غلامرضا هاشم زاده خوراسگانی
-
مقدمه
صنعت بیمه به عنوان یکی از بخشهای اقتصاد تحت تاثیر تحولات شرایط کسب و کار و تجارت قرار دارد و برای موفقیت خود نیازمند ارائه خدمات و پرداختن به کسب و کار بر مبنای الزامات جدید اقتصادی است. تامین سلامت برای یکایک مردم در هر جامعه ای از حقوق اساسی انسان هاست که باید به وسیله دولت ها و متولیان امور مورد توجه جدی قرار گیرد. این پژوهش به طراحی شبکه مضامین مدیریت دانش در صنعت بیمه سلامت ایران پرداخته است.
روش پژوهش:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش اجرای پژوهش از نوع کیفی می باشد و در آن، انتخاب نمونه تحقیق، به صورت هدفمند و در دسترس است. در خصوص شیوه استخراج شاخص ها، لازم به ذکر است که این امر با بررسی مبانی نظری موجود و پیاده سازی متن مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل تم براون و کلارک در نرم افزار ATLAS TI انجام شد. در این راستا، مصاحبه صورت گرفته تا حد اشباع نظری با 20 نفر از خبرگان صنعت بیمه انجام شد، سپس متن مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پژوهش به بررسی مدیریت دانش با رویکرد چابکی سازمانی مبتنی بر رایانش ابری در صنعت بیمه سلامت ایران پرداخته است.
یافته هابراساس تحلیل مضمون 6 مضمون اصلی شناسایی شده است. این 6 مضمون عبارتند از بلوغ، تصمیم گیری مبتنی بر دانش، انعطاف ساختاری، دانش محوری، جامعه گرایی و بو می سازی رایانش ابری. یکی از نتایج اصلی این رویکرد، افزایش سرعت واکنش در مواجهه با تغییرات سریع در بازار بیمه است.
نتیجه گیریاستفاده از رایانش ابری در مدیریت دانش بیمه سلامت ایران، نیاز به بلوغ فناوری دارد. مدیریت دانش در صنعت بیمه سلامت ایران، به خاطر پویایی و پیچیدگی های زیاد، از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از رویکرد چابکی سازمانی مبتنی بر رایانش ابری می تواند این صنعت را بهبود بخشیده و تامین کند که سازمان های بیمه، از تکنولوژی برتر و دسترسی به داده های کلان بهره وری بیشتری کسب کنند. یکی از نتایج اصلی این رویکرد، افزایش سرعت واکنش در مواجهه با تغییرات سریع در بازار بیمه است. ابر به عنوان یک زیرساخت اصلی، امکان ارائه سرویس های بیمه بهبود یافته و تسریع در فرآیندهای تصمیم گیری و پاسخ به نیازهای مشتریان را فراهم می کند. این رویکرد می تواند کمک کند تا سازمان های بیمه از تجربه کاربری بهتری برخوردار شوند و در نتیجه، رضایت مشتریان و افزایش تعاملات با آنان را تضمین کنند.
کلید واژگان: مدیریت دانش, چابکی سازمانی, رایانش ابری, صنعت بیمه. بیمه سلامتIntroductionThe insurance industry as one of the sectors of the economy is affected by changes in business and trade conditions, and for its success, it needs to provide services and deal with business based on new economic requirements. Providing health for every people in any society is one of the fundamental human rights that should be given serious attention by governments and those in charge of affairs. This research has focused on the design of the network of knowledge management topics in Iran's health insurance industry.
MethodsThis research is an applied study in terms of its purpose. Qualitative research method, meta-composite technique and Delphi panel were used to collect data, Shannon's entropy technique was used to evaluate criteria, and CASP was used as a tool for quality control of articles and synthesis of qualitative findings. In this research, 20 senior managers, experts and experts of key health system organizations in five major cities (Tehran, Isfahan, Shiraz, Mashhad and Ahvaz) were selected and examined.
ResultsBased on the theme analysis, 6 main themes have been identified. These 6 themes are maturity, knowledge-based decision-making, structural flexibility, knowledge-centeredness, community’s, and localization of cloud computing. One of the main results of this approach is to increase the speed of reaction in the face of rapid changes in the insurance market.
ConclusionThe use of cloud computing in Iran's health insurance knowledge management requires technological maturity. Knowledge management in Iran's health insurance industry is of great importance due to its dynamics and complexities. Using an organizational agility approach based on cloud computing can improve this industry and ensure that insurance organizations gain more productivity from superior technology and access to big data. One of the main results of this approach is to increase the speed of reaction in the face of rapid changes in the insurance market. As a core infrastructure, the cloud provides the possibility of providing improved insurance services and accelerating decision-making processes and responding to customer needs. This approach can help insurance organizations enjoy a better user experience and, as a result, guarantee customer satisfaction and increase interactions with them.
Keywords: Knowledge Management, Organizational Agility, Cloud Computing, Insurance Industry. Health Insurance -
زمینه و هدف
صنعت هوایی از تولید کنندگان اصلی گازهای گل خانه ای است در سال های اخیر بهبود عملکرد محیط زیستی یکی از چالش های مهم این صنعت است. برای کاهش انتشار کربن در بخش هوانوردی، بر پیشرفتهایی در حوزه فناوری، عملیات هوانوردی و زیرساخت ها اتفاق نظر وجود دارد. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های خط مشی سبز در صنعت هوایی انجام شده است.
روش بررسیجهت گیری پژوهش، کاربردی و به لحاظ نوع روش، آمیخته (کمی و کیفی) و به شیوه اکتشافی است. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند انجام گرفته است و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. در نهایت با 14 نفر از متخصصین صنعت هوایی و متخصیین حوزه تغییرات اقلیمی مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد داده ها به روش تحلیل مضمون تحلیل شد. پس از احصاء ابعاد و مولفه ها و طراحی شبکه مضامین، با استفاده از روش DANP ابعاد و مولفه ها رتبه بندی شد.
یافته هاخط مشی سبز در صنعت هوایی شامل ابعاد ساختاری، محتوایی، زمینه ای و محیط زیستی و 14 مولفه است. بعد ساختاری با وزن 0.2548 مهم ترین بعد و ابعاد زمینه ای (0.2517 (محیط زیستی (0.2509) و بعد محتوایی (0.2425) رتبه های بعدی را دارند.
بحث و نتیجه گیریجهت اتخاذ خط مشی سبز در صنعت هوایی توجه به بعد ساختاری به عنوان مهم ترین بعد و مولفه های «فن آوری سبز»، «زیرساخت های سبز»، «ارتباطات»، «ساختار سازمانی»، «برنامه ریزی» و «تصمیم گیری» اهمیت بسیاری دارد.
کلید واژگان: خط مشی گذاری عمومی, محیط زیست, صنعت هوایی, خط مشی گذاری سبز.Background and ObjectiveThe aviation is one of the main producers of greenhouse gases. Nowadays, improving the environmental performance is one of the important challenges of aviation. There is consensus on improvements in technology, aviation operations and infrastructure in order to reduce carbon emissions in the aviation sector. The aim of current study is identify and rank of the dimensions and components of the green policy in the aviation.
Material and MethodologyThe direction of the research is applied and according to the type of method, it is mixed (quantitative and qualitative) and exploratory. Sampling in the qualitative part has been done purposefully and the interviews continued upto theoretical saturation was reached. Finally, an in-depth semi-structured interview was conducted with 14 experts in the aviation and climate changs. The data was analyzed using thematic analysis. After gathering the dimensions and components and designing the theme network, the dimensions and components were ranked by used of DANP method.
FindingsThe results show that the green policy in the aviation includes structural, content, contextual, environmental dimensions and 14 components. The most important dimention was related to structural dimention (0.2548 weights), followed by contextual dimensions (0.2517), environmental dimension (0.2509) and content dimension (0.2425)
Discussion and ConclusionTo adopt a green policy in the aviation, focosed on the structural dimension is crutial and then other components of "green technology", "green infrastructure", "communication", "organizational structure", "planning" and "decision making" are very imortant in next stage.
Keywords: Public Policy, Environment, Aviation Industry, Green Policy -
ارائه نظریه مدیریت دانش ایرانی اسلامی با راهبرد نظریه پردازی داده بنیادهیچ مکتبی به اندازه اسلام برای دانش و آگاهی ارزش قائل نیست و هیچ دینی مانند دین اسلام انسان ها را از خطر جهل برحذر نداشته است. مدیریت دانش مفهوم تازه ای نیست و بیشتر حاصل کار تمدن های قدیمی از جمله تمدن اسلام و ایران است. بسیاری از فیلسوفان علم بر این امر تاکید دارند که هر جامعه ای نیازمند به مجموعه دانشی است که متناسب با حافظه تاریخی، فرهنگی و به طور کلی، سازگار با محیط زندگی آن جامعه باشد. در این میان کشورهای اسلامی مخصوصا ایران با داشتن فلسفه زندگی خاص و فرهنگ متفاوت با دیگر کشورها، به تئوری های خاص خود نیاز دارند. با وجود مطالعات فراوانی که در حوزه مدیریت دانش انجام گرفته است تعداد بسیار کمی از تحقیقات به مدیریت دانش با رویکرد ایرانی و اسلامی پرداخته اند و تحقیق جامع و معتبری در این خصوص مشاهده نگردید. این امر پژوهشگران را برآن داشت تا با استفاده از روش کیفی و راهبرد نظریه پردازی داده بنیاد به مطالعه و بررسی در حوزه مورد اشاره بپردازند. هدف این پژوهش این است که ضمن مقایسه مدل های مختلف مدیریت دانش و بررسی چرخه مدیریت دانش در ادبیات مدیریت و منابع اسلامی، نظریه مدیریت دانش ایرانی اسلامی را ارائه کند. در این پژوهش با هفده نفر از خبرگان مصاحبه اختصاصی صورت گرفت که براساس تحلیل داده های جمع آوری شده و پس از فرآیند کدگذاری سه مرحله ای متن مصاحبه ها 235 کد نهایی، 80 مفهوم نهایی و 29 مقوله به دست آمد و سپس نظریه مدیریت دانش ایرانی اسلامی مطرح شد.کلید واژگان: دانش, مدل های مدیریت دانش, فرآیند مدیریت دانش, نظریه مدیریت دانش ایرانی اسلامی, نظریه پردازی داده بنیادDesigning Iranian Islamic Knowledge Management theory Using The Grounded Theory StrategyNo School Value As Much As Islam For Knowledge And Awareness, And Other Is No Religion Like Islam Has Not Forbidden Humans From The Danger Of Ignorance. Knowledge Management Is Not A New Concept And Is More Than The Result Of Old Civilizations Including The Islam Civilization And Iran. Many Philosophers Emphasize: Every Society Needs A Knowledge Collection That Appropriate To Historical and Cultural Memory, and In General, It Is Compatible With the Living Environment of the Community. In The Meantime, Islamic Countries Especially Iran Having A Special Philosophy Of Life And A Different Culture With Other Countries, They Need Their Own Theories. Despite The Many Studies That Have Been Done In Knowledge Management, Very Few Researches Have Focused On Knowledge Management With The Iranian Islamic Approach And There Was No Comprehensive And Credible Research In This Regard. This Led Researchers To Use The Qualitative Method And Grounded Theory Strategy To Study And Investigation In The Area Referred To. The Purpose Of This Research Is To: Comparing Different Knowledge Management Models And Reviewing The Knowledge Management Cycle In The Management Literature And Islamic Resources, Finally Is Designed The Islamic Iranian Knowledge Management Theory. There Is No Community In This Research And Interviewed With Seventeen Experts. Based On The Analysis Of Collected Data And After The Three Step Coding Process Of The Interview Text, 235 Final Codes, 80 Final Concepts And 28 Categories Obtained And Finally, The Iranian Islamic Knowledge Management Theory Was Designed.Keywords: Knowledge, Knowledge Management Models, Knowledge Management Process, Iranian Islamic Knowledge Management Theory, Grounded Theory
-
هدف پژوهش شناسایی پیامدهای اجرای قانون خصوصی سازی اماکن و فضاهای ورزشی است. این پژوهش از نوع کمی و به روش توصیفی-پیمایشی انجام گرفته است. روش جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری را تمامی مدیران و کارشناسان در ادارات کل ورزش و جوانان، مربیان و ورزشکاران استان های شمال کشور تشکیل دادند که بالغ بر 635 نفر بودند. نمونه آماری طبق فرمول کوکران 200 نفر تعیین شد و به روش تصادفی انتخاب و نظرخواهی گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزارهای SPSS و Lisrel انجام گرفت. یافته ها نشان داد که تمامی عوامل موثر پیامدی شامل بهبود روند واگذاری اماکن و فضاهای ورزشی، تشدید نظارت بر فرآیند خصوصی سازی، استقرار سیستم اطلاعاتی شفاف و بی طرف، انتقال صحیح مالکیت و مدیریت به بخش خصوصی، توانمندسازی بخش خصوصی جزء عوامل پیامدی موثر در اجرای خصوصی سازی می باشد. پیامدهای عوامل تاثیر گذار بر قانون خصوصی سازی اماکن و فضاهای ورزشی منجر به ایجاد تغییر و تحول در روش های اجرایی متناسب با ویژگی های مناطق کمتر توسعه یافته روستایی استان های شمال کشور می گردد.
کلید واژگان: پیامد خصوصی سازی, اماکن و فضاهای ورزشی, ماده 88 قانون, مناطق کمتر توسعه یافته روستاییThe purpose of the research is to identify the consequences of the implementation of the law on the privatization of sports facilities and spaces. This research has been carried out in a quantitative and descriptive-survey method. The method of collecting information is through documentary studies and a researcher-made questionnaire. The statistical population was made up of all the managers and experts in the general administrations of sports and youth, coaches and athletes of the northern provinces of the country, which amounted to 635 people. The statistical sample was determined according to Cochran's formula of 200 people and was randomly selected and asked for opinions. Data analysis was done using SPSS and Lisrelsoftware. The findings of the research showed that all the effective factors including improving the process of handing over sports facilities and spaces, intensifying the supervision of the privatization process, establishing a transparent and impartial information system, the correct transfer of ownership and management to the private sector, and empowering the private sector are among the effective factors in the implementation of privatization. The consequences of the influencing factors on the law of privatization of sports places and spaces lead to change and evolution in the implementation methods according to the characteristics of the less developed areas of the northern provinces of the country.
Keywords: Consequences Of Privatization, Sports Facilities, Spaces, Article 88 Of The Law, Lessdeveloped Areas -
تحقیق حاضر با هدف مطالعه شاخص های هوشمندسازی سازمانی با محوریت توسعه پایدار و تدوین مدل مربوطه در شعب بانک ملت شهر تهران انجام شد. این پژوهش تفسیری-استقرایی با استفاده از روش آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی، از ابزار مصاحبه و روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از پرسشنامه و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و حوزه بانکداری هوشمند و در بخش کمی کارکنان شعب بانک ملت شهر تهران بودند. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک مصاحبه و روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون های آماری و مدل اندازه گیری استفاده شد. نرم افزارهای مورداستفاده SPSS-18 و Smart-Pls 2 بودند. یافته ها حاکی از این است که هوشمندسازی سازمانی شامل چهار شاخص اصلاحات استراتژیک، توانمندی علمی، خدمت رسانی هوشمند و تحولات دیجیتالی است. همچنین توسعه پایدار شامل سه مولفه پایداری مالی، پایداری اجتماعی و پایداری محیطی است. نتایج شاخص ارتباط پیش بین و برازش مدل نشان داد هوشمندسازی سازمانی تاثیر مثبت و مطلوب بر توسعه پایدار دارد. بانک ملت توانسته در زمینه هوشمندسازی مبتنی بر توسعه پایدار گام های مهم و اثربخشی بردارد. این امر نشان دهنده توان بالای این سازمان در هوشمندسازی و دستیابی به ارکان توسعه پایدار است.
کلید واژگان: مدل هوشمندسازی سازمانی, تحلیل کیفی, بانک ملت.The present research conducted with the aim of studying indicators of organizational intelligence with the focus on sustainable development and developing the relevant model in Bank Mellat. This was interpretative-inductive research using a mixed exploratory method. In the qualitative part, the interview tool and thematic analysis method were used, and in the quantitative part, the questionnaire and confirmatory factor analysis method were used. The statistical population of the research in the qualitative part was university experts and in the field of smart banking, and in the quantitative part the employees of Mellat Bank. For data analysis, interview technique and thematic analysis method were used in the qualitative part, and statistical tests and measurement model were used in the quantitative part. The software used were SPSS-18 and Smart-Pls 2. The findings indicate that organizational intelligence includes four indicators of strategic reforms, scientific capability, intelligent service and digital transformations. Also, sustainable development includes three components of financial sustainability, social sustainability and environmental sustainability. The results of predictive correlation index and model fit showed that organizational intelligence has a positive and favorable effect on sustainable development. Bank Mellat has been able to take important and effective steps in the field of intelligentization based on sustainable development. This shows the high power of this organization in making smart and achieving the pillars of sustainable development.
Keywords: Organizational Intelligence Model, Qualitative Analysis, Bank Mellat -
نشریه مدیریت بهره وری، پیاپی 69 (تابستان 1403)، صص 175 -207
بخش تحقیق و توسعه، ارگانی لازم و حیاتی برای تمام سازمان هایی است که قصد حضور فعال در بازارهای داخلی و خارجی را دارند و جهت رقابت در سطح داخلی و بین المللی از اهمیت غیرقابل انکاری برخوردار است و از مهمترین عوامل برای تحقق اهداف سازمان ها و صنایع در پیشرفت اقتصادی و دستیابی به بازارهای تجاری می باشد. از این رو در این مطالعه به ارزیابی مدل مدیریت تحقیق و توسعه هوشمند با رویکرد چابکی پرداخته و برای بررسی این موضوع داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است و با بهره گیری از 270 نفر- که شامل مدیران، استادان، کارشناسان ارشد و کارشناسان شرکت های پتروشیمی بوده- مدل مورد برازش قرار گرفته است و سپس داده های حاصل از مدل معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزئی بوسیله نرم افزار آماری پی ال اس مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج ضرایب مسیر نشان داد: یک رابطه معناداری بین متغیرهای تحقیق وجود داشته و شاخص های ارزیابی برازش مدل نیز نشان داد که مدل مربوطه دارای برازش مناسبی می باشد. از این رو می توان اظهار داشت که مدیریت تحقیق و توسعه هوشمند با رویکرد چابکی، سبب بهبود فرایندها، نوآوری، بهینه سازی ارتباطات گردیده و همچنین دارای پیامدهای مالی و رقابتی برای سازمان می باشد.
کلید واژگان: چابکی, مدیریت تحقیق و توسعه, هوشمندیThe research and development department (R&D) is a necessary and vital organ for all organizations that intend to be active in domestic and foreign markets, and it is of undeniable importance for domestic and international competition as one of the most important factors for achieving the goals of organizations and industries in economic progress and access to commercial markets. Hence, in the present study, the intelligent R&D management model was evaluated with an agility approach, and to this end, the data was collected from 270 participants using a questionnaire, including managers, professors, senior experts, and experts of petrochemical companies. Then, the fitted data, obtained from the structural equation model, was analyzed with the help of partial least squares method using PLS statistical software. The results of the path coefficients showed that there is a significant relationship between the research variables and the evaluation indices of the model fit. Also, it was found that the relevant model has a good fit. Therefore, it can be stated that intelligent research and development management with an agility approach has improved processes, innovation, optimized communication, and also has financial and competitive consequences for the organization.
Keywords: Agility, Research, Development Management, Intelligence -
بهره مندی از ظرفیت های اجتماعی و توانمندی های ملی در حوزه تولید صنایع دستی در عصر کنونی نیازمند استفاده از روش های تولیدی نوین و متناسب با پیشرفت فناوری است، در این راستا پدیده نوظهور تولید اجتماعی به عنوان یک اکوسیستم تولیدی جدید است که به فناوری های نوین، شبکه های اجتماعی و بهره مندی از ظرفیت های اجتماعی مجهز شده است. هدف از این تحقیق، شناسایی الزامات و چالش های به کارگیری تولید اجتماعی در تولید صنایع دستی است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده و راهبرد آن نظریه پردازی داده بنیاد با رویکرد ظاهر شونده (گلیزری) است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 12 نفر از خبرگان حوزه صنایع دستی و فناوری اطلاعات، مصاحبه انجام شد. در راستای تجزیه وتحلیل داده ها در این پژوهش، از بسته نرم افزاری مکس.کیو.دی.ای نسخه 10 استفاده شده است. جهت بررسی استحکام پژوهش نیز از چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، قابلیت اطمینان و تایید پذیری استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو مرحله کدگذاری حقیقی و کدگذاری نظری انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد عوامل تغییر در ساختار تولید، بهبود روابط با مصرف کننده، توسعه پژوهش و آموزش، توسعه زیرساخت ها و ایجاد شبکه های تولیدی به عنوان الزامات اصلی است و درنهایت الگوی مفهومی پژوهش با 9 مقوله و 29 مولفه ترسیم گردید. پژوهش حاضر می تواند بخشی از خلاهای شناختی در حوزه به کارگیری تولید اجتماعی در ایران را مرتفع نماید.
کلید واژگان: صنایع دستی, تولید اجتماعی, ظرفیت های اجتماعی, نظریه داده بنیادIn today’s world, taking advantage of social capacities and national capabilities in manufacturing handicrafts requires the application of new state-of-the-arts production techniques. In this regard, social manufacturing is an emerging phenomenon that serves as a new production ecosystem equipped with modern technologies and social networks. Therefore, this qualitative study sought to identify the requirements and challenges of applying social manufacturing to the production of handicrafts using the Grounded theory (Glaser method). To collect the required data, semi-structured interviews were made with twelve experts in the field of handicrafts and information technology who were selected through the purposive sampling method. The collected data were then analyzed using the MaxQda 10 software. On the other hand, the validity, transferability, reliability, and verifiability of the study were also measured to strengthen the findings. Finally, the collected data were analyzed through actual and theoretical coding.According to the study’s results, altering the manufacturing structure, fostering relationships with consumers, developing research and education, developing the infrastructures, and establishing production networks were identified as the main requirements of applying social manufacturing to the production of handicrafts. Moreover, the conceptual map of the study was drawn, including nine categories and twenty-nine sub-categories. The current study can fill a number of gaps existing in the application of social manufacturing in Iran.
Keywords: Handicrafts, Social Manufacturing, Social Capacities, Grounded Theory -
نشریه تکنولوژی در کارآفرینی و مدیریت استراتژیک، سال سوم شماره 2 (پیاپی 8، تابستان 1403)، صص 250 -267
تجاری سازی محصولات نوآورانه یکی از رموز موفقیت شرکت های دانش بنیان می باشد. هدف این مطالعه شناسایی و استخراج متغیرهای تجاری سازی، تولید مدل از طریق تعیین روابط و آزمون آن می باشد. تحقیق از نظر نتایج پژوهش، توسعه ای و از لحاظ اجرای پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 17 نفر از خبرگان می باشد که به روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و نظری و با تکنیک گلوله برفی انخاب شدند. در فاز کیفی از تحلیل محتوای و تکنیک کدگذاری برای شناسایی و استخراج شاخص ها، مولفه ها و متغیرهای مدل استفاده شده است. یافته های بخش کیفی نشان داد مدل تجاری سازی تحقیق دارای متغیرهای «کشف و ایده پردازی»، «ارزیابی و شکل گیری»، «تولید و بهره برداری»، «بازار و فروش»، و «بازخورد و بازیابی» می باشد. یافته های بخش کمی به روش مدلسازی تفسیری-ساختاری نشان داد که مدل دارای چهار سطح می باشد به گونه ای که متغیر « کشف و ایده پردازی» بیشترین تاثیرگذاری را بر «ارزیابی و شکل گیری» دارد. «ارزیابی و شکل گیری» بر «بازار و فروش» و «تولید و بهره برداری» اثر دارد و در نهایت این متغیرها بر «بازخورد و بازیابی» نفوذ دارد. یافته های آزمون روابط با روش مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که بین همه روابط پیش بینی شده در مدل، اثر مثبت و معنی داری وجود دارد و رابطه در مدل تایید شد و برای بهبود تجاری سازی محصولات نوآورانه شیمایی باید کشف و ایده پردازی متناسب با اهداف توسعه پایدار و اقتصاد مدور صورت گیرد.
کلید واژگان: تجاری سازی, محصولات نوآورانه, شرکت های دانش بنیان شیمیاییJournal of Technology in Entrepreneurship and Strategic Management, Volume:3 Issue: 2, 2024, PP 250 -267The commercialization of innovative products is one of the key factors for the success of knowledge-based companies. The purpose of this study is to identify and extract the variables related to commercialization, to develop a model by determining the relationships among these variables, and to test the model. The research is developmental in terms of its outcomes and employs a mixedmethod approach (qualitative-quantitative) in its execution. The statistical population in the qualitative section includes 17 experts, who were selected using a purposive and theoretical non-probability sampling method combined with the snowball technique. In the qualitative phase, content analysis and coding techniques were used to identify and extract the indicators, components, and variables of the model. The qualitative findings revealed that the commercialization model consists of the variables: "Discovery and Ideation," "Evaluation and Formation," "Production and Exploitation," "Market and Sales," and "Feedback and Retrieval." The quantitative findings, using the interpretive-structural modeling method, showed that the model comprises four levels, with "Discovery and Ideation" having the most significant impact on "Evaluation and Formation." "Evaluation and Formation" affects "Market and Sales" and "Production and Exploitation," and ultimately, these variables influence "Feedback and Retrieval." The findings from the structural equation modeling method demonstrated that there is a positive and significant effect among all the predicted relationships in the model, confirming the model's validity. To enhance the commercialization of innovative chemical products, discovery and ideation should align with sustainable development goals and the circular economy.
Keywords: Commercialization, Innovative Products, Chemical Knowledgebased Companies -
هدف
صنعت حمل و نقل بیشترین رشد را در تولید گازهای گلخانه ای دارا است و کاهش سهم آلاینده های تولید شده توسط این صنعت از مهم ترین چالش های برنامه های مقابله با تغییرات اقلیمی است. حمل و نقل هوایی به عنوان یکی از بخش های مهم و رو به توسعه در حمل و نقل جهانی، نقش مهمی در رشد اقتصادی بازی می کند. اما امروزه در این صنعت که با تولید گازهای گلخانه ای تاثیر زیادی بر تغییرات آب و هوایی می گذارد، به خط مشی ها و پژوهش های مرتبط با آن، در جهت کاهش تاثیرات حمل و نقل هوایی بر آب و هوا، توجه بسیاری شده است. بهبود عملکرد محیط زیستی صنعت هواپیمایی یکی از مسائل مهم این صنعت است. در ایران توجه به مسائل محیط زیستی در حمل و نقل هوایی به تازگی مورد نظر پژوهشگران و مدیران قرار گرفته است؛ با توجه به خلاء پژوهشی در این حوزه، تاکنون الگوی مشخصی شامل ابعاد و مولفه های خط مشی محیط زیستی، در صنعت حمل و نقل هوایی ارائه نشده است. بخش بزرگی از مسائلی که نتیجه عدم توجه به محیط زیست در حمل و نقل هوایی کشورمان بوده محصول نگاه بخشی و فقدان الگوی جامعی است که تمام ابعاد و مولفه های محیط زیستی در آن در نظر گرفته شده باشد و سیاستگذار با توجه به این الگو بتواند ضمن توسعه، پاسخگوی خواست رو به تزاید توجه به محیط زیست در سطح ملی و بین المللی باشد. مطالعه حاضر با هدف ارائه مدل معادلات ساختاری سیاستگذاری سبز در حمل و نقل هوایی انجام شده است.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:
این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی-کاربردی و از نظر طرح اکتشافی متوالی، از نظر نوع، آمیخته (کیفی، کمی) و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. این پژوهش از نظر زمانی متوالی بوده و از منظر وزن نیز بیشتر متوجه مرحله اول است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 14 نفر از متخصصین حمل و نقل هوایی و محققین تغییرات اقلیمی است. جامعه آماری در بخش کمی شامل کارشناسان و مدیران سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان سیاستگذار اصلی صنعت حمل و نقل هوایی و به تعداد 331 نفر و حجم نمونه 178 نفر است. نمونه گیری در بخش کیفی به روش هدفمند و در بخش کمی به روش تصادفی ساده انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته است که تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و با استفاده از تحلیل مضمون براون و کلارک، تحلیل شدکه در قالب شش مرحله آشنایی با داده ها، شکل گیری کدهای اولیه، جست و جوی کدهای گزینشی، شکل گیری مضامین فرعی، اسم گذاری مضامین اصلی و گزارش گیری انجام و مدل اولیه با استفاده از مدل سه شاخگی تهیه شد. مدل در بخش کمی، با استفاده از پرسشنامه و استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس بررسی شد.
یافته های پژوهش:
یافته ها نشان می دهد سیاستگذاری سبز در حمل و نقل هوایی 4 بعد اصلی و 14 مولفه دارد. بعد ساختاری (889/0) بیشترین اهمیت را داراست، بعد زمینه ای (865/0) ، بعد محتوایی (756/0) و بعد محیط زیستی (466/0) در جایگاه بعدی قرار دارند. معیار نیکویی برازش مدل مفهومی تحقیق (662/0) نشان دهنده برازش قوی مدل است. به منظور خط مشی گذاری سبز در صنعت حمل و نقل هوایی بهتر است به ترتیب به ابعاد ساختاری، زمینه ای، محتوایی و محیط زیستی توجه شود.
محدودیت ها و پیامدها:
اگر تحقیق در شرکت های هواپیمایی انجام شود ممکن است نتایج دیگری به دست آید، شرکت های هواپیمایی به مباحث اقتصادی بیشتر اهمیت می دهند و نزد ایشان مسائل محیط زیستی از درجه چندم اهمیت برخوردار است.
پیامدهای عملی:
پژوهش حاضر می تواند به عنوان راهنمایی کاربردی برای توجه سیاستگذاران به ابعاد مختلف مسائل محیط زیستی در راستای توسعه پایدار عمل کند.
ابتکار یا ارزش مقاله:
پژوهش حاضر اولین تحقیقی است که مدل سیاستگذاری سبز در حمل و نقل هوایی را در ایران ارائه کرده و به شکل منسجم در اختیار سیاستگذاران این صنعت قرار می دهد.
کلید واژگان: خط مشی گذاری عمومی, محیط زیست, مدل معادلات ساختاری, حمل و نقل هواییPurposeThe transportation industry has the largest growth in the production of greenhouse gases, and reducing the share of pollutants produced by this industry is one of the most important challenges of climate change programs. As one of the most important and developing sectors in global transportation, air transportation plays an important role in economic growth, but this industry also has a great impact on climate change by producing greenhouse gases. Nowadays, much attention is paid to policies, and studies related to them have been done in order to reduce the effects of air transportation on weather. Improving the environmental performance of the aviation industry is one of the important issues of this industry. In Iran, attention to environmental issues in air transportation has recently been considered by researchers and managers. Due to the lack of research in this field, until now a specific model including the dimensions and components of the environmental policy has not been presented in the air transport industry. It is a partial view and the lack of a comprehensive model in which all environmental dimensions and components are taken into account, and the policy maker can respond to the growing demand for attention to the environment at the national and international level while developing. The present study has been conducted with the aim of presenting the structural equation model of green policy in air transportation.
Design/ methodology/ approach:
This research is exploratory-applied in terms of purpose, and in terms of sequential exploratory design, in terms of type, it is mixed (qualitative, quantitative), and in terms of descriptive-survey method. This research is sequential in terms of time, and in terms of weight, it is more towards the first stage. The statistical population in the qualitative section includes 14 air transportation experts and climate change researchers. The statistical population in the quantitative part includes experts and managers of the civil aviation organization as the main policymakers of the air transport industry, with a number of 331 people and a sample size of 178 people. Sampling was done in the qualitative part by a targeted method and in the quantitative part by a simple random method. The data collection tool in the qualitative part is a semi-structured interview, which continued until theoretical saturation was reached and was analyzed using Brown and Clark's theme analysis, in the form of six stages of getting to know the data, forming primary codes, searching for selective codes, and forming themes. Secondary, naming the main themes, and reporting were done, and the initial model was prepared using the three-pronged model. The model was examined in the quantitative part using a questionnaire and the partial least squares method and SmartPLS software. In order to make a green policy in the aviation industry, it is better to pay attention to the structural, contextual, content, and environmental dimensions, respectively.
Research FindingsThe findings show that green policymaking in aviation has 4 main dimensions and 14 components. The structural dimension (0.889) is the most important; the contextual dimension (0.865), the content dimension (0.756), and the environmental dimension (0.466) are in the next position. The goodness of fit criterion of the research conceptual model (0.662) shows a strong fit of the model. In order to make a green policy in the aviation industry, it is better to pay attention to the structural, contextual, content, and environmental dimensions, respectively.
Limitations & Consequences:
If research is done in airlines, other results may be obtained; airlines pay more attention to economic issues, and environmental issues are of secondary importance.
Practical Consequences:
The current research can serve as a practical guide for policymakers to pay attention to various dimensions of environmental issues in the direction of sustainable development.
Innovation or value of the Article: For the first time, this research presents the green policy model in aviation in Iran and makes it available to this industry.Keywords: Public Policy, Environment, Structural Equation Model, Aviation -
زمینه و هدف
دوسوتوانی سازمانی به توانایی سازمان ها در انجام فعالیت های متضاد و متناقض اشاره دارد، این مفهوم در سازمان های نوآور مبتنی بر فناوری، اهمیت زیادی دارد؛ زیرا این سازمان ها به ترکیب خلاقیت و نوآوری با کارایی و بهره وری نیاز دارند. جهاد دانشگاهی به عنوان یک سازمان مبتنی بر فناوری، برای تجاری سازی محصولات و خدمات نوآورانه خود نیازمند دوسوتوانی است؛ هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی توسعه دوسوتوانی سازمان های فناوری محور، به منظور تجاری سازی محصولات نوآورانه است.
روشاستراتژی پژوهش، مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد و روش تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، روش سیستماتیک (مدل نظام مند) اشتراوس وکوربین است. اطلاعات با ابزار مصاحبه گردآوری شده است؛ بدین ترتیب که در فاز کیفی 16 مصاحبه با خبرگان سازمان های فناورانه جهاد دانشگاهی و 4 مصاحبه تکمیلی برای دستیابی به اشباع نظری، انجام شده است.
یافته هادر این پژوهش مقوله محوری، مدیریت دوسوتوانی سازمانی شناسایی شد که مفاهیم زیرمجموعه آن عبارت اند از: مدیریت ساختار دوسوتوانی، مدیریت فرهنگ نوآورانه و مدیریت فرایندهای دوسوتوانی. مفاهیم زیرمجموعه شرایط علی عبارت اند از: مدیریت و رهبری دوسوتوان، منابع انسانی دوسوتوان، ساختارهای چندوجهی. زیرمجموعه بسترها عبارت اند از: فرهنگ دوسوتوانی سازمانی، اسناد بالادستی، فرهنگ جهادی. راهبردهایی که از مدل نظریه پردازی داده بنیاد شناسایی شد، عبارت اند از: طراحی فرایندهای منابع انسانی دوسوتوان، طراحی مدل تجاری سازی فناوری، طراحی نظام ارزشیابی دوسوتوانی سازمانی و طراحی نظام تخصیص منابع. از سوی دیگر، ارتباطات نهادی در حوزه علم وفناوری و محیط دوسوتوانی سازمانی، به عنوان عوامل مداخله گر بودند. در نهایت ارزش آفرینی، تکمیل زنجیره فناوری، توسعه سازمانی و مدیریت تناقض های سازمانی، پیامدهای شناسایی و تبیین عوامل موثر بر دوسوتوانی سازمانی در راستای تجاری سازی در سازمان های مبتنی بر فناوری بود.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدیریت دوسوتوانی سازمانی، در موفقیت تجاری سازی سازمان های مبتنی بر فناوری، نقش بسزایی ایفا می کند. مدیریت ساختار، فرهنگ و فرایندهای دوگانه، از عوامل کلیدی موثر بر دوسوتوانی سازمانی هستند. همچنین، شرایطی مانند مدیریت و رهبری دوسوتوان، منابع انسانی دوسوتوان و ساختارهای چندوجهی بر این فرایند تاثیرگذارند؛ بنابراین پیشنهاد می شود که سازمان ها با تمرکز بر راهبردهایی چون طراحی فرایندها و مدل های تجاری سازی دوگانه، زمینه لازم برای دستیابی به دوسوتوانی و تجاری سازی موفق را فراهم آورند. انجام مطالعات بیشتر در این حوزه ضروری است.
کلید واژگان: دوسوتوانی سازمانی, اکتشاف و بهره برداری, دوسوتوانی سازمان های فناور, کسب وکارهای فناورانه, رویکرد کیفیBackground & PurposeOrganizational ambidexterity refers to the ability of organizations to perform conflicting and contradictory activities. This concept is important in innovative technology-based organizations, because these organizations need to combine creativity and innovation with efficiency and productivity. As a technology-based organization, ACECR needs a duality to commercialize its innovative products and services. The aim of the current research is to design an ambidexterity development model of technology-oriented organizations to commercialize innovative products.
MethodologyThe research strategy is based on foundational data theorizing, and the data analysis method of the current research is the Strauss and Corbin’s systematic method (systematic model), and the data collection was done with the interview tool. In the qualitative phase, 16 interviews were conducted with the experts of technological organizations of ACECR and four additional interviews were also conducted to achieve theoretical saturation. In the quantitative phase, the descriptive-survey research method was used, and in this phase, the data collection tool was a questionnaire.
FindingsOrganizational ambidexterity management has been identified as a central category in this research, and its subcategory concepts include ambidexterity structure management, innovative culture management, and ambidexterity process management, which constitute the central category. The causal conditions in this research include ambidexterity management and leadership, ambidextrous human resources are multifaceted structures. On the other hand, the bases include organizational ambidextrous culture, upstream documents, and Jihadi culture. Also, the strategies resulting from the foundation's data theorizing model include designing two-way human resources processes, designing a technology commercialization model, designing an organizational two-way evaluation system, and designing a resource allocation system. On the other hand, institutional communication in the field of science and technology and the environment of organizational ambivalence as intervening and ultimately value-creating factors, completing the technology chain, organizational development, and management of organizational contradictions, the consequences of identifying and explaining the factors affecting organizational ambidexterity in the direction of commercialization which have been in technology-based organizations.
ConclusionThe management of organizational ambidexterity plays a significant role in the success of commercialization of technology-based organizations. Management of structure, culture, and dual processes are key factors affecting organizational duality. Also, conditions such as ambidextrous management and leadership, ambidextrous human resources and multifaceted structures affect this process. Consequently, it is suggested that organizations focus on strategies such as the design of dual commercialization processes and models to provide the necessary ground to achieve duality and successful commercialization. It is necessary to conduct more studies in this area.
Keywords: Organizational Ambidexterity, Exploration, Exploitation, technological organization ambidexterity, Technological Businesses, qualitative approach -
پلتفرم های چندوجهی با رویکرد تولید اجتماعی پدیده های نوظهوری هستند که مدل های کسب وکار آن ها کمتر شناخته شده است، نظر به منابع انسانی و ظرفیت های فرهنگی ارزشمند کشور ایران، زمینه ی مساعدی برای بهره گیری از مدل کسب وکار پلتفرمی چندوجهی با رویکرد تولید اجتماعی جهت تولید محصولات فرهنگی وجود دارد. هدف این پژوهش شناخت و رتبه بندی ابعاد و عوامل مدل کسب وکار این پلتفرم هاست. برای نیل به هدف تحقیق با 14 نفر از خبرگان این حوزه مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA و روش تحلیل مضمون صورت گرفت، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی و پس از غربال نتایج به روش دلفی فازی تعداد 50 عامل در 10 بعد شناسایی گردید، در ادامه میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عوامل با استفاده از روش دیماتل فازی تعیین و درنهایت عوامل و ابعاد استخراج شده با استفاده از (ANP) فازی رتبه بندی گردید. عوامل و ابعاد شناسایی شده به فعالان حوزه تولید محصول فرهنگی کمک می کند تا ضمن شناخت اجزای مدل کسب وکار خود، پلتفرم های آتی یا فعلی خود را به شکل بهتری پیکربندی کنند و سرمایه گذاران نیز با درک بهتر این مدل کسب وکار، تصمیمات مناسب تر و دقیق تری برای سرمایه گذاری اتخاذ نمایند.
کلید واژگان: مدل کسب وکار, تولید اجتماعی, پلتفرم چندوجهی, محصولات فرهنگیMultifunctional platforms with a social manufacturingapproach are emerging phenomena with less known business models. Given the valuable human resources and cultural capacities of Iran, there is a suitable opportunity for utilizing the multi-functional platform business model with a social manufacturingapproach for producing cultural products. The aim of this research is to identify and rank the dimensions and factors of these platform business models. Through in-depth interviews with 14 experts in this field and thematic analysis using MAXQDA software, data analysis was conducted in three stages: open coding, axial coding, and selective coding. After screening the results, 50 factors were identified in 10 dimensions using the fuzzy Delphi method. The impact and influence of these factors were determined using the fuzzy DEMATEL method, and ultimately, the factors and dimensions were ranked. The identified factors and dimensions assist stakeholders in the cultural product production field to better configure their current or future platforms, as well as helping investors make more informed decisions regarding this business model.
Keywords: Business Model, Social Manufacturing, Multi-Sided Platforms, Cultural Products -
شناخت اندکی درباره رفتار مصرف کننده به خصوص رفتار انتخاب مصرف کننده در برابر خرید و مصرف محصولات و خدمات ارائه شده در استارتاپ های در کشورهای در حال توسعه وجود دارد. هدف مقاله حاضر طراحی مدل استراتژی رفتار مصرف کننده در انتخاب محصولات لذت بخش بر اساس عوامل موثر بر خدمات در استارتاپ های موجود در کشور می باشد.رویکرد مقاله کیفی می باشد و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. به این ترتیب ، داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری و از استراتژی نظریه داده بنیاد مشتمل بر کدگذاری باز محوری و انتخابی و نیز الگوی مبنایی این نظریه به منظور در دستیابی به مدل مستخرج از مقاله استفاده شده است .برای انتخاب ،نمونه روش نمونه گیری گلوله برفی که جز روش های نمونه گیری هدفمند می باشد تا حصول اصل اشباع نظری بکار گرفته شد. نتایج مقاله در قالب مدل تایید شده و برازش یافته شامل شش مقوله یا بعد اصلی انگیزش های خرید لذت بخش ویژگی های فروشگاه ویژگی های فردی استراتژی ها ارتباطات و وفاداری مشتری و 23 بعد فرعی است. با توجه به نتایج حاصل در این مقاله، مشخص گردید که انگیزش های لذت بخش ، ارزش هایی را برای مصرف کنندگان ایجاد می کنند که این موضوع در نهایت می تواند استراتژی های عملیاتی بازاریابی شرکت های استارتاپی را برای رشد و رونق فروش بیشتر این گونه محصولات تقویت نماید
کلید واژگان: استارت آپ, رفتار مصرف کننده, کارآفرینی, مدل استراتژیThere is limited knowledge about consumer behavior, particularly their choices regarding purchasing and using products and services offered by startups in developing countries. This article aims to create a strategic model of consumer behavior in selecting enjoyable products based on factors influencing services in startups within the country. The approach taken in the article is qualitative and practical. Data was gathered through semi-structured interviews, employing the database theory strategy, which includes open-centered and selective coding methods. The fundamental model of this theory was utilized to derive the model presented in the article. Snowball sampling, a targeted sampling method, was employed for participant selection to achieve theoretical saturation. The article's findings show a validated and well-fitted model comprising six primary categories or dimensions: pleasurable shopping motivations, store characteristics, individual characteristics, communication strategies, customer loyalty, and 23 sub-dimensions. The study reveals that pleasurable incentives contribute value to consumers, ultimately enhancing startup companies' marketing strategies for their products' growth and success.
Keywords: Startup, Consumer Behavior, Entrepreneurship, Strategy Model -
هدف
هدف این پژوهش، تدوین چارچوبی برای شناسایی و تبیین عوامل موثر بر دوسوتوانی سازمانی در سازمانهای علمی و فناورانه گردشگری جهاد دانشگاهی است.
طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد:
پژوهش حاضر به صورت کیفی و راهبرد آن مبتنی بر نظریهپردازی دادهبنیاد است. خبرگان فناوری جهاد دانشگاهی کشور شامل مدیران، اعضای هیئت علمی و کارشناسانی که در زمینه کسب و کارهای فناورانه حوزه گردشگری دارای تجربه و تخصص هستند، جزو جامعه آماری پژوهش هستند. برای گردآوری داده های مورد نیاز نیز از روش نیمه ساختار یافته مبتنی بر نرمافزار Atlas ti استفاده شده است .
یافته هاپس از تحلیل متن مصاحبه ها، ابعاد دوسوتوانی سازمانی شامل توانایی سازمان برای دنبال کردن بهره برداری و اکتشاف مناطق گردشگری و بهره برداری از فناوری برای نوآوری و استفاده از آن در زیرمجموعه ها به عنوان مقوله محوری بهدست آمد و متغیرهای علی ، میانجی و تعدیل کننده شناسایی و در چارچوب نهایی تدوین شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدیریت و رهبری چندوجهی، منابع انسانی مختلف الوجه، و تنوع ساختاری از عوامل موثر بر استقرار دوسوتوانی سازمانی در سازمانهای فناورانه گردشگری جهاد دانشگاهی هستند. در ضمن ، استقرار دوسوتوانی سازمانی در سازمانهای علمی و فناورانه گردشگری جهاد دانشگاهی موجب پیامدهای مثبتی مانند ارزش آفرینی، تکمیل زنجیره فناوری، توسعه سازمانی و کاهش تناقض های سازمانی است .
ارزش/ اصالت پژوهش:
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت در این حوزه می تواند راه گشای سازمان های فعال در صنعت گردشگری باشد. نتایج پژوهش حاضر می تواند مبنایی برای تدوین سیاست ها و برنامه ریزی های کلان در این حوزه باشد. ماهیت بینارشته ای این پژوهش و تلفیق دانش مدیریت و فناوری، سهم پژوهش حاضر بهشمار میرود.
کلید واژگان: دوسوتوانی سازمانی, توسعه کسب و کارها, کسب و کارهای فناورانه حوزه گردشگری, رویکرد کیفیPurposeThe aim of this research was to develop a framework for identifying and explaining the factors influencing organizational ambidexterity in scientific and technological tourism organizations affiliated to ACECR.
MethodologyThe research approach was qualitative, and its strategy was based on Grounded Theory. Technology specialists of the country's ACECR comprised the statistical population including managers, faculty members and experts, all of whom had experience and expertise in the field of technological businesses in tourism domain. The data were collected through a semi-structured method applying ATLAS.ti software.
FindingsAfter analyzing the interview texts, we identified the dimensions of organizational ambivalence including the ability of the organization to explore and exploit the tourism areas and to utilize the relevant technology for innovation, as the pivotal factor, in the subsidiaries. Then, causal, mediating, and moderating variables were developed in the final framework. The findings show that multi-faceted management and leadership, diverse human resources, and structural variety are effective factors of the establishment of organizational ambidexterity. In addition, the establishment of organizational ambidexterity in scientific and technological tourism organizations of ACECR leads to such consequences as value creation, completion of the technology chain, organizational development, and reduction of organizational contradictions.
Originality:
Identifying the key factors of success in this field can open the way for organizations which are active in the tourism industry. The research results can serve as a basis for formulating policies and macro plans in this area. The interdisciplinary nature of this study, which combines management knowledge and technology, can be considered as the contribution of this research.
Keywords: Organizational Ambidexterity, Business Development, Technological Businesses, Tourism, Qualitative Approach -
مقدمه و هدف
امروزه توجه به توسعه پایدار از مباحث مهم در سازمانها بشمار میرود. مولفه های توسعه پایدار هر سازمانی مختص خود بوده و شناسایی آنها الزام می نماید. پژوهش حاضر به منظور بررسی شاخص های توسعه پایدار و تدوین مدل توسعه پایدار در راستای سیاست های کلی برنامه ششم توسعه مرتبط با هوشمند سازی سازمانی در شعب بانک ملت استان تهران انجام شد.
روش شناسی:
این مطالعه تفسیری-استقرایی همراه با روش آمیخته اکتشافی بود. در بخش کیفی، از ابزار مصاحبه و روش تحلیل مضمون و در بخش کمی، از پرسشنامه و روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و حوزه بانکداری هوشمند ودر بخش کمی کارکنان بانک ملت بودند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که از بخش کیفی پژوهش استخراج شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک مصاحبه و روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون های آماری و مدل اندازه گیری استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد توسعه پایدار شامل 3 مولفه پایداری مالی، پایداری اجتماعی و پایداری محیطی است. در اولویت بندی مولفه ها، پایداری اجتماعی در اولویت اول قرار گرفت.
کلید واژگان: طراحی مدل توسعه پایدار, هوشمند سازی سازمانی, برنامه ششم توسعه, بانک ملتIntroduction and purposeToday, paying attention to sustainable development is one of the most important issues in organizations. The components of sustainable development of each organization are unique and require their identification. The present research was conducted in order to investigate sustainable development indicators and develop a sustainable development model in line with the general policies of the 6th development program related to organizational intelligence in Bank Mellat branches in Tehran province.
MethodologyThis was an interpretative-inductive study with a mixed exploratory method. In the qualitative part, the interview tool and thematic analysis method were used, and in the quantitative part, the questionnaire and confirmatory factor analysis method were used.The statistical population of the research in the qualitative part was university experts and in the field of smart banking, and in the quantitative part the employees of Mellat Bank. A semi-structured interview and a researcher-made questionnaire were used to collect data, which were extracted from the qualitative part of the research. For data analysis, interview technique and thematic analysis method were used in the qualitative part, and statistical tests and measurement model were used in the quantitative part.
FindingsThe results showed that sustainable development includes 3 components: financial sustainability, social sustainability and environmental sustainability. In prioritizing the components, social sustainability was given first priority.
ConclusionThe results of the present study introduced the three main components for sustainable development in line with the general policies of the 6th Development Plan in Bank Mellat branches in Tehran province. These three main components are financial, social and environmental sustainability. Among these components, social sustainability was given first priority. Also, among the components of financial stability, improving the provision of financial services took the first place. In the ranking of the components of social sustainability, the reduction of cyber attacks stood first, and in the indicators of environmental sustainability, achieving a high standard was given the first priority. Also, the presented model for sustainable development showed the existence of a positive and significant relationship between the indicators.
Keywords: sustainable development model, organizational intelligence, sixth development plan, Mellat Bank -
پژوهش حاضر باهدف ارایه مدل ارزیابی تاب آوری زنجیره تامین در مراکز درمانی انجام شده است. تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت داده ها آمیخته (کمی-کیفی) است. روش گردآوری اطلاعات، مطالعات کتابخانه ای و روش گردآوری داده ها، میدانی از طریق ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه در بخش کمی است. جامعه تحقیق در بخش کیفی از خبرگان شامل مدیران ارشد و میران زنجیره تامین مراکز درمانی می باشند که با روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و فن گلوله برفی و نظری به تعداد 8 نفربر اساس معیار اشباع نظری انتخاب شدند. یافته های بخش کیفی با روش داده بنیاد که شامل عوامل علی ،زمینه ای، و مداخله گر و پدیده محوری بودند و عوامل شناسایی شدند. در بخش کمی، برای طراحی مدل از خبرگان به تعداد 23 نفر انتخاب شدند. در بخش آمار استنباطی، جامه آماری 336 نفری از جامعه مدیران و کارشناسان زنجیره تامین بیمارستان های دولتی استان تهران بود، بر اساس فرمول کوکران به تعداد 184 نفر و به روش تصادفی طبقه ای بر اساس تعداد کارکنان بیمارستان ها برای ارزیابی مدل انتخاب شدند. بر اساس نتایج دلفی فازی، 33 مولفه برای تاب آوری زنجیره تامین در مراکز درمانی شناسایی شد. یافته های مدل سازی تفسیری- ساختاری جامع نشان داد که چهار بعد «سامانه پشتیبانی زنجیره تامین»، «مدیریت ریسک»، «مدیریت تامین کنندگان کالا»، «شیوه های مدیریت زنجیره تامین» در دسته مستقل و چهار بعد «راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین»، «راهبردهای استراتژیک زنجیره تامین»، «راهبردهای پشتیبانی- پاسخ دهی» و «تاب آوری زنجیره تامین» وابسته هستند. در ادامه، مدل طراحی شده به روش مدل سازی معادلات ساختاری و با نرم افزار اسمارت PLS تبیین و آزمون شد. یافته های مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که «مدیریت ریسک» بر«سامانه پشتیبانی زنجیره تامین» و «مدیریت تامین کنندگان»؛ «سامانه پشتیبانی زنجیره تامین» بر «مدیریت تامین کنندگان»؛ «مدیریت تامین کنندگان» بر «شیوه های مدیریت زنجیره تامین»؛ و «شیوه های مدیریت زنجیره تامین» بر «راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین»، « راهبردهای استراتژیک زنجیره تامین» و « راهبردهای پشتیبانی-پاسخ دهی» اثر مثبت و معنی داری دارند. نتایج حاکی از آن است که سطح بالاتری از مدیریت ریسک و سامانه پشتیبانی زنجیره تامین می تواند عملکرد تاب آوری زنجیره تامین مراکز درمانی را بهبود دهد و اهمیت راهبرد ها را برجسته کند.کلید واژگان: تاب آوری مراکز درمانی, رویکرد کیفی و کمی, مدل سازی ساختاری تفسیریThe present research has done to provide the assessing model for the resilience of the supply chain in medical centers. The research is (quantitative-qualitative) in terms of purpose and mixed in terms of the nature of the data. The method of information collection is Library studies and field data collection method through semi-structured interview tool in the qualitative part and questionnaire in the quantitative part. The research community in the qualitative part of the experts includes senior managers and supply chain managers of medical centers, who were selected by non-probability purposeful sampling method and theoretical snowball technique in the number of 8 people based on theoretical saturation criteria. The findings of the qualitative section with the Foundation's data method, which included causal, contextual, and intervening factors and the central phenomenon, and the factors were identified. In the quantitative section, 23 experts were selected to design the model. In the inferential statistics section, the statistical population was 336 people from the supply chain managers and experts of public hospitals in Tehran province, based on Cochran's formula, 184 people were selected by stratified random method based on the number of hospital employees to evaluate the model. Based on the fuzzy Delphi results, 33 components were identified for supply chain resilience in medical centers. The findings of the comprehensive interpretive-structural modeling showed that the four dimensions of "supply chain support system", "risk management", "management of goods suppliers", "methods of supply chain management" in the independent category and four dimensions of "supply chain resilience strategies" ", "strategic supply chain strategies", "support-response strategies" and "supply chain resilience" are related. In the following, the designed model was explained and tested using the structural equation modeling method and Smart PLS software. The results of structural equation modeling showed that "Risk Management" is related to "Supply Chain Support System" and "Supplier Management"; "Supply Chain Support System" on "Supplier Management"; "Supplier Management" on "Supply Chain Management Methods"; And "supply chain management methods" have a positive and significant effect on "supply chain resilience strategies", "strategic supply chain strategies" and "response-support strategies". The results indicate that a higher level of risk management and supply chain support system can improve the resilience performance of the supply chain of medical centers and highlight the importance of strategies.Keywords: Resilience of medical centers, qualitative, quantitative approach, interpretive structural modeling
-
دوسوتوانی سازمانی در حوزه گردشگری از مفاهیم جدید به شمار می رود و به توانایی بالقوه سازمان هایی در حوزه گردشگری اشاره دارد که به صورت موثر در مدیریت کسب وکار امروز و مقابله با تقاضای فردای درحال تغییر فعال هستند. سازمان دوسوتوان در حوزه گردشگری سازمانی است که نیازمند سازمان دهی برای استفاده از روش های اکتشاف و بهره برداری موفقیت آمیز است، به طوری که به تحقیق و توسعه در این حوزه می پردازد. هدف پژوهش حاضر طراحی مدل دوسوتوانی سازمانی در سازمان های علمی و فناورانه فعال حوزه گردشگری با توجه به تجاری سازی است. رویکرد تحقیق به صورت کیفی و روش تحقیق مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیان یا رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین (1997) است. به منظور گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش اشتراوس و کوربین (1997) و مدل پارادایمی بهره گرفته شده است. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با استفاده از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) و گلوله برفی (زنجیره ای) انجام شده که، بر مبنای آن، 16 مصاحبه با مدیران، اعضای هییت علمی و خبرگان جهاد دانشگاهی که در هر دو حوزه پژوهش و بهره برداری در سازمان های فعال حوزه گردشگری دارای تجربه وتخصص هستند، انجام شده است. نتایج تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی به ایجاد نظریه داده بنیان در حوزه دوسوتوانی سازمانی برای سازمان های علمی و فناورانه منجر شده که، بر مبنای آن، معماری فرایند های دوسوتوانی سازمانی مبتنی بر بهره گیری از هوشمندی متعهدانه، در کنار مهندسی پژوهش و بهره برداری فناورانه، به منزله عناصر محوری در طراحی مدل دوسوتوانی سازمانی در سازمان های علمی و فناورانه فعال حوزه گردشگری در راستای تجاری سازی معرفی شده اند.
کلید واژگان: دوسوتوانی سازمانی, دوسوتوانی در گردشگری, سازمان های علمی و فناورانه گردشگری, نظریه پردازی داده بنیادOrganizational ambidexterity in the field of tourism is one of the new concepts; it refers to the potential ability of organizations in the field of tourism that are active in managing today's business and dealing with the changing demand of tomorrow. A multi-skilled organization in the field of tourism is an organization that needs to be organized in order to use successful exploration and exploitation methods. As it deals with research and development in this field, the aim of the current research is to design a model of organizational ambidexterity in scientific and technological organizations active in the field of tourism in the direction of commercialization. The research approach is qualitative and the research method is based on data-based theorizing or the systematic approach of Strauss and Corbin. Semi-structured interviews were used to collect information in the current research, and Strauss and Corbin method was used to analyze the data. And the paradigm model has been used. Sampling was done by theoretical sampling and using targeted (judgmental) and snowball (chain) techniques, based on which 16 interviews were conducted with managers, faculty members, and ACECR experts in both fields of research and exploitation has taken place in active organizations in the field of tourism that have experience and expertise in the mentioned organization. the results of the analysis of the data obtained from the interviews during the process of open, central and selective coding led to the creation of a data-based theory in the field of organizational ambivalence for scientific and technological organizations, based on which the architecture of organizational ambivalence processes based on the use of Committed intelligence, along with research engineering and technological exploitation, have been introduced as central elements in the design of the organizational ambivalence model in scientific and technological organizations active in the field of tourism in the direction of commercialization.
Keywords: Organizational Ambidexterity, ambidexterity in tourism, Tourism scientific, technological organizations, Grounded theory -
در سال های اخیر مطالعات پیرامون پارادایم تولید اجتماعی و کاربردهای آن بعنوان یک پارادایم جدید تولیدی، توسعه یافته و منجر به تولید دانش متنوع و پراکنده ای در این زمینه شده است. شناخت زیر حوزه ها، موضوعات جدید و روند تحقیقاتی پارادایم تولید اجتماعی می تواند کمک شایانی به پژوهشگران این حوزه نماید. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و دسته بندی پژوهشهای حوزه تولید اجتماعی، شناخت زیر حوزه ها و دستیابی به دیدگاه منسجمی از روند تحقیقاتی آن صورت گرفته است. این پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل های کتاب سنجی، به بررسی حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی پرداخته است. داده های این پژوهش از 200 مقاله پایگاه داده اسکوپوس جمع آوری شده و بر روی آن ها تحلیل تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و زوج کتابشناختی انجام گرفته و بدین روش زیر حوزه ها و روند تحقیقاتی این حوزه شناسایی شده است.بر اساس یافته های این مطالعه، تحقیقات حوزه تولید اجتماعی در 5 خوشه دسته بندی شده و نیز مشخص شده است که در سال های اخیر موضوعاتی مانند رایانش ابری، تولید هوشمند، بلاک چین، اینترنت اشیا، سیستم های سایبری فیزیکی اجتماعی، سیستم های نوآوری، جامعه5.0 و دوقلوهای دیجیتال در پژوهشهای این حوزه بیشتر موردتوجه قرارگرفته اند. این تحقیق چارچوبی از مفاهیم و موضوعات اصلی مورد توجه در حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی ارایه می دهد که دیدگاهی جامع برای محققان این حوزه فراهم می سازد که می تواند یاری رسان آنان را در انتخاب مسیر تحقیقاتی شان باشد.
کلید واژگان: تولید اجتماعی, تحلیل کتاب سنجی, هم رخدادی کلمات کلیدی, زوج کتابشناختیIn recent years, studies on the paradigm of social Manufacturing and its applications have been developed as a new production paradigm and have led to the production of diverse and scattered knowledge in this field. Knowing the sub-fields, new topics and the research process of the social production paradigm can be of great help to researchers in this field. The current research has been carried out with the aim of identifying and categorizing research in the field of social Manufacturing, recognizing sub-fields and achieving a coherent view of its research process.This research has investigated the research field of social Manufacturing using bibliometric analysis. The data of this research was collected from 200 articles of the Scopus database and an analysis of the co-occurrence analysis of key words and bibliographic pairs was performed on them, and in this way the sub-fields and the research process of this field were identified.Based on the findings of this study, the research in the field of social Manufacturing has been categorized into 5 clusters and it has also been determined that in recent years, topics such as cloud computing, smart production, blockchain, Internet of Things, social physical cyber systems, innovation systems, society 5.0 and Digital twins have received more attention in research in this field. This research provides a framework of concepts and main topics of interest in the research field of social production, which provides a comprehensive perspective for researchers in this field that can help in choosing their research path.
Keywords: Social Manufacturing, bibliometric analysis, Bibliographi Coupling, Keyword co-occurrence -
رشد و توسعه روزافزون تکنولوژی های نوظهور هم زمان با ورود به انقلاب صنعتی چهارم با ویژگی های هوشمند و دیجیتال سبب تحولات بسیاری در شکل سنتی کسب وکارها گردیده و سازمان ها را ناگزیر از همسو شدن با این تغییرات جهت تداوم در بازار رقابتی نموده است. نقشه راه تکنولوژی از موثرترین رویکرد ها جهت همسو نمودن استراتژی های سازمان با برنامه ریزی در حوزه تکنولوژی است که از منظر استراتژیک و تلفیق آن با تکنولوژی های نوین انقلاب صنعتی چهارم، نقشه راه تکنولوژی انقلاب صنعتی چهارم سازمان ها را به سوی تکنولوژی های نوین هوشمند و دیجیتال در راستای تحقق اهداف سازمان و افزایش بهره وری در تولید رهنمون می گردد. در واقع نقشه راه تکنولوژی نوعی ابزار آینده نگاری تکنولوژی و برنامه ریزی استراتژیک در راستای بررسی ساختار مند از توسعه تکنولوژی و علومی است که تاثیرات بالایی بر رقابت صنایع و خلق ثروت و افزایش کیفیت زندگی دارد. این پژوهش درصدد تحلیل عوامل موثر هوشمند و دیجیتال انقلاب صنعتی چهارم با رویکرد مدیریت راهبردی در تدوین نقشه-راه تکنولوژی صنایع ساخت تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی می باشد. در همین راستا ابتدا با استفاده از ادبیات و مصاحبه با تعدادی از کارشناسان ذی ربط در صنایع ساخت تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی عوامل متعددی استخراج گردید و سپس به روش دلفی فازی عوامل نهایی شده و با استفاده از تکنیک TOPSIS رتبه بندی شدند. نتایج نمایانگر این است که معیار طراحی و تولید هوشمند بالاترین رتبه را داراست و همچنین مولفه تعریف و متعادل سازی سبد تحقیق و توسعه رتبه اول و مولفه ارزیابی تکنولوژی رتبه دوم و مولفه ارزیابی تغییرات بازار رتبه سوم را دارا می باشند.
کلید واژگان: نقشه راه تکنولوژی, نقشه راه تکنولوژی انقلاب صنعتی چهارم, تحول دیجیتال, هوشمند سازی, آینده نگاریhe technology roadmap is one of the most effective approaches to align the organization's strategies with planning in the field of technology, from a strategic point of view and its integration with the new technologies of the fourth industrial revolution, the technology roadmap of the fourth industrial revolution leads organizations to new smart and digital technologies in order to achieve the organization's goals. And it leads to increase in productivity in production. This research aims to analyze the effective smart and digital factors of the fourth industrial revolution with a strategic management approach in developing a technology roadmap for power equipment manufacturing and energy supply industries.This research aims to analyze the effective factors of the fourth industrial revolution on the development of a technology roadmap for power plant equipment manufacturing and energy supply industries.In this regard, first by using the literature and interviews with a number of relevant experts in the power plant equipment manufacturing and energy supply industries, several factors were extracted, and then the factors were finalized using the fuzzy Delphi method and ranked using the TOPSIS technique. The results show that the criterion of intelligent design and production has the highest rank, and the component of defining and balancing the research and development portfolio has the first rank, the technology evaluation component has the second rank, and the market changes evaluation component has the third rank.
Keywords: Technology roadmap, fourth industrial revolution technology roadmap, Digital Transformation, intelligentization, Foresight -
مقدمه و هدف پژوهش:
این مطالعه که جهت ارایه مدل هوشمندسازی سازمانی در راستای سیاست های کلی برنامه ششم توسعه در بانک ملت انجام شد، از منظر فلسفه پژوهش، تفسیری بوده و رویکرد آن، استقرایی می باشد و از منظر هدف، از نوع مطالعات کاربردی است که به روش آمیخته(کیفی وکمی) صورت می گیرد
روش پژوهش:
روش تحقیق توصیفی - پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی بوده وجامعه آماری در بخش کیفی خبرگان دانشگاهی و حوزه بانکداری هوشمند در بانک ملت بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع 13 مصاحبه شونده انتخاب شدند. در بخش کمی نیز از نظرات 335 نفر از کارکنان بانک ملت استان تهران بهره گرفته شد. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و روایی محتوایی آن توسط اساتید مدیریت دانشگاه و روایی پایایی آن باآزمون آلفای کرونباخ تایید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک مصاحبه و روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون های آماری و مدل اندازه گیری استفاده شد. نرم افزارهای مورد استفاده در آمار توصیفی و استنباطی SPSS و SmartPLS بودند
یافته هایافته ها نشان دادند هوشمندسازی سازمانی شامل چهار مولفه اصلاحات استراتژیک، توانمندی علمی، خدمت رسانی هوشمند و تحولات دیجیتالی می باشد. همچنین در اولویت بندی مولفه ها، تحولات دیجیتال در رتبه اول قرار گرفت.
نتیجه گیرینتایج نشان دادندموفقیت بانک ملت با هوشمندسازی و همچنین تحولات دیجیتال ارتباط مستقیم دارد.
کلید واژگان: هوشمندسازی, تحول دیجیتال, بانک ملتIntroduction and purposeThis study, which was conducted to present the organizational intelligence model in line with the general policies of the 6th Development Plan in Bank Mellat, from the perspective of the research philosophy, is interpretive and its approach is inductive, and from the perspective of the purpose, it is of the type of applied studies. which is done in a mixed method (qualitative and quantitative).
Methodthe descriptive-survey research method is practical in terms of purpose, and the statistical community in the qualitative department were university experts and smart banking experts in Bank Mellat, who were selected using the purposeful sampling method and the principle of saturation. 13 interviewees were selected. In the quantitative part, the opinions of 335 employees of Mellat Bank of Tehran province were used. Semi-structured interviews and researcher-made questionnaires were used to collect data. Its content validity was confirmed by university management professors and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha test. For data analysis, interview technique and thematic analysis method were used in the qualitative part, and statistical tests and measurement model were used in the quantitative part. The software used in descriptive and inferential statistics were SPSS and SmartPLS
FindingsThe findings showed that organizational intelligence includes four components of strategic reforms, scientific capability, intelligent service delivery and digital transformations. Also, in the prioritization of components, digital transformations were ranked first.
ConclusionThe results showed that Bank Mellat's success is directly related to smartness as well as digital developments.
Keywords: intelligentization, digital transformation, Mellat Bank -
امروزه صنایع هوافضای کشور با توجه به پیچیدگی محصول و کمبود منابع و همچنین جهت پاسخگویی به نیاز متنوع، کم تعداد و با کمترین هزینه و زمان نیروهای مسلح، نیازمند تشریک مساعی با یکدیگر هستند. ولیکن افزایش سطح عملکرد شراکت نیازمند قابلیت های مختلف است. بنابراین می توان گفت چگونگی توسعه قابلیت طراحی و توسعه محصول مشترک جهت ارتقا عملکرد شراکت یک مسیله در صنعت هوافضاست. این پژوهش از لحاظ هدف، بنیادی و از نظر روش ترکیبی و ماهیت در گام اول اکتشافی و در گام دوم پیمایشی است. در گام اول داده های مورد نیاز با مصاحبه از 15 خبره صنعت هوافضا و روش نظریه پردازی داده بنیاد به دست آمده است و در گام دوم برای اثبات الگو با استفاده از 170 پرسشنامه از الگو سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. الگوی نهایی شامل مقوله علی (تغییرات صحنه نبرد، پیچیدگی محصولات هوافضایی، کمبود منابع و پنجره مشترک دانش فنی)، مقوله محیطی (حمایت های دولتی، محیط رقابتی، قوانین و مقررات کسب و کار)، مقوله واسطه ای (حمایت مدیریت ارشد، سبک رهبری، میانجی ها، مدیران پروژه مشترک و عوامل فرهنگی)، مقوله راهبردی (اصلاح ساختار، اصلاح فرایندهای همکاری، اصلاح نظام یادگیری، توسعه فناوری اطلاعات، توسعه مدیریت دانش، ارتقا ظرفیت جذب شرکا، توسعه ساختار حکمرانی و حل اختلاف، آموزش و توانمندسازی کارکنان، اصلاح قواعد و مقررات شراکت، سازماندهی جلسات منظم بین شرکا و اشتراک گذاری منابع و دانش فنی) و مقوله پیامد (ارتقای توان دفاعی، نوآوری مستمر در محصول، ارتقای سطح دانش ملی و کاهش زمان و هزینه دستیابی) است.کلید واژگان: قابلیت, تشریک مساعی, طراحی و توسعه محصول مشترک, نظریه داده بنیادJournal of Strategic Management Studies of National Defense Studies, Volume:7 Issue: 26, 2023, PP 7 -40Today, the country's aerospace industry needs cooperation due to product complexity and lack of resources. However, increasing the level of performance of the partnership requires different capabilities. Therefore, it can be said that how to develop the ability to design and develop a joint product to improve the performance of the partnership is an issue in the aerospace industry. This research is exploratory in terms of fundamental purpose and in terms of compositional method and nature in the first step and survey in the second step. In the first step, the required data were obtained through interviews with 15 experts in the aerospace industry and the Foundation's data theorizing method. In the second step, structural equation modeling was used to prove the model using 170 questionnaires. The final model includes causal category (battle scene changes, product complexity, lack of resources and common window of technical knowledge), environmental category (government support, competitive environment, business rules), intermediate category (management support, leadership style, mediation, project managers). And cultural factors), strategic category (structure and processes of cooperation, learning system, information technology, knowledge management, capacity building of partners, governance structure and dispute resolution, training and empowerment, rules and regulations of partnership, organizing meetings between partners and sharing resources) And the category of outcome (upgrade defense capability, continuous innovation, upgrade national knowledge and reduce access time and cost).Keywords: capability, Collaboration, design, development of a joint product, grounded theory
-
توسعه گردشگری مجازی نشان دهنده دیجیتالی شدن تمام فرایندها و زنجیره های ارزش در صنعت گردشگری است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین عوامل موثر بر توسعه گردشگری مجازی با رویکرد آمیخته بوده است. روش تحقیق حاضر استراتژی کیفی مبتنی بر بهره گیری از استراتژی نظریه پردازی داده بنیاد و الگوی سیستمیک یا پارادایمی می باشد. در مرحله آزمون نیز توصیفی-پیمایشی بوده که مدل کیفی به دست آمده با روش های کمی آزمون شده است.ابزار گردآوری داده ها نیز مصاحبه و پرسشنامه می باشد که روایی آن به تایید خبرگان دانشگاهی و غیردانشگاهی که سابقه مشاوره به سازمان های حوزه گردشگری استان گیلان را داشته اند، رسیده است و پایایی آن نیز برای هر متغیر بیشتر از 0/7 بوده است. جامعه آماری (خبرگی) این تحقیق درمرحله کیفی شامل تعدادی از خبرگان صنعت گردشگری گیلان می باشد. تعداد نمونه ها در این تحقیق 12 نفر بوده است که با استفاده از 2 روش غیر احتمالی هدفمند (قضاوتی) و روش گلوله برفی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر در مرحله کمی، خبرگان صنعت گردشگری استان گیلان هستند که سابقه فعالیت در زمینه گردشگری و مباحث تکنولوژی و... را داشته اند که جزء جوامع نامحدود به شمار می آیند. طبق فرمول کوکران تعداد نمونه برابر با 384 می باشد. در مرحله کیفی، شناسایی عوامل موثر بر توسعه گردشگری مجازی انجام شده است. در این راستا با بهره گیری از نظریه پردازی داده بنیاد، 13 مقوله و 36 مفهوم بدست آمده است. تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق در مرحله کمی با توجه به تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری و بهره گیری از نرم افزار Lisrel نسخه 8/80 انجام شده است و نتایج مرحله کمی داده ها موید آن بوده است که ارزیابی متوازن گردشگری مجازی بر ارزش آفرینی و توسعه متوازن در استان گیلان تاثیر داشته است. مدیریت ساختار گردشگری مجازی بر توسعه عملکرد گردشگری مجازی، طراحی استراتژی مشتری مدارانه گردشگری مجازی بر ارزش آفرینی، طراحی استراتژی مشتری مدارانه گردشگری مجازی بر توسعه عملکرد گردشگری مجازی و طراحی استراتژی مشتری مدارانه گردشگری مجازی بر توسعه متوازن گردشگری مجازی در استان گیلان تاثیرگذار بوده است.
کلید واژگان: گردشگری مجازی, توسعه گردشگری مجازی, صنعت گردشگری مجازی ایران, رویکرد آمیخته, استان گیلانThe development of virtual tourism indicates the digitization of all processes and value sets in the tourism industry. The present study aimed to identify and explain the influential factors in the development of virtual tourism using a mixed-method approach. It was a qualitative strategy based on the utilization of data-driven theory and the paradigmatic model. In the testing phase, a descriptive-survey method was employed, wherein the derived qualitative model was tested using quantitative methods. In other words, the subject was elucidated through field studies and interviews. The data collection tools consisted of interviews and questionnaires, which were validated by university and non-university experts with prior consulting experience in tourism organizations within Guilan province. The reliability for each variable was higher than 0.7 The research population for the qualitative phase of the study consists of several experts in the tourism industry in Iran. The sample size was 12 individuals, and the sampling was conducted using two non-probability methods, namely purposive (judgmental) and snowball sampling. The research population for the quantitative phase included the experts in the tourism industry in Guilan province who have experience in tourism, technology, and related fields. These experts are considered part of the unlimited population. According to Cochran's formula, the required sample size for an unlimited population is 384. In the qualitative phase, the identification of factors influencing the development of virtual tourism was conducted. In this regard, by employing data-driven theory, 13 categories and 36 concepts were derived. The hypotheses of the study were analyzed in the quantitative stage using structural equation modeling analysis and the Lisrel software version 8.80. The results of the quantitative stage of the data have confirmed that the balanced evaluation of virtual tourism had an effect on value creation and balanced development in Gilan province. The management of virtual tourism structure on the development of virtual tourism performance, the design of customer-oriented strategy of virtual tourism on value creation, the design of customer-oriented strategy of virtual tourism on the development of virtual tourism performance, and the design of customer-oriented strategy of virtual tourism have been effective on the balanced development of virtual tourism in Guilan province.
Keywords: Virtual Tourism, Virtual Tourism Development, Iran Virtual Tourism Industry, Mixed Approach, Guilan Province -
سابقه و هدف
بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) یکی از مهمترین اصولی است که در هر فعالیتی اعم از فعالیت های صنعتی و خدماتی بایستی مورد توجه قرار گیرد. لذا، این مطالعه با هدف ارزیابی نقش بهداشت، ایمنی و محیط زیستی (HSE) در پارامترهای موثر بر رویکرد آینده نگاری فناوری در یک صنعت خودروسازی انجام شده است.
مواد و روش ها:
این مطالعه مبتنی بر فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) در یک صنعت خودروسازی و در سال 1399-1398 انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل کارشناسان، سرپرستان و مدیران در شرکت پارس خودرو بوده و نمونه مورد مطالعه 138 نفر بود. فرآیند اجرای این مطالعه شامل شناسایی پارامترهای موثر بر رویکرد آینده نگاری فناوری در صنعت خودرو از طریق یک مطالعه کتابخانه ای جامع و اجرای یک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی از طریق یک مطالعه میدانی و همچنین تحلیل نتایج با استفاده از منطق فازی بود.
یافته ها:
نتایج نشان داد همه پارامترهای فناوری نرم و فناوری سخت، عوامل سیاسی و اقتصادی، عوامل اجتماعی و HSE به طور معنی داری بر رویکرد آینده نگاری فناوری در صنعت خودرو موثر می باشد (0.001>p). وزن نهایی نرمال شده برای این شش پارامتر به ترتیب 0.378، 0.163، 0.280، 0.051، 0.098 و 0.031 بدست آمد. نرخ ناسازگاری مقایسه های انجام شده 0.09 بدست آمد.
نتیجه گیری:
نتایج مطالعه بیانگر این بود که عوامل فناوری نرم مهمترین عامل و عوامل HSE نیز به عنوان کم اهمیت ترین عامل موثر در انتقال فناوری و رویکرد آینده نگاری فناوری ارزیابی و برآورد شده اند.
کلید واژگان: بهداشت, ایمنی و محیط زیست (HSE), آینده نگاری, فناوری, صنعت خودروBackground and ObjectiveHealth, Safety, and Environment (HSE) is one of the most important principles that should be considered in any activity, including industrial and service activities. Therefore, this study aimed to evaluate the role of HSE in the parameters affecting the technology foresight approach in an automotive industry.
Materials and MethodsThis study was conducted based on the fuzzy analytic hierarchy process (FAHP) in an automotive industry from 2020 to 2021. The statistical population included experts, supervisors, and managers in Pars-Khodro Company (Tehran, Iran), and the study sample was 138 people. The process of conducting this study included identifying the parameters affecting the technology foresight approach in the automotive industry through a comprehensive library study and implementing FAHP through a field study.
ResultsThe results showed that all parameters of soft and hard technology, as well as political, economic, social, and HSE factors, significantly affected the technology foresight approach in the automotive industry (P<0.001). The final normalized weights for these six parameters were 0.378, 0.163, 0.280, 0.051, 0.098, and 0.031, respectively. The incompatibility rate of the comparisons was 0.09.
ConclusionThe findings indicated that soft technology is the most important factor and HSE factors are the least important one in technology transfer and foresight approach.
Keywords: Automotive Industry, Foresight, Health Safety, Environ-ment, Technology -
سابقه و هدف
این مطالعه با هدف شناسایی و تعیین پارامترهای بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE) موثر بر رایانش ابری در ارایه خدمات هوشمند در سیستم حمل ونقل ریلی طراحی و انجام شده است.
مواد و روش ها:
این مطالعه مقطعی مبتنی بر روش دلفی و نظرات خبرگان در سیستم حمل ونقل ریلی در سال 1399 انجام شده است. این مطالعه در پنج گام شامل بررسی جامع متون، شناسایی و ارایه پارامترهای HSE موثر بر رایانش ابری در ارایه خدمات هوشمند در سیستم حمل ونقل ریلی و سه دور دلفی اجرا شده است. در این مطالعه 16 متخصص در زمینه HSE و حمل ونقل ریلی شرکت کردند. شاخص پراکندگی ضریب تغییرات (CV) و میزان مطلوبیت هر پارامتر به ترتیب 20> درصد و ≥ 4 در نظر گرفته شد.
یافته ها:
بر اساس این مطالعه دلفی، 15 پارامتر مرتبط با HSE و تاثیرگذار بر فناوری رایانش ابری در ارایه خدمات هوشمند در سیستم حمل ونقل ریلی معرفی شدند. شاخص پراکندگی ضریب تغییرات 8.0 درصد برآورد شد. پارامترهای آینده پژوهی، وجود نیروی مناسب برای اشتغال و ابزارهای مدیریت منابع سرویس ابری بیشترین میزان مطلوبیت را داشتند (4.875).
نتیجه گیری:
نتایج مطالعه بیانگر این بود که کارکردها و چالش های HSE مرتبط با فناوری رایانش ابری در سیستم حمل ونقل ریلی می تواند برای تصمیم سازان در زمینه اثربخش کردن خدمات هوشمند در سیستم حمل ونقل ریلی و کاهش خطرات مرتبط با آن مفید باشد.
کلید واژگان: بهداشت, ایمنی و محیط زیست (HSE), رایانش ابری, روش دلفی, سیستم حمل ونقل ریلیBackground and ObjectiveThe present study was designed and conducted to identify and determine the parameters of health, safety, and environment (HSE) affecting cloud computing in providing intelligent services in the rail transportation system.
Materials and MethodsThis cross-sectional study was carried out based on the Delphi technique and expert opinions on the rail transportation system in 2020. This research was performed in five steps, including a comprehensive review of the related literature, identification, presentation of HSE parameters affecting cloud computing in providing intelligent services in the rail transportation system, and three Delphi rounds. Sixteen experts participated in the field of HSE and rail transportation. The coefficient of variation (CV) and desirability of each parameter were considered at < 20% and ≥ 4, respectively.
ResultsBased on this Delphi study, 15 parameters related to HSE and influential on cloud computing technology in the provision of intelligent services in the rail transportation system were introduced. Moreover, the CV index was estimated at 8.0%. The parameters of future research, the existence of a skilled workforce, and cloud service resource management tools had the highest degree of desirability (4.875).
ConclusionThe findings indicated that identifying functions and challenges of HSE regarding cloud computing technology in the rail transportation system could help decision-makers to improve effective services in the rail transportation system and reduce the associated risks.
Keywords: Cloud Computing, Delphi Technique, Health Safety, Environment (HSE), Rail Transport System -
صنعت فرش دستباف به سبب عوامل عدیده درونی و بیرونی با معضلات متعددی روبه رو شده است.استفاده از روش های علمی،مدون و از پیش برنامه ریزی شده که با مددجویی از آن ها بتوان تاثیرات این عوامل را از بین برده و یا کاهش داد،می تواند باعث رونق گیری این صنعت موثر بر فرهنگ،اقتصاد و زندگی اجتماعی باشد.یکی از این روش های علمی،ارایه مدل تکوین و توسعه محصول می باشد.مدل تکوین محصول به منظور حصول اطمینان از تحقق خواسته ها و رضایت مشتریان درقبال محصول و فرآیندهای مورد استفاده،افزایش کیفیت و کاهش ضایعات از فاز جمع آوری خواسته های مشتریان تا تولید و رسیدن محصول به دست مشتری نهایی و حتی نظارت بر خدمات پس از فروش وجمع آوری بازخورد،الگوها،استاندارد ها،رویه ها و روش ها و مراحلی ارایه می دهد. از سویی دیگر،فرآیند تولید و توسعه محصولات جدید به سبب افزایش مخاطره های جهانی،تغییر سریع نیاز و خواسته های مشتریان و افزایش ریسک پذیری دستخوش تغییر و تحولات بسیار گردیده است. به طوری که توجه به استراتژی های چابک سازی را در فرآیند های تولید مطرح ساخته است. هدف از این پژوهش ارایه مدل اختصاصی تکوین محصول برای صنعت فرش دستباف ایران با رویکرد چابکی می باشد.این پژوهش از لحاظ هدف،کاربردی و از نوع توصیفی-پیمایشی است. در این تحقیق ابتدا به وسیله مطالعات کتابخانه ای،به بررسی مدل های تکوین و توسعه محصول، خدمات و مدل های تولید چابک پرداخته و سپس با استفاده از آرای خبرگان و روش دلفی فازی به غربال شاخص های مستخرج از مدل های بررسی شده،پرداخته شده است،که حاصل این مهم رسیدن به 47 شاخص برگزیده از منظر خبرگان از بین 147 شاخص کلی است.در ادامه از آنجا که ماهیت تولید فرش دستباف با ماهیت تولید اغلب محصولات صنایع دیگر متفاوت می باشد،به دستیابی به شاخص های اختصاصی اقدام ورزیده شد.به همین منظور با استفاده از مصاحبه های پرسش باز و اشباع نظریه (گلوله برفی) اقدام به جمع آوری داده های تازه با انجام مصاحبه با خبرگان مبادرت ورزیده شد.این کار تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.در مرحله بعد با مددجویی از روش داده بنیاد به استخراج کد ها از میان متون مصاحبه های پرسش باز پرداخته شد.نتیجه این روش نیز دست یافتن به 31 شاخص تازه بود.در پایان نیز با استفاده از تلفیق شاخص های به دست آمده از هر دو روش به ارایه مدل اختصاصی این صنعت با استفاده از نرم افزار Atlas.ti نسخه 8 پرداخته شد.مدل به دست آمده شامل 8 بعد اصلی،7بعد فرعی و 47 زیر شاخص است.
کلید واژگان: تولید چابک, روش داده بنیاد, دلفی فازی, فرش دستباف ایران, مدل تکوین محصولThe hand-woven carpet industry has faced many challenges due to internal and external factors. The use of scientific and pre-planned methods through which the impacts of these factors can be mitigated or eliminated can lead to the prosperity of this influential industry on culture, economy, and social life. Presenting a model for product development is one of these scientific methods. The product development model is used to ensure the realization of customers' demands and satisfaction regarding the product and procedures, increase quality and reduce the wastage from the phase of collecting customers' requirements to the production phase and delivery of the product to the end-user, and even supervision over after-sales services and collection of the feedback, patterns, standards, procedures, and methods. On the other hand, the process of development and production of the new products has undergone great changes due to the increase in global risks, the fast changes in customers' needs and wants, and the increased risk-taking, which has focused the attention on agility strategies in production procedures. The present study seeks to present an exclusive product development model for the Iranian hand-woven carpet industry adopting an agility approach. The study first conducts desk research to investigate goods and service development models and agile production models and proceeds to filter the indicators extracted from the studied models using expert opinions and fuzzy Delphi technique, the result of which is the compilation of 47 indicators selected by the experts out of the 147 total indicators. Afterward, measures were taken to achieve specific indicators since hand-woven carpet production is different from most other industries in nature. For this purpose, open-ended interviews and theoretical saturation (snowball technique) were used to collect new data through interviews with experts. The interviews continued to the point of theoretical saturation. In the next stage, the grounded method was used to extract codes from the open-ended interview transcripts, the result of which was the compilation of 31 new indicators. Eventually, the indicators obtained from the two methods were integrated and the exclusive model for this industry was developed using the Atlas. ti v.8 software. The final model is made up of eight main dimensions, seven sub-dimensions, and 47 sub-indicators.
Keywords: Agile manufacturing, Grounded theory methodology, fuzzy Delphi, hand-made Iranian carpet, Product development model -
روند روبه رشد فناوری در دنیای معاصر موجب تغییرات چشم گیری در زندگی و شیوه مشاغل و فناوری های دیجیتال گردیده است. تحولات حاصل از پیدایش صنعت 4.0، سبب حرکت سریع به سوی فناوری های مدرن هوشمند و دیجیتال شده است. از ابزارهای مدرن جهت برنامه ریزی و مدیریت فناوری در سازمان نقشه راه فناوری است که با تحلیل های محیطی و ردیابی های فناوری به صنایع گوناگون جهت آینده نگری یاری می رساند و با رصد نیازهای مشتریان، فناوری های مناسب ارایه می نماید. نقشه راه فناوری سازمان ها را مجهز به سیستم های تولید هوشمند و دیجیتال می نماید. هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر نقشه راه فناوری صنعت 4.0 در صنایع تجهیزات نیروگاهی و تامین انرژی می باشد. در این پژوهش با مطالعه ادبیات موضوع و اخذ نظر خبرگان و استفاده از ابزار دلفی فازی، 14 عامل و 46 زیر عامل در قالب 6 بعد شناسایی گردید. نتایج حاصله عوامل موثر بر مدل نقشه راه فناوری صنعت 4.0 را معرفی نموده که به وسیله فرایند تحلیل شبکه ای فازی اولویت بندی گردیده است. نتایج FANP نشانگر این است که بالاترین وزن را زیر عامل طراحی و تولید هوشمند داراست و همچنین عامل پیشران های تکنولوژیک دارای رتبه اول و عامل زیرساخت های نرم و سخت در رتبه دوم و عامل پیشران های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی در رتبه سوم می باشند.کلید واژگان: تحول دیجیتال, صنعت 4.0, نقشه راه فناوری, نقشه راه فناوری صنعت4.0, فناوری هوشمند, FANPThe growing trend of technology in the contemporary world has led to dramatic changes in the life and the method of businesses and digital technologies. Developments resulting from the genesis of industry 4.0, has led to a rapid move towards modern intelligent and digital technologies. One of the modern tools for planning and managing technology in the organization is the technology roadmap, which helps various industries for foresight with environmental analysis and technology tracking, and provides appropriate technologies by monitoring the needs of customers. The technology roadmap equips organizations with intelligent and digital production systems. The purpose of this research is to identify and prioritize the factors affecting Industry 4.0 Technology Roadmap in power plant equipment and energy supply industries. In this research, by studying the literature and obtaining the opinion of experts and using phase Delphi tools, 14 components in the form of 6 dimensions were identified. The results have introduced46 variables affecting the industry 4.0 technology roadmap model, which has been prioritized by phase network analysis process. The results of FANP show that the highest weight is belonging to the variable of intelligent design and production, and also the component of technological drivers is in the first place, the component of soft and hard infrastructure is in the second place, and the component of economic, political and social drivers is in the third placeKeywords: Digital transformation, Industry 4.0, Technology roadmap, Industry 4.0 technology roadmap, Smart technology
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.