علیرضا نصیری
-
یکی از مهمترین بخشهای تصویر لبهها میباشند. به مرز بین دو ناحیه از تصویر که دارای تفاوت قابل توجه در شدت روشنایی، رنگ و یا بافت باشد، لبه گفته میشود. تشخیص لبه یک مرحله اساسی در تقسیم بندی تصویر و یکی از مهمترین مراحل برای تشخیص ویژگی اشیاء در یک تصویر میباشد. اخیرا پژوهشهای زیادی در زمینه تشخیص لبه انجام شده است که هر کدام سعی در تشخیص بهتر لبههای تصویر داشتهاند در این پژوهش برای تشخیص لبه تصاویر دیجیتالی، از تیوری فازی و مفهوم خوشه بندی فازی استفاده شده است، در ابتدا پیکسلهای تصویر بر اساس میزان سطح خاکستری آنها به خوشههایی تقسیم شده و سپس با تعیین فیلترهای مناسب اقدام به تشخیص لبه تصویر شده است. روش پیشنهاد شده لبههای تصویر را به خوبی تشخیص داده، همچنین درتشخیص لبههایی از تصویر که به علت سطح نور نامناسب و یا نویزی بودن امکان تشخیص صحیح آنها وجود ندارد عملکرد چشمگیری از خود نشان داده است. نتایج این پژوهش نشان داد روش پیشنهادی در اکثر موارد نتایج بهتری نسبت به روشهای معمول ارایه داده است و این به علت عملکرد خوب آن در تشخیص جزییات تصویر مانند ضخامت و قوی و ضعیف بودن لبهها میباشد بخصوص در تصاویری که دارای وضوح کمتر و یا کانتراست پایینتری است عملکرد خیلی خوبی داشته است.
کلید واژگان: پردازش تصویر, تشخیص لبه, تئوری فازی, خوشه بندی فازیEdges are one of the most important parts of an image. The border between two areas of the image that has a significant difference in brightness, color or texture is called an edge. Edge detection is a basic step in image segmentation and one of the most important steps to detect the characteristics of objects in an image. Recently, many researches have been carried out in the field of edge detection, each of which has tried to better detect the edges of the image. In this research, fuzzy theory and the concept of fuzzy clustering are used to detect the edge of digital images. At first, the pixels of the image are based on the amount of gray level. They are divided into clusters and then by determining the appropriate filters, the edge of the image is detected. The proposed method has recognized the edges of the image well, and has also shown remarkable performance in identifying the edges of the image that cannot be correctly recognized due to the inappropriate light level or noise. The results of this research showed that the proposed method has provided better results than usual methods in most cases and this is due to its good performance in detecting image details such as thickness and strong and weak edges, especially in images with lower resolution or lower contrast. It has performed very well.
Keywords: Image Processing, Edge Detection, Fuzzy Theory, Fuzzy Clustering -
مقدمه :
یکی از عوامل موثر و غیرتهاجمی در پیش بینی و بررسی نتیجه ی درمان انواع تومورها از جمله آستروسایتوما مغزی، ضریب انتشار ظاهری حاصل از تصویر برداری تشدید مغناطیسی با وزن انتشار می باشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی همبستگی میزان تغییرات ضریب انتشار ظاهری بعد از پرتودرمانی با دز رسیده به واحد حجم تومور می باشد.
روش هادر این پژوهش که یک مطالعه ی مقطعی و آینده نگر می باشد، 40 مورد از بیماران مبتلا به تومور آستروسایتوما مورد بررسی قرار گرفتند. از تصاویر تشدید مغناطیسی با وزن انتشار برای هر بیمار که با تجویز پزشک معالج، یک مرتبه قبل از عمل جراحی و بار دیگر 30 تا 45 روز پس از اتمام پرتو درمانی انجام گرفت، یافته های آماری حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که میزان ضریب انتشار ظاهری پس از پرتودرمانی به طور معنی داری افزایش یافته و میزان این تغییرات مستقیما با دز به دست آمده در واحد حجم درمان ارتباط دارد.
یافته هاانجام آنالیز آماری بر روی داده های حاصل نشان داد که مقدار ضریب انتشار ظاهری پس از پرتودرمانی افزایش معنی دار دارد که میزان این تغییرات با دز رسیده به واحد حجم هدف درمان ارتباط مستقیم داشته و میزان تغییرات ضریب انتشار ظاهری در اثر دریافت پرتو در ناحیه ی بافت تومورال، پیش از انجام پرتودرمانی قابل تعیین می باشد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان دهنده ی مزیت استفاده از تصاویر تشدید مغناطیسی با وزن انتشار در طراحی درمان بیماران مبتلا به تومور آستروسایتوما و انتخاب حجم هدف درمان بهینه می باشد. همچنین با امکان پذیر بودن محاسبه ی ضریب انتشار ظاهری ثانویه در ناحیه ی بافت تومورال که بیانگر پاسخ تومور و میزان بقای بیمار است، می توان نتیجه ی درمان را با دقت مناسبی پیش بینی کرد.
کلید واژگان: ضریب انتشار ظاهری, حجم هدف درمان, آستروسایتوما, تصویربرداری تشدید مغناطیسی, پرتودرمانیBackgroundAmong the effective and non-invasive factors in predicting and evaluating the treatment outcome of cancerous tumors including cerebral astrocytoma is the apparent diffusion coefficient (ADC) resulting from diffusion weight imaging (DW-MRI). The aim of this study was to investigate the correlation of dose per unit volume of treatment target with ADC changes after radiation therapy.
MethodsIn this prospective, cross -sectional study, 40 patients with astrocytoma tumor were investigated. From DW-MRI images, each patient performed once before surgery and again 30 to 45 days after radiation therapy to investigate the relationship between. Statistical findings from data analysis showed that the amount of apparent diffusion coefficient after radiation therapy increased significantly and the amount of these changes was directly related to the dose reached per unit volume of treatment.
FindingsPerforming statistical analysis on the resulting data showed that there is a significant increase in the amount of Apparent diffusion coefficient after radiation therapy, that the amount of these changes is directly related to the Planning target volume and the amount of emission changes in Apparent diffusion coefficient due to receiving radiation in the tumor area. It can be determined by radiation therapy.
ConclusionThe results of this research show the advantage of using diffusion-weighted magnetic resonance images in the treatment design of patients with astrocytoma tumors and selecting the optimal Planning target volume. Also, with the possibility of calculating the secondary apparent diffusion coefficient in the tumor area, which indicates the tumor response and the patient's survival rate, the treatment result can be predicted with appropriate accuracy.
Keywords: Apparent Diffusion Coefficient, Astrocytoma, Diffusion magnetic resonance imaging, Radiotherapy, Tumor Burden -
ایکتیوفتریازیس که با نا م های لکه سفید و یا ایک نیز شناخته می شود، توسط انگل تک یاخته ای مژه دار به نام ایکتیوفتریوس مولتی فیلیییس ایجاد می شود که از شایع ترین و مهمترین بیماری انگلی است و تلفاتی جدی و در سطح وسیعی از ماهیان زینتی و صنعت پرورش ماهیان خوراکی ایجاد می کند. مالاشیت گرین، فرمالین، کلرامین-T و سایر ترکیبات شیمیایی را می توان علیه این بیماری استفاده کرد اما هر کدام از این ترکیبات به نحوی موجب آسیب به انسان و محیط زیست می شوند. لذا یافتن ترکیبات طبیعی جایگزین به منظور درمان این بیماری لازم به نظر می رسد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر ضدانگلی عصاره الکلی گیاه مامیران کبیر در غلظت های (4/6- 1/0گرم در لیتر) و زمان مواجهه 1تا 3 ساعت در شرایط برون تنی (In vitro) روی انگل ایکتیوفتیریوس مولتی فیلییس است. داده های حاصل از لحاظ آماری با یافته های بدست آمده از نمونه کنترل مثبت (15میلی گرم/لیتر فرمالین) و تیمار شاهد مقایسه شدند. نتایج بررسی نشان داد که، نرخ مرگ و میر ترونت های انگلی رابطه مستقیم و معنی داری با افزایش غلظت عصاره و زمان مواجهه دارد (05/0>p)، و مرگ و میر ترونت های انگل ایک با افزایش میزان غلظت عصاره الکلی از 1/0 تا 4/6 گرم بر لیتر به طور معنی داری افزایش یافت. دوز 4/6 گرم بر لیتر با قدرت کشندگی 100 درصد در مدت زمان 3 ساعت بهترین عملکرد را داشته و مناسب ترین دوز است و با فرمالین (گروه کنترل مثبت)، اختلاف معنی داری نداشته است(05/0<p). هرچند امکان استفاده این دوز برای درمان ماهیان زنده نیاز به بررسی بالینی دارد.کلید واژگان: ایکتیوفتریوس مولتی فیلیئیس, عصاره الکلی, مامیران کبیر, ضد انگلی, نرخ کشندگیJournal of Fisheries, Volume:75 Issue: 3, 2022, PP 405 -417Ichthyophthiriasis, which is also known as white spot or Ich, is caused by a parasitic ciliate called Ichthyophthirius multifiliis and it is one of the most important and common parasitic diseases. It may cause high mortality in large scale in ornamental and edible fresh water fish. To control this disease Malachite green, formalin, chloramine-T and other chemical compounds can be used, but each of these compounds may cause serious harm to human population and the environment. Therefore, introducing natural alternative compounds to use against this disease seems necessary. The aim of this study was to evaluate the alcoholic extract of Chelidonium majus L. in concentrations (0/1-6/4 gr/l) and exposure time of 1 to 3 hours on Ichthyophthirius multifiliis in vitro. The obtained data were statistically compared with the results obtained from the positive control sample (15 ppm formalin) and the control treatment. The results implicated that the mortality rate of parasitic teronts has a direct and significant relationship with increasing the concentration of the extract and the time of exposure and the mortality of the parasites increased significantly (p<0.05) with increasing the concentration of alcoholic extract from 0/1 to 6/4 gr/l. dosage 6/4 with 100% lethality had the best performance and is the most appropriate dose. There is no significant difference (p>0.05) between obtained data in comparison with formalin (control positive group), although the possibility of using this dose to treat live fish requires clinical examination.Keywords: Ichthyophthirius multifiliis, alcoholic extract, Chelidonium majus L, Antiparasitic effects, Lethality rate
-
سیال حفاری نقش بسیار مهمی در طول عملیات حفر یک چاه بازی می کند و می تواند عامل وقوع بسیاری از مشکلات و یا درمان به موقع چالش ها باشد. ازجمله این چالش ها می توان به هرز روی سیال اشاره کرد که هزینه و زمان عملیاتی را به شدت بالا می برد. راه حل کلیدی جهت حل این مشکل، بهبود فشار قابل تحمل سازند و مقاوم سازی دیواره ی چاه به کمک سیال حفاری است. هدف این مطالعه، طراحی و ساخت دستگاه «ارزیابی مقاوم سازی دیواره ی چاه» جهت شبیه سازی فرآیند شکست سازند و بررسی اثر ذرات کنترل کننده ی هرز روی (LCM) بر بهبود خواص پوششی گل و گرادیان شکست سنگ می باشد. لذا در این مقاله از مغزه های استوانه ای بتنی به عنوان نمونه سنگ استفاده شده و گل پایه آبی بنتونایتی حاوی 2 نوع مختلف LCM به عنوان سیال حفاری در نظر گرفته شده است. نتایج آزمایش های انجام شده نشان می دهد که افزودن LCMهای مختلف به سیال حفاری، می تواند منجر به افزایش فشار شکست سنگ (FBP) و فشار بازشدگی مجدد شکاف (FRP) در نمونه های بتنی شود و به ترتیب تا 33 و 72 درصد به بهبود آن ها کمک کند. درنتیجه می توان قبل از ورود به سازندهایی که امکان هرز روی در آن ها بالاست، به طور پیوسته از ذرات LCM در سیال حفاری جهت بالا بردن فشار شکست سازند، استفاده کرد.
کلید واژگان: مقاوم سازی سازند, ارزیابی آزمایشگاهی, مواد کنترل کننده هرزروی, رویکرد پیشگیرانه, گرادیان شکست سازندAn Experimental Study of LCM Effect on Formation Fracture Gradient to Improve Wellbore StrengtheningDrilling fluid plays an important role during the drilling operation of a well and can lead to a lot of problems or cure different challenges. Loss circulation is one of these challenges, which can increase non-productive time and operation costs, dramatically. The key solution for solving this problem is to increase the pressure-bearing capacity of the formation and to strengthen the wellbore with the help of drilling fluid. The purpose of this study is to design the "Wellbore Strengthening Evaluation" apparatus to simulate the formation fracturing process and investigate the LCM effects on the improvement of mud properties and rock fracture gradient. Therefore, in this paper, the cylindrical concrete cores are used as rock samples and Water-based bentonite drilling mud containing two different types of LCM are considered as drilling fluid. The results of experiments show that the addition of different LCMs to the drilling fluid leads to an increase in the formation breakdown pressure (FBP) and fracture reopening pressure (FRP) to 33 and 72%, respectively. Therefore, before drilling a formation with the possibility of loss circulation, it is an effective practice to add LCM particles in the drilling fluid to increase the fracture pressure of the formation.
Keywords: Wellbore Strengthening, Experimental Evaluation, Loss Circulation Material, Preventive Approach, Formation Fracture Gradient -
وقوع خطاهایی نظیر اتصال کوتاه و عبور جریان های خطای نسبتا بزرگ در شبکه های قدرت، امری اجتناب ناپذیر است، لذا طراحی شبکه زمین جهت تخلیه هر چه مناسب تر این جریان ها، باید با دقت کامل صورت پذیرد، به طوری که علاوه بر تامین مقاومت مناسب باعث افزایش بی رویه ولتاژ گام و تماس نگردد. شبکه زمین در پست های فشارقوی بایستی ایمنی افراد وتجهیزات را تامین نماید، لذا محاسبات طراحی و عملکرد صحیح و سالم شبکه باید با دقت مورد توجه قرار گیرد. ولتاژهای گام وتماس در پست های فشارقوی به شدت در حفظ ایمنی افراد تاثیرگذار می باشند، یکی از بدترین شرایطی که منجر به افزایش مقاومت الکتریکی کلی شبکه زمین می شود، چندپاره شدن شبکه زمین در اثر عواملی همچون خوردگی هادی ها می باشد. در این مقاله ضمن ارایه توضیحاتی پیرامون طراحی مناسب شبکه زمین پست فشارقوی، به شبیه سازی شبکه زمین یک پست فوق توزیع و اثر چندپاره شدن شبکه زمین در آن بر ولتاژهای گام و تماس در نرم افزار اجزای محدود COMSOLMultiphysics پرداخته شده است.پس از انجام و بررسی شبیه سازی ملاحظه شد که ولتاژهای گام و تماس در شبکه های زمین دو تکه و سه تکه بسیار بیشتر و پرخطرتر نسبت به شبکه زمین سالم بوده و به طور خطرناکی تا بیش از48مقدار اولیه برابر می توانند افزایش یابند.
کلید واژگان: شبیه سازی الکترومغناطیسی, پست فشارقوی, شبکه زمین, ولتاژهای گام و تماس, روش اجزای محدودThe earth grid at high voltage substations should provide safety for people and normal equipment operation, therefore design calculations should be consideredaccurately. Step and touch voltages are among the items that affect people’s safety at high voltage substations. Grounding is suitable so that in addition to having low electrical resistance to the ground, it does not increase the step and touch voltages. Among the factors that laed to an increase in the electrical resistance of the earth’s grid is the tearing of the earth’s grid due to factors such as corrosion of conductors. In this article we provide a description of the appropriate design of high voltage substations grid to simulate the overhead substation grid and its effect on step and touch voltages in ComsulMultiphysics software based on the finit element method. After performing the simulation,it is noticed that the stepand touch voltages in the two-and three-piece earth’s grid are much higher than the healthy earth’s grid and about 48 times comparing with the normal grid.
Keywords: Electromagnetic modeling, high voltage substation, Earthgrid, step, touch voltages -
مجله کنترل، سال چهاردهم شماره 4 (زمستان 1399)، صص 107 -118
در این مقاله با استفاده از نامساوی ماتریسی خطی1 (LMI)، روشی برای پایدارسازی کنترل مقاوم فیدبک خروجی سیستم های فازی تاکاگی- سوگنو دارای عدم قطعیت، ارایه شده است. به منظور کاهش ماهیت محافظه کارانه2 سیستم های تاکاگی-سوگنو، فرم جدیدی از توابع لیاپانوف غیر یکنوا مورد استفاده قرار گرفته است. در روش های غیر یکنوا، علیرغم اینکه تابع لیاپانوف می تواند بصورت محلی افزایش یابد، اما در نهایت مقدار آن به صفر می رسد. با استفاده از تابع لیاپانوف غیر یکنوا شرایط کافی برای وجود پایداری کنترل مقاوم فیدبک خروجی محاسبه، و نشان داده شده است که روش پیشنهادی در مقایسه با سایر روش های غیر یکنوا، معروف به روش تغییرات نمونه ای محافظه کاری کمتری خواهد داشت. کارایی عملکرد کنترل کننده پیشنهادی از طریق نتایج شبیه سازی عددی نشان شده است.
کلید واژگان: سیستم های غیرخطی, مدل فازی T-S, فیدبک خروجی, تابع لیاپانوف غیر یکنوا, فیلتر H, ∞Journal of Control, Volume:14 Issue: 4, 2021, PP 107 -118This paper proposes robust output feedback control stabilization for uncertain Takagi–Sugeno (T-S) fuzzy systems via linear matrix inequalities (LMIs). In order to reduce the conservatism associated with T-S fuzzy system, a new form of non-monotonic Lyapunov functions is used. In the non-monotonic approach, the monotonic decrease of the Lyapunov function is relaxed which enables it to increase locally but vanish eventually. Based on the non-monotonic Lyapunov function approach, sufficient conditions for the existence of robust output feedback control stabilization are derived. The proposed design technique is shown to be less conservative than the existing non-monotonic approach, namely, -samples variations of Lyapunov function. The effectiveness of the proposed approach is further illustrated via numerical example.
Keywords: nonlinear system, T-S fuzzy model, output feedback, non-monotonic Lyapunov function, H, ∞ -
مجله پژوهش نفت، پیاپی 107 (مهر و آبان 1398)، صص 152 -164
هموپلیمر اکریل آمید و کوپلیمر اکریل آمید/ استایرن جهت کاربرد در سیال حفاری پایه آبی با روش کوپلیمری شدن مایسلی سنتز شدند. نتایج طیف FTIR و NMR نشان دادند که هموپلیمر وکوپلیمر با موفقیت سنتز شدند. روش کوپلیمری شدن مایسلی به ایجاد قطعات مونومر آب گریز در زنجیر مونومر آب دوست منجر می شود. بنابراین، طول قطعات مونومر آب گریز با روش نظری و درصد تبدیل واکنش ها با روش وزن سنجی محاسبه شدند. از گرانروی سنج لوله موئین آبلود برای به دست آوردن گرانروی کاهش یافته محلول های رقیق پلیمرها استفاده شد و سپس وزن مولکولی متوسط گرانروی پلیمرها توسط روابط تجربی محاسبه شد. نتایج نشان داد که مقادیر درصد تبدیل و وزن مولکولی به دست آمده برای هموپلیمر بیشتر از کوپلیمر است. این مشاهدات به افزایش احتمال واکنش های انتقال به سطح فعال در کوپلیمری شدن مایسلی نسبت داده شد. گرانروی ظاهری محلول های آبی حاوی پلیمرهای سنتزشده با استفاده از گرانروی سنج بروکفیلد به دست آمد. نتایج گرانروی سنجی نشان داد که علی رغم وزن مولکولی بیشتر هموپلیمر اکریل آمید، در شرایط مشابه، گرانروی محلول های حاوی کوپلیمر بیشتر است. این رفتار به تجمعات آب گریز واحدهای استایرنی در زنجیرهای کوپلیمر اکریل آمید/ استایرن نسبت داده شد. از پلیمرها در سه غلظت مختلف در فرمولاسیون سیال حفاری پایه آبی استفاده شد و آزمون های رئولوژی و اتلاف سیال برای دو حالت قبل و بعد از hr 16 چرخش حرارتی در دمای C°120 روی سیال های حفاری ساخته شده انجام شد. نتایج نشان دادند که هر دو نمونه سنتزشده باعث افزایش خواص رئولوژی سیال حفاری پایه آبی می شوند هر چند که حضور و افزایش مقدار هموپلیمر به دلیل وزن مولکولی بیشتر، باعث بهبود بیشتر خواص رئولوژی و اتلاف سیال نسبت به نمونه های حاوی کوپلیمر می شود. هرچند که خواص رئولوژی سیال در حضور نمک و پس از اعمال حرارت کاهش یافت اما مقایسه نتایج نشان داد که سیال حاوی کوپلیمر، به دلیل قابلیت تشکیل شبکه فیزیکی ناشی از تجمعات آب گریز، توانایی بیشتری در حفظ خواص رئولوژی دارد.
کلید واژگان: اکریل آمید, استایرن, کوپلیمری شدن مایسلی, سیال حفاری پایه آبی, گرانروی, اتلاف سیالPetroleum Research, Volume:29 Issue: 107, 2019, PP 152 -164based drilling fluid, rheology modifier and enhanced oil recovery. Moreover, structure and microstructure of these polymers are of important in above-mentioned applications. Acrylamide homopolymer and acrylamide/styrene copolymer were synthetized using micellar polymerization for application in the water-based drilling fluid. FTIR, NMR and some theoretical calculations were used to characterize (micro)structure of the polymers. In addition, conversion was obtained using gravimetric method. Ubbelohde viscometer was used to evaluate viscosity- average molecular weight. Apparent viscosity was measured by Brookfield viscometer. Synthesized polymers were used in the water- based drilling fluids with three different concentrations and rheological and fluid loss properties were evaluated before and after hot rolling at 120 °C for 16 h. Moreover, FTIR and NMR results showed successful synthesis of the homo- and copolymers with high conversions. Average hydrophobic styrene block length was calculated by theoretical method to be 3. Results showed that both conversion and molecular weight values were higher in the case of synthetized homopolymer. It was attributed to increase in the possibility of chain transfer to surfactant in the micellar copolymerization reactions. Results showed that despite higher molecular weight in the acrylamide homopolymer case, viscosities of the acrylamide/styrene copolymer aqueous solutions were better in similar concentrations. It was attributed to the hydrophobic association between styrene units. Finally, results showed that both homo- and copolymer caused an improvement in the rheology and fluid loss properties of the water- based drilling fluid. Although rheological properties were reduced after hot rolling or in the presence of salt in the drilling fluids, drilling fluids prepared with acrylamide/styrene copolymer showed more ability to preserve their rheological properties due to the formation of physical network resulting from the hydrophobic associations.
Keywords: Acrylamide, styrene Micellar copolymerization Water-Based Drilling Fluid viscosity Fluid loss -
گسترش روز افزون نئوپلازی درجوامع صنعتی و وجود طیف گسترده آن درمیان ماهیان زینتی و وحشی در آب های شور و شیرین دارای اهمیت بسیاری می باشد که دراین میان تاثیر عواملی چون آلودگی های کارسینوژنیک ونقش ویروس درشکل گیری تومور دیده شده است. در این بررسی طی مراجعه 10 عدد فرشته ماهی سه ماهه از نژادهای کوی و ماربل همراه با زوائد گل کلمی شکل مورد نمونه برداری بافتی قرار گرفت. متعاقب بررسی هیستوپاتولوژیک زوائد انگشتی شکل، پرولیفراسیون اپیتلیوم پوششی، دژنرسانس آبکی و دستجات درهم پیچیده و نامنظم فیبروبلاستیک و کلاژنیک در زیر اپیدرم مشاهده شد که تشخیص فیبروپاپیلوما داده شد. با توجه به شایع بودن نئوپلازی ها در نواحی لب و کبد و در نتیجه اختلال درتغدیه وگوارش ماهی، تاثیرآن بر جنبه های زینتی ماهی و آسیب اقتصادی آن، توجه وپیشگیری و شناسایی عوامل محرک توصیه می گردد. با وجود شایع بودن نئوپلازی ها در ناحیه لب، این اولین گزارش از وقوع آن ها در این گونه در ایران است.
کلید واژگان: فیبروپاپیلوما, فرشته ماهی آب شیرین, نئوپلازی, هیستوپاتولوژیIncreasing the rate of neoplasms in industrial societies and its wide variety among ornamental and wild fishes in both fresh and salt waters are important. The effect of carcinogenic factors and the role of virus in tumor formation should be considered. In this study 10 3-month-olds Koi and Marble strains of fresh water Angelfish (Pterophyllum scalare), , with cauliflower lesions masses were admitted and the tissue sampling were done. Subsequently histopathological study showed, papillary growth pattern, proliferative epithelial, hydropic degeneration, irregular collagenic bundles and fibroblasts under epidermis were diagnosed as fibropapilloma. Regarding prevalence of neoplasms in lips and liver, and as a result, feed ingestion and digestive problems, loss of decorative aspects and economical damage, consideration, prevention, and recognizing predisposing factors, are suggested. Despite the prevalence of neoplasms in lip, this is the first report of lip neoplasms in this species strain in Iran.
Keywords: Fibropapilloma, Freshwater angelfish, Neoplasia, Histopathology -
فصلنامه مطالعات تفسیری، پیاپی 38 (تابستان 1398)، صص 163 -182
در باور غالب اندیشمندان دنیای معاصر، ایمان مبتنی بر رابطه قلبی انسان با خدای والا، خاستگاه امنی برای فارغ شدن از برخی پیامدهای شوم البته نه ذاتی پیشرفت های روزافزون علوم تجربی است که فرد و جامعه برای رسیدن به آرامش درونی، هماهنگ سازی نهاد خویش با این نیاز اساسی را ترجیح می دهند. ایمان با ویژگی های چون اعتمادآفرینی، سکینه بخشی، مبتنی بودن بر اصل سنخیت و تطابق با وجدان درونی؛ در مسیر رابطه قلبی بنده با خدا، عنصر بسیار با اهمیت و مولفه برتر به حساب آمده که در آموزه های قرآنی نیز به آن اشاره شده است. ایمان برآمده از رابطه قلبی انسان با خدای والا، از گذرگاه فضایل اخلاقی و انجام عمل صالح، انسان را به مقصد الهی و ساحت ربوبی، که از اهداف خلقت انسان است، رهنمون می سازد، از این رو مقاله حاضر به تحلیل نقش «ایمان» در رابطه قلبی انسان با خدای والا از منظر قرآن، پرداخته و مصادیق ایمانی برآمده از رابطه قلبی را مورد واکاوی قرار داده است.
کلید واژگان: مصادیق ایمان, رابطه قلبی, فضایل اخلاقیAs viewed by the most contemporary world scholars, true faith, being based on the human heart's relationship to the Supreme God, is a safe source for man to become free from some ominous - though not intrinsic - incremental advances of empirical science and prefers man and society`s harmony for attaining inner peace. Their institution prefers this basic need. Faith with such qualities as confidence-building, peace-causing, self-reliance, and conformity with one's inner conscience - in the path of a servant's inner relationship to God, has come to be regarded as an important element of the Qur'anic teachings. Human faith emanating from the human heart's relationship with the Supreme God, through the passage of moral virtues and doing good deeds, guides man to the divine destination and the presence of Divinity, which is the purpose of human creation, so the present article analyzes the role of "faith" from the Qur'an's point of view and deals with the human heart's relationship with the Supreme God and examines instances of faith arising from the heart's relationship.
Keywords: Exemplars of Faith, Heart Relations, Moral Virtues -
در این مقاله با استفاده از یک روش جدید آزمایشگاهی به بررسی کارایی مواد متفاوت کنترل کننده هرزروی سیال حفاری در گل بنتونایتی، که بیشترین میزان هرزروی در چاه های هیدروکربوری ایران را دار ست، پرداخته شده است. در ابتدا پراکندگی اندازه ذرات هر یک از مواد کنترل هرزروی بر اساس استانداردهای API تعیین گردید. سپس با استفاده از دستگاه تست مواد پل زننده، میزان هرزروی گل بنتونایتی برای شکاف های متفاوت بررسی گردیده است. از جمله نوآوری های این کار می توان به استفاده از شکاف های عمیق در آزمایش ها اشاره کرد که نماین گر بهتری از شرایط واقعی درون چاه هستند. این بدین معناست که در صورتی که مواد کنترل هرزروی بتوانند شکاف های دستگاه را از درون مسدود کنند، این توانایی را خواهند داشت که در شرایط عملیاتی نیز خاصیت مسدودسازی خوبی جهت کنترل هرزروی ایجاد نمایند. در این پژوهش برای اولین بار از ماده RI-LQ برای کنترل هرزروی بهره گرفته شده است. نتایج این آزمایش ها نشان داد که مخلوطی از ماده RI-LQC و Quick Seal به ترتیب با غلظت 20 و lb/bbl 5 و مخلوط RI-LQC و RI-LQF به ترتیب با غلظت 7 و lb/bbl 18 کمترین میزان هرزروی را دارا بوده و در کنترل آن موثر هستند.کلید واژگان: هرزروی, گل بنتونایتی, افزایه کنترل هرزروی, دستگاه تست مواد پل زننده, RI-LQIn this paper, a new experimental method is applied, and the capability of different Loss Control Materials (LCMs) in bentonite mud which has the highest use in Irans oil and gas wells is investigated. At first, particle size distribution of LCMs is calculated based on API standards. Then, the loss of bentonite mud in different slots is evaluated using Bridging Materials Testing (BMT) apparatus. Usage of three dimensional fractures is one of the most important points of this research, which makes the experiment conditions so similar to the real conditions of well. It should be mentioned that LCMs show their best efficiency only when they can internally block the fractures. Also, in this research, RI-LQ material is for the first time used to control the lost circulation of bentonite mud. The results of these experiments showed that a mixture of RI-LQC and Quick Seal with Concentrations of 20 and 5 pounds per barrel and RI-LQC and RI-LQF mixtures with concentrations of 18 and 7 pounds per barrel have the least amount of loss circulation and are effective in controlling sever losses.
-
مقدمهبا گسترش مقاومت باکتری ها به داروهای ضد باکتریایی سنتی و افزایش عفونت های قارچی، نیاز به طراحی، سنتز و استفاده از داروهای جدید و موثر ضد باکتری و ضد قارچ بیشتر می شود. مشتقات کینازولینون ترکیبات هتروسیکل دارای دو اتم نیتروژن با خواص فارماکولوژیکی ضد باکتریایی، ضدتومور، ضد التهاب و ضد قارچی هستند. هدف این تحقیق، سنتز ترکیبات جدید دی هیدروکینازولینونی و بررسی خواص ضدباکتریایی و ضد قارچی آن ها است.روش بررسیاین تحقیق تجربی است و در آن چهار مشتق از ترکیبات دی هیدروکینازولینونی از طریق یک روش جدید و کاملا سازگار با محیط زیست در آب سنتز و ساختار آنها توسط روش های اسپکتروسکوپی مختلف شناسایی و تایید شد. فعالیت ضد باکتریایی این ترکیبات علیه باکتری های گرم منفی اشرشیاکلی و گرم مثبت باسیلوس سوبتلیس در مقایسه با داروی آمیکاسین و فعالیت ضد قارچی آن ها علیه قارچ آسپرژیلوس نیجر در مقایسه با داروی کتوکونازول توسط آزمون دیسک دیفیوژن با اندازه گیری هاله عدم رشد بررسی شد.یافته هااگرچه تمامی مشتقات دی هیدروکینازولینونی سنتز شده با بازده و خلوص بالا، خواص ضد باکتریایی وضد قارچی مناسبی از خود نشان دادند، مشتق 2-فنیل-2و3-دی هیدروکینازولین-4- (H) -اون فعالیت بیشتر و قابل مقایسه ای در حد داروهای استاندارد ضد باکتری آمیکاسین و ضد قارچ کتوکونازول از خود نشان داد.نتیجه گیریترکیبات دی هیدروکینازولینونی سنتزی در این تحقیق، فعالیت ضد قارچی وضد باکتریایی مناسبی دارند. فعالیت بیشتر ضد قارچی و ضد باکتری مشتق 2-فنیل-2و3-دی هیدروکینازولین-4- (H) -اون را می توان به آبگریزی بیشتر حلقه فنیل بدون استخلاف در موقعیت 2-ترکیب در مقایسه با سایر مشتقات دارای گروه های آبدوست تر در این موقعیت مربوط دانست.کلید واژگان: ضدباکتریایی, ضد قارچ, مشتقات دی هیدروکینازولینونIntroductionBy development of bacterial drug-resistance to traditional antibacterial drugs and fungal infections, the need to design, synthesis, and use of new and effective antibacterial and antifungal drugs is increased. Quinazolinone derivatives are heterocyclic compounds with nitrogen atoms that have pharmacological properties such as anti-bacterial, anti-tumor, anti-inflammatory and antifungal properties. The aim of this study was to synthesize of new derivatives of dihydroquinazolinone and study of their anti-bacterial and antifungal properties.MethodsThis research is an experimental work in which four dihydroquinazolinone derivatives were synthesized, by a new environmental-safe method and identified by various spectroscopic methods. Antibacterial activities of these derivatives were investigated against Escherichia coli gram-negative, and bacillus subtilis gram-positive in comparesion with amikacin. Antifungal activities of these derivatives were investigated against Aspergillus niger fungus and compared with ketoconazole. Both of antifungal and antibacterial activities of these synthetic compounds derivatives was checked by disk diffusion method with measuring the zone inhibition.ResultsAll synthetic dihydroquinazolinones that were synthesized in high yields and purity, showed good antibacterial and antifungal properties. The compound 1d 2-phenyl-2,3-dihydroquinazolin-4(1H)-one derivative of these compounds showed more antimicrobial activities and antifungal comparable with the Amikacin and Ketoconazole standard antibacterial and antifungal drugs.ConclusionSynthetic dihydroquinazolinone derivatives in this work have good antifungal and antibacterial activities. The higher antifungal and antibacterial activity of 2-phenyl-2,3-dihydroquinazolin-4(1H)-one derivative can be related to more hydrophobicity of the phenyl group as a substitution in position 2.Keywords: Anti-bacterial, Anti-fungal, Dihydroquinazolinone
-
ناپایداری سازندهای شیلی به هنگام استفاده از گل های پایه آبی یکی از مشکلات بزرگ در هنگام حفاری چاه های هیدروکربوری می باشد. در هنگام حفاری فرا تعادلی اختلاف فشاری که بین سیال حفاری و سازند ایجاد می شود باعث شده که صافاب سیال حفاری به درون شیل نفوذ کرده و به دلیل بزرگ بودن ذرات جامد موجود در سیال حفاری در مقایسه با گلوگاه های منفذی شیل که در حدود 3 تا nm 100 می باشد تشکیل کیک گل برای جلوگیری از نفوذ صافاب به داخل شیل میسر نبوده، در نتیجه صافاب سیال حفاری به طور پیوسته وارد سازند شده و باعث افزایش فشار منفذی شیل و به دنبال آن کاهش پایداری و ریزش دیواره چاه می شود. به منظور مسدود سازی منافذ نانومتری شیل و جلوگیری از نفوذ صافاب، اقدام به سنتز نانوذرات SiO2 آمورف با استفاده از روشی ساده و کارآمد از ماده ای دور ریز از صنعت کشاورزی به نام سبوس برنج گردید و در سیال حفاری پایه آبی طی دو غلظت 3 و 5% وزنی- حجمی به کار گرفته شد. با گرفتن خواص رئولوژی گل پایه و گل پایه همراه با نانوذرات و مقایسه نتایج تست ها مشخص شد که نانوذرات به کار گرفته شده باعث بهبود خواص رئولوژی سیال حفاری نظیر افزایش پایداری حرارتی و کاهش میزان صافاب می شود. در ادامه با استفاده از دستگاه انتقال فشار منفذی (PPT) به بررسی اثر گل حاوی نانوذرات در مسدود سازی منافذ شیلی و کاهش فشار منفذی پرداخته شد. نتایج نشان داده که استفاده از غلظت 3% نانوذرات سنتز شده باعث کاهش نرخ نفوذ سیال به درون شیل در حدود 6/5% و با افزایش غلظت نانوذرات به 5% به میزان 7/43% از نفوذ سیال به درون شیل جلوگیری می شود که این عامل می تواند از تضعیف خواص مکانیکی لایه های شیلی و ریزش آنها در هنگام حفاری توسط گل های پایه آبی جلوگیری کند.کلید واژگان: گل پایه آبی, تورم شیل, سبوس برنج, نانوذرات سیلیکا, فشار منفذی, پایداری شیلOne of the most significant problems during oil and gas drilling is shale formation instability when using water-based muds. During underbalanced drilling due to pressure difference induced between drilling fluid and formation, mud filtrate invades to shale. Moreover, because of the large solid particles in drilling mud in comparison with shale pore throats (about 3 to 100 nm), formation of mud cake to prevent the invasion of filtrate to the shale is not possible. Therefore, drilling fluid filtrate continually penetrates to the formation and will cause an increase in pore pressure and instability of shale followed by lost in sidewall. In order to block the shale nanometer pores and to prevent the invasion of filtrate, a synthesis of amorphous silica nanoparticles using a simple and efficient method of waste material from agricultural industry is performed which was called rice husk, and applied in drilling water-based muds at two concentrations of 3 and 5% weight/volume (w/v). By taking rheological properties of base mud and the base mud with nanoparticles and comparing the test results, it was found that nanoparticles used improved the rheological properties of drilling mud such as thermal stability and reducing the amount of filtration. Then, a pore pressure transmission (PPT) device utilized to investigate the effect of the mud containing the nanoparticles to block shale pores and reduce pore pressure. The results showed that using concentrations of %3 and %5 synthesis nanoparticles cause the reduction of the rate of penetration of fluid into the shale at around 5.6% and 43.7% respectively. This phenomenon can be a factor to prevent the mechanical weakening of shale layers and their loss during drilling by water-based muds.Keywords: Water Base Mud, Swelling Shale, Rice Husk, Silica Nanoparticles, Pore Pressure, Shale Stability
-
لیگنین پس از سلولوز، فراوان ترین پلیمر طبیعی موجود در جهان است که اصلاح شیمیایی آن بهترین راه برای بهبود خواص این ماده به منظور استفاده در سنتز مواد شیمیایی و پلیمری است. از میان مونومرهایی که تاکنون برای اصلاح لیگنین استفاده شده اند، آکریل آمید (AAm) بازده بیشتری در کوپلیمرشدن پیوندی داشته است. در پژوهش حاضر، لیگنین بومی مصرفی با استفاده از کلریدریک اسید (HCl) به روش رسوب دهی اسیدی از مایع سیاه حاصل از صنعت کاغذسازی استخراج و سپس با انحلال در تتراهیدروفوران خالص سازی شد. اصلاح شیمیایی لیگنین با مونومر آکریل آمید در مجاورت آغازگرهای مختلف شامل هیدروژن پراکسید (H2O2)-کلسیم کلرید (CaCl2)، هیدروژن پراکسید-آهن (II) کلرید (FeCl2)، آمونیوم پرسولفات (APS)، پتاسیم پرسولفات (KPS)، پتاسیم پرسولفات-آمونیوم آهن (II) سولفات 6 آبه (AFS.6H2O) و سریک آمونیوم نیترات (CAN)-نیتریک اسید (HNO3) بررسی شد. سپس، کوپلیمرهای پیوندی با روش های طیف سنجی زیرقرمز تبدیل فوریه و رزونانس مغناطیسی هسته پروتون شناسایی شدند. بیشترین و کمترین درصد تبدیل مونومر با استفاده از آغازگرهای مختلف در گروه کوپلیمرهای سنتزی روی لیگنین، به ترتیب مربوط به سامانه های آمونیوم پرسولفات با مقدار %94.32 و پتاسیم پرسولفات با مقدار %77.83 بود. از میان انواع آغازگرهای استفاده شده فقط سامانه اکسایش -کاهش هیدروژن پراکسید-کلسیم کلرید در دمای 30 درجه سلسیوس به بازده پیوندزنی %100 و بدون تشکیل هیچ گونه زنجیر هوموپلیمر آزاد منجر شد، درحالی که در مجاورت سایر سامانه ها، زنجیرهای هوموپلیمر آزاد نیز افزون بر زنجیرهای کوپلیمر پیوندی تشکیل شدند. نتایج نشان داد، در مجاورت سامانه CAN/HNO3، واکنش پیش نمی رود.کلید واژگان: لیگنین بومی, آکریل آمید, کوپلیمرشدن پیوندی, پلیمرشدن اکسایش, کاهش, سنتز و شناساییHypothesis: After cellulose, lignin is the most abundant natural polymer in the world. The chemical modification of lignin is the best way to improve its performance in the synthesis of the chemicals and polymeric materials. Among monomers employed in modification of the lignin, acrylamide (AAm) increases the highest yield in graft copolymerization reaction.MethodsA native lignin was extracted from its black liquor derived from paper-making processes by precipitation with HCl, and then purified by dissolving in tetrahydrofuran (THF). Chemical modification of the lignin with acrylamide monomer was investigated in the presence of different initiators including hydrogen peroxide (H2O2)/calcium chloride (CaCl2), H2O2/Fe(II) chloride (FeCl2), ammonium persulfate (APS), potassium persulfate (KPS), KPS/ammonium iron(II) sulfate hexahydrate (AFS.6H2O) and ceric ammonium nitrate (CAN)/HNO3. The graft copolymers were then characterized using Fourier transform infrared (FTIR) and proton nuclear magnetic resonance (1HNMR) spectroscopy methods.
Findings: The highest and lowest conversions of AAm monomer in the presence of different initiators used in synthesizing the lignin graft copolymers were observed for the APS and KPS systems to be 94.32% and 77.83%, respectively. Among all initiators used in the present study, only H2O2/CaCl2 redox system led to a 100% grafting percentage at 30°C without any free homopolymer chain, while in the presence of other systems, free homopolymer chains were also formed in addition to the grafted chains. It was found from the results that, the graft polymerization did not proceed in the presence of CAN/HNO3 system.Keywords: native lignin, acrylamide, graft copolymerization, redox polymerization, synthesis, characterization -
در این تحقیق سنتز آزمایشگاهی امولسیفایرهای آنیونی، منو استر دی سدیم لوریل اتر سولفوسوکسینات و دی استر سدیم لوریل اتر سولفوسوکسینات اتوکسیله انجام گردید. از ترکیبات فوق در ساخت امولسیونهای گازوییل/ آب شور و گازوییل/ آب شیرین استفاده شد و پایداری آنها براساس دستورالعمل مورد پذیرش مناطق نفتخیز جنوب مورد ارزیابی قرار گرفت. بدینمنظور با افزایش cc 1 محلولهای 25، 37 و 50% وزنی از هر امولسیفایر در آب مقطر به cc 100 مخلوط های گازوییل/ آب شور و گازوییل/ آب شیرین با نسبتهای 60/40 و 70/30 و سپس هموژنایز کردن مخلوط توسط یک دستگاه هموژنایزر با دور بالا امولسیونهایی تهیه شد. در ادامه با بررسی پایداری امولسیونهای تشکیل شده در دمای محیط (به مدت hr 24) و در دمای C°90 (به مدت hr 4)، کارایی ترکیبات سنتز شده بهعنوان امولسیفایر در ساخت سیالات حفاری امولسیونی پایه آبی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این آزمایشات موید آن است که این موادها در مقایسه با نمونه تجارتی دارای کارایی قابل قبولی بودهاند، بهطوریکه ترکیب سدیم لوریل اتر سولفوسوکسینات اتوکسیله در فرمولاسیونهای گازوییل/ آب شور و گازوییل/ آب شیرین و نیز دی سدیم لوریل اتر سولفو سوکسینات در فرمولاسیونهای گازوییل/ آب شور از خود تاثیرات امولسیفایری و پایداری مناسبی داشته اند. به منظور مطالعه اثرات زیست محیطی این دو ترکیب، فرآیند زیست تخریبپذیری هوازی آنها با اندازهگیری میزان کربن تشکیل شده در محلول آنها در برابر مدت زمان اقامت در گرمخانه نسبت به یک نمونه شاهد(کنترل) که فاقد آن ترکیبات میباشد بررسی گردید، نتایج حاصل از آزمایشات نشان میدهد که این دو امولسیفایر را میتوان بهعنوان مواد زیست تخریبپذیر در سیالات حفاری امولسیونی پایه آبی در عملیات حفاری استفاده نمود.کلید واژگان: امولسیفایر, گل حفاری, زیست تخریبپذیری, سورفکتانت, سولفو سوکسیناتIn this paper, anionic emulsifiers of disodium lauryl ether sulfosuccinate and sodium lauryl ether sulfosuccinate ethoxylated were synthesized in laboratory scale. These chemicals were used in preparation of diesel/saline water and diesel/tap water emulsions, and the stability of the emulsions were examined with a procedure adopted by National Iranian South oil Company. Accordingly, by addition of one mililitre of water solutions containing 25,37 and 50 weight percent of the emulsifiers (synthesized chemical) to 100 mililiter mixtures of diesel/saline water and diesel/tap water having volume ratios of 60/40 and 70/30, and then homogenizing the mixtures with homogenizer working at high speed, a series of emulsions were prepared. By examining the stability of the emulsions at room temperature (for 24 hrs) and °90C (for 4 hrs), the performance of the synthesized chemicals as emulsifier in preparation of water-based emulsion drilling fluids were evaluated. The results of these experiments confirmed that the chemicals, in comparison with a commercial sample, had acceptable performance, because sodium lauryl ether sulfosuccinate ethoxylated in formulation of diesel/saline water and diesel/tap water, and also disodium lauryl ether sulfosuccinate in emulsions of diesel/ saline water showed being stable emulsifiers. In order to study the environmental effects of the synthesized chemicals, their aerobic biodegradation processes were examined by measuring the amount of carbon formed in their water solutions against incubation time, in comparison with a control sample. The results of the experiments showed that the two chemicals can be safely used as biodegradable emulsifiers in formulations of water based emulsion drilling fluids.Keywords: Emulsifier, Drilling Mud, Biodegradation, Surfactant, Sulfosuccinate
-
مشکل ناپایداری شیل یکی از مسائل چالشبرانگیز در صنعت حفاری است. وقوع ناپایداری در این نوع سازندها یک مسئله وابسته به زمان، بهدلیل نفوذ تدریجی آب به داخل شیل، است. بهدلیل تراوایی فوق العاده پایین شیل(12-10 تا 6-10 دارسی) و همچنین بزرگتر بودن ذرات جامد موجود در سیال حفاری از گلوگاه فضای منفذی شیل(3 تا nm 100)، تشکیل کیک حفاری برای جلوگیری از نفوذ آب به شیل ممکن نیست، در نتیجه مواد فیلترشده سیال حفاری پیوسته به سازند وارد می شوند. این امر بهمرور باعث افزایش فشار منفذی و همچنین تضعیف خواص مکانیکی سنگ و ریزش دیواره چاه می شود. یکی از روش های جلوگیری از نفوذ آب مسدود کردن حفرات شیل با استفاده از نانوذرات است. در این پژوهش از نانوذرات اکسید روی استفاده شده که علاوه بر اندازه مناسب، خواص سطحی مناسبی نیز دارند. با طراحی آزمایش انتقال فشار(PPT)، تاثیر استفاده از نانوذرات بر کاهش نفوذ آب به نمونه شیلی بررسی شده است. این آزمایش بهخوبی افزایش فشار منفذی سازند(در اثر انتقال فشار سیال حفاری به داخل نمونه) را در حالت های مختلف نشان داده است. از نتایج میتوان برای مقایسه کاربرد افزایه های مختلف بهمنظور کاهش نفوذ سیال به داخل نمونه استفاده کرد. اندازه و خواص سطحی مناسب نانوذرات استفادهشده باعث کاهش موثر تراوایی شیل و در نتیجه کاهش نفوذ آب میشوند. با استفاده از غلظت های 25/0، 5/0 و 75/0% از نانوسیال اکسید روی، بهترتیب کاهش نفوذ فشار منفذی 60، 87 و 96% در مقایسه با آب دریا به دست آمده است.کلید واژگان: تورم شیل, کاهش تراوایی, نانوذرات, نانواکسید روی, فشار منفذی, پایداری چاهInstability of shale formations is one of the major challenges during a drilling operation. Shale swelling is a time-dependent process in which water gradually infiltrates the shale structure. Due to very low permeability of shales (10-6 - 10-12 D) and relatively large size of solid materials of drilling mud compared to shale pore throats (3-100 nm), filter cake is not capable of hindering this process. As a result, mud filtrate continuously seeps into shale, concurrently increasing pore pressure and reducing mechanical strength of the formation, where it may result in wellbore caving. One remedy to this hazard is the use of Nano-materials to block the entrance of mud filtrate into shale formations. Using nano-particle additives is one of the methods to reduce the entrance of mud filtrate into the shale formations. The present research investigates the application of Nano ZnO in controlling shale swelling. This nano particle benefits size adequacy as well as suitable interfacial properties in controlling mud filtration. The impact of adding nano ZnO to reduce water seepage into shale is investigated using PPT apparatus. This test shows the increase in pore pressure in the formation due to mud filtrate invasion, hence enabling us to study the effect of different additives on stability of shales. The results show that Nano ZnO particles reduces shales wettability effectively, and thereby reducing water penetration, due to their sizes and other chemo-physical properties; such as, specific surface area, electric charge. Using 0.25, 0.5 and 0.75 weight/volume percentage of Nano-ZnO mixture shows respectively %60 ,%87, and %96 reduction in pore pressure transmission compared to a sea water sample.Keywords: Shale Swelling, Permeability Reduction, Nano Particles, Nano ZnO, Pore Pressure, Wellbore Stability
-
مقدمهپرونده الکترونیک می تواند به عنوان یکی از فناوری های کلیدی در عرصه مراقبت سلامت مورد استفاده قرار گیرد که با قابلیت های فراوان خود ابزار کار آمدی را برای مستند سازی ، تبادل اطلاعات و مشارکت سازمان های مراقبت سلامت فراهم کرده است. لذا مطالعه حاضر با هدف طراحی پرونده الکترونیک ناباروری با رویکرد طب سنتی صورت گرفت.روشاین پژوهش از نوع کاربردی- توسعه ای بود. پس از تکمیل پرسشنامه نیازسنجی اطلاعاتی توسط 20 نفر از متخصصین طب سنتی، داده ها با استفاده از آمار توصیفی در نرم افزار 22spss تحلیل شد و سیستم بر پایه نتایج طراحی و در نهایت جهت ارزیابی قابلیت استفاده و رضایت کاربران در اختیار 10 نفر از متخصصین طب سنتی قرار گرفت.نتایجپزشکان متخصص شرکت کننده، اکثریت عناصر داده ای پرسشنامه نیازسنجی را ضروری تشخیص داده و قابلیت استفاده از سیستم را در سطح خوب با میانگین امتیاز 8/6 (از مجموع نه امتیاز) ارزیابی نمودند. سیستم طراحی شده علاوه بر ذخیره، بازیابی و گزارش گیری از داده ها توانایی تغییر در داده های مورد استفاده در سامانه ، ایجاد فرم های جدید ، تغییر نحوه نمایش آیتم ها از نظر اندازه و نوع، با نظر کاربر و بدون نیاز به برنامه نویسی را دارد.نتیجه گیرییافته های پژوهش حاکی از آن بود که طراحی و پیاده سازی پرونده الکترونیک پزشکی یک گام موثر در مدیریت داده های پزشکی بیماران نابارور با رویکرد طب سنتی می باشد. طراحی پرونده الکترونیک ناباروری با رویکرد طب سنتی منجر به افزایش کارایی موثر، عملکرد و ذخیره سازی و بازیابی داده های سلامت خواهد شد.کلید واژگان: پرونده الکترونیک, بیماران نابارور, طب سنتیIntroductionElectronic records can be used as one of the key technologies in health care field. Electronic record, with its several capabilities, is an efficient tool for documentation, information exchange and cooperation of health care organizations. The aim of this study was to design an electronic record based on the traditional medicine approach for infertile patients.MethodsThe present study was an applied- development research. First, information requirements questionnaire was filled out by 20 traditional medicine specialists and the obtained data were analyzed through SPSS22 software. Then, a system based on data was designed and given to 10 traditional medicine specialists for evaluation of its practical use and patients satisfaction rate.ResultsA majority of data elements in the questionnaire were found necessary by the respondents and in relation to practical use, it gained mean score of 8.6 (out of 9). The designed system, in addition to providing data storage, retrieval and reporting is capable of changing the used data, creating new forms and displaying items with different sizes and types according to the users comments and without any need for programming.ConclusionAccording to the obtained results, the electronic medical record designed based on traditional medicine approach was an effective step in managing health data of infertile patients. Designing electronic record based on traditional medicine approach for infertile patients increases efficient performance, function, storage and retrieval of health data.Keywords: Electronic Records, Infertility, Traditional medicine
-
در اسناد بین المللی حقوق بشر، مفاهیمی مانند اخلاق حسنه، نظم عمومی، بهداشت عمومی، منافع عمومی، حقوق و حیثیت دیگران، به عنوان محدودیت های آزادی بیان مقرر شده اند. به بیان دیگر به سبب آن اسناد، هیچ فردی مجاز نیست به استناد برخورداری از حق آزادی بیان، محدودیت های مذکور را نادیده بگیرد. در این میان، اعلامیه اسلامی حقوق بشر با رویکردی متفاوت از دیگر اسناد جهانی و منطقه ای حقوق بشر، به محدودیت های آزادی بیان پرداخته اند و موارد دیگری مانند ضوابط اسلام، حرمت انبیا، مقدسات و هرآنچه را سبب نابودی یا سستی اعتقادات شود، به محدودیت های آزادی بیان افزوده و قلمرو آنها را گسترش داده است. توسیع قلمرو محدودیت های حق آزادی بیان در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، آن را در جایگاهی متفاوت از دیگر اسناد بین المللی قرار داده است و ضرورت تبیین گستره محدودیت های مقرر در اعلامیه و چرایی آن را از دیدگاه منطق حقوق بشر ایجاب می کند. این نوشتار محدودیت های حاکم بر حق آزادی بیان را در اعلامیه اسلامی حقوق بشر، به صورت تطبیقی با دیگر اسناد حقوق بشری ارزیابی می کند و به دنبال پاسخ به چرایی تفاوت های موجود در گستره محدودیت های حق آزادی بیان میان اعلامیه اسلامی حقوق بشر و دیگر اسناد بین المللی حقوق بشر است.کلید واژگان: حق آزادی بیان, محدودیت ها, اسناد بین المللی, حقوق بشر, اعلامیه اسلامیIn the international documents of human rights¡ concepts such as protection of morals¡ public order¡ public health¡ public interests¡ others rights and reputation have been mentioned as restrictions on freedom of speech. In other words¡ no one is entitled to neglect the above-mentioned restrictions claiming that he has the freedom of speech. Declaration of Islamic Human Rights has adopted an approach other than that of other global and regional documents of human rights and has added other cases such as Islamic rules¡ respect to prophets and sacred things and what which may lead to destruction of beliefs to these restrictions to freedom of speech. Because of extending the field of restrictions on the freedom of speech in the Declaration of Islamic Human Rights¡ this declaration has a status different from other international documents; and thus¡ the field of restrictions mentioned in this declaration and the reason behind it should be explicated from the viewpoint of human rights logic. The present writing compares restrictions governing freedom of speech (mentioned in the Declaration of Islamic Human Rights) with other documents of human rights and tries to find the reason behind difference between restrictions in this declaration on the one hand and other international documents of human rights on the other.Keywords: Right to Freedom of Speech, Restrictions, Human Rights, Islamic Declaration
-
مقدمهرنگ ها جزو خطرناکترین گروه های ترکیبات شیمیایی در پساب های صنعتی محسوب می شوند که به دلیل سمیت برای موجودات آبزی، کاهش قابلیت نفوذ نور و به دنبال آن ایجاد اختلال در انجام فرآیند فتوسنتز، تصفیه موثر وکارآمد آن ها جزو الزامات زیست محیطی است. در این تحقیق کارایی مرجان دریایی در حذف راکتیو قرمز 198 از پساب رنگی نساجی بررسی گردید.مواد و روش هامطالعه تجربی است. فرایند جذب در سیستم ناپیوسته روی نمونه سنتتیک انجام شد و پس از تعیین شرایط بهینه بر روی نمونه واقعی پساب کارخانه نساجی یزدباف نیز انجام شد. تاثیر پارامترهای pH محلول (3-13)، غلظت اولیه رنگ (5 – 100 mg/L)، زمان تماس (30- 180 دقیقه)، دوز جاذب (1 -6 گرم) و دما (oC 35 - 5) بررسی شد و ایزوترم های جذب تعیین شد. سپس فرایند از نظر سنتیکی و ترمودینامیکی نیز مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSSنسخه 21، EXCEL 2007 و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید.
یافته های پژوهش: شرایط بهینه در حذف رنگ شامل pH برابر با 3، زمان تماس تعادلی 120 دقیقه، 25 میلی گرم بر لیتر غلظت اولیه رنگ و مقدار بهینه جاذب 3 گرم بر 100 میلی لیتر بود. در شرایط بهینه بازده حذف رنگ و حداکثر ظرفیت جذب در نمونه سنتتیک و واقعی پساب کارخانه یزدباف ، به ترتیب 63/97 و 78/67 درصد و 14/8 و 5 میلی گرم بر گرم بدست آمد. داده های تعادلی از مدل ایزوترم جذب لانگمویر با ضریب همبستگی (96/0=R2) و سینتیک جذب از مدل شبه درجه دوم با ضریب همبستگی (1=R2) پیروی نمود. بررسی های ترمودینامیکی نیز نشان داد که فرایند جذب سطحی از نوع جذب سطحی فیزیکی است. تغییرات انرژی آزاد گیبس مقادیر منفی بدست امد که نشان دهنده خودبخودی بودن فرایند جذب است. مقادیر مثبت تغییرات آنتالپی و آنتروپی نشان دهنده گرماگیر بودن فرایند و افزایش بی نظمی در مرز مشترک جامد-مایع در طول فرایند جذب بود.بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج، عملکرد خوب جاذب مرجان دریایی در حذف رنگ در محیط های آبی، دارا بودن دانسیته مناسب، قابلیت ته نشینی سریع و همچنین عدم نیاز به فعال سازی و ایمن بودن فرآیند از نظر زیست محیطی می تواند کارآیی استفاده از این جاذب را در تصفیه فاضلاب های رنگی مطرح نماید.کلید واژگان: کارخانه یزدباف, راکتیو قرمز 198, جذب, مرجان آهکی, سینتیکی, ترمودینامیکیIntroductionDyes are among the most hazardous chemicals in industrial wastesdue to their toxicity for aquaculture, reduction of light permeability, and in turn development of disorders in photosynthesis process. The current study aimed to investigate the efficiency of coral in removing red reactive 198 from textile dye wastewater was investigated.Materials and MethodsIn this experimental study, the adsorption process was completedperformed on a synthetic sample in a batch systemOptimal conditions was also performed on the real wastewater of Yazdbaf textile factory. The effects of such parameters as the pH, dye's concentration, contact time, sorbent's dose, and temperature were investigated, following this, adsorption isotherms were determined and then the process was examined kinetically and thermodynamically. Next, the study data was analyzed by SPSS (ver,21), EXCEL 2007, applying Pearson correlation coefficient.ResultsThe optimal conditions in removing the dye included pH=3, an equilibrium contact time of 120 min, 25 mg/L of the dye's concentration, and 3g/100mg of the sorbent's initial value. Underthe optimal conditions, the dye's removal efficiency and the maximum adsorption capacity in the synthetic and real wastewater sample of Yazdbaf Company were 97.63%, 8.14 mg/g and 67.78%, 5mg/g respectively.The equilibrium data followed the Langmuir adsorption isotherm with a correlation coefficient of R2=0.96 and the adsorption's kinetics followed pseudo-second-order model with a correlation coefficient of 1 (R2=1). The thermodynamic investigations also indicated that the adsorption is of physical process an endothermic.ConclusionAsthe results revealed, the good performance of the coral sorbent in removing dyes in aquatic environments, enjoying suitable density, havingquick precipitation properties, not needing activation, and environmental safety of the process can encourage the efficiency of this adsorbent in treatment of dye-containing wastewaters.Keywords: YAZDBAF factory, Reactive Red 198, Adsorption, Coral Limestone, Kinetics, Thermodynamics -
توسعه روشی موثر برای حذف کروم از محیط زیست از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف تحقیق سنتز نانوذرات مغناطیسی پوشیده شده با آلومینای اصلاح شده توسط ستیل تری متیل آمونیم برمید در حذف کروم شش ظرفیتی به روش استخراج فاز جامد مغناطیسی می باشد. ابتدا نانوذرات اصلاح شده سنتز و مشخصه یابی ساختاری شدند. عوامل موثر بر فرایند حذف کروم شامل غلظت ستیل تری متیل آمونیم برمید، pH محلول، مقدار نانوذره، حجم نمونه، شوینده مناسب، زمان جذب و بازجذب و تاثیر یون های مزاحم مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ایزوترم جذب، ظرفیت جذب و قابلیت بازیابی و استفاده مجدد جاذب بررسی شد. نانوذرات مغناطیسی اصلاح شده از نظر ساختار، یکنواخت، کروی، اندازه کمتر از 20 نانومتر و دارای خاصیت مغناطیسی می-باشند. شرایط بهینه جهت جداسازی کروم شامل mol/L 6-10×7 غلظت بهینه ستیل تری متیل آمونیم برمید، محدوده pH 6 تا 8، مقدار 1/0 گرم نانوذره، ml10 حجم نمونه کروم، اسید نیتریک 2 مولار بعنوان شوینده مناسب، 15 دقیقه زمان جذب و بازجذب و عدم تداخل یون های مزاحم در فرایند جداسازی کروم می باشد. بازدهی فرایند در شرایط بهینه بیش از 95 درصد تعیین شد. فرایند از ایزوترم جذب لانگمویر تبعیت نمود. ظرفیت جذب mg/gr 8/23 تعیین شد. استفاده مجدد پس از 4 مرتبه بازیابی جاذب بیش از 80 درصد در حذف کروم موثر بود. دقت روش برای 5 مرتبه انداره گیری 155/4 درصد و حد تشخیص روش mg/L 081/0 تعیین شد. روش دارای مزایایی از قبیل آماده سازی آسان جاذب، انتخاب پذیری بالا، دقت بالا، زمان کوتاه فرایند و راندمان بالا در حذف کروم از محیط های آبی می باشد که می تواند در نمونه های حقیقی نیز بکار گرفته شود.کلید واژگان: کروم شش ظرفیتی, استخراج فاز جامد مغناطیسی, نانوذرات مغناطیسی, سورفاکتانت کاتیونیIntroductionThe development of an effective method regarding chromium removal from the environment is of great importance. Therefore, the present study aimed to examiner magnetic nanoparticles coated with alumina modified by Cetyl Trimethyl Ammonium Bromide (CTAB) in the removal of Cr6 through magnetic solid phase extraction method.Materials and MethodsAt first, iron oxide nanoparticles were synthesized, coated with alumina, modified with CTAB and characterized with suitable instruments. The factors affecting the process of chromium removal were investigated, including the concentration of CTAB, the pH, the amount of nanoparticles, the sample volume, a proper eluent, the adsorption and desorption time, and the effect of interfering ions. Moreover, the chromium concentration was determined by flame atomic absorption spectrometric (FAAS) technique. The adsorption isotherm, adsorption capacity, and recoverability of the adsorbent were further examined.ResultsThe modified magnetic nanoparticles were demonstrated to be homogeneous, spherical, with a size lower than 20 nanometer having a magnetic property. The optimal conditions for chromium removal entailed 7*10-6 mol/L concentration of CTAB, pH range of 6-8, 0.1 g of the nanoparticles, 10 mL volume of the chromium sample (5 &mug mL-1), nitric acid 2 M as a suitable eluent, 15 minutes of adsorption and desorption, and no interference of interfering ions in the process of chromium separation. The process efficiency under optimal conditions was determined to be over 95%, which this process followed the Langmuir adsorption isotherm. The adsorption capacity proved to be 23.8 mg/g. Reusing after four times of adsorbent recovering was effective in the chromium removal (80%). The method accuracy for five measurement times was 4.155% and the methods LOD was 0.081 mg/L.ConclusionThe method enjoys the benefits of convenient preparation of the adsorbent, high selectivity, high accuracy, short process time, and high-efficiency in chromium removal from aquatic environments, lending itself to be used in the real samples.Keywords: Hexavalent chromium, Magnetic solid phase extraction, Magnetic nanoparticles, Cationic surfactant
-
در حفر چاه های نفت و گاز، سیال حفاری نقشی بسیار مهم دارد. یکی از مواد مصرفی در سیالات حفاری، ماده معدنی بنتونیت به همراه آب است که برای کنترل تراویده سیال استفاده می شود. تولید بنتونیت با کیفیت مورد نیاز صنعت حفاری در معادن کشور رو به کاهش گذاشته است. از این رو به ارایه روشی جدید برای افزایش کیفیت این ماده در سیالات حفاری نیاز است. معمولا برای جبران عملکرد ضعیف بنتونیت های نامرغوب، استفاده از پلیمرها به صورت افزودنی در سیال حفاری، توجه پژوهشگران را بیش تر جلب کرده است. اما این مواد عیوبی نیز دارند که از آن جمله می توان به آسیب سازند و بالا بودن هزینه تولید اشاره کرد. بنابراین پژوهش هایی متفاوت در زمینه استفاده از روش های دیگر در حال انجام هستند. در این پژوهش ارتقای کیفیت بنتونیت های نامرغوب از راه بهبود قدرت جذب آب و افزایش خصوصیات رئولوژیکی آنها، مدنظر بوده است. بدین منظور ابتدا 12 نوع بنتونیت حفاری با کیفیت مختلف تهیه و خصوصیات آنها بررسی شد. نمونه 6-B به عنوان بنتونیت با کیفیت نسبتا خوب و نمونه 9-B به عنوان بنتونیت با کیفیت بسیار ضعیف انتخاب و سپس مواد شیمیایی با پایه کربناتی و منیزیمی به آنها اضافه و خصوصیات آنها اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که با افزایش هر دو ماده شیمیایی می توان بنتونیت هایی با کیفیت قابل قبول مطابق با استاندارد API RP 13A به دست آورد. به صورتی که سیالات بهسازی شده توانستند به طور میانگین خصوصیات رئولوژیکی را 5/6 برابر بهبود ببخشد و همچنین تراویده سیال در بنتونیت بسیار ضعیف را حدود 5/2 برابر کاهش دهند. همچنین نتایج نشان داد که خواص رئولوژیکی این بنتونیت ها 5/2 تا 4 برابر پلیمر کربوکسی متیل سلولز و نشاسته حفاری در سیال بنتونیتی است. بنابراین افزودنی های شیمیایی ذکرشده می توانند برای کنترل خواص رئولوژیکی جایگزین سیالات پلیمری شوند.کلید واژگان: بنتونیت, افزودنی های شیمیایی پایه منیزیمی و کربناتی, افت صافی, گرانروی, پلیمر, حفاری, به سازی رس ها, نقطه وارویThe drilling fluids play a significant role in the drilling of oil and gas wells. Bentonite is one of the consumable components of the drilling fluid which is used to reduce the fluid loss. The production of high quality bentonite resources which are suitable for drilling is declining in our country, Hence it is necessary to improv the quality of available bentonites. Using polymer additives is a conventional method for improving the quality of bentonites which has attracted the attention of researchers. However, some disadvantages of these compounds such as expensive production procedures and formation damages motivate researchers for developing some new improving methods to reach the high quality drilling fluids. The main aim of this research is to improve the quality of poor bentonites through amencling water absorption capability and increasing the rheological properties. The Properties of 12 types of bentonite were investigated and two compounds B9 with the lowest quality and B6 with the highest quality were selected for further investigations. Carbon ate and magnesium base chemical substances were then added to such compounds and their properties were investigated, too the results showed that adding Carbonate and magnesium compounds could result in a quality improvment of bentonites which satisfied the API RP 13-A standard requirements. The modified bentonite showed about 6.5 times better rheological properties and 2-5 folds lower fluid loss as compared to the untreated sample. The results also showed that the modified bentonite could be a good choice for replacement of the conventional carboxymethyl cellulose and starch in the polymeric drilling fluids, based on their 2.5 to 4 times better rheological properties.Keywords: Bentonite, Magnesium Base Additive (MBC), Carbonates Base Additive (CBC), Fluid Loss, Polymer, Drilling, Modified Clays, Yield Point
-
مقدمهنرخ تولید زباله و ترکیبات فیزیکی آن به عوامل متعددی بستگی دارد که این عوامل در مناطق مختلف فرق داشته و به این علت کمیت و کیفیت زباله در شهرهای مختلف با هم اختلاف دارند. در تحقیق حاضر کمیت و کیفیت زباله تولیدی شهر سیرجان مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیمطالعه توصیفی مقطعی است که از زمستان 1392 تا پاییز 1393در مرکز تحیقات مهندسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد. در هر فصل ماه دوم انتخاب و سپس در هفته دوم یا سوم هر ماه، چهار روز وسط هفته انتخاب گردید. هر روز ده نمونه تصادفی برداشت و هر نمونه 5/0 متر مکعب حجم داشت. اجزاء تشکیل دهنده مواد زائد در 9 دسته تقسیم بندی شد. در هر فصل 40 نمونه و مجموعا در چهار فصل 160 نمونه مورد آنالیز قرار گرفت و میزان تولید زباله شهر سیرجان محاسبه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی انجام شد.یافته هامیانگین تولید روزانه زباله شهر سیرجان در سال 75/150 تن بود. بیشترین میزان تولید زباله در فصل پاییز به میزان 158 تن در روز بود. بیشترین میانگین جزء تشکیل دهنده زباله مواد فساد پذیر به میزان 2/68 درصد و کمترین، بطری PET به میزان 3/1 درصد بود. بررسی های میدانی و اطلاعات مشهود نشان داد که محل فعلی دفن زباله های شهر سیرجان نامناسب است.نتیجه گیریبا توجه به میزان بالای مواد فسادپذیر در زباله های تولیدی توصیه می شود تولید کمپوست مورد توجه قرار گیرد و سپس تمهیدات لازم جهت راه اندازی خط بازیافت کاغذ و مقوا و مواد دارای ارزش تجاری در دستور کار قرار گیرد. تعیین محل جدیدی برای دفن زباله های شهر از اولویت های اساسی است.کلید واژگان: کمیت, کیفیت, زباله, سیرجانTolooe Behdasht, Volume:14 Issue: 6, 2016, PP 103 -111IntroductionThe rate of waste generation and its physical composition depends on several factors. These factors are different at various regions. So the quality and quantity of waste in various cities are different. In this study, the quality and quantity of produced waste at Sirjan city is evaluated.MethodsThis research is a cross-sectional study that was conducted at the Environmental Health Engineering Research Center of Kerman University of Medical Sciences in 2014.The second month of each season was selected. Then four days of mid-week was selected at the second or third week of each month. Ten samples were taken every day. The volume of each random sample was 0.5 cubic meters. Its components were determined after separation. Components of waste were divided in the 9 categories. 40 samples per season, and 160 samples totally, were analyzed in four seasons and the amount of produced waste in Sirjan city was calculated. Data analysis was performed by using descriptive statistics.ResultsThe average of daily production of waste at Sirjan city was 150.75 tone. The maximum amountof waste production was 158 tons per day at the autumn. Most specified constituent of waste wasbelonging to the perishable material equal to68.2% and the lowest were PET bottles equal to 1.3%. Field surveys and evident information showed that sirjan landfill is inappropriate.Conclusionscompost production is recommended due to high amounts of perishable materials in waste. Set up recycling schemes for paper, cardboard and materials with commercial value, such as plastics, metals and polyethylene terephtalate should be on the agenda. Emplacement a new landfill is the main priorities of this city.Keywords: Quantity, Quality, Waste, Sirjan
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.