فرزانه نیکوخواه
-
زمینه و هدف
یکی از منابع آلودگی در رودخانه ها، تخلیه پساب حاصل از مزارع پرورش ماهی است که سبب کاهش کیفیت آب رودخانه ها جهت استفاده های گوناگون گردیده است. در این تحقیق تاثیر پساب کارگاه های پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان بر میزان پارامتر های فیزیکی و شیمیایی چشمه سرداب رستم آباد منطقه اردل بررسی شد.
روش بررسیبه منظور ارزیابی آلودگی خروجی مزارع پرورش ماهی، پنج کارگاه پرورش ماهی قزل الا احداث شده در حاشیه چشمه سرداب انتخاب شد و در دو فصل تابستان و پاییز سال 1395 میزان پارامتر های فیزیکی و شیمیایی پساب مزارع قزل الا از جمله، pH، دما، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، نیترات، آمونیاک، فسفات و کدورت مورد آنالیز قرار گرفتند.
یافته هاطبق نتایج به دست آمده بین مقادیر pH، دما، اکسیژن محلول، هدایت الکتریکی، آمونیاک، فسفات و کدورت در دو فصل تابستان و پاییز از لحاظ آماری اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0t-test , p>) در حالی که بین مقادیر نیترات در دو فصل تابستان و پاییز از لحاظ آماری اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0, p< t-test).
بحث و نتیجه گیریبه طور کلی میزان پارامتر های فیزیکی و شیمیایی در فصل تابستان در مقایسه با فصل پاییز بیش تر بود. افزایش در مقدار پارامتر های مورد بررسی در ماه های گرم احتمالا به علت افزایش دما و کاهش دبی آب است، علاوه بر عوامل ذکرشده، افزایش فعالیت های سوخت و ساز و تراکم ماهی ها در این فصل می تواند باعث افزایش در مقدار پارامترهای فیزیکی و شیمیایی گردد.
کلید واژگان: پساب مزارع پرورش ماهی, پایش, پارامتر های فیزیکی و شیمیایی, اردلBackground and ObjectiveOne of the sources of pollution in rivers is effluent discharge from fish farms, which decreases water quality for downstream usage. This study investigated the effects of trout farms’ effluent on the levels of physicochemical parameters in Sardab spring.
Material and MethodologyTo assess contamination from the effluent, five trout farms along the margin of the river were selected. In summer and autumn 2016, this study analyzed the levels of physicochemical parameters of trout farm effluent, such as pH, temperature, dissolved oxygen, electrical conductivity, nitrate, ammonia, phosphate and turbidity.
FindingsAccording to the obtained results, no significant differences were detected between pH, temperature, dissolved oxygen, ammonia, phosphate, and turbidity in the two seasons (t-test, p>0.05), but a significant difference between levels of nitrate was found in these time periods (t-test, p<0.05).
Discussion and ConclusionThe overall level of physicochemical parameters in that summer was higher compared to autumn. The increase in the levels of the investigated parameters in warm weather is probably due to increased temperature and decreased discharge. Rapid population growth in the area of Ardal and the demand for protein foods makes monitoring of the levels of physicochemical parameters of fish farms necessary. In addition to the mentioned factors, increasing the metabolic activities and density of fish in this season can increase the amount of physical and chemical parameters.
Keywords: Trout Farms’ Effluent, Monitoring, Physicochemical Parameters, Ardal -
زمینه و هدف
بررسی رژیم غذایی ماهی ها به منظور بررسی نقش اکولوژیک و درک موقعیت آن ها در زنجیره های شبکه غذایی مهم است.
مواد و روش هادر این مطالعه اکولوژی تغذیه ای ماهی گورخری زاگرس Aphanius vladykovi در تالاب چغاخور به صورت فصلی مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور شاخص نسبی طول روده، شاخص خالی بودن معده، فاکتور وضعیت و اقلام غذایی در بین دو جنس، طول و وزن در فصول سرد و گرم بررسی شد.
نتایجاقلام غذایی شناسایی شده عمدتا برپایه سخت پوستان (Ostracoda, Ampipoda)، نرم تنان (Gastropoda, Bivalvia)، لارو حشرات آبزی (Ephemeroptera, Diptera) و بقایای گیاهی و جانوری بودند. طبق نتایج تفاوت معنی داری بین اقلام غذایی در جنس نر و ماده و اندازه های طولی مطالعه شده وجود نداشت. نتایج نشان داد بین اقلام غذایی در فصول گرم و سرد اختلاف معنی داری وجود دارد (p< 0/05). همچنین میانگین شاخص های نسبی طول روده در این گونه 051/0 ± 885/0 بود که نشان دهنده گوشت خوار بودن این ماهی است.
نتیجه گیریبطور کلی در این مطالعه بر اساس میانگین طول نسبی روده، A.vladykovi به عنوان یک ماهی گوشت خوار معرفی می شود. همچنین از نظر تغذیه ای در حد متوسط قرار دارد. تغییر فصل بر روی سفره غذایی این گونه تاثیر داشت اما متغییرهای زیستی مطالعه شده مانند جنسیت و اندازه در تعیین انتخاب اقلام غذایی بی تاثیر بودند
کلید واژگان: اکولوژی, رژیم غذایی, گوشتخوار, ماهی گورخریBackground & AimInvestigating the diet of fishes is important in order to investigate the ecological role and understand their position in the food web chains.
Materials & MethodsIn this study, Feeding ecology of Aphanius vladykovi in Choghakhor wetland of Chaharmahal-O-Bakhtiary Province was evaluated seasonally. In this reason, the relative index of gastrointestinal (RLG), condition factor (CF) vacuity index (VI) and food items between male and female, two size classes in the hot and cold seasons were investigated.
ResultsFish diet was primarily composed of crustaceans (Ostracoda, Ampipoda), mollusks (Gastropoda, Bivalvia), aquatic insect larvae (Ephemeroptera, Diptera) and detritus. There was no significant sex and size-related variation in food items. Diet composition was significantly different between hot and cold seasons (p < 0/05). Furthermore, the average of RLG index was 0.885±0.51that indicated the fish was carnivorous.
ConclusionIn general, in this study, based on the average relative length of the intestine, A. vladykovi is introduced as a carnivorous fish. It is also at an average level in terms of nutrition. The change of season had an effect on the diet of this species, but the studied biological variables such as gender and size were not effective in determining the choice of food items.
Keywords: Ecology, Feeding, carnivorous, Aphhanius vladykovi -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 103، بهار 1402)، صص 261 -273
در کشاورزی پایدار برای بهره وری بیشتر از کودهای گاوی که منبع غنی از باکتری بیماری زای ایکولای (E-Coli) است، استفاده می شود. هدف از این پژوهش بررسی اثر همزمان دانه بندی کودگاوی و شوری آب آبیاری، بر نگهداشت باکتری ایکولای در اعماق ستون شن به ارتفاع 10سانتی متر تحت جریان اشباع است. برای این منظور چهار دانه بندی مختلف از کود گاوی (2-1، 1- 0/5، 0/5- 0/25 و کوچکتر از 0/25> میلی متر) به سطح ستون شن به مقیاس 30 تن در هکتار اضافه شد، سپس آبشویی با شوری های مختلف (0، 0/5، 2/5، 5 و 10 دسی زیمنس بر متر) تا 10 حجم منفذی انجام گرفت، سپس از اعماق 0، 3، 6 و 12 سانتی متری عمق خاک نمونه برداری شد. تعداد باکتری های موجود در هر نمونه با روش شمارش زنده مشخص شد. نتایج نشان داد اثر تمام منابع تغییر و همچنین اثرات متقابل آنها بر نگهداشت باکتری در خاک در سطح 5 درصد معنی دار بود. شوری بر نگهداشت باکتری اثر منفی داشت، به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار غلظت نسبی باکتری (حاصل تقسیم تعداد باکتری در هر عمق خاک به تعداد اولیه باکتری در تیمار کود مورد نظر) در تیمارهای شوری 0 و 10 دسی زیمنس بر متر بود. همچنین، با کم شدن اندازه ذرات کود گاوی، به دلیل افزایش آبگریزی و مسدودسازی منافذ ترجیحی، نگهداشت باکتری در تمامی اعماق مورد بررسی خاک کاهش یافت. به ترتیب بیشترین و کمترین نگهداشت باکتری در خاک در بزرگترین تیمار دانه بندی (2-1 میلی متر) و کوچکترین دانه بندی (کمتر از 0/25 میلی متر) بود. به علاوه بیشترین غلظت نسبی باکتری در خاک مربوط به عمق 3-0 سانتی متری بود و در سایر اعماق اختلاف معنی داری دیده نمی شد.
کلید واژگان: آبگریزی, باکتری ایکولای E-Coli, دانه بندی کود گاوی, منحنی نگهداشت باکتری در خاکIn sustainable agriculture, cow manure is used for greater productivity, a rich source of E-Coli pathogenic bacteria. The objective of this research was to investigate the simultaneous effect of the fractionation size of cattle manure and irrigation water salinity on the retention of E-Coli bacteria in the depths of the sand column with a height of 10 cm under saturated flow. Four different particle fractions of cow manure (1-2, 0.5-1, 0.25-0.5, and smaller than 0.25 mm) were added to the surface of the sand column at the scale of 30 tons per hectare, then leaching was done with different salinities (0, 0.5, 2.5, 5, and 10 dS/m) up to 10 pore volumes, then samples were taken from the depths of 0, 3, 6, and 12 cm. The number of bacteria in each sample was determined by the live counting method. The results showed that the effect of all sources of change and their interaction effects on the retention of bacteria in the soil is significant at the level of 5%. Salinity had a negative effect on the retention of bacteria, and the highest and lowest values of the relative concentration of bacteria (the result of dividing the number of bacteria in each soil depth by the initial number of bacteria in the desired manure treatment) were in 0 dS/m and 10 dS/m salinity of leaching water, respectively. By decreasing the size of cow manure particles due to the increase in hydrophobicity and blocking of preferential pores, the retention of bacteria decreased in all investigated soil depths. The highest and lowest retention of bacteria in the soil were investigated in the largest cow manure particle size (1-2 mm) and the smallest cow manure particle size (less than 0.25 mm), respectively. In addition, the highest relative concentration of bacteria in the soil was seen in the depth of 0-3 cm, and no significant difference was seen in other soil depths.
Keywords: Hydrophobicity, E-Coli bacteria, Cow manure granulation, Bacteria retention curve in soil -
جوامع پریفیتونی به عنوان جزء اساسی اکوسیستم آب های جاری عمل می کنند و تولیدکنندگان اصلی اکوسیستم رودخانه آبزی هستند. پریفیتون ها به عنوان شاخص های بیولوژیک کیفیت آب مفید هستند. تنوع تاکسونومیک و فراوانی پریفیتون ها به عوامل مختلفی مثل دما، اکسیژن محلول و مواد مغذی قابل دسترس بستگی دارد. تاکنون هیچ مطالعه ای در مورد پارامترهای فیزیکوشیمیایی و تاثیر آن ها بر ترکیب جوامع پریفیتون رودخانه بهشت آباد صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه بررسی وجود رابطه بین تنوع و تراکم جوامع پریفیتونی با خواص فیزیکوشیمیایی آب رودخانه بهشت آباد است. نمونه برداری از هفت ایستگاه در طول رودخانه بهشت آباد برای شناسایی و شمارش پریفیتون ها و تغییرات جمعیت آن ها در طی ماه های مختلف در هر ایستگاه طی یک دوره یک ساله از مهرماه 1394 تا آبان ماه 1395 انجام گرفت. بر اساس نتایج حاصل در فصل تابستان بیشترین و در فصل زمستان کمترین تراکم جوامع پریفیتونی مشاهده گردید. به طورکلی بر اساس نتایج تحقیق حاضر جنس های رده دیاتومه در طول سال غالب بودند و جنس Naviculla بیش ترین پراکنش را نشان داد به گونه ای که در تمام ایستگاه ها و در تمام مراحل نمونه برداری حضورداشته و تراکم غالب را به خود اختصاص داد. در کل می توان این گونه بیان داشت که ترکیب اصلی جمعیت پریفیتون در رودخانه بهشت آباد با دیاتومه ها است.
کلید واژگان: حوضه کارون شمالی, چهارمحال و بختیاری, پریفیتونPeriphyton communities serve as vital component of stream ecosystems and they are the principal primary producers of the aquatic river ecosystems. Periphyton is useful as biological indicator of water pollution. Taxonomic diversity and abundance of periphyton depends on a range of factors like; temperature, disolved oxygen and nutrient availability. Yet, no study has been conducted on physicochemical parameters and periphyton composition of the headwater of the Beheshtabad River. Therefore, the present study aims to determine the influence of physicochemical parameters on periphyton composition of the Beheshtabad headwater stream ecosystem, which is prone to anthropogenic pressures. Sampling will be conducted monthly from seven stations along the reservoir. A monthly investigation was carrird out at seven sites over the period October 2015 to September 2016. Accordingly, density of periphyton communities was lowest in winter, with highest production was in summer. Considering the density of periphyton communities along with the dominance of the genus diatoms, the genus Naviculla showed the highest distribution, so that it was present at all stations and in all stages of sampling and constituted the dominant density.
Keywords: Northern Karoon basin, Chaharmahal, Bakhtiari, Periphyton -
باکتری لیستریامونوسیتوژنز می تواند ماهی و سایر آبزیان را به صورت مستقیم و غیرمستقیم آلوده کرده و درنتیجه ماهی و فرآورده های آن به عنوان یک حامل برای انتقال بیماری ناشی از این باکتری تلقی می شوند. از این رو مطالعه حاضر به بررسی آلودگی ماهیان پرواری قزل آلای رنگین کمان و کپور معمولی به این باکتری و شناسایی فیلوژنتیک ایزوله های جدا شده با استفاده از روش PCR پرداخته است. در مجموع 50 نمونه ماهی تازه پرورشی شامل قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss) و کپور معمولی (Cyprinus carpio) طی تیرماه تا شهریورماه سال 1397 از مراکز عرضه ماهی در شهرستان شهرکرد جمع آوری شد. بر اساس آزمایشات مولکولی، از جمع 50 نمونه مورد مطالعه، 18 نمونه (36 درصد) آلوده به باکتری لیستریا مونوسیتوژنز بودند که 26 و 10 درصد از نمونه های آلوده به ترتیب متعلق به قزل آلا رنگین کمان و کپور معمولی بود. از جمع 18 ایزوله ی مورد بررسی 12 نمونه (66/66 در صد) مربوط به سروتیپ 4b، یک نمونه مربوط به سروتیپ و 5 نمونه ی دیگر متعلق به سروتیپ بود. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، مبنی بر آلودگی ماهیان پرورشی به باکتری لیستریا مونوسیتوژنز و اهمیت آن در بهداشت عمومی، لزوم اعمال نظارت های بهداشتی مداوم و دقیق ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: لیستریا, فیلوژنتیک, قزل آلای رنگین کمان, کپور معمولیFish and other aquatic animals, directly and indirectly, can be contaminated with Listeria monocytogenes and consequently, fish and their products are considered a carrier for this bacterium. The present study investigated the contamination of farmed rainbow trout and common carp with this bacterium as well as the phylogenetics of the isolates. A total of 50 samples of farmed fish were obtained from local fish supply centers in Shahrekord City from July to September 2018. Based on the molecular experiments, 18 (36%) of the 50 studied samples were contaminated with L. monocytogenes as 26% and 10% of the isolates were found in trout and carp, respectively. From 18 isolates, 12 samples (66.66%) belonged to serotype 4b, one belonged to serotype 1/2a and the other 5 samples belonged to serotype 1/2b. According to the results of the present study and regarding the importance of the bacteria in terms of public health, continuous and accurate hygienic monitoring seems to be necessary.Keywords: Listeria, Phylogenetics, Rainbow trout, Common carp
-
اگرچه مطالعات زیادی در خصوص اثر رهاسازی اراضی کشاورزی انجام گرفته است ولی اطلاعات بسیار کمی در خصوص تاثیر شرایط آب و هوایی بر احیاء زمین های کشاورزی بعد از رهاسازی آن ها وجود دارد. به همین منظور در این مطالعه اثر متقابل رهاسازی اراضی کشاورزی و شرایط اقلیمی بر ذخایر ماده آلی ذرات اولیه خاک مورد بررسی قرار گرفت. نمونه های مرکب خاک از عمق 30-0 سانتی متری در سه تکرار از دو منطقه با شرایط بارندگی متفاوت شامل مناطق حفاظت شده شیدا و خرگوش در استان چهارمحال و بختیاری از چهار کاربری مرتع، اراضی کشاورزی و اراضی رها شده زراعی در توالی زمانی 15-10 و 40-15 سال، تهیه و میزان توزیع کربن و نیتروژن در اجزای مختلف ذرات اولیه خاک تعیین گردید. نتایج نشان داد که کشت و کار در اراضی بکر بسته به موقعیت اقلیمی می تواند اثرات مثبت و منفی بر اکوسیستم های طبیعی داشته باشد. به تبع در منطقه شیدا با وجود میزان بارندگی و وضعیت خوب پوشش طبیعی مراتع کشت و کار در اراضی بکر اثرات منفی در جهت کاهش ماده آلی داشته است. در حالی که در منطقه خرگوش با وجود میزان بارندگی اندک و کیفیت پایین مراتع، کشت و کار اثرات سوء ای نداشته است. در کلیه کاربری های مدیریتی مقدار کربن و نیتروژن به ترتیب در ذرات رس، سیلت و شن بیشتر بود. رهاسازی اراضی کشاورزی و مراتع در منطقه خرگوش تاثیری بر غلظت کربن و نیتروژن سه جزء شن، سیلت و رس نداشت اما در منطقه شیدا افزایش زمان رهاسازی کربن اجزای شن و سیلت را افزایش داد ولی تاثیری بر کربن جزء رس نداشت. نتایج نشان داد رهاسازی اراضی کشاورزی بسته به شرایط آب و هوایی هر منطقه جهت استقرار مجدد پوشش گیاهی و افزایش ترسیب کربن خاک می تواند اثرات متفاوت و بالقوه ای بر احیای کربن مراتع داشته باشد.
کلید واژگان: ذرات اولیه خاک, رهاسازی اراضی کشاورزی, کربن آلی و نیتروژن کل, مراتع بدون کشت و کارIntroductionAlthough many studies have been done on the effects of agricultural land abandonment, there is very little information about the impact of climate conditions on the restoration of abandoned agricultural lands. Human has changed most of rangelands to agricultural lands causing a decrease in carbon sequestration, depending on land management and tillage operations. One of the methods for rebuilding the land cover is the land abandonment, which results in enhanced organic carbon and decreased CO2 emission. Understanding the storage and dynamics of soil organic matter, especially in relation to changing land use, is fundamental to evaluate the role of soil as a carbon source or sink. After land use change from rangeland to cropland, agricultural practices decrease the C stored in soils and cause a net release of C into the atmosphere, which has strongly influenced the atmospheric CO2 levels and global C balance over the last centuries. For this purpose, this study aimed to assess the effect of interaction between agricultural land abandonment and climatic conditions on organic material reserves of primary soil particles.
Materials and MethodsThe study area was located in semi-steppe rangelands of Sheida and Khargosh in about 60 km northwest of Shahrekord city, Chaharmahal-va-Bakhtiari province, central Iran. In this study, four treatments including rangeland, agricultural and cultivated land abandoned in the time series of 10-15 and 15-40 Year were selected. The sample plots were placed in the distance of transects, and the soil samples were collected from 0-30 cm depths with different rainfall conditions from two above-mentioned regions in three replications. For each region, the soil samples were transferred to the laboratory and then analyzed. The selected locations had same soil shape, topography, parent material, and slope. The soil samples of three plots were then combined and 24 samples were prepared. The distribution of carbon and nitrogen concentrations was determined at different soil particle components.
Results and DiscussionThe results showed that the rangeland change to cultivated land did not have a significant effect on the amount of organic carbon, total nitrogen, and total carbon to total nitrogen ratio. However, the values of these indicators decreased significantly in the Sheida region. Under all land management, the amount of carbon and nitrogen of soil particles increased with decreasing the particle size from sand to clay. Hence, the abandoned agricultural land and rangelands did not significantly affect the amount of carbon and nitrogen concentration in sand, silt and clay particles. The amount of carbon, however, increased with the abandonment time and non-agronomic activity of carbon in sand and silt particles, although the carbon content of clay particle was not influenced. Agricultural practices may negatively or positively impact natural ecosystem depending on climatic condition and soil quality in unchanged lands. However, despite suitable climatic conditions (in terms of precipitation) and land cover in the rangelands over Sheida, the cultivation adversely influenced the soil quality and organic matter of the unchanged land. Although, the precipitation and soil quality were relatively lower in Khargosh region, the agricultural activities seem not to negatively affect the land quality. Moreover, rangelands change to cultivated lands did not have a significant effect on the amount of soil nitrogen in this region. The greatest nitrogen amount was measured in clay fractions of cultivated and abandoned lands for 40 years, and the minimum nitrogen content was detected in sand particles of lands abandoned for 15 years. The highest and lowest amount of nitrogen over all three fractions was, respectively, found for unchanged and abandoned lands in Sheida region. Therefore, the cultivated land depending on climate condition and management may considerably increase or decrease the organic carbon content in sand, silt and clay particles.
ConclusionThe results indicated that the agricultural land abandonment may differently affect the rangelands restoration measures such as the vegetation reclamation and soil carbon sequestration depending on climatic condition
Keywords: Agriculture land abandonment, Organic carbon, total nitrogen, Soil particle -
مجله مراتع، سال نهم شماره 4 (Autumn 2019)، صص 364 -377
Drought stress is one of the most important factors limiting plant growth all around the world. Plant Growth Promoting Rhizobacteria (PGPR) can significantly reduce drought stress effects on plants growth. This study was aimed to investigate the influence of PGPR (inoculation by Azospirillum lipoferum, Azotobacter chroococcum, Pseudomonas aeruginosa, and Bacillus cereus) on seed germination, seedling growth and photosynthetic pigments of Astragalus caragana under four levels of drought stress (0, -0.2, -0.4, -0.8 MPa) in laboratory conditions in Shahrekord University, Iran, 2017. Among the four PGPR treatments, A. chroococcum was eliminated because seeds failed to germinate and were identified as agent pathogenies. The results showed that inoculation by PGPR had a significant effect on all germination traits except shoot length. The effect of drought stress was significant on all traits expect mean germination time. The PGPR by drought stress interaction effect was significant on shoot length, embryonic leaf and seedling fresh weight, embryonic leaf and seedling dry weight, and root length. The highest and lowest seed germination indices and seedling length were related to first (control and -0.2 MPa) and second (-0.4, -0.8 MPa) levels of drought stress, respectively. It was concluded that P. aeruginosa was more effective in embryonic leaf fresh weight (0 and -0.2 MPa), embryonic leaf and seedling dry weight (total levels of drought stress); B. cereus (0 MPa) and A. lipoferum (0, -0.2, and -0.4 MPa) showed relatively better performance on root length and B. cereus (0 MPa), A. lipoferum (total levels of drought stress) and P. aeruginosa(-0.2 and -0.4 MPa; total levels of drought stress, respectively) improved growth of shoot and seedling fresh weight of the Astragalus caragana.
Keywords: Plant germination, Plant growth, Germination indices, Chlorophyll, Carotenoid -
پژوهش حاضر برای بررسی تاثیر بایوپرایمینگ بذر همراه باکتری های محرک رشد گیاهی بر برخی از صفات جوانه زنی و رشد گونه Astragalus ovinus Boissدر شرایط تنش خشکی صورت گرفت. پژوهش به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار انجام شد. در بررسی حاضر صفات درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، میانگین مدت جوانه زنی، شاخص بنیه بذر، کلروفیل a، b، کاروتنویید، وزن تر و خشک ریشه چه، ساقه چه، برگ جنینی و گیاه چه و طول ریشه چه، ساقه چه و گیاه چه اندازه گیری شد. عامل اول، باکتری های محرک رشد گیاهی در پنج سطح شامل Pseudomonas aeruginosa (Schroeter) Migula، Azospirillum lipoferm (Beijerinck) Tarrand، Bacillus cereus Frankland، Azotobacter chroococcum Beijerinck و تیمار شاهد مورد بررسی قرار گرفت. عامل دوم تنش خشکی بود که در 4 سطح شامل صفر، 0/2-، 0/4- و 0/8- مگاپاسکال اعمال شد. از میان چهار باکتری مورد استفاده در تلقیح بذرها، باکتری های A. lipoferumو A. chroococcum به دلیل عدم موفقیت جوانه زنی حذف و به عنوان عامل بیماری زا شناسایی شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از این است که بهره گیری از دو باکتری محرک رشد P. aeruginosa وB.cereus، کل ویژگی های جوانه زنی (درصد، سرعت، میانگین مدت جوانه زنی و بنیه بذر) و رشد (وزن تر و خشک، طول، رنگدانه های فتوسنتز) گونه A. ovinus را افزایش داد. همچنین بر پایه نتایج می توان استنباط کرد که این دو باکتری در سطح های مختلف تنش خشکی بر افزایش رشد گیاه A. ovinus موثر بوده اند. به طور کلی، این دو باکتری نقش کاهشی برروی تاثیر منفی تنش خشکی در گیاه A. ovinus داشته اند.
کلید واژگان: تلقیح باکتری, تنش اسمزی, جوانه زنی بذر, رنگدانه های فتوسنتزThis study was aimed to investigate the effects of seed biopriming with plant-growth-promoting bacteria (PGPB) on some characteristics of germination and growth of Astragalus ovinus Boissunder drought stress. This study was conducted as a factorial experiment in a completely randomized design, with three replications. Percentage, rate of germination, mean germination time, vigor, chlorophyll a, b, carotenoids, fresh and dry weight of radicle, shoot, embryonic leave, seedling and radicle length, shoot and seedling were determined. Plant-growth-promoting rizobacteria at five levels including Pseudomonas aeruginosa (Schroeter) Migula, Azospirillum lipoferm (Beijerinck) Tarrand, Bacillus cereus Frankland, Azotobacter chroococcum Beijerinck and the control treatment were considered as the first factor. The second factor was applying drought stress at four levels of 0.0, -0.2, -0.4 and -0.8 MPa. Among the four biopriming treatments tested, A. lipoferm and A. chroococcum were eliminated, because the seeds were failed to germinate and identified as agent pathogenic. Results indicate that the use of these two PGPB increase the characteristics of germination (percentage, rate of germination, mean germination time and vigor) and growth (fresh and dry weight, length and photosynthetic pigments) of A. ovinus. It can be concluded that these two bacteria increase effectively the growth of A. ovinus under different levels of drought stress. In general, these two bacteria play a role in reduction of the negative effects of drought stress on A. ovinus.
Keywords: Bacterial inoculation, osmotic stress, Seed Germination, Photosynthetic pigments -
گیاهان به دلیل عوارض جانبی کمتر می توانند به عنوان یک جانشین مناسب داروهای شیمیایی از جمله آنتی بیوتیک ها در نظر گرفته شوند باشند. گیاه کرفس کوهی یکی از گیاهان تغذیه ای، مرتعی و بومی ایران همراه با اثرات ضد باکتریایی است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر ضد باکتریایی عصاره اتانولی گیاه کرفس کوهی با آنتی بیوتیک های اریترومایسین وآنروفلوکساسین علیه 4 جدایه استرپتوکوکوس اینیایی جداسازی شده از ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. بدین منظور ابتدا تیمارها با سه تکرار در غلظت های مختلف 100، 50، 25، 5/12 و 25/6 میکرو گرم بر میکرو لیتر عصاره طراحی گردید. سپس برای تعیین قدرت ضد باکتریایی عصاره ها از روش چاهک گذاری (Well Diffusion) استفاده گردید و با قرار دادن دیسک های آنتی بیوتیک اریترومایسین و آنروفلوکساسین در محیط کشت مولر هینتون حاوی باکتری قطر هاله عدم رشد باکتری اندازه گیری شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و در سطح معنی داری05/0 p≤ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج مطالعه نشان داد که عصاره اتانولی کرفس کوهی در غلظت های 25/6 و 5/12 میکرو گرم بر میکرو لیتر هیچ اثری بر باکتری های مورد مطالعه نداشت. همچنین در باکتری های3و4 علاوه بر غلظت های 25/6 و 5/12 در غلظت های 25 میکرو گرم بر میکرو لیتر عصاره کرفس نیز هاله عدم رشد مشاهده نشد. بیشترین قطر هاله عدم رشد به ترتیب در باکتری های 1، 2، 4، 3 با میانگین قطر هاله عدم رشد، 19. 33، 19. 33 ، 18. 67 و 15. 33 میلی متر اندازه گیری شد که اختلاف معناداری را بین غلظت های مختلف نشان داد (05/0> p).کلید واژگان: آنتی بیوتیک, قزل آلای رنگین کمان, استرپتوکوکوزیس, کرفس کوهیPlants can be used as a suitable replacement for synthetic drugs such as antibiotics due to fewer side effects. Celery (Kelussia odoratissima) is a native plant of Iran along with anti-bacterial effects. This study aimed to compare the efficacy of anti-bacterial antibiotics with Ethanol extract of celery against four strains of Streptococcus iniae isolated from rainbow trout. In this regard, five treatments with different concentrations of 6.25, 12.5, 25, 50 and 100 µg/µl of extracts was developed. Then, Well Diffusion and Discs on Mueller Hinton methods were used to determine the antibacterial activity. Collected data were statistically analyzed using one-way ANOVA and the significant level of p< 0/05. The results showed that ethanol extract of celery in concentrations of 6.25 and 12.5 µg/µl had no effect on the studied bacteria. Also, there is no bacteria inhibition zone in bacteria concentration of 25µg/µl in 3, 4 bacterial isolates addition to 6/25 and 12/5 µg/µl. The most bacteria inhibition zone diameters were respectively recorded 19.33, 19.33, 18.67 and 15.33 mm that showed the difference between different concentrations (p<0.05).Keywords: Antibiogram, Streptococcus iniae, Antibiotic, Rainbow trout, Kelussia odoratissima
-
در این مطالعه شجره شناسی ماهیان Garra در حوضه های کارون، کرخه و دز در مقایسه با ماهیان Garra rufa، Garra mondica و Garra typhlops در حوضه های دجله، مند، کرخه و دز بررسی شد. تعداد 26 قطعه از ماهیان جنس Garra از قسمت های مختلف حوضه های یاد شده با استفاده از توالی ژن سیتوکروم اکسیداز زیر واحد یک (COI) مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی روابط شجره شناسی از روش های الحاق همسایگی (Neighbour-Joining) و احتمال بیشینه (Maximum Likelihood)، برای بررسی روابط بین هاپلوتایپ ها از روش ترسیم شبکه هاپلوتایپی و برای مقایسه مقدار تمایز در بین گونه های مورد مطالعه از فاصله ژنتیکی K2P استفاده شد. در بین نمونه های مورد بررسی در مجموع 10 هاپلوتایپ و سه گروه شجره شناسی مشاهده شد. در بررسی فاصله های ژنتیکی بین گروهی، مقدار فاصله ژنتیکی در بین G .rufa و نمونه های متعلق به حوضه های کارون، دز و کرخه (G. gymnothorax)، 87/5 درصد بود. بیش ترین فاصله ژنتیکی مشاهده شده برابر 39/12 بین G. gymnothorax و G. tibanica و کم ترین فاصله ژنتیکی برابر با 51/1 درصد بین G. mondica و G. elegans مشاهده شد. فاصله ژنتیکی بین هاپلوتایپ های G. gymnothorax 33/0 درصد بود. بر پایه نتایج به دست آمده از این مطالعه می توان گفت که ماهیان جنس Garra در حوضه های کارون، دز و کرخه با Garra rufa تفاوت دارند که با تفاوت های ریخت شناسی موجود در سایر مطالعات مطابقت دارد. در مقایسه با گونه G. rufa که پراکنش وسیعی در حوضه های دجله، فرات و حوضه های ایرانی مثل مند و کر دارد، گونه G. gymnothorax تنها در حوضه های کارون، دز و کرخه پراکنش داشته و با توجه به روابط نزدیک با گونه G. typhlops احتمالا این گونه در حوضه کارون-دز و کرخه تکامل یافته است. در مجموع با توجه به اینکه در این مطالعه تنها از یک ژن استفاده شده است به نظر می رسد جهت قضاوت بهتر لازم است از ژن های دیگر، به ویژه نشانگرهای هسته ای مثل ژن RAG7، رودوپسین و یا روش های توالی یابی نسل جدید نیز استفاده شده و هم چنین از سایر نقاط حوضه کارون، دز و کرخه و سایر منابع آبی مجاور نمونه هایی تهیه و بررسی شود.کلید واژگان: تمایز ژنتیکی, حوضه کارون, دز, حوضه کرخه, سیتوکروم اکسیداز زیرواحد یک, Garra gymnothoraxIn this study phylogenetic relationships among Garra sp. in the Karun, Karkheh and Dez basins were compared to Garra rufa, Garra mondica and Garra typhlops in the Tigris, Mond, Karkheh and Dez Basins. A total of 26 Garra spp. specimens were collected from different localities in the Karun, Karkheh, Dez, Mond, and Tigris basins. The specimens were compared using Cytochrome Oxidase Subunit I (COI) sequences. In existing reports it is indicated that the members of the genus Garra in Karun and Dez Basins lack scales in the area between pectoral fins and in thorathic region, which discriminate them from G. rufa. Based on such differences the fish in Karun-Dez basins are named as Garra gymnothorax. In this study it was tried to compare genetic differences among specimens collected from above noted basins. To sequence the 5 end of COI gene forward and reverse primers were used. For the phylogenetic analyses Niebuhr-joining and Maximum likelihood methods of phylogeny reconstruction were used and for the analysis of the relationships among different haplotypes a haplotype network was drawn. To compare the differentiation levels among the studied species, K2P distances were calculated. In total 10 haplotypes were observed for the specimens sequenced in this study. On the phylogenetic tree reconstructed three sub-clades were resolved. The average genetic distance between G. rufa and G. gymnothorax was 5.87%. The maximum and minimum genetic distances were observed between G. gymnothorax and Garra tibanica and G.mondica and Garra elegans, respectively. The mean genetic distance among G. gymnothorax haplotypes was 0.33%. Based on the results of this study it can be indicated that Garra specimens in the Karun, Dez, and Karkheh Basins differ from G. rufa and belong to G. gymnothorax, which is concordant with the morphological differences reported in other studies. Opposed to G. rufa that has a vast distribution in Tigris, Euphrates and the Iranian Basins including Mond and Kor Rivers, G. gymnothorax is only distributed in Karun-Dez and Karkheh Basins. This limited geographic span of G. gymnothorax besides its closer affinity to G. typhlops may indicate that the species has been originated in the Karun-Dez and Karkheh Basins. In conclusion it should be noted that in this study only one gene was used and to make robust inferences it would be better to use other genes especially nuclear genes such as RAG7, Rhodopsin and the Next Generation sequencing approaches using more specimens from other localities in Karun, Karkheh, Dez, and other aquatic systems adjacent to these systems.
-
در این تحقیق اثر ضد قارچی غلظت های مختلف عصاره های به دست آمده از گیاه دارویی مورد (Myrtus communis L.) بر روی رشد دو عامل بیماریزای قارچی ساپرولگنیا (Saprolegnia sp.) و فوزاریوم (Fusarium sp.) جدا شده از تخمهای لقاح یافته ماهیان قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. عصاره برگها بعد از جمع آوری از رویشگاه های طبیعی آن در استان چهارمحال و بختیاری در خرداد ماه به روش استخراج فلاونوئید و خیساندن (Maceration) استخراج شد. برای بررسی اثر ضد قارچی عصاره از روش تست انتشار از دیسک (Disk diffusion) و تست انتشار از چاهک (Well diffusion) استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده در این مطالعه مشخص شد که مقدارmg/ml 50 عصاره به دست آمده به روش استخراج فلاونوئید و هم چنین مقدارmg/ml 100 عصاره آبی گیاه مورد به دست آمده به روش خیساندن روی قارچ ساپرولگنیا اثر کشندگی داشته است. همچنین تنها اثر عصاره کلی و آبی به دست آمده روی قارچ فوزاریوم اثر بازدارندگی با MIC برابر 12.5 و mg/ml 25 به ترتیب با روش های تست انتشار دیسک و چاهک بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که عصاره گیاه مورد اثر بخشی بهتری در جلوگیری از رشد قارچ ساپرولگنیا نسبت به قارچ فوزاریوم داشت. این مطالعه نشان دهنده وجود ترکیب های ضد قارچی در عصاره های مختلف گیاه مورد است که با مطالعه در مقیاس گسترده تر می توان از آن به عنوان داروی مناسب جهت درمان بیماری های قارچی در آبزی پروری استفاده کرد.کلید واژگان: گیاه مورد, فلاونوئید, عصاره آبی, تخم قزل آلا, ضد قارچیIn the present study, the efficiency of the total flavonoids and aqueous extracts of M. communis L. tree leaves, as a recognized medicinal plant of Iran flora were assessed in vitro on the growth of the isolated fungi, Saprolegnia and Fusarrium using the agar disc and well diffusion methods in flat-bottom microplates in presence of the various extract concentrations. The isolated fungi were sampled from the fertilized eggs of rainbow trout fish incubation farms. The collected leaves from the natural habitats of Chaharmahal-o-Bakhtiary province at early-summer were extracted by maceration methods with water solvent as well by flavonoids extraction methods with methanol solvent. During the succeeding trials, the antifungal effects of the flavonoids extracts (by the well diffusion method) and the aqueous extract (by the well diffusion method) against isolated Saprolegnia were revealed by MFC (Minimum Fatal Concentration) values 50 and 100 mg/ml, respectively. The only effect of the methanolic and aqueous extracts of M. communis leaves revealed in vitro inhibiting effect on growth of isolated Fusarium by MIC values 25 and 12.5 mg/ml, in disc diffusion and well diffusion method, respectively. The antifungal obtained effects by the extracts had more effective aspects on isolated Saprolegnia in comparison to Fusarium. The results of the study indicate that M. communis could be considered as a potential candidate for designing effective antifungal suitable for treatment of the fish eggs fungal infections.Keywords: Myrtus communis, Aqueous extract, Flavnoids, antifungal, Rainbow trout
-
اثر مهارکنندگی و کشندگی عصاره اتانولی کرفس کوهی و کاسنی بر باکتری استرپتوکوکوس اینیایی ولاکتوکوکوس گارویه جداسازی شده ازقزل آلای رنگین کمان بررسی شد.. برای تعیین قدرت ضد باکتریایی عصاره ها از روش چاهک گذاری (Well Diffiusion) استفاده گردید. حداقل غلظت مهارکنندگی (Minimum Inhibitory Concentration; MIC) و حداقل غلظت کشندگی (Minimum Bactericidal Concentration; MBC) نیز به روش رقت لوله ای تعیین گردید. حداقل غلظت مهارکنندگی عصاره اتانولی کرفس کوهی برای باکتری های استرپتوکوکوس اینیایی و لاکتوکوکوس گارویه به ترتیب 100و50 mg/ml و MIC عصاره اتانولی کاسنی برای استرپتوکوکوس اینیایی 100mg/ml اندازه گیری شد، بر اساس نتایج حاصل عصاره اتانولی کاسنی در هیچ یک از غلظت ها بر لاکتوکوکوس گارویه اثر بازدارندگی نداشت.کلید واژگان: استرپتوکوکوس, عصاره گیاهی, قزل آلای رنگین کمانThe bacteriostatic and bactericidal activity of the ethanol extract of Kelussia odoratissima and chicory, Cichorium intybus L., against Streptococcus iniae and Lactococcus garvieae isolated from rainbow trout was investigated. Antibacterial efficiency of the plants was examined using agar well diffusion method and minimum inhibitory concentration. The MIC of the ethanol extract of K. odoratissima for S. iniae and L. garvieae were found to be 100 and 50 mg/ml, respectively and the MIC of the ethanol extract of C. intybus L for S. iniae was 50 mg/ml. Chicory didnt have any inhibitory effect on L. garvieae.Keywords: Streptococcus, herbal extracts, Rainbow trout
-
استفاده از نانوتکنولوژی در حال گسترش است. قسمت اعظم نانوذرات تولیدی (56%) را نانوذرات نقره تشکیل می دهند. این مواد به دلیل خاصیت ضدباکتریایی خود معروف هستند. با توجه به استفاده از این مواد در مصارف صنعتی و خانگی و نیز رهایش این مواد به اکوسیستم های آبی در این تحقیق به بررسی تعیین غلظت کشنده میانی LC50 و تاثیر این ذرات بر فلور باکتریایی دستگاه گوارش ماهی پرداخته شد. بدین منظور 84 عدد ماهی به مدت 96 ساعت در معرض غلظت های 0، 1/0، 5/0، 1، 5/2، 5 و 10 میلی گرم بر لیتر نانوذرات نقره قرار گرفتند و تلفات روزانه ثبت گردید. نتایج توسط آنالیز پروبیت بررسی و ثبت گردید و غلطت کشنده میانی (LC50) محاسبه شد و در این ماهی 23/0 میلی گرم بر لیتر بدست آمد. در مرحله بعد 84 عدد ماهی در 4 تیمار (0، 02/0، 04/0، 11/0 میلی گرم بر لیتر) در 3 تکرار قرار داده شد. بعد از طی 14 روز، 2 عدد ماهی از هر تکرار با پودر گل میخک بیهوش شده و در شرایط استریل محتویات روده آن ها استخراج گردید. سپس تعداد کل باکتری های مزوفیل و باکتری های اسیدلاکتیکی و انتروباکتریاسه شمارش شد. نتایج نشان داد نانوذرات نقره در غلظت های بررسی شده بر باکتری های مزوفیل و اسیدلاکتیکی و انتروباکتر فلور روده کپورمعمولی از نظر تعداد تاثیرپذیری معناداری نشان ندادند (05/0کلید واژگان: نانوذرات نقره, کپور معمولی, باکتریهای مزوفیل, باکتریهای اسید لاکتیکی, انتروباکتریاسهJournal of Fisheries, Volume:69 Issue: 1, 2016, PP 123 -131The use of nanotechnology is expanding. The majority of nanoparticles are made of silver nanoparticles. These materials are known for their antimicrobial properties. As these materials are used in aquatic ecosystems and their release in the environment, the present study investigated the median lethal concentration (LC50) and the impact of these particles on the populations of the gut bacterial flora in Cyprinus carpio. For this purpose, 84 fish were exposed to concentrations of (0, 0.1, 0.5, 1, 2.5, 5, 10 ppm) for 96 hours and their mortality were recorded. Using probit analysis, the LC50 was calculated as 0.23 ppm. Next, 84 specimens in four treatments with three replicates were exposed to (1/2 LC50, 1/5 LC50, 1/10 LC50 and control treatment) for 14 days. After 14 days, 2 fish in each replicate was selected randomly and anaesthetized with clove powder. Their intestines were extracted in sterile conditions. Then total mesophil bacteria, acid lactic bacteria and antrobacteriacea were counted. Results showed no significant effect between nanosilver treatments and control treatments (P > 0.05).Keywords: Nanosilver Particles, Cyprinus Carpio, Mesophil Bacteria, Acid Lactic Bacteria, Entrobacteriaceaمطالعه ی حاضر به منظور جداسازی و ارزیابی ریزوباکتر های متحمل به سرب که قادر به تولید مواد محرک رشد گیاه تحت شرایط تنش فلزات سنگین بوده و توانایی افزایش زیست فراهمی فلز سنگین سرب را نیز دارند، به اجرا در آمد. ریزوباکتر های متحمل به سرب جدا شده از خاک آلوده به صورت Rhodococcus sp.، Bacillus stearothermophilus strain A، Corynebacterium sp.، Bacillus pumilus، Mycobacterium sp.، Bacillus stearothermophilus strain B، Bacillus licheniformis و Bacillus sp. جدا و شناسایی گردیدند. نتایج نشان داد که تمامی باکتری های جدا شده قادر به تحمل غلظت های بالای فلز سنگین سرب بودند. حداقل غلظت بازدارندگی سرب (MIC) این باکتری ها در دامنه ی 1100 تا 1720 میلی گرم بر لیتر (3/3 تا 5/19 میلی مولار) متغیر بود. به علاوه، تمامی سویه های باکتریایی جدا شده، از توانایی تولید ایندول استیک اسید (IAA) (از 3/5 تا 43/6 میلی گرم بر لیتر) و سیدروفور (از 57/7 تا 86/2درصد) برخوردار بودند. با این وجود، تنها دو باکتری Mycobacterium sp. و Bacillus licheniformis توانایی تولید آنزیم ACC-دی آمیناز را داشتند. تلقیح محیط کشت حاوی کربنات سرب کم محلول با سویه ی باکتریایی Corynebacterium sp. به دلیل کاهش محسوس اسیدیته نیز سبب افزایش معنی دار غلظت سرب قابل جذب گردید.
کلید واژگان: ریزوباکتر های متحمل به سرب, حداقل غلظت بازدارندگی (MIC), ایندول استیک اسید (IAA), سیدروفور, ACC, دی آمیناز, انحلال کربنات سربJournal of water and soil, Volume:28 Issue: 6, 2015, PP 1238 -1249This study was performed in order to isolate lead (Pb)-tolerant plant growth promoting rhizobacteria in Pbcontaminated soils and to evaluate their potential for production of plant promoting substances. The isolated Pbtolerant rhizobacteria were identified as Rhodococcus sp., Bacillus stearothermophilus strain A, Corynebacterium sp., Bacillus pumilus, Mycobacterium sp., Bacillus stearothermophilus strain B, Bacillus licheniformis and Bacillus sp. The results showed that all isolates were able to tolerate high concentrations of Pb. The minimum inhibitory concentration (MIC) of these bacteria was in the range of 1100 1720 mg l-1 (3.3-5.19 mM). In addition, all isolates produced IAA (ranging from 3.53 to 43.64 mg l-1) and siderophore (ranging from 57.74 to 86.24%). However, only two isolates (i.e., Bacillus licheniformis and Mycobacterium sp.) had the ability to produce bacterial enzyme ACC-deaminase. Inoculation of medium containing poorly soluble PbCO3 with bacterial strain Corynebacterium sp. significantly increased the available concentration of Pb.Keywords: Pb, tolerant rhizobacteria, Minimum inhibitory concentration (MIC), Indole acetic acid, Siderophore, ACC, deaminase, Lead carbonate solubilizationبه منظور بررسی میکروبی و برخی فلزات سنگین در اندام هوایی ذرت علوفه ای و خاک، پژوهشی با طرح آماری بلوکهای کامل تصادفی با دو تیمار شامل آبیاری با آب چاه با کود (W1) و آبیاری با پساب (W2) در تابستان1390 در مزرعه تصفیه خانه فاضلاب شهری شهرکرد اجرا گردید. نتایج نشان داد که تعداد باکتری های لاکتوز مثبت، کلی فرم کل و مدفوعی در عمق 5-0 سانتیمتری نسبت به عمق 15-5 سانتیمتری حدود 42 درصد بیشتر بود و با گذشت زمان روزانه تعداد باکتری های شاخص آلودگی در خاک به مقدار 35 درصد کاهش نشان دادند. در برگ مسن تعداد کلی فرم کل 88 و کلی فرم مدفوعی MPN/100m 40 و در برگ جدید تعداد کلی فرم کل 38 و کلی فرم مدفوعی MPN/100ml 2 شمارش گردید. غلظت فلزات سنگین در ساقه و برگ گیاه در تیمار W2 در مقایسه با تیمار W1 بیشتر بود ولی تفاوت معنی داری بین دو تیمار دیده نشد. غلظت فلزات سنگین در خاک و گیاه تحت بررسی نیز در حد مجاز قرار داشتند.
کلید واژگان: تصفیه خانه فاضلاب شهری, ذرت علوفه ای, کلی فرم کل, کلی فرم مدفوعی, فلزات سنگینTo study of microbial and some of heavy metal in forage corn and soil، field experiment was conducted in wastewater treatment plant in Shahr-e- kord in summer، 2011. Plots were arranged in a randomized complete block design in 3 replications and 2 treatments، well water with fertilizer (W1) and effluent (W2). Results showed that total number of positive lactose bacteria، total and fecal coliforms in depth of 0-5 cm was 42% more than depth of 5-15 cm. In old leaves، total and fecal coliform was 88 and 40 MPN /100 ml، respectively. Also، for new leaves، it was 38 and 2 MPN/ 100 ml، respectively. During the time، number of indicator bacteria in soil was decreased (about 35%). Heavy metal contents in W2 was more than W1 in stem and leaf but there was no significant difference between them. In soil and plant heavy metal contents were in acceptable level.Keywords: municipal wastewater treatment plant, forage corn, total coliform, fecal coliform, heavy metalزمینه و هدفاستفاده از فاضلاب در بخش کشاورزی در مناطق خشک و نیمه خشک که با کمبود آب روبرو هستند مهم است. هر چند که کاربرد فاضلاب در کشاورزی بسته به خصوصیات آن می تواند مفید یا زیان آور باشد. بنابراین هدف این مقاله بررسی کیفیت باکتریایی خاک و محصول تحت آبیاری با فاضلاب تصفیه شده بود.روش بررسیبرای بررسی میکروبی در این تحقیق، طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با 2 تیمار شامل آبیاری با آب چاه با کود (W1) و آبیاری با پساب (W2) و در 3 تکرار برای کشت ذرت علوفه ای در مزرعه تصفیه خانه فاضلاب شهری شهرکرد به مدت 3 ماه در تابستان 1390 اجرا گردید.یافته هادر انتهای فصل رشد برای بررسی کیفیت باکتریولوژیکی، نمونه های خاک از عمق 5-0 و 15-5 سانتی متری خاک و نمونه های گیاهی شامل برگ قدیمی، برگ جدید و دانه گیاه جمع آوری شدند. تعداد باکتری های لاکتوز مثبت، کلی فرم کل و مدفوعی خاک تحت تیمار فاضلاب، در عمق 5-0 سانتی متری نسبت به عمق 15-5 سانتی متری حدود 42% بیشتر بودند. در برگ قدیمی تعداد کلی فرم کل 88MPN/ 100 mL و کلی فرم مدفوعی 40MPN/ 100mL و در برگ جدید تعداد کلی فرم کل 38MPN/ 100mL و کلی فرم مدفوعی 2MPN/ 100mL شمارش گردید.نتیجه گیریبطور کلی نتایج نشان داد که با گذشت زمان روزانه تعداد باکتری های شاخص آلودگی در خاک به مقدار 35% کاهش می یابد.
کلید واژگان: فاضلاب تصفیه شده, آلودگی خاک, ذرت علوفه ای, کلی فرم کل, کلی فرم مدفوعیBackground And ObjectivesIn arid and semi-arid regions، wastewater reuse has become an important element in agriculture. However، irrigation with this resource can be either beneficial or harmful، depending on the wastewater characteristics. The aim of this research was to investigate the soil bacterial and crops quality irrigated with treated wastewater.Material And MethodsThis research was conducted on a maize field near the wastewater treatment plant in Shahr-e-kord in summer،2011. Plots were arranged in a randomized complete block design in 3 replications and 2 treatments، well water (W1) with fertilizer and effluent (W2).ResultsAt the end of growth season، soil samples were collected from depth of 0-5 and 5-15 cm and plant samples consisting of old and new leaves and seeds were collected for bacteriological analysis. According to bacteriological analysis، total number of positive lactose bacteria، total and fecal coliforms in depth of 0-5 cm was 42% more than depth of 5-15 cm. In the case of old leaves، total number of coliform and fecal coliform was 88 and 40 MPN/100 mL respectively. Moreover، for new leaves، it was 38 and 2 MPN/100 ml respectively.ConclusionAccording the results، number of indicator bacteria in soil is decreased (about 35%) by passing time.Keywords: treated wastewater, soil pollution, maize, total coliform, fecal coliform
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.