فهیمه علیزاده
-
سابقه و هدفتغییر اقلیم یا همان تغییرات آب وهوایی یکی از مهم ترین تهدیدهای عمده و حیاتی است که امروزه بشر با آن مواجه می باشد و عملکرد بسیاری از گیاهان از جمله ذرت (Zea mays L.)؛ را تحت تاثیر خود قرار می دهد.ذرت از نظر تولید جهانی بعد از گندم (.Triticum aestivum L) و برنج (Oryza sativa L.) مقام سوم را به خود اختصاص داده است؛ و با توجه به روند تغییرات اقلیمی اخیر و گرم شدن هوا به نظر می رسد کشت و کار این گیاه به عنوان یک گونه با مسیر فتوسنتزی C4 اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در حال حاضر ایران با اقلیمی خشک و خشک سالی های متوالی و روند افزایشی دما نیازمند انتخاب راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم است. به همین منظور محققان اثرات تغییر اقلیم بر تولید گیاهان زراعی را در شرایط اقلیمی آینده و سال 2050، با استفاده از مدل گردش عمومی مورد بررسی قرار دادند. با توجه به افزایش جمعیت و ایجاد امنیت غذایی و مواجه شدن کشت و کار گیاهان زراعی با معضل تغییر اقلیم؛ مطالعه حاضر برای شبیه سازی اثرات تغییرات اقلیم بر گیاه ذرت و ارائه راهکارهای سازگاری این گیاه برای مقابله با اثرات تغییر اقلیم صورت گرفت.مواد و روش هادر مطالعه حاضر، از مدل SSM-iCrop2 در دو دوره (2025) 2039-2010 و (2055) 2069-2040 و تحت دو سناریو انتشار RCP4.5 و RCP8.5 در 23 ایستگاه هواشناسی کشور استفاده شد. مدل SSM-iCrop2 مدل رشد، نمو و عملکرد را به صورت روزانه به عنوان تابعی از شرایط آب و هوایی، خصوصیات خاک و مدیریت زراعی شبیه سازی می کند. همچنین این مدل توانایی شبیه سازی مراحل فنولوژی، گسترش و پیری برگ، تاثیر خشکی هوا، شوری و CO2 بر تولید ماده خشک، توزیع ماده خشک، تاثیر دماهای اکستریم بر سطح برگ، تشکیل عملکرد و موازنه آب خاک را دارد. با توجه به افزایش میزان دما و غلظت CO2 در آینده برای بهبود عملکرد ذرت سه راهکار سازگاری تغییر در تاریخ کشت، رسیدگی و ترکیب دو راهکار دیررسی و تسریع در کاشت که سبب افزایش عملکرد می شوند؛ در نظر گرفته شد.یافته هانتایج نشان داد استفاده از راهکار دیررسی در هر دو دوره و راهکار تسریع در کاشت در دوره میانه (2055) و همچنین ترکیب این دو راهکار سبب افزایش عملکرد در گیاه ذرت گشته است؛ که این افزایش در 10 درصد دیررسی با 20 روز تسریع در کاشت نسبت به راهکارهای دیگر با شدت بیشتری نشان داده شد.نتیجه گیریبطورکلی می توان توصیه کرد که برای مقابله با اثرات تغییر اقلیم در گیاه ذرت این گیاه باید از نوع دیررس باشد و 20 روز زودتر از تاریخ کاشت رایج کشت شود؛ تا مراحل حساس رشد مانند گلدهی، پرشدن غلاف و رسیدگی با تنش های محیطی مواجه نشود و بهترین عملکرد حاصل شود.کلید واژگان: تاریخ کشت, دما, رسیدگی, عملکرد, RCPBackground and objectivesClimate change is one of the most important and vital threats that humanity is facing today, and the performance of many plants, including corn (Zea mays L.); affects. In terms of global production, corn ranks third after wheat (Triticum aestivum L.) and rice (Oryza sativa L.); and according to the recent climate changes and the warming of the air, it seems that the cultivation of this plant as a species with the C4 photosynthetic pathway has become more important.Currently, Iran, with its dry climate and consecutive droughts and increasing temperature, needs to choose strategies to adapt to climate change. For this purpose, the researchers investigated the effects of climate change on the production of agricultural plants in the future climate conditions and 2050, using the general circulation model.Considering the increase in population and the establishment of food security and the cultivation of crops facing agricultural challenges with the problem of climate change; the present study was conducted to simulate the effects of climate change on the corn plant and to provide adaptation solutions for this plant to deal with the effects of climate change.Materials and methodsIn the present study, used SSM-iCrop2 model in two periods (2025) 2010-2039 and (2055) 2069-2040 and under two release scenarios RCP4.5 and RCP8.5 in 23 meteorological stations of the country. The SSM-iCrop2 model simulates growth, development and yield on a daily basis as a function of weather conditions, soil properties and crop management. Also, this model has the ability to simulate the stages of phenology, leaf expansion and aging, the effect of air dryness, salinity and CO2 on dry matter production, dry matter distribution, the effect of extreme temperatures on the leaf surface, yield formation and soil water balance.Considering the increase in temperature and CO2 in the future, to improve the yield of corn, there are three strategies to adapt to the change in the date of planting, processing and combining the two strategies of delaying and accelerating the planting, which increase the yield; is considered.ResultsThe results showed that the use of the late arrival strategy in both periods and the strategy of accelerating planting in the middle period (2055) and also the combination of these two strategies have increased the yield of the corn plant; this increase in 10% lateness with 20 days acceleration in planting was shown more strongly than other strategies.ConclusionIn general, it can be recommended that in order to deal with the effects of climate change in the corn plant, this plant should be of late type and should be planted 20 days earlier than the common planting date; so that the sensitive stages of growth such as flowering, pod filling and maturity are not faced with environmental stresses to have the best performance.Keywords: Planting Date, RCP, Ripening, Temperature, Yield
-
سابقه و هدف
یکی از راهکارهای افزایش عملکرد در واحد سطح، استفاده از ارقام مناسب و سازگار با شرایط اقلیمی هر منطقه در تراکم مناسب کاشت است، به نحوی که حداقل رقابت بین بوته ها وجود داشته باشد. تعیین تراکم مناسب کشت برای ارقام کلزا بسیار حایز اهمیت می باشد و نقش تعیین کننده ای برای دستیابی به عملکرد مطلوب دارد. کاشت محصول برای هر گیاه و رقم باید در تراکمی صورت گیرد که گیاه به خوبی سبز شده، استقرار یافته و در هر یک از مراحل رشد، فضای کافی جهت حداکثر استفاده از عوامل محیطی را داشته باشد و تا حد امکان با شرایط نامساعد روبرو نشود.
مواد و روش هااین آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سال زراعی 97-1396 در مزرعه ی تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی قراخیل در شهرستان قایمشهر اجرا شد. تیمارها شامل: تراکم های 42، 66، 88، 114 و 133 بوته در متر مربع و چهار رقم کلزا شامل: هایولا 401، آگامکس، هایولا 4815 و تراپر که در سه تکرار اجرا شد. صفات مورد ارزیابی شامل شاخص های رشد نظیر میزان ماده خشک کل، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت فتوسنتز خالص و همچنین عملکرد دانه بود.
یافته هانتایج نشان داد که اثر متقابل رقم و تراکم بوته تنها برای شاخص های رشدی ماده خشک کل و شاخص سطح برگ تفاوت معنی داری داشت؛ بیشینه مقدار ماده خشک کل (910 گرم در متر مربع) و شاخص سطح برگ (53/3) در رقم هایولا 401 و در تراکم 88 بوته در متر مربع و کمینه مقدار ماده خشک کل (393 گرم در متر مربع) و شاخص سطح برگ (26/2) در رقم تراپر و در تراکم 42 بوته در متر مربع مشاهده شد. طبق جدول تجزیه واریانس تنها اثر اصلی تراکم بر سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت فتوسنتز خالص معنی دار بود که بر اساس آن بیشترین سرعت رشد محصول با میانگین 36/11 گرم در متر مربع در روز مربوط به تراکم 88 بوته در متر مربع و کمترین مقدار آن نیز با میانگین 91/5 گرم در متر مربع در روز از تراکم 42 بوته در متر مربع بدست آمد. همچنین بیشینه میزان سرعت رشد نسبی (0580/0 گرم بر گرم در روز) و سرعت فتوسنتز خالص (49/3 گرم در متر مربع در روز) نیز در تراکم 88 بوته در متر مربع و کمینه مقدار سرعت رشد نسبی (0530/0 گرم بر گرم در روز) و سرعت فتوسنتز خالص (99/2 گرم در متر مربع) مربوط به تراکم 42 بوته در متر مربع بود. شایان ذکر است که بیشترین میزان عملکرد دانه نیز با میانگین 8/7031 کیلوگرم در هکتار مربوط به رقم هایولا 401 با تراکم 88 بوته در متر مربع بود.
نتیجه گیریبا افزایش تراکم از 42 بوته در متر مربع میزان تولید ماده خشک و سطح برگ افزایش یافت؛ به طوریکه بیشترین میزان ماده خشک و شاخص سطح برگ در رقم هایولا 401 و در تراکم 88 بوته در متر مربع حاصل شد و بیشترین میزان سرعت رشد محصول، سرعت رشد نسبی و سرعت فتوسنتز خالص نیز در تراکم 88 بوته در متر مربع بدست آمد. لذا در تراکم های پایین به علت عدم بسته شدن تاج پوشش کامل و کم بودن سطح دریافت کننده تابش (برگ ها) تولید ماده خشک کمتر شد، حال آنکه با افزایش تراکم از 88 بوته در متر مربع به علت افزایش رقابت درون گونه ای از تولید ماده خشک و شاخص سطح برگ کاسته شد. لذا با توجه به نتایج حاصله، کاشت رقم هایولا 401 در تراکم 88 بوته در متر مربع برای دستیابی به عملکرد بالا در شرایط آب و هوایی مازندران قابل توصیه می باشد.
کلید واژگان: شاخص های رشدی, عملکرد دانه, تراکم, رقمBackground and objectiveOne of the strategies to increase the yield per unit area is to use suitable cultivars that are compatible with the climatic conditions of each region at the appropriate planting density, so that there is minimal competition between plants. Determining the appropriate crop density for rapeseed cultivars is very important and plays a decisive role in achieving the desired yield. Planting the crop for each plant and cultivar should be done in a density where the plant is well emerge, establish and in each stage of growth, has enough space to maximize the use of environmental factors and not face unfavorable conditions as much as possible.
Materials and MethodsThis factorial experiment was conducted in a randomized complete block design in research farm of Gharakhil Agricultural Research Center, Ghaemshahr in 2017-2018. Treatments included: densities of 42, 66, 88, 114 and 133 plants m-2 and four rapeseed cultivars including: Hyola 401, Agamax, Hyola 4815 and Trapper which were performed in three replications. The evaluated traits included growth indices such as total dry matter content, leaf area index, crop growth rate, relative growth rate and net photosynthesis rate as well as yield.
ResultsThe results showed that the interaction effect of cultivar and plant density was significantly different only for total dry matter and leaf area index. Maximum amount of total dry matter (910 g m-2) and leaf area index (3.53) was observed in Hayola 401 cultivar and density of 88 plants m-2 and minimum amount of total dry matter (393 g m-2) and leaf area index (2.26) was observed in Trapper cultivar at a density of 42 plants m-2. According to the results, the only simple effect of density was significant on crop growth rate, relative growth rate and net photosynthesis rate, according to which the highest crop growth rate with an average of 11.36 g m-2 d-1 was related to the density of 88 plants m-2 and the lowest one was obtained with an average of 5.91 g m-2 d-1 from a density of 42 plants m-2. Also, the maximum relative growth rate and net photosynthesis rate with an average of 0.0580 g g-1 d-1 and 3.49 g m-2 were obtained at a density of 88 plants m-2, respectively, and their minimum ones with an average of 0.0530 g g-1 d-1 and 2.99 g m-2 was seen from the density of 42 plants m-2. The highest grain yield with an average of 7031.8 kg ha-1 was related to Hayola 401 cultivar in a density of 88 plants m-2.
ConclusionWith increasing density of 42 plants m-2, dry matter production and leaf area increased; when the highest amount of dry matter and leaf area index in cultivar Hayola 401 in density of 88 plants m-2 had the best results and the highest rate of crop growth rate, relative growth rate and net photosynthesis rate were obtained at density of 88 plants m-2. Therefore, in low densities, due to the lack of complete canopy closure and low surface for radiation absorbance (leaves), dry matter production had decreased, while with increasing density more than 88 plants.m-2 due to increase intra specific competition, dry matter production and leaf area index decreased. Therefore, according to the results, planting cultivars Hayola 401 at a density of 88 plants m-2 is recommended to achieve high yields in the climate of Mazandaran.
Keywords: Growth index, Grain yield, Density, Cultivar -
سابقه و هدف
مغز در مواجهه با عوامل محرک باعث ایجاد تغییر در نورون ها و تولید عوامل شیمیایی و سایتوکاین های پیش التهابی می شود و التهاب عصبی مزمن به بروز اختلالات شناختی و بیماری های نورودژنراتیو می انجامد. مطالعه حاضر به بررسی اثر استیل ال کارنیتین بر اختلالات شناختی و سلولی منتج از التهاب القا شده به وسیله لیپوپلی ساکارید (LPS) با تاکید بر مسیرmTor در هیپوکمپ موش صحرایی نر پرداخت.
روش بررسیدر این مطالعه برای ایجاد مدل التهابی شناخت از LPS با دوز 500 μg/kg حیوان و برای بررسی اثر استیل ال کارنیتین نیز از سه دوز 30، 60 و 100 mg/kg در رت های دریافت کننده LPS استفاده شد. رفتار اجتنابی غیر فعال برای بررسی یادگیری و حافظه، روش های بیوشیمیایی و مولکولی برای میزان mTOR و AKT p- و فاکتورهای التهابی استفاده شد.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد که استیل ال کارنیتین در مدل التهابی ناشی از ترزیق درون صفاقی LPS، به صورت وابسته به دوز موجب بهبود حافظه غیرفعال اجتنابی شد. همچنین با مهار التهاب نورونی از طریق کاهش بیان IL-6 و IL-1B و افزایش میزان mTOR و AKT p- توانست از مرگ نورون های هیپوکامپ جلوگیری کند.
نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که استیل ال کارنیتین می تواند موجب کاهش اثرات مخرب لیپوپلی ساکارید شود که به نظر می رسد از طریق افزایش میزان mTOR و AKT باشد.
کلید واژگان: التهاب عصبی, لیپوپلی ساکارید (LPS), حافظه, استیل-ال-کارنیتینMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:31 Issue: 4, 2021, PP 397 -405BackgroundThe brain in exposure to irritating factors may lead to production of some chemical factors and proinflammatory cytokines and neuroinflammation. Over time, the chronic neuroinflammation will cause some cognitive disorders and neurodegenerative diseases. The present study studied the effect of acetyl L -carnitine on cognitive and cellular disorders derived from lipopolysaccharide (LPS)- induced inflammation, with emphasis on cellular pathways in the hippocampus of male rat.
Materials and methodsIn this study, we used LPS with dose of 500 μg/kg of animal’s weight regarding to the previous studies. Acetyl L carnitine was prescribed with three doses of 30, 60 and 100 mg/kg among rats received LPS. Passive avoidance behavior was used to assess learning and memory, and biochemical and molecular methods were used for mTOR, p-AKT, and inflammatory factors.
ResultsAcetyl L carnitine improved passive avoidance memory as well as working memory in a dose-dependent manner. It also prevented the death of hippocampal neurons by inhibiting neuroinflammation by reducing the expression of IL-6 and IL-1B and increasing the levels of mTOR and AKT-p.
ConclusionThe present study showed that acetyl L-carnitine can reduce the destructive effects of lipopolysaccharide, which appears to be through increased levels of mTOR and AKT.
Keywords: Neuroinflammation, Lipopolysaccharide (LPS), Memory, Acetyl L carnitine -
مقدمه
سرطان سرویکس، یکی از شایع ترین سرطان ها در میان زنان می باشد. تشخیص زودرس این بیماری در بسیاری از موارد می تواند سبب کاهش مرگ و میر در میان مبتلایان گردد، لذا غربالگری زنان در این رابطه بسیار حایز اهمیت است. یکی از رایج ترین روش های غربالگری در این زمینه، تست های پاپ اسمیر و ویروس پاپیلومای انسانی می باشد، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش مذکور در غربالگری سرطان سرویکس به روش مروری طراحی و اجرا گردید.
روش کاردر این مطالعه فرامروری جهت یافتن مقالات مرور سیستماتیک و متاآنالیز در رابطه با غربالگری سرطان سرویکس، پایگاه های اطلاعاتی pumped، Scopus،science direct و Cochrane با استفاده از کلیدواژه های "Cervical cancer screening"، "Pap Test"، "HPV Test" و "cotest" در بازه زمانی 2018-2015 مورد جستجو قرار گرفتند. کیفیت مطالعات وارد شده به این پژوهش با استفاده از چک لیست AMSTAR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هاحساسیتHPV در دو مطالعه مورد بررسی 94% و 9/89% و ویژگی آن 90% و 9/89% بود، در حالی که حساسیت و ویژگی تست پاپ اسمیر به ترتیب 70%، 9/72% و 95%، 3/90% گزارش شده بود. در مطالعه دیگری که به بررسی خطر نسبی روش های غربالگری پرداخته بود، در آزمایش Cotestدر مقایسه با آزمایش سیتولوژی، نتایج مثبت کاذب در حدود 9/19-8/5 در برابر 9/10-6/2 بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده از مطالعات، به نظر می رسد که تست HPV حساسیت بیشتر، ویژگی کمتر و نتایج مثبت کاذب بیشتری نسبت به پاپ اسمیر دارد، با این حال با توجه به اهمیت بالای این امر در اتخاذ تصمیمات بالینی، نتیجه گیری نهایی نیاز به ارزیابی بیشتر دارد.
کلید واژگان: پاپ اسمیر, سرطان سرویکس, غربالگری, ویروس پاپیلومای انسانی, تست همزمان (co test)IntroductionCervical cancer is one of the most common cancers among women. Early diagnosis of this disease can reduce mortality among patients. So, women's screening is very important. One of the most common screening methods in this field is Pap smear screening and human papillomavirus test. Therefore, this study was performed with aim to compare these two methods in cervical cancer screening.
MethodsIn this systematic review of systematic review research, for finding the systematic review and meta-analysis articles about cervical cancer screening, the databases of pubmed, Scopus, science direct and Cochrane were searched using the keywords of " Cervical cancer screening", " Pap Test", "HPV Test " and " cotest " from 2015 to 2018. The quality of the included studies was assessment by the AMSTAR checklist.
Resultssensitivity of HPV in two studied researches was 94% and 89.9%, and its specificity was 90% and 89.9%, while the sensitivity of Pap smear was 70% and 72.9% and its specifity was 95 % and 95.3 %. In the Cotest experiment in comparison to the cytology test, false positives results ranged 5.8 to 19.9 versus 6.2 to 10.9.
ConclusionAccording to the results of the studies, it seems that HPV test had more sensitivity, less specificity and more false positive results than Pap smear. However, regarding the great importance of this issue in clinical decisions, the final conclusion needs to more evaluation.
Keywords: Cervical Cancer, cotest, HPV, Pap smear, Screening -
سابقه و هدف
افزایش جمعیت دنیا و بهبود استانداردهای زندگی یکی از موجبات افزایش تولید گیاه روغنی برای مصارف خوراکی می باشد. در این میان کلزا به علت دارا بودن صفات مثبت زراعی نظیر مقاومت به سرما و کم آبی، تحمل شوری و عملکرد بیشتر در واحد سطح نسبت به سایر دانه های روغنی مورد کشت در کشور برتری دارد. ازعوامل موثربر عملکردگیاهان،استفاده ازارقام مناسب و سازگاربا شرایط اقلیمی هرمنطقه درتراکم مناسب کاشت است؛به نحوی که حداقل رقابت تخریبی بین بوته ها وجود داشته باشد. باتوجه به اینکه هرگیاه یابه بیان بهتر هر رقم واکنش خاصی به عوامل محیطی نشان می دهدوهمچنین باعنایت به ظرفیت بالای گیاه کلزا جهت افزایش عملکرد در نتیجه تغییرعوامل محیطی،این پژوهش باهدف تعیین مناسب ترین تراکم بوته و رقم جهت بهبود عملکرد و اجزای عملکردکلزا انجام شد.
مواد و روش هابه منظور بررسی تاثیر تراکم های متفاوت برعملکرد و اجزای عملکرد ارقام مختلف کلزا،آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سال 97-1396 در مزرعه ی تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی قراخیل واقع در شهرستان قایمشهر اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل:پنج فاصله روی ردیف 3، 5/3، 5/4، 6 و 5/9 سانتی متر به ترتیب با تراکم های 33/133، 28/114، 88/88، 66/66 و 10/42 بوته در مترمربع و همچنین چهار رقم کلزا شامل:هایولا 401، آگامکس، هایولا 4815 و تراپر که در سه تکرار اجرا شد. کاشت به صورت خطی و با دست انجام گرفت. هر کرت آزمایشی دارای 4 خط کاشت به طول 3 متر و فاصله بین کرت ها 5/0 متر و بین بلوک 2 متر در نظر گرفته شد. عملیات آماده سازی زمین زراعی برای تهیه بستر بذر که شامل شخم، دیسک و ماله کشی می باشد،در ماه مهر انجام شد و کاشت بذور در 16 آبان ماه بعد از انجام کوددهی پایه صورت گرفت. در مرحله رسیدگی با در نظر گرفتن اثر حاشیه 3 بوته از هر کرت بطور تصادفی انتخاب و صفات ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد دانه در غلاف، تعداد غلاف در بوته و وزن هزار دانه اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SAS انجام شده و برای رسم نمودارها از نرم افزارExcel استفاده گردید. مقایسه میانگین ها نیز از طریق آزمون LSDدر سطح 5 درصد انجام گرفت.
یافته هانتایج بررسی های انجام شده نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه به ترتیب با میانگین 11150 و 2942 کیلوگرم در هکتار مربوط به رقم هایولا 401 با تراکم 88/88 بوته در متر مربع بوده است. اثر اصلی تراکم و رقم بر شاخص برداشت، وزن هزار دانه، تعداد غلاف کل، تعداد دانه در غلاف و تعداد شاخه فرعی معنی دار بود. به گونه ای که تراکم 88/88 بوته در متر مربع بیشتریندانه در غلاف (58/21)، وزن هزار دانه (24/4 گرم) و شاخص برداشت (16/59 درصد) را به خود اختصاص داد. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین تعداد شاخه فرعی و غلاف در بوته مربوط به تراکم با تراکم 66/66 بوته در متر مربع بوده است. در تمامی صفات مورد بررسی در این پژوهش به جز تعداد شاخه فرعی، رقم هایولا 401 عملکرد بهتری را نسبت به سایر ارقام از خود نشان داد.
نتیجه گیرینتایج نشان دادکه تفاوت معنی داریبینتراکم های کاشت وارقام مختلف، درمورد همه صفات اندازه گیری شده وجوددارد. نتایج این پژوهش نشان دادکه رقم هایولا 401 با تراکم 88/88 بوته در متر مربع بهترین نتیجه را ازنظرعملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه داشت. لذا با توجه به نتایج حاصله، رقم هایولا 401 و تراکم 88/88 بوته در متر مربع برای دستیابی به عملکرد بالا در کلزا قابل توصیه می باشد.
کلید واژگان: تراکم, رقم, صفات فنولوژیک, عملکرد, کلزاBackground and objectiveIncreasing the world's population and improving living standards is one of the reasons for increasing the production of oily crops for arable consumption. In this regard, rapeseed is superior to other oilseed crops in the country due to its positive traits such as resistant to cold weather and drought stress, salt tolerance and higher yield per unit area. The factors affecting the yield of plants are the use of suitable cultivars adapted to the climatic conditions of each area in appropriate planting density, in such a way that there is at least a destructive competition between the plants. Regarding the fact that each plant, or, in a better way, indicates a specific reaction to environmental factors, and also due to the high capacity of rapeseed for improving the yield as a result of environmental factors, this study aimed to determine the most suitable plant density and variety for improving yield and yield components of rapeseed.
Materials and MethodsIn order to investigate the effect of different densities on yield and yield components of different rapeseed varieties, a factorial experiment was conducted in a randomized complete block design in a research farm of Gharakhil Agricultural Research Center in Ghaemshahr in 2017-2018, The treatments consisted of five intervals on rows of 3, 3.5, 4.5, 6 and 9.5 cm, respectively, with densities of 66.67, 57.14, 44.44, 33.33 and 21.05 plant, respectively. Second factor for this experiment was included four canola cultivars: Hayola 401, Agamaks, Hayola 4815 and Terrap, which were performed in three replications.
ResultsThe results showed that the highest biological yield and seed yield (11150 and 2942 kg ha-1) were related to Hyola 401 cultivar with 44.44 plant m-2. The main effect of density and variety on harvest index, 1000 seed weight, number of pods, number of seeds per pod and number of branches were significant. The density of 44.44 plants per square meter was the highest in pod (21.58), 1000 grain weight (4.24 gr) and harvest index (59.16 percent). The results also showed that the highest number of branches and pods per plant was related to density with density 33.33 plant / m2. In all studied traits in this study, except for the number of branches, the Hyola 401 cultivar showed better performance than other cultivars.
ConclusionThe results showed that there is a significant difference between plant densities and different cultivars for all measured traits. The results of this study showed that Hyola 401 cultivar with 44.44 plants m-2 had the best result in terms of biological yield and grain yield. Therefore, according to the results, Hyola 401 cultivar and 44.44 plants m-2are recommended for achieving high yield in rapeseed.
Keywords: Cultivars, Density, Morphological traits, Rapeseed, Yield -
شیوع باکتری های تولید کننده آنزیم های بتالاکتاماز طیف گسترده یکی از مسائل مهم در بهداشت عمومی است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی فنوتیپی و ژنوتیپی جدایه های اشرشیا کلی دارای بتالاکتاماز طیف گسترده ctx-m ، per و veb از فراورده های لبنی خام بود. برای این منظور، اشرشیا کلی از 247 نمونه فراورده های لبنی خام (شیر و پنیر) از سال 1394 تا 1396در یاسوج جداسازی و شناسایی شد. حساسیت آنتی بیوتیک این جدایه ها، تولید بتالاکتامازهای طیف گسترده و همچنین حضور ژن های ctx-m ، per و veb در آن ها بررسی شد. از 247 نمونه فراورده های لبنی خام 200، جدایه اشرشیا کلی شناسایی شد. بیش ترین مقاومت مشاهده شده مربوط به آنتی بیوتیک های تتراسایکلین (5/96 درصد) و آمپی سیلین (5/95 درصد) و کم ترین میزان مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ایمی پنم (5/12 درصد) بود، همچنین مقاومت چندگانه به چهار یا تعداد بیش تری از آنتی بیوتیک ها مشاهده شد. تعداد 86 جدایه (43 درصد) اشرشیا کلی تولیدکننده آنزیم بتالاکتاماز طیف گسترده شناسایی شد و ژن های ctx-m، per و veb به ترتیب در 82، 0 و 7 جدایه اشرشیا کلی قابل شناسایی بود. این یافته ها نشان می دهد که فراورده های لبنی خام ممکن است مخزن هایی برای انتشار آنتی بیوتیک های بتالاکتام باشند و ژن های مقاومت آن ها می توانند از طریق زنجیره غذایی به انسان منتقل شوند.
کلید واژگان: آنتی بیوتیک, باکتری, پنیر فراوری نشده, ژن, شیر خامThe occurrence of extended-spectrum beta-lactamases-producing bacteria is an important public health issue. The aim of this study was to investigate phenotypic and genotypic characteristics regarding the presence of extended spectrum β-lactamase ctx-m, per and ver producing Escherichia coli isolated from raw dairy samples. For this purpose, E. coli were isolated from 247 raw dairy samples (milk and cheese) in Yasooj in 2015-2017, and the isolates were screened for antibiotic resistance, extended spectrum β-lactamase and the presence of ctx-m, per and ver. In total, 200 isolates were selected. The highest frequency of resistance in isolates was against tetracycline (96.5%) and ampicillin (95.5%) antibiotics and the lowest against imipenem (12.5%), In addition, multidrug resistance against four or more antibiotics was observed in some isolates. Extended spectrum β-lactamase resistance was detected in 86 isolates (43%) and ctx-m, per and ver genes were detected in 82, 0 and 7 E. coli isolates, respectively. These findings demonstrated that raw dairy products may be reservoirs for the dissemination of β-lactam antibiotics and that resistance genes could be transmitted to humans through the food chain.
Keywords: antibiotic, bacteria, gene, raw milk, unprocessed cheese -
مقدمه
عوارض زایمانی مادری متعددی ممکن است به دنبال هر یک از انواع زایمان ایجاد شود. یکی از این عوارض نادر اما پراهمیت و دردسرساز، فیستول اوروژنیتال می باشد. شیوع انواع مختلف فیستول اوروژنیتال به دنبال زایمان به روش سزارین بیشتر بوده و صرفا موارد انگشت شماری به دنبال زایمان واژینال گزارش شده اند. در این مقاله، یک مورد بیمار دچار عارضه فیستول وزیکویوترین به دنبال زایمان طبیعی گزارش می شود.
معرفی بیماربیمار خانمی 31 ساله حاملگی سوم و سابقه 2 زایمان طبیعی بدون مشکل و با درد زایمانی و سن حاملگی 38 هفته به اورژانس زنان بیمارستان امام رضا (ع) مشهد مراجعه کرده بود. پیشرفت زایمانی از دیلاتاسیون اولیه 5 سانتی متر و افاسمان 60% در طی 2 ساعت از زمان مراجعه با انقباضات رحمی خودبه خودی مناسب انجام شد. پس از خروج سر و شانه، دیستوشی زایمانی در زمان خروج شکم به دلیل توده بزرگ قابل لمس در شکم جنین ایجاد شد و زایمان به سختی انجام گردید. حدود 10 روز پس از زایمان، بیمار با شکایت ترشح آبکی بدبو از واژن مراجعه نمود. پس از انجام تست متیلن بلو، تشخیص فیستول وزیکویوترین مطرح گردید و با انجام سیستوگرافی، تایید نهایی تشخیص انجام شد. برای بیمار کاتتریزاسیون ادراری به مدت 3 ماه تعبیه گردید و پس از انجام مجدد سیستوگرافی، فیستول وزیکویوترین کاملا ترمیم یافته بود و نیاز به اقدام جراحی پیدا نشد.
نتیجه گیریفیستول وزیکویوترین، از نادرترین انواع فیستول های اوروژنیتال می باشد که اغلب به دنبال سزارین و گاهی نیز پس از زایمان طبیعی ایجاد می گردد. یکی از فاکتورهای خطر فیستول وزیکویوترین به دنبال زایمان طبیعی، "دیستوشی زایمانی" است. بسیاری از موارد فیستول های وزیکویوترین با اقدامات نگهدارنده و حمایتی چندماهه ترمیم خودبه خودی پیدا می کنند و نیازی به اقدامات جراحی ندارند.
کلید واژگان: دیستوشی زایمانی, زایمان واژینال, فیستول وزیکویوترین, هماچوریIntroductionVarious maternal obstetrical complications may occur following each type of delivery. One of these rare but important and problematic complications is orogenital fistula. The incidence of different types of orogenital fistula following delivery is more common in cesarean section and only few cases have been reported following normal vaginal delivery. In this article, a case of vesicouterine fistula after normal vagina delivery is reported.
Case presentationThe patient was a 31-year-old woman with third pregnancy and history of two previous normal vaginal deliveries without complication who had referred to the emergency ward of Mashhad Imam Reza hospital because of labor pain at gestational age of 38 weeks. Delivery progressed from the initial dilation 5 cm and effacement 60% within 2 hours of admission by spontaneous contractions. After delivery of head and shoulders, dystocia occurred during expulsion of abdomen due to large palpable abdominal mass in the fetus; and delivery was done with difficultly. Approximately 10 days after delivery, the patient referred with complaint of malodor watery discharge from vagina. After performing the methylene blue test, diagnosis of the vesicouterine fistula was confirmed by cystography. Urinary foley catheterization was inserted for the patient for 3 months and after re-performing cystography, vesicouterine fistula was completely repaired without need to surgery.
ConclusionVesicouterine fistula is of the rarest types of urogenital fistula which is often occurred following cesarean section and sometimes after normal vaginal delivery. One of the risk factors of vesicouterine fistula following vaginal delivery is “labor dystocia”. Many cases of vesicouterine fistula are treated by conservative management and surgery is not needed.
Keywords: Delivery dystocia, Hematuria, Vaginal delivery, vesicouterine fistula -
هدف این پژوهش کاوش فرآیند نخبه ستیزی در یکی از سازمان های دولتی مبتنی بر طرح نگاشت تفسیری نظریه داده بنیاد بود. مشارکت کنندگان 32 نفر از کارکنان این سازمان بودند که با نمونه گیری نظریه برای مصاحبه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها و نگاشت نظریه از نرم افزارهای Maxqda و Decision Explorer استفاده شد. طبق یافته های پژوهش سرآغاز نخبه ستیزی در سازمان موردمطالعه وجود سه عامل حسن عملکرد نخبگان، پیش فرض همگونی در فرهنگ سازمانی و ضعف نظام پایش عملکرد مدیران ارشد سازمان بود. نخبه ستیزان دو دسته حسادت ورز نسبت به نخبگان بودند؛ نخست، رهبر زهرآگین سازمان که به دلیل ضعف پایش عملکرد مدیریت توسط مراجع ذی صلاح، مدیریت ساکن در سایه را پیشه ساخته و نخبگان را رقیب می انگاشت. دوم، کارکنان شرنگ آلودی که برای نیل به منافع متقابل خود با رهبر تبانی و از او حمایت می کردند. نخبگان متاثر از محبوبیت و حسن عملکرد خود و جو کژکارکردی سازمان به مقاومت اعتراضی مصلحانه در برابر تغییرات سازمانی دست می زنند. این موضوع انگاره رقابت را در ذهن نخبه ستیزان تقویت و آنها را به رفتارهای خاموش در قبال نخبگان متمایل می کند. دست آخر با توجه به جو غیراخلاقی حاکم بر سازمان و نیز بی پشتوانگی نخبگان، نخبه ستیزان به اقدامات عملی سلبی علیه نخبگان روی می آورند.
کلید واژگان: نخبه, نخبه ستیزی, نظریه داده بنیاد, نگاشت تفسیریThe purpose of this study was exploring the process of Anti-elitism in a public organization based on interpretive mapping design of grounded theory. In this regard, 32 employees of mentioned organization selected as interviewees using theory sampling. In order to data analysis and theory mapping Maxqda and Decision Explorer were used. Based on research findings the preface of anti-elitisn in organization of interest were three factors: good performance of elites, the assumption of homogeneity in organizational culture, and weakness of organization top managers’ monitoring system. Anti-elitists were two categories of jealousy against elites. First, organization toxic leader who was fallowed shadow-stagnant management style and antagonistic approach against elites in the shadow of weakness in monitoring management performance from legal authorities. Second, toxic employees as colluders and shield of leader in line of their mutual interests. Backing of their good performance and popularity, elites resisted to changes as reformist protestors against dysfunctional climate of organization. So, the anti-elitists’ antagonistic approach invigorated and they tended to silent treatments against elites. Finally, due to the immoral climate of organization and elites’ lack of support, anti-elitists turned to privative actions against elites.
Keywords: Elite, Anti-Elitism, Grounded Theory, Interpretive Mapping -
Journal of Advances in Medical and Biomedical Research, Volume:27 Issue: 122, May-June 2019, PP 1 -8Background & Objective
The incidence of biofilm-related infections caused by Candida albicans has increased dramatically. C. albicans biofilm-related infections are more resistant to antifungal medications. This work was an attempt to examine inhibitory effects of fluconazole in combination with amphotericin B on fluconazole-resistant C. albicans biofilm.
Materials & MethodsFluconazole-resistant C. albicans was identified among colonized clinical isolates of C. albicans obtained from the patients at Shahid Beheshti Hospital, Yasooj, Iran, between September 2016 and January 2017. The MICs of fluconazole alone and in combination with amphotericin B were determined on fluconazole-resistant C. albicans by broth microdilution method based on the CLSI document M27-A3 and the synergistic effects were interpreted by the FIC index. To address the inhibitory effects of drug combinations, we investigated the anti-biofilm activities of fluconazole alone and in combination with amphotericin B against fluconazole-resistant C. albicans using crystal violet staining, light field microscopy and expression analysis of HWP1 using RT-PCR.
ResultsTen percent of the colonizing clinical isolates of C. albicans were found to be fluconazole-resistant. The fluconazole combined with amphotericin B exhibited synergistic and partial synergistic effects against fluconazole-resistant C. albicans isolates with FIC index ranging from 0.50 to 0.75. Our findings demonstrated that fluconazole combined with amphotericin B exerted a significant reduction and inhibition on biomass, biofilm formation and the expression levels of HWP1 (P<0.05).
ConclusionFluconazole combined with amphotericin B showed potent inhibitory activity against fluconazole-resistant C. albicans biofilm formation. Other measures are important to determine the effectiveness of the drug combinations against C. albicans biofilm.
Keywords: Amphotericin B, Antifungal agents, Biofilm, Candida albicans, Fluconazole -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 2 (پیاپی 218، اردیبهشت 1398)، صص 137 -141زمینه و هدففیبروما شایعترین تومور سالید درجه پایین تخمدان است. فیبرومای تخمدان در 10-1 درصد موارد با سندرم میگز (Meigs syndrome) همراهی دارد.معرفی بیماربیمار زن 65 ساله منوپوز با شکایت درد شکمی، فروردین 1397 به مرکز دانشگاهی امام رضا (ع) مشهد مراجعه کرد. در معاینه شکم، توده ی 200×100 میلیمتری با قوام نرم لمس شد. در آزمایشات، لکوسیتوز و CA125 بالاتر از 200 بود. در تصویر قفسه صدری افیوژن پلورال دوطرفه گزارش و در سی تی اسکن کانون هتروژن 170×100 میلی متری لبوله با منشا آدنکس راست با انهنسمنت (Enhancement) ضعیف دیده شد. در لاپاراتومی تجسسی آسیت فراوان مشهود بود. امنتوم ملتهب سطح تخمدان راست را پوشانده و توده حجیم سالید-کیستیک، نامنظم، لبوله و محصور درون کپسول در محل آدنکس راست دیده شد. سالپنگواووفورکتومی راست انجام و نتایج آسیب شناسی ضایعات پرولیفراتیو خوش خیم سلول های فیبروبلاست بدون میتوز منطبق بر فیبروم تخمدانی را گزارش کرد.نتیجه گیریدر موارد همراهی توده تخمدان با آسیت و پلورال افیوژن می بایست سندرم میگز در تشخیص های افتراقی قرار گیرد.کلید واژگان: درد شکمی, آسیت, سندرم میگز, افیوژن پلورBackgroundOvarian fibroma is the most common benign solid tumor of the ovary. The most common symptoms are abdominal discomfort and pain. Ovarian fibroids are associated with Meigs syndrome in 1% to 10% of cases. The aim of study is report of a case of Meigs syndromeCase presentationA 65-year-old menopausal woman who complained of abdominal pain was referred to our academic hospital of Mashhad, Iran, in April 2018. In abdominal examination, a soft mass with size of 200×100 mm, was detected. Also leukocytosis and increase in CRP was observed. Marker CA125 was higher than 200. In CT scan in right adnexa heterogeneous mass 170×100 mm with enhancement was reveled. pleural effusion was reported in the both lungs and collapse of underlying lung tissue in Chest X-ray. Explorative laparotomy was performed. Ascites and inflamed omentum covered the surface of right ovary was detected. The huge solid-cystic hemorrhagic, irregular mass with a specific pedicle that enclosed in the capsule in right adnexa was seen. Right salpingo-oophorectomy was performed. The result of final pathologic was benign proliferative lesions of mitotic fibroblasts were reported according to ovarian fibroma.ConclusionIn case of accompanying ovarian mass with ascites and pleural effusion, after the exclude of ovarian malignancies, Meigs syndrome should be considered in differential diagnosis.Keywords: abdominal pain, ascites, Meigs syndrome, pleural effusion
-
سابقه و هدفعفونت ناشی از کاندیدا آلبیکانس مشکل عدیده و رو به افزایش در بالین و به ویژه در بیماران دچار ضعف سیستم ایمنی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر مهاری کارواکرول بر تشکیل ریسه و بیان ژنHWP1 کاندیدا آلبیکانس انجام گرفته است.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی نمونه های سواب واژن، دهان و سطوح پوست از بیماران مبتلا به ضعف سیستم ایمنی انجام گردید. جدایه های کلونیزه کاندیدا آلبیکانس حساس به دارو با استفاده از نرم افزار WHONET شناسایی شدند. آزمون حساسیت سنجی برای کارواکرول (محدوده رقت 6/25 -300 میکروگرم/ میلی لیتر) با استفاده از روش میکرودایلوشن براث (CLSI) علیه جدایه های حساس کاندیدا آلبیکانس تعیین شد. سنجش زمان مرگ سلولی کارواکرول (محدوده رقت دو برابرMIC تا یک چهارم MIC) انجام گردید. ممانعت از تشکیل ریسه با استفاده از میکروسکوپ نوری بررسی شد. با استفاده از RT-PCR کمی میزان بیان ژنHWP1 در کاندیدا آلبیکانس ATCC 14053 تعیین گردید.یافته هاده جدایه بالینی کلونیزه کاندیدا آلبیکانس حساس به دارو شناسایی گردید. کارواکرول با محدودهMIC 25-200 میکروگرم/ میلی لیتر موجب مهار رشد جدایه های حساس به دارو کاندیدا آلبیکانس شد. نتایج سنجش زمان مرگ سلولی تاثیر مهاری معنی دار کارواکرول را در رشد کاندیدا آلبیکانس نشان داد ( (p≤0. 05. کاهش معنی دار تبدیل سلول های مخمری به ریسه وجود داشت. در جدایه های حساس به دارو کاندیدا آلبیکانس، کارواکرول ممانعت از تشکیل ریسه نمود. بیان ژن HWP1 در رقت های معادل دو برابرMIC و برابر MIC کارواکرول به ترتیب0/2±1/82 و0/07±1/62 برابر کاهش پیدا کرد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه اثباتی برای رویکرد بالینی ایمن و بهبود یافته ای از کارواکرول در درمان عفونت های ناشی از کاندیدا و مهار تشکیل ریسه توسط آن ارائه می دهد.کلید واژگان: کاندیدا آلبیکانس, بیان ژن, ریسهBACKGROUND AND OBJECTIVECandida albicans infection is a problem of growing clinical importance, particularly in immunocompromised populations. This study aimed to investigate the inhibitory effect of carvacrol on the hyphae formation and expression of C. albicans HWP1.METHODSThis cross-sectional study was done over a 6-month period in 2016-2017. Vaginal, mouth and skin surface swabs were obtained from immunocompromised patients. Colonizing clinical isolates of C. albicans were identified and drug susceptible isolates detected using WHONET software. The susceptibility test for carvacrol (range 6.25–300 μg/ml) were carried out with a broth microdilution according to the CLSI guidelines against drug susceptible C. albicans. The time kill assay of carvacrol (range 2 × MIC to ¼ × MIC) was determined. Hyphae inhibition was evaluated by light microscopy. We determined the expression levels of HWP1 implicated in hyphae formation of C. albicans ATCC 14053 cells by quantitative RT-PCR.
FINDINGS: Ten colonizing clinical isolates of drug susceptible C. albicans were identified. Carvacrol was inhibited the growth of all drugs susceptible isolates of C. albicans (MIC range, 25-200 µg/ml). Time kill curve assay demonstrated that carvacrol could significantly inhibit the growth of C. albicans (p≤0.05). Carvacrol efficiently prevented hyphae formation in drug susceptible C. albicans. The expression levels of HWP1 gene were down-regulated by 1.82- and 1.62-fold at concentrations of 2 × MIC and 1 × MIC of carvacrol, respectively.CONCLUSIONThese results suggest that carvacrol could provide an improved and safe clinical approach in treating Candida infections by prevention of hyphae formationKeywords: Candida albicans, Gene Expression, Hyphae -
مقدمهچویل گیاهی دارویی از خانواده چتریان است و از زمانهای قدیم در پزشکی کاربرد وسیعی داشته است. مطالعه حاضر به منظور ارزیابی تاثیر مهاری عصاره های آبی و اتانولی برگ و ساقه گیاه چویل بر آنزیم آسپارتیل پروتئیناز ترشحی کاندیدا آلبیکانس انجام شد.روش کاردر این مطالعه مقطعی، 19 جدایه کاندیدا آلبیکانس از بیماران دچار ضعف سیستم ایمنی در یاسوج جدا و شناسایی گردید. تاثیر ضدکاندیدیایی عصاره های آبی و اتانولی برگ و ساقه گیاه چویل درزمان تیمار 24 ساعت با استفاده از روش میکرودایلوشن براث مطابق دستورالعمل CLSI انجام گرفت. علاوه بر این، برای ارزیابی تاثیر ضدکاندیدیایی عصاره های گیاه مورد مطالعه، سنجش زمان مرگ سلول انجام شد. همچنین تاثیر مهاری تشکیل ریسه، فعالیت آنزیم آسپارتیل پروتئیناز و آنالیز میزان بیان ژن SAP1 موثرترین عصاره انجام شد.یافته هاداده های بدست آمده نشان داد که از میان عصاره های مورد مطالعه عصاره اتانولی برگ چویل تاثیر قابل ملاحظه ای( 95 / 9 > P ( علیه کاندیدا آلبیکانس داشت. تاثیر ضد قارچی عصاره اتانولی برگ گیاه چویل در غلظتهای معادل نصفMIC و برابر MIC با کاهش سلولها، کاهش تبدیل سلولهای مخمری به فرم ریسه و کاهش فعالیت آنزیم آسپارتیل پروتئیناز بوده است. در نهایت عصاره اتانولی برگ گیاه چویل در غلظت برابر MIC موجب کاهش معنا دار ) 68 / 1 بار(بیان ژن SAP1 شد. تاثیر دوز در همه پارامترهای آزمایش شده مشاهده شد.نتیجه گیرینتایج حاصل از آزمایشها نشان داد که عصاره اتانولی برگ چویل میتواند مهار کننده آنزیم آسپارتیل پروتیئناز کاندیدا آلبیکانس باشد. علاوه بر این، عصاره اتانولی برگ چویل میتواند بهطور چشمگیری در کاهش بیان ژنهای بیماری زایی کاندیدا آلبیکانس از جمله SAP1 تاثیر داشته باشد.کلید واژگان: SAP1 چویل کاندیدا آلبیکانس ریسهIntroductionChavill, Ferulago carduchorum Boiss, a member of Apiaceae family, has been extensively used from ancient times. The present study aimed at evaluating the inhibitory effect of aqueous and ethanolic extracts of chavill leaf and stem on aspartyl proteinase secreted from Candida albicans.MethodsThe current cross sectional study was conducted on 10 C. albicans species isolated from immunocompromised patients in Yasooj, Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province, Iran. The anticandidal activities of the aqueous and ethanolic extracts of chevill leaf and stem were evaluated using the 24-hour broth microdilution CLSI (the Clinical and Laboratory Standards Institute) method. In addition, time-kill test was carried out to evaluate anticandidal activities of the extracts. Also, hyphal formation, Sap enzyme activity, and SAP1gene expression were investigated on the best plant extract tested.ResultsThe current study data indicated that ethanolic extract of chavill leaf represented the highest antifungal activity compared with those of the other extracts (PConclusionsThe results of the current study indicated that ethanolic extract of chavill leaf has an inhibitory effect on aspartyl proteinase secreted from C. albicans. In addition, the ethanolic extract of chavill leaf can significantly reduce the expression of virulence genes such as SAP1 in C. albicans.Keywords: Candida albicans Chavill Hypha SAP1
-
زمینه و هدفیکی از عوامل بیماری زای ضروری کاندیدا آلبیکانس تشکیل بیوفیلم می باشد. علاوه بر این، تعداد عوامل ضد قارچی برای درمان کاندیدیازیس محدود است. افزایش میزان مقاومت دارویی باعث شده است که استفاده از ترکیب عوامل ضد قارچی مورد توجه بیشتری قرار گیرد. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی تاثیر ضد قارچی فلوکونازول و تربینافین به تنهایی و ترکیب فلوکونازول/ تربینافین در مهار تشکیل بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، 10 جدایه کاندیدا آلبیکانس از بیماران دچار ضعف سیستم ایمنی جدا و شناسایی گردید. آزمون حساسیت سنجی ضد قارچی با استفاده از روش میکرودایلوشن موسسه استاندارد آزمایشگاهی و بالینی تعیین شد. سنجش رنگ سنجی کریستال ویولت، مشاهده میکروسکوپی و ارزیابی میزان بیان ژنHWP1 در غلظت های مختلف بر اساس MIC با هدف بررسی تاثیر ممانعت از تشکیل بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس تحت تیمار با عوامل ضد قارچی فلوکونازول و تربینافین به تنهایی و ترکیب فلوکونازول/ تربینافین انجام شده است.یافته هانتایج بیان گر تاثیر هم افزایی در ترکیب فلوکونازول/ تربینافین با طیف شاخص غلظت مهاری نسبی 375/0-5/1 بود. ترکیب فلوکونازول/ تربینافین موجب کاهش سلول های مخمری و ممانعت از تشکیل بیوفیلم شد. در نهایت، بیان ژنHWP1 به طور معناداری کاهش پیدا کرد (05/0 > p).نتیجه گیرینتایج حاصل از آزمایش نشان داد که فلوکونازول/ تربینافین می تواند برای درمان عفونت های کاندیدیازیس موثرتر باشد. هم چنین، ژنHWP1 را می توان به عنوان ژن هدف در تعامل هم افزایی فلوکونازول/ تربینافین علیه بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس معرفی نمود.کلید واژگان: کاندیدا آلبیکانس, فلوکونازول- تربینافین, HWP1Antibiofilm Activity of Fluconazole/Terbinafine Combination in Candida albicans HWP1 Gene ExpressionBackgroundBiofilm formation represents one of the major virulence factors of Candida albican. However, the number of antifungal drugs is limited for the treatment of candidiasis. Combination therapy is one of the most frequently used techniques to alleviate this problem. In this study, we aimed to evaluate the antifungal activity of fluconazole and terbinafine alone and in combination on C. albicans biofilm inhibition.Materials And MethodsIn this cross- sectional study, 10 clinical isolates of C. albicans were identified from the immunocompromised patients. Antifungal susceptibilities were performed using the CLSI standard reference method. The crystal violet colorimetric method, direct microscopic observation and expression of HWP1 gene at different concentrations based on MICs were carried out to investigate inhibition of biofilm formation in C. albicans treated alone and in combination with fluconazole and terbinafine.ResultsThe data indicated that combination of fluconazole with terbinafine exerted synergistic effects with fractional inhibitory concentration index ranged from 0.375 to 1.5. The combination of fluconazole with terbinafine reduced the number of yeast form and inhibited the biofilm formation. Finally, the expression level of HWP1 was down regulated (pConclusionThese results suggest the possibility of fluconazole/ terbinafine to treat candidiasis with a higher efficiency. In addition, HWP1 gene could be probable target in synergistic interaction of fluconazole/ terbinafine against C. albicans biofilm.Keywords: Candida albicans, Fluconazole, terbinafine, HWP1
-
مقدمهبیماری های ناشی از بیماری زای فرصت طلب کاندیدا آلبیکانس به طور معمول با داروهای ضد قارچ درمان می شوند، هرچند شکست درمان به ویژه در میزبان دچار نقص ایمنی شدید محتمل است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان بیان ژن ERG11 کاندیدا آلبیکانس تیمار شده با تیموس ولگاریس به تنهایی و در ترکیب با منتا اسپیکاتا انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، پروفیل بیان ژن ERG11 کاندیدا آلبیکانس تیمار شده با تیموس ولگاریس به تنهایی و در ترکیب با منتا اسپیکاتا با تحلیل بر اساس حجم بررسی شد.نتایجنتایج تحلیل پروفیل بیان ژن ERG11 در کاندیدا آلبیکانس نشان دادند که تیموس ولگاریس در ترکیب با منتا اسپیکاتا موجب کاهش بیان ژن شده است و تیمار کاندیدا آلبیکانس با تیموس ولگاریس و منتا اسپیکاتا به تنهایی به کاهش کمتری از میزان RNA ژن ERG11 منجر می شود.
بحث و نتیجه گیری: داده های حاصل نشان دهنده مکانیسم مشترکی برای یافتن اهداف احتمالی، برای نمونه، در پاسخ به کاهش ارگوسترول در کاندیدا آلبیکانس تیمارشده با تیموس ولگاریس به تنهایی و در ترکیب با منتا اسپیکاتا هستند.کلید واژگان: بیان ژن, ERG11, کاندیدا آلبیکانسIntroductionDiseases caused by opportunistic pathogen Candida albicans are usually treated with antifungal drugs, but treatment failure is not uncommon especially in profoundly immunocompromised hosts. The aim of this study was to compare erg gene expression profiles of Candida albicans treated with Thymus vulgaris extracts alone and in combination with Mentha spicata.Materials And MethodsIn this cross- sectional study, using volume based analyses we have conducted a gene expression profiling of ERG11 gene in C. albicans treated with Thymus vulgaris extracts alone and in combination with Mentha spicata.ResultsAnalysis of gene expression profiles revealed the decrease of ERG11 in C. albicans treated with Thymus vulgaris extracts in combination with Mentha spicata. Incubation with Thymus vulgaris and Mentha spicata extracts alone, however, resulted in a decrease in ERG11 RNA levels less than combination.
Discussion andConclusionThese data suggest a common mechanism to find the probable targets e.g., in response to ergosterol depletion in C. albicans treated with Thymus vulgaris extracts alone and in combination with Mentha spicata.Keywords: Candida albicans, ERG11, Gene expression -
سابقه و هدفسقط مکرر به معنی از دست دادن سه یا بیش از سه بارداری قبل از هفته بیستم حاملگی است که حدود 1 تا 5% زنان باردار را تحت تاثیر قرار میدهد. نیتریک اکسید سنتاز اندوتلیالی (eNOS) آنزیمی است که در طی بارداری روی گنادوتروپین جنینی اثر میگذارد. مطالعات قبلی وابستگی بین فعالیت eNOS و بارداری را نشان داده است، اما امروزه ارتباط بین چند شکلی های این ژن و سندرم سقط مکرر اختلاف نظر وجود دارد. در این مطالعه ارتباط بین پلیمورفیسم rs1177443، rs1799983 و VNTR اینترون 4 ژن eNOS با سقط مکرر جنین بررسی شده است.مواد و روش هااین مطالعه روی 80 خانم با سابقه دو یا سه سقط مکرر با علت ناشناخته به عنوان گروه بیمار و 80 خانم که حداقل دو بارداری موفق داشته و هیچ زمینهای از سقط نداشتند به عنوان گروه کنترل صورت گرفت. پس از استخراج DNA حضور یا عدم حضور SNPهای مذکور توسط تکنیک PCR-RFLP با استفاده از آنزیمهای محدودالاثر MnlI و BanII به ترتیب بررسی شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS18 و آزمون مربع کای تجزیه و تحلیل شد.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که تفاوت معنیداری میان پلیمورفیسمهای جایگاه rs11771443 (16/0=p)، rs1799983 (15/0=p) و VNTR اینترون 4 (48/0=p) ژن نیتریک اکسید سنتاز اندوتلیالی در گروه بیمار و گروه کنترل وجود ندارد.نتیجه گیریطبق نتایج به دست آمده، ارتباط معنیداری میان سه پلیمورفیسم مذکور ژن نیتریک اکسید سنتاز اندوتلیالی و سقط مکرر وجود ندارد.کلید واژگان: ژن نیتریک اکسید سنتاز اندوتلیالی, پلی مورفیسم, سقط مکرر, شل شدن عضلات صافBackground And AimRecurrent miscarriage, which is defined as 3 or more consecutive pregnancy losses before 20 weeks of gestation, affects 1-5% of woman in the reproductive age group. Endothelial nitric oxide synthase (eNOS) is an enzyme that influences placental human chorionic gonadotropin production during gestation. Previous studies have indicated an association between eNOS activity, implantation, and maintenance of pregnancy, but proposed associations between polymorphisms of the eNOS gene and recurrent miscarriage (RM) are controversial. In this study was examined the association between rs1177443, rs1799983 and VNTR in intron 4 polymorphisms of eNOS gene and abortion in Iranian patients.Materials And MethodsWe performed a study of 80 women with two or more pregnancy losses who did not have any other known risk factors as a case group and the control group who were 80 women with at least two healthy children and no RPL in their reproductive history. DNA was extracted from the peripheral blood following written consent. The presence or absence of the mutation for these factors was assessed by PCR and RFLP analysis, using Mnl1 and BanII restriction enzyme, respectively. The data were statistically analyzed using chi square test and SPSS 18.ResultsThe results showed that no significant associated between rs1177443 (P=0.16), rs1799983 (P=0.15) and VNTR in intron 4 (P=0.48) polymorphisms of eNOS gene and recurrent miscarriage in case and control group.ConclusionIn conclusion, there is no significant difference between mentioned polymorphisms of eNOS gene and recurrent miscarriage.Keywords: Endothelial nitric oxide synthase gene, Polymorphisms, Recurrent miscarriage, Relaxation in smooth muscle cell
-
سابقه و هدفکاندیدیازیس یک بیماری های قارچی است که در بیماران دچار ضعف سیستم ایمنی با افزایش همراه بوده است. از دلایل ایجاد مقاومت دارویی در کاندیدا آلبیکانس ایجاد بیوفیلم می باشد. به دلیل محدودیت های درمانی، گیاهانی مانند خانواده نعناعیان مورد توجه قرار گرفته اند. این مطالعه با هدف سنجش نسبی بیان ژن اختصاصی ریسه HWP1در مهار بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس تحت تیمار با موثرترین عصاره خانواده نعناعیان انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، فعالیت ضد قارچی عصاره های آبی و اتانولی اندام های برگ، ساقه و ریشه گیاهان نعناع، پونه و آویشن باغی جمع آوری شده در یاسوج بر روی کاندیدا با روش های دیسک دیفیوژن و براث میکرودایلوشن ارزیابی و مقایسه شدند. علاوه بر این میزان بیوفیلم مهار شده در حضور موثرترین عصاره با روش رنگ سنجی کریستال ویولت، بررسی مورفولوژی و کمیت نسبی بیان ژن اختصاصی ریسه HWP1 ارزیابی گردید.یافته هانتایج حاصل بیانگر تاثیر قابل ملاحظه عصاره آبی ریشه آویشن باغی بر رشد کاندیدا آلبیکانس بود. سلول های تحت تیمار با عصاره آبی ریشه آویشن باغی به طور معنی دار کاهش میزان بیوفیلم را نشان دادند. علاوه بر این، مشاهدات میکروسکوپی، کاهش سلول های تحت تیمار با عصاره و فلوکونازول را تایید نمود. در نهایت عصاره آبی ریشه آویشن باغی موجب کاهش بیان ژن HWP1 گردید.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان دهنده مکانیسم احتمالی مولکولی تاثیر عصاره آبی ریشه آویشن باغی بر بیوفیلم کاندیدا آلبیکانس بوده است.کلید واژگان: بیوفیلم, نعناعیان, ژن HWP1, کاندیدا آلبیکانسBackground and ObjectivesThe incidence of candidiasis has been increased in immune compromised patients. Biofilm formation is counted as the main mechanisms of antibiotic resistance in Candida albicans. The aim of this study was to investigate the effects extractions of Lamiaceae family in quantification of HWP1 gene expression responsible for inhibition of biofilm formation in C. albicans.Materials and MethodsIn this cross- sectional study, the antifungal effect of aqueous and ethanolic extractions of leaf, stem and root of Mentha spicata, Mentha pulegium and Thymus vulgar, commercially purchased from Yasooj, was analyzed against C. albicans using disc diffusion and broth microdilution methods. The crystal violet colorimetric method, morphological response and expression pattern of hypha-specific gene HWP1were carried out to investigate the biofilm-inhibitory properties of the best plant extract tested.ResultsThe data indicated that aqueous root extracts of Thymus vulgaris exhibits high antifungal activity against C. albicans. The aqueous extract of Thymus vulgaris root-treated cells exhibited significant reduction in biofilm growth. In addition, morphological observation of extract of Thymus vulgaris and fluconazole-treated cells confirmed decreases in fungal reproduction. Finally, aqueous root extractions of Thymus vulgaris was shown to down-regulate the expression of HWP1.ConclusionThe results of this study showed the possible molecular mechanism of effects of aqueous root extraction of Thymus vulgaris root in C. albicans on biofilm formation.Keywords: Biofilm, Candida albicans, HWP1, Lamiaceae
-
ObjectivesLung cancer is the leading cause of cancer related death in men and women in world wide. In molecular biology of lung cancer, different genes particularly telomerase gene expression seems to be under regulation of variety of factors. The aim of this study was to evaluate the correlation between serum levels of Zn, Cu, and their ratio and telomerase gene expression in lung cancer patients.MethodsIn this cross sectional study, 50 subjects with lung cancer and 20 patients with lung disease were recruited. The concentration of Zn and Cu were measured by atomic Absorption Spectrophotometry (AAS). Telomerase gene expression was carried out using TRAP Assay.ResultsThe mean serum levels of Cu and the ration of Cu/Zn were significantly higher in lung cancer patients than non tumor lung disease (120.8 ± 5.70 vs. 107.20± 6.50 ug/dl) and (1.6 ±0.4 vs. 1.1 ±0.2) respectively (p<0.05). The mean serum levels of Zn were not significant between two groups. The Mean relative activity of telomerase as indirect telomerase gene expression, was significantly higher in lung cancer subjects than controls (32.80 ±16.10 vs. 0.00 percent) (p<0.01). There was a relatively positive correlation between telomerase activity and Cu concentration in lung cancer patients(r = 0.36, p<0.05). There was a positive and significant correlation between Cu levels and age (r = 0.39, p<0.01) and the Cu/Zn ratio and Cu concentration (r = 0.36, p<0.05). However, there was a reverse and highly significant correlation between Cu/Zn ration and Zn concentration (r = -0.72, p 0.01). In categorized lung carcinomas, the mean concentration of Cu was higher in small cell lung carcinoma (123.70 ±2.8 ug/dl) than in nonsmall cell lung carcinoma (117.60 ±4.8 ug /dl) and this difference was significant (p<0.05). Telomerase activity was significantly higher in small cell lung carcinoma (112 ±0.57 percent) than non-small cell lung carcinoma (6.4 ±2.5 percent) (p<0.05). There was no difference in Zn and Cu/Zn ration in categorized lung cancer patients.ConclusionIt is speculated that evaluation of Zn, Cu in lung tumors could have some biological function in telomerase gene expression which indicate initiation and progression of tumor tissues.Keywords: Zn, Cu, Telomerase, Lung Cancer
-
شناسایی منافذ و ناپیوستگی رنگ بر روی مخازن آب آشامیدنی
پوششی که روی محل جوش در مخازن فولاد آب آشامیدنی اعمال می شود ممکن است دارای منافذ و سوراخ هایی باشد که این مقاله به چگونگی کشف و شناسایی این منافذ بر پایه استاندارد NACERPO88، تحت عنوان آزمون ناپیوستگی یا منفذیابی پوششهای با ضخامت لایه خشک (DFT) کمتر، بیشتری یا مساوی 508 میکرون و روش های انجام آزمونهای مختلف را ارائه می دهد...
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.