درصد امتیاز آن 92/09 است.
نتیجه گیری:
انتظار می رود نتایج پژوهش حاضر بتواند باعث افزایش قابلیت درک راهنماها برای پزشکان و نیز طراحان سیستم های کامپیوتری شود. پیاده سازی سیستم تصمیم یار بالینی تخمین دوز داروی وارفارین می تواند منجر به بهبود کیفیت تنظیم دوز دارو و کاهش عوارض دارویی شود.
کلید واژگان: سیستم های تصمیم یار بالینی, وارفارین, راهنمای تفسیرشده کامپیوتریIntroductionAnticoagulation therapy is one of the most important strategies for preventing clot formation and subsequent stroke, with warfarin representing the most widely used oral anticoagulant. However, predicting the outcomes of warfarin administration poses a major challenge for physicians because of the narrow boundary between the therapeutic and toxic levels of warfarin. Clinical decision support systems (CDSSs) can be used as a tool to improve both adherence to clinical guidelines and transfer of evidence-based knowledge to daily clinical practice for dose adjustment, thereby helping reduce medical errors. The aim of this study was to develop a prototype CDSS for predicting warfarin doses according to computerized clinical guidelines.
MethodsThis applied developmental study involving a qualitative design was conducted in two major steps.First, computer-interpretable guidelines were extracted from existing clinical guidelines as a workflow diagram for warfarin therapy and were subsequently evaluated by an expert panel. Second, a prototype CDSS was designed with PHP programming language and SQL database, and Nielson’s heuristic evaluation checklist was used for usability testing.
ResultsIn the first step, the findings were presented in two main workflows and two sub-workflows. In the second step, a prototype CDSS was designed. The overall usability of the prototype was found to be at a "relatively acceptable" level, with a rating percentage of 92.09.
ConclusionThe usability evaluation results suggest that CDSSs similar to the one presented herein could serve as valuable clinical decision support tools for estimating warfarin dosage. These promising results call for further research aimed at exploring the feasibility of implementing such systems in clinical settings.
Keywords: Warfarin, Clinical Decision Support Systems, Computer Interpreted Guidelines -
مقدمه
یکی از اثربخشترین راهها برای بهبود مدیریت بیماری آسم در مراقبت اولیه، استفاده از دستورالعملها در فرایند مراقبت بیمار میباشد، اما استفاده از آنها به دلیل وقتگیر بودن، بسیار محدود است. یک راهحل برای این مشکل، مکانیزه کردن دستورالعمل در قالب سامانه تصمیمیار میباشد که به ایجاد دستورالعمل کامپیوتری تفسیرپذیر CIG (Computer Interpretable Guideline) نیاز دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی CIG بیماری آسم در مراقبت اولیه بود.
روش بررسیاین مطالعه به صورت کیفی با روش پنل خبرگان انجام گرفت. CIG به روش مبتنی بر گردش کار و با استفاده از نرمافزار Enterprise Architecture ایجاد و با روش پنل خبرگان توسط 10 متخصص آسم و آلرژی اعتبارسنجی گردید. این متخصصان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها به صورت اجماع نظر خبرگان و اعمال همزمان آن بر گردشکارها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتههاCIG ایجاد شده در تحقیق حاضر شامل سه گردش کار اصلی، چهار گردش کار فرعی و 21 عنصر داده بود. گردش کارهای اصلی شامل «گردش کار درمان آسم، تداخلات دارویی و زمان مراجعه پیگیرانه» بود. گردش کارهای فرعی مربوط به گردش کار اصلی درمان آسم میباشد که بر اساس سن و نوبت مراجعه طراحی گردید.
نتیجهگیریبا توجه به تایید CIG توسط متخصصان آسم و آلرژی، میتوان انتظار داشت که پژوهش حاضر منجر به توسعه نرمافزارهایی کارا و اثربخش و تشخیص بهتر تداخلات دارویی در حیطه مدیریت بیماری آسم شود.
کلید واژگان: دستورالعمل, گردش کار, آسم, مراقبت بهداشتی اولیهIntroductionOne of the most effective ways to improve the management of asthma in primary care is using guidelines in the patient management process; but due to lack of time, their use is very limited. One way to solve this problem is mechanized guideline in a form of decision-support system that requires computer-interpreted guideline (CIG). In this study, a CIG was developed for asthma management in primary care.
MethodsThis qualitative study was performed using mini-Delphi method uses a workflow-based approach to develop a CIG. The workflows and data components were extracted through Business Process Model and Notation (BPMN) language and Enterprise Architecture (EA) software. Afterwards, they were confirmed through an expert panel of five asthma specialists.
ResultsThe developed CIG included three major workflows, four sub-workflows, and 21 data components. Main workflows included treatment, drug interaction, and follow-up time. Sub-workflows were related to treatment workflow that were developed based on the patient visit number and age.
ConclusionBecause the accuracy of this workflow was confirmed by asthma specialists, it is expected that the design of this CIG will lead to development of a cost-effective software for the management of asthma and better detection of drug interactions.
Keywords: Guideline, Workflow, Asthma, Primary Care -
مقدمه
توانایی انتقال داده بر بستر اینترنت اشیاء به منظور اخذ تصمیم گیری های صحیح و به موقع از طریق جمع آوری داده های دقیق، قدرت تعاملی فرا تصوری را فراهم آورده و به هوشمند شدن دنیای پیرامون و اخذ تصمیمات اتوماتیک منتج گردیده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی جایگاه سیستم های اطلاعات سلامت مبتنی بر اینترنت اشیاء در یک چارچوب مفهومی سه بعدی است.
روشدر این مطالعه توصیفی- کاربردی ابتدا به منظور استخراج مطالعات مرتبط به معماری سیستم های اطلاعات سلامت مبتنی بر اینترنت اشیاء مرور متون جامعی در پایگاه داده های PubMed, Scopus, Web of Science و IEEE صورت گرفت. سپس، جهت تحلیل و طبقه بندی اطلاعات استخراج شده و رسیدن به یک اجماع در رابطه با تبیین جایگاه سیستم های اطلاعات سلامت مبتنی بر اینترنت اشیاء سه جلسه هم اندیشی (با تشکیل یک کمیته تخصصی) برگزار شد.
نتایجمطابق با یافته ها، جایگاه سیستم های اطلاعات سلامت با توجه به اهم عملکرد و کاردبردها در سه سطح ارتباطی جامعه، پروتکل های تشخیصی و درمانی و زیر ساخت اینترنت اشیاء تبیین گردید. جانمایی سیستم های اطلاعاتی در این چارچوب نمایانگر ارتباط بین بخش های مختلف از یک ساختار سازمانی در حوزه سلامت بود که از جمع آوری داده در پایین ترین سطح تا تولید دانش در بالاترین سطح را شامل می شود.
نتیجه گیریمفهوم کاربردی اینترنت اشیاء به عنوان زیرساختی اساسی در طراحی اکثر سیستم های اطلاعات سلامت فعلی مغفول واقع شده است. بکارگیری مدل پیشنهادی می تواند به عنوان راهنمایی برای طراحان و متخصصان فناوری اطلاعات و انفورماتیک پزشکی در طراحی این سیستم ها باشد و به افزایش کیفیت طراحی سیستم ها منجر گردد.
کلید واژگان: اینترنت اشیاء, مراقبت سلامت, سیستم های اطلاعات سلامت, چارچوب مفهومیIntroductionThe ability to transfer data over the Internet of Things (IoT) to make right and timely decisions through accurate data collection has provided incredible interactive power and has resulted in an intelligent world with automated decision-making capability. The objective of this study was to investigate the status of IoT-based health information systems in a three-dimensional conceptual framework.
.MethodIn this descriptive-applied study, first, a comprehensive literature review was conducted to extract studies related to the architecture of IoT-based health information systems from the PubMed, Scopus, Web of Science, and IEEE databases. Then, to analyze and classify the extracted information and reach a consensus on explaining the status of IoT-based health information systems, three sessions of contemplation were held with the formation of a specialized committee.
ResultsBased on the results of this study, the status of health information systems was elaborated according to the most important functions and applications in three levels including community communication, diagnostic and treatment protocols, and IoT infrastructure. The status of information systems in this framework reflects the relationship between different parts of an organizational structure in the field of health from data collection at the lowest level to knowledge production at the highest level.
ConclusionThe practical concept of the IoT as an underlying infrastructure has been overlooked in the design of most current health information systems. Therefore, the proposed model can be used as a guide for designers and specialists in information technology and medical informatics in designing these systems leading to an increase in the design quality of the systems.
Keywords: Internet of Things (IoT), Healthcare, Health Information Systems, Conceptual Framework -
مقدمه
بیماری آسم به دلیل مدیریت نادرست، در نیمی از افراد مبتلا به این بیماری به صورت «کنترل نشده» باقی مانده است. از دلایل اصلی نداشتن مدیریت می توان به پیگیری نکردن کنترل بیماری توسط بیمار، ناآگاهی پزشک عمومی از وضعیت بیمار و پیروی نکردن پزشک عمومی از راهنماها در مدیریت بیماری، اشاره کرد. هدف مطالعه حاضر ایجاد مدل مفهومی برای سامانه مدیریت بیماری آسم در مراقبت اولیه بود.
روش هادر پژوهش حاضر، ابتدا گردش کارهای مدیریت بیماری آسم ایجاد شد. سپس، مدل مفهومی سامانه با زبان مدل سازی یکپارچه ایجاد و با استفاده از روش هم اندیشی خبرگان توسط پنج متخصص آسم، سه متخصص انفورماتیک و دو متخصص مدیریت اطلاعات سلامت ارزیابی شد که به روش نمونه گیری دسترسی آسان انتخاب شده بودند. ابزار گردآوری داده چارچوب بحث با سوال های باز بود کهپس از بحث و تبادل نظر در خصوص مدل مفهومی توافق جمعی حاصل شد و به صورت هم زمان بر نمودارهای مدل مفهومی اعمال شد.
یافته هامدل مفهومی سامانه در قالب 10 نمودار از جمله مورد کاربرد کسب و کار، مورد کاربرد، فعالیت ، توالی و کلاس ایجاد و ارزیابی شد. در نمودار مورد کاربرد کسب و کار، مورد کاربردهای اصلی و در نمودار مورد کاربرد، مورد کاربردهای جزیی تر به تصویر کشیده شد. در نمودار فعالیت، نحوه پذیرش، ویزیت و مدیریت بیمار به تصویر کشیده شد. نمودار توالی و کلاس نیز، ترتیب انجام عملیات مدیریت بیماری آسم و شی ءهای موردنیاز مدیریت بیماری آسم ارایه شد.
نتیجه گیری:
از آنجا که متخصصین آسم، انفورماتیک و مدیریت اطلاعات سلامت صحت مدل مفهومی ارایه شده در پژوهش حاضر را تایید نموده اند، انتظار می رود مدل مفهومی ارایه شده، به طراحی سامانه هایی کارا و منطبق با نیاز کاربران، کمک قابل توجهی نماید.
کلید واژگان: راهنما, مدل مفهومی, سامانه تصمیم یار بالینی, مدیریت بیماری آسم, مراقبت اولیهIntroductionAsthma is uncontrolled in more than half of asthma patients due to inadequate and incorrect management. The main reasons for inadequate management are non-adherence, inadequate knowledge of a general practitioner about patientchr('39')s clinical condition, and not following asthma management guidelines The purpose of this study was to develop a conceptual model for the asthma management system in primary care
MethodsIn this study, according to the guideline of the Global Initiative for Asthma, workflows for the management of asthma were extracted. Then, the conceptual model of the system was developed with unified modeling language and evaluated by an expert panel, including five asthma and allergy specialists, three informatics specialists and two health information management experts who were selected through non-probability sampling method. Data collection tools were the discussion framework with open-ended questions that reached a collective agreement after discussion on the conceptual model. The collective agreements were applied simultaneously to the diagrams of the conceptual model.
ResultsThe conceptual model was developed and evaluated in 10 diagrams, including business use-case, use-case, activities, sequences and class diagrams. The diagrams were reported after evaluation. The business use-case shows the main use-case, and the use-case diagrams show the more detailed use-case which is used for the system. The activity diagram shows how the patient was admitted, visited, and managed. The sequence diagram and the class diagram also present the order of asthma management operation, the objects required by the asthma management, and how they are related, respectively.
ConclusionGiven the validity of the conceptual model by asthma and allergy specialists together with informatics and health information management, it can be expected that the current conceptual model will significantly help to design and implement efficient systems that meet the needs of users.
Keywords: Guideline, conceptual model, clinical decision support system, asthma management, primary care -
مقدمهامروزه، شیوع بیماری های ایسکمیک قلبی به عوارض جبران ناپذیری نظیر مرگ بیماران منجر می شود. تشخیص دیر هنگام این گونه بیماری ها و راه کار تهاجمی تشخیصی آن ها، سبب شده است محققین به منظور تشخیص به موقع بیماری، نسبت به تهیه ی سیستم تصمیم یار تشخیصی مبتنی بر تکنیک شبکه ی عصبی ضمن به کارگیری حداقل داده ها اقدام نمایند. در این راستا، انتخاب حداقل مشخصه های مفید برای طراحی ساختار شبکه ی عصبی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و زمینه ی دست یابی به بیشترین دقت در اخذ نتایج تصمیم را فراهم می آورد.روش هاابتدا مقالات مرتبط با «تشخیص ایسکمیک قلبی با استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی» از پایگاه داده های معتبر و با استفاده از کلید واژه های حساس استخراج گردیدند. سپس، تحلیل و طبقه بندی محتوا به روش های علمی انجام شد.یافته هاطراحی ساختار شبکه ی عصبی با استفاده از مشخصه های گوناگون قابل اخذ از داده های دموگرافیک، تاریخچه ی پزشکی، علایم و نشانه های بیماری به ویژه آزمایش های پاراکلینیک انجام می پذیرد. در این بین، مشخصه های روش الکتروکاردیوگرام که در گروه آزمایش های پاراکلینیک قرار داشتند، به افزایش چشم گیر کارایی شبکه ی عصبی منجر شدند.نتیجه گیریبهره برداری از این گونه سیستم های تصمیم یار تشخیصی در محیط های عملی، به ضریب اطمینان بالای آن ها و برخورداری از مقبولیت پزشکان وابسته است. از این رو، لحاظ کردن مواردی نظیر ارتقای میزان بلوغ طراحی ساختار شبکه ی عصبی که به انتخاب حداقل مشخصه های بهینه وابسته است و ایجاد زیر ساخت های لازم جهت ورود داده های واقعی، صحیح و در جریان بیماران به این سیستم ها راه گشا می باشند.کلید واژگان: سیستم تصمیم یار, ایسکمیک قلبی, شبکه ی عصبی, الکتروکاردیوگرامBackgroundNowadays, the prevalence of ischemic heart diseases (IHDs) leads to destructive effects such as patient death. Late diagnosis of such diseases as well as their invasive diagnostic approaches made researchers provide a decision support system based on neural network techniques, while using minimum data set for timely diagnosis. In this regard, selecting minimum useful features is significant for designing neural network structure and it paves the way to attain maximum accuracy in obtaining the results.MethodsIn this systematic review, valid databases using sensitive keywords were initially searched out to find articles related to "diagnosing the ischemic heart disease using artificial neural networks" and afterwards, scientific methods were used to analyze and classify the content.
Findings: Researchers applied various extractable features from demographic data, medical history, signs and symptoms, and paraclinical examinations, to design the neural network structure. Among them, the features obtained from electrocardiographic test, embedded in paraclinical examinations, had led to a remarkable increase of efficiency in neural network.ConclusionUtilizing such diagnostic decision support systems in practical environments depends on their high confidence coefficient and physicians acceptability. Therefore, it can be useful to improve maturity in the design of the neural network structure depending on the choice of the minimum optimal features, and to create required infrastructures to input patients real, accurate, and flowing data in these systems.Keywords: Decision support systems, Ischemic heart disease, Neural network, Electrocardiogram -
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و چهارم شماره 3 (پیاپی 92، امرداد و شهریور 1396)، صص 173 -181اهدافتحقیقات نشانگر آن است که رویکرد آموزش الکترونیکی به منظور آموزش در حوزه پزشکی با رضایت مندی کاربران همراه نبوده است. این رویکرد در دهه گذشته نقش ارزنده ای در سیستم های آموزشی مرتبط با صنایع مختلف و حوزه های علمی گوناگون ایفا کرده و با مقبولیت اساتید و دانشجویان روبه رو بوده است. علت اصلی بروز این مشکل در عدم استفاده از سیستم های شبیه ساز بیمار در سیستم مدیریت یادگیری است. هدف از این پژوهش بررسی اجزای آموزش الکترونیکی، بررسی نقاط قوت و ضعف آموزش مجازی در راستای اجرای شبیه سازی بیمار و ارائه مدلی متشکل از اجزای مورد نیاز، برای پیاده سازی سیستم شبیه ساز بیمار است.مواد و روش هاپس از جستجو به منظور حصول اجزای مرتبط با مدل های آموزش الکترونیکی و انواع سیستم های شبیه ساز بیمار در کتاب یا مقالات معتبر، مراحل تحلیل و طبقه بندی به شیوه علمی انجام گرفت. در نهایت، مدل پارسین برای پیاده سازی شبیه ساز بیمار بر اساس نقاط ضعف سایر مدل های موجود معرفی شد.یافته هامدل پارسین ابزارها و تکنیک های قدرت مندی را در سه گروه نرم افزار، روش ها و تکنیک ها و تجهیزات پزشکی، به منظور پیاده سازی سیستم شبیه ساز بیمار در محیط آموزش مجازی ارائه می کند. قابل ذکر است که زمینه دستیابی به ابزارهای هر دسته را متخصصان انفورماتیک پزشکی به منظور تجهیز محیط آموزش مجازی در اختیار دارند.نتیجه گیریمهم ترین علت عدم موفقیت مدل های قبلی آموزش الکترونیکی در اجرای سیستم های شبیه ساز بیمار، عدم اشاره دقیق به ابزارهای پیاده سازی است که امکان دستیابی به نتایج مورد نیاز را فراهم می آورد. پیش بینی می شود با این ابزارهای واقعی و قابل حصول در مدل پارسین بتوان هر کدام از انواع شبیه ساز بیمار را پیاده سازی کرد.کلید واژگان: انفورماتیک پزشکی, سیستم مدیریت یادگیری, شبیه سازی بیمار, یادگیری الکترونیکیIntroductionResearch has shown that although Electronic Learning Approach has played an important role in educational systems related to different industries and various scientific domains in the past decade and accepted by teachers and students, but it is not satisfactory in teaching Medicine domain. Refusing to use patient simulation systems in learning management system is the leading cause of this problem. The aim of this study is to evaluate the electronic learning components and strengths and weaknesses of virtual education to implement patient simulation and present a model consist of required components in order to implement patient simulation system.MethodologyIn order to obtain components associated with E-learning models and various types of patient simulation systems, after carrying out a thorough search in books and accredited articles, resources analyzing and classifying procedures were accomplished in a scientific manner. Finally, Parsian model was delivered in order to implement patient simulation system.DiscussionParsian Model provides powerful tools and techniques in three groups including: 1.software, 2. Techniques and Methods, 3. Medical Equipment, in order to implement patient simulation system in virtual education environment. It should be noted that in order to equip virtual education environment, medical informatics industry professionals can access to the tools of each group.ConclusionThe main reason of failure in the previous models of electronic learning in implementing patient simulation systems is non-referring to implementation tools which can lead to necessary results. It is anticipated that the real and achievable tools mentioned in Parsian model can implement all types of patient simulation.Keywords: E-learning, learning management system, medical informatics, patient simulation
-
سازمان های مراقبت بهداشتی تولیدکننده داده های سلامت بر بستر سیستم های اطلاعاتی می باشند. حفظ ماهیت اصلی و ذات این داده ها در یک محیط امن به منظور ارائه خدمات مناسب و با کیفیت به بیماران از وظایف سیستم اطلاعاتی می باشد. بررسی خصوصیات و ویژگی های داده های سلامت که ضرورت امنیت این داده ها را الزامی می نماید و نیز معرفی کوشش هایی که به صورت ایجاد استانداردهای امنیت داده در سیستم های اطلاعاتی انجام شده، هدف اصلی این مطالعه می باشد. یافته های این مطالعه در مورد اهمیت داده های سلامت حاکی از آن است، سه عامل که خود دلایل ضرورت امنیت داده ها در حوزه سلامت محسوب می شوند، عبارتند از: محرمانگی، ریسک سوء استفاده های مالی، تحقیقات زیست پزشکی و علوم رفتاری.
از سویی دیگر با توجه به اهمیت داده های سلامت و ضرورت تامین امنیت آنها بسیاری از سازمان ها به تدوین استانداردهای ملی و بین المللی از قبیل: ASTM، CPRI، AAMC، NAIC، ISO 27000 و HIPPA مبادرت ورزیده اند. قابل ذکر است که پیدایش علوم جدید و اکتشافات گوناگون می تواند به تولید انواع تازه ای از داده های سلامت منجر شود، بنابراین شناسائی داده های سلامت و خصوصیات آنها به منظور انتخاب راهبرد امنیتی مناسب، گامی مهم در طراحی موثر سیستم های اطلاعات سلامت می باشد.
کلید واژگان: استانداردهای امنیتی حوزه سلامت, امنیت داده ها, سیستم های اطلاعات سلامت, داده های سلامت
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.