به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمد جواد جاوید

  • لیلا حکاک*، اصغر عربیان، محمدجواد جاوید، ابراهیم یاقوتی

    در حوزه نهاد خانواده، از بعد جامعه شناسی و حقوق کیفری به ویژه جرم شناسی بسیاری از عوامل و متغیرها وجود دارند که می توانند در ارتکاب یا پیشگیری از جرم موثر واقع شوند. نظام عدالت کیفری ایجاب می نماید که ریشه های وقوع جرم و تمایل نسبت به آن از کوچکترین عنصر جامعه یعنی خانواده مورد تحلیل قرار گیرد. هرچند در علم جرم شناسی بزهکاران را می توان به بزهکاران اتفاقی و به عادت تقسیم نمود؛ لیکن در بزهکاران اتفاقی نیز ریشه های ارتکاب جرم از اساسی ترین نهاد جامعه یعنی خانواده فعال می گردد. از سوی دیگر، عوامل ایجاد جرم به طورکلی شامل عوامل جسمی و ژنتیکی، عوامل روحی و روانی و همچنین عوامل اجتماعی و اثرات محیطی است که هر سه عامل می تواند از پایه های خانواده شکل گیرد. بنابراین، خانواده به عنوان متغیر مستقل و تاثیر نهاد خانواده بر وقوع یا پیشگیری از جرم به عنوان متغیر وابسته شناخته خواهد شد؛ ازاین رو عوامل موجود در خانواده با تفکیک عوامل موثر در ارتکاب جرم و عوامل موثر در پیشگیری از جرم مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج بحث حاکی از آن است که چالش های موجو در نهاد خانواده از جمله خشونت، تنبیه بدنی، مشغله والدین و مانند آن می تواند در وقوع جرم موثر باشد و در مقابل، ارتباط عاطفی با فرزندان، مدیریت خانواده و آموزش امور مذهبی می تواند بر پیشگیری از جرم اثر مستقیم داشته باشد.

    کلید واژگان: خانواده, جرم, پیشگیری
    Leila Hakkak *, Asghar Arabian, Mohammadjavad Javid, Ebrahim Yaghouti

    In the field of family institution, from the perspective of sociology and criminal law, especially criminology, there are many factors and variables that can be effective in committing or preventing crime. The criminal justice system requires that the roots of the crime and the tendency towards it be analyzed from the smallest element of the society, i.e. the family. Although in criminology, criminals can be divided into accidental and habitual criminals; But in accidental criminals, the roots of crime are activated from the most basic institution of society, namely the family. On the other hand, crime-causing factors generally include physical and genetic factors, emotional and psychological factors, as well as social factors and environmental effects, can be formed from the foundations of the family. Therefore, the family will be recognized as an independent variable and the effect of the family institution on the occurrence or prevention of crime as a dependent variable; Therefore, the factors in the family are analyzed by separating the effective factors in committing crime and the effective factors in preventing crime. The results of the discussion indicate that the challenges of the family institution such as violence, corporal punishment, parents' preoccupation and the like can be effective in the occurrence of crime, and on the other hand, emotional connection with children, family management and religious education can have a direct effect to prevent crime.

    Keywords: Family, Crime, Prevention
  • محمدجواد جاوید*

    حاز الإیمان والإیدلوجیه بعد الثورتین، سلبا او إیجابا، مکانه تاثرت بهما الجوانب المختلفه. والمفروض فی هذا البحث، ان المجال السیاسی - القانونی فی جمهوریه إیران الإسلامیه وجمهوریه فرنسا العلمانیه، تکون وتستقطبه المعرفه الدینیه. والفرضیه فی هذا المکتوب، ان الثورتین اللتین تمتا فی عامی 1789م و1979م، واللتین کان احدهما مخالفا للدین وآخرهما موائما له، اوقعا اثرا مشابها وهاما علی القانون العام. وفی هذا المجال، یعد الالتفات إلی الدور الاستقطابی لالتزام الحکومه القانونی  فی تعزیز او تقلیل کلفه المواطن الوفی، توضیحا فی حدود هذا الاثر.

    کلید واژگان: إیران, فرنسا, الدین, الحکومه, الکنیسه, القانون الدستوری, علم الاجتماع
    Mohammadjavad Javid *

    After the two revolutions, faith and ideology assumed positions, whether negative or positive, influenced by various factors. This research posits that the political-legal landscapes in the Islamic Republic of Iran and the secular French Republic are shaped and polarized by religious knowledge. The hypothesis advanced in this study is that the two revolutions, occurring in 1789 and 1979 respectively, one contrary to religion and the other compatible with it, had a significant and comparable impact on public law. Within this realm, understanding the polarizing role of governmental legal obligations in either reinforcing or diminishing the burden on a loyal citizen helps elucidate the boundaries of this effect.

    Keywords: Iran, France, Religion, Government, Church, Constitutional Law, Sociology
  • نوید شیدایی، محمدجواد جاوید*

    از آنجا که اپیکور اغلب به عنوان فیلسوف داعی به لذت گرایی شناخته می شود، ممکن است تصور شود که نمی توان از او انتظار نظریه سیاسی یا اجتماعی داشت. از او آثار کمی باقی مانده است. دشواری تحقیق در خصوص او زمانی بیشتر می شود که بخواهیم از امهات فلسفه او عبور کرده و در خصوص ابعاد انضمامی حقوقی و اجتماعی آن بحث کنیم. اما اهمیت فلسفه اپیکور در تاثیری است که به نظر می رسد بعدها با بازخوانی فلسفه این دوره در سده های پس از رنسانس، در شکل گیری مکاتب فایده گرا و متعاقب آن حقوق عمومی و نظریه دولت برآمده از آن داشته است و به حدی است که ضرورت بررسی این موضوع را به حد اثبات می رساند. فلسفه اپیکور، بر اساس رویکردی که به فلسفه زندگی دارد و انسان را به زندگی دور از رنج و با اکتفا به لذات کم دردسر تشویق می کند، در حوزه اجتماعی نیز، افراد را به دوری از حوزه سیاسی و تعریف خوشبختی خود، خارج از دسترس دولت فرامی خواند. دولت اپیکوری، دولتی کوچک و حداقلی است که بر اساس قرارداد افراد برای آسیب نرساندن به یکدیگر تشکیل می شود و این نهادها برساخته انسان هایی است که اهداف ملموس خاصی را دنبال می کنند.

    کلید واژگان: اپیکوریسم, دولت, عدالت, قانون, ‏قرارداد اجتماعی, فایده گرایی
    Navid Sheydaei, Mohammadjavad Javid *

    Since Epicurus is known as a philosopher who generally advocates hedonism, it is believed that he cannot have a political or social theory. Few traces of him have remained. The difficulty of researching about him increases when we want to go beyond the essence of his philosophy and discuss its tangible legal and social dimensions. Although the importance of Epicurus's philosophy is due to the fact that the study of the philosophy of this period in the post-Renaissance centuries, with the formation of utilitarian schools and subsequently public law and government theory, seems to prove this point. Epicurean philosophy, based on its approach to the philosophy of life and encouraging people to live a life away from suffering and by limiting themselves to less troublesome pleasures, also in the social field, calls people to stay away from the political field and define their own happiness, beyond the reach of the government. The Epicurean state is a small, minimal state formed under the contract of individuals not to harm them, and these institutions are made by human beings who pursue tangible goals.

    Keywords: Epicureanism, Government, Justice, Law Social Contract, Utilitarianism
  • محمدسعید حسینی*، محمدجواد جاوید

    پرواضح است حق بر سلامت، به عنوان یکی از حقوق ذاتی و بنیادین بشر در تمامی ادوار تاریخ خصوصا با پیشرفت کشورها و ظهور مدرنیته، دارای اهمیت فوق العاده ای بوده است.  با همه گیری ویروس کووید19 (کرونا) در سراسر جهان و لزوم واکسیناسیون به موقع، اهمیت حق بر سلامت بیش از پیش مطرح شد. نقض حقوق سلامت تبعات جبران ناپذیری برای عموم مردم یک جامعه دارد و حتی ممکن است منجر به فاجعه انسانی گردد. یکی از این موارد، نقض آن توسط مقامات حکومتی است. برای مثال عدم تامین به موقع واکسن و یا تصمیمات غلط در سطح کلان، به راحتی می تواند جان انسان ها را به خطر بیندازد. در این پژوهش ضمن بررسی  قوانین و مقررات حوزه حق بر سلامتی در نظام حقوقی ایران و بین الملل، موارد نقض آن، چالش ها و رویکردها، به امکان تعقیب کیفری مقامات حکومتی به عنوان دسته ای از افراد دخیل در نقض حق سلامت شهروندان می پردازیم. یافته های تحقیق نشان می دهد امکان تعقیب کیفری مقامات حکومتی در نقض حق بر سلامت شهرندان وجود دارد، لکن چالش های بسیاری بر سر راه وجود دارد که مفصلا به بررسی آن ها و راهکار های موجود می پردازیم. روش تحقیق در این پژوهش تلفیقی از توصیفی-تحلیلی است. داده های این پژوهش از طریق مراجعه به اسناد، مقررات، کتاب ها، مقالات و مطالعه میدانی گردآوری می شوند، افزون بر آن در بیان چالش های موجود با رویکردی انتقادی در پرتو ارائه راهکارهای پیشنهادی با قیاس استنباطی نگارندگان تنظیم می گردد.

    کلید واژگان: حق بر سلامتی, تعقیب کیفری, مقامات حکومتی, نقض حق سلامت, کروناویروس
    Mohammad Saeid Hosseini *, Mohammad Javad Javid

    It is clear that the right to health as one of the fundamental human rights has been extremely important in all periods of history, especially with the development of countries and the emergence of modernity. Violation of health rights has irreparable consequences for the general public of a society and may even lead to a human disaster.  With the epidemic of the Covid-19 (Coronavirus) virus around the world and the need for timely vaccination, the importance of the right to health has been raised more than ever. One of these violations is the violation by government officials. The research method in this research is a combination of descriptive and analytical. The data of this research is collected through referring to documents, regulations, books, articles, and field study, in addition to that, it is set in the statement of the existing challenges with a critical approach in the light of presenting suggested solutions with the researcher's inferential analogy. In this research, the laws and regulations of the right to health in Iran's legal system and its violations, challenges, and approaches, we discuss the possibility of criminal prosecution of government officials as a group of people involved in violating the citizens' rights to health. The findings of the research show that there is a possibility of criminal prosecution of government officials in violation of the citizens' right to health, but there are many challenges on the way, which we will examine in detail and the available solutions.

    Keywords: Right To Health, Criminal Prosecution, Government Officials, Violation Of The Right To Health, Coronavirus
  • علیرضا برادران، محمدجواد جاوید *

    دولت ها در دنیای مدرن تلاش می کنند که با اعمال سیاست گذاری دقیق، ایجاد ساختارهای مناسب اداری و تعریف جایگاه های مشخص برای نهادهای تصمیم گیر در زیست بوم علم و فناوری، حق آموزش و حق بر آموزش را که از جمله حقوق بنیادین بشر محسوب می شود، به کلیه شهروندان تعمیم دهند. در کشور ما، نهادهای متعددی نظیر مجلس شورای اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور و... مسئولیت تصمیم گیری و تصمیم سازی در زمینه توسعه و تعمیق آموزش عالی را بر عهده دارند. در مقاله حاضر، سعی بر این است که جایگاه دو نهاد مهم در آموزش عالی کشور، یعنی شورای عالی عتف و ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور، که به طور مستقیم بر زیست بوم علم و فناوری تاثیر داشته اند، بررسی شود و در نهایت، کارآمدی یا ناکارآمدی تصمیمات و اقدامات این دو نهاد مهم مورد تحلیل قرار گیرد.

    کلید واژگان: زیست بوم علم و فناوری, حقوق بنیادین بشر, آموزش عالی, نقشه جامع علمی کشور, شورای عالی عتف, ستاد راهبری نقشه جامع علمی کشور
    Alireza Baradaran, Mohammadjavad Javid *

    In the modern world, governments strive to extend the right to education, considered a fundamental human right, to all citizens by implementing precise policies, establishing appropriate administrative structures, and defining specific roles for decision-making bodies in the science and technology ecosystem. In our country, multiple institutions, such as the Islamic Consultative Assembly, the Supreme Council of the Cultural Revolution, the Ministry of Science, Research, and Technology, and the Vice Presidency for Science and Technology, are responsible for making and shaping decisions for the development and deepening of higher education. This article aims to examine the roles of two significant institutions in the country's higher education system (the Supreme Council of Science, Research, and Technology and the National Steering Committee for the Comprehensive Scientific Plan of the Country) that have directly impacted the science and technology ecosystem. Ultimately, the effectiveness or ineffectiveness of the decisions and actions of these two important institutions will be analyzed.

    Keywords: Science, Technology Ecosystem, Fundamental Human Rights, Higher Education, Comprehensive Scientific Plan Of The Country, Supreme Council Of Science, Research, Technology, National Steering Committee For The Comprehensive Scientific Plan Of The Country
  • محمدجواد جاوید، عطیه سادات صفوی سهی*
    مانیسم و مزدکیسم دو مکتب معروف فلسفی در ایران باستان هستند که ظاهرا دارای برخی تعالیم مشابه بوده و هر دو مخالف با حکومت وقت معرفی شده اند. شناسایی مکاتب فلسفی از جهات گوناگون حایز اهمیت است که یکی از این جهات، بررسی حقوق شهروندی می باشد که امکان فهم بیشتر تعالیم آنها را با توجه به مقتضیات امروز جامعه، برای ما فراهم می کند. هدف این پژوهش علاوه بر شناسایی ابعاد مختلف دو مکتب فوق، سنجش آموزه های آنها از حیث حقوق شهروندی می باشد. بر این اساس، سوال اصلی در پژوهش پیش رو، این است که تا چه میزان حقوق شهروندی در مکاتب مانیسم و مزدکیسم، مورد شناسایی قرار گرفته است؟ برای یافتن پاسخ سوال فوق، بیش از هر چیز تفحص در کتب تاریخی و بررسی آموزه ها و تعالیم مکاتب فوق لازم است. بدین منظور در گام نخست برای شناسایی مبانی فلسفی آنها، یافتن پاسخ هر دو مکتب برای پنج سوال مهم فلسفی یعنی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و جامعه شناسی لازم است؛ زیرا منجربه شناسایی دقیق و تطبیق آموزه های این دو مکتب با یکدیگر می گردد. گام دوم این پژوهش سنجش تعالیم این مکاتب درخصوص حقوق شهروندی است که این فرآیند نیز مبتنی بر پاسخ های فلسفی مکاتب مانیسم و مزدکیسم در خصوص انسان شناسی و جامعه شناسی می باشد. مهم ترین رهیافت پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، این است که اگرچه در تعالیم مکتب مانیسم، رنگ زاهدانه و دنیاگریزانه غلبه دارد و همین مطلب در ظاهر منجربه نفی برخی از حقوق اولیه انسان ها شده است، اما در آموزه های این آیین، به وضوح نشانه هایی از توجه به حقوق شهروندی مانند برابری زن و مرد وجود دارد. همچنین لازم به ذکر است که نفی این حقوق، صرفا مربوط به گروه خاصی از مردم بوده که با اراده خویش چنین سبک زندگی ای را پذیرفته بودند. مزدکیسم هم علاوه بر زهدگرایی، با هدف ایجاد عدالت و مساوات بین مردم، آموزه هایی نظیر اشتراک اموال و زنان را مطرح می کند که گرچه هدف آن نیل به همان شعار برابری در حقوق شهروندی بوده، اما همین تعالیم منجربه نفی برخی از حقوق دیگر نظیر حق مالکیت و حق داشتن خانواده شده است. به عنوان نتیجه نهایی باید گفت با در نظر گرفتن زمینه های اجتماعی در عصر مانی و مزدک، در این دو آیین، احترام به حقوق اولیه بشر مشاهده می شود، اما تعالیم اشتراک اموال و زنان در مکتب مزدک، مخالف حقوق شهروندی قلمداد می گردد.
    کلید واژگان: مانی, مانیسم, مزدک, مزدکیسم, حقوق شهروندی, زنان, مردان, فلسفه حقوق
    Moamadjavad Javid, Atie Sadat Safavi Sohi *
    Manism and Mazdakism are two famous philosophical schools of thoughts in ancient Iran, which apparently have some similar teachings, and both of them were introduced against the states of their era. It is important to identify philosophical schools from various aspects, one of these aspects is the examination of citizenship rights, which provides us with the possibility of more understanding their teachings according to the requirements of today's society. In addition to identifying the various dimensions of the both aforementioned schools, the purpose of the research is to evaluate the teachings in terms of citizenship rights. Based on what mentioned, the main question of the research is to what extent citizenship rights have been identified in the schools of Manism and Mazdakism? To respond more precisely, it is necessary to examine the historical traces, books and study the teachings related to the above schools. First, to identify their philosophical foundationsfor this aim, it is necessary to find the answers in both schools through five important philosophical categories, ontology, anthropology, epistemology, methodology, and sociology, respectively, because it leads to an accurate identification and compliance of the both schools of thoughts teachings. Second, is to evaluate the teachings of these schools regarding citizenship rights, based on the philosophical responses of Manism and Mazdakism schools relating to anthropology and sociology. The most prominent approach of the current research carried out with a descriptive-analytical method, is although in the teachings of the Manism school, the ascetic and worldly prevails having led to the denial of some of the basic rights of human beings, but in religous teachings, there are clearly signs to regard civil rights such as equality between men and women. It should be highly mentioned that the denial of these rights was only related to a certain group of people who voluntarily accepted such a lifestyle. In addition to asceticism, with the aim of emerging justice and equality between people, Mazdakism proposes teachings such as the sharing of property and women. As a final result, it should be explicity mentioned that by considering the social contexts in the era of Mani and Mazdak, respect for fundamental rights of human can be seen in these two rituals, but the teachings of sharing property and women's right in the Mazdak school are considered against the rights of citizens.
    Keywords: Mani, Manism, Mazdak, Mazdakism, citizenship rights, women, Men, Philosophy of Law
  • محمدجواد جاوید*، یاسر مکرمی قرطاول، فاطمه موحدی پاشا بیگ

    حکومت در اندیشه حامیان حقوق طبیعی، هرچند ضروری و طبیعی بوده، لکن تحدید حاکمیت و قدرت این حکومت، امری اساسی است. در مطالعات حقوق عمومی اقتدار با قدرت خام یا زور خالص، تفاوت دارد و نهاد اقتدار با مشروعیت پیوندی اساسی خورده است. مبنای چنین مشروعیتی ارشادات اولیه حقوق طبیعی است که زور خالص را در شرایطی با اعطای مشروعیت، به اقتدار تبدیل می کند.  اقتدار، جنسی از قدرت دارد که مشروعیت بدان ضمیمه شده و نام قدرت مشروع را به خود گرفته است. نمونه عالی این اقتدار در داخل قلمرو دولت تحت عنوان حاکمیت است که ابزاری در دست حکومت است. حاکمیتی که نه به عنوان یک نهاد مطلق، بلکه به عنوان یک نهاد نسبی علی رغم صفاتی چون مستمر و دایمی بودن، توسط قوانین طبیعی به عنوان نهاد مطلق، مقید و محدود شده است. برونداد این مقاله بیانگر تایید نسبیت در حاکمیت و اطلاق در قوانین طبیعی، در نتیجه تحدید حاکمیت با قوانین طبیعی مطلق است؛ حاکمیتی که با قید قوانین طبیعی، ضامن صیانت از حقوق طبیعی از راهگذار عدالت طبیعی است، چراکه عدالت طبیعی بر پایه حقوق طبیعی بوده و مانع طغیان اعمال حاکمیت است.

    کلید واژگان: اطلاق, تحدید حاکمیت, حقوق طبیعی, عدالت طبیعی, قدرت, قوانین طبیعی, مشروعیت, نسبیت
    Mohammadjavad Javid *, Yaser Mokarrami Ghartavol, Fatemeh Movahhedi Pashabeyg

    Among supporters of natural rights, it is believed that government is necessary and natural, but limiting the sovereignty and power of this government is also essential. The Government has been natural and necessary in natural rights advocate” s idea, following this grand approach, it is essential to the restriction of the sovereignty and power of this government. In public law studies, authority differs from crude or pure power, and the institution of authority is fundamentally linked to legitimacy .The basis of such legitimacy is the early guidance of natural rights that transforms pure force into authority under conditions of legitimacy. The nature of authority has a nature of power that is attached to legitimacy and is called legitimate power. A great example of this authority within the realm of state is sovereignty, which is a tool in the hands of the government. A sovereignty that is bound, not as an absolute entity, but as a relative entity, despite its inherent and permanent characteristics, by natural rules as an absolute entity. The output of this article paper confirms the relativism of sovereignty and absoluteness to natural rules, thereby limiting sovereignty to absolute natural laws.

    Keywords: absoluteness, limitation of sovereignty, natural rights, Natural Justice, power, Natural rules, legitimacy, Relativism
  • نفیسه کریمی یزدی، ابراهیم یاقوتی*، محمدجواد جاوید
    زمینه و هدف

    از جمله مباحثی که همواره مورد توجه فقها و حقوقدانان بوده است، حقوق زنان است. از منظر حقوقی توجه به حقوق طبیعی زنان اولین گام برای احقاق حقوق آنهاست که این مهم حاصل نمی‏شود‏‏ مگر با عنایت به وضعیت‏های ‏خاص آن‏ها که در طول حیاتشان تجربه می‏کنند. صرف مطالعه‏ فقهی برای وضع قانون مکفی نیست بلکه برای فهم بهتر برای قانون‏گذاری، باید از منظر روانشناسی و پزشکی هم این وضعیت ‏ها را بررسی کرد. یکی از خلاهای بزرگ حقوق غفلت از حقوق زن در دوران یایسگی اوست. فرضیه اصلی مقاله‏ حاضر این است که توجه به حقوق و مسیولیت‏های زنان در دوران یایسگی از جمله حقوق طبیعی آنهاست که زمینه‏ لازم برای تدوین قوانین مثبت و به حق در حقوق شهروندی آنها را در کلیه‏ نظام‏های ‏حقوقی معاصر ضروری می سازد.

    روش

    این تحقیق از نوع نظری بوده و روش آن به صورت توصیفی - تحلیلی می‏باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ‏ای است.

    ملاحظات اخلاقی: 

    در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

    نتیجه ‏گیری:

     از این رو در مقاله حاضر، با کمک از ادله‏ پزشکی، روانشناختی، حقوقی و فقهی، در مقام اثبات یا رد فرضیه با بررسی در فقه وپزشکی و روانشناسی به این نتیجه رسیدیم که قانون ما اصلا به این حالت بانوان توجهی نداشته و هیچ قانونی را تصویب نکرده و یا حتی اقدامات حمایت گرانه ‏ای را انجام نداده است.

    کلید واژگان: وضعیت جسمانی, حقوق زنان, مسئولیت, یائسگی
    Nafiseh Karimi Yazdi, Ebrahim Yaghouti *, MohammedJavad Javid
    Background and Aim

    Women's rights is one of the main issues that has been focused by jurists and lawyers. From a legal point of view, considering women's natural rights is the initial step to realize their rights. This main point can be achieved just by adverting some particular circumstances that they may experience via their lives.studying jurisprudence areas is not sufficient for legislation, so to find a better understanding of legislation, this situation should also be examined from the perspective of psychology and medicine context. One of the big gaps in women's rights is neglecting women's rights during menopause, childbirth and especially her monthly discomforts.In all contemporary legal systems focusing on the rights and responsibilities of women during menstruation -as one of their natural rights- is a necessary basis for the development of laws and citizenship rights.

    Materials and Methods

    This research is of theoretical type and the research method is descriptive-analytical and the method of data collection is library and has been done by referring to documents, books and articles.

    Ethical Considerations:

     In order to organize this research, while observing the authenticity of the texts, honesty and fidelity have been observed.

    Conclusion

    Therefore the current research,relying on medical, psychological, legal and jurisprudential evidence and applying descriptive analytical methods In the menopause, in the position of proving or rejecting the hypothesis by reviewing jurisprudence,medicine and psychology we came to the conclusion that our law neither supports this state of women nor passed any laws or protective measures. 

    Keywords: Physical condition, Women', s rights, menopause, Responsibility
  • محمدجواد جاوید، امید نوروزی، طاهره فرمنش*
    محتوای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را می توان مبتنی بر دو نوع تبعیض جنسیتی در مورد زنان دانست که این تتبعیض ها از دو قسم مثبت و منفی قابل بررسی هستند. زنان در زمینه حقوق اداری و قانون کار، دارای حقوقی برابر با مردان هستند و بر آن در قانون اساسی تاکید شده است و اصل 21، حقوق زنان را هدف قرار داده و می گوید دولت موظف است با رعایت موازین اسلامی حقوق زنان را در همه ابعاد تضمین کند. بااین حال، قراردادن قید الزام به رعایت موازین اسلامی باعث شد که در تفسیر اصل 115  قانون اساسی، واژه رجل سیاسی با تعبیری جنسیتی همراه باشد، بدون آنکه الزاما چنین قصدی از سوی قانون گذار وجود داشته باشد. تفسیر شورای نگهبان ایران در سال 1395 نیز در استفاده از همین واژه عملا کمکی به حل این معضل به نفع حقوق زنان و برای دستیابی به حقوق سیاسی برابر با مردان نکرد و این تبعیض به قوت خود باقی است. روش پژوهش این مقاله کیفی و با رویکرد توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات از مقالات، کتاب ها و وبگاه های اینترنتی است. نتیجه آنکه چون اکثریت مردان بر امور اداری تسلط دارند، تفسیر شورای نگهبان نیز در عمل و به صورت ناخواسته منجر به تبعیض علیه زنان شده و اگرچه تبعیض مثبت به نفع زنان در قانون اساسی ایران گنجانده شده است، اما در عمل تفسیر این شورا تاثیر آن را تحت الشعاع قرار داده و منجر به تبعیض منفی علیه زنان گردیده است
    کلید واژگان: قانون اساسی ایران, حقوق سیاسی, حقوق اداری, حقوق زنان, قانون کار
    Mohammadjavad Javid, Omid Norouzi, Tahereh Farmanesh *
    The content of the Constitution of the Islamic Republic of Iran can be considered based on two types of gender discrimination against women, which can be analyzed in two ways: positive and negative. Women have the same rights as men in the field of administrative and labor law, and it is emphasized in the Constitution. Article 21 of the Constitution, targets women's rights and obliged the government to guarantee women's rights in all aspects by observing Islamic standards. However, the requirement to comply with Islamic standards caused the   word political man to be associated with a gendered interpretation in the interpretation of Article 115 of Constitution, without necessarily having such an intention on the part of the legislator. The interpretation of Iran's Guardian Council in 2015  also did not help to solve this problem in favor of women's rights and to achieve equal political rights with men, and this discrimination remains in effect. The research method of this article is qualitative with a descriptive analytical approach and gathering information from articles, books and internet sites. The result is that because the majority of men dominate the administrative affairs, the interpretation of the Guardian Council has led to discrimination against women in practice and unintentionally, and although positive discrimination in favor of women is included in the Iranian  Constitution, but in the practice of interpretation of this Council; its effect has overshadowed and led to negative discrimination against women
    Keywords: Iran's Constitution, Political Rights, administrative rights, Women's Rights, Labor Law
  • جمال رحیمیان، محمدجواد جاوید*
    نظریه های سیاسی- حقوقی در خصوص حکومت، «معمولا» مبتنی بر اصول بنیادینی هستند که هم محتوا و هم شکل و ساختار حکومت ها را وادار به تبعیت از خود می کنند. در این میان اصولی که رنگ و صبغه حقوقی دارند و به نوعی با حق و تکلیف قانونی مرتبط می شوند، دارای تاثیرگذاری بالایی در امر حکمرانی خوب هستند. در این نوشتار، اصل حقوقی «پاسخگو بودن حکومت» در اندیشه شهید سید محمدباقر صدر و آیت الله خامنه ای بررسی شده است. این بحث بر دو فرض استوار است: 1. پاسخگویی به طور کلی حقیقتی عقلی و جهانشمول بوده و نمی توان از تباینی ذاتی میان پاسخگویی در معنای مدرن و پاسخگویی در اندیشه اسلامی سخن گفت؛ 2. شهید صدر و آیت الله خامنه ای با توجه به دارا بودن منبع و آبشخور فکری واحد، نسبت به اصل پاسخگویی و جایگاه و اهمیت آن دیدگاه واحدی دارند؛ هرچند دیدگاه این دو اندیشمند درباره جزییات و چگونگی پاسخگویی حکومت، با یکدیگر متفاوت است و این تفاوت بیش از آنکه به مبانی فکری و نظری بازگردد، به تقدم و تاخر زمانی زندگی و مقتضیات تاریخی حیات آن دو مربوط می شود.
    کلید واژگان: اصل پاسخگویی, آیت الله خامنه ای, پاسخگویی سیاسی, حکومت, شهید صدر
    Jamal Rahimian, Mohammad Javad Javid *
    Political-legal theories about government are mostly based on fundamental principles, which shape the content, form and structure of the state. Meanwhile, principles that are legal in nature of are somehow associated with legal rights have a great influence on good governance. In this paper, the legal principle of "government accountability" as conceived in the thoughts of Shaheed Sadr and Ayatollah Khamenei will be examined. The paper is based on two  assumptions. Firstly, government accountability is a universally accepted rational truth. Secondly, both thinkers share a similar viewpoint about the accountability principle as they are influenced by the same sources. However, their views differ on how the principle should be implemented. Their differences are more related to the realities of their lifetimes, rather than intellectual and theoretical basis.
    Keywords: Islamic Government, Accountability, principle, Shaheed Sadr, Ayatollah Khamenei
  • محمدجواد جاوید*، قدسیه فروتن

    صلح بعنوان یک حق بشری در حوزه حقوق عمومی از آرمان های چهل و چند ساله مردم افغانستان است؛ زیرا افغانستان کشوری است که  بیش از چهار دهه در جنگ بسر می برد. مساله هم این است که رسیدن به صلح پایدار بدون مشارکت همگانی بخصوص مشارکت زنان امکان پذیر نیست؛ زیرا صلح از حقوق نسل سوم یا بعبارتی حقوق همبستگی محسوب می شود که مبنای آن برابری و برادری بوده و حصول آن با مشارکت همگانی امکان پذیر است. سیاست افغانستان جدید در طول نزدیک به سه قرن، همیشه با انحصارگرایی و حذف همراه بوده است.  لذا تا زمانی که  سیاست مشارکتی و تلاش های فراگیر و همه شمول صورت نگیرد، امکان رسیدن به صلح میسر نیست. پرسش مقاله این است زنان چگونه می توانند در تامین یا تحقق صلح پایدار در افغانستان نقش ایفا کنند؟ بر همین اساس نوشتار بر این فرضیه استوار است که در صورت تحقق نقش آفرینی زنان در حوزه های عمومی بطور رسمی و غیررسمی امکان رسیدن به صلح پایدار میسر می شود. صلح پایداری که در آن ساختارها و وضعیتی که باعث منازعه می گردد از بین برده شود؛ به همین لحاظ اگر ساختار همه شمول ضد استبدادی و فرهنگ همپذیری شکل بگیرد تا همه فارغ از قوم و جنس و مذهب بتوانند مشارکت کنند، افغانستان به صلح پایدار خواهد رسید. لازم بذکر است این تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است.

    کلید واژگان: صلح, حق صلح, صلح پایدار, جمهوریت, افغانستان
    MohammadJavad Javid *, Qudsia Frotan
    Introduction

    Peace, as a human right, has been the aspiration of the Afghan people for over four decades, as Afghanistan has been enduring war. However, achieving sustainable peace is not possible without inclusivity, especially with the participation of women, as peace is based on the principles of equality and brotherhood, and its realization is only possible through collective engagement. Afghanistan, apart from the post-Taliban era, has always witnessed the dominion of oppressive and discriminatory ideologies and structures, which have led to numerous conflicts. Wherever there is oppression, there will consequently be. Research Question This article seeks to identify how women can contribute to the realization of sustainable peace in Afghanistan. Therefore, it is based on the hypothesis that by recognizing the official and unofficial role of women in various public domains, sustainable peace is achievable. In peace, the structures and situations that lead to conflict are dismantled.Literature Review. Regarding the role of women in achieving sustainable peace in the public legal system of Afghanistan, no work has been done in Afghanistan yet. However, considering the rapid developments that have taken place in the field of peace in Afghanistan, during my research, a significant number of studies have been conducted. Among these, there is the valuable research report titled "Women's Participation in the Peace Process in Afghanistan (A Case Study)". Another valuable work on this subject has been published by Dr. Omar Sadr under the title "Peace Processes in Afghanistan: People’s Perspectives", published by the Afghanistan Strategic Studies Institute. Another valuable article by Dr. Anahita Saifi, titled "Women, Peace, and Security in Afghanistan from the Perspective of the UN Security Council," was written in 2019. In this article, she examines the role of women in the peace-making process based on Resolution 1325 and the National Action Plan for Afghan Women, as well as the role of international institutions and women's participation in this process. Another valuable book, written by Mohammad Amin Ahmadi, who was also a member of the Afghan peace negotiating team, is titled "Peace in Afghanistan: The Struggle between the Republic and the Emirate." This book covers topics such as avoiding war, defending the republic and parliamentary democracy, a comparative study of the republican constitution and the emirate constitution, defending human rights within the framework of Islamic constitutional law, peace experiences and techniques, and finally, the legitimacy and sustainability of peace. This article has explored new horizons by, firstly directly addressing the issue of peace while considering the Afghan public legal system, and secondly, by being  written concurrently with the latest news of peace negotiations and the confrontation between the Taliban and the Afghan government before the fall of Kabul, and referring to many recent meetings and events for the first time. Hence, it can claim to be new and original in its subject. Alongside that, our outlook on peace in this article is about sustainable peace that goes beyond ending war and conflicts and focuses on good governance and empowerment. This aspect has not been paid attention to in previous articles and sources.

    Methodology

    This article aims to contribute to increasing knowledge in the field of sustainable peace, with an emphasis on the role of women. In practical terms, it aims to assist in the current situation of Afghanistan which is on the brink of new developments in its political system, and provide a practical response to women's concerns arising from the Taliban's return to power in Afghanistan, as well as to strengthen the discourse on the role of women in achieving sustainable peace in Afghanistan and help guarantee women's rights as a vulnerable part of the country.  This research has been conducted with a descriptive-analytical method.

    Result

    Not until the social and cultural infrastructure is fundamentally reformed will top-down reforms to enforce the empowerment of women and project-based plans to increase their contribution in society achieve the desired result.

    Discussion

    The analyses in this article prove that the mechanism for achieving peace in post-war Afghanistan has been vertical (from top to bottom), and there have been significant international legal documents and domestic laws based on which many institutions and organizations have been created. However, what has prevented the realization of the goals set to achieve peace in Afghanistan are the structural and cultural problems in this area that have hindered women's participation in the desired positions.Therefore, to achieve peace, the structures and conditions that cause conflict must be eliminated. Moreover, to achieve sustainable peace, we need a structural reform that includes the participation of everyone, regardless of gender and ethnicity, as well as a cultural reform that supports political inclusivity. of the absence of peace in the current situation is evidence that, due to the lack of appropriate conditions for the participation of all Afghan citizens, especially women, the peace process has reached an impasse.

    Conclusion

    To conclude, although the political system in Afghanistan after the war is defined as a modern and democratic system, its foundation is still the traditional and outdated national and tribal culture that has prevented the engagement of ethnic and social minorities and women in the body of the system as official actors. Therefore, women's struggles in recent years have primarily focused on reforming these structures and breaking down traditional anti-women structures, and because of the obstacles in front of their official actions to achieve sustainable peace, most of their efforts have been carried out through informal channels.

    Keywords: Peace, Right to Peace, Sustainable peace, Republic, Afghanistan
  • سید حسین صفائی، سید مصطفی محقق داماد، محمد درویش زاده، ابوالفضل احمدزاده، محمدعلی اردبیلی، داریوش اشرافی، محمدعلی اخوت، غلامحسین الهام، محمدمهدی انجم شعاع، علیرضا آبین، مسلم آقایی طوق، سید علیرضا آوایی، حسن بادینی، تهمورث بشیریه، محمود براتی نیا، بهرام بهرامی، محمد باقر پارساپور، جعفر پوربدخشان، زینب تعالی، محمدجواد جاوید

    پژوهش‌های مسیله‌یاب [1] به‌دنبال شناسایی سوال‌ها [2] و مسیله‌هایی [3] است که پیرامون یک‌موضوع سازمانی یا رخداد اجتماعی قابل طرح و بررسی است. این مقاله به‌عنوان یک پژوهش مسیله‌یاب به دنبال کشف و شناسایی سوال‌ها و مسیله‌های حقوقی در ارتباط با ناآرامی‌های 1401 ایران است. شناسایی و تعریف این مسیله‌ها و سوال‌ها زمینه مساعدی را فراهم می‌کند که پژوهشگران حقوقی در قالب‌مقاله، پایان‌نامه، کرسی علمی و حتی رساله علمی به پژوهش در ابعاد حقوقی ناآرامی‌های 1401 ایران بپردازند. علاوه بر این، نتایج این تحقیق می‌تواند برای سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان، قانون‌گذاران نیز قابل استفاده و راهگشا باشد. ویژگی مسیله‌یاب بودن این پژوهش موجب شده که این مقاله با مشارکت 80 نفر از صاحب‌نظران حقوق و قضاوت ایران تهیه شود که از این تعداد، 56 نفر از آنها با درج نامشان نیز -به‌عنوان نویسنده همکار- موافقت کردندو به این ترتیب شاخص «نویسندگان پرشمار» در مقاله‌های حقوقی نیز رکورد جدیدی به جای می‌گذارد. ابزار و روش جمع‌آوری اطلاعات در این پژوهش با دو شیوه کتابخانه‌ای و میدانی بوده و تحلیل اطلاعات مزبور به روش «تحلیل محتوا» انجام شده است. در این پژوهش صدها سوال یا مسیله حقوقی شناسایی شده که مستقیما قابلیت انجام پژوهش را دارد.

    کلید واژگان: ناآرامی, اعتراض های1401, مسئله یابی, آشوب های خیابانی, چالش های حقوقی, حق اعتراض
    seyed hosein safaey, Seyed Mustafa mohaggdamad, Mohammad Darvishzadeh, Abolfazl Ahmadzadeh, mohammad ali Ardabili, Dariush Ashrafi, Mohammad okhovat, Gholamhossein Elham, Mohammad Mahdi Anjom Shoa, Alireza Abin, Moslem Aghaei Towqh, Seyyed Alireza Avaei, Hassan Badini, Tahmoores Bashiriyeh, Mahmoud Baratiniya, Bahram Bahrami, Mohammad Bagher Parsapour, Jafar Pourbadakhshan, zeynab taaly, Mohammad Javad Javaid

    Problem-solving research seeks to identify questions and problems that can be proposed and examined pertaining to an organizational issue or social event. This article as problem-solving research seeks to discern and identify legal questions and issues related to the unrest of 1401 in Iran. Identification and definition of these issues and questions provides a favorable ground for legal researchers to deal with the legal aspects of the 1401 unrest in Iran in the form of articles, theses, academic chairs, and even academic treatises. In addition, the results of this research can be useful for policymakers, planners, and legislators. The problem-solving nature of this research led to the writing of this article with the participation of 80 Iranian legal and judicial experts, of which 56 of them agreed to include their names as Co-author, and in this way, the indicator of the "number of authors" involved in the writing of a single article has also set a new record. The tools and methods of data collection in this research were library and case study methods, and the analysis of said data was carried out by the "content analysis" method. In this research, hundreds of questions or legal issues have been identified that can directly be used as subjects for research.

    Keywords: unrest, 1401 protests, problem solving, street riots, legal challenges, right to protest
  • عبدالرضا وزوایی *، فرزانه سریر، مهشیدالسادات طبایی، محمدجواد جاوید
    زمینه و هدف

    توسعه علم و دانش، مهم‌ترین رکن سلطه و هدف غایی آن نیز افزایش ثروت و رفاه عمومی جامعه می‌باشد و اعطای حق انحصاری اختراع نیز به‌عنوان یکی از قوی‌ترین ابزارها جهت پیشرفت علمی است، مضاف بر این‌که شرط جدیدبودن، رکن اصلی و توصیف ویژه و ممتاز هر اختراع و طرح صنعتی است. از آن جایی که هر کس بدون مجوز قانونی از دارنده ورقه اختراع، اختراع را مورد بهره برداری قرار دهد حقوق انحصاری ورقه اختراع را نقض کرده است، در این تحقیق برآنیم تا ضمن مطالعه ابعاد حقوقی حق اختراع، این امر را در رویه قضایی ایران مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.

    روش

    این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است.

    یافته ها و نتایج

    در خصوص تعریف شرط جدیدبودن و نحوه احراز آن نیز مابین اداره ثبت اختراع و رویه قضایی ایران و حتی شعب مختلف دادگاه‌ها تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه ای که در خصوص وضعیت پرونده‌های قضایی در خصوص بررسی میزان افشای صورت گرفته برای اختراع ادعایی گرفته شد مبنی بر این است که نظرات قضایی قضات تقریبا به طور کامل وابسته به نظریه کارشناسی است دخالت‌های ماهوی قضات در حداقل ممکن است. نحوه بررسی ماهوی احراز شرط جدیدبودن در نهاد حق اختراع ایران باید به نحوی باشد که عمده خلاقیت‌هایی که تا حدودی بدیهی است

    کلید واژگان: اختراع, فناوری, طرح صنعتی, جدیدبودن, تحلیل اقتصادی, گواهینامه, رویه قضایی
  • سید امیرحسین سیدی، محمدجواد جاوید

    در مواقع بروز شرایط بحرانی در کشورهای مختلف، محدودیت هایی برای کنترل بحران وضع می شود تا دولت بتواند در یک طرح سامان دهی شده، اوضاع را تحت کنترل بگیرد؛ علی الخصوص اگر این بحران از جنس شیوع بیماری همه گیر باشد. شیوع ویروس کرونا به مثابه یک بحران جهانی، موجب شد تا همه کشورها با اعلام وضعیت اضطراری و تشکیل کمیته بحران سعی در کنترل این اوضاع داشته باشند. متناسب با اعلام وضعیت اضطراری در قطر نیز کمیته عالی مدیریت بحران شکل گرفت و منطبق بر قوانینی من جمله قانون شماره (2) سال 2012 تحت عنوان «قانون تشکیل کمیته ملی ایمنی زیستی»، قانون شماره (17) سال 1990 تحت عنوان «قانون مقابله با بیماری های مسری»، قانون شماره (13) سال 1997 تحت عنوان «قانون مراحل و مقررات شرایط اضطراری» و قوانین دیگر، آیین نامه هایی برای کنترل کرونا تصویب و ابلاغ شد و بدین ترتیب به جای اینکه مثل ایران به کلی گویی اکتفا شود، دست به ایجاد یک نظام حقوقی خاص برده شد. بنابراین سوال مقاله این است که «کشور قطر، چه نظام حقوقی اضطراری برای کنترل و مدیریت بیماری کرونا ایجاد کرده است؟». با توجه به تدابیر موفق قطر در کنترل میزان مرگ ومیر ناشی از بیماری کرونا و اینکه نظام تقنینی کشور قطر، از زیرساخت های مناسب تری در مقایسه با ایران بهره مند است این مطالعه تطبیقی از نوع هنجاری و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.

    کلید واژگان: کرونا, ایران, قطر, مدیریت بحران, تقنین
    Seyed Amirhossein Seyedi, MohammadJavad Javid

    In times of crisis in different countries, restrictions are imposed to control the crisis so that the government can control the situation in an organized manner; Especially if the crisis is an epidemic. The outbreak of the coronavirus as a global crisis has prompted all countries to try to control the situation by declaring a state of emergency and forming a crisis committee. In line with the declaration of the state of emergency in Qatar, the High Committee for Crisis Management was formed and in accordance with the laws, including Law No. (2) of 2012 entitled "Law on the Establishment of the National Committee for Biosafety", Law No. (17) of 1990 entitled "Law "Counter-communicable diseases", Law No. (13) of 1997 entitled "Law on Stages and Regulations of Emergency Situations" and other laws, regulations and regulations for the control of corona were adopted and promulgated, and thus instead of Iran Suffice it to say, a special legal system was set up. So the question is, "What emergency legal system has Qatar established to control and manage coronary heart disease?" Due to the successful measures of Qatar in controlling the mortality rate due to coronary heart disease and the fact that the legislative system of Qatar has a more appropriate infrastructure compared to Iran, this comparative study is a normative and descriptive-analytical method.

    Keywords: Corona, Iran, Qatar, crisis management, legislation
  • عبدالرضا وزوایی، فرزانه سریر*، مهشید سادات طبایی، محمدجواد جاوید

    ایجاد بسترحقوقی مناسب به منظور نیل به رشدعلمی وتوسعه فناوری و درنتیجه افزایش رفاه جامعه است. جدیدبودن اختراع وطرح صنعتی یکی از اوصاف دیرین و وصف ممتازهر اختراع یاطرح صنعتی می باشد که باید به صورت نوعی و موضوعی در نظر گرفته شود. امروزه شرط جدید بودن، هم در هنگام احراز آن در اداره مالکیت صنعتی و هم در هنگام رسیدگی قضایی در دعاوی طرفین صاحب گواهی نامه و نقض کننده، ازمسایل بسیار چالش برانگیز و مبتلا به می باشد. درحقوق ایران، هم درعرصه قانون گذاری وهم دراداره مالکیت صنعتی وهم دررویه قضایی، موضوع جدیدبودن اختراع بسیارچالش برانگیز می باشد، چنان چه درتعدادقابل توجهی ازپرونده های قضایی به محض این که دارنده ورقه اختراع دعوایی راعلیه نقض کننده طرح می نماید، نقض کننده نیز دعوای متقابلی با خواسته " ابطال ورقه اختراع به جهت جدیدنبودن آن" علیه دارنده ورقه اختراع طرح می نماید. دراین پژوهش برآنیم که شرط جدید بودن را ضمن بررسی حقوقی، تحلیل اقتصادی نماییم تا بهترین قواعدی که موجب کاهش این مشکلات وچالش ها شود، هزینه های معاملاتی را پایین بیاورد، تعداد و سهولت معاملات را ببیشتر و بهترنماید و درنتیجه سودآوری و منافع اجتماعی را افزایش دهد، تدوین نماییم.

    کلید واژگان: جدید بودن, حق اختراع, تحلیل اقتصادی حقوق, طرح صنعتی, علم و رفاه
    Abdolreza Vazvaei, Farzaneh Sarir *, Mahshid sadat Tabaei, Mohammad Javad Javid

    Creating the right legal framework for achieving scientific growth and technological development and thus enhancing the well-being of society. Modernization of the invention of the industrial design is one of the long and distinguished features of the invention of the industrial design which should be considered as a form and subject. Today, the requirement to be a newcomer is both challenging and painful when it comes to industrial property litigation and litigation in litigation and infringement litigation. In Iranian law, both in the field of law and in the field of industrial property and in the judicial process, the issue of the invention of a new invention is very challenging, as in a considerable number of cases, as soon as the holder of the patent claims against the infringer, Filing a petition against the patent holder for "revocation of the patent for being new". In this study, we seek to analyze the condition of being a new legal entity while conducting an economic analysis to find the best rules that reduce these problems and challenges, reduce transaction costs, increase and improve the number and ease of transactions, and thereby increase profitability and social benefits. Let's edit.

    Keywords: New, Patent, Economic analysis of law, Industrial design, Science, Welfare
  • محمدجواد جاوید*

    دولتها در خصوص حقوق طبیعی افراد متعهدند. حق بر دین و حق بر دانش دو حق طبیعی شهروندان است. ایندو از موضوعات حقوق اساسی دو انقلاب ایران و فرانسه است. در وقوع دو انقلاب، به نوعی سلبی یا ایجابی، ایمان و ایدیولوژی از چنان اهمیتی برخوردار بوده است که پس از انقلاب، ساحت های مختلفی را تحت تاثیر قرار داده است. مفروض تحقیق حاضر آن بوده که سامان سیاسی و حقوقی جمهوری اسلامی ایران (با رویکرد دین گرا) و جمهوری لاییک فرانسه (با رویکرد دین گریز) عملا با محوریت معرفت دینی شکل گرفته است. فرضیه نوشتار آنست که انقلاب های 1789 و 1979 یکی بر ضد دین و دیگری به سود دین، تاثیر مشابه و قابل ملاحظه ای بر مقوله فرهنگ و دانش عمومی گذارده اند. در این میان توجه به نقش محوری تعهدات قانونی دولت در تقویت یا تقلیل هزینه شهروند مومن توضیحی درباره حدود این تاثیر در وضع حاضر است.

    کلید واژگان: ایران, فرانسه, دین, دولت, انقلاب, حقوق اساسی, جامعه شناسی
    MohammadJavad Javid *

    Governments have commitments with respect to the natural rights of individuals. The right to religion and the right to knowledge are two of the citizens’ natural rights which can be defined in compliance with the constitution. Hence, religion and knowledge are among the subject matters of fundamental rights in the Iranian as well as the French revolution. Each of the two revolutions has enjoyed the concept of faith and ideology to such an extent that they have influenced various areas and arenas after the revolution. Therefore, this paper is based on the hypothesis that the two revolutions of 1789 and 1979, one being against religion and the other for it, have had similar impacts on culture and in particular public understanding. In this regard, paying attention to the central role of the state commitments in strengthening and reducing the costs of a believer citizen can serve as an explanation concerning the extent of such impact in the present situation.

    Keywords: Iran, France, Law, Religion, Education, Laïcité
  • تاثیر قاعدگی بر حقوق کیفری زنان در ایران
    نفیسه کریمی یزدی*، ابراهیم یاقوتی، محمدجواد جاوید

    قاعدگی یکی از مهم ترین بحران های زندگی زنان است و علایمی که زنان در این مرحله تجربه می کنند، ازجمله چالش های مهم مراقبتی است. اثبات قاعدگی زنان در شرایط مذکور می تواند به عنوان یک معیار اصلی در وضعیت حقوقی زنان موردتوجه قرار بگیرد و موجب تغییر، تبدیل و یا تخفیف جرایم و مجازات ها در خصوص جرایمی که به آن متهم شده اند، باشد. در قوانین ایران به ویژه قانون آیین دادرسی کیفری برخی از تفاوت ها در اجرای مجازات زنان که شامل به تعویق افتادن اجرای مجازات در زنان باردار است، در حمایت از آن ها وضع شده ولی در خصوص برخی از شرایط زنان همچون قاعدگی، ابهامات و خلاهایی در قانون گذاری و تفسیر قانون وجود دارد. در برخی موارد که وضعیت جسمانی مصداقی از بیماری محسوب می شود، حسب مورد حدود تعهدات و مسوولیت های بانوان را تغییر می دهد و می تواند ازجمله بیماری های روانی باشد که بر حالات رفتاری فرد تاثیر بگذارد که نتیجه آن مختل شدن عناصر سازنده جرم است. قاعدگی در حقوق کیفری ایران جایگاهی نداشته و قانون از این حیث دارای خلا ساختاری و حقوقی است.

    کلید واژگان: قاعدگی, زنان, مسوولیت کیفری
    The Effect of Menstruation on Women's Criminal Rights in Iran
    Nafiseh Karimi Yazdi *, Ebrahim Yaghouti, MohammadJavad Javid

    Menstruation is one of the most important crises in women's lives and the symptoms that women experience at this stage are among the most important challenges of care. Proving women's menstruation in these conditions can be considered as a main criterion in women's legal status, resulting in changes or decrease in their punishments. In Iranian law, especially the Criminal Procedure Code, some differences in the implementation of women's punishments, which include the postponement of the implementation of the punishment in pregnant women, have been enacted in support of them, but there are ambiguities and gaps in legislation and interpretation of the law regarding some of the conditions of women, such as menstruation. In some cases, the physical condition is an example of the disease, it changes the limits of women's obligations and responsibilities and can be one of the mental illnesses that affect the behavioral states of the individual, resulting in the disruption of the elements of the crime. Menstruation has no place in Iranian criminal law and the law has a structural and legal gap in this regard.

    Keywords: menstruation, Women, Criminal Liability
  • علی عباس حیاتی*، محمدجواد جاوید، هاشم احمدی گودینی

     علمای حقوق عمومی، سنتا، بر اساس قوای تشکیل دهنده حکومت و شرح وظایف هر قوه به اعتبار رسالتی که در اداره کشور بر عهده دارد و چگونگی تعامل قدرت میان آنها، ساختار حقوقی و سیاسی کشورها را عمدتا به نظام های اقتدار گرا، پارلمانی، ریاستی، نیمه ریاستی و هیات مدیره ای تقسیم کرده اند. انتخاب یکی از این ساختارها به هنگام شکل دهی حقوقی به ساختار قدرت انجام می شود و قاعدتا این ساختار در قانون اساسی تعریف می شود. حال برای ما پاسخ به این سوال اساسی اهمیت دارد که نظام حقوقی و سیاسی جمهوری اسلامی با کدام یک از رژیم های پیش گفته تطابق دارد؟ فرضیه این تحقیق توصیفی-تحلیلی آن است که نظام اساسی جمهوری اسلامی ایران به دلیل ابتناء بر مبانی فقه اسلامی و ترسیم اهدافی ویژه برای پیشبرد اهداف جامعه اسلامی یک مدل خاص است که لزوما نمی تواند به طور کامل منطبق بر یکی از نظام های سیاسی- حقوقی رایج باشد. بلکه در بهترین تحلیل، دارای نوعی رابطه عموم و خصوص من وجه است. از این منظر نتیجه تحقیق نشان می دهد که در سبک ساختار حقوقی-سیاسی ایران نوعی نوآوری وجود دارد که به اعتبار شکلی بودن این ساختار، لاجرم از نوعی سیالیت هم برخوردار است.

    کلید واژگان: تفکیک قوا. ساختار سیاسی کشورها, نظام پارلمانی, نظام ریاستی, نظام نیمه ریاستی
    Aliabbas Hayati *, Mohammadjavad Javid, Hashem Ahmadi Godini

    Traditionally legal scholars of public law have categorized the legal and political structure of different countries mainly into authoritarian, parliamentary, presidential, semi-presidential and board of administrators, based on the constituent powers of the government, the description of the duties of each power in accordance with its function in the administration of the country and the power interaction between them.The selection of one of these structures is performed during the legal formation of the power structure, and this structure is usually delineated in the constitution.Now, it is important for us to answer the fundamental question, as to which of the aforementioned regimes is compatible with the legal and political system of the Islamic Republic?The hypothesis of this descriptive-analytical research is that the constitutional system of the Islamic Republic of Iran, due to its emphasis on the foundations of Islamic jurisprudence and its envisioning specific goals that aim to advance the objectives of the Islamic society, is a unique model that cannot necessarily be completely compatible with one of the conventional political-legal systems.Rather, in the best analysis, its relationship with these systems is such that in some instances, they overlap and share, while each possesses its own peculiarities.From this perspective, the result of the research shows that there is a kind of innovation in the style of the Iranian legal-political structure which, due to its formality, necessarily possesses a kind of fluidity.

    Keywords: separation of powers, political structure of states, parliamentary system, semi-presidential system
  • راحله سادات حسینی، محمدجواد جاوید*، سید محمد حسینی، بابک درویشی

    از منظر قانون اساسی با اتکا صرف به صندوق‏های بازنشستگی، اعمال عدالت اجتماعی برای همگان تحقق‏پذیر نیست. این یک مفروض مهم تحقیق است، زیرا اصول سرمایه‏گذاری در این صندوق‏ها مبتنی بر اصالت سود و پایداری صندوق و ارایه خدمات به بیمه‏شدگان است، درحالی‏که منظور قانونگذار در بند 12 اصل 3 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ایجاد رفاه و رفع فقر به‏منظور برقراری عدالت اجتماعی برای عموم شهروندان است. پرسش اصلی این مقاله در خصوص حدود مداخلات دولت در صندوق‏های بازنشستگی در راستای تحقق عدالت اجتماعی است. بنابراین پژوهش حاضر به‏نوعی اصول یک طرح تامین اجتماعی موفق را در کنار مداخلات دولت‏ها در صندوق‏های بازنشستگی بررسی می‏کند. در این خصوص صندوق بازنشستگی تامین اجتماعی جایگاه ویژه‏ای دارد که تحقیق با استفاده از داده‏های اسنادی-کتابخانه‏ای و با تاکید بر تحلیل محتوای اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بررسی آن می‏پردازد. فرضیه تحقیق آن است که نحوه اعمال حاکمیت قوه مجریه به‏منظور اجرای بند 12 اصل 3 و اصل 29 قانون اساسی، مداخله در نحوه سرمایه‏گذاری صندوق‏های بازنشستگی و به‏طور اخص صندوق تامین اجتماعی است که در فرایند بحث تا نتیجه اثبات شده است.

    کلید واژگان: تامین اجتماعی, صندوق بازنشستگی, عدالت اجتماعی, قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, مداخله دولت
    Raheleh Sadat Hosseiney, Mohammadjavad Javid *, Seyed Mohammad Hosseini, Babak Darvishi

    From the perspective of the [Iranian] Constitution, social justice cannot be achieved through near reliance on pension funds, since such funds are based on principles of profitability, stability, and providing services to the insured. This is so while the purpose of the constitutional legislator in paragraph 12 of Article 3 of the Constitution is to promote welfare and fight poverty in order to achieve social justice for everyone. Therefore, the subject of this paper is about the extent of government intervention in pension funds in order to achieve social justice. The present study aims to examine the principles governing a successful social security plan along with government intervention in pension funds. In this regard, the [Iranian] Social Security Pension Fund has a special place on which the study is focused using documentary-library data with emphasis on the content analysis of the [Iranian] Constitution. The hypothesis of the research is that exercising executive-branch authority in order to implement paragraph 12 of Article 3 and Article 29 of the Constitution should be regarded as undue interference in the way pension funds, and in particular the [Iranian] Social Security Fund invest their capital.

    Keywords: social security, pension fund, Social Justice, constitution of the Islamic Republic of Iran, Government intervention
  • نفیسه کریمی یزدی، ابراهیم یاقوتی*، محمدجواد جاوید
    زمینه و هدف

    یکی از مهم ترین مسایل در برابری حقوق زن و مرد، توجه به تفاوت های طبیعی زن و مرد است. از منظر حقوق بشری توجه به حقوق طبیعی زنان اولین گام برای احقاق حقوق آن هاست. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر وضعیت جسمانی بانوان در حقوق آن ها خواهیم پرداخت.

    روش

    این تحقیق از نوع نظری بوده و روش آن به صورت توصیفی تحلیلی می باشد. ابزار جمع‏آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه‏ای است.

    ملاحظات اخلاقی:

    در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.

    یافته ها

    توجه به حق بر حیات، بهداشت و سلامت در کنار حق بر بیماری زنان اهمیت فراوانی دارد. علیرغم اینکه جنسیت در مجازات تفاوتی ایجاد نمی کند، اما در نظام حقوقی اسلام و قوانین کشور ما که بر این اساس نوشته شده اند، شاهد تفاوت های این چنینی هستیم. تفاوت هایی در نوع و میزان مجازات، معافیت از آن و اجرای آن.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان می دهد که عدم مجازات زنان در صورت وضعیت های خاص سلامتی آنان از جمله قاعدگی، یایسگی و بارداری با استفاده از فقه و قرآن، حقوق و پزشکی نظریه ای صادر نشده است و قانونی در این خصوص وجود ندارد.

    کلید واژگان: وضعیت جسمانی, بانوان, حقوق زنان, جنسیت
    Nafiseh Karimi Yazdi, Ebrahim Yaqouti*, Mohammad Javad Javid
    Background and Aim

    One of the most important issues in equal rights between men and women is paying attention to the natural differences between men and women. From the point of view of human rights, paying attention to women's natural rights is the first step for realizing their rights. The present study will examine the effect of women's physical condition on their rights.

    Method

    This research is of theoretical type and the research method is descriptive-analytical and the method of data collection is library and has been done by referring to documents, books and articles.

    Ethical Considerations:

    In order to organize this research, while observing the authenticity of the texts, honesty and fidelity have been observed.

    Results

    It is very important to pay attention to the right to life, health and health in addition to the right to women's illness. Despite the fact that gender does not make a difference in punishment, we see such differences in the Islamic legal system and the laws of our country that are written on this basis. Differences in the type and amount of punishment, exemption from it and its implementation.

    Conclusion

    The results of the research show that the non-punishment of women in case of their special health conditions such as menstruation, menopause and pregnancy has not been issued in jurisprudence, Quran, law and medicine, and there is no law in this regard.

    Keywords: Physical Condition, Women, Womens Rights, Gender
  • محمدجواد جاوید، نصیرالله حسنلو*

    «نافرمانی مدنی» به مثابه رویه‏ای از اعتراض در صحنه فعالیت‏های سیاسی- اجتماعی، عبارت است از عمل نقض عمدی قانونی معتبر جهت اعتراض اخلاقی علیه دولت. توجیه این ایده سیاسی- اجتماعی به موازات بروز جنبش‏ های اعتراضی گسترده علیه دولت ها در جهان غرب، شاهد فراز و فرودهایی بوده است. از دغدغه‏ های فکری پذیرش این اندیشه در حکومت دینی، چگونگی توجیه فلسفی آن در قبال وجود الزام اخلاقی و سیاسی به «اطاعت از قانون» در دولت‏ های دینی قانون‏مدار بوده است. این نوشتار با وام‏گیری از مباحث مطرح شده در ادبیات حقوقی و سیاسی غرب درباره دو آموزه مذکور، به امکان‏سنجی جمع میان نافرمانی مدنی و حاکمیت قانون در حکومت‏ های دینی می‏ پردازد. حاصل این پژوهش اثبات امکان برقراری تعامل نسبی میان این دو آموزه و پذیرش مراتبی از جمع نافرمانی مدنی و حاکمیت قانون در حکومت‏ دینی از طریق تفکیک برداشت شکلی و برداشت ماهوی از حاکمیت قانون است. روش پژوهش این نگارش، توصیفی-تحلیلی است.

    کلید واژگان: نافرمانی مدنی, حاکمیت قانون, حکومت دینی, اختلال نظام, امر به معروف و نهی از منکر
    Mohammad Javad Javid, Nasirollah Hasanlou *

    "Civil disobedience" as a form of protest in socio-political activities is the act of deliberately violating a valid law for moral protest against the government. The justification of this socio-political idea has seen ups and downs in parallel with the emergence of widespread protest movements against governments in the Western world. One of the concerns of accepting this idea in religious government is philosophical justification based on the existence of a moral and political obligation to "obey the law" in law-abiding religious governments. Borrowing from the posed subjects in the legal and political literature of the West about the two mentioned doctrines, this article deals with the feasibility of combining civil disobedience and the rule of law in religious governments. The result is to prove the possibility of establishing a relative interaction between these two doctrines and accepting the degree of civil disobedience and the rule of law in religious government by separating the formal and substantive analyses of the rule of law. The research method of this writing is descriptive-analytical.

    Keywords: Civil disobedience, Rule of law, Religious Government, Disorder of the System, Citizenship Commanding Right, Forbidding Wrong
  • عدم تحقق مطلوب نظارت بر اعمال حکومت در چارچوب حقوق عمومی ایران به مثابه نوعی هستی اجتماعی
    زین العابدین یزدان پناه*، محمدجواد جاوید

    حرکت از واقعیت به سوی آرمان گامی در جهت فهم چرایی عدم تحقق مطلوب نظارت بر اعمال حکومت ورای نقد روان شناسانه و اخلاقی صاحبان مناصب عمومی و پرهیز از تفکر انتزاعی و غیرتاریخی و دعوت به یک شیفت پارادایمی در اندیشه حقوقی خواهد بود. به عبارت دیگر، پرسش محوری نوشتارکنونی عبارت است از آنکه ورای نقد روانشناسانه و اخلاقی صاحبان مناصب عمومی، حلقه مفقوده عدم تحقق مطلوب نظارت بر اعمال حکومت در چارچوب حقوق عمومی ایران چیست؟ یافته های پژوهش معطوف به آن است که، صرف ترویج اصول و مفاهیم حقوق عمومی و به تبع آن وضع طیف گسترده ای از قوانین و پیش بینی شیوه های نظارتی به ایده و آرمان نظارت بر اعمال حکومت واقعیت نمی بخشد بلکه نظارت بر اعمال حکومت در چارچوب نهادهای حقوق عمومی نوعی هستی اجتماعی یا شکلی از زندگی جمعی است که از دل مناسبات میان بازیگران قدرتمند اجتماعی در بستر تاریخ و توازن میان این نیروهای حقیقی اجتماعی جان می گیرد و معنا می یابد. فهم اخیر این بصیرت بنیادین را به دنبال دارد که تلاش های ما برای تحقق ایده نظارت بر اعمال حکومت در حقوق عمومی ایران، با فقدان رویکری تاریخی، ساختاری، فرآیندی، کل نگرانه، بدون توجه به توسعه نایافتگی تاریخی حقوق عمومی در ایران و بدون درنظرگرفتن واقعیت های اجتماعی و شرایط عینی جامعه ایرانی و تلاش برای تغییر آنها به سرانجام نمی رسد.

    کلید واژگان: نظارت بر اعمال حکومت, حاکمیت قانون, پاسخگویی, هستی اجتماعی, ساختارگرایی
    Lack of proper realization of the control of government actions as a kind of social existence
    ZEIN AL ABEDIN YAZDANPANAH *, MOHAMAD JAVAD JAVID

    Moving from reality to ideal will be a step towards understanding why government oversight is not being achieved beyond the psychological and moral critique of public officials, avoiding abstract and non-historical thinking and inviting a paradigm shift in legal thought. In other words, the central question is, beyond the psychological and moral criticism of public officials, what is the missing link in the lack of proper oversight of government actions in Iranian public law? findings are Merely promoting principles and concepts and, consequently, enacting a wide range of laws and establishing oversight mechanisms, the idea of overseeing does not make reality, but Supervision of the actions of government within the framework of public law is a kind of social existence or a form of collective life that arises from the relations between powerful social actors in the context of history and the balance between these real social forces. The recent understanding follows the fundamental insight that our efforts to realize the idea of overseeing government actions in public law through promotion of public law concepts and regulatory practices, regardless of the historical underdevelopment of public law in Iran and considering the social realities and objective conditions of Iranian society and trying to change them, will not end.

    Keywords: Monitoring of government actions, Rule of law, accountability, Social existence, Structuralism
  • راحله سادات حسینی*، محمدجواد جاوید، سید محمد حسینی، بابک درویشی
    به استناد اصل بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دولت وظیفه دارد حقوق زنان در تمام جهات «به طور خاص» را تضمین نماید و به استناد اصل بیست و نهم قانون اساسی، دولت بر ارایه خدمات و حمایت های تامین اجتماعی به صورت بیمه برای همگان «به طور عام» تکلیف دارد و در راستای پیوستن ایران به مقاوله نامه شماره 102 (کنوانسیون 1952 تامین اجتماعی) نیز دولت مکلف به اجرای حق بر تامین اجتماعی برای یکایک مردم خصوصا زنان است. لذا این پژوهش با هدف بررسی تکالیف دولت در تامین مطالبات زنان و اجرای حق زنان بر تامین اجتماعی به استناد قانون اساسی با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای با تاکید بر اصول مرتبط در قانون اساسی به بررسی سایر قوانین و مقررات و کنوانسیون های حقوق بشری مرتبط با موضوع نیزپرداخته است. تحلیل و نتیجه این پژوهش نشان می دهد که حاکمیت قانون در راستای برخورداری زنان از کرامت انسانی و حق بر تامین اجتماعی بر اساس قانون اساسی و با در نظر گرفتن سپهرحقوق بشری، می تواند زمینه ساز رفع فقر و ایجاد رفاه برای زنان در ایران باشد.
    کلید واژگان: تامین اجتماعی, حمایت اجتماعی, قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران, مطالبات زنان
    Raheleh Sadat Hosseiney *, Mohammadjavad Javid, Sayed Mohammad Hosseini, Babak Darvishi
    In accordance with Article 21 of the Constitution of the Islamic Republic of Iran, the Government has a duty to guarantee the rights of women (specific) in all respects and in Article Twenty-nine of the constitution, the state has a duty to provide "publicly" insurance and social security protections for all. Also, to join Iran in Convention No. 102 (1952 Social Security Convention), the government is required to enforce the right to social security for all people, especially women. Therefore, the main question of this research is about the obligations of the government in fulfilling women's claims and exercising the right to social security based on the constitutional. This research has analyzed human rights conventions using library data and emphasizing constitution, laws and regulations and Human Rights Conventions and It is believed that the rule of law for women to enjoy human dignity and social security in accordance with the Constitution and in the field of human rights, preparing the way for poverty alleviation and creation of welfare life in Iran.
    Keywords: Social security, Social protection, Constitution of the Islamic Republic of Iran, Women's claims
  • محمد جلالی، لادن حیدری*، سید رضا صالحی امیری، محمدجواد جاوید

    سیاستگذاری فرهنگی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران تاکنون از رهگذر انطباق مراجع اصلی سیاستگذار فرهنگی (شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت نظام، وزارتخانه های «آموزش و پرورش» و «فرهنگ و ارشاد اسلامی» با مصادیق اصلی اصول حقوق عمومی (دموکراسی و حاکمیت قانون) بررسی نشده و مطالعه حاضر، با فرض عدم مراعات اصول مذکور و با هدف تحلیل چالش های این حوزه و پیشنهاداتی برای اصلاح آن، با روش کتابخانه ای- اسنادی انجام شده است. جامعه پژوهش کتاب ها ومقالات علمی، اسناد بالادستی، قوانین و مقررات مرتبط است که با استفاده از برگه های یادداشت بردای، اطلاعات جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج، به جهت عدم تبیین ماهیت حقوقی سیاست های کلی نظام و تردید در جایگاه قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سیاستگذاری های این دو نهاد در حوزه فرهنگ با اصل حاکمیت قانون اصطکاک دارد. اما سایر نهادها با حاکمیت قانون، تا حدود زیادی در انطباق می باشند. با محک دموکراسی نیز، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مصوبات آن و مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام و دو وزارتخانه آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی، واجد ایراد و محل تاملند.

    کلید واژگان: فرهنگ, سیاستگذاری فرهنگی, حاکمیت قانون, دموکراسی, اصول حقوق عمومی
    Mohammad Jalali, Seyyedreza Salehi Amiri, Mohammadjavad Javid

    Presuming that these principles are disregarded and in order to discover the challenges of this area and settle them, this study, by using analytical-descriptive methods as well as documentary and library research methods, has come to the conclusion that since the legal nature of the General Policies of the Islamic System has not been clarified and the legal position of Supreme Council of Cultural Revolution is still dubious, policymaking by these two is in conflict with the principle of rule of law while other policymaking entities are in conformity with the law of rule principle to a large extent. By taking democracy criterion as a benchmark, the enactments by entities such as Supreme Council of Cultural Revolution, The Expediency Discernment Council and the two above-mentioned ministries are also suspicious and must be deliberated. Therefore, satisfying the disputed public law principles has been generally a missing link of cultural policymaking and due to the dominance of managing, controlling, administrative-cultural policing and engineering, these principles have gradually become faded in cultural policymaking. This is an issue that its solution must be found in increasingly publicizing these entities by direct interference of individuals and NGOs, clarification and adapting a voting system for electing the members of the entities and ultimately, restricting the power of making cultural policies only to ministry of culture while considering the demands of Supreme Leader and parliamentary statutes.

    Keywords: culture, Cultural Policy Making, Rule of law, Democracy, Principles of Public Law
  • سید محمد هاشمی*، وجیهه محسنی، محمدجواد جاوید، بیژن عباسی

    اقدامات سلبی درسالم سازی فضای مجازی که مصداق تام آن باعنوان فیلترینگ شناخته می شود؛ از مواردی است که ممکن است حق دسترسی آزاد به اطلاعات را با چالش جدی مواجه نماید.حق دسترسی به اطلاعات بعنوان یکی از حقوق شهروندی، امروزه از طریق اینترنت و فضای مجازی تسهیل شده است.این حق مطابق ماده 33 منشور حقوق شهروندی یکی از اصول بنیادین حکمرانی مطلوب و از مصادیق مهم نسل اول حقوق حقوق بشر و تضمین کننده حقوق شهروندی است. باگسترش سریع شبکه های مجازی در سالهای اخیرو بروزآسیبها وتهدیدات متنوع، موضوع سالم سازی فضای مجازی همواره یکی ازمباحث مورد توجه تصمیم گیران کشور بوده فلذا به عنوان یک راهکار، محدودیت یا  فیلترینگ در دستورکار قرار گرفت که این اقدام سبب بروز انتقاداتی شد.زیرا برخی اصل فیلترینگ را ناقض حقوق شهروندی و برخی دیگر به مضر بودن آزادی در فضای بدون کنترل اشاره داشتند.اما فیلترینگ نیازمند یک نظام حقوقی مدون ومنسجم است؛فلذا ضروری است که اصولی برای فیلترینگ صحیح و قانونمند برای تحقق حقوق شهروندی بررسی گردد.در این پژوهش پرسش اصلی این است اصول حاکم بر فیلترینگ موجه وناموجه چیست وتاثیرآن بر تحقق حقوق شهروندی چگونه است؟دراین راستا فرضیه اصلی این است که باتوجه به رسمیت شناختن حق دسترسی آزاد به اطلاعات، فیلترینگ موجه برتحقق حقوق شهروندی می تواند تاثیرداشته و تاثیرآن غیرقابل انکاراست اما فیلترینگ ناموجه ناقض حقوق شهروندی است.

    کلید واژگان: حق دسترسی آزاد به اطلاعات, حقوق شهروندی, شفافیت, فیلترینگ فنی, فیلترینگ قانونی
    Seyed Mohamad Hashemi*, Vajihe Mohseni, MohammadJavad Javid, Bijan Abbasi

    Privative measures for healthy cyberspace(filtering) may pose a serious challenge to the freedom of information and right to information.Freedom of information as one of citizenship rights is now facilitated through the Internet and cyberspace.This right,based on Article33-Charter of Civil Rights,is one of the fundamental principles of good governance and most important examples of the first generation of human rights law that guarantees citizenship rights.With the rapid expansion of virtual networks in recent years and the occurrence of various types of harm and threats,cyberspace health is one of the concerns to decision-makers in Iran.Therefore,filtering is used as a solution,which led to various criticisms because some people considered filtration as violation of citizenship rights and others referred to the harmfulness of freedom in the uncontrolled cyberspace.However, filtering requires a well-documented legal system;therefore,it is essential to investigate  principles for proper and lawful purging and filtering for the realization of citizenship rights.In this research,the main question is,what are the principles governing(un)justifiable filtering and how does it affect the realization of citizenship rights?Accordingly,the main hypothesis is that given the recognition of the freedom of information,justifiable filtering can affect citizenship rights and its impact is indisputable,but uncontrolled filtering is certainly a violation of citizenship rights

    Keywords: freedom of information, citizenship rights, transparency, technical filtering, legal filtering
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال