به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

غلامرضا رئیسیان

  • مرجانه فتحی طرقبه، عباس اسماعیلی زاده*، غلامرضا رئیسیان
    مسئله قوامیت مردان بر زنان در آیه 34 سوره نساء ازجمله مباحث قرآنی است که شبهات و سوالات بسیاری درباره کارآمدی آن مطرح شده است؛ به طوری که برخلاف فراعصری و فراتاریخی بودن همه آیات قرآن کریم، برخی آن را تاریخمند و مربوط به عصر نزول یا قابل تغییر در زمان حال دانسته اند. پر واضح است که چنین نگاهی به آیه و لغو و تعطیلی حکم آن در تغایر کامل با ابدی و ازلی بودن همه آموزه های قرآن کریم است. در پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی نشان داده شده است که برداشت های نادرست قرآن پژوهان از این آیه و تفسیر آن به برتری مردان بر زنان درنتیجه حاکم کردن روایات سبب نزول بر فهم آیه حاصل شده است. همچنین با استفاده از دیگر آیات، یعنی با معیار قراردادن خود قرآن کریم، این برداشت حاصل شده است که خداوند در این آیه موکدا به مردان دستور می دهد به علت تفاوت های تکوینی و همچنین بیشتربودن اموالشان، که از تفاوت تشریع سهم الارث در مردان و زنان حاصل شده، تکیه گاه و حامی زنان باشند. به این ترتیب علل مذکور در آیه، تغییرناپذیر و دائمی و درنتیجه، حکم قوامیت نیز تغییرناپذیر، دائمی و کارآمد برای همیشه خواهد بود.
    کلید واژگان: قوامیت مردان بر زنان, برتری مردان بر زنان, نقش حمایتی مردان, تفاوت های تکوینی, تفاوت های تشریعی
    Marjaneh Fathi Torghabeh, Abbas Esmaeelizadeh *, Gholamreza Raeisian
    "Men's being qawwām over women" in verse 34 of Surah al-Nisāʾ is one of the Quranic issues that many doubts and questions have been raised about its efficiency. So, despite the trans-historicity of all verses of the Quran, some intellectuals have considered this verse as historical, exclusive to the revelation age, or changeable in the recent era. It is clear that such a view about the verse and abrogating its decree is contrary to the eternity and pre-eternity of all teachings of the Holy Quran. By using a descriptive-analytical method in this study it has been shown that misunderstandings of the Quranologists about the verse and interpreting it as the superiority of men over women have been caused by subordinating the understanding of the verse to Occasions of the Revelation (Asbābi nuzūl) narrations. Also. By using other verses and relying on the Quran itself, it was found that in the verse, Allah orders men with great emphasis to be protectors and supporters of women; it is due to their existential differences as well as their greater properties originating from the difference in the revealed law for men and women's share of inherence. As these reasons are unchangeable and eternal, the order of being qawwām will be eternal and useable forever.
    Keywords: Men's Being Qawwām Over The Woman, Superiority Of Men Over Women, Men's Protecting Role, Existential Differences, Differences In The Revealed Law
  • سید محمدتقی شوشتری*، حسن نقی زاده، غلامرضا رئیسیان

    فوایدنگاری رجالی در محافل امامیه به عنوان یک سبک نگارشی در میان مناهج تالیفی که بر بیشتر علوم سایه افکنده، از جایگاهی ممتاز و متفاوت برخوردار است. در پژوهش حاضر با به کارگیری روش توصیفی افزون بر بیان چیستی و سابقه فایده/ فوایدنگاری و اشاره ای گذرا به اسلوب های تالیفی، به گونه ها، کاربست و پیشینه ظهور فواید رجالی که نشان دهنده کارایی داده ها و یافته های رجالیان است و به توسعه دانش رجال و تدوین اصول و قواعد آن یاری رسانده، پرداخته می شود. یادکرد آثار رجال پژوهان در زمینه فوایدنگاری و توصیف و تحلیل گزاره ها، داده ها و اطلاعات آثار یادشده با رویکرد بازشناختی، راهبرد نویسنده در مسیر پژوهش است. از دستاوردهای پژوهش حاضر می توان به فراوانی فوایدنویسی رجالی و تطور آن نسبت به دیگر سبک های تالیفی در دانش های اسلامی و پیدایش آن در زمانی پیش از مکتب حله اشاره کرد.

    کلید واژگان: سبک تالیفی, فایده نگاری, الفوائد الرجالیه, رجال شیعه
    Seyyed Mohammad Taghi Shushtari *, Hassan Naghizadeh, Gholam Reza Raeesian

    Narrators of tradition benefits in Twelvers circles as a writing style among the writing methods that have been cast on most of the sciences, have a distinct and different place. Narrators of tradition benefits in Twelvers circles as a writing style among the writing methods that have been cast on most of the sciences, have a distinct place. In this research, by using the descriptive method in addition to stating the nature and history of benefits and a reference to authoring styles, to the types, application and background of the emergence of narrators of traditions benefits that show the effectiveness of the data and findings which have helped to develop narrators of tradition knowledge and formulate its principles and rules, are discussed. Mentioning the works of scholars in the field of benefit writing and description and analysis of propositions, data and information of the mentioned works with a cognitive approach is the author's strategy in the research. Among the achievements of the present research, we can point out the abundance of narrators of tradition writing and its evolution compared to other authoring styles in Islamic knowledge and its emergence before the Helleh School.

    Keywords: Authorial Style, Benefit Writing, Al-Fawaed Al-Rejaliyah, Shi'ite Narrators Of Tradition
  • مرجانه فتحی طرقبه، عباس اسماعیلی زاده*، غلامرضا رئیسیان
    در عصر حاضر، به دنبال مطرح شدن شبهات و سوالات فراوانی پیرامون کارآمدی دین، دیدگاه های مختلفی در مورد چگونگی فهم و تفسیر قرآن، توسط دسته ای از پژوهشگران موسوم به روشنفکران و نواندیشان دینی ارائه شده است. تامل در این دیدگاه ها باوجود تنوع و تکثر و عدم تعلق صاحبان آنها به منطقه جغرافیایی و سیاسی خاص، نوعی قرابت و شباهت را میان آنها نشان می دهد که عبارت است از تاریخی نگری نسبت به قرآن کریم. پژوهش حاضر تلاش نموده با بررسی دیدگاه های برخی از روشنفکران ایرانی و غیرایرانی پیرامون فهم و تفسیر قرآن کریم، به اثبات این نگاه در آنان بپردازد؛ چرا که این مساله نه تنها نقش بسزایی در ارائه راه حل برای برون رفت از این نگاه و اثبات فراتاریخیت این کتاب آسمانی خواهد داشت، بلکه بررسی ریشه ای طرح این گونه مباحث و پاسخی جامع و بنیادین به همه اشکالات مطرح شده توسط این جریان را امکان پذیر می سازد. در نتیجه با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، نشان داده شده که برخلاف فراتاریخیت هم لفظ و هم معنای قرآن، این جریان صرفا معنا و مفهوم موجود در پس الفاظ را که با تعبیرات مختلفی از آنها یاد کرده اند، ابدی و مناسب برای زمان حال دانسته است.
    کلید واژگان: تاریخی نگری, فراتاریخیت قرآن, روشنفکران دینی, نواندیشان دینی, فهم قرآن کریم
    Marjaneh Fathi Torghabeh, Abbas Isma’Ilizadeh *, Gholamreza Ra’Isian
    In present era, following the raising of many misconceptions and questions regarding the efficiency of religion, different viewpoints on how to understand and interpret the Qur'an have been presented by a group of researchers known as religious intellectuals and neo-thinkers. Reflecting on these viewpoints, despite the diversity and multiplicity of those expressing them and their not belonging to a specific geographical and political region, shows a kind of closeness and similarity among them, which is a historical approach towards the Holy Qur'an. The present study tries to prove this point of view among them by examining the viewpoints of some Iranian and non-Iranian intellectuals regarding the understanding and interpretation of the Holy Qur'an; that is because this issue will not only play a significant role in providing a solution to disengage from this point of view and prove the transhistoricity of this Raveled Book, but also, it would make possible a fundamental examination of bringing up such discussions and giving a comprehensive and fundamental answer to all the problems raised by this trend. As a result, with the descriptive-analytical method and using library sources, it has been indicated that unlike the transhistoricity of both the wording and the meaning of the Qur'an, this trend has merely considered the meaning and concept behind the words that have been mentioned with different phrasings, as eternal and appropriate for the present time.
    Keywords: Historical Approach, Transhistoricity Of The Qur'an, Religious Intellectuals, Neo-Religious Thinkers, Understanding The Holy Qur'an
  • علی زنگنه ابراهیمی، غلامرضا رئیسیان *، عباس اسماعیلی زاده

    خداوند نسبت به کسانی که مسلمان می‌شوند، وعده بخشش داده است. با وجود این، افراد غیر مسلمانی که دعوت خداوند به اسلام را مورد توجه قرار می‌دهند، با مسایل گسترده‌ای از جمله دیدگاه اسلام نسبت به اعمال گذشته خویش روبه‌رو هستند. دین اسلام در این زمینه، قاعده معینی دارد که اندیشمندان مسلمان به تبیین آن پرداخته و آن را تحت عنوان «قاعده جب» نام‌گذاری کرده‌اند. اما اشکالاتی که نسبت به مدارک این قاعده مطرح شده است، باعث شده که شماری از اندیشمندان اسلامی از استناد به آن خودداری کنند؛ چرا که احادیث مربوط به آن از لحاظ سندی ضعیف بوده و مستندات قرآنی و سایر ادله آن نیز از حیث دلالت مورد مناقشه واقع شده‌اند. در این نوشته سعی شده با رویکرد توصیفی تحلیلی، مدارک مختلف این قاعده با تاکید بر دیدگاه‌های تفسیر تسنیم استخراج شده و در موارد لزوم مورد نقد و بررسی قرار گیرد. بر اساس یافته‌های پژوهش، ضعف سندی حدیث جب با سایر ادله این قاعده جبران می‌شود. مستندات قرآنی این قاعده نیز به ویژه آیه 38 سوره انفال دربردارنده مفاد این قاعده می‌باشد. سیره نبوی، عمل اصحاب و بنای عقلا نیز هر یک دلیلی مستقل و معتبر در اثبات حجیت این قاعده می‌باشند.

    کلید واژگان: قاعده جب, آیات الاحکام, تفسیر تسنیم, مدارک قاعده جب
    Ali Zanganeh Ebrahimi, Gholam Reza Raeisian *, Abbas Esmaeilizadeh

    Allah to those become Muslims has promised to forgive them. But non-Muslims who notice God’s demand for Islam face extensive problems such as the opinion of Islam about their acts in the past. Islam has a definite principle which Muslims’ scholars have determined it and have entitled as the principle embracing Islam removes previous misdeeds “جب”. But there have been presented problems to its evidences that they have made some Islamic scholars avoid to adduce it. Because the traditions which are based on from the point of sanad (chain of narrators) is weak and the Quranic evidences and the other reasons from the point of indication is debatable. In this note with descriptive-analytic method it has been tried to be extract the different evidences of this principle and to be criticized and examined in required cases. According to the research findings, the weakness of the sanad of hadith “جب” compensates with other evidences. The Quranic evidences of this principle also specially the verse 38 of surah al-Anfal (Arabic: سوره الانفال) contains the content of this principle and the manner of the holy prophet, the acts of the companions and the practice of the wise also are each of them an independent and authentic evidence for proving the authenticity of this principle.

    Keywords: The principle “جب”, Ayat al-ahkam (verses of the rules), Tafsir Tasnim, The evidences of the principle “جب”
  • غلامرضا رئیسیان*، سمانه فتحی

    برخی از روایات علوی فقط در منابع اهل سنت یافت می شود. چه بسا تصور شود هیچ یک آن ها قابل اعتماد نیستند؛ زیرا در سده دوم هجری، احادیث ساختگی به معارف علوی راه یافت. یکی از مسایل فراروی پژوهشگران بی اعتمادی بدین روایات به سبب ذکر نشدن آن ها در منابع شیعی است. شاید یکی از دلایل راه نیافتن احادیث به منابع شیعی، ظهور مرجعیت صادقینv برای دستیابی محدثان به میراث علوی بود و از توجه نسبت به دیگر راویان انتقال دهنده این میراث کاسته شد؛ بنابراین برخی از احادیث علوی برخی از این روایان که از سوی صادقینv نقل نشده، در انحصار منابع اهل سنت باقی ماند. این نوشتار به منظور بررسی این موضوع، راویان فعال این عرصه روایی را در کوفه محیط تاثیریافته از این مرجعیت شناسایی می کند. سپس با روش توصیفی تحلیلی منقولات این راویان را با روایات صادقینv مقایسه می کند تا چگونگی اعتماد به این روایات را با نگاهی استقرایی بیابد. در آخر نیز با تحلیل اسناد و متون و گونه شناسی روایات علوی منقول از این راویان در منابع شیعه، برخورد محدثان شیعی را با آن راویان مورد سنجش قرار می دهد. نوشتار حاضر نشان داد که اشتراک محتوایی این احادیث با روایات صادقینv، علاوه بر اینکه هم راستایی فعالیت حدیثی آنان را با صادقینv نشان می دهد، اعتماد اجمالی به دیگر احادیث علوی از این راویان را پدید می آورد و احتمال ساختگی بودن آن ها را می کاهد. همچنین این پژوهش، گرایش محدثان شیعی کوفی را به نقل روایات میراث علوی از طریق صادقینv به تصویر می کشید.

    کلید واژگان: روایات امام علی, منابع اهل سنت, مکتب جعفری, مرجعیت علمی صادقین
    Gholamreza Raeisian *, Samaneh Fathi

    Some Alawī traditions can only be found in Sunni sources. It may be thought that none of them are reliable; that is because in the second century, fabricated hadiths found their way into Alawī teachings. One of the issues facing scholars is distrusting these traditions caused by not mentioning them in Shi’ite sources. Perhaps one of the reasons for the hadiths not finding their way into Shi’ite sources was the emergence of the authority of Sādiqayn (as) [the two truthful ones, i.e., Imam Muhammad al-Baqir (A.S.) and Imam Ja’far al-Sadiq (A.S.)] for the narrators to have access to the Alawī heritage and thus the attention to other narrators who transmitted this heritage was reduced; therefore, some of the Alawī hadiths transmitted by some of these narrators, which were not narrated by Sādiqayn (as), remained in the monopoly of Sunni sources. In order to investigate this issue, the present article identifies the narrators active in this narrative field in Kufa the milieu influenced by this authority. Then, by descriptive-analytical method, it compares the reported transmissions of these narrators with the narrations of Sādiqayn (as) in order to find how to trust these narrations from an inductive perspective. Finally, by analyzing the Isnad, texts, and the typology of Alawī hadiths narrated from these narrators in Shi’ite sources, the attitude of Shi’ite narrators towards those narrators is assessed. The present article indicates that the content association of these hadiths with the traditions of Sādiqayn (as), in addition to showing the alignment of their hadith activity with Sādiqayn (as), creates a synoptic trust in other Alawī hadiths transmitted by these narrators and reduces the possibility of their being fabricated. This study also depicts the tendency of Kufi Shi’ite narrators to transmit the traditions of the Alawī heritage through Sādiqayn (as).

    Keywords: Traditions of Imam Ali (as), Sunni Sources, Ja’fari school, Sādiqayn (as) scholarly authority
  • محمد مصطفائی*، غلامرضا رئیسیان، حجت الله حکم آبادی

    دستیابی به معنای درست مفردات قرآنی اساس تفسیر است که کمال آن، با تحلیل معنای واژگان در سیاق آیات و دستیابی به شبکه معنایی کلمات صورت می گیرد. واژه «رجس» یکی از کلمات ارزشی در قرآن کریم است که 10 بار و در 9 آیه ازجمله در آیه مهم تطهیر (احزاب: 33) آمده است. پژوهش حاضر پس از بررسی در معنای اصلی «رجس» و معانی برآمده از آن، براساس روش معناشناسی به استخراج مفاهیم هم نشین و جانشین «رجس» در قرآن می پردازد. معنای اصلی «رجس»، حرکت، لرزش، اضطراب و شیوع تند و گسترده (بوی بد یا صدای بلند و آزاردهنده) است که باعث تنفر و دوری می شود. با بررسی روابط معنایی «رجس» در آیات قرآن روشن می شود مهم ترین هم نشین های «رجس» با رابطه مکملی، الفاظ «قد وقع»، «من ربکم»، «الله»، «یجعل»، «میته»، «دما مسفوحا»، «لحم خنزیر»، «لیذهب»، «فاجتنبوا»، «الخمر»، «المیسر»، «الانصاب»، «الازلام»، «فاعرضوا» و «فزادتهم» است. رجس بر محور جانشینی با واژگانی چون «القول» (حکم به عذاب)، «الرجز»، «الظن»، «المشرکون» و «الشیطان» دارای هم معنایی نسبی است؛ به طوری که هر کدام از آنها یکی از مصادیق «رجس» نیز محسوب می شوند. وجه جامع معانی «رجس» در قرآن، «دوری» است که در دوری از رحمت الهی، ایمان و طهارت نمودار می شود. خداوند با موهبت عصمت به اهل بیت (ع)، آنها را از همه انواع «رجس» (زمینه ساز دوری از ایمان) مصون داشت.

    کلید واژگان: قرآن کریم, رجس, طهارت, معناشناسی, روابط هم نشینی و جانشینی
    Muhammad Mustafaei *, Ghlamreza Raeisian, Hojatallh Hokmabadi

    Achieving the correct meaning of Qur'anic words is the basis of interpretation, the perfection of which is done by analyzing the meaning of words in the context of verses and accessing the semantic network of words. The word "Rijs" is one of the moral words in the Holy Quran which is mentioned 10 times in 9 verses, including the important verse on purification (Ahzab: 33). The present study, after exploring the main meaning of Rijs and the meanings derived from it, extracts the Syntax and Paradigm concepts of Rijs in the Qur'an based on the semantic method. The main meaning of Rijs is movement, tremor, anxiety and widespread (bad smell or loud and annoying sound) that causes hatred and distance. Examining the semantic relations of Rijs in the verses of the Qur'an, it becomes clear that the most important syntaxes of Rijs with the complementary relation are the words "qad waqa’a", "min rabbikum", "allâh", "yaj ’alu", "maī tatan", "daman mas fūḥan", "laḥ ma xinzīrin", "liyuð hiba", "Faj tanibu", "al xam ru", "al maī siru", "al anṣābu", "al az lāmu", "Fa a’ riḍū", "fazādat hum". Rijs on the axis of succession with words such as "al qaūl" (sentence to torment), "arrijz", "aẓẓann", "al muš rikūn", "aš šaī ṭān" has a relative synonymy; So that each of them is one of the examples of Rijs as well. The comprehensive aspect of the meanings of Rijs in the Qur'an is "distance", which is manifested in a distance from divine mercy, faith and purity. By bestowing infallibility on the Ahl al-Bayt (AS), God protected them from all kinds of Rijs which was the ground for turning away from the faith.

    Keywords: The Holy Quran, Rijs, Purity, Semantics, syntagmatic, paradigmatic relations
  • محمدحسن ایمانیه، غلامرضا رئیسیان*، سهیلا پیروزفر، محمدسعید عبدخدایی
    سابقه و هدف

    روان‌شناسی مثبت‌نگر از شاخه‌های مهم روان‌شناسی است که در آن به جنبه‌های مثبت روانی انسان مانند بهباشی، شادکامی و تجربه‌های غرقگی پرداخته می‌شود. خوش‌بینی نیز از این دسته است و بسیاری از پژوهش‌هایی که درباره خوش‌بینی انجام گرفته است نشان می‌دهد که افراد خوش‌بین در متغیرهای روان‌شناختی وضعیت بهتری نسبت به دیگران دارند که این خود شاخصی از سلامت روان‌شناختی است. شاید بتوان گفت نزدیک‌ترین مفهوم متناظر با خوش‌بینی در متون دینی «حسن ظن» است که معنای لغوی آن «خوش‌گمانی» است. هدف از این پژوهش بررسی حسن ظن به‌عنوان شاخص سلامت روان‌شناختی از منظر صحیفه سجادیه و تبیین تفاوت آن با خوش‌بینی بود.

    روش کار

    مطالعه حاضر پژوهشی تحلیلی -تفسیری از نوع مطالعات کتابخانه‌ای است که با مراجعه به آیات قرآن و روایات دیگر معصومان با تاکید بر صحیفه سجادیه و بررسی تطبیقی آن با یافته های روان شناسی صورت گرفته است.

    یافته‌ها

    حسن ظن در صحیفه سجادیه مفهومی پربسامد است. برخلاف خوش بینی در روان‌شناسی که در دو حوزه فردی و انسان‌ها نسبت به یکدیگر مفهوم می‌یابد، حسن ظن در صحیفه سجادیه در دو حوزه خدا و انسان‌ها مد نظر قرار می گیرد.

    نتیجه‌گیری

    مهم‌ترین وجوه نوآوری این پژوهش بررسی مفهوم حسن ظن در تمامی دعاهای صحیفه سجادیه و نیز استفاده تحلیلی از آیات قرآن و روایات جهت نشان‌دادن تاثیر حسن ظن بر سلامت روان‌شناختی بود. نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که حسن ظن به خداوند و انسان‌ها می‌تواند موجب ایجاد آرامش روحی، کاهش غم و اندوه و ارتباط بهتر با دیگران شود. این ویژگی‌ها به نوبه خود سلامت روان‌شناختی را در پی دارد. با وجود برخی اشتراکات، دو مفهوم حسن ظن و خوش‌بینی تفاوت‌هایی نیز دارند. تفاوت عمده این است که در منابع دینی تاکید می‌شود که باید به‌طور کامل به خداوند حسن ظن داشت؛ درحالی‌که چنین نگاهی در روان‌شناسی درباره خوش‌بینی علمی نیست. درمجموع، با عنایت به تفاوت‌هایی که بین این دو مفهوم وجود دارد، می‌توان گفت مفهوم حسن ظن گستره و عمق فزون‌تری در مقایسه با خوش‌بینی دارد.

    کلید واژگان: خوش بینی, روان شناسی مثبت نگر, سلامت روان شناختی
    Mohammad Hassan Imanieh, Gholam Reza Raeisian *, Soheila Pirouzfar, Mohammad Saeed Abdkhodaei
    Background and Objective

    Positive psychology is one of important branches of psychology that investigates the psychological positive aspects of human such as well-being, welfare and experiences of flow. Optimism is of this kind of variables and many studies on optimism show that optimists have a better status in terms of psychological variables compared to others, which is one of indexes of mental health. It may be understood that the closest concept to optimism in religious contexts is “favorable opinion” meaning “good thoughts”. The objective of this study is to investigate “favorable opinion” as a mental health index from the perspective of Al-Sahifa Al-Sajjadiyya and explain its difference with optimism.

    Methods

    This study was carried out using analytical and interpretive method by referring to the Quran verses and narrations of other infallibles with an emphasis on Al-Sahifa Al-Sajjadiyya and comparative analysis of the psychological findings. The authors declared no conflict of interest.

    Results

    Favorable opinion has various concepts in Al-Sahifa Al-Sajjadiyya. In spite of optimism in psychology, which is interpreted from an “individual” and “human” perspective, favorable opinionin Al-Sahifa Al-Sajjadiyya is interpreted from a “God” and “Human” aspects.

    Conclusion

    The most important innovative aspect of this research is studying the concept of favorable opinionin all supplications of Al-Sahifa Al-Sajjdiyya and interpretive use of the Quranic verses and narrations to show the influence of favorable opinionon mental health. Results of this study show that favorable opinion of God and human may cause spiritual peace, reduction of grief and better communication with the others. These features cause mental health. In spite of some common subscriptions, “favorable opinion” and “optimism” have some differences. A major difference between them, as emphasized in religious contexts is that the human must fully trust God while such a view is not a scientific approach about optimism in psychology. Finally, considering the differences between these two concepts, it may be concluded that the concept of “favorable opinion” is wider and deeper compared to optimism.

    Keywords: Mental Health, Optimism, Positive psychology
  • سمانه فتحی، غلامرضا رئیسیان*

    برخی از روایات ایمه اطهار (ع) تنها در منابع اهل سنت قرار دارد و تردید هایی در بهره برداری از این روایات به ذهن می رسد؛ تردید هایی همچون پالایش این احادیث از سوی محدثان شیعی یا عدم اعتماد به آن ها؛ ازاین رو، اگر دلایل عدم نقل این احادیث - که گاه ناشی از تقیه است. - در منابع شیعی ارایه گردد، این تردید ها از بین خواهد رفت و می توان بدان به عنوان میراث شیعی توجه کرد. تقیه افزون بر اینکه بر محتوای روایات تاثیر می گذارد، به گمنام ساختن برخی از شخصیت های روایی شیعه نیز منتهی می شود و مراجعه راویان شیعی را به آنان محدود می سازد. چنان که این مورد در مراجعه به روایات سفیان ثوری به عنوان یکی از مهمترین و پرکارترین محدثان اهل سنت دیده می شود. ازاین رو، تقیه را می توان به عنوان یکی از برجسته ترین زمینه های تاریخی در این انحصار یاد نمود. این جستار با رویکرد تحلیلی در اسناد و متون روایات سفیان در منابع شیعی، توصیف های رجالی و گزارش های تاریخی فریقین، سفیان را راوی امامی می شناسد که با تقیه پنهان مانده است. چنان برمی آید که روایات مذمت سفیان در منابع شیعی برای محافظت از وی بیان شده و آنچه بر کتاب «جامع» وی و راویان آن گذشته موید این مورد است. شایان ذکر است که سفیان با اصحاب حدیث در یک گروه قرار نمی گیرد؛ چرا که موضع سیاسی وی با عقاید اصحاب حدیث در اعتقاد قیام به سیف در یک راستا قرار ندارد.

    کلید واژگان: روایات ائمه اطهار (ع), انحصار روایات, منابع اهل سنت, تقیه, سفیان ثوری
    Samaneh Fathi, Gholamreza Raeisian *

    Some hadiths attributed to Imams (AS) are only found in Sunni sources, on the use of which doubts cast, including their distinguishing by Shiite narrators or the lack of trust in them. If the reasons of not narrating such hadiths in Shiite sources, which is sometimes due to Taqīyya, are stated, doubts will be resolved and such hadiths can be regarded as part of the Shiite heritage. In addition to influencing the content of some hadiths, Taqīyyah has also resulted in the anonymity of some Shiite narrators and non-reference to them by Shiite narrators. This can be seen in the hadiths narrated by Sufyān al-Thūrī as one of the most important Sunni narrators. Thus, Taqīyyah can be considered one of the most prominent historical aspects affecting some hadiths only found in Sunni sources. Adopting an analytical approach to the sanads and texts of the hadiths narrated by Sufyān, which are found in Shiite sources as well as the Rijālī descriptions and the historical reports of the two sects (i.e., Sunnis and Shiites), the present study regards Sufyān as an Imamī narrator, who was unknown through Taqīyya. It seems that the hadiths criticizing Sufyān found in Shiite sources aim to protect him, which is confirmed by what has been said about his book “Jāmi'” and its narrators. It is worth noting that Sufyān is not considered a member of the group known as the “People of Hadith,” for his political stance on the “Qiyām bi Saif” did not correspond to that of the latter.

    Keywords: Imams’ (AS) Hadiths, Strict of Narrations, Sunni Sources, Taqīyya, Sufyān al-Thūrī
  • علی صباغیان*، غلامرضا رئیسیان، سهیلا پیروزفر

    «امنیت اجتماعی» یکی از نیازهای اساسی جوامع انسانی از دیرباز تاکنون بوده است. به طوری که برقراری و تثبیت آن زمینه را برای رشد و تعالی مادی و معنوی افراد جامعه فراهم می کند. ازاین رو مورد توجه همه ی انبیاء الهی نیز بوده است. در این میان بررسی داستان حضرت موسی (ع) که پربسامدترین داستان های قرآن است اهمیت بسزایی دارد زیرا از یک سو جامعه مصر و قوم بنی اسراییل که تحت حکومت ظالمانه ی فرعون قرار داشتند از کمترین امنیت برخوردار بودند و از سوی دیگر موسی (ع) موظف به نجات آن ها از حکومت فرعون شده بود. این پژوهش به دنبال تبیین و تحلیل مهم ترین نتایج راهبردهای موسی (ع) در تحقق امنیت اجتماعی در سه حوزه ی سیاسی، فرهنگی و اعتقادی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اطلاعات مورد استفاده به روش کتابخانه ای و با بررسی محتوای آیات مربوطه می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که موسی (ع) در حوزه های فوق از روش ها و راهکارهای مختلفی بهره برده است که در بسیاری از موارد موفق به برقراری امنیت در جامعه ی هدف گردیده است، اما علیرغم تلاش های خستگی ناپذیر و تغییر روش های تبلیغاتی، گاهی نتیجه ی موردنظر به دست نیامده است.

    کلید واژگان: قرآن, حضرت موسی(ع), فرعون, امنیت اجتماعی
    Ali Sabbagheyan *, Gholamreza Raeiseian, Soheyla Pirozfar

    Social security has been one of the basic needs of human societies for a long time, so that its establishment and consolidation provide the basis for the growth and material and spiritual excellence of individuals in society. It has also attracted the attention of all the divine prophets. The study of the story of Prophet Moses (AS), as one of the most frequent stories in the Qur’an, is of particular importance, for on one hand the Egyptian community and the People of Israel, who were under the oppressive rule of Pharaoh, had the least security and, on the other, Moses (AS) was sent to save them from Pharaoh. This study seeks to explain and analyze the most important results of Musa’s (AS) strategies in the realization of social security in three political, cultural and religious aspects. The research method is descriptive-analytical and the information used is library-based though examining the content of relevant verses. Findings show that Moses (AS) has used various methods and strategies in the above areas, which in many cases succeeded in establishing security in the target community, but despite tireless efforts and changing promotional methods, sometimes the favorite goal was not gaine.

    Keywords: the Qur’an, Prophet Moses, Pharaoh, Social Security
  • غلامرضا رئیسیان*، علی مهمان نواز، مرتضی سلمان نژاد

    اصحاب حدیث به مثابه مکتبی تمامیت طلب در تمامی حوزه های علوم دینی، در زمینه زهد نیز آثار قابل توجهی بر جای گذاشت. عرصه زهدپژوهی نزد ایشان با توجه به گرایش های دوگانه متقدمان و متاخران، تبلور متفاوتی از حدیث پژوهی را رقم زده است. اگرچه موضوع زهد در قالب نگاشته ای حدیثی توسط ابن مبارک و ابن حنبل مورد بررسی قرار گرفته، جریان های اثرگذار بر آن ها و همچنین مبانی متفاوت حدیثی این دو، درکی دوگانه را از مفهوم زهد حاصل آورده است. وجود مکتب فکری اصحاب حدیث و پدیداری خوانش های گوناگون حدیث و به تبع اثرگذاری بر دو محدث مورد بحث در زمینه زهد نیز شایان توجه است. در این بین، داستان سرایی قصاص نیز در تصویرسازی از زهد بی تاثیر نبوده است. در جستار پیش رو سعی شده است ضمن بررسی تطبیقی کتاب الزهد ابن مبارک و کتاب الزهد ابن حنبل، تفاوت های آن دو از نظر گستره و موضوعات مطرح در این دو کتاب، مورد بحث قرار گیرد و از رهگذر جریان های موجود در سده های دوم و سوم هجری به تنوع روش های زهدگرایانه آن عصر اشاره کند.

    کلید واژگان: اصحاب حدیث, ابن مبارک, احمد بن حنبل, کتاب الزهد, زهد, تصوف, قصص
    Gholamreza Raeisian*, Ali Mehman Nevaz, Morteza Salman Nejad

    Summary The Companions of Hadith, as a totalitarian school in all fields of religious sciences, also left significant effects in the field of asceticism. The field of asceticism has given him a different crystallization of hadith research due to the dual tendencies of the early and the late. Although the subject of asceticism has been studied in the form of hadith writings by Ibn Mubarak and Ibn Hanbal, but the influential currents on them as well as the different hadith principles of the two have obtained a dual understanding of the concept of asceticism. The existence of the school of thought of the companions of hadith and the phenomenon of various readings of hadith and consequently the impact on the two hadiths discussed in the field of asceticism are also noteworthy. In the meantime, storytelling has not been ineffective in depicting asceticism. In the present article, while comparatively examining Ibn Mubarakchr('39')s "Book of Asceticism" and Ahmad Ibn Hanbalchr('39')s "Book of Asceticism", the differences between the two in terms of scope and issues in these two books are discussed and through the currents in The second and third centuries AH point to the variety of ascetic methods of that era.

    Keywords: Companions of Hadith, Ibn Mubarak, Ahmad Ibn Hanbal, Book of Asceticism, Asceticism, Sufism, Stories
  • حجت الله حکم آبادی*، غلامرضا رئیسیان، عباس اسماعیلی زاده

    تحلیل اسماء به کار رفته در فواصل آیات از جمله مباحث مهم تفسیری است. قرآن پژوهان، با اعتقاد به توقیفی بودن چینش کلمات وآیات، اسماء مذکور در پایان آیات را بررسی نموده، تا ضمن فهم دقیق آنها؛ به ارتباطشان با محتوای آیات و غرض سوره دست یابند. این پژوهش، با رویکردی تحلیلی، با تکیه برمتون تفسیری و کتب لغت، به دنبال تبیین نحوه ارتباط اسماء الحسنای پایان آیات با مضامین و غرض سوره احزاب می باشد. یافته ها نشان می دهد که این ارتباط نظام مند، علاوه بر خود آیه، با آیات قبل و بعد مرتبط بوده، به گونه ای که با حذف آنها، یا جانشین کردن اسامی دیگر، در معنا و غرض آیه اضطراب ایجاد شده و از رونق بلاغت آیات کاسته می شود. پربسامدترین دلایل آن نیز تعلیل، تکمیل، تهدید، تاکید و تمهید برای احکام جدید بوده است. همچنین بررسی این اسماء، قرینه قابل اطمینانی برای کشف و تثبیت غرض سوره خواهد بود.

    کلید واژگان: اسماء الهی, فواصل آیات, مضامین آیات, غرض سوره, مناسبت, سوره احزاب
    Hujjat’Ullah Hokmababdi *, Gholamreza Ra’Isian, Abbas Isma’Ilizadeh

    Analysis of the Divine Names employed in the intervals of the verses is among the significant interpretational discourses. Maintaining that the juxtaposition of the words and verses are scriptural (tawqīfī), the Qur’an researchers have examined the Names mentioned in the end of the verses so that while getting an accurate understanding of them, they would find out their relation with the content of the verses and the intention of the Sūra. This research, with an analytical approach and with reliance on exegetical texts and lexicons, is intended to explain how the Most Beautiful Names of God at the end of the verses are related to the contents and intention of Sūrat al-Aḥzāb. The findings indicate that this systematic relation concerns both the very verse itself and the verses before and after it so that by eliminating them or substituting them with other Names, the meaning and intention of the verse would be distressed and the splendor of the verses’ eloquence would be diminished. Its most frequent reasons are casual inference (ta‘līl); completion; threat; emphasis; and preparations for new rulings. Similarly, examining these Names would be a reliable conjecture for discovering and establishing the intention of the Sūra.

    Keywords: Divine Names, intervals of the verses, contents of the verses, intention of the Sūra, proportion, Sūrat al-Aḥzāb
  • وحید خاصیان سرابی، غلامرضا رئیسیان*، منصور معتمدی، علی اسدی اصل

    تربیت اخلاقی یکی از موضوعات ارزشمندی است که مکاتب گوناگون با رویکردهای مختلف به آن پرداخته اند. قرآن کریم نیز با توجه به مبانی و اهداف این موضوع از منظر خود، راهکارهایی را برای تربیت اخلاقی ذکر کرده است. در این تحقیق سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی، به تبیین رابطه عبد و رب در قرآن پرداخته و آن را به عنوان یک راهکار تربیت اخلاقی مطرح کند. بر اساس این تحقیق، پذیرش رابطه عبد و رب به عنوان اساسی ترین رابطه انسان و خدا از طرف انسان، به تربیت اخلاقی او منجر می شود. تبیین این مطلب را باید در مولفه های به دست آمده از رابطه عبد و رب مثل مالکیت، تربیت کننده، تدبیرگر، حکم کننده بر اساس علم و حکمت، قدرت مطلق رب و دعا کردن و اطاعت محض عبد و نمودهای این اطاعت و همچنین ثمره این رابطه یعنی تقوا پیگیری کرد. لذا قرآن بر اساس رابطه عبد و رب، برای پذیرش این رابطه از طرف انسان و در نتیجه تربیت اخلاقی او، روش هایی مانند اثبات ربوبیت خداوند و عبد بودن انسان برای متربی، توجه دادن متربی به مظاهر ربوبیت خداوند در هستی و جان آدمی و دعوت متربی به تقوا بر اساس رابطه عبد و رب را به کار برده است.

    کلید واژگان: تربیت اخلاقی, عبد و رب, عبد, رب, تقوا
    Vahid Khasian Sarabi, Gholamreza Raeisian *, Mansour Motamedi, Ali Asadi Asl

    Moral education is one of the valuable topics that various schools have addressed with different approaches. According to the basics and objectives of this issue, the Holy Quran has mentioned approaches for moral education from its perspective. In this research, an attempt has been made to explain the relationship between servant and lord in the Qur'an in a descriptive-analytical way and to present it as a solution of moral education. According to this research, accepting the relationship between servant and lord as the most basic relationship between man and God by man leads to his moral education. The explanation of this matter should be followed in the components obtained from the relationship between the servant and the lord such as ownership, educator, prudent, ruler based on knowledge and wisdom, the absolute power of the lord and praying and obedience of the servant and the manifestations of this obedience and also the result of this relationship which is piety. Therefore, based on the relationship between servant and lord, the Qur'an, in order to accept this relationship by man and as a result of his moral training, has used methods such as proving God's lordship and man’s servitude to a teacher, paying attention to the manifestations of God’s lordship in existence and human life and a teacher inviting to piety based on the relationship between servant and lord.

    Keywords: Moral education, Servant, lord, Lord, Piety
  • حجت الله حکم آبادی*، غلامرضا رئیسیان، عباس اسماعیلی زاده

    از جمله آیاتی که از دیرباز بین مفسران مورد گفتگوست، آیه 37 سوره احزاب است که به ماجرای جدایی زید از زینب بنت جحش و سپس ازدواج پیامبر (ص) با زینب اشاره دارد. رهیافت های نادرست برخی از مفسران درتاثیرپذیری از روایات مجعول، سبب شد تا عشق و علاقه قلبی پیامبر (ص) به زینب، علت اصلی جدایی زید و زینب قلمداد شود. اینگونه برداشتهای نادرست زمینه را فراهم نمود تا دشمنان اسلام نیز ازآن یک داستان عاشقانه ساخته، ساحت قدس پیامبر (ص) را با آن آلوده، و عصمت و طهارت انبیاء را زیر سوال ببرند. این پژوهش، با رویکردی تحلیلی و انتقادی، با بررسی سندی و محتوایی روایات، به ارزیابی دیدگاه های مفسران فریقین دراین زمینه پرداخته است. یافته ها نشان می دهدکه؛به دلیل مخالفت با آیات، ضعف درسند، اضطراب در متن روایات، اسرائیلی بودن روایات، مخالفت با عصمت و... رهیافت برخی ازمفسران نادرست می باشد، از سوی دیگر، قرائن موجود در سیاق آیه، شان نزول آیه، مباحث تاریخی، و روایات صحیح، رهیافت صحیح را مشخص و روشن می سازدکه؛ ازدواج پیامبر (ص) با زینب به دستور خدا و با هدف شکستن یک سنت جاهلی درارتباط با حرمت ازدواج با همسرمطلقه فرزند خوانده بوده است. لذا منظور ازعبارت « وتخفی‏ فی‏ نفسک ما الله مبدیه» این است که؛ پیامبر (ص) حکم ازدواج با زینب، را که ازطریق وحی به ایشان ابلاغ شده بود، ازمردم مخفی می کرد.

    کلید واژگان: آیه 37 سوره احزاب, تبنی, ازدواج پیامبر (ص) با زینب بنت جحش, نقد سندی و متنی روایات
    Hojatollah Hokmabady *, Ghlamreza Raeisian, Abbas Esmaeelizadeh

    Among the verses that have long been discussed among commentators is the verse 37 of Surah al-Alahzab, which refers to the story of Zayd’s separation from Zaynab bint Jahsh and then the Prophet’s (PBUH) marriage to her. Inaccurate approaches of some commentators, influenced by the fake narratives, made the Prophet’s (PBUH) love for Zaynab the main cause of Zayd and Zaynab’s divorce. Such misconceptions provide the basis for the enemies of Islam to make a romance out of it, to contaminate the Holy Prophet (PBUH) with it, and to question the infidelity and purity of the prophets. This study, with an analytical and critical approach, examines the documentary content of the narratives and evaluates the views of Shi’a and Sunni commentators. Findings show that because of opposition to the verses, weakness of the narrative, anxiety in the narrative context, existence of Israeli narrations, opposition to infallibility, etc., the approach of some interpreters is wrong. On the other hand, the indications available in the verse, the cause of the verse, the historical debates, and the correct traditions make it clear that the Prophet’s (PBUH) marriage to Zaynab has been at the command of God and with the aim of breaking an ignorant tradition regarding the prohibition of marriage with son-in-law’s divorced wife. Therefore, the Qur’anic phrase “and hide in your soul what God has shown” means that the Prophet (PBUH) concealed the decree of marrying Zaynab, revealed to him through revelation

    Keywords: Verse 37 of Surah Al-Ahzab, adopt, Prophet’s Marriage to Zaynab Bint Jahsh, Textual, Sand Critique of Hadiths
  • حجت الله حکم آبادی، غلامرضا رئیسیان*، عباس اسماعیلی زاده

    نگرش ساختاری به سوره های قرآن، رویکردی جدید در بین قرآن پژوهان معاصر است. این رویکرد به دنبال کشف غرض و محور اصلی و ترسیم ساختار هندسی در سوره هاست. از این رهگذر، اثبات انسجام و هماهنگی در سوره ها، تاکید بر وحیانی بودن چینش آیات، اثبات معجزه بودن قرآن، حل اختلافات تفسیری و یافتن پاسخی مناسب به شبهات مستشرقان در خصوص پراکنده بودن قرآن نیز فراهم می شود. در بین روش های متعدد کشف غرض سوره ها، روش جامع نگر که با تکیه بر عناصر درون متنی و برون متنی، غرض سوره را به طور مستدل ارائه می دهد، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این پژوهش با رویکردی توصیفی و تحلیلی به بررسی و کشف استدلالی ساختار و غرض سوره احزاب پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که سوره احزاب از ده سیاق تشکیل شده، گرچه هر سیاق برای خود دارای غرضی است، اما همه آن ها بر محور غرض اصلی سورهکه عبارت است از «نحوه اطاعت از خدا و پیامبر (ص) در موضوعات سیاسی، نظامی، اجتماعی و خانوادگی، جهت تحکیم پایه های رهبری و امت اسلامی» در حرکت اند.

    کلید واژگان: ساختار شناسی, سیاق, کشف غرض, سوره احزاب
    Gholamreza Raeisian*

    Nowadays, the structural analysis of the chapters in the Quran is a new approach adopted by Quran researchers. This approach serves to detect the objective and the conceptual pivot of individual chapters so as to plot their geometrical maps. It is, thus, made possible to prove the coherence and harmony of the verses in each chapter, the revelation basis of the arrangement of verses and the miraculous nature of the Quran as well as to resolve interpretation differences and find appropriate responses to the orientalists who have questioned the coherence of the Book. Of the various approaches at hand for the detection of chapter objectives, the comprehensive approach is specifically favored for its emphasis on intra- and extra-textual features. Through a descriptive-analytic method, this research seeks to substantially detect the structure and the objective of ‘Al-Ahzab’ chapter. As the results show, the chapter includes ten subjects, each with its own objective. All those subjects, however, fulfill the pivotal objective of the chapter which is to show how to obey God and the prophet in political, military, social and domestic matters on the purpose of reinforcing Muslims and Islamic leadership.

    Keywords: Structuralism, Context, detection of objectives, Chapter of Al-Ahzab
  • مائده رضایی، مصطفی فقیه اسفندیاری، غلام رضا رئیسیان
    موضوع مقاله پیش رو «تاویل از دیدگاه نصر حامد ابوزید و علامه طباطبایی و بررسی نسبت آن با مبانی هرمنوتیک در تفسیر» است. نصرحامد از متخصصان ادبیات عرب و اندیشمند معاصر مصری است که درباره اصالت و کارایی و روش فهم قرآن به خصوص تاویل، دیدگاه هایی متاثر از فلاسفه غرب به ویژه هرمنوتیک گادامر دارد. وی در آثارش تعاریف متفاوتی از تاویل ارائه کرده که باعث انکارکارایی بخشی از آیات و در نتیجه گمراهی مردم می شود. او برخلاف علامه طباطبایی تاویل را حقیقت ملکوتی و لوح المحفوظی همه قرآن و مختص به معصومان‰ ندانسته و بعضی از آیات را فاقد تاویل می داند. آگاهی از آراء وی و نقد آن ها راه را بر انحراف فکری در فهم قرآن می بندد.
    کلید واژگان: نصرحامد ابوزید, علامه طباطبایی, تاویل, هرمنوتیک, تفسیر, قرآن
    Maedeh Rezaei, Mostafa Faghih Esfandiari, Gholam Reza Ra’isian
    The subject of the forthcoming article is “Interpretation from the perspective of Nasr Hamed Abu Zayd and Allameh Tabataba’i and its relation to the principles of Hermeneutics in commentary”. Nasr Hamed is a specialist in Arabic literature and a contemporary Egyptian thinker who has views influenced by Western philosophers, in particular the Gadamer Hermeneutics about the authenticity, efficiency and the method of understanding Quran especially the Interpretation. He presents different definitions of interpretation in his works which results in the denial of efficiency of some verses and, as a result, misleads the public. Contrary to Allameh Tabataba’i, he doesn’t consider the interpretation as the truth of the Quran and the guardian of all Quran and specific to the Infallibles. He believes that some of the verses are without interpretation.
    Knowing his views and criticizing them will block the way to deviation of thought in understanding the Quran.
    Keywords: Nasr Hamed Abu Zayd, Allameh Tabataba’i, Interpretation, Hermeneutics, commentary, Quran
  • غلامرضا رئیسیان، حجت الله حکم آبادی
    اطمینان یافتن به اصل صدور روایات از معصومان در کنار فهم دلالت حدیث، همواره مورد توجه و تاکید محدثان و بزرگان امامیه بوده است. مطابق «روایات عرضه» که مورد اتفاق شیعه و سنی است، یکی از مهم ترین معیارهای رسیدن به این هدف، عرضه و تطبیق آن ها بر آیات قرآن است. لذا این نوشتار با بررسی و نقد دلالی همه روایات باب «صبر» اصول کافی و جمع آوری آیات مربوط، به دنبال تعیین میزان هماهنگی و سازگاری آن ها با آیات قرآن و در نتیجه صدور آن ها از معصوم است. این پژوهش با رویکردی توصیفی و تحلیلی و با روش اسنادی و کتابخانه ای با تکیه بر آیات قرآن و متون تفسیری و دیگر منابع معتبر به انجام رسید. یافته ها نشان می دهد که صبر به عنوان یکی از آموزه های دینی، از بزرگ ترین ملکات و صفاتی است که مورد توجه آیات و روایات بوده است؛ به طوری که از مجموع 25 روایت، جز یک روایت (روایت 25) که ظاهرا سازگاری کمتری با آیات دارد، دیگر روایات این باب کاملا با آیات قرآن هماهنگ و سازگارند.
    کلید واژگان: اصول کافی, صبر, عرضه روایات بر قرآن, نقد دلالی حدیث
  • حامد مصطفوی فرد، سیدکاظم طباطبایی پور، غلامرضا رئیسیان
    ساختارگرایان، از جمله توماس کوهن، به نقش ساختارها در تولید علم معتقدند و تاریخ علم را تاریخ دوره هایی می دانند که از هم کاملا گسسته هستند و شاخصه هر دوره ای از تاریخ علم، ظهور پارادایمی جدید است که نظریه های علمی درون آن تولید شده و ظهور پیدا می کند. طبق این رویکرد، پیشرفت علم در قالب زنجیره ای خاص صورت می گیرد که حلقه اول آن را پیش علم (شبه علم) تشکیل می دهد؛ حلقه دوم را کارکرد علم متعارف، حلقه سوم را بحران علم متعارف، حلقه چهارم را انقلاب علمی و در نتیجه حلقه پنجم یعنی بروز علم متعارف جدید صورت می گیرد. مبتنی بر این مدل می توان چرایی مواجهه علمای شیعه با اخبار آحاد را در ادوار مختلف تاریخ تشیع مورد ارزیابی قرار داد. به عنوان مثال سده پنجم تا هفتم را باید عصر حاکمیت پارادایم «اصالت قرائن» دانست. این پارادایم فقط در دو برهه، یکی آغاز پیدایش خود (مرحله پیش علم) و دیگری دوران اضمحلال خود (مرحله بحران علم متعارف) دارای مخالفینی بود و در بین این دو مقطع ما شاهد حاکمیت بلامنازع پارادایم «اصالت قرائن» هستیم و هیچ عالمی را نمی یابیم که قائل به حجیت اخبار آحاد باشد؛ تا اینکه با فعالیت های علامه حلی و حلقه فکری ایشان، یک انقلاب علمی (تغییر پارادایم) صورت می گیرد و پارادایم «اصالت سند» بر فضای علمی مسلط و حاکم می شود و تا زمان ظهور اخباری گری این سلطه را حفظ می کند.
    کلید واژگان: پارادایم, شیخ مفید, سیدمرتضی, خبر واحد, اصالت قرائن
    Hamed Mustafawifard, Sayyid Kazem Tabatabaeipour, Gholamreza Ra’Isiyan
    Structuralists, including Thomas Kuhn, believe in the role of structures in knowledge production and view history of science as the history of periods totally torn apart. They believe that the criterion for any period of history of science is the emergence of a new paradigm, within which the scientific theories are developed. According to this approach, science development takes place within a specific chain, whose first link consists of pre-science (pseudo-science); the second link consists of function of conventional science; the third link consists of conventional science crisis; the fourth link consists of scientific evolution; and consequently the fifth link takes place as the incidence of new conventional science. Based on this model, the reason for the Shī‘a scholars’ encounter with the isolated traditions can be evaluated in various periods of the history of Shi’ism. For instance, the period from fifth to seventh century should be known as the age of the sovereignty of the paradigm of “principality of evidences”. This paradigm has had some opponents only in two stages, one at the beginning of its emergence (pre-science stage) and the other during its dissociation (conventional science crisis stage) and between these two stages we witness the indisputable sovereignty of “principality of evidences” and find no scholar who has believed in the validity of isolated traditions. Only then, with the scholarly activities of ‘Allāma Ḥillī and his thought circle, a scientific revolution (change of paradigm) takes place and the paradigm of “principality of sanad” prevails and dominates over the scholarly climate and maintains this domination until the appearance of traditionalism
    Keywords: paradigm, Shaykh Muf?d, Sayyid Murta??, isolated tradition, principality of evidences
  • غلامرضا رئیسیان، فاطمه زنداقطاعی *
    دیدگاه نصر حامد ابوزید در تاریخمندی قرآن و اثبات آن ایجاب می کند این مسئله در حوزه علوم قرآنی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. این پژوهش درصدد است با مطالعه آرای این متفکر معاصر، پیامدها و آسیب های حاصل از این نظریه را شناسایی و مورد تحلیل و بررسی قراردهد. تاریخمندی قرآن از یک سو به معنی محدود نمودن آن در یک دوره تاریخی است و از سوی دیگر به معنای شاهدی تاریخی از واقعیت در افق معنایی مفسر است که به تاریخمندی فهم تعبیر می شود.
    از این رو پذیرش تاریخمندی قرآن متحمل پیامدهایی از قبیل: محدود کردن قرآن به عصر نزول، عدم انسجام متن قرآن، نادیده گرفتن پدیده وحی، قرائت های نامتعارف از فهم قرآن، کنار زدن برخی معارف قرآنی و... است. حاصل تحلیل پیامدها نادیده گرفتن هدف نزول قرآن (هدایت بشر) است. همچنین متن قرآن برای خوانش در عصر معاصر در یک نظام ادبی حاصل از نشانه ها محصور شود.
    کلید واژگان: نصرحامد ابوزید, تاریخمندی قرآن, متن قرآن, دلالت زبانی, نسبی گرایی فهم
    Gholamreza Reisiyan, Fatemeh Zand Aghtaei *
    Nasr Haed Abu-zeid’s viewpoint on that the Holy Quran is history-based and its affirmation caused to discussed this issue in the field of Quranic sciences. Consequences and weakness resulted from this theory have been identified and discussed by studying this contemporary intellectual’s opinions in this research. Being history-based the Holy Quran on one hand, i.e. to limit it to a certain historical period, and on the other hand it means a historical evidence related to the reality in the field of the commentator’s semantic view known as a history-based concept. Therefore, accepting the Holy Quran is history-based leads to some consequences such as to limit the Holy Quran to the descent era, non-integrity of the Quranic text, ignorance of the divine Revelation, uncommon recitation of the Quran understanding, removing some Quranic knowledge, and so on. The results of consequences analysis are to ignore the aim of the Quran descent, i. e. guidance of human being. Also, reciting the Quranic text in the contemporary era is limited to a literary system of symbols.
    Keywords: Nasr Hamed Abu-zeid, the Holy Quran history-based, the Quranic text, lingual indication, concept relativism
  • حامد مصطفوی فرد، سیدکاظم طباطبایی پور، غلامرضا رئیسیان

    از عصر شیخ مفید (م 413) تا محقق حلی (م 676) ما شاهد حاکمیت رویکردی در درون گفتمان امامیه هستیم که با عدم پذیرش اخبار آحاد، به اخبار متواتر و محفوف به قرائن بسنده می کند. در این بین شیخ طوسی نه تنها در کتاب «العده فی اصول الفقه» اخبار آحاد را حجت دانسته، بلکه در این زمینه ادعای اجماع هم کرده است، ادعایی که در تضاد با اجماع ادعایی سیدمرتضی قرار داد. برای رفع این تناقض، الگوهای متعددی از جانب علمای امامیه ارائه شده است. نگاهی اجمالی به مجموعه آثار شیخ طوسی نشان می دهد که وی نیز به اجماع ادعایی خود پایبند نبوده و در اکثر آثار خویش قول به عدم حجیت اخبار آحاد را برگزیده است. شواهدی از این دست، حکایت از این دارند که به جای تاویل گفتار سیدمرتضی، باید به تبیینی نو از نظریه شیخ طوسی درباره نحوه مواجهه با اخبار آحاد روی آورد. به نظر می رسد طوسی نیز درون گفتمان مفید و مرتضی قرار دارد، از آنجا که رویکرد استادان وی منجر به کنارگذاشتن بخش عظیمی از سنت و در نتیجه روی آوردن به حکم عقل و اصول عملیه می شد، وی قرائتی جدید از «مکتب اصالت قرائن» (مکتب مفید و مرتضی) ارائه داده تا با تکیه بر آن در پذیرش روایات توسعه ای ایجاد کند.

    کلید واژگان: شیخ طوسی, شیخ مفید, سیدمرتضی, خبر واحد, اصالت قرائن
    Hamed Mustafawifard, Sayyid Kazem Tabatabaeipour, Gholamreza Raisiyan

    From the age of Shaykh Mufīd (d. 413) up to Muḥaqqiq Ḥillī (d. 676), we have witnessed an approach within the Imāmiyya discourse, which, by non-acceptance of traditions narrated by a single sources (āḥād), suffices with traditions narrated by several sources (mutawātir) and wrapped in evidences. In the meantime, Shakh Ṭūsī has not only considered as valid the āḥād traditions in his book, Al-‘Udda fī Uṣūl al-Fiqh, but has also claimed consensus in this respect, a claim that is in contradiction to the consensus claimed by Sayyid Murtaḍā. To resolve this contradiction various patterns have been presented by the Imāmiyya scholars. A brief look at the collected works of Shaykh Ṭūsī indicates that he too has not been committed to his claimed consensus and has preferred the view of invalidity of the āḥād traditions in most of his works. Such evidences suggest that instead of interpreting the discourse of Sayyid Murtaḍā, one should turn to a new explanation of Shaykh Ṭūsī’s view about the way to encounter āḥād traditions. It seems that Ṭūsī is also within discourse of Mufīd and Murtaḍā. Since his masters’ approach would result in putting aside a great part of the sunna and therefore turning to the verdict of intellect and scholarly principles, he has presented a new version of “principality of evidences school” (Mufīd’s and Murtaḍā’s school) so that by relying on it to make some development in accepting traditions.

    Keywords: Shaykh Ṭūsī Shaykh Mufīf, Sayyid Murtaḍā isolated tradition, principality of evidences
  • محمدصادق هدایت زاده، سهیلا پیروزفر*، غلامرضا رئیسیان

    طی چند دهه اخیر، «عفاف و حجاب» همواره یکی از مسایل بحثبرانگیز در محافل اسلامی بوده است. دراین میان جریانهای نواندیش دیدگاه های متفاوتی نسبت به اندیشه وران پیشین داشته و نظرهای جدیدی درباره چیستی و حدود حجاب ارایه کردهاند. نمونه بارز این جریانهای نواندیش، جریان موسوم به فمینیسم اسلامی است. اندیشه وران منسوب به این جریان با میزان حجاب کنونی مخالف اند و تفسیری متفاوت از چیستی حجاب دارند. در مقاله پیش رو به روش توصیفی - تحلیلی، دیدگاه های اسما بارلاس، یکی از نواندیشان برجسته فمینیسم اسلامی درباره حجاب، با مراجعه به آثار وی استخراج و سپس با بهره گیری از منابع اصیل اسلامی تحلیل و ارزیابی شده است. بارلاس معتقد است دیدگاه های غلط درباره حجاب در فهم نادرست از آیات قرآن ریشه دارد. وی با انکار جهانشمولی آیه جلباب، آن را مختص عصر نزول می داند و در مقابل، با تفسیر خاص آیه 31 سوره نور، این حجاب را همراه با شرایطی لازم الاجرا میداند. سپس در ارزیابی نظرهای بارلاس، ضمن تایید دیدگاه های درست نویسنده، به نقص نظریه دوحرکتی، تاریخمند دانستن حکم جلباب با دلایل غیرمستحکم، تفسیر نادرست آیه جلباب در تحقیر جایگاه انسانی کنیزان و معنای حداقلی و نادرست جلباب و خمار به حد پوشش سینه و گریبان اشاره میشود.

    کلید واژگان: زنان, عفاف و حجاب, فمینیسم اسلامی, اسما بارلاس
    Mohammad Sadeq Hedayatzadeh, Soheila Piroozfar *, Qolamreza Raisiyan

    During the recent decades, the issue of hijab has been constantly one of the controversial issues in Islamic circles. Meanwhile, the trends of new thinking have been of different views compared with the previous thinkers and they presented new theories towards the quiddity and limits of hijab. The salient sample of these new thinking trends is the trend famous for Islamic feminism. The thinkers related to this trend are in disagreement with the amount of present hijab and they are of different interpretations about the quiddity of hijab. In the present article, it has been investigated via the descriptive-analytical method, the views of Asma Barlas, one of the outstanding new thinkers of Islamic feminism about hijab by referring to his works as well as the Islamic reliable sources. Barlas believes that the false views related to hijab are due to the false understanding of verses of Holy Quran. He ignores the universality of Jilbab verse and relates it to the age of revelation. Through the special interpretation of the 31st verse of Noor Chapter, he deems this hijab to be obligatory together with some conditions. After studying Barlas’ theories and emphasizing on the true viewpoints of the author, it is pointed to the violation of two- movement theory and the consideration of Jilbab decree as a historic issue with weak reasons, the false interpretation of Jilbab verse in underestimation of humane position of servants, the least and false meaning of Jilbab and Khimar as well as the amount of covering chest and neck.

    Keywords: Women, hijab, Islamic feminism, Asma Barlas
  • زهره حیدریان شهری *، مهدی جلالی، غلامرضا رئیسیان، کلثوم صدیقی
    فرآیند تربیت نیاز به استقامت مربی و متربی دارد و داستان یوسف (ع) الگوی نیکویی برای تربیت در سطح تمدن و ماقبل تمدن و نیز در نظام خویشاوندی و نظام های اجتماعی ارائه می‏کند. مقاله ی حاضر درصدد کشف چگونگی در هم شکستن عصبیت در خاندان پیامبرانه ی بدوی کنعان و اصلاح و سوق دادن نظام های اجتماعی متمدن مصر باستان در عهد هیکسوس ها به توحید با استقامت دو پیامبر اسرائیلی است.
    شیوه ی بررسی در این مقاله، توصیفی- تحلیلی با تکیه بر قرآن کریم، احادیث شریف و قوامیس اللغه است؛ در این جستار پس از بررسی لغت شناسانه ی واژگان کلیدی مقاله، در سه سطح اعتقادی، اخلاقی و رفتاری، رابطه ی آن‏ها با زندگی بشر، چگونگی استقامت حضرات یعقوب و یوسف (علیهماالسلام)، توصیف و تبیین خواهد شد. برآیند این تحقیق آن است که پیامبری، تکلیف، تربیت و رشد، پیوندی استوار و ناگسستنی با استقامت دارند و استقامت معادل استواء و اعتدال در وفاء به پیمان الهی و پیمودن صراط مستقیم عبودیت است و بر همین بنیاد، در پادشاهی هیکسوس، فرایندی از کنعان آغاز شد که طی آن، یک خاندان بادیه نشین پیامبرانه و دولت عملیقی هیکسوس، هر دو سامی نژاد در مصر متمدن مشرک، تربیت توحیدی شدند و با اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در دوره ی قحطی 7 ساله زمینه ی تکوین بنی اسرائیل فراهم شد.
    کلید واژگان: یعقوب, یوسف, عصبه, صیرورت, مصر
    Zohreh Heydariyan Shahri *, Doctor Mehdi Jalali, Doctor Gholam-Reza Raisiyan, Doctor Kolthum Sediqi
    The process of training requires perseverance on the part of both the trainer and the trainee, and the story of Joseph (a.s.) is a desirable model for training in the era of civilization and pre-civilization as well as in kinship systems and social systems. The present article seeks to explore how nervousness was eradicated from a primitive, prophetic family in Canaan, and the civilized social systems of the ancient Egypt in the era of the Hyksos were led towards Divine Unity owing to the perseverance of the two Israeli prophets.
    The research method is descriptive-analytic which focuses on the holy Quran, holy hadiths and lexicons. Following a lexical analysis of the key words of the article, an attempt has been made to explain their relationship with man’s life and the nature of Joseph (a.s.) and Jacob’s (a.s.) perseverance from ideological, ethical and behavioral perspectives. The results of this research work reveal that prophecy, religious obligation, training and development are strongly related to perseverance, and perseverance is the basis of fulfilling the Divine covenant and moving through the straight path of devotion; hence, in the Hyksos Kingdom, a process instigated from Canaan through which a primitive, prophetic family and the Amalekite Kingdom of Hyksos, both from Semitic origin and settled in the civilized, pagan Egypt, were trained on the basis of Divine Unity and they paved the way for the emergence of the Children of Israel through economic, social and political reforms during the seven-year famine.
    Keywords: Joseph, Jacob, osbah (nervousness), sayrurat (metamorphosis), Egypt
  • حجت الله حکم آبادی *، غلام رضا رئیسیان
    روش «اعطای بینش» یکی از روش های مهم و موثر تربیتی است که در کتب تربیت اسلامی موردتوجه و تاکید قرار گفته است و ازآنجا که قرآن برای تربیت و هدایت انسان نازل شده، در آیات متعددی، علل و عوامل کسب بصیرت و پیامدهای آن نیز تبیین شده است. این پژوهش، پس از نقد و تحلیل آیات مربوطه و تبیین کیفیت اعطای بینش توسط آیات، به دنبال بررسی و تبیین تاثیرات روش «اعطای بینش» در قرآن، در دو محور «نظام هستی» و «دنیا» ، با تکیه بر تفاسیر امامیه است. این روش می تواند به انسان، فهم عمیق و گسترده ای درباره ی قوانین جهان هستی ارائه دهد تا انسان در پرتو آن، به یک زندگی ایده آل و مطلوب و موردنظر آموزه های دینی دست یابد. از میان این بینش ها می توان به خدا را شاهد و ناظر اعمال دانستن؛ تمام هستی را تحت احاطه ی او دیدن و همه ی موجودات را مستفیض به فیض رحمت الهی دانستن؛ درک ویژگی های دنیای ممدوح و مذموم و حدود و ثغور استفاده از آن اشاره کرد. بینش و بصیرت به دست آمده از این آیات، به همراه ایمان و عمل، راه رسیدن به سعادت و خوشبختی را هموار می کند.
    کلید واژگان: نظام هستی, دنیا, آثار تربیتی, اعطای بینش
    hojatallh hokmabadi*, Gholamreza Raysian

    The method of ‘offering insight’ is one of the salient and effective educational methods stressed in the Islamic books. As The method of ‘offering insight’ is one of the salient and effective educational methods stressed in the Islamic books. As the Qur''''''''an was revealed for guiding and educating humankind, numerous causes and effects of insight acquisition have been explicated therein. Evaluating the relevant verses and explaining the quality of offering insight to the verses, this study seeks to assess the effects of this method in two respects: the ‘Creation system’ and ‘the world’ relying on Imamate. This method can offer deep and extensive insights into the laws of the universe so as to achieve an ideally desired religious life. Amongst such insights are: seeing God as the all-knowing power observing one’s deeds, seeing all beings under His control, finding all creatures gifted by His all-embracing compassion and realizing the features of valued and devalued worlds as well as their restraints. The insights gained by these verses together with faith and good deeds pave the way for prosperity
    Keywords: Key words:: Creation system, World, educational effects, offering insight
  • سمیه طاهری، سیدکاظم طباطبایی *، غلامرضا رئیسیان
    «ریشه شناسی»یکی از مهم ترین شاخه های زبان شناسی درزمانی و مهم ترین روش برای تصحیح و تدقیق قول لغویان در تشخیص مشترک لفظییا معنوی به شمار می رود که با ایجاد نگاه تاریخی به تغییرات واژگان و پی جویی صورت و معانی آنها در زبان های کهن می پردازد و برای شناخت منطق حاکم بر آن و نقش کلیدی در یافتن معانی حقیقی و مجازی کلمات قرآن کریم تلاش می کند. علم ریشه شناسی به جهت الزام آور بودن توانایی، در یافتن ریشه کلمات در کهن ترین زبان ها و یافتن صورت بندی ساخت واژگان که نیازمندیادگیری زبان های کهن و آشنایی با مباحث آواشناسی، وام گیری، تغییرات صرفی و تغییرات معنایی و تحلیل های پیچیده است، عرصه را برای ورود محققان سایر رشته های علوم انسانی از جمله قرآن پژوهان تنگ تر می کند.در این پژوهش کوشش شده است، واژه «ارث» از رهگذر روش ریشه شناسی مطالعه موردی شود. صورت های متنوع آن در زبان های کهن سامی همچون اکدی، آشوری، عبری، سریانی، حبشی بررسی شود و نشان دهد معانی مختلف ریشه «و ر ث» از یک جامع معنایی برخوردار است و گفتمان غالب موجود در تفاسیر که معنای حقیقی این واژه را « ترکه میت» با بار معنایی فقهی معرفی کرده اند و سایر معانی موجود در آیات ارث را مجاز برمی شمارد، از دقت کافی برخوردار نیستند.
    کلید واژگان: قرآن کریم, ریشه شناسی, زبان های سامی, اشتراک معنوی, ارث
    Somayeh Taheri, Kazem Tabatabaei *, Gholamreza Raeiseian
    Etymology, by creating historical look at the changes of words and their meanings in ancient languages as well as trying to understand its logic, is one of the most important branches of diachronic linguistics. This is also the most important method for correcting the viewpoints of philologists in homonymy or polysemy and has a key role to realize the real and figurative meaning of Koranic words.The science of etymology doesn’t let the researchers of other fields of humanities such as Koranic ones to study in this area as the field needs to find the root of the words in the mostancient languages as well as the formation of words structure which itself requires learning the ancient languages and familiarity with phonetics, borrowing, morphological changes as well as semantic changes and complicated analyses.Research ahead as a case study analyzed the term 'inheritance' through the etymological methods and investigated that through ancient Semitic languages as the Akkadian, Assyrian, Hebrew, Syrian, and Ethiopic. It also shows that different meanings of the root " æÑË" enjoys a semantic comprehension and the existing dominant discourse in the interpretations introduces the read meaning of the word as “dead stick” with theological semantic load and considers other meanings in the heritance as synecdoche is not accurate.
    Keywords: Quran, Etymology, Semitic languages, Spiritual Commonality, inheritance
  • زینب سادات حسینی، غلامرضا رئیسیان، زهره حبیبی
    مواجهه قرآن کریم و پیامبر اکرم (ص) با حضور زنان در عرصه های مذهبی- اجتماعی و سیاسی از موضوعات مهم و مورد توجه خاورشناسان است که نابیا آبوت آن را در مقاله ای با عنوان «وضعیت زن در صدر اسلام» بررسی کرده است. چگونگی دیدگاه وی با توجه به اطلاعات گسترده وی از قرآن و سنت پیامبر (ص) جای تامل دارد. مقاله حاضر با بررسی آن به روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر قرآن و سنت پیامبر (ص) خصوصا از منابع اهل سنت سامان یافته و به این نتایج دست یافته که او علیرغم آگاهی های گسترده و قابل تحسین، در برخی موارد مثل جایگاه زن نسبت به مرد، به منابع مورد استناد خویش نسبت تبعیض داده و در بررسی مسایل امامت جماعت زنان و احراز پست های کلان سیاسی توسط زنان، به دلیل عدم بررسی همه جانبه در منابع، به درستی از پس استنباط جامع و صحیح از آن ها برنیامده است و ناگزیر قائل به تبعیض و تغییر نگرش پیامبر (ص) نسبت به زنان به دلیل مشکلات خانوادگی شده است.
    کلید واژگان: قرآن کریم, پیامبر (ص), نابیا آبوت, زن
    Zeynāb Al Sādāt Hoseyni, Gholamreza Raeisiyan, Zohre Habibi
    The encounter of the Qur’an and the Prophet (a.s) with women’s presence in social-religious and political arenas is one of the important subjects considered by the orientalists. In her article, “Women and the State in Early Islam”, Nabia Abbott has investigated this subject. Her extensive knowledge about the Qur’an and the Prophetic tradition requires us to pay a special attention to her viewpoint. Applying an descriptive-analytical method, the present article, with regard to the Quran and the Prophetic tradition, specially that in accord with Sunni sources, investigates Nabia Abbott’s perspective and reaches the conclusion that Abbott, despite her extensive and admirable knowledge, has, in certain cases such as the status of woman in comparison to man, discriminated between some of her recited sources, and due to her incomprehensive investigation in sources, has not been able to make a comprehensive and correct conclusion about matters such as women’s prayer leadership and their achievement of political power. Thus she has indispensably concluded the Prophet’s discrimination and change of attitude toward women due to the family inconveniences.
    Keywords: the Quran, the Prophet (a.s), Nabia Abbott, Woman
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر غلامرضا رییسیان
    دکتر غلامرضا رییسیان
    دانشیار
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال