به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

صدف خلیجیان

  • صدف خلیجیان*، غلامرضا شمس مورکانی

    امروز استفاده از تکنولوژی در آموزش منجر به ایجاد روش های جدید آموزشی شده است. یکی از تکنولوژی هایی که نقش عمده ای در آموزش دارد داستان سرایی دیجیتال است. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش شغلی مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال بر انطباق پذیری شغلی و خودکارآمدی کارکنان انجام شد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها در زمره پژوهش های کمی قرار دارد. روش این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شرکت های خصوصی خدمات بار هوایی استان تهران در بر می گیرد که یکی از این شرکت ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و تعداد 30 نفر از کارکنان به صورت نمونه گیری داوطلبانه و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انطباق پذیری شغلی ساویکاس (2012) و خودکارآمدی عمومی شرر (1986) دریافت و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 در دو سطح توصیفی  و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش شغلی مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال باعث رشد انطباق پذیری و خودکارآمدی عمومی کارکنان می شود. بر اساس نتایج یافته های این پژوهش می توان گفت داستان سرایی دیجیتال می تواند یک منبع و ابزار جدید آموزشی جهت بر طرف کردن نیازهای آموزشی سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: داستان سرایی دیجیتال, انطباق پذیری شغلی, خودکارآمدی عمومی, آموزش شغلی
    Sadaf Khalijian *, Gholamreza Shams Morkani

    Today, the use of technology in education has led to the creation of new educational methods. Digital storytelling is one of the technologies that play a major role in education. This study was conducted to investigate the effectiveness of job training through digital storytelling on the job adaptability and self-efficacy of employees. This research was quantitative in terms of objectives and data collection method. This quasi-experimental study has a pre-test/post-test design and a control group. The statistical population included all employees of private air cargo service companies in Tehran province, and among this population, one company was selected by convenience sampling, and 60 employees were randomly assigned to experimental and control groups by voluntary sampling. Data were collected using Savickas’ career adaptability and Sherer’s general self-efficacy questionnaires and were analyzed in SPSS software at both descriptive and inferential levels. The findings showed that job training through digital storytelling can increase the adaptability and general self-efficacy of employees. Accordingly, digital storytelling might be used as a new educational resource and tool to meet the educational needs of organizations.

    Keywords: Digital Storytelling, Job Adaptability, General Self-Efficacy, Job Training, Organization
  • صدف خلیجیان*، حمید حیدری، نوشین پردلان، سیمین حسینیان، هانیه قویدل

    این پزوهش با هدف بررسی نقش تکنولوژی در برطرف کردن نیاز های آموزشی سازمان ها انجام شد. روش این پژوهش آمیخته (کمی و کیفی) و جامعه آماری آن کلیه شرکت های خصوصی در استان تهران بود که یک شرکت به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. گروه نمونه در بخش کیفی تعداد 17 نفر از متخصصان (اساتید دانشگاه و مدیران شرکت)، ودر بخش کمی تعداد 30 نفر از کارمندان بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. نتایج یافته های بخش کیفی نشان داد که سازمان ها در بخش سنجش دارای شش مشکل هستند که عبارتند از عدم مهارت کافی در سنجش، فاصله زیاد سنجش، هزینه ها، مشکلات روانی ، امکانات، نظم دهی به حجم بالا است و در بخش آموزش دارای پنج مشکل هستند که عبارتند از هزینه های آموزش، عدم تخصص آموزش دهنده، نداشتن شرایط آموزش، متناسب نبودن آموزش و عدم نظارت. در این پژوهش برای انتخاب نمونه و آموزش در بخش کمی ابتدا با استفاده از نرم افزارهای به روز در حیطه سلامت روان و هوش هیجانی سنجش صورت پذیرفت و سپس جلسات آموزشی متناسب با شرایط افراد به صورت برخط صورت گرفت. نتایج یافته های بخش کمی نشان داد که دوره های آموزشی هوش هیجانی متناسب با تکنولوژی (برخط) توانسته است که سلامت روان افراد را بهبود ببخشد و همچنین مشکلات سنجش و آموزش را در سازمان از نظر شرکت کنندگان به صورت معناداری کاهش دهد. از نتایج یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که استفاده از تکنولوژی می تواند نقش مهمی در سنجش، ارزیابی کارکنان و در نتیجه آموزش های سازمانی لازم داشته باشد.

    کلید واژگان: نیاز های آموزشی, سنجش در سازمان, آموزش سازمان, تکنولوژی, هوش هیجانی, سلامت روان
    Sadaf Khalijian *, Hamid Heydari, Nooshin Pordelan, Simin Hosseinian, Hanie Ghavidel

    The purpose of this study was to investigate the role of technology in meeting the educational needs of organizations. The research method was mixed method (qualitative and quantitative) and its statistical population included all private companies in Tehran that one of them was selected based on the available sampling method. In the qualitative part, 17 experts (university lecturers and company managers) and in the quantitative part, 30 employees existed and were randomly assigned into experimental (15 people) and control (15 people) groups. The findings of the qualitative part showed that organizations suffer from six problems in the assessment section including lack of adequate skill in assessment, long assessment intervals, expenses, psychological problems, facilities, and regulation and in the education part, problems include expenses, lack of skills, lack of education conditions, inadequate training, and lack of supervision. In this study, for sample selection and education in the quantitative part, modern software in the context of mental health and emotional intelligence were used for assessment and then, educational sessions consistent with the conditions of people were held online. The findings of the quantitative part showed that the emotional intelligence training courses consistent with technology (online) could improve mental health of people and significantly reduced the problems of assessment and education in the organization from the perspectives of the participants. According to the findings of this study, it can be concluded that the use of technology can play a crucial role in assessment, evaluating employees, and organizational training.

    Keywords: educational needs, assessment in the organization, organizational education, technology, Emotional intelligence, Mental Health
  • نوشین پردلان*، صدف خلیجیان، شکوفه خمسه زاده، حمید حیدری، هانیه قویدل

    رسالت شغلی شامل اعتقاد به این که زندگی فرد بخشی اساسی از مفهوم گسترده هدف و معنا در زندگی است و برای کمک به دیگران جهت پیشبرد اهداف والاتر با شیوه ای خاص به کار می رود، می باشد این پژوهش با هدف بررسی رسالت مسیر شغلی از منظر قرآن کریم و مطالعه موردی سوره حضرت یوسف انجام شد. یافته ها نشان داد که در قرآن کریم و به خصوص در سوره حضرت یوسف به صورت همه جانبه به ابعاد مختلف رسالت مسیر شغلی پرداخته شده است، همچنین با مطالعه و جمع آوری شواهد می توان نتیجه گرفت که قسمت اعظمی از ریشه های بنیادی نظریه رسالت مسیر شغلی به قرآن کریم و به خصوص سوره حضرت یوسف می پردازد و از سوره حضرت یوسف الگو گرفته است. همچنین تاکید قرآن بر صفات و ویژگی های رسالت موضوعی است که در نظریه های موجود و یا ابزارهای سنجش رسالت کمتر به آن توجه شده است. در نتیجه با الهام گرفتن از دستورات قرآن به خصوص در زمینه شغلی و ارایه الگویی شغلی-مذهبی، می توان زمینه لازم برای اشتغال موفقیت آمیز را فراهم آورد و همچنین متغیرهای جدید تر از جمله صفات رسالت را مورد سنجش قرار داد.

    کلید واژگان: رسالت مسیر شغلی, سوره حضرت یوسف, قرآن کریم, نظریه رسالت مسیر شغلی
    Nooshin Pordelan *, Sadaf Khalijian, Shekoofeh Khamsehzadeh, Hamid Heydari, Hanie Ghavidel

    Career calling means believing in this principle that the person’s life is a fundamental part of the broad sense of goal and meaning in life and is used in helping people to advance their goals particularly. The purpose of the current study was to investigate career calling from the perspective of the Quran as a case study by Surah Yusuf. The findings showed that we had addressed all aspects of job calling in the Quran, particularly in Surah Yusuf. By studying and collecting evidence, we can conclude that a significant part of the fundamental roots of the career calling Theory (WCT) concentrates on the Quran and, in particular, Surah Yusuf, which has functioned as a model for this theory. The Quran emphasizes the characteristics and goals of an issue that has rarely been addressed in the existing ideas or assessment tools. As a result, through being inspired by the commands of the Quran in terms of career and providing a professional-religious model, context for successful employment can be provided, and also assess new variables, such as calling characteristics.

    Keywords: Career Calling, Surah Yusuf, The Quran, Career Calling Theory
  • یحیی صفری، محمد اسدی*، صدف خلیجیان، محمدرضا جورسرا
    مقدمه
    امروزه کمبود پرستاران متعهد در سیستم های مراقبت سلامت سراسر دنیا عامل عمده ای است که پیامدهای مراقبت از مددجویان را به خطر می اندازد. از این رو شناسایی عوامل موثر بر افزایش تعهد سازمانی پرستاران می تواند گامی در جهت بهبود خدمات ارائه شده به بیماران باشد.
    هدف
    هدف از پژوهش حاضر تحلیل روابط بین حمایت سازمانی، اعتماد سازمانی و تعهد سازمانی در پرستاران بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه می باشد.
    مواد و روش ها
    این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، که در سال 1396 اجرا شد. جامعه آماری کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه بودند که با استناد به جدول مورگان 214 پرسشنامه جهت گردآوری داده های پژوهش به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده در بین پرستاران توزیع گردید. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه حمایت سازمانی آیزنبرگر و همکاران (1986) پرسشنامه اعتماد سازمانی، از کاناواتانچی و یونگجین یو (2002) و تعهد سازمانی، آلن و میر (1990) بوده اند. ضریب آلفای کرونباخ سه پرسشنامه به ترتیب فوق 0/88، 0/79، 0/82 بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که حمایت سازمانی و اعتماد سازمانی رابطه مثبت و معناداری با تعهد سازمانی دارند. اثر کلی حمایت سازمانی بر تعهدسازمانی 0/89 بوده است.
    نتیجه گیری
    به مدیران پرستاری و بیمارستان پیشنهاد می شود که در ایجاد جلب اعتماد سازمانی در بین پرستاران اقدامات حمایتی انجام دهند تا در نهایت تعهد ایشان افزون شود.
    کلید واژگان: اعتماد سازمانی, پرستار, تعهد سازمانی, حمایت سازمانی
    Yahya Safari, Mohammad Asadi*, Sadaf Khalijian, MohammadReza Joursara
    Introduction
    Today, commitment nurses in health care organizations are a vital element that they would be effect on patients. So, nursing shortage might be has negative effect on quality of care. For this reason assessing factors that effect on nurses commitment and on quality of care are important.
    Aim
    Assessing the relationship between organizational support, trust and organizational commitment in nurses who work in Kermanshah hospitals in 2017. Material & Methods: This study was descriptive that 214 nurses selected randomly based on Morgan's table. For Data gathering were used these questioners; Eisenberger & et., al (1986) for organizational support, Alen & Meyer (1990) and Kanawattanachaii & Yoo for organizational trust. Their reliability by Alpha Chronbach were 0.88, 0.82 and 0.79 representatively. For analyzing Structural Equation Modeling was used.
    Results
    Analyzing data showed that there was significant relationship between organizational support and trust with organizational commitment. General effect organizational support on commitment was 0.89.
    Conclusion
    It is recommanded to nurse managers and hospital administrators use strategies for staff support that it would be help their trust and commitment to organization.
    Keywords: clinical nurse, organizational commitment, organizational support, organizational trust
  • صدف خلیجیان *، غلام رضا شمس
    پژوهش حاضر با هدف ساخت، پایاسازی و اعتباریابی ابزار اندازه گیری رهبری امنیت مدار انجام شده است. شیوه گردآوری داده ها، به صورت آمیخته (کمی-کیفی) از نوع طرح اکتشافی متوالی بود که در سه مرحله اصلی انجام گرفت. داده های کیفی از طریق بررسی 32 واحد مطالعاتی به روش نمونه گیری هدفمند و همچنین مصاحبه های عمیق با 10 نفر از اعضای هیات علمی و خبرگان آموزشی رشته مدیریت آموزشی و روانشناسی که به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند، انجام گردید. جهت تحلیل اطلاعات از تکنیک های نظریه داده بنیاد و رویکرد کدگذاری اشتراوس و کوربن استفاده گردید و داده ها با استفاده از نسخه 12 نرم افزار MaxQDA تحلیل و ابعاد و ویژگی های این سبک رهبری شناسایی شد. در بخش کمی، پرسشنامه طراحی شده در یک مطالعه مقدماتی روی 10 نفر از خبرگان رشته مدیریت آموزشی و روانشناسی اجرا شد و روایی نسبی محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفت و براساس آن به اصلاح پرسشنامه اقدام شد. سپس نسخه نهایی و اصلاح شده آن در اختیار 373 نفر از کارکنان (اداری و معلمان) مدارس دولتی شهر تهران قرار داده شد. اعتبار پرسشنامه توسط صاحبنظران تایید و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (988/0) محاسبه گردید. برای آزمون ابزار اندازه گیری مزبور، از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. با انجام تحلیل عاملی مرتبه اول ابزار اندازه گیری در 3 بعد اصلی و 16 مولفه فرعی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی مرتبه اول نشان از برازش مطلوب هر یک از گویه ها با مولفه های فرعی داشت. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که هریک از مولفه ها دارای بارعاملی مناسبی جهت پیش بینی ابعاد اصلی ابزار اندازه گیری رهبری امنیت مدار داشتند. در نهایت تحلیل عاملی مرتبه بالاتر حاکی از بارعاملی مطلوب هریک از ابعاد با ابزار اندازه گیری داشت. نتایج شاخص های برازش، (x2/df) برابر با 59/2، (RMSEA) برابر با 065/0، (GFI) برابر با 98/0، (AGFI) برابر با 96/0، (CFI) برابر با 94/0، (NFI) برابر با 91/0 و (RFI) برابر با 96/0 نشان داد که ابزار اندازه گیری طراحی شده برای رهبری امنیت مدار از برازش بسیار مطلوب برخوردار بود.
    کلید واژگان: رهبری امنیت مدار, نظریه داده بنیاد, روش تحقیق آمیخته, مدل یابی معادلات ساختاری
  • صدف خلیجیان *، غلامرضا شمس، محمدحسن پرداختچی، سید محمد میرکمالی
    هدف از پژوهش حاضر، شناسایی رابطه بین رهبری امنیت مدار و شادکامی کارکنان مدارس با نقش میانجی امنیت روانی است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی کارکنان (کارکنان اداری و معلمان) مدارس دولتی شهر تهران بودند که، 373 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای، انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه «امنیت روانی» ادمونسون (1999) و دو پرسش نامه محقق ساخته «رهبری امنیت مدار» که بر مبنای نتایج تحلیل اسناد و مصاحبه های پژوهش و «شادکامی» برمبنای آکسفورد (1990) استفاده شد. روایی پرسش نامه ها مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 812/0، 988/0 و 882/0 بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از هر دو نوع آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین رهبری امنیت مدار با امنیت روانی و شادکامی کارکنان رابطه وجود دارد. لذا الگوی تجربی به دست آمده از تحلیل داده ها تا حد زیادی منطبق با مدل مفهومی پژوهش بود. در صورت وجود رهبری امنیت مدار در سازمان ها و به ویژه سازمان های آموزشی و برقراری امنیت روانی می توانیم شاهد میزان بالاتری از شادکامی کارکنان باشیم.
    کلید واژگان: رهبری امنیت مدار, امنیت روانی, شادکامی, مدارس
    Sadaf Khalijian *, Gholamreza Shams, Mohammad Hassan Pardakhtchi, Sayyid Mohammad Mirkamali
    The present study aimed at investigating the relationship between secure base leadership and schools’ staff happiness with mediating role of psychological safety. The method was descriptive-correlational one. The population was all of the staff (teachers and administrative staff) in Tehran public schools consisted of 373 were selected by multistage cluster sampling technique. In order to collect data, Edmondson''s psychological safety questionnaire (1999) and 2 researcher-made questionnaires of secure base leadership developed according to documents analysis of the results and interviews and happiness on the basis of Oxford (1990) have been used. Reliability of the questionnaires has been approved and the validity calculated by Cronbach''s alpha that were 0.81, 0.98 and 0.88 respectively. The result showed that there is a positive relationship between secure base leadership and psychological safety and staff happiness. The obtained experimental pattern from data analysis was fairly congruous with the conceptual model of the research.
    Keywords: Secure base leadership, psychological safety, happiness, Schools
  • نوشین پردلان، مرجان علیزاده، صدف خلیجیان، شهربانو یزدانی
    رسالت شغلی رویکردی نسبت به کار است که شغل فرد بخش اصلی و مرکزی زندگیش می باشد که با استفاده از آن برای انجام کاراهای جامعه پسند و کمک به دیگران تلاش می کند. هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختار عاملی و اعتباریابی فرم کوتاه مقیاس رسالت چند بعدی مسیر شغلی (MCM) در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان است. مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی –پیمایشی و از نوع هدف کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه اصفهان می باشد که تعداد 307 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری در دسترس(آسان) انتخاب و فرم ترجمه شده مقیاس 9 ماده ای رسالت مسیر شغلی (MCM) بین آن ها توزیع گردید. این مقیاس ابتدا به فارسی ترجمه و سپس به انگلیسی برگردانده شد و سپس جمعی از متخصصان، پرسش نامه را برای تعیین حساسیت های فرهنگی، وضوح سوالات، موارد اختلاف و خطاهای موجود در معنایابی بررسی کردند.یافته ها نشان داد. تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر 3 خرده مقیاس قابل قبول بود که در ادامه ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 72/ و برای خرده مقیاس ها از 66/0 تا 77/ متغیر بود. همه موارد همبستگی مورد-کلی قابل قبولی داشتند و نتایج آزمون - بازآزمون نشان دهنده ثبات برای مقیاس رسالت مسیر شغلی و خرده مقیاس های آن بود همچنین نتایج نشان داد نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی (MCM) روایی و پایایی خوبی را نشان داده است.
    کلید واژگان: رسالت مسیر شغلی, اعتباریابی, تحلیل عاملی, دانشجویان
    Career calling is an attitude towards work where an individual’s job and career is the main and centralized part of his or her. The individual will use it to carry out community-friendly work and to help others. The main objective of the current study is to evaluate the factor structure and validate the short form of the multidimensional calling measure (MCM) among the students of Isfahan University. The current study is a descriptive survey whose objective is an applied one. The statistical population includes all the students of Isfahan University, among whom 307 participants have been selected using convenient (simple) sampling method as the sample of the study. Then, the translated version of the 9-item multidimensional calling measure was distributed among them. This measure was first translated into Persian and then was translated back into English. Next, a group of experts evaluated the questionnaire in order to determine cultural sensitivities, the clear language of the questions, discrepancies, and errors of forming meanings. The findings show that. Exploratory factor analysis revealed three acceptable sub-scales. The Cronbach’s Alpha coefficient for the entire questionnaire was 0.72 and for the subscales, this coefficient varied between 0.66 and 0.77. All the items had acceptable item-general correlation and the results of the test-pretest indicate the sustainability for the career calling measure and its sub-scales. Moreover, the results show that the Persian version of the multidimensional calling measure (MCM) showed acceptable reliability and validity.
    Keywords: career calling measure, validation, factor analysis, university students
  • محمدرضا برنا، نوشین پردلان *، افشین خسروانی، صدف خلیجیان، سیمین حسینیان
    زمینه و هدف
    پرستاران از زمره افرادی هستند که به واسطه شرایط شغلی حساس خود با عوامل گوناگونی مو اجه هستند مواجهه با عوامل گوناگون به خصوص جان انسان ها نیازمند رسالت شغلی بالایی می باشد. هدف از این مطالعه تحلیل ساختاری رسالت مسیر شغلی پرستاران با مولفه های فرسودگی شغلی و خودکارآمدی در یک مدل می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مطالعات توصیفی،همبستگی نوین است.جامعه آماری پژوهش را پرستاران زن یک مجموعه بیمارستانی در استان تهران در بهمن1393 (180پرستار)تشکیل دادند که از میان آن ها تعداد 120 نفر بر اساس جدول مورگان و به وسیله نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند.ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش،پرسشنامه خودکار آمدی (SFS)و مقیاس چند بعدی رسالت مسیر شغلی(MCM) بودند.دادها با استفاده از نرم افزار spssو Amosمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین رسالت مسیر شغلی و مولفه های فرسودگی شغلی و خودکارآمدی روابط معناداری وجود دارد(p<0/5).نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که رسالت مسیر شغلی با مولفه های فرسودگی شغلی دارای روابط مستیقیم و با مولفه خودکارامدی دارای روابط غیر مستقیم هستند.
    نتیجه گیری
    شواهد حاصل از مدل تایید شده در این پژوهش،نشان از آن داردکه مولفه های فرسودگی شغلی و خودکارآمدی به عنوان عوامل تبیین کننده رسالت مسیر می باشند که در صورت در نظر گرفتن آن ها می توان رسالت مسیر شغلی را پیشبینی کرد.
    کلید واژگان: رسالت مسیر شغلی, فرسودگی شغلی, خودکارآمدی, پرستاران زن, مدل سازی معادله ساختاری
    Borna Mr, Pordelan N.*, Khosravani A., Khalijian S., Hosseinian S
    Background and
    Purpose
    Nurses are those who encounter changing factors due to their critical job specification. Facing different factors، particularly human lives، involve higher calling. The aim of this study is to analyze structurally calling in nurses with career frustrating nature and self-efficiency components in one model.
    Methodology
    This study is typically a modern descriptive/correlative one. The statistical coverage consists of the female nurses (180 nurses) in a hospital complex in Tehran province in January 2015 in which 120 people were selected by a random sampling basing on the Morgan’s table. The data gathering tools included the career frustrating questionnaire، self-efficiency questionnaire (SFS) and multidimensional calling scale questionnaire (MCM). These data has been analyzed by using SPSS and AMOS software.
    Findings
    The results indicate that there was a meaningful relationship between calling and career frustrating and self-efficiency components (p˂0. 5). The structural equations modelling outcomes illustrated that the calling has direct relationship with career frustrating، but its relationship with self-efficiency components is indirect.
    Conclusion
    Evidences from the confirmed model of the study representing that career frustrating and self-efficiency components considered as defining elements of calling by which it could be predicted if taking them into account.
    Keywords: calling, career frustrating, self, efficiency, female nurses, structural equations modelling
  • نوشین پردلان*، محمدرضا برنا، صدف خلیجیان، مرجان سیدطالبی
    هدف پژوهش حاضر مطالعه ساختار عاملی و اعتباریابی نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی (CVQ) در بین دانشجویان پزشکی در ایران است. رسالت مسیر شغلی هر فرد بر عملکرد شغلی او تاثیر دارد به خصوص در مشاغل پزشکی که با انسان سر و کار دارند داشتن رسالت مسیر شغلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روش پژوهش مطالعه توصیفی –پیمایشی و از وع هدف کاربردی است. جامعه پژوهش شامل دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه اصفهان بود که تعداد 245 نفر از آن ها با استفاده از جدول یا فرمول مورگان به صورت تصادفی انتخاب و نسخه فارسی مقیاس 24 ماده ای رسالت مسیر شغلی (CVQ) دیک و دافی که شامل 6 عامل بود بین آن ها توزیع گردید. این مقیاس ابتدا به فارسی ترجمه و سپس به انگلیسی برگردانده شد و سپس جمعی از متخصصان، پرسش نامه را برای تعیین حساسیت های فرهنگی، وضوح سوالات، موارد اختلاف و خطاهای موجود در معنایابی بررسی کردند. یافته ها نشان داد ترتیب فاکتورها عینا با آن چیزی که در روان سنجی نسخه انگلیسی زبان جدا شده بود، مطابقت داشت. ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 77/ و برای خرده مقیاس ها از 79/0 تا 85/ متغیر بود. همه موارد همبستگی مورد-کلی قابل قبولی داشتند. نتایج آزمون - بازآزمون نشان دهنده ثبات برای مقیاس رسالت مسیر شغلی و خرده مقیاس های آن بود. تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر 6 خرده مقیاس قابل قبولی بود. نتایج نشان داد نسخه فارسی مقیاس رسالت مسیر شغلی (CVQ) روایی و پایایی خوبی را نشان داده است.
    کلید واژگان: رسالت مسیر شغلی, دانشجویان پزشکی, روایی, پایایی, تحلیل عاملی
    M.R. Borna, N. Pordelan, S. Khalijian, M. Seyedtalebi
    Background and
    Purpose
    Calling of a person affects his/her job performance, particularly, in the medical careers involving human; thus, having a calling is significantly important. Due to lack of indigenous instrument for assessing a calling, the aim of this paper provides an interactive structure and validity of the Persian version of a calling scale (CVQ) among the medical students. The present paper is a Methodology, descriptive - survey and practical study . The research community includingmedical students of the Esfahan University of Medical Science out of which 245 students were selected randomly using the Morgan’s table or formula, and the Persian version of the Dik & Duffy’s 24-clause calling scale with 6 items was distributed among them. This scale, initially, was translated to Persian and then retranslated into English; after that, the questionnaire was assessed by a group of specialists in order to determine cultural sensitiveness, questions clarification, discrepancies and existing errors in meaningfulness. The order of factors is definitely compatible with what were segregated in the psychometrics of the English version. The Krombach alpha coefficient is 77% for the whole questionnaire and it varies from 70% to 85% for subscales. They all had acceptable correlation. The results of test and retest represented stability for the calling scale and its subscales. The interactive analysis was exploratory, confirmation of 6 subscales and with acceptable consistency.
    Conclusion
    The Persian version of calling scale displayed a good narration and dynamics.
    Keywords: career calling, medical students, narration, dynamics, interactive analysis
  • سید محمد موسوی جد، مریم شهودی*، صدف خلیجیان، خلیل زندی
    هدف پژوهش حاضر بررسی روابط علی بین عدالت سازمانی، کار تیمی، و وفاداری سازمانی در میان کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران بود. در این پژوهش، عدالت سازمانی به عنوان متغیر مستقل، وفاداری سازمانی به عنوان متغیر وابسته و کار تیمی به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شد. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تهران (824 نفر) بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی ساده، 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. جهت بررسی مولفه های مربوط به متغیرهای مورد مطالعه و سنجش روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی و برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که مولفه های مورد بررسی می توانستند توصیف مناسبی از متغیرهای پژوهش داشته باشند. در این میان مولفه عدا لت مراوده ای بیشترین نقش را در توصیف عدالت سازمانی داشت؛ مولفه هدف مندی بیشترین نقش را در توصیف کار تیمی و مولفه کیفیت گزینه های جانشین، بیشترین نقش را در توصیف وفاداری سازمانی داشت. نهایتا نتایج مدل معادلات ساختاری نشان داد که عدالت سازمانی به صورت مستقیم و با واسطه کار تیمی بر وفاداری سازمانی تاثیر می گذارد.
    کلید واژگان: عدالت سازمانی, کار تیمی, وفاداری سازمانی
    M. Mousavijad, M. Shohoudi*, S. Khalijian, Kh. Zandi
    This study examined the causal relationships between organizational justice, teamwork, and organizational loyalty among workers at Shahid Beheshti University in Tehran. In this study, organizational justice as the independent variable, organizational loyalty as the dependent variable and teamwork was considered as a mediator variable. Statistical population was staff of Shahid Beheshti University, Tehran (824 people) that, 250 subjects were selected using random sampling. To investigate factors related to variables and for measuring the validity of the study, Confirmatory Factor Analysis was used. Structural equation modeling was also used to test hypotheses. The results of Confirmatory Factor Analysis showed that the components could be the appropriate description of the variables.Results of structural equation modelingshowed that organizational justice directly and with the mediating role of teamwork, impacts organizational loyalty.
    Keywords: Organizational Justice, Teamwork, Organizational Loyalty
  • حمید حیدری*، نوشین پردلان، صدف خلیجیان، سعیده یگانه
    سابقه و اهداف
    انگیزش در کسب دانش و مهارت های علمی نقش مهمی دارد و در گستره موفقیت آموزشی، نقش شخصیت فراتر از هوش است.هدف از این پژوهش تعیین ارتباط صفات شخصیت با انگیزش پیشرفت در دانشجویان پرستاری بود.
    روش بررسی
    این پژوهش، مطالعه توصیفی همبستگی است که نمونه آن را 112 نفر از دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه اصفهان تشکیل می داد که در سال تحصیلی 1390-1391 با روش نمونه گیری سرشماری انتخاب شده بودند، برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد چند عاملی شخصیت (NEO-BFI) و انگیزش پیشرفت(ACMT) وفرم کوتاه تیپ ها شخصیتی شغلی استرانگ استفاده شد؛ تجزیه و تحلیل داده ها با محاسبه میانگین نمرات انگیزش پیشرفت و صفات شخصیت(نئو و استرانگ) و مقایسه ها با رگرسیون گام به گام توسط نرم افزار spss نسخه 19 انجام شد.
    یافته ها
    انگیزش با صفات وظیفه شناسی (21=r)، برونگرایی(19=r)،جستجوگری(15=r) همبستگی مستقیم و با صفت روان رنجور خویی(12-=r)، هنری(20-=r)،اجتماعی(19-=r) و واقع گرایی(15=r) همبستگی معکوس داشت. بین انگیزش تحصیلی، صفت پذیرش، سازگاری تیپ هنری و قراردادی رابطه معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد برخی از صفات شخصیت تبیین کننده انگیزه پیشرفت در دانشجویان پرستاری می باشند. بنابراین پیشنهاد می شود دست اندرکاران آموزش پرستاری در پذیرش دانشجویان برای این رشته تحصیلی به نقش صفات شخصیت توجه کنند.
    کلید واژگان: صفات شخصیت, انگیزش پیشرفت, دانشجویان پرستاری
    H. Heydari*, N.Pordelan, S. Khalijian, S. Yeganeh
    Introduction
    Motivation has a significant role in acquiring knowledge and scientific skills and the role of character is beyond the intelligence in educational success. The purpose of this study was to determine the relationship between personal characteristics and progression motivation in nursing students.
    Methods
    This is a correlation descriptive study whose sample includes 112 nursing students of Medical Science of Isfahan University chosen in 1390-1391 academic year with census sampling method. Character Multi-factorial Standard questionnaire (NEO-BFI) and Progression Motivation (ACM) and Strong’s Career Personality Types Short Form are used in order to data collection; data analysis is done by calculating the average of progression motivation and personal characteristic (Neo and Strong) scores and the comparisons were done with step by step regression via 19th version of SPSS software.
    Results
    Motivation had a direct correlation with loyalty (r-21)، extroversion (r-19) and seeking characteristics and a diverse correlation with Neuroticism (r-12)، artistic characteristics (r-20)، social characteristics (r-19) and realism (r-15). There is no meaningful correlation between educational motivation، acceptance characteristic and artistic and conventional type compatibility.
    Conclusion
    This study showed that some of the characteristics explain the progression motivation in nursing students. Therefore، it is suggested that nursing education professionals pay attention to the role of characteristics in order to admit these students.
    Keywords: Personal Characteristics, Progression Motivation, Nursing Students
  • غلامرضا شمس، صدف خلیجیان
    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مولفه های رهبری امنیت مدار بر احساس امنیت روانی کارکنان با نقش میانجی اثربخشی رهبری است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی بود که 928 نفر بودند و از این تعداد، 272 نفر با شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسشنامه «رهبری امنیت مدار» کومب (2011)، «امنیت روانی» ادمونسون (1999) و «اثربخشی رهبری» (محقق ساخته) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استناد به نظرات پنج نفر از متخصصان حوزه مدیریت آموزشی بررسی و تایید شد و پایایی آن ها با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد که به ترتیب 91/0، 80/0 و 93/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از هر دو نوع آمار توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، و...) و آمار استنباطی (آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه، رگرسیون خطی ساده و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های رهبری امنیت مدار با اثربخشی رهبری و امنیت روانی کارکنان، روابط مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از تاثیر اکثر مولفه های رهبری امنیت مدار بر امنیت روانی کارکنان، به طور مستقیم و با واسطه اثربخشی رهبری بود و لذا الگوی تجربی به دست آمده از تحلیل داده ها تا حد زیادی منطبق با مدل مفهومی پژوهش بود. بنابراین، به طور کلی می توان گفت که اثربخشی رهبری توانسته است، نقش میانجی را در افزایش ارتباط رهبری امنیت مدار و امنیت روانی ایفا کند.
    کلید واژگان: رهبری امنیت مدار, اثربخشی رهبری, امنیت روانی, کارکنان دانشگاه شهید بهشتی
    Gholamreza Shams
    The present study aimed at investigating the effect of secure-base leadership components on the staff psychological safety taking into consideration the role of leadership effectiveness. The sample included in this descriptive-correlational study was 272 people who were selected through stratified random sampling. Three questionnaires namely، ''Secure-Base Leadership'' (Coombe، 2011)، ''Psychological Safety'' (Edmonson، 1999)، and ''Leadership Effectiveness'' (researcher-made) were used to collect the data. The validity of the questionnaires was assessed and confirmed by 5 university professors in the field of educational administration، and their reliability was calculated using Cronbach''s Alpha. The reliability of the questionnaires wasestimated at 0. 91، 0. 80، and 0. 93، respectively. The data was analyzed using descriptive (frequency distribution، mean، standard deviation) and inferential (Pearson correlation coefficient، multi-variance regression، simple regression، and path analysis) methods of data analysis. The results of the study showed significant positive relationship between secure-base leadership components، leadership effectiveness and psychological safety. Furthermore، it was revealed thatsecure-base leadership considering the role of leadership effectiveness، had a significant effect on psychological safety. So، the conceptual framework of this studywas practically confirmed. Generally the findings showed that leadership effectiveness plays a mediating role in improving the relationship between secure-base leadership component and psychological safety.
    Keywords: Secure, Base Leadership, Leadership Effectiveness, Psychological Safety, ShahidBeheshti University Staff
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال