به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

علی اکبر سیف

  • زهرا همائی مجاز، علی اکبر سیف*، رسول کرد نوقابی
    زمینه

    خواب یکی از مهم ترین فرآیندهای روانی فیزیولوژیکی برای عملکرد مغز و سلامت  روان است که سلامت انسان را کنترل می کند. کیفیت خواب در جامعه میان سالان ضرورت دارد و مشکلات خواب در این جامعه به عنوان یک عامل خطر اصلی برای مشکلات سلامت روانی و جسمی شناخته می شوند. تاکنون اثربخشی درمان های مختلفی بر بهبود کیفیت خواب میان سالان انجام شده است ولی مطالعه ای به بررسی مقایسه ای درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد نپرداخته است.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد بر بهبود اختلال بی خوابی در میان سالان انجام شد.

    روش

    روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مردان و زنان میان سال مبتلا به اختلال بی خوابی مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 1401 بود که به صورت نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه 20 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و گروه گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه اختلال بی خوابی (همائی مجاز و همکاران، 1402) بود. گروه های آزمایش به مدت 9 جلسه 75 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند و گروه گواه درمان معمول را دریافت کرد. پروتکل درمانی (کارنی و ادینجر، 2014) برای گروه شناختی رفتاری و پروتکل درمانی اکت (گای میدوز، 2014) برای گروه پذیرش و تعهد اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار SPSS نسخه 23 صورت گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که بعد از مداخله، هر دو روش درمان در مقایسه با گروه گواه باعث بهبود اختلال بی خوابی شدند و نتایج درمان در دوره پیگیری نیز حفظ شد (p<0.001)؛ اما درمان پذیرش و تعهد در مقایسه با درمان شناختی رفتاری بر بهبود اختلال بی خوابی میان سالان تاثیر بیشتری داشت (p<0.001).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش می توان گفت درمان شناختی رفتاری و پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی، روش مداخله ای مناسبی برای بهبود اختلال بی خوابی میان سالان است و روانشناسان، مشاوران بالینی و درمانگران می توانند برای کاهش مشکلات بیماران دچار اختلال بی خوابی با برگزاری کارگاه های روانشناختی مانند درمان شناختی رفتاری بی خوابی و درمان پذیرش و تعهد بی خوابی به عنوان درمان های راحت، در دسترس و کم هزینه برای کمک به این افراد اقدام کنند.

    کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, درمان پذیرش و تعهد, اختلال بی خوابی, میان سالان
    Zahra Homaie Mojaz, Ali Akbar Saif*, Rasool Kordnoghabi
    Background

    Sleep is one of the most important psychological and physiological processes for brain function and mental health that control human health. Sleep quality is essential in middle-aged society, and sleep problems in this society are recognized as a main risk factor for mental and physical health problems. So far, the effectiveness of various treatments have been performed to improve sleep quality in middle-aged people, but no study has compared cognitive behavioral therapy and acceptance and commitment therapy.

    Aims

    The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of cognitive behavioral therapy and acceptance and commitment-based therapy on improving insomnia in middle-aged people.

    Methods

    The research method was experimental with a pre-test and post-test design with a control group and a three-month follow-up. The statistical population of this research included all middle-aged men and women suffering from insomnia who referred to health centers in Hamedan city in 2022. 60 people were selected as available sampling and randomly divided into 3 groups of 20 people (two experimental groups and one control group), cognitive behavioral therapy, commitment and acceptance therapy and control group. The measurement tool in this research was the insomnia disorder questionnaire of Homai Maaz et al. (2023). The experimental groups were subjected to cognitive behavioral therapy based on acceptance and commitment for 9 sessions of 75 minutes respectively, and the control group received the usual treatment.

    Results

    The findings showed that after the intervention, both treatment methods improved the insomnia disorder compared to the control group, and the treatment results were maintained in the follow-up period (p<0.001); However, acceptance and commitment therapy compared to cognitive behavioral therapy had a greater effect on the improvement of middle-aged insomnia disorder (p<0.001).

    Conclusion

    According to the research results, it can be said that cognitive behavioral therapy and acceptance and commitment therapy, along with other therapeutic methods, are suitable intervention methods for improving insomnia disorder in middle-aged people. Psychologists, clinical counselors, and therapists can reduce the problems of patients with insomnia disorder by holding psychological workshops such as cognitive behavioral therapy for insomnia and acceptance and commitment therapy for insomnia as easy, accessible, and low-cost treatments to help these people.

    Keywords: cognitive behavioral therapy, acceptance, commitment therapy, insomnia disorder, middle age
  • سمیرا انتظاری، علی اکبر سیف*، الهام فروزنده
    زمینه

    تحقیقات نشان می‎دهد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش استرس و اضطراب زنان دارای تجربه عاطفی و جنسی روابط فرازناشویی موثر بوده است. اما در زمینه کاربرد این آموزش بر مولفه‎های شناختی، رفتاری و عاطفی نگرش به رفتار فرازناشویی در جامعه مورد تحقیق شکاف پژوهشی وجود دارد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر اصلاح نگرش به رفتار فرازناشویی بود.

    روش

    این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش از نوع آمیخته بود. جامعه آماری شامل 476 نفر از زنان شهر تهران در سال 1400 بود. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 16 نفر از زنان بود که به شیوه هدفمند برای مصاحبه دعوت شدند و در بخش کمی، حجم نمونه 30 نفر از زنان واجد شرایط بود که به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای تحلیل محتوای کیفی مصاحبه‎ها از روش کدگذاری باز و محوری بوسیله نرم افزار Maxqda و در بخش کمی از تحلیل کواریانس به وسیله نرم افزار SPSS24 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی عوامل موثر بر شکل گیری نگرش زنان به رفتار فرازناشویی در چهار عامل: 1. ضعف نگرش و ارزش های فردی؛ 2. ضعف در سبک زندگی و نقص بهزیستی زناشویی؛ 3. مشکلات مربوط به زندگی خانوادگی پیش از ازدواج؛4. نقص نظام آموزشی - فرهنگی - اقتصادی دسته‎بندی شد. نتایج اجرای روش آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد سطح معناداری (0/05 >P) را نشان داد که گویای اثربخش بودن روش مذکور بوده است.

    نتیجه گیری

    می توان گفت روش آموزش مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد منجر به تغییر و اصلاح نگرش این گروه از زنان به رفتار فرازناشویی شده‎است. لذا، کاربرد این پژوهش با حجم نمونه‎ های بیشتر به سایر پژوهشگران پیشنهاد می‎شود.

    کلید واژگان: اثربخشی درمان پذیرش و تعهد, رفتار فرازناشویی, زنان شهر تهران, نگرش مثبت به رفتار فرازناشویی
    Samira Entezari, Aliakbar Saif*, Elham Forouzandeh
    Background

    The research shows that the treatment based on acceptance and commitment has effectively reduced the stress and anxiety of women with emotional and sexual experiences of extramarital relationships. However, there is a research gap in applying this training to the cognitive, behavioral, and emotional components of the attitude toward extramarital behavior in the researched society.

    Aims

    The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of education based on the approach of acceptance and commitment to improving attitudes towards extramarital behavior.

    Methods

    This research was applied in terms of purpose and mixed type in terms of method. The statistical population included 476 women of Tehran in 2021. In the qualitative part, the sample size included 16 women who were invited for an interview in a targeted manner. In the quantitative part, the sample size was 30 qualified women randomly assigned to two experimental and control groups. The experimental group received eight sessions of training based on acceptance and commitment. To analyze the qualitative content of the interviews, the open and axial coding method was used using Maxqda software, and in the quantitative part, covariance analysis was used using SPSS24 software.

    Results

    The results of the qualitative content analysis of factors affecting the formation of women's attitudes towards extramarital behavior in four elements: 1. Weakness of attitude and individual values; 2. Weakness in lifestyle and defects in marital well-being; 3. Problems related to family life before marriage; 4. The shortcomings of the educational-cultural-economic system were categorized. The results of the implementation of the teaching method based on the acceptance and commitment approach showed a significant level (P < 0.05), indicating the mentioned method's effectiveness.

    Conclusion

    The teaching method based on the approach of acceptance and commitment has led to the change and modification of the attitude of this group of women towards extramarital behavior. Therefore, using this research with more samples is suggested to other researchers.

    Keywords: Effectiveness of acceptance, commitment therapy, extramarital behavior, Tehran women, positive attitude towards extramarital behavior
  • زهرا همائی مجاز، علی اکبر سیف*، رسول کردنوقابی
    مقدمه

    هدف پژوهش حاضر طراحی، ساخت و تعیین ویژگی های روانسنجی پرسشنامه تشخیص و علت یابی اختلال بی خوابی بود.

    روش

    روش پژوهش توصیفی و از نوع روانسنجی بود. جامعه ی آماری مورد مطالعه تمامی افراد میان سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب و برای بررسی روایی سازه، از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی بهره گرفته شده است.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد در پرسشنامه تشخیص بی خوابی 5 عامل با مقادیر ویژه بیشتر از یک، 62 درصد از واریانس کل نمره ها را تبیین می کنند. همچنین ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه تشخیص بی خوابی 88/0 بدست آمد. در پرسشنامه علت یابی اختلال بی خوابی 7 عامل با مقادیر ویژه بیشتر از یک، 65 درصد از واریانس کل نمره ها را تبیین می کنند و ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه علت یابی اختلال بی خوابی 94/0 بوده است. عامل های پرسش نامه اختلال بی خوابی شامل استرس خواب، کمیت خواب، الگوی خواب، کیفیت خواب و تداوم خواب و عامل های پرسشنامه علت یابی اختلال بی خوابی شامل؛ شرایط روانی، شرایط محیطی، شرایط اجتماعی، بهداشت خواب، شرایط جسمانی، مصرف مواد و الکل و نگرش به خواب بود.

    نتیجه گیری

    نتایج تحلیل عامل تاییدی در تمامی موارد بزرگتر از 5/0 بوده و مقادیر پایایی ترکیبی در تمامی مولفه ها بزرگتر از4/0 در هر دو پرسش نامه به دست آمد. بنابراین پرسش نامه مذکور از پایایی و روایی مطلوبی برخورداراست.

    کلید واژگان: بی خوابی, میان سالان, تحلیل عاملی, شهر همدان
    Zahra Homaie Mojaz, AliAkbar Saif *, Rasool Kordnoghabi
    Introduction

    The aim of the research was to design, construct and determine the psychometric characteristics of the insomnia disorder diagnosis and etiology questionnaire.

    Method

    The research method was descriptive and psychometric. The statistical population studied was all the middle-aged people who referred to the health centers of Hamedan city in 2022, and 300 people were studied using the available sampling method. At first, using the two-dimensional specification table, the items of the questionnaire were prepared and exploratory and confirmatory factor analysis was used to check the construct validity.

    Results

    The findings showed that in the insomnia diagnosis questionnaire, 5 factors with eigenvalues greater than one explain 62% of the variance of the total scores. Also, Cronbach's alpha coefficient for the whole insomnia diagnosis questionnaire was 0.88. In the insomnia disorder etiology questionnaire, 7 factors with eigenvalues greater than one explain 65% of the variance of the total scores, and Cronbach's alpha coefficient for the entire insomnia disorder etiology questionnaire was 0.94. Insomnia disorder questionnaire factors including sleep stress, sleep quantity, sleep pattern, sleep quality and sleep continuity and insomnia disorder etiology questionnaire factors include; Psychological conditions, environmental conditions, social conditions, sleep hygiene, physical conditions, consumption of drugs and alcohol, and attitude to sleep which explain insomnia and the causes of insomnia.

    Conclusion

    The results of the confirmatory factor analysis were greater than 0.5 in all cases and the composite reliability values in all components were greater than 0.4 in both questionnaires. Therefore, the mentioned questionnaire has good reliability and validity.

    Keywords: insomnia, middle aged, factor analysis, Hamadan city
  • فرخنده احمدآبادی، علی اکبر سیف*، نرگس باباخانی
    زمینه

    نقص توجه و تمرکز یکی از اختلالات شایع دوران کودکی و بزرگسالی است و بر روی عملکرد و انگیزه تحصیلی بسیاری از دانش آموزان تاثیر منفی به جا گذاشته است. سوال پژوهش حاضر این است که آیا آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی بر روی توجه و تمرکز و درک مطلب اثربخش هستند؟ و کدام اثربخش تر است؟

    هدف

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای و آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز و درک مطلب دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز بود.

    روش

    پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی و طرح پژوهش "پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر مدارس متوسطه اول شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز بودند که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. سپس در 3 گروه با شرایط مکانی و زمانی مشابه به صورت تصادفی گمارده شدند. نوجوانان گروه آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای، در معرض آموزش برنامه کاپیتان لاگ در 8 جلسه 30 دقیقه ای قرار گرفتند، گروه دوم آموزش نقشه مفهومی را در هم زمان مشابه دریافت کردند و گروه گواه هم دقیقا در معرض همان زمان و جلسات با آزمایش گر اما بدون هیچ گونه مداخلاتی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان دادند آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز دانش آموزان دارای نقص توجه و تمرکز اثربخش بود درحالی که آموزش نقشه مفهومی بر توجه و تمرکز اثربخش نبود و همچنین آموزش نقشه مفهومی بر درک مطلب اثربخش بود درحالی که بازتوانی شناختی رایانه ای بر درک مطلب اثربخش نبود. از بین دو روش آموزشی روش آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای بر توجه و تمرکز اثربخش تر بود و بین دو روش آموزشی بر روی درک مطلب تفاوت معناداری نشان داده نشد.

    نتیجه گیری: 

    آموزش بازتوانی شناختی رایانه ای با ایجاد محیط جذاب آموزشی می تواند به عنوان یک درمان مکمل در کنار مداخلات آموزشی دیگر برای افزایش توجه و تمرکز استفاده شود. همچنین آموزش نقشه مفهومی منجر به کسب و بازسازی ساختارهای شناختی و افزایش درک مطلب این دانش آموزان می گردد.

    کلید واژگان: بازتوانی شناختی رایانه ای, نقشه مفهومی, توجه و تمرکز
    Farkhondeh Ahmadabadi, Aliakbar Saif*, Narges Babakhani
    Background

    Attention Deficit Hyperactivity Disorder is one of the most common disorders in childhood and adulthood and has a negative impact on the performance and academic motivation of many students. The research is whether computer cognitive rehabilitation training and concept map training are effective on attention and concentration and comprehension? And which is more effective?

    Aims

    The aim of this study was to compare the effectiveness of computer cognitive rehabilitation training and concept map training on attention and concentration and comprehension of students with attention deficit and concentration.

    Methods

    The present study is a pilot study and research design "pre-test post-test with a control group. The study population included all female adolescents in the first secondary schools of Tehran who were studying in the academic year 1300-1499. The sample of the study included 60 students who The multi-stage random method was selected and then randomly assigned to 3 groups with similar spatial and temporal conditions.The adolescents in the computer cognitive rehabilitation training group were exposed to the Captain Log program in 8 sessions of 30 minutes, the second group was trained in the map. They received a similar concept at the same time, and the control group was exposed to exactly the same time and meetings with the experimenter but without any intervention, and multivariate analysis of covariance was used to analyze the data.

    Results

    The results showed that computer cognitive rehabilitation training was effective on students' attention and concentration deficits while concentration map training was not effective on attention and concentration and also concept map training was effective on comprehension while computer cognitive rehabilitation training was effective on Comprehension was not effective. Between the two training methods, the computer cognitive rehabilitation training method was more effective on attention and concentration and there was no significant difference between the two training methods on comprehension.

    Conclusion

    Computer cognitive rehabilitation training can be used as a complementary therapy along with other educational interventions to increase attention and concentration by creating an attractive educational environment. Also, concept map training leads to the acquisition and reconstruction of cognitive structures and increase comprehension of these students.

    Keywords: computer cognitive rehabilitation, concept map, attention, focus
  • سمیرا انتظاری، علی اکبر سیف*، الهام فروزنده

    مطالعه حاضر توصیفی- پیمایشی و از حیث هدف کاربردی بود. نمونه پژوهش شامل 437 نفر از کلیه زنان شهر تهران در سال 1400 بود. در ابتدا با استفاده از جدول مشخصات دوبعدی گویه های پرسشنامه تنظیم شد و برای بررسی روایی سازه، از تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی استفاده شد.نتایج نشان داد که 9 عامل با مقادیر ویژه بیشتر از یک، 5/60 درصد از واریانس کل نمره ها را تبیین می کند و ضریب آلفای کرونباخ برای هر یک از مولفه ها بیش از 6/0 بود. عامل های این پرسش نامه شامل: «عدم آگاهی و شناخت نسبت به مهارت های زندگی زناشویی، احساس ناخوشی و عدم شادی، نادیده گرفتن ارزش های زندگی متعهدانه، ملال در زندگی زناشویی، عدم شناخت نسبت به ارزش های زندگی مشترک،کنترل گری افراطی، تاثیر موقعیت های وسوسه انگیز، پاسخ به خشم فروخورده، عوامل مرتبط با نیازهای جنسی» است که می توانند علل رفتار فرازناشویی در زنان شهر تهران را تبیین کنند. نتایج تحلیل عامل تاییدی در تمامی موارد بزرگ تر از 5/0 بود و مقادیر پایایی ترکیبی در تمامی مولفه ها بزرگ تر از 7/0 به دست آمد؛ بنابراین پرسش نامه مذکور از روایی و پایایی مطلوبی بر خوردار بود و برای تشخیص و بررسی نوع و جهت نگرش نسبت به رفتار فرازناشویی مناسب است.

    کلید واژگان: نگرش, رفتار فرازناشویی, زنان شهر تهران, تحلیل عاملی
    Samira Entezari, Aliakbar Saif *, Elham Forouzandeh

    The present study was a descriptive survey and applied in terms of purpose. The statistical population of the research consisted of 437 women of Tehran in 2021. The questionnaire items were adjusted using a two-dimensional profile table first. Exploratory and confirmatory factor analysis was used to evaluate the validity of the structure. The results showed that nine factors with eigenvalues greater than 1 explained 60.5% of the total variance of the scores and Cronbach's alpha coefficient for each component was more than 0.6. Factors of this questionnaire including "lack of awareness and knowledge about marital life skills, feeling unhealthy and upset, ignoring the values of a committed life, boredom in marriage life, lack of knowledge about the values of cohabitation, extreme control, the effect of tempting situations, response to suppressed anger are factors associated to sexual needs" that can explain the causes of extramarital behavior in women of Tehran.The results of confirmatory factor analysis were greater than 0.5 in all cases and the values of combined reliability in all components were greater than 0.7. Therefore, the questionnaire had optimal validity and reliability and is suitable for diagnosing and evaluating the type and direction of attitudes toward extramarital behavior.

    Keywords: attitude, Extramarital Behavior, Women of Tehran, Factor analysis
  • شهلا انزلچی، علی اکبر سیف*، مهرداد نوابخش، هادی بهرامی

    هدف پژوهش حاضر بررسی انسجام، سبک فرزندپروی مقتدرانه، تعامل و ارتباط عاطفی در خانواده جوانان زندانی و غیر زندانی بود.. بدین منظور در یک پژوهش توصیفی، از جامعه ی آماری مشتمل بر تمامی پسران 19 تا 25 ساله ی مقیم در ندامتگاه شهر اراک تعداد 45 نفر به همراه والدینشان به روش در دسترس انتخاب و 45 نفر از پسران مشغول به تحصیل که سابقه ی تخلف انضباطی نداشتند به همراه والدینشان با آنها همتا شدند. ابزار اندازه گیری در پژوهش حاضر پرسشنامه های جمعیت شناختی، اقتدار والدین، انسجام خانواده و مصاحبه ساختارمند ویژه والدین بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و یکراهه (ANOVA) تحلیل شد. نتایج نشان داد که در خانواده های زندانی به طور معناداری انسجام خانواده، استفاده از سبک فرزند پروری مقتدرانه، تعامل و ارتباط عاطفی کمتر از خانواده های غیر زندانی است. علاوه بر این در هر دو گروه بین انسجام خانواده و سبک فرزند پروری مقتدرانه رابطه مثبت وجود داشت (P<0.05)

    کلید واژگان: انسجام خانواده, سبک فرزندپروری, تعامل خانواده, ارتباط عاطفی خانواده, جوانان زندانی
  • آتوسا صادق پور، جواد خلعتبری*، علی اکبر سیف، علی شهریاری احمدی
    زمینه و هدف

     بعد روانی بیماران مبتلا به سرطان به اندازه درمان جسمانی آن ها اهمیت دارد و به آنان در پیگیری و ادامه درمان کمک می کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش خستگی ناشی از سرطان و میزان عوارض شیمی درمانی (تهوع و استفراغ) در بیماران مبتلا به سرطان انجام شد.

    روش بررسی

    این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی بیماران سرطانی بیمارستان رسول اکرم (ص) در شهر تهران تشکیل دادند که در سال 1396 به منظور دریافت شیمی درمانی به این بیمارستان مراجعه کرده بودند. به روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خستگی ناشی از سرطان (اوکمیاما و همکاران، 2000) و پرسشنامه ارزیابی تهوع و استفراغ (رودز و مک دنیل، 1999) بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. آموزش ذهن آگاهی با استفاده از بسته آموزشی نوروزی و همکاران (2017) در هشت جلسه 90 دقیقه ای صرفا برای گروه آزمایش انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره در سطح معناداری 0٫05 صورت گرفت.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از تفاوت معنادار در پس آزمون بین دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای خستگی ناشی از سرطان (0٫001>p) و میزان عوارض شیمی درمانی (تهوع و استفراغ) (0٫001>p) بود.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های این پژوهش می توان گفت، آموزش ذهن آگاهی در کاهش خستگی ناشی از سرطان و میزان عوارض شیمی درمانی (تهوع و استفراغ) تاثیر دارد و می توان از آن به عنوان روشی در کنار روش های پزشکی به منظور درمان سرطان استفاده کرد.

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, خستگی, عوارض شیمی درمانی, سرطان
    Atousa Sadeghpour, Javad Khalatbari*, AliAkbar Seyf, Ali Shahriari Ahmadi
    Background & Objectives

    Cancer refers to the cell masses with malignant properties. Cancers are among the most common and severe diseases observed in clinical medicine. Patients describe fatigue resulting from cancer as very severe, chronic, and frustrating that does not eliminate with rest. Fatigue presents a negative effect on various aspects of individuals’ quality of life. The standard cancer treatment is often chemotherapy, which can generate symptoms, such as nausea, fatigue, anorexia, pain, and sleep disturbances. One of the most frequent and severe adverse effects of chemotherapy is nausea and vomiting. The psychological dimension of cancer patients’ lives is as essential as their physical therapy and helps them with treatment adherence. The present study aimed to evaluate the effects of mindfulness training on cancer–induced fatigue and the rate of chemotherapy adverse effects (nausea & vomiting) in cancer patients.

    Methods

    This was a quasi–experimental study with a pretest–posttest and a control group design. The statistical population of this study included all cancer patients receiving chemotherapy in Rasoul Akram Hospital in Tehran City, Iran, in 2017. Of this population, by referring to the records and pathology reports of patients by the oncologist, 30 subjects were selected as the study sample by random sampling method. Consequently, they were randomly placed in the experimental and the control groups (n=15/group). The inclusion criteria were having one cancer type, receiving chemotherapy interventions, an age range of 25–55 year, a minimum diploma degree, no disability or severe mental disorders (based on the medical records), and no use of drugs that stimulate the nervous system (based on medical records). Besides, the exclusion criteria of the study were absence from >3 sessions, not completing home tasks, the occurrence of unforeseen events, and unwillingness to cooperate in the study. The research instruments included the Cancer Fatigue Scale (Okuyama et al., 2000) and the Index of Nausea and Vomiting Assessment (Rhodes & McDaniel, 1999). These inventories were administered to the study groups at pretest and posttest steps. Furthermore, mindfulness training was performed only for the experimental group. Mindfulness therapy was performed in eight 90–minute weekly sessions for two months, using the training package of Norouzi and associates (2017). The obtained data were analyzed using descriptive statistics, such as mean and standard deviation, and inferential statistics, including univariate Analysis of Covariance (ANCOVA) in SPSS. The significance level of the tests was considered 0.05.

    Results

    The univariate ANCOVA data suggested a significant difference in the posttest scores of cancer–induced fatigue (p<0.001) and the rate of chemotherapy complications (nausea & vomiting) (p<0.001) between the experimental and control groups. The effect size for cancer–related fatigue and the side effects of chemotherapy was measured as 0.20 and 0.18, respectively.

    Conclusion

    Based on the current research findings, mindfulness training could effectively reduce cancer–induced fatigue and the rate of chemotherapy complications (nausea & vomiting); thus, this approach can be used along with medical methods for treating this population.

    Keywords: Mindfulness, Fatigue, Chemotherapy, Adverse effects, Cancer
  • سوسن فرخی، علی اکبر سیف*، علیرضا کیامنش
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر خلاقیت دانش‏آموزان انجام شد.

    روش ها

    روش پژوهش حاضر آزمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش‏آموزان پایه ی هفتم شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 120 دانش آموز (60 دانش آموز دختر- 60 دانش آموز پسر) به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خلاقیت تورنس استفاده شد که در  مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    نتایج نشان داد که دو روش آموزشی راهبرد تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر افزایش خلاقیت دانش آموزان تاثیر معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین دانش آموزان دختر و پسر از لحاظ اثر بخشی این دو روش آزمایشی بر خلاقیت دانش آموزان وجود ندارد. لیکن نتایج نشان داد که بین اثر بخشی دو روش آزمایشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خود نظم دهی بر خلاقیت دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد و می توان گفت که این دو روش آموزش به یک میزان اثر بخش بوده اند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی در باعث افزایش خلاقیت دانش آموزان می شود و اثر این دو روش بر خلاقیت دانش آموزان دختر و پسر یکسان است.

    کلید واژگان: خلاقیت, خودنظم دهی, راهبردیادگیری تجسم کردن
    Sosan Farokhi, AliAkbar Seif*, Alireza Kiamanesh
    Background and Aim

    The purpose of this study was to compare the effectiveness of teaching the learning strategy of visualization and self-regulation education on studentschr('39') creativity.

    Materials and Methods

    The present study was experimental. The research population consisted of all 7th grade students in Tehran during the academic year 1397-1396. Using multi-stage cluster sampling, 120 students (60 female students, 60 male students) were selected as sample. To collect data, the Torrance Creativity Questionnaire was used which was carried out in the pre-test and post-test. Data were analyzed using covariance statistical test.

    Results

    The results showed that two educational methods of visualization and self-regulation education on increasing the creativity of students have a significant effect. The results also showed that there is no significant difference between male and female students regarding the effectiveness of these two experimental methods on studentchr('39')s creativity. However, the results showed that there is no significant difference between the effectiveness of two experimental methods of teaching the learning strategy of visualization and self-discipline education on studentschr('39') creativity, and it can be said that these two methods of teaching have been effective.

    Conclusion

    The results showed that learning the learning strategy of visualization and self-regulation education in increasing the creativity of students is the same and the effect of these two methods on the creativity of female students is similar.

    Keywords: creativity, self-regulation, strategy, visualization
  • فاطمه عطایی، عبدالجواد احمدی*، علیرضا کیامنش، علی اکبر سیف

    هدف از اجرای این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای جرات ورزی بر افزایش انگیزش تحصیلی و کاهش اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان پایه یازدهم شهر تهران بوده است. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دانش آموزان پایه یازدهم شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. 80 دانش آموز دبیرستانی به عنوان نمونه با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابتدا از میان پنج منطقه جغرافیایی، منطقه غرب تهران انتخاب شد، سپس از دو منطقه 2 و 5 ، شش مدرسه دخترانه و پسرانه (از هر منطقه 12 مدرسه) به تصادف انتخاب شدند. به همه 840 دختر و 768 پسر، پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) و انگیزش تحصیلی عبدخدایی و همکاران (1387) داده شد. با توجه به نقطه برش پرسشنامه ها، 40 دانش آموز دختر و 40 دانش آموز پسر با اعتیاد به اینترنت بالا و انگیزش تحصیلی پایین انتخاب و در چهار گروه به تصادف جایگزین شدند. گروه های آزمایش، طی هشت جلسه دو ساعته تحت آموزش مهارتهای جرات ورزی قرار گرفتند، در حالی که گروه های کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد که آموزش مهارت جرات ورزی در افزایش انگیزش تحصیلی در دانش آموزان و کاهش اعتیاد به اینترنت تاثیرگذار است. با توجه به سودمندی آموزش جرات ورزی از آن می توان به عنوان یک روش کارآمد و موثر در  مدارس سود جست.

    کلید واژگان: اعتیاد به اینترنت, انگیزش تحصیلی, مهارتهای جرات ورزی, دانش آموزان
    F. Ataei, A. Ahmadi*, A. R. Kiamanesh, A. A. Saif

    This study set out to examine the impact of assertiveness training on the level of academic motivation and Internet addiction of high school students in Tehran. This quasi-experimental research had a pretest-posttest control group design. The statistical population of the study was comprised of all Tehrani 11th graders in school year 2017-18.  The drawn sample (N=80) was selected by multi-stage cluster sampling method and was assigned to two experimental (N=40) and two control groups (N=40). The instruments included the Academic Motivation Questionnaire (Abdekhoda’ee et al., 2008) and the Internet Addiction Test (Young, 1998). The experimental groups were given eight two-hour sessions of assertiveness training, while the control group received no intervention. At the end of the training, academic motivation and Internet addiction were measured during posttest phase and the data were analyzed via ANCOVA. The results indicated that the assertiveness training significantly reduced Internet addiction in students and it improved their academic motivation. Consequently, assertiveness training could be utilized as an effective method at schools.

    Keywords: Internet addiction, academic motivation, assertiveness skills, students
  • آتوسا صادق پور، جواد خلعتبری*، علی اکبر سیف، علی شهریاری احمدی
    زمینه

    فرسودگی مرتبط با سرطان، از عواملی است که سلامت روانی افراد مبتلا به سرطان را تحت تاثیر قرار می دهد. اما مسئله اصلی اینست که آیا درمان متمرکز بر شفقت و آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه و فرسودگی افراد مبتلا به سرطان تاثیر دارند؟

    هدف

    مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه و فرسودگی مرتبط با سرطان در افراد مبتلا به سرطان بود.

    روش

    از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران سرطانی بیمارستان پیامبر اکرم (ص) بود که در سال 1396 به منظور شیمی درمانگری مراجعه کرده بودند. تعداد 60 نفر به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی ساده در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه نمو پس از سانحه تدسچی و کاهلون (1996) و مقیاس فرسودگی مرتبط با سرطان اوکمیاما و همکاران (2000)، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی (بی یر، 2014) و مداخله شفقت درمانگری گیلبرت (2005). داده ها از طریق تحلیل کواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی برونفرونی و ال - ماتریکس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    ذهن آگاهی و درمان متمرکز بر شفقت بر افزایش نمو پس از سانحه و کاهش فرسودگی بیماران تاثیر معنادار داشتند (0/01<p). همچنین آموزش ذهن آگاهی بر نمو پس از سانحه اثربخشی بیشتری نسبت به درمان متمرکز بر شفقت داشت اما بین میزان اثربخشی دو روش مذکور بر فرسودگی مرتبط با سرطان تفاوتی وجود نداشت (0/01<p).

    نتیجه گیری

    می توان جهت افزایش نمو پس از سانحه و کاهش فرسودگی افراد مبتلا به سرطان از آموزش ذهن آگاهی و مداخلات درمان متمرکز بر شفقت استفاده کرد

    کلید واژگان: ذهن آگاهی, درمان متمرکز بر شفقت, نموپس از سانحه, فرسودگی, سرطان
    Atousa Sadeghpour, Javad Khalatbari*, AliAkbar Seif, Ali Shahriariahmadi
    Background

    Cancer-related burnout is one of the factors affecting the mental health of people with cancer. But the key question is whether compassion-focused therapy and mindfulness training can affect traumatic development and burnout in people with cancer?

    Aims

    To compare the effectiveness of therapy focused on compassion and mind training on traumatic development and cancer-related burnout in cancer patients.

    Method

    The experimental design was pre-test and post-test. The statistical population included all cancer patients of Prophet Akram Hospital who were referred for chemotherapy in 1396. Sixty subjects were selected by purposive sampling method and were randomly divided into three groups of 20 (two experimental and one control group). Instruments include the Teddych & Kahlone Trauma Disaster Questionnaire (1996) and the Okimama et al. Cancer Burnout Scale (2000), Mindfulness-Based Intervention (Bayer, 2014), and Gilbert Compassion Therapy Intervention (2005). Data were analyzed by multivariate analysis of covariance, extrapolated follow-up test and L-matrix.

    Results

    Mindfulness-awareness and compassion-focused therapy had a significant effect on increasing traumatic development and decreasing burnout in patients (P<0/01). Also, mindfulness training on post-traumatic development was more effective than compassionate focused therapy, but there was no difference between the effectiveness of the two methods on cancer-related burnout (P<0/01).

    Conclusions

    Mindfulness training and compassion-focused therapy interventions can be used to increase traumatic development and reduce burnout in cancer patients.

    Keywords: Compassionate focused therapy, burnout, cancer, mindfulness
  • فاطمه عطایی، عبدالجواد احمدی*، علیرضا کیامنش، علی اکبر سیف
    این پژوهش به بررسی تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر انگیزش تحصیلی در دانش آموزان پایه یازدهم شهر تهران پرداخته است. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه یازدهم مدارس متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی 96- 1397 مشغول به تحصیل بودند تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 80 دانش آموز که دارای نمرات پایینی در انگیزش تحصیلی بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند و در 4 گروه (2 گروه آزمایش و 2 گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه های آزمایشی طی 8 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. سپس از هر چهار گروه مجددا پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری و تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری موجب افزایش انگیزش تحصیلی در دانش آموزان دختر و پسر شده است. با توجه به اثرات مثبت تمرینات ذهن آگاهی بر افزایش انگیزش نسبت به تحصیل، پیشنهاد می شود که معلمان و مدرسان تعلیم و تربیت با آموزش ذهن آگاهی در مدارس و ایجاد شرایط مناسب برای رشد خودکارآمدی فرصت های بیشتری را برای افزایش انگیزش تحصیلی در دانش آموزان فراهم کنند.
    کلید واژگان: ذهن آگاهی, انگیزش تحصیلی, دوره متوسطه
    F Ataei, A Ahmadi *, A.R Kiamanesh, A.A Saif
    This research was conducted to assess the impact of mindfulness on academic motivation among the 11th-grade students in Tehran.  As an experimental research, we employed a pre- and post-test with a control group. The participants included all 11th-grade students who were studying in District Two of Tehran country in 2017-2018. The researchers utilized multi-phase cluster sampling to choose 80 students (40 female and 40 male students), who showed lower scores on their academic motivation test, and randomly placed them into four groups of participants (two experimental groups and two control groups).  The experimental groups received mindfulness training in eight sessions. Then all participants were given Academic Motivation as the post-test. The data were analyzed using Analysis of Covariance, and Multivariate Analysis of Covariance. The results indicated that mindfulness practice had a significant impact on increasing academic motivation in female and male students. Due to the positive impact of mindfulness practices on students to increase their academic motivations, it is suggested that teachers and educators create a motivating academic environment by encouraging students’ self-efficacy and providing mindfulness technique.
    Keywords: Academic motivation, high school, mindfulness
  • سوسن فرخی*، علی اکبر سیف، علیرضا کیامنش
    زمینه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر مهارت حل مساله دانش‏آموزان انجام شد.
    روش بررسی
    روش پژوهش حاضر آزمایشی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش‏آموزان پایه ی هفتم شهر تهران بود که در سال تحصیلی 1397-1396 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای 120 دانش آموز (60 دانش آموز دختر- 60 دانش آموز پسر) به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه حل مساله هپنر و پترستن استفاده شد که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که دو روش آموزش راهبرد تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی بر افزایش مهارت حل مساله دانش آموزان اثر بخش بود، اما بین تاثیر این دو روش تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین مشخص شد که آموزش راهبرد تجسم کردن موجب افزایش میانگین مولفه اعتماد به حل مسایل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی می شود، اما آموزش خودنظم دهی تنها در مولفه‏ی اعتماد به حل مسایل و سبک گرایش اجتناب اثر معناداری داشت. همچنین نتایج نشان داد آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن در مولفه کنترل شخصی بیشتر از آموزش خودنظم دهی اثر بخش بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که آموزش راهبرد یادگیری تجسم کردن و آموزش خودنظم دهی در مهارت حل مساله بر دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر اثر داشت. لیکن در مولفه ی اعتماد به حل مسایل آموزش راهبرد تجسم کردن برای دانش آموزان پسر اثر بخش تر از دانش آموزان دختر بود و آموزش خودنظم دهی برای دانش آموزان دختر اثر بخش تر از دانش آموزان پسر بود.
    کلید واژگان: حل مساله, خودنظم دهی, راهبردیادگیری تجسم کردن
    Sosan Farokhi*
    Background and Aim
    The purpose of this study was to compare the effectiveness of teaching strategy learning and visualization and self-regulation training on student problem solving skills.
    Materials and Methods
    The present research was experimental. The research population consisted of all 7th grade students in Tehran during the academic year 1397-1396. Using multi-stage cluster sampling, 120 students (60 female students, 60 male students) were selected as sample. A questionnaire for solving the Hepner and Peterston questionnaires was used to collect data, which was carried out in two stages: pre-test and post-test. Data were analyzed using covariance statistical test.
    Results
    The findings showed that two methods of teaching visualization strategy and self-regulation training were effective on increasing students' problem solving skills, but there was no significant difference between the effects of these two methods. It was also found that the training of visualization strategy increased the mean of the component of trust in problem solving, the style of avoidance tendency and personal control, but self-regulation education had a significant effect only on the component of trust in problem solving and the style of avoidance tendency. Also, the results showed that learning the learning strategy of visualization in the component of personal control was more effective than self-regulation education.
    Conclusion
    The results showed that learning the learning strategy of visualization and self-regulation education in problem-solving skills influenced the male students more than female students. However, in the component of trust, the problem of teaching visualization strategies for male students was more effective than female students, and self-regulation education for female students was more effective than male students.
    Keywords: problem solving, self-regulation, strategy, visualization
  • علی اکبر سیف*، حسن احدی، هادی بهرامی، فرانک نمیرانیان
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد دبیرستان های دخترانه هوشمند و غیرهوشمند از لحاظ پرورش توانایی تولید دانش در دانش آموزان سال سوم دبیرستان (پایه یازدهم) انجام شد. روش پژوهش از نوع پس رویدادی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان سال سوم دبیرستان های دخترانه منطقه (8) تهران که شامل 10 دبیرستان دولتی، 6 دبیرستان غیرانتفاعی(غیردولتی) و یک دبیرستان هوشمند با جمعیتی حدود 1020 نفر است. تعداد 260 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین مدارس غیرهوشمند و هوشمند انتخاب شدند. برای سنجش توانایی تولید دانش از آزمونی که پژوهشگر بر اساس اصول روان سنجی ساخته استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t برای مقایسه میانگین های دو گروه مستقل انجام گرفت. نتایج گویای آن بود که تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد و دبیرستان های هوشمند در زمینه پرورش توانایی تولید دانش در دانش آموزان نسبت به دبیرستان های غیرهوشمند عملکرد بهتری داشته اند و فاوا می تواند به معنای فن بهره برداری از اندیشه های انسانی باشد. در این مدارس دانش آموزان می توانند با منابع علمی جهان، آموزگاران، و دانش آموزان سایر مدارس در ارتباط بوده و فضای آموزشی به جای انتقال یکطرفه اطلاعات به روش های دوسویه کسب دانش هدایت شده و با تغییر نقش آموزگاران بر تسهیل جریان آموزش و یادگیری، دانش آموزان خود خالق دانش و اطلاعات خواهند بود.
    کلید واژگان: مدرسه, آموزش, یادگیری, دانش
    aliakbar seyf*, hassan ahadi, hadi bahrami, faranak namiriyan
    The current research is aimed in performance comparison of smart and non smart female high schools on ground of development of knowledge production capability in third grade high school.The research method is ex post facto and performed for evaluation of function of these schools and research is applicable objectively. Statistic society includes third grade female high school district 8th of Tehran, which includes 10 public schools, 6 non public schools, one smart school with population of 1020 . 260 persons, were selected by stratified random sampling among smart and non smart schools. Capability of knowledge generation was measured by test made by researcher on basis of psychometrics principles. Analysis of data with use of t test was done to compare the two independent groups. The result indicated that a significant difference exists between the two groups and smart schools have had better performance in regard to development of knowledge production capability, and communication technology can mean process technology in human thoughts. In these schools, students can get in touch with world scientific sources acts and meet teachers and students from other schools and educational environment can act bilateral channel to gain knowledge instead of one way channel and by changing the role of teachers, effect the facilitation of teaching and learning trend, thereby students are creator of knowledge themselves.
    Keywords: School, teaching, learning, knowledge
  • فاطمه خرمی*، علی اکبر سیف، علیرضا کیامنش، فریبرز درتاج
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در کاهش اضطراب امتحان و افزایش نگرش نسبت به مدرسه در دانش-آموزان پایه یازدهم شهر تهران است. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه یازدهم شهر تهران، در سال تحصیلی 97-1396، بودند. از جامعه مذکور، با استفاده از روش خوشه ایچند مرحله ای، 88 دانش آموز (44 دختر و 44 پسر) که نمرات بالایی در پرسشنامه اضطراب امتحان فریدبن (1997) و نمرات پایینی در پرسشنامه نگرش به مدرسه مک کوچ و سیگل(2003)، کسب کرده بودند، انتخاب و به تصادف در 4 گروه (2 گروه آزمایش و 2 گروه کنترل) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایشی، در 8 جلسه 2 ساعته، پروتکل ذهن آگاهی را دریافت کردند. پس از اتمام جلسات، تمامی آزمودنی ها مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند و یافته های پژوهش نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در کاهش اضطراب امتحان و افزایش نگرش به مدرسه تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: اضطراب امتحان, ذهن آگاهی, نگرش نسبت به مدرسه, دانش آموزان
    Fatemeh Khorrami *, Aliakbar Saif, Ali Reza Kiamanesh, Fariborz Dortaj
    The purpose of current study was the effectivness of mindfulness training in reducing the test anxiety and increasing the attitude toward school in 11th grade students in Tehran. The research method is experimental with pretest-posttest design with control group. The statistical population of the study consisted of all students of the 11th grade students of Tehran in the academic year of 2017-2018. From this population, by using a multi-stage clustering method, 88 students (44 girls and 44 boys) who had high scores in Friedben's Anxiety Inventory (1997) and low scores in attitudes toward Schools the McCoach & Siegle Inventory (2003), were selected and randomly assigned to 4 groups (2 experimental and 2 control groups). Then, experimental groups received a Mindfulness protocol in 8 sessions of 2 hours. After completion of the sessions, all subjects were re-evaluated. The data were analyzed by using univariate analysis of covariance (ANCOVA) and multivariate analysis of covariance (MANCOVA). The findings of this study showed that mindfulness training is effective in reducing the test anxiety and increasing the attitude toward the school.
    Keywords: Test anxiety, Mindfulness, Attitudes Towards School, students
  • فاطمه خرمی، علی اکبر سیف*، علیرضا کیامنش، فریبرز درتاج
    زمینه
    بازخورد مثبت به مدرسه، محتوای درسی و رفتارهای معلم، باعث ایجاد انگیزش یادگیری در دانش آموزان می شود. یادگیرندگان خودنظم جو به واسطه خود آگاهی از فرآیندهای فکری خود و دانستن چگونگی استفاده از راهبردهای یادگیری، دارای این بازخورد مثبت هستند. از این رو مسئله پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش خودنظم جویی در دانش آموزان دارای بازخورد پایین به مدرسه بوده است.  
    هدف
    این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی خودنظم جویی در افزایش بازخورد نسبت به مدرسه در دانش آموزان پایه یازدهم انجام گرفت. 
    روش
    روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 88 دانش آموز (44 دختر و 44 پسر) پایه یازدهم دارای نمرات بازخورد نسبت به مدرسه پایین بودند که با روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بازخورد نسبت به مدرسه مککوچ و سیگل (2003) بود. و برای تجزیه تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. 
    یافته ها
    نتایج نشان دهنده افزایش معنادار بازخورد نسبت به مدرسه در دانش آموزان دختر و پسر گروه آزمایشی بود (P<0/01).
    نتیجه گیری
    بدین معنی که کسب توانش های خود نظم جویی باعث شده دانش آموزان در مقایسه با قبل، عملکرد بهتری در یادگیری از خود نشان دهند، که این مهم، افزایش بازخورد مثبت به مدرسه را به دنبال داشت.
    کلید واژگان: خودنظم جویی, بازخورد نسبت به مدرسه, دانش آموزان
    Fatemeh Khorami, Ali Akbar Saif*, Ali Reza Kiamanesh, Fariborz Dortaj
    Background
    Positive attitude toward school, educational content, and teachers’ behaviors cause academic motivations in students.  Self-regulated learners develop the positive attitude through their own intellectual processes and knowing how to utilize learning strategies.  This research project determines the effectiveness of self-regulation on students with low attitude toward school.
    Aims
    The study aimed to assess the effectiveness of self-regulation in reinforcing positive attitude toward school among grade 11 students.
    Method
    This experimental study was carried out with a pretest-posttest design and control groups. 88 students (44 male and 44 female) with low scores in attitude to school were selected by using the multistage cluster sampling. The attitude questionnaire toward Mccoach and siegle (2003) school was used as the research tool, and data were analyzed by using one way analysis of covariance (ANCOVA).
    Results
    Results showed the significant effectiveness of the attitude toward to school among both of experimental male and female groups (p<0/01).
    Conclusions
    The development of self-regulation skills, improved the student performance in learning as compared before.  This achievement, in turn, instilled a positive attitude to school among them.
    Keywords: self-regulation, attitudes toward school, students
  • اثربخشی روش آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان و سبک های حل مسئله در دانشجویان
    داود معنوی پور، علی اکبر سیف، مصطفی دارابی *
    مقدمه

    این تحقیق باهدف اثربخشی روش آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب امتحان و سبک های حل مسئله در دانشجویان انجام شد.

    روش

    روش پژوهش، نیمه آزمایشی با گروه پیش آزمون و پس آزمون بود. ابزار مورداستفاده پروتکل ذهن آگاهی، پرسشنامه ذهن آگاهی خدایی، پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لاین و اضطراب امتحان معنوی پور بود. نمونه آماری 24 نفر از دانشجویانی بود که در سال 93 به کلینیک معنوی پور به منظور گذراندن دوره کارورزی مراجعه کرده بودند انتخاب شدند که از این تعداد در هر گروه تعداد 3 نفر پسر و 9 نفر دختر انتخاب شد. پس از گمارش تصادفی 12 نفر آزمودنی در گروه آزمایشی که در معرض آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و 12 نفر در گروه کنترل، به روش طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. در پژوهش حاضر جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها و

    نتیجه گیری

    یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب امتحان گروه آزمایش را به صورت معنی داری از گروه کنترل کاهش داد اما تفاوت معنی داری بین نمره های دو گروه در سبک های حل مسئله مشاهده نشد.

    کلید واژگان: آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی, اضطراب امتحان, سبک حل مسئله
    The Effect of Mindfulness Training on Problem Solving Styles and Test Anxiety in students
    Davood Manavipour, Aliakbar Seyf, Mostafa Darabi*
    Background and objectives

    due to the high prevalence of test anxiety and its negative effect on the performance of the students so far different methods of psychological interventions have been evaluated. This research aims to influence the mind of consciousness-based education and the issue of standing was done students test anxiety.

    Method

    the method used and the field test – half of test anxiety inventory used spiritual tools and problem-solving style questionnaire long and Cassidy a Godly consciousness and mind questionnaire based on training the mind was aware of Protocol. The statistical population consists of students who in the year 93 to the clinic of Dr. Davood manavipour in order to visit the internship courses was that the number of 24 people (12 people in the experimental group and the control group 12) which of these 3 boys and 9 girls in each group were selected by daotabaneh sampling method. For the research hypothesis and results analysis, Covariance analysis of test data (ancova) were. Results &

    Conclusion

    the findings indicated that training on the awareness of mind-based reduction of test anxiety, but the impact is on problem-solving styles is useless

    Keywords: Mindfulnes. test anxiety. Problem-solving styles
  • نسرین صالحی نژاد، فریبرز درتاج*، علی اکبر سیف، نورعلی فرخی

    این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر نرم افزار چندرسانه ای ساخت نقشه ذهنی بر سرعت پردازش اطلاعات در دانش آموزان دختر پایه هشتم انجام شده است. روش پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم مدارس شهر کرمان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه (20 نفرآزمایش و 20 نفر کنترل) جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون همه آزمودنی ها، از طریق آزمون وکسلر ویرایش چهارم (خرده آزمون رمزنویسی و خرده آزمون نمادیابی) ارزیابی شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در ده جلسه دو ساعته آموزش مبتنی بر نرم افزار نقشه ذهنی را دریافت کردند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که تاثیر آموزش مبتنی بر نرم افزار چندرسانه ای ساخت نقشه ذهنی بر سرعت پردازش اطلاعات در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است. بر اساس نتایج این تحقیق می توان به این نتیجه دست یافت که از آموزش مبتنی بر نرم افزار ساخت نقشه ذهنی می توان برای ارتقای عملکردهای شناختی از جمله سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان استفاده کرد.

    کلید واژگان: نقشه ذهنی, نرم افزار چندرسانه ای, راهبرد های شناختی, سرعت پردازش اطلاعات, دانش آموزان دختر
    nasrin salehi nejad, Fariborz Dortaj, Aliakbar seif, Noorali farrokhi

    The purpose of this study was estimating the effectiveness of educational package based on mind mapping multimedia software and its effect on information processing speed in 8th grade female students. The methodology of the research was semi-experimental, with pretest-posttest and control group. The population of the study was 8th grade female students of Kerman schools selected by multistage cluster sampling and divided randomly into two groups (20 students in experimental group and 20 students in control group). In pre-test and post-test, all subjects were evaluated by fourth edition Wechsler test (sub-test of coding and sub-test of symbolism). The experimental group received the educational program in 10 sessions. Data were analyzed using covariance analysis. The results showed that the effect of the educational package based on mind mapping multimedia software on the speed of information processing in the experimental group was significantly higher than the control group. Based on the results of this research, we can conclude that the educational package based on the mind mapping software can be used in improving the cognitive functions such as student information processing speed.

    Keywords: Mindmap, Multimedia Software, Cognitive Strategies, Information Processing Speed, Female Students
  • شهلا انزلچی *، علی اکبر سیف، هادی بهرامی، مهرداد نوابخش

    هدف پژوهش حاضر بررسی روش های تربیتی خانواده های منسجم و گسسته و تاثیر آن بر رفتارهای اخلاقی-اجتماعی فرزندان بود. بدین منظور در یک پژوهش توصیفی از نوع پس رویدادی از جامعه ی آماری مشتمل بر تمامی پسران 19 تا 25 ساله ی مقیم در ندامتگاه شهر اراک تعداد 45 نفر به همراه والدینشان به روش در دسترس انتخاب و 45 نفر از پسران مشغول به تحصیل که سابقه ی تخلف انضباطی نداشتند به همراه والدینشان با آنها همتا شدند. ابزار اندازه گیری در پژوهش حاضر پرسشنامه های جمعیت شناختی، اقتدار والدین، انسجام خانواده و مصاحبه ساختارمند ویژه والدین بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t برای گروه های مستقل و آزمون یو مان ویتنی تحلیل شد. نتایج نشان داد که در خانواده های منسجم به طور معناداری اقتدار، قانون مداری، نفوذپذیری، سهل گیری، اتحاد و همسویی، پذیرش، کارکرد عاطفی، انعطاف پذیری، و نقش پدرانه و مادرانه ، هم در پدران و هم در مادران، بیشتر و استبداد پدران کمتر از خانواده های گسسته بود. ضمن اینکه رفتارهای اخلاقی– اجتماعی فرزندان خانواده های منسجم به طور معناداری بیشتر از فرزندان خانواده های گسسته بود (0/05 >p).

    کلید واژگان: خانواده منسجم, خانواده گسسته, روشهای تربیتی, رفتارهای اخلاقی- اجتماعی
    SHahla Anzalchi, Ali Akbar Seyf, Hadi Bahrami, Mehrdad Navabakhsh

    The purpose of this study was to investigate the educational methods of coherent and discrete families and its impact on the socio-ethical behaviors of children. For this purpose, in a post-event descriptive study, a statistical population of all 19- to 25-year-old boys in the Arak Nursing Aid, 45 people with their parents were selected by available method, and 45 boys studied, who had a history of Disciplinary violations were brought against them along with their parents. The instruments used in this study were demographic questionnaires, parental authority, family cohesion, and parental-specific structured interviews. Data were analyzed using independent t-test and Mann-Whitney U test.

    Keywords: coherent family, discrete family, educational
  • مانیا عیسی بخش، علی اکبر سیف *، فریبرز درتاج
    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر آموزش تنظیم هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر دبیرستانی انجام شد. روش این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. برای این منظور تعداد 40 دانش آموز از بین 31 مدرسه پس از اجرای پیش آزمون و غربالگری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه (گروه اول:آموزش تنظیم هیجانی ،گروه دوم :بدون آموزش) قرار گرفتند. سپس 10 جلسه آموزشی در مورد گروه اول اجرا شد و گروه دوم آموزشی دریافت نکرد. برای پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه های اضطراب امتحان و تاب آوری تحصیلی استفاده شد.سپس داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش تنظیم هیجانی بر کاهش اضطراب امتحان و نیز افزایش تاب آوری تحصیلی اثر گذار می باشد.
    کلید واژگان: تنظیم هیجانی, تاب آوری تحصیلی, اضطراب امتحان, دانش آموز
  • نوشین درخشان، علی اکبر سیف*، علیرضا کیامنش، حسن احدی
    انگیزش مهمترین شرط یادگیری است و نقش معلمان در ایجاد آن بسیار حائز اهمیت می باشد. این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش رفتار های صمیمیت و نزدیک شدن کلامی و غیر کلامی مدرسان بر انگیزش حالتی دانشجویان انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه های هم ارز بود. آزمودنی های این پژوهش عبارت بودند از 300 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز میانه و همچنین 30 نفر از مدرسان همان دانشگاه در نیمسال اول سال تحصیلی 95 – 1394 که در دو مرحله انتخاب شدند. در مرحله ی اول مدرسان به روش نمونه گیری هدفمند و در مرحله ی دوم دانشجویان از طریق روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. 30 نفر از مدرسان به روش همتا سازی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار های مورداستفاده عبارت بودند از: پرسشنامه های محقق ساخته ی صمیمیت کلامی، صمیمیت غیر کلامی، و انگیزش حالتی تحصیلی، و همچنین بسته ی آموزشی رفتار های صمیمیت کلامی و غیر کلامی. برای اجرای این پژوهش ابتدا از همه ی گروه ها پیش آزمون صمیمیت کلامی، صمیمیت غیر کلامی، انگیزش حالتی به عمل آمد. سپس به گروه مداخله در طی پنج جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش رفتار های صمیمیت کلامی و غیر کلامی داده شد. در پایان نیمسال تحصیلی پس آزمون ها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از آمار استنباطی شامل آزمون تی مستقل و تی وابسته و همچنین تحلیل کووایانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش رفتار صمیمیت به مدرسان انگیزش حالتی آزمودنی ها را به طور معنا داری افزایش می دهد. دلیل این امر نیز از طریق مدل انگیزشی و مبانی نظری قابل تبیین است. پیشنهاد اصلی حاصل از نتایج پژوهش این است که به مدرسان آموزش های لازم در خصوص رفتار های صمیمیت ارائه شود تا انگیزش حالتی در یادگیرندگان افزایش یابد.
    کلید واژگان: رفتارصمیمیت کلامی, رفتار صمیمیت غیرکلامی, نزدیک شدن کلامی, نزدیک شدن غیر کلامی, انگیزش حالتی تحصیلی
  • بهارک حامدی*، علی اکبر سیف، علیرضا کیامنش
    در این مطالعه، به بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای دقیق خوانی بر درک مطلب و اضطراب امتحان دانش آموزان پرداخته شده است. روش پژوهش، از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس‏آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر منطقه 5 تهران بودند که در سال تحصیلی 96-1395 در پایه هشتم تحصیل می کردند و با روش نمونه گیری خوشه‏ای انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه آزمایش و 2 گروه کنترل (مجموعا چهار گروه) جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون آزمودنی ها، با استفاده از آزمون محقق ساخته درک مطلب و پرسشنامه اضطراب امتحان فریدبن(1997) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به گروه های آزمایشی در 8 جلسه فنون اساسی دقیق خوانی آموزش داده شد. در حالی که، در این مدت، گروه های کنترل این آموزش ها را دریافت نکردند. نتایج پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که در نتیجه آموزش دقیق خوانی، اختلاف معنی دار در درک مطلب و اضطراب امتحان در گروه های آزمایش نسبت به گروه های کنترل در پیش آزمون و پس‏آزمون وجود دارد(05/0>P). بنابراین، آموزش دقیق خوانی می‏تواند نمرات درک مطلب را افزایش دهد و اثر کاهشی در میزان اضطراب امتحان دانش آموزان داشته باشد. به دلیل سودمند بودن دقیق خوانی، می توان از آن به عنوان یک روش مطالعه در مدارس استفاده کرد.
    کلید واژگان: آموزش راهبردهای دقیق خوانی, درک مطلب, اضطراب امتحان
    Baharak Hamedi *, Ali Akbar Seif, Alireza Kiamanesh
    In this study, has been studied the effectiveness of close-reading strategies training on comprehension and test anxiety of students. The method of this research was the experimental design, using a pre and post-test exam with the control group. The statistical population of the study were female students of 8th grade of district 5 Tehran city in 1395-96, and selected by cluster sampling method and randomly selected in 2 experiment groups & 2 control groups (a total of 4 groups). In the pre and post-test, subjects evaluated using the researcher - made test, comprehension and Friedban anxiety Questionnaire (1997). Experimental groups taught to training basic techniques of close reading during 8 sessions. During this period, the control groups did not receive this training. The results were analyzed using Covariance analysis showed as a result of close reading training there is a significant difference in the comprehension and anxiety of the test in the experimental groups than control groups in pre and post-test (p
    Keywords: close-reading strategies training, comprehension, test anxiety
  • نوشین درخشان، علی اکبر سیف *، علیرضا کیامنش، حسن احدی
    این پژوهش با هدف ساخت ابزاری دقیق و مناسب به منظور سنجش انگیزش تحصیلی حالتی انجام گرفته است. به منظور رسیدن به این هدف پرسشنامه ای بر اساس مبانی نظری در حیطه ی انگیزش تحصیلی تهیه شد. از طریق اجرای مقدماتی و نظر خواهی از پاسخ دهندگان و ده نفر از اساتید روانشناسی «روایی محتوایی» آن تایید شد و پایایی آن دراجرای مقدماتی با روش همسانی درونی و آلفای کرونباخ (95/.) محاسبه گردید. این پرسشنامه 53 سوالی برای اجرای نهایی بر روی یک نمونه 300 نفری دانشجویان دانشگاه پیام نور که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند اجرا گردید و روایی و پایایی پرسشنامه ی نهایی محاسبه شد. نتیجه ی تحلیل عاملی با استفاده از روش تحلیل عاملی و براساس نمودار صخره ای بیانگر وجود چهار مولفه در پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی حالتی بود. ضریب آلفای کرونباخ برای کل آزمون (91/.) و خرده مقیاس های علاقه به کلاس و ارتباطات بین فردی (89/.) ، علاقه به کسب شایستگی و خودکارآمدی (68/.) ، علاقه به درس و رشته ی تحصیلی (67/.) و علاقه به کسب ستایش و تشویق (76/.) به دست آمد. همچنین بر اساس عملکرد آزمودنی ها جدول هنجار درصدی و جدول هنجار مقوله ای برای پرسشنامه انگیزش تحصیلی حالتی و خرده مقیاس های آن تهیه شد. بطور کلی نتایج پژوهش نشان داد پرسشنامه ی انگیزش تحصیلی حالتی ابزاری معتبر، با روایی بالا و هنجاریابی لازم برای کاربرد در پژوهش های آموزشی و روانشناختی است.
    کلید واژگان: انگیزش حالتی, انگیزش صفتی, اعتباریابی, تحلیل عاملی, هنجاریابی
    Noushin Derakhshan, Aliakbar Saif, Alireza Kiamanesh, Hasan Ahadi
    The academic motivation due to its important role in school learning is the basis for several research in the field of educational psychology. However, less research has been paid to the distinction between state academic motivation and trait academic motivation. While there is no suitable tool for measuring this factor, this study aimed to make appropriate instrumentation to assess the academic motivation state. In order to achieve this goal, a questionnaire on the basis of theoretical principles in the areas of academic motivation was prepared. Through the pilot study and survey respondents and ten professors of psychology, the content related validity was confirmed, and its reliability in the pilot study with internal consistency and Cronbach`s alpha coefficient was calculated as. 0.95. This questionnaire had 53 questions for the final run conducted on a sample of 300 students of PNU based on random sampling. To analyze the research data, Bartlett`s sohericity test, factor analysis with various rotations, Cronbach`s alpha, percentage norm, and categorical norm were used. As a result of factor analysis and based on scree four factors were found in the academic motivation state questionnaire. Cronbach`s alpha coefficient for the total test was. 0.91, and for the subscales of interest in class and interpersonal communication 0.89, interest in competence and self – efficacy 0.68, interest in the course and field of study 0.67, and interest in praise and encouragement 0.76. Based on the performance of the participats, percentage norm table and categorical norm table were developed for the questionnar of academic state movtivation and its subscales. Highly valid and reliable tool with necessary standardization for application in educational and psychological research.
    Keywords: state motivation, trait motivation, validation, Factor Analysis, standardization
  • آمنه عالی*، علی اکبر سیف، پروین کدیور

    این پژوهش در راستای تدوین الگویی آموزشی مبتنی بر رویکرد نوشتن برای یادگیری(WTL) و موثر بر ارتقاء سطح یادگیری و بهبود مهارتهای نوشتاری دانشجویان اجرا شده است. بدین منظور، با استفاده از طرح گروه های نامعادل با پیش آزمون و پس آزمون، 115 نفر از دانشجویان کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان امیرکبیر کرج به طور تصادفی در 3 گروه گمارده شدند: گروه آزمایشی1 (تکالیف کوتاه نوشتاری)، گروه آزمایشی2 (مقاله نویسی تحلیلی)، و گروه گواه (آموزش سنتی). تحلیل کوواریانس داده های حاصل از اجرای ابزارهای پژوهش (آزمون پیشرفت تحصیلی و آزمون مهارتهای اساسی تربیتی کالیفرنیا CBEST)، در دو مرحلهی پیش آزمون و پس آزمون، که قبل و بعد از ارائهی 16 جلسه آموزش اجرا شد، نتایج زیر را نشان می دهد: میانگین نمرهی یادگیری دانشجویان دو گروه نوشتاری، در همهی سطوح یادگیری به جز سطح به یادآوردن، بالاتر از گروه آموزش سنتی به دست آمد و میانگین گروه مقاله نویسی در سطح به کاربستن بیش از گروه تکالیف کوتاه بود. همچنین، افزایش معناداری در نمرهی نوشتن دانشجویان دو گروه آزمایشی، به ویژه گروه مقاله نویسی، در اغلب مهارتهای نوشتاری مشاهده شد.  در مجموع، این یافته ها اثربخشی آموزش مبتنی بر نوشتن را تایید کرد و نشان داد که مقاله نویسی تحلیلی نسبت به تکالیف کوتاه بر ارتقاء سطح یادگیری و مهارتهای نوشتاری دانشجویان اثربخش تر است.

    کلید واژگان: نوشتن برای یادگیری, تکالیف کوتاه نوشتاری, مقاله نویسی تحلیلی, یادگیری, و مهارتهای نوشتاری
    Amene Aali*, Aliakbar Sayf, Parvin Kadivar

    This research aims to develop a model based on writing to learn (WTL) and the effective on promotion of learning and writing skills of students. Therefore, use the nonequivalent control group design with pre- test and post- test. 115 of the undergraduate students of Education University were assigned at random in three groups: Group 1 (short writing assignments), group 2 (analytical essay), and control group (traditional instruction). Analysis of data from the implementation of research instruments (achievement test and California Basic skills tests training in (CBEST)), After the pre-test and post-test before and after the presentation of 16 sessions were conducted , showing to : 1 – The mean learning scores in the writing groups ,at all levels except level recall, was higher than the traditional group and the mean learning in the analytical essay group were higher than short writing assignments group in the apply level. 2- a significant increase in writing scores was observed for two groups of students in the often writing skills, especially analytical essay groups. Overall, the findings confirmed on the effectiveness of teaching writing based on the promotion of learning and writing skills of students and revealed that the analytical essay is more effective than short assignments.

    Keywords: Writing to Learn WTL, short writing assignments, analytical writing, learning, and writing skills
  • نسرین صالحی نژاد، فریبرز درتاج *، علی اکبر سیف، نورعلی فرخی
    هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر نرم افزار چندرسانه ای ساخت نقشه ذهنی بر مهارت های شناختی درس علوم دانش آموزان دختر پایه هشتم بوده است. روش پژوهش، از نوع آزمایشی بود. در این پژوهش از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر پایه هشتم مدارس شهر کرمان بودند که با روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه ( 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. در پیش آزمون و پس آزمون همه آزمودنی ها، با استفاده آزمون محقق ساخته مهارت های شناختی درس علوم، شامل 60 سوال چهار گزینه ای و 10 سوال تشریحی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش در ده جلسه دو ساعته بسته آموزشی را دریافت کردند. جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، دانش آموزانی که بسته آموزشی مبتنی بر نرم افزار ساخت نقشه ذهنی را آموزش دیدند، نمره بالاتری در مهارت های شناختی کل و همچنین در کلیه سطوح مهارت های شناختی به وبژه مهارت های (یادآوری، فهمیدن، کاربستن، تحلیل) کسب کردند. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه، پیشنهاد می شود از نقشه های ذهنی به عنوان ابزاری جهت فعال کردن یادگیری های قبلی دانش آموزان و ایجاد ارتباط بین مفاهیم درسی به منظور درک هر چه بیشتر مطالب در آموزش و تدریس استفاده شود.
    کلید واژگان: نقشه ذهنی, نرم افزار چندرسانه ای, مهارت های شناختی, علوم
    Nasrin Salehi Nejad, Fariborz Dortaj *, Ali Akbar Seif, Noorali Farrokhi
    The purpose of this study was to determine The effectiveness of the educational package based on mind mapping multimedia software, on the cognitive skills of science lesson of female students of eighth grade. The methodology of research was experimental, with pretest-posttest and control. The population of the study was 8th grade girl students of Kerman schools selected by multistage cluster sampling and randomly divided into two groups (20 person in experimental group and 20 person in control group). In pre-test and post-test, all subjects were evaluated by using a researcher-made test of cognitive skills in the science course, including 60 multiple-choice questions and 10 essay questions. The experimental group received the educational program in 10 sessions. Data were analyzed using covariance analysis. The results of this study show that the students has been trained by educational package based on mind mapping multimedia software, obtained the higher score in total cognitive skills as well as all level of cognitive skills specially in skills such as remember, understand, apply and analysis. Also, according to the results of this study, it is suggested that the mind maps are used as a tool to activate student's previous learning And connecting the concepts of the courses, in order to understand more about education and teaching materials.
    Keywords: Mind map, Multimedia Software, Cognitive Skills, science
  • مانیا عیسی بخش*، علی اکبر سیف، حسن احدی، فریبرز درتاج
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش راهبرد های یادگیری و مطالعه با تاثیر آموزش تنظیم هیجانی بر تاب آوری تحصیلی و اضطراب امتحان دانش آموزان دختر انجام شد. روش این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. برای این منظور تعداد 60 دانش آموز از بین 31 مدرسه پس از اجرای پیش آزمون و غربالگری به صورت تصادفی در سه گروه (گروه اول: آموزش راهبرد های یادگیری و مطالعه،گروه دوم : آموزش تنظیم هیجانی و گروه سوم: بدون آموزش ) قرار گرفتند. پس از طی10 جلسه آموزشی که در مورد هر کدام از گروه های اول و دوم اجرا شد نتایج پس آزمون توسط پرسشنامه های اضطراب امتحان و تاب آوری تحصیلی جمع آوری و سپس با روش های آماری تحلیل واریانس چند متغییری و آزمون شفه نمرات پیش آزمون و پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری و مطالعه نسبت به آموزش تنظیم هیجانی دارای اثرگذاری به مراتب معنادارتری بر میزان کاهش اضطراب امتحان و نیز بر میزان تاب آوری تحصیلی می باشد.
    کلید واژگان: راهبرد های یادگیری و مطالعه, آموزش تنظیم هیجانی, تاب آوری تحصیلی, اضطراب امتحان, دانش آموزان
    Mania Essabakhsh*, Aliakbar Saif, Hasan Ahadi, Fariborz Dortaj
    This study was conducted with the aim of comparing the effects of teaching learning and study strategies with the impact of emotional regulation training on academic resilience and test anxiety of female high school students. This was a quasi-experimental method with pretest-posttest and control group. For this purpose, 60 students out of 31 schools were randomly placed in three groups (first group: teaching learning and study strategies, second group: emotional regulation training and third group: no education) after the conduction of the pretest and screening. After ten educational sessions regarding both the first and second groups, the results of the posttest by the two questionnaires of test anxiety and academic resilience were gathered and then the scores of the pretest and the posttest of the control and experimental groups were compared by the multivariate analysis methods and Schefe test. The results of data analysis showed that teaching learning and study strategies has a more significant efficiency rather than emotional regulation training on the reduction of test anxiety and the academic resilience.
    Keywords: Learning, Study Strategies, Emotional Regulation Training, Academic Resilience, Test Anxiety, Students
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال