محمد خلج کندری
-
زمینه و هدف
سقط مکرر (RSA) شایع ترین عارضه بارداری است که به وقوع دو یا بیش از دو مورد سقط قبل از هفته بیستم بارداری اطلاق می گردد. یکی از عوامل مهم دفع جنین مولکول ایمونوتولرانسHLA-G است که نقش مهمی در حفاظت از جنین در قبال سیستم ایمنی مادر دارد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم های rs1632943 و rs1736932 ناحیه پروموتر ژن HLA-G با سقط مکرر در زنان شمال غرب ایران است.
مواد و روش هادر این مطالعه مورد- شاهدی، 100 زن با سابقه سقط مکرر به عنوان گروه مورد و 80 زن سالم با یک یا بیشتر از یک کودک به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. DNA ژنومی از نمونه خون محیطی آن ها استخراج و ژنوتیپ های آن ها با استفاده از روش تعیین توالی مشخص شد. بررسی آماری نتایج حاصل، توسط آزمون مربع کای و نرم افزار SPSS ورژن 16 انجام شد.
یافته هادر پلی مورفیسم rs1632943 فراوانی ژنوتیپ های CC، CA و AA در گروه بیمار به ترتیب 8 ٪، 33 ٪و 59 ٪و در گروه شاهد 25/16٪، 75/43٪ و40٪ بود. تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که ژنوتیپ AA با سقط مکرر خود به خود همراه است (p=0.005) و در پلی مورفیسم rs1736932 فراوانی ژنو تیپ هایCC، CG و GG به ترتیب 8٪، 32٪و 60٪ در گروه بیمار و 5/17٪، 25/41٪ و 25/41٪ در گروه شاهد بود. تجزیه وتحلیل آماری نشان داد که ژنوتیپ GG با سقط مکرر همراه است (005/0 P=). همچنین بررسی هاپلوتایپی نشان داد که هاپلوتایپ H1 (GA) با بیماری همراهی نشان می دهد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که پلی مورفیسم های rs1632943 و rs1736932 می توانند به عنوان یک عامل خطر برای RSA در زنان شمال غربی ایران در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: آنتی ژنهای HLA-G, سقط مکرر, پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی, مطالعات همراهی ژنتیکیBackground and AimRecurrent spontaneous abortion (RSA) is the most common complication of pregnancy that refers to two or more miscarriages before the 20th week of pregnancy. HLA-G immunoglobulin molecule plays an important role in protecting the fetus against mother's immune system. The aim of this study was to investigate the association between rs1632943 and rs1736932 polymorphisms with recurrent spontaneous abortion in Northwest of Iran.
Materials and MethodsThis case-control study included 100 women with history of RSA as our case group and 80 healthy women with one or more than one children as the control group. Genomic DNA was purified from their peripheral blood samples and their genotypes were determined by PCR-sequencing method. Using SPSS 16, statistical analysis was performed by chi-square test.
ResultsIn rs1632943 polymorphism the frequency of CC, CA and AA genotypes were 8%, 33% and 59% in the patient group and 16.25%, 43.75% and % 40 in the control group, respectively. Statistical analysis showed that AA genotype was associated with the recurrent spontaneous abortion (P = 0.005). In the rs1736932 polymorphism, the frequency of CC, CG and GG genotypes were 8%, 32% and 60% in the patient group and 17.5%, 41.25% and 41.25% in the control group, respectively. Statistical analysis showed that GG genotype was associated with the recurrent miscarriage (P = 0.005). Also, haplotype analysis showed that H1 haplotype (GA) is associated with the disorder.
ConclusionResults of the study showed that rs1632943 and ra1736932 polymorphisms
Keywords: HLA-G antigens, recurrent miscarriage, Single nucleotide polymorphism, Genetic association studies -
پیش زمینه و هدف
عفونت سایتومگالوویروس یکی از شایع ترین عفونت ها در گیرندگان پیوند کلیه است. این افراد به دلیل مصرف داروهای سرکوب کننده ایمنی، سیستم ایمنی ضعیفی دارند و عوارض ابتلا به عفونت مذکور شامل رد پیوند، در آن ها قابل مشاهده هست. ژن MICA یک پروتیین مرتبط با استرس را کد می کند که در پاسخ دهی به ویروس در سلول های آلوده و نیز در سرطان ها نقش دارد. rs1051792 یکی از چندشکلی های تک نوکلیوتیدی ژن MICA هست که منجر به یک جهش غیر هم معنی می شود و دو آلل حاصل از این جایگزینی دارای ویژگی اتصال قوی (MICA-129Met) و اتصال ضعیف (MICA-129Val) به گیرنده NKG2D هستند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی همراهی چندشکلی rs1051792 MICA و عفونت سایتومگالوویروس در گیرندگان پیوند کلیه در یک جمعیت از شمال غرب ایران بود.
مواد و روش کارنمونه های موردبررسی شامل 51 فرد بیمار گیرنده پیوند کلیه با عفونت سایتومگالوویروس و 50 فرد کنترل گیرنده پیوند کلیه بدون عفونت سایتومگالوویروس بودند. ژنوتیپ ها با استفاده از روش PCR-RFLP تعیین شدند.
یافته هادرصد فراوانی ژنوتیپ های AA، AG و GG در گروه بیمار به ترتیب 64/17، 09/45 و 25/37 و در گروه کنترل 16، 48 و 36 درصد به دست آمدند و طبق بررسی های آماری، توزیع ژنوتیپ ها و آلل ها در میان گروه های کنترل و بیمار تفاوت معناداری نداشت (0.05<p).
بحث و نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر از همراهی چندشکلی rs1051792 MICA و استعداد ابتلا به عفونت سایتومگالوویروس در گیرندگان پیوند کلیه حمایت نمی کند. این مسئله لزوم بررسی سایر چندشکلی های ژنتیکی کاندید در جمعیت موردمطالعه را نشان می دهد.
کلید واژگان: عفونت سایتومگالوویروس, پیوند کلیه, rs1051792, ژن MICA, MICA-129Met, VaBackground & AimsCytomegalovirus (CMV) infection is one of the most prevalent infections among kidney transplant recipients. Due to the use of immunosuppressive medications in kidney transplant recipients, their immune system is low and complications of CMV infection such as transplant rejection are observed in them. The MICA gene encodes a stress-related protein that is involved in responding to the virus in virus-infected cells and cancer. One of the single nucleotide polymorphisms of the MICA gene is rs1051792. This polymorphism leads to a non-synonymous mutation which classifies the MICA alleles into strong (MICA-129 Met) and weak (MICA-129 Val) binders of the NKG2D receptor. The purpose of this study was to evaluate the association between MICA rs1051792 polymorphism and susceptibility to cytomegalovirus infection in kidney transplant recipients in the northwest of Iran.
Materials & MethodsThis study included 51 cytomegalovirus-infected kidney transplant recipients as cases and 50 kidney transplant recipients without cytomegalovirus infection as control subjects. Genotyping was performed by PCR-RFLP technique.
ResultsThe percentage of frequencies of the genotypes AA, AG, GG was 17.64%, 45.09%, and 37.25% in the cases and 16%, 48%, and 36% in the control group, respectively. The statistical analysis did not indicate significant differences between the case and control groups (p>0.05).
ConclusionThe results do not support the association between MICA rs1051792 and susceptibility to cytomegalovirus infection in kidney transplant recipients. Findings emphasize the need to evaluate other candidates of the genetic polymorphisms in the study population.
Keywords: cytomegalovirus infection, kidney transplant, rs1051792, MICA gene, MICA-129Met, Val -
ارتباط کاهش بیان ژن TINCR با اندازه تومور در بیماران مبتلا به سرطان پستان و متاستاز آن به غدد لنفاویهدف
این مطالعه با هدف ارزیابی سطح بیان TINCR در بافت های توموری و غیرتوموری مجاور 50 زن مبتلا به سرطان داکتال تهاجمی پستان انجام شد. ارتباط بیان TINCR و خصوصیات بالینی بیماران نیز مورد مطالعه قرار گرفته است.
مواد و روشهاRNA تام از بافت توموری و غیرتوموری مجاور بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از محلول RNX-Plus جدا شد. سپس، از معرف Prime Script TM RT برای تبدیل RNA تام به cDNA استفاده شد. سطح بیان TINCRتوسط qRT-PCR کمی شده و نتایج با آزمون تی زوجی تجزیه و تحلیل شد. علاوه براین، برای ارزیابی قدرت بیومارکری TINCRاز تحلیل منحنی ROC در بافت های توموری سرطان پستان استفاده شد.
نتایجکاهش سطح TINCR در بافت توموری بیماران مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با بافت غیرتوموری مجاور به دست آمد (001/0p<). میزان بیان TINCR با اندازه تومور و متاستاز غدد لنفاوی در بافت توموری سرطان پستان ارتباط منفی داشت.
نتیجه گیریکاهش سطح بیان TINCR در بافت توموری بیماران مبتلا به سرطان پستان نشان می دهد که سطح بیان آن می تواند بافت توموری و غیرتوموری مجاور را از یک دیگر متمایز سازد. علاوه براین، TINCR دارای سطح بیان پایین تری در بیماران مبتلا به سرطان پستان با تومورهای بزرگ، متاستاز غدد لنفاوی و زیرگروه لومینال A و B دارد.
کلید واژگان: سرطان پستان, کاهش بیان, lncRNA, TINCRAimThis study aimed to evaluate the expression levels of TINCR in tumor and adjacent non-tumor tissues of 50 women diagnosed with invasive ductal carcinoma. The association of TINCR expression and the clinical characteristics of patients have also been studied.
Material and MethodsTotal RNA was isolated from tumor and adjacent non- tumor tissues of breast cancer patients using RNX-Plus. Then, PrimeScriptTM RT reagent was used for converting total RNA to cDNA. TINCR lncRNA levels were quantified by qRT-PCR and results was analyzed with paired sample t test. Moreover, for evaluation the TINCR biomarker potential, ROC curve analysis was used in breast cancer tumor tissues.
ResultsReduced levels of TINCR were obtained in tumor tissues of breast cancer patients compared with adjacent non-tumor tissues (P<0.0001). TINCR expression had negative association with tumor size and lymph node metastasis in breast cancer tumor tissues.
ConclusionTINCR lncRNA downregulation in tumor tissues of breast cancer patients indicates that its expression level could discriminate the tumor from non-tumor tissues in breast cancer patients. Furthermore, TINCR lncRNA have low levels in breast cancer patients with large tumor size, positive lymph node metastasis and luminal A and B subtypes.
Keywords: Breast cancer, Downregulation, lncRNA, TINCR -
مقدمه
سرطان پستان مهمترین علت مرگ و میر ناشی از سرطان در زنان است که بررسی عوامل ایجاد کننده یا تشدید کننده آن ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه، سطح mRNA ژن PHB2 در بافت تومور و بافت غیرتوموری مجاور مربوط به 50 زن مبتلا به کارسینوم داکتال غیرتهاجمی پستان مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسیمحلول RNX-Puls برای استخراج RNA کل از بافت توموری و غیرتوموری مجاور بیماران مبتلا به سرطان پستان استفاده شد. سپس با استفاده از کیتPrimeScriptTM RT، RNA کل به cDNA تبدیل شد. سطح mRNA ژن PHB2 توسط qRT-PCR مورد بررسی کمی قرار گرفته و داده ها با آزمون تی زوجی مورد آنالیز قرار گرفت. علاوه بر این، بررسی منحنی ROC برای ارزیابی پتانسیل بیومارکری PHB2 در بافت های توموری سرطان پستان انجام شد.
یافته هاسطح پایینی از PHB2 mRNA در بافت توموری بیماران مبتلا به سرطان پستان در مقایسه با بافت غیرتوموری مجاور مشاهده شد (P<0.0001). به عبارت دیگر، سطح PHB2 mRNA در بافت توموری نسبت به حالت نرمال تقریبا 5/2 برابر کاهش داشته است (P=0.001). آنالیز منحنی ROC نشان داد که سطح mRNA ژن PHB2 می تواند بافت های توموری و غیرتوموری را با اختصاصیت 3/91% و حساسیت 3/63% تشخیص دهد (AUC=0.712, P<0.001).
نتیجه گیریکاهش سطح mRNA ژن PHB2 در بافت توموری بیماران مبتلا به سرطان پستان نشان می دهد که سطح mRNA این ژن احتمالا بافت توموری را از بافت های غیرتوموری مجاور می تواند تمایز دهد.
کلید واژگان: سرطان پستان, PHB2, کارسینومای داکتال, بیومارکرIntroductionBreast cancer is the most important cause of cancer mortality among women, therefore the study of its causative or aggravating factors seems necessary. In this study, the mRNA levels of the PHB2 gene were evaluated in tumor and adjacent non-tumor tissues of 50 women diagnosed with invasive ductal carcinoma of the breast.
MethodsRNX-Plus solution was used to isolate total RNA from tumor and adjacent non-tumor tissues of breast cancer patients. Thereafter, total RNA was converted to cDNA using PrimeScriptTM RT reagent kit. The mRNA levels of PHB2 were quantified by qRT-PCR and data were analyzed with a paired-samples t test. Furthermore, ROC curve analysis was performed to evaluate the diagnostic capacity of PHB2 expression in breast cancer tumor tissues.
ResultsA significantly lower level of PHB2 mRNA was observed in tumor tissues of breast cancer patients compared with adjacent non-tumor tissues (P<0.0001). PHB2 mRNA levels showed an approximately 2.5-fold reduction in tumor tissues compared with normal tissues (P = 0.001). Roc cure analysis showed that PHB2 mRNA level can discriminate tumors from non-tumor tissues with 91.3% specificity and 64.3% sensitivity (AUC=0.712, P<0.001).
ConclusionDownregulation of PHB2 in breast cancer patients shows that its mRNA levels can possibly discriminate tumors from non-tumor tissues.
Keywords: Breast Cancer, PHB2, Ductal Carcinoma, Biomarker -
Alzheimer's disease (AD) is a multifactorial disorder that its progress and development are related to various genetic and environmental factors. The disease onset is affected by both genetic and environmental factors such as oxidative stress, inflammation, and mitochondrial dysfunction, and is remarkably related to age progress. Aluminum, a neurotoxic environmental factor, impairs memory performance and can cause neurodegenerative diseases such as AD. On the other hand, the regulatory RNA-binding product of Fragile X mental retardation (FMR1) gene exerts a translational inhibitory effect on the expression of amyloid precursor protein (APP), the main culprit in AD development. In the present study, we treated AlCl3-induced Alzheimer’s disease model rats with Frankincense and investigated its protective and therapeutic effects on the AlCl3-induced memory disturbance by behavioral and molecular assays. Also, Rivastigmine was used as a standard control. Morris Water Maze (MWM) was used to assay special memory working of the rats and quantitative real-time PCR (qRT-PCR) was applied to investigate the expression profile of the FMR1 gene in the hippocampus of the treated rats. MWM behavioral tests indicated that both Frankincense and Rivastigmine not only may prevent AlCl3-induced memory impairment but also may alleviate the memory declines induced by AlCl3 in the rats. Expression analysis showed significant upregulation of the FMR1 gene in response to both Frankincense and Rivastigmin treatments. Further, qRT-PCR results revealed that the AlCl3-induced downregulation of the FMR1 gene expression could significantly be reversed by both Frankincense and Rivastigmine, though Rivastigmine was more effective than Frankincense. In conclusion, our results highlighted that Frankincense might be effective both in the prevention and treatment of memory impairments, to some extent, by affecting the FMR1 gene expression.
Keywords: Alzheimer's disease, Frankincense, Morris Water Maze, Rivastigmine -
Background
Recurrent Pregnancy Loss (RPL) is a multifactorial disease that affects 1-3% of couples. Since Human Leukocyte Antigen-G (HLA-G) gene is involved in fetal maternal immune tolerance, mutations in the HLA-G gene can affect the success rate of pregnancy.
ObjectiveThe present study aims to investigate the haplotype effect of rs1736933 and rs2735022 polymorphisms found in the HLA-G gene on the RPL.Methods In this case-control study, participants were 100 women with RPL and 80 women with normal fertility in northwestern Iran. The HLA-G gene promoter was amplified by Polymerase Chain Reaction (PCR) method and sequenced. The genotype and allele frequencies of the two polymorphisms were compared between the two groups by using t-test in SPSS software version 22. Haplotype analysis was performed using PHASE 2.1 and Haploview 4.2 applications
FindingsC allele and CC genotype in rs2735022 polymorphism and the G allele and GG genotype in rs1736933 polymorphism showed a significant association with the RPL (P<0.05). Frequency of haplotypes AA, AC, GA, GC were 0.72, 0.23, 0.01, 0.03 in patients and 0.39, 0.01, 0.02, 0.59 in the control group (P<0.05). The linkage disequilibrium score was 94.
ConclusionAnalysis of GC haplotype in rs2735022 and rs1736933 polymorphisms of the HLA-G gene can be helpful in genetic studies of women with RPL.
Keywords: Recurrent pregnancy loss, Polymorphism, Haplotype, Human Leukocyte antigen-G -
مقدمه
از جمله دلایل احتمالی برای سقط های مکرر با علت نامشخص، وجود پلی مورفیسم های ژنی می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی و همراهی پلی مورفیسم های rs1233334 و rs2249863 بالادست ژن HLA-G با سقط مکرر خودبه خودی در جمعیت زنان شمال غرب ایران انجام شد.
روش کاراین مطالعه مورد- شاهدی در سال های 98-1397 بر روی 160 نفر از زنان مراجعه کننده از منطقه شمال غرب ایران به مرکز ناباروری مادر واقع در شهر تبریز انجام گرفت. 80 نفر از آنها با سابقه سقط مکرر خودبه خودی (حداقل 2 سقط) به عنوان گروه آزمایش و 80 نفر دیگر دارای حداقل یک فرزند و بدون سابقه سقط به عنوان گروه کنترل بودند. پس از تهیه نمونه خون محیطی از آنها، DNA ژنومی استخراج و پلی مورفیسم های مذکور به کمک PCR و تکنیک Sequencing بررسی شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون فیشر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافته هافراوانی های آلل G و ژنوتیپ GG جایگاه پلی مورفیسم rs2249863 بین دو گروه بیمار و کنترل تفاوت آماری معنی داری نشان داد (05/0<p). در مورد جایگاه پلی مورفیسم rs1233334، فراوانی های آلل C و ژنوتیپ CC هرچند بین دو گروه بیمار و کنترل متفاوت بودند، اما این تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نبودند (05/0>p). همچنین بررسی هاپلوتایپی دو جایگاه، شایع ترین هاپلوتایپ را هاپلوتایپ CG مشخص کرد که فراوانی آن بین گروه های بیمار و کنترل از نظر آماری معنی دار بود (05/0<p).
نتیجه گیریپلی مورفیسم rs2249863 و هاپلوتایپ CG جایگاه های rs2249863 و rs1233334با اختلال سقط مکرر خودبه خودی در جمعیت مورد مطالعه همراهی نشان می دهند و می توان آنها را به عنوان فاکتور خطر بالقوه در نظر گرفت.
کلید واژگان: پلی مورفیسم rs2249863 و rs1233334, سقط مکرر خودبه خودی, HLA-GIntroductionGenetic polymorphisms are one of the possible causes of recurrent abortion with unknown cause. This study was performed with aim to investigate the association and frequency of rs2249863 and rs1233334 polymorphisms of the upstream region of HLA-G gene with the recurrent spontaneous abortion in women from Northwest of Iran.
MethodsThis case-control study was performed on 160 women from Northwest of Iran referring to the Madar infertility clinic of Tabriz between 2018 and 2019. Among them, 80 women with a history of recurrent spontaneous abortion (at least 2 abortions) were considered as case group and 80 women with at least one child and without any history of miscarriage as control group. After collecting blood samples, genome DNA was extracted and the polymorphisms were evaluated by PCR and sequencing technique. Data were analyzed using SPSS software (version 22) and Fisher test. P <0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe frequencies of allele G and genotype GG in the rs2249863 polymorphism were significantly different between the case and control groups (P<0.05). In the rs1233334 polymorphism, although the frequencies of allele C and genotype CC were different between the case and control groups, but the differences were not statistically significant (P>0.05). Moreover, haplotype analysis identified the CG as the commonest haplotype that its frequency was significantly different between the case and control groups (P<0.05).
ConclusionThe rs2249863 polymorphism and CG haplotype of the rs2249863 and rs1233334 polymorphisms are associated with the recurrent spontaneous abortion in the studied population and they could be considered as potential risk factors for the disease.
Keywords: HLA-G, Polymorphism, Recurrent spontaneous abortion, rs1233334, rs2249863 -
سابقه و هدف
مطالعات حاکی از آن است که HLA-G در حفاظت جنین در برابر سیستم ایمنی مادر نقش دارد و پلی مورفیسم های بالادست این ژن احتمالا با تاثیر بر بیان آن، بر موفقیت حاملگی تاثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی همراهی پلی مورفیسم rs1736933 بالا دست ژن HLA-G با اختلال سقط مکرر خودبخودی در جمعیت زنان استان آذربایجان شرقی انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه مورد- شاهدی بر روی 80 زن دارای حداقل یک فرزند و بدون هرگونه سابقه سقط و 100 زن دارای حداقل دو سابقه سقط مکرر خودبخودی پس از تایید متخصص زنان و زایمان انجام شد. مقدار 2 میلی لیتر خون از افراد شرکت کننده اخذ و پس از استخراج DNA، بخشی از پروموتر ژن HLA-G توسط PCR تکثیر و به وسیله الکتروفورز روی ژل آگارز بررسی شد. محصولات PCR تعیین توالی و ژنوتیپ افراد مشخص شد. فراوانی های آللی و ژنوتیپی گروه های بیمار و کنترل محاسبه و باهم مقایسه شدند.
یافته هادر این مطالعه فراوانی ژنوتیپ های CC، CA، AA در گروه بیمار به ترتیب 55 و 37 و 8 درصد و در گروه کنترل 37/75 و 41/25 و 20 درصد بدست آمد. مقایسه فراوانی های ژنوتیپی بین دو گروه نشان داد که ژنوتیپ هموزیگوت CC با سقط مکرر همراهی دارد (0/015=p). همچنین، بررسی آماری حاکی از تفاوت معنی دار فراوانی های آللی بین دو گروه بود (0/019=p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که چند شکلی rs1736933 واقع در بالادست ژن HLA-Gبا بیماری سقط مکرر در جمعیت زنان همراهی دارد.
کلید واژگان: سقط مکرر, پلی مورفیسم, HLA-G, مطالعات همراهیBACKGROUND AND OBJECTIVEStudies have suggested that HLA-G is involved in protecting the fetus against the motherchr('39')s immune system, and upstream polymorphisms of this gene may influence pregnancy success by effecting its expression. The aim of this study was to evaluate the association of upstream HLA-G gene polymorphism, rs1736933, with recurrent spontaneous abortion in East Azerbaijan women population.
METHODSThis case-control study was performed on 80 women with at least one child and without any history of abortion, and 100 women with at least two recurrent spontaneous abortions which were diagnosed by gynecologist. 2 ml of blood was obtained from the participants and after DNA extraction, a segment of the HLA-G gene promoter was amplified by PCR and analyzed by agarose gel electrophoresis. PCR products were sequenced and genotyped. Allelic and genotypic frequencies of patient and control groups were compared.
FINDINGSFrequency of AA, CA, CC genotypes in the patient group were 8(8%), 37(37%), 55(55%) and in the control group were 16(20%), 33(41.25%), 31(38.75%) respectively. Comparison of genotypic frequencies between the two groups showed that CC homozygous genotype was associated with recurrent abortion (p= 0.015). Statistical analysis also showed a significant difference between the allelic frequencies of the two groups (p= 0.019).
CONCLUSIONThe results of this study showed that the upstream HLA-G gene polymorphism, rs1736933, is associated with the recurrent abortion in East Azerbaijan women population.
Keywords: Recurrent Abortion, Polymorphism, HLA-G, Association Studies -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و چهارم شماره 6 (پیاپی 104، بهمن و اسفند 1398)، صص 46 -56زمینه و هدف
بیماری آلزایمر شایع ترین عامل زوال عقلی در افراد مسن است؛ و یک بیماری پیش رونده و برگشت ناپذیر مغزی است. گیرنده سرتیلین در نقل و انتقالات سلولی پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا درگیر است و نیز نقش مهمی در تولید پپتید آمیلوئید بتا در آلزایمر دارد. هدف این پژوهش مطالعه ی همراهی پلی مورفیسم rs2282649 و rs12285364 با بیماری آلزایمر در جمعیت آذری شمال غرب ایران بود.
روش بررسیافراد مورد مطالعه در این پروژه؛ مورد - شاهدی در دو گروه شامل 100 نفر بیمار و 83 نفر سالم به عنوان کنترل وارد شدند جهت تعیین ژنوتیپ ها از تکنیک (PCR-RFLP) استفاده شد.
یافته هادر اسنیپ rs2282649 فراوانی ژنوتیپ CC در گروه بیمار 36٪ و در گروه شاهد 38/55٪ با 0/70= Pبوده و فراوانی ژنوتیپ TT در گروه بیمار 12٪ و در بین گروه شاهد 7/23٪ بود (0/25 =P). فراوانی ژنوتیپ CT در گروه بیمار 52٪ و در گروه شاهد 54/22٪ بود (0/75 =P) و همچنین در rs12285364 فراوانی ژنوتیپ CC در گروه بیمار 93٪ و در گروه شاهد 90/36٪ با 0/5= P بوده و فراوانی ژنوتیپTT در گروه بیمار و در بین گروه شاهد صفر درصد بود و فراوانی ژنوتیپCT در گروه بیمار 7٪ و در گروه شاهد 9/46٪ (0/49 =P) بود.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه هر دو گروه در فراوانی ژنوتیپ ها تفاوت معنی داری را نشان ندادند. مشاهده گردید؛ که این پلی مور فیسم ها با بیماری آلزایمر در جمعیت شمال غرب ایران ارتباطی ندارند.
کلید واژگان: بیماری آلزایمر, پلی مورفیسم, گیرنده سرتیلینSORL1, شمال غرب ایرانBackground and AimAlzheimer’s disease is the most common cause of dementia in old people. AD is a progressive and irreversible neurodegenerative brain disorder. Sortilin receptor 1 (SORL1) is involved in cellular trafficking of amyloid precursor protein and plays an essential role in amyloid-beta peptide generation in the AD. The purpose of the present study was to evaluate the association of SORL1 rs2282649 and rs12285364 polymorphism with AD in Azeri population in the northwest of Iran.
Materials and MethodsThis case- control study included 100 Alzheimer’s disease patients as our case and 83 healthy subjects as our control group. Genotypes were determined by (PCR- RFLP) technique.
ResultsIn rs2282649 SNP the frequency of homozygous CC genotype was 36% in the case and 38.55% % in the control groups (P= 0.70). The frequencies of TT genotype were 12% and 7.23% in the case and control groups respectively (P = 0.25). The frequency of heterozygote CT genotype was 52% in the cases and 54.22% in the control group (P = 0.75). Also, in rs12285364 polymorphism the frequencies of homozygous CC genotype in the cases and the control groups were 93% and 90.36 % respectively (P= 0.5). The frequency of TT genotype was 0% in both case and control groups (P = 0.00). The frequencies of heterozygote CT genotype were 7% in the case and 9.64% in the control groups (P = 0.49).
ConclusionNo statistically significant difference was observed between the case and control groups in regard to the frequencies of the genotypes. Therefore we can conclude that these polymorphisms are not associated with Alzheimer’s disease among the people in the northwest of Iran.
Keywords: Alzheimer’s disease_polymorphism_Sortilin receptor 1 (SORL1)_Northwest of Iran -
مقدمه
سرطان پستان دومین عامل مرگ و میر ناشی از سرطان در بین زنان است که نیازمند مطالعه مارکرها برای ارایه گروهبندی ویژه از این سرطان می باشد. یافته ها نشان می دهد که lncRNAها به عنوان زیر مجموعه اصلی رونوشت های غیرکدکننده در پروسه های تومورزایی دخیل میباشند. ما در این مطالعه بیان FER1L4 و ژن هدف آن در شبکه ceRNA، کورپرسور رونویسی RB 1 (RB1)، را در 61 نمونه بافتی سرطان پستان از نوع کارسینومای داکتال (غیر تهاجمی و درجا) و بافت غیرتوموری مجاورش مطالعه کردیم. همچنین ارتباط FER1L4 و ژن RB1 با ویژگی های مختلف بالینی بیماران مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسیبیان ژن های مذکور با استفاده از روش Real time PCRدر 61 نمونه مربوط به کارسینومای داکتال (غیرتهاجمی و درجا) پستان در مقایسه با بافتهای غیرتوموری مجاور آنها در یک گروه از بیماران مبتلا به سرطان پستان بررسی شد و نتایج حاصل با روش آماری ANOVA و T-test مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد که FER1L4 تفاوت معنیداری بین نمونه های توموری در مقایسه با بافتهای غیر توموری مجاورشان نداشت در حالیکه ژن RB1 در بافتهای سرطانی کاهش بیان معنیداری داشته است (P=0.008). علاوه بر این نتایج نشان میدهد که افزایش بیان FER1L4 و برعکس کاهش بیان RB1 به طور معنی داری با وجود متاستاز در غدد لنفاوی بیماران ارتباط دارد (P<0.05).
نتیجه گیری:
برخلاف مطالعات پیشین، در مطالعه ما افزایش معنی داری از FER1L4 در سرطان پستان یافت نشد ولی با این حال بیان ژن RB1 به صورت معنی داری کاهش یافته است.
کلید واژگان: FER1L4 lncRNA, سرطان پستان, RB1, شبکه ceRNAIntroductionBreast cancer is the second most common cause of cancer-related death among females, which requires an exploration for markers to propose a more specific categorization of this cancer. Long noncoding RNAs (lncRNAs), the main subset of noncoding transcripts, are involved in tumorigenic processes. In this study, we investigated the expression of the fer- 1– like family member 4 (FER1L4) lncRNA and its competitive endogenous RNA network target gene, RB transcriptional corepressor 1 (RB1), in ductal carcinoma (invasive and in situ) tissue and its adjacent noncancerous tissue (ANCT). Furthermore, associations of FER1L4 and RB1 with various clinical features of the patients were analyzed.
MethodsQuantitative real-time PCR was used to measure the expression of the mentioned genes in 61 samples of ductal carcinoma and their ANCTs, and the data were analyzed using ANOVA and t tests.
ResultsFER1L expression was not significantly different in breast tumor samples compared with their ANCT samples, while RB1 showed significant downregulation in tumor tissues (P = 0.008). In addition, increased expression of FER1L4 and decreased RB1 expression were significantly correlated with lymph node metastasis in breast cancer patients (P < 0.05).
ConclusionFER1L4 is not upregulated in breast cancer tissue. However, RB1 expression is significantly downregulated.
Keywords: lncRNA FER1L4, Breast Cancer, RB1, ceRNA Network -
مقدمهخواص درمانی کندر از دیرباز در طب سنتی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات جدید نشان دهنده تاثیر کندر در تقویت حافظه و پیشگیری/درمان آلزایمر می باشد. FMRP، محصول ژن FMR1، با توسعه ارتباطات بین سلول های عصبی به تشکیل حافظه کمک می کند. MAP1B از mRNA های هدف FMRPبوده و ترجمه آن با تاثیر FMRPمهار می شود. نقص در بیان FMR1 باعث ابتلا به نشانگان X شکننده می شود. بر این اساس، هدف از این تحقیق بررسی تاثیر عصاره آبی کندر در بیان ژن های FMR1 و MAP1B در نمونه های بافت هیپوکامپ موش های صحرایی بود.مواد و روش ها18 راس موش صحرایی به سه گروه شش تایی شامل یک گروه کنترل و دو گروه تیمار با غلظت های 75 و 150 میلی گرم/کیلوگرم عصاره آبی کندر تقسیم شدند. پس از هشت هفته تیمار با عصاره کندر، هیپوکامپ موش ها جداسازی شدRNA . تام از آن استخراج شده و cDNA سنتز شد. سپس بیان ژن های FMR1 و MAP1B توسط real-time PCR بررسی شد.یافته های پژوهشغلظت 75 میلی گرم/کیلوگرم عصاره آبی کندر باعث افزایش بیان FMR1 شد. بیان MAP1B نیز در یک الگوی وابسته به غلظت پس از تیمار با عصاره کندر کاهش نشان داد. با این وجود، این تغییرات از نظر آماری معنادار نمی باشد(P>0.05).بحث و نتیجه گیریFMRP یک تنظیم کننده منفی ترجمه می باشد که با مهار ترجمه mRNA هدف MAP1B انتقال پیام سیناپسی را در نورون ها هدایت می کند. احتمالا کندر از طریق افزایش بیان FMR1 در سلول های نورونی باعث افزایش انعطاف پذیری سیناپسی و تقویت حافظه می شود. این مطالعه می تواند چشم اندازهای درمانی جدیدی برای استفاده از کندر در درمان مبتلایان به نشانگان X شکننده در آینده بگشاید.کلید واژگان: کندر, حافظه, FMR1, MAP1BIntroductionThe therapeutic properties of Olibanum have been considered in traditional medicine since ages past. Recent studies indicated the effect of Olibanum on memory enhancement and prevention/treatment of Alzheimer's disease. Fragile X mental retardation protein is the product of the FMR1 gene that mediates memory formation through the development of communications between nerve cells. MAP1B is the FMRP target mRNA and its translation is inhibited by the effect of FMRP. Disturbance in the expression of FMR1 causes fragile X syndrome. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of aqueous extract of Olibanum on the expression of FMR1 and MAP1B genes in hippocampal tissue samples of rats.Materials & MethodsThis study was conducted on 18 rats which were divided into groups of control (n=6) and two treatment groups with 75 (n=6) and 150 mg/kg (n=6) concentrations of aqueous extract of Olibanum. The hippocampus of rats was isolated after eight weeks of treatment by Olibanum extract. Total RNA was extracted and cDNA was synthesized in this study. Subsequently, the expression of FMR1 and MAP1B genes was evaluated by a real-time polymerase chain reaction. Ethics code:IR.TBZMED.REC.1396.1000FindingsAccording to the results, the aqueous extract of Olibanum at a concentration of 75 mg/kg increased the expression of FMR1. In addition, MAP1B gene expression decreased in a dose-dependent manner following treatment with Olibanum extract. However, these changes are not statistically significant (P>0.05).Discussion & ConclusionsThe FMRP is a negative translation regulator that mediates synaptic neuronal transmission through inhibition translation of target mRNA, such as MAP1B. Olibanum probably leads to synaptic flexibility and memory improvement through increasing the expression of FMR1 in neuronal cells. This study could pave the way on the use of Olibanum in the treatment of patients with fragile X syndrome in the future.Keywords: FMR1, MAP1B, Memory, Olibanum
-
سابقه و هدفدر گذشته، از کندر به عنوان عطر و بخور و در درمان بیماری های مختلف استفاده میشد. امروزه، مشخص شده است کندر بر بهبود حافظه و درمان/پیشگیری بیماری آلزایمر نیز تاثیر می گذارد. ژن CaMKIIα به علت دخالت داشتن در فرآیندهای سلولی مرتبط با حافظه، تحت عنوان حافظه مولکولی نامیده می شود. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر عصاره اتانولی کندر بر بیان ژن CaMKIIα در سلول های B65 و PC12 می باشد.مواد و روش هابرای تعیین تاثیر عصاره در زیستایی سلول ها، از آزمون MTT استفاده شد و سلول ها در غلظت ها و زمان های متفاوت با عصاره تیمار شدند. جهت مطالعه بیان ژن، سلول ها با دو غلظت عصاره و در چهار بازه زمانی تیمار شدند. سپس RNA استخراج شده، cDNA سنتز شد و میزان بیان CaMKIIα توسط qPCRبررسی شد.یافته هانتایج واکنشqPCR نشان داد که کندر بیان CaMKIIα را در سلول های B65 با پیشرفت زمان به طور متناوب افزایش و کاهش می دهد. با این وجود، عصاره نتوانست بیان این ژن را در سلول های PC12 القا کند.استنتاجبا توجه به اهمیت CaMKIIα به عنوان حافظه مولکولی و تاثیر مثبت کندر در تقویت حافظه، نتایج این مطالعه می تواند گامی در جهت شناخت بیش تر مکانیسم های مولکولی تاثیر کندر در تقویت حافظه باشد.کلید واژگان: کندر, حافظه, ژنCaMKII?Background and purposeIn the past, olibanum was used as an incense and perfume and a remedy for treating various diseases. Now, it is confirmed that olibanum improves memory and has a role in treatment and prevention of Alzheimer disease. CaMKIIα gene is known as molecular memory because of its role in cellular processes associated with memory. The aim of this research was to study the effect of ethanolic extract of olibanum on the expression of CaMKIIα in B65 and PC12 cells.Materials and methodsTo determine the effect of olibanum on cell viability, MTT assay was done and cells were treated with the extract in different concentrations and times. To study the gene expression, the cells were treated by two concentrations of the extract at four time points. Then, RNA was extracted, cDNA was synthesized, and the expression of CaMKIIα was quantified by qPCR.ResultsThe qPCR data revealed that olibanum alternately changed the expression of CaMKIIα in a reducing and increasing pattern over time in B65 cells. However, the extract could not induce the expression of this gene in PC12 cells.ConclusionAccording to the role of CaMKIIα as molecular memory and the positive effect of olibanum in memory improvement, current results could be helpful in understanding the molecular mechanisms by which olibanum affects memory performance.Keywords: olibanum, memory, CaMKII? gene
-
زمینه و هدفحافظه بلندمدت وابسته به سنتز پروتئین می باشد. محصول ژن Camkiv با فعال کردن پروتئین های حافظه، آن را تقویت می کند. تیمار حیوانات آزمایشگاهی نیز با کندر منجر به تقویت حافظه و بهبود آلزایمر می شود. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر عصاره الکلی کندر در بیان Camkiv در سلول های PC12 می باشد.مواد و روش هاسمیت کندر بر زیستایی سلول ها با آزمون MTT بررسی شد. سلول ها با غلظت های 10 ، 25، 40، 55، 70 و 85 میکروگرم/میلی لیتر عصاره در بازه های زمانی 12، 24، 48 و 72 ساعت تیمار شده و میزان جذب آن ها اندازه گیری شد. سپس، سلول ها با غلظت های 2 و 20 میکروگرم/میلی لیتر عصاره در زمان های فوق تیمار شدند. RNA استخراج شده به cDNA تبدیل شد و واکنش real-time PCR انجام یافت.نتایجمرگ سلولی با افزایش زمان و غلظت تیمار با عصاره افزایش یافت. مقادیر IC50 بهدست آمده برای تیمارهای 12، 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب برابر با 71. 01، 52. 95، 21. 05 و 13. 85 میکروگرم/میلی لیتر بود. علاوه براین، غلظت های 2 و 20 میکروگرم/میلی لیتر عصاره، 24 ساعت پس از تیمار منجر به افزایش معنی دار بیان Camkiv شد. در تیمار 48 ساعت، حداکثر بیان Camkiv مشاهده شد. تاثیر کندر در افزایش بیان ژن تا 72 ساعت پایدار بود.نتیجه گیریعصاره الکلی کندر می تواند بیان Camkiv را به طور قابل توجه و طولانی مدت افزایش دهد. این نتایج در راستای مطالعات قبلی می باشد که نشان دادند کندر بیان Bdnf، ژن پایین دست Camkiv، را افزایش می دهد. بااین وجود، با توجه به وجود مسیر دوطرفه در تنظیم بیان Bdnf و Camkiv نیاز به مطالعات جامع تری برای شناخت مکانیسم دقیق عملکرد کندر در مغز می باشد.کلید واژگان: عصاره الکلی کندر, ژن Camkiv, سلول های PC1Background & ObjectiveLong-term memory depends on protein synthesis. The product of Camkiv gene promotes memory via activating its proteins. The treatment of laboratory animals by Olibanum leads to memory improvement and the recovery of Alzheimer. Therefore, the aim of this study is the evaluation of Olibanum ethanolic extract on the Camkiv expression in PC12 cells.Materials & MethodsOlibanum toxicity on the cell viability was investigated by MTT test. Cells were treated with concentrations 10,25,40,55,70 and 85 μg/ml of extract in time intervals 12,24,48 and 72 hours and their absorption rate was measured. Then, cells were treated by concentrations 2 and 20 μg/ml of extract in mentioned times. Extracted RNA was converted into cDNA and real-time PCR performed.ResultsCell death was raised by increasing time and concentration of extract treatment. IC50 values were obtained as 71.01, 52.95, 21.05 and 13.85 μg/ml in 12, 24, 48 and 72 hours of treatment, respectively. Besides, concentrations 2 and 20 μg/ml significantly increased Camkiv expression following 24 hour treatment. The maximum expression of Camkiv was observed in 48 hour treatment. The effect of Olibanum on gene upregulation was stable until 72 hours.ConclusionThe Olibanum ethanolic extract can remarkably upregulate Camkiv expression for a long time. These results are consistent with the previous studies indicating the effect of Olibanum on upregulation of Bdnf, Camkiv -downstream gene. However, regarding the existence of the two-direction pathway in the expression regulation of Bdnf and Camkiv , comprehensive studies are required to determine exact mechanism of Olibanum function in the brain.Keywords: Olibanum ethanolic extract, Camkiv gene, PC12 cells
-
وارفارین متداول ترین داروی ضدانعقادی مورد تجویز برای درمان و پیشگیری از ترومبوآمبولی است. نیاز به دوزهای متفاوت وارفارین در افراد مختلف وابسته به عوامل ژنتیکی و محیطی است. در این مطالعه فراوانی دو پلی مورفیسم ژنتیکی مهم ژن زیرواحد 1 کمپلکس ویتامین K اپوکسیدردوکتاز (VKORC1) ((rs9934438) 1173 C>T و (rs7294) 3730 G>A) و ارتباط آن با میزان دوز مورد نیاز وارفارین در بیماران با دریچه های قلبی تعویض شده در استان آذربایجان غربی ارزیابی گردید. بدین منظور، 185 بیمار که حداقل به مدت2 ماه نسبت نرمال شده بین المللی (INR) پایدار داشتند، مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تعیین ژنوتیپ بیماران از تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمراز- چند شکلی طول قطعه محدودشونده (PCR-RFLP) استفاده شد. بررسی تفاوت دوز بین گروه های ژنوتیپی با آنالیز واریانس یک طرفه و آزمونTukey’s post-hoc صورت گرفت. فراوانی الل مینور (T) در افراد مورد مطالعه برای1173 C>T ، % 54 و آلل مینور A برای 3730 G>A % 7/53 بود. بیمارانی که حامل الل مینور 1173 T و الل اصلی 3730 G بودند به طور معنی داری به میزان متوسط دوز روزانه پایین تری از وارفارین نیاز داشتند (P < 0. 001). این مطالعه نشان می دهد که در بیمارانی که دریچه ی قلب آنها تعویض شده است، در نظر گرفتن پلی مورفیسم های موجود در ساختار قطعه ژنیVKORC1 ، در تجویز دوز مناسب وارفارین بویژه در مرحله شروع درمان مفید است و این نیز، به نوبه خود، عوارض ناشی از مصرف میزان نامناسب وارفارین را کاهش خواهد داد.کلید واژگان: چند شکلی طول قطعه محدود شونده, دوز دارو, شخصی سازی درمان, واکنش زنجیره ای پلیمرازNova Biologica Reperta, Volume:5 Issue: 3, 2018, PP 237 -243Warfarin is a commonly-prescribed anticoagulant used to treat and prevent thromboembolic events. The requirement for varying doses of warfarin depends on genetic and environmental components. In this study, the frequency of two single-nucleotide polymorphic variants of the vitamin K epoxide reductase complex subunit 1 (VKORC1) gene (1173 C>T (rs9934438) and 3730 G>A (rs7294)) and its correlation with warfarin maintenance doses were investigated in patients with heart valve replacement from West Azarbayejan, Iran. Blood samples were obtained from 185 patients; their genomic DNA was extracted and samples were genotyped by polymerase chain reaction–restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) assay. To assess if the blood warfarin level is different among genotypes, we used a one-way analysis of variance (ANOVA) followed by a Tukey’s post-hoc comparison. The minor allele frequency was determined to be 54% for 1173T and 53.7% for 3730A. Patients who carried the G allele at position 3730 and T allele at position 1173 required a significantly lower daily mean warfarin dosage (P <0.001). Consideration of the VKORC1 gene polymorphism, especially at the initial stages of the therapy, can be helpful in pre-treatment dosing of warfarin, which, in turn, reduces the adverse effects resulting from inappropriate drug prescription.Keywords: drug dose, personalised treatment, polymerase chain reaction, restriction fragment length polymorphism
-
سابقه و هدفتشخیص بیماری آلزایمر معمولا زمانی صورت می گیرد که آسیب های جدی به مغز وارد شده و درمان های رایج در ممانعت از آن ناکارآمد هستند. یکی از RNAهای دخیل در بیماری آلزایمر، RNA غیرکدکننده بلند بنام BDNF antisense(BDNF-AS) می باشد. این مطالعه با هدف بررسی حضور و مقایسه سطح BDNF-AS در پلاسمای بیماران آلزایمری و افراد سالم و ارزیابی پتانسیل آن به عنوان نشانگر پلاسمایی برای بیماری آلزایمر صورت گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه مورد-شاهدی، 30 فرد مبتلا به آلزایمر دیرهنگام و 30 فرد سالم بدون بیماری عصبی که از نظر سن با بیماران منطبق بودند، براساس معیارهای تشخیص بالینی بیماری آلزایمر توسط پزشک متخصص انتخاب و نمونه خون وریدی آنها دریافت شد. پلاسمای نمونه های خونی جداسازی و RNA تام پلاسما استخراج شد. پس از سنتز cDNA، حضور BDNF-AS در پلاسما توسط PCR بررسی شد. در نهایت، مقدار نسبی رونوشت های BDNF-AS در نمونه های پلاسمای بیماران آلزایمری و سالم با استفاده از Real time PCR مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل نشان داد کهRNA غیرکدکننده بلند BDNF-AS در پلاسمای افراد بیمار و کنترل وجود دارد و مقایسه داده های به دست آمده از Real time PCR نشان داد که سطوح BDNF-AS در پلاسمای گروه بیماران(0/021±0/107)افزایش معنی داری نسبت به افراد سالم (0/006±0/039)دارد.نتیجه گیرینتایج حاصل از این بررسی اولیه نشان می دهد که شاید بتوان از مقدارRNA ی غیر کد کننده بلندBDNF-AS در پلاسما، به عنوان نشانگر خونی/پلاسمایی برای تشخیص بیماری آلزایمر استفاده کردکلید واژگان: بیماری آلزایمر, BDNF-AS, نشانگر زیستیBackground And ObjectiveDiagnosis of Alzheimer's disease usually occurs when serious damages have occurred in the brain and common treatments are ineffective in preventing it. One of the RNAs involved in Alzheimer's disease is a long noncoding RNA, called BDNF antisense (BDNF-AS). The aim of this study is to determine the presence and compare the BDNF-AS levels in plasma of Alzheimer's patients and healthy subjects, and to evaluate its potential as a plasma marker for Alzheimer's disease.MethodsIn this case-control study, 30 patients with late-stage Alzheimer's disease and 30 healthy subjects without neurological disease who matched the patients in terms of age were selected by a specialist according to the criteria for clinical diagnosis of Alzheimer's disease and their intravenous blood samples were collected. The plasma of the blood samples was isolated and total plasma RNA was extracted. After cDNA synthesis, the presence of BDNF-AS in plasma was examined by PCR. Finally, the relative level of BDNF-AS transcripts in plasma samples of patients with Alzheimer's disease and healthy subjects was evaluated using Real Time PCR.
FINDINGS: The results of this study showed that long noncoding RNA BDNF-AS was present in the plasma of patients and controls. Comparison of Real Time PCR data showed that BDNF-AS levels in the plasma of patients (0.107±0.021) showed significant increase compared to healthy subjects (0.039 ± 0.006).ConclusionThe results of this preliminary study indicate that the levels of long noncoding RNA BDNF-AS in plasma can be used as a blood/plasma marker for the diagnosis of Alzheimer's disease.Keywords: Alzheimer's disease, BDNF-AS, Biomarker -
هدفمهم ترین تاثیرات کندر در ارتباط با حافظه عبارت است از پیشگیری یا بهبود بیماری آلزایمر و نیز تقویت حافظه زاده های رت هایی که در دوران بارداری و شیردهی کندر دریافت کرده اند. ژن Camk4 یکی از ژن های مهم حافظه می باشد که با فسفریلاسیون و فعال کردن فاکتورهای رونویسی بیان ژن های پایین دست حافظه را القا می کند. بر این اساس، هدف این مطالعه بررسی تاثیر عصاره آبی کندر در بیان ژن Camk4 در دو رده سلولی PC12 و B65 می باشد.مواد و روش هاتاثیر عصاره بر زیستایی سلول ها با تیمار سلول ها در دو بازه زمانی و 6 غلظت مختلف عصاره بررسی شد و غلظت مهاری 50 درصد به دست آمد. برای مطالعات بیان ژن، سلول ها با دو غلظت عصاره در دو بازه زمانی تیمار شدند. سپس RNA سلولی استخراج شده و به cDNA تبدیل شد. در نهایت، واکنش qPCR جهت بررسی بیان ژن Camk4 در سلول ها انجام شد.یافته هاعصاره آبی کندر زیستایی سلول ها را در یک الگوی وابسته به زمان و غلظت کاهش داد. با این وجود، سمیت عصاره برای رده سلولی B65 بیش تر از PC12 بود. هم چنین، عصاره کندر توانست بیان ژن Camk4 را به طور قابل توجهی در سلول ها افزایش دهد. با این وجود، این افزایش وابسته به غلظت و نوع سلول بود و بیان ژن Camk4 در غلظت کم عصاره و در رده سلولی PC12 بیش تر و سریع تر از B65 افزایش یافت.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد کندر در یک الگوی وابسته به غلظت می تواند بیان ژن Camk4 را تنظیم کند. با این وجود، به مطالعات تکمیلی بیش تری جهت شناسایی مکانیسم های عمل کندر در سلول های مختلف نیاز است.کلید واژگان: کندر, حافظه, ژن Camk4, رده سلولی PC12Koomesh, Volume:20 Issue: 1, 2018, PP 161 -168IntroductionThe most important effects of Frankincense on memory are included prevention and relative treatment of Alzheimer disease, as well as memory enhancement of off springs of the rats that had received Frankincense during their pregnancy and lactation period. Considerably, Camk4, one of the important memory genes, induces downstream memory genes expression through phosphorylation and activation of transcription factors. Here, we aimed to study the effects of aqueous extract of Frankincense on the Camk4 gene expression in PC12 and B65 cell lines.Materials And MethodsThe effect of extract on the cell viability was evaluated by cell treatment in two time intervals with six concentrations of extract and 50% inhibition concentration was obtained. In this way, for gene expression studies, cells were treated by two concentrations of extract in two time points. RNA was extracted and converted to cDNA and qPCR was performed to investigate the expression of Camk4 gene.ResultsThe aqueous extract of Frankincense decreased the cell viability in a time and concentration dependent pattern. However, the extract was more toxic for B65 cell line than PC12. Also, it significantly increased the expression of Camk4 gene in the cells. Nevertheless, the increase was dependent to the extract concentration and the cell type. The low concentration of the extract was more effective to the expression of Camk4 gene than the high concentration as well as to its expression in the PC12 cell line than B65.ConclusionThis study showed that Frankincense could regulate the expression of Camk4 gene in a concentration dependent pattern. However, further studies are needed to identify the mechanisms of Frankincense action in different cells.Keywords: Frankincense, Memory, PC12 cell line, Camk4 gene
-
سابقه و هدفکندر از جمله مواد گیاهی می باشد که خواص درمانی مختلفی برای آن ذکر شده است. بتا-بوسولیک اسید، ترکیب اصلی کندر، حلالیت کمی در آب دارد و دسترسی زیستی آن بسیار پایین می باشد. هدف این مطالعه بررسی اثر بارگذاری بتا- بوسولیک اسید در نانوذره های دندروزومی بر میزان دسترسی زیستی و جذب سلولی آن می باشد.مواد و روش هابرای انجام آزمون MTT، سلول های B65 با غلظت های مختلف بتا- بوسولیک اسید تنها و بتا- بوسولیک اسید دندروزومی به مدت 24، 48 و 72 ساعت تیمار شدند. پس از افزودن MTT، شدت رنگ تولید شده توسط ELISA reader اندازه گیری و IC50 محاسبه شد. داده های حاصل با استفاده از برنامه آماری One Way Anova و نرم افزار SPSS v.16 آنالیز شدند.یافته هامقدار IC50 برای بتا- بوسولیک اسید تنها و بتا- بوسولیک اسید دندروزومی به ترتیب 09/88 و 42/58 میکرومولار برای 24 ساعت، 37/58 و 87/44 میکرومولار برای 48 ساعت و 09/21 و 69/16 میکرومولار برای 72 ساعت به دست آمد.نتیجه گیرینتایج حاصل نشان می دهد که بارگذاری بتا-بوسولیک اسید در نانوذره های دندروزومی باعث افزایش سمیت سلولی بتا-بوسولیک اسید می شود که این مشاهده می تواند به علت افزایش جذب سلولی بتا-بوسولیک اسید در حضور نانوذره های دندروزومی باشد.کلید واژگان: بتا- بوسولیک اسید, دندروزوم, تست MTT, رده سلولی B65Aim &BackgroundFrankincense is a herbal product that has diverse therapeutic effects. Beta-boswellic acid, the main ingredient of frankincense, is poorly soluble in water and its bioavailability is very low. The aim of present study was to evaluate the effect of loading of beta-boswellic acid in dendrosomal nanoparticles on its bioavailability and cell uptake by MTT assay.Materials And MethodsFor MTT assay, B65 cells were treated with different doses of nave beta-boswellic acid or dendrosomal beta-boswelic acid for 24, 48 and 72 hours. After adding MTT, colorimetery was done using ELISA reader and IC50 was then calculated. The data was analyzed with One Way Anova program using SPSS v.16 software.ResultsThe IC50 for nave beta-boswellic acid and dendrosomal beta-boswellic acid was 88/09 and 58/42 µM in 24h, 58/37 and 44/87 µM in 48h and 21/09 and 16/69 µM in 72h respectively.ConclusionThe results showed that loading of beta-boswellic acid in dendrosomal nanoparticles increases the cell toxicity effect of beta-boswellic acid. This observation might be due to the increased cell uptake of beta-boswellic acid in the presence of dendrosomal nanoparticles.Keywords: beta- Boswellic acid, Dendrosome, MTT test, B65 cell line
-
زمینه و اهداف
انتقال هدفمند ناقل ها و حامل های ژنی به سلول ها و بافت های خاص یکی از مهمترین مسائل در آزمایش های ژن درمانی است. باکتریوفاژها حامل-های ژنی مناسبی هستند و روش های مختلفی برای انتقال هدفمند آن ها به سلول های مورد نظر وجود دارد. در این مطالعه تهیه ذرات فاژی هدفمند شده بر پایه فاژ M13 به روش اتصال شیمیایی ارائه می شود.
مواد و روش هاابتدا سازه فاژمیدی pCMV-Script-GFP از ذرات فاژی GFP توسط فاژ کمکی ExAssist به روش برش درون سلولی با استفاده از سویه میزبان اختصاصی XLOLR برش و با استفاده از فاژ کمکی R408 ذرات فاژیM13حاوی ژن GFP (M13-GFP)تولید شدند. سپس ملکول های پروتئین هولوترانسفرین انسانی با روش اتصال شیمیایی آمیناسیون احیایی به سطح ذرات فاژی حاصل اتصال داده شدند. اتصال ملکول های ترانسفرین به سطح ذرات فاژی با روش phage-ELISA بررسی شد.
یافته هاآزمایشات phage-ELISA نشان داد که اتصال ملکولهای ترانسفرین به سطح ذرات فاژی به درستی انجام گرفته و ذرات فاژیM13 هدفگیری شده با ترانسفرین تهیه شده است. بررسی های بیشتر نشان داد که تقریبا 485 مولکول ترانسفرین به هر ذره فاژی متصل شده است.
نتیجه گیرینتایج حاصل نشان می دهند که روش اتصالات شیمیایی می تواند به عنوان راهکاری مناسب در هدفمندسازی ذرات فاژی M13 با اتصال مولکول های هدفگیری به تعداد زیاد به سطح آن ها مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اتصال شیمیایی, فاژ M13, هولوترانسفرین, هدفگیریBackground and ObjectivesTargeting transgene carriers and vectors to individual cells and tissues is one of the most important goals of gene therapy. Bacteriophages are of appropriate transgene carriers and there are different methods for their targeting to target cells. Present study reports preparation of targeted M13-based bacteriophage particles by a chemical coupling strategy.
Materials And MethodsFirst, the pCMV-Script-GFP construct was produced via in vivo excision protocol from GFP Phage particles using ExAssist helper phage and XLOLR as specific host. Then, M13 phage particles bearing GFP (M13-GFP) were obtained by single stranded rescue using R408 helper phage. The human holotransferrin molecules were then coupled to the surface of phage particles by reductive amination chemistry. Transferrin molecules bind to the surface of phage particles were studied by phage-ELISA.
ResultsPhage-ELISA tests showed that holotransferrin molecules were coupled to the surface of M13 phage particles in a correct way and the transferrin-targgeted M13 phage particles were prepared. Further analysis showed that about 485 transferrin molecules coupled per phage particle.
ConclusionThe results show that chemical coupling might be considered as a suitable strategy for targeting of M13 particles via coupling of targeting molecules in high density to the phage surface.
Keywords: Chemical Coupling, M13 Phage, Holotransferrin, Targeting -
مقدمهمطالعات آزمایشگاهی نشان می دهد که کندر در روند افزایش یادگیری و تقویت حافظه موثر است. یکی از اختلالات مهم شناختی درگیرکننده حافظه بیماری آلزایمر می باشد. همچنین افزایش بیان ژن پیش ساز آمیلوئید (App) به آلزایمر می انجامد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر مصرف خوراکی عصاره آبی کندر با داروی ریواستیگمین بر بیان ژن پیش ساز آمیلوئید (App) در هیپوکمپ رت های تیمار شده با AlCl3 انجام گرفت.مواد و روش هابدین منظور 24 راس رت نر بالغ با محدوده وزنی 30±220 گرم به طور تصادفی در چهار گروه (6n=) تقسیم شدند و به مدت 120 روز مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمار گروه ها به صورت، گروه یک کنترل (آب مقطر)، گروه دوم به عنوان گروه مدل آلزایمر روزانه یک میلی لیتر ماده شیمیایی AlCl3 با دوز mg/kg 20، گروه سوم به مدت دو ماه AlCl3 با همان دوز و دو ماه دیگر عصاره آبی کندر با دوز mg/kg 200، گروه چهارم مجددا به مدت دو ماه AlCl3 با همان دوز و دو ماه دیگر ریواستیگمین mg/kg 0/3 دریافت نمودند. پس از پایان دوره تیمار، عملکرد حافظه فضایی و یادگیری حیوانات توسط ماز آبی موریس به مدت 6 روز متوالی ارزیابی شد. سپس بافت هیپوکمپ آن ها جداسازی و در دمای 80- درجه نگهداری گردید. RNA ی تام با استفاده از کیت RNX-Plus استخراج گردید و میزان بیان ژن App به روش نیمه کمی (Semi-Quantitative) موردبررسی قرار گرفت.یافته هانتایج حاصل از ماز آبی موریس نشان داد که مصرف AlCl3 باعث از بین رفتن یادگیری در رت ها شده است ولی تجویز عصاره آبی کندر و یا ریواستیگمین باعث بهبود نسبی یادگیری در رت های مدل می شود. بررسی میزان بیان نسبی App در گروه های مختلف نشان داد که مصرف AlCl3 افزایش معنی داری در بیان App القاء می کند. مقایسه اثر تیمار با عصاره آبی و داروی ریواستیگمین در رت های مدل حاکی از آن است که عصاره آبی کندر می تواند باعث کاهش بیان ژن App در مقایسه با داروی ریواستیگمین شود.نتیجه گیریمصرف AlCl3 باعث آسیب یادگیری و عملکرد حافظه فضایی در رت ها می شود و تجویز عصاره آبی کندر و یا ریواستیگمین می تواند آن بهبود بخشد. همچنین عصاره آبی کندر می تواند افزایش بیان القاء شده App توسط AlCl3 را کاهش دهد.
کلید واژگان: App, آلزایمر, کندر, ریواستیگمینBackgroundLaboratory Studies show that Olibanum boosts the process of learning and memory. Alzheimer’ disease is one of the important cognitive abnormalities which affect memory. Moreover, increased expression of amyloid precursor protein (App) results in Alzheimer’ disease. This study with the aim of comparing the effects of Olibanum aqueous extract and rivastigmin on the expression of App gene in rats that are treated by AlCl3.Materials And Methods24 adult male rats with a weight range of 220±30 gr. were randomly divided into 4 groups (n=6) and treated for 120 days. Treating group are as follow: Group no. 1 as control, group no. 2 as Alzheimer's model, group no. 3 as Olibanum treated, group 4 as rivastegmin teated were received 1 ml of distilled water, AlCl3 20mg/kg, AlCl3 (20 mg/kg) for 60 days and then AlCl3 with the same dose plus aqueous extract of Olibanum (200 mg/kg) for another 60 days and, AlCl3 (20 mg/kg) for 60 days and then AlCl3 with the same dose plus rivastigmin (0.3 mg/kg) for another 60 days, respectively. Then, learning and spatial memory performance of the rats were examined in 6 successive days with Morris-Water-Maze. After behavioral tests, hippocampus of the rats was separated and isolated in –80 degree centigrade. Total RNA was extracted by using RNX-plus solution. Finally, the expression of App gene was examined by semi-quantitative RT-PCR.ResultsResults obtained from Morris-Water-Maze showed that AlCl3 impairs memory performance in rats while treatments with rivastigmin or aqueous extract of Olibanum improves learning in rats model. The App gene expression analysis revealed that this gene unregulate significantly by utilizing AlCl3. Comparing the effects of rivastigmin and aqueous extract of Olibanum showed that Olibanum but not rivastigmin decreases the expression of App.ConclusionAlCl3 treatment can impair learning and spatial memory in rats while Olibanum or rivastigmin might improve their performance. Moreover, Olibanum impedes AlCl3-induced App up-regulation.Keywords: APP, Alzheimer, Olibanum, rivastigmin -
زمینه و هدفمنظور از سقط مکرر خودبخودی، وقوع دو یا سه سقط متوالی خودبخودی، قبل از هفته بیستم بارداری است. آدنوزین دآمیناز در متابولیسم پورین ها نقش داشته و دارای دو ایزوآنزیمADA1 و ADA2 است. پلی مورفیسم G A (الل ADA*) موجب افزایش سطوح آدنوزین می شود. آدنوزین به دلیل افزایش جریان خون به رحم و جفت دارای نقش محافظتی در برابر سقط های مکرر خودبخودی است. با توجه به تاثیر فعالیت آنزیمی کاهش یافته این پلی مورفیسم بر روی سطوح آدنوزین، نقش پلی مورفیسم G A (الل ADA*) ژن آدنوزین دآمیناز بر روی سقط های مکرر خودبخودی جمعیت شمالغرب ایران در این مطالعه بررسی شد.روش کاریک جمعیت 100 نفری از زنان به دو گروه تقسیم بندی شدند. گروه اول 50 نفر دارای سابقه سقط (حداقل دو بار) و گروه دوم شامل 50 نفر با حداقل دو زایمان موفق و بدون سابقه سقط، مورد بررسی قرار گرفتند. استخراج DNA از لکوسیت ها و با روش استاندارد استخراج DNA انجام شد. برای بررسی پلی مورفیسم G A، واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) انجام و حضور یا عدم حضور این پلی مورفیسم توسط روشRFLP -PCR بررسی شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری از آزمون مربع کای استفاده شده و ارزش (05/0>P) به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.یافته هافراوانی هموزیگوت ها (AA) در گروه کنترل 2% مشاهده شد. این در حالی است که هیچ هموزیگوتی (AA) در گروه بیمار دیده نشد. فراوانی هتروزیگوت ها (AG) در گروه کنترل20% و در گروه بیمار 8% گزارش شد (05/0>P). فراوانی هموزیگوت ها (GG) در گروه کنترل 78% و گروه بیمار 92% گزارش شد (05/0>P).نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل، به نظر می رسد پلی مورفیسم G A (الل ADA*) و ژنوتیپ (ADA*1/ADA*2) AG به واسطه کاهش فعالیت آدنوزین دآمینازی، دارای نقش محافظتی در برابر سقط های مکرر خودبخودی است.
کلید واژگان: سقط مکرر خودبخودی, شمالغرب ایران, آدنوزین دآمینازBackground and ObjectivesRecurrent spontaneous abortion (RSA) is defined by two or more consecutive miscarriages before 20 weeks of gestation. Adenosine deaminase (ADA) is an enzyme of purine salvage pathway and has two important isoenzymes ADA1 and ADA2. The adenosine deaminase G22A polymorphism (ADA*2) increases the level of adenosine. Adenosine may play a protective role against recurrent spontaneous abortions, since it regulates blood flow into the uterus and placenta. In consideration of the effect of decreased enzymatic activity of adenosine deaminase G22A polymorphism on adenosine levels we evaluated the protective effect of ADA*2 allele against recurrent spontaneous abortions in north-west of Iran.MethodsA total of 100 women were recruited to form two groups. First one, with a history of recurrent spontaneous abortions (N=50), and the second one, without a history of abortions (N=50). Genomic DNA was extracted from peripheral blood with a commercial kit and PCR-RFLP analysis was used to identify the G22A genetic polymorphism. Fisher's exact test and odds ratio values were used to compare the proportions of adenosine deaminase genotypes and alleles between women with and without a history of recurrent spontaneous abortion (p<0.05).ResultsThe frequency of homozygotes (AA) was 2% in control group, whereas no homozygote (AA) was found in the case group. The frequency of heterozygotes (AG) was 20% in control group and 8% in the case group (p<0.05). The frequency of homozygotes (GG) was 78% in control group and 92% in the case group (p<0. 05). A significant increase in the frequency of AG genotype in controls (p=0.014, OR=0.348) relative to women with the history of RSA demonstrates the protective effect of AG genotype in controls.ConclusionThe data suggest that women carrying the G22A polymorphism (ADA*2 allele) and AG genotype which is associated with the lower enzymatic activity are better protected against recurrent spontaneous abortions.Keywords: Recurrent Spontaneous Abortions, Northwest of Iran, Adenosine Deaminase -
علی رغم پیشرفت های حاصل در روش های درمانی و آشکارسازی، و نیز یافتن داروهای موثر در درمان بیماری هایی مثل سرطان، استفاده از آن ها در بیماران همراه با عوارض جانبی شدید می باشد. زیرا اغلب این داروها اختصاصی سلول های سرطانی نبوده، بر سلول های طبیعی نیز تاثیر می گذارند. بنا بر این رسانش هدفمند مواد درمانی حائز اهمیت فوق العاده ای است. باکتریوفاژها زیر گروهی از نانوذرات ویروسی(VNPs) هستند که پتانسیل انتقال هدفمند مواد درمانی به سلول ها و بافت های هدف را دارند و در سال های اخیر از این جنبه مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند. مطالعات مختلف نشان می دهند که باکتریوفاژها نه تنها توانایی انتقال هدفمند سازه های ژنی، مواد درمانی و مواد تصویربرداری به سلول ها و بافت های هدف را دارند بلکه دارای توزیع بافتی و پاک سازی از خون بسیار مناسبی نیز هستند. هم چنین، تصاویر حاصل از روش های تصویربرداری مختلف رادیواکتیو و نوری به علت نفوذ بافتی بالا در روش استفاده از باکتریوفاژها وضوح بسیار خوبی دارند. گذشته از این، روش های مبتنی بر باکتریوفاژها دارای مزایایی از قبیل بی خطری و هزینه پایین هستند. با توجه به مزیت های فراوان، انتظار می رود در آینده نزدیک باکتریوفاژها به عنوان ابزاری مناسب در ارزیابی های مختلف بالینی مورد استفاده قرار گیرند. در این مقاله کاربردهای بالقوه باکتریوفاژها به عنوان ابزاری مناسب در تصویربرداری پزشکی، انتقال هدفمند دارو و ژن مورد بررسی قرار می گیرد.
کلید واژگان: نانوداروی فاژی, هدفگذاری فاژ, رسانش هدفمند ژن و دارو, تصویربرداری پزشکیDespite the progresses achieved in the treatment, detection and development of effective drugs for curing of diseases e.g. cancer, using of such therapeutics by patients is associated with severe side-effects. Since, most of them are not specific for cancerous cells; they may affect normal cells as well. So, targeted delivery of therapeutics is very important. Bacteriophages are a subtype of viral nanoparticles (VNPs) which can potentially deliver therapeutics to target cells/tissues, and this aspect of bacteriophage application has recently been considered by researchers. Plenty of studies show that not only bacteriophages have capacity for targeted delivering of imaging agents, drugs and genes into the cells/tissues but have appropriate profile of distribution in tissues and clearance from blood stream as well. Moreover, images obtained from different radioactive and optic imaging approaches have high-resolution in methods using bacteriophage because of their depth penetration into the tissues. Furthermore, bacteriophage-based approaches have more advantages such as safety and low cost. Regarding the plenty of advantages, it is expected that bacteriophages might be used as a suitable tool in diverse clinical trials in the near future. In the present study, the potential applications of bacteriophages are considered in medical imaging, targeted drug and gene delivery.Keywords: Phage nanodrug, phage targeting, targeted drug, gene delivery, medical imaging -
زمینه و هدفیادگیری کسب اطلاعات از دنیای اطرف خود می باشد و حافظه مکانیسمی برای کدبندی، ذخیره سازی و فراخوانی دوباره اطلاعات یاد گرفته شده است. ضعف در حافظه و اختلال در یادگیری از شایعترین مشکلات روان شناختی هستند. یکی از گیاهانی که در بسیاری از فرهنگ ها و طب سنتی از آن بهعنوان داروی تقویت حافظه یاد شده است، کندر میباشد. در این مطالعه تاثیر دارویی عصارهی آبی کندر بر فرایندهای یادگیری و حافظه ی فضایی در موش صحرایی نر توسط ماز آبی موریس بررسی شد.روش بررسیدر این مطالعه ی تجربی، 21 سر موش صحرایی نر بالغ به 3 گروه کنترل (آب مقطر) و گروه تیمار با عصاره ی آبی کندر (mg/kg 50 و 100) تقسیم شدند و به مدت 4 هفته مورد آزمایش قرار گرفتند. به منظور ارزیابی میزان یادگیری حیوانات، روش ماز آبی موریس استفاده شد.
یافته ها: تمام گروه ها بین روز اول و روز اخر کارآزمایی، کاهش چشمگیری در زمان سپری شده (P<0.0001) و نیز مسافت پیموده شده (P<0.0001) نشان دادند. در روز ششم هر دو گروه تیمار از لحاظ زمان سپری شده (P<0.05) و مسافت پیموده شده (P<0.05) نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری از خود نشان دادند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل حاکی از آن است که مصرف کندر یادگیری و تشکیل حافظه ی فضایی موش صحرایی را در بررسی به روش ماز آبی موریس تسهیل مینماید.
کلید واژگان: کندر, حافظه ی فضایی, ماز آبی موریسBackground And ObjectiveLearning is the acquisition of information about the world and memory is a mechanism to encode, store and retrieve the learned information. Weak memory and learning disorders are the most common cognitive problems. In the present study, the pharmacological effects of aqueous extract of Boswellia on learning and spatial memory in male rats was investigated using the Morris water maze (MWM) test.Materials And MethodsIn this experimental study, 21 male rats were divided into 3 groups including a control group (distilled water) and two groups treated with aqueous extract of Boswellia 50 and 100 mg/kg) that received the treatment for 4 weeks. To evaluate learning ability of animals, Morris Water Maze was used.ResultsIn the first and the last day of training, all groups showed significant reduction in escape latency (P<0.0001) and traveled distance (P<0.0001). In the sixth day of training, both treatment groups showed significant reduction in escape latency (P<0.05) and traveled distance (P<0.05) in comparison with the control group.ConclusionThe results suggest that intake of Boswellia facilitates the learning and spatial memory formation in rats via Morris water maze test method.Keywords: Boswellia, Spatial memory, Morris water maze test -
هدفدر سال های اخیر توجه ویژه ای به کتابخانه های نمایش فاژی به عنوان ابزارهایی برای شناسایی و جداسازی مولکول های دارویی (با خواص تشخیصی و درمانی) شده است. کتابخانه های پپتیدی یکی از مهم ترین و پرکاربردترین انواع کتابخانه های نمایش فاژی هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر غربالگری کتابخانه نمایش فاژی پپتیدی Ph.D.TM-7 از طریق فرآیند بیوپنینگ برای شناسایی لیگاندهای پپتیدی متصل شونده به سلول های SW480 (آدنوکارسینومای روده انسانی) بود.مواد و روش هاسه دور بیوپنینگ روی سلول SW480 به عنوان سلول هدف و سلول های فیبروبلاست نرمال انسانی، آدنوکارسینومای معده انسانی، کارسینومای سلول های سنگفرشی مری انسانی و کارسینومای کبد انسانی به عنوان سلول های شاهد انجام شد. سپس با انجام plaque-PCR روی پلاک های به دست آمده از دور آخر بیوپنینگ قسمتی از ژنوم فاژهای متصل شونده به سلول SW480 که کد کننده پپتید نمایش یافته است، تکثیر و در گام بعد DNA تکثیرشده تعیین توالی شد. از نرم افزارهای بیوانفورماتیکی برای شناسایی توالی پپتیدهای متصل شونده به سلول هدف و نیز بررسی برخی ویژگی های توالی های مزبور استفاده شد.نتایجبیوپنینگ کتابخانه فاژی منجر به غنی سازی تعدادی پپتید شد که از بین آن ها توالی پپتیدی HAMRAQP دارای بیشترین فراوانی بود. بررسی بیوانفورماتیکی توالی های به دست آمده نشان داد که هیچ یک از آن ها جزء توالی های غیرمرتبط با هدف نیستند.نتیجه گیریاز پپتیدهای شناسایی شده، به ویژه توالی های پپتیدی با فراوانی بالا، به علت برخورداری از قابلیت اتصال اختصاصی به سلول SW480 می توان برای هدایت هدفمند ژن و دارو به سلول های بدخیم روده استفاده نمود.
کلید واژگان: نمایش فاژی, کتابخانه فاژی, بیوپنینگ, پپتید, سرطان رودهObjectiveRecently، phage display libraries have received enormous attention for identification and isolation of pharmaceutical molecules with diagnostic and therapeutic properties. Peptide libraries are known as one of the most important and widely used types of phage display libraries. In the current study، we aimed to screen the Ph. D. TM-7 phage display peptide library through biopanning for the identification of human colon adenocarcinoma-binding peptide ligands.MethodsThree rounds of biopanning were performed on SW480 as the target cell and fibroblast (HF-SF-PI3)، AGS، KYSE-30 and Huh-7 as control cells. The displayed peptide-encoding regions in the genome of SW480-binding phages obtained from the final round of panning were amplified by plaque-PCR and subsequently sequenced. Bioinformatic tools were used to determine the sequence of target cell-binding peptides and further characterization of these peptides.ResultsBiopanning of the phage library led to the enrichment of several peptides among which the peptide with “HAMRAQP” was the most dominant. Bioinformatic analysis of the isolated peptides indicated that they are not target unrelated peptides (TUP).ConclusionThe peptides، in particular those with the highest frequency، due to having the capability of specific binding to SW480 cells represent the potential for use in targeting of therapeutic genes and drugs to colon cancer cells.Keywords: Phage display, Phage library, Biopanning, Peptide, Colon cancer -
مقدمهنقایص مرتبط با عملکرد ناقل های ژنی اعم از ناقل های ویروسی و غیر ویروسی باعث شده است محققان برای دستیابی به ناقل یا ناقل های ژنی ایده آل به تحقیقات خود ادامه دهند. فاژها به خاطر داشتن یکسری مزیت ها همچون حفاظت از ژن خارجی، عدم ایمنی زایی و پایداری در شرایط مختلف، به عنوان گزینه ای مطلوب برای انتقال ژن مطرح شده اند. هدف از این پژوهش، دستیابی به یک سازه فاژی و ارزیابی پتانسیل آن جهت انتقال ژن به سلول های یوکاریوتی بوده است.روش بررسیبا برش درون سلولی ناقل فاژی Lambda-Zap CMV XR که دارای ژن GFP بوده است، سازه فاژمیدی pCMV-Script Ex بدست آمد و پس از بسته بندی توسط فاژ کمکی، ذرات فاژی M13 GFP حاصل شدند. ذرات فاژی حاصل جهت آلوده سازی رده سلولی انسانی AGS مورد استفاده قرار گرفتند. در نهایت به کمک روش های PCR و میکروسکوپ فلورسانس میزان ورود ذرات فاژی M13-GFP به رده سلولی انسانی مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هابررسی سلول های تیمار شده با میکروسکوپ فلورسانس نشان داد که ذرات فاژی M13-GFP توانایی ورود و بیان ترانسژن در سلول های یوکاریوتی را دارند با این وجود کارآیی انتقال بسیار ناچیز است. همچنین نتایج حاصل از PCR گویای این مطلب است که میزان ورود حامل ژنی M13-GFP به رده سلول های یوکاریوتی وابسته به دوز می باشد.نتیجه گیرینتایج گویای آن است که فاژ M13 می تواند به عنوان یک سیستم مناسب برای انتقال ژن به سلول های یوکاریوتی در نظر گرفته شود، چراکه تمایل ورود آنها به سلول های یوکاریوتی بسیار کم است و می توان با اتصال و یا نمایش مولکول های هدفگیری بر سطح ذرات فاژی، ترانسژن را به شکل موثری به سلول هدف منتقل کرد.
کلید واژگان: ژن درمانی, انتقال ژن, فاژ M13Scientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:19 Issue: 2, 2014, PP 114 -123Background And AimDue to some drawbacks associated with gene delivery vehicles including viral and non-viral vectors, scientists have continued their efforts to find an ideal gene delivery vehicle. Bacteriophages have been proposed as an attractive alternative gene delivery vehicle in view of their advantages such as protection of transgene, lack of immunogenicity and stability in different conditions. This study has been conducted with the aim of obtaining a construct based on M13 phage and evaluating its capability for delivering transgene to eukaryotic cells.Material And MethodpCMV-Script EX phagemid was constructed by intracellular excision of Lambda Zap CMV XR vector bearing GFP gene. Packaging of the construct using helper phage resulted in M13-GFP phage particles which used for transfection of human AGS cell line. Finally internalization of the phage particles into the AGS cell line was evaluated by PCR and florescence microscopy.ResultsExamination of the treated cells with florescence microscopy indicated that M13-GFP phage particles were able to internalize and express the transgene in eukaryotic cells, but the efficiency of this trasfer was very low. PCR analysis showed that internalization of the M13 GFP gene vehicle to eukaryotic cells was dose dependent.ConclusionThe results indicated that M13 phage could be an appropriate gene delivery vehicle, because it had trivial tropism for eukaryotic cells. This means that after displaying or coupling of appropriate targeting molecules on the surface of phage particles, transgene can effectively be delivered to the target cells.Keywords: Gene therapy, Gene delivery, M13 phage -
وجود یک سری مزایای کلیدی در باکتریوفاژ لامبدا باعث شده است که این فاژ به عنوان یک حامل ژنی ایده آل به سلولهای یوکاریوتی مطرح شود. این مزیتها هم در ساختار و هم در بیولوژی آن نهفته است ازجمله اینکه مطالعات اخیر داشتن اجداد مشترک با ویروسهای یوکاریوتی DNA دار را نشان داده اند. با توجه به این واقعیات و نیز دورشته ای بودن ژنوم آن، فاژ لامبدا می تواند مزیت بزرگی در انتقال ژن به سلولهای یوکاریوتی داشته باشد. لذا با وارد کردن توالی یک ژن گزارشگر (GFP)، فاژ لامبدای نوترکیبی طراحی و برای انتقال ژن به سلولهای رده AGS مورد استفاده قرار گرفت. بیان ژن GFP در پی انتقال با ذرات λ-GFP و همین طور کارآیی ورود این ذرات به سلولهای رده AGS ارزیابی شد.
کلید واژگان: باکتریوفاژ لامبدا, λ, GFP, انتقال ژن با واسطه فاژBacteriophage lambda comprises critical advantages that have made it as an ideal gene delivery vehicle into the eukaryotic cells. These advantages reside in both the structure and biology of the lambda phage، for example، recent investigations have revealed common ancestry for the tailed phages and eukaryotic DNA viruses. Considering these features as well as the double-stranded nature of its genome، bacteriophage lambda might comprise a great advantage for phage-mediated gene delivery into eukaryotic cells. A phage lambda-derived gene nanocarrier bearing reporter gene GFP (λ-GFP) was constructed and utilized to transfect AGS cell line. λ-GFP particle-mediated gene delivery and expression as well as its internalization by AGS cell line was investigated.Keywords: Bacteriophage lambda, λ GFP, phage, mediated gene transfer
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.