محمد نوری سپهر
-
زمینه و هدف
آنتی بیوتیک ها نوعی دارو هستند که در غلظت های مختلف از نانوگرم تا میکروگرم در منابع آب یافت می شوند و مقاومت بالای آنها در برابر تجزیه، حذف آنها را از محیط های آبی دشوار می کند. هدف از این مطالعه بررسی حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین از محیط های آبی می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه نانو زئولیت نوع y اصلاح شده برای جذب تتراسایکلین سنتز شد. ویژگیهای جاذب نانو زئولیت نوع y اصلاح شده توسط FESEM، EDS، FTIR و آنالیز XRD مشخص شد. سپس فرآیند جذب تتراسایکلین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هابیشترین میزان حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین در غلظت برابر mg/L50 و زمان تماس 30 دقیقه، در 7pH= و غلظت نانو زئولیت y اصلاح شده 0/4 گرم بر لیتر 97/4% حاصل شد. فرآیند جذب تتراسایکلین از طریق نانو زئولیت y اصلاح شده با مدل ایزوترم لانگموییر (R2 = 0/991) و سینتیک شبه درجه دوم (0/0021=K2) سازگار بود.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که نانو جاذب به طور قابل ملاحظه ای قادر به حذف تتراسایکلین در مدت زمان کم از محلول های آبی است. بنابراین به عنوان یک جاذب موثر می تواند برای حذف آنتی بیوتیک ها مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: آنتی بیوتیک, جذب سطحی, نانو زئولیت yBackgroundAntibiotics are a type of medicine that are found in different concentrations from nanograms to micrograms in water sources, and their high resistance to decomposition makes it difficult to remove them from aquatic environments. The aim of this study is to investigate the removal of tetracycline antibiotic from water environments.
MethodsIn this study, modified y-type nano zeolite was synthesized for tetracycline adsorption. The properties of modified y type nano zeolite adsorbent were determined by FESEM, EDS, FTIR and XRD analysis. Then the absorption process of tetracycline was investigated.
ResultsThe highest removal rate of tetracycline antibiotic was achieved at a concentration equal to 50 mg/L and a contact time of 30 min, at pH=7 and a modified nano zeolite concentration of 0.4 g/L, 97.4%. The adsorption process of tetracycline through modified nano-zeolite y was compatible with the Langmuir isotherm model (R = 0.991) and pseudo-second-order kinetics (K2 = 0.002).
ConclusionThe results showed that the nano adsorbent is significantly able to remove tetracycline from aqueous solutions in a short period of time. Therefore, it can be used as an effective adsorbent to remove antibiotics.
Keywords: Antibiotic, surface adsorption, nano zeolite y -
زمینه و هدف
آلودگی هوا یکی از عمده ترین معضلات کلانشهرها می باشد که آثار مخربی بر روی انسان داشته و منجر به بروز بیماری های مختلف از جمله سرطان ها می شود. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین آلودگی هوا و میزان بروز دو نوع نیوپلاسم شایع در تهران انجام شد.
مواد و روش هاابتدا اطلاعات ساعتی غلظت آلاینده های شاخص شامل CO،NO2، O3، SO2،PM10 از سازمان حفاظت محیط زیست و شرکت کنترل کیفیت هوا و داده های بیماری از دانشگاه علوم پزشکی ایران اخذ گردید. سپس مطالعات توصیفی بر روی غلظت آلاینده های شاخص و متغیرهای وابسته انجام گرفت، در نهایت جهت تعیین ارتباط بین تعداد موارد ابتلا به نیوپلاسم ریه و خون با تعداد روزهای ناسالم آلاینده های شاخص از آزمون استنباطی همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده گردید.
یافته هانتایج نشان داد که بین آلاینده های PM10 و O3 با میزان بروز نیوپلاسم ریه و خون در مردان و زنان رابطه معنا داری وجود دارد. ضرایب همبستگی بین تعداد روز های ناپاک ناشی از آلاینده هایPM10 و O3 با تعداد موارد بروز بیماری به ترتیب در مردان 904/0، 882/0، 924/0، 931/0 و در زنان 856/0، 949/0 و 976/0 و 86/0 بود.
نتیجه گیریطبق نتایج به دست آمده ارتباط معناداری بین آلاینده های PM10 و O3 با بروز نیوپلاسم ریه و خون در مردان و زنان مشاهده گردید. با توجه به میزان بالای آلاینده PM10 و O3 در هوا و پیامدهای بهداشتی ناشی از آنها، بایستی اقدامات پیشگیرانه و کنترلی مناسبی در جهت کاهش آلودگی دو آلاینده مذکور صورت گیرد.
کلید واژگان: آلودگی هوا, میزان بروز, نئوپلاسم ریه, نئوپلاسم خونBackgroundAir pollution in large cities is one of the main difficulties that have harmful effects on humans and cause various diseases including cancers. So, present study with aim of determination the relation between air pollution and Incidence rate of two most common cancer in Tehran were performed.
Methodsat first, hourly data of pollutants including of CO, NO2, O3, SO2, PM10 were taken from the environmental protection agency Tehran and Air Quality Control Company and Archived documents of Disease data were acquired from Iran University of Medical Sciences .Then, descriptive studies were performed on criteria air pollutants and dependent variable . Finally, inferential tests such as Pearson correlation coefficient and linear regression were used to determine the relationship between air pollution and the incidence rate of Lung and Hematologic Neoplasms.
ResultsResults showed there was significant relationship between PM10/O3 and among men and women. The correlation of coefficients between PM10 and O3 with Number of cases of disease in men and women were 0.904, 0.882, 0.924, 0.931, 0.856, 0.949, 0.976, 0.860 respectively.
ConclusionAccording to the results, there were positive relationship between PM10/O3 and incidence rate of Lung and Hematologic Neoplasms among men and women. Due to the high level of ozone and airborne particles and their health consequences, Continuous and further prevention and control measures should be developed to alleviate the situation of the two air pollutants.
Keywords: Air pollution, Incidence rate, Lung Neoplasms, Hematologic Neoplasms -
زمینه و هدف
آب های سطحی و زیرزمینی منابع حیاتی مهمی در سراسر دنیا می باشند. این مطالعه کیفیت منابع آب سطحی و زیرزمینی حوضه آبریز سد لتیان طی سال های 1396 تا 1398 را با استفاده از ابزار جی آی اس و شاخص های کیفیت آب بررسی می کند.
مواد و روش هابه منظور بررسی کیفیت منابع آب، نمونه ها از 10 ایستگاه انتخابی در دو فصل پربارش و کم بارش طی سه سال گرفته شده و پارامترهای فیزیکی، شیمیایی و میکروبی نمونه ها ارزیابی شدند. سپس با استفاده از شاخص های کیفیت آب و مشخصات هیدروژیوشیمیایی، کیفیت منابع آب تعیین شده و نقشه پهنه بندی شاخص ها با استفاده از نرم افزار ArcGIS تهیه شد. همچنین داده های هیدروژیوشیمیایی حاصل با استفاده از دیاگرام های گرافیکی پایپر، شولر، ویلکوکس و تحلیل های آماری تفسیر شدند.
یافته ها و نتیجه گیرینتایج نشان می دهد به طور میانگین در فصول پربارش تمام منطقه کیفیت خوب (644/30) داشته است. برای ایستگاه های آب سطحی، 3 ایستگاه در فصل پر بارش کیفیت عالی (243/44) ،2 ایستگاه در فصل کم بارش کیفیت عالی (145/40) و سایر ایستگاه ها کیفیت خوبی (92/69) داشته اند. مطابق دیاگرام پایپر نمونه ها در دو حالت Ca-Mg-SO4-Cl و Ca-Mg-HCO3 قرار گرفته و نتایج حاصل ازمطالعه ترکیب کاتیون و آنیون عمدتا به صورت Ca-Mg-HCO3 می باشد. ضریب همبستگی بین متغیرهای اصلی، رابطه معنی داری بین IRWQIGC آب زیرزمینی و GWQI آن (r = 0.87)و بین IRWQISC آب سطحی و WQI آن (r=0.68) وجود داشته اما بین کیفیت آب های زیرزمینی و سطحی منطقه رابطه معناداری وجود ندارد. میانگین کیفیت آب زیرزمینی در طی دوره مطالعه خوب (143/29) بوده است.
کلید واژگان: شاخص کیفیت آب, شاخص کیفیت آب زیرزمینی, دیاگرام سه بعدی پایپر, حوضه آبریز سد لتیان, سامانه اطلاعات جغرافیاییSurface and groundwater are important vital resources around the world. This study examines the quality of surface and groundwater resources in the catchment area of Latian Dam during the years 1396 to 1398 using GIS tools and water quality indices.
materials and ways In order to evaluate the quality of water resources, samples were taken from 10 selected stations in two rainy and low rainfall seasons during three years and the physical, chemical and microbial parameters of the samples were evaluated. Then, using water quality indicators and hydrogeochemical characteristics, the quality of water resources was determined and the zoning map of the indicators was prepared using ArcGIS software. The resulting hydrogeochemical data were also interpreted using Piper, Schuler, Wilcox graphical diagrams and statistical analysis.Findings and ConclusionsThe results show that on average, during the rainy seasons, the whole region had good quality (30.644). For surface water stations, 3 stations in high rainfall season were of excellent quality (44.243), 2 stations in low rainy season were of excellent quality (40.145) and other stations were of good quality (69.92). According to the piper diagram, the samples are in two states Ca-Mg-SO4-Cl and Ca-Mg-HCO3 and the results of the study of cation and anion combination are mainly Ca-Mg-HCO3. Correlation coefficient between the main variables, there was a significant relationship between IRWQIGC groundwater and its GWQI (r = 0.87) and between IRWQISC surface water and its WQI (r = 0.68) but there is no significant relationship between groundwater and surface water quality. The average groundwater quality during the study period was good (29.143).
Keywords: Water Quality Index, Groundwater Quality Index, Piper 3D Diagram, Latian Dam Watershed, ArcGIS -
زمینه و هدف
با افزایش روند خشکسالی های اخیر و کمبود منابع آب آشامیدنی منجر به برنامه ریزی جهت شیرین کردن آب و راه اندازی ایستگاه های سیار گردید. هدف از این مطالعه، تعیین کیفیت میکروبی و فیزیکوشیمیایی آب خروجی از دستگاه های آب شیرین کن و تانکرهای شهرستان قم می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی به مدت یک سال با نمونه برداری ماهانه از آب خروجی دستگاه های تصفیه آب خانگی و تانکرهای سیار انجام شد. نمونه ها از نظر آلودگی میکروبی و کیفیت فیزیکو شیمیایی (pH ، TDS ، کدورت و کلرسنجی) مطابق روش استاندارد سنجش شدند. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS وExcel آنالیز و با استانداردها مقایسه گردید.
یافته هامقادیر مثبت آلودگی کلیفرم گرماپای در تانکرها 34/13 درصد و در دستگاه های آب شیرین کن 35/4 درصد نشان داده شد. میزان pH،TDS ، کدورت در حد مطلوب و مطابق استاندارد ملی و WHO گزارش شد. آنالیز آماری T TEST نیز نشان داد، کیفیت میکروبی آب خروجی با متغیرهای ظروف آبگیری (021/0 ˂p)، شستشوی مخازن (001/0 P ˂)، آلودگی شیر خروجی (011/0 ˂) P ، تماس با گرد و غبار (014/0 P ˂)، بهداشت فرد توزیع کننده (026/0 P ˂)، درجه حرارت (033/0 ˂p)، زمان نگهداشت آب (019/0 P ˂) و بهسازی محیط (003/0 ˂p) رابطه معناداری دارد. ولی هیچ تفاوت معناداری در نحوه توزیع آب بین تانکرها و دستگاه های آب شیرین کن وجود نداشت (068/0 ˂ P).
نتیجه گیریبا جلوگیری از آلودگی های ثانویه می توان کیفیت آب این جایگاه ها را مطلوب تلقی کرد. لذا باید ارزیابی دوره ای و منظم آب و آموزش در خصوص نگهداری و رعایت مسایل بهداشتی همواره مورد توجه قرار بگیرد.
کلید واژگان: کیفیت آب, استانداردها, آب شیرین کن, تانکر, قمBackgroundWith the increase in recent droughts and shortage of drinking water resources led to planning to desalinate water and set up mobile stations. The purpose of this study is to determine the microbial and physicochemical quality of water discharged from desalination plants and tankers in Qom.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted for one year with monthly sampling of water from domestic water purifiers and mobile tankers. Samples were analyzed for microbial contamination and physicochemical quality (pH, TDS, turbidity and chlorination) according to standard methods. The data were analyzed using SPSS and Excel software and compared with the standards.
ResultsPositive values of fecal coliform contamination was 13.34% in tankers and 4.35% in domestic water purifiers. The pH, TDS, turbidity was in accordance with the national and WHO standards. T-TEST statistical analysis showed, microbial quality of water had a significant relation with variables of dewatering containers (P<0.021), tank washing (P<0.001), outlet valve contamination (P<0.011), contact with dust (P<0.014), the personal health of the distributor (P<0.026), temperature (P<0.033), water retention time (P<0.019) and environmental sanitation (P<0.003). ). . But there was no significant difference in the distribution of water between tankers and desalination plants (P < 0.068).
ConclusionBy preventing secondary pollution, the water quality of these places can be considered desirable. Therefore, periodic and regular water evaluation and training on maintenance and health issues should always be considered
Keywords: Water quality, standards, desalination, tanker, Qom -
مقدمه
چالشهای فراوان سیتم جمعآوری روزمینی شامل سرریزی مخازن بهعلت تعداد کم مخازن، ایجاد آلودگی بصری، عدم سازگاری مخازن با مبلمان شهری، آسیبپذیری مخازن دربرابر خوردگی و آتشسوزی و نارضایتی ساکنین، منجر به ایجاد سیستمهای جمعآوری زیرزمینی شد. هدف این مطالعه، طراحی و تعیین الزامات فنی و هزینههای راهاندازی سیستم جمعآوری زیرزمینی پسماندهای خانگی در شهر کرج بود.
مواد و روشهااین مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی میباشد که به مدت 6 ماه در شهر کرج و بر روی سیستم جمعآوری پسماند انجام میشود. در این مطالعه قرار است جایگزینی سیستم فعلی جمعآوری پسماندهای بلوار چهارباندی مهرشهر شهر کرج که در حال حاضر بهصورت جمعآوری از طریق مخازن روزمینی است با سیستم جمعآوری زیرزمینی، از جنبههای فنی و اقتصادی مورد آنالیز و مقایسه قرار گیرد. مراحل اجرایی مطالعه عبارتند از مراجعه به معاونت خدمات شهری شهرداری کرج برای دریافت اطلاعات مخازن نصبشده در بلوار چهارباندی مهرشهر، طراحی سیستم جمعآوری زیرزمینی پسماندهای بلوار چهارباندی مهرشهر، تعیین هزینههای اجرای سیستم جمعآوری زیرزمینی دربلوار چهارباندی مهرشهر و مقایسه فنی دو سیستم جمعآوری فعلی (روزمینی) و زیرزمینی.
نتایجنتایج مطالعه نشان داد که در سیستم جمعآوری روزمینی، مجموع هزینههای سرمایهگذاری اولیه برابر با 1772298000 تومان و مجموع هزینههای بهرهبرداری ده ساله برابر با 5156406506 تومان است و در سیستم جمعآوری زیرزمینی، مجموع هزینههای سرمایهگذاری اولیه برابر با1267236800 تومان و مجموع هزینههای بهرهبرداری ده ساله برابر با 4095305226 تومان است.
نتیجهگیریبررسی هزینهها نشان میدهد که هم هزینههای سرمایهگذاری و هم هزینههای بهرهبرداری ده ساله سیستم جمعآوری مخزن زیرزمینی کمتر از سیستم مخازن روزمینی است. لذا تغییر الگوی جمعآوری زباله شهر کرج به الگوی زیرزمینی پیشنهاد میگردد.
کلید واژگان: جمع آوریزیرزمینی, طراحی, امکان سنجی, فنی, اقتصادی, کرجIntroductionVarious challenges of aboveground waste bins including the overflow caused by the few numbers of reservoirs, visual pollution, incompatibility of the bins with the urban furniture, vulnerability of the bins to corrosion and fire, and the residents’ dissatisfaction led to creation of underground collection systems. This study aimed to determine the technical requirements and the implementation costs of underground systems for the collection of household wastes in Karaj.
MethodsThe present research is a descriptive-analytical study investigating the waste collection systems of Karaj for six months. The research goal is to analyze and compare the current aboveground waste collection system of Chahrbandi Boulevard in Mehrshahr (Karaj) with the underground collection system in terms of the technical and economic aspects. The research stages include the following: referring to the urban service department of Karaj municipality to get the information of the bins located in Chahrbandi Boulevard, designing the underground waste collection system for Chahrbandi Boulevard, estimating the operational costs of the underground waste collection system, and comparing the current (aboveground) system with the underground system in terms of technical aspects.
ResultsAccording to the results, in the aboveground waste collection system, the total costs of the initial investment are equal to 1772298000 Tomans, and the total costs of the ten-year operation period are equal to 5156406506 Tomans. In the underground waste collection system, the total costs of the initial investment are equal to 1267236800 Tomans, and the total costs of the ten-year operation period are equal to 4095305226 Tomans.
ConclusionThe cost analysis suggests that both the initial investment cost and the ten-year operation cost of the underground waste collection system are lower than those of the aboveground system. Therefore, it is recommended to change the solid wastes collection system of Karaj city to underground one.
Keywords: Underground collection, Feasibility, Technical, Economic, Karaj -
مقدمه
یکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده عفونت های بیمارستانی که از عوامل مهم مرگ و میر های بیمارستانی نیز تلقی می گردد، باکتری لژیونلا می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه شناسایی باکتری لژیونلا در سیستم های آبرسانی بیمارستانی بود.
روش کاراین مطالعه به صورت توصیفی مقطعی به منظور شناسایی لژیونلا پنوموفیلا در سیستم های آب سرد و گرم بخش های مهم و حساس بیمارستان امام خمینی شهرستان دیواندره (نوزادان، دیالیز، زایمان، جراحی زنان و جراحی مردان) انجام گردید. تعداد کل 60 نمونه از بخش های مذکور جمع آوری گردید.
نتایجمطابق نتایج به دست آمده از این مطالعه، مجموعا در 17 نمونه (28 درصد) از کل نمونه ها، آلودگی ناشی از باکتری های لژیونلا پنوموفیلا در سیستم های آبرسانی شامل دوش های آب گرم و شیر آب سرد بخش نوزادان، دیالیز، زایمان، جراحی زنان و جراحی مردان گزارش شد.
نتیجه گیری:
نبود سیستم مناسب جهت تصفیه آب، پایین بودن میزان کلر باقیمانده، وجود بیوفیلم در سیستم آبرسانی و محدوده دمایی مناسب رشد این باکتری را میتوان از دلایل عمده آلودگی لژیونلا در بیمارستان مورد مطالعه نام برد.
کلید واژگان: عفونت, لژیونلا, بیمارستانIntroductionLegionella Pneumophila bacteria is known as one of the most important nosocomial infections and the most common cause of death in patients. This study was aimed to identify Legionella Pneumophila bacteria in hospital water supply systems.
Material and MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed to identify Legionella pneumophila in hot and cold-water systems of important and sensitive wards of Imam Khomeini Hospital in Divandareh city (neonatal, dialysis, obstetric, gynecological and menchr('39')s surgery). A total of 60 samples were collected from these sections.
ResultsAccording to the results of this study, a total of 17 (28%) of all samples were infected by Legionella pneumophila bacteria in water supply systems including hot showers and cold water in neonatal, dialysis, delivery, surgery. gynecology and menchr('39')s surgery wards were identified.
ConclusionLack of proper water treatment system, low residual chlorine content, and presence of biofilm in water supply system and proper temperature range of growth with this bacterium could be the major causes of Legionella contamination in the studied hospital.
Keywords: Infection, Legionella, Hospital -
زمینه و هدف
سطوح و سیستم های آبرسانی یونیت های دندانپزشکی توانایی تجمع و تشکیل بیوفیلم و در نتیجه انتقال بیماری ها را برای مراجعه کنندگان و پرسنل دندانپزشکی را دارند. هدف از این مطالعه بررسی میزان آلودگی باکتریایی سطوح و آب یونیت های دندانپزشکی درمانگاه قدس دو شهرستان دیواندره بود.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی مقطعی در سال 1398 بر روی یونیت های دندانپزشکی درمانگاه قدس دو شهرستان دیواندره انجام گردید. تعداد 125 نمونه از قسمت های مختلف یونیت شامل دستگیره لامپ یونیت، دکمه خاموش و روشن کردن لامپ، پیچ باز و بسته کردن آب یونیت، دکمه تنظیم یونیت (قبل و بعد از گندزدایی) و همچنین آب ورودی و خروجی از یونیت جمع آوری شد. نمونه های گرفته شده از نظر باکتری های استافیلوکوکوس اوریوس، سودوموناس ایروژینوزا، کلیفرم ها و اشرشیا کلی مورد آزمایش قرار گرفتند.
یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که از مجموع نمونه های جمع آوری شده از تمام قسمت های یونیت شامل دستگیره لامپ یونیت، دکمه خاموش و روشن کردن لامپ، پیچ باز و بسته کردن آب یونیت، دکمه تنظیم یونیت قبل و بعد از گندزدایی از نظر استافیلوکوکوس اوریوس، سودوموناس ایروژینوزا، کلی فرم ها مثبت بودند. همچنین دستگیره لامپ یونیت و دکمه تنظیم یونیت نیز از نظر وجود باکتری های اشرشیا کلی مثبت بودند. آب ورودی و خروجی یونیت نیز از نظر تمام باکتری های مورد مطالعه مثبت بودند. تعداد باکتریهای استافیلوکوکوس اوریوس در دستگیره لامپ یونیت قبل از گندزدایی (CFU/ml 5/80 ±4/210) و در دکمه خاموش و روشن کردن لامپ یونیت بعد از گندزدایی (CFU/ml 6/82± 8/300) بالاتر از میزان مجاز (CFU/ml 200) بود. همچنین تعداد باکتریهای سودوموناس ایروژینوزا شناسایی شده در سطوح مربوط به دکمه تنظیم یونیت قبل از گندزدایی بالاتر (2/75 ±200) از مقدار مجاز بود نتیجه گیری:
از نتایج این مطالعه میتوان نتیجه گرفت که میزان آلودگی آب و سطوح یونیت های دندانپزشکی درمانگاه قدس دو بالا می باشد. همچنین از آنجایی که تعداد قابل ملاحظه ای از باکتریها بعد از گندزدایی در سطوح مختلف یونیت شناسایی شدند، نشان دهنده عدم استفاده درست از گندزداهای موجود و احتمال وجود بیوفیلم ها در لوله ها و اتصالات یونیت می باشد.
کلید واژگان: یونیت های دندانپزشکی, استافیلوکوکوس اورئوس, سودوموناس آئروژینوزا, کلی فرم ها و اشرشیا کلیBackground and aimWater supply systems and various parts of dentistry unit have the ability to aggregate biofilms and thus the transmission of dangerous diseases to staff and patients. The aim of this study was to determine the bacterial contamination of surfaces and water lines of dental units of health center (Qods 2) in Divandareh city.
Material and methodsThis cross-sectional descriptive study was conducted on dental units of the health center (Qods 2) in Divandareh city in 2019. 125 samples were collected from different parts of the units including unit lamp handle, lamp ON/OFF power button, open/close bolt of unit water, setting switch button (before and after disinfecting), and the inlet and outlet water of units. The samples were tested for Staphylococcus aureus, Pseudomonas aeruginosa, Coliforms and Escherichia coli.
ResultsThe results of this study showed that all samples collected from the studied parts of the units including unit lamp handle, lamp ON/OFF power button, open/close bolt of unit water, and setting switch button were positive as presence of Staphylococcus aureus, Pseudomonas aeruginosa, and coliforms before and after disinfection. Also, the unit lamp handle and setting switch button were positive as Escherichia coli. The inlet and outlet water were also positive for all the studied bacteria. The number of Staphylococcus aureus bacteria in the handle of the unit lamp before disinfection (210±80.5 CFU/ml) and in the ON/OFF button of the lamp after disinfection (300±82.6 CFU/ml) were higher than the permissible amount (200 CFU/ml). Also, the number of Pseudomonas aeruginosa bacteria detected in setting switch button, before disinfection, was higher (200±75.2) than the allowable value.
ConclusionAccording to the obtained results, the contamination level of water and surface of the studied dental units was high. Also, identifying of the considerable number of bacteria at the different surfaces of the units, indicating the improper use of the disinfectants and the possibility of biofilms presence in the unit waterlines.
Keywords: Dental units, Staphylococcus aureus, Pseudomonas aeruginosa, Coliforms, Escherichia coli -
زمینه و اهدف
ساخت و ساز یکی از پرخطرترین صنایع شناخته شده در دنیا می باشد و بهبود ایمنی آنها یکی از دغدغه های مسیولین این حوزه می باشد. این مطالعه با هدف بررسی علل رفتارهای ناایمن در نیروگاه سیکل ترکیبی انجام شده است.
روش کارمطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی حاضر با استفاده از پرسشنامه میان 300 نفر از کارگران نیروگاه سیکل ترکیبی صورت پذیرفت. سپس اطلاعات بدست آمده بصورت معیار و زیرمعیار تاثیرگذار بر علل رفتارهای ناایمن تقسیم بندی شد. معیارها و زیرمعیارها بصورت پرسشنامه مقایسه زوجی در بین 19 نفر از نفرات شاغل در حوزه ایمنی توزیع شد و از آنها خواسته شد بر اساس تجربیات و همچنین مقیاس فاصله ای وزن دهی کنند. معیارها و زیرمعیارها به روش تحلیل سلسله مراتبی (Analytic hierarchy process) (AHP) و با استفاده از نرم افرار Expert Choice رتبه بندی شد.
یافتهها:
نتایج نشان داد معیار ویژگی های فردی با 34 ٪ امتیاز، موثرترین عامل در بروز رفتارهای ناایمن است. بعد از آن به ترتیب کارفرما (22 ٪)، آموزش (15 ٪)، تحصیلات (12 ٪)، تخصص و تجربه (8/7 ٪)، سن (6/7 ٪)، ویژگی های شغل (3 ٪) و شرایط جوی (2 ٪) بر عملکرد ناایمن کارگران تاثیرگذار بوده اند.
نتیجهگیری:
مهمترین زیرمعیار ویژگی های فردی، استعداد حادثه پذیری افراد می باشد. با مشخص کردن استعداد حادثه پذیری کارگران می توان با به کار گماشتن افراد حادثه پذیر در مشاغل کم خطر تر از بروز رفتارهای ناایمن جلوگیری کرد.
کلید واژگان: اعمال ناایمن, ساخت و ساز, تحلیل سلسله مراتبی, نیروگاه سیکل ترکیبیBackground and objectivesConstruction is one of the most dangerous industries in the world and one of the authorities’ concerns of officials in this area is to improve their safety. This study was carried out so as to investigate the causes of unsafe behaviors in a combined cycle power plant.
Materials and MethodsIn this cross-sectional study, a questionnaire for 300 workers of the combined cycle power plan were used. The obtained information was divided into criteria and sub-criteria affecting the causes of unsafe behaviors. Criteria and sub-criteria were distributed as a pairwise comparison questionnaire among 19 people who worked on the safety and they were supposed to answer based on their experiences as well as the distance scale. Criteria and sub-criteria were ordered by Analytic Hierarchy Process (AHP) and using Expert Choice software.
Resultsthe results showed that the criterion of individual characteristics (34 %) is the most effective factor for unsafe behaviors and followed by employer (22%), teaching 915%), education (12%), specialization and experience (7.8%), age (7.6%), job characteristics (3%), and weather condition (2%) respectively.
Conclusionthe most important sub-criterion of individual characteristics is a onechr('39')s susceptibility to accident. Hence, it is necessary to prevent unsafe behaviors by employing vulnerable people in less dangerous occupations.
Keywords: Unsafe behavior, Construction, Hierarchical analysis, Combined cycle power plant -
زمینه و هدف
حضور نیترات و فسفات در غلظتهای بالای حد مجاز در منابع آب سطحی و زیرزمینی منجر به ایجاد بیماری و مشکل در منابع آب سطحی می گردند. هدف این مطالعه، بررسی کارایی جاذب نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک در حذف نیترات و فسفات از محلولهای آبی می باشد.
روش کارجاذب توسط روش هم ترسیبی سنتز گردید. غلظتهای مختلف نیترات (mg/L 300-50) و فسفات (mg/L 400-100) تهیه شده و مقدار حذف آنها توسط غلظتهای مختلف جاذب سنتز شده (g/L 5-1) بررسی شد. پارامترهای مختلف نظیر دما (C° 40-20)، pH (8-5)، زمان تماس (90-0 دقیقه) و حضور یونهای مداخله گر (کلرور، فسفات، سختی mM 5/1) بررسی شد. برای تعیین مشخصات جاذب سنتز شده از آزمایشات SEM، XRD، FTIR و XRF استفاده شد.
یافته هاجاذب نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک قادر به حذف موثر نیترات و فسفات از محلولهای آبی می باشد. راندمان حذف نیترات و فسفات در شرایط 5=pH، غلظت نیترات (mg/L 100)، غلظت فسفات (mg/L 200)، زمان ماند 60 دقیقه و غلظت جاذب g/L 3/0 به ترتیب برابر 87.2% و 74.9% بود. فرآیند جذب هر دو آلاینده از مدل فروندلیخ و سینتیک شبه درجه دوم تبعیت نموده که در دماهای بالا، گرمازا بود. یونهای مداخله گر باعث کاهش راندمان حذف آلاینده ها تا 73.1% برای نیترات و 65.9% برای فسفات بود.
نتیجه گیریاز آنجایی که حضور آنیونهای مزاحم نیترات و فسفات، به عنوان آلاینده های متداول و شاخص منابع آبی مطرح می باشند، استفاده از جاذب نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک در حذف این آلاینده ها بسیار موثر می باشد.
کلید واژگان: کیتوزان, اکسید آهن مغناطیسی, نیترات, فسفات, جذب سطحیBackground & ObjectiveThe presence of nitrate and phosphate in concentrations above the allowable level in surface and groundwater resources leads to disease and problems. The aim of this study was to investigate the adsorption efficiency of magnetic-metallic chitosan nanocomposite in the adsorption of nitrate and phosphate from aqueous solutions.
Materials and methodsThe adsorbent was synthesized by co-precipitation method. Different concentrations of nitrate (50-300 mg/L) and phosphate (100-400 mg/L) were prepared and their removal was evaluated by different concentrations of synthesized adsorbent (0.1-0.5 g/L). Various parameters such as temperature (20-40 ° C), pH (5-8), contact time (0-90 minutes) and the presence of interfering ions (chloride, phosphate, hardness 1.5 mM) were investigated. SEM, XRD, FTIR and XRF tests were used to determine the synthesized adsorbent characteristics.
ResultsMagnetic-metallic chitosan nanocomposite adsorbent is able to effectively remove nitrate and phosphate from aqueous solutions. Nitrate and phosphate removal efficiencies under conditions of pH=5, nitrate concentration (100 mg/L), phosphate concentration (200 mg/L), 60 min contact time and 0.3 g/L adsorbent concentration were 87.2% and 74.9%, respectively. The adsorption process of both pollutants followed the langmuir model and pseudo second kinetic order. Interfering ions reduced the removal efficiency of contaminants by 73.1% for nitrate and 65.9% for phosphate.
ConclusionSince the presence of nitrate and phosphate anions, as common contaminants and indicators of water resources, the use of magnetic-metallic chitosan nanocomposite adsorbent is very effective in the removal of these contaminants.
Keywords: : Chitosan, Magnetic iron oxide, Nitrate, Phosphate, Adsorption -
زمینه و هدف
استفاده از گیاهان دارویی به منظور تولید داروهای گیاهی بدلیل دارا بودن خواص ضد میکروبی یکی از مهمترین موارد مصرف در درمان عفونتها بویژه در زخم ها می باشد. افزایش مقاومت میکروبی نسبت به آنتی بیوتیک ها و عوارض جانبی ناشی از مصرف آنها، باعث گسترش تحقیقات در زمینه گیاهان دارویی بعنوان درمانهای جایگزین در سال های اخیر بوده است. از اینرو هدف از اجرای این تحقیق بررسی اثرات ضد میکروبی کرم گیاهی دکتر کامکار بر روی سویه های مختلف میکروبی در شرایط آزمایشگاهی می باشد.
مواد و روش هااثرات ضدمیکروبی کرم گیاهی با استفاده از روش های مختلف چاهک گذاری، تعیین حداقل غلظت مهارکنندگی رشد (MIC) و تعیین حداقل غلظت کشندگی (MBC) برروی 11 میکروارگانیسم شامل 5 سویه استاندارد که برای تعیین اثرات ضد میکروبی استفاده می شوند و بقیه سویه های بالینی جدا شده از زخمهای عفونی در بیماران بودند، انجام شد. تعیین حساسیت نسبت به آنتی بیوتیک های متداول با استفاده از روش Kirby& Bauer براساس استاندارد CLSI (2018) برروی این سویه های میکروبی انجام گردید.
یافته هاکرم نسبت به 10سویه مورد بررسی دارای اثرات ضد میکروبی بود و تنها 1 سویه نسبت به کرم مقاومت نشان داد. در بین سویه های میکروبی باسیلوس سوبتی لیس با قطر عدم هاله رشد 31mm)) دارای بیشترین حساسیت و بعد از آن بترتیب باسیلوس آنتراسیس (25mm)، اسینتوباکتر بومانی (22mm)، استافیلوکوکوس اریوس (22mm)، استافیلوکوکوس اپیدرمایدیس (20mm)، باسیلوس سریوس (16mm)، استافیلوکوکوس اریوس مقاوم به متی سیلین (14mm)، سودوموناس آیروژینوزا (14mm) ، استرپتوکوکوس پایوژنز (12mm) و کاندیدا آلبیکنس (12mm) و به اشرشیا کلی فاقد اثر ضد میکروبی بود. نتایج MIC نشان داد که کرم گیاهی بیشترین تاثیر را نسبت به باسیلوس سریوس و کمترین را به استرپتوکوکوس پایوژنز و کاندیدا آلبیکنس داشت در حالیکه نتایج MBC حاکی از آن بود که بیشترین تاثیر برروی باسیلوس سریوس و کمترین در سودوموناس آیروژینوزا مشاهده شد. نتایج آنتی بیوگرام حاکی از وجود مقاومت چندین آنتی بیوتیک درسویه های مورد بررسی بود.
نتیجه گیریبراساس نتایج مشخص شد که که کرم گیاهی دکتر کامکار دارای اثرات ضد میکروبی مناسب می باشد و می تواند به عنوان یک عامل ضد میکروبی به تنهایی یا به همراه آنتی بیوتیک ها در عفونت های حاصل از انواع مختلف زخم معرفی گردد.
کلید واژگان: کرم گیاهی دکتر کامکار, اثرات ضد میکروبی, MIC, MBCBackgroundsDue to their antibacterial effects, herbal remedies have an important role in the treatment of infections; particularly in infected wounds. Increased bacterial resistance to antibiotics combined with increased side effects related to their administration has led many researchers to investigate alternative herbal treatments in recent years. In line with this trend, the objective of this study was to assess the antimicrobial effects of Dr Kamkar’s cream on different microbial strains in vitro.
MethodsThe susceptibility of isolates to the cream was evaluated using well diffusion, the Minimal Inhibitory Concentration (MIC) and Minimal Bactericidal Concentration (MBC) methods. 11 microorganisms were analyzed which included 5 strains routinely used to assess antibacterial effects and 6 clinical isolates were obtained from patients’ wounds. Based on CLSI (2018) standards, the Kirby& Bauer method was utilized to investigate the sensitivity of the strains to commonly used antibiotics.
ResultsThe herbal cream was effective against 10 strains, while only 1 strain demonstrated resistance. Bacillus subtilis was the most susceptible bacteria to the cream with a zone of Inhibition of 31mm, followed by Bacillus anthracis (25mm), Staphylococcus aureus (22mm), Acinetobacter baumannii (22mm), Staphylococcus epidermidis (20mm), Bacillus cereus (16mm), Pseudomonas aeruginosa and Methicillin-resistant Staphylococcus aureus (14mm), Streptococcus pyogenes and Candida albicans (20mm) and resistant to Escherichia coli.
MIC findings indicated that the herbal cream had maximal effect against Bacillus cereus, and minimal efficiency against Streptococcus pyogenes and Candida albicans, while MBC results showed maximal effect against Bacillus cereus and minimal effect against Pseudomonas aeruginosa.
Results of antibiograms revealed resistance to several antibiotics.ConclusionAccording to the results, Dr Kamkar’s herbal cream has suitable antimicrobial activity against certain pathogenic microorganisms and can be used alone or in combination with Antibiotics in the treatment of infected wounds.
Keywords: Dr Kamkar’s herbal cream, Antimicrobial effects, MIC, MBC -
زمینه و هدف
گرانول های هوازی توانایی ته نشینی بسیار عالی و ساختاری با تخلخل بالا دارند. در این مقاله قابلیت گرانول های هوازی به عنوان یک نوع جدیدی از جاذب برای حذف کروم (VI) از محلولهای سنتتیک و مقایسه آن با لجن فعال متداول مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این تحقیق تاثیر پارامترهای مهم فرآیند از قبیل pH (5و 7و 9)، غلظت اولیه کروم (25، 50 و 100میلی گرم بر لیتر) و مدت زمان موازنه (30، 60، 120، 180، 240، 300 و 360 دقیقه) در حذف کروم از محلولهای سنتتیک در سیستم Batch بررسی گردید. مقدار کروم (VI) با استفاده از اسپکتروفتومتر در 540 نانومتر تعیین شد.
یافته هانتایج نشان داد که در 5 pH=، غلظت 25 میلی گرم بر لیتر کروم، و زمان موازنه 120 دقیقه، 65/97 % کروم با استفاده از گرانولهای بیولوژیکی هوازی حذف شده است. در مرحله دوم، حذف کروم با استفاده از لجن فعال متداول در شرایط بهینه مورد بررسی قرار گرفت و راندمان حذف کروم در 5 pH=، غلظت 25 میلی گرم بر لیتر نیترات و زمان ماند 120 دقیقه 58% به دست آمد.
نتیجه گیریبطور کلی می توان نتیجه گرفت که لجن فعال گرانوله به عنوان یک جاذب زیست تجزیه پذیر و ارزان قیمت، عملکرد مناسبی برای حذف کروم از محلولهای آبی دارد.
کلید واژگان: لجن فعال, گرانول هوازی, کروم (VI), بیو جذبIntroductionAerobic granules as a novel type of bio-sorbent have an excellent settling ability and high-porosity structure. This study investigated the feasibility of aerobic granules for chromium (VI) removal from synthetic aqueous solution and compare it with conventional activated sludge.
MethodIn this research the effect of some important parameters including pH (5, 7, and 9), initial chromium (VI) concentration (25, 50, and 100 mg/l), and equilibration time (30, 60, 120, 180, 240, and 360 minutes) in removal of chromium (VI) from synthetic aqueous solution in batch system have been studied. The amount of chromium (VI) was determined using Spectrophotometer at 540 nm.
ResultsThe results indicated that at pH=5, initial chromium concentration of 25 mg/L and equilibration time of 120 minutes, 97.65 % of chromium (VI) was found by aerobic granules. In the second stage, chromium (VI) removal was examined using conventional activated sludge which the efficiency of chromium (VI) were obtained 58% in the optimum conditions (pH=5, initial chromium (VI) concentration =25 mg/l, and retention time=120 minutes).
ConclusionTotally, it can be concluded that aerobic granules sludge as an effective and low-cost biodegradable adsorbent has a good performance for the removal of chromium (VI) from aqueous solutions.
Keywords: Activated Sludge, Aerobic granules, Chromium (VI), Bio-sorption -
هدف
هدف از این مطالعه بررسی کیفیت میکروبی آب شرب شهر کرج از نقطه نظر شاخص شمارش باکتریهای هتروتروفیک (HPC) و روند تغییرات آن با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در سال 1394 می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه نمونه برداری از شبکه توزیع آب شهر کرج در کلیه مناطق 12گانه انجام گردید و بر این اساس از هر منطقه 3 نمونه به صورت لحظه ای برداشته شد.
یافته هامطالعه حاضر نشان داد که از مجموع نمونه آب های جمع آوری شده در مناطق 12 گانه شهر کرج، میزان کلر آزاد باقی مانده در محدوده 8/0-2/0 میلی گرم در لیتر، کدورت برابر با 94/0-22/0NTU و میزان pH در بازه 8/7-3/7 قرار داشتند. بیشترین میزان HPC در مناطق 3 و 6 و 9 شهر کرج به ترتیب 70 و 115 و 320 کلنی، سنجش شد. بیشترین میزان کدورت برابر با 48/2 و 62/1 NTU به ترتیب در منطقه 3 و 9 و کمترین میزان کدورت، مقدار 22/0 NTU و در منطقه 5 اندازه گیری شد.
نتیجه گیریمطابق نتایج به دست آمده، میزان HPC در کلیه نمونه ها در محدوده مقدار توصیه شده استانداردهای ملی ایران قرار داشت. نتایج حاصل از پهنه بندی کیفیت میکروبی آب با استفاده از روش کریجینگ معمولی نقطه ای، نشان دهنده کیفیت مطلوب آب آشامیدنی و همپوشانی کامل آن در موارد مورد مطالعه می باشد.
کلید واژگان: پهنه بندی, کیفیت میکروبی, آب آشامیدنی, باکتریهای هتروتروفیک, GISBackground and PurposeThe aim of this study was to evaluate the microbial quality of drinking water in Karaj, Iran in terms of heterotrophic bacteria count index (HPC) and its variation trend using geographic information system (GIS) in 2016.
Materials and methodsIn this study, water sampling was carried out in Karaj distribution network in all 12 regions and based on this, 3 samples were taken from each region by grab sampling technique.
ResultsThe findings indicated that the mean terms of free residual chlorine, turbidity, and pH in the 12 regions of Karaj were respectively measured 0.2-0.8 mg/l, 0.22-0.94 NTU, and 7.3-7.8. The highest levels of HPC in regions of 3, 6 and 9 of Karaj were detected at 70, 115 and 320 colonies, respectively. The highest turbidity rates were 2.48 and 1.62 NTU in regions 3 and 9, respectively, and the lowest rate was 0.22 NTU in region 5.
ConclusionAccording to results, in all samples, the obtained HPC levels were within the recommended national standards. Furthermore, the results of water quality zoning using ordinary point kriging represent high quality drinking water and its complete overlap in the studied cases.
Keywords: Zoning, Microbial quality, Drinking water, Heterotrophic bacteria, GIS -
زمینه و هدف
زخم های فشاری یکی از مهمترین اختلالات پوستی و بافتی هستند که هزینه زیادی را بر سیستم سلامتی فرد و جامعه تحمیل می کنند. بروز این زخم ها موجب از بین رفتن اولین خط دفاعی بدن شده در نتیجه احتمال ابتلا به عفونت، سپتی سمی و حتی مرگ می شود. امروزه درمانهای رایج بسیار گران قیمت می باشند، بنابراین ساخت درمانهای جدید با هزینه کمتر مانند داروهای گیاهی، ضروری بنظر می رسد. لذا هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی کرم گیاهی ترمیم کننده دکتر کامکار بر بهبود درجات 1-3 زخم فشاری می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور بر روی 65 بیمار با زخم فشاری درجات 1-3 در محدوده سنی 40-80 در بیمارستان امام علی کرج، بصورت داوطلبانه و پس از همسان سازی تصادفی در دو گروه آزمون (پانسمان با کرم گیاهی ترمیم کننده دکتر کامکار) و شاهد (پانسمان زینک اکسید) انجام شد. ابزار ارزیابی زخم، Pressure Ulcer Scale (PUSH) از بدو ورود تا 8 هفته صورت گرفت . داده ها با نرم افزار آماری SPSS (نسخه 23) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هایافته ها نشان داد در گروه آزمون شیب کاهش نمره پوش بسیار تندتر از گروه شاهد بود. ترمیم زخم از نظر مساحت زخم، ترشح ، بهبود وضع بافت در گروه آزمون (85 درصد) و در گروه شاهد (18درصد) بود .
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که اختلاف معنی داری در ترمیم زخم فشاری بین دو گروه شاهد و آزمون وجود داشت (P ≤ 0.0001). لذا می توان گفت استفاده از کرم ترمیم کننده گیاهی دکتر کامکار در بهبود کامل درجات 1-3 زخم فشاری موثر می باشد.
کلید واژگان: کرم ترمیم کننده گیاهی دکتر کامکار, بهبود زخم, زخم فشاری درجه یک تا سهBackgroundPressure ulcers are among the most serious skin and tissue disorders and put a heavy financial burden on healthcare systems. These ulcers break through the body’s first line of defense and can lead to severe consequences such as septicemia and death. Nowadays, most conventional treatments are very costly; therefore, the production of less expensive medications including herbal remedies is crucial. This study aimed to determine the healing effect of Dr Kamkar’s herbal cream in one to third stage Pressure Ulcer.
MethodsThis single-blind randomized clinical trial was conducted on 65 patients aged 40-80 years with stage1- 3 Pressure ulcers at Imam Ali Hospital in Karaj.
The control group was treated with zinc oxide cream, while the intervention group was treated with Dr Kamkar’s herbal cream. Ulcers were measured according to the Pressure Ulcer Scale (PUSH) at the beginning of hospitalization and weekly for 8 weeks and the PUSH scores in the two groups were compered. Data analysis was carried out using SPSS version 23.ResultsThe results showed that in the intervention group the slop of decline in the PUSH score was greater in comparison to the control group. Regarding the area of the lesions, exudation and tissue regeneration, the levels of improvement in the intervention and control groups were 85% and 18%, respectively.
ConclusionAccording to our data, a significant difference in the mean scores of the pressure ulcer was observed between the two groups (P ≤ 0.0001). It can be concluded that Dr Kamkar,s healing cream is effective in the treatment of stage one to third pressure ulcers.
Keywords: Dr Kamkar’s herbal cream, wound healing, stage one to third Pressure ulcers -
زمینه و هدف
آنیلین ماده ای است که در صنایع شیمیایی و در فرآیندهای مختلفی نظیر تولید آفت کشها، سفید کننده های شیمیایی، رنگهای نساجی و غیره استفاده می گردد. به دلیل اثرات منفی آنیلین بر روی محیط زیست که به دلیل سخت تجزیه بودن این ماده می باشد، روش های مختلفی جهت حذف این ماده مورد بررسی قرار گرفته است. هدف کاربردی این طرح بررسی کارایی نانولوله کربن مغناطیسی شده در حذف آلاینده آنیلین از محلول آبی می باشد.
مواد و روش هانانو ذرات مغناطیسی Fe3O4-CNT در مطالعه حاضر به روش هم ترسیبی (Co-Percipitation) تهیه گردید. مورفولوژی سطح جاذب، شکل و اندازه نانوذرات مغناطیسی CNT-Fe3O4 به وسیله میکروسکوپ الکترونی روبشی(SEM) و میکروسکوپ الکترونی انتقالی (TEM) بررسی شد. همچنین برای تعیین ویژگی های فیزیکی جاذب نظیر مساحت سطحی، اندازه و حجم حفرات و توزیع آنها بر روی جاذب از آنالیز BET استفاده شد. به منظور تعیین الگوی پراکنش اشعه ایکس و تعیین خلوص ذرات Fe3O4 تولیدی از دستگاه پراش اشعه ایکس(XRD) استفاده گردید. ویژگی های مغناطیسی جاذب سنتز شده برای قبل و بعد از جذب سطحی به وسیله تکنیک FTIR مورد آنالیز قرار گرفت. به منظور بهینه سازی شرایط جذب و تعیین مقادیر بهینه هر یک از فاکتورهای موثر بر فرایند جذب (pH ، زمان تماس، مقدار جاذب، غلطت اولیه آنیلین و دما) ، آزمایشات جذب انجام شد و غلظت آنیلین توسط روش اسپکتروفتومتری تعیین شد.
یافته هاآنالیزهای SEM , TEM نشان داد که نانو لوله های کربنی مغناطیسی تقریبا به صورت یکنواخت بوده و دارای قطر متوسط 5 نانو متر و طول متوسط 100 نانومتر هستند. همچنین آنالیز XRD نشان دهنده تثبیت اکسید آهنFe3O4 بر روی نانو لوله های کربنی می باشد. آنالیز FTIR مربوط به جذب آلاینده آنیلین بر روی جاذب نانولوله کربن مغناطیسی شده، نشان می دهد که باند آلاینده آنیلین بر روی جاذب پدیدار شده است.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که جاذب MWCNT مغناطیسی، قادر به حذف موثر آلاینده آنیلین از محیطهای آبی می باشد. آنالیزهای آماری نشان داد که پارامترهای pH، غلظت جاذب، غلظت آلاینده، دما و زمان تماس بر روی راندمان حذف آلاینده موثر هستند.
کلید واژگان: آنیلین, نانولوله کربن مغناطیسی شده, جذب سطحی, محلول آبیBackground & ObjectivesAniline is a substance used in chemical industries and in various processes such as pesticide production, chemical bleaching, textile dyes, etc. In spite of the negative effects of aniline on the environment due the difficult decomposition of this substance, various methods have been investigated to remove this substance from water resources. The aim of this study was to investigate the efficiency of magnetized carbon nanotubes in the removal of aniline from aqueous solutions.
MethodsFe3O4-CNT magnetic nanoparticles were prepared by co-precipitation method. The morphology of the adsorbent surface, shape and size of CNT-Fe3O4 magnetic nanoparticles was investigated by scanning electron microscopy (SEM) and transfer electron microscopy (TEM). BET analysis was also used to determine the physical properties of the adsorbent such as surface area, size and volume of the cavities and their distribution on the adsorbent. An X-ray diffraction device (XRD) was used to determine the pattern and the purity of the Fe3O4 particles. The synthetic adsorbent properties were analyzed by FTIR technique. In order to optimize the adsorption conditions and determine the optimal values of each of the factors affecting the adsorption process (pH, contact time, adsorbent value, initial aniline error and temperature), adsorption experiments were performed and aniline concentration was determined by spectrophotometric method.
ResultsSEM and TEM analyzes showed that the magnetic carbon nanotubes were almost uniform and had an average diameter of 5 nanometers and an average length of 100 nanometers. XRD analysis also showed the stabilization of Fe3O4 on carbon nanotubes. FTIR analysis for the absorption of aniline contaminants on the magnetic carbon nanotubes adsorbent indicated that the aniline contaminant bond has appeared on the adsorbent.
ConclusionThe results of the study showed that magnetic MWCNT adsorbent was able to effectively remove aniline contaminants from aquatic environments. Statistical analysis showed that pH parameters, adsorption concentration, pollutant concentration, temperature and contact time were effective on pollutant removal efficiency.
Keywords: Aniline, Magnetized carbon nanotubes, Surface adsorption, Aqueous solution -
زمینه و هدف
اکسید منیزیم از جمله اکسیدهای فلزات قلیایی خاکی می باشد که به دلیل خاصیت کاتالیزوری آن بطور گسترده ای در در تجزیه مواد شیمیایی خطرناک مورد استفاده قرار گرفته است. هدف اصلی در این پژوهش، حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین با استفاده از نانو اکسید منیزیم می باشد.
مواد و روش هادر این پژوهش نانو ذرات اکسید منیزیم به روش همرسوبی و در حضور دترجنت ستیل تری متیل آمونیوم برماید سنتز شد. در نانو ذرات سنتز شده توسط تکنیک های آنالیز پراش اشعه ایکس (XRD)، آنالیز حرارتی (TGA) آنالیز میکروسکوپی انتقالی (TEM)، آنالیز توزیع اندازه ذرات (DLS)، آنالیز اشعه مادون قرمز (FTIR) و میکروسکوب فاز انتشاری الکترونی (FESEM) مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد کارایی نانو ذرات سنتز شده در سیستم ناپیوسته و با تغییر دادن یک پارامتر و ثابت نگه داشتن سایر پارامترها در حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هابا افزایش pH از 3 به 7 راندمان افزایش یافته ولی بعد از آن تا رسیدن به 11=pH با کاهش دوباره راندمان مواجه شدیم. با افزایش زمان تماس راندمان افزایش یافته است. این افزایش تا زمان 60 دقیقه شیب تندتری داشته و بعد از 60 دقیقه تقریبا ثابت می شود. با توجه به سایر غلظت های موجود زمان 60 دقیقه به عنوان زمان بهینه انتخاب شد. راندمان بدون حضور یون های مداخله گر در شرایط بهینه برابر 68/81 % بود که با افزودن یون های مداخله گر راندمان در کمترین سطح غلظت مداخله گرها به 29/62%(نیترات)، 11/40 %(سولفات)، 32/55 %(مس) و 56/43% (فلوراید) کاهش یافت. بیشترین کاهش راندمان مربوط به یون سولفات با غلظت ppm 300 بود که راندمانی معادل 15% را نشان داد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که جاذب MgO قادر به حذف مناسب آلاینده تتراسایکلین از منابع آبی می باشد
کلید واژگان: نانو ذرات اکسید منیزیم, آنتی بیوتیک تتراسایکلین, محلولهای آبی, جذب سطحیBackgroundMagnesium oxide is one of the alkaline earth metal oxides which due to its catalytic properties has been widely used in the analysis of hazardous chemicals. The main purpose of this study was to remove tetracycline antibiotics using magnesium nano oxide.
MethodsIn this study, magnesium oxide nanoparticles were synthesized in the presence of cetyl trimethyl ammonium bromide. Synthesized nanoparticles were analyzed by X-ray diffraction (XRD), thermal analysis (TGA), transmission microscopic analysis (TEM), particle size distribution analysis (DLS), infrared radiation analysis (FTIR) and electron diffraction (FES) electron microscopy (FES). In the next step, the efficiency of the synthesized nanoparticles in the batch system was investigated by changing one parameter and keeping the other parameters constant in removal of the tetracycline antibiotic.
ResultsIncreasing the pH from 3 to 7 caused efficiency increase, but decreased again to pH = 11. As the contact time increases, the efficiency increases. This increase was steepest for 60 minutes and is almost constant after 60 minutes. According to other available concentrations,the contact time of 60 minutes was chosen as the optimum time. The efficiency without the presence of interfering ions in optimum condition was 81.68%. By adding the interfering ions the efficiency at the lowest concentration level of the interferers was 62.29% (nitrate), 40.11% (sulfate), 55.32% (Cu) and 43.56% (fluoride) decreased. The highest reduction was obtained with sulfate ion at 300 ppm which showed an efficiency of 15%.
ConclusionThe results of this study showed that MgO adsorbent can efficiently remove tetracycline contaminants from water resources.
Keywords: Magnesium oxide nanoparticles, Tetracycline antibiotic, Aqueous solutions, Adsorption -
زمینه و هدف
آنیون های مزاحم در آب می توانند باعث بروز مشکلات عمده ای در افت کیفیت آب شرب و همچنین آب ورودی به صنایع گردند. از همین رو هدف این مطالعه، تعیین کارایی جذب نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک گرانوله شده در حذف آنیون های سولفات، کلراید، کربنات و بی کربنات از محلول های آبی می باشد.
روش کارسنتز نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی متالیک گرانوله شده توسط فرآیند هم ترسیبی صورت گرفت. همچنین در این پژوهش غلظت آنیون های کلراید و سولفات در گستره mg/L 300-50 و غلظت یون های کربنات و بی کربنات در محدوده mg/L 150-50 انتخاب شد. علاوه بر آن از دیگر متغیرهای این پژوهش می بایست به pH در محدوده 8-5 و زمان ماند 90-0 دقیقه اشاره کرد. ایزوترم، سینتیک و ترمودینامیک جهت تعیین عملکرد فرآیند جذب بررسی شد.
یافته هانتایج مطالعه نشان داد که بهترین راندمان حذف آنیون ها در 5 pH= به دست آمده است. با افزایش غلظت کلراید و سولفات از 50 تا 300 میلی گرم بر لیتر، راندمان حذف به ترتیب از 06/80 به 22/38 و از82/57 به 69/37 درصد کاهش یافت. در خصوص کربنات و بی کربنات در غلظت های 50 تا 150 میلی گرم بر لیتر، راندمان حذف به ترتیب از 15/61 به 17/41 درصد و از 66/79 به 36/49 درصد کاهش یافت. درصد حذف یون کلراید با میزان جاذب بین mg/L 5-1، از 62 به 91 درصد افزایش یافت اما با این وجود، افزایش مقدار جاذب بعد از 4 گرم بر لیتر تفاوت معناداری در حذف کلراید نداشت. راندمان حذف آنیون های کربنات، بی کربنات و سولفات در ازای افزایش دوز جاذب از mg/L 5-1، روندی افزایشی داشته که به ترتیب 56 به 93، 52 به 96 و 53 به 80 درصد بود. فرآیند جذب از مدل لانگمویر تبعیت نموده و جذب آنیون ها سطحی می باشد. همچنین مدل جذب از مدل سینتیک شبه درجه دوم تبعیت کرده و با افزایش دما، راندمان حذف کاهش می یابد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که جاذب کیتوزان گرانوله مغناطیسی بی متالیک قادر به حذف مناسب آنیون های مزاحم از منابع آبی می باشد.کلید واژگان: جذب, نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک, آنیون های مزاحم, منابع آبیBackground and ObjectiveWater interfering anions can cause major problems in the quality of drinking water as well as entering water to the industry. The purpose of this study was to determine the efficacy of granulated metallic-magnetic chitosan nanocomposite for adsorption of interfering anions in aqueous solutions (sulfate, chloride, carbonate and bicarbonate.
Materials& MethodsSynthesis of granulated metallic-magnetic chitosan nanocomposite was conducted based on co-precipitation method. The anions chloride (300-50 mg / L), carbonate (150-50 mg / L), bicarbonate (50- 150 mg / L) and sulfate (50-300 mg / L) were considered. The pH range of the study was between 5- 8 and the remaining time was 0-90 minutes. For the study of the adsorption process, the Langmuir and Freundlich isotherms were considered as pseudo-first and pseudo-second kinetics order at temperatures in the range of 20-45 Celsius.
ResultsThe results showed that the best removal efficiency of anions was obtained at pH = 5. With an increase in chlorine concentration from 50 mg / L to 300 mg / L, the removal efficiency decreased from 80.06% to 38.22%. This trend has also been observed for other anions in the study, which decreased from 57.82% to 37.69% for sulfate at similar concentrations. In carbonate and bicarbonate, at 50-50 mg / L concentrations, the removal efficiency decreased from 61.15% to 41.17% and 79.66%, respectively, to 49.36%. The percentage of removal of chlorine ion with an amount of adsorbent between 1-5 g / L increased from 62% to 91%. However, increasing the amount of absorbent after 4 g / L did not have a significant difference in removal of chlorine. The same effect was observed for other anions in the study, so that the removal efficiency of carbonate, bicarbonate and sulfate anions in exchange for an increase in the absorbent dose increased from 1 g / L to g / L 5, which was 56% to 93%, 52% to 96% and 53% to 80%. The results of the study showed that the adsorption process follows Langmuir isotherm model and the adsorption of anions is superficial. The absorption model also follows the pseudo-second order kinetic model. In addition, as the temperature rises, the removal efficiency decreases.
ConclusionThe results of the study showed that granulated metallic-magnetic chitosan nanocomposite adsorbent was able to remove the interfering anions from water resources.
Keywords: Absorption, Granulated metallic-magnetic chitosan nanocomposite, Interfering anions, Water resources -
زمینه و هدف
آنتی بیوتیک ها از طریق آلودگی منابع آبی به فاضلابهای انسانی و صنعتی سبب بروز مشکلات مختلف بهداشتی و زیست محیطی می گردد و بنابراین به عنوان تهدید عمده برای سلامت انسان مطرح باشد. هدف این مطالعه، تعیین کارایی جاذب نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک در حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین از محلولهای آبی می باشد.
روش تحقیقدر این مطالعه که از نوع مطالعات بنیادی کاربردی بود آزمایش ها به وسیله دستگاه اسپکتروفتومتری انجام شد. در این مطالعه از نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی-متالیک به عنوان جاذب آنتی بیوتیک استفاده شد که کارایی نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی متالیک با تغییر دادن متغیر هایی از قبیل دما، زمان، PH ، غلظت نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی متالیک، غلظت تتراسایکلین، غلظت های یونهای مداخله کلرور، سولفات، کربنات مورد بررسی قرار گرفت. سنتز نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی متالیک به روش هم ترسیبی بود. برای تعیین ایزوترم و سینتیک جذب از معادلات ایزوترم فروندلیخ، لانگمیر و تمکین استفاده شد.
یافته هابهترین راندمان حذف آنتی بیوتیک در 6=pH و در زمان 90 دقیقه و برابر 23/91% بدست آمد. در pH های قلیایی راندمان حذف تتراسایکلین به شدت کاهش یافت. با افزایش دوز جاذب از g/L 1/0 تا g/L 5/0، راندمان حذف آلاینده افزایش یافت و در زمان 90 دقیقه، از 24/71% به 2/96% رسید. با افزایش غلظت آلاینده بین mg/L30-5، راندمان حذف آلاینده از 4/93% به 7/53% کاهش یافت. حضور یونهای مداخله گر دارای اثر کاهشی بر راندمان حذف آلاینده تتراسایکلین داشته که راندمان حذف از 23/91% در زمان 90 دقیقه (در حالت بدون حضور یونها) به 18/70% (برای یون کلرور)، 96/65% (برای یون کربنات) و 2/54% (برای یون سولفات) گردید.
نتیجه گیریدر نهایت، استفاده از جاذب نانوکامپوزیت کیتوزان مغناطیسی شده بی متالیک در حذف آنتی بیوتیک تتراسایکلین توصیه می شود.
Background and ObjectiveAntibiotics are considered due to health and environmental problems and therefore they counted as a major threat to human health. The aim of this study was to determine the absorption efficiency of magnetic-chitosan nanocomposite in the removal of antibiotic tetracycline from aqueous solutions.
Materials and MethodIn this study, the experiments were performed by spectrophotometer. The magnetic-chitosan nanocomposite were considered as an antibiotic adsorbent which its adsorption efficiency was measured by changing the variables such as temperature, time, PH, dosage of magnetic-chitosan nanocomposite, concentration of tetracycline, concentration of interactive ions of chlorine, sulfate and carbonate. Synthesis of magnetic-chitosan nanocomposite was based on co-precipitation method. The Freundlich, Langmuir and Temkin isotherms were used to determine the isotherm and the absorption kinetics.
ResultsThe results showed that the best antibiotic removal efficiency was obtained at pH = 6. The highest removal efficiency was obtained at 90 minutes and equal to 91.23%. Moreover, the removal efficiency of tetracycline was significantly reduced in alkaline pH. Also, by increasing the absorbent dose from 0.1 g/L to 0.5 g/L, the removal efficiency of the pollutant increased from 72.24% to 90.22% at 90 minutes. In addition, with an increase in pollutant concentration between 5-30 mg/L, the removal efficiency of the pollutant decreased from 93.4% to 53.7%. In order to study the thermodynamics of the tetracycline pollutant absorption process by magnetic-chitosan nanocomposite, the removal efficiency of the pollutant dropped from 91.23% to 45.1% at 20, 30 and 45 degrees of Celsius. The presence of interfering ions has a decreasing effect on the removal efficiency of tetracycline, which the removal efficiency were reduced from 91.23% at 90 minutes (in the absence of ions) to 70.16% (for chlorine ion), 65.96% (for ion Carbonate) and 54.2% (for sulfate ions).
ConclusionFinally, the use of magnetic- chitosan nanocomposite adsorbent is recommended in the removal of antibiotic tetracycline.
Keywords: Absorption, Magnetic-Chitosan Nanocomposite, Tetracycline, Water Resources -
زمینه و هدف
فسفید آلومینیوم یک آفت کش و جونده کش پر مصرف جهت نگهداری غلات و حبوبات انبار شده است. مسمومیت با این ترکیب در بسیاری از کشورها از جمله هند و ایران بسیار شایع می باشد به طوری که یک مشکل بهداشتی جدی در جامعه محسوب می گردد. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی فراوانی مسمومیت با فسفید آلومینیوم (قرص برنج) در شهر کرج است.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی بوده که به صورت گذشته نگر بر روی پرونده بیماران با تشخیص مسمومیت با قرص برنج (سال های 1385 تا 1390) و با تکیه بر اطلاعات موجود در پرونده آنها انجام گردید. اطلاعات شامل سن، جنس، تعداد قرص مصرفی، راه مصرف و سرانجام بیمار از پرونده ها استخراج گردید.
یافته هادر طی زمان 5 ساله، 67 بیمار با مسمومیت قرص برنج در بیمارستان های شهر کرج به ثبت رسیده است. از این بین 7/53 % مرد و 3/46 % زن بودند. بیشتر مسمومین سن زیر 21 سال داشتند. شایع ترین علائم هنگام پذیرش شامل تهوع (4/79 %) ، استفراغ (5/76 %) ، درد شکمی (4/31 %) و اسیدوز متابولیک (1/41 %) بود. بیشترین دلیل مسمومیت به قصد خودکشی بود که منجر به8 /44 % موارد فوتی گردید. اغلب بیماران مرد بودند (05/0p<).
نتیجه گیریبا توجه به مرگ و میر بالای ناشی از مسمومیت با فسفید آلومینیوم و عدم وجود پادزهر اختصاصی، بهترین درمان، پیشگیری است. این نکته قابل ذکر می باشد که با این که در سالهای قبل، بیمارستان ها تمام موارد مسمومیت را ثبت نکرده اند، اما با این حال آمار بیمارستانی نشان دهنده مصرف بالای این قرص به عنوان یک عامل خودکشی در شهر کرج می باشد. جمع آوری قرص برنج از عطاری ها و داشتن نظارت های لازم بر عملکرد آن ها می تواند آمار مسمومیت با قرص برنج را در جامعه کاهش دهد.
کلید واژگان: فسفید آلومینیوم, مسمومیت, فراوانی, کرج, ایرانBackgroundAluminium phosphide (ALP) is a highly effective insecticide and rodenticide used frequently to protect stored grain. Acute poisoning with this compound is common in some countries including India and Iran, and is a serious health problem. The objective of this study was to survey ALP poisoning and the outcome in hospitals in Karaj, Iran.
Materials and MethodsThe study was a retrospective study from April 2006 to April 2011. Records of all patients admitted and hospitalized to hospital during the five-year period were collected. Information including gender, age, amount of ALP consumed, route of exposure and outcome were extracted from the patients notes.
ResultsDuring the five-year period, 67 patients, 53.7% men and 46.3% women were admitted with ALP poisoning. Most poisoned people were under the age of 21 years.The most common signs and symptoms at admission were nausea (79.4%), vomiting (76.5%), abdominal pain (31.4%) and metabolic acidosis (41.1%). Suicidal intention was the most common cause of poisoning leading to 44.8% deaths and most cases were male (P<0/05).
ConclusionDue to high mortality, follow poisoning with ALP best treatment is prevention. It should be noted that although in previous years, hospitals did not record all cases of poisoning cases but data indicate a high consumption of this poisoning as a suicidal factor in Karaj city. Withdrawal of ALP tablet from the market and the monitoring of their performance can reduce the rate of poisoning in society
Keywords: Aluminum phosphide, Poisoning, Abundance, Karaj, Iran -
زمینه و هدفدرسال های اخیر نگرانی های زیادی مبنی بر ورود آنتی بیوتیک ها در محیط های آبی به وجود آمده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر یون های رایج منابع آبی در حذف سفالکسین با استفاده از جاذب پوکه معدنی(پامیس) می باشد.مواد و روش هااین مطالعه از نوع مطالعات بنیادی-کاربردی بود. در این مطالعه در مرحله اول مشخصات جاذب با استفاده از تکنیک های (XRD، BET، XRF، FTIR and SEM) قبل و بعد از جذب تعیین گردید و سپس در مرحله دوم کارایی پامیس با تغییر دادن متغیر هایی از قبیل زمان،PH ، غلظت پامیس، غلظت سفالکسین، غلظت های مختلف کلسیم، منیزیم، مس، سولفات، کربنات مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج این تحقیق نشان داد که جاذب مورد استفاده ، کارایی بالایی در جذب آنتی بیوتیک سفالکسین از محلول های آبی دارد. برای آنتی بیوتیک سفالکسین، بیشترین راندمان حذف در زمان تماس 150 دقیقه، PH =5، دز جاذب 5 گرم بر لیتر، غلظت آنتی بیوتیک 10 میلی گرم بر لیتر به ترتیب 75/44% ( با استفاده از پامیس خام) و 66/55% ( با استفاده از پامیس اصلاحی) مشاهده شد.نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده با افزایش دز جاذب و زمان تماس راندمان حذف افزایش می یابد. با افزایش PH و غلظت آنتی بیوتیک سفالکسین راندمان حذف کاهش می یابد. در این مطالعه پامیس اصلاح شده با اسید کلریدریک در مقایسه با پامیس خام راندمان بهتری در جذب سفالکسین دارد. طبق نتایج بدست آمده از این مطالعه یون ها تاثیر چندانی بر روی عمل جذب سفالکسین نداشتند. در این مطالعه جذب از معادله ایزوترم فرندلیخ و معادله سینتیک شبه درجه دوم پیروی می کند.کلید واژگان: جذب, پامیس, سفالکسین, کاتیون ها, آنیون هاBackgroundIn recent years, has been created many concerns about the entry of antibiotics in aquatic environments. The aim of this study is to Investigation of The effect common ions in water sources to remove cephalexin using absorbent mineral pumice (pumice).Materials And MethodsThis study was Foundation Applied. In the first stage, absorbent properties were determined using techniques (XRD, BET, XRF, FTIR and SEM) before and after absorption And then, in the second stage, Performance of pumice by changing variables such as time, PH, concentration of pumice, concentrations of cephalexin, different concentrations of calcium, magnesium, copper, sulphate, and carbonate were studied.ResultsThe results showed that pumice has a high efficiency in the absorption of cephalexin from aqueous solutions. For cephalexin, maximum efficiency in the contact time of 150 minutes, PH = 5, adsorbent dose of 5 g/l, concentrations of antibiotics 10 mg/l was observed respectively 44.75% (using raw pumice) and 55.66% (using modified pumice).ConclusionAccording to the results obtained with increasing adsorbent dosage and the contact time efficiency increased. When PH and concentrations of cephalexin are increased efficiency is reduced. In this study, the modified pumice with hydrochloric acid in comparison with raw pumice has better efficiency in the absorption of cephalexin. According to the results of this study ions had little effect on the absorption of cephalexin. In this study, adsorption Cephalexin on to pumice follow of Frondlykh isotherm and pseudo-second order.Keywords: Absorption, pumice, cephalexin, cations, anions
-
اهداففسفر ازجمله یون های معمول در پساب تصفیه خانه های فاضلاب است. مقدار این یون در پساب تصفیه خانه های فاضلاب زیاد است. تخلیه آن در محیط باعث تسریع در بروز پدیده اتریفیکاسیون می شود. این امر منابع آب را تحت تاثیر قرارمی دهد. پدیده اتریفیکاسیون در منابع آبی یکی از مسائل مهم محیط زیستی است. اتریفیکاسیون به رشد بیش ازحد گیاهان آبزی و جلبک ها می انجامد و از این طریق باعث برهم زدن تعادل ارگانیسم های موجود در منابع آبی می شود؛ بنابراین، در این پژوهش از خاک زرد و قرمز خام، همچنین اشکال اصلاح شده آن با اتیلن دی آمین تترااستیک اسید برای حذف فسفر از محلول های آب استفاده شده است.مواد و روش هاتمامی آزمایش های مطالعه حاضر در سیستم ناپیوسته انجام گرفت. در این مطالعه از خاک زرد و خاک قرمز، همچنین اشکال اصلاح شده آن با اتیلن دی آمین تترا استیک اسید برای جذب فسفر از محلول های شبیه سازی شده استفاده شد. تاثیر پارامترهای مختلف از جمله زمان واکنش، غلظت اولیه فسفر، pH محلول و مقدار جاذب بر راندمان حذف فرایند بررسی شد.یافته هانتایج نشان داد که با افزایش زمان تماس، دوز جاذب و غلظت اولیه یون فسفات، راندمان حذف افزایش می یابد. بیشترین میزان حذف در زمان تماس 150 دقیقه، دوز جاذب برابر 10 گرم بر لیتر، غلظت فسفر برابر 50 میلی گرم بر لیتر و در pH برابر 5 اتفاق افتاد. در شرایط بهینه و با استفاده از جاذب خام، در حدود 65 درصد یون فسفر حذف شد، درحالی که در مورد خاک های اصلاح شده در حدود 78 درصد یون فسفر حذف گردید.نتیجه گیریبه طورکلی، نتایج نشان داد که خاک های زرد و قرمز خام به علت بالابودن میزان کلسیم قادرند یون فسفات را در حد قابل قبولی حذف کنند و چنانچه با اتیلن دی آمین تترا استیک اسید اصلاح شوند قابلیت حذف آن ها به طور چشمگیری افزایش می یابد.کلید واژگان: جذب سطحی, خاک زرد, خاک قرمز, فسفر, EDTABackground and ObjectivesPhosphorus is a common ion in wastewater treatment effluents, but excess amount of phosphate concentration in the effluent discharge accelerates eutrophication that affects many natural water bodies. Eutrophication of the water bodies is one of the most important environmental problems. Eutrophication can lead to abundant development of aquatic plants, growth of algae and disturbance to the balance of organisms present in the water. Therefore, in present work, natural and modified yellow and red soil with EDTA was used for removal of phosphorous from aqueous solution.Materials and MethodsAll experiments were conducted in a batch system. Natural yellow and red soil and its modified one with EDTA were used as adsorbent for removal of phosphorous from aqueous solutions. Effect of various experimental parameters such as pH, initial phosphorus concentration, contact time and adsorbent mass were investigated.ResultsResults showed that the removal efficiency was increased by increasing in contact time, adsorbent mass and initial phosphorus concentration. Higher removal efficiency was observed at 150 min contact time, 10 g/L adsorbent mass, 50 mg/L phosphorus concentration and pH 5. At these conditions, about 65% of phosphorus were removed by natural soils, while 78% was removed by modified adsorbents.ConclusionThe results of present work well demonstrate that, due to higher content of calcium, red and yellow soil is capable for adsorption of phosphorus and if they be modified with EDTA, their efficiency will be improved remarkably.Keywords: adsorption, EDTA, phosphorus, red soil, yellow soil
-
زمینه و هدفشنا یکی از ورزش ها و سرگرمی های بسیار مناسب و لذت بخش برای کلیه ی افراد در سنین مختلف، به ویژه در فصل گرما محسوب می شود. توجه به مسائل و جوانب بهداشتیاستخرهای شنا برای تامین سلامت و رفاه افراد شناگر بسیار مهم است. لذا در این تحقیق ارتباط ظرفیت و مساحتاستخر با میزان آلودگی میکروبی و هتروتروف ها موردبررسی قرار گرفت.مواد و روش هاپژوهش حاضر، پژوهشی کاربردی و از دسته مطالعات توصیفی- تحلیلی، پیمایشی و همبستگی هست که به صورت مقطعی انجام گرفت. در اجرای این طرح 35استخر موجود در شهر کرج موردمطالعه قرار گرفت. بدین منظور نمونه برداری هرماه یک نمونه به مدت 9 ماه ازاستخرهای شنا صورت گرفت و سنجش کدورت، pH ، کلر باقیمانده آزاد در هنگام نمونه برداری و آزمایش کلیفرم ها و شمارش هتروتروفها در آزمایشگاه آب و فاضلاب صورت گرفت. درنهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسان مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته هااز مجموع 315 مورد آزمایش کلیفرم، 2/90درصد پاک گزارش گردید. از مجموع 315 مورد آزمایش HPCمیزان 7/99 درصد در محدوده پاک به دست آمد. حداقل HPC گزارش شده صفر، حداکثر 250 با میانگین 18/11 و انحراف معیار 698/26 هست. با استفاده از آزمون همبستگی پیرسان بین باکتری های هتروتروف با کدورت آب و مساحت به شناگر نیز ارتباط معنی داری وجود داشته است. در این مطالعه بین آلودگی آباستخرشنا با مساحتاستخر ارتباط معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده، رعایت آیین نامه مقررات بهداشتیاستخر و مسائل فنی می تواند در کاهش آلودگی میکروبی و هتروتروف ها موثر باشد.کلید واژگان: ظرفیتاستخر, مساحتاستخر, آلودگی میکروبیBackground and ObjectiveSwimming is great exercise and entertainment and enjoyment for people of all ages, especially in the hot season. Due to health issues and ways to ensure the health and welfare of people, swimming pools are very important. Therefore, in this study, relationship between the capacity and area of the pool with microbial contamination and heterotrophs were investigated.Materials And MethodsThis study, based on applied research and analytical - descriptive, correlational, cross-sectional survey was conducted. In this project, we studied 35 swimming pools in the city of Karaj. For this purpose, samples were collected every month for 9 months, turbidity, pH, free residual chlorine was measured at the sampling time and testing for total coliform, E.coli coliform and counting of hetrotrophic organisms in the laboratory of water and wastewater was performed. Data was analyzed by using SPSS software and peyerson analytical.ResultsFrome the 315 coliform samples about 90.2% was pure. Of the 315 tested HPCs, 99.7 percent was found in the clean range. The minimum HPC reported is zero, at most 250 with an average of 18/11 and a standard deviation of 266.68. Peyerson correlation test between heterotrophic bacteria with water turbidity and area to swimmer also has a significant relationship. In this study, there was no significant relationship between swimming pool pollution with pool area.ConclusionAccording to the results, observance of the sanitary regulations of the pool and technical issues can be effective in reducing microbial and heterotrophs contamination.Keywords: Pool Capacity, Pool Area, Microbial Contamination
-
مقدمهفسفر به عنوان یکی از عوامل اصلی محدود کننده در استفاده مجدد از فاضلاب و همچنین یکی از عناصر مهم در بروز پدیده اتروفیکاسیون در منابع آبی می باشد. لذا، پژوهش حاضر به منظور بررسی کارائی پوکه معدنی و شکل اصلاح شده آن با پراکسید هیدروژن در حذف فسفر از محلول های سنتیتیک انجام گرفته است.روش بررسیاین مطالعه یک مطالعه بنیادی-کاربردی می باشد که در سیستم ناپیوسته انجام گرفت. دراین مطالعه، پوکه معدنی خام و شکل اصلاح شده آن در جهت حذف فسفر مورد استفاده قرار گرفت. پارامترهای مختلفی از قبیل pH محلول (2-10)، غلظت جاذب (g/L 10-2)، غلظت اولیه فسفر (mg/L 20-5)، قدرت یونی محلول و زمان تماس مورد بررسی قرار گرفت. آزمایشات در سیستم ناپیوسته و با تغییر دادن یک پارامتر و ثابت نگه داشتن سایر پارامترها انجام گرفت.یافته هانتایج نشان داد که پراکسید هیدروژن کارایی پوکه معدنی را بدون تغییر در ساختار آن ارتقا می دهد. بیشترین میزان حذف فسفر در دوز جاذب g/L 10، زمان تماس 130 دقیقه، pH برابر 6 و غلظت mg/L 20 از فسفر اتفاق می افتد. در این شرایط بیش از 69% و 97% از فسفر به ترتیب توسط پوکه معدنی خام و شکل اصلاح شده آن حذف گردید. علاوه برآن نشان داده شد که افزایش قدرت یونی محلول باعث کاهش کارایی حذف فسفر می گردد. معادله شبه درجه دوم با ضریب رگرسیون خطی بالایی روند حذف فسفر را توسط جاذب های مورد مطالعه نشان داد.بحث و نتیجه گیرینتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که پوکه معدنی خام قابلیت خوبی در حذف فسفر از خود نشان می دهد. علاوه براین مشخص گردید که اصلاح ساختار شیمیایی جاذب خام باعث افزایش ظرفیت جذب آن می گردد.کلید واژگان: فسفر, پوکه معدنی, پراکسید هیدروژن, جذب سطحیIntroductionPhosphate is known to be the main limiting elements in the reuse of wastewater effluents and then it is the key element to outbreak of eutrophication. Therefore the objective of this work was to investigate the adsorption of phosphorous by natural and surface modified pumice with H2O2.MethodsThe present work was a fundamental-practical study which done in batch system. In this work, natural and modified pumice were used for removal of phosphorous from aqueous solution. Several experimental parameters including pH (2-10), adsorbent mass (2-10 g/L), initial phosphorous concentration (5-20 mg/L), ionic strength and contact time were studied. All experiments were conducted in batch system with varying one experimental parameter, while others were constant.ResultsThe results show that modification of pumice with H2O2 will improve adsorbent sorption capacity without any structural distortion. In addition, higher removal efficiency was observed at 10 g/L of adsorbent dose, pH 6, 130 min contact time and 20 mg/L of phosphorus concentration. In the optimal conditions, 69% and 97% of phosphorus removal were achieved by natural and modified pumice adsorbents, respectively. In addition, removal efficiency decreased for increasing ionic strength. Pseudo second order kinetic model best describe adsorption of phosphorus onto used adsorbent.ConclusionThe results of present work well demonstrate that pumice have substantial adsorption capacity for phosphorus and in the case of its modification, its adsorption capacity will be improved.Keywords: Phosphorous, Pumice, Hydrogen Peroxide, Adsorption
-
زمینه وهدفرشد جمعیت و محدودیت دسترسی به آب شیرین و نیاز به استفاده از آب های بطری شده، ضرورت بررسی کیفیت شیمیایی و میکروبی این آب ها را تشدید می کند. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت شیمیایی و میکروبی آب های بطری شده موجود در چند برند مصرفی در سطح کشور بود.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی –مقطعی می باشد که در مراحل انجام آن ابتدا 6 برند از آب های بطری شده موجود شناسایی شده و سپس نمونه گیری به صورت تصادفی انجام گرفت. سپس پارامترهای کیفی شیمیایی و باکتریولوژیک آب شرب شامل کلراید، نیترات، منیزیم، کلسیم، سختی کل، سدیم، نیتریت، pH، TDS، EC، فلوراید، کلیفرم کل و کلیفرم مدفوعی در این نمونه ها بررسی شد. میانگین مقادیر هر مشخصه، با استاندارد و با مقادیر درج شده بر روی برچسب نمونه ها مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، آمار توصیفی و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه (p<0.05) صورت گرفت.یافته هانتایج تحقیق نشان داد که تعداد باکتری های گروه کلیفرم کل و کلیفرم مدفوعی در هیچ یک از نمونه ها وجود نداشته و MPN/cc 0 بوده است. میانگین غلظت پارامترهای شیمیایی نظیر pH، TDS، کلسیم، نیتریت و نیترات در تمامی آبهای بطری شده مورد بررسی در محدوده استاندارد آب آشامیدنی بطری شده و از حداکثر مجاز تعیین شده جهت شرب کمتر بوده است. همچنین در تعدادی از نمونه ها، اختلاف معنی داری بین مقادیر اندازه گیری شده با مقادیر درج شده بر روی برچسب آبهای بطری شده وجود داشت.نتیجه گیریمطابق نتایج استخراج شده، کیفیت شیمیایی و میکروبی آبهای بطری شده مورد بررسی از نظر استانداردهای آب شرب قابل قبول می باشد.کلید واژگان: آب شرب بطری شده, کیفیت شیمیایی آب شرب, کیفیت باکتریولوژیک آب شربBackground And ObjectivesPopulation growth and limited access to fresh water and need to use bottled water for drinking, chemical and biological quality of the water exacerbates the need for review. The aim of this study was to evaluate chemical and microbial quality in multi-brand bottled water was consumed in the country.Materials And MethodsA descriptive cross-sectional study carried out in stages, the first brand of bottled water available 6 recognized and sampling was conducted. The chemical and bacteriological quality of water parameters include cL-, nitrate,Mg, Ca, hardness, Na,No2-, pH , TDS, EC, F-, total coliforms and fecal coliforms in the samples were tested. The average value of each property, with standard and were compared with the amounts listed on the label. Data analysis using the software SPSS, descriptive statistics and analysis of variance (pResultsThe results showed that the number of total coliform and fecal coliform bacteria group does not exist in any of the samples and MPN /100cc, respectively. The average concentration of chemical parameters such as pH, TDS, calcium, nitrate and nitrite in all bottled waters, were on the standard ranges. As well as in a number of instances, significant differences between the measured values with the values printed on the label of bottled water there.ConclusionAccording to the results obtained, chemical and biological quality of bottled water is examined in terms of acceptable drinking water standards.Keywords: Bottled drinking water, Chemical quality of drinking water, Bacteriological quality of drinking water
-
زمینه و هدفدر ایران با توجه به وجود و توسعه صنایع مختلف پتروشیمی و شیمیایی در کنار منابع آبی و آلودگی منابع آبی توسط مواد آلی سخت تجزیه پذیر، لزوم استفاده از یک روش مقرون به صرفه و موثر جهت حذف این آلاینده ها از آب آشامیدنی وجود دارد. هدف این مطالعه، بررسی کارایی نانولوله کربن مغناطیسی شده در حذف آلاینده 2و 4-دی نیتروفنل از محلول آبی و تعیین میزان کاهش سمیت پساب میباشد.مواد و روش هاآزمایشات جذب بصورت سیستم ناپیوسته صورت گرفت. سنتز جاذب نانولوله کربن فعال مغناطیسی شده به روش هم ترس یبی بود. متغیرها ی زمان (0-90) دقیقه،(11-3)PH، غلظت آلاینده (mg/L 10-100) و غلظت جاذب (1-2.5 g/l) درنظر گرفته شدند. جهت تعیین سمیت پساب خروجی از فرآیند جذب، از آزمون Bioassay j،sx ارگانیسم دافنیامگنا استفاده شد و سمیت 48 ساعته و 96 ساعته آن مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که در PH=7 غلظت 10 mg/l آلاینده و 2.5 g/l جاذب، بیشترین راندمان حذف برابر 97.92% در زمان 90 دقیقه بدست آمد. فرآیند جذب آلاینده از مدل فروندلیخ تبعیت نمود که بیانگر توزیع غیر یکنواخت و چند لایه ای جایگاه های فعال روی سطح جاذب و متعاقب آن جذب یون آلاینده در مکانهای ناهمگن می باشد. نتایج مطالعه سمیت آلاینده قبل از فرآیند جذب بر رو ی ارگانیسم دافنیا مگنا نشان داد که غلظت کشنده(LC50) به مدت 48 و 96 ساعته فاضلاب خام حاوی آلاینده به ترتیب در رقت برابر 42 و 38 درصد(2.4 و3.8 mg/l) میباشد.نتیجه گیریجاذب نانولوله کربن فعال مغناطیسی شده به دلیل راندمان بالای حذف آلاینده، قابلیت بازی ابی و استفاده مجدد و فعالیت در PH خنثی، به عنوان گزینه مناسب حذف آلاینده 2و 4-دی نیتروفنل میباشد.کلید واژگان: نانو لوله کرین مغناطیسی شده, 2و 4, دی نیتروفنل, کاهش سمیت, دافنیا مگناBackground And ObjectiveIn Iran, due to vast development of different chemical and petrochemical industries and water resource pollution to refractory organic matters, using a costeffective method for the removal of those pollutant from drinking water. The aim of this study was to evaluate the performance of magnetic-multiwalled carbon nanotube for the removal of 2,4- dinitrophenol from aquoeous solutions and deteremining toxicity reduction of the effluent.MethodsAdsorption experiments were conducted in a batch system. Magnetic-multiwalled carbon nanotubes were synthesized by co-precipitation method. Variables of contact time (0-90 min), pH (3,5, 7, 9, 11), pollutant concentration (10-100 mg/L) and adsorbent concentration (1-2.5 g/L) were considered. For the determination of toxicity reduction of the effluent, the Bioassay tests were applied by using Daphnia magna which toxicity of 48h and 96 h were obtained.ResultsResults were showed that the maximum removal of 92.97% in the contact time of 90 min were obtained in pH=7, pollutant concentration of 10 mg/L and adsorption concentration of 2.5 g/L. The adsorption process was in accordance with Freundlich isotherm which showed non-uniform and multi-layered adsorption on the surface of the adsorbent and heterogeneous adsorption. The results of the toxicity of 2,4-DNP, before the adsorption process, on the Daphnia magna organism showed that the lethal concentration (LC50) 48h and 96 h of the raw wastewater was 42 and 38 percent (4.2 and 3.8 mg/L), respectively.ConclusionsThe magnetic-multiwalled carbon nanotube adsorbent could be a proper choice for removal of 2,4-DNP, due to high removal efficiency, recyclability, reusability and activity in neutral pH.Keywords: Magnetic-multiwalled carbon nanotube, 2, 4-DNP, Toxicity reduction, Daphnia magna
-
زمینه و هدفاستروژن یک هورمون استروئیدی است که در محیط های آبی وجود دارد و باعث ایجاد خطراتی برای موجودات آبزی بخصوص ماهی ها می شود. هورمون های استروژنی به صورت طبیعی(ناشی از غدد درون ریز بدن) و یا مصنوعی (ناشی از قرص های هورمونی مثل قرص های ضدبارداری) به فاضلاب بیمارستانی راه می یابند. این مطالعه به منظور تعیین میزان هورمون استروژن در فاضلاب بیمارستانی گلستان و ابوذر در شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت.روش بررسیردیابی استروژن در محیط های آبی بوسیله نمونه برداری انجام گرفت. تعداد 56 نمونه طی 4 ماه از نقاط مختلف تصفیه خانه فاضلاب بیمارستانی گلستان و ابوذر در شهر اهواز گرفته شد. نمونه ها به روش الکترو کمی لومینسانس (ECL) توسط آزمایشگاه ایران زمین شهر اهواز مورد آنالیز قرار گرفتند. در این تحقیق اشکال مختلف استروژن ( استرون، 17-بتا استرادیول، استریول و 17-آلفا اتینیل استرادیول ) تحت عنوان استروژن مورد بررسی قرار گرفته است.یافته هامیانگین هورمون موجود در فاضلاب ورودی به تصفیه خانه فاضلاب بیمارستان گلستان 08/69 نانوگرم بر لیتر و میانگین هورمون خروجی از تصفیه خانه 28/7 نانوگرم بر لیتر بود. میانگین هورمون موجود در ورودی تصفیه خانه بیمارستان ابوذر شهر اهواز 61/70 نانوگرم بر لیتر و در خروجی تصفیه خانه 94/18 نانوگرم بر لیتر می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده تصفیه بیولوژیکی تاثیر بالایی در حذف ترکیبات استروژنی برعهده دارد.نتیجه گیریواحد تصفیه ثانویه در کاهش هورمون از فاضلاب موثر می باشد که می توان این موضوع را به انجام تاثیر تصفیه بیولوژیکی در این مرحله نسبت داد.کلید واژگان: استروژن, تصفیه ثانویه, فاضلاب بیمارستانیBackground And ObjectiveEstrogen is a steroid hormone that is in the water and cause risks for aquatic organisms, especially fish is. Estrogenic hormones naturally (caused by endocrine) or artificial (due to hormonal contraceptives such as birth control pills) to sewage and hospital to find. This study aimed to determine the amount of estrogen in the sewage and Golestan and Abuzar hospital in Ahvaz were studied.
Material andMethodsSampling was done by tracking estrogen in the aquatic environment. 56 samples 4 months in different parts of the Golestan and Abuzar hospital wastewater treatment plant in Ahvaz were taken. Sample a little electro luminescence (ECL) were analyzed by laboratory Iranian city of Ahvaz. In this study, different forms of estrogen (estrone, 17-beta-estradiol, estriol, 17-alpha-ethinyl estradiol) has been studied as estrogen.ResultsMean hormone found in raw wastewater to the Golestan hospital wastewater treatment plant effluent from the treatment plant hormone 69.08 ng/l and 7.28 ng/l mean. Mean testosterone in Ahvaz Abuzar hospital treatment input 70.61 ng/l and 18.94 ng/l is refinery output. According to the results of high impact biological treatment is the removal of estrogenic compounds.ConclusionSecondary treatment of sewage is effective in reducing hormones that can do this at this stage of the biological treatment effect.Keywords: Estrogen, Secondary treatment, Hospital wastewater
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.