به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عبدالحسین رضایی پور باغدر

  • عبدالحسین رضایی پورباغدر*، حسن وقارفرد، حمیدرضا عظیم زاده، حمید غلامی، یحیی اسماعیل پور
    این پژوهش با هدف تعیین وضعیت آلودگی رسوبات باطله ناشی از فرآوری سنگ آهن در منطقه بیابانی بافق از نظر برخی فلزات صورت گرفت. پس از حفر هفت پروفیل و نمونه برداری از عمق 150-0 سانتیمتری رسوبات، غلظت 14 فلز در 35 نمونه رسوب به وسیله دستگاه ICP-OES اندازه گیری شد. جهت تعیین مقدار زمینه 14 فلز در خاک منطقه شاهد، 25 نمونه از پروفیلی به عمق 5/2 متر (هر 10 سانتیمتر یک نمونه) تهیه و غلظت متغیرهای مذکور به وسیله دستگاه ICP-OES تعیین شد. پس از دسته بندی داده های حاصل و اطمینان از نرمال بودن آن ها، جهت تعیین مقدار آلایندگی و تغییرات متغیرهای اندازه گیری شده شاخص های PI، IPI و MCdمحاسبه شد. نتایج نشان داد میانگین شاخص PI برای متغیرهای آرسنیک، کبالت، آهن و وانادیوم به ترتیب 365/4، 254/9، 570/4 و 249/9 است. همچنین بر اساس نتایج محاسبه شده برای شاخص های IPIو MCd100% نمونه ها در طبقه آلودگی متوسط قرار دارد. در مجموع، متغیرهای آرسنیک (As)، کبالت (Co)، آهن (Fe) و وانادیوم (V) به عنوان آلاینده های مهم رسوب باطله ناشی از کارخانه فرآوری سنگ آهن در منطقه بیابانی بافق است که در صورت عدم اجرای اقدامات پیشگیرانه یا اصلاحی مناسب موجب آلودگی خاک و منابع آب منطقه خواهد شد. یافته های این پژوهش با شناسایی منابع بالقوه آلاینده آب و خاک منطقه، راهگشای تحقیقات آینده جهت بررسی امکان رفع آن ها با روش گیاه پالایی است.
    کلید واژگان: آلودگی, فلزات, رسوب, مقدار زمینه, بافق}
    Abdolhossein Rezaipoorbaghedar *, H. Vaghrfard, Hamidreza Azimzadeh, H. Gholami, Y. Esmailpoor
    The present study was designed to evaluate the pollution status of some heavy metals in waste sediments caused by iron ore processing ​​ in Bafgh desert area. After drilling 7 profiles and sampling from 0-150 cm depth of sediments, concentration of 14 heavy metals in 35 sediment samples were measured by ICP-OES. To determine the background of heavy metals in soil of control site, 25 samples from the profile with a depth of 2.5 meters (one sample per 10 centimeter) was prepared and the concentration was determined by ICP-OES. After testing data normality, PI, IPI and MCd indices were calculated for determining the amount of pollution and changes in the measured parameters. The results showed that PI amount for As, Co, Fe and V were 4.365, 9.254, 4.57 and 9.249. Also the results about IPI and Mcd showed that 100 percentages of samples were in moderate class of pollution. Overall As, Co, Fe and V are as important pollutant parameters in the waste sediment caused by iron ore processing in Bafgh desert area. In case of lack of appropriate modifying or Precautionary proceedings, it will lead to contamination of soil and water resources in the region. Moreover, the findings of this study revealed the status of pollution and identified potential sources of water and soil pollutants in waste sediment, It is guidance for future research in order to examine the possibility of their removal by phytoremediation method
    Keywords: Contamination, Heavy metal, Sediment, Background amount, Bafgh}
  • عبدالحسین رضایی پور باغدر *، حسن وقارفرد، حمیدرضا عظیم زاده، حمید غلامی، یحیی اسماعیل پور
    آلودگی های محیط زیست به عنوان یکی عوامل بیابان زایی، از مهم ترین چالش های جوامع صنعتی و در حال توسعه می باشد. با توجه به وجود مکان های معدنی متعدد مهم ترین علت بیابان زایی توسعه صنعتی (تکنوژنیک) در منطقه بافق، آلودگی ناشی از صنایع و معادن است. پژوهش حاضر با هدف تعیین آلاینده های پساب ناشی از فرآوری سنگ آهن در منطقه بافق انجام گردیده است. 16 نمونه طی سال های 1392-1389 از پساب مذکور تهیه و 18 متغیر در آزمایشگاه اندازه گیری شد. پس از انجام آزمون های مربوط به نرمال بودن داده ها و واریانس یکطرفه، شاخص های PI، IPI و MCd برای داده های گردآوری شده تعیین شد. نتایج نشان داد 7/27% متغیرها بدون تغییر سالانه معنی دار و 3/72% متغیرها دارای نوسانات سالانه معنی دار می باشند. نتایج به دست آمده برای شاخص PI نشان داد 6/66% متغیرها در طبقه آلودگی کم و 4/33% متغیرها در طبقه آلودگی متوسط به بالا قرار دارند. نتایج به دست آمده برای شاخص IPI و MCd نشان داد که 100 درصد نمونه ها در طبقه آلودگی پایین و خیلی پایین قرار دارند. بنابراین در مجموع پارامترهای نیترات(No3) و سولفات(So4) در طبقات آلودگی متوسط و بالا واقع شده و به عنوان متغیرهای اولیه آلاینده پساب ناشی از فرآوری شناخته شدند. با توجه به اینکه بوم نظام های (اکوسیستم) بیابانی حساس و شکننده می باشند، پیشنهاد می شود ضمن تعیین ارتباط غلظت متغیرهای آلاینده پساب فرآوری با رسوبات به جا مانده از آن برای بررسی کاهش آلاینده ها به روشی مناسب مانند گیاه پالایی اقدام شود. هم چنین به منظور درک بهتر فرایند بیابان زایی از شاخص های آلودگی زیست محیطی و نیترات و سولفات برای ارزیابی شدت بیابان زایی در حاشیه معدن های سنگ آهن مرکزی و منطقه بیابانی بافق بهره گیری شود.
    کلید واژگان: بیابان زایی, آلودگی, پساب, PI, IPI, MCd}
    Abdolhossein Rezaeipour Baghdar*, Hassan Vagarfard, Hamid Reza Azimzadeh, Hamid Gholami, Yahya Esmaeilpour
    Environmental pollution as technologic desertification factor is the most important challenging issue in industrialized and developing societies. Due to the presence of several mineral sites in Bafgh, the most important reason of desertification is pollution caused by industries and mines. This study aims to determine the emissions effluent from processing iron ore in the Bafgh region. Totally, 16 samples of effluent were taken over the period 2008- 2013, and 18 parameters were measured in the laboratory. After testing the related data normality and variance analysis, index of PI, IPI and MCd were determined for the collected data. The results showed that 27.7% of the parameters are without non-significant year changing while 72.3% of the parameters have significant annual changes. The results for the PI index showed that 66.6% of the parameters show less contamination level and 33.4% of the parameters are at moderate to high contamination level. According to the results obtained for the IPI and MCd index, Nitrate (NO3) and Sulfate (SO4) classified at the moderate and high levels of pollution and determined as the contaminants of effluent from processing. Considering desert ecosystems are sensitive and fragile, it is suggested to determine the concentration of pollutants in the wastewater processing parameters with deposited sediments to study the feasibility of removing contaminants by phytoremediation. It might be useful to determine desertification intensity in Central Iron Ore Company marginal and desert regions in Bafgh with the conventional models and taking into account the environmental pollution, Nitrate and Sulfate indices.
    Keywords: Desertification, Pollution, Waste water, PI, IPI, MCd}
  • عبدالحسین رضایی پور باغدر، حسین بهرامی، جواد رفیع شریف آباذ، حسن خسروی *
    بیابان زایی پدیده ای است که در مناطق خشک، نیمه خشک، و خشک نیمه مرطوب به دلیل شکننده بودن اکوسیستم اثرات تخریبی بیشتری نسبت به سایر مناطق دارد. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیت بیابان زایی و ارائه نقشه بیابان زایی در منطقه باغدر از توابع شهرستان بافق در استان یزد با استفاده از مدل IMDPA می باشد. جهت استفاده از این مدل و ترسیم نقشه بیابان زایی در منطقه باغدر، دو معیار خاک و پوشش گیاهی به عنوان معیارهای کلیدی بیابان زایی در نظر گرفته شد. با استفاده از روش فوق امتیازات هر شاخص در معیار مربوطه مشخص و ارزش هر معیار با محاسبه میانگین هندسی امتیاز شاخص های آن مشخص گردید و پس از آن با روی هم گذاری و تلفیق لایه های رستری معیارهای مذکور و محاسبه میانگین هندسی معیارها و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل IMDPA نقشه شدت بیابانزایی منطقه بدست آمد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می دهد منطقه از نظر معیار خاک در کلاس شدید قرار داشته و بر اساس معیار پوشش گیاهی در کلاس متوسط تا شدید قرار دارد. از بین شاخص های معیار خاک، بافت خاک و شوری با میانگین وزنی 79 /1 و 2 /1 به ترتیب بیشترین و کمترین تاثیر را در روند بیابان زایی منطقه دارند. از بین شاخص های معیار پوشش گیاهی، شاخص های تجدید حیات و وضعیت پوشش گیاهی با میانگین وزنی 53 /1 و 54 /1 تاثیر بیشتری در روند بیابان زایی منطقه داشته است. مطابق نقشه های به دست آمده مشخص گردید، شدت بیابان زایی منطقه باغدر در کلاس متوسط تا شدید قرار دارد. بنابراین پیشنهاد می گردد با ارائه راهکارهای مدیریتی در چرای متعادل دام و آموزش و ترویج ساکنان محلی در بهره برداری مناسب از مراتع منطقه، از تخریب بیشتر جلوگیری نموده و حتی در صورت نیاز منطقه به طور موقت قرق گردد.
    کلید واژگان: باغدر, شدت بیابانزایی, معیار, شاخص, IMDPA}
    Abdolhossein Rezaipoorbaghedar, Hossein Bahrami, Javad Rafee Sharifabad, Hassan Khosravi*
  • عبدالحسین رضایی پور باغدر *، مجید صادقی نیا، احمد نوحه گر، محمدحسین حکیمی، حسین آذرنیوند
    Rheum ribes و Dorema ammoniacum شناخت اجزای اکوسیستم مرتع و دست یابی به روابط بین این اجزا، از جمله خاک و پوشش گیاهی، از ضروریات مدیریت بهینه آن است. به منظور آگاهی از تاثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه های در بخشی از مراتع روستای باغدر بافق، اطلاعات مربوط به پوشش گیاهی به روش تصادفی سیتماتیک در قالب 40 پلات در طول 4 ترانسکت صورت گرفت. پس از حفر پروفیل در ابتدا و انتهای هر ترانسکت و تهیه نمونه خاک از دو عمق 0تا10 و 10تا80 سانتی متری، پارامترهای اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، کربن آلی، گچ، کربنات، بی کربنات، کلر، سولفات، کلسیم، منیزیم، سدیم، آهن، مس و توزیع دانه بندی خاک در آزمایشگاه تعیین شد. پس از جمع آوری داده ها برای تجزیه و تحلیل، از روش آنالیز مولفه های اصلی استفاده شد. در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل ارتباط عوامل خاکی با پوشش گیاهی نشان داد که از میان خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک بافت، آهک، هدایت الکتریکی، مواد آلی، کلسیم، منیزیم، کلر و سدیم در تفکیک تیپ های گیاهی و پراکنش گونه های Dorema ammoniacum و Rheum ribes بیشترین اثر را دارند.
    کلید واژگان: آنالیز مولفه های اصلی, Dorema ammoniacum, Rheum ribes, باغدر, بافق}
    Known of ecosystem of range details and relation bet ween this details including soil and vegetation, is Necessary for optimum management of ranges. To determine the effect of some soil properties on species distribution of Dorema ammoniacum and Rheum ribes in ranges of Baghedar region, Information of vegetation were harvested with systematic-random method in the form of 40 plots and during 4 transects. After drilling soil profiles in beginning and end of each transect and samples of 0-10 and 110-80 cm, the parameters pH, EC, CaCo3, organic carbon, CaSo4, Co3, Hco3, Cl, So4, Ca, Mg, Na, Fe, Cu and soil classification grain distribution was determined in the laboratory. After Collection of data for Analysis, it was used Principal components analysis method. The results of analysis between soil variables and vegetation show that soil texture, CaCo3, EC, OC, CA, Mg, Cl and Na had more impact on distribution of vegetation types and Dorema ammoniacum and Rheum ribes.
    Keywords: Principal components analysis, Rheum ribes, Dorema ammoniacum, Baghedar, Bafgh}
  • عبدالحسین رضایی پور باغدر*، محمدحسین حکیمی، مجید صادقی نیا، حمیدرضا عظیم زاده
    به منظور مدیریت بهینه اکوسیستم مرتع، شناخت اجزاء آن و دست یابی به روابط بین این اجزاء از جمله خاک و پوشش گیاهی ضروری به نظر می رسد. به منظور آگاهی از تاثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه ی Eryngium bungei در منطقه ییلاقی باغدر بافق، اطلاعات مربوط به گیاهان در سه تیپ رویشی تفکیک شده Artemisia aucheri – Eurotia ceratoides، Artemisia aucheri – Eryngium bungei و Artemisia aucheri – Stipa barbata در قالب 20 پلات برای هر تیپ در صحرا برداشت گردید. پس از حفر 27 پروفیل و تهیه نمونه خاک از دو عمق 30-0 و 60-30 سانتی متری، پارامترهای اسیدیته، هدایت الکتریکی، آهک، کربن آلی، گچ، سنگریزه و توزیع دانه بندی خاک در آزمایشگاه تعیین شد. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که رس و آهک در عمق اول و آهک در عمق دوم خاک در سه تیپ رویشی با هم اختلاف معنی داری دارند. آنالیز مولفه های اصلی بر روی 16 متغیر خاک و درصد شیب نشان داد که مولفه اصلی اول شامل درصد شیب، رس در عمق دوم و آهک و شن در عمق اول، 61درصد و مولفه اصلی دوم شامل شن در عمق دوم و هدایت الکتریکی و کربن آلی در عمق اول، 38درصد از تغییرات را توجیه می کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد گونه Eryngium bungei در خاک هایی با رس بیشتر در لایه های پایینی خاک و آهک بیشتر و کربن آلی و هدایت الکتریکی کمتر در لایه های بالایی خاک دیده می شود.
    کلید واژگان: آنالیز مولفه های اصلی, باغدر, بافق, خصوصیات خاک, Eryngium bungei}
    A.Rezaipoorbaghedar*, M. Hossein. H., M. Sadeghinia, H.R., Azimzadeh
    In order to optimum management of ecosystem of range, need details and relation between this details including soil and vegetation known. To determine the effect of some soil properties on species distribution of Eryngium bungei in Baghedar summer Bafgh region, Information of three types of vegetative plants were identified Artemisia aucheri - Eurotia ceratoides, Artemisia aucheri - Eryngium bungei and Artemisia aAucheri - Stipa barbata in the form of 20 plots were harvested for each type in the desert. After drilling 27 soil profiles and samples of 0-30 and 30-60 cm, the parameters pH, EC, CaCo3, organic carbon, CaSo4, gravel and soil classification grain distribution was determined in the laboratory. Analysis of variance showed that clay and CaCo3 in the soil first depth and CaCo3 in the soil second depth in three vegetation types with significant differences are. Principal components analysis on 16 soil variables and percent slope showed that the first principal component included percent slope, clay in the second depth and CaCo3 and sand in the first depth, explain 61% of the variations and the second components included sand in the second depth and electrical conductivity and organic matter in the first depth, explain 38% of the variations. The results show that Eryngium bungei be seen on soil with more clay in lower layer and more CaCo3 and less organic carbon and EC in upper soil layers.
    Keywords: Baghedar, Bafgh, Eryngium bungei, Principal components analysis, soil properties}
  • محمد اخوان قالیباف، عبدالحسین رضایی پورباغدر*
    در این پژوهش پراکندگی فلزات سنگین در ناحیه معدنکاری منطقه خشک ایران مرکزی بررسی شد. تحقیق حاضر در ناحیه شرکت معدن کوشک، در 45 کیلومتری شمال شرقی شهر بافق و 145 کیلومتر از شهر یزد انجام شد. از جنبه ریخت شناسی بخش اعظم ناحیه مورد مطالعه کوهستانی است. تیپ غالب گیاهی در منطقه شامل گونه های علفشور (Salsola vermiculata) و درمنه دشتی (Artemisia sieberi) است. از محل استقرار سدهای باطله معدن کوشک تا فاصله 8 کیلومتری در جهت شیب و آبراهه ها به شیوه تصادفی از خاک سطحی (25-0 سانتیمتر) و از هر گونه گیاهی ده نمونه از بخشهای ریشه، شاخکهای جوان یکساله و شاخکهای دو ساله یا خزان شده نمونهگیری بهعمل آمد. با توجه به استخراج سرب و روی در معدن کوش، بررسی آثار 3 عنصر سرب، روی و کادمیم به عنوان فلزات سمی و کلسیم نیز به عنوان عنصر اساسی رشد در گیاه و به دلیل تشکیل گج ثانویه در سازندهای معدنی اندازهگیری شد. اندازهگیری ها پس از عصارهگیری با اسید نیتریک 6 نرمال به روش جذب اتمی انجام شد. گونه های مرتعی بیابانی و نیمهبیابانی به دلیل تغییر شکل زیستی، رفتار های ویژهای به جذب و دفع عناصر سنگین از خاک نشان دادند. افزایش 5/2 برابری میانگین تجمع فلزات سرب، روی، کادمیم و کلسیم در اندامکهای جوان و آبدار درمنه دشتی نسبت به ریشه با90 درصد اطمینان دارای حداقل اختلاف معنیدار بود که با خشک شدن طبیعی شاخکهای سال اول، غلظت این عناصر در این شاخکها با 99 درصد اطمینان در آزمون حداقل اختلاف معنی دار از میانگین 82/85 قسمت در میلیون به مقدار ناچیز 04/0 قسمت در میلیون وزن خشک گیاه کاهش یافت. گیاه درمنه همراه با افزایش نسبی کلسیم در شاخکهای جوان و آبدار مقدار تجمع کمتری از عناصر سنگین را در این اندامکها نشان داد. میانگین تجمع فلزات در اندامکهای هوایی نسبت به ریشه در علف شور اختلاف معنیدار نداشت، ولی روند میانگین تجمع فلزات سنگین در اندامکهای هوایی افزایشی است (از 69/4 قسمت در میلیون در ریشه به 91/12 قسمت در میلیون در اندامک هوایی) و روند میانگین تجمع فلزات کاهشی است (از 52/153 قسمت در میلیون در ریشه به 69/134 قسمت در میلیون در اندام هوایی).
    کلید واژگان: شکل زیستی, کوشک, فلزات سنگین, مرتع بیابانی}
    M. Akhavan, Ghalibaf, A. Rezaipoorbaghedar*
    This research was followed after few introductory surveys of heavy metals distribution in the mining zone of the Central Iran. The research was carried out in the territory of Kushk Mining Company, located at45km northeast from Bafgh city and 145 km from Yazd city. The morphology of the area is mountainous. The major desert shrubs in the polluted area are Artemisia siberia and Salsola vermiculata. The surface soils (depth:0-25cm) and 10 samples from each plant species with root, juicy stems and second years old stems were randomly collected to a distance of about 8 km (where metal concentrations in soil were decreased to a minimum amounts) from mining waste dam. Because of the lead and zinc mining operation in Kushk, the lead, zinc and cadmium in soil and plant samples were measured. Also due to secondary formation of gypsum in mine formations, calcium in the samples was measures as an essential element for plants. Desert shrubs in despite the impressions have an special living pattern and so different behaviors in uptake and excretion of heavy metals. The accumulation of metals (lead, zinc, cadmium and calcium) in juicy and fresh shoot organs were increased about 2.5 times more than roots and were decreased from a mean concentration of 85.82 ppm in juicy stems to a minimum mean concentration in dry stems with the mean of 0.0 ppm in A. sieberi less accumulation of heavy metals in fresh shoots relative to root with a more accumulation of Ca have been shown in A. sieberi and S. vermiculata showed any significant difference in means of metals in its organs but the mean of heavy metals were increased in its shoots (from 4.6 ppm in root to 12.91ppm in shoot) and the mean of metals were decreased in shoots (from 153.52ppm in root to 134.69ppm in shoot).
    Keywords: Kushk, Heavy metals, Desert ranges}
  • عبدالحسین رضایی پور باغدر، مجید صادقی نیا، محمد حسین حکیمی، حمیدرضا عظیم زاده
    کشف روابط بین پوشش گیاهی و خاک از موارد مهم تعیین محل های مناسب برای احیا و مدیریت منابع و بوم سازگان ها می باشد. به منظور آگاهی از تاثیر برخی خصوصیات خاک بر پراکنش گونه گز مستقر شده در سدهای پر شده از باطله های کارخانه فرآوری سنگ آهن در بافق، اطلاعات تاج پوشش و تراکم گیاهان در سه سد پر شده از باطله پس از پایان آبگیری برداشت شد. پس از حفر 12 پروفیل (هر سد 4 پروفیل) به صورت کاملا تصادفی، پارامترهای توزیع دانه بندی خاک (درصد رس، سیلت و شن)، درصد ماده آلی، آهک، گچ، pH، EC، کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم، فسفر، نیترات، نیتروژن کل و SAR در آزمایشگاه تعیین گردید. نتایج حاصل از آزمون کروسکال- والیس نشان داد که سه سد در عمق اول از نظر خصوصیات نیترات، منیزیم، سدیم، SAR و EC و در عمق دوم از نظر آهک، منیزیم، سدیم، پتاسیم، SAR و EC دارای اختلاف معنی دار می باشد. آنالیز مولفه های اصلی روی 32 متغیر نشان داد که مولفه اصلی اول شامل EC در عمق دوم، نیترات در عمق اول و دوم، فسفر در عمق دوم، شن و سیلت در عمق دوم، رس در عمق اول، SAR در عمق دوم، گچ در عمق اول و کلسیم، سدیم، منیزیم و پتاسیم در عمق دوم 6/56 درصد و مولفه اصلی دوم شامل متغیرهای EC در عمق اول، فسفر در عمق اول،آهک در عمق دوم، کربن آلی در عمق اول، نیتروژن کل در عمق دوم، سیلت در عمق اول، رس در عمق دوم و کلسیم، منیزیم و پتاسیم در عمق اول 3/43 درصد از تغییرات را توجیه می کنند. نتایج این تحقیق نشان می دهد وجود مقدار بیشتر کلسیم، سیلت و کربن آلی در عمق اول و نیتروژن کل و آهک در عمق دوم موجب پراکنش بیشتر گونه گز گردیده است و نیز وجود مقدار بیشتر هدایت الکتریکی، فسفر، منیزیم و پتاسیم در عمق اول و رس در عمق دوم موجب پراکنش ضعیف گونه گز در سدهای باطله کارخانه فرآوری گردیده است.
    کلید واژگان: گز, پوشش گیاهی, خصوصیات خاک, بافق, باطله معدنی}
    A. Rezaipoorbaghedar, M. H. Hakimi, M. Sadeghinia, H. Azimzadeh
    Understanding the relationship between vegetation and soil is one of the most important parameters to determine the proper location for reclamation and management of natural resource and ecosystem. To learn about the effect of soil properties on distribution of Tamarix ramossisima established in dams filled with wastes of processing factory in Iran Central Iron Ore Company of Bafgh, the information about the vegetation cover and plant density in three dams filled with wastes were collected after fulfilling the dehydrating. After drilling 12 profiles (4 profiles per dam) accidentally, distribution of soil grain (clay, silt, and sand) namely, organic carbon, lime, gypsum, pH, EC, Ca, Mg, Na, K, P, No3, SAR, and total N were determined in the laboratory. The result of Kruskal Wallis Test demonstrated that three dams have significant differences at the first depth for No3, Mg, Na, SAR, and EC and at the second depth for lime, Mg, Na, K, SAR, and EC. Principal components analysis (PCA) on 32 variables indicated that the first axis included EC at the second depth, No3 at the first and second depths, P at the second depth, sand and silt at the second depth, clay at the first depth, SAR at the second depth, gypsum at the first depth, Ca, Na, Mg, K at the second depth explain 56.6% of the variations and the second axis included EC at the first depth, P at the first depth, lime at the second depth, organic carbon at the first depth, total N at the second depth, silt at the first depth, clay at the second depth, and Ca, Mg, and K at the first depth explain 43.3% of the variations. The results show that more availability of calcium, silt, and organic carbon at the first depth and total N, lime at the second depth caused more establishment of Tamarix ramossisima. In addition, more availability of EC, P, Mg, and K at the first depth and clay at the second depth caused poor establishment of Tamarix ramossisima in waste dam of production plants.
    Keywords: Tamarix ramossisima, vegetation, soil properties, Bafgh, mine waste}
  • حمیدرضا عظیم زاده، عبدالحسین رضایی پور باغدر*، اصغر مصلح آرانی

    ای دام از راهی ارد از آن ان از دا ن، اد او ز د آاز ت، ری ک و اد در ا را م د. این تحقیق با هدف مشخص نمودن اثر فشار سم دام بر روی خاک های مراتع و مقایسه با طبقه بندی متداول مقاومت نفوذ انجام شد. از آنجا که میزان رفت و آمد و تکرار در لگدکوبی سم در سطح مرتع به میزان هم گرایی گله دام در هنگام چرا بستگی دارد بررسی نحوه پراکنش دام های بز، گوسفند و شتر در حین چرا نیز از اهداف دیگر این تحقیق بوده است. دام های مورد مطالعه شامل گوسفند کرمانی، بز نجدی و شتر از مجموعه گله های موجود در منطقه باغدر بافق یزد انتخاب شدند. نمونه برداری به روش تصادفی و از هر نوع 20 دام انتخاب شد. پس از تمیز نمودن سم دام های سبک بز و گوسفند، اثر هر سم با استفاده از جوهر استامپر روی کاغذ مشخص و وزن هر دام اندازه گیری شد. در مورد شتر به دلیل سختی کار، ضمن عبور دام از منطقه طراحی شده به وسیله ماسه، اثر سم آن روی کاغذ کالک کشیده شد و وزن هر دام نیز اندازه گیری شد. فشار ناشی از سم دام با تقسیم وزن به مجموعه سطح سم محاسبه شد. پراکنش دام ها در گله با اندازه گیری فاصله آنها از هم در گله های خالص طی چرای روزانه انجام شد. نتایج اندازه گیری سطح مجموع چهار سم دام بیانگر اندازه 78/6±79/39، 65/7±22/40 و 08/87±70/753 سانتی مترمربع به ترتیب برای بز، گوسفند و شتر است. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنی دار بین مساحت سم دام های سبک و سنگین را نشان می دهد (0p-value=). آزمون دانکن نشان داد اختلاف معنی داری بین سم بز و گوسفند از نظر مساحت وجود ندارد. فشار سم بز (kg/cm211/0±50/0) بیشتر از فشار حاصل از سم گوسفند (kg/cm207/0±46/0) و کمتر از فشار حاصل از سم شتر (kg/cm208/0±60/0) است. اختلاف معنی داری بین فشار سم دام های سبک و سنگین وجود دارد، (0p-value=) لیکن اختلاف دو دام سبک معنی دار نیست. در بررسی هم گرایی گله مشخص شد، فاصله بزها از هم در گله در محدوده 8/2±30، گوسفندها 7/6±9 و برای شتر 2/156± 246 متر است. این نتیجه نشان می دهد گوسفندان طی چرا دارای فاصله کمتری از یکدیگر بوده و در امتداد هم حرکت می کنند و بدین لحاظ می توانند در متراکم نمودن محدوده رفت و آمد بیش از بز و شتر عمل کنند.

    کلید واژگان: تراکم خاک, مرتع باغدر بافق, فشار سم}
    H.R. Azimzadeh, A. Rezaeipoor, A. Mosleh Arany

    Grazing affects vegetation in several ways including forage harvesting, food recycling and mechanical compaction on soil surface. This study aimed to investigate the effects of goat, sheep and camel foot pressure on soil surface in Baghdar- Bafgh rangelands in Yazd province. Herd scattering patterns was also studied as it affects soil compaction in rangelands. Twenty animals of each Najdi goat, Kemani sheep and camel were selected randomly from Bagdar-Bafgh herds. Samples were weighted and ink stamper was used to measure selected livestock feet sizes using. Camel foot sizes were measured by footprint on sand. Foot pressure were calculated by dividing livestock weight to its foot surface area.. Herds scattering patterns were studied in five stations during daily grazing. The livestock distances from each other in the time of grazing were measured as herds scattering index.. According to the results, the foot surface area of goat, sheep and camel were about 39.79±6.78, 40.22±7.65 and 753.7±87.08 cm2, respectively. The ANOVA test showed that there was significant differences between goat-sheep and camel foot surface area (p=0.00). No significant difference between goat and sheep foot surface area was found using Duncan test. Foot pressures were 0.5±0.11 kg/cm2, 0.46±0.07 kg/cm2 and 0.6±0.08 kg/cm2 for goats, sheep and camels respectively. Camel foot pressure was significantly greater than foot pressures of sheep and goats (p=0.00). Herd scattering study revealed that the distance between goats, sheep and camels in herds were 30±2.80, 9±6.70 and 246±156.2 meters respectively. According to the results, sheep graze more closely than goats and more in lines. Therefore it was concluded that the potential soil surface compactness of sheep is higher than goat and camel.

    Keywords: Soil Compaction, Baghdar, Bafgh Rangeland, Footstep Pressure}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال