به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محسن شاکری

  • ریحانه زارع فخر، احمد زندوانیان*، محسن شاکری، حسین حسنی

    هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیده تقاضای تدریس خصوصی در دوره متوسطه بود. رویکرد پژوهش «کیفی» و از نوع روش نظریه داده بنیاد به شیوه نظام مند بود. گروه هدف، والدین دانش آموزانی بودند که متقاضی تدریس خصوصی در سال تحصیلی 1400- 1401 در شهر یزد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 12 نفر از والدین در پژوهش شرکت داشتند. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی اشتراس و کوربین (1998)، تجزیه و تحلیل شدند. به منظور کسب اطمینان از دقیق بودن یافته ها، مبتنی بر «سه سویه سازی» از تکنیک های تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش، بازاندیشی پژوهشگر استفاده شد.در نهایت، 29 مقوله فرعی در قالب مولفه های 6 گانه نظریه داده بنیاد طبقه بندی شدند. عوامل علی با 5 مقوله فرعی، عوامل زمینه ای با 5 مقوله فرعی، عوامل مداخله گر با 5 مقوله فرعی، پیامدهای مثبت با 5 مقوله فرعی و پیامدهای منفی با 9 مقوله فرعی و 1 پدیده محوری شناسایی شدند. بر اساس یافته های پژوهش، عوامل و مولفه های درونی و بیرونی متنوعی زمینه های شکل گیری تدریس خصوصی را فراهم می آورند که بر تقاضای آن دامن می زند. پیشنهاد می شود جهت اتخاذ تصمیمات و سیاست گذاری های خرد و کلان و مدیریت آن، به منظور فهم دقیق این پدیده به طور متناوب مورد مطالعه قرار گیرد.

    کلید واژگان: تدریس خصوصی, دانش آموزان, والدین, آموزش سایه, نظریه داده بنیاد
    Reyhane Zare Fakhr, Ahmad Zandvanian *, Mohesn Shakeri, Hossain Hassani
    Introduction

    The main goal of the current research was to analyze the problem of private tutoring and the associated challenges in Yazd. The research also expands the theoretical perspectives on private tutoring. The findings of this research can be beneficial for teachers, educational institution planners, parents, and students in practical applications.

    Method

    The research methodology employed in this study was qualitative and based on Grounded Theory principles. The target group was the parents of students who applied for private tutoring in the academic year of 2001-2001 in Yazd. Using the purposeful sampling method, 12 parents participated in the research. Sampling continued until the theoretical data saturation stage. The research tool was semi-structured in-depth interview. The data was analyzed by Strauss and Corbin (1998) open, axial and selective coding method. In order to ensure the accuracy of the findings, based on "Triangulation" techniques, matching by members, peer review, collaborative research, and researcher rethinking were used.

    Results

    Finally, 29 sub-categories were classified in the form of 6 components of the systematic grounded theory. Causal factors with 5 subcategories, background factors with 5 subcategories, intervening factors with 5 subcategories, positive consequences with (5) subcategories and negative consequences with (9) subcategories and (1) central phenomenon were identified. The results indicated various favorable outcomes, including enhanced student performance in examinations, improved results in entrance assessments, better overall test performance, job opportunities for special educators leading to increased income, and the alleviation of educational deficiencies through compensatory actions. Various strategies have been proposed to address the challenges and negative impacts associated with the prevalent practice of private tutoring among families and students. These strategies encompass a range of approaches, including conducting private tutoring sessions at home or within school premises, offering private counseling services, integrating private tutoring with formal educational programs, addressing issues and assessments within educational institutions, improving the quality of education in mainstream schools to tackle deficiencies, reducing the societal emphasis on entrance examinations, guiding students towards technical fields, and increasing oversight of educational activities in such contexts. The adverse effects of private tutoring include limitations on creativity and critical thinking, neglect of skill development and vocational training, commercialization and elitism in education (in conflict with the principles of inclusive education), psychological and physical harm to students leading to anxiety, stress, and depression, perpetuation of social stratification, and maintenance of educational inequalities.

    Discussion

    Research findings indicate that various internal and external factors contribute to the development of private tutoring, influencing both its supply and demand. It is recommended to study this phenomenon from diverse viewpoints to guide micro and macro-level decision-making and policy formulation for efficient administration.

    Keywords: Private Teaching, Students, Parents, Shadow Education, Grounded Theory
  • زینب ماندگاری، محسن شاکری*، سمیه طالبیان

    همزمان با شروع کرونا و تغییر شیوه آموزش، رسانه بیش از پیش در دسترس دانش آموزان قرار گرفت و به طور ناخواسته آن ها را در معرض انواع آسیب های رسانه ای قرارداد. با توجه به این که رسانه همچون شمشیری دو لبه عمل می کند و یک روی آن آسیب بوده و روی دیگر آن رشد است، همین امر، لزوم توجه به آموزش سواد رسانه ای در بین افراد جامعه و به ویژه دانش آموزان را آشکار می سازد. در این راستا این پژوهش با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و روش سه مرحله ای اسمیت، تجارب زیسته ده نفر از دختران پایه پنجم و ششم استان یزد را که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، بررسی کرد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. یافته ها نشان دهنده دو مضمون اصلی «آشنایی و آگاهی کار با رسانه» و «پرهیز از آسیب ها» بود که هرکدام دارای 6 مقوله فرعی می باشند. در سطح آشنایی و آگاهی کار با رسانه: 1-آموختن کار با رسانه، 2-تشخیص صحت و سودمندی، 3-حفظ امنیت، 4-هدفمندی، 5-مدیریت زمان، 6-اعتماد و انتخاب رسانه، به صورت مضمون فرعی مشخص شد و در سطح پرهیز از آسیب ها، 6 مضمون فرعی: 1- عدم نشر اکاذیب،2- دوری از مخاطب ناشناس و ناباب، 3-عوارض جسمی، 4-عوارض روانی، 5- تظاهر، 6-آسیب های اخلاقی، از مصاحبه ها استخراج گردید.

    کلید واژگان: آموزش مجازی, پدیدارشناسی, تجربه زیسته, سواد رسانه ای, شبکه های اجتماعی
    Zeynab Mandegari, Mohsen Shakeri *, Somaye Talebian

    At the same time as the start of Corona and the change in the way of education, the media became more accessible to students and unintentionally exposed them to all kinds of media harm. Because the media acts like a double-edged sword, there is damage on one side and growth on the other, and this highlights the need to pay attention to media literacy education among members of the community, especially students. In this regard, this article examined the lived experiences of ten fifth and sixth grade girls in Yazd province who were selected by purposive sampling method using phenomenological approach and data analyzed with Smith three-step method. The tool of this research was semi-structured interview. The findings showed the two main themes of "familiarity and awareness of working with the media" and "avoidance of harm", each of which has 6 sub-categories. At the level of familiarity and awareness of working with the media, the importance of 1- learning to work with the media, 2- recognizing accuracy and usefulness, 3- maintaining security, 4- purposefulness, 5- time management, 6- trust and choosing the media as a sub-theme were identified. At the level of avoiding harms, 6 sub-themes: 1- Do not spread lies, 2- Avoiding unknown and ugly audience, 3- Physical effects, 4- Psychological effects, 5- Pretending, 6- Moral harms, were extracted from the interviews.

    Keywords: Lived Experience, Media Literacy, Phenomenology, Social Networks
  • محسن شاکری*، سید علیرضا هوشی السادات، حاتم فرجی دهسرخی
    مقاله حاضر در پی ارائه مدلی جهت تبیین ارتباط صنعت و دانشگاه از دیدگاه مقام معظم رهبری است. به جهت عدم کفایت مدل‏های ارائه شده در ادبیات موجود برای تبیین ارتباط صنعت و دانشگاه و به دست آوردن داده‏هایی متناسب با زمینه مورد مطالعه، از روش کیفی نظریه-ی داده بنیاد استفاده شد. این نظریه در یک سطح وسیع یک فرایند، یک عمل یا یک تعامل را تبیین می کند. این روش استقرایی و اکتشافی است که به پژوهشگران در حوزه های گوناگون امکان می دهد که به جای اتکا به نظریه های موجود، خود به تدوین نظریه از طریق تحلیل مقایسه ای مشاهدات اقدام کنند. داده های مطالعه از طریق متن بیانات مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان، نخبگان، پژوهشگران، طلاب و اساتید حوزه و دانشگاه ها که در سایت اختصاصی ایشان موجود است، گردآوری شد. با طبقه‏بندی مفاهیم، مقوله‏های فرعی و محوری و یافتن مقوله محوری با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مقوله های شکل دهنده ارتباط صنعت و دانشگاه و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی ظهور یافت که شامل شرایط علی (8 مقوله)، مقوله محوری (رفع نیازهای اساسی کشور)، راهبرد (1 مقوله)، شرایط مداخله گر محیطی (1 مقوله) ویژگی های زمینه ای (4 مقوله) و پیامدها (4 مقوله) می شود.
    کلید واژگان: صنعت, دانشگاه, تئوری, مقام معظم رهبری
    Mohsen Shakeri *, Alireza Hooshisadat, Hatam Faraji Dehsorkhi
    The present article aims at presenting a model for explaining relationship between industry and University in the view of the Supreme Leader of the Islamic revolution. Due to the inadequacy of the presented models in the literature for explaining the relationship between industry and University and obtaining data tailored to the field of study, the qualitative method of grounded theory was used. This theory explains a process, an action, or an interaction on a large scale. This is an inductive and explorative method that allows researchers in various fields to make their own theory by comparing observations, rather than relying on existing theories. The date gathered through the text of the statement by the Supreme Leader of the Islamic revolution in a meeting whit university students and professors available on his site. By categorizing the concepts, sub-categories and the finding of the core category, using the open, axial and selective codification of the relationship between industry and University's forming categories and the relations between them, emerged in the form of a paradigmatic model that included the causal conditions (8 categories), the environmental conditions (1 categories). contextual conditions (4 categories), the core category (Meeting the basic needs of the country), the strategy (1 categories) and the consequences (4 categories).
    Keywords: Industry, University, Theory, Supreme Leader
  • حسین شفیعی، محسن شاکری، مهدی رحیمی، مهدیه استبرقی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ابعاد حمایت اجتماعی در بهزیستی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اشکذر با واسطه گری قدردانی انجام شد. روش پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول اشکذر در سال تحصیلی 1400-1399 بود. از جامعه مورد بررسی با استفاده از جدول مورگان کرجسی نمونه ای به حجم 274 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژهش از طریق پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت و همکاران، پرسشنامه قدردانی مورگان و همکاران و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف جمع آوری شدند و با روش الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که حمایت اجتماعی به صورت مثبت و معنادار قدردانی (73/0 = β) و بهزیستی روانی (63/0 = β) را پیش بینی می کند. نتایج همچنین نشان داد که قدردانی به صورت مثبت و معنادار بهزیستی روانی (42/0 = β) را پیش بینی می کند. نتایج آزمون بوت استراپ نیز نشان داد که در رابطه بین حمایت اجتماعی و بهزیستی روانی، متغیر قدردانی می تواند نقش واسطه ای داشته باشد. در نهایت نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار می باشد. بنابراین با افزایش حمایت اجتماعی می توان بهزیستی روانی نوجوانان را ارتقاء بخشید.

    کلید واژگان: بهزیستی روانی, حمایت اجتماعی, قدردانی, نوجوانی
    Hossein Shafiee, Mohsen Shakeri, Mehdi Rahimi, Mahdieh Estabraghi
    Introduction

    One of the most important stages in human development is adolescence; the period when a person goes through childhood and encounters new plans and responsibilities in the family and society. One of the most critical adolescent issues is adolescents' mental health and well-being. Various research studies have shown that psychological well-being is necessary for many successes and advances of individuals. It should be noted that many factors can increase or decrease psychological well-being; knowing them can be used to help adolescents improve psychological well-being. Various studies have shown that social support is one of the variables that play an important role in well-being. Gratitude is one of the factors that can probably act as a mediator in the impact of social support on people's well-being. Therefore, this study aimed to investigate the role of social support in the well-being of high school students in Ashkezar with the mediating role of gratitude. 

    Method

    This study was a correlational one (structural equation modeling). The population of this study included all male and female high school students in Ashkezar in the academic year of 2020-2021. A sample of 274 students was selected from the study population by convenient sampling. The research data were collected through Zimment et al.'s Social Support Questionnaire, Morgan et al.'s Gratitude Questionnaire, and Reef's Psychological Well-Being Scale. Data were analyzed by structural equation modeling using Amos-24 software. A bootstrap test was also used to check the indirect effects and mediating roles. Finally, various fitness indices were applied to check the consistency between the data and the conceptual framework. 

    Results

    Regarding direct effects, the results showed that social support has a positive and significant effect on gratitude (β = 0.73) and psychological well-being (β = 0.63). The results also showed that gratitude positively and significantly affects psychological well-being (β = 0.42). The results of the bootstrap test also showed that in the relationship between social support and psychological well-being, the variable of gratitude could play a mediating role. Finally, the results showed that the proposed model has good fitness.

    Conclusion

    In sum, according to the research findings, it can be concluded that families and community officials can provide the environment to improve adolescents' mental health by delivering appropriate supportive environments. Also, proper conditions can promote adolescents' psychological well-being by teaching gratitude to adolescents. The results have been discussed in more detail using theoretical bases in the paper.

    Keywords: Adolescence, Gratitude, Psychological well-being, Social support
  • محسن شاکری*، حاتم فرجی دهسرخی، سید علیرضا هوشی السادات

    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرایندی تحول و ارتقاء علوم انسانی در دانشگاه از دیدگاه مقام معظم رهبری بود. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن نظریهی دادهبنیاد بود. داده های مطالعه از 34 سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان، نخبگان، پژوهشگران، طلاب و اساتید حوزه و دانشگاه ها از سال 79 تا سال97، که در سایت ایشان موجود است، گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفت. روش تجزیه و تحلیل داده ها، کدگذاری و مقولهبندی بود که در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش، از راهبردهای بررسی همکار، مشارکتی بودن و انعکاسپذیری پژوهشگر استفاده شد. در مجموع یافته ها موید ابعاد ششگانه نظریهی دادهبنیاد بود. نتایج نشان داد «پدیده محوری» شامل: «بومی و اسلامی شدن علوم انسانی» است. همچنین مهمترین «شرایط علی» شامل: خودباوری و تلاش مضاعف، آموختن بدون تقلید علم غرب و پرهیز از شاگرد ماندن، حمایت و سرمایهگذاری، نیازسنجی و برنامهریزی دقیق علوم انسانی و نقد و آزاداندیشی و نظریهپردازی بود. به علاوه، «ویژگیهای زمینهای» شامل ماهیت علوم انسانی، جایگاه علوم انسانی، شتاب مناسب، صلاحیت افراد در ایجاد تحول، و «شرایط محیطی» در بردارندهی: جهانبینی غرب، جهانبینی اسلام و سنگاندازی غرب بود. همچنین، «راهبردها» شامل: ایجاد موازنه در صادرات و واردات علم بود. «پیامدها» بیانگر: اصلاح اجتماعی، تمدنسازی اسلامی و گفتمانسازی تولید علم بود. در نهایت میتوان اذعان داشت که نتایج این پژوهش در قالب یک مدل جامع فرایندی میتواند چراغ راه سیاستگذاری در حوزه تحول علوم انسانی در دانشگاه باشد.

    کلید واژگان: تحول, علوم انسانی, مقام معظم رهبری, نظریه داده بنیاد
    Mohsen Shakeri *, Hatam Faraji Dehsorkhi, Alireza Hooshisadat

    Human sciences have a vital role for society and its progress. Accordingly, the purpose of this study was to design a process model for the transformation and promotion of humanities in the university from the perspective of the Supreme Leader. The approach of qualitative research and its method was grounded theory. The study data were collected and analyzed from 34 speeches of the Supreme Leader among students, elites, researchers, scholars and professors of the seminary and universities from 1979 to 1997, which are available on his dedicated website. The method of data analysis was coding and categorization, which was done in three stages of open, axial and selective coding. To ensure the validity of the research, strategies of peer review, participatory and researcher reflectivity were used. The results showed that the "core category" includes the "localization and Islamization of the humanities." Also, the most important "causal conditions" included: self-confidence and redoubled effort, learning without imitating Western science and avoiding being a student, support and investment, needs assessment and careful planning of humanities, and criticism, liberalism, and theorizing. In addition, "contextual conditions" included the nature of the humanities, the status of the humanities, appropriate acceleration, the competence of individuals to bring about change, and "environmental conditions" included Western worldview, Islamic worldview, and Western stoning. . "Strategies" also included balancing the export and import of science. The "consequences" represented social reform, Islamic civilization, and the discourse of science production.

    Keywords: Transformation, humanities, supreme leader, Grounded theory
  • رضا موسوی پور، حمید گرجی*، محمد بخشی جویباری، محسن شاکری

    در این تحقیق برای قطعات پیچیده مستطیلی مانند کارتر و باک بنزین و با بکارگیری روش هیدروفرمینگ، شکل دهی سه هندسه مستطیلی ساده، وسط-پله و کنار-پله به صورت تجربی و شبیه سازی بررسی شده است و با مطالعه تاثیر پارامترهای هندسی، فشار، شعاع سنبه و ارتفاع، تغییر شکل اولیه ورق و پرشدگی در ارتفاع های مختلف مقایسه شده است. نشان داده شد که با افزایش نسبت کشش در پله تحتانی قطعات پله ای، میزان پرشدگی در یک فشار ثابت کاهش می یابد. به علاوه، با انجام بهینه سازی و افزایش حداکثر فشار در قطعات وسط-پله و کنار-پله به 30 و40 مگاپاسکال، پرشدگی بیشینه به ترتیب 8 و 12 درصد افزایش می یابد. به علاوه، با تغییر ارتفاع و نسبت کشش در قطعات پله ای، شکل ورق اولیه بهینه برای تطابق منحنی ورق شکل یافته و کانتور هدف، تغییر می یابد. این تغییر برای مختصات گره در دیواره های عرضی، طولی و شعاع گوشه ورق اولیه بهینه متفاوت خواهد بود.

    کلید واژگان: بهینه سازی, پرشدگی قالب, قطعات پله ای, شکل اولیه ورق, هیدروفرمینگ, فشار بیشینه
    R. Mousavipoor, H. Gorji *, M. Bakhshi, M. Shakeri

    In this research, for complicated rectangular parts such as oil and gas tanks, and using hydroforming, forming of three geometries of simple, middle-step and the side-step, rectangular cups were investigated, and by examining the effect of geometrical parameters such as pressure, punch radius, and height, change in the initial shape of the sheet and the filling at different heights are compared. Moreover, by performing optimization and increasing the maximum pressure in middle-stepped and side-stepped cups to 30 and 40 MPa, the maximum filling can be increased by 8 and 12%, respectively. Also, by changing the height and drawing ratio in the stepped parts, the optimal shape of the initial sheet changes for conforming the curve of the formed sheet and the modified target contour. This change is variable for the coordinates of the node in the transverse wall, longitudinal wall, and corner radius of the optimal initial sheet.

    Keywords: Optimization, Mold Fill, the step parts, Initial shape of sheet the maximum pressure
  • ابوالفضل علیخانی، محسن شاکری*، مهدیه استبرقی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جو مدرسه و تعادل کار و زندگی معلمان آموزش ابتدایی با میانجی گری نقش استرس شغلی انجام شد. روش این پژوهش کمی، بنیادی، همبستگی و به طور دقیق تر مدلسازی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی معلمان مدارس ابتدایی (دخترانه و پسرانه) شهر یزد در سال 1400-1399 به تعداد 1759 نفر بود. 317 معلم از جامعه مورد مطالعه به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار های گردآوری پژوهش، پرسشنامه جو مدرسه پاشیاردیس (1390)، پرسشنامه استرس کریاکو (1976) و ساتکلیف و پرسشنامه تعادل کار و زندگی وونگ وکو (2009) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Amos 24 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد جو مدرسه به صورت منفی و معنادار استرس شغلی (42/0- = β) و به صورت مثبت و معنادار تعادل کار زندگی(54/0 = β) را پیش بینی می کند. یافته ها همچنین نشان داد استرس شغلی به صورت منفی و معنادار تعادل کار- زندگی (42/0- = β) را در معلمان مقطع ابتدایی پیش بینی می کند. نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد که در رابطه بین جو مدرسه و تعادل کار- زندگی، متغیر استرس شغلی نقش میانجی دارد. در نهایت بررسی شاخص های برازش نشان داد که مدل پیشنهادی پژوهش از طریق داده های تجربی مورد تایید قرار می-گیرد. بنابراین با بهبود بخشیدن به ابعاد مختلف جو مدرسه می توان استرس شغلی معلمان را کاهش داد و در نهایت تعادل بین کار و زندگی را در این قشر از جامعه افزایش داد و بدین طریق موجبات افزایش رضایت شغلی و بهبود عملکرد شغلی را فراهم کرد.

    کلید واژگان: جو مدرسه, استرس شغلی, تعادل کار- زندگی, معلمان ابتدایی
    Aboalfazl Alikhani, Mohsen Shakeri *, Mahdieh Estabraghi

    The present study was conducted to investigate the relationship between school climate and work-life balance of primary education teachers mediated by the role of job stress.The method of this basic research was correlation and more precisely structural equation modeling. The research population included all the teachers of primary schools (girls and boys) in Yazd city in 2020-21, numbering 1759 people. 317 teachers from the study population were selected by available sampling method. The research instruments were Pashiardis School climate Questionnaire (2011), Kyriacou & Sutcliffe Stress Questionnaire (1976) and Wang & Ko Work-Life Balance Questionnaire (2009). Data analysis was performed using Amos 24 software.Findings showed that the school climate negatively and significantly predicts job stress (β = -0.42) and positively and significantly predicts work-life balance (β = 0.54). The results also showed that job stress negatively and significantly predicts work-life balance (β = -0.42) in primary school teachers. The results of the bootstrap test showed that the job stress variable plays a mediating role in the relationship between school climate and work-life balance. Finally, the study of fitting indices showed that the proposed research model is confirmed through experimental data. Therefore, by improving the various dimensions of the school climate, it is possible to reduce the job stress of teachers and ultimately increase the work-life balance in this segment of society. In this way, it increased job satisfaction and improved job performance.

    Keywords: school climate, Job Stress, work-life balance, Elementary teachers
  • سمیه طالبیان*، احمد زندوانیان، محسن شاکری

    هدف :

    هدف پژوهش حاضر مطالعه فرایند حذف کنکور سراسری ایران و ارایه یک مدل براساس نظریه داده بنیاد بود.

    روش پژوهش: 

    رویکرد پژوهش که در سال 1399-1400 انجام شد، کیفی با استفاده از روش داده بنیاد بود. ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. جامعه مورد مطالعه کلیه متخصصان تعلیم و تربیت و صاحب نظران آموزش عالی بودند. روش نمونه گیری هدفمند نظری بود و با معیار اشباع نظری با 16 مصاحبه به پایان رسید. فرایند تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شیوه کدگذاری باز و محوری و انتخابی انجام و به منظور بررسی اعتبار و پایایی از روش لینکلن و گوبا استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که مقوله محوری ضرروت و پیچیدگی حذف کنکور است و سایر مقوله ها در پنج مقوله شرایط علی (2 مقوله)، شرایط مداخله گر محیطی (2 مقوله)، ویژگی های زمینه ای (3 مقوله)، راهبردها (2 مقوله) و پیامدها (2 مقوله) دسته بندی شدند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج پژوهش می توان اذعان داشت که در رابطه با مساله حذف کنکور از طرفی مسایلی چون رقابت های ناسالم و مسایل روانی و جابه جا شدن اهداف آموزشی موجب ایجاد احساس ضرورت حذف شده و از دیگر سو مسایلی همچون تقاضای بالا برای ورود به آموزش عالی فرایند حذف را با پیچیدگی روبه رو کرده است.

    کلید واژگان: کنکور, آزمون سراسری, سنجش و پذیرش دانشجو, آموزش عالی, فرایند حذف کنکور, نظریه داده بنیاد
    Somayeh Talebiyan *, Ahmad Zandvanian, Mohsen Shakeri
    Objective

    The purpose of this study was to study the process of eliminating the national entrance examination in Iran and to present a model based on Grounded theory.

    Methods

    The research approach was qualitative using grounded theory. The in-depth interview tool was semi-structured. The study population was all education specialists and higher education experts. The purposive sampling method was theoretical and ended with 16 interviews with theoretical saturation criteria. The data analysis process was performed using open, axial and selective coding methods and Lincoln and Guba methods were used to evaluate the validity and reliability.

    Results

    Findings showed that the central category is the necessity and complexity of eliminating the entrance exam and other categories in five categories: causal conditions (2 categories), environmental intervention conditions (2 categories), contextual characteristics (3 categories), strategies (2 categories) and consequences (2 categories) were categorized.

    Conclusion

    According to the results of the research, it can be acknowledged that in relation to the issue of eliminating the entrance exam on the other handIssues such as unhealthy competition and psychological issues and the shifting of educational goals have created a sense of necessity of elimination, and on the other hand, issues such as high demand for access to higher education have complicated the elimination process.

    Keywords: entrance exam, national exam, student assessment, admission, Higher Education, entrance exam elimination process, grounded theory
  • سید علیرضا هاشمی، محسن شاکری*، کاظم برزگر بفروئی، مهدیه استبرقی
    پژوهش حاضر ، با هدف بررسی نقش میانجی فضایل و توانمندی های شخصیت در رابطه بین جنسیت و هیجان های مثبت و منقی معلمان ابتدایی در کلاس درس انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی بود؛ که در دسته تحقیقات توصیفی و به طور دقیق تر همبستگی از نوع معادلات ساختاری جای می گیرد. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1400-1399 شهرستان اشکذر به تعداد 207 نفر بود؛ که با استفاده از روش تمام شماری تمامی معلمان در پژوهش شرکت کردند. جهت گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه فضایل و توانمندی های شخصیت پیترسون و سلیگمن (2004)، و پرسشنامه هیجان پذیری در تدریس ویلاویسنسیو (2010)، استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Amos در دو سطح توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان دادند که جنسیت به طور مثبت و معنادار (55/0 = β) توانمندی ها و فضایل شخصیت را پیش بینی می کند. فضایل و توانمندی های شخصیت نیز به طور مثبت و معنادار (32/0 = β) هیجانات مثبت تدریس و به صورت منفی و معنادار هیجانات منفی تدریس (42/0- = β) را پیش بینی می کند. بررسی شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که مدل نهایی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که با تقویت فضایل و توانمندی های شخصیت معلمان ابتدایی می توان تا حدودی تجربه هیجانات مثبت تدریس را در آنان افزایش و تجربه هیجانات منفی را کاهش داد.
    کلید واژگان: جنسیت, فضائل و توانمندی های شخصیت, هیجانات مثبت تدریس, هیجانات منفی تدریس, معلمان ابتدایی
    Seyed Alireza Hashemi, Mohsen Shakeri *, Kazem Barzegar Bafrooei, Mahdieh Estabraghi
    The aim of this study was to investigating the mediating role of character strengths and virtues in the relationship between gender and positive and negative excitements of elementary teachers in the classroom. The present study was a fundamental research that falls into the category of descriptive research and more precisely correlation of structural equations. The statistical population of this study included all primary school teachers in the academic year 2020-21 in Ashkzar city, numbering 207 people; all the people were selected using the total number method. The Peterson and Seligman (2004) Character Strengths and Virtues Questionnaire and the Villainscience (2010) Teaching Excitements Questionnaire were used to collect research data. Data were analyzed using SPSS and Amos software at both descriptive and inferential levels. The results of structural equation modeling showed that gender positively and significantly (β = 0.55) predicts character strengths and virtues. The findings also showed that character strengths and virtues positively and significantly (β = 0.31) predict positive teaching excitements and negatively and significantly predict negative teaching excitements (β = -0.43). Examination of model fit indices also showed that the final research model has a good fit. Therefore, it can be concluded that by strengthening the character strengths and virtues of elementary teachers, the experience of positive excitements in teaching can be increased to some extent and the experience of negative excitements can be reduced.
    Keywords: Gender, Character strengths, virtues, Positive Teaching excitements, negative Teaching Excitements, Elementary teachers
  • محسن شاکری*، رضا پوربافرانی، سید علیرضا هوشی السادات

    مقاله حاضر در پی مطالعه اثربخشی آموزش های مهارتی کارآموزان زن مرکز فنی و حرفه ای نایین بر اساس نظریه  داده بنیاد بود. داده های مطالعه از طریق مصاحبه هدفمند نظری با 14 نفر از کارآموزان، مدیران و مربیان مرکز فنی و حرفه ای نایین تا رسیدن به اشباع نظری گردآوری شد. داده ها به شیوه «کدگذاری» و «مقوله بندی» در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار داده ها، از روش «سه سوسازی» در قالب راهبردهای تطبیق توسط شرکت کنندگان و بررسی متخصصان پژوهش کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد «پدیده محوری» شامل «جایگاه، اهمیت و کیفیت مهارت آموزی زنان» بود. همچنین، «شرایط علی» شامل چالش آمایش و برنامه ریزی، توجه به سهم و نقش زنان در جامعه، توجه به علاقه، انگیزه و روحیات زنان و حرفه مندی مربیان؛ «ویژگی های زمینه ای» شامل امکانات و تجهیزات و تکنولوژی، ساختار و مدیریت آموزش های فنی، مالیه آموزش های مهارتی، محیط و اقتصاد خانواده، و قوانین و مقررات؛ «شرایط مداخله گر محیطی» شامل عوامل محیط فرهنگی -اجتماعی، سیاسی، سیاست گذاری، و اقتصادی؛ «راهبردها» شامل تبلیغات و آگاه سازی، ارتباطات و به ره گیری از تجارب داخلی و بین المللی، مشاوره و راهنمایی و استعداد یابی، حمایت خانواده و دولت؛ و پیامد ها بیان کننده توسعه فردی و سازمانی، اشتغال و کارآفرینی زنان، رفاه خانواده و جامعه، و ارتقای جایگاه اجتماعی زنان بود.

    کلید واژگان: آموزش فنی و حرفه ای, مطالعه اثربخشی, مهارت آموزی زنان, نظریه داده بنیاد
    Mohsen Shakeri *, Raza Pourbaferani, Alireza Hooshisadat

    The present article sought to study the effectiveness of skill training of female trainees of Nain technical and vocational center based on grounded theory. Study data were collected through purposeful theoretical interviews with 14 trainees, managers and instructors of Nain Technical and Vocational Center until theoretical saturation. Data were analyzed by "coding" and "categorization" in three levels of open, axial and selective coding. To determine the validity of the data, the "simulation" method was used in the form of adaptation strategies by the participants and the review of qualitative research experts. The results showed that the "core category" included "the status, importance and quality of women's skills". Also, "causal conditions" include the challenge of planning, attention to role of women in society, attention to the interest, motivation and morale of women and the professionalism of coaches; "contextual conditions" include facilities, equipment and technology, structure and management of technical training, finance of skills training, family environment and economy, and rules and regulations; "Environmental conditions" include cultural, social, political, policy-making, and economic factors; "Strategies" include publicity and awareness, communication and leveraging domestic and international experience, counseling and guidance and talent search, family and government support; consequences included individual and organizational development, women's employment and entrepreneurship, the well-being of the family and society, and the promotion of women's social status.

    Keywords: Effectiveness study, Grounded Theory, Technical, vocational education, Women's skills training
  • محسن شاکری*، نجمه غیرتمند، مهدی تولایی، فهیمه پاک زبان

    پژوهش حاضر در صدد طراحی الگوی جذب جوانان شهر یزد به آموزش های فنی و حرفه ای بر اساس نظریه مبنایی بود. رویکرد پژوهش، کیفی و روش پژوهش، «نظریه مبنایی» انتخاب گردید؛ و از میان رویکردهای موجود، رویکرد نظام مند استراوس و کربین برگزیده شد. گروه هدف شامل اساتید و مربیان حوزه ی آموزش فنی و حرفه ای بودند. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از روش «نمونه گیری نظری» انجام شد. ابزار پژوهش «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته» بود. مصاحبه ها تا تعداد 12 مورد انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. روش تحلیل داده ها به شکل «کدگذاری» و «مقوله بندی» انجام شد و داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار داده ها، ازروش «سه سوسازی» استفاده گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد پدیده اصلی جایگاه آموزش های فنی وحرفه ای می باشد؛ همچنین موجبات علی شامل: کیفیت ارایه آموزش های فنی و حرفه ای، و حمایت و پشتیبانی؛ راهبردها شامل: پذیرش و جذب؛ ویژگی های زمینه ای شامل: زمینه های سخت افزاری- مالی، و زمینه های قانونی- انسانی؛ شرایط مداخله گر محیطی شامل: شرایط اقتصادی، فناوری و سیاست گذاری و پیامدها شامل: پیامدهای فردی- سازمانی، و پیامدهای اجتماعی می باشد. نتایج نشان داد یافته های کسب شده می تواند مطابق با ویژگی ها و شرایط شهر یزد، پدیده جذب جوانان به آموزش های فنی و حرفه ای را در قالب یک الگوی جامع ترسیم کند.

    کلید واژگان: جذب جوانان به آموزش های فنی و حرفه ای, رویکرد کیفی, روش پژوهش نظریه ی مبنایی
    Mohsen Shakeri*, Najmeh Gheiratmand, Mehdi Tavallaei, Fahimeh Pakzaban

    The present study aimed to design a model for attracting young people in Yazd to technical and vocational education based on Grounded theory. The research approach, qualitative and research method, “Grounded theory” was selected; And from the existing approaches, the systematic approach of Strauss and Corbin was chosen. The target group included professors, staff and trainers in the field of technical and vocational education. Participants were selected using “theoretical sampling” method. The research tool was “semi-structured indepth interview”. Up to 12 interviews were conducted and theoretical saturation was obtained. The data analysis method was performed in the form of “coding” and “categorization” and the data were analyzed in three levels of open, axial and selective coding. The “triangulation” method was used to determine the validity of the data. The results of this study showed that the Core category was the status of technical and vocational training; also, the causal conditions include: the quality of providing technical and professional training, and support; Strategies include: acceptance and absorption; Contextual conditions include: hardware-financial contexts, and legal-human contexts; Intervening environmental conditions include: economic, technological and policy conditions, and consequences include: individual-organizational consequences, and social consequences. The results showed that according to the characteristics and conditions of the city of Yazd, the obtained findings can draw the phenomenon of attracting young people to technical and professional education in the form of a comprehensive model.

    Keywords: Technical, vocational training, Attracting young people to technical, vocational education, Qualitative Aproach, Grounded Theory
  • محسن شاکری*، منصور کارگر بیده، ابولفضل شرافت، سید علیرضا هوشی السادات

    مقاله حاضر در پی آسیب شناسی نظام آموزش ضمن خدمت منابع انسانی اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان یزد بر اساس نظریه مبنایی بود. به جهت عدم کفایت مدل های ارایه شده در ادبیات موجود برای تبیین آسیب های نظام آموزش ضمن خدمت منابع انسانی و به دست آوردن داده هایی متناسب با زمینه مورد مطالعه، از روش کیفی نظریه مبنایی استفاده شد. جامعه پژوهش کلیه کارکنان اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان یزد بودند که در دوره های آموزشی سال های 1396 - 1398 شرکت کرده بودند. انتخاب مشارکت کنندگان با استفاده از روش «نمونه گیری نظری» انجام شد. ابزار پژوهش «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته» بود. مصاحبه ها تا تعداد 13 نفر از کارکنان اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای استان یزد انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. روش تحلیل داده ها به شکل «کدگذاری»و «مقوله بندی» انجام شد و داده ها در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار داده ها، ازروش «سه سوسازی» استفاده گردید. در این راستا، از بررسی و تطبیق نظر برخی پژوهشگران کیفی نظیر اساتید علوم تربیتی، همچنین مشارکت کنندگان در پژوهش استفاده شد. درنهایت، 12 مقوله نهایی در ذیل ابعاد شش گانه نظریه مبنایی طبقه بندی شدند. یافته ها نشان داد پدیده محوری این پژوهش، اثربخشی آموزش (آموزش های تخصصی، کاربردی و هدفمند) است. همچنین مهم ترین شرایط علی شامل حرفه مندی مدیران و اساتید، بهره گیری از الگوهای موفق ملی و بین المللی، نیازسنجی و ارزشیابی اثربخش، محتوا و روش مناسب آموزش، و تمرکززدایی و استقلال در تصمیم گیری بود. به علاوه، زمینه های سخت افزاری و زمینه های مالی و بستر نرم افزاری مهم ترین ویژگی های زمینه ای را تشکیل دادند. شرایط مداخله گر محیطی نیز شامل: محیط برنامه ریزی-سیاست-گذاری، اقتصادی، و فناوری بود. راهبردها نیز انگیزش شرکت در آموزش و مشارکت تعیین شد. در نهایت، پیامدهای توسعه فردی و سازمانی شناسایی گردیدند. با توجه به نتایج حاصل شده می توان اذعان داشت که آسیب های آموزش اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده ای، ریشه در اثربخشی آموزش دارد، عوامل متعدد محیطی و زمینه ای در آن دخیل هستند و بر این اساس تلاش جامع و همه جانبه جهت تحقق پیامدهای مطلوب آن ضروری است.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, آموزش ضمن خدمت, نظریه‏ مبنایی
    Mohsen Shakeri *, Mansoor Kargar Bide, Abolfazl Serafat, Seyed Alireza Hooshisadat

    The present paper seeks to study the pathology of In-Service training system of human resources for department of road maintenance and transportation of Yazd Province based on grounded theory. In order to explain the inadequacy of the models presented in the existing literature to explain the in-service training system vulnerabilities and to obtain data appropriate to the field under study, the qualitative method of the Grounded theory was used. The study population was all employees of department of road maintenance and transportation of Yazd Province who had participated in training courses in 2017-2019. Participants were selected using "theoretical sampling" method. The research tool was "semi-structured in-depth interview". Interviews were conducted with 13 staff of Department of Road Maintenance and Transportation of Yazd Province and theoretical saturation was obtained. The data analysis method was performed in the form of "coding" and "categorization" and the data were analyzed in three levels of open, axial and selective coding. The "triangulation" method was used to determine the validity of the data. In this regard, the opinion of some qualitative researchers such as professors of educational sciences, as well as participants in the research was used. Finally, 18 final categories were obtained under the six dimensions of grounded theory. Findings showed that the core category of this research is the effectiveness of training (specialized, applied and purposeful training). Also, the most important causal conditions included: professionalism of managers and professors, use of successful national and international models, needs assessment and effective evaluation, appropriate content and method of training, and decentralization and independence in decision making. In addition, hardware contexts, and financial and software contexts were the most important contextual conditions. Environmental intervention conditions also included: planning-policy, economic and technology environment. Strategies also determined the motivation to participate in training and participation. Finally, the consequences of individual and organizational development were identified. As a result, it can be acknowledged that the harms of training of department of road maintenance and transportation of Yazd Province are rooted in the effectiveness of training and various environmental and contextual factors are involved in it, and therefore a comprehensive effort is necessary to achieve its desired consequences.

    Keywords: Pathology, In-service training, Grounded Theory
  • زهرا اکبری خودلان، مهدی رحیمی *، محسن شاکری

    بی‌صداقتی تحصیلی یکی از مسایلی است که امروزه گریبان‌گیر نظام آموزشی شده است. بدیهی است که ادامه این روند، اعتبار عملکرد نظام دانشگاهی را به چالش خواهد کشاند و اثرات درازمدت آن، نه‌تنها خود فرد بلکه کل جامعه را در برمی‌گیرد. هدف از پژوهش حاضر مطالعه پدیده بی‌صداقتی تحصیلی در دانشجویان بود. رویکرد تحقیق با توجه به ماهیت موضوع از نوع کیفی با روش نظریه مبنایی بود. جامعه هدف پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 98-1397 بوده‌اند. اطلاعات از 16 نفر از دانشجویان با استفاده از روش نمونه‌گیری نظری و هدفمند با حداکثر تنوع به دست آمد. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه‌ساختاریافته بود. نتایج تحقیق نشان داد کاربردی بودن دروس، ویژگی‌های فردی، پیشینه آموزشی، محدودیت زمانی و سنگینی دروس، سیاست‌های پذیرش دانشجو، حرفه‌مندی اساتید، و فشار خانواده، سبب شکل‌گیری مقوله محوری "جهت‌گیری هدف عملکردی" شده است. همچنین ویژگی‌های زمینه‌ای (همچون محیط فیزیکی، جو کلاس و دانشگاه، فناوری، نظارت و برخورد) و شرایط محیطی (محیط فرهنگی- اجتماعی، محیط سیاسی، و محیط سیاست گذاری)، زمینه بروز واکنش‌های غیراخلاقی دانشجویان را همچون تقلب در امتحان، بی‌صداقتی در انجام تکالیف، سرقت علمی و بی‌صداقتی در پژوهش فراهم ساخته است که منتج به اخلال در توسعه فردی، توسعه اجتماعی و توسعه دانشگاهی شده است. در نهایت می‌توان اذعان داشت که پدیده بی‌صداقتی تحصیلی، ریشه در جهت‌گیری هدف فرد دارد عوامل متعدد محیطی و فردی می‌توانند آن را دستخوش تغییر سازند، لذا تلاش جامع و همه‌جانبه در جهت اصلاح آن ضروری به نظر می‌رسد.

    کلید واژگان: اخلاق علمی, بی صداقتی تحصیلی, تقلب, نظریه مبنایی
    zahra akbari khudlan, mehdi rahimi *, Mohsen Shakeri

    Nowadays, Academic dishonesty is one of the issues that has plagued the educational system. The scope of this phenomenon ranged from purchasing an essay, plagiarizing content, fudging laboratory results, falsification, duplication, misusing credit, asking for a deadline extension by citing a bogus excuse, to cheating on the exam session and impersonating another to take a test. It is evident that continuing this process will challenge the reliability of the academic system's performance and has long-term effects not only on the individual, but also on the entire community. Method The purpose of this research was to study the causes and dimensions phenomenon of academic dishonesty in students. A qualitative approach and grounded theory method was adopted in the study, considering the nature of the subject. The target population of the research were all students of Yazd University in the academic year of 1397-98. The sampling method was purposive and theoretical with maximum variation and sustained up to data saturation. Data were collected from 16 students through in-depth semi-structured interview. The obtained results were analyzed using Strauss and Corbin’s open, axial and selective coding methods. Results The results of the investigations that fall into six dimensions of the model include: main phenomenon (performance goal orientation), causes (7 categories), environmental conditions (3 categories), contextual features (4 categories), strategy (3 categories) and outcome (1 categories). Functional goal orientation was recognized as the main phenomenon with three categories including “competition”, “score and degree dependency” and “science learning and service delivery”. The research tool was an in-depth semi-structured interview. Interviews continued until theoretical saturation. The research results showed that the applicability of lessons, individual characteristics, educational background, time limit and weight of lessons, student admission policies, professors' professionalism, and family pressure, has cause the formation of the central category of “performance goal orientation”. Also, contextual features (such as physical conditions, classroom and university atmosphere, technology, and monitoring and dealing) and environmental conditions (cultural-social environment, political environment, and the policy environment), have provide the context of rise students` unethical reactions such as cheating in exam, dishonesty to do homework, scientific theft and dishonesty in research, which have resulted disruption in individual development, social development, and academic development. In conclusion, it can be acknowledged that the phenomenon of academic dishonesty is rooted in the goal orientation of the individual. Several environmental and individual factors can change it, so a comprehensive effort seems necessary in order to amend it.

    Keywords: Academic dishonesty, Cheat, grounded theory, Scientific Ethics
  • احمد زندوانیان*، داوود زارع، محسن شاکری
    مقدمه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی با اثربخشی مدرسه از دیدگاه معلمان ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 98-1397 انجام گرفت. روش شناسی: روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی و از لحاظ هدف کاربردی است. گرچه با توجه به حجم جامعه (1759N=)، حجم نمونه 317 نفری مطابق با جدول مورگان و کرجسی (1970) کفایت می کند اما محققان برای کاهش میزان خطا و با توجه به احتمال عدم عودت برخی از پرسشنامه ها توسط معلمان، اقدام به توزیع 450 پرسشنامه کردند که 375 مورد از پرسشنامه های بازگشتی کامل بوده و در تحلیل ها استفاده شد. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه مختلط اعتماد هوی و موران (2003)، پرسشنامه کارآمدی جمعی معلمان (CTEQ) گادارد (2001) و پرسشنامه استاندارد اثربخشی مدرسه سرجیوانی و همکاران (1992) بودند که روایی و پایایی آن ها مورد تایید قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد بین اعتماد جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 739/0 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بین کارآمدی جمعی معلمان ابتدایی و اثربخشی مدرسه با ضریب همبستگی 675/0رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. 62 درصد واریانس اثربخشی مدرسه توسط متغیرهای اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان پیش بینی می شود. نتیجه آزمون t نشان داد که میانگین متغیرهای اعتماد جمعی، کارآمدی جمعی و اثربخشی مدرسه به طور معناداری در معلمان زن بیشتر از معلمان مرد است.
    نتیجه گیری
    فراهم کردن فرصت مشارکت گسترده معلمان در تصمیم سازی های مربوط به مسایل مدرسه به افزایش اعتماد جمعی و کارآمدی جمعی معلمان و در نهایت اثربخشی بیشتر مدارس می انجامد.
    کلید واژگان: اعتماد جمعی, کارآمدی جمعی, اثربخشی مدرسه, معلمان ابتدایی
    Ahmad Zandvanian *, Davood Zare, Mohsen Shakeri
    Introduction
    The purpose of this study was to investigate the relationship between collective trust and collective efficacy with school effectiveness from the viewpoint of primary teachers in Yazd city in the academic year of 2018-2019.
    Methodology
    The research method was descriptive and correlational. Although sufficient sample according to Morgan and Krejcie's table (1970) according to the population size (N = 1759), a sample size of 317 subjects, but the researcher's distributed 450 questionnaires to reduce the error rate and given the probability of teachers not returning a percentage of questionnaires of these, 375 from return questionnaires were completed and were used in analyzes. The data collection tools were the Hoy and Moran Complex Confidence Questionnaire (2003), the teachers' collective efficacy questionnaire (CTEQ) Goddard (2001) and the School Effectiveness Standard Questionnaire Sergiovanni & et al. (1992) that were confirmed validity and reliability.
    Results
    The findings showed that there is a positive and significant relationship between the collective trust and school effectiveness with a correlation coefficient of (r = 0.739, p≤ 0.01). There is a positive relationship between primary teachers' collective efficacy and school effectiveness with a correlation coefficient of (r = 0.675, p≤ 0.01). 62% of the variance of school effectiveness is predicted by the variables of collective trust and collective efficiency. Also, the results of independent sample t-test showed that the means of collective trust, collective efficacy and school effectiveness from the viewpoint of female teachers are significantly more than male teachers.
    Conclusion
    Extensive involvement of teachers in decision making about school issues could increase the collective trust and collective efficacy of teachers and ultimately increase the school effectiveness.
    Keywords: Collective Trust, Collective Efficacy, School effectiveness, Primary Teachers
  • شایسته اکرمی، کاظم برزگر بفرویی*، محسن شاکری

    هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی و نگرش مذهبی والدین در مواجهه کودک با خشونت خانگی در شهر کابل است. جامعه آماری پژوهش شامل 275736 دانش آموز دوره ابتدایی شهر کابل بود که از این جامعه بر اساس جدول مورگان- کرجسی نمونهای شامل 384 دانشآموز و والدین آنها از 13 مدرسه به روش خوشه ای انتخاب شدند و والدین دانش آموزان با استفاده از مقیاس های وضعیت اجتماعی اقتصادی قدرت نما ، نگرش مذهبی خدایاری فرد و همکاران و مواجهه کودک با خشونت خانگی ادلسون و همکاران مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی و نگرش مذهبی والدین با خشونت خانگی وجود دارد و متغیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی نقشی مثبت در پیش بینی خشونت خانگی علیه کودک دارد. همچنین متغیر نگرش مذهبی والدین نقشی منفی در پیش بینی خشونت خانگی علیه کودک داشته است. یافته های پژوهش حاضر ضرورت شناسایی نقش پایگاه اقتصادی-اجتماعی و نگرش مذهبی والدین را در مواجهه کودک با خشونت خانگی را نشان می دهد، بدین معنا که با ارتقا پایگاه اقتصادی-اجتماعی خانواده خشونت علیه کودک افزایش و با افزایش نگرش مذهبی والدین میزان خشونت خانگی علیه کودک کاهش می یابد. ازجمله پیشنهاداتی که می توان در این زمینه مطرح کرد، شناسایی این کودکان از طریق آموزش و پرورش و استفاده از مددکاران اجتماعی، آگاه سازی والدین و معلمان درباره اثرات خشونت بر کودکان و آموزش مهارت های زندگی و خودمحافظتی به کودکان در معرض خطر می باشد.

    کلید واژگان: پایگاه اقتصادی اجتماعی, نگرش مذهبی والدین, مواجهه کودک با خشونت خانگی
    Shayeste Akrami, Kazem Barzegar Bafrooei *, Mohsen Shakery

    The purpose of this study was to investigate the relationship between socio-economic status and parents' religious attitudes toward child exposure to domestic violence in Kabul in the academic year 98-97.The statistical population of the study consisted of 275736 elementary school students in Kabul city. Based on Morgan-Krejcie table, 384 students and parents out of 13 schools were selected by cluster sampling method and Power Socioeconomic Status Scale, Khodayari Fard and Associates Religious Attitude Scale. And the child exposure scale to domestic violence were used by Adelson et al. Data were analyzed using descriptive statistics and Pearson correlation coefficient and multiple regression. These results indicated that there is a significant relationship between socioeconomic status and parents' religious attitudes with domestic violence and socioeconomic status variable has a positive role in predicting domestic violence against children. Also,parents' religious attitude variable has a negative role in predicting domestic violence against children. This means that by improving the socio-economic status of the family, violence against children increases and by increasing the religious attitude of parents, the rate of domestic violence against children decreases. Suggestions include identifying these children through education and the use of social workers, educating parents and teachers about the effects of violence on children, and teaching life skills and self-care to children at risk.

    Keywords: socio-economic status, parents' religious attitudes, exposure of children to domestic violence
  • محسن شاکری*، سمیه کهدوئی، شیما عباسی هرفته
    زمینه

    اخلاق حرفه ای به عنوان شاخه ای از دانش اخلاق به بررسی تکالیف اخلاقی در یک حرفه و مسایل اخلاقی آن می پردازد و درصدد ارایه شیوه ها و دستورالعمل هایی است که این تکالیف را برای افراد و گروه های حرفه ای تعیین نماید. هدف کلی این پژوهش عبارت بود از تعیین اثربخشی آموزش اخلاق حرفه ای بر درگیری شغلی و تعهد سازمانی معلمان دوره ابتدایی شهر یزد.

    روش

    روش پژوهش، روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری آن را کلیه معلمان دوره ابتدایی ناحیه 2 استان یزد تشکیل می دادند که تعداد آن ها حدود 1460 نفر بود. تعداد 30 نفر از این معلمان انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه درگیری شغلی و تعهد سازمانی بود. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها:

     یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش اخلاق حرفه ای بر درگیری شغلی و تعهد سازمانی تاثیر دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که دو گروه آزمایش و گواه از لحاظ نمرات همه ابعاد (تعهد عاطفی، تعهد مستمر، تعهد هنجاری) دارای تفاوت معناداری بودند.

    نتیجه گیری:

     در یک جمع بندی کلی باید گفت که آموزش اخلاق حرفه ای به دلیل استفاده از فنونی مانند معرفی اخلاق حرفه ای و صحبت درباره فضایل اخلاقی انضباط کاری، وجدان کاری، امانت داری حرفه ای و انتقادپذیری، درگیری شغلی و تعهد سازمانی معلمان را بهبود بخشیده است.

    کلید واژگان: اخلاق حرفه ای, درگیری شغلی, تعهد سازمانی
    Background

    Professional ethics as a branch of ethical knowledge examines ethical assignments in a profession and its ethical issues and seeks to provide ways and guidelines that determine these assignments for individuals and professional groups. The overall purpose of this study was to determine the effectiveness of professional ethics training on job involvement and organizational commitment of elementary school teachers in Yazd.

    Method

    The research method was semi-experimental with pretest-posttest design with experimental group and control group. The statistical population consisted of all elementary school teachers in district 2 of Yazd province with a population of about 1460. Thirty teachers were selected and randomly assigned to two groups of 15 experiment and control. The instrument of this study was Job Inventory and Organizational Commitment Questionnaire. Finally, the collected data were analyzed using covariance analysis.

    Results

    The findings of the present study showed that professional ethics training affects job engagement and organizational commitment. The research findings also show that the two experimental and control groups have significant differences in terms of scores of all dimensions (emotional commitment, continuous commitment, normative commitment).

    Conclusion

    Overall, professional ethics training gained more from employing techniques such as introducing professional ethics and talking about ethical virtues of work discipline, work conscience, professional loyalty, and critique of work engagement and organizational commitment.

    Keywords: Professional ethics, Job involvement, Organizational commitment
  • محسن شاکری*، کاظم برزگر بفرویی، کاظم پناهی
    مقدمه

    تعادل کار و زندگی یکی از تنازعاتی است که اغلب کارکنان در زندگی روزمره خود با آن سروکار دارند، که این امر می تواند منجر به استرس شغلی شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت مقابله با استرس بر تعادل کار و زندگی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان یزد تعیین شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش، روش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی کارکنان اداره کل آموزش و پرورش استان یزد به تعداد 200 نفر بودند. از طریق نمونه گیری تصادفی 40 نفرانتخاب شدند و بصورت کاملا تصادفی به طور مساوی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تعادل کار و زندگی وانگ و کو (2009) بود. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های مقابله با استرس بر تعادل کار و زندگی کارکنان تاثیر مثبت معنادار دارد (001/0p<  ، 978/70 F=) و طبق ضریب مجذور اتا این آموزش توانسته است 70/65 درصد از واریانس تعادل کار وزندگی کارکنان را تبیین نماید.

    نتیجه گیری

    در یک جمع بندی کلی باید گفت آموزش مهارت مقابله با استرس  به دلیل آموزش راه های شناخت و کنترل موقعیت های استرس زا، تجربه لذت یک برنامه متعادل کار و زندگی بدور از استرس و شناسایی حالات بدنی و چهره و افکار خود در هنگام استرس توانسته است تعادل کار و زندگی گروه آزمایش را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: اثربخشی آموزش, تعادل کار و زندگی, مهارت مقابله با استرس
    Mohsen Shakeri*, Kazem Barzegar Bafrooei, Kazem Panahi
    Introduction

    Work-life balance, as one of the stresses that most employees deal with in their daily life, can lead to job stress. In this regard, the overall aim of this study was to determine the effectiveness of training stress coping skills on work-life-balance of the staff of department of education in Yazd Province.

    Methods

    This experimental study was conducted by a pretest-posttest design with experimental and control groups. The statistical population of this research included all staff of Education Department in Yazd Province. Consequently, 40 staff (20 in the experimental group and 20 in the control group) were randomly selected and divided into the experimental and control groups. The instrument of this research was Wang & Cochr('39')s (2009) work-life balance questionnaire. Finally, the collected data were analyzed using covariance analysis.

    Results

    Findings showed that stress coping skills training had a significant positive effect on work-life balance of employees (F=70/978, p<0/001) and according to the ETA squared coefficient, this training could explain 65.70% of the variance of work-life balance of employees.

    Conclusion

    Overall, training in stress coping skills could improve the work-life balance of the experimental group through identifying and controlling stressful situations, enjoying a balanced work-life stress-free experience, and identifying their physical and facial expressions and thoughts during stress.

    Keywords: Effectiveness of training, Work-life balance, Stress coping skills
  • حسین تقوی*، محسن شاکری، فرحروز زند عموقین

    مقیاس شرایط توانمندساز کارآمدی جمعی معلمان دنهو با هدف شناسایی زمینه ها و موقعیت هایی که با مداخله در آنها بتوان خودکارآمدی جمعی و به تبع آن آموزش را بهبود بخشید، طراحی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی پایایی و روایی این مقیاس انجام شد. با جمع آوری داده هایی از نمونه ای به تعداد 178 معلم ویژگی های فنی پرسشنامه ارزیابی شد. ثبات درونی مقیاس به روش محاسبه آلفای کرونباخ و پایایی مرکب و اعتبار عاملی مقیاس با تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. آلفای کرونباخ ابعاد شش گانه بین 72/0 تا 83/0 و کل مقیاس برابر با 94/0 حاصل شد و همبستگی همه ابعاد با کل مقیاس معنادار بوده است. نتایج تحلیل عاملی حاکی از معناداری هر یک از پارامترهای برآورد شده، بود. همچنین شاخص های نسبت خی دو بر درجه آزادی، برازش ریشه مربعات خطای تقریب، نیکویی برازش، برازش تطبیقی، برازش هنجار شده به ترتیب با مقادیر 81/1، 068/0، 89/0، 95/0 و 90/0 نشان دهنده برازش قابل قبول مدل با داده‏ها بود. نتایج گویای آن است که مقیاس شرایط توانمندساز کارآمدی جمعی معلم از ثبات بالا و اعتبار مطلوبی در بین معلمان اردبیلی برخوردار بوده و ابزاری مناسبی جهت سنجش شرایط توانمندساز کارآمدی جمعی معلمان، برای اهداف تحقیقاتی، تشخیصی و مداخله ای است.

    کلید واژگان: رهبری آموزشی, شرایط توانمندساز کارآمدی جمعی, اعتباریابی
    Husein Taqavi *, Mohsen Shakeri, Farahroz Zand Amogain

    As a common belief, collective efficiency as a whole has an undeniable impact on students and their learning ability. What it signifies is the widespread impression on the capacity of teachers & principals to make a difference in the lives of students. Therefore, it is imperative to identify areas and situations that can help enable collective self-efficacy. Donohoo’s Enabling Conditions for Collective Teacher Efficacy Scale (EC-CTES) is specifically designed for this purpose. The study's objective was to investigate the internal consistency and factor validity of the scale. The technical characteristics of the scale were evaluated by collecting sample data from 178 teachers. The scale's internal consistency was assessed utilizing Cronbach’s Alpha method. The factor validity of the scale was investigated by Confirmatory Factor Analysis. The results showed that Cronbach’s Alpha were between 0.74 and 0.83 for six dimensions (&0.94 for the scale). All dimensions have a high correlation with the entire scale. Also, the fit indices indicated the acceptable suitableness of the model. The findings of the model suitableness evaluation revealed that the 6-factor model has a good correlation with the data. The calculation of the Average Variance Extracted also confirmed the convergent validity of the scale. Hence, compliant with the study outcome, it can be concluded that it can be sufficiently reliable and valid in the case of Ardabil teachers and that moreover it is a suitable tool for measuring the enabling conditions for collective teacher efficacy as well as research, diagnostic and intervention purposes.

    Keywords: Educational leadership, collective efficacy enabling conditions, validation
  • سیده ساجده دشتی، محسن شاکری*، مریم کیان

    عوامل متعددی سبب شده است که امر یاددهی - یادگیری درس ریاضی در دوره ابتدایی از کارآمدی لازم برخوردار نباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش های یاددهی-یادگیری ریاضی در دوره تحصیلی ابتدایی تعیین شد. از رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش نظریه مبنایی استفاده شد. گروه هدف شامل معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود که انتخاب آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند نظری انجام شد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته تعداد 14 مصاحبه با معلمان دارای سابقه تدریس حداقل 5، و به طور میانگین 9 سال انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. داده ها به شیوه «کدگذاری» و «مقوله بندی» در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. همچنین برای تعیین اعتبار داده ها، از روش «سه سوسازی» در قالب راهبردهای تطبیق توسط شرکت کنندگان، بازاندیشی پژوهش گر و بررسی از سوی متخصصان پژوهش کیفی تیم تحقیق استفاده شد. در مجموع یافته ها موید ابعاد شش گانه نظریه مبنایی بود. نتایج نشان داد «پدیده محوری» شامل «پیچیدگی درس و عدم تناسب زمانی-روشی» است. همچنین مهم ترین «شرایط علی» شامل: ضعف در پشتوانه ی پژوهشی و صلاحیتی و کم توجهی به مبانی و اصول برنامه ریزی بود. به علاوه، «ویژگی های زمینه ای» شامل: زمینه های رفتاری و زمینه های سخت افزاری - مالی، و «شرایط محیطی» دربردارنده محیط فرهنگی-اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاست گذاری بود. همچنین، «راهبردها» شامل: پذیرش سلب اختیار و رجوع به موسسات کمک آموزشی بود. در نهایت، «پیامدها» بیانگر اضطراب و بیزاری از درس ریاضی، و تراکمی شدن مشکل یادگیری و عدم کاربست بود.

    کلید واژگان: دوره تحصیلی ابتدایی, روش پژوهش نظریه ی مبنایی, رویکرد پژوهش کیفی, یاددهی-یادگیری ریاضی
    Seyede Sajede Dashti, Mohsen Shakeri*, Maryam Kian

    Numerous factors have caused the teaching and/or learning of mathematics in elementary schools not to be effective enough. In this regard, the purpose of this grounded theory qualitative research was to determine the challenges of math teaching/learning in elementary schools. The target group included all teachers of elementary schools in Yazd who were selected using purposive sampling method. Using semi-structured interview", interviews were conducted with teachers with who had at least 5 years and an average of 9 years of teaching experience until theoretical saturation was achieved (N = 14). To analyze the data, the interviews were transcribed and coded using open, axial, and selective coding. Subsequently, some qualitative researchers, as well as the participants themselves, were invited to review the data and make the necessary modifications to make them both credible and reliable. Ultimately, the challenges identified for teaching/learning mathematics in elementary schools were classified in terms of a sixdimensional paradigm, specifying the core, causal, contextual, and environmental conditions that rise to these challenges, as well as the strategies teachers and students adopt accordingly and the potential consequences. Based on the results, "the core category" included "lesson complexity and temporal-methodical mismatch". On the other hand, the most important causal conditions encompassed weakness in research and competency support and lack of attention to the principles of planning. The contextual conditions included behavioral contexts and hardware-financial contexts. The "environmental conditions" included the socio-cultural background, the family, the economic and policy making environment. The "strategies" included feeling of deprivation of authority on part of teachers and referring to educational aid institutions on part of the students. Finally, the "consequences" of adopting such strategies were found to be anxiety and aversion to mathematics, accumulated math learning difficulties and non-applicable math learning.

    Keywords: elementary education, grounded theory research method, math teachinglearning, qualitative research approach
  • مهدی یوسفی فرد*، اشکان معبودی، سیاوش عزیزی، محسن شاکری
    اهمیت تغییر جانمایی طولی و عرضی بدنه های جانبی یک شناور سه بدنه بر مقاومت کل شناور در آب آرام بسیار مورد توجه بوده است. چرا که می توان با تغییر این جانمایی، مقدار مقاومت موج سازی را به حداقل رساند. در این پژوهش، برای صحت سنجی حل عددی، جانمایی طرح اصلی در آزمایشگاه بررسی شده و مقدار مقاومت و سایر متغیرهای مرتبط با آن به دقت ثبت شده است. سپس یک مدل عددی در نرم افزار OpenFOAM ایجاد شده و در یک تانک عددی، جزییات جریان سیال اطراف شناور بررسی شده است. علاوه بر دقت مناسب نتایج حل عددی، می توان دریافت که تغییرات جانمایی عرضی بدنه های جانبی اثر قابل ملاحظه ای بر روی مقاومت کل شناور دارند. این در حالی است که در مورد این شناور ، اثرات تغییر جانمایی طولی بدنه های جانبی در مقاومت شناور بسیار محدود می باشد. فاصله ی عرضی بدنه های جانبی از بدنه ی اصلی بصورت بی بعد و برای 4 جانمایی مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته و در خصوص جانمایی طولی نیز چنین فرآیندی تکرار شده است. تغییر جانمایی عرضی بدنه های جانبی می تواند منجر به کاهش ده درصدی در مقاومت کل یک شناور سه بدنه شود.
    کلید واژگان: شناور سه بدنه, جانمائی طولی و عرضی, مقاومت کل, روش آزمایشگاهی, حل عددی
    Mahdi Yousefifard *, Ashkan Maboodi, Siavash Azizi, Mohsen Shakeri
    The importance of changing of the longitudinal and transverse layout of the side hulls of a trimaran ship on the total resistance in calm water has been of great interest. Wave making resistance can be reduced by changing the layout of side hulls. In this study, for verification of numerical solution, some changes in the side hull arrangements are vinvestigated by experimental method and the amount of resistance and its related variables have been carefully recorded. Then, a numerical model is developed in OpenFOAM code, and in a numerical tank, the details of the fluid flow around the ship are investigated. In addition to the proper accuracy of numerical results, it can be seen that transverse position of the side hulls has a significant effect on ship total resistance. However, the variation in drag force due to the changing in longitudinal position of side hulles is. The effect of the transverse distance between the side hulls and the central line of the main hull has been studied dimensionlessly on four different positions. A similar analysis has been performed for changes in the longitudinal position of the side hulls. Changing the transverse layout of the side hulls can result in a 10% reduction in the total resistance of trimaran.
    Keywords: Trimaran, longitudinal, transverse arrangement, total resistance, experimental method, Numerical solution
  • محسن شاکری*، اکرم جعفری ندوشن، سمیه کهدوئی
    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش همدلی بر پرخاشگری و کیفیت روابط با همسالان دانش آموزان پسر بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی97-96 بودند. به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) اختصاص یافتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی هفت جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش همدلی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، و پرسشنامه روابط با همسالان هادسون، جمع آوری شد و با آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها، حاکی از آن بود که 75 درصد واریانس نمرات پس آزمون گروه آزمایش، ناشی از تاثیر آموزش همدلی بر پرخاشگری و روابط با همسالان است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش همدلی بر کاهش پرخاشگری و کیفیت روابط با همسالان تاثیر دارد. همچنین آموزش همدلی بر کاهش ابعاد پرخاشگری (فیزیکی، کلامی، خشم، خصومت) دانش آموزان موثر است.
    کلید واژگان: آموزش همدلی, پرخاشگری, روابط با همسالان
    M Shakeri *, A Jafari, S Kahdooei
    The purpose of this study was to determine the effectiveness of empathy education on aggression and quality of relationships with male students' male peers.  The research method was a semi-experimental design with pretest-posttest design with control group.  The statistical population of this study was all male primary school pupils in Yazd in the academic year of 2016-2017.  30 randomly selected cluster random sampling and assigned to two groups (15 people) and control (15 people).  Participants in the experimental group received sympathetic training in seven sessions of 90 minutes.  The data were collected using the Bass & Perry Aggression Questionnaire and Hudson's Relationship Questionnaire and analyzed by multivariate covariance analysis.  Findings indicated that 75% of the variance in the post-test scores of the experimental group was due to the effect of empathy education on aggression and relationships with peers.  Therefore, it can be concluded that empathy education affects the reduction of aggression and the quality of relationships with peers.  Also, empathy education is effective in reducing the dimensions of aggression (physical, verbal, anger, hostility) of students.
    Keywords: Empathy education, Aggression, Relationships with peers
  • سعدی سلطانی، محسن شاکری*، مهدی سبک رو
    مقدمه

    از دو دهه اخیر، دانشجویان بین المللی و مسایل آنها جزء جدا ناشدنیبین المللی سازی دانشگاه ها است. درنتیجه شناخت و بررسی مسایل و مشکلات دانشجویان بین المللی و تلاش برای جذب آنها در دانشگاه مقصد از جمله اهداف سیاسی و اقتصادی آموزش عالی کشور است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش های دانشجویان بین المللی دانشگاه یزد تعیین شد.

    روش کار

    رویکرد پژوهش «کیفی» و روش پژوهش «نظریه مبنایی» بود. گروه هدف شامل دانشجویان بین المللی دانشگاه یزد بود که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته» بود. مصاحبه ها تا 18 مور انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. داده ها به شیوه «کدگذاری» و «مقوله بندی» در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. برای تعیین اعتبار داده ها، از روش «سه سوسازی» استفاده شد.

    نتایج

    در مجموع یافته ها موید ابعاد شش گانه نظریه مبنایی بود. مقوله های شکل دهنده چالش های دانشجویان بین الملل دانشگاه یزد و روابط بین آنها در قالب مدل پارادایمی ظهور یافت که شامل موجبات علی (6 مقوله)، مقوله محوری (چالش بدو ورود و سازگاری)، راهبرد (5 مقوله)، شرایط محیطی (2 مقوله) ویژگی های زمینه ای (5 مقوله) و پیامدها (3 مقوله) می شود

    نتیجه گیری

     با در نظر گرفتن ویژگی های زمینه ای و شرایط محیطی، از طریق راهبردهای توجه، راهنمایی و مشاوره با دانشجویان بین المللی، انگیزش دانشجویان، ارتباطات و همکاری های دانشگاهی، تلاش مضاعف و مشارکت دانشجویان بین المللی می توان شاهد پیامدهای رضایتمندی دانشجویان بین المللی، وفاداری به دانشگاه و پیشرفت تحصیلی آن ها بود.

    کلید واژگان: چالش های دانشجویان بین المللی, رویکرد پژوهش کیفی, روش پژوهش نظریه مبنایی
    Saadi Soltani, Mohsen Shakeri*, Mehdi Sabokro
    Introduction

    Over the last two decades, the issue of international students has been an integral part of the internalization of universities. Therefore, recognizing and probing into the issues faced by such students and trying to attract them to the target university have been among the political and economic goals of the country’s higher education. To this end, the present study aimed at exploring the challenges faced by international students in Yazd University.

    Methods

    A qualitative research approach and a ground theory method were selected. The target group included all international students in Yazd University, selected via theorical sampling. The research tool was a semi-structured deep interview. The interviews conducted reached 18 and the theoretical saturation was achieved. The obtained data were analyzed via coding and categorization at three levels of open, axial and selective coding. The triangulation method was employed to verify data credibility.

    Results

    The findings generally verified the six dimensions of the grounded theory. The constituting types of challenges faced by the international students and their interrelationships appeared through a paradigmatic model consisting of causal condition (6 types), core category (arrival challenge and adaptation), strategy (5 types), environmental factors (2 types), context (5 types) and consequences (3 types).

    Conclusions

    Given the contextual and environmental factors, we can accomplish students’ satisfaction, their loyalty toward the university and their academic achievement through strategies including attention, guidance, counselling, motivation, communications and cooperation, further effort and involvement.

    Keywords: : International Students Challenges, Qualitative Research Approach, Grounded Theory Research Method
  • امیرحسین امیری*، محسن شاکری، عباس رامیار، مصطفی جعفرزاده خطیبیانی

    امروزه در بحث طراحی و ساخت کشتی، استفاده بهینه از انرژی، افزایش سرعت، کاهش مصرف سوخت و جلوگیری از آلودگی محیط زیست، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بنابراین ارزیابی عملکرد کشتی در شرایط دریای مواج، به دلیل افزایش مقاومت کشتی، افزایش مصرف سوخت و به دنبال آن افزایش آلودگی های زیست محیطی، حایز اهمیت است. در پژوهش حاضر، به حل عددی مدل کشتی کانتینربر ایران بوشهر در آب آرام جهت شبیه سازی جریان سطح آزاد اطراف بدنه و برآورد نیروی مقاومت کل و سپس پیش بینی حرکات کشتی با دو درجه آزادی هیو و پیچ تحت امواج منظم با زاویه ی برخورد 180 درجه پرداخته شده است. در انتها نتایج حاصل از شبیه سازی کشتی در شرایط مختلف ارایه و مقایسه گردیده است. جهت اعتبارسنجی روش حل، از مدل کشتی KCS استفاده شد. شبیه سازی عددی جهت حل جریان ناپایدار سه بعدی تراکم ناپذیر، بر پایه ی RANS ناپایدار در STAR-CCM+ انجام شده است.

    کلید واژگان: دینامیک سیالات محاسباتی, دریای آرام, امواج منظم, مقاومت افزوده, دریامانی
    Amirhossein Amiri*, Mohsen Shakeri, Abas Ramiar, Mostafa Jafarzadeh Khatibani

    Nowadays, the optimal use of energy, speed increase, fuel consumption reduction and environmental pollution prevention are essential in the ship design and manufacturing discussion. So it is critical to be able to estimate ship's response to waves, since the resulting added resistance and increasing fuel consumption also increasing environmental pollution. In this study, the numerical solution of the Iran-Bushehr container ship model was determined to simulate the free surface flow around the hull and estimate the total resistance and investigate ship motions in 2 degree-of-freedom (heave and pitch) in regular head waves. Finally, the results of simulation in different conditions are presented and compared. KCS container ship used for validation. CFD codes in Star-CCM+ used to calculate three dimensional, incompressible, unsteady RANS equations.

    Keywords: CFD, Calm water, Regular head waves, Added resistance, Seakeeping
  • آرمان قلی زاده روشن، عباس ذوالفقاری*، محسن شاکری
    در سالهای اخیر، روش های چاپ سه بعدی (ساخت افزودنی) مورد توجه مراکز تحقیقاتی و صنایع مختلف قرار گرفته است. از بین این فرآیندهای چاپ سه بعدی، روش رسوب مذاب (Fused deposition modeling) به دلیل سادگی فرآیند و ارزان بودن تجهیزات متداول تر بوده است. در این روش از فیلامنتهای پلیمری، برای نمونه سازی و یا در برخی موارد به منظور ساختن یک قطعه سازه ای استفاده می شود. در این تحقیق فیلامنتهای کامپوزیتی که از زمینه پلیمری ABS و کسرهای حجمی مختلف اکسید آلومینیوم (آلومینا) تشکیل شده اند، تولید شدند. خواص مکانیکی و فیزیکی قطعات چاپ شده با این فیلامنت ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون کشش نشان داد که با افزایش کسر حجمی آلومینا استحکام های کششی به دلیل ایجاد حفره های بین لایه ای کاهش می یابند. در نمونه 20 درصد حجمی آلومینا، استحکام کششی تا 70 درصد کاهش یافت. ولی در آزمون فشاری، تا 10 درصد حجمی استحکام های فشاری 74 درصد کاهش یافته و سپس استحکام فشاری افزایش می یابد. آزمون تغییر شکل حرارتی نیز انجام شد و به دلیل ضعیف بودن استحکام ها دمای تغییر شکل حرارتی 11 درصد کاهش یافت. آنالیز توزین حرارتی، نشان داد که با افزایش آلومینا پایداری حرارتی قطعات چاپ شده افزایش یافت. انقباض طولی در سه جهت برای قطعه چاپ شده اندازه گیری شده و ناهمسانگردی در انقباض بحث شد. همچنین با افزایش آلومینا تا 15 درصد حجمی، سختی تا 27 درصد کاهش یافته است و پس از آن سختی کمی افزایش یافت. با افزایش آلومینا تا 20 درصد حجمی، اعوجاج قطعات تا 91 درصد کاهش می یابد.
    کلید واژگان: چاپ سه بعدی, رسوب مذاب, فیلامنت کامپوزیتی, آلومینا
    Arman Gholizadeh Roshan, Abbas Zolfaghari *, Mohsen Shakeri
    In recent years, 3D printing methods (additive manufacturing) have been attracted in research centers and industry. Among several 3D printing processes, fused deposition modeling (FDM) was more popular. In this method, plastic filaments were used for rapid prototyping or manufacture of a structural part. In this research, composite filaments compounded by a polymeric matrix and different volume fraction of aluminum oxide (alumina), were produced. Mechanical and physical properties of printed parts by these filaments were evaluated. Tensile test results showed that with increase of the volume fraction of alumina, tensile strengths were decreased because of inter layer voids. For 20% volumetric of alumina, tensile strength was decreased up to 70%. But in compression test, compressive strength was decreased 74% with increase of alumina till 10% and then compressive strength increased. Also, heat deflection temperature test was conducted and 11% decrease in heat deflection temperature was obtained, because of lower strengths of composites. Thermogravimetric analysis (TGA) showed that with increase of alumina, thermal stability of printed parts was increased. Linear shrinkage was measured for printed part in three directions and anisotropic shrinkage was explained. Also with increase of alumina till 15% volumetric, hardness was decreased to 27% and after that the hardness was increased a little. With increase of alumina till 20% volumetric, warpage of parts was decreased to 91%.
    Keywords: 3D Printing, fused deposition modeling, composite filament, Alumina
  • محسن شاکری*، کاظم برزگر بفرویی، محمدعلی جمشیدی

    مقاله حاضر در پی ارائه الگویی برای تبیین تناسب آموزش های فنی وحرفه ای با نیازهای بازارکار از دیدگاه صاحبان صنایع شهر یزد است. به لحاظ کفایت نداشتن مدل های ارائه شده در ادبیات موجود برای تبیین تناسب آموزش های فنی وحرفه ای با نیازهای بازارکار و برای به دست آوردن داده هایی متناسب با زمینه مورد مطالعه، از روش کیفی نظریه داده بنیاد استفاده شد. داده های مطالعه از مصاحبه با 14 نفر از صاحبان صنایع و مدیران سازمان فنی وحرفه ای شهر یزد گردآوری شد. با طبقه بندی مفاهیم، مقوله های فرعی و محوری و یافتن مقوله محوری با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مقوله های شکل دهنده الگوی تناسب آموزش های فنی وحرفه ای با نیازهای بازارکار و روابط بین آن ها در قالب مدل پارادایمی ظهور یافت که شامل موجبات علی (هفت مقوله)، مقوله محوری (هم راستایی آموزش ها)، راهبردها (هشت مقوله)، شرایط محیطی (شش مقوله)، ویژگی های زمینه ای (چهار مقوله) و پیامدها (سه مقوله) می شود.بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت با استفاده از راهبردهای نیازسنجی، مشارکت ذینفعان، آموزش مربیان، همکاری های داخلی و خارجی، آینده پژوهی شغلی، آمایش سرزمینی و برنامه ریزی، آشنایی کارآموزان با بازارکار، و مشاوره و هدایت شغلی، می توان تناسب آموزش های فنی وحرفه ای با نیاز های بازارکار را محقق کرد.

    کلید واژگان: ارتباط معلم دانش آموز, پدیدارشناسی, ادراک معلم
    Mohsen Shakeri *, Mohammadali Jamshidi, Kāzem Barzegar Bafroo’i

    This paper aims at presenting a model, tailoring the vocational and technical education with the needs of the labor market from the viewpoint of the industries’ owners of Yazd city. The qualitative method of grounded theory was used due to the limited models in the current literature to explain the fitness of the vocational and technical education with the needs of the labor market and gathering the data suitable with the study. The data was collected through interview with 14 industry owners and vocational and technical organization managers in Yazd city. By classifying the concepts, minor and major subcategories, and finding the core category using the open, axial and selective coding, the categories which could develop a model for tailoring the vocational and technical education with the needs of the labor market and the relationships among them were appeared in a paradigmatic model. The model includes causal triggers (7 categories), Core category (training alignment), strategies (8 categories), environmental conditions (6 categories), contextual features (4 categories) and the consequences (3 categories). Based on the research findings, it could be concluded that the fitness of the technical and vocational education to the needs of the labor market could be realized using the strategies of need assessment, stakeholders’ participation, instructor training, internal and external cooperation, occupational future studies, land use planning, trainees acquaintance with the job market, along with counseling and career guidance.

    Keywords: Vocational, Technical Education, Labor Market Needs, Grounded Theory
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محسن شاکری نژاد
    دکتر محسن شاکری نژاد
    استادیار گروه ارتباطات دانشکده ارتباطات و رسانه، دانشگاه صدا و سیما
  • محسن شاکری نسب
    محسن شاکری نسب
    دانش آموخته دکتری گروه روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال