به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

عزیز شهرکی واحد

  • فریده جهاندیده*، عبدالغنی عبدالهی محمد، عزیز شهرکی واحد
    زمینه و هدف

    پرستاران به طور روزمره با موضوعات اخلاقی بسیاری مواجه می شوند که داشتن آگاهی در ارتباط با اخلاق حرفه ای می تواند به آنان در تصمیم گیری های اخلاقی کمک کند. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش اخلاق حرفه ای بر پریشانی اخلاقی و حساسیت اخلاقی در پرستاران در سال 1400 انجام گرفت.

    مواد و روش کار

    پژوهش حاضر، مطالعه ای نیمه تجربی است که در سال 1400، طی آن پرستاران شاغل در بخش اورژانس و  کرونا بیمارستان رازی سراوان پس از نمونه گیری به روش در دسترس و اطمینان از دارا بودن شرایط ورود به مطالعه، به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه پریشانی اخلاقی 36 گویه ای کورلی و پرسشنامه حساسیت اخلاقی لاتزن بودند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردیدند. جمع آوری داده ها از بهمن 1400 تا فروردین 1401 طول کشید. داده ها پس از گردآوری با نرم افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    طبق آزمون آماری تی مستقل، قبل از مداخله بین میانگین نمره پریشانی اخلاقی در گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد اما بعد از مداخله میانگین نمره پریشانی اخلاقی در گروه مداخله از 13/82  ± 120/93 به  10/69 ± 95/20 و در گروه کنترل از 36 /13  ± 121/13 به 12/82  ± 27 /120 تغییر یافت و تفاوت آماری معنی داری در میانگین نمرات دو گروه وجود داشت (0/001>P). همچنین قبل از مداخله بین میانگین نمره حساسیت اخلاقی در گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد اما بعد از مداخله میانگین نمره حساسیت اخلاقی در گروه مداخله از 7/72  ±   58/67   به6/05  ±  79/33 و در گروه کنترل از 7/79± 60/00 به 7/65  ± 60/73 تغییر یافت و تفاوت آماری معنی داری در میانگین نمرات دو گروه وجود داشت (0/001>P).

    نتیجه گیری

    براساس  یافته های پژوهش حاضر، مداخله آموزش اخلاق حرفه ای می تواند بر پریشانی اخلاقی و حساسیت اخلاقی پرستاران در نمونه ای از جامعه ایرانی اثر بخش باشد. هم چنین این یافته ها همسو با نتایج سایر تحقیقات دلالت بر این امر دارد که پیش بینی و فراهم نمودن این چنین خدمات آموزشی در سیستم ارایه خدمات بهداشتی برای پرستاران کاملا ضروری و موثر است.

    کلید واژگان: آموزش, اصول اخلاق حرفه ای, پریشانی اخلاقی, حساسیت اخلاقی
    Faride Jahandide*, Abdolghani Abdollahimohammad, Aziz shahraki Vahed
    Background and Objectives

    Nurses face many ethical issues daily, and knowing professional ethics can help them make ethical decisions. Therefore, the present study aims to determine the effects of professional ethics training on moral distress and moral sensitivity in nurses.

    Methods

    In this quasi-experimental study, 30 nurses who were working in the emergency and COVID-19 wards of Razi Saravan Hospital in 2022 were selected based on the inclusion and exclusion criteria and were randomly assigned to intervention and control groups. In the intervention group, the nurses of the COVID-19 ward were influenced by professional ethics training for one month. The level of moral distress and moral sensitivity was measured by the Corley and Latzen standard questionnaire after 2 weeks. The data were then analyzed by SPSS software, version 23.

    Results

    To compare the average scores of moral distress and moral sensitivity of nurses between the two tests and the control group before and after the intervention, the analysis of the covariance statistical test was used. By controlling the pre-test variable, the average scores of moral distress and moral sensitivity after the intervention were significantly different between the two tests and the control group (P<0.001).

    Conclusion

    Professional ethics training affects nurses’ moral distress and moral sensitivity

    Keywords: Ethics, Professional, Morals, Moral distress, Moral sensitivity, COVID-19
  • محمدرضا فیروزکوهی*، عبدالغنی عبدالهی محمد، عزیز شهرکی واحد
    Mohammadreza Firouzkouhi*, Abdolghani Abdollahimohammad, Aziz Shahrai-Vahed
  • محمد محمدی، عزیز شهرکی واحد*، رضا نیکبخت، احمدرضا فیروزکوهی، علی خسروی بنجار
    مقدمه
    بیماری دیابت، شایعترین بیماری متابولیک و چهارمین علت مرگ و میر در جوامع غربی می باشد.خوش بینی باعث بهبود عملکرد فیزیکی و روانی ، کاهش استرس ، انگیزه بالا برای پیشرفت ، فعال شدن دستگاه ایمنی و کاهش عفونت ها می شود. معنای زندگی نیز موجب سلامت روان ، امید و کاهش اختلال های روانی می شود. لذا این مطالعه با هدف بررسی رابطه خوش بینی و معنای زندگی در بیماران دیابتی انجام شد.

    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر از نوع توصبفی- همبستگی می باشد .جامعه پژوهش از میان بیماران دیابتی مراجعه کننده به بخش داخلی بیمارستان امیرالمومنین علی (ع) به روش مبتنی بر هدف انتخاب که پس از ابراز تمایل و تکمیل فرم رضایت نامه، سه پرسشنامه شامل مشخصات جمعیت شناختی ، پرسشنامه معنای زندگی و پرسشنامه جهت گیری زندگی به شرکت کنندگان تحویل داده شد و پس از ارائه توضیحات و تکمیل پرسشنامه ها توسط بیماران داده های حاصل از آنها وارد نرم افزار SPSS نسخه 22 شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد) و آمار تحلیلی (تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون )انجام شد.

    یافته ها
    میانگین نمره ی خوش بینی 19.46 و میانگین آن در معنای زندگی 29.78 به دست آمد که نشان دهنده این است که خوش بینی و معنای زندگی در بین بیماران دیابتی در سطح مطلوب بوده است. بر اساس آزمون آماری همبستگی پیرسون بین خوش بینی و معنای زندگی در بیماران دیابتی رابطه معناداری وجود دارد (0.001)، بطوری که می توان گفت هرچه میزان خوش بینی بیشتر باشد معنای زندگی نیز بیشتر می شود . بین هیچکدام از اطلاعات دموگرافیک با خوش بینی و معنای زندگی ارتباطی وجود نداشت.

    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد افزایش خوش بینی بر میزان معنای زندگی بیماران دیابتی موثر می باشد. معنای زندگی از سوی دیگر به سازگاری با بیماری و مشکلات زندگی از طریق خوش بینی تاثیرگذار است و به تغییر کیفیت و رضایت از زندگی افراد منجر می شود. لذا بهتر است که مراقبین سلامت ، پرستاران و پزشکان به این موارد توجه خاص داشته باشند.
    کلید واژگان: خوش بینی, معنای زندگی, بیماران دیابتی
    Mohammad Mohammadi, Aziz Shahraky Vahed*, Reza Nikbakht, Ahmadreza Firouzkouhi, Ai Khosravi Bonjar
    Introduction
    Diabetes mellitus is the most common metabolic disease and the fourth leading cause of death in Western societies. Optimism improves the physical and mental function, reduces stress, as well as activating the immune system. In addition, the meaning of life leads to mental health, hope, and diminished mental disorders. Therefore, this study aimed to investigate the relationship between optimism and the meaning of life in diabetic patients.

    Materials and Methods
    This descriptive-correlational study was performed on the study population consisting of the diabetic patients referring to the internal department of Amiralmomenin Ali hospital, Zabol, Iran. The participants were selected through purposive sampling method. Three questionnaires of the demographic characteristics, meaning of life, and life-affirmation were completed by the subjects. All the data were analyzed by descriptive statistics (mean, standard deviation, frequency, and percent) and analytical statistics (one way analysis of variance and Pearson correlation coefficient) utilizing the SPSS software version 22.

    Result
    The mean of optimism and the meaning of life were obtained as 19.46 and 29.78, respectively. The latter finding indicates that optimism and the meaning of life were in the desired level among the studied diabetic patients. According to the results of Pearson correlation test, optimism and the meaning of life have a significant correlation in the diabetic patients (P=0.001). It was observed in the participants that the higher the degree of optimism, the greater the meaning of life. Furthermore, none of the demographic characteristics demonstrated relationship with optimism and the meaning of life.

    Conclusion
    Considering the findings of this study, increased optimism seems to be effective in the meaning of life among the diabetic patients. On the other hand, the meaning of life plays role in adaptation to the disease and life problems through enhancing optimism. Consequently, it leads to change in the quality of and satisfaction with life among the individuals. It could be concluded that the health caregivers, nurses, and doctors should particularly take these issues into consideration.
    Keywords: Diabetic patients, Meaning of life, Optimism
  • رضا محمدپورهدکی، مژگان رهنما، عبدالغنی عبدالهی محمد، عزیز شهرکی واحد، مرتضی شمسی زاده
    زمینه و هدف
    اضطراب یکی از شایع ترین و مهم ترین واکنش های روانی بیماران مبتلا به سکته حاد قلبی می باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش پرستار و آموزش همتا بر اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی انجام شد.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر مداخله ای و نیمه تجربی است. نمونه ها شامل 60 بیمار سکته قلبی است که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. از آموزش همتا جهت گروه اول و برای گروه دوم آموزش پرستار انجام شد. میزان اضطراب سه روز بعد از سکته قلبی( قبل از مداخله)، بلافاصله بعد از مداخله، پنج روز و چهار هفته بعد از سکته قلبی در دو گروه از طریق تکمیل پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر بررسی شد. داده ها از طریق آزمون آماری تی مستقل، آزمون کای دو، تست دقیق فیشر، تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین اضطراب بیماران گروه آموزش پرستار وآموزش همتا سه روز بعد از سکته قلبی (قبل از مداخله) با یکدیگر اختلاف آماری معناداری نداشتند (76/0p=). آزمون تحلیل واریانس دوطرفه با اندازه گیری مکرر نشان داد که میانگین اضطراب بیماران گروه آموزش پرستار و آموزش همتا سه روز بعد از سکته قلبی (بلافاصله بعد از مداخله)، پنج روز و یک ماه بعد از سکته قلبی (بعد از مداخله) اختلاف آماری معناداری داشت (0001/0>p).
    نتیجه گیری
    آموزش همتا محور در مقایسه با آموزش پرستار به طور معناداری باعث کاهش اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی گردید. بنابراین استفاده از این شیوه آموزشی در بیماران مبتلا به سکته قلبی توصیه می شود.
    کلید واژگان: آموزش, همتا, پرستار, اضطراب, سکته قلبی
    Reza Mohammadpourhdki, Mozhgan Rahnama, Abdolgani Abdollahimohammad, Aziz Shahraki Vahed, Morteza Shaamsizadeh
    Background And Objectives
    Anxiety is one of the most common psychological reactions in patients with acute myocardial infarction. This study aimed to compare the effect of training by peers and nurses on anxiety in patients with acute myocardial infarction.
    Materials And Methods
    This study is a quasi-experimental intervention. Samples included 60 patients with myocardial infarction who were divided randomly into control and intervention groups. The first group was taught by peers, the second by nurses. Rate of anxiety was evaluated in both groups through the completion of the Spielberger anxiety questionnaire before the intervention, immediately after the intervention, five days after heart attack, and four weeks after the heart attack. Data were analyzed through independent t-test, chi-square test, Fisher's exact test and two-way ANOVA with repeated measures.
    Results
    The mean difference of anxiety in both groups three days after the heart attack (before the intervention) was not statistically significant (p=0.76). A two-way analysis of variance with repeated measures showed that the level of anxiety in both groups three days after the heart attack (immediately after the intervention), five days and one month after it (after intervention) was statistically significant (p
    Conclusion
    Peer-led education compared with education by nurses significantly reduced anxiety level in patients with myocardial infarction. Therefore, using this method is recommended in patients with myocardial infarction.
    Keywords: Education, Peer, Nursing, Anxiety, Myocardial infarction
  • علی منصوری، حسین شهدادی، فرهاد عارفی، عزیز شهرکی واحد
    مقدمه و هدف
    دیابت یکی ازعوامل تنش زا و استرس زای عمده و واقعی در زندگی است و عدم کنترل آن منجر رفتارهای نامناسب اجتماعی از جمله پرخاشگری می شود. برخورداری از سلامت روان و کاهش استرس در بیماران می تواند فرد را در برقراری ارتباط سالم تر در جامعه و در نتیجه دریافت هرچه بهتر خدمات بهداشتی و درمانی یاری کند، لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین استرس ادراک شده و پرخاشگری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه ی توصیفی از نوع همبسستگی بود. 150 نفر از مراجعین به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس استرس ادراک شده (PSQ) و پرسشنامه پرخاشگری Buss & perry مورد سنجش قرار گرفتند. برای تجزیه تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از روش های آمار استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی به وسیله نرم افزار spss استفاده شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد بین استرس ادراک شده با پرخاشگری بیماران دیابتی ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد (66/0 r = ، 001/0P = )، بدین صورت که هرچه نمره استرس ادراک شده بالا می رود، نمره پرخاشگری افزایش می یابد.
    بحث و نتیجه گیری
    بنابراین با توجه به رابطه مثبت بین استرس ادراک شده و پرخاشگری، اجرای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت شناسایی عوامل استرس زا و تقویت مهارت های مقابله با استرس، می تواند برای پیشگیری و کنترل پرخاشگری بیماران و نهایتا دریافت هرچه بهتر خدمات درمانی، به عنوان یک هدف در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: استرس ادراک شده, پرخاشگری, دیابت
  • عزیز شهرکی واحد *، الهه اسدی بیدمشکی، حمیده شهرکی
    مقدمه و هدف
    ارزیابی نیازهای آموزشی، میزان آگاهی، آموزش خودمراقبتی، گرایش مثبت، تداوم و عملکرد مناسب در کنترل بیماری های مزمن از جمله دیابت موثر است. لذا برآن شدیم که مطالعه ای تحت عنوان تعیین میزان خودمراقبتی با نیازهای آموزشی بیماران دیابتی بستری در بیمارستان امیرالمومنین علی (ع) شهرستان زابل را انجام دهیم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه نیمه تجربی بود که در آن جامعه مورد مطالعه بصورت مبتنی بر هدف انتخاب و با مراجعه به بیمارستان امیرالمومنین علی (ع) نمونه ها راجمع آوری گردید. ابزار گردآوری پرسشنامه شامل بخش اول خصوصیات فردی، بخش دوم سوابق بیماری و بخش سوم در رابطه با رژیم غذایی(16 سوال)، حیطه کنترل و درمان(13سوال) و حیطه پیشگیری 13 سوال بود. اطلاعات بوسیله پرسشنامه جمع آوری شد و در نهایت آنالیز داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش(72%) به دیابت نوع دو مبتلا بودند. اکثریت واحدهای مورد پژوهش(80 %) در حیطه کنترل و درمان، (75%) در سطح پیشگیری، (60%) در حیطه رژیم غذایی از آگاهی لازم برخوردار نبودند. اکثریت واحدهای پژوهش(82 %) قبل از تعیین نیازهای آموزشی وضعیت خودمراقبتی خود را ضعیف اعلام نمودند پس از گذشت 6ماه وضعیت خودمراقبتی خود را اکثریت(91 %) واحدهای پژوهش خوب اظهار کردند. یافته ها نشان داد که بین میزان خودمراقبتی با نیازهای آموزشی ارتباط معنادار وجود داشت(p<0/05). هم چنین بین میزان تحصیلات و خودمراقبتی نیز ارتباط معنادار مشاهده شد(p=0/015).
    بحث و نتیجه گیری
    ارزیابی نیازهای آموزشی و آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی همواره یک استراتژی کلیدی و ارزشمند در زمینه کنترل موفق دیابت است. اثرات ارزنده و مفید آموزش به بیمار بارها در تحقیقات مختلف تایید شده است. لذا لازم است در تمامی بیمارستان ها پرستاران آموزش دیده، آموزش های لازم به بیماران دیابتی جهت مراقبت از خود داده شود.
    کلید واژگان: نیازهای آموزشی, آموزش خود مراقبتی, دیابت, بیماران دیابتی
    Aziz Shahraki Vahed *, Elahe Asadi Bidmeshki, Hamide Shahraki
    Introduction
    Assessment of patients’ educational needs, knowledge level, self-care training, positive attitudes, consistency, and proper functioning is effective in controlling chronic diseases such as diabetes. Thus, in this study, we aimed to assess the relationship between self-care and educational needs in diabetic patients, admitted to Amir-Al-Momenin Hospital in Zabol, Iran.
    Methodology
    This semi-experimental study was conducted on diabetic patients, referring to Amir-Al-Momenin Hospital in Zabol. Data were collected using a questionnaire, which consisted of three sections: 1) demographic characteristics; 2) prior history of diseases; and 3) dietary habits (16 items), disease control and management (13 items), and disease prevention (13 items). Descriptive and analytical statistics were applied, using SPSS software.
    Results
    Our findings showed that the majority of subjects (72%) had type 2 diabetes. Overall, 80%, 75%, and 60% of the participants had insufficient knowledge regarding disease control and management, disease prevention, and diet, respectively. The majority of subjects (82%) had poor self-care before determining their educational needs; however, after 6 months, self-care in the majority (91%) of participants was claimed to be proper. The results showed a significant relationship between self-care and educational needs (P<0.05). Moreover, a significant correlation was observed between educational level and self-care (P=0.015).
    Conclusion
    Assessment of educational needs and self-care training in diabetic patients is a valuable and important strategy in controlling diabetes. The positive effect of training has been confirmed in various studies. Thus, trained nurses at hospitals should educate diabetic patients with regard to self-care.
    Keywords: Educational Needs, Diabetes, Diabetic Patients, Self, care Training
  • مریم حیدری *، عزیز شهرکی واحد، محمد عنبری
    مقدمه و هدف
    دیابت یکی از بیماری های با ماهیت مزمن و با شیوع نسبتا بالا می باشد. توجه به مشکلات روانپزشکی به خصوص افسردگی در مبتلایان به دیابت باعث بهبود کنترل گلوکز و افزایش کیفیت زندگی آنها می شود. باتوجه به اینکه افسردگی دربیماری ها نادیده گرفته می شود؛ هدف اصلی در این مطالعه ارزیابی میزان افسردگی دربیماران دیابتیک و به کارگیری روش ساده جهت تشخیص افسردگی و یادآوری ضرورت توجه بیشتر به این بیماری و درمان به موقع آن است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که در آن جامعه مورد مطالعه به صورت مبتنی بر هدف انتخاب و با مراجعه به کلینیک دیابت نمونه های آن جمع آوری گردید. ابزار سنجش یک پرسشنامه شامل سوالات دموگرافیک و تست افسردگی بک (21سوالی) است که بر اساس آن نمره 9-0 طبیعی، 18-10 افسردگی خفیف، 29-19 افسردگی متوسط، 63-30 افسردگی شدید در نظر گرفته شد. پس از جمع آوری اطلاعات حاصله به کد های دیجیتالی تبدیل شد و وارد نرم افزار کامپیوتریSPSS گردید و مورد تجزیه و تحیل از لحاظ آمار توصیفی، آزمون های t، رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون و غیره قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته ها نشان می دهد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش (52%) زن و مبتلا به دیابت نوع دو بودند. نتایج حاکی از آن بود که اکثریت مردان واحدهای مورد پژوهش (23%) افسردگی خفیف و در اکثریت زنان (18%) افسردگی متوسط داشته اند. همچنین اکثریت واحدهای مورد پژوهش (38%) افسردگی خفیف و (30%) افسردگی متوسط داشته اند.
    بحث و نتیجه گیری
    دراین پژوهش نتایج حاصله نشان دهنده میزان قابل توجه علائم افسردگی دربیماران دیابتیک (نوع یک و دو) بود که توسط تست بک مورد ارزیابی قرارگرفتند. با توجه به قابل درمان بودن افسردگی و اثرات مفید درمان آن توجه به سلامت درمان بیماران دیابتیک، غربالگری و تشخیص به موقع افسردگی در آنها مهم و سودمند است.
    کلید واژگان: افسردگی, تست بک, دیابت
    Maryam Heydari *, Aziz Shahraki Vahed, Mohammad Anbari
    Introduction
    Diabetes mellitus is a common chronic metabolic disease. Optimal management of psychiatric problems, especially depression, may lead to better control of blood glucose levels in diabetics. Unfortunately, depression is usually neglected in medical diseases. We evaluated the prevalence of depression using a simple test, (Beck test), to screen. depression in diabetics.
    Methodology
    This Cross sectional study was performed on 100 patient's refered to diabetes clinic in zabol during a 4-month period. Beck inventory questionnaire for depression was used for data collection. Beck inventory is a depression screening test having 21 indicators; 13for cognitive and 8 for physical symptoms. To analyze the data, the Beck test scores for each case were added. Scores of 0–9 were considered as "without depression", 10-16 "slight depression", 17–29 "moderate depression" and scores of 30-63 as "severe depression". Chi–square test and spearman correlation coefficient were used for data analysis
    Results
    Results showed that the majority of patients (52%) were female. The majority of patients (52%) suffered type 2 diabetes. Results suggested that the patients that most of men (23%) has mild depression and 12% in average and the majority of women (18%) have moderate depression and 10% had severe depression. The majority of patients (38%) had mild depression and moderate depression (30%) and 13% had severe depression.
    Conclusion
    Our findings revealed high prevalence of depression symptoms among diabetic patients (type I and II). Considering the conventional simple therapies for depression, proper screening among diabetics seems to be necessary.
    Keywords: Beck depression inventory, depression, diabetes
  • عزیز شهرکی واحد *، مهدی حقیقی، فرشته نارویی، سودابه حامدی شهرکی، مریم حیدری
    مقدمه و هدف
    دیابت شایعترین بیماری مزمن در سراسر جهان است. طبیعت این بیماری و عوارض ناشی از آن باعث تحمیل بار سنگین اقتصادی و کاهش کیفیت زندگی بیمار و خانواده وی می گردد لذا هدف این مطالعه بررسی نیازهای آموزشی بیماران دیابتی بستری می باشد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که در آن جامعه مورد مطالعه بصورت مبتنی بر هدف انتخاب و با مراجعه به بیمارستان امیرالمومنین علی (ع) نمونه ها جمع آوری گردید. ابزار گردآوری پرسشنامه شامل بخش اول خصوصیات فردی، بخش دوم سوابق بیماری و بخش سوم در رابطه با رژیم غذایی(16سئوال)، حیطه کنترل و درمان(13سئوال) و حیطه پیشگیری 13 سوال می باشد. اطلاعات بوسیله پرسشنامه جمع آوری شد و در نهایت آنالیز داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد اکثریت واحدهای مورد پژوهش(68%) به دیابت نوع دو مبتلا بودند. (48%)در رنج سنی60-51 سال قرار داشتند. (38%) مدت ابتلا به بیماری دیابت بین 5-1 سال را ذکر نمودند. اکثریت واحدهای مورد پژوهش(74/5 %) در حیطه کنترل و درمان، 71 درصد در سطح پیشگیری، 49 درصد در حیطه رژیم غذایی از آگاهی لازم برخوردار نبودند.
    بحث و نتیجه گیری
    توصیه فدراسیون بین المللی دیابت آن است که هر بیمار دیابتی حداقل هر دو سال به 15 ساعت کلاس آموزشی نیاز دارد. اثرات ارزنده و مفید آموزش به بیمار بارها در تحقیقات مختلف تایید شده است. لذا لازمست در تمامی بیمارستانها پرستاران آموزش دیده، آموزش های لازم به بیماران دیابتی جهت مراقبت از خود داده شود.
    کلید واژگان: نیازهای آموزشی بیماران دیابتی
    A. Shahrakivahed *, M. Haghighi, F. Nrouei, S. Hamedi Shahraki, M. Heydari
    Introduction
    Diabetes is the commonest chronic disease worldwide. The nature of this disease and its adverse effects cause heavy economic burdens and reduces the life quality of the patients and his/her family. Thus, we designed this study for the assessment of educational needs of diabetic patients in Amir-al-momenin hospital in Zabol.
    Methodology
    This study was of descriptive –analytical type. The population of the study was chosen intentionally and the samples were gathered from Amir-al-momenin hospital. The tools included a questionnaire which was divided into three parts. The first part was dedicated to the personal characteristics, the second part was about the history of disease and the third part about the diet (16 questions), control area (13 questions) and prevention (13 questions). The data were gathered by the aid of the questionnaire and finally, they were analyzed using descriptive and deductive statistics (SPSS).
    Results
    The results showed that the most of the cases (64%) were diagnosed with diabetes type 2. Most of them (48%) were between 51-60. Also, most of them (38%) have suffered diabetes for 1 to 5 years. Majority of them had not the sufficient knowledge (75% in control and treatment, 11% in prevention and 49% in diet areas).
    Discussion
    The International Diabetes Federation (IDF) recommends that every diabetic patient needs 15 hours of education, every two years. The influential and useful effects of patient's education have been excessively proven by different studies. So, it is necessary for the hospitals that trained nurses teach the patients, the necessary knowledge about self-protection.
    Keywords: Educational needs of diabetic patients
  • الهه اسدی بیدمشکی *، عزیز شهرکی واحد، فرشته نارویی، مهین بدخش، زهره سادات هاشمی
    مقدمه و هدف
    دیابت شایع ترین بیماری غیرواگیر در کشور است که در حال حاضر 3 تا 5 درصد یعنی معادل 2 تا 5/ 3 میلیون نفر از جمعیت کل کشور را مبتلا کرده است. طبق اعلام سازمان های ذی ربط جهانی در هر 10 ثانیه، دو نفر به دیابت مبتلا می شوند و یک نفر نیز از این بیماری فوت می کند. این بیماری با توجه به عوارض مزمنی که ایجاد می کند بار مالی زیادی برای سیستم بهداشت و درمان دارد. پرستاران نقش مهمی در انجام دستورات دارویی دارند و عدم آگاهی آنان از روش های انسولین درمانی موجب صدمه به بیمار خواهد شد. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی پرستاران از انسولین درمانی انجام می شود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه نیمه تجربی بود که در آن جامعه مورد مطالعه بصورت مبتنی بر هدف انتخاب و با مراجعه به بیمارستان امیرالمومنین علی(ع) و بیمارستان امام خمینی (ره) داده ها جمع آوری گردید. ابزار گردآوری پرسشنامه شامل بخش اول خصوصیات فردی بخش دوم پرسشنامه درباره انسولین درمانی بود و یک پمفلت آموزشی در اختیار آنان قرار گرفت و 2 ماه بعد مجدد پرسشنامه به آنان داده شد. سپس اطلاعات جمع آوری شد ودر نهایت آنالیز داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش (47%) در سنین 30-26 سال بودند. 66% واحدهای مورد پژوهش زن بودند. نتایج حاکی از آن بود که نمره آگاهی افراد مورد بررسی بعد از آموزش بطور معنی داری بیشتر از قبل می باشد. (P=0.0001)
    بحث و نتیجه گیری
    پرستار به عنوان یکی از ارکان کادر درمانی، بیشترین مراقبت و تماس را با بیمار داشته و مسئول مستقیم تزریق انسولین می باشد. لذا باید این دارو را کاملا«شناخته و از نحوه نگهداری، تزریق و دیگر نکات لازم آگاهی داشته باشد. لذا گذراندن دوره آموزش در بدو شروع به کار به خصوص در بخش هایی که بیماران دیابتی بستری می باشند، احساس می شود.
    کلید واژگان: آگاهی پرستاران, انسولین درمانی, بیمار دیابتی
    E. Assadibidmeshki *, A. Shahraki Vahed, F. Nrouei, M. Badakhsh, Z. Hshemi
    Introduction
    Diabetes is the most prevalent non communicable disease in Iran which counts 3 to 5 percent i. e.، 2 to 5. 3 million people out of the whole population are stricken by the disease. According to the international organizations، concerned with diabetes، every ten seconds، two persons are diagnosed having diabetes and one succumbs. Considering the chronic adverse effects caused by the diabetes، huge economic burdens are imposed on the care and health system. Nurses play a very important role in fulfilling the medical prescriptions and their unawareness about insulin therapy would result in severe injuries to the patients. So، this study aimed at investigating the level of nurses'' awareness about insulin therapy.
    Methodology
    This study was of semi experimental type، in which the population of the study is chosen intentionally. The samples were gathered from Amir-al-momenin and Imam khomini hospitals. The tools included a questionnaire which was divided into two parts. The first part was about the demographic information and the second part constituted 23 questions about insulin therapy then educational pamphlet was given the nurses and two months later، it was resubmitted. The data were gathered and finally it was analyzed by descriptive and deductive statistics.
    Results
    The results showed that the most of cases studied (47%) were between 26 to 30. Besides، most of them were female (66%). The results also showed that the awareness rate was sufficiently higher after the education (p=0. 0001).
    Conclusion
    The nurse as one of the main members of the treatment team has the highest contingence and care to the patients، who is directly responsible for injection of insulin. Thus، he/she should recognize the medicine fully and be aware of its maintenance، injection and other essential notes، completely. So، education in the initial phases especially in the diabetes wards is highly needed.
    Keywords: Education, Insulin therapy, Knowledge, Nurses
  • خدیجه رضایی کهخا، کلثوم رضایی کهخا، مریم خوشیده، عزیز شهرکی واحد
    مقدمه
    زایمان قبل از 37 هفته حاملگی، زایمان زودرس نام دارد که یکی از مشکلات مهم مامایی و از عوامل مهم ناتوانی و مرگ و میر نوزادان است. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر دو داروی سولفات منیزیم و نیفیدیپین در درمان زایمان زودرس در بیمارستان علی ابن ابیطالب (ع) زاهدان ازسال1384 تا 1386طراحی و اجرا گردید روش پژوهش: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی و بر روی 110 نفر خانم باردار که برای توقف دردهای زایمانی زودرس بستری شده بودند، انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند بعد از عدم مهار درد بوسیله استراحت در بستر و مایع درمانی در گروه اول سولفات منیزیم تزریقی و در گروه دوم نیفیدیپین خوراکی تجویز شد. انقباضات رحم به صورت لمسی کنترل شد. آمار توصیفی جهت توصیف داده ها، آزمون تی مستقل جهت مقایسه میانگین ها و از آزمون کای دو جهت مقایسه فراوانی ها بین دو گروه به کمک نرم افزار SPSS.11 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین بیماران از نظر سن حاملگی و پاریته مادر اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. در هر دو گروه 46 نفر (6/83 درصد) بعد از 24 ساعت، دردهای زایمانی مهار شد. همچنین در هر دو گروه از نظر مهار درد های زایمانی بعد از 48 ساعت اختلاف معنی داری را نشان نداد. مجموع عوارض در گروه سولفات منیزیم 5/54 درصد و در گروه نیفیدیپین 22 درصد بود که عوارض در گروه سولفات منیزیم بیشتر بود. نتایج نوزادی در هر دو گروه با هم مشابه بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به مساوی بودن نتایج، توقف دردهای زایمانی در گروه سولفات منیزیم و نیفیدیپین بسته به مورد و با در نظر گرفتن سهولت مصرف و عوارض جانبی می توان از هر دو داروی فوق به طور آلترناتیو در اتاق زایمان برای توقف دردهای زایمانی استفاده کرد و با توجه به عوارض جانبی بیشتر در گروه سولفات منیزیم می توان در بیمارانی که فشارخون پایین ندارند از نیفیدیپین برای توقف دردهای زایمانی استفاده کرد.
    کلید واژگان: دردهای زودرس زایمانی, سولفات منیزیم, نیفیدیپین
    Khdijeh Rezaie Keikhaie, Kolsoom Rezaie Keikhaie, Maryam Khooshide, Aziz Shahraki Vahed
    Background And Objective
    Delivery before 37 weeks is called preterm labor. Preterm labor is one of the major problems in obstetrics, and the greatest cause of morbidity and mortality in the infants. This study was designed to compare the effects of oral Nifedipine and injectable magnesium sulfate for treatment of preterm labor in Ali-ebne-abitaleb hospital in zahdan, from 1384 to 1386.
    Materials and Methods
    This randomized and clinical trial study was performed on 110 pregnant women who were hospitalized for suppression of preterm labor pain. The participants were divided into two groups, randomly. The pain being not suppressed by bed rest and Fluid therapy, in the first group Magnesium Sulfate infused injection was performed, and the second group were given oral Nifedipine. Uterine contractions were controlled by touching. Descriptive statistics, an independent T-test and Chi-square calculated by SPSS (11) were used for statistical analyses.
    Results
    There were no significant statistical differences between groups, regarding the age of pregnancy and mother's parity. The results showed equal labor pains (83.6%) controlled in both groups in the first 24 hours. Also, comparison of labor pains suppression in both groups did not show significant differences after 48 hours. Overall, side effects in magnesium-sulfate-treated group (54.5%) were more than Nifedipine-treated group (22%). Neonatal outcomes were similar in both groups.
    Conclusion
    Regarding the equal results of this study, ease of consumption and related side effects depend on the specific case. We can use one of these two drugs for suppression of labor pains, alternatively. Nifedipine can be used in suppression of labor pains instead of magnesium sulfate patients who do not have low blood pressure.
    Keywords: Preterm labor pain, Magnesium Sulfate, Nifedipine
  • جواد سنچولی، نریمان مصفا، عزیز شهرکی واحد، غلامحسین فرجاه
    مقدمه
    لنفوسیت های B1 با دارا بودن عرضه بالایی از مارکر CD5، توانایی تمایز و تغییر شکل به سلول های شبه ماکروفاژی تحت عنوان سلول های B -1 را دارند. هدف از انجام این مطالعه، امکان جداسازی و تخلیص این رده منحصر به فرد از تشکیلات سلولی خون بند ناف می باشد.
    روش کار
    14 نمونه بند ناف نوزادان سالم از زایمان طبیعی یا سزارین انتخابی مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از هیدروکسی اتیل استارچ و یا ژلاتین 3% گلبول های سفید از گلبول های قرمز تفکیک شدند. کشت سلولی برای جدا سازی سلول های چسبنده از غیر چسبنده انجام شد. رده های سلولی لنفوسیتی خون بند ناف از محتویات باقی مانده لکوسیتی با استفاده از گرادیان غلظتی ماده فایکول و سانتریفوژ جداسازی شدند. به منظور ارزیابی مرحله تخلیص از آزمایش روزت لنفوسیتی استفاده شد.
    یافته ها
    با وجود عدم تفاوت بین شمارش سلولی در دو ماده رقیق سازی خون، میزان حیات سلول ها در روش هیدروکسی اتیل استارچ پایین تر از 87% است، در حالی که در روش رقیق سازی به کمک ژلاتین 3% فعالیت حیاتی سلول ها بین 90-95% محاسبه شد. نتایج آزمایش روزت لنفوسیتی نشان می دهد که میزان خالص سازی سلول های B-1 با روش فوق به میزان تقریبی 99% است.
    نتیجه گیری
    این فرایند نشان می دهد بیش تر سلول های B استخراج شده از خون بند ناف انسان از نوع سلول های B-1 می باشند و فرآیند ژلاتین 3% بهترین و مناسب ترین روش با در نظر گرفتن تعداد و میزان حیات سلول ها است.
    کلید واژگان: لنفوسیت های B, خون, ماکروفاژ
    J. Sanchooli, N. Mosafa, A. Shahraki Vahed, Gh Farjah
    Introduction
    B1 lymphocytes by having a large supply of CD5 as a marker have the capability of cell differentiation and distinguishing them into cells similar to macrophages B1 Cell. The aim of the study is to determine the possibility of separation and purification of this unique category from other cellular organizations of cord blood lymphocytes.
    Materials And Methods
    14 samples of the umbilical cord blood from normal delivery or elective cesarean were used. Dilutions of cells to purified circulating Leukocytes by the use of hydroxyl ethyl starch or 3% gelatin have been made and WBC was separated from RBC. In order to separate adhesive or non-adhesve cells، cell culture was done. By gradient ficoll and centrifuge، lymphocyte cells of the umbilical cord from the remaining leukocytes and mononuclear cells were purified and they were extracted from B lymphocytes by nylon wool columns. And rosette test was used for testing the extracted cells.
    Results
    In spite of lack of difference between cellular counts in the two blood dilution materials، the amount of cellular survival showed to be lower than 87% in hydroxyl ethyl starch method while in the dilution method with gelatin 3%، the cellular life was about 90-95%. The results of Rosette test showed that dilution amount of B1 cells by the above method was about 99%.
    Conclusion
    This process reveals that most of B cells extracted from cord blood are the of B1 cell type and the best and most suitable technique is gelatin 3% procedure with regard to the number and amount of cellular’s life.
    Keywords: B lymphocytes, Blood, Macrophage
  • شهربانو صالحین، فاطمه واثق رحیم پرور، عزیز شهرکی واحد، احمد عزیزی مقدم
    مقدمه
    دیابت نوع یک به عنوان شایع ترین اختلال غددی- متابولیکی دوران کودکی و نوجوانی یکی از بیماری های اصلی آسیب رسان به دستگاه های مختلف بدن است. این بیماری، به ویژه اگر به خوبی کنترل نشده باشد باعث اختلال در عملکرد محور هیپوتالاموس- هیپوفیز- تخمدان می شود. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط مقدار هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) و بی نظمی قاعدگی در دختران نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران می باشد.
    روش کار
    این مطالعه یک پژوهش طولی آینده نگر بود. واحدهای پژوهش شامل 60 نفر دختر نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک، 19-11 سال بود که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند، گردآوری اطلاعات به روش مصاحبه و استفاده از داده های بیوفیزیکال و ابزار گردآوری، پرسش نامه و ابزار آزمایشگاهی برای اندازه گیری هموگلوبین گلیکوزیله می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 6/86 درصد افراد قاعدگی طبیعی، 10 درصد الیگومنوره و 33/3 درصد آمنوره ثانویه داشتند. هیچ یک از واحدهای پژوهش آمنوره اولیه نداشتند. ارتباط آماری معناداری بین مقدار میانگین HbA1c و فواصل زمانی بین قاعدگی مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    در پژوهش حاضر میزان قند خون و هموگلوبین گلیکوزیله در دختران نوجوان مبتلا به دیابت نوع یک تاثیری بر نظم قاعدگی نداشت
    کلید واژگان: دیابت, هموگلوبین گلیگوزیله, دختران نوجوان, قاعدگی
    Sh Salehin, F. Vasegh Rahimparvar, A. Shahraki Vahed, A. Azizi Moghadam
    Introduction
    Type 1 diabetes mellitus (T1DM) is the most common endocrine problem seen in children and adolescents; it is one of the main diseases which damages the body organs such as disrupt hypothalamic pituitary-gonadal function if blood sugar is not well controlled. This study aimed to find the correlation between Glycosylated Hemoglobin and menstrual cycle length in Type 1 diabetic adolescent referred to Iran Diabetes Association.
    Materials And Methods
    This is a prospective longitudinal study. The subjects consisted of 60 diabetic girls aged 11-19 years selected by easy sampling method. The research instruments included a questionnaire, HbA1c sample laboratory test, interviews on the biophysical data. Data were analyzed through descriptive and inferential statistical tests.
    Results
    Our results showed that 86.6% of the patients had normal menstrual cycle.10% had oligomenorrhea and 3.33% amenorrhea. No one had primary amenorrhea. There was no statistically significant correlation between the mean HbA1c and menstrual cycle length.
    Conclusion
    In this study, blood sugar rate and HbA1c in adolescents showed no significant effect on the menstrual cycle.
    Keywords: Diabetes Mellitus, Glycosylated Hemoglobin, Female Adolescent, Menstruation
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد، احترام ابراهیمی
    زمینه و هدف
    اختلالات سلامت روانی، از معضلاتی هستند که در میان افراد شاغل در حرفه های یاری دهنده از جمله پرستاری به میزان زیادی مشاهده می شوند و می توانند موجب مشکلات روانی – اجتماعی زیادی شوند. لذا مطالعه حاضر به هدف تعیین وضعیت سلامت روانی کارکنان پرستاری انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع مقطعی است که طی آن کلیه کارکنان پرستاری (92 نفر) بیمارستان فاطمه زهرا (س) نجف آباد به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به وسیله پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه نشانگان روانی (The Symptom Checklist-90-R) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله آمار توصیفی و آزمون های آنالیز واریانس و تی مستقل تحت نرم افزار SPSS ویرایش 5/11 انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد 1/81% کارکنان پرستاری از سلامت روان برخوردار بودند و 9/18% آنان در مواجهه با اختلالات روان از جمله 3/7% شکایات جسمانی، 8/5% افکار پارانوییدی و5% اضطراب بوده اند.
    نتیجه گیری کلی: با توجه به یافته ها، توجه به سلامت روان کارکنان پرستاری جهت بهبود کیفیت مراقبت های پرستاری، ضروری است.
    کلید واژگان: تنش های شغلی, سلامت روان, کارکنان پرستاری
    Mardani Hamooleh M., Shahraky Vahed A., Ebrahimi E
    Background and Aim
    Mental health disorders are common problems among helping professionals such as nurses that create many psychosocial problems. This study aims to determine the mental health status of nursing staff.
    Material and Methods
    it was a descriptive, cross-sectional study. All of nursing personnel (n=92) in Fateme Zahra hospital in Najafabad city were recruited by census. Data was collected by The Symptom Checklist-90-R (SCL-90) and analyzed by descriptive statistics, t-test and ANOVA using SPSS-PC (v. 11.5).
    Results
    The finding showed that %81.1 of nurses was healthy and 18.9% of them were exposed to mental disorders. The most prevalent disorders were: 7.3% somatic disorders, 5.8 % paranoid thoughts and %5 anxieties.
    Conclusion
    According to the findings, more attention should be paid to mental health of nursing staff to improve quality care and to retain nurses.
  • Mardani Hamule M., Shahraky Vahed A
    The concept of information need and its importance in the hospital has great significance. Obstacles for supplying information needs must be investigated and removed. The aim of this study was to determine the conformity of the hospital library services and resources with the personnel information needs. This is an analytical descriptive research.The subjects of the study were chosen from the personnel of Fatemeh Zahra hospital in Najafabad. 110 employees were selected by a simple random sampling. Data was gathered by the questionnaires and it was analyzed by descriptive and analytic statistics. Results showed that the information need of the hospital staff is not in good compliance with library services and resources. From the staff point of view, the conformity level is low to moderate, in most cases. Variables such as sex and educational level are effective in this issue. It seems that to update the library resources and services, the staff common needs should be assessed periodically. And to study this conformity with the living standards, some actions must be taken.
  • عزیز شهرکی واحد، سودابه حامدی شهرکی، نصرت الله مسینایی نژاد، حسین شهدادی
    مقدمه و هدف
    کاهش کیفیت زندگی در بیماران دیابتی موجب اختلال در عملکرد زندگی آنها می گردد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به دیابت انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 100 بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به کلینیک دیابت شهرستان زابل به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه مشخصات فردی و پرسشنامه استاندارد شده کیفیت زندگی جمع آوری گردید و سپس با نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(آزمون دقیق فیشر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت..
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اکثر واحدهای مورد پژوهش زن (52درصد)، بین سنین 40-31 سال (35 درصد)، دارای سابقه ابتلا به بیماری دیابت بین 10-5 سال (43 درصد) بودند. 72 درصد از بیماران دیابتی دارای کیفیت زندگی نسبتا مطلوب، 27 درصد نامطلوب و تنها 1 درصد از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار بودند. همچنین بین کیفیت زندگی و مدت ابتلا به بیماری دیابت ارتباط معنی دار وجود داشت (003/0P-value=).
    نتیجه گیری
    کیفیت زندگی نشانه ای از کیفیت مراقبت های بهداشتی و برنامه های کنترل بیماری محسوب می گردد. با بررسی آن در کوتاه مدت می توان به نتایج موثری در جهت برنامه ریزی های آموزشی و حمایتی برای بیماران دیابتی و خانواده های آنها دست یافت.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, بیماران دیابتی, دیابت
  • عزیز شهرکی واحد، مرجان مردانی حموله، الهه اسدی بیدمشکی، مریم حیدری، سودابه حامدی شهرکی
    مقدمه و هدف
    اختلالات سلامت روانی، از معضلاتی هستند که در میان افراد شاغل در بیمارستان ها به میزان زیادی مشاهده می شوند و می توانند مشکلات روانی اجتماعی زیادی خلق نمایند. یکی از این مشکلات مهم،اختلال در کیفیت زندگی کاری کارکنان است. لذا هدف مطالعه حاضر، تعیین مؤلفه های تستSCL90 با کیفیت زندگی کاری کارکنان بیمارستان می باشد.
    روش کار
    دراین مطالعه توصیفی مقطعی، 200 نفر از کارکنان بیمارستان امیرالمومنین (ع) شهر زابل به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها به وسیله پرسشنامه مشخصات فردی، چک لیست نشانگان روانی (SCL-90) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزارSPSS ویرایش 17و آزمون های آماری مجذور کای انجام گردید.
    نتایج
    کیفیت زندگی کاری5/65 % کارکنان در حد نسبتا مطلوب بود. در مولفه های تستSCL90، در ابعاد اضطراب، خودبیمارانگاری، حساسیت بین فردی و پرخاشگری اختلال دیده شد.
    نتیجه نهایی: توجه به سلامت روان کارکنان بیمارستان ها جهت بهبود کیفیت زندگی کاری آنان امری ضروری است
    کلید واژگان: بهداشت روانی, کارکنان بیمارستان, کیفیت زندگی کاری
    A. Sharhraky Vahed, M. Mardani Hamuleh, E. Asadi Bidmeshki, M. Heidari, S. Hamedi Shahraky
    Introduction &
    Objective
    Mental health disorders are common problems among hospital personnel and can cause even more psychosocial problems. One of the most significant problems is dysfunction in the quality work life of the personnel. The aim of this study is to determine the items of SCL90 test with quality of work life (QWL) among the personnel of Amiralmomenin hospital in Zabol.
    Materials and Methods
    This is a cross-sectional descriptive study conducted on 200 health care workers working in Amiralmomenin hospital in Zabol who were selected by census method. After the data were collected using questionnaire (SCL-90 and QWL questionnaire)، they were analysed by SPSS.
    Results
    Our findings showed that 65. 5% of the personnel had relatively optimal work life. Other findings showed that there was an impairment in mental health of the personnel in the domains of anxiety، hypochondriasis، interpersonal sensitivity and aggressiveness.
    Conclusion
    According to the findings، paying more attention to mental health of the personnel to improve their quality of work life is essential.
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد، مهین روزی طلب
    مقدمه
    آموزش بیماران، سودمندی های زیادی از جمله افزایش رضایت مندی، بهبود کیفیت زندگی، کاهش عوارض بیماری ها، کاهش هزینه های درمانی و کاهش میزان مراجعه مجدد بیماران را به دنبال دارد. این مطالعه با هدف مقایسه اهمیت و اجرای خدمات آموزش به بیمار از دیدگاه پرستاران و بیماران انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، پرستاران بیمارستان فاطمه زهرا (س) نجف آباد اصفهان (90 نفر) و 120 نفر بیمار که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های جمع آوری شده به کمک نرم افزار SPSS به روش آمار توصیفی و استنباطی (آزمون من ویتنی یو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد بین دیدگاه پرستاران و بیماران درباره اهمیت و اجرای خدمات آموزش به بیمار تفاوت معنی دار وجود دارد (
    کلید واژگان: آموزش, پرستار, بیمار
    M. Mardani, A. Shahrakivahed, M. Rozitalab
    Introduction
    ‎ Patient education has many advantages such as:Increasing clients satisfaction,improving life ‎quality,decreasing the side effect of disease and treatment expenditure also decreasing the ‎readmission of patients.The main objective of this study was to compare the importance and ‎performance of patient education services in the view point of nurses and patients.
    Material And Methods
    ‎ In this descriptive-crosssectional study, all nurses of Fateme Zahra hospital of Najafabad ‎‎(n=90) and 120 patients were selected using convenience sampling method were recruited to ‎the study. Data were gathered using self-designed questionnares.The collected data were ‎analyzed by SPSS software using descriptive and analytical statistics(man-whitney u).‎
    Results
    ‎ Findings showed that there was significant differences between view point of nurses and ‎patients about importance and performance of patient education services (p
  • عزیز شهرکی واحد، مرجان محموله، جواد سنچولی، سودابه حامدی شهرکی
    مقدمه
    سلامت روان مطلوب به عنوان یکی از عوامل مهارکننده اثرات منفی استرس شغلی شناخته شده است. موقعیت های استرس زای زیادی در حرفه پرستاری وجود دارد که می توانند موجب مشکلاتی از قبیل نارضایتی، کاهش کارآیی، ترک خدمت یا تغییر شغل در پرستاران شوند. این مشکلات، صدمات جبران ناپذیری بر ارائه مراقبت بالینی به بیماران در پی دارد.این مطالعه با هدف تعیین رابطه سلامت روانی و استرس شغلی در پرستاران انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی و همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر زابل در سال 1388 تشکیل داده اند.150 نفر از کارکنان پرستاری به روش سرشماری به عنوان نمونه پژوهش،منطبق بر جامعه پژوهش،انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های روا و پایا شده سلامت روان گلدبرگ و استرس شغلی آلتمایر استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t، آنالیز واریانس و پس آزمون توکی) تحت نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد 3/57 درصد پرستاران دارای سلامت روان و 7/42 درصد در معرض اختلالات روان بوده اند و میزان استرس شغلی در آنها به ترتیب در7/50 درصد، 7/46 درصد و 7/1 درصد موارد شدید،‎ ‎متوسط و خفیف گزارش شد. ‎همچنین نتایج نشان دادند بین سلامت روان و استرس شغلی رابطه معنی دار وجود داشته است ( ‎0.05‎ > P ).
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها،‎ ‎توجه به سطح سلامت روانی پرستاران جهت کاهش میزان استرس های شغلی در آنان و بهبود کیفیت مراقبت های پرستاری از جانب آنان، ‎ضروری است.
    کلید واژگان: سلامت روان, استرس شغلی, پرستار
    A. Shahrakivahed, M. Mardani Hamuleh, J. Sanchuli, S. Hamei Sharakei
    Introduction
    ‎ One of the inhibitory factors in job stress is known to be mental health. There are several stressful ‎situations in nursing profession that could bring about problems such as dissatisfaction, low efficiency, ‎and retirement. These situations cause physical and mental problems that lead to irreversible damages ‎in nursing care. The aim of this study was to determine the relationship between mental health and job ‎stress among nurses.‎
    Material And Methods
    ‎ This is a descriptive study and the subjects consist of 150 nurses working in the educational hospitals ‎of Zabol University of Medical Sciences in 2009. The data were collected through anonymous ‎questionnaires, Goldberg mental health tool and Altmeyer job stress tool. The data were analyzed by ‎SPSS and descriptive (mean and standard deviation) and analytical statistics (Pearson correlation, t ‎test, analysis of variance and Tukey's test).‎
    Results
    ‎ The findings showed that 57‎‏.‏‎3% of the nurses were acceptable as to the level of health and 42‎‏.‏‎7% of ‎them were exposed to impaired mental health. Job stress in nurses in 50‎‏.‏‎7%, 46‎‏.‏‎7% and 1‎‏.‏‎7% of them ‎was severe, moderate and mild. Also, the findings showed that there was a relationship between ‎mental health and job stress among nurses (P‏>‏‎0.05).‎
    Conclusion
    ‎ According to the findings of this study, to reduce the job stress, it seems necessary to pay attention to ‎the mental health of the nurses so that the quality of nursing care increases. ‎
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد، زهرا مشتاق عشق
    هرچند روش های درمانی جدیدی برای بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید مد نظر قرار گرفته است، ولی دستاوردهای قابل توجهی در درک و درمان مشکلات روانی - اجتماعی و کیفیت خواب این بیماران حاصل نشده است. هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط سلامت عمومی با کیفیت خواب در مبتلایان به آرتریت روماتویید بوده است.
    روش کار
    مطالعه ی حاضر یک پژوهش مقطعی است. جامعه پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید مراجعه کننده به بیمارستان گلستان اهواز در سال 1387 بود که از میان آن ها 140 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. با بکارگیری پرسشنامه های استاندارد سلامت عمومی وکیفیت خواب، داده ها گرد آوری شد و از طریق محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون کای مربع و تی مستقل تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد سلامت عمومی 7/15 درصد بیماران مطلوب، 9/37 درصد نسبتا مطلوب و 4/46 درصد نامطلوب بود. کیفیت خواب 6/58 درصد آنان خوب و بقیه کیفیت خواب بدی داشتند. همچنین بین سلامت عمومی باکیفیت خواب بیماران همبستگی معنی دار وجود داشت (001/0=P و692/0=r).
    بحث و نتیجه گیری
    سلامت عمومی بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید می تواند با کیفیت خواب آنها ارتباط داشته باشد.
    کلید واژگان: سلامت عمومی, کیفیت خواب, آرتریت روماتویید
    M. Mardani Hamouleh, A. Shahraki Vahed, Z. Moshtagh Eshgh
    Introduction
    Although modern treatment methods for patients with rheumatoid arthritis have been recently implement, there has not been considerable achievement in understanding and treating psychosocial problems and sleep quality of these patients. The purpose of this study was to investigate the relationship between general health and sleep quality of rheumatoid arthritis patients.
    Material And Methods
    This study is a cross-sectional research. The subjects of this study were all of the patients referred to Golestan hospital in Ahvaz 2008; of them, 140 patients were selected through convenient sampling. The data were collected by General Health Questionnaire and sleep quality questionnaire and and analyzed using Spearman's correlation, chi-square and t- test.
    Results
    The results showed that % 15.7 of the samples had optimal general health, 37.9% had relatively optimal and 46.4% of them had no optimal general health. 58.6% of the cases had good sleep quality and 41.4% had bad sleep quality. Also, general health was significantly correlated with sleep quality (r=0/692, P=0/001).
    Conclusion
    General health in rheumatoid arthritis patients can relate to sleep quality of these patients.
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد، سودابه حامدی شهرکی
    هدف این پژوهش بررسی کیفی دیدگاه ها، نگرش ها و احساسات متخصصان پزشکی در رابطه با تبلیغ و مسائل اخلاقی مرتبط با آن است. بدین منظور 12 متخصص پزشکی (پوست، مو و زیبایی؛ جراحی؛ غدد؛ ارتوپدی؛ چشم) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه ی عمیق فردی صورت گرفت. داده های کلامی، پس از آن که کلمه به کلمه ثبت شدند مورد تحلیل محتوی قرار گرفتند. تحلیل نتایج به روش کلایزی در هفت مقوله قرار گرفت و نتایج به دست آمده نشان داد که پزشکان، تبلیغات پزشکی موجود را به دو صورت مناسب و نامناسب (اخلاقی و غیراخلاقی) دسته بندی کرده، موافق تبلیغ مناسب (اخلاقی) هستند. پزشکان مورد بررسی ضمن این که به شیوه های تبلیغی وقوف مطلوب داشتند شیوه های تبلیغی در ایران را اخلاقی تر ارزیابی کردند. پزشکان مورد بررسی دلیل استفاده ی برخی از پزشکان از شیوه های تبلیغی نامناسب را روحیه ی سودجویی، چشم و هم چشمی، نیازهای اقتصادی و شهرت طلبی قلمداد کرده، در عین حال اعتقاد داشتند که بهترین تبلیغ برای پزشک انجام دقیق و کامل فعالیت هایی است که در جامعه برای پزشکان در نظر گرفته شده است. در مجموع پزشکان در برخی تخصص های پزشکی، وجود تبلیغات نامناسب را رایج تر می دانند و به طور کلی تبلیغات نامناسب و غیراخلاقی را دون شان و موقعیت پزشکان می دانند.
    کلید واژگان: باورهای نظارتی, سبک های حل تعارض, کارکنان پرستاری, عملکرد
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد، زهرا مشتاق عشق
    مقدمه و هدف
    درک عوامل موثر بر فعالیتهای جسمی مبتلایان به بیماری های التهابی روده، در کنترل یا کاهش عوارض این بیماری تاثیر دارد. هدف این مطالعه، تعیین تاثیر برنامه آموزشی بر اساس الگوی مراحل تغییر بر فعالیت جسمی مبتلایان به بیماری های التهابی روده است.
    روش کار
    این مطالعه، از نوع نیمه تجربی است که طی آن 60 نفر از مبتلایان به بیماری های التهابی روده، با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شده و به روش تخصیص تصادفی به دو گروه تجربه وشاهد تقسیم شدند. این بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهر اهواز بود که پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک وفعالیتهای جسمی را قبل و یک ماه بعد از مداخله تکمیل نمودند. برنامه آموزشی بر اساس الگوی مراحل تغییر شامل جلسات مشاوره فردی و بحث گروهی برای گروه تجربه بود. اطلاعات گرد آوری شده با استفاده از نرم افزار spss وبا آزمون های تی و مجذورکای تجزیه و تحلیل شدند.
    نتایج
    بر اساس نتایج، مداخله موجب اختلاف معنی داری برای اثر بخشی برنامه های آموزشی بر اساس الگوی مراحل تغییر در مراحل خود کار آمدی، توازن تصمیم گیری و رفتار فعالیت جسمی در بیماران گروه تجربه گردید (05/0>P)ولی در گروه شاهد اختلافی مشاهده نشد.همچنین مداخله موجب اختلاف معنی دار بین دو گروه در مراحل خود کار آمدی، توازن تصمیم گیری و رفتار فعالیت جسمی بود وفرضیه پژوهش مورد پذیرش قرار گرفت. نتیجه نهایی: اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی مراحل تغییر بر رعایت سازه های آن الگو تاثیر مثبت داشته است. بنابراین پرستاران می توانند نقش موثری در جهت ارتقای سطح سلامت جامعه ایفا کنند که این نقش می تواند در حیطه های یاد دهی ومشاوره ای ایفا گردد.
    کلید واژگان: الگوی مراحل تغییر, بیماریهای التهابی روده, فعالیت جسمی
    M. Mardani Hamule, A. Shahraky Vahed, Z. Moshtagh Eshgh
    Introduction &
    Objective
    Understanding the determinants of physical activity in patients with inflammatory bowel diseases is effective in controlling or reducing the complications of these diseases. The purpose of this study is to determine the effect of educational program based on transtheoretical model(TTM) on physical activity in patients with inflammatory bowel diseases.
    Materials and Methods
    This study is a semi experimental research. 60 patients with inflammatory bowel diseases referring to Emam khomeini hospital in Ahvaz in 2008 were selected through purposeful method and then randomly divided into 2 groups.They completed questionnaires about demographics and physical activity before and after 1 month of intervention. The intervention program included tailored counseling and focus group based on transtheoretical model. d The data was analyzed with T-test and X2 using spss software.
    Results
    Our findings showed a significant difference for the effect of health educational program based on transtheoretical model on increasing change stages of self-efficacy, decisional balance and physical activity behavior in the case group(P<0/05)but showed no difference in the control group Also educational intervention caused significant difference between the 2 groups in self-efficacy, decisional balance and physical activity behavior and finally the hypothesis of the study was confirmed. .
    Conclusion
    Educational programs based on transtheoretical model have positive effects on observing the constituents of the TTM, thus nurses can play an effective role in promoting the health level of the society through counseling and educating
    Keywords: Inflammatory Bowel Diseases, Physical Activity, Trans Theoretical Model
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد
    مقدمه
    سرطان بیماری است که با تغییر شکل غیرطبیعی سلولها واز دست رفتن تمایز سلولی مشخص می شود. بیماران سرطانی دچار مشکلات جسمی، روانی واجتماعی زیادی می شوند که ممکن است این مشکلات باعث اختلال در روند کیفیت زندگی آنان گردد. به همین منظور پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط میان وضعیت سلامت روان وکیفیت زندگی در بیماران سرطانی صورت گرفته است.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی می باشد. در این تحقیق 90 بیمار سرطانی مراجعه کننده به بیمارستان شفای اهواز در سال 1387 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی 36 سئوالی (فرم کوتاه) گردآوری شد و با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون تی و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد بسیاری از حیطه های کیفیت زندگی با سلامت روان همبستگی معنی دار دارد. حیطه های عملکرد فیزیکی از کیفیت زندگی با 3 حیطه ی اضطراب، اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی همبستگی معنی دار نشان داد. حیطه سلامت روانی از کیفیت زندگی تنها با حیطه علایم شبه جسمی از سلامت روان هبستگی معنی دارنشان داد(02/0>P) و در نهایت در حیطه عملکرد اجتماعی از کیفیت زندگی با حیطه اختلال در عملکرد اجتماعی از سلامت روان همبستگی معنی دار مشاهده شد(05/0>P). همچنین حیطه های سلامت روان مثل اضطراب با 006/0=P در زنان بیشتر از مردان و علایم شبه جسمی با 025/0=P در زنان بیشتر از مردان ارتباط معنی دار را نشان داده است و از حیطه های کیفیت زندگی، عملکرد فیزیکی با 03/0=P در مردان بیشتر از زنان و درد جسمی با 001/0=P در زنان بیشتر از مردان، معنی دار می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش، حیطه های کیفیت زندگی بیماران سرطانی با حیطه های سلامت روان آنها رابطه دارد و سرطان بر جنبه های مختلف زندگی بیماران اثر گذاشته است.
    کلید واژگان: سلامت روانی کیفیت زندگی, سرطان
    M. Mardani Hamule, A. Shahraki Vahed
    Cancer is a disease that is determined by unnatural deformation and differentiation of cells.Cancer patients face psychosocial and physical problems that may have an impact on the patient's quality of life. The purpose of this study was to investigate the relationship between mental health and quality of life in cancer patients. This study was a correlational research. In this study, 90patients referred to Shefa hospital in Ahvaz were selected through convenient sampling in 2008. Data was collected by General Health Questionnaire and short form quality of life questionnaire (Sf-36) and analyzed using Spearman's correlation, t-test and ANOVAs test. The results showed that most domains in quality of life were correlated with mental health domains. General health perception and physical function domains were correlated significantly with 3 domains of mental health; anxiety, social function and depression. Somatoform symptoms were correlated significantly with mental health domain of quality of life (P<0.02). Finally, social function was correlated significantly with social dysfunction domain of life quality (P<0.05). Also, anxiety and somatoform domains of mental health had a more significant relationship in women than men (P=0.006 and P=0.025). From the quality of life domain, physical function had a more significant relationship in men than women (P=0.03), while bodily pain had a more significant relationship in women than men (P=0.001).
    Conclusion
    According to the findings, many quality of life domains were correlated with mental health domains and cancer had an effect on various aspects of patient's life.
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد
    مقدمه
    تبعیت از رژیم غذایی در بیماران دیابتی، یکی از ارکان مدیریت فردی دیابت است. از طرفی یکی از بهترین مدل هایی که در برنامه های آموزش بهداشت مورد استفاده قرار می گیرد، مدل باور بهداشتی می باشد. لذا هدف این مطالعه تعیین تاثیر آموزش بر اساس مدل باور بهداشتی بر تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در مبتلایان به دیابت نوع 2 می باشد.
    روش ها
    این مطالعه نیمه تجربی در بیمارستان فاطمه زهرا (س) نجف آباد انجام شد. شرکت کنندگان شامل 128 بیمار دیابتی (64 نفر در هر یک از دو گروه) بودند که به صورت نمونه گیری آسان انتخاب شدند. آموزش بر اساس مدل باور بهداشتی طی چهار جلسه 40 دقیقه ای برای گروه مداخله اجرا شد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه بود. اطلاعات طی 2 مرحله، قبل و 3 ماه بعد از مداخله جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
    یافته ها
    مقایسه دو گروه مداخله و کنترل بعد از مداخله نشان داد که بین همه اجزای مدل باور بهداشتی مشتمل بر حساسیت (001/0 P<) شدت (001/0 P=)، منافع درک شده (001/0 P=) و موانع درک شده (004=P) و همچنین عملکرد (تبعیت از رژیم غذایی) (001/0=P)، اختلاف معنی دار وجود داشت.
    نتیجه گیری
    آموزش به روش مدل باور بهداشتی بر تبعیت از رژیم غذایی دیابتی در مبتلایان به دیابت نوع 2 مؤثر بوده است.
    کلید واژگان: آموزش, تبعیت از رژیم غذایی, دیابت نوع 2, مدل باور بهداشتی
  • مرجان مردانی حموله، عزیز شهرکی واحد

    درک کارکنان ز بیمارستان خود، جو سازمانی آن را شکل می دهد. متداولترین عامل درونی ا ثرگذار روی جو بیمارستان، ویژگی های شخصیتی کارکنان است. هدف این پژوهش تعیین ارتباط جو سازمانی با ویژگی های شخصیتی کارکنان بیمارستان فاطمه الزهرا(س) نجف آباد بود.

    روش بررسی

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی همبستگی است. نمونه ی آماری 120 نفر از کارکنان بیمارستان فاطمه الزهرا(س) نجف آباد است که از طریق نمونه گیری در دسترس از کارکنان آن بیمارستان در سال 1387 انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ی شخصیت آیزنک در ابعاد چهارگانه درون گرایی، برون گرایی، ثبات هیجانی و روان رنجوری و پرسشنامه جو سازمانی در ابعاد ششگانه حمایتی، دستوری، تحدیدی، همکارانه، متعهدانه و غیرمتعهدانه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمونهای آماری مجذور کا و تی استفاده شد.

    یافته ها

    بین ویژگی های شخصیتی کارکنان در هر یک از ابعاد چهارگانه با جو سازمانی بیمارستان (باز و بسته) رابط های وجود نداشت. بین ابعاد چهارگانه شخصیت با ابعاد جو سازمانی به جز بعد غیرمتعهدانه رابط های مشاهده نشد. یافته ها بیانگر وجود رابطه بین ابعاد چهار گانه شخصیت با یکدیگر بود.

    نتیجه گیری

    کارکنان برونگراتر، از جو بیمارستانی متعهدانه تری برخوردارند. مدیران بیمارستا نها م یتوانند شناخت بیشتری درباره ویژگی های شخصیتی کارکنان برای انتخاب و گزینش بهتر آنها به دست آورند.

    کلید واژگان: جو سازمانی, بیمارستان, کارکنان, ویژگی های شخصیتی
    Mardani, Hamule M. *, Shahraky, Vahed A
    Introduction

    Personnel’s concept of hospital is formed organizational climate and the most common internal factor at hospital that affects organizational climate is personality characteristics of personnel. These characteristics effect on humanistic communications. The aim of this study was to determine the relationship between hospital personnel’s personality characteristics and organizational climate.

    Methods

    This is a descriptive-correlation research. The statistical sample consisted of 120 personnel of Fateme-ye Zahra hospital in Najafabad were selected from all personnel through the convenience sampling in 2008. The Eysenck Personality Questionnaire, covering personality aspects (introversion, extroversion, emotional stability and neuroticism) and organizational climate questionnaire in its six aspects (supportive, directive, restrictive, collegial, committed, and disengaged) were used for data gathering. Data were analyzed by descriptive statistics, chi-square test and t-test.

    Results

    There is no relationship between the personality characteristics of personnel and open/closed organizational climates. Also, no relationship was found between personality aspects and organizational climate except of disengaged. We found a positive relation among four aspects of personality.

    Conclusion

    Extrovert personnel need to possess more committed of organizational climate. Thus, the hospital managers need more cognition about personality characteristics to select them in a better way.

نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • عزیز شهرکی واحد
    عزیز شهرکی واحد

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال