به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

فاطمه منتظری

  • فاطمه منتظری*، محمد حسینی سورکی

    بررسی و تبیین «شان اخلاقی حیوان»، یکی از مباحث مهم و چالش بر انگیز در حوزه اخلاق کاربردی است که به واسطه آثار و اثرگذاری مستقیم آن در زیست و زندگی بشری، اهمیتی ویژه دارد. در باب «شان اخلاقی/ moral status» معیارها و ملاک های مختلف و متفاوتی ارائه شده و برخی فیلسوفان، با تاکید بر این نکته که برخورداری از قوه عاقله، درک کلیات و آگاهی و به طور خاص، خودآگاهی، مقدمه و شرط برخورداری از «شان اخلاقی» است، تنها برای انسانها ارزش ذاتی و «شان اخلاقی» قائل شده اند. در تقابل با این نظریه و نوع نگاه، پیتر سینگر - فیلسوف فایده گرای معاصر- ضمن نقد و طرد نگرش انسان محورانه، دیدگاه های سنتی در باب معیار شان اخلاقی، را به چالش کشیده و با نگاهی ابداعی و انتقادی، «احساس درد و رنج» را به عنوان معیار درست و دقیق «شان اخلاقی» معرفی کرده است. در این مقاله پس از اشاره ای گذرا به اهم دیدگاه ها در باب «شان اخلاقی»، معیار جدید و جنجال برانگیز پیتر سینگر در باب شان اخلاقی حیوان، طرح و تبیین شده و ضمن تحلیل پیش فرض ها و ادعاهای سینگر، رویکرد و مدعیات او در این زمینه ارزیابی و نقد شده است. پوشیده نیست که پذیرش معیار پیشنهادی پیتر سینگر و قبول «شان اخلاقی حیوانات»، تجدید نظر در رابطه «انسان با حیوان»، پرهیز از ابزارانگاری و تلاش برای پایان بخشیدن به چرخه زجر و ظلم غیر ضروری به حیوانات را به وظیفه ای اخلاقی بدل می سازد.

    کلید واژگان: شان اخلاقی, شان اخلاقی حیوان, پیتر سینگر, انسان محوری, گونه پرستی
    Fatemeh Montazeri *, Mohammad Hoseini Souraki

    The examination and clarification of the "moral status of animals" is one of the important and challenging topics in applied ethics, given its direct impact on human life and the environment. The concept of "moral status" has been presented with various criteria and standards, and some philosophers have emphasized that possessing rationality, general understanding, awareness, and particularly self-awareness are prerequisites for having "moral status," thus assigning inherent value and "moral status" exclusively to humans. In contrast to this perspective, Peter Singer, a contemporary utilitarian philosopher, criticizes the anthropocentric view and challenges traditional views on the criterion of moral status, introducing "pain and suffering" as a valid and precise criterion for "moral status" through an innovative and critical approach. This article briefly mentions the main perspectives on "moral status," presents Peter Singer's new and controversial criterion regarding the moral status of animals, and evaluates and critiques his assumptions and claims in this regard. It is evident that accepting Singer's proposed criterion and acknowledging the "moral status of animals" leads to a reconsideration of the relationship between humans and animals, refraining from instrumentalism, and striving to end the cycle of unnecessary suffering and cruelty towards animals, which becomes an ethical obligation.

    Keywords: Animal Ethics, Moral Status Of Animals, Peter Singer, Anthropocentrism, Speciesism
  • فاطمه منتظری، مسعود تجملیان، الهام السادات حسینی، سید مهدی حسینی*

    سقط مکرر حاملگی (RPL) حدود 2 تا 3 درصد از زنانی را که قصد باردار شدن دارند، تحت تاثیر قرار می دهد. در حالی که برخی از عوامل موثر در RPL شناسایی شده اند، علت تقریبا نیمی از موارد ناشناخته باقی مانده است. عوامل ایمونولوژیک به عنوان یکی از علل بالقوه چنین سقط های جنینی مطرح شده است. با این حال، ردیابی عوامل مشترک منجر به RPL دشوار است زیرا هویت ژنومی فردی جنین های سقط شده در یک خانواده مانند سایر خواهران و برادران متفاوت است. عوامل ایمنی دخیل در پاتوژنز سقط جنین عموما ناشی از عملکرد دو عامل است: سیستم ایمنی مادر که به پس زمینه ژنومیک او نسبت داده می شود، و یا منشا جنینی دارند که پس زمینه ژنومی مادر و پدر که ژنوم جنین را تشکیل می دهند، در ایجاد آن دخیل می باشد.

    کلید واژگان: سقط مکرر حاملگی, عوامل ایمونولوژیک, عوامل ژنومی, رابط جنینی-مادری
    Fateme Montazeri, Masoud Tajamolian, Elham Sadat Hosseini, Seyed Mehdi Hoseini*

    Recurrent pregnancy loss (RPL), which is also known as repeated miscarriage, affects around 2-3% of women who are trying to conceive. While some factors contributing to RPL have been identified, the cause of almost half of all cases remains unknown. Immunological factors have been proposed as one of the potential causes of such miscarriages. However, it is hard to track the common factors leading to RPL since the individual genomic identity of aborted fetuses is different in a family like other siblings. The immunological factors involved in the pathogenesis of miscarriage generally result from either the function of the maternal immune system attributable to her genomic background or the fetal origination established by both maternal and paternal genomic backgrounds that constitute the fetal genome.

    Keywords: Fetal-maternal interface, Genomic factors, Immunologic factors, Recurrent pregnancy loss
  • فاطمه منتظری*، رضا تمرتاش

    امروزه با افزایش معضلات و بحران های محیط زیستی، باعث شده تا اهمیت بحث و تحقیق در مورد مسایل محیط زیست افزایش یابد. تغییراتی که با رفتار انسان ها در محیط زیست رخ می دهد، می تواند باعث تخریب محیط شود. برای جلوگیری از تخریب محیط زیست باید رفتار انسان ها به سمت وسوی ابعاد محیط زیست گرایانه تغییر کند. دستیابی به تغییرات رفتاری در ارتباط با محیط زیست، نیازمند شناخت نگرش افراد نسبت به آن است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر رفتار محیط دوستانه گردشگران در منطقه ییلاقی سرخ آباد سوادکوه می باشد. روش پژوهش توصیفی پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی آن با بهره گیری ازنظر اساتید و کارشناسان مربوطه و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ تایید شد. جامعه آماری پژوهش شامل 110 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران، 86 نفر از گردشگران به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 و نرم افزار Smart PLS انجام گرفت. نتایج حاصل از همبستگی متغیرهای دانش، نگرش و درک نشان داد که بین درک محیط زیستی و رفتار محیط زیستی گردشگران رابطه مثبت معنادار وجود دارد (p≤0/01). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام حاکی از این است که رفتار محیط زیستی ارتباط معنی داری در سطح پنج درصد با متغیر درک دارد. مطابق یافته های مدل سازی معادلات ساختاری، متغیر درک، نگرش و دانش محیط زیستی بر متغیر رفتار تاثیر می گذارند. به عبارتی باید بیان داشت در بین عامل های اثرگذار بر بروز رفتارهای محیط زیستی، درک محیط زیستی گردشگران اثر بالاتری بر رفتارهای آنان داشته است.

    کلید واژگان: دانش محیط زیستی, نگرش محیط زیستی, درک محیط زیستی, مدلسازی, معادلات ساختاری
    Fatemeh Montazeri *, Reza Tamartash

    Today, with the increase of environmental problems and crises, it has increased the importance of discussion and research on environmental issues. Changes that occur in human behavior in the environment can cause environmental degradation. To prevent the destruction of the environment, human behavior must change to Eco-friendly behavior. Achieving behavioral change requires understanding people's attitudes toward the environment. The purpose of this study is to investigate the factors affecting the tourists’ environmentally friendly behavior in Sorkhabad Savadkuh rangelands. The research method was descriptive-survey and the data collection tool was a questionnaire whose validity was confirmed by the views of professors and relevant experts and its reliability was confirmed by Cronbach's alpha test. Using Cochran's random method and statistics, 86 tourists were selected as the sample. Data analysis was performed using SPSS22 software and Smart PLS software. The results obtained from calculating the correlation coefficient indicate significant positive relationship between environmental perception and environmental behavior of tourists. The results of stepwise regression analysis showed that the environmental impact variable (0.444) had the greatest effect on the environmental behavior variable. In other words, a higher level of has led to more responsible environmental behavior among tourists in that area. According to the structural equation modeling findings, the variables of perception, attitude and environmental knowledge affect the environmental behavior variable with coefficients of 0.768, 0.031 and 0.210, respectively.

    Keywords: Environmental knowledge, environmental attitude, Environmental Perception, structural, equation modeling
  • سید مهدی حسینی، محمدحسن شیخها، محمد صامت، الهام سادات حسینی، فاطمه منتظری*
    مقدمه

    در طی 20 سال گذشته، هفت کرونا ویروس بیماری های تنفسی کم و بیش شدیدی را در انسان پدید آورده اند. از جمله مهم ترین آن ها، ویروس سارس و کرونا ویروس مشابهی که از سال 2019 پاندمی موسوم به کووید-19 را ایجاد کرده است، متعلق به رده b از بتاکرونا ویروس ها به نام Sarbecovirus هستند. این ویروس به واسطه نوعی ساختار گل میخی به گیرنده ACE2 (angiotensin converting enzyme 2) در سطح سلول های میزبان متصل می شوند. این گیرنده با فعالیت آنزیمی پروتیازی، یکی از پروتیین های شبه-ACE است که نقش مهمی در تنظیم سامانه رنین-آنژیوتانسین-آلدوسترون ایفا می کنند. اغلب اختلال در عملکرد پروتیازی ACE2 پس از عفونت ویروسی منجر به اختلال در عملکرد مسیر (سامانه رنین- آنژیوتانسین-آلدوسترون) RAAS شده و در نتیجه با تاثیری که بر فشار خون اعمال می کند، باعث برهم خوردن تعادل مایعات و الکترولیت ها در بدن می شود، فرآیندی که پیامد آن افزایش التهاب و نفوذپذیری عروق در مجاری هوایی است. علاوه براین، انتشار گسترده سایتوکین ها توسط سیستم ایمنی بدن در پاسخ به عفونت ویروسی و/یا عفونت های ثانویه می تواند منجر به طوفان سایتوکینی و علایم سپسیس شود. در این موارد، التهاب کنترل نشده آسیب های چند اندامی را ایجاد می کند که منجر به نارسایی اندام ها، به ویژه سامانه قلبی-عروقی، کبدی و کلیوی می شود.

    نتیجه گیری

    علی رغم یافته های مربوط به سازوکار این بیماری، هنوز داروی مشخصی برای درمان اختصاصی بیماری کووید-19 وجود ندارد. از این رو، دستیابی به استراتژی های درمانی مناسب جهت مقابله با این عفونت، نیازمند درک جامعی از چگونگی عملکرد ویروس در حمله به میزبان در طی دوره عفونت و استفاده از این دانش برای تولید داروهای جدید و استفاده مجدد از داروهای موجود است.

    کلید واژگان: آنزیم مبدل آنژیوتانسین, کرونا ویروس, بیماری کووید-19, سندرم تنفسی حاد شدید
    Seyed Mehdi Hoseini, Mohammad Hasan Sheikhha, Mohammad Samet, Elham Sadat Hoseini, Fateme Montazeri*
    Introduction

    Over the past 20 years, seven coronaviruses have caused more or less severe respiratory diseases in humans. Among these, the most important ones are SARS-CoV and the coronavirus, a similar virus that has created a pandemic called Covid-19 since 2019, belonging to the b-category of beta-coronaviruses called Sarbecovirus.This virus is due to a kind of spike-like structure to the ACE2 receptor (angiotensin converting enzyme 2) bind to the surface of host cells. Often, dysfunction of ACE2 protease after viral infection leads to dysfunction of the RAAS (renin-angiotensin-aldosterone) pathway and, as a result, by affecting blood pressure, it upsets the balance of fluids and electrolytes in the body, a process that results in increased inflammation and permeability of arteries in the airways. Furthermore, the widespread release of cytokines by the immune cells in response to viral and/or secondary infections can lead to cytokine storms along with symptoms of sepsis. In these cases, uncontrolled inflammation causes multiple organ damage that leads to organ failure, particularly in cardiovascular, hepatic, and renal systems.

    Conclusion

    Despite the findings of the pathogenic mechanism of SARS-CoV-2, there is still no specific drug to treat COVID-19. Therefore, achieving proper therapeutic strategies against COVID-19 requires a comprehensive understanding of its pathogenesis in the host for developing new drugs and/or using approved drugs.

    Keywords: Angiotensin-converting enzyme, Coronavirus, COVID-19 infection, Severe acute respiratory syndrome, SARS-CoV-2
  • مهسا نصراصفهانی، سید مهدی کلانتر، فاطمه منتظری، محیا رجبی، فاطمه دانشمند*
    مقدمه

    ناباروری، عدم باروری بعد از یک سال مقاربت بدون استفاده از وسایل جلوگیری است. ناباروری در گذشته عمدتا مشکل زنانه بود اما با مشخص شدن نقش فاکتورهای مردانه، درصد قابل توجهی از ناباروری ها به نواقص اسپرم اختصاص یافت.

    روش بررسی

    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی از نمونه های اسپرم،30 مرد نابارور مبتلا به الیگوتراتواسپرمی به عنوان گروه مورد و30 مرد بارور بدون سابقه ناباروری و دارای اسپرم نرمال به عنوان گروه شاهد، همه افراد بیمار و شاهد در محدوده سنی 20 تا 49 سال، که برای درمان ناباروری به پژوهشکده علوم تولید مثل یزد مراجعه کرده بودند، به منظور بررسی کروموزوم های 18، Xو Y با استفاده از تکنیک  FISHانجام گرفت. نتایج با نرم افزار SPSS version 16 و تست های آماری T-TEST وChi-Square Tests  برای تجزیه و تحلیل آماری و ضریب همبستگی R پیرسون به منظور سنجش ارتباط بین متغیرها و سطح آماری 0/05 >  Pدر نظر گرفته شد.

    نتایج

    اختلالات مشاهده شده در مردان نابارور الیگوتراتواسپرمی در ارتباط با گروه کنترل و بین اختلالات کروموزومی، شمارش، مورفولوژی اسپرم (01/0>P) و مدت زمان ناباروری (01/0>P) ارتباط معناداری وجود داشت. هم چنین، بررسی اختلالات کروموزومی با سن افراد عدم وجود همبستگی بود ولی نرخ اختلالات کروموزومی در گروه سنی 49-40 سال به 50% افزایش یافته، که بالاترین میزان در بین گروه های سنی داشته است و قطعا نیاز به بررسی در جامعه آماری بزرگتری دارد.

    نتیجه گیری

    بیماران مبتلا به OT ممکن است در معرض خطر افزایش تولد نوزادان آنیوپلوییدی باشند که پیشنهاد به بررسی آنیوپلوییدی های کروموزومی توسط تکنیک های مولکولار سیتوژنتیک مانند  FISH می گردد.

    کلید واژگان: ناباروری مردان, اختلالات کروموزومی, الیگوتراتواسپرمی, تکنیک FISH
    Mahsa Nasr Esfahani, Seyed Mehdi Kalantar, Fatemeh Montazri, Mahya Rajabi, Fatemeh Daneshmand*
    Introduction

    Not being to get pregnant, after one year of unprotected sex is called infertility. In the post, infertility was mainly a female problem, but the role of male factors in infertility has denotation, although a greater percentage of this infertility is related to the deficiencies of semen.

    Methods

    This case-control study was performed on sperm samples from 30 infertile oligoteratozoospermia (OT) patients as case group and 30 fertile and normosperm as controls, all the patients and controls between the ages of 20-49 years, who were referred to the Yazd Infertility Center for the treatment of infertility, were used to check the chromosomes 18, X and Y using the FISH technique. The results were considered using SPSS version 16 software and statistical tests T-TEST and Chi-Square Tests for statistical analysis and Pearson R correlation coefficient to measure the relationship between variables and statistical level P <0.05.

    Results

    Disorders were observed in infertile oligoteratozoospermia men who were significantly related to the control group and between the chromosomal abnormalities, sperm counts and morphology )P<0/01) and there was also significant difference in correlation between chromosomal abnormalities and duration of infertility  (P<0/01). In addition, there was no correlation between chromosomal abnormalities and age, but the rate of chromosomal abnormalities in the age group of 40-49 years increased to 50%, which has the highest rate among age groups and definitely needs to be examined in a larger statistical population.

    Conclusion

    This finding suggest that patients with OT may be at an increased risk of producing aneuploid offspring. Considering the chromosomal aneuploidy is recommended by cytogenetic molecular techniques.

    Keywords: Male infertility, Abnormalities chromosomes, FISH
  • محیا رجبی، سید محسن میراسماعیلی، فاطمه منتظری، مهسا نصراصفهانی، سید جلال ضیایی، سید مهدی کلانتر*
    مقدمه

    اختلال نورولوژی صرع، که با داروهایی مانند سدیم والپرات (یکی از اولویت‌های درمانی بیماران مبتلا به صرع) کنترل می‌شود. سندرم تخمدان پلی سیستیک (PCOS) یکی از عارضه‌های مصرف والپروات سدیم است. بیماران مبتلا به PCOs به طور مزمن تخمک‌گذاری نمی‌کنند، در نتیجه با عوارض جدی شامل: هیپرپلازی آندومتر به صورت آتیپیک و تیپیک، افزایش خطرکارسینوم آندومتر، دیابت شیرین و کاهش نرخ باروری رو‌به‌رو هستند. این مطالعه، مطابق با بررسی‌های بیوانفورماتیکی و مطالعات دیگرمبنی بر ارتباط 222-miRNA با ژن‌های دخیل درPCOs و هایپرآندروژنیسم، برای ارزیابی رابطه ابتلا به PCOsدر بیماران تحت درمان با سدیم والپرات با مقایسه هم زمان فاکتور Anti-Mullerian Hormone و مارکر 222-miRNA در بازه‌های زمانی خاصی طراحی شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه موردی-شاهدی، 33زن مبتلا به صرع قبل و بعد از مصرف دارو با توجه به معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. پس از خون‌گیری، پلاسمای آن‌ها جدا شد. مطابق دستورالعمل کیت، Total RNA استخراج و سنتز cDNA صورت گرفت و با تکنیک RT-qPCR بیان 222-miRNA ارزیابی و تحلیل آماری توسط نرم‌افزار16 version SPSS، آزمون‌های T-test و Anova انجام شد.

    نتایج

    نتایج، بیانگر تفاوت معنادار (p<0/01) میانگین بیان 222-miRNA وAMH در افراد بیمار قبل از درمان نسبت به 3ماه بعد از درمان می‌باشد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که افزایش AMH با کاهش بیان 222-miRNA ارتباط مستقیم دارد p<0/01)).

    نتیجه‌گیری

    مطابق با نتایج مطالعه حاضر می توان جهت کنترل بهتر عوارض احتمالی دارو، احتمالا تعویض به موقع دارو و هم‌چنین تشخیص زود هنگام PCOs (علایم شبه PCOs)، از ارزیابی تغییرات بیان 222-miRNA هم زمان با سنجش AMHاستفاده کرد.

    کلید واژگان: صرع, سدیم والپرات, mir-222, PCOs, AMH
    Mahya Rajabi, Seyed Mohsen Miresmaili, Fatemeh Montazri, Mahsa Nasresfahani, Seyed Jalal Zieai, Seyed Mehdi Kalantar*
    Introduction

    Epileptic neurological disorder, which is controlled with medications such as sodium valproate (one of the treatment priorities for the patients with epilepsy). Polycystic ovary syndrome (PCOS) is one of complication of sodium valproate. Ovulation in PCOs Patients is disrupted, resulting in serious complications, including endometrial hyperplasia with typical and atypical forms, increased the risk of endometrial endometrial cancer, diabetes mellitus, and decreased fertility rates. This study, in accordance with bioinformatics studies and other studies based on the association of miRNA-222 with genes involved in PCOs and hyperandrogenism, was designed to evaluate the association of PCOs in the patients treated with sodium valproate by simultaneously comparing the AMH factor and miRNA-222 marker at specific time periods.

    Methods

    In this case-control study, 33 women with epilepsy before and after use the drug were selected based on inclusion and exclusion criteria. After blood sampling, their plasma was isolated. According to the instructions of the Total RNA extracted kit , cDNA synthesized and miRNA-222 expression was evaluated by RT-qPCR technique and statistical analysis was performed by SPSS 23 software, T-test and ANOVA tests.

    Results

    The results of statistical tests such as T-test and ANOVA test (done with SPSS software) which showed a significant difference (p<0/01) between the mean expression of mir-222 and AMH in the patients before treatment compared to 3 month after treatment. The results of Pearson correlation test showed that the increase in AMH is directly related to the decrease in miRNA-222 expression (p<0/01).

    Conclusion

    According to the results of the present study, in order to better control the possible side effects of the drug and possibly timely drug change and early diagnosis of PCOs (PCOs-like symptoms), evaluation of miRNA-222 expression changes can be used at the same time with AMH assay.

    Keywords: Epilepsy, Sodium valproate, miRNA-222, PCOs, AMH
  • فاطمه منتظری*، رضا تمرتاش، محمدرضا طاطیان، قدرت الله حیدری

    برخی از مشکلات محیط زیستی هر منظقه ای متاثر از رفتارهای گردشگران می باشد و برای رفع این مشکلات نیاز است عوامل تاثیرگذار بر رفتار محیط زیستی شناسایی شوند. در این راستا تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین متغیرهای دانش، نگرش و درک با متغیر رفتار محیط زیستی در منطقه گردشگری میانکاله بهشهر پرداخته است. روش پژوهش پیمایشی بوده و ابزار جمع آوری اطلاعات بصورت پرسشنامه می باشد. سوالات پرسشنامه بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت طراحی شده اند و که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد. جامعه آماری منطقه میانکاله شامل 340 نفر بازدیدکننده بوده است که با استفاده از فرمول کوکران ، حجم نمونه 181 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Smart-PLS و SPSS صورت گرفت. یافته های حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که بین متغیرهای مستقل دانش، نگرش و درک با متغیر وابسته رفتار محیط زیستی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. متغیر درک با ضریب مسیر 814/0 بر رفتار محیط زیستی بیشترین تاثیر مستقیم را داشته و ضریب مسیر دو متغیر نگرش و دانش به ترتیب 329/0 و 467/0 بدست آمد. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین دانش، نگرش و درک محیط زیستی با رفتار محیط زیستی همبستگی مثبت و معنی دار وجود دارد که در بین سه متغیر مورد بررسی درک با ضریب همبستگی 455/0 بیشترین همبستگی را با رفتار محیط زیستی دارا می باشد. ضریب همبستگی برای دو متغیر دانش و نگرش به ترتیب 209/0 و 237/0 گزارش شده است. در یک نتیجه کلی می توان گفت متغیرهای بررسی شده، رفتارهای مسوولانه محیط زیستی را تقویت می کنند و مسئولیت در قبال محیط زیست را ترویج می دهند.

    کلید واژگان: دانش محیط زیستی, نگرش محیط زیستی, درک محیط زیستی, مدلسازی معادلات ساختاری, نرم افزار Smart-PLS
    Fatemeh Montazeri *, Reza Tamartash, Mohamadreza Tatian, Ghodratollah Heydari

    Some of the environmental problems in each region are affected by the tourist’s behaviors, and to solve these problems, it is necessary to identify the factors that affect the environmental behavior. In this regard, the present study investigates the relationship between the variables of knowledge, attitude and perception with the variable of environmental behavior in the Miankaleh area of Behshahr. The research method is survey and the data collection tool is a questionnaire. The questionnaire questions were designed based on the Likert scale of five options and its reliability was calculated through Cronbach's alpha test. The statistical population of Miankaleh region included 340 visitors, which was determined using Cochran formula, the sample size was 181 people. Data analysis was performed using Smart-PLS and SPSS software. Findings from structural equation modeling in Miankaleh region showed that there is a positive and significant relationship between the independent variables of knowledge, attitude and perception with the dependent variable of environmental behavior. Perception variable with a path coefficient of 0.814 had the most direct effect on environmental behavior and the path coefficient of two variables of attitude and knowledge were 0.329 and 0.467, respectively. The results of correlation test showed that there is a positive and significant correlation between environmental knowledge, attitude and perception with environmental behavior, which among the three variables studied, perception with a correlation coefficient of 0.455 has the highest correlation with environmental behavior. For two variables, knowledge and attitude were obtained with a correlation coefficient of 0.209 and 0.237, respectively. In general, it can be said that the studied variables reinforce environmentally responsible behaviors and promote responsibility towards the environment.

    Keywords: Environmental knowledge, Environmental Attitude, environmental perception, Structural Equation Modeling, Smart PLS
  • سید مهدی حسینی، مریم مقدم متین، احمدرضا بهرامی، فاطمه منتظری، سید مهدی کلانتر*
    مقدمه

    مایع آمنیوتیک حاوی مخلوطی از انواع مختلف سلولی است که از پوست، دستگاه تنفسی، دستگاه گوارش و دستگاه تناسلی جنین و هم چنین غشای آمنیون اطراف آن منشا گرفته اند. با توجه به تشکیل مایع آمنیوتیک پیش از فرآیند گاسترولاسیون، بسیاری از سلول های موجود در جمعیت ناهمگن آمنیوسیت ها سازوکارهای مربوط به تعیین دودمان را طی نکرده اند. بنابراین سلول های بنیادی مزانشیمی مایع آمنیوتیک یا AF-MSCs (amniotic fluid-derived mesenchymal stem cells) ممکن است با دسته جدیدی از سلول های بنیادی با خواص پلاستیسیتی بینابین سلول های بنیادی پرتوان و بالغ مطابقت داشته باشند. در مقایسه با سلول های بنیادی مزانشیمی (MSCs) از منابع دیگر، مانند مغز استخوان، AF-MSC ویژگی های بهتری جهت کاربردهای بالینی دارند، از قبیل تمایز به سلول های مشتق از هر سه لایه زایا، پتانسیل کلون زایی بالا، توانایی تشکیل اجسام جنینی، بیان نشانگرهای پرتوانی، ظرفیت خود نوزایی بالا (بیش از 250 مضاعف شدگی جمعیت) همراه با حفظ کاریوتیپ طبیعی در پاساژهای متعدد، عدم کاهش طول تلومر به علت تداوم فعالیت تلومرازی و به ویژه عدم تومورزایی، ایمنی زایی اندک و هم چنین خواص ضدالتهابی و تعدیل کننده ایمنی.

    نتیجه گیری

    چنین ویژگی هایی AF-MSC را جهت کاربردهای بالینی، از جمله پزشکی بازساختی، مورد توجه قرار داده است. در مطالعات متعددی از این سلول ها برای بازساخت بافت عصبی، بازساخت ریه و هم چنین بازساخت قلب استفاده شده است. در مجموع، پیش بینی می شود AF-MSC یکی از منابع ایده آل سلول های بنیادی برای کاربردهای پزشکی بازساختی و ترمیم بافت در آینده باشند.

    کلید واژگان: سلول های بنیادی مایع آمنیوتیک انسانی, سلول های بنیادی مزانشیمی, مایع آمنیوتیک
    Seyed Mehdi Hoseini, Maryam Moghaddam-Matin, Ahmad Reza Bahrami, Fateme Montazeri, Seyed Mehdi Kalantar*
    Introduction

    Amniotic fluid contains a mixture of different cell types sloughed from the fetal skin, respiratory, alimentary and urogenital tracts, as well as the amnion membrane. As amniotic fluid develops prior to the process of gastrulation, many cells found in its heterogeneous population do not undergo lineage specialization. Therefore, amniotic fluid-derived mesenchymal stem cells (AF-MSCs) may correspond to a new class of stem cells with properties of intermediate plasticity between pluripotent and adult stem cell types. Compared to mesenchymal stem cells (MSCs) from other sources, such as bone marrow, AF-MSCs have better properties for clinical applications, such as differentiation into the cells of three germ layers, high clonal capacity, ability to form embryoid bodies, expression of pluripotent markers, high self-renewal capacity (over 250 population doublings) with normal karyotype at late passages, long telomere length due to continued telomerase activity, specially non-tumorigenicity, low immunogenicity, anti-inflammatory and immunomodulatory properties.

    Conclusion

    Such features have nominated AF-MSC for a range of clinical applications, including in regenerative medicine. In several studies, these cells have been used to regenerate nerve, lung, and heart tissues. Overall, AF-MSCs are expected to be an ideal source of stem cells for future regenerative medicine and tissue engineering.

    Keywords: Amniotic fluid-derived stem cells, Mesenchymal stem cells, Amniotic fluid
  • سید مهدی حسینی، فاطمه منتظری، سید مهدی کلانتر، احمدرضا بهرامی، فاطمه زارعین، مریم مقدم متین*
    سابقه و هدف

    در سال های اخیر، سلول های بنیادی مزانشیمی توجه بسیاری را در حیطه پزشکی بازساختی به خود جلب کرده اند. تمایز به دودمان های سلولی مختلف، ایمنی زایی اندک و به ویژه فعالیت ضد التهابی و سرکوب کننده/ تعدیل کننده سیستم ایمنی در این سلول ها، از مهم ترین علل توجه محققین به آن ها بوده است.

    مواد و روش ها:

    در این مقاله مروری پس از جمع آوری بیش از 150 مقاله، به بررسی جامع فعالیت های ضد التهابی و سرکوب کننده/ تعدیل کننده سیستم ایمنی سلول های بنیادی مزانشیمی و پتانسیل درمانی آن ها پرداخته شد.

    یافته ها:

    سلول های بنیادی مزانشیمی با ریخت شناسی شبه فیبروبلاستی، از منابع مختلفی هم چون مغز استخوان، بافت چربی، ماهیچه اسکلتی، ژله وارتون، بند ناف، جفت و مایع آمنیوتیک به دست می آیند. عملکرد سرکوب/ تعدیل کنندگی سلول های بنیادی مزانشیمی به واسطه اثر مهاری آن ها بر روی سلول های سیستم ایمنی ذاتی و اکتسابی اعمال می شود. چنین عملکردی ناشی از ارتباطات این سلول ها با سلول های ایمنی به صورت تماس مستقیم سلول - سلول و یا به واسطه عوامل ترشحی پاراکراین می باشد. مجموعه این ترشحات یا سکرتوم این سلول ها شامل اجزای مختلفی هم چون عوامل رشد، سایتوکاین ها، کموکاین ها، واسطه های ضد التهابی و اگزوزوم ها است. بسیاری از مطالعه های درون تنی در مدل های حیوانی، توانایی باز ساخت و ترمیم سلول های بنیادی مزانشیمی در بافت ها را اغلب به جای ویژگی تکثیری، ناشی از عملکرد سرکوب/ تعدیل کنندگی آن ها توسط همین عوامل ترشحی می دانند.

    نتیجه گیری

    درک ساز و کارهای تعامل این سلول ها با عوامل سیستم ایمنی می تواند در استفاده از آن ها به عنوان یک رویکرد درمانی امید بخش در آینده در رابطه با بیماری های ایمونولوژیک و هم چنین در زمینه پزشکی بازساختی موثر باشد.

    کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, تعدیل ایمنی, سرکوب ایمنی, پزشکی بازساختی, سلول درمانی
    Seyed Mehdi Hoseini, F. Kalantar, S.M. Kalantar, A.R. Bahrami, F. Zareien, M. Moghadam Matin*
    Background and Objectives

    Recently, mesenchymal stem cells have attracted much attention in regenerative medicine and cell-based therapies. Mesenchymal stem cells are used in regenerative medicine mainly based on their capacity to differentiate into several cell lineages, low immunogenicity, and in particular their anti-inflammatory and immunosuppressive-immunomodulatory properties. 

    Materials and Methods

    The present manuscript, by reviewing more than 150 recent published articles, introduces the latest information regarding the anti-inflammatory and immunosuppressive-immunomodulatory properties of the mesenchymal stem cells. 

    Results

    The fibroblast-like mesenchymal stem cells can be isolated from various sources such as bone marrow, adipose tissue, skeletal muscle, Wharton jelly, umbilical cord, placenta, and amniotic fluid. The immunomodulatory properties of mesenchymal stem cells result from their interactions with innate and adaptive immune systems to inhibit immune cells. Such an inhibitory function is due to the interaction of these cells with immune cells through direct cell-cell contact or via paracrine secretory factors. The composition of these secretions or secretom of these cells includes various components such as growth factors, cytokines, chemokines, anti-inflammatory mediators and exosomes. Many in vivo studies in animal models have demonstrated that the ability of mesenchymal stem cells to regenerate and repair tissues is more attributed to their immunosuppressive-immunomodulatory function rather than their proliferative properties. 

    Conclusions:  

    Therefore, understanding the mechanisms establishing the interactions of these cells with immune system would be important for their use as a promising therapeutic approach in the future for treatment of immunological diseases as well as in the field of regenerative medicine.

    Keywords: Mesenchymal Stem Cells, Immunomodulation, Immunosuppression, Regenerative Medicine, Cell Therapy
  • فاطمه منتظری، حسین رضویان*، محمد رضایی، حسین کیا
    تحلیل گفتمان انتقادی روشی برای تحلیل متن است و جامع ترین الگو را در این زمینه، نورمن فرکلاف (1989) ارائه کرده است که در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، رابطه متن را با بافت موقعیتی آن آشکار می سازد. با گسترش شیوه های جدید در تحلیل متون، بررسی متون کهن از این افق های تازه ضروری می نماید. هرچند متون عرفانی بیشتر با انگیزه های درونی و به دور از مبارزه با سیاست و اجتماع نگاشته می شدند؛ اما از تاثیر اجتماع و دوران خود مصون نبوده اند و گفتمان های مسلط بر آن ها، متاثر از شرایط دوران آن هاست. قرن پنجم یکی از دوره های مهم در تصوف است و رساله قشیریه یکی از متون برجسته ایست که در همین دوران به وسیله ابوالقاسم قشیری در پی ایجاد انحراف در تصوف، برای تبیین اصول و عقاید صوفیه نگاشته شده است. در این پژوهش باب آخر از این اثر را که دربرگیرنده سفارش به مریدان است؛ بر اساس نظریه فرکلاف تحلیل نموده ایم. نتایج بررسی نشان می دهد که ایدئولوژی قشیری در شیوه استفاده از عبارات و کلمات آشکار می شود. گفتمان های مسلط بر این باب شامل تعظیم صوفیه، تسلیم مرید در برابر پیر و زهد هستند که علاوه بر بازنمایی اوضاع اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، به بازتولید شرایط جدید و بهبود وضع موجود نیز کمک نموده اند.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, فرکلاف, قرن پنجم, رساله قشیریه, مرید
    Fatemeh Montazeri, Hossein Razavian*, mohammad rezayi, Hossein kia
    Critical discourse analysis is a way for text analysis and Norman Fairclough has presented the most comprehensive approach in this field that discovers the relationship between the text and the context in three layers: description, interpretation and explanation. Expanding the new methods of the text analysis, makes necessary to analysis the ancient texts by these methods. Although the mystical texts often have written by the personal (and inner) motivations and apart from the politics and the society, they have not been protected from the society's effects and their dominant discourses are influenced by the social conditions. Fifth century is one of the important periods of the mysticism and “Qushayri Risala” is one of the prominent texts of this period, which has been written by Abū al-Qāsim al-Qushayrī for explaining the principles and ideas of Sufism because, it had been appeared some deviancies in mysticism. In this essay, it is analyzed according to the Fairclough’s theory the last part of this book which contains some orders to the disciples. The results shows that Qushayri's ideology has been discovered along his way of using the words and the phrases. The dominant discourses of this part are obeisance to the Sufism, ascetic and surrendering the disciples to the Sufis. These discourses in addition to the representing the social, political and cultural conditions, make it easy to reproduce the new conditions and to improve the existing conditions.
    Keywords: critical discourse analysis, Fairclough, fifth century, Qushayri Risala, disciple
  • نورالدین کرمی، سید حمیدرضا میرابوطالبی، فاطمه منتظری، سید مهدی کلانتر*، محمدحسن شیخها، مریم افتخار
    مقدمه

    سقط مکرر (RM) به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات مرتبط با بارداری، می تواند به علل متعددی رخ دهد، اما در بسیاری از موارد این علت، هنوز نا مشخص باقی مانده است. یکی از دلایل سقط جنین، نقص در فرآیند آنژیوژنز است، زیرا عدم آنژیوژنز یا کاهش سطح آن، انتقال مواد مغذی به جنین را کاهش می دهد و همچنین ممکن است منجر به سقط جنین شود. همچنین، MicroRNA ها به عنوان تنظیم کننده های بیان ژن در سطوح پس از رونویسی شناخته می شوند و می توانند نقش مهمی در توسعه بیماری ها ایفا کنند. miR-16 و miR-21 شناخته شده ترین miRNA های مرتبط با آنژیوژنز هستند که اهداف ژنی آن به ترتیب VEGF-A و PTEN هستند.

    هدف

    ارزیابی بیان miRNAs و ارتباط آنها با ژن هدفشان در زنانی با سقط مکرر ناشناخته.

    موارد و روش ها

    در این مطالعه، نمونه های خون از 25 بیمار مبتلا به uRM و 25 کنترل مورد بررسی قرار گرفت. پس از استخراج RNA، بیان miRNAs و اهداف ژنی با استفاده از روش qRT-PCR اندازه گیری شد.

    نتایج

    یافته های ما نشان داد که بیان MiR-21 در هر دو پلاسما و سلول های PBMC به طور قابل توجهی کاهش یافته (به ترتیب سطح معناداری 0/04 و 0/02) و می تواند با بیان PTEN مرتبط باشد (سطح معناداری 0/03)، اما بین miR-16 و VEGF-A ارتباط معنی داری وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    یکی از قابل توجه ترین نتایج این مطالعه این است که miR-21 می تواند به عنوان یک نشانگر بیولوژیکی تشخیصی برای تشخیص بیماران مبتلا به uRM استفاده شود.

    کلید واژگان: سقط مکرر, آنژیوژنز, MiR-16, VEGF-A, MiR-21
    Noorodin Karami, Seyed Hamidreza Mirabutalebi, Fatemeh Montazeri, Seyed Mehdi Kalantar*, Mohammad Hasan Sheikhha, Maryam Eftekhar
    Background

    Recurrent miscarriage, as the occurrence of two or more of pregnancy loss before the 20th wk, can occur for multiple causes. One of the causes of miscarriage may be a defect in the process of angiogenesis because the delivery of nutrients to the fetus is decreased and it may lead to miscarriage. Also, micro ribonucleic acids play an important role in the development of diseases. The microRNAs 16 and 21 are the most well-known angiogenesis-related miRNAs, which their gene targets are vascular endothelial growth factor-A and phosphatase and tensin homolog, respectively.

    Objective

    To evaluate the changes in expression of microRNAs 16 and 21 and their association with the gene targets in women with unexplained RM.

    Materials and Methods

    In this case-control study, blood samples were taken from 25 women with unexplained RM and 25 controls. After extraction of RNA, the relative expression of microRNAs and their gene targets was measured using real-time quantitative reverse transcription-PCR method.

    Results

    Our findings showed that miR-21 expression was significantly decreased in both plasma and peripheral mononuclear cells (p=0.04 and p=0.02, respectively) and could be associated with the PTEN expression (p=0.03), however, there is no significant correlation between miR-16 and VEGF-A.

    Conclusion

    One of the most remarkable results of this study is that miR-21 showed significant changes in both plasma and peripheral mononuclear cells, which can be related to the etiology and progression of RM.

    Keywords: Recurrent miscarriage, Angiogenesis, MiR-16, VEGF-A, MiR-21
  • فاطمه منتظری، رضا تمرتاش *، محمدرضا ظاطیان، محمد حجتی
    در این تحقیق توانایی گیاهان مرتعی گون و کلاه میرحسن در جذب و تجمع فلزات سنگین مانند کادمیوم، سرب، مس، روی و کروم در اطراف کارخانه سیمان فیروزکوه بررسی شد. نمونه برداری از خاک و پوشش گیاهی در فواصل 500، 1500 و 2500 متر از مرکز کارخانه، به روش سیستماتیک تصادفی انجام شد. تعداد 2 گونه گیاهی از قبیل گون و کلاه میرحسن با 3 تکرار (جمعا 18 نمونه از گیاه و 18 نمونه از خاک ریزوسفری) در غالب طرح آزمایشی بلوک های کاملا تصادفی مورد آزمایش قرار گرفت. در این آزمایش نمونه ها با استفاده از روش هضم اسیدی و با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. نتایج به دست آمده از روش آماری آنالیز واریانس حاکی از این است که غلظت عناصر کادمیوم و روی در گونه های گون و کلاه میرحسن و غلظت سرب در این گونه ها با فاصله از کارخانه به ترتیب از روند افزایشی و کاهشی برخوردار بوده است. همچنین غلظت کروم در گونه کلاه میرحسن سیر نزولی داشته است. مقایسه میانگین عناصر سنگین در اندام های مختلف گونه ها نشان داد که غلظت عناصر مس، سرب و روی در گونه گون و غلظت عناصر کادمیوم و سرب در گونه کلاه میرحسن در برگ بیشتر از ریشه و ساقه می باشد. با استفاده از آزمون-t Test مقایسه بین دو گونه مورد بررسی قرار گرفت و تعیین شد که غلظت کادمیوم و روی در گونه کلاه میرحسن به ترتیب 02/0 و 50/1 میلی گرم در کیلوگرم بیشتر بوده است و در مورد عنصر سرب گونه گون به میزان 19/0 میلی گرم در کیلوگرم غلظت بیشتری را به خود اختصاص داده است. همبستگی بین عناصر موجود در خاک و گونه ها نشان داد که عناصر مس، کادمیوم، سرب و کروم در گونه گون و عناصر مس، روی و سرب در گونه کلاه میرحسن با این عناصر در خاک ارتباط معنی داری (05/0>P) برقرار کرده اند. بنابراین با توجه به آلودگی گیاهان غالب نزدیک کارخانه می توان استنباط کرد که مهمترین عامل تجمع فلزات سنگین سرب و کروم در گونه های مورد مطالعه، ناشی از آلودگی جوی حاصل از مجاورت به کارخانه است. در این راستا پیشنهاد می گردد که از گونه های فوق الذکر برای پاکسازی این عناصر از خاک آلوده، استفاده گردد. همچنین توصیه می گردد که تمهیدات لازم در ارتباط با مصرف این گونه ها توسط دام در اطراف کارخانه صورت گیرد.
    کلید واژگان: پتانسیل جذب, خاک آلوده, فلزات سنگین, کارخانه سیمان فیروزکوه, گیاه پالایشی
    Fatemeh Montazeri, Reza Tamartash *, Mohammad Reza Tatian, Mohammad Hojati
        In this study, the potential of rangeland species Astragalus globiflorus and Acantholimon hohenackeri in heavy metals absorption including cadmium, lead, copper, zinc, and chromium was investigated around the Firoozkouh cement factory. Soil and vegetation sampling was performed at distances of 500, 1500, and 2500 meters from the center of the factory. Astragalus globiflorus and Acantholimon hohenackeri with three replications were examined in a completely randomized block design. In this experiment, samples were determined using the acidic digestion method using atomic absorption device. The results indicated that, as the distance from the factory increased, the concentration of cadmium and zinc in Astragalus globiflorus and Acantholimon hohenackeri showed an increasing trend, contrary to the concentration of lead. In addition, a decreasing trend was observed for chromium concentration in Acantholimon hohenackeri. The results of mean comparison showed that the concentration of copper, lead and zinc in Astragalus globiflorus, and the concentration of cadmium and lead in Acantholimon hohenackeri were higher in leaves as compared with roots. According to the results, there was a significant relationship between Astragalus globiflorus and copper, cadmium, lead and chromium, and between Acantholimon hohenackeri and copper, zinc and lead (P <0.05). It can be concluded that the proximity to the factory was the most important factor for the accumulation of lead and chromium in the species studied. In this regard, it is suggested that the above species be used to remediate these elements from contaminated soil. It is also recommended that appropriate measures be taken regarding the use of these species by livestock around the factory.
    Keywords: Absorb Potential, Contaminated soils, heavy metals, Phytoremediation, Firoozkooh cement factory
  • سید حمیدرضا میرابوطالبی، نورالدین کرمی، فاطمه منتظری، فرزانه فصاحت، محمدحسن شیخها، الناز حاجی مقصودی، مژگان کریمی زارچی*، سید مهدی کلانتر
    مقدمه

    مطالعه تغییرات بیان microRNA، می تواند در تشخیص و درمان بیماری موثر باشد. miR-135a یکی از مهم ترین microRNA های درگیر در اندومتریوز است. یکی از ژن هایی که توسط miR-135a مورد هدف قرار می گیرند و در اندومتریوز نقش دارند، ژن HOXA10 می باشد. ژن HOXA10 بیان شده در اندومتر وابسته به هورمون می باشد.

    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی بیان ژن HOXA10 در هردو بافت یوتیپیک و اکتوپیک اندومتر بود.

    موارد و روش ها

    در این مطالعه، هر دو نمونه های یوتیپیک و اکتوپیک گرفته شده از 17 زن مبتلا به اندومتریوز و همچنین 17 نمونه یوتوپیک از زنانی که سالم بودند گرفته شد و بیان ژن HOXA10 و miR-135a با استفاده از Real Time-PCR بررسی شد.

    نتایج

    در فاز لوتیال کاهش بیان معناداری در ژن HOXA10 در بافت های یوتیپیک افراد بیمار نسبت با افراد سالم مشاهده شد در حالیکه بیان در بافت اکتوپیک معنادار نبود. همچنین بیان miR-135a در فاز لوتیال در بافت یوتیپیک بیماران نسبت به افراد سالم افزایش معناداری نشان داد همچنین در بافت اکتوپیک کاهش معناداری مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    با در نظر گرفتن این نکته که بیان ژن HOXA10 و miR-135a به صورت معکوس در یک راستا افزایش یا کاهش می یابند می توان نتیجه گرفت که بتوان miR-135a را به عنوان یک بیومارکر تشخیصی درمانی در اندومتریوز به کار برد .

    کلید واژگان: اندومتریو, بیان ژن, میکرو ریبونوکلئیک اسید, miR-135, .HOXA10
    Seyed Hamidreza Mirabutalebi, Noorodin Karami, Fatemeh Montazeri, Farzaneh Fesahat, Mohammad Hasan Sheikhha, Elnaz Hajimaqsoodi, Mojgan Karimi Zarchi, Seyed Mehdi Kalantar
    Background

    The study of microRNA expression can be effective in the diagnosing and treating different diseases. miR-135a is one of the most important micro-ribonucleic acids involved in endometriosis. Among the genes that become the target of the miR-135a and are subjected to changes in the endometrium of patients with endometriosis is HOXA10 gene which is expressed in the endometrium in response to steroid hormones.

    Objective

    The aim of this study was to evaluate the expression of miR-135a and its relationship with the level of HOXA10 gene expression in both endometrial ectopic and eutopic tissues in patients with endometriosis compared to the control samples.

    Materials And Methods

    In this prospective case-control study, both case-eutopic and case-ectopic tissue samples were obtained from 17 women with endometriosis and the eutopic endometrial tissue was sampled from 17 women with normal endometrium as the control group. The gene's expression of miR-135a and HOXA10 were investigated using quantitative reverse transcription PCR (q-RT PCR).

    Results

    A significant decrease in the expression of HOXA10 gene was detected in case-eutopic during the luteal phase compared to the control samples (p=0.001), while in the case-ectopic, the expression of this gene was increased (p=0.681) compared to the control samples. In addition, the expression miR-135a in the luteal phase showed a remarkable increase in the case-eutopic endometrial tissue (p=0.026) as well as a significant decrease in the case-ectopic endometrial tissue compared to the control samples (p=0.008).

    Conclusion

    Considering the inverse relations between the over-expression of miR-135a and the reduction of HOXA10, it seems that miR-135a may be applied as an endometrial diagnostic and therapeutic biomarker.

    Keywords: Endometriosis, Gene expression, Micro, ribonucleic acid, HOXA10, miR, 135a. This article extracted from M.Sc. thesis. (Seyed Hamidreza Mirabutalebi
  • سید مهدی کلانتر، نورالدین کرمی، صادق زارعی، سید حمیدرضا میرابوطالبی، فاطمه منتظری، امیر عبدیان اصل، مهرداد طالبی اندواری
    مقدمه
    اندومتریوز بیماری وابسته به استروژن است که در آن، سلول های اندومتر که در حالت طبیعی داخل رحم وجود دارند، در خارج از رحم دیده می شوند. این بیماری، با شیوع تقریبی 176 میلیون زن مبتلا در جهان و بار مالی حدود 11 میلیارد دلار در سال، از شایع ترین و پرهزینه ترین بیماری های زنان است. در کنار روش های درمانی موجود، استفاده از عوامل اپی ژنتیک و به ویژه بررسی تغییر بیان microRNAها جهت تشخیص و درمان بیماری موثر واقع شده است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی بیان miR-135b در بیماری اندومتریوز بود تا با شناسایی تغییرات این microRNAها بتوان از آن ها در تشخیص و درمان استفاده نمود.
    روش ها
    از افراد مبتلا به اندومتریوز (25 نفر) و افراد سالم (25 نفر) نمونه های بافت و سرم گرفته شد. ابتدا استخراج RNA total انجام شد و سپس به روش های PolyA reverse transcription-polymerase chain reaction (PolyA RT-PCR) و Real time PCR بیان miR-135b مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    بیان mir-135b به میزان قابل توجهی در بافت اندومتر بیماران مبتلا به اندومتریوز در دو بافت اکتوپیک (Ectopic) و یوتوپیک (Eutopic) در مقایسه با زنان سالم، افزایش یافته بود؛ در حالی که بیان این microRNA در نمونه ی سرمی بیماران نسبت به گروه شاهد کاهش یافته بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به تغییرات قابل توجه بیان در افراد اندومتریوز نسبت به نمونه های شاهد، در نمونه های بافت یوتوپیک و اکتوپیک و همچنین در نمونه های سرمی، احتمال می رود بتوان miR-135b را به عنوان نشانگر زیستی تشخیصی و درمانی برای بیماری اندومتریوز به کار برد.
    کلید واژگان: اندومتریوز, سرم, miR-135b
    Seyed Mehdi Kalantar, Noorodin Karami, Sadegh Zarei, Seyed Hamidreza Mirabutalebi, Fatemeh Montazeri, Amir Abdian-Asl, Mehrdad Talebi-Andavari
    Background
    Endometriosis is an estrogen-dependent disorder in which endometrial cells that are in the normal state of the uterus are seen outside the uterus. The disease is one of the most common and costly diseases in women with an estimated 176 million female infections in the world and a financial burden of about 11 billion dollars per year. In addition to existing therapies, the use of epigenetic factors, and in particular, assessment of the expression of microRNAs is effective in the diagnosis and treatment of the disease. The aim of this study was to evaluate the expression of miR-135b in endometriosis, so that through identifying changes in these microRNAs, it could be used in diagnosis and treatment.
    Methods
    From 25 cases with endometriosis and 25 healthy subjects (control) tissue and serum samples were taken. First, RNA extraction was performed and then, using the polyA reverse transcription-polymerase chain reaction (polyA RT-PCR) and real-time polymerase chain reaction, miR-135b expression was investigated.
    Findings: The expression of mir-135b significantly increased in endometrial tissue of patients with endometriosis in both ectopic and uterine tissues compared to healthy women; while the expression of this microRNA in the serum samples of patients decreased compared to control group.
    Conclusion
    Considering significant changes in both eutopic/ectopic samples and serum samples in patients with endometriosis compared with controls, miR-135b may be considered as a diagnostic and therapeutic biomarker for endometriosis.
    Keywords: Endometriosis, Serum, miR-135b
  • بی بی فاطمه حقیرالسادات، سمیرا نادری نژاد، قاسم عموعابدینی *، فاطمه منتظری، بهروز زندیه دولابی
    مقدمه و هدف
    در پژوهش حاضر فرمولاسیون لیپوزومی پگیله حاوی دوکسوروبیسین به منظور بررسی اثر شارژ سطحی بر روی سمیت سلولی سنتز شد.
    مواد و روش ها
    فرمولاسیون لیپوزومی دوکسوروبیسین حاوی DPPC، Cholesterol و DSPE-mPEG به همراه مقادیر مختلف فسفولیپید کاتیونی DOTAP (صفر، 5/2 و 20 درصد) به روش گرادیان pH تهیه شد. نانو ذرات تهیه شده از جهت درصد بارگذاری دارو، سایز ذرات، شاخص پراکندگی، رهایش دارو 48 ساعته و شارژ سطحی مورد ارزیابی قرار گرفتند. هم چنین اثر سمیت دوکسوروبیسین آزاد و محصور شده بر رده سلولی Saos-2 مقایسه شد.
    نتایج
    درصد بارگذاری دارو برای هر سه فرمولاسیون بالای 82 درصد است. فرمولاسیون ها به صورت مونو دیسپرس می باشند و سایز ذرات با کاتیونی شدن کاهش یافته است. پتانسیل زتا از 23- تا 4/22 + متغیر بوده و در مدت زمان 48 ساعت، 43 درصد از دارو از لیپوزوم آزاد گشته است. سمیت سلولی دوکسوروبیسین با کپسوله کردن افزایش یافته است. افزایش فسفولیپید کاتیونی باعث کاهش زنده مانی سلولی شده است. افزایش سمیت دارویی برای دوکسوربیسین محصور در لیپوزوم کاتیونی هم به خاطر بیش تر آهسته رهش بودن سامانه و هم به خاطر سمیت ایجاد شده توسط DOTAP در ساختار است.
    نتیجه گیری
    سمیت دوکسوربیسین با محصورسازی درون لیپوزوم افزایش می یابد. این افزایش برای دوکسوربیسین محصور شده درون لیپوزوم کاتیونی بیش تر است.
    کلید واژگان: سرطان استخوان, سمیت سلولی, دوکسوروبیسین, لیپوزوم, رده سلولی Saos, 2
    Bibi Fatemeh Haghiralsadat, Samira Naderinezhad, Ghasem Amoabediny *, Fateme Montazeri, Behrouz Zandieh Doulabi
    Background And Objective
    In the present study, PEGylated liposomal formulation containing doxorubicin was synthesized in order to study the effects of surface charge on its cytotoxicity.
    Materials And Methods
    Liposomal doxorubicin containing DPPC, cholesterol and phospholipid DSPE-mPEG with various amounts of cationic phospholipid, DOTAP, (0, 5.2 and 20%) was prepared by pH gradient method. Prepared nanoparticles were evaluated in term of percentage of drug loading, particle size, polydisparity index, 48-hour drug release, and surface charge. The cytotoxicity of free and entrapped doxorubicin on Saos-2 cell lines was also compared.
    Results
    The percentages of drug loading for all three formulations were higher than 82 percent. All formulations were monodisperse. The particle size was reduced by increasing cationic properties of particles. The zeta-potential varied from -23 to 22.4, and 43% of the drug was released from the liposome during 48 hours. Cytotoxicity of doxorubicin increased with encapsulation. Addition of cationic phospholipid reduced cell survival.
    Conclusion
    Increasing cytotoxicity of doxorubicin loaded into cationic liposomes is due to the more sustained-release of the system and also the toxicity created by DOTAP in the structure. Cytotoxicity of doxorubicin improved by entrapping it into liposomal vesicles. Doxorubicin loaded into cationic liposome shows highest toxicity.
    Keywords: Bone cancer, Cell toxicity, Doxorubicin, liposome, Saos, 2 cell line
  • رضا تمرتاش *، فاطمه منتظری، محمدرضا طاطیان، قربان وهاب زاده
    سابقه و هدف
    آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل پایداری درازمدت در خاک و تاثیرات مضر اکولوژیکی، به یک معضل زیست محیطی تبدیل شده است. در بررسی پوشش گیاهی در مناطق آلوده به فلزات سنگین، گیاهانی که توانایی رشد، سازگاری و جذب فلزات را دارند، از جنبه های علمی، کاربردی و اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار هستند.  9252 و 2222 متر از مرکز کارخانه سیمان کیاسر ساری واقع در استان مازندران، از خاک ،
    مواد و روش ها
    در این تحقیق در فواصل 522 و پوشش گیاهی به روش سیستماتیک نمونه برداری تصادفی انجام شد. تعداد 3 گونه گیاهی از قبیل گون، درمنه و پیچک با 3 تکرار و 3 تیمار )در مجموع 22 نمونه از گیاه و 22 نمونه از خاک ریزوسفری (در غالب طرح آزمایشی بلوک های کاملا تصادفی آزمایش شد. نمونه های جمع آوریشده برای انجام آزمایشات به آزمایشگاه منتقل و برای تعیین غلظت عناصر سرب، مس و روی از دستگاه ICP-OES استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج آنالیز واریانس این تحقیق نشان داد که میزان عناصر سنگین با سطح اختلاف معنیدار) (p ≤ 0. 05 در خاک بیشتر از گونه های مورد بررسی است. همچنین مقایسه میانگین داده ها نشان میدهد که در خاک و گونه های مورد بررسی منطقه با افزایش فاصله از کارخانه مقدار مس و سرب دارای اختلاف معنی داری) (p ≤ 0. 05 است. این در حالی است که مس با افزایش فاصله روند افزایشی و سرب روند کاهشی را نشان میدهد. عنصر روی با تغییرات فاصله در خاک اختلاف معنی داری را نشان نداد ولی در گونه های گیاهی معنیدار شد و از روند منظمی پیروی نکرد. همبستگی عناصر سنگین گونه های مورد بررسی با عناصر خاک نشان میدهد که گون و درمنه همبستگی معنی داری با عناصر مس) r= 0. 7 (و سرب) r=0. 5 ( دارند ولی گونه پیچک فقط با عنصر روی همبستگی مثبت و معنی داری را نشان داد.
    نتیجه گیری
    با توجه به پتانسیل بالای گونه های گون و درمنه در جذب فلزات سنگین میتوان از این گونه ها در پالایش مناطق آلوده با شرایط اکولوژیکی یکسان استفاده کرد.
    کلید واژگان: فلزات سنگین, آلودگی خاک, کارخانه سیمان, کیاسر مازندران
    Reza Tamartash*, Fatemeh Montazeri, Mohamadreza Tatian, Ghorban Vahab Zadeh
    Introduction
    Soil pollution by heavy metals has become an environmental problem due to their long-term sustainability and ecologically harmful effects. In soils contaminated by heavy metals, establishing plants with the ability to grow in affected areas, adapt and uptake heavy metals is both scientifically and economically beneficial.
    Materials and methods
    In the current study, soil and plant samples were taken using a systematic random sampling approach within a 500, 1250 and 2000 meter radius of the centre of Kiasar cement factory in Mazandaran Province. For each distance, three plant species (such as Astragalus, Artemisia and Convolvulus) and their adjacent soils were sampled in three replications resulting 54 samples (27 plant and 27 soil samples). The concentrations of Pb, Cu, and Zn in the samples were determined using an ICP-OES Device and data analyzed statistically using a randomized complete block design.
    Results and discussion
    Analysis of variance results in this study showed that the amount of heavy metals in the soil was higher than those obtained in plant species tissues (p ≤ 0. 05). The mean comparison of data showed that distance from factory had a significant affect on copper and lead concentrations in both soil and plant tissues (p≤ 0. 05). While the copper concentration increased in both the soils and plant tissues, the amount of lead decreased with the increasing distance. The distance had no significant effect on zinc concentration in soil samples, but there were significant differences in plant species tissues and they do not follow the regular process. The correlation of heavy elements between plant species and soils showed that Astragalus and Artemisia had a significant correlation with copper (r = 0. 7) and lead (r = 0. 5), but convolvulus only had a significantly positive correlation with Zn.
    Conclusion
    Due to the high potential of Astragalus and Artemisia species in up-taking the heavy metals, these species can be used in refining contaminated areas with same ecological conditions.
    Keywords: Heavy metals, Soil pollution, Cement factory, Kiasar, Mazandaran Province
  • فرزانه فصاحت، فاطمه منتظری، محمدحسن شیخها، حجت الله سعیدی، راضیه دهقانی فیروزآبادی، سید مهدی کلانتر*
    مقدمه

    انتخاب بهترین جنین برای انتقال به بیمار در تکنیک های کمک باروری (ART) از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. استفاده از بررسی های مورفولوژیک برای این انتخاب اطلاعات اندکی فراهم می آورد تا آنجایی که ارتباط معنی داری بین مورفولوژی جنین و پتانسیل باروری نشان داده نشده است. از طرف دیگر، آنوپلوییدی یکی از فاکتورهای کلیدی است که می تواند بر روی موفقیت باروری انسان در ART موثر باشد.

    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی شیوع آنوپلوییدی در جنین های با کیفیت بالا از نظر مورفولوژی از بیماران نابارور در سنین جوانی که به منظور تعیین جنسیت جنین تحت درمان ART قرار گرفته اند.

    موارد و روش ها

    تعداد 97 جنین با کیفیت بالا از 23 بیمار زن زیر 37 سال که قبلا تحت غربالگری جنینی پیش از تولد (PGS) قرار گرفته بودند وارد این مطالعه شدند .بعد ازشستشو، لام های حاوی بلاستومرهای جنینی بیماران مورد آنالیز مجدد کروموزوم های معمول اتوزومی 13، 18 و21 با استفاده از تکنیک (FISH) قرار گرفتند .

    نتایج

    میزان قابل توجهی از انوپلوییدی در جنین ها در مجموع کروموزوم های مورد ارزیابی در مقایسه با نتایج غربالگری قبلی کروموزوم های جنسی وجود داشت (62/9% در برابر 24/7%، 0/00=p). بیشترین انوپلوییدی اتوزومی مشاهده شده متعلق به تریزومی /مونوزومی کروموزوم 13 بود.

    نتیجه گیری

    میزان قابل توجهی از ناهنجاریهای تعدادی کروموزوم در جنین های حاصل از لقاح آزمایشگاهی بوجود می آید که یکی از دلایل اصلی شکست درمان می باشد و به نظر می رسد که شاخصه های اصلی مورفولوژیک جنین روش مناسبی برای تشخیص جنین های ژنتیکی ناهنجار نمی باشد.

    کلید واژگان: غربالگری ژنتیکی پیش از تولد, آنوپلوئیدی, کروموزوم جنسی, کروموزوم اتوزوم
    Farzaneh Fesahat, Fatemeh Montazeri, Mohammad Hasan Sheikhha, Hojjatollah Saeedi, Razieh Dehghani Firouzabadi, Seyed Mehdi Kalantar*
    Background

    Selection of the best embryo for transfer is very important in assisted reproductive technology (ART). Using morphological assessment for this selection demonstrated that the correlation between embryo morphology and implantation potential is relatively weak. On the other hand, aneuploidy is a key genetic factor that can influence human reproductive success in ART.

    Objective

    The aim of this lab trial study was to evaluate the incidence of aneuploidies in five chromosomes in the morphologically high-quality embryos from young patients undergoing ART for sex selection.

    Materials And Methods

    A total of 97 high quality embryos from 23 women at the age of 37or younger years that had previously undergone preimplantation genetic screening for sex selection were included in this study. After washing, the slides of blastomeres from embryos of patients were reanalyzed by fluorescence in-situ hybridization for chromosomes 13, 18 and 21.

    Results

    There was a significant rate of aneuploidy determination in the embryos using preimplantation genetic screening for both sex and three evaluated autosomal chromosomes compared to preimplantation genetic screening for only sex chromosomes (62.9% vs. 24.7%, p=0.000). The most frequent detected chromosomal aneuploidy was trisomy or monosomy of chromosome 13.

    Conclusion

    There is considerable numbers of chromosomal abnormalities in embryos generated in vitro which cause in vitro fertilization failure and it seems that morphological characterization of embryos is not a suitable method for choosing the embryos without these abnormalities.

    Keywords: Preimplantation genetic screening, Aneuploidy, Sex chromosome, Autosomal chromosome
  • فاطمه منتظری *، رضا تمرتاش، محمدرضا طاطیان، محمد حجتی
    این تحقیق به منظور بررسی میزان عناصر سرب، مس و روی در خاک و گیاه Kochia prostrate اطراف کارخانه سیمان فیروزکوه در استان تهران انجام شد. 15 نمونه خاک و 15 نمونه گیاه از اطراف کارخانه سیمان از فواصل 500، 1000، 1500 و 2000 متری در جهت باد غالب منطقه برداشت شدند. همچنین نمونه شاهد از منطقه ای دور از کارخانه سیمان (به فاصله 2500 متر) که در خلاف جهت باد غالب قرار دارد برداشت شد. نمونه ها پس از جمع آوری به آزمایشگاه جهت انجام آزمایشات منتقل شدند. در هر نمونه خاک و گیاه غلظت عناصر سرب، روی و مس با استفاده از دستگاه جذب اتمی ICP-OES تعیین شد. آنالیز داده ها با استفاده از تجزیه واریانس، مقایسه میانگین ها به روش دانکن و آزمون t در نرم افزار SPSS16 انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که غلظت هر سه عنصر اندازه گیری شده در خاک شاهد و آلوده دارای اختلاف معنی دار می باشد به طوری که میانگین غلظت عنصر سرب، مس و روی در خاک شاهد به ترتیب 69/8، 34/11 و 95/33 و در خاک آلوده 6/18، 79/31 و 12/66 می باشد. غلظت سرب و مس در اندام زیرزمینی گونه مورد مطالعه بیشتر از اندام هوایی است این مقدار در اندام زیر زمینی به ترتیب 31/10، 94/21 و در اندام هوایی 14/3 و 84/13 می باشد. در صورتیکه غلظت روی در اندام هوایی 02/97 و در اندام زیرزمینی 52/88 میلی گرم بر کیلوگرم است. سطح آلودگی بر اساس شاخص آلودگی PIi برآورد شد. این شاخص برای عناصر سرب و مس در سطح آلودگی کم تا متوسط قرار دارد و برای عنصر روی نشان دهنده آلودگی متوسط تا زیاد است. با توجه به نتایج بدست آمده میزان فلزات سرب، روی و مس در منطقه مورد مطالعه از استاندارد جهانی بیشتر نبوده ولی میزان این عناصر در اطراف کارخانه نسبت به منطقه شاهد به ترتیب 14/2، 80/2 و 94/1 برابر افزایش را نشان می دهد.
    کلید واژگان: دستگاه جذب اتمی, شاخص آلودگی PIi, Kochia prostate, کارخانه سیمان فیروزکوه
    Fatemeh Montazeri *, Reza Tamartash, Mohammadreza Tatian, Mohammad Hoiati
    This study was determined to the amount of Pb, Cu and Zn in the soil and plants around Firoozkooh cement factory in Tehran. 15 Soil and 15 plant samples collected in the cement from 500 meters to 2000 meters away from the prevailing wind direction. The control samples collected from the opposite prevailing wind direction (2500 meters from factory). The collected Samples transported to the laboratory for testing. The concentration of Pb, Cu, and Zn of the samples were determined by using ICP Device. Data analysis using analysis of variance, comparison of means by Duncan and t-test was performed in SPSS16. The results of the study showed that concentration of all of the measured elements in control soil and polluted soil to have distinction significant so that concentration of Pb, Cu and Zn in control soil is 8.69, 11.34 & 33.95 and concentration of Pb, Cu and Zn in polluted soil is 18.6, 31.79, and 66.12. The concentration of Pb and Cu in root is more than shoot and concentration of Zn is higher in shoot. Level of contamination was calculated based on the PIi pollution index. The index for Pb and Cu pollution levels are low and average and index for Zn is average and high. According to the results concentration of Pb, Zn and Cu in the area is not more than of international standards, but concentration around the factory showed 2.14, 2.80 and 1.94 times increase compared to the control area, respectively.
    Keywords: Atomic Absorption, PIi pollution index, Firoozkouh cement factory
  • مائده یوسفیان *، رضا تمرتاش، محمدرضا طاطیان، فاطمه منتظری
    تحقیق حاضر، با بررسی بهترین نوع بهره برداری از میان بهره برداری های شورایی، مشاع و افرازی، به مطالعه اثر این بهره برداری ها بر وضعیت مراتع شهرستان سواد کوه در 1391 می پردازد. ارزشیابی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده بهره برداران 21 مرتع و حجم نمونه 92 نفر بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون کروسکال- والیس، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون تجزیه واریانس و دانکن و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون t انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده رابطه معنی دار انواع مختلف بهره برداری و تعداد بهره برداران با وضعیت مرتع و فیتوماس بود؛ همچنین، تفاوت معنی دار (در سطح پنج درصد) میان میزان تمایل بهره برداران به ازدیاد دام در بهره برداری شورایی وجود داشت، در حالی که در بهره برداری های مشاع و افرازی، این تفاوت دیده نمی شد؛ احساس مالکیت بهره برداران نسبت به مرتع نیز برخلاف بهره برداری شورایی، در شیوه های بهره برداری افرازی و مشاع معنی دار بود (در سطح یک درصد). با توجه به نتایج به دست آمده، برای پایداری مراتع منطقه مورد مطالعه، کاهش تعداد بهره بردار و دام ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: بهره برداری, مالکیت, وضعیت مرتع, تعداد دام, سوادکوه (شهرستان)
    This study, conducted in Savadkooh County of Iran in 2012, aims at investigating the range utilizations in different methods and their effects on range condition as well as identifying the best utilization method. The evaluation is based on a descriptive-analytic method; thus, a questionnaire is completed through direct interviews. The statistical society includes the operators in 21 rangelands and the sample size is 92 people. The data are analyzed by Kruskal-Wallis, Kolmogorov-Smirnov, variance analysis, Duncan, Spearman's correlation coefficient and t-student tests. The study results indicate that the manners of utilization and the number of users and livestock are significantly related with the range condition and phytomass. Trend of ranchers to stock increasing in council utilization has a significant relation (at 0.05 levels) whereas there is no significant relation in collective and private utilizations. Sense of ownership in ranchers towards rangelands in private and collective (at 0.01 levels) is significant, unlike the council utilization. Therefore, decreasing of animal and ranchers is necessary for sustainability of rangelands.
  • سید مهدی حسینی، فاطمه منتظری، علی محمد فروغمند*، محمدرضا دهقانی، حمیدرضا قدیمی

    امروزه علم ژنتیک و مباحث پیرامون آن بطور گسترده در علوم مختلف و بویژه در حوزه علوم پزشکی (تحقیقاتی و بالینی) نفوذ قابل توجهی داشته است. با توجه به شیوع بالای بیماری های ژنتیکی ارثی و غیر ارثی بویژه در کشور ما که شیوع ازدواج های فامیلی نسبتا بالا می باشد، کاربرد انواع تست های ژنتیکی در زمینه های تشخیص، درمان، پیش آگهی و بسیاری از حوزه های دیگر اهمیت بسزایی یافته است. با این وجود سیر تحول در حوزه تست های ژنتیکی چنان سرعتی دارد که معرفی هرچه بیشتر انواع تست های ژنتیکی می تواند کمک موثری برای همراه شدن جامعه علمی کشور با این تحولات گسترده باشد. این مقاله برآن است تا پس از معرفی مختصری از انواع تست های ژنتیکی بر اساس هدف کاربردی آن ها، به معرفی فرایندها، کاربردها، معایب و مزایای برخی از پرکاربردترین تست های ژنتیکی در دو حوزه سیتوژنتیک و ژنتیک ملکولی بپردازد. از جمله در حوزه سیتوژنتیک به معرفی تستهای کاریوتایپنگ، فلوسیتومتری، FISH، CGH و در حوزه ژنتیک ملکولی انواع روش های مبتنی بر PCR، کمی سازی PCR و PCR چندگانه مثل MAPH/MLPA، انواع روش های مبتنی بر تکنولوژی ریزآرایه (Microarray) و تکنیک های نسل جدید توالی یابی (NGS) پرداخته خواهد شد.

    کلید واژگان: تست های ژنتیکی, کاریوتایپنگ, فلوسیتومتری, FISH, روش های مبتنی بر PCR, MLPA, ریزآرایه ها, CGH, NGS
    Seyed Mehdi Hoseini, Fateme Montazeri, Ali Mohammad Froughmand, Mohammadreza Dehghani, Hamid Reza Ghadimi

    Nowadays، the science of genetics and relevant issues have influenced various fields of science، particularly the fields of medical sciences (research and clinical field). Considering the high prevalence of hereditary and non- hereditary genetic disorders، especially in our country due to the relatively high prevalence of consanguineous marriages، application of genetic testing for diagnosis، treatment، prognosis، etc. is of considerable importance. However، evolution in the field of genetic testing is very fast and better introduction of different genetic tests can effectively help the scientific community to follow these extensive developments. In this paper، a brief introduction to different genetic tests based on their functional purposes will be provided. In the following، we will present a brief description of the processes، applications، advantages and disadvantages of some of the most commonly used genetic tests in both cytogenetics and molecular genetics fields. In the field of cytogenetics، karyotyping، flow cytometry، FISH، and CGH will be included and in the field of molecular genetics، PCR-based methods، multiplex PCR quantification such as MAPH / MLPA، microarrays and related technologies and next generation sequencing (NGS) will be discussed.

    Keywords: Genetic Testing, Karyotyping, Flow Cytometry, In Situ Hybridization, Fluorescence, Comparative Genomic Hybridization, PCR, Based Methods, Multiplex Polymerase Chain Reaction, Microarrays, Next Generation Sequencing
  • سمیرا نگاهداری، اعظم راستی، محمدرضا دهقانی *، علی محمد فروغمند، فاطمه منتظری، حمیدرضا قدیمی

    غیر فعال شدن کروموزوم X، فرایند اپی ژنتیکی است که طی آن یکی از کروموزوم های X در پستانداران ماده برای حفظ تعادل ژنی میان جنس نر و ماده غیرفعال می شود. پس ازآن، تمامی زاده هاییک سلول، Xغیرفعال یکسانی دارند که نتیجه آن تولید موزائیکی از سلول هاست که در یکسری X پدری و در سری دیگر Xمادری غیرفعال است. این موزائیسم سلولی مزایایی را برای زنان به همراه دارد، چراکه به علت تنوع قابل توجه ژنوم انسان اگر جهشی در کروموزوم X مادری وجود داشته باشد، به احتمال بسیار کمی در کروموزوم X پدری نیز وجود دارد. در این زنان در پی فرایند غیر فعالسازی در نیمی از سلول ها X مادری غیر فعال شده، بنابراین تنها در نیمی از سلول ها جهش وجود دارد. درصورتیکه، در 100درصد سلول های یک مرد به علت همی زیگوت بودن، جهش وجود دارد. الگوی غیرفعال شدن کروموزوم X تقریبا بصورت نرمال است. 10 تا 20 درصد زنان، انحراف از الگوی غیرفعال شدن را نشان می دهند. این انحراف در زنان حامل بیماری های عصبی از قبیل سندرم رت، اوتیسم، عقب ماندگی های وابسته به X، آدرنولوکودیستروفی و...دیده شده است. در این مقاله در مورد اثر انحراف از الگوی غیر فعال شدن کروموزوم X در بیماری های عصبی و اثراتی که اختلال در آن به جا می گذارد، صحبت شده است.

    کلید واژگان: غیر فعال شدن کروموزوم X, اوتیسم, سندرم رت, اختلالات سیستم عصبی
    Samira Negahdari, Azam Rasti, Mohamadreza Dehghani, Alimohamad Froughmand, Fateme Montazeri, Hamidreza Ghadimi

    X-chromosome inactivation (XCI) is an epigenetic strategy through wich one X chromosome in mammalian female cells is silenced to balances X-linked gene quantity between male and female. Inactivation of the similar X is preserved during somatic cell divisions، resulting in mosaic females with cell populations incloudings one or the thesecond X active. The procedure is usually random such that approximately equal quantities of cells express each X chromosome. Cellular mosaicism prepares females with a noteworthy biological advantage. As a consequence of the variety of our genomes، if a mutation be present on the maternal X chromosome، then the paternal X chromosome is unlikely to also involve that. Therefore heterozygout female، due to X inactivation، only half the cells will represent this mutation. In contrast، males with identical mutation on their maternal X chromosome represent this mutation in 100% of their cells، because they only have the X chromosome from their mother. In the general population X inactivation pattern is normally dispersed; 10–20% of females have a skewed XCI model >80:20%. X-linked genes may play a role in higher sex ratio through uncommon skewing of XCI. X chromosome skewness has been reported in female carriers of neurological disorders such as X-linked mental retardation، adrenoleukodystrophy، autism and Rett syndrome. We focused here on recent comprehension of X chromosome skewness role in neurodevelopmental disorderand how Such conceptions will give guidance for different therapy.

    Keywords: X chromosome inactivation, skewness, autism, Rett syndrome, neurodevelopmental
  • سید مهدی حسینی، عباس المدرس*، سعید افشار زاده، محمد صادق حاتمی پور، فاطمه منتظری
    مقدمه
    میکروارگانیسم های فتوسنتز کننده به دلیل توانایی شان در به دام انداختن دی اکسید کربن، پتانسیل خوبی در تثبیت دی اکسید کربن حاصل از منابع مختلف، از جمله گاز خروجی کارخانه های صنعتی، به عنوان منبع کربن دارند. در سال های اخیر با افزایش روز افزون گازهای گلخانه ای به ویژه دی اکسید کربن تلاش های زیادی برای بررسی امکان کاهش تولید دی اکسید کربن از کارخانجات صنعتی با استفاده از میکروارگانیسم ها انجام شده است.
    مواد و روش ها
    به منظور دستیابی به این هدف، پاسخ رشد سیانوباکتری اسپیرولینا تحت تیمار با غلظت های مختلف دی اکسید کربن (036/0 تا 10 درصد) و نیز گاز خروجی از دودکش در مقیاس آزمایشگاهی مطالعه شد. برای ایجاد مقادیر مورد نظر دی اکسید کربن از کمپرسور هوا و کپسول دی اکسید کربن استفاده شد.
    نتایج
    بالاترین غلظت تولید بیومس در غلظت 8 درصد گزارش شد. همچنین، رشد این سیانوباکتری تحت تیمار با گاز خروجی از دودکش نیز مشاهده شد، اگرچه میزان تولید بیومس در این تیمار تا حدی کاهش یافت. شایان ذکر است محتوی لیپید تام آن با افزایش غلظت دی اکسید کربن از میزان موجود در جو تا 4 و6 درصد به ترتیب 5/14، 8/15 و 16 درصد وزن خشک محاسبه شد. در مقابل محتوی پروتئین تام آن با وجودی که مقدار قابل توجهی به دست آمد، حدود 46 درصد وزن خشک، ولی در تیمارهای مختلف تغییر قابل ملاحظه ای مشاهده نشد.
    بحث و نتیجه گیری
    هدف از انجام این مطالعه، بررسی امکان رشد این میکروارگانیسم با استفاده از دی اکسید کربن موجود در گاز خروجی کارخانجات صنعتی بود و نتایج بدست آمده از آن نشان داد که ارگانیسم تحت بررسی پتانسیل خوبی برای تثبیت زیستی دی اکسید کربن از منابع مختلف، به ویژه گاز حاصل از احتراق، داشته و نیز به واسطه محتوی پروتئینی بالا به عنوان کاندید خوبی برای تولید پروتئین تک یاخته مطرح می باشد.
    کلید واژگان: تثبیت زیستی دی اکسید کربن, تولید بیومس, گاز دودکش, اسپیرولینا پلاتنسیس, پروتئین تام, لیپید تام
    Seyedmahdi Hoseini, Abas Almodares *, Saeid Afsharzadeh, Mohamadsadegh Hatami Pour, Fatemah Montazeri
    Introduction
    Because their ability to capture CO2, photosynthetical microorganisms have some advantages to CO2 mitigation from high CO2 streams such as flue gases and they can use CO2 as carbon source. Recently, experts have made efforts to exploit microorganisms intended for recovering CO2 from power plants. Materials and method s: To achieve this purpose, we studied the growth response of the cyanobacterium Spirulina platensis PCC9108 under different concentrations of carbon dioxide (ranging from 0.036% to 10%) and flue gas in a bench-scale system. Preparation of different concentrations of CO2 and injection into Erlenmeyer flasks was performed by a system including air compressor, CO2 capsule, pressure gauge and flow meter.
    Results
    The main goal of studying this paper is a survey of organism's potential to grow by generated CO2 from flue gas of power plant. It already had the potential and highest biomass production recorded at 8% CO2 (v/v). Also we proved that S.platensis PCC9108 can be grown under flue gas, although biomass production decreased fairly. Total lipid content of algae interestingly enhanced with elevated CO2 levels from ambient air to 4% and 6% which ranged from 14.5 to 15.8 and 16 dry weight (wt.) % respectively. In contrast, total protein content illustrated no difference between all treatment and its value was about 46 wt.%. Discussion and
    Conclusion
    The results of present study suggested that understudied S.platensis PCC9108 is appropriate for mitigating CO2 because of its carbon fixation ability. Also due to its high protein content, this cyanobacterium is a good candidate to produce SCP (single cell protein).
    Keywords: Biofixation of CO2, Biomass production, Flue gas, Total lipid content, Total protein content, Spirulina platensis
  • علی محمد فروغمند، محمدرضا دهقانی، سید مهدی کلانتر، حمیدرضا قدیمی، فاطمه منتظری
    اختلالات قلبی مادرزادی، سهم قابل توجهی از نقایص مادرزادی را به خود اختصاص می دهند. اخیرا و پس از ارائه فرضیه اتیولوژی چند عاملی در رابطه با این اختلالات، اهمیت استعداد ژنتیکی افراد در ابتلا به این بیماری ها پررنگ تر گردیده است. در این رابطه آزمایش های ژنتیکی متعددی در دو حوزه تحقیقاتی و بالینی در دست بررسی هستند. در این مقاله به معرفی مقایسه ای برخی از متداول ترین تست های تشخیصی که امروزه در حوزه بالینی هم کاربرد دارند خواهیم پرداخت. از جمله تکنیک های جدیدی که در این مجال به آنها پرداخته خواهد شد، تکنیکهای سلولی-مولکولی مثل FISH و CGH Array و همچنین تکنیکهای ملکولار مانند Q-PCR و MLPA و... در شناسایی لکوس ها و ژن های مرتبط با اختلالات قلبی مادرزادی است. بدیهی است با توجه به نقش روز افزون تکنیک NGS در تشخیص علل ژنتیکی بیماری ها، طبیعتا سیمای تشخیصی و درمانی بسیاری از بیماری هایی که تاکنون علل مشخص ژنتیکی برای آنها تعیین نگردیده است، تغییرات شگرفی خواهد کرد. سعی بر آن است تا تست های تشخیصی پرکاربرد در شناسایی سندرم ها و اختلالات مادرزادی قلبی شایع مانند: دی جرج، ویلیام- برن، نونان و سایر ریزحذف های کروموزومی مرتبط مورد تاکید بیشتری قرار گیرند. امید است مقاله پیش رو اطلاعات خوبی در خصوص استفاده صحیح و به هنگام این آزمایشات در اختیار جامعه پزشکی و بویژه متخصصان قلب و زنان و زایمان قرار دهد تا به اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه و درمانی مناسب منجر شود.
    کلید واژگان: نقایص مادرزادی قلبی, دورگه سازی فلورسنت درجا, دورگه سازی ژنومی مقایسه ای ریزآرایه
    Ali Mohammad Forughmand, Mohammad Reza Dehghani, Seyyed Mehdi Kalantar, Hami Reza Ghadimi, Fatemeh Montazery
    Congenital heart defects constitute a high percentage of congenital malformations. After presenting a hypothesis concerning the multifactorial etiology of these disorders، the importance of genetic susceptibility in congenital heart defects has been highlighted. In this regard، various genetic tests are under investigation in research laboratories and clinics. This article introduces some of the most common diagnostic genetic tests that are currently used in clinical diagnosis of congenital heart defects. These techniques are divided into two categories، modern molecular techniques such as Q-PCR and MLPA، and cytomolecular techniques such as FISH and Array-CGH that are used to identify loci and genes associated with congenital heart defects. Considering the role of the new technique of NGS in determining the genetic causes of diseases، the diagnosis and treatment of many diseases with unexplained genetic causes would tremendously change. In this manuscript، we discussed new diagnostic tests that can be used used in detecting the genetic causes of several common congenital heart defects or chromosomal microdeletion syndromes such as Di George، William - Bern، Noonan، etc. This article provides good information on the proper use of genetic tests for the medical community، especially cardiologists، obstetricians، and gynecologists and might help them to make appropriate decisions in prevention and treatment approaches.
    Keywords: Heart Defects, Congenital, In Situ Hybridization, Fluorescence, Comparative Genomic Hybridization
  • مرجان عابدی، سهیلا رهگذر*، علیرضا معافی، کامران قائدی، سید جمال مشتاقیان، منصوره سادات انتظار قائم، فاطمه منتظری
    سابقه و هدف
    لوسمی لنفوبلاستیک حاد(ALL)، رایج ترین نوع سرطان کودکان می باشد. یکی از مهم ترین علل شکست درمان و عود در ALL، مقاومت دارویی چندگانه(MDR) است. ABC ترانسپورترها، مهم ترین عوامل درگیر در این اختلال هستند و ژن MDR1 مهم ترین عضو این خانواده محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی پروفایل بیانی mRNA ژن MDR1 و ارزیابی اهمیت پیش آگهی آن در ALL می باشد.
    مواد و روش ها
    مطالعه انجام شده از نوع بنیادی کاربردی بود. بیان ژن MDR1 در نمونه های مورد بررسی(خون محیطی و مغز استخوان 28 کودک مبتلا به ALL در بدو تشخیص و 15 نمونه کنترل) با استفاده از Real time PCR سنجیده شد. وضعیت حداقل جزء باقی مانده بیماری(MRD) یک ساله به عنوان فاکتور پاسخ به درمان ارزیابی گردید. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزارهای 5Graph Pad Prism و 20SPSS انجام گرفت.
    یافته ها
    مشخص شد بیان ژن MDR1 در افراد MRD+ به صورت معنا داری بیشتر از افراد MRD- می باشد(22/1 ± 29/2 در مقابل 21/0 ± 79/0)(SEM ± میانگین، 49/0 p=). اکثر بیمارانی که افزایش بیان ژن MDR1 را داشتند، MRD مثبت بودند(6/66 درصد در مقابل 3/33 درصد، 048/0 p=).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان می دهد که پروفایل بیان ژنی MDR1 می تواند یک فاکتور پیش آگهی نامطلوب در ALL باشد. ارزیابی پروفایل بیان mRNA ژن MDR1 در بدو تشخیص با کمک به شناسایی افراد با خطر بالا می تواند امکان تغییر پروتکل درمانی به منظور افزایش بازده درمان را فراهم نماید.
    کلید واژگان: لوسمی لنفوبلاستیک حاد(ALL), مقاومت دارویی چندگانه(MDR), حداقل جزء باقی مانده بیماری(MRD), پروفایل بیان ژنی
    M. Anedi, Dr. S. Rahgozar *, Dr, A.R. Moafi, Dr. K. Ghaedi, Dr. S.J. Moshtaghian Entezare., Ghaem, F. Montazeri
    Background And Objectives
    Acute lymphoblastic leukemia (ALL) is the most common cancer among children. Multi drug resistance (MDR) is the major cause of treatment failure and relapse in ALL. ABC transporters mainly contribute to this disorder and MDR1 gene is the most popular member of this family. The aim of this study is to evaluate the gene expression profile of MDR1 at mRNA level and its prognostic value in ALL.
    Materials And Methods
    Bone marrow and peripheral blood samples were obtained from 28 newly diagnosed ALL patients and 15 controls. MDR1 gene expression profile was evaluated by using real time PCR. The minimal residual disease (1-year MRD) was considered as the factor of response to therapy. Data were analyzed by using SPSS 20 and Graph Pad Prism 5 softwares.
    Results
    MDR1 gene expression level in patients with MRD+ was significantly higher than MRD- patients (2. 29 ± 1. 22 vs 0. 79 ± 0. 21) (mean ± SEM، p= 0. 049). Most of the patients with over expression of MDR1 gene were MRD+ (66. 6% vs 33. 3) (mean ± SEM، p= 0. 048).
    Conclusions
    MDR1 gene expression profile is suggested to be an unfavorable prognostic factor in ALL. The evaluation of the mRNA expression profile of MDR1 in new case patients facilitates identification of the high risk patients and helps modifying the protocols applied for ALL treatment in order to improve the therapeutic outcome.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • فاطمه منتظری
    منتظری، فاطمه
    دانش آموخته ارشد فلسفه اخلاق، دانشگاه قم
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال