قاسم عبداللهی بقرآبادی
-
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رویکرد پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود بر بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان بود. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل 150 دختر و پسر 13 تا 18 ساله از شهرهای تنکابن، تهران و قزوین بودند که به صورت فراخوان آنلاین وارد پژوهش شدند. تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های بهزیستی ریف و پذیرش و عمل II، بوند و همکاران برای سنجش انعطاف پذیری روان شناختی بود که قبل از اجرای برنامه مداخله توسط هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایش در جلسات مداخله پذیرش و تعهد مبتنی بر شفقت به خود به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی آنلاین شرکت کردند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد، مداخله به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی نوجوانان شده است. بنابراین؛ رویکرد حاضر روشی مناسب برای بهبود بهزیستی و انعطاف پذیری روان شناختی موقعیت های زندگی نوجوانان است.کلید واژگان: انعطاف پذیری روان شناختی, بهزیستی روان شناختی, پذیرش و تعهد, شفقت به خود, نوجوانThe present study aimed to determine the effectiveness of acceptance and commitment approach based on self-compassion on psychological well-being and flexibility. The research design was a semi-experimental pre-test and post-test type with a control group. Statistical population included 150 girls and boys in 13 to 18 ages from the Tunkabon, Tehran, and Qazvin cities, who entered the study by online invitation. Research sample included 15 in experimental group and 15 in control group that selected through the purposive sampling. Instruments encompassed Ryff psychological well-being and Bond and et al acceptance and action questionnaire-II for psychological flexibility that completed before and after intervention in pre-test and post-test. The intervention program acceptance and commitment therapy based self-compassion was implemented in eight online 90 minutes’ sessions and control group was also placed on the waiting list. Multivariate and univariate analysis of covariance were used to analyze of data. The results showed that the approach of acceptance and commitment based on self-compassion has been significantly effective in increasing psychological well-being and psychological flexibility. Therefore, given these findings, this approach is appropriate intervention for psychological well-being and psychological flexibility in Adolescent’s life situations.Keywords: Adolescent, Acceptance, Commitment, Psychological Flexibility, Psychological Well-Being, Self-Compassion
-
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی به روش گشتالتی بر پرخاشگری و اضطراب امتحان دانش آموزان ابتدایی با اختلال یادگیری ویژه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری یک ماه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر ابتدایی (دوره اول) دارای اختلال یادگیری ویژه خواندن و نوشتن بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر کاشان مشغول به تحصیل بودند. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بود. بدین ترتیب تعداد 30 نفر از دانش آموزان دختر ابتدایی دارای اختلال انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هرکدام 15 نفر) گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل سیاهه پرخاشگری کودکان (CHIA) نلسون و فینچ (2000) و سیاهه اضطراب امتحان (TAI) ابوالقاسمی و همکاران (1375) بودند. گروه آزمایش در10 جلسه 45 دقیقه ای هفته ای دو بار و در سه گروه پنج نفره تحت درمان بسته آموزشی بازی درمانی به روش گشتالتی ویولت اوکلاندر (1997) قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین ها در مراحل پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری وجود دارد (001/0<p)، در حالیکه تفاوت معناداری بین میانگین ها در مرحله پس آزمون با پیگیری مشاهده نشد که حاکی از پایداری اثربخشی مداخله است. بنابراین استفاده از بازی درمانی به روش گشتالتی می تواند در کاهش پرخاشگری و اضطراب امتحان دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه موثر باشد.
کلید واژگان: اضطراب امتحان, بازی درمانی به روش گشتالتی, پرخاشگری, دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژهThe purpose of this study was to determine the effectiveness of Gestalt play therapy on aggression and test anxiety of elementary school students with specific learning disabilities. The research method was semi-experimental with a pre-test & post-test design and a follow-up period of one month. The statistical population included all elementary school girls (first period) with specific learning disabilities in reading and writing who were studying in Kashan City in the academic year 1402-1401. The sampling method was purposeful. In this way, 30 female elementary school students with choice disorder were randomly assigned to two experimental and control groups (15 people each). The tools used included the Nelson & Finch Children`s Inventory of Anger (CHIA), (2000) and the Abolghasemi et al test anxiety scale (TAI), (2015). The experimental group was treated in 10 sessions of 45 minutes twice a week and in three groups of five people, they were treated with a play therapy educational package based on the Gestalt method of Violet Oaklander (1997). The collected data were analyzed by repeated measure analysis of variance. The results showed that there is a significant difference between the averages in the pre-test, post-test, and follow-up stages (p≤0.001), while no significant difference was observed between the averages in the post-test and follow-up stages, which indicates the stability of the effectiveness of the intervention. Therefore, using gestalt play therapy can be effective in reducing aggression and test anxiety of students with special learning disorders.
Keywords: Test Anxiety, Gestalt play Therapy, Aggression, Students with Special Learning Disorder -
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آگاهانه بر نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی مادران دارای کودک اوتیسم انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این تحقیق شامل مادران دارای کودک اوتیسم مراجعه کننده به مرکز توانبخشی انوار آفتاب کوثر جمیل شهر قم در سال 1400 بود. 30 نفر از مادرانی که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جلسات آموزشی خودشفقتی ذهن آگاهانه برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، به صورت هفته ای یک جلسه برگزار شد و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب اجتماعی لایبویتز (1987، LSAS) و پرسشنامه ی نشخوار فکری نولن هوکسما و مارلو (1993، RRS) بودند. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش خودشفقتی ذهن آگاهانه بر کاهش نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی مادران دارای کودک اوتیسم موثر است (05/0>P). همچنین اثر آموزش خودشفقتی ذهن آگاهانه بر کاهش نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی مادران دارای کودک اوتیسم در مرحله پیگیری تداوم داشته است (05/0>P). لذا می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه خودشفقتی ذهن آگاهانه در کاهش نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی مادران دارای کودک اوتیسم موثر بوده است.
کلید واژگان: آموزش خودشفقتی, اضطراب اجتماعی, ذهن آگاهانه, کودک اوتیسم, مادران, نشخوار فکریThe present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of mindful self-compassion training on rumination and social anxiety of mothers with autistic children. The current research was a semi-experimental type with a pre-test, post-test, and control group with a one-month follow-up. The statistical population of this research included mothers with autistic children who were referred to Anwar Aftab Kotsar Jamil Rehabilitation Center in Qom City in 1400. 30 mothers who met the criteria to enter the research (15 in the experimental group and 15 in the control group) were selected by purposive sampling. Mindful self-compassion training sessions were held for the experimental group for 8 sessions, once a week, and the control group was placed on the waiting list for training. The tools used included Liebowitz Social Anxiety Scale (1987, LSAS) and Nolen Hoeksma and Marlow's Ruminative Responses Scale (1993, RRS). The collected data were analyzed by repeated measure analysis of variance. The results showed that mindful self-compassion training is effective in reducing rumination and social anxiety of mothers with autistic children (P <0.05). Also, mindful self-compassion training has continued to reduce rumination and social anxiety of mothers with autistic children in the follow-up phase (P <0.05). Therefore, it can be concluded that the training in mindful self-compassion program has been effective in reducing rumination and social anxiety of mothers with autistic children.
Keywords: self-Compassion education, social anxiety, autistic child, mindful, mothers, rumination -
پیش زمینه و هدف:
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب اجتماعی ناشی از کووید-19 در دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود.
مواد و روش کاراین پژوهش از نظر ماهیت نیمه آزمایشی همراه با گروه آزمایش و کنترل و به روش پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری یک ماهه می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش دختران دوره متوسطه شهر اصفهان را در نیم سال دوم 1399 در بر می گیرد. که 30 نفر به صورت نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند. هرکدام از گروه ها به تفکیک شامل 15 نفر بودند که در نهایت در گروه ازمایش تعداد 12 نفر باقی ماندند. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. سپس دانش آموزان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و قبل و بعد 8جلسه درمانی به پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و اضطراب اجتماعی نوجوانان پاسخ دادند. برای بهزیستی روانشناختی هم از پرسشنامه 18 سوالی ریف (1989) و برای اضطراب اجتماعی از پرسشنامه اضطراب اجتماعی (SAS-A) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده توسط نرم افزار SPSS نسخه 24 و تحلیل واریانس اندازه های تکراری انجام شد.
یافته هانتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهزیستی روانشناختی و اضطراب اجتماعی ناشی از کووید-19 در سطح (0٫001>p) معنادار است.
بحث و نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش اضطراب اجتماعی ناشی از کووید 19 تاثیر مثبت دارد.
کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, بهزیستی روانشناختی, اضطراب اجتماعی, کووید-19Background & AimsThe main purpose of this study was to evaluate the effectiveness of acceptance and commitment based therapy on psychological well-being and social anxiety caused by Covid-19 in female high school students in Isfahan.
Materials & MethodsThis research is semi-experimental in nature with the experimental and control groups by pre-test, post-test and one-month follow-up. The statistical population of this study includes high school girls in Isfahan in the second half of 1399. 30 people were selected as a sample and were replaced in two experimental groups and a control group. Each group consisted of 15 people, who eventually remained in the experimental group of 12 people. Available sampling method was used for sampling. Available sampling method was used for sampling. Then, the students were randomly divided into experimental and control groups and answered the psychological well-being and social anxiety questionnaires of adolescents before and after 8 treatment sessions. The Reef Questionnaire (1989) was used for psychological well-being and the Social Anxiety Questionnaire (SAS-A) was used for social anxiety. Data analysis was performed by SPSS software version 24 and repeated measures analysis of variance.
ResultsThe results of data analysis showed that the treatment based on acceptance and commitment is significant on psychological well-being and social anxiety caused by covid-19 at the level of (p<0.001).
ConclusionThe results showed that acceptance and commitment therapy has a positive effect on increasing psychological well-being and reducing social anxiety caused by Covid 19.
Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Psychological Well-being, Social anxiety, Covid 19 -
هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتسیم بود. مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم انجمن اتیسم شهر کاشان سال 1398 بود. نمونه آماری شامل24 مادر دارای کودک اتیسم بود که به روش نمونه گیری هدفمند بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند و بهصورت تصادفی سازی از طریق قرعهکشی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفتند. جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه از پرسشنامه فرم کوتاه یانگ استفاده شد و آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه وتحلیل داده ها به کاربرده شد. یافته ها نشان داد که آموزش خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتیسم تاثیرمعنادار داشت (001/0 p≤). بنابراین، نتیجه گرفته میشود که آموزش برنامه در تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه مادران دارای کودکان اتسیم موثر بوده است.جهت سنجش طرحواره های ناسازگار اولیه از پرسشنامه فرم کوتاه یانگ استفاده شد و آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه وتحلیل داده ها به کاربرده شد. یافته ها نشان داد که آموزش خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه مادران دارای کودک اتیسم تاثیرمعنادار داشت (001/0 p≤). بنابراین، نتیجه گرفته میشود که آموزش برنامه در تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه مادران دارای کودکان اتسیم موثر بوده است.
کلید واژگان: خودشفقتی ذهنآگاهانه, سبک زندگی اسلامی-ایرانی, طرحواره های ناسازگار اولیه, مادران, کودک اتیسمThe aim of the present study was to determine the Effectiveness of Mindful Self-compassion Training with Focus on Islamic-Iranian Life Style on the Modification of early maladaptive schema of Mothers of Children with Autism.This was a quasi-experimental study. The statistical population of the study was all mothers of children with autism who were registered in the Autism Association of Kashan in 2019. The statistical sample included 24 mothers who that purposeful sampling method to participate in the study. They were randomly assigned into two groups (12 mothers in the experimental group and 12 mothers in the control group). The experimental group participated in the training for 8 sessions and the control group was placed on a waiting list for training. To assess the early maladaptive schema, the Young questionnaire was used. To analysis the data Analysis of the variance with repeated measures was used. The results showed that Mindful Self-compassion with focus on Islamic-Iranian life style training had a significant impact in modulating the early maladaptive schema in mothers of children with Autism (p≤ 0/001). Therefore, it is concluded that the program training was effective in Modification of early maladaptive schema of mothers with autistic children.
Keywords: Mindful Self-compassion, Islamic-Iranian Life Style, early maladaptive schema, mothers, Autistic Child -
هدف
اتیسم ختلال عصبی -رشدی است که با آسیبهایی در تعامل اجتماعی، ارتباطی و رفتارهای تکراری و کلیشهای مشخص میشود. کودک اتیسم برای خانواده، سطح بالایی از استرس را ایجاد می کند که تاثیر منفی بر روی کارکرد خانواده آنان می گذارد و باعث بروز اختلال در کارکردهای روزانه و اجتماعی می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی بر کارکرد خانواده مادران دارای کودک اتسیم انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع نیمهتجربی بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم انجمن اتیسم شهر کاشان در سال 1398 بود. نمونه آماری شامل 24 مادر دارای کودک اتیسم بود که به روش نمونه گیری هدفمند بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفیسازی از طریق قرعهکشی 12 مادر در گروه مداخله و 12 مادر در گروه کنترل گمارش شدند. گروه مداخله بهمدت 8 جلسه در برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی شرکت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفتند. جهت سنجش کارکرد خانواده از پرسشنامه کارکرد خانواده مکمستر استفاده شد و آمار توصیفی و تحلیلواریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها بهکار برده شد.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در بهبود کارکرد خانواده مادران دارای کودک اتیسم تاثیر معنادار داشت (001/0 p≤).
نتیجه گیری:
بنابراین با توجه به یافته ها، نتیجه گرفته میشود که آموزش برنامه در افزایش کارکرد خانواده مادران دارای کودکان اتسیم موثر بوده است.
کلید واژگان: خودشفقتی, ذهن آگاهانه, سبک زندگی اسلامی-ایرانی, کارکرد خانواده, مادران, کودک اتیسمPurposeThe aim of this study was to investigate the effectiveness Mindful Self-compassion with focus on Islamic-Iranian life style program training on family functioning of mothers of children with autism spectrum disorder.
Materials and MethodsThe present study is a quasi-experimental study with pre-test, post-test and three-month follow-up. The population consisted of all mothers of children with autism referred to Kashan Autism Association in 2019 year. The sample consisted of 24 mothers of children with autism which were recruited through Targeted sampling. The sample were randomly assigned into two groups each of them 12 mothers as the experimental group and 12 mothers as the control group. The experimental group trained for 8 sessions in the field of Mindful Self-compassion with focus on Islamic-Iranian life style and the control group was put on the waiting list for a shorter version of the intervention. To measure the family functioning in mothers 60-FAD McMaster scale was used and descriptive statistics and analysis of Analysis of variance with repeated measures was used to analyze the data.
FindingsThe results of the data analysis of variance with repeated measures showed that Mindful Self-compassion with focus on Islamic-Iranian life style training had a significant impact in Improve family functioning in mothers of children with Autism (p≤ 0/001).
ConclusionTherefore, according to the results of the findings, The present program in Improve family functioning in mothers of children with Autism has been effective
Keywords: Mindful Self-compassion, Islamic-Iranian life style, family functioning, mothers, Autistic Child -
زمینه و هدف
مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم سطوح شدیدی از استرس را تجربه میکنند که تاثیر منفی بر کیفیت زندگی آنها میگذارد. تدوین برنامه مناسب برای بهبود کیفیت زندگی آنان اهمیت دارد؛ بنابراین این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی بر کیفیت زندگی مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم انجام شد.
روشبررسیپژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری سهماهه بود. جامعه آماری را تمامی مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم در انجمن اوتیسم شهر کاشان در سال 1398 تشکیل دادند. نمونه آماری شامل 24 مادر دارای کودک با اختلال اوتیسم بود که داوطلب مشارکت در مطالعه شدند. بهروش نمونهگیری دردسترس و با جایگزینی تصادفی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش بهمدت هشت جلسه در برنامه آموزش خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی شرکت کرد و گروه گواه در فهرست انتظار برای آموزش قرار گرفت. برای سنجش کیفیت زندگی از فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1996) استفاده شد. تجزیهوتحلیل یافتههای بهدستآمده با استفاده از آزمونهای تیاستودنت، خیدو، بونفرونی و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و نرمافزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. سطح معناداری آزمونهای آماری 0٫05 بود.
یافتههانتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در بهبود مولفههای کیفیت زندگی مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم یعنی در سلامت جسمانی، سلامت روانی و روابط اجتماعی، عامل گروه (0٫001>p)، عامل زمان (0٫001>p) و تعامل زمان و گروه (0٫001>p) معنادار است و در سلامت محیط، عامل گروه (0٫440=p)، عامل زمان (0٫875=p)و تعامل زمان و گروه (0٫071=p) معنادار نیست؛ همچنین در سلامت جسمانی، سلامت روانی و روابط اجتماعی، تفاوت معناداری بین میانگینها، در مراحل پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری وجود دارد (0٫001≤p).
نتیجهگیریباتوجه به یافتهها، نتیجه گرفته میشود که آموزش برنامه خودشفقتی ذهنآگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی در بهبود کیفیت زندگی مادران دارای کودک با اختلال اوتیسم موثر است.
کلید واژگان: خودشفقتی ذهن آگاهانه با تاکید بر سبک زندگی اسلامی-ایرانی, کیفیت زندگی, مادران, اوتیسم, کودکBackground & ObjectivesAutism Spectrum Disorders (ASDs) are neurodevelopmental conditions, i.e., characterized by impairments in domains, such as social interaction and communication across multiple contexts as well as the presence of repetitive and stereotyped behaviors. ASD imposes high stress on parents or caregivers. The stress negatively impacts parents’ Quality of Life (QoL) and coping styles, and disrupts their daily and social functioning. Findings indicate that caregivers, especially the mothers of children with autism, experience a poor QoL. Considering the effects of caregiving for a child with ASD on the family members and particularly parents and their QoL, it is essential to provide a solution to improve their QoL. Therefore, the present study aimed to investigate the effects of mindful self–compassion training with a focus on the Islamic–Iranian lifestyle on the QoL of the mothers of children with ASD.
MethodsThis was a quasi–experimental study with a pretest–posttest and three–month follow–up and a control group design. The statistical population of the study was all the mothers of children with ASD who were registered in the Autism Association of Kashan City, Iran, in 2019. The statistical sample included 24 mothers who volunteered to participate in the current study. They were divided into two groups of test and control (n=12/group). The inclusion criteria for the mothers were holding high school diploma or higher degrees, being married, not being pregnant, not having respiratory and cardiovascular diseases (according to their medical records), not receiving any psychological or psychiatric treatments (according to their medical and psychological records), and scoring ≤50 in the World Health Organization Quality of Life (WHOQOL–BREF) (1996). Absence in two training sessions and not performing homework assignments were the exclusion criteria for the mothers. To develop a mindful self–compassion program focused on Islamic–Iranian lifestyle, based on the theoretical framework of cognitive–behavioral approach and Islamic teachings, the material was firstly extracted from works of Kabat–Zinn on mindfulness (2003), Neff and Germer on self–compassion (2013), Germer and Neff mindful self–compassion (2020), Gilbert and Procter on the compassionate mind (2006), Kalhori et al.’s mindfulness–based on Islamic–Iranian Teachings (2020), as well as the Islamic sources and texts, the Holy Quran, Nahj al–Balaghah, Bihar al–Anwar, Mizan al–Hikmah, Ghurar al–Hikam, the Masnavi by Rumi, the Divan by Hafez, and Saadi’s Divan. Subsequently, they were organized using the content analysis method and the content and tasks of each session were designed under the supervision of the advisors of this research. To evaluate the content validity, the program was presented to 9 specialists (6 clinical, general, & exceptional children’s psychologists with the academic rank of professor and assistant professor and >10 years of clinical experience, 2 specialist in theology, religions, and mysticism with the academic rank of assistant professor, and 1 Persian literature expert with the academic rank of an assistant professor). After obtaining the opinions of experts and applying them, to quantify the content validity of the program, the Content Validity Ratio (CVR), proposed by Lawshe (1975) and Waltz and Bausell’s Content Validity Index (CVI) (1983) were used per session. The CVR and CVI amounts were approved at 0.78 and 0.88, respectively. The program was first applied to a preliminary single–group study, consisting of 5 mothers of children with ASD, and a poor QoL; then, it was prepared for the final implementation. To measure the explored mothers’ QoL, the WHOQOL–BREF, a short version of QoL, i.e., developed by the World Health Organization was used in the pretest, posttest, and follow–up stages of this study. The experimental group received an 8–session training, one session per week, and each session lasted two and a half hours; the training was performed by the first researcher and the control group remained on a waiting list for training. A 15–minute break was included in all sessions. First, the obtained data were analyzed by descriptive statistical measures, such as mean and standard deviation. The collected data were also analyzed by Studentchr('39')s t–test, Bonferroni test, Chi–squared test, and repeated–measures Analysis of Variance (ANOVA) in SPSS. The significance level of statistical tests was α=0.05.
ResultsThe repeated–measures ANOVA results for the QoL components indicated that in physical health, mental health, and social relationships, group factor (p<0.001), time factor (p<0.001), and time and group relation (p<0.001) was significant. In environment health, group factor (p=0.440), time factor (p=0.875), and time and group relation (p=0.071) were not significant. The results of Bonferroni post–hoc test suggested a significant difference between the mean scores of physical health, mental health, and social relationships in the pretest and posttest stages (p≤0.001), also in the pretest and follow–up stages (p≤0,001); however, no significant difference was found between the mean scores in the posttest and follow–up stages. Plus, there was no significant difference between the mean values of environment health, in the pretest and posttest stages (p=0.077), as well as the pretest and follow–up stages (p=0.091).
ConclusionThe present research findings revealed that the mindful self–compassion with a focus on Islamic–Iranian lifestyle program training was effective in improving the QoL of mothers of children with ASD. Therefore, educational and medical centers can use this training to improve the individual and social functions of the parents and caregivers of children with ASD or other developmental disorders.
Keywords: Mindful self–compassion, Islamic–Iranian lifestyle, Quality of life, Mothers, Autism, Child -
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی نقش سرمایه روان شناختی در پیش بینی بهزیستی ذهنی دانشجویان دختر بود.روشطرح پژوهش توصیفی - همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان مشغول به تحصیل در سال95 می باشد که 89 نفر از دانشجویان به صورت تصادفی منظم به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند.از پرسشنامه هایسرمایه روان شناختی لوتانز و بهزیستی ذهنی دینر جهت سنجش متغیرهای پژوهش استفاده گردید.یافته هانتایج تحلیل آماری داده ها نشان داد که فرضیات پژوهشی در سطح 99/0 از اطمینان معنادار می باشد.نتیجه گیریبنابراین نتیجه گرفته می شود که سرمایه روان شناختی و مولفه های آن پیش بینی کننده مناسبی برای بهزیستی ذهنی دانشجویان می باشد.کلید واژگان: سرمایه روان شناختی, بهزیستی ذهنی, دانشجویان پرستاریPurposeThis study aims to predict subjective well-being based on psychological capital in female nursing students.MethodsThe design of the study was descriptive – correlation. The statistical population comprised female nursing students of Kashan University of Medical Sciences in the 1395 year. The research sample consisted of 89nursing female students that were selected by the Systematic randomized sampling method. Luthans psychological capital questionnaire and Diener subjective well-being questionnaire was used to measure variables.ResultsThe results showed that the hypothesis of this study is significant at the 99% level of confidence.ConclusionIt concluded that psychological capital could predict subjective well-being in female nursing students.Keywords: psychological Capital, Subjective Well-being, Nursing Students
-
هدفهدف پژوهش حاضر پیش بینی حالات روان شناختی مثبت دانشجویان دختر بر اساس سبک های فرزند پروری والدین است.روشطرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دختر مجرد دانشگاه پیام نور آران و بیدگل مشغول به تحصیل است که 200 دانشجو به صورت نمونه گیری تصادفی منظم به عنوان گروه نمونه به همراه مادران انتخاب شدند و جهت سنجش سبک های فرزند پروری و حالات روان شناختی مثبت دانشجویان از پرسشنامه های بام ریند (1991) و رجایی (1390) استفاده شد.یافته هایافته های پژوهش نشان داد که حالات روان شناختی مثبت دانشجویان دختر بر اساس سبک های فرزند پروری والدین قابل پیش بینی است.نتیجه گیریبنابراین نتیجه گرفته می شود که میان سبک فرزند پروری مقتدرانه با حالات روان شناختی مثبت رابطه مثبت و مستفیم وجود دارد و میان سبک فرزند پروری مستبدانه و حالات روان شناختی مثبت رابطه منفی و معکوس وجود دارد.کلید واژگان: سبک های فرزند پروری, حالات روان شناختی مثبت, دانشجویانPurposeThis study aimed to predict positive psychological states based on parenting styles among the female students of Payame- Noor University of Aran &Bidguol.MethodsThe design of the study was descriptive – correlation. The statistical population comprised single female students of Payame- Noor University of Aran&Bidguol. The research sample consisted of 200 students and mothers that were recruited through the systematic randomized sampling method. Parenting styles Baumrind (1991) Assessment Scale and Positive Psychological States Rajae (2011) Scale were used to collect study data.ResultsThe results showed that positive psychological states of female students were predictable based on parental parenting styles. The research hypothesis of this study was significant at the 95% level of confidence.ConclusionIt was concluded that there was a significant positive correlation between authoritative parenting styles and positive psychological states while the relationship between authoritarian parenting styles and positive mental states was opposite and contrary.Keywords: parenting styles, positive psychological states, Students
-
هدفهدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی روی اضطراب امتحان دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهر کاشان می باشد.روشطرح پژوهش حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی مدارس دولتی شهر مشغول به تحصیل در سال 95 کاشان می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای 40 دانش آموز دارای اضطراب امتحان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 دانش آموز در گروه آزمایش و 20 دانش آموز در گروه کنترل جایگزین شدند و جهت سنجش اضطراب امتحان دانش آموزان از پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر استفاده شد. پرسشنامه در سه مرحله پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت.یافته هانتایج تحلیل آماری داده ها براساس روش کوواریانس نشان داد که فرضیه پژوهش حاضر در سطح 99 درصد از اطمینان معنادار می باشد.نتیجه گیریبنابراین نتیجه گرفته می شود که آموزش ذهن آگاهی در کاهش اضطراب امتحان موثراست.کلید واژگان: ذهن آگاهی, اضطراب امتحان, دانش آموزانObjectiveThe present study aimed at an investigation of the effectiveness of the mindfulness training on test anxiety in Kashan guidance grade boy students.MethodThe present study is experimental with pre-test – post-test with the control group. The statistical population of the present study includes all of the guidance grade boy students in the academic years of 1394 in Kashan among whom 40 subjects were, randomly selected in sampling methods. The measurement instruments in the present study were of test anxiety questionnaire of Spielberger. Questionnaire pre-test, post-test, and follow-up were used.ResultsStatistical analysis of covariance showed that the hypothesis of the present study was based on a 99% level of confidence is significant.ConclusionIt is concluded that mindfulness training is effective in reducing anxiety.Keywords: Mindfulness, test anxiety, students
-
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شن بازی درمانی در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای می باشد، جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پسر7 تا 9 سال مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به کلینیکامید عصر درسال 1394 است که با روش نمونه گیری دردسترس 24 کودک دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 کودک درگروه آزمایش و 12 کودک درگروه کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد که در این طرح گروه آزمایش 10جلسه در شن بازی درمانی شرکت کردند. جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای از پرسشنامه علائم مرضی کودکان ویرایش 4 استفاده شد. یافته ها نشان داد که شن بازی درمانی در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای موثر است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که شن بازی درمانی در بهبود بخشی رفتارهای خصمانه ، لجبازی و مقابله جویانه اثرگذار می باشد.کلید واژگان: شن بازی درمانی, کودکان, اختلال نافرمانی مقابله ایThe Purpose of the present research was to examine the effectiveness of sandplay therapy on reducing the symptoms of oppositional defiant disorder . The study population consisted of all children 7 to 9 years with ODD from Omid Asr Rehabilitationat 2015. Sampling method was purposeful and 24 children with ODD that have selected (12 children experimental group and 12 control group). This is a quasi– experimental study with a pretest /post-test experimental and control group. In this study to experimental group sandplay theray administered in 10 sessions and the control group not received treatment in this field. Instrument for the diagnosis of oppositional defiant disorder was CSI.4 questionnaire were used. Results showed that sandplay therapy were effective in reducing symptoms of oppositional defiant disorder . Then, sandplay therapy is a useful intervention for reduction of symptoms of oppositional defiant disorder.Keywords: sandplay therapy, children, oppositional defiant disorder
-
هدفهدف پژوهش حاضر پیش بینی رضایت از زندگی والدین کوکان اتیسم با واسطه گری خودشفقتی می باشدروشطرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین کودکان اتیسم مراجعه کننده به مرکز امید عصر در سال 95 می باشد که 48 نفر از والدین کودکان 12-4 ساله ، 38 مادر و 10 پدر به صورت نمونه گیری درسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت سنجش رضایت از زندگی از پرسشنامه دینر و خودشفقتی از پرسشنامه نف استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل آماری داده ها نشان داد که فرضیه پژوهش حاضر در سطح 95/0 از اطمینان معنادار می باشد.نتیجه گیریبنابراین نتیجه گرفته می شود که خودشفقتی پیش بینی کننده مناسبی برای رضایت از زندگی والدین کوکان اتیسمی می باشد.کلید واژگان: رضایت از زندگی, والدین, کودکان اتیسم, خودشفقتیObjectiveThe aim of this study is to predict life satisfaction of parents of children with autism: With self-compassion intermediary.MethodThis research is descriptive and correlational. Statistical sample of present study consisted of all parents of autistic children admitted to the center Omid-Asr in 2016, which is 48- parents of the children 4-12 year-old , 38 mothers and 10 fathers accessible for sampling were selected as a sample group. The measure of life satisfaction Diener and self-compassion Neff questionnaires was used.ResultsData analysis showed that the hypothesis 0/95 level of confidence is significant.DiscussionTherefore is self-compassion predictor of life satisfaction for parents of autistic childrenKeywords: Life satisfaction, parents, autism children, self, compassion
-
هدفانتخاب راهبرد مناسب جهت کاهش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی برنامه مبتنی بر آموزش خود شفقتی بر میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم انجام شد.روشطرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با پیگیری سه ماهه می باشد. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودک اتیسم مراجعه کننده به مرکز امید عصر در شهر تهران و در سال 1395 می باشد. نمونه آماری شامل24 مادر دارای کودک اتیسم سطح یک می باشد که به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 مادر در گروه آزمایش و 12 مادر در گروه شاهد جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه در زمینه خودشفقتی آموزش دیدند و گروه شاهد در لیست انتظار برای مداخله قرار گرفتند. جهت سنجش میزان اضطراب،استرس و افسردگی مادران از پرسشنامه 21-DASS استفاده شد و آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس برای تجزیه و تحلیل داده به کار برده شد.یافته هایافته های حاصل از تحلیل داده ها بر اساس آزمون کوواریانس نشان داد که آموزش خودشفقتی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم تاثیر معنی داری داشته است (001/0>P).نتیجه گیریبنابراین با توجه به نتایج یافته ها، آموزش خودشفقتی به عنوان راهبرد مداخله ای روان شناختی در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی مادران کودکان دارای اتسیم موثر بوده است.کلید واژگان: خودشفقتی, اضطراب, استرس, افسردگی, مادران, کودکان دارای اتیسمObjectiveChoosing a strategy to control anxiety, stress and depression in mothers of children with Autism is crucial. This study aimed to evaluate the effectiveness of training programs based on self-compassion on anxiety, stress and depression in mothers of children with Autism.MethodsA quasi-experimental research design of pre-test - post-test and follow-up was used to answer the research questions in this study. The population consisted of all mothers of children with autism referred to Omid-Asr center in Tehran in 1395. The sample consisted of 24 mothers of level one children with autism which were recruited through a convenient method of sampling. The sample were randomly assigned into two groups each of them 12 mothers as the experimental group and 12 mothers as the control group. The experimental group trained for 8 sessions in the field of self-compassion and the control group was put on the waiting list for a shorter version of the intervention. To measure the level of anxiety, stress and depression in mothers 21-DASS scale was used and descriptive statistics and analysis of covariance was used to analyze the data.ResultsThe results of the data analysis of covariance analysis showed that self-compassion training had a significant impact in reducing anxiety, stress and depression in mothers of children with Autism (p≤ 0/001).ConclusionTherefore, according to the results of the findings, self-compassion training as psychological intervention strategy in reducing anxiety, stress and depression in mothers of children with Autism has been effectiveKeywords: self-compassion, anxiety , stress , depression, mothers, children with autism
-
هدف ازپژوهش حاضربررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی-نارسایی توجه می باشد،جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 9تا12 سال بیش فعال – نارسایی توجه مراجعه کننده به مرکزتوانبخشی امید عصردرسال 93 است که باروش نمونه گیری درسترس 24 کودک بیش فعال – نارسایی توجه با اختلال همراه پرخاشگری به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 کودک درگروه آزمایش و 12 کودک درگروه کنترل جایگزین شدند.طرح پژوهش حاضرنیمه آزمایشی ازنوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد که دراین طرح به گروه آزمایش مهارت های ارتباطی در10جلسه آموزش داده شد و گروه کنترل آموزشی را دراین زمینه دریافت نکردند. جهت تشخیص اختلال بیش فعالی-نارسایی توجه ازپرسشنامه CSI.4 وتشخیص پرخاشگری ازمقیاس سنجش پرخاشگری آخنباخ فرم والدین (CBCL) استفاده شد.یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی درکاهش پرخاشگری کودکان ADHD موثراست. بنابراین، آموزش مهارت های ارتباطی می تواند مداخله مناسبی برای کاهش مشکلات همبود با نارسایی توجه/بیش فعالی باشد.کلید واژگان: مهارت ارتباطی, پرخاشگری, کودکان, بیش فعال, نارسایی توجهRooyesh-e-Ravanshenasi, Volume:7 Issue: 1, 2018, PP 135 -150The Purpose of the present research was to examine the effectiveness of communication skills training on aggression in children with ADHD. The study population consisted of all children 9 to 12 years with ADHD from Omid Asr Rehabilitationat 2014. Sampling method was purposeful and 24 children with ADHD that have aggression selected (12 children experimental group and 12 control group). This is a quasi experimental study with a pretest /post-test experimental and control group. In this study to experimental group communication skills training administered in 10 sessions and the control group not received training in this field. Instrument for the diagnosis of attention deficit hyperactivity disorder was CSI.4 questionnaire and for aggression measured by parent form (CBCL) Achenbach were used. Results showed that Communication skills training were effective in reducing aggression in children with ADHD.Then, Communication skills training is a useful intervention for reduction of comorbidities with ADHD.Keywords: Communication skills, aggressive, children, attention deficit -hyperactivity
-
نوجوانان مبتلا به اختلال نارسائی توجه/ بیش فعالی در زمینه های رفتاری، عاطفی، اجتماعی و تحصیلی آسیب پذیر هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در کاهش نشانگان بالینی نوجوانان پسر مبتلا به اختلال نارسائی توجه/ بیش فعالی می باشد. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون، پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان پسر14 تا 17 سال مبتلا به اختلال نارسائی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک امید عصر درسال 1394 بود. تعداد 28 نوجوان مبتلا بر اساس مقیاس درجه بندی کانرز والدین به شیوه نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 14 نفر در گروه آزمایش و 14 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش ذهن آگاهی گروهی دریافت کردند و افراد گروه کنترل در فهرست انتظار برای مداخله قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون کوواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که، آموزش ذهن آگاهی در کاهش نشانگان بالینی بیش فعالی، نارسایی توجه و تکانشگری تاثیر معنی داری داشته است. با توجه به یافته ها به نظر می رسد که آموزش ذهن آگاهی برای نوجوانان با نشانگان بالینی بیش فعالی، نارسایی توجه و تکانشگری اثرگذار بوده و به عنوان درمانی نوین در کار بالینی با این اختلال سودمند باشد.کلید واژگان: بیش فعالی, ذهن آگاهی, نارسائی توجه, نوجوانانAdolescents with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD) are vulnerable in behavioral, emotional, social and academic domain problems. The aim of this study was to investigate the effectiveness of mindfulness therapy on symptoms of ADHD in Adolescents. Quasi-experimental method of pre-test, post-test and follow up were used for experimental and control groups. Statistical population was all of 14-17 years of adolescents with ADHD who referred to Omid Asar Clinic in 2015. Participant (28N) adolescents were selected by convenience sampling and assigned in experimental (n= 14) and control (n=14) groups randomly. The Instrument was Conners parent rating scales. Experimental group received 8 sessions of mindfulness therapy and control group stand in waiting list. Data were analyzed by the use of covariance analysis. Results showed, mindfulness therapy was effective on hyperactivity, attention deficit and impulsivity. Findings indicated mindfulness therapy as a new psychotherapy were effective and proper to hyperactivity, attention deficit, and impulsivity symptoms in adolescents.Keywords: Adolescents, Attention deficit- Hyperactivity Disorder (ADHD), Mindfulness
-
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 42 (تابستان 1396)، صص 181 -196هدفپژوهش حاضر با هدف پیش بینی انعطاف پذیری شناختی براساس فرانگرانی، اضطراب، مدت و میزان مصرف متادون در مردان تحت درمان با متادون انجام شد.روشطرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان وابسته به مواد، تحت درمان با متادون شهر قزوین در سال 1395 بود که تعداد 254 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های فرانگرانی آدریان ولز (2005)، اضطراب بک (1988) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) استفاده شد.یافته هانتایج رگرسیون چند متغیری به شیوه گام به گام نشان داد که فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند (05/0p≤). همچنین مدت و میزان مصرف متادون، انعطاف پذیری شناختی را در مردان مصرف کننده متادون پیش بینی نمی کند (05/0p>).نتیجه گیریبنابراین نتیجه گرفته می شود فرانگرانی و اضطراب، انعطاف پذیری شناختی مردان تحت درمان با متادون را پیش بینی می کند و میان آن ها همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. بدین صورت که فرانگرانی و اضطراب بالا منجر به انعطاف پذیری شناختی پایین می شود. بنابراین، توجه به مولفه های فراشناختی برای رسیدن به انعطاف پذیری شناختی بالا و استفاده از رویکرد فراشناخت درمانی در مشاوره به افراد تحت درمان پیشنهاد می شود.کلید واژگان: درمان نگهدارنده با متادون, اضطراب, فرانگرانی, انعطاف پذیری شناختیObjectiveThe aim of this study was to predict cognitive flexibility based on meta-worry, anxiety, duration and dose of methadone use.MethodThe current research was a descriptive-correlational one. The statistical population of this study included all male drug-dependents who were under methadone treatment in Qazvin in 2016. From among this population, 254 participants were selected via purposive sampling method and completed Wells's Meta-Worry Questionnaire (2005), Beck Anxiety Inventory (1988), and Dennis and Vander Wal's Cognitive Flexibility Inventory (2010).ResultsThe results of step-wise multivariate regression method showed that meta-worry and anxiety significantly predicted cognitive flexibility in men under methadone treatment (p 0/05).ConclusionIt can be concluded that meta-worry and anxiety have a negative significant correlation with cognitive flexibility. In this way, the high levels of meta-worry anxiety lead to low cognitive flexibility. Therefore, it is necessary to focus on metacognitive components for achieving high cognitive flexibility; in addition drug addicts under methadone maintenance treatment are recommended to use metacognitive therapy.Keywords: methadone maintenance treatment, anxiety, meta-worry, cognitive flexibility
-
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی لگو درمانی در افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا می باشد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پسر 12-6 ساله اتیسم با عملکرد سطح بالا مراجعه کننده به مرکز امید عصر تهران در سال 1394 می باشد که 20 کودک اتیسم به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت تشخیص کودکان اتیسم از کتابچه تشخیصی DSM.5 و نظر و تایید روانپزشک و برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسشنامه استونی و همکاران استفاده شد. نتایج تحلیل آماری نشان داد که لگو درمانی روی توانایی درک هیجانات، شروع تعامل، حفظ تعامل و مهارت اجتماعی تاثیر مثبت داشته است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که لگو درمانی در تقویت و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان اتیسم با عملکرد سطح بالا موثر است.کلید واژگان: لگو درمانی, مهارت های اجتماعی, کودکان, اتیسمRooyesh-e-Ravanshenasi, Volume:5 Issue: 3, 2016, PP 153 -164The Purpose of the present research was to examine the effectiveness of Lego Therapy on social skills in children with Autism. The study population consisted of all boy children 6 to 12 years with Autism from OMID-ASR Clinic 2015. Sampling method was purposeful and 20 children with Autism selected (10 children experimental group and 10 control group). This is a quasi experimental study with a pretest /post-test experimental and control group. In this study to experimental group Lego Therapy administered in 12 sessions and the control group not received training in this field. Instrument for the diagnosis of Autism disorder was DSM.5 and for social skills measured by Stone questionnaire were used. Results showed that Lego Therapy were effective in increasing social skills in children with Autism.Then, Lego Therapy is a useful intervention for increase of social skills with Autism.Keywords: Lego Therapy, social skills, children, autism
-
رویکردهای مختلفی در درمان اختلال های رفتاری در کودکان وجود دارد که عمدتا آموزش مبتنی بر تغییر و اصلاح رفتار است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش والدین مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان است. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. در این مطالعه والدین و کودکان 8 تا 10 ساله مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی که با استفاده از مصاحبه بالینی، پرسشنامه سنجش مبتنی بر تجربه آخن باخ فرم والدین (ASEBA) (جهت تشخیص اختلال های رفتاری) و ملاک های مبتنی بر DSM-5، تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای داده شده بودند، به عنوان جامعه آماری در پژوهش شرکت کردند و ازمیان آنان 20 نفر با استفاده ازنمونه گیری هدفمند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش وکنترل جایگزین شدند. پروتکل درمانی در 9 جلسه از طریق آموزش والدین و در منزل به اجرا در آمد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس بررسی شد. تحلیل نتایج بیانگر تاثیر آموزش والدین مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که درمانگری هایی که در آن خانواده نقشی محوری داشته و حضوری فعال در برنامه های مداخله ای دارند اثربخشی بالاتری دارند.
کلید واژگان: اختلال نافرمانی مقابله ای, درمان شناختی رفتاری, آموزش والدینObjectiveSome studies showed effects of therapies on behavioral disorder in children that focus on modification in children and neglect therapies base on education parent’s then, present study investigated the effect of Cognitive Behavior Therapy (CBT) base on Parental training on Children with Oppositional Defiant Disorder (ODD).MethodResearch design was semi experimental pre- test post- test design. parents who had a children with ODD (age 8 - 10) that diagnosis with clinical interview, DSM-5 criteria and Achenbach System of Empirically Based Assessment (ASEBA) parents reports form participated in the study (10 experimental and 10 control group). Clinical protocol from first session to final session (nine weeks) administered by parents training at home. Analysis of Covariance was data analysis method.ResultsResults showed that significant differences between experimental and control group on symptoms ODD.ConclusionThere was a significant decrease in the symptoms of ODD in experimental, and then CBT base on parent training was useful for ODD treatments.Keywords: Cognitive Behavior Therapy, Parental training, Oppositional Defiant Disorder -
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرشن درمانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا8 - 11ساله شهر تهران بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر ناشنوا 8 - 11 سال شهر تهران و روش نمونه گیری از نوع دردسترس بود، بدین صورت که از بین مدارس ابتدایی پسرانه ناشنوا که در شهر تهران وجود داشت. مدرسه امام جعفر صادق (ع) انتخاب شد که بیشترین تعداد دانش آموز را داشت و از میان دانش آموزان این مدرسه با اجرای پرسشنامه سنجش پرخاشگری آخن باخ 24 دانش آموز که بالاترین نمره پرخاشگری را داشتند به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند که به صورت تصادفی 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود و از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها ونتایج حاصل ازمقایسه نمره های پیش آزمون وپس آزمون دوگروه آزمایش وگواه، نشان دهنده تاثیرگذاری تکنیک شن درمانی برکاهش پرخاشگری گروه آزمایش بود. ونتایج آماری نشان داد. که فرضیه تحقیق درسطح (005/0 (P< معناداراست وتکنیک شن درمانی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان پسر ناشنوا موثر بود.
کلید واژگان: شن درمانی, پرخاشگری, دانش آموز, ناشنواThe current study investigated the impact of Sandplay therapy on reduction of aggression among students with deafness (age ranged 8 to 11age) in Tehran.The quasi experimental design was chosen by means of a pre and post tests using a control group. In the present study both descriptive (distribution tables and graphs, mean and standard deviation) and inferential statistics (analysis of Covariance) were used to fulfill the considered aims and objectives. A convenience sample was recruited from “Emam Jafar Sadegh” elementary school for deaf and hard of hearing schools in Tehran. The sample was randomly assigned to two experimental and control groups (N=12 in each group). The Achenbach system of Emprically based Assessment for Aggression measuring, Teacher's report form (TRF) has been implemented as pre-test and post-test for both experimental (group with high aggression) and control (group with low aggression) groups.comparisons of the students’ scores in pre-test and post-test showed that Sandplay therapy was effective on reduction of aggression in experimental groups while the control group still kept their previous level of aggressive behaviour. Statistical analysis indicated that there was a significant difference between experimental group and control group (p<0/005).current technique was effective on reduction of aggression in students with deafness.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.