مجتبی محیطی
-
وهابیت در طول دهه های اخیر دخالت ها و جنایات فراوانی در یمن مرتکب شده است. مهم ترین جنایات وهابیت در سال های اخیر مربوط به حمله نظامی ایتلاف عربی به سرکردگی عربستان سعودی علیه مردم یمن است. این ایتلاف از سال (1394ش 2015م) حملات همه جانبه ای را علیه یمن آغاز کرده است. بر اثر این حملات، زیرساخت های یمن نابود شده، جاده ها، بیمارستان ها، مدارس و... تخریب گردیده است. این کشور فقیر عربی اکنون دچار بحران قحطی است و بیش از نیمی از مردم، با خطر گرسنگی و بیماری روبه رو هستند. کودکان بسیاری کشته شده و بیش از یازده میلیون کودک دچار سوءتغذیه هستند. این پژوهش، با روش توصیفی به ذکر جنایات وهابیت در یمن پرداخته است. با توجه به این که تاکنون پژوهشی مستقل درباره جنایات وهابیت در یمن صورت نپذیرفته، اهمیت این پژوهش بیشتر قابل درک است.کلید واژگان: ائتلاف عربی, طوفان قاطعیت, وهابیت, عربستان سعودی, حوثی, یمنIn recent decades, Wahhabism has committed many crimes and interventions in Yemen. The most important Wahhabi crimes in recent years are related to its military attack to Yemen. Saudi Arabia formed a coalition by Arabic Gulf countries and launched an attack against the people of Yemen from 2015. As a result of these attacks, Yemen's infrastructure has been destroyed; and roads, hospitals, schools, etc. have been demolished. This poor Arab country is now facing a famine crisis and more than half of its people are facing the risk of famine and disease. Many children have been killed and more than eleven million children are malnourished. This research, with a descriptive method, mentions the crimes of Wahhabism in Yemen. Due to the fact that so far no independent research has been done on the crimes of Wahhabism in Yemen, the importance of this research is more obvious.Keywords: Arab Coalition, 'Operation Decisive Storm', Wahhabism, Saudi Arabia, Houthis, Yemen
-
حضرت علی اولین امام بعد از نبی مکرم اسلام$ بوده و روایات بسیاری از جانب اهل بیت و پیامبر اکرم در فضیلت آن حضرت، صادر شده است. احادیثی نظیر حدیث منزلت و حدیث غدیر که در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت، قابل ملاحظه است. باوجود این، برخی از وهابیان سعی داشتهاند تا این فضایل را انکار یا رد کنند. عبدالرحمن بن محمد دمشقیه، یکی از وهابیانی است که بر روایات فضایل اهل بیت خدشه وارد ساخته است. یکی از آن روایات، حدیث «دعوا علیا ان علیا منی و انا منه و هو ولی کل مومن بعدی» میباشد. او به سند روایت و راوی آن، خدشه وارد کرده است، حال آنکه سند روایت، نه تنها از نظر علمای شیعه، بلکه از منظر علمای بزرگ اهل سنت نیز صحیح میباشد. دمشقیه همچنین استدلال شیعه بر کلمه «بعدی» را به دلیل بدعتگذار خواندن راوی، باطل دانسته است. پس از بررسی، مشخص شد نه تنها کلمه «بعدی» در طرق دیگر روایت هم موجود است؛ بلکه مضمون روایت با همین واژه متواتر است . دمشقیه در ادامه، «ولی» را به معنای محبت و نصرت دانسته و مدعی شده، شیعه به سبب نبودن روایاتی که صریح در خلافت و ولایت باشد، «ولی» را به معنای ولایت گرفته است؛ درحالی که از نظر لغت شناسان، «ولی» در روایات به معنای ولایت و تدبیر بوده و نه تنها شیعه، بلکه راویان و حدیث نگاران بزرگ اهل سنت، روایاتی را نقل کردهاند که در آن، «ولی» به معنای ولایت و امارت، استعمال شده است. افزون بر آن، روایاتی در شان حضرت علی نقل شده که واژه «خلیفه» در آن آمده است؛ اما دمشقیه ادعا کرده، چنین روایاتی در شان دیگر صحابه نیز صادر شده است، حال آنکه روایتی با مضمون تعیین جانشین نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه برای کسی غیر از حضرت علی% نقل نشده است.
کلید واژگان: ولایت, خلافت, ولی, حدیث دعوا علیا ان علیا منی, عبدالرحمن دمشقیهImam Ali was the first Imam after the Holy Prophet of Islam (PBH), and many narrations have been issued by the Ahl al-Bayt and the Holy Prophet in the virtues of that Imam. Hadiths such as the hadith of "Manzalat" and the hadith of "Ghadir" are available in both Shiite and Sunni hadith books, regarding the great place of Imam Ali (PBH). Nevertheless, some Wahhabis have tried to deny and reject these virtues. Abdulrahman Damascus is one of the Wahhabis who has challenged the narrations on the virtues of the Ahl al-Bayt. One of those narrations is the hadith "let alone the Imam Ali, He is part of me and I am part of him, and he is my successor". Abdulrahman Damascus claims that this narration has no authoritative source and its narrator is not reliable. While, both Sunni and Shia scholars verified the source of this Hadith. Abdulrahman Damascus also claims that the word "next" in this narration is fabricated, but if we have a close look, it will be revealed that this word has a high frequency in narrations of this kind. In Damascus's view the word "Vali" in this narration means support and not "successor", claiming that Shia misuse this word for his aims. While, the scholars maintain that "Vali" is used in the meaning of successor. Furthermore, there are narrations contain the word "caliph" concerning Imam Ali (PBH). But, Damascus claims that these kinds of narrations are issued in other companions as well. While, these kinds of narration are not issued except for Imam Ali (PBH).
-
در قرون اولیه اسلامی باب اجتهاد باز بود، اما رفته رفته باب اجتهاد انسداد یافت و اجتهاد در چارچوب چهار مذهب فقهی الزامی شد. در این میان افرادی مثل ابن تیمیه به این رویکرد انتقاد کردند و باب اجتهاد را مفتوح دانستند. از سده دوازدهم و به پیروی از ابن تیمیه، جریان های سلفی، انفتاح باب اجتهاد را مطرح کردند و امروزه وهابیان، اخوان المسلمین و سلفیان جهادی به انفتاح باب اجتهاد معتقدند، اما میان این گروه ها اختلافات فراوانی در موضوعات اجتهاد و تقلید وجود دارد. بیشتر علمای وهابی از اینکه خود را مجتهد مطلق بدانند، دوری می کنند و بیشتر خود را مجتهد منتسب به فقه احمدبن حنبل می دانند و در این زمینه نظریه تمذهب را مطرح کرده اند که مورد انتقاد ناصرالدین البانی قرار گرفته است. وی معتقد است علمای وهابی باید به سمت اجتهاد مطلق بروند. بزرگان اخوان المسلمین مثل سید سابق و یوسف قرضاوی خود را مجتهد مطلق دانسته، اما تقلید یا اتباع از دیگر مذاهب را جایز می دانند. نویسندگان سلفیه جهادی نیز خود را مجتهد مطلق می دانند و بر همین اساس به تکفیر دیگران می پردازند. این مقاله به صورت کتابخانه ای و با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی اجتهاد و تقلید در نگاه سلفیان می پردازد و اختلافات بزرگان سلفی در این زمینه را بررسی می کند و در انتها به برخی از پیامدهای این دیدگاه اشاراتی دارد.
کلید واژگان: اتباع, اجتهاد, تقلید, سلفیه, وهابیتIn the first centuries, the way of ijtihad was open in Islam, but gradually it was closed and made obligatory within the frameworks of four main jurisprudential denominations. Some scholars like Ibn Taymiyyah criticized this approach and considered the path of ijtihad open. From twelfth century, Salafi movements, following Ibn Taymiyyah said that the path of ijtihad is open. Nowadays, Wahhabism, Muslim Brotherhood group and Jihadi Salafis believe that the path of ijtihad is open, however, there are so many disagreements on the subjects of ijtihad and taqlid among them. The majority of Wahhabi scholars avoid from considering themselves as absolute mujtahid and consider themselves as the followers of Ahmad ibn Hanbal. Accordingly, they suggested Tamazhob theory which was criticized by Naseroddin Albani. He maintains that Wahhabi scholars should go toward the absolute ijtihad. Famous figures of Muslim Brotherhood group like Sayyid Sabiq and Yusuf al-Qaradawi have claimed that they are absolute mujtahid but maintain that they can follow other denominations as well. Jihadi Salafi scholars also consider themselves as absolute mujtahid so they declare that others are pagans and non-believers. Using a library and descriptive-analytical method, this article has an in-depth look at ijtihad from the viewpoint of Salafi scholars and studies the disagreements among the great Salafi scholars. Finally, it refers to some of the consequences of this view.
Keywords: ijtihad, Taqlid, salafism, Wahhabism, Following -
سلفیه جهادی به عنوان گروهی که تنها راه نشر اسلام را «جهاد مسلحانه» می دانند، در راستای پیشبرد اهدافشان، به مبارزه با موانع پیش روی خود اقدام کرده اند. آنان یکی از این موانع را «حاکمان بلاد اسلامی» می پندارند؛ به همین جهت، به مبارزه علیه آنان برخاسته اند. از دیدگاه سلفیه جهادی دو دلیل عمده بر کفر حاکمان اسلامی وجود دارد: 1. حکم نکردن به ما انزل الله؛ 2. عمل کردن به قوانین وضعی. از نظر آنان، هر حاکمی که به ما انزل الله حکم نکند، کافر است؛ هرچند در حوزه عقیده، به احکام الهی اعتقاد داشته باشد. همچنین از نظر آنان، هر حاکمی که به قوانین وضعی عمل کند نیز کافر است و هیچ تفاوتی با یهود و نصارا ندارد؛ لذا جهاد علیه آنان واجب خواهد بود. مهم ترین استناد آنان به آیات 44 تا 47 سوره مایده است. علمای سلفیه جهادی در حالی بر نظریه خود پافشاری می کنند که شان نزول آیات شریفه، تفسیر سلف امت و دیدگاه عالمان بزرگ سلفیه همچون ابن تیمیه و ابن قیم، برخلاف دیدگاه آنان است. سلفیه جهادی «کفر» در این آیات را به معنای «کفر اکبر» دانسته اند؛ در حالی که سلف امت و بزرگان سلفیه، کفر در این آیات را به «کفر اصغر» و «کفر ما دون کفر» تفسیر کرده اند. این پژوهش با روشی توصیفی تحلیلی ثابت می کند که کفر در آیه مورداستناد تکفیری ها، «کفر ما دون کفر» است و عمل به قوانین وضعی نیز منافاتی با توحید ندارد.کلید واژگان: تکفیر حاکم, دموکراسی, من لم یحکم به ما انزل الله, عمل به قوانین وضعی, سلفیه جهادی, کفر اکبرThe Jihadi Salafism is an extremist group that believes in Jihad as the only means by which Islam can be spread. To promote their agenda, they fight all hurdles on their way. One of the hurdles are the rulers of Islamic countries who, in their opinion, should be fought against. According to Jihadi Salafism there are two reasons why the rulers of Muslim countries are unbelievers (kafir): First, they do not enjoin what Allah has sent down, second, they act upon self-made (statutory) laws. According to them, any ruler who does not command to what Allah has sent down is a kafir, though he may believe in divine laws in general. As well, according to them any ruler who acts upon statutory (man-made) laws is a kafir and there is no difference between him and a Jew or a Christian. Therefore, Jihad is obligatory against them. They take recourse to the verses 44 to 47 of Chapter al-Maedah to justify their beliefs. They insist on their beliefs when in fact the occasion in which the holy verses were revealed is different from the way Salafi scholars like Ibn Taymiyyah and Ibn Qayyim interpret. In the viewpoint of Jihadi Salafism, kufr in these verses refers to greater infidelity whereas early predecessors and prominent Salafists consider the disbelief in these verses as the minor infidelity or something near to disbelief. This research proves through an analytical descriptive method that disbelief in the verse which is used by Takfiris is something close to infidelity, and that acting upon statutory laws is in no way in opposition to monotheism.Keywords: Excommunication, Ruler, democracy, divine commandments, acting upon statutory laws, Jihadi Salafism, greater infidelity
-
گفتمان وهابیت در طول حیات 250ساله خود، فرازونشیب های بسیاری داشته است؛ اما آنچه بسیار مشهود است، دگردیسی و تحول وهابیت در حوزه مسایل سیاسی مذهبی است. این جریان مدعی سلفیگری در ابتدای شکل گیری، رویکردی خشن به مذهب داشت؛ به این صورت که گفتمان وهابیت، هم در حوزه مسایل اجتماعی و هم در سیاست، برگرفته از افکار محمدبن عبدالوهاب بود. درواقع محمدبن سعود، مجری احکام و فتاوی محمدبن عبدالوهاب بود. به تدریج این روند تغییر پیدا کرد و اکنون اگرچه پیوند آل شیخ و آل سعود وجود دارد، کیفیت تفاهم این دو، با گذشته تفاوت بسیاری پیدا کرده است. در عصر حاضر، این آل شیخ است که متاثر از آل سعود است. این دگردیسی باعث شده است که رویکرد وهابیت در حوزه مسایل اجتماعی و سیاسی تفاوت محسوسی داشته باشد. این پژوهش با بررسی این تفاوت ها به وضعیت وهابیت در حال حاضر پرداخته است.
کلید واژگان: وهابیت, آل شیخ, آل سعود, محمدبن عبدالوهاب, محمد بن سلمانSince its establishment, 250 years ago, the Wahhabi discourse has seen ups and downs. What is very eye-catching is the metamorphism in Wahhabi discourse in political and religious spheres. In the very beginning this school had a violent approach to religion, affected by Muhammad ibn Abd al-Wahhab ideas in both social and political issues. In fact, the king Muhammad bin Saud was a tool in Muhammad ibn Abd al-Wahab's hand, obeying his orders. Gradually, the situation changed and although there is still the famous alliance between the two, it has changed very much. Right now, this is the Muhammad ibn Abd al-Wahab's descendants that obey the rules of Muhammad bin Saud dynasty. We can say that the Wahabi ideology has endured a kind of metamorphism. This research, by a descriptive – analytic method will discuss this issue.
Keywords: Wahabism, Muhammad ibn Abd al-Wahab dynasty Muhammad bin Saud dynasty, Muhammad bin Salman -
نشریه سراج منیر، سال نهم شماره 33 (بهار 1398)، صص 113 -132
حکومت وهابیت از نظر تاریخی به سه دوره مختلف تقسیم می شود. وهابیان در دوره اول (1157-1234ق) جنایات بی شماری مرتکب شدند. بیشتر این جنایات، در منطقه نجد رخ داد. از مهم ترین جنایات وهابیت در این دوران، می توان به قتل و غارت مردم ریاض، حریملا، قطیف و احسا اشاره کرد. در این مناطق، وهابیان چند هزار نفر را کشتند و اموال آنان را غارت کردند. ابن بشر، تاریخ نگار وهابی، بیشتر این جنایات را با عنوان «فتوحات» ذکر کرده است. این پژوهش با روش توصیفی و با تاکید بر کتاب ابن بشر، جنایات وهابیت را ذکر نموده و سپس با استفاده از دیگر منابع، عمق جنایات آنان را تبیین کرده است. با توجه به اینکه تاکنون پژوهشی مستقل در رابطه با جنایات وهابیت در منطقه نجد نوشته نشده است، اهمیت چنین پژوهش بیشتر قابل درک است.
کلید واژگان: جنایات وهابیت, کشتار مردم ریاض, وهابیت, محمد بن عبدالوهاب, نجد, ابن بشر, عنوان المجد, آل سعودSeraje Monir Magazine, Volume:9 Issue: 33, 2019, PP 113 -132We can divide the Wahhabism ruling into three periods. In the first period (1157-1234) they committed so many crimes. Most of these atrocities we done in Najd region. Some examples of these crimes are as the following: killing and robbing the people in Riyaz, Huraimela, Ghatif and Ahsa. In this region wahhabists murdered so many people and robbed their properties. Ibn Beshr, the famous historian, named this atrocities "victories"! this article with a descriptive – analytic method is going to investigate in these crimes. The main source in this essay would be the Ibn Beshr's history book. Of course, other secondary sources also is used to clarify the depth of wahhabists. Regarding that this essay is novel and no one else did not write about this topic so far, we can understand the significance of this research.
Keywords: Wahhabists Atrocities, Killing People in Riaz, Muhammad Ibn Abdulwahab, Ibn Beshr -
ابن تیمیه با تقسیم توسل به مشروع و غیر مشروع، بعضی از اقسام توسل را جایز و بعضی را بدعت دانسته است. وی توسل به ذات، جاه و مقام پیامبران، چه در حال حضور و چه در حال ممات را بدعت دانسته است. مهم ترین دلیل ابن تیمیه بر بدعت بودن توسل، فعل و سیره پیامبر6 و سلف است. او معتقد است که از ناحیه پیامبر6 و سلف، دلیلی بر جواز توسل به ذات و جاه و مقام وجود ندارد. این در حالی است که روایات متعددی در منابع معتبر وجود دارد که سلف، به ذات، جاه و مقام پیامبر6، در حال حیات و ممات توسل کرده اند. توسل شخص نابینا به پیامبر6، یا توسل عمر بن خطاب به عباس بن عبدالمطلب، نمونه هایی از این روایات است که تصریح بر جواز توسل به ذات و مقام دارد. این پژوهش بر اساس مبانی سلفیه، به تحلیل و نقد دیدگاه ابن تیمیه در موضوع توسل پرداخته است.
کلید واژگان: مشروعیت توسل, ابن تیمیه, سیره سلف, حدیث ضریر, توسل عمر به عباس, قاعده جلیله فی التوسل و الوسیلهSeraje Monir Magazine, Volume:8 Issue: 32, 2019, PP 101 -122Ibn Taymiyyah divide the supplication in two types and consider one of them right and the other wrong. In his view, supplication to the holy prophet and his position is forbidden, during both his life and death. He maintain that this is a kind of heresy. His main reason is that the holy prophet and his companions did so. Ibn Taymiyyah believes that from their point of view there is no reason for supplication. While there are so many narrations that the companions of the holy prophet supplicated to the holy prophet and his position. Some cases are as the following: the supplication of the blind man to the Muhammad (pbh), the supplication of Omar to Abbas Ben Abdolmutalleb. These cases show that we have clear instances showing this act. This essay is to criticize Ibn Taymiyyah in this regard from Salafi perspective.
Keywords: Legality of Supplication, Ibn Taymiyyah, Salafconduct, Blind Narration -
گزارشی از کتاب «عنوان المجد فی تاریخ نجد» / سلسله گزارش هایی از آثار اهل سنت در نقد افکار وه ابیت
یکی از مهم ترین کتاب های تاریخی وهابیت، کتاب عنوان المجد فی تاریخ نجد نوشته عثمان بن عبدالله بن بشر معروف به ابن بشر است. این کتاب در دو جلد نسبتا قطور در حدود 1000 صفحه نوشته شده است. ابن بشر از شخصیت های معاصر محمد بن عبدالوهاب بود؛ به همین جهت، این کتاب نزد وهابیت و تاریخ پژوهان اهمیت ویژه ای دارد. در این کتاب، ابن بشر به صورت مفصل به حوادث سال های 1153 تا 1267ق پرداخته است؛ یعنی دقیقا حوادث تاریخی دوران اول وهابیت. این کتاب به حدی اهمیت دارد که عربستان بارها و بارها آن را به چاپ رسانده است. ابن عبداللطیف آل شیخ، مفتی اسبق عربستان، بر این کتاب تقریظ زده و از ابن بشر با عنوان ادیب بزرگ و مشهور نام برده است. الیکسی فاسیلییف، محقق روس تبار، می گوید: «دو تاریخ نگار نزد وهابیت مورد قبول هستند: اول ابن غنام و دوم ابن بشر».
این کتاب با تحقیق و تعلیق عبدالرحمن بن عبداللطیف بن عبدالله بن آل شیخ و در انتشارات «مطبوعات داره الملک عبدالعزیز» به چاپ رسیده و وارد بازار نشر شده است. چنان که از نام کتاب پیداست، این کتاب به بیان حوادث نجد، که چگونگی پیدایش و ترویج اندیشه وهابیت را تبیین می کند، می پردازد. -
سلفیه در حوزه فقه، از دیگر مذاهب فقهی اربعه مستقل است. آنان با مذمت از تقلید مذاهب اربعه، به انفتاح باب اجتهاد قایل هستند. این نوشتار با بررسی فقه سلفیه از زاویه تاریخی-عقیدتی، درصدد است تا آسیب های فقه سلفیه را در سیر تاریخی و اجتماعی آن مورد توجه قرار دهد. موسس فقه سلفیه ابن تیمیه است که با نظریه پردازی و تربیت شاگردان متعدد توانست نظریه انفتاح باب اجتهاد را الگویی برای فقه سلفیه قرار دهد. او با مذمت از تقلید، و همچنین تکفیر پیروان مذاهب اربعه، معتقد بود باید بر اساس کتاب و سنت اجتهاد کرد. در قرن دوازدهم، سه شخصیت تاثیرگذار، یعنی ابن امیر صنعانی، شاه ولی الله دهلوی و محمد بن عبدالوهاب با افکار او آشنا شدند و موجبات رشد فقه سلفیه را در اجتماع فراهم آوردند و در قرن سیزدهم و چهاردهم نیز این روند ادامه داشت. امروزه، وهابیت، اخوان المسلمین و سلفیه جهادی پیرو فقه سلفیه هستند. سیر تطور فقه سلفیه در میان جریان های سلفی، نشان می دهد که این روش فقهی، خشونت طلب است و از آغاز تاکنون روشی را برگزیده است که مسلمانان زیادی تکفیر شده اند. همچنین این فقه با گزینش رخصت گرایی یا تلفیق در مذهب، باعث شده است تا مسلمانان پیرو فقه سلفیه، بر اساس امیال باطنی و هوای نفس، به دنبال آسان ترین مسیله بروند، و گاهی نیز اقوال مجتهدانی را برگزینند که به تکفیر مسلمانان می پردازند.
کلید واژگان: فقه سلفیه, تاریخ تطور فقه سلفیه, ابن تیمیه, انفتاح باب اجتهاد, فقه اخوان المسلمین, فقه سلفیه جهادیIn jurisprudence, Salafism is independent from other four jurisprudential schools of jurisprudence. They condemn those who follow the four schools of law and believe in the door of Ijtihad being open. This article studying the Salafi jurisprudence from an ideological - historical perspective seeks to focus on the demerits of Salafi jurisprudence in sociological and historical courses. The founder of Salafi jurisprudence is Ibn Taymiyya who initiated the theory of the openness of the door of Ijtihad and that eventually led to the emergence of Salafi jurisprudence. Condemning Taqlid and excommunicating the followers of the four denominations, he believed that Ijtihad had to be conducted based on the Book of Allah and Sunnah of the Prophet, peace be upon him and his family. In the twelfth century, three influential figures named Ibn Al-Amir San'ani, Shah Waliullah Dehlavi and Muhammad Ibn Abdul Wahhab became familiar with his thoughts and beliefs leading to promotion and growth of Salafi jurisprudence in the society. This trend continued in the 13 and 14th centuries inspiring Muslim Brotherhood and Jihadi Salafism to follow Salafi jurisprudence today. The course of development of Salafi jurisprudence among Salafi movements shows that this jurisprudential method seeks violence and it has, from the beginning as of today, adopted a method whereby lots of Muslims have been excommunicated and labeled as non-Muslims. As well, this jurisprudence has opted for permissiveness as part of the religion and has led some Muslims to follow the Salafi jurisprudence based on the inner desires, and to choose the easiest rules as they wish. At times, they have chosen the words of some jurists which deal with excommunication or Takfir of other Muslims.
Keywords: Salafi jurisprudence, history of development of Salafi jurisprudence, Ibn Taymiyya, openness of the gate of ijtihad. Muslim Brotherhood, Jihadi Salafi jurisprudence -
پیروی محض از آرای فقهی مذاهب اربعه با روح تعالیم اسلام سازگاری ندارد؛ اما با این وجود، اکثر قریب به اتفاق مسلمانان اهل سنت، از یکی از ائمه اربعه تقلید می کنند و خود را در مسائل فقهی، محصور در مذاهب اربعه کرده اند. ابن تیمیه با روش اهل سنت مخالفت کرده و تقلید از ائمه اربعه را نادرست می داند. وی در مخالفت با اهل سنت به گونه ای عمل کرده که از جاده انصاف خارج شده است. او گاهی اهل سنت مقلد ائمه اربعه را کافر شمرده که واجب است از این کارشان توبه کنند. گاهی آنها را مرتد دانسته و گاهی نیز آنها را اهل بدعت، خطاب کرده است. این در حالی است که نسبت دادن تکفیر و ارتداد به مسلمانان در روایات متعددی نهی شده است؛ تا جایی که در روایات گفته شده: اگر کسی به مسلمانی نسبت کفر و ارتداد دهد، خودش به کفر و ارتداد سزاوارتر است.
اهل بدعت خواندن مسلمانان نیز کاری نادرست است؛ زیرا هر کاری که در زمان سلف نبوده، دلیلی بر بدعت و سیئه بودن آن نیست. چه بسا امور محدثه ای که بعد از دوران سلف به وجود آمده، ولی کسی ادعا نکرده که آن بدعت است. این پژوهش با روش توصیفی _ تحلیلی، دیدگاه ابن تیمیه را در رابطه با مقلدین مذاهب اربعه، بررسی و نقد کرده و ثابت نموده که اتخاذ روشی تکفیری در مواجه با مسلمانان صحیح نیست.کلید واژگان: تقلید, ابن تیمیه, مذاهب اربعه, اجتهاد, اهل بدعت, تکفیر مقلدین, اهل سنتAbsolute subservience to the juridical views of the four schools of jurisprudence is not consistent with the teachings of Islam. Nonetheless, majority of Sunni Muslims follow one of the leaders or imams of the four schools binding their practice with the jurisprudential rulings of the four schools. Ibn Taymiyyah has opposed the Sunni method considering taqlid (following) of the four imams as invalid and incorrect. He has gone to extremes in opposing Ahl-e Sunnah since he, sometimes, considers the followers of the four leaders as heretics who must repent for such acts. Sometimes, he calls them apostates and other times he describes them as the people of innovation (ahl-e bid'ah). That is when labeling a Muslim as a disbeliever and apostate has been forbidden in multiple traditions, so much that it has been narrated that if someone ascribes infidelity and apostasy to someone, he is more entitled to be called a disbeliever and an apostate. Labeling Muslims as innovators is also inappropriate because every act that did not use to be practiced in the time of the predecessors does not mean that it is unlawful or evil. Perhaps, there might be something that may have come into being after the Salaf period but no one has claimed that it is bid'ah. This research uses analytical – descriptive method to study Ibn Taymiyyah's opinion about the followers of the four schools of jurisprudence, and it has proved that embarking on excommunicating others while encountering Muslim is not appropriate.
Keywords: Taqlid, Ibn Taymiyyah, Four Schools, Ijtihad, innovator, excommunicating the followers, Ahl-e Sunnah -
حجیت فهم سلف از مهمترین مبانی سلفیه است. سلفیه فهم سلف را برتر از فهم خلف دانسته و معتقدند در همه ابواب فقهی و اعتقادی باید به فهم آنان رجوع کرد. زیرا آنان به عصر رسول خدا نزدیک بودند و حقایق را بهتر درک کرده اند. از این رو فهم آنان بر دیگران ترجیح دارد. سلفیه با توجه به فهم سلف، اصول و فروع دین را تفسیر می کنند. آنان کتاب و سنتی را حجت می دانند که با فهم سلف همراه باشد. سلفیه با استناد به آیات، روایات و نزدیکی به عصر رسالت در صدد اثبات حجیت فهم سلف هستند. این دلایل همگی با اشکالات متعددی روبروست. چون برخی از ادله آنان، هیچ گونه دلالتی بر حجیت فهم سلف ندارد. برخی دلایل ضعیف و برخی اخص از مدعی است.
کلید واژگان: فهم سلف, سلف صالح, سلف, سلفیه, خیرالقرون, حدیث عرباضThe validity of predecessors' understanding is among the most important fundamentals of Salafism. According to Salafists, the understanding and perception of the predecessors or the early Muslim scholars is better and more precise than that of the modern and contemporary scholars, and it is, therefore, necessary to turn to them to see how they have understood every single creedal and jurisprudential issue. That is because they lived close to the age of the Prophet (S) and they understood the truths better. Hence, preference should be given to their understanding. Salafism interprets the tenets and codes of the religion relying on the predecessors' understanding. They accept the authoritativeness of the book which corresponds with the understanding of the early Muslim scholars. Relying on some verses and narrations and due, mainly, to the fact that the early Muslim scholars lived close to the age of the Prophet (S), Salafists seek to substantiate the authority of early scholars' understanding. However, these arguments suffer from difficulties and flaws because some of their reasons do not signify in the least the authoritativeness of the early scholars' understanding. Some reasons are poor and some others are more particular and limited than the claim itself.
Keywords: understanding of the predecessors, noble predecessors, predecessor, Salafism, best century, Al-Irbad Ibn Sariyah -
سلفیه قایل به انفتاح باب اجتهاد است. از دیدگاه آنان هر فردی که آشنایی اجمالی با قرآن داشته باشد، باید اجتهاد کند. این امر باعث شده، عده ای که تخصص کافی در دین ندارند به اجتهاد روی بیاورند. این اشخاص که بر کرسی افتاء تکیه زده اند، بدون تسلط کامل بر آیات و روایات و با استدلال به یک آیه یا روایت، مسلمانان را تکفیر می کنند. این تحقیق با بررسی اجتهاد در لغت و اصطلاح به دیدگاه سلفیه در موضوع اجتهاد پرداخته است. سپس با بیان پیشینه تاریخی اجتهاد، مراتب اجتهاد در نظر سلفیه و ادله آنان در موضوع اجتهاد را بررسی و نقد کرده است. سلفیه برای کسی که می خواهد مقام اجتهاد را دارا شود، شرایط بسیار آسانی قرار داده است. ازاین رو اشخاص زیادی با نداشتن تخصص، خود را مجتهد دانسته و فتاوای تکفیری صادر می کنند. سلفیه همچنین دیدگاه «اتباع» را نیز ارایه داده است. اتباع، روشی بین اجتهاد و تقلید است. این روش نیز باعث گسترش فتاوای تکفیری می شود.
کلید واژگان: اجتهاد سلفیه, تقلید اهل سنت, اتباع, انفتاح باب اجتهادSalafism believes in “the openness of the gate of ijtihad”. According to them, whoever has some knowledge of the Quran must engage in ijtihad. This has caused some people who do not have sufficient expertise in religion to turn to ijtihad. These people, who are giving fatwa and have no command over Quranic verses, Prophetic traditions and related arguments, are excommunicating Muslims. This research examines the literal and technical meanings of ijtihad and then delves into the viewpoint of Salafi School concerning ijtihad followed by a discussion and critical evaluation on the history and degrees of ijtihad and Salafists' arguments on this subject-matter. Salafism has made the process of ijtihad very easy for those who want to attain this status. Therefore, there are many who do not have expertise in religion, yet they issue fatwa labeling others as heretics and disbelievers. The Salafists have also presented ittibaa' (lit. to obey/follow), a method in between ijthad and taqlid (emulation). This method has also led to an increase of takfiri verdicts.
Keywords: ijtihad, taqlid, Salafism, mujtahid, ittibaa', openness
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.