به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

غلامرضا جاهدخانیکی

  • بهلول پارسافر، محمد احمدی، غلامرضا جاهد خانیکی*، نبی شریعتی فر، عباس رحیمی فروشانی
    زمینه و هدف

    رعایت اصول بهداشت و ایمنی مواد غذایی در کلیه زنجیره تولید، نگهداری، حمل و نقل و عرضه مواد غذایی جهت اطمینان از سالم و مناسب بودن موادغذایی در تامین سلامت مصرف کنندگان بسیار مهم است. از این رو مطالعه ای با هدف تعیین وضعیت شاخص ها و برنامه های پیش نیازی بهداشت و ایمنی مواد غذایی در میادین میوه و تره بار شهر تهران در سال 1401 انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه ای تحلیلی-مقطعی بر روی 67 مرکز میوه و تره بار شهر تهران در مورد وضعیت شاخص ها و برنامه های پیش نیازی بهداشت و ایمنی مواد غذایی همچون وضعیت ساختمان و تاسیسات، آموزش کارکنان، بهداشت کارکنان، کنترل کیفیت مواد غذایی، مبارزه با آفات محیطی، دفع پسماند و وضعیت بهداشت محیط کار انجام شد. ابتدا پرسشنامه ای تهیه و روایی آن با نظر پنج نفر از متخصصین و صاحب نظران و نیز ابزار پایایی آن با ضریب آلفا کرونباخ برابر با 0/87 مورد تایید قرار گرفت، سپس پرسشنامه تکمیل شد و داده های لازم ثبت گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل آماری شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که وضعیت مطلوب ساختمان و تاسیسات با 67/16 درصد، آموزش کارکنان 26/85 درصد، بهداشت کارکنان 50/20 درصد، کنترل کیفیت مواد غذایی 67/91 درصد، مبارزه با آفات محیطی 43/65 درصد، دفع پسماند 58/39 درصد و بهداشت محیط کار 63/11 درصد بود. بطوری که وضعیت شاخص های ساختمان و تاسیسات، کنترل کیفیت مواد غذایی، دفع پسماند و بهداشت محیط کار با داشتن میانگین بیش از 50 درصد در حد مطلوب و قبول است. اما شاخص های آموزش کارکنان و مبارزه با آفات محیطی نامطلوب ارزیابی شده است.

    نتیجه گیری

    شناخت وضعیت شاخص ها و برنامه های پیش نیازی بهداشت و ایمنی مواد غذایی در میادین میوه و تره بار شهر تهران می تواند به بهبود و ارتقا سلامت و ایمنی مواد غذایی کمک نماید. بگونه ای که مطلوب بودن شاخص های ساختمان و تاسیسات، کنترل کیفیت مواد غذایی، دفع پسماند و بهداشت محیط کار در عرضه و فروش مواد غذایی سالم تاثیر دارد. همچنین توصیه می گردد نسبت به بالابردن سطح آموزش در کارکنان و شیوه مبارزه با آفات محیطی در میادین میوه و تره بار توجه بیشتری صورت گیرد.

    کلید واژگان: شاخص, برنامه پیش نیازی, بهداشت و ایمنی مواد غذایی, میادین میوه و تره بار, شهر تهران
    Bohlul Parsafar, Mohammad Ahmadi, Gholamreza Jahed Khaniki*, Abbass Rahimi Foroushani
    Background and Objective

    Compliance with the principles of food safety and hygiene is very important in the entire chain of production, storage, transportation and supply of food to ensure the safety and suitability of food to ensure the health of consumers. Therefore, a study was conducted to determine the status of indicators and prerequisite programs for health and food safety in the fruit and vegetable fields of Tehran in 2022.

    Materials and Methods

    A descriptive-analytical study on 67 fruit and vegetable centers in Tehran city regarding the status of indicators and prerequisite programs for food safety and hygiene, such as the condition of buildings and facilities, employee training, employee health, food quality control, control of environmental pests, waste disposal and work environment hygiene were done. First, a questionnaire was prepared and its validity was confirmed by the opinion of five experts, as well as its reliability tool with Cronbach's alpha coefficient of 0.87, then the questionnaire was completed and the necessary data was recorded. The data were statistically analyzed using SPSS software.

    Results

    The results showed that the favorable condition of buildings and facilities, employee education, employee health, food quality control, environmental pest control, waste disposal and workplace hygiene were 67.16%, 26.85%, 50.20%,67.91%, 43.65%, 58.39% and 63.11%, respectively. So the indicators of building and facilities, food quality control, food consumption and work environment with an average of more than a percentage are acceptable. However, the indicators of care education and combating environmental chastity have been evaluated as unfavorable

    Conclusion

    Knowing the status of indicators and prerequisite programs for food safety and hygiene in the fruit and vegetable fields of Tehran city can help to improve food safety and health. Also, the desirability of indicators of buildings and facilities, food quality control, waste disposal and workplace hygiene affect the supply and distribution of healthy food. It is also recommended to pay more attention to raising the level of education in the care and methods of environmental pest control in fruit and vegetable fields.

    Keywords: Indicator, Prerequisite program, Food safety, hygiene, Fruit, vegetable fields, Tehran city
  • غلامرضا جاهد خانیکی*، نبی شریعتی فر، هدایت حسینی، عباس رحیمی فروشانی
    زمینه و هدف

    با توجه به نیاز جامعه، دانش آموختگان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذای می توانند در سمت های مرتبط با رشته ‏تحصیلی خود به کار گماشته شوند و به ارایه خدمت برای رفع مشکلات سلامت و ایمنی مواد غذایی در سطح ‏جامعه بپردازند.‏ هدف از این تحقیق تبیین وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه است.

    روش کار

    مطالعه ای توصیفی و کاربردی با روش تحلیلی سری زمانی در ارتباط با وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه به این رشته انجام گرفت. ابتدا پرسشنامه اولیه تهیه شد و سپس روایی و پایایی آن انجام گردید و پرسشنامه نهایی تکمیل شد. جهت پیش بینی آینده رشته از روش آماری تحلیل سری های زمانی(ARIMA) Autoregressive Integrated Moving Average استفاده شد. همچنین نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید آن مشخص گردید و مورد تحلیل محتوای کیفی (SWOT)  Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats قرار گرفت.

    نتایج

     نتایج نشان داد که تعداد فارغ التحصیلان بهداشت و ایمنی مواد غذایی روندی افزایشی دارد. 48% از افراد در بخش های مختلف مرتبط و 75/24% افراد در بخشهای غیر مرتبط با بهداشت و ایمنی مواد غذایی شاغل بودند و 25/27% از افراد نیز بیکارند. همچنین نتایج نشان داد که این رشته دارای نقاط قوت خوبی است که باید آنها را افزایش داد و ‏ضعف ها و تهدیدها را کاهش داد و از فرصت ها استفاده کرد.

    نتیجه گیری: 

    تحلیل روند زمانی تعداد افراد فارغ التحصیل در رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی نشان از این دارد که سالاته پذیرش دانشجو و فارغ التحصیل شدن افراد رو به افزایش است و انتظار می رود در سال های آتی نیز این روند ادامه یابد. همچنین در مجموع وضعیت موجود و چشم انداز آینده رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی از نظر جایگاه شغلی و نیاز جامعه به این رشته در حد نسبتا مطلوب و متوسط می تواند قرار داشته باشد. با این وجود لازم است در جهت حفظ و ارتقا جایگاه این رشته تلاش مستمر انجام گیرد.

    کلید واژگان: بهداشت و ایمنی مواد غذایی, چشم انداز آینده, فارغ التحصیلان, جایگاه شغلی, برنامه ریزی
    Gholamreza Jahed Khaniki*, Nabi Shariatifar, Hedayat Hosseini, Abbas Rahim Foroushani
    Background and Aim

    Considering the needs of the society food safety and hygiene graduates can be employed in positions related to their field of study and provide services to solve the food safety and hygiene ‎problems at the community level. The aim of this research was to explain the current situation and future prospects of the food safety and hygiene field in terms of occupational positions and the needs of the society.

    Materials and Methods

    A descriptive and applied study was conducted with the time series analysis method regarding the current situation and the future perspective of the ‎ food safety and hygiene field ‎in terms of occupational positions and the society's need. A valid and reliable questionnaire was developed and used for data collection. In order to predict the future of the field, the time series statistical analysis method (Autoregressive integrated moving average =ARIMA) was used. In addition, its strengths, weaknesses, opportunities and threats were identified and analysed using the SWOT qualitative content analysis.

    Results

    Analysis of the data obtained showed that the number of food safety and hygiene graduates has an increasing trend. The proportions of the graduates in relevant occupations, in non-relevant occupations and out of job were 48.00%, 24.75% and 27.25%, respectively. The data also revealed that this field of study had good strengths, so attempts should be made to increases them, reducing the weaknesses and threats, using the available and potential opportunities.

    Conclusion

    Based on the findings of this study the numbers of individuals accepted and graduated in the field of food safety and hygiene have an increasing trend, which are expected to continue in the next ten years. On the whole, the current moderate situation and the future perspective of the food safety and hygiene field in terms of the occupational positions and the society's need can be relatively favourable. In any case it is essential to make serious attempts continuously to maintain and promote this field of study.

    Keywords: Food Safety, Hygiene, Future Prospects, Graduates, Occupational Position, Planning
  • مریم جمشیدی مقدم، غلامرضا جاهد خانیکی*، عباس رحیمی فروشانی، نبی شریعتی فر
    زمینه و هدف

    غذا و تغذیه می تواند مهمترین موضوع مورد بحث دنیای امروز را تشکیل دهد و بیماری های ناشی از غذا، یک مشکل بهداشت عمومی جدی می باشد. دست اندرکاران غذایی که در آشپزخانه ها کار می کنند نقش مهمی در انتقال بیماری های قابل انتقال از طریق غذا ایفا می کنند. بیماری های ناشی از غذا، بویژه آنها که بوسیله باکتری ها، ویروسها، انگلها و قارچها ایجاد می شوند قابل پیشگیری هستند و آموزش در مداخله مناسب غذا، یک کلید برای پیشگیری است.

    روش کار

    مطالعه ای مقطعی در 10 بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1396 انجام گرفت. در این مطالعه 136 نفر از دست اندرکاران غذای شاغل در بخش آشپزخانه بیمارستانها توسط پرسشنامه، از نظر میزان آگاهی، نحوه نگرش و عملکرد، ارزیابی شدند.

    نتایج

    نتایج نشان داد که 8/08% از گروه مورد مطالعه از آگاهی خوبی در خصوص بهداشت و ایمنی مواد غذایی برخوردار بودند (امتیاز بالاتر از 75%). همچنین 16/7% از آنها امتیاز کامل نگرش را کسب کردند. بیمارستانها از نظر عملکرد در سطح مطلوبی بودند. همچنین نتایج نشان داد که میان متغیرهای میزان تحصیلات و گذراندن دوره آموزشی بهداشت و ایمنی مواد غذایی توسط دست اندرکاران غذا و میزان آگاهی آنها رابطه معنی داری وجود دارد (05/0p<).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد آگاهی کافی در خصوص مباحث بهداشت و ایمنی مواد غذایی در بین کارکنان دست اندرکار تهیه و توزیع غذا در بیشتر بیمارستان ها وجود ندارد؛ و انجام مداخله آموزشی و برگزاری دوره های آموزشی در زمینه موضوعات مورد ضعف و همچنین حساس سازی بیشتر پرسنل پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, عملکرد, دست اندرکاران غذا, بهداشت و ایمنی مواد غذایی, بیمارستان ها, بیماری های ناشی از غذا
    Maryam Jamshidi Moghadam, Gholam Reza Jahed Khaniki*, Abbas Rahimi Foroushani, Nabi Shariatifar

    Safe food and proper nutrition play a vital role in the health of populations. Food-borne diseases are a serious public health problem. Food handlers working in the kitchen play an important role in the transmission of foodborne diseases. Food-borne diseases, especially those caused by bacteria, viruses, parasites and fungi, are preventable. Proper manpower training is a key factor in provision of safe food and prevention of malnutrition.

    Materials and Methods

    A descriptive, cross-sectional and applied study was conducted in 10 hospitals affiliated with Tehran University of Medical Sciences in 2017. The knowledge, attitude and practice of 136 food handlers working in the kitchens of the hospitals was assessed using questionnaires.

    Results

    Analysis of the data showed that 8.08% of the participants had a good knowledge about food hygiene and safety (a score above 75%), while 16.7% of them achieved the full score as regards attitude. The hospitals’ performance was at a desirable level. The level of food hygiene and safety knowledge of the food handlers was significantly associated with their refresher trainings (p <0.05).

    Conclusion

    It can be concluded that the awareness of food handlers in most of the hospitals about food hygiene and safety is not sufficiently high. It is suggested to design and implement proper refresher training crash courses, as well as sensitize the personnel.

    Keywords: Knowledge, Attitude, Practice, Food Handlers, Food Hygiene, Safety, Hospitals, Food-Borne Diseases
  • متین محمدی کوچصفهانی*، محمود علی محمدی، غلامرضا جاهد خانیکی، رامین نبی زاده نودهی، زینب آقامحسنی، مریم موذنی، ساسان رضایی

    فساد قارچی مواد غذایی سالانه موجب زیان های اقتصادی فراوان می شود. گندم ازمهمترین غلات مورداستفاده در ایران و حساس به آلودگی با قارچ ها می باشد. از جمله این قارچ ها آسپرژیلوس پارازیتیکوس است که باعث کاهش کیفیت مواد غذایی شده و با تولیدآفلاتوکسین صدماتی را به سلامت فرد وارد می کند. ازن ضدعفونی کننده ای قوی بوده و به سرعت به اکسیژن مولکولی تبدیل شده و باقیمانده ای برجای نمی گذارد. هدف از انجام این مطالعه، استفاده از آب ازنه به عنوان یک ضدعفونی کننده ایمن در کاهش آلودگی گندم با قارچ آسپرژیلوس پارازیتیکوس می باشد. جهت بررسی تاثیر آب ازنه بر رشد آسپرژیلوس پارازیتیکوس، سوسپانسیون قارچ با غلظت های 10، 102، 104 اسپور به ازای هرگرم گندم به نمونه ها تلقیح گردید و به مدت 10 روز در دمای c◦30-25 گرمخانه گذاری شدند. پس از نم زنی نمونه های آلوده با آب ازنه با غلظت های 0 ، 1، 2 و 5/2 میلی گرم در لیتر مجددا به مدت 24 ساعت در 3 دمای 20> ، 25 و 40 درجه سانتی گراد گرمخانه گذاری شدند. سپس از روش توزین میسیلیوم های قارچی پس از خشک کردن آن ها استفاده شد. نتایج با نرم افزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آب ازنه می تواند رشد آسپرژیلوس پارازیتیکوس را به روش وابسته به غلظت، به طور معنی داری ((p < 0.001 کاهش دهد. استفاده ازآب ازنه در مرحله نم زنی گندم به طور موثری می تواند باعث کاهش رشد قارچی شود.

    کلید واژگان: گندم, آب ازنه, مشروط کردن, آسپرژیلوس پارازیتیکوس
    Matin Mohamadi Kochesfehani *, Mahmoud Ali Mohamadi, Gholamreza Jahed Khaniki, Ramin Nabizadeh Noudehi, Zeynab Aghamohseni, Maryam Moazeni, Sasan Rezaie

    Food and feed spoilage moulds cause great economic losses worldwide. Wheat is important cereal in Iran and very sensitive to mould contamination aflatoxigenic moulds. Ozone recognized as a strong disinfection substance since before 1997. It decomposes rapidly to molecular oxygen without leaving a residue. In order to study the effect of ozonated water on growth of Aspergillus parasiticus, wheat samples inoculated with spore suspension (10, 102,104spore/gr wheat) of Aspergillus parasiticus and incubated at 25-30◦Cfor 10 days. Contaminated samples incubated at <20, 25, 40◦C for 24h, after tempering with ozonated water to concentrations of 0, 1, 2, 2.5 mg ozone/l. For evaluate of ozone effectiveness on reduction of Aspergillus parasiticus, weighing of mould mycelium method was used after drying.Then fungal mycelia were weighted to evaluate the effect of ozone on Aspergillus parasiticus growth. Results indicated that ozonated water can reduce Aspergillus parasiticus growth and this the reduction can be increased due to increasing of ozone concentration. Tempering with ozonated water had significant effect on A. parasiticus growth (p < 0.001). Therefore, the ozonated water usage in wheat tempering can be caused reduction of Aspergillus parasiticus growth.

    Keywords: Wheat, ozonation, Tempering, Aspergillus parasiticus
  • محمدهادی دهقانی، غلامرضا جاهد خانیکی، رمضان فلاح، نرگس خدامرادی وطن *، لیلا تابنده
    زمینه و هدف
    فلزات سنگین از عناصر سمی هستند که می توانند وارد غذا شوند و بر سلامتی افرادی که غذاهای آلوده را مصرف می کنند اثر بگذارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی غلظت فلزات سنگین در میوه و برآورد میزان مواجهه با فلزات سنگین از طریق مصرف میوه انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی با انجام نمونه برداری تصادفی تعداد 60 نمونه (35 نمونه میوه سیب و 25 نمونه میوه زردآلو) از باغ های اطراف شهرهای زنجان و ماهنشان در سال 95 گرفته شد و غلظت عناصر سرب، کادمیوم، روی و مس با دستگاه جذب اتمی اندازه گیری گردید. تجزیه و تحلیل آماری نیز با نرم افزار SPSS صورت پذیرفت.
    یافته ها
    میانگین غلظت عناصر در نمونه ها به ترتیب: فلز سرب (mg/kg wet weight 0/121)، کادمیوم (mg/kg wet weight 0/052)، روی ( mg/kg dry weight 10/63) و مس mg/kg dry weight)4/99) بود. میانگین غلظت فلز سرب در سیب و زردآلو به ترتیب 0/17و mg/kg wet weight 0/057، کادمیوم 0/08 و mg/kg wet weight 0/003، روی 9/15 و mg/kg dry weight 12/7، مس 4/4 و mg/kg dry weight5/83 به دست آمد. 28/3 درصد از نمونه ها آلودگی به سرب، 13/3 درصد آلودگی به کادمیوم و 3/3 درصد آلودگی به روی داشتند، آلودگی به مس بیشتر از حد مجاز دیده نشد. غلظت عناصر در شهر زنجان بیشتر از ماهنشان بود. غلظت سرب و کادمیوم در میوه سیب بالاتر از زردآلو و روی و مس در زردآلو بیشتر از سیب بود.
    نتیجه گیری
    آلودگی به فلزات سنگین غالبا در نمونه های متعلق به باغ های اطراف کارخانه ها و معادن سرب و روی دیده شد. ولی با مصرف این میوه ها مطابق با سرانه اعلام شده در استاندارد ملی، ریسک ابتلا به بیماری های غیر سرطانی وجود ندارد.
    کلید واژگان: سیب, زردآلو, فلزات سنگین, زنجان
    Mh Dehghani, Gr Jahed Khaniki, R. Fallah, N. Khodamoradi Vatan*, L. Tabande
    Background And Objective
    Heavy metals are toxic and can enter the food and thus the health of people who consume these kinds of foods may be affected. The aim of this study was to investigate the concentration of heavy metals in fruits and to estimate the exposure level of heavy metals by fruit consumption.
    Materials And Methods
    In this descriptive cross-sectional study, 60 samples (35 samples of apple fruit and 25 apricot fruit samples) were randomly collected from gardens around Zanjan and Mahneshan city in 2016. The concentration of Pb, Cd, Zn, and Cu were determined by atomic absorption spectrometer. Statistical analysis was done with SPSS software.
    Results
    The average concentration of the elements in the samples was as follows: Pb (0.121 mg/kg wet weight), Cd (0.052 mg/kg wet weight), Zn (10.63 mg/kg dry weight), and Cu (4.99 mg/kg dry weight). The average lead concentration in apple and apricot was, respectively, 0.17 and 0.057 mg/kg wet weight, cadmium 0.08 and 0.003 mg/kg wet weight, zinc 9.15 and 12.7 mg/kg dry weight, Copper 4.4 and 5.583 mg/kg dry weight. Furthermore, it was found that 28.3% of the samples were contaminated with Pb, 13.3% with Cd and 3.3% with Zn. Cu contamination was not detected above permitted concentration. The concentrations of heavy metals in Zanjan were more than Mahneshan and the concentrations of Pb and Cd in the apple samples were higher than the apricot samples but the concentration of Zn and Cu in the apricot samples were higher than the apple samples.
    Conclusion
    Heavy metals pollution was found in samples belonging to the gardens around the factories and mines of lead and zinc. However, there is no risk of non-cancerous diseases with the use of these fruits in accordance with the national standard declared per capita.
    Keywords: Apple, Apricot, Heavy metals, Zanjan
  • غلامرضا جاهد خانیکی*، پیام صفایی، رحمان باریک گوگجلو، افسانه مهاجر
    زمینه و هدف
    پراکسید هیدروژن از جمله ترکیباتی است که بطور اولیه در اثر اکسیداسیون روغن و چربی تولید می شود و سبب بروز بیماری های مختلف از جمله تصلب شرایین و بیماری عروق کرونر قلب می شود . هدف از انجام این تحقیق بررسی میزان پراکسید هیدروژن موجود در روغن های مصرفی واحدهای فست فود تهران در سال 1395 است.
    روش بررسی
    در این مطالعه از تعدادی مراکز فست فود شهر تهران به طور تصادفی نمونه برداری از روغن در حال استفاده، انجام شد. پس از انتقال نمونه ها به آزمایشگاه و تعیین عدد پراکسید مطابق با استاندارد شماره 4179 موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران نمونه ها آنالیز شده و توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون های توصیفی میانگین و انحراف معیار (descriptive statistical parameters) و همچنین آزمون تی تست (t-test)، تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    مطابق استاندارد ملی ایران از مجموع 50 نمونه مربوط به ساندویچی ها، 20 نمونه (40 درصد) قابل مصرف و 30 نمونه (60 درصد) غیر قابل مصرف بودند و از تعداد 40 نمونه فلافلی نیز 14 نمونه (35 درصد) قابل مصرف و 26 نمونه (65 درصد) غیر قابل استفاده بودند. بالاترین عدد پراکسید در نمونه های ساندویچی و فلافلی به ترتیب 29/79 و meq/kg 31/22 گزارش شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که میزان عدد پراکسید بیشتر نمونه ها بالاتر از حد مجاز است. از این رو با توجه به خطراتی که پراکسید بر سلامتی دارد، اجرای برنامه های آموزشی و بکارگیری روش های صحیح در تهیه مواد غذایی برای کارکنان این مراکز ضروری است.
    کلید واژگان: پراکسید هیدروژن, روغن, فست فود
    Gr Jahed Khaniki *, P. Safaei, R. Barik Gugjlu, A. Mohajer
    Background And Objective
    Hydrogen peroxide is one of the compounds that is primarily produced by the oxidation of oil and fat and causes various diseases, including atherosclerosis and coronary artery disease .The aim of this study was to survey the peroxide value of edible oils used in sandwich and falafel shops in Tehran in 2016.
    Materials And Methods
    In this study, sampling from a number of fast food centers was done randomly. After the transfer of samples to the chemistry laboratory of environmental health engineering department, the peroxide number was determined based on the national standard procedure 4179. The data was analyzed by SPSS software for descriptive statistical parameters and t-test.
    Results
    According to the National Iranian Standards, from total of 50 samples of the sandwiches taken, 20 samples (40 %) were consumable and 30 samples (60 %) were inedible. Also, from 40 samples of falafel taken, 14 samples (35 %) were consumable and 26 samples (65 %) were inedible. The maximum peroxide values of sandwiches and falafel were 29.79 and 31.22 meq/kg, respectively.
    Conclusion
    The findings show that Peroxide value in the sandwich and falafel shops were higher than the standard, and thus it seems that having an educational plan for staff regarding the correct methods of frying food is necessary.
    Keywords: Hydrogen peroxide, Oil, Fast food
  • پیام صفایی، افسانه مهاجر، غلامرضا جاهد خانیکی *
    زمینه و هدف
    مطالعه نگرش به عنوان ممتازترین مفهوم روانشناسی اجتماعی جایگاه ویژه ای در پژوهش ها دارد و بدون شک داشتن نگرش مثبت لازمه موفقیت در هر رشته تحصیلی است. هدف از این مطالعه شناخت عوامل مختلف مرتبط با نگرش دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی نسبت به رشته تحصیلی و آینده شغلی شان است که در صورت نیاز اقداماتی را در جهت اصلاح این رشته بکار گرفت.
    روش کار
    این پژوهش از دسته مطالعات کاربردی به صورت توصیفی-مقطعی در سال 1395 انجام شد. جامعه مورد مطالعه را 77 نفر از دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی در 7 دانشگاه علوم پزشکی کشور تشکیل دادند. نمونه گیری از طریق سرشماری صورت گرفت و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای مشتمل بر24 سوال بود. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSSنسخه 24 و آزمون های توصیفی میانگین و انحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    با توجه به اطلاعات بدست آمده میانگین و انحراف معیار نگرش دانشجویان به رشته تحصیلی به ترتیب 0/35 و 4/12بدست آمد که نشان دهنده نگرش مثبت می باشد. میانگین و انحراف معیار نگرش نسبت به آینده شغلی نیز05/23 و 86/10حساب شد که کمتر ازامتیاز قابل قبول بود. در این مطالعه بین نگرش دانشجویان و وضعیت اشتغال ارتباط معنی داری مشاهده شد) 036/0(p=.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل نشان می دهد که بیشتر دانشجویان رشته بهداشت و ایمنی مواد غذایی مورد مطالعه نسبت به رشته تحصیلی خود نگرش مثبتی داشتند در حالی که نگرش آن ها نسبت به آینده شغلی پایین تر از حد قابل قبول بود که نشانگر فقدان نگرش مطلوب دانشجویان می باشد. بنابراین تقویت برنامه های آموزشی،ارائه مشاوره و حمایت از دانشجویان می تواند نقش مفید و موثری در بهبود و تقویت نگرش آن ها داشته باشد.
    کلید واژگان: نگرش, بهداشت و ایمنی مواد غذایی, رشته تحصیلی, آینده شغلی
    Payam Safaei, Afsaneh Mohajer, Gholam Reza Jahed Khaniki *
    Background And Aim
    Attitude, as the most important social psychology concept, has a special place in research; undoubtedly, in university life having a positive attitude is essential for success in any field of study. The aim of this study was to determine tha attitude of food safety and hygiene students toward their field of study and future career in the Iranian universities of medical sciences.
    Materials And Methods
    This was a descriptive cross-sectional study, conducted in 2016, including 77 food safety and hygiene students in the Iranian universities of medical sciences, selected by census. Data were collected using a questionnaire containing 24 questions and analyzed by SPSS-24 software, the statistical tests being descriptive statistical tests.
    Results
    The attitude score (Mean ± SD) of the students toward their field of study was 35.0 ± 12.4, indicating that they had a positive attitude, while the score of their attitude toward future career was 23.05 ± 10.86, which was less than acceptable. Further analysis of the data showed a significant association between the students’ attitude toward their field of study and employment status (p = 0.036).
    Conclusion
    Based on the results of this study, the food safety and hygiene students have a positive attitude towards their field of study, while their attitude toward future career is lower than acceptable, which demonstrates lack of a desirable attitude. Strengthening of training programs and advice and support for the students can play an effective role in reinforcing their attitude.
    Keywords: Attitude, Food Safety, Hygiene, Field of Study, Future Career
  • فرشته احمدی، نوشین راستکاری، پریسا صدیق آرا، غلامرضا جاهد خانیکی
    زمینه و هدف
    آلومینیوم عنصری نوروتوکسیک است که احتمالا در بروز بیماری آلزایمر نقش دارد. استفاده از بسته بندی نیمه منعطف در سال های اخیر افزایش یافته است. در این نوع بسته بندی لایه اصلی آلومینیوم است. هدف از این مطالعه تعیین غلظت آلومینیوم در غذاهای بسته بندی شده در بسته های نیمه منعطف آلومینیومی در طی مدت نگهداری است.
    روش بررسی
    36 نمونه از انواع غذاهای بسته بندی شده در ظرف نیمه منعطف (جوجه کباب، خوراک مرغ، خورش قیمه ) در چهار مقطع زمانی شامل روزهای 0، 60، 120 و 180 پس از تولید آنالیز شدند. تعیین غلظت Al در نمونه ها به کمک دستگاه ICP پس از هضم مرطوب نمونه ها انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون واریانس دو طرفه (Two-way analysis of variance) با در نظر گرفتن متغیر مدت نگهداری و نوع غذا صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد اثر مدت نگهداری بر افزایش محتوای Al غذاها از نظر آماری معنی دار است 0/001 .p<پس از 180 روز نگهداری غذاها بیشترین غلظت Al مربوط به غذای جوجه کباب (ppm 0/93±3/27) و کمترین غلظت Al مربوط به خورش قیمه ( ppm0/16±1/04) بود. نتایج مطالعه حاضر نشان داد نگهداری غذا در بسته های غذایی نیمه منعطف بر پایه Al می تواند منجر به افزایش محتوای Al غذا به مقدار معنی داری بشود.
    نتیجه گیری
    براساس میزان جذب قابل تحمل روزانه mg/kg 1 وزن بدن اعلام شده توسط سازمان بهداشت جهانی مواجهه با Al در اثر مصرف غذاهای آماده نگهداری شده به مدت شش ماه در بسته های نیمه منعطف آلومینیومی دوز پایینی از Al را به رژیم غذایی افراد اضافه می کند.
    کلید واژگان: آلومینیوم, نشت, بسته بندی
    F. Ahmadi, N. Rastkari, P. Sadighara, Gh Jahed Khaniki
    Background And Objective
    Aluminum (Al) is a neurotoxic agent and this element is being associated with Alzheimer disease. The use of semi-rigid packaging has been increased in recent years. In these packages, the main layer is aluminum. The purpose of this study was to determine the Al concentration in foods packaged in semi-rigid packaging in during storage time.
    Materials And Methods
    Al concentration of the samples (Joje kabab, khorake morgh, khoresh gheymeh, n=36) was determined at different storage times (0, 60, 120, and 180 days after packaging). Aluminum was determined by ICP-OES after wet digestion method of the samples. A two-way analysis of variance was used to analyze the results with respect to time and food factors.
    Results
    The effect of storage time on Al concentration was significant p˂0.001. The samples that were stored longer had significantly higher aluminum concentrations. The highest concentration was determined in Joje kabab (3.27 ±0.93 ppm( and lowest Al content was determined in khoresh gheymeh (1.04 ± 0.16 ppm). The results showed that Al concentration of the foods packaged in semi-rigid packaging increased significantly during storage.
    Conclusion
    Considering the present state of knowledge and the suggested provisional tolerable daily intake of 1 mg/kg body weight per day of according to World Health Organization, Al leaching from semi-rigid packages may add low doses of Al into the diet.
    Keywords: Aluminum, Leaching, Packaging
  • فریبا رازقی، مسعود یونسیان*، سحرناز نجات، غلامرضا جاهد خانیکی
    زمینه و هدف
    دست اندرکاران مواد غذایی سهم زیادی در آلودگی مواد غذایی دارند. این پژوهش روایی و پایایی پرسشنامه های سازمان جهانی بهداشت برای سنجش دانش، نگرش و عملکرد دست اندرکاران مواد غذایی را در مورد پنج اصل ایمنی مواد غذایی تعیین می کند.
    روش بررسی
    در استانداردسازی پرسشنامه ها این مراحل انجام شد: 1) کسب اجازه از سازمان جهانی بهداشت 2) ترجمه ی پرسشنامه ها دو بار به فارسی و مجدد به انگلیسی 3) به کارگیری نظر متخصصان امر و تعیین میزان توافق عمومی یا(IRA)، مناسبت و شفافیت برای هر سوال و برای کل ابزار 4) سنجش پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ و ضریب همبستگی درون خوشه ایحاصل از آزمون مجدد به فاصله یک ماه.
    یافته ها
    شاخص کلی IRA با رویکرد محافظه کارانه و مناسبت کلی برای سه پرسشنامه ی دانش، نگرش و عملکرد به ترتیب 81، 90 و 90 درصد و شاخص کلی شفافیت 95، 80 و 90 درصد تعیین شد. آلفا کرونباخ کلی برای پرسشنامه ی دانش 0/70، پرسشنامه ی نگرش 0/73 و برای پرسشنامه ی عملکرد 0/99 همبستگی درون خوشه اییا ICC کلی به ترتیب 0/69، 0/75 و 0/99 می باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش روایی و پایایی قابل قبولی را در پرسشنامه ی های دانش، نگرش و عملکرد نشان می دهد و به دلیل پوشش مطالب کلیدی ایمنی مواد غذایی، مفاهیم ساده و شفاف می تواند مورد استفاده ی پژوهشگران و شاغلان در این عرصه قرار بگیرد.
    کلید واژگان: استانداردسازی, پرسشنامه ی ایمنی مواد غذایی, آگاهی, نگرش, آشپزخانه نیمه صنعتی
    Fariba Razeghi, Masoud Yunesian *, Saharnaz Nedjat, Gholamreza Jahed Khaniki
    Background And Aim
    Food handlers have an important role in food contamination. This study determined validity and reliability of the world health organization questionnaires about five essential principles of food safety in food handlers for assessment of their knowledge, attitude and practice (KAP).
    Materials And Methods
    For standardization, these steps were performed: 1) Getting permission of the world health organization 2) Translating the questionnaire twice in Persian and again in English 3) using expert ideas and determination of inter rated agreement (IRA), relevancy and clarity of each question and the tool as a whole 4) measuring Reliability with Cronbach’s alpha, and repeatability was measured with intra-cluster correlation through repeated test-piloting after 1 month.
    Results
    Using a conservative approach, the IRA for the overall relevancy and clarity of the tools were 81%, 90% and 90%, and 95%, 95%, 97.5% respectively. The overall Cronbach’s alpha for KAP were 70%, 73%, 99% respectively and the intra-cluster correlation (ICC) that was obtained through comparing the overall score of the questionnaire in the pre-test and test phase were 0.69%, 0.75%, 0.99% respectively.
    Conclusion
    These new tools have good reliability and validity and they have very important, simple and clear principles of food safety so researchers, managers and food handlers can use them.
    Keywords: Standardization, Food Safety Questionnaire, Knowledge, Attitude, Semi Industrial Kitchen
  • الهام باصری، محمود علی محمدی، رامین نبی زاده نودهی، شاهرخ نظم آرا، غلامرضا جاهد خانیکی، بابک محمودی
    زمینه و هدف
    این مطالعه با توجه به افزایش نگرانی در مورد مصرف مواد غذایی آلوده به فلزات سنگین انجام گرفت. عوارض سلامتی ناشی از جذب رژیمی فلزات سنگین نیز بخوبی شناخته شده است. فلزات، یکی از عواملی هستند که در مراحل مختلف تولید پنیر میتوانند وارد این ماده غذایی شوند. هدف از پژوهش حاضر برآورد میزان ورود هفتگی فلزات سنگین (سرب، کادمیوم، کروم، مس، آهن، قلع، روی و نیکل) از طریق مصرف پنیر در ایران به منظور برآورد سهم این ماده غذایی در میزان دریافتی فلزات از طریق رژیم غذایی ایرانیان میباشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی بر روی 54 نمونه پنیر پر مصرف که کارخانه های تولیدکننده آنها در سراسر کشور پراکنده بود، انجام گرفت. پس از آماده سازی، میزان فلزات سنگین سرب، کادمیوم، کروم، مس، آهن، قلع، روی و نیکل نمونه های پنیر، توسط دستگاه ICP-OES اندازه گیری شد و میزان دریافت هفتگی این فلزات از طریق مصرف پنیر برآورد گردید. سپس نسبت آن با میزان دریافت قابل تحمل هفتگی موقتی بصورت درصد بیان گردید.
    یافته ها
    بالاترین غلظت فلز (میکروگرم بر گرم وزن تر) مربوط به روی (10/5) و کمترین آن مربوط به کادمیوم (005/0) میباشد. بالاترین میزان ورود هفتگی برای فلز روی (1/464 میکروگرم) و کمترین میزان ورود هفتگی (45/0 میکروگرم) برای فلز کادمیوم محاسبه گردید. تمام برآوردهای میزان دریافت فلزات (از طریق مصرف پنیر) برای تمامی فلزات مورد مطالعه به جز نیکل (19/1%) کمتر از یک درصد حداکثر میزان قابل تحمل هفتگی موقتی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این تحقیق نشان داد ماده غذایی پنیر در ایران سهم چشمگیری در میزان حداکثر قابل تحمل هفتگی فلزات ندارد. اما بایستی در نظر داشت که پنیر، تنها منبع ورود فلزات سنگین به بدن انسان نمیباشد. با این حال میزان سرب نمونه های پنیر از حد مجاز توصیه شده کدکس برای فلز سرب در فرآورده های لبنی (mg/kg02/0) بالاتر بود. برای فهم بهتر و مدیریت بهینه و جلوگیری ازآلودگی بیشتر، مطالعه منشاء فلز سرب در پنیرهای تولیدی کشور توصیه می گردد.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, میزان دریافت هفتگی, بدن انسان, پنیر, ایران
    E. Baseri, M. Alimohammadi, R. Nabizadeh Nodehi, Sh Nazmara, Gh Jahed Khaniki, B. Mahmoodi
    Background and Objectives
    This study was performed due to increasing concern about intake of heavy metals by contaminated foods. Health effects due to dietary intake of heavy metals is well known. Metals can be entered into cheese at various stages of production. The aim of this study was to estimate weekly intake of heavy metals (i.e. lead, cadmium, chromium, copper, iron, tin, zinc and nickel) through consumption of cheese in Iran to estimate proportion of metal intake through dietary pathway.
    Methods
    This descriptive study was performed on 54 cheese samples with high consumption which their producers were distributed across the country. Lead, cadmium, chromium, copper, iron, tin, zinc and nickel in cheese samples were measured by ICP-OES and weekly intake of metals through consumption of cheese was estimated. Then the proportion was expressed as a percentage of provisional tolerable weekly intakes (PTWI).
    Results
    The highest metal concentration (µg/g wet weight) was determined for Zinc (5.10) and the lowest for cadmium (0.005). The highest Estimated Weekly Intake (EWI) was determined for Zn (464.1µg) and the lowest (0.45 µg) for cadmium. All estimates of the metals intake (through consumption of cheese), excluding nickel (1.19 %) was less than 1% of the maximum tolerable weekly intake.
    Conclusion
    The results show that cheese has no significant contribution to intake of the investigated heavy metals in Iran. It should be considered that cheese is not the only source for metal intakes and maximum residue level (MRL) for Pb in present study is greater than Codex limit of 0.02 mg/kg. Studing sources for lead contaminant in cheese is recommended to better understand, manage and prevent from further pollution.
    Keywords: Heavy Metal, Estimated Weekly Intake, Humans Body, Cheese, Iran
  • امین کوهپایه، مجتبی موذن، غلامرضا جاهد خانیکی، سینا دوبرادردان، نبی شریعتی فر، مهسا احمدلو، علی آذری، شاهرخ نظم آرا، امین کیانی، مهدی سالاری
    سابقه و هدف
    امروزه با گسترش دانش بشری و پیشرفت در زمینه صنعت غذایی، پوشش های پلاستیکی از جمله PET (پلیمر پلی اتیلن ترفتالات) به دلیل ویژگی های منحصر به فرد، به طور گسترده جهت بسته بندی مواد غذایی مختلف نظیر آب و دوغ مورد استفاده قرار می گیرد. استرهای فتالات به منظور بهبود انعطاف پذیری، کارایی و پایداری در این مواد کاربرد دارند. تماس طولانی مدت با مواد ذکر شده، در بروز انواع مختلف بیماری و سرطان در انسان نقش دارند. هدف از این مطالعه، بررسی حضور و میزان استرهای فتالات در انواع مختلف دوغ می باشد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش ابتدا نانو تیوب های کربنی چند جداره مغناطیسی با استفاده از اکسید آهن سنتز گردید و سپس نانو تیوب های مغناطیسی سنتز شده جهت جذب و استخراج استرهای فتالات از ماتریکس دوغ مورد استفاده قرار گرفت. پس از آماده سازی نمونه، غلظت هرکدام از استرفتالات ها از طریق دستگاه GC-MS اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج این پژوهش نشان داد که در تمامی نمونه ها، میزان استرفتالات ها پایین تر از محدوده استاندارد بود و بیش ترین غلظت نیز مربوط به DEHP بود. آنالیز آماری نیز نشان داد اختلاف معنی داری میان غلظت استرهای فتالات با توجه به برندهای مختلف و زمان های مختلف نگه داری دوغ وجود ندارد.
    استنتاج: بر اساس یافته های این پژوهش و با توجه به غلظت پایین تر هر کدام از استرفتالات ها نسبت به مقادیر استاندارد در انواع مختلف دوغ، می توان نتیجه گرفت که خطری از این جهت مصرف کننده ها را تهدید نمی کند.
    کلید واژگان: استرهای فتالات, انواع دوغ, بطری PET (نانو تیوب های کربنی) چند جداره, استخراج مغناطیسی
    Amin Kouhpayeh, Mojtaba Moazzen, Gholam Reza Jahed Khaniki, Sina Dobaradaran, Nabi Shariatifar, Mahsa Ahmadloo, Ali Azari, Shahrokh Nazmara, Amin Kiani, Mehdi Salari
    Background and
    Purpose
    Today, due to improvement and progress of human knowledge in food industry, plastic coatings such as PET (polyethylene terephthalate) that has unique characteristics are widely used for food and beverage packaging such as water and doogh. Phthalate esters are used in order to improve flexibility, efficiency and sustainability of materials. Chronic exposure with such materials play a role in incidence of many diseases and cancer in human. The aim of this study was to investigate the presence and concentration of phthalates in different brands of doogh.
    Materials And Methods
    In this study, we synthesized multi-walled magnetic carbon nanotubes using iron oxide. Then, the synthesized magnetic nanotubes were used for absorption and extraction of phthalate esters from doogh matrix. After sample preparation, the concentration of each phthalate esters was measured by GC-MS.
    Results
    Concentration of phthalate esters in all samples were found to be lower than the standard levels but DEHP had the highest concentration. Statistical analysis showed no significant differences between the concentration of phthalate esters in different brands and storage time of doogh.
    Conclusion
    According to these findings and low concentration of each phthalate ester compared with standard levels in different types of doogh, it has no health effect on consumers.
    Keywords: phthalate esters, doogh, PET bottle, multi walled carbon nanotube, magnetic
  • مریم احمدآبادی آرانی، محمد صباحی، طیبه سادات جدی آرانی، حمیدرضا گیلاسی، غلامرضا جاهد خانیکی
    زمینه و هدف
    یکی از اصولمهمدرپیشگیریانسانازابتلایبه بیماری ها رعایتبهداشتوایمنیموادغذاییدر زنجیره تولید محسوبمی گردد. اینتحقیقباهدفبررسی آگاهیونگرشکارکنان بهداشتی مراکز بهداشتی- درمانی دانشگاهعلومپزشکیکاشاندرزمینهبهداشتوایمنی موادغذاییمی باشد.
    روش بررسی
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی در بین168نفرازکارکنان شاغل در مراکز بهداشتی درمانیدانشگاهعلومپزشکی کاشان در سال 93 می باشد. پرسشنامه ای خودساخته در سه حیطه اطلاعات فردی، آگاهی و نگرش تهیه شد و در بین افراد که با روش نمونه گیری طبقه ای- سهمیه ای و به صورت تصادفی به روش تخصیص مناسب، تعیین گردیده بود، توزیع شد. برای مقایسه میانگین نمرات در گروه های مختلف با نرم افزار SPSS16 از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آنالیز تعقیبی شفه، تست مجذور کای و آزمون تی مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    بیش از 80 % کارکنان بهداشتی؛ دانش کافی و بالای 50% نگرش خوبی در زمینه بهداشت و ایمنی مواد غذایی داشتند.بین آگاهی باجنس، سن و سابقه کاری تفاوتمعنی داریوجود داشت. ( 05/0>p) اما بین آگاهی و رشته تحصیلی رابطه معنی داری وجود نداشت (05/0

    p) ولی بین نگرش و سن، رابطه معنی داری از لحاظ آماری نبود(05/0

    نتیجه گیری
    آگاهی کارکنان بهداشتی در مورد ایمنی مواد غذایی مهمتر از سایر اقشار جامعه است؛ زیرا اکثر آموزش های بهداشتی از طریق مراکز بهداشتی به مردم منتقل می شوند، بنابراین، گنجاندن دوره هایبهداشتوایمنی مواد غذایی به منظورارتقایسطحآگاهی کارکنان بهداشتیاحساس میشود.
    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, کارکنان بهداشتی, بهداشت و ایمنی مواد غذایی
    Maryam Ahmadabadi Arani, Mohammad Sabahi, Tayebe Sadat Jedi Arani, Hamidreza Gilasi, Gholamreza Jahed Khaniki
    Background And Objective
    One of the most important principles in preventing people from getting the disease is a public health and food safety. Aim of this study is to assess knowledge and attitudes of health workers in health centers of Kashan University of Medical Sciences about health and food safety.
    Methods
    This cross-sectional study was among 168 workers in health centers is Kashan University of Medical Sciences in 2014 year. A self-made questionnaire in three domains of personal information, knowledge and attitude were prepared and were distributed among people who by quota-stratified sampling were determined, with appropriate allocation and randomly. Compare the scores of different groups with SPSS16 software and analysis by Scheffe, ANOVA, chi-square test and independent t-test.
    Results
    Over 80% of health workers have sufficient knowledge and more than 50% in health and food safety had a good attitude.
    International awareness and sex, age and experience, was significant difference. (p0.05) But there was no significant relationship between knowledge and discipline. (p>0.05) The significant difference was between attitude and different disciplines. (p
    Conclusion
    Health staff awareness about food safety is more important than other social groups because most health education through public health centers to spread, so the inclusion of health and food safety in order to promote awareness among health professionals was felt.
    Keywords: Knowledge, Attitude, Health worker, Health, food safety.
  • بهادر حاجی محمدی، افشین مالی *، محمدحسین مصدق مهرجردی، حسن مظفری خسروی، سیدعلی یاسینی اردکانی، غلامرضا جاهد خانیکی، امین رحیم زاده
    مقدمه
    با توجه به عوارض ناشی از جذب فلزات سنگین سرب و کادمیم ازجمله اختلال در عملکرد کلیه و کبد، افزایش بیماری های قلبی و عروقی، کم خونی، عوارض گوارشی، مشکلات عصبی و اسکلتی و اینکه نان از مهمترین غذای مصرفی مردم ایران بویژه شهرستان یزد می باشد، بنابراین میزان سرب و کادمیم در انواع نانهای تولیدی شهرستان یزد مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    این مطالعه در سال 1392 بصورت توصیفی مقطعی صورت گرفت و از تعداد 69 نانوایی بطور تصادفی با احتمال متناسب نمونه برداری انجام و اندازه گیری مقدار فلزات سنگین سرب و کادمیم در نمونه ها با با تصحیح زمینه زیمان (ETAAS) روش خاکستر سازی و به وسیله دستگاه جذب اتمی مجهز به کوره گرافیتی کمتر P نسخه 17 استفاده شد. سطح معنی داری SPSS انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از بسته نرم افزاری 0 در نظر گرفته شد. / از 05 7 میکروگرم بر کیلوگرم / 99 میکروگرم بر کیلوگرم و کادمیم 49 /
    یافته ها
    میانگین مقدار سرب در نمونه ها 05 بدست آمد. میزان سرب در نان سنگک بیشتر و در نان فانتزی کمتر از بقیه انواع نان بود و میزان کادمیم در نانها تفاوت چشمگیری نداشت. میزان سرب در نانهای با حرارت مستقیم بیشتر و بین میزان کادمیم در نانهای با حرارت مستقیم و غیر مستقیم اختلاف زیادی وجود نداشت و در تمامی نمونه ها مقادیر سرب و کادمیم از حد مجاز تعیین شده، کم تر بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این پژوهش وبا در نظر گرفتن اینکه مصرف سرانه نان در ایران حدود 160 کیلوگرم است، انتظار می رود که میزان دریافت هفتگی سرب و کادمیم از طریق نان برای مصرف کنندگان شهرستان یزد در حد قابل قبولی باشد. اما باید این مقدار کاهش یابد تا از بروز خطرات احتمالی فلزات سنگین سرب و کادمیم جلوگیری شود.
    کلید واژگان: سرب, کادمیم, نان, یزد
    Hajimohammadi B., Mali A(M.Sc), Mossadegh Mehrjardi Mh, Mozafari Khosravi H., Yasini Ardakani Sa, Jahed, Khaniki Gr, Rahimzade A
    Introduction
    Due to such complications of absorbing lead and cadmium heavy metals as kidney and liver dysfunction, vascular and heart diseases, anemia, digestive complications, nervous and skeletal problems and due to importance of bread as one of the most important food diets in Iran, especially in Yazd, the amount of lead and cadmium was evaluated in a variety of breads in Yazd.
    Methods
    This descriptive cross-sectional study was carried out in 2013. Out of 69 bakeries, random probability proportionate sampling was applied in order to measure the heavy metals (lead and cadmium content) in samples by ash and atomic absorption equipped with grafiti furnac (ETAAS) with correction of background time. The study data were analyzed using SPSS (v.17) considering p-value of less than 0.05 as significant.
    Results
    The average amounts of lead and cadmium were 99.05 and 7.49 g/kg respectively. The amount of lead in Sangak bread was higher than that of other types of breads, whereas lead amounts of fantasy bread was reported less than those of other breads. Cadmium content demonstrated no significant differences among breads. Lead amount was higher in direct heat breads. Whereas, cadmium amount showed no significant differences between direct and indirect heat breads. It is worth mentioning that lead and cadmium content were reported lower than allowable levels in all samples.
    Conclusions
    As the study results revealed and considering per capita consumption of bread in Iran (about 160 kg), it seems that weekly intake of lead and cadmium in Yazd is at an acceptable level, though possible risk of heavy metals(lead and cadmium) need to decrease in order to prevent the probable risks of lead and cadmium heavy metals.
    Keywords: Bread, Cadmium, lead, Yazd
  • غلامرضا جاهد خانیکی، علی صالحی *، نبی شریعتی فر، محمود علی محمدی، پریسا صدیق آرا
    زمینه و هدف
    ماهی قزل آلا به دلیل میزان اسیدهای چرب غیراشباع بالا بسیار فسادپذیر بوده و برای جلوگیری یا به تعویق انداختن این موضوع استفاده از مواد نگهدارنده تا زمان مصرف ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات آنتی اکسیدانی عصاره های دانه انار ایرانی بر کیفیت چربی فیله ماهی قزل آلا و تعیین میزان فسادپذیری آن در دمای 2 تا 4 درجه سلسیوس بود.
    مواد و روش ها
    نمونه ها به دو گروه شاهد (فیله ماهی بدون عصاره) و مورد (فیله ماهی حاوی عصاره های انار با غلظت های مختلف) تقسیم و به مدت 6 روز در یخچال (4-2 درجه سانتی گراد) نگهداری شدند. به منظور تعیین فسادپذیری فیله ماهی آزمون های پراکسید (PV)، واکنش پذیری تیوباربیتوریک اسید (TBA)، میزان ازت تام فرار (TVB-N) و اسیدهای چرب آزاد (FFA) انجام پذیرفت.
    یافته ها
    در پایان زمان نگهداری مقادیر TVB-N، TBA، PV و FFA در تیمار عصاره الکلی دانه انار در مقایسه با نمونه شاهد، بطور معنی دار (P < 0/05) پایین تر بود و به ترتیب برابر با 22.13mg/100g، 1.26 mg MDA/kg، 2.62 meq O2/kg و 1.2 درصد اولئیک اسید بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که ترکیبات آنتی اکسیدانی عصاره های دانه انار در به تعویق انداختن اکسیداسیون، فساد و افزایش مدت نگهداری فیله ماهی قزل آلا در دمای یخچال موثر می باشند.
    کلید واژگان: اثرات آنتی اکسیدانی, انار, ماهی قزل آلا, لیپید پراکسیداسیون
    Gholam Reza Jahed Khaniky, Ali Salehi *, Nabi Shariatifar, Mahmud Alimohammadi, Parisa Sedighara
    Background And Aims
    Because of unsaturated fatty acid content, trout and fish products are highly perishable. For this reason, preservatives are used to prevent or delay spoiling during storage. The aim of this study was determination of antioxidant activities of pomegranate seeds extracts on lipid quality of trout fillet stored at 2-4°C.
    Materials And Methods
    Prepared fish fillets were divided into two groups. One group was trout fillet without extract (control) and one in pomegranate seeds extracts that were stored in refrigerator for 6 days. Chemical tests such as Peroxide Value (PV), Thiobarbituric Acid Reactive Substances (TBARS), Total Volatile Basic Nitrogen (TVB-N) and Free Fatty Acids (FFA) were used to determine perishability of trout fillet.
    Results
    The PV, TBA, TVB-N and FFA were significantly (P < 0.05) lowest in the samples treated with ethanolic extracts of pomegranate seeds as compared to control group. (PV = 2.62 meq o2/kg, TBA = 1.26 mg MDA/kg, TVB-N = 22.13 mg/100g and FFA = 1.2 percent Oleic acid).
    Conclusion
    The result of this study demonstrated that pomegranate seeds extracts were efficiency to prevent lipid oxidation in trout fillet stored at refrigerator temperature.
    Keywords: Antioxidant Effects, Pomegranate, Trout, Lipid Peroxidation
  • غلامرضا جاهدخانیکی، رامین نبی زاده نودهی، علیرضا شیخ زاده، مجید عرب عامری، مهدی میرزایی، ملیحه فلاح، طیبه جواهری
    مقدمه
    هدف از مطالعه، مقایسه اثر بخار آب و نانوسیل بر حذف بار میکروبی تجهیزات کارگاه های سنتی تولید بستنی می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق ابتدا بار میکروبی دستگاه های تولید بستنی سنتی اندازه گیری شد، سپس هر یک از این دو گندزدا با سطوح داخلی دستگاه تولید بستنی در زمان های 5، 15 و 30 دقیقه تماس داده شد. پس از هر بار گندزدایی، در شرایط کنترل شده از سطوح مذکور نمونه برداری انجام و به روش استاندارد کشت داده شد. بر روی داده های حاصل، آزمون های آماری Two-Way Annova و Tukey در محیط SPSS انجام شد و در نهایت اثربخشی این دو روش بر بار میکروبی کل، کلیفرم و اشریشیاکلی مقایسه گردید.
    نتایج
    در این مطالعه، بخار آب در کمترین زمان مواجهه (5 دقیقه) توانست تعداد کل باکتری ها، کل کلیفرم و اشریشیاکلی را به صفر برساند. همچنین با افزایش زمان مواجهه با نانوسیل 2 و 6 درصد، کارایی حذف کل باکتری ها، کل کلیفرم و اشریشیاکلی افزایش یافت. نتایج آنالیزهای آماری نیز نشان داد میزان حذف کل باکتری ها بین زمان های 5 و 15 دقیقه و همچنین بین زمان های 5 و 30 دقیقه با نانوسیل 2 و 6 درصد، معنادار بود (P به ترتیب 01/0 و 006/0) و بین زمان های 15 و 30 دقیقه معنادار نبود (21/0P=).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که هر دو گندزدا توانایی دستیابی به استانداردهای کیفیت میکروبی دستگاه های تولید بستنی سنتی را دارند اما بخار آب در مدت زمان کمتری از نانوسیل توانست کل باکتری ها، کلیفرم و اشریشیاکلی را به حد استاندارد برساند.
    کلید واژگان: بخار آب, نانوسیل, بستنی سنتی, دستگاه, گندزدایی, بار میکروبی
    Gholamreza Jahed Khaniki, Ramin Nabizadeh Nodehi, Alireza Sheikhzadeh, Majid Arabameri, Mehdi Mirzaei, Maliheh Fallah, Tayyebeh Javaheri
    Introduction
    The aim of the study was to compare the effect of vapor and nanosil on microbial contamination of traditional ice cream equipments.
    Methods
    In this study, microbial load of equipments has been measured at first. Then, vapor and nanosil has been contacted with internal surfaces of the equipments for 5, 15 and 30 minutes. After each disinfection action, samples has been taken and cultured in controlled condition. The results have been entered into SPSS software and using two-way annova and Tukey statistical analysis. Finally, the effects of two disinfectants on microbial contamination removal have been compared.
    Results
    In this study, vapor resulted in the highest removal rate of total microbial load including: Coliforms and E.coli at lowest contact time (5 minutes). Also, the results showed that the removal rate of microbial load increase with the increase of contact time with nanosil (2 and 6%). Statistical analysis showed that there are significant differences between removal rate at 5 and 15 minutes (P≤0.01) and at 5 and 30 minutes (P≤0.006). There are no significant difference between 15 and 30 minutes (P≤0.21) with nanosil 2 and 6%.
    Conclusion
    Both disinfectants have have excellent ability to remove total microbial load microbial load, moreover vapor needs lesser time for removal than nanosil (2 and 6%).
    Keywords: Vapor, Nanosil, Traditional ice cream, Equipments, Disinfection, Microbial contamination
  • مجتبی موذن، نوشین راستکاری، محمود علی محمدی، نبی شریعتی فر، رضا احمدخانیها، شاهرخ نظم آرا، آرش اکبرزاده، علی آذری، رامین نبی زاده، غلامرضا جاهد خانیکی
    زمینه و هدف
    استرهای فتالات معمولا به عنوان پلاستی سایزر در ساخت ترکیبات پلیمری استفاده می شوند. این مواد از راه های مختلفی می توانند وارد بدن انسان شوند که در این میان، مقدار قابل توجهی از طریق بسته بندی مواد غذایی می باشد. برخورد مزمن با این مواد، در بروز انواع سرطان از جمله سرطان پستان در بانوان و سرطان پروستات در آقایان و نیز سایر بیماری ها نقش دارند. هدف از این مطالعه، بررسی حضور استرهای فتالات در نوشابه های کربناته می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، ابتدا یک ترکیب مغناطیسی در اندازه نانو با ترکیب نانوتیوب و اکسید آهن ایجاد گردید. نشاندن آهن روی جاذب مذکور، منجر به افزایش میزان جذب و واجذب توسط آهن ربا و جداسازی آسان شد. در مرحله بعد، به کمک این جاذب، استرهای فتالات را از ماتریکس نوشابه استخراج و توسط دستگاه GC-MS میزان هرکدام از آنها اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در بین ترکیبات مطالعه شده، ترکیب BEP یا DEHP که خطر سرطان زایی آن نیز محرز شده است، بیشترین میزان را در نوشابه ها دارا بود که بالاترین مقدار میانگین غلظت آن، مربوط به برند A و طعم C بود. میزان این ترکیب، در تمامی نمونه ها به جز یک مورد، از استانداردهای بین المللی پایین تر بوده است.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج حاصل می توان اظهار نمود به دلیل پایین بودن میانگین کل استرهای فتالات در نوشابه، خطر جدی از بابت مصرف این محصولات برای انسان وجود ندارد. نکته دیگر، اینکه این جاذب توانایی لازم جهت کاربرد اندازه گیری استرهای فتالات را داراست.
    کلید واژگان: استرهای فتالات, نوشابه, کربن نانوتیوبهای مغناطیسی
    Mojtaba Moazzen, Noushin Rastkari, Mahmood Alimohammadi, Nabi Shariatifar, Reza Ahmadkhaniha, Shahrokh Nazmara, Arash Akbarzadeh, Ali Azari, Ramin Nabizadeh, Gholamreza Jahed Khaniki
    Background
    Phthalate esters are polymeric compounds usually used as a plasticizer. These materials can enter to the human body through various ways the main way could be food packaging. Chronic contact with these materials could result cancer, including breast cancer in women and prostate cancer in men as well as other endocrine problems. The objective of this study was to assess the concentration of phthalate esters in carbonated beverages.
    Methods
    In this study, a magnetic nano-scale adsorbent, made from carbon nanotubes and Fe3O4. Deposition of Fe3O4 on the adsorbent could result in improvement of adsorption and desorption as well as extraction procedure. Then, by means of adsorbent and solvent extraction, phthalate esters were extracted from the beverage matrices and determined using GC-MS analysis.
    Results
    amongst studied ingredients, BEP or DEHP, that have been found to be carcinogenic, had highest concentration in beverages, and also the brand of A and taste of C had the highest average concentration. Except one sample, the total amounts of these ingredients were below than international standards.
    Conclusion
    Based on the results, consumers can use these beverages without any concern regarding phthalate esters amounts. The results also demonstrated that this synthesized adsorbent has good performance for extraction of phthalates from studied matrices.
    Keywords: Phthalate Esters, Beverage, Magnetic Carbon Nanotubes
  • مهدیه عباسی فسارانی، هدایت حسینی، غلامرضا جاهد خانیکی، مسعود ادیب مرادی، سهیل اسکندری قرابلو
    سابقه و هدف
    باتوجه به مصرف روزافزون فرآورده های گوشتی خام از جمله همبرگر در کشور، کنترل کیفیت این محصولات از اهمیت خاصی برخوردار است. از آن جا که یکی از مهم ترین تقلبات در تولید این گروه از محصولات که سبب ایجاد مخاطرات بهداشتی می شود، استفاده از بافت های غیرمجاز خوراکی به جای گوشت در فرمولاسیون فراورده است. از این رو هدف از انجام این مطالعه مقایسه همبرگرهای تولید شده صنعتی حاوی 30 و 60 درصد گوشت از نظر میزان استفاده از بافت های غیرمجاز خوراکی با استفاده از روش بافت شناسی و تعیین ارتباط آن با عوامل شیمیایی وابسته به بافت پیوندی گوشت بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 44 نمونه همبرگر تولید شده صنعتی حاوی 30 و 60 گوشت از سطح استان تهران در تابستان سال 1391 انتخاب شد و از نظر وجود بافت های غیرمجاز خوراکی به جای گوشت در فرمولاسیون به دو روش بافت شناسی (رنگ آمیزی با هما توکسیلین و ائوزین) و اندازه گیری میزان هیدروکسی پرولین و کلاژن مورد آزمون قرار گرفت.
    یافته ها
    استفاده از بافت های غیر مجاز خوراکی در فرمول همبرگر یکی از تقلبات رایج در تولید همبرگر های تولید شده در استان تهران است. در همبرگرهای تولید صنعتی حاوی30 درصد گوشت میزان استفاده از بافت غیرمجاز 5/2 برابر همبرگرهای حاوی 60 درصد گوشت بود. پوست مرغ و غضروف شفاف به ترتیب فراوان ترین بافت های غیرمجاز به کار رفته در این فرآورده ها گزارش شد. هم چنین از نظر میزان هیدروکسی پرولین و کلاژن در همبرگرهای حاوی 30 و60 درصد گوشت دارای بافت غیرمجاز و فاقد آن اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بسیاری از نمونه های همبرگر تولید صنعتی بافت های غیرمجاز خوراکی به جای گوشت در فرمولاسیون فراورده به کار می رود که می تواند سلامت مصرف کنندگان را به خطر اندازد. از آن جا که روش های معمول کنترل کیفیت همبرگر نمی تواند این نوع تقلب در تولید را آشکار سازد، توصیه می شود آزمون های بافت شناسی که از حساسیت و دقت بالاتری برخوردار می باشند جایگزین آزمون های معمول شیمیایی شود.
    کلید واژگان: همبرگر, روش بافت شناسی, هیدروکسی پرولین, کلاژن, بافت غیرمجاز خوراکی
    M. Abbasy-Fasarani, H. Hosseini, Gh.R. Jahed-Khaniki, M. Adibmoradi, S. Eskandari
    Background And Objective
    Regarding to investment of raw meat products such as Hamburger consumption in our country, quality control and safety of these products is very important issue. One the most probable adulteration in manufacturing of meat products is application of unpermitted edible tissues in formula instead of meat, which may have many public health consequences. The aim of present research was histological study of industrial hamburgers containing 30 and 60 percent meat for presence of unpermitted edible tissues and correlation of this factor to meat connective tissue chemical indices.
    Materials And Methods
    44 industrial Hamburger containing 30 and 60 percent meat produced in Tehran province were collected in summer of 1391.The samples were tested for detection of unpermitted edible tissues in formula via two laboratory
    Methods
    histology (Hematoxylin-Eosin staining) and chemical analysis for determination of collagen and Hydroxyproline.
    Results
    Frequency of unpermitted edible tissues in Hamburgers containing 30 percent meat was 2.5 times more than 60 percent Hamburgers. The most popular unpermitted tissues were found in Hamburger samples were chicken skin and hyaline cartilage. There was not any significant difference between collagen and hydroxyproline content of 30 and 60 percent meat Hamburgers.
    Conclusion
    Application of unpermitted edible tissues in Hamburger formula is a popular adulteration in Tehran province and may have serious health consequences for consumers. According to the results, routine chemical methods which use for quality control of Hamburger such as determination of collagen and hydroxyproline would not be able to reveal this kind of adulteration and application of histological methods is necessary for control of Hamburgers to detect unpermitted edible tissues in this product.
    Keywords: Hamburger, Histological method, Hydroxyproline, Collagen, Unpermitted edible tissue
  • میترا مهدوی مزده، غلامرضا جاهدخانیکی، مسعود یونسیان، حمید رجلانی، شاهرخ نظم آرا، سیداحمد سیدعلی نقی، نوشین راستکاری، مصطفی حسینی
    مقدمه
    فتالئات ها در وسائل مورد استفاده در پزشکی از قبیل فیلترها و لوله های رابط دیالیزی یافت می‎شوند. شواهد علمی بیانگر خطرات بهداشتی ناشی از مواجهه انسان با فتالئات‎ها هستند. در این مطالعه میزان دی اتیل هگزیل فتالئات (DEHP) موجود در وسائل مورد استفاده در همودیالیز (ساخت ایران) اندازه گیری شده است.
    مواد و روش ها
    10 نمونه لوله رابط مخصوص همودیالیز ساخت ایران (5 نمونه مربوط به شرکت ساخت وسائل پزشکی (سوپا) و 5 نمونه مربوط به سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر) به طور تصادفی انتخاب شدند. میزان DEHPموجود در هر نمونه لوله رابط به روش Gas chromatography - Mass spectrometry (GC-MS) محاسبه و ثبت شد. نتایج به دست آمده از هر پنج نمونه در مورد هر شرکت به صورت جداگانه با هم جمع و میانگین غلظت DEHP موجود در هر نوع لوله رابط بر حسب میلی گرم در میلی لیتر گزارش گردید.
    نتایج
    میانگین غلظت DEHP در مورد لوله های ساخت شرکت سوپا و هلال احمر به ترتیب 11/0 ± 36/1 و 11/0 ± 97/0 میلی گرم در میلی لیتر بودند. حداکثر و حداقل غلظت DEHP در مورد لوله های ساخت شرکت سوپا به ترتیب 47/1 و 21/1 میلی گرم در میلی لیتر و در مورد سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر به ترتیب 13/1 و 83/0 میلی گرم در میلی لیتر بودند.
    نتیجه گیری
    می توان با جایگزین‎ کردن محصولات پزشکی با مواد فاقد فتالئات مواجهه بیماران با فتالئات ها را کاهش داد.
    کلید واژگان: دی اتیل هگزیل فتالئات, وسایل, همودیالیز
    Mitra Mahdavi Mazdeh, Gholamreza Jahedkhaniki, Masoud Yonesian, Hamid Rajolani, Shahrokh Nazmara, Seyed Ahmad Seyed Alinaghe, Noushin Rastkari, Mostafa Hosseini, Simin Naseri, Hossein Jabbari
    Introduction
    Phthalates are founded in medical devices such as filters and dialysis tubes. Scientific evidence shows health disadvantages due to exposure to phthalates. In this study, level of Di (2-ethylhexyl) phthalate (DEHP) in Iranian hemodialysis-related materials was measured.
    Methods
    Ten samples of Iranian dialysis tubes (five samples made by Supa Company and five samples made by Helal Ahmar Medical Devices Company) were randomly selected. The level of DEHP for each sample was calculated and registered by Gas chromatography- Mass spectrometry (GC-MS). The results of five samples for each company were added together separately and mean of concentrations for DEHP (ml per ml) was reported.
    Results
    Means of DEHP concentration for Supa and Helal Ahmar were 1.36±0.11 and 0.97±0.11 mg/ml, respectively. The maximum and minimum of concentration for Supa were 1.47 and 1.21 mg/ml, respectively. As for Helal Ahmar samples, the minimum and maximum of concentration were 1.13 and 0.83 mg/ml, respectively.
    Conclusion
    The use of alternative medical products without phthalate can reduce exposure of patients to phthalates.
    Keywords: Di (2, ethylhexyl) phthalate, Materials, Hemodialysis
  • ابوالفضل کامکار، غلامرضا جاهد خانیکی، محمد امین گلستانی، محمد مهدی ضیغم منفرد
    عسل ماده شیرین طبیعی تولید شده توسط زنبورهای عسل از شهدگل ها یا از ترشحات بخش های زنده گیاهان است. نظر به اینکه خواص فیزیکوشیمیایی عسل های هرمنطقه بسته به نوع گل و گیاه موجود در آن منطقه متفاوت می باشد، لذا درصد مواد تشکیل دهنده آن مهم است. در این تحقیق، تعداد 30 نمونه عسل از سطح فروشگاه های شهر تهران جمع آوری شد. نمونه ها به آزمایشگاه شیمی موادغذایی انتقال یافت و پس از آماده سازی آزمایشات تعیین رطوبت، موادجامد، وزن مخصوص، خاک pH، اسیدیته، قندهای احیاءکننده، قندهای غیر احیاءکننده (ساکارز)، دیاستاز و هیدروکسی متیل فورفورال انجام گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که میانگین رطوبت، مواد جامد، وزن مخصوص، خاکستر، pH، اسیدیته، قندهای احیاءکننده، قندهای غیر احیاءکننده (ساکارز) نمونه های عسل به ترتیب 7/15 درصد، 84 درصد، 32/1 درصد،42/0 درصد، 84/3،80/16 میلی اکی والان در کیلوگرم، 54/66 درصد، و 38/4 درصد می باشد. 3/23 درصد از نمونه ها از نظر حضور آنزیم دیاستاز مثبت بودند و همچنین3/3 درصد از نمونه های آزمایش شده دارای هیدروکسی متیل فورفورال یا قند مصنوعی بودند. نتیجه گیری می شود که اکثر پرامترهای کنترل کیفیت برای عسل های آزمایش شده در حد مطلوبی قرار داشتند.
    کلید واژگان: عسل, کیفیت, اسیدیته, رطوبت, خاکستر, قند, هیدروکسی متیل فورفورال, دیاستاز
    A. Kamkar, . Gh. R. Jahed Khaniki, M. A. Golestani
    Honey is the natural sweet substance produced by honey bees from nectar of plants or from secrerations of living parts of plants or excretions of plants sucking insects on the living pans of plants. Physico-chemical properties of honeys in each region are related to kind of plant and flower. Therefore، knowing of component is very important. In this study thirty samples of honey were collected from stores that located in Tehran City. Honey samples were sent to the food chemistry laboratory. Then، some physico-chemical parameters such as humidity percent، specific gravity of twenty percent honey solution، solid matter، acidity، pH، ash، reducing sugars، and non reducing sugars، existence or none existence of hydroxy methyl furfural (HMF) and diastase enzyme، were determined The results were showed that humidity percent، specific weight of twenty percent solution، solid matter، acidity، pH، ash، reducing sugars، and non reducing sugars were 15. 7%، 1. 32، 84%،16. 80 meq/kg، 3. 84، 0. 42 %، 66. 54%، and 4. 38%، respectively. The 3. 3% of the samples were positive HMF and 76. 7% were negative diastase activity. It was concluded that the most parameters for quality control of honey samples are located in desirable range.
    Keywords: Honey, Quality, Acidity, Ash, Humidity, Sugar, Hydroxy methyl furfural, Diastase activity
  • محمدهادی دهقانی، احمد زارعی، امیرحسین محوی، غلامرضا جاهد خانیکی، عشرت بیگم کیا
    زمینه و هدف
    نماتودهای آزادزی به دلیل حرکت فعال و مقاومت شان به کلر، در فرایندهای متعارف تصفیه آب از بین نرفته و به همین دلیل می توانند وارد سیستم های توزیع آب شده و موجب بروز اثرات نامطلوب بهداشتی گردند. بنابراین کاربرد پرتوتابی فرابنفش(UV) می تواند به عنوان یکی از روش های غیرفعال سازی این ارگانیسم ها مدنظر قرار گیرد.
    روش بررسی
    دراین مطالعه به بررسی کارایی لامپ UV در غیرفعال سازی نماتودهای آزادزی شاخه رابیتیده (Rhabditida) پرداخته شده و اثر زمان تابش، کدورت، دما، دوز تابش و pH بر میزان غیرفعال سازی مورد بررسی قرار گرفته است. لامپ UV مورد استفاده، یک لامپ 11 وات و شدت پرتودهی 24 میکرو وات بر سانتی متر مربع بود.
    یافته ها
    برای لارو نماتود در زمان تماس 9 دقیقه و برای نماتود بالغ در زمان تماس 10 دقیقه راندمان غیر فعال سازی لامپ به 100% می رسید. با افزایش کدورت تا NTU 25 راندمان غیرفعال سازی لارو از 100% به 66% و نماتود بالغ از 100% به 64% کاهش یافت. در مدت زمان تابش یکسان تغییر pH در محدوده 6 تا 9 تاثیری بر راندمان غیرفعال سازی نداشت. با افزایش دما میزان غیر فعال سازی افزایش یافت.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که ارتباط معنی داری بین افزایش زمان تماس، افزایش دما و کاهش کدورت با کارایی لامپ در غیرفعال سازی نماتود وجود دارد (001/0>P). همچنین مشخص گردید تاثیر کارایی این لامپ بر روی لارو نماتود بیشتر از بالغ است.
    کلید واژگان: پرتوتابی فرابنفش, نماتود آزادزی, گندزدایی آب
  • محمدهادی دهقانی، سیمین ناصری، پروین مهدوی، امیرحسین محوی، کاظم ندافی، غلامرضا جاهد خانیکی
    سمیت محلول رنگ اسیدی 4092 پس از تاثیر فرآیند نانوفتوکاتالیستی UV/ZnO با استفاده از آزمون زیستی دافنیا مگنیا مورد بررسی قرار گرفت. دافنیا مگنیا به عنوان یک شاخص مناسب برای آزمایش سمیت پساب فاضلاب رنگی مورد استفاده قرارگرفته است. در این مطالعه پارامترهایی نظیر مقدارنانوذرات اکسیدروی، pH و زمان تماس مورد آزمایش قرار گرفتند. این مطالعه نشان دادکه سمیت در طی فرآیند نانوفتوکاتالیستی UV/ZnO افزایش می یابد. به علاوه سمیت با زمان افزایش پیدا می کند. آزمون زیستی نشان داد که رنگزای اسیدی 4092 برای دافنیا مگنیا سمی است. مقادیر LC50-24 hr LC50-96 hr، LC50-72 hr به ترتیب 124.9، 111.6، 91.55 میلی گرم در لیتر بودند.
    کلید واژگان: سمیت, UV, ZnO, دافنیا مگنیا, رنگزای آلی اسیدی 4092, آزمون زیستی
    M. H. Dehghani, S. Nasseri, P. Mahdavi, A. H. Mahvi, K. Naddafi, Gh. R. Jahed
    The Acid 4092 dye solution toxicity after UV/ZnO mediated nanophotocatalysis process using Daphnia magna bioassay was investigated. Daphnia magna has been evaluated as suitable indicator to test effluent toxicity in dyes wastewater. In this study, the parameters such as ZnO nanoparticles load, pH and contact time were analyzed. This study showed that toxicity increases during the UV/ZnO nano-photocatalysis process. Besides, toxicity increases with time. LC50-24 hr, LC50-72 hr, and LC50-96 hr values were 124.9, 111.6, and 91.55 mg/l, respectively.
  • غلامرضا جاهد خانیکی، عبدالمجید فدایی، مهربان صادقی، گشتاسب مردانی
    زمینه و هدف
    استفاده بیش از حد از آفت کش ها در تولید محصولات کشاورزی به عنوان یک عامل خطر برای سلامتی انسان و آلودگی محیط زیست مطرح می باشد. این پژوهش با هدف بررسی میزان باقیمانده سم اکسی دیمتون متیل در خیار و گوجه فرنگی گلخانه ای در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی – تحلیلی آزمایشگاهی 60 نمونه گوجه فرنگی و خیار از سطح گلخانه های استان به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. میزان سم نمونه ها قبل از شستن، بعد از شستن و پس از پوست کندن با اتیل استات - ان- هگزان استخراج گردید و پس از خارج کردن حلال میزان سم استخراج شده با کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) اندازه گیری شد. برای تحلیل اطلاعات از آزمون های ناپارامتری رتبه علامت دار ویلکاکسون و فراید من استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین باقیمانده سم در خیار نشسته 17/0±23/0، خیار شسته 6/0±15/0 و خیار پوست کنده 5/0±08/0 میلی گرم بر کیلوگرم بود (001/0P<). میانگین باقیمانده سم در گوجه فرنگی نشسته 8/0±61/1 و در گوجه فرنگی شسته 04/0±67/0 میلی گرم بر کیلوگرم بود (001/0P<). نتایج نشان داد که 100% نمونه های خیار و گو جه فرنگی دارای باقیمانده سم اکسی دیمتون متیل بودند.
    نتیجه گیری
    میزان باقیمانده سم اکسی دیمتون متیل در نمونه ها بیش از حد مجاز استاندارد توصیه شده بود و پوست کندن و شستشوی خیار و گوجه فرنگی قبل از مصرف، میزان باقیمانده سم را کاهش می دهند.
    کلید واژگان: اکسی دیمتون متیل, باقیمانده سم, خیار, گوجه فرنگی
    Gholamreza Jahaed Khaniki, Abdolmajid Fadaei, Mahraban Sadegh, Gashtaseb Mardani
    Background And Aim
    Excessive usage of pesticides in agricultural products is considered as risk factors for human health and environmental pollution. This study was designed to determine the residues of Oxydimeton methyl in cucumbers and tomatoes in greenhouses of Chaharmahal va Bachtiari province (Iran).
    Methods
    In this descriptive -analytical study 60 cucumbers and tomatoes were randomly selected to evaluate their residual toxin. Samples were washed and then cut to pieces and were extracted with ethyl acetate, n- Hexane. The solvent was evaporated and the toxin was measured by HPLC. Data were then analyzed using Wilcoxon signed ranks and Friedman tests.
    Results
    In addition, the average residues values in samples of non-washed, washed and peeled cucumber, were 0.23±0.17, 0.15±0.6 and 0.08±0.5 (mg/kg), respectively (P<0.001). The average residues values in samples of non-washed and washed tomato were 1.61±0.8 and 0.67±0.04 (mg/kg), respectively (P<0.001). The results showed that 100 percent of cucumber and tomato samples had poison residues of Oxydimeton methyl which was higher than standard level.
    Conclusion
    Oxydimeton methyl residues in the cucumber and tomato samples exceeded the recommended standard of FAO / Codex and WHO. Therefore, consumers are recommended to peel and wash the cucumber and tomato to reduce the amount of toxin residues.
  • مختار مهدوی، غلامرضا جاهد خانیکی، آذر قمصری، سعیده سعیدنیا
    زمینه و هدف
    آب بطری شده بعنوان یک نوشیدنی اصلی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه می باشد. آب های بطری شده می توانند به عوامل شیمیایی آلوده باشند. یکی از این عوامل که می تواند سلامت آب های معدنی و بطری شده را تحت تاثیر قرار دهد و باعث ایجاد عوارض و اثرات بهداشتی در مصرف کننده گردد نیترات می باشد. امروزه مصرف آب های بطری شده در میان جامعه گسترش زیادی یافته است، لذا آگاهی از کیفیت آن برای هر مصرف کننده الزامی می باشد. هدف از این بررسی تعیین مقادیر نیترات در تعدادی از آبهای بطری شده شهر تهران بود.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع مقطعی و توصیفی تحلیلی با هدف تعیین مقدار نیترات در تعدادی از آبهای بطری شده شهر تهران در سال 1386 انجام گرفت در این بررسی 18 نمونه از تولیدات شش کارخانه مختلف از نظر میزان نیترات مورد آزمایش قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد که میانگین کل نیترات 02/9 میلی گرم در لیتر می باشد و تمامی نمونه ها از نظر میزان نیترات کمتر از 50 میلی گرم در لیتر می باشند و در حد استاندارد قرار دارد. نتایج بدست آمده از آزمایشات با اکثر مقادیر نیترات روی برچسب نمونه ها هم خوانی داشته و از لحاظ آماری نیز ارتباط معنی داری بین آنها وجود دارد. همچنین در تعداد محدودی از نمونه ها درصد تفاوت نیترات روی برچسب بطری با خود نمونه اختلاف زیادی دارد.
    نتیجه گیری
    مقدار نیترات در این 6 مارک مختلف آب بطری شده که مورد مصرف در شهر تهران است در حد استاندارد ملی و جهانی می باشد و از این نظر تهدیدی برای سلامت مصرف کننده وجود ندارد.
    کلید واژگان: آلودگی شیمیایی, آب بطری شده, نیترات
    Gr. Jahed Khaniki, M. Mahdavi, A. Ghasri, S. Saeednia
    Background And Objectives
    Bottled water is a main beverage at many developed and developing countries. It can be polluted with chemical agents. One of these agents is nitrate which affects the safety of bottled and mineral water and cause healthy effects on consumer health. Today's consumption of bottled water get a grate develop, thus infer of the quality of this matter is compulsive for each consumer.
    Materials And Methods
    A descriptive-analytical and cross- sectional study was done with the aim of determination of nitrate in bottled water available in market of Tehran City in 2007. In this study, 18 samples of six various manufacturers of product were examined.
    Results
    Results showed that the mean of nitrate is 9.02 mg/L and all samples have nitrate bellow 50 mg/L and they are at the standard level. Also, the results of the examinations have good correspondence with the concentration of nitrate on bottled water labels and according to statistic meaningful relation, was considered.
    Conclusion
    The nitrate content of these bottled water available in market of Tehran city is located at the level of national and global standards and it can not be a serious problem for health of consumer.
  • ابوالفضل کامکار، غلامرضا جاهد خانیکی، علیرضا باهنر
    ابوالفضل کامکار، استاد یار گروه آموزشی بهداشت و کنترل مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، ایرانغلامرضا جاهد خانیکی، بخش بهداشت مواد غذایی گروه مهند سی بهداشت محیط، دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی تهرانعلیرضا باهنر، استاد یار گروه آموزشی بهداشت و کنترل مواد غذایی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه تهران، ایرانچکید ه:این مطالعه به منظور تعیین میزان آلود گی در کنسروهای تن عرضه شده در شهر تهران که توسط کارخانجات مختلف تولید شده و روانه بازار مصرف شده به هیستامین با روش ELISA رقابتی صورت گرفت. بد ین منظور تعد اد 55 نمونه کنسرو تن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان د اد که 81 / 82% نمونه های کنسرو تن به هیستامین آلوده بود ه در ضمن محد ود ه آلود گی بین چهار فصل با یکد یگر تفاوت داشت بگونه ای که این محد ود ه در چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب 0تا 260، 2 تا 185، 0 تا 95 و 0 تا 5 / 270 میلی گرم در کیلو گرم بود. میانگین آلود گی در چهار فصل به ترتیب 5 / 63، 7 / 78، 1 / 19 و 8 / 38 میلی گرم در کیلو گرم بد ست آمد. به ترتیب بالاترین و پایین ترین میانگین آلود گی در نمونه های کنسرو تن تولید شده در تابستان و پاییز به ترتیب 7 / 78 و 1 / 19بود. محاسبات آماری نشان د اد که تفاوت معنی د اری بین غلظت هیستامین کنسروهای تولید شده در پاییز با بهار، تابستان و زمستان وجود د ارد (p<0 / 05) به عبارت دیگر میزان هیستامین کنسروهای تولید شده د رپاییز پایین تر از سه فصل دیگر بود. تقریبا (42 / 31 درصد) نمونه ها آلود گی بالاتر از حد استاند ارد را نشان دادند. لازم به ذکر است که حد مجاز استاند ارد 50 میلی گرم در کیلو گرم بود ه و مورد تایید بعضی از کشورهای اروپایی می باشد.
    کلید واژگان: هیستامین, کنسرو ماهی, تن, الیزا
  • غلامرضا جاهد خانیکی، نوردهر رکنی
    مطالعهای برای ارزیابی روش رنگ آمیزی تری کروم ماسون در شناسایی بافتهای غیر مجاز در فرآورده های گوشتی حرارت دیده انجام گرفت. به همین منظور نمونه های مختلفی از کالباس حرارت دیده در آزمایشگاه تهیه گردید که از نظر فرمولاسیون مشابه کالباسهای رایج در بازار فرآورده های گوشتی ایران باشند. در این نمونه ها از بافتهای غیر مجاز مانند سنگدان مرغ، پستان، ریه، بافتهای نرم سر و بافتهای داخل حفره شکمیاز جمله شکمبه، نگاری و هزارلا با نسبت مشخص 20 درصد از گوشت لخم مصرفی یا 10 درصد حجم کل نمونه به صورت مجزا و یا مخلوط استفاده شد. سپس نمونه برداری و آزمایش بافت شناسی با رنگ آمیزی تری کروم ماسون انجام گرفت. فتو میکرو گرافهای تهیه شده از نمونه ها نشان دادند که علیرغم خرد شدن بافتها و انجام پروسه حرارتی در طول تولید، ساختمان میکروسکپی بافتهای غیر مجاز قابل تشخیص است و رنگ پذیری آنها تغییری پیدا نمیکند و اجزاء ساختمانی هر بافت به خوبی رنگ گرفته است. نتایج مطالعه نشان داد که در این روش رنگ آمیزی به علت تباین رنگی کهایجاد می شود شناسایی رشته های کلاژن و تفکیک آنها از رشته های عضلانی بافتها در فرآورده های گوشتی حرارت دیده آسان است بهطوریکه بافتهای عضلانی رنگ قرمز و رشته کلاژن رنگ سبز به خود میگیرند. این روش بافت شناسی برای تشخیص بافتهای غیر مجاز در نمونه هایی از کالباسهای حرارت دیده که احتمال تقلب میرود قابل توصیه است.
    کلید واژگان: کالباسهای حرارت دیده, بافتهای غیر مجاز, مطالعه هیستولوژی, تری کروم ماسون
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال