غلام حسن مقیمی
-
کشور عراق در سال 1920 از ترکیب سه استان عثمانی تحت قیمومیت بریتانیا شکل گرفت و فیصل اول به عنوان پادشاه عراق انتخاب شد. هرچند در سال 1932 قیمومیت انگلستان به پایان رسید و این کشور رسما به استقلال دست یافت، اما تا پایان دوره پادشاهی این نظام تحت حمایت بریتانیا بوده و بریتانیا سلطه کاملی بر عراق داشت. نظام سیاسی عراق در سال 1958 طی کودتایی از پادشاهی به جمهوری تغییر یافت و سه جریان کمونیسم، قومگرایان عرب و بعث به عنوان جریانهای اصلی و حاکم در کشور، توانستند تا سال 2003 زمام امور را بدست گیرند. نوشتار حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که مسایل اصلی سیاست خارجی عراق در دوره زمانی پس از سقوط پادشاهی تا سقوط حزب بعث (1958-2003)،چه می-باشد؟ یافتههای این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده نشانگر آن است که بحران فلسطین، وابستگی اقتصادی و کمپانی های نفتی، مساله کردها، همگرایی عربی و پروژه های وحدت و اتحاد با کشور سوریه مسایلی هستند که بصورت مستمر در راس سیاست گذاری های جریان های حاکم قرار داشته است. شناخت این مسایل می تواند راهبردی برای جریان کنونی حاکم (جریان اسلام گرایی) بشمار رفته و در سیاستگذاری خرد و کلان سیاست خارجی عراق موثر واقع شود.
کلید واژگان: عراق, سیاست خارجی, کمونیسم, قومگرایی عربی, بعثForeign policy refers to a set of innovative or reactive measures of a country in the external environment and international conditions, the purpose of which is to realize the goals and national interests of the country in relation to other societies, governments and international institutions. The political system of Iraq was changed from a monarchy to a republic in 1958 through a coup, and the three currents of communism, Arab nationalists, and Baath, as the main and ruling currents in the country, were able to take control of affairs until 2003. The present article answers the question that what are the main issues of Iraq's foreign policy in the period after the fall of the kingdom until the fall of the Baath Party (1958-2003)? It is assumed that despite the existence of border problems, war with two neighboring countries, water crisis, but they are not the main issues of Iraq's foreign policy, and the findings of the research conducted with the descriptive-analytical method indicate that, the Palestinian crisis, oil cartels, convergence of Arabs and projects of unity with the country of Syria are issues that have been continuously at the top of the policies of the ruling currents. Understanding these issues can be considered as a strategy for the current ruling trend (Islamism trend) and be effective in the micro and macro policy making of Iraq's foreign policy.
Keywords: Foreign Policy, Iraq, Palestinian Crisis, Oil Cartels, Arab Convergence -
نشریه سیاست متعالیه، پیاپی 44 (زمستان 1402)، صص 71 -102در بینش و رویکرد سیاسی امام خمینی عناصری وجود دارد که در دو سطح «موضوع شناسی» و «حکم شناسی»، شیوه اجتهادی حوزه های علمیه را تعمیق بخشیده است. پرسش پژوهش حاضر این است که مولفه های رویکرد سیاسی امام خمینی که بر «روش اجتهادی مصطلح» تاثیر داشته است، کدامند؟ این پژوهش با روش تحلیلی- مقایسه ای و نگرش درجه دومی به روش اجتهاد، تلاش می نماید تا چگونگی ارتباط اندیشه سیاسی ایشان بر «سبک اجتهاد پویا» را کالبدشکافی کرده و پیامدهای آن را در مقایسه با «اجتهاد صاحب جواهری»، مورد تامل قرار دهد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که، «عمل و تکالیف سیاسی» که از تفسیر «موضوعات» و «نصوص»، و از مجرای «روش اجتهاد» استخراج می شوند، در دو سطح نصوص و موضوعات احکام، دستخوش تغییر رویکردی شده است. رویکرد اجتماعی، حکومتی و نظام وار امام خمینی موجب شد تا موضوع شناسی و نص شناسی فقهی از دایره فردی، انتزاعی و ایستا فراتر رفته، و به عرصه عمل سیاسی- اجتماعی و حکومتی متحول شده، و نهایتا سبک اجتهادی حوزه های علمیه را از حالت «ایستا» به «پویا» ارتقاء دهد.کلید واژگان: رویکرد سیاسی, امام خمینی, روش اجتهاد مصطلح, روش اجتهاد پویا, حوزه علمیه, موضوع شناسی, حکم شناسی, فقهWithin Imam Khomeini's political perspective and approach, some elements have deepened the method of ijtihad (jurisprudential reasoning) in seminaries at two levels: "subject comprehension" and "ruling comprehension." This research aims to identify the components of Imam Khomeini's political approach that have influenced the "conventional method of ijtihad." Utilizing an analytical-comparative method and a second-order perspective on the method of ijtihad, this study endeavors to dissect how his political thought relates to a "dynamic style of ijtihad" and to reflect on its consequences compared to the "Jawahiri method of ijtihad." The findings of the research indicate that the "political actions and duties," derived from the interpretation of "subjects" and "texts" through the "method of ijtihad," have undergone a shift in approach at the levels of texts and subjects of rulings. Imam Khomeini's social, governmental, and systematic approach led to a transformation in the understanding of subjects and texts from an individual, abstract, and static sphere to the realm of political-social and governmental action. Ultimately, this shift elevated the ijtihad method in seminaries from a "static" state to a "dynamic" one.Keywords: Political Approach, Imam Khomeini, Conventional Method Of Ijtihad, Dynamic Ijtihad Method, Seminary, Subject Comprehension, Ruling Comprehension, Jurisprudence
-
«استقلال خواهی» در روابط بین الملل، یکی از مهم ترین چالش های اساسی دولت های مستقل در دوره های مختلف، بوده است. هدف پژوهش حاضر نیز با توجه به اهمیت این موضوع بررسی راهبردهای قرآنی در مواجهه با چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی است. مقاله حاضر این سوال را مطرح می کند که راهبردهای قرآنی در مواجهه با چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی از منظر مقام معظم رهبری چیست؟(سوال). فرضیه مقاله با استفاده از روش تحلیلی اسنادی (روش) چنین صورت بندی شده است: «از نظر مقام معظم رهبری، توجه به مبانی و ارزش های اسلامی، آگاهی و هوشیاری ملت های اسلامی، مصلحت نگری، عزت طلبی و حکمت نگری؛ وحدت گرایی امت اسلام، عدم اعتماد به ستمگران، استکبارستیزی، عدم وابستگی به بیگانگان، تقویت روابط سیاسی دول اسلامی، ایجاد نیروی دفاعی مشترک اسلامی، مهم ترین راهبردها برای غلبه بر چالش های استقلال سیاسی دولت های اسلامی است» (فرضیه). در صورت عملیاتی شدن این راهبردها توسط دول اسلامی، آثار آن در شبکه برون دادهای نظری و عملی در سیاست گذاری ها و سیاست خارجی دولت های اسلامی ظاهر خواهد شد.
کلید واژگان: راهبردها, استقلال سیاسی, دولت اسلامی, خودآگاهی, عزت طلبیIndependence-seeking" in international relations has been one of the most important challenges of independent states in different periods. This article poses the question of what are the Quranic strategies in facing the challenges of political independence of Islamic states from the perspective of the Supreme Leader? (Question). The hypothesis of the article is formulated as follows using the documentary analytical method (method): “in the opinion of the Supreme Leader, attention to Islamic principles and values, awareness and vigilance of Islamic nations, expediency, dignity and wisdom; Unitarianism of the Islamic Ummah, lack of trust in oppressors, anti-arrogance, non-dependence on foreigners, strengthening of political relations between Islamic states, creation of a joint Islamic defense force, are the most important strategies to overcome the challenges of political independence of Islamic states” (hypothesis). If these strategies are implemented by the Islamic states, their effects will appear in the network of theoretical and practical outputs in the policy-making and foreign policy of Islamic states.
Keywords: Strategies, political independence, Islamic State, Self-awareness, dignity-seeking -
اخوان المسلمین جنبش فراملی اسلام گرای سنی و از بزرگترین جریان های سیاسی تاثیرگذار سده اخیر در جهان اسلام است که نقش موثر زنان در برهه ها و حوادث مختلف سیاسی و اجتماعی این جریان انکارناپذیر است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تطور مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان از منظر اندیشمندان اخوان المسلمین به روش توصیفی- اسنادی انجام شد. با بررسی انجام شده، مطالعه ای که موضوع پژوهش حاضر به طور مستقل در آن بررسی شده باشد، یافت نشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که متغیر وابسته مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وابسته به نظریات حکومتی اندیشمندان اخوان المسلمین در قالب سه الگوی حکومتی قابل ردیابی است. در الگوی «حکومت اسلامی» باتوجه به وضعیت زمانه و استنباطی که اندیشمندان اخوانی از آیات و روایت در این موضوع دارند، مشارکت زنان فقط در امور محدود سیاسی و اجتماعی مجاز است. در الگوی حکومتی «سوسیالیسم اسلامی» مساوات و برابری، به شکل برجسته تری نمایان است. در الگوی «حکومت مدنی» با افزایش رشد نرخ سواد و مطالبات زنان و نیز نگاه نو به مفاهیم و آموزه های دینی ازسوی برخی از اخوانی ها، تطور قابل ملاحظه ای مشاهده می شود به طوری که مشارکت زنان در تمامی عرصه های سیاسی و اجتماعی به جز مقام رهبری و خلافت پذیرفته شده است البته به نظر یکی از اندیشمندان این الگوی حکومت، تصدی مقام خلافت نیز برای زنان مجاز است.
کلید واژگان: مشارکت زنان, اخوان المسلمین, مشارکت سیاسی, مشارکت اجتماعی, حکومت اسلامی, حکومت سوسیالیسم اسلامی, حکومت مدنیThe society of Muslim Brothers is a transnational movement of Sunni Islamist and one of the biggest effective political currents in the recent decade in the world of Islam that women's effective role in political and social events of this current is not undeniable. This descriptive-documentary study was conducted with the aim of investigating the evolution of women's political and social participation from the view of the Muslim Brothers' scholars. After reviewing the related sources, a research that independently focuses on this issue was not found. According to the results, the dependent variable, women's political and social participation, depends on the governance view of the Muslim Brothers' scholars in the form of three governance models. In the model of "Islamic governance", regarding the time and the view of the Muslim Brothers' scholars on the verses and narratives, women's participation is limited to political and social affairs. In the governance model of "Islamic socialism", equity is more visible. In the model of "civil governance", due to the increase of literacy rate and women's demands, and some scholars' new approach to religious teachings, there is a considerable evolution, so that women's participation in all political and social fields, except leadership and governing, is acceptable; although, one scholar believing in this model, says that women can even be a governor.
Keywords: women's participation, the Muslim Brothers, Political participation, social participation, Islamic governance, Islamic socialism, civil governance -
In the course of history, the theory of legal Jurist’s authority has been open to different accounts whose logical implication is expressed as various kinds of religious government. So in the arena of running a government, the explanation and assessment of those accounts and implications help with the due judgment about their capacities for one another. The article’s main question is: “In comparison to other theories, what is the factors of efficiency of legal jurist’s authority theory?” The presupposition of research is that there are four major accounts of jurist’s authority: “absolute authority”, “general authority”, “authority of hisbah” ** , and “jurist’s right of tenure”. From among the findings of research, is that “the absolute authority of jurist” is more efficient than others in running a government and building a civilization; this is due to some strategic mechanisms and highlighted factors such as “time and space”, “intellect”, “rationality”, “expediency”, “the maximum participation of the faithful of a society”, “the administrative and legal approach to religious texts”, and “dynamic ijtihad” *** . The method adopted here is the description of theories of jurist’s authority and their comparative analysis.
Keywords: the assessment of capacity, the jurist’s authority, Islamic government, efficiency -
مدل حکومت ولایی که محصول اندیشه فقهی- سیاسی شیعی است، یکی از مهمترین مباحث اندیشه سیاسی در چهار دهه گذشته بوده است که امروز مرزهای جغرافیایی ایران را درنوردیده است و هم اکنون به عنوان یک نظریه بدیل حکومتی در محافل پژوهشی مطرح است. پرسش این تحقیق که با روش تحلیلی استنادی انجام شده است آن است که عناصر و متغیرهای کلیدی حکومت اسلامی- ولایی کداماند؟ ساختار و شبکه درونی آن چگونه قابل ترسیم است؟ فرضیه این نوشتار آن است که حکومت اسلامی به مثابه نظام و مجموعهای بههمپیوسته است که میتوان به کمک مدل و روش سیستم، عناصر مفهومی، هنجاری، ساختاری و کارکردی آن را استخراج و در یک کنش ارتباطی منطقی، شبکه درونی آن را تبیین و ترسیم نمود. با توجه به روش و چارچوب سیستمی، یافتههای تحقیق عبارتاند از: «نظریه حکومت ولایی» در سیر تاریخی خود از دو مولفه مهم «نص» و «زمان و مکان» تغذیه کرده و تجربه اندوخته است. بدین لحاظ این نظریه صرفا «آرمانی» نیست، بلکه آرمانی است که در متن «واقعیتهای تاریخی» صیقل داده شده است. به تعبیر دیگر ساختار حکومت اسلامی- ولایی از منظر امام خمینی& و امام خامنهای تابع دو دسته ضوابط ثابت و متغیر است. از یک طرف ساختار سیاسی و نحوه آرایش نهادهای آن تابع الزامات زمان و مطابق با آخرین دستاوردهای دانش سیاسی بشری است و از طرف دیگر مستند به «قواعد و موازین ثابت اسلامی» میباشد. همچنین در یک نگاه منظومهای و فرانگرانه و گستردهتر میتوان گفت نظام سیاسی اسلامی از مجموعهای از نهادهای اجتماعی و سیاسی ترکیب شده است که در یک شبکه ارتباطی مشروعیتی و مشارکتی، ساختار حکومت ولایی شیعی را سامان میدهد.
کلید واژگان: ساختار حکومت, اسلام, زمان و مکان, شبکه قدرت, جریان قدرت, امام خمینی, امام خامنهایThe model of Guardianship which is the product of Shiite jurisprudential-political thought, it has been one of the most important topics in political thought for the past four decades which today has crossed the geographical borders of Iran and it is now being proposed as an alternative theory of government in research circles. The question of this research which has done in citation analysis method is what are the key elements and variables of the Islamic Guardianship? How can its internal structure and network be characterized?
The hypothesis of this paper is that the Islamic government is an interconnected system and set that with the help of the model and method of the system, its conceptual, normative, structural and functional elements can be extracted and its internal network can be explained and characterize in a logical communication action. According to the method and system framework, the research findings are: In its historical course, the «theory of Guardianship" has nourished and gained experience from the two important components of «text" and «time and place". In this sense, this theory is not merely an «ideal," but an ideal that polished in the context of «historical facts." In other words, the structure of the Islamic Guardianship from the perspective of Imam Khomeini and Imam Khamenei is subject to two categories of fixed and variable criteria.
On the one hand, the political structure and the way its institutions are arranged, is subject to the requirements of the time and in accordance with the latest achievements of human political knowledge, and on the other hand, it is based on «fixed Islamic rules and standards". Also, in a systematic, transnational and broader view, it can be said that the Islamic political system is composed of a set of social and political institutions that organize the structure of the Shiite Guardianship in a network of legitimate and participatory communication.Keywords: government structure, Islam, time, place, power network, power flow, Imam Khomeini, Imam Khamenei -
به همان نسبت که بیداری اسلامی- تمدنی، نویدبخش بازگشت به ارزش های عدالتخواهانه و کنش ارتباطی فرهنگی و مسالمت آمیز تمدن اسلامی است، به همان اندازه چالش ها و هراس هایی را نیز برای نظام سلطه ایجاد کرده است. بدین لحاظ طی سال های گذشته، بیداری تمدن اسلامی در درون خود، دو پتانسیل فرصت و تهدید را جای داده است. این تحقیق می کوشد توهم شیعه هراسی را به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدات بیداری اسلامی- تمدنی کالبدشکافی کند. از این منظر، علل بروز و راهکارهای مقابله با آن مهم ترین دغدغه این نوشتار است. به نظر نگارنده، استراتژیست های هژمونی بین المللی بعد از ظهور بیداری تمدنی در ایران و صدور آن، متوجه پتانسیل بالای قدرت نرم شیعه در جهت جریان سازی عدالت طلبی، ظلم ستیزی و استقلال طلبی شدند که اگر کنترل نشود، بهزودی مرز های ایران را در می نوردد و زمینه گسترش اسلام سیاسی و دولت های اسلامی مشابه ایران را در منطقه خاورمیانه فراهم می آورد؛ ازاینرو پروژه شیعه هراسی به منظور مصادره مفاهیم اصیل اسلام ناب طراحی شده است که راهکار مقابله با آن، بصیرت سیاسی و واکاوی آموزه های صلح جویانه، وحدتطلبانه و کنش ارتباطی خردمندانه و معنویت خواهانه اسلام است.کلید واژگان: بیداری اسلامی - تمدنی, شیعه هراسی, قدرت نرم اسلام, راهکارها
The same proportion Islamic awakening - civilization promise to return to the values of justice and the cultural and peaceful communicative action of Islamic civilization, it has equally created challenges and fears for the domination system. In this regard, during the past years, the awakening of Islamic civilization within itself has placed two potential opportunity and threat. The research seeks to dissection the Panic Shiite Illusion as one of the most important threats of Islamic-civilization awakening. From this aspect, the causes of the occurrence and strategies to deal with it is the main concern of this paper. According to the author’s view, international hegemonic strategists, after the advent of civilization awakening in Iran and its issuance, have noticed the high potential of the Shiite’s soft power to streamline justice, confronting oppression and independence, which if not controlled, soon will bring the borders of Iran and will provide the context for the spread of political Islam and Islamic governments similar to Iran in the Middle East; therefore, the panic shiite project is designed to confiscate the noble concepts of pure Islam, whose strategy for confronting it is political insight and exploration of peaceful and unilateral teachings and wisely and spiritual communicative action of Islam.Keywords: Islamic awakening - civilization_Panic Shiite_Islam’s soft power_United States_strategis -
اجزای درونی نظریه ی ولایت فقیه، نظام و مجموعه ای به هم پیوسته است که می توان در قالب مدل منظومه ای و سیستمی، عناصر مفهومی، هنجاری، ساختاری و کارکردی آن را استخراج کرد و در یک کنش ارتباطی منطقی به تبیین هر یک از آن ها پرداخت. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بازخوانی و ارائه طرحی نو پیرامون نظریه ی ولایت سیاسی بود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و اطلاعات با روش کتابخانه ای گردآوری شدند. نتایج نشان داد، نظریه ی ولایت سیاسی، مرکب از پنج مفهوم کلیدی: جاعل ولایت، ولی، مولی علیه، دامنه ی قدرت و شبکه ی قدرت است که شبکه ی درونی آن به وسیله ی گزاره های اسلامی تغذیه می شود. ساختار درونی ولایت سیاسی متشکل از مجموعه ای از عناصر سیاسی و اجتماعی است که نقش هرکدام در چارچوب ویژگی دوساحتی تعاملی و نظام وار اسلام چینش و آرایش یافته است. ولی فقیه در درون نظام سیاسی ولایی، نقش مشروعیتی، ارتباطی، هدایتی و راهبردی دارد. مولی علیه (فرد، جامعه ی مدنی و دولت) به عنوان عناصر مقوم و مشارکتی نظام ولایی در تمامی فرآیندهای ساختاری، کارکردی و بازخوردها حضور فعال دارند. مردم به عنوان شرط اعمال و شرط استمرار ولایت سیاسی، هم علت محدثه ی نظام سیاسی و هم علت مبقیه ی آن هستند؛ بدین لحاظ شبکه و جریان قدرت از خصلت مشارکتی برخوردار استکلید واژگان: ولایت فقیه, نظام سیاسی, ولایت سیاسی, شبکه ی قدرتPolitical Science, Volume:21 Issue: 4, 2019, PP 93 -118The internal constituents of the theory of Guardianship of the Islamic Jurist are an interconnected set and systems, which can be derived in the form of systematic and disciplined model, conceptual, normative, structural, and functional components; and we can explain each of them as a relational reaction. In this regard, the purpose of the research is to reread and present a new plan for the theory of political guardianship. The research method is descriptive-analytical, and the data were gathered with library method. The results indicated that the theory of political guardianship is composed of five key concepts—forger of guardianship, guardian, pupil, domain of power, and network of power whose internal network is fed by Islamic propositions. The internal structure of a political guardianship consists of political and social elements, the role of each is arranged and planned in a framework with two characteristics—interactive and systematic—of Islam. A guardian jurist assumes a legitimate, communicative, guidance, and strategic role within a political guardianship system. A pupil (an individual, civil society, and government) is actively involved as a permanent and participatory constituent of the guardianship system in all structural, functional and feedback processes. As the condition for application and condition for the continuation of political guardianship, people are both the cause of which a political system comes into existence, and the cause of which it continues to exist; therefore, the network and flow of power are endowed with a participatory characteristic.Keywords: Guardianship of The Islamic Jurist (Velayat-e-Faqih), Theocratic Order, Political System, Network of Power
-
این مقاله میکوشد تا ضمن کالبد شکافی «نظریه دو فطرتی» انسان (فطرت مخموره و فطرت محجوبه)، پیامدهای سیاسی آن را از منظر امام خمینی رمز گشایی کند. مدعا آن است که انسان از منظر امام «مستخدم بالطبع و مستهدء بالفطره» است و لازمه گریزناپذیر آن، اندیشه سیاسی دو ساحتی است. به تعبیر دیگر، تفسیر دو ساحتی (دو فطرتی) فوق از انسان، بر روی نظریه حکومتی امام، کارویژه نظام سیاسی و جامعه مدنی مطلوب اسلامی، تاثیر مبنایی و مهمی دارد که این نوشتار آن را مورد کاوش قرار داده است.پیش فرض این مقاله آن است که هسته ای انسان شناسانه بر بایدها و نبایدهای دانش سیاسی تاثیر جدی دارند. بدین لحاظ پرسش اصلی این است که: مبنای انسان شناسی اندیشه سیاسی امام خمینی چیست؟ تفسیر وی از انسان چه تاثیری بر تلقی «دو ساحتی امر سیاسی» داشته است؟ این نوشتار تلاش میکند تا با روش تحلیل محتوا، آرای انسان شناسی امام را بازخوانی نموده و لوازم منطقی آن را در مورد مباحث اجتماعی و سیاسی نشان دهد.
در حاشیه پرسش اصلی مذکور، پرسشهای فرعی ذیل نیز قابل طرحاند که سعی می شود به آنها نیز پاسخ داده شود. پرسشهایی از قبیل اینکه آیا انسان آزاد است یا تحت جبر ساختارهای اجتماعی، تاریخی و اقتصادی میباشد؟ آیا انسان «مستخدم بالطبع» است یا «مسترشد بالفطره» است؟ آیا انسان «مدنی بالفطرت» است یا هدایتخواه از مجرای انسان کامل (مستهدء بالفطره) است؟ یا اساسا سرشت انسان لااقتضاست و هیچ اصول موضوعه و پیشین های در سرشت او نهاده نشده و همه چیز با تربیت پسینی و در درون جامعه و سیاست ساخته می شود؟ بیتردید پاسخ به پرسش های مذکور و دیگر پرسش های انسانشناسانه سیاسی، به طور نظری و بنیادی، سمت و سوی اندیشه سیاسی را در زندگی سیاسی اجتماعی امام خمینی تبیین می کند.کلید واژگان: فطرت مخموره, فطرت محجوبه, سرشت انسان, سیاست, امام خمینیThis paper attempts to analyze the theory of two natures (makhmurah nature and mahbuba nature) and decode its political implications from the perspective of Imam Khomeini (RA). It is claimed that in Imam Khomeini's view, human is the servant of his soul and also his nature (ãÓÊÎÏã ÈÇáØÈÚ æ ãÓÊåÏÁ ÈÇáÝØÑå) which inevitably requires the two-realm political thought. In other words, interpreting human based on the theory of two realms (tow natures) affects Imam Khomeini's theory of government, function of political system and Islamic desirable civil society fundamentally which will be studied in this article. In this study we assume that anthropological principles heavily affect dos and donts of political science. Thus, the main question here is that what the anthropological basics of Imam Khomeini's political idea are? What effects his interpretation of human has had on his idea of tow-real political affairs? Through the content analysis method, this paper tries to review Imam Khomeini's anthropological standpoints and represent its logical implications in the political and social discussions.
Along with the main question, the following sub-questions are also proposed which we will try to answer. Whether man is free or under compulsion of social, historical and economic structures? Whether human is a servant of his soul or he is guided by his nature? Whether man is congenitally civilized or wants to be guided by the perfect man (following his nature)? Or whether human nature is guided by fate and circumstances and that no thematic rule was put in his nature and everything his character is formed through after-birth nurturing within the society and politics? Undoubtedly, answering the questions mentioned above and other anthropological political questions will fundamentally and theoretically explain the direction of Imam Khomeini's political thought over his social and political life.Keywords: Makhmurah Nature, Mahjubah Nature, Human Nature, Politics, Imam Khomeini (RA) -
مکانیزم اجتهاد پویای امام خمینی (ره) به گونه ای است که ضمن ایجاد پیوند قاعده مند با منابع (کتاب، سنت، اجماع و عقل) با دو عنصر زمان و مکان نیز پیوند منطقی دارد و از تضارب آنها احکام مربوط به زندگی سیاسی و اجتماعی را استنباط می کند. اگرچه ساخت های اجتماعی زمان و مکان موجب می شود تا فقیه در بستر اجتماعی محیط و واقعیت ها روزمره زندگی سیاسی (روابط قدرت) محصور شود، از منظر فقیه نظریه پرداز تنها عنصر حاکم بر تولید است. آنچه موجب می شود «حقانیت و برتری نصوص دینی» اندیشه سیاسی روش اجتهادی امام با سبک های متداول متفاوت شود، رویکرد دین شناختی و نص شناسی میباشد. فرضیه این تحقیق آن است که نگاه اجتماعی، نظام وار، سیستمی، کلی و جامع امام به نصوص دینی موجب شده است تا استنباطات فقهی سیاسی ایشان نیز اجتماعی، سیستمی، جامع و درنهایت حکومتی شود؛ برای مثال وی حکومت را جزئی از دین و از احکام اولیه می داند. پیامد ناقص می شود. در این «حکومت ولایی» این نگاه آن است که اسلام بدون نوشتار بر اساس روش کلنگرانه و فرانگرانه فلسفه مضاف، تلاش خواهیم کرد تا مولفه های نص شناختی امام خمینی (ره) را استخراج، کالبدشکافی و تاثیر آن را بر اندیشه سیاسی- فقهی نشان دهیم.کلید واژگان: اندیشه سیاسی - فقهی, امام خمینی(ره), نص شناختی, فقه حکومتی, جامع نگری, نظام وارThe mechanism of Imam Khomeini’s dynamic ijtihad, besides developing a systematic relationship with the sources (the Qur’an, tradition, consensus and wisdom), enjoys a logical link with time and space and hence extracts the regulations for the political and social life out of them. Although the social structures of time and space limitthe juristswithin the context of the social environment and the realities of everyday political life (power relations), the only element for the jurist theoreticians to develop political thoughtsis "the legitimacy and supremacy of religious texts".
The distinctive characteristic in Imam Khomeini’s Jurisprudential approach is its being based on religious texts. The present research assumes that Imam Khomeini’s social, systematic and comprehensive view toward the religious texts has caused his jurisprudential‐political deductions to be social, systematic and comprehensive, as well. For instance, he considers the governance as a component of religion and among the primary rules. The consequence of such a view is that Islam will be deficient without “the ruling of the religious leader”. This article is based on a holistic approach with reaches beyond the additive philosophy and it tries to extract the religious‐text features in Imam Khomeini’s view and study their influence on the politicaljurisprudential thoughts.Keywords: study of religious text, political?jurisprudential thought, Imam Khomeini, governmental jurisprudence, systematic, comprehensiveness -
در اندیشه ی سیاسی امام خمینی (ره)، حجیت و مشروعیت زندگی سیاسی منوط به مطابقت وقایع و پدیده های سیاسی با نصوص دینی است. اما پرسش این نوشتار آن است که نصوص دینی چگونه با مسایل و موضوعات متغیر و پدیده های سیاسی ناپایدار ارتباط برقرار می کنند؟ به عبارت دیگر، چگونه نص ثابت با عمل و رویدادهای زمانی و مکانی متغیر، پیوند منطقی پیدا می کند؟ روش اجتهادی امام خمینی (ره) دارای چه شاخص هایی برای کارآمدی فقه در عرصه ی نظر و عمل سیاسی است؟ ادعای این تحقیق آن است که روش اجتهاد پویای حضرت امام، ظرفیت تولید احکام الزام آور سیاسی (از تضارب نص و زندگی سیاسی) را دارا می باشد. در این مقاله تلاش می شود تا با بررسی ویژگی ها و مولفه های روش اجتهادی امام (ره)، میزان تاثیر آنها را در تولید دانش سیاسی فقهی، مورد تامل قرار گیرد.
کلید واژگان: روش اجتهاد, امام خمینی, اندیشه ی سیاسی, مسایل سیاسیIn Imam Khomeini’s thoughts, validity and legitimacy of political life is in accordance with religious texts. The main question of this article is that how religious texts are related to various political problems and issues? In other words how can a stable religious text make a logical relation to unstable events? What are characteristics of Imam Khomeini’s Ijtehadi method of using jurisprudence(Figh) in theoretical and practical politics? This article claims that Imam Khomeini’s dynamic Ijtehadi method is capable of producing religious commands (by interacting texts and political life). In this article we try to investigate characteristics and elements of Imam Khomeini’s Ijtehadi method and their effects on producing political-jurisprudential knowledge.
Keywords: Ijtehadi Method, Imam Khomeini, Political Thought, Political Problems -
این تحقیق می کوشد تا توهم شیعه هراسی را، به عنوان یکی از مهم ترین تهدیدات بیداری اسلامی، کالبد شکافی نماید. از این منظر، علل بروز و راهکارهای مقابله با آن مهم ترین دغدغه این نوشتار است. به نظر نگارنده استراتژیست های هژمونی بین المللی، بعد از ظهور بیداری اسلامی در ایران، متوجه پتانسیل بالای قدرت نرم شیعه در جهت جریان سازی عدالت طلبی، ظلم ستیزی و استقلال طلبی شدند که اگر کنترل نشود به زودی مرزهای ایران را درمی نوردد و زمینه گسترش اسلام سیاسی و دولت های اسلامی مشابه ایران را در منطقه خاورمیانه فراهم می آورد. از این رو پروژه شیعه هراسی به منظور مصادره مفاهیم اصیل اسلام ناب طراحی شده است که راهکار مقابله با آن، بصیرت سیاسی و واکاوی آموزه های صلح جویانه، وحدت طلبانه و کنش ارتباطی متعقلانه و معنویت خواهانه اسلام است.
کلید واژگان: بیداری اسلامی, شیعه هراسی, قدرت نرم اسلام, راهکارهاThis article tries to inspect the delusion of Shiite-o-phobia as one of the most important threats for Islamic Awakening. How it has appeared and how it should be handled is the most important concern of this article. The author believes that following the emergence of Islamic Awakening in Iran, strategists of international hegemony have figured out the high potential of Shiite's soft power to create justice-seeking, anti-tyranny and independence-seeking currents that if not controlled may spread out of Iran and pave the ground for the expansion of political Islam and Islamic states similar to Iran in the middle-east. Therefore Shiite-o-phobia project has been designed for the purpose of deviating original Islamic concepts. This project can be foiled through political insight and exploring peace and unity-seeking teachings of Islam and its reasonable and spiritual interaction.Keywords: Islamic Awakening, Shiiteophobia, soft power of Islam, solution -
This article presupposes that facts (is’s) concerning human nature seriously affects on political “oughts’’ and thoughts. This study is an attempt to explore human nature and character explaining its social and political consequences from Imam Khomeini’s point of view. According to this viewpoint human beings are ‘naturally bound to social life and bestowed with innate orientation’ and the inevitable result of these two (nature of man and his primordial character) is that man is of necessity bound to civilization (of conventional and transcendent sort). Interpretation of human nature as two-dimensional one, as Imam Khomeini understood, has important and deep influences on the form of government, function of political system and Islamic desired society, which is the subject of study in this article.Keywords: political thought, principle of humanology, Imam Khomeini, theory of innate orientation
-
نظریه حکومتی امام خمینی(ره) معادله سه مفهومی (دین، ولایت، ملت) است. در این که سه مولفه فوق در دستگاه فکری و اجتهادی امام خمینی(ره) چگونه جمع می شوند، از منظرهای مختلف قابل بحث است. در این نوشتار، تلاش شده تا از منظر مشروعیت سیاسی و مشارکت سیاسی موضوع فوق مورد تامل قرار گیرد. سوال اصلی تحقیق این است که از دیدگاه امام خمینی(ره)، چه نسبتی بین مشارکت سیاسی و مشروعیت سیاسی وجود دارد؟ فرضیه مقاله این است که در تفسیر اجتهادی امام، جایگاه بحث مشروعیت، پیشینی بوده و در فلسفه سیاسی می گنجد و ماهیتا از سنخ حکومتی است. ولی مقام بحث مشارکت سیاسی، مقام پسینی و در قلمرو جامعه شناسی بوده و ماهیت آن از سنخ نظارتی است. بدین لحاظ، ماهیت حکومت از تضارب آن دو منتج شده و در مدل حکومتی «جمهوری اسلامی» به تعادل رسیده است که «جمهوری» ناظر به بعد نظارتی و مشارکتی و «اسلامی» ناظر به بعد حکومتی و مشروعیتی آن است. در نتیجه، به لحاظ روشی، نقطه تعادل و جوش آن دو معطوف به تفسیر اجتهادی ایشان است.
کلید واژگان: مشروعیت سیاسی, مشارکت سیاسی, امام خمینی(ره), اجتهاد تعادلیImam Khomeini’s theory of state is a three- concept equation (i.e. Religion, Velayat and Nation). How the above mentioned three concepts are added together is subject to discussion from various perspectives. Attempts have been made in this article to review and investigate the issue from the viewpoint of political legitimacy and political participation. The question posed is the investigation of the relationship between political participation and political legitimacy from the viewpoint of Imam Khomeini. It is hypothesized in the article that in Imam Khomeinil’s Ejtehadi Interpretation, legitimacy is prior in position and is incorporated into political philosophy and is of governance type in nature. Howerer, the position of political participation is subsequnet and belongs to the relam of sociology and is regulatory in nature. Therefore, state is the result of the mixture of both. That is, in “Islamic Repulic”, the “Repubice” refers to supervision and participation dimensions and the “Islamic” refers to its governance and legitimacy aspects. Thus, this balance point follows his Ejtehadi Interpretation in methodology. -
-
توهم دوپارگی دین و سیاست باعث دگردیسی برخی از صاحبان اندیشه راجع به اسلام اصیل شده است. این مسئله اگرچه در طول تاریخ معاصر، بحران های تازه ای را در عرصه هویت حیات سیاسی جامعه اسلامی ایجاد کرده بود، ولی با ورود امام خمینی در زندگی سیاسی و قرائت اندیشه سیاسی ناب شیعی، بخش عمده این دل نگرانی ها رفع شد. امام خمینی با گذر از راهی که به وسیله فقهای سلف صالح طی شده بود، توانست اصول و مبانی کلام سیاسی و فقه سیاسی را با دانش سیاسی روز، پیوند منطقی بزنند. این پیوند که از مجرای منطق و روش «اجتهاد لازم» حاصل می شده است، گستره دین را نه تنها در اصول نظری سیاست جریان داد بلکه در عرصه تعلیمات سیاسی نیز گسترش داد. در حقیقت امام خمینی با انضمام عنصر زمان و مکان به دستگاه اجتهادی جواهری، تحولی شگرف در تبیین و تفسیر مباحث نظام سیاسی شیعی ایجاد کرد و حضور حداکثری دین را در همه زوایای زندگی سیاسی روشمند کرد.
کلید واژگان: دین, سیاست, امام خمینی, رابطه مفهومی, رابطه نهادی, آسیب شناسی -
-
از آن رو که نظرات و افکار سیاسی امام خمینی قدس سره توسط خودشان مدون نشده است و ایشان به تناسب وقایع و حوادث سیاسی اجتماعی دیدگاه خود را بیان می نموده اند، استخراج و تبیین شالوده های فکری و مبانی نظری ایشان در عرصه سیاست، از جمله سؤالات و مباحث مهم اندیشه سیاسی امام است. علاوه بر آنکه در این باره تاکنون تلاش های علمی ناچیزی صورت گرفته است.
برای مطالعه اندیشه سیاسی حضرت امام از منظر مبانی نظری، تاکنون رهیافت های متفاوتی ارائه شده است. اما با یک جمع بندی و نگاه کلی می توان گفت که رهیافت ها به تنهایی نمایانگر ابعاد مختلف اندیشه سیاسی امام نیستند و هر کدام از آنها، وجهی از وجوه اندیشه سیاسی ایشان را معناکاوی می کند.
بدین لحاظ، برای کشف زوایای مختلف آراء سیاسی امام قدس سره، به ناچار باید ترکیبی از روش ها و رهیافت های معرفت شناختی، هستی شناختی، جامعه شناختی، انسان شناختی، کلامی، فلسفی، فقهی و عرفانی را اتخاذ کرد.
این نوشتار با روش اسنادی و بر اساس مبانی مزبور، اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره را واکاوی می نماید و به این نتیجه مهم می رسد که تحلیل اندیشه سیاسی امام بدون الگوی ترکیبی مبانی مزبور، ناقص و فاقد اعتبار علمی است.
کلید واژگان: امام خمینی, اندیشه سیاسی, مبانی نظری, مبانی رفتاریSince Imam Khomein himself has not written his own political views, sufficing to presenting his views only on different political and socialoccasions, therefore to draw and present the fundamentals of his political thought isa tremendously difficult task; especially keeping in mind that little has been done in this regard.Though different approaches are put forward to help us study Imam's politicalthought, they are far from being complete, each sufficing to focusing on a single aspect of Imam's political thought.Thus if one wants to have a comprehensive approach towards Imam's political views, one must inevitably follow a compound approach consisting of different approaches including epistemological, ontological, sociological, anthropological, theological, philosophical, jurisprudential and mystical approaches.Having a document-based method, the paper studies Imam Khomein's political thought, concluding that it is impossible to have a comprehensive analysis of Imam Khomein's political thought unless one previously adopts a compound approach. -
«ولایت تدبیری» که در کلام، تحت عنوان «امامت و خلافت» و در فقه، به «ولایت فقهی ظ شناخته می شود، درباره حکومت و اداره کشور است. اگر چه مباحث ولایت تدبیری از ابتدا، در حوزه های علمیه جریان داشته، اما در سالهای اخیر، با استقرار نظام جمهوری اسلامی بر پایه نظریه «ولایت مطلقه فقیه» توسط امام خمینی رحمهالله بیشترین مسائل نظری در ساحت اندیشه سیاسی شیعه را موجب شده است. از این رو، تامل و اندیشه در مفهوم «ولایت تدبیری» به عنوان مهمترین مفهوم فقه سیاسی شیعه، ضرورتی عاجل و مبنایی دارد.In this work, the author outlines what is called “wilayat-e tadbiri”, which is known in theology as “Imamat and Khilafat” (or religious political leadership), and in fikh as “wilayat-e fakih” (or the political authority of a leading religious scholar). Although such a subject has long been discussed at Shicite seminaries, since the Islamic Revolution of 1979, and the introduction of the idea of the absolute political authority of a fakīh by Imam Khomeini, it has given rise to more debates. As the most important topic in Shi’ite political fikh, the idea of “wilayat-e tadbiri” deserves much more scholarly attention urgently.
-
مفهوم سیاست از جنجالی ترین و پیچیده ترین مفاهیم کلیدی در علوم انسانی است که اندیشمندان علوم سیاسی در مورد آن اجماع نظر ندارند مهم ترین دلیل آن، وجود ابهام در محتوا و مؤلفه ها و پیش فرض های آن است، زیرا علم سیاست از زیر مجموعه های علوم انسانی است که همواره با پیش فرض های خاصی قرین است و لذا هرگونه بحث از اصول و مبانی علم سیاست مسبوق به نظریه و اعتقادات است، از این رو تفکیک دانش سیاست از ارزش ها و باورها غیر ممکن می نماید.
بازشناسی مفهوم سیاست از دیدگاه های مختلف هدف مقاله حاضر است.
کلید واژگان: مفهوم شناسی, سیاست, فلسفه سیاسی, علم سیاست, مبانی علم سیاستPolitics is the most controversial and complex key concept in political sciences over which there is no consensus among political science scholars. The most important reason is the existence of ambiguity in its content, features, and presuppositions. Politics is one of the subclasses of human sciences, which has always had specific presuppositions and thus any discussion over the basics and principles of politics requires a specific theory and viewpoint. Therefore, distinguishing politics from values and beliefs seems to be impossible. The purpose behind this paper is the recognition of politics from different viewpoints. -
دانشواژه «ولایت» علاوه بر کاربرد سیاسی، در حوزه های دیگر علوم اسلامی، مانند کلام، فلسفه، فقه و عرفان نیز به طور وسیعی استعمال می شود. در فقه سیاسی شیعه یکی از مهم ترین مفاهیم سیاسی، ولایت به معنای «تدبیر سیاسی جامعه» است که بدون درک صحیح آن، فهم نظام سیاسی شیعه نیز ممکن نیست؛ از این رو فقها ضمن مفروض گرفتن اصل ولایت به معنای تدبیر سیاسی همواره از آن به عنوان حدود اختیارات حکومت مجتهدان بحث کرده اند. این «کلید واژه فقه حکومتی شیعه» در تاریخ معاصر، وارد عرصه نظریه پردازی نیز شده است و حضرت امام خمینی 1 با توجه به الزامات عصر خود، از آن، نظریه کارآمدتری ارائه کرده و بر مبنای آن نظام جمهوری اسلامی را تاسیس کردند. نوشته حاضر برای درک صحیح مفهوم «ولایت سیاسی» در اندیشه سیاسی شیعه به نگارش درآمده است.
The notion Welayat (sovereignty), is widely refered to in branches of Islamic sciences such as theology (Kalam), philosophy, jurisprudence (Fiqh) and mysticism (Irfan). Welayat interpreted as "the political management of the society" is a significant term in the Shiite political Fiqh and one would fail to comprehend the Shiite political system of ideas without having a true underestanding of this term. That is why Islamic jurists have discussed over the domain of the authority of ruling jurists only by assuming Welayat as political management. This notion has recently been subject to theoretical studies by some scholars among which Iman Khomayni presented a more efficent theory on the basis of which the Islamic Revolution was founded. This article attempts to clarify this notion in Shiite political system. -
در آستانه ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و سال امام خمینی(ره)، فرصتی پیش آمد تا نسبت به انتخابات و رای مردم، تاملی کوتاه داشته باشیم. در زمینه نقش مردم در قدرت سیاسی، تا کنون آثار زیادی نوشته شده است؛ اما به نظر می رسد نسبت به مبانی مشروعیت رای مردم با توجه به اندیشه سیاسی اسلامی کمتر توجه شده است. این نوشته مقدمه ای برای فهم جایگاه «حق رای» در متون سیاسی شیعه می باشد. بنابراین، نگارنده، مدعی پاسخ همه جانبه به موضوع فوق نیست؛ بلکه تنها به طرح کلی موضوع پرداخته می شود.
از زمان تکوین نخستین جوامع ابتدایی تا دولتهای اسلامی مدرن معاصر، اندیشه سامان بخشی به حیات سیاسی اجتماعی و تنظیم روابط بین فرمانروایان و فرمانبرداران، از مهمترین دغدغه های بشر بوده است. این اندیشه، به تبع میزان دخالت «رای مردم» در ساختار سیاسی، موجب اشکال متفاوتی از حکومت از قبیل: سلطنتی، اریستوکراسی و جمهوری شده است. اما آنچه برای این پژوهش اهمیت دارد، این است که تاریخ حکومتها، نشانگر این است که دولتها بدون همدلی و حضور فعال مردم، دچار معلولیت سیاسی شده و همواره در درون خود با مشکل بی ثباتی سیاسی مواجه بوده اند. -
امام خمینی «ره» هم در عرصه نظر و هم در مقام عمل؛ پایه و اساس نظام سیاسی خود را بر «ولایت مطلقه فقیه» استوار نموده و الگوی حکومتی «دین و ولی فقیه، بدون مردم» و نیز الگوی حکومتی «دین و مردم، بدون ولی فقیه» را مورد نفی و انکار قرار داد. بنابراین، نقش مردم در چارچوب اسلام و تفسیر امام از «ولایت مطلقه فقیه» در نظام سیاسی اسلام، معنا و مفهوم می یابند.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.