محمد ولایی
-
تقسیمات سیاسی فضا با روش های مختلفی مانند انتزاع، الحاق، ادغام و ارتقاء در سطوح مختلف ناحیه بندی سیاسی فضای کشور دچار تغییر می شود. در قالب ارتقای سطح سیاسی، واحد سیاسی اداری پایین تر به سطح بالاتر منتقل می شود. همزمان با ارتقای سطح سیاسی در یک سرزمین، تمام شئون داخلی آن سرزمین نیز با دگرگونی هایی همراه می شود. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثرات ارتقاء سطح بخش به شهرستان بر شاخص های توسعه روستایی بوده و به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت و روش در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده گردید. قلمرو مکانی آن، شهرستان تازه تاسیس چهاربرج در جنوب شرق آذربایجان غربی است که بر اساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 دارای 5004 خانوار و 16813 جمعیت روستایی و 14 نقطه روستایی دارای سکنه می باشد که همه آنها جزوء جامعه آماری محسوب شدند. نمونه آماری با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران تعداد 286 نفر بدست آمد و انتخاب آن ها در سطح روستاها به صورت تصادفی ساده انجام گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی (تکنیک چند معیاره SAW، آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج حاصله نشان داد روستاهای قپچاق با نمره نهایی 082/082، فیروزآباد با نمره نهایی 0/079، فسندوز با نمره نهایی 0/078 و روستای خزینه جدید با نمره نهایی 0/077 به ترتیب در رده های اول تا چهارم از لحاظ میزان تحقق توسعه پایدار روستایی پس از ارتقای بخش مرحمت آباد به شهرستان چهاربرج قرار دارند و از نظر اثرگذاری نیز، شاخص های کالبدی با مقدار اثر کلی 0/618، نیروی انسانی با مقدار اثر کلی 0/456 و سیاسی و مدیریتی با مقدار اثر کلی 0/029 بیشترین تاثیر را از ارتقای بخش مرحمت آباد به شهرستان چهاربرج پذیرفته اند و به تبع آن در تحقق توسعه پایدار روستایی نیز بیشترین تاثیر را داشته اند.کلید واژگان: تقسیمات سیاسی, توسعه روستایی, شهرستان چهاربرجPolitical divisions of space with different methods such as; Abstraction, annexation, integration, and promotion are changing at different levels of political zoning of the country. In the form of upgrading the political level, the lower administrative political unit is transferred to a higher level. At the same time as the political level in a land is improved, all the internal affairs of that land are accompanied by changes. The aim of the current research is to evaluate the effects of upgrading the level of the department to the County on the indicators of rural development, and in terms of the purpose, it is an applied research, and in terms of its nature and method, it is considered a descriptive-analytical research.. Library and field studies were used to collect data. Its geographical territory is the newly established county of Chaharborj in the southeast of West Azerbaijan, which according to the census of Iran Statistics Center in 2016 has 5004 households 16813 rural population, and 14 inhabited rural points, all of which were considered as part of the statistical community. A statistical sample of 286 people was obtained using the modified Cochran formula, and their selection was done by simple random sampling at the village level. Descriptive and inferential statistics (multi-criteria SAW technique, regression test, and path analysis) were used to analyze data and information. The results showed that the villages of Qapchag with a final score of 0.082, Firouzabad with a final score of 0.079, Fasandoz with a final score of 0.078, and Khazineh Anbar Jadid Village with a final score of 0.077 are respectively in the first to fourth categories in terms of the degree of realization of sustainable rural development after the promotion of MarhamatAbad district to Chaharbarj county And in terms of impact, physical indicators with a total effect value of 0.618, human resources with a total effect value of 0.456, and political and managerial indicators with a total effect value of 0.290 have the greatest effect from the promotion of Marhammat Abad district to Chaharbarj county. have accepted and as a result, they have had the greatest impact in the realization of sustainable rural development.Keywords: Political Divisions, Rural Development, Chaharbarj County
-
امروزه زیست پذیری سکونتگاه های انسانی گفتمان مسلط در توسعه پایدار است. در این راستا طرح هادی چشم انداز فضایی-کالبدی روستا را طراحی و بستری مناسب برای توزیع بهینه خدمات دولتی و عمومی فراهم و شرایط لازم را برای پایداری جمعیت روستا ایجاد می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی وضعیت زیست پذیری سکونتگاه های روستایی و اثرات اجرای طرح هادی در زیست پذیری سکونتگاه های روستایی می باشد. مطالعه حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی-تحلیلی و جهت جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی و میدانی استفاده گردید. قلمرو مکانی، شهرستان چهاربرج از استان آذربایجان غربی است و با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران از روستاهای دارای طرح هادی 143 خانوار و از روستاهای فاقد طرح 121 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای انتخاب خانوارها در روستاها، از روش تصادفی متناسب با حجم جامعه استفاده شد. سطح پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 789/0 به دست آمد که بیانگر نرمال بودن داده ها می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره کوپراس، تحلیل خوشه ای و رگرسیون استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، روستاهای قپچاق و فیروزآباد به ترتیب با (Qi=7/81) و (Qi=7/71) از میزان زیست پذیری اجتماعی بالایی برخوردار هستند. ضمنا، اجرای طرح هادی روستایی در بخش اشتغال و درآمد با ضریب 718/0 و مشارکت اجتماعی با ضریب 709/0 بیشترین تاثیر گذاری را داشته و افزایش زیست پذیری اجتماعی سکونتگاه های روستایی را به همراه داشته و در مولفه های امکانات و خدمات زیرساختی با ضریب 245/0 و افزایش کیفیت بهداشت و سلامت فردی با ضریب 191/0 کمترین تاثیر را داشته و در زمینه ابعاد کلی زیست پذیری نیز اجرای طرح هادی روستایی در بعد اجتماعی (افزایش مشارکت، امنیت اجتماعی و کاهش بزهکاری و...) بیشترین تاثیر را با مقدار 672/0 و به لحاظ رتبه بندی زیست پذیری اجتماعی، بالاتر از ابعاد اقتصادی و زیست محیطی قرار دارد..
کلید واژگان: طرح هادی, زیست پذیری اجتماعی, شهرستان چهاربرجInvestigating the Social Livability of Rural Settlements (Case Study: Villages of Chaharborj County)The current research aims to investigate the livability of rural settlements and the effects of implementing the Rural Guide Plans on the livability of rural settlements. The study was applied and descriptive-analytical. Library and field research methods were used to collect the data. The study area is Chaharborj County. Then, using Cochran’s modified formula, 143 households were selected as samples from the villages with Rural Guide Plans and 121 households without Rural Guide Plans. A random method was used to select the villages’ households according to the community’s size. The reliability level of the questionnaire was determined to be 0.789 using Cronbach’s alpha. We utilized the COPRAS technique for multi-criteria decision-making, cluster analysis, and regression to thoroughly analyze the information. This research showed that Qepchaq and Firouzabad villages have a high level of social livability with (Qi=7.81) and (Qi=7.71), respectively. In addition, implementing Rural Guide Plans had the most impact on employment and income, with a coefficient of 0.718, and social participation, with a coefficient of 0.709. The most minor impacts were on infrastructure facilities and services, with a coefficient of 0.245, and the quality of personal health, with a coefficient of 0.191. Generally, the implementation of the plans had the highest effect on the social dimension (increasing participation, social security, and reducing crime), with a value of 672. 0. Therefore, this dimension is higher than economic and environmental dimensions.
Keywords: Rural Guide Plan, social livability, Chaharborj County -
نشریه مطالعات برنامه ریزی قلمرو کوچ نشینان، سال دوم شماره 1 (پیاپی 3، بهار و تابستان 1401)، صص 123 -134مقدمه
همه گیری ویروس کرونا در جهان، مشاغل و کسب و کارهای زیادی را مختل نموده و معیشت میلیون ها انسان را در وضعیت ناپایداری قرار داده است. بیماری و علایم تنفسی، مرگ یا از دست دادن توان اشتغال بویژه برای سرپرستان خانوارها تهدیدی برای امنیت غذایی از جمله در مناطق روستایی است که از بحران کووید -19 زاده شد.هدف پژوهش: . هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات شیوع ویروس کرونا در معیشت پایدار روستاییان در سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی با تاکید بر قلمرو عشایری بود.
روش شناسی تحقیق:
تحقیق از نظر هدف در جرگه تحقیقات کاربردی - توسعه ای، از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات اسنادی و میدانی (مصاحبه های نیمه ساختار یافته) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، استان آذربایجان شرقی (در سال 1395 دارای 1100220 نفر جمعیت و 335878 خانوار روستایی) است. حجم نمونه 48 نفر از صاحبان مشاغل، دهیاران، کارشناسان بخشداری ها، اساتید دانشگاهی و... می باشد که در انتخاب آنها از روش کیفی متواتر نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از روش کیفی نظریه مبنایی (گراندد تیوری) استفاده شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش:
قلمرو جغرافیایی این پژوهش سکونتگاه های روستایی در مناطق عشایری استان آذربایجان شرقی است.
یافته ها و بحث:
یافته های این پژوهش نشان داد، پس از انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با جامعه نمونه و کدگذاری باز این مصاحبه ها به شناسایی 37 مفهوم کلی، 26 مقوله و 18 شاخص منجر شد که اثرات شیوع ویروس کرونا را در جوامع روستایی استان آذربایجان شرقی بخصوص در قلمرو عشایر را نشان می دهد.
نتایجشیوع ویروس کرونا در نقاط روستایی این استان بخصوص در قلمرو عشایر اثراتی در سرمایه های معیشتی روستاییان برجا نهاده است. از دست رفتن شغل ثابت، کاهش درآمد و توان مالی، کاهش انگیزه ایجاد شغل جدید، امنیت غذایی، کاهش جریان فضایی کالا و محصولات، افزایش ناهنجاری اجتماعی، کاهش اعتماد اجتماعی، افزایش استرس و فشار روانی، مشکلات حمل و نقل و تردد بین شهری و کاهش ارتباطات اجتماعی، کاهش جریان سرمایه ورودی، کاهش جریان افراد، نیاز به دریافت تسهیلات بانکی، انتظار حمایت نهادی و... از آن جمله اند.
کلید واژگان: ویروس کرونا, معیشت روستاییان, قلمرو عشایری, استان آذربایجان شرقیIntroductionThe corona virus epidemic in the world has disrupted many jobs and businesses and has put the livelihood of millions of people in an unstable situation. Illness and respiratory symptoms, death or loss of employment, especially for heads of households, are a threat to food security, including in rural areas that were born from the Covid-19 crisis.
MethodologyIn terms of purpose, the research is applied-developmental research Jirga, in terms of nature and descriptive-analytical method, and documentary and field studies (semi-structured interviews) were used to collect data and information. The statistical population of the research is East Azarbaijan province (in 2015, it has a population of 1100220 people and 335878 rural households). The sample size is 48 people, business owners, villagers, district experts, university professors, etc., who were selected using the qualitative and theoretical method. Qualitative method of grounded theory was used to analyze data and information.Geographical area of researchThe geographical scope of this research is rural settlements in the nomadic areas of East Azarbaijan province.
Results and discussionThe findings of this research showed that after conducting semi-structured interviews with the sample population and open coding these interviews led to the identification of 37 general concepts, 26 categories and 18 indicators that show the effects of the spread of the corona virus in It shows the rural communities in the nomadic areas of East Azarbaijan province.
Conclusion:
The results showed that the spread of the corona virus in the rural areas of this province, especially in the nomadic territory, has had an impact on the livelihood capital of the villagers. Loss of permanent job, decrease in income and financial ability, decrease in motivation to create new job, food security, decrease in spatial flow of goods and products, increase in social anomaly, decrease in social trust, increase in stress and psychological pressure, transportation problems and intercity traffic and reducing social connections, reducing the flow of incoming capital, reducing the flow of people, the need to receive bank facilities, the expectation of institutional support, etc. are among them.
Keywords: Corona virus, livelihood of villagers, nomadic territory, East Azarbaijan province -
همه گیری ویروس کرونا بزرگ ترین شوک را بر اقتصاد جهان تحمیل کرده و باعث اجرای سیاست های کنترلی برای مهار آن از سوی دولت ها مانند؛ فاصله گذاری اجتماعی، تعطیلی های موقت کسب وکارها، قرنطینه و .. شده که اثرات منفی آن ها در مناطق روستایی به دلایل مختلف بیشتر بوده و به عاملی اثرگذار در تحولات فقر روستایی بدل شده است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل عوامل موثر بر تحولات فقر روستایی استان آذربایجان شرقی در دوران شیوع کرونا بوده و از حیث هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. بنیان فلسفی پژوهش ترکیبی است که در مرحله بررسی تالار گفتمان (Q) رویکرد کیفی و در مرحله تحلیل عاملی جنبه کمی دارد. جامعه گفتمان شامل؛ 24 نفر از مدیران و کارشناسان (فرمانداری، بهداشت و درمان، ادارات دولتی، بخشداری ها، دهیاری ها و...)، خبرگان محلی و متخصصان حوزه فقر و روستا است. برای انتخاب نمونه آماری از روش گلوله برفی و متواتر نظری استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های ماتریس های کیو، از تحلیل عاملی به روش اکتشافی (استنفسون) استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد، عوامل موثر بر تحولات فقر روستایی در دوران شیوع کرونا در استان آذربایجان شرقی عبارت اند از؛ 1) عدم رعایت محدودیت های قانونی، کاهش سواد و دسترسی به خدمات ارتباطی؛ 2) تعطیلی کسب و کارها، افزایش هزینه ها و فشارهای اقتصادی و روانی؛ 3) کاهش درآمد، سرمایه تولید و مدیریت ناکارآمد؛ 4) مشکلات مالی و کاهش جریان های فضایی؛ 5) اعتماد اجتماعی و ضعف خدمات بهداشتی-درمانی؛ 6) بازاریابی و دسترسی به خدمات و جاده های ارتباطی؛ 7) مشخص نبودن برنامه ها و سیاست های کلان، کاهش تولید و افزایش ناهنجاری اجتماعی؛ 8) عوامل سیاسی و اعمال محدودیت های حمل ونقلی. در این میان، عامل عدم رعایت محدودیت های قانونی، کاهش سواد و دسترسی به خدمات ارتباطی با مقدار ویژه 13/3 و درصد واریانس 04/13 بیشترین تاثیر را تحولات فقر روستایی در دوران شیوع ویروس کرونا در محدوده مورد مطالعه داشته است.
کلید واژگان: فقر روستایی, عوامل فقر, ویروس کرونا, استان آذربایجان شرقی -
مقدمه
فقر از دیرباز از بزرگترین مشکلات جوامع بشری بوده و واقعیتی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که و در حال حاضر نیز جامعه، علی رغم تحولات بسیار عظیمی که در زمینه های مختلف علوم روی داده، با آن روبرو می باشد و از اصلی ترین دغدغه های برنامه ریزان در مناطق روستایی در جهت نیل به توسعه پایدار به شمار می رود.
هدف پژوهش:
مهمترین هدف این پژوهش بررسی راهبردها کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری شهرستان باروق می باشد.
روش شناسی تحقیق:
از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها و اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. در این پژوهش با انجام 19 مصاحبه نیمه ساختار یافته مهمترین قوت ها، ضعف ها، تهدید ها و فرصت های شهرستان باورق شناسایی و سپس برای وزن دهی و رتبه بندی به هر کدام از عوامل داخلی و خارجی در ماتریس SWOT از نظرات 12 نفر و برای اولویت بندی نهایی راهبردها از نظرات 17 نفر از جامعه آماری استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از تحلیل SWOT و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) استفاده گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهرستان باروق از توابع استان آذربایجان غربی است.
یافته ها و بحث:
در شهرستان باروق راهبردهای سرمایه گذاری و توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی با میزان جذابیت 71/2 درصد، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک روستایی در بخش های اقتصادی (خدماتی، کشاورزی، صنعتی) با میزان 21/2، توسعه گردشگری باروق با تاکید بر بوم گردی با استفاده از تسهیلات دولتی و مشارکت بخش خصوصی با میزان 11/2 و تکمیل پروژه میانگذر میاندوآب به سرچم و در جهت توسعه گردشگری و دسترسی فضایی با میزان 05/2 درصد به عنوان مهمترین راهبردها شناخته شدند.
نتایجنتایج نشان داد، توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک، توسعه گردشگری با تاکید بر توسعه خانه های بوم گردی و ایجاد و توسعه کارگاه های فرآوری محصولات دامی (لبنیاتی) و توسعه دامپروری مهمترین راهبردهای کاهش فقر در مناطق روستایی و عشایری شهرستان باروق به شمار می روند.
کلید واژگان: فقر روستایی, مناطق عشایری, شهرستان باروقIntroduction :
Poverty has long been one of the greatest problems of human societies and is a social, economic, cultural and political reality that and now society, despite the huge changes that have taken place in various fields of science, is facing and from The main concerns of planners in rural areas are to achieve sustainable development. The most important purpose of this study is to investigate strategies to reduce poverty in rural areas of Barouq County.
Purpose of the researchConsidering the geographical distribution of nomads in Iran and the need to determine the area of this community with a special method of activity and conducting specialized research and studies, the purpose of this study is to determine the area of Iranian nomads based on available sources and census results of nomadic tribes in 1987. 1998 and 2008.
MethodologyIn terms of practical purpose and in terms of nature and descriptive-analytical method, library and field methods were used to collect data and information. In this study, by conducting 19 semi-structured interviews, the most important strengths, weaknesses, threats and opportunities of Bavargh city were identified and then to weight and rank each of the internal and external factors in the SWOT matrix from 12 points of view. The opinions of 17 people from the statistical community were used to finalize the strategies. SWOT analysis and quantitative strategic planning matrix (QSPM) were used to analyze the data and information.Geographical area of research The geographical area of this research is Barouq County of West Azerbaijan province.
Results and discussionIn this County, investment strategies and development of downstream mining and petrochemical industries and branding of handicrafts with an attractiveness of 2.71%, creation and development of small rural businesses in economic sectors (services, agriculture, industry) with a rate of / 21 2, Barooq tourism development with emphasis on ecotourism using government facilities and private sector participation with a rate of 2.11 and completion of Miandoab to Sarcham intermediate project and for tourism development and spatial access with a rate of 2.05% as the most important Strategies were identified.
ConclusionThe results showed the development of downstream mining and petrochemical industries and branding of handicrafts, creation and development of small businesses, tourism development with emphasis on the development of ecotourism houses and the establishment and development of workshops for processing livestock products (dairy) And livestock development are the most important strategies to reduce poverty in rural and nomadic areas of Barouq County.
Keywords: Rural poverty, nomadic areas, Barouq County -
تحلیل نقش توسعه گردشگری در رونق کسب وکارهای خرد روستایی مطالعه موردی: دهستان باروق، شهرستان میاندوآب
با رشد و رونق گردشگری نیازها و تقاضاهای جدیدی پیش می آید و میزان تقاضای کالاها، خدمات و امکانات موجود افزایش می یابد. این امر محیطی را برای شکل گیری کسب وکارهای جدید فراهم می کند و موجب افزایش روحیه کارآفرینی بین روستاییان می شود و به افزایش سرمایه گذاری و ایجاد بنگاه های جدید اقتصادی در مناطق روستایی می انجامد. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر توسعه گردشگری روستایی در رونق کسب و کارهای خرد است. بنیان تحقیق مبتنی بر پراگماتیسم است. از لحاظ هدف نیز، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. قلمروی مکانی تحقیق دهستان باروق است که طبق سرشماری سال 1395، دارای 3415 خانوار و 12024 نفر جمعیت است. نمونه آمار، در مرحله کمی، براساس فرمول کوکران، شامل 294 خانوار روستایی بود و در فاز کیفی، با انجام 38 مصاحبه نیمه ساختاریافته، اشباع نظری حاصل شد. انتخاب خانوارها از میان خانوارهایی بود که دارای کسب و کارهای خرد بوده یا در زمینه گردشگری و خدماتی مشغول فعالیت بودند و مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با مدیران روستایی، مالکان بنگاه های اقتصادی، خبرگان محلی، گردشگران و صاحبان مشاغل انجام شده است. داده های کمی با استفاده از آزمون های هم بستگی، تی تک نمونه ای، رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند و در تحلیل های کیفی نیز، نظریه مبنایی استفاده شد. نتایج نشان داد که زمینه های مختلفی برای ایجاد کسب و کارهای جدید در بخش های کشاورزی، صنعت، خدمات و گردشگری در محدوده مورد مطالعه وجود دارد. ولی مهم ترین زمینه ایجاد کسب و کار، در این منطقه، توسعه مشاغل خدماتی و فرآوری محصولات کشاورزی است، به طوری که بین گسترش گردشگری روستایی و ایجاد کسب و کارهای خرد در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی در سطح آلفای 0.05 درصد رابطه معناداری وجود دارد. همین طور، توسعه گردشگری روستایی، براساس روش تحلیل مسیر در مشاغل غیرکشاورزی مانند مشاغل خدماتی با میزان بتای 786/0 و صنایع روستایی با 389/0، اثرات قابل توجهی دارد و بخش کشاورزی با مقدار 254/-، به دلیل کم آبی موجود در منطقه و کاهش راندمان محصولات تولیدی، در رده پایین تر قرار گرفته است.
کلید واژگان: کسب و کار جدید, توسعه گردشگری روستایی, دهستان باروقWith the growth and boom of tourism, new needs and demands arise and the demand for existing goods, services and facilities increases. This provides the environment for the creation of new businesses and enhances the entrepreneurial spirit among the villagers, leading to increased investment and the creation of new businesses in rural areas. Therefore, the purpose of the present study is to investigate the effects of rural tourism development on micro business boom. The basis of this research based on pragmatism was applied in terms of purpose and in terms of nature and descriptive-analytical method and library and field studies were used for data collection. The spatial domain of the research is Barough district which according to the Census of 2016 has 3429 households and 12024 population. The sample of the quantitative phase was based on Cochran formula of 294 rural households and in the qualitative phase semi-structured interviews were conducted with 38 saturated interviews. Households were selected from households with small businesses or in tourism and services, and semi-structured interviews with rural managers, business owners, local experts, tourists and business owners. Has been. Quantitative data were analyzed using correlation tests, sample t-test, regression and path analysis and qualitative analysis was used as the basis theory. The results showed that there are different areas for creating new businesses in agriculture, industry, services and tourism in the study area, but the most important business area in this area is the development of services and processing of agricultural products. However, there is a significant relationship between the expansion of rural tourism and the creation of small businesses in economic, social, physical and environmental dimensions at 0.05% alpha level. Also, rural tourism development based on the route-analysis technique in non-agricultural jobs such as service jobs with 0.786 beta and rural industries with 0.389 had significant effects and agricultural sector with -0.254 due to dehydration in the region and the decline in production efficiency is lower.
Keywords: small rural revenues, Rural Tourism Development, Barough district -
طرح مسیله:
بین فقر و زندگی روستایی ضریب همبستگی بالایی وجود دارد، زیرا بیش از سه چهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی می کنند. ازآنجاکه هرگونه سیاست گذاری موفق (در راستای توسعه روستایی) مستلزم شناخت این پدیده است، لذا، اطلاع از میزان گستردگی فقر حاکم بر جامعه و توزیع فضایی آن از مسایل مهم در تدوین برنامه های کاهش فقر به شمار می رود.
هدف پژوهش:
هدف از این پژوهش تحلیل فضایی فقر در سکونتگاه های روستایی شهرستان میاندوآب می باشد.
روش تحقیق:
تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و جهت گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. قلمرو مکانی، روستاهای شهرستان میاندوآب می باشد که طبق سرشماری سال 1395، دارای 125893 نفر جمعیت، 37637 خانوار روستایی و 189 روستای دارای سکنه است که با توجه به تعداد زیاد روستاها، براساس فاکتورهای دوری و نزدیکی، موقعیت طبیعی و تعداد خانوار، 20 درصد روستاها به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 313 سرپرست خانوار روستایی ساکن در روستاها تشکیل می دهند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره کوپراس ، تحلیل خوشه ای K و آماره مورن I استفاده شد.
نتایجاز بین 38 روستای نمونه در سطح شهرستان، تعداد 17 روستا معادل 74/44 درصد روستاها در خوشه «فقر خیلی شدید» قرار دارند و از نظر کشاورزی، تامین خدمات، اشتغال مولد، درآمد، مشارکت، امنیت، تخریب محیطی و... مردم این روستاها با مشکلات متعددی روبه رو هستند و اغلب این روستاها در بخش باروق قرار گرفته اند. همچنین، روستاهای لاله لو، قطار داش و قورقچی به عنوان فقیرترین روستاهای شهرستان میاندوآب شناخته شده و فقر روستایی الگوی فضایی خوشه ای و متراکمی را بر اساس آماره مورن I در سطح شهرستان به نمایش گذاشته است.
نوآوری:
مهمترین نوآوری تحقیق کمی کردن فقر روستایی و تحلیل فضایی در سطح شهرستان میاندوآب با استفاده از تکنیک کوپراس و تحلیل های آماری دیگر.
کلید واژگان: فقر روستایی, تحلیل الگوی فضایی, خودهمبستگی خودکار فضایی, میاندوآبProblem:
There is a high correlation between poverty and rural life, because more than three quarters of the poor live in rural areas. Since any successful policy (in the direction of rural development) requires the recognition of this phenomenon, therefore, knowing the extent of poverty in society and its spatial distribution is an important issue in developing poverty reduction programs.
The aim of the researchThe purpose of this study is spatial analysis of poverty in rural settlements of Miyandoab county.
Research MethodThe present study was applied in terms of purpose and in terms of nature and descriptive-analytical method and library and field studies were used to collect information. Spatial territory is the villages of Miyandoab county, which, according to the 2016 census, has a population of 125,893 people, 37,637 rural households and 189 inhabited villages. Percentage of villages were selected as sample villages. The sample size, according to the Cochran's formula, is 313 rural household heads living in rural areas. To analyze the data and information, Coopras multi-criteria decision analysis, K-cluster analysis and more I statistic were used.
ResultsOut of 38 sample villages in the county, 17 villages, equivalent to 44.74% of the villages are in the cluster of "very severe poverty" and in terms of agriculture, services, productive employment, income, participation, security, environmental degradation and. The people of these villages are facing many problems and most of these villages are located in Barouq district. Also, Lalehloo, Qataradash and Ghorghchi villages are known as the poorest villages of Miyandoab county and rural poverty has shown a clustered and dense spatial pattern based on Marian my statistics in the county.
Innovation:
The most important research, innovation of reducing rural poverty and spatial analysis in Miyandoab county using Coopras technique and other statistical analyzes.
Keywords: Rural Poverty, Spatial Pattern Analysis, spatial autocorrelation, Miyandoab -
هدف از تحقیق حاضر تحلیل و بررسی زیست پذیری اقتصادی در روستاهای پیراشهری شهر ملکان می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف اکتشافی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی و از لحاظ جهت گیری در زمره پژوهش های کاربردی است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز از روش های کتابخانه ای میدانی (مشاهده و پرسشنامه) استفاده شده است. برای رتبه بندی روستاها از نظر زیست پذیری اقتصادی با استفاده از روش SAWتعداد 12 روستا در شعاع 5 کیلومتری شهر ملکان انتخاب شدند که طبق سرشماری سال 1395 دارای 29709 نفر جمعیت و 9601 خانوار بودند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 154 خانوار روستایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در ادامه جهت مطالعه دقیق ذهنیت ها در خصوص عوامل موثر در زیست پذیری اقتصادی روستاهای پیراشهری شهر ملکان از روش ترکیبی کیو (Q) و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. تعداد مشارکت کنندگان در این پژوهش 19 نفر متخصص، کارشناس و مدیران روستایی بودند که به 30 گزاره تحقیق پاسخ دادند. نتایج تحقیق نشان داد، روستاهای لکلر با نمره نهایی 100/0، تازه قلعه با نمره نهایی 097/0 و عباس آباد با نمره نهایی 095/0 در رتبه های اول تا سوم از نظر زیست پذیری اقتصادی قرار دارند و مهمترین عوامل تاثیرگذار در تفاوت فضایی روستاها از نظر زیست پذیری اقتصادی عبارتند از: 1) سهولت دسترسی به شهر و وجود منابع آب کافی با مقدار ویژه 28/4 و مقدار واریانس 76/26، 2) وجود توسعه اقتصادی قابل قبول، 3) یکنواختی محیطی و بازدهی نیروی کار و وجود امکانات آموزشی و 4) وجود فرصت های شغلی، امکان فرآوری محصولات باغی و امنیت اجتماعی.کلید واژگان: زیست پذیری, توسعه اقتصادی, نواحی پیراشهری, ملکانThe purpose of this study is to analyze the economic viability in rural areas of Malekan city. The present research is exploratory in terms of exploratory purpose, descriptive-analytical method and applied research in terms of orientation. Library-field methods (observation and questionnaire) have been used to collect the required data and information. To rank the villages in terms of economic viability using the SAW method, 12 villages within a radius of 5 km of Malekan city were selected, which according to the 2016 census had a population of 29709 people and 9601 households, using the Cochran's formula, 154 rural households as Samples were selected. In order to study the mentalities regarding the effective factors in the economic viability of the suburban villages of Malekan city, the combined method of Q (Q) and exploratory factor analysis were used. The number of participants in this study was 19 specialists, experts and rural managers who responded to 30 research statements. The results showed that Laklar villages with a final score of 0.100, Tazeh Qaleh with a final score of 0.097 and Abbasabad with a final score of 0.095 are in the first to third ranks in terms of economic viability and the most important factors influencing the difference Spatial areas of villages in terms of economic viability are: 1) ease of access to the city and the existence of sufficient water resources with a specific amount of 4.28 and a value of variance of 26.76, 2) the existence of acceptable economic development, 3) environmental uniformity and labor efficiency And the existence of educational facilities and 4) the existence of job opportunities, the possibility of processing horticultural products and social security.Keywords: Economic Viability, Q Analysis, Malekan City
-
فقر قدمتی به طول تاریخ بشر داشته و به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی شناخته می شود. بین فقر وزندگی روستایی ضریب ارتباط زیادی وجود دارد، زیرا بیش از سه چهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی می کنند. به همین جهت بررسی راهکار های کاهش فقر روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا، هدف تحقیق حاضر بررسی راهکار های کاهش فقر با تاکید بر متنوع سازی اقتصاد روستایی در شهرستان میاندوآب می باشد، که ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده گردید. این تحقیق به دو بخش کمی و کیفی تقسیم می شود که در قسمت کیفی با انجام 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته اشباع نظری حاصل شد و در قسمت کمی نیز 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 701/0 به دست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد آن می باشد. برای انتخاب نمونه آماری از روش های هدفمند (گلوله برفی و روش متواتر نظری) استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نظریه مبنایی (روش زمینه ای) رگرسیون، تحلیل مسیر و نمودار اثر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، مهم ترین راهکار های کاهش فقر در این محدوده عبارت اند از: اعطای اعتبارت خرد، بیمه و حمایت مالی دولت، تنوع بخشی اقتصاد روستایی و غیره. همچنین نتایج تحلیل های کمی نشان داد، شاخص تنوع بخشی غیرکشاورزی (غیرزراعی) با مقدار تاثیر 826/0 در رتبه اول اهمیت و شاخص بهبود زیرساخت های تولیدی و رفاهی با مقدار تاثیر 451/0 در رتبه دوم اهمیت به ترتیب بیشترین میزان تاثیر را در کاهش میزان فقر روستایی در محدوده موردمطالعه داشته اند و تنوع بخشی از طریق تحریک بخش های درآمدی (کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات) موجب کاهش فقر روستایی می شود.
کلید واژگان: فقر روستایی, اقتصاد روستایی, اقتصاد غیر زراعی, تنوع بخشی فعالیت های اقتصادی, میاندوآبIntroductionReduction of inequality and poverty has always been one of the topics discussed by scholars and has been considered as part of the main aims of rural development. It has increasingly become one of the important topics in development literature. Different strategies to reduce poverty by different scholars such as; funding micro-credit and increasing the quality of life and empowerment of women, small-scale agricultural development as an essential component of food security, strengthening social capital in the form of local organizations, global economic integration and globalization, increasing public participation and creating grassroots organizations including rural cooperatives, diversification of economic activities, etc., has been proposed. However, due to the dependence of the villagers on the agricultural sector, not compatibility with the culture of the villagers, none of these solutions has not completely succeeded in reducing poverty and eradicating it from rural communities. Similarly, in Miandoab County, the agricultural sector, due to limited water resources, reduced productivity, job creation, mechanization, etc., has undergone a declining trend and is not able to attract the available labor. Furthermore, given that the study area has been severely affected by the Lake Urmia drying up in recent years, leading to a decrease in income, employment, investment, labor productivity and agricultural land, and hence, an increase in the number of underprivileged people in rural areas and migration of youth and depopulation of a number of villages in the area. Therefore, seeking solutions to reduce rural poverty are crucial such as, reviving the agricultural and non-agricultural sectors according to the strengths and obstacles of the region, increasing labor productivity in all economic sectors and enhancing rural population sustainability and stability, employment, income and food security. The main issue of the present study is to investigate rural poverty reduction strategies, emphasizing the rural economic diversification approach and the effects of economic diversification in reducing rural poverty in Miandoab County.
MethodologyThe purpose of this study is to investigate poverty reduction strategies with an emphasis on rural economic diversification in Miandoab County. The research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method. Field and documentary methods were used to collect data and information. This study includes two parts: quantitative and qualitative. In the qualitative part, theoretical saturation was achieved by conducting 24 semi-structured interviews, and in the quantitative part, 120 local informants, rural managers and staff of Miandoab County were selected as a sample. The reliability level of the research questionnaire was obtained using Cronbachchr('39')s alpha method of 0.701. Purposeful sampling (snowball and sequential method) was used. Grounded theory, regression, path analysis and influence diagram were used to analyze the information.
Discussion and conclusionThe most important strategies identified to reduce rural poverty in Miandoab are: Funding micro-credit to villagers and farmers, crops insurance and government support, economic diversification in agricultural and non-agricultural sectors (changing the pattern of cultivation with water-resistant species such as saffron, Damask rose, pistachio, livestock development, developing industries), construction product processing factories, industrial town establishment, handicraft, tourism development and expansion, creation small businesses, creation of local markets and services, etc., enhancing educational quality of villagers, using indigenous knowledge, increasing social capacities, improving infrastructure, increase research, change government support policies, reform rural management and belief system. Among these, one of the most important strategies to reduce rural poverty in this area according to the study is to pay attention to the "rural economic diversification" approach. Accordingly, the diversification of the rural economy has positive effects on increasing income, employment, production, investment and hence reducing rural poverty in Miandoab County. The index of non-agricultural (non-agricultural) diversification and the creation of jobs that require less water, such as development of rural industries (manufacturing units for processing livestock, agricultural, horticultural products, etc., handicrafts, carpet weaving units, metal industries, wood industries, food industries, etc.), development of service sector in most villages and expansion of rural tourism (religious, sport, nomadic) is of great importance in reducing rural poverty in the study area. Thus, long-term diversification alters the income opportunities for rural households and reduces their income vulnerability to economic and environmental changes. In general, diversification of jobs can be considered as an indirect insurance for the security of income of villagers who have low productivity or have been damaged due to unexpected natural disasters.
Keywords: Rural poverty, Rural economy, non-agricultural economy, diversification of economic activities, Miandoab -
بنیان روش تحقیق مبتنی بر پراگماتیسم، روش تحقیق آمیخته است. هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش مدیریت روستایی در تاب آوری روستاییان در برابر خشکسالی می باشد. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، روش و ماهیت توصیفی - تحلیلی و به منظور جمع-آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی این تحقیق سکونتگاه های روستایی شهرستان میاندوآب می باشد. این شهرستان در سال 1395 دارای 73388 خانوار و 260628 جمعیت بوده و جامعه آماری تحقیق شامل 176 نفر از مدیران و کارکنان اداراتی که در امور روستایی دخالت دارند از جمله، معاونت توسعه روستایی، فرمانداری، بخشداری ها، اداره برق، فاضلاب روستایی، اداره کل منابع آب، بنیاد مسکن، جهاد کشاورزی و غیره بوده است. برای نمونه گیری از روش های کیفی هدفمند (گلوله برفی و روش متواتر نظری) استفاده شده است. سطح پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ برای شاخص های مدیریت روستایی 729/0 و برای شاخص های تاب آوری 651/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آمیخته (کمی و کیفی) استفاده شده است. نتایج نشان داد، بین مدیریت روستایی و بهبود تاب آوری روستاییان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین مهمترین عوامل ارتقاء تاب آوری روستاییان در برابر خشکسالی، عامل «سیاست ها و حمایت های دولت» و عامل «متنوع سازی اقتصاد روستایی» می باشد. همچنین عملکرد مدیران روستایی در شاخص های «زیرساختی-کالبدی و تخصیص بودجه و منابع مالی» نمود بیشتری داشته و موجب شده است تا این شاخص بیشترین تاثیر را در ارتقاء تاب آوری روستاییان در برابر خشکسالی داشته باشد. و لی برعکس شاخص «افزایش ظرفیت های اقتصادی»، به دلیل بهتر نبودن عملکرد مدیران کمترین تاثیر را در تاب آوری روستاییان شهرستان میاندوآب داشته است.
کلید واژگان: مدیریت روستایی, تاب آوری روستاییان, مخاطرات طبیعی, خشکسالی, میاندوآبThe basis of research based on pragmatism is a mixed research method. The purpose of this study was to investigate the role of rural management in resilience of villagers against drought. The research is applied in terms of purpose, descriptive-analytical method and nature and in order to collect information from library and field studies. The Spatial realm of this research is rural settlements in the Township of Miandoab. The Township has 73338 households and 260628 population in 1395 and The Statistical Society consisted of 176 managers and employees of agencies involved in rural affairs. Including, Deputy Minister of Rural Development, Governorate, Provinces, Electricity Office, Rural Wastewater, Water Resources Administration, Housing Foundation, Agricultural Jihad, etc. To sample from Qualitative methods (snowball and theoretical method) have been used for sampling. The reliability level of the questionnaire was obtained using Cronbach's alpha for rural management indicators of 0.729 and for resiliency indicators of 0.651. The mixed method(Quantitative and qualitative) has been used to analyze the information. The results showed that there is a significant relationship between rural management and improvement of rural resilience. Also, the most important factors promoting the resilience of villagers to drought are the »Government policy and support« factor and the »diversification of rural economy« factor. Also, the performance of rural managers has increased in indicators of »infrastructure-physical, budget allocation and financial resources« and has led to this indicator to have the greatest impact in improving the resilience of villagers to drought.
Keywords: local management, Resilience of the villagers, Natural hazards, drought, Miyandoab -
دامداری یکی از مهمترین فعالیت های است که در مناطق روستایی رواج دارد و غالب روستاییان در کنار زراعت، باغداری به دامداری (نگهداری دام های سبک و سنگین) نیز مشغول هستند و بعضی از تولیدات روستاییان در بخش زراعت و باغداری به تغذیه دام اختصاص داده می شود و قسمتی دیگر نیز مانند لبنیات، گوشت زنده و... خود مصرفی یا به فروش می رسد. هدف از این پژوهش تحلیل اثرات اقتصاد دامداری بر توسعه پایدار روستایی می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق دهستان گاودول شرقی شهرستان ملکان می باشد؛ طبق سرشماری این منطقه در سال 1395 دارای 2306 خانوار و 7468 نفر جمعیت بوده که براساس فرمول کوکران تعداد 283 خانوار به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب گردیده اند. این نمونه به صورت تصادفی از میان خانوارهای دارای اقتصاد معیشتی دامداری انتخاب شده است. به منظور آنالیز داده های مربوط به آمار استنباطی از تی تک نمونه ای، رگرسیون، تحلیل مسیر و نمودار اثر استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که، بین اقتصاد دامداری و توسعه پایدار روستایی با میزان همبستگی 400/0 و سطح معنی داری 000/0 رابطه مثبت و معنی داری برقرار است؛ به طوری که برای ابعاد اقتصاد دامداری به ترتیب بخش اقتصادی با مقدار تاثیر 0.743 و بخش اجتماعی با مقدار تاثیر 355/0 بیش ترین میزان اثرگذاری را بر توسعه پایدار روستایی منطقه داشته اند. هم چنین، بخش کالبدی با مقدار تاثیر 0.176- کم ترین سطح اثرگذاری را بر توسعه پایدار روستایی منطقه داشته است. نتایج کلی پژوهش حاکی از این امر بوده که بخش اقتصادی با 41/0 درصد و بخش اجتماعی با 31/0 درصد، به منظور توسعه و گسترش اقتصاد دامداری منطقه، اثرگذاری مثبت را داشته اند.
کلید واژگان: توسعه پایدار روستایی, دامداری, اقتصاد روستایی, دهستان گاودول شرقیLivestock farming is one of the most important activities in rural areasand most villagers, along with agriculture and horticulture, are engaged in animal husbandry (Livestock storage) and some products of the villagers in the agriculture and horticulture sector are devoted to livestock feeding, and others are consumed or sold, such as lob bits, live meat and etc. The purpose of this research is to analyze the effects of livestock economics on sustainable rural development. The present research is applied in terms of purpose and is descriptive-analytical in terms of its nature and method. Library and field studies have been used to collect data. The study area is East Gavdoul District in the Malekan County. According to the census of this region, there were 2306 households and 7468 inhabitants in 2016. According to the Cochran formula, 283 households were selected as the statistical sample of the research. This sample was randomly selected from households with livelihood economics. To analyze data on inferential statistics, one-sample t-test, regression, analysis and performance diagrams were used. The results of this study showed that there is a positive and meaningful relationship between livestock economy and sustainable rural development with a correlation of 0.400 and significance level of 0.30; So, for the dimensions of livestock economics, the economic sector with the impact of 0.743 and the social sector with the impact of 0.355 have the most impact on the sustainable rural development in the region. Also, the physical section with an impact value of 0.176 has had the lowest level of impact on sustainable rural development in the region. The general results of the research show that the economic sector with 0.41% and the social sector with 0.31% have a positive effect on the development and expansion of the livestock economy of the area.
Keywords: Sustainable Rural Development, Livestock, Rural Economics, Eastern Gavdool District -
کاهش تراز آب دریاچه ارومیه و ناپایداری روستاهای پیرامون (مورد مطالعه: شهرستان های آذرشهر و میاندوآب)
امروزه گسترش بحران های محیطی مانند کم آبی و خشکسالی جوامع روستایی را در معرض خطر قرار داده و هزینه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی زیادی را به همراه داشته است. هدف از تحقیق حاضر، بررسی پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه بر ناپایداری روستاهای پیرامون آن بوده است. نوع تحقیق کاربردی، ماهیت روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) است و تجزیه و تحلیل داده ها با روش های کمی صورت پذیرفته است. قلمرو مکانی این تحقیق روستاهای واقع در شعاع 20 کیلومتری دریاچه اورمیه که در شهرستان های میاندوآب و آذرشهر استقرار دارند، بوده است. نتایج نشان داد سکونتگاه های شرقی تاثیرات بیشتری از خشک شدن دریاچه ارومیه نسبت به سکونتگاه های جنوبی متحمل شده است. بیشترین اثرات منفی در هر دو شهرستان در بعد محیطی (همچون شور شدن اراضی، کاهش تنوع محصولات زراعی و باغی، تخریب باغات و مراتع) و سپس بعد اجتماعی (نظیر کاهش مشارکت و همیاری روستاییان، کاهش انسجام اجتماعی، کاهش امنیت در داخل روستاها و افزایش بزهکاری) بوده است. کمترین اثرات کاهش تراز آب دریاچه ارومیه در بعد اقتصادی (شامل کاهش فرصت های شغلی غیرکشاورزی، کاهش درآمدهای متنوع و پایدار، کاهش زمینه های اشتغال و افزایش قیمت مسکن) مشاهده شده است.
کلید واژگان: توسعه پایدار روستایی, دریاچه اورمیه, خشکسالی هیدورلوژیکی, میاندوآب, آذرشهر -
امروزه انسان به واسطه فشار بر منابع محیطی و بهره برداری غیراصولی و ناپایدار از آن موجب تشدید تخریب محیط زیست می شود که نه تنها مانع از تحقق توسعه پایدار خواهد شد، بلکه آینده حیات را در زمین در معرض خطر نابودی قرار می دهد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات فعالیت های دامداران روستایی در تخریب محیط زیست مناطق کوهستانی پیراشهری می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و جهت جمع آوری اطلاعات از مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق نیز شامل خانوارهای روستایی دارای دامداری (دام سبک) در دهستان باروق میاندوآب که در 15 کیلومتری شهر باروق قرار گرفته اند، می باشد. از میان روستاهای این دهستان تعداد 20 روستا در بافر 15 کیلومتری شهر باروق قرار گرفتند که طبق سرشماری سال 1395 دارای 3428 خانوار و 11575 نفر جمعیت بوده و براساس فرمول اصلاح شده کوکران تعداد 272 خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون الفای کرونباخ 703/0 ارزیابی شد که قابلیت اعتماد بالای آن را نشان می دهد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از آزمون های همبستگی اسپیرمن، رگرسیون، تی تک نمونه ای و تحلیل محتوای تصاویر ماهواره ای استفاده شده است. نتایج نشان داد، بین گسترش فعالیت های دامداری بهره برداران و تخریب محیط زیست در ابعاد مختلف در سطح 01/0 درصد رابطه معناداری وجود دارد و فعالیت های دامداران در شاخص های تخریب منابع طبیعی با میزان بتای 400/0 و تخریب اراضی آبی، دیمی و باغات با بتای 366/0 بیشترین تاثیر را داشته است. چنانچه تحلیل های فضایی با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 8 در طی دوره 2001 الی 2019 نیز تایید کننده همین امر است. همین طور، از میان روستاهای کوهستانی پیرامون شهر باروق؛ از نظر میزان تخریب محیط زیست روستای گل سلیمان آباد با میانگین رتبه ای 50/197 در رتبه اول و روستای چالخماز با میانگین رتبه ای 94/183 نیز در رتبه دوم بالاترین تخریب قرار دارد.
کلید واژگان: تخریب, محیط زیست, مناطق کوهستانی, دامداری, باروقToday, human beings are exacerbating environmental degradation due to pressure on environmental resources and their unprincipled and unsustainable exploitation, which will not only hinder the realization of sustainable development, but also endanger the future of life on earth. The purpose of this study is to investigate the effects of rural farmers' activities on environmental degradation in urban peripheral mountainous areas. The present study is practical in terms of purpose and in terms of nature and method is descriptive-analytical. Document review and field studies were used to collect data. The statistical population of the study includes rural households with livestock (light livestock) in Baruq district, which is located 15 km far from Baruq city. Among the villages of this district, 20 villages were located within 15 km from Baruq city, which according to the 2016 census had 3428 households and 11575 populations, and according to the revised Cochran's formula, 272 households were selected as statistical samples. The reliability of the questionnaire was assessed using Cronbach's alpha test of 0.703, which shows its high reliability. Spearman correlation, regression, t-sample and satellite image content analysis were used to analyze the data and information. The results showed that there is a significant relationship between the expansion of livestock activities of farmers and the destruction of the environment in different dimensions at the level of 0.01%. Livestock farmers' activities have had the greatest impact on the destruction of natural resources with a beta of 0.400 and the destruction of irrigated, rainfed lands and gardens with a beta of 0.366. Spatial analysis using Landsat 8 satellite images from 2001 to 2019 also confirms this. Also, among the mountainous villages of Baruq City, In terms of environmental degradation, Ghol Soleimanabad village is in the first place with an average rating of 197.50 and Chalkhamaz village is in the second place with an average rating of 183.94.
Keywords: Destruction, Environment, Livestock, Baruq -
دریاچه ها و بخصوص دریاچه های داخلی با وجود اینکه نقشی اساسی در اقتصاد روستایی و تثبیت فعالیت های کشاورزی ایفا می کنند، کاهش آب آنها تهدید اساسی برای پایداری جمعیت در مناطق روستایی به شمار می رود و عاملی برای بروز مهاجرت های روستای به خصوص مهاجرت نیروی کار و جوانان روستایی محسوب می شود. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثرات کاهش سطح آب دریاچه اورمیه در مهاجرت های فصلی پیراشهری شهر چهابربرج در شهرستان میاندوآب می باشد. نوع تحقیق کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی, روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل عاملی و به شیوه تحلیل مولفه های اصلی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل خانوارهای روستایی روستاهای پیرامون شهر چهاربرج در دهستان مرحمت آباد شمالی است که طبق سرشماری سال 1395، دارای 2803 خانوار و 10294 نفر جمعیت می باشد، طبق فرمول کوکران تعداد نمونه لازم 262 خانوار بدست آمد. یافته های تحقیق نشان می دهد، نتایج تحلیل عاملی در هشت دسته قرار گرفته و 99/66 درصد واریانس را تبیین نمودند. مهمترین عاملی های که از طریق کاهش آب دریاچه ارومیه موجب مهاجرت فصلی روستاییان شده است شامل: عامل درآمد، تسهیلات و منابع آب و خاک، عامل مدیریت، نهاده ها و ماشین آلات و عامل تنوع درآمدی و همکاری جمعی می باشد.
کلید واژگان: مهاجرت, دریاچه ارومیه, تحلیل عاملی, شهر چهاربرجLakes and especially inland lakes Although they play a key role in the rural economy and the stabilization of agricultural activities, water depletion is a major threat to population sustainability in rural areas and a factor in the migration of rural areas in particular. Migration is the workforce and rural youth. The purpose of the present study was to investigate the effects of decreasing the water level of Lake Urmia on seasonal migrations of Chahar Borj town in Miandab country. The type of applied research, descriptive-analytical research method, library and field data collection method and factor analysis and principal component analysis were used for data analysis. The statistical population of the study includes rural households of villages around Chahar Borj village in North Mokmat Abad village which according to Census 1395 has 2803 households and 10294 population. The findings show that factor analysis results were classified into eight categories and explained 66.99% of the variance. The most important factors that have caused the seasonal migration of villagers through the decline of Lake Urmia include: income, water and soil resources, management, inputs and machinery, and diversification of income and collective cooperation.
Keywords: Migration, Lake Urmia, Factor Analysi, Chahar Borj City -
تحقیق حاضر به بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی شهر تبریز با رویکرد توانمند سازی پرداخته است. از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی و تکنیک های روش مشارکتی شامل مشاهده، مصاحبه، بحث گروهی و غیره استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق، مناطق حاشیه نشین کلانشهر تبریز (دوره ایچی، قربانی، سیلاب، حیدرآباد و پاتوق) بوده است. مناطق مورد مطالعه طبق سرشماری سال 1395 دارای 309581 نفر جمعیت بوده است که براساس فرمول کوکران 383 نفر برای انجام تحقیق به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. انتخاب افراد در محلات به روش تصادفی ساده انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان داد اکثر خانواده های حاشیه نشینی شغل رسمی برای تامین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت و تخصص و سرمایه گذاری هستند، به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دست فروشی، کوپن فروشی، تکدی گری، خریدوفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند. وجود خرده فرهنگ های خاص باعث شده جذب فرهنگ های شهری نشده و نیز فقر فرهنگی امکان نفوذ در آن ها را برای اجرای برنامه های مختلف اجتماعی همچون بهداشت و تنظیم خانواده و غیره مشکل می سازد. از عوامل گرایش به اعتیاد، فقر، بیکاری، فقدان برنامه صحیح جهت پرکردن اوقات فراغت، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و در دسترس بودن مواد مخدر را می توان نام برد. همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد «ترک تحصیل به خاطر فقر اقتصادی»، «سطح سواد پایین» و «فقدان مراکز فرهنگی، تفریحی» مهم ترین آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی بوده است. ترکیب این سه عامل آسیب های جدی دیگری نظیر «اعتیاد»، «نبود شغل رسمی» و «اشتغال کاذب» را باعث شده است.
کلید واژگان: حاشیه نشینی, آسیب اجتماعی, توانمندسازی, روش آمیخته, تبریزThe present research studies the social problems and problems of marginalization of Tabriz city with the empowerment approach. It is a desirable and descriptive-analytical type in terms of its nature and method and the method is mixed (qualitative then quantitative). In order to achieve the desired result, qualitative data were first collected using participatory method techniques including observation, interview, group discussion, and field notes, the statistical community of which includes informed local people. In the second stage, the structural equation modeling was used to analyze the data of the researcher-made questionnaire from the statistical population (sample size using Cochran formula 383) using simple random sampling. The results show that most of the marginalized families do not have an official job for their livelihoods, and because these people are generally lacking in skills and expertise and investing in false and sometimes criminal practices such as sales, coupons, sales, drug trafficking And alcoholic beverages. The existence of specific subcultures has made it hard to attract urban cultures and make it difficult for cultural poverty to influence their implementation of various social programs, such as health and family planning, and so on. Of the tendency to addiction, poverty, unemployment, lack of proper program to fill leisure time, we can mention the economic and social inequalities and the availability of drugs. In completing the discussion, the results of structural equations show that "dropping out of education due to economic poverty", "low level of literacy" and "lack of cultural and recreational centers" are the most important socially harmful social consequences that have a significant relationship. The combination of these three causes has caused other serious harm, such as "addiction", "lack of formal job" and "false employment."
Keywords: Marginalization, Social harm, Empowerment, Mixed method, Tabriz -
پژوهش کاربردی حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی چالش های مدیریت نوین روستایی در شهرستان میاندوآب و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شد. برای تحلیل اطلاعات، از شیوه نظریه زمینهای و آزمون تحلیل عاملی استفاده شد. داده های میدانی در قسمت کیفی به کمک مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دهیاران به دست آمد که با انجام 39 مصاحبه، به اشباع نظری رسید و در قسمت کمی (پرسشنامه) نیز جامعه آماری شامل 120 نفر از دهیاران بود. نتایج تحقیق کیفی نشان داد که مهمترین چالش های پیش روی دهیاران عبارت اند از عدم امنیت شغلی، ضعف انگیزشی، عدم توانمندی فردی، ضعف سازمانی، مشکلات و ضعف های مقرراتی، ضعف های مالی دهیاری ها و... همچنین، نتایج کمی نشان داد که از میان شش عامل اصلی در زمینه چالشهای پیش روی مدیریت نوین روستایی با مجموع 97/62 درصد واریانس، مهمترین عوامل عبارت اند از عدم امنیت شغلی، ضعف مالی، فقدان انگیزه، عدم درآمدزایی، نگرش منفی مردم و تعصبات شوراها.
کلید واژگان: مدیریت روستایی, مدیریت نوین روستایی, نظریه زمینه ای, میاندوآب (شهرستان)This study aimed at sociologically analyzing the challenges of modern rural management in Miyandoab County of Iran. It was conducted in a descriptive-analytical method in terms of its purpose. In order to analyze the obtained information, Grounded Theory and factor analysis were used. Field data in the qualitative part was obtained through semi-structured interviews with the Village Administrators [Dehyaran] who achieved 39 observations with theoretical saturation. In addition, the statistical population in the quantitative part (questionnaire) included 120 individuals of the village administrators. The results of qualitative research showed that the most important challenges faced by the village administrators were job insecurity, poor motivation, lack of individual ability, organizational weaknesses, regulatory weaknesses, financial weaknesses, and so on. Also, the quantitative results showed that the six main factors facing rural modern management with totally 62.97 percent of variance in the studied area included job insecurity, financial weakness, lack of motivation, lack of income generation, negative attitudes of people, and prejudices of Village Councils.
Keywords: Village Administrators [Dehyariha, Dehyaran], Modern Rural Management, Grounded Theory, Miyandoab (County) -
مقدمه
در دنیا واژه «فقر» با واژگان «روستا» و «کشاورزی» قرابت زیادی پیدا کرده، به گونه ای که در کشورهای در حال توسعه، روستا و کشاورزی، تداعی گر فقر و محرومیت می باشند (Ogundipe et al, 2016: 27) و کسانی در این نواحی زندگی می کنند، منزوی و پراکنده بوده و به خدمات اجتماعی- اقتصادی و دیگر خدمات دسترسی زیادی ندارند (محمدی یگانه و ولائی، 1393: 234). فقر در نواحی روستایی در اثر عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی (Barbier, 2015: 2)، سیاسی، تاریخی و در نهایت در اثر عدم توسعه روستایی شکل گرفته و در طول تاریخ بشری پیامدهای نامطلوبی را در این جوامع ایجاد نموده است (صادقی،1390: 108). بنابراین، بین فقر و زندگی روستائی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، زیرا بیش از سه چهارم فقرا در مناطق روستائی زندگی می کنند. از آنجا که هرگونه سیاست گذاری موفق (در راستای توسعه روستائی) مستلزم شناخت این پدیده است، لذا اطلاع از میزان گستردگی فقر حاکم بر جامعه و عوامل موثر بر آن از مسائل مهم در تدوین برنامه های کاهش فقر به شمار می رود. در همین راستا، شهرستان میاندوآب در حاشیه جنوب شرقی دریاچه ارومیه و در منطقه بسیار حساس اکولوژیک که طی سال های اخیر به شدت تحت تاثیر خشک شدن آب این دریاچه قرار گرفته و بحران کم آبی و کاهش شدید راندمان تولیدات کشاورزی در منطقه مورد مطالعه اتفاق افتاده است. این عامل منجر به کاهش درآمد، اشتغال، سرمایه گذاری، بهره وری نیروی کار و اراضی کشاورزی و بالاخره افزایش تعداد فقر و فقرا در روستاها شده است. لذا ریشه یابی عوامل موثر بر گسترش فقر روستایی و در نظر گرفتن این عوامل در برنامه های تدوینی لازم و ضروری به نظر می رسد. به همین جهت، هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی و شناخت عوامل گسترش و ریشه یابی فقر در سکونتگاه های روستایی شهرستان میاندوآب می باشد و تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد: مهمترین عوامل موثر بر تشدید و گسترش فقر روستایی در شهرستان میاندوآب کدامند؟
کلید واژگان: فقر روستایی, عوامل فقر, روش Q, شهرستان میاندوآبPurposeThe purpose of this study was to investigate the factors causing the spreading out the poverty in rural areas of thcounty of Miyandoab. knowledge of the extent of poverty affecting the community and the factors affecting it are important issues in the formulation of poverty reduction programs.
Design/methodology/approachThe current research is exploratory and descriptive-analytical and follows a hybrid approach. However, the present research adopts a quantitative approach in (Q) and a qualitative approach, and in the process of factor analysis. The philosophical framework is a kind of interpretive paradigm-positivism, and is a field research the community of discourse includes rural managers (governors, heads of government departments, County Department, rural directors and Dehyars), experts and local experts in the County of Miyandoab. The discourse community was identified through targeted sampling (snowball) and the (Q) collection (41 items) was arranged by 28 members of the statistical community. For data and information analysis, Stephenson's factor analysis was used based on an individual basis.
FindingsFindings of the research showed that the Spreading out of rural poverty are: 1) Low economic power And inappropriate macro policies of the state, 2) Social barriers, insufficient service and investment insufficiency, 3) Environmental hazards and the level of education and awareness, 4) The weak sources of sustainable earnings and marketing mechanisms, (5) Natural sources of inappropriate production and limited spatial flows, and (6) Vulnerability of income sources and the weakness of support institutions (insurance, etc.). Among them, the first factor with a specific amount of 7.17 and a %25.64 variance was identified as the most important factor affecting rural poverty in Miyandoab County.
Research limitations/implicationsThe most important Constraints of this research were the lack of cooperation of the authorities in the process of completing the questionnaire, and the lack of accurate statistics on rural poverty.
Practical implicationsThe most important ways that can improve the growing situation of the poor in the study area include diversification into rural economies, improvement of economic infrastructure and change in government policies in the field of creating new and small rural businesses.
Originality/valueFew studies have been conducted in this area. Therefore, consideration of the phenomenon of rural poverty and the factors influencing its expansion with the Q method is essential for accurate and logical planning by planning organizations such as the Ministry of the Interior, the Deputy Rural and Nomad Committee, and academic researchers.
-
تحقیق حاضر به بررسی و تحلیل فضایی نابرابری های اقتصادی- اجتماعی و کالبدی سکونتگاه های غیررسمی و رسمی در شهر میاندوآب پرداخت. تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، ماهیت روش آن توصیفی - تحلیلی بوده و داده های تحقیق با پیمایش میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) و مطالعات اسنادی - کتابخانه ای بدست آمد. شهر میاندوآب دارای ده محله غیررسمی است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایاز بین آنها چهار محله (اکبرنژاد، باکری، قجلو غربی و ملت) به عنوان محلات نمونه (گروه آزمایش) انتخاب شدند و چهار محله (کوی سهند، کوی آزادی، کوی فجر،کوی فرهنگیان) از سکونتگاه های رسمی به عنوان محلات (گروه) شاهد انتخاب شدند. با استفاده از فرمول کوکران 215 خانوار به عنوان حجم نمونه خانوارهای محلات غیررسمی به همین تعداد نیز از محلات شاهد و با تناسب تعداد خانوار هر محله نمونه تعیین شد. پاسخگویان تحقیق نیز به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته ها نشان داد، محلات غیررسمی در همه ابعاد و شاخص های اقتصادی- اجتماعی و کالبدی تفاوت های اساسی با ساکنان مناطق رسمی دارند. کمبود درآمد، بیکاری مزمن و بیکاری مطلق، پایین بودن کیفیت زندگی و سطح نازل مشارکت، کمبود مطالعه، فضای آشفته کالبد شهری، عدم استاندارد شاخص های مسکن و غیره از خصوصیات گریبانگیر سکونتگاه های غیررسمی این شهر است.Informal settlements have special social- economic and skeletal properties that are different from the planned neighborhoods. The present research studied the spatial analysis of social- economic and skeletal inequalities (injustice) of formal and informal settlements in Miyandoab city. The present study is applied research and its methodology is descriptive- analytic and the data collected by field survey. Miyandoab city has 10 informal neighborhoods that among them 4 neighborhoods were selected by cluster sampling as experimental groups and 4 neighborhoods were selected from formal settlements as control groups. By using of Cochran formula, 215 households were determined as sample size of informal neighborhoods' households and also the same number were determined from control group or the proportion of households of each neighborhood. The research respondents also were selected randomly. The findings of the research indicated that informal neighborhoods have basic differences with formal areas' residents in social-economic and skeletal indices. The low income, chronic unemployment and absolute unemployment, the low of life's quality and reduced level of participation, low study, the disturbed space of urban form (skeleton), and the standard lack of housing indices … are the gripped features of informal settlements of this city.Keywords: Informal Settlements, Spatial Inequalities, Urban Peripheral, Miandoab
-
پیشرفت اجتماعی و اقتصادی در نواحی شهری بر مشاغل، بازارها، معیشت و محیط زیست روستاها، به ویژه روستاهای پیرامون تاثیرات مثبت یا منفی می گذارد. براین اساس، پراکنده رویی شهری و ادغام روستاها در محدوده شهرها، پیامدهای مختلفی در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای شهرها دارد. هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر، بررسی آثار اقتصادی-اجتماعی روستاهای ادغام شده در شهر و عوامل موثر در پراکنده رویی شهر میاندوآب است. جمع آوری اطلاعات با کمک منابع اسنادی و میدانی (مصاحبه، مشاهده و پرسشنامه) صورت گرفت. قلمرو مکانی پژوهش، روستای ادغام شده قجلو در شهر میاندوآب است که براساس سرشماری سال 1390 مرکز آمار ایران جمعیت آن 3834 نفر است و 884 خانوار دارد. جامعه آماری شامل 30 نفر از اساتید دانشگاه و کارمند ارگان های دولتی گوناگون و 187 سرپرست خانوار از روستای قجلو براساس فرمول کوکران است. به کمک روش کمی (تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون چندمتغیره) و روش کیفی (فنون مشارکتی و نمودار اثر) داده ها و اطلاعات تجزیه و تحلیل شدند. مطابق یافته ها، مهم ترین آثار ادغام روستای قجلو در شهر میاندوآب، افزایش میزان اشتغال در زمینه های خدماتی و صنعتی، و تغییر شیوه زندگی مردم از روستانشینی به شهرنشینی است. همچنین عوامل اقتصادی-اجتماعی و خدماتی-سرمایه گذاری بیشترین تاثیر، و عوامل سیاسی کمترین نقش را در پراکنده رویی شهر میاندوآب دارد.کلید واژگان: ادغام روستاها, پراکنده رویی شهری, روستا-شهر, شهر میاندوآب, کوی قجلوIntroductionExpansion and growth of urban - rural settlements have Different effects on each other in physical, social and economic aspects, as social and economic progress in urban areas, could have positive or negative effect on jobs, markets, rural livelihoods and environment, particularly surrounding villages, also opposite of subject is true. Accordingly, Urban Sprawl and Integration of rural within cities brought different outcomes in physical, social, economic and cultural aspects for rural settlements. Therefore purpose of this study is Socio-economic effects of Urban Sprawl process in integrated rural and Effective factors on rural integration. The process of urbanization historically has been associated with other important economic and social transformations, which have brought greater geographic mobility, lower fertility, longer life expectancy and population ageing. As countries develop, they restructure away from agriculture Change to the manufacturing and services sector. Along with the structural transformation of countries, usually emerging urbanization, this means that spatial evolution occurs with people movement from rural to urban areas. In the late eighteenth and nineteenth centuries before the Industrial Revolution, People mainly lived in rural areas or small villages. Even though cities have existed thousands of years ago and were partly planned action, but until Industrial Revolution only a small part of the world population lived in urban areas. However Technological change in late 1700 encouraged more people to living in urban areas, so farm work was replaced with factory work. Expansion and growth of urban- rural settlements have mutual influence on each other in physical, social and economic aspects, as social and economic progress in urban areas, could have positive or negative effect on jobs, markets, rural livelihoods and environment, particularly surrounding villages, also opposite of subject is true. Accordingly, Urban Sprawl and Integration of rural within cities brought different outcomes in physical, social, economic and cultural aspects for rural settlements. Therefore purpose of this study is Socio-economic effects of Urban Sprawl process in integrated rural and Effective factors on rural integration.MethodologyThis research is an applied study conducted with an analytical – description strategy and for information and data Collection Used of desk and Field method (Semi - structured interviews (Collaborative meetings), Observation and questionnaire). Research domain is integrated Qejelu village in Miyandoab city. Statistical Society of present study consisted of 30 university professors and employees of various government agencies as well as 187 heads of households of the village Qejelu based on the revised Cochran formula as the sample for research to answer the research questions, designed questionnaire on Effective factors in integration of Qejelu village and integration Effects and questionnaire was distributed within sample and collected. Also for data analysis used quantitative method (Exploratory factor analysis and stepwise regression analysis) and qualitative method (participatory and effect diagram).ResultsResults of factor analysis shows, most important factor from perspective of Qejelu village people that Cause integration of Qejelu within Miyandoab city, is social and economic Factors with 3/48 special value and Factors such as population growth and need more space, thirst private ownership of land, get more credibility, creating a diverse and sustainable revenues on the edge of town has most important role in sprawl of Miyandoab city. Economic - political factors with 1/79 Score has been Least impact in this issue. Therefore, with expansion of Miyandoab city and Qejelu village annexation in it and Municipal supervision in the affairs of the village, Gradually more funds dedicated to the people of this village and Diversified and sustainable earnings generated by this integration. Also There''s growth and development capacity of Qejelu village One of the factors that led to integration Qejelu village in physical structure of Miandoab City. study social and economic effects of Qejelu village integration in Miandoab city Using multiple regression analyzes stepwise Show that between 8 Index of employment, income, land prices, benefit from resource production, consumption and production patterns, lifestyle changes, changes in migration and retention incentives and social cohesion, beta Standardized coefficient relating to employment index is calculated 0/482 that Compared to other indices is highest value. So we can say that Qejelu Integration in Miandoab city in the first phase increased employment in the service and industrial jobs and the next step cause is lifestyle change.ConclusionStudy results showed that most important factor Qejelu integration in the Miyandoab city is social- economic factor. sprawl of Miyandoab city in recent decades, especially from 1991s and integration of Qejelu village in it, has brought Effects such as; municipal supervision in rural affairs, funds attract, creation diversified and sustainable revenue, enhance quality of construction and monitor them and Strengthening urban culture and urbanism in rural areas. study Economic and social effects of integration shows that with integration of Qejelu village Service jobs such as (Cafe, supermarket, bakery, Tailors, agricultural and non-agricultural machinery repair shop, Sales tools, business machines, passenger terminal of Miyandoab to Tabriz, Islamic Azad university, Phone Agency and etc) created in this village and and subsequently increased revenue, and life pattern has shifted from rural to urban life. These changes and employment and income increase, Has an important role in reducing rural migration and increase of population durability motivation and As a result, Cause is Increase Public participation in affairs Related to Urban and rural and cooperation with Municipality.
In general, the results showed, Social and economic factors, physical and investment were the main factors in the Miyandoab city sprawl to suburbs and the political factor in this area has been minimal role. Also in the process of urban sprawl, Qejelu village integrated in Physical Structure of Miyandoab city and most importanteffects of this integration isIncrease of employment in the industrial and service fields and as well as people lifestyle changes from Pastoralism to UrbanizationKeywords: Urban Sprawl, Village City, Integration, Miyandoab, Qejelu village -
نظریه پردازان و برنامه ریزان برای تحقق حکمروایی خوب روستایی، به دنبال ارائه راهکارهای و استراتژی های جدید هستند. در این زمینه، گسترش سرمایه اجتماعی یکی از راهبردهایی است که اخیرا توسط برنامه ریزان توسعه، در بسیاری از کشورهای جهان مورد توجه قرار گرفته است. در همین راستا، هدف از این پژوهش، تحلیل تاثیر سرمایه اجتماعی بر تحقق حکمروایی خوب روستایی در دهستان های زرینه رود و مرحمت آباد شمالی است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها و اطلاعات بصورت کتابخانه ای و میدانی می باشد. جامعه آماری تحقیق خانواری های روستایی می باشد. که از دهستان مرحمت آباد شمالی تعداد 138 خانوار و از دهستان زرینه رود تعداد 133 خانوار از طریق فرمول اصلاح شده کوکران انتخاب شدند و روش نمونه گیری هم تصادفی ساده می باشد. میزان پایایی پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ برای حکمروایی (716/0) و سرمایه اجتماعی (701/0) بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل خوشه ای، همبستگی و رگرسیون چند متغیره) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که، بین سرمایه اجتماعی و حکمروایی خوب روستایی در دهستان های مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، اثرات مولفه های سرمایه اجتماعی در تحقق حکمروایی روستایی در دهستان زرینه رود متفاوت از دهستان مرحمت آباد شمالی می باشد. بطوری که، در دهستان زرینه رود، سرمایه های اجتماعی بر همه مولفه های مورد بررسی در تحقق حکمروایی خوب روستایی تاثیر زیادی داشته اند. ولی در دهستان مرحمت آباد شمالی این تاثیر گذاری در سطح پایینی قرار دارد.کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, حکم روایی خوب روستایی, زرینه رود, مرحمت آباد شمالیTheorists and planners to realize rural good governance, are looking for solutions and new strategies. Social capital is one of the strategies that recentlyis considered by development planners in many countries. In this regard, the aim of this research is Analysis of social capital impacts on rural good governancein Zarineh Rood and Northern Marhamat Abad rural district. Present Research In terms of purpose is applied research, research method is descriptive – analytical and method of gathering data and information is Library and field. Research Statistical population is rural households that 138 households of Northern Marhamat Abad and 133 households of Zarineh Rood was selected through Modified Cochran formula and Simple random sampling. The Cronbach's alpha reliability coefficient for the rule (0.716) and social capital (0.701), respectively. To analyze the data, used of descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (cluster analysis, Correlation and multivariate regression). Results show that between social capital and rural good governance in the rural district studied, there is a significant relationship. Also, the effects of social capital components on the realization of rural governance in Zarineh Roodrural district is different from Marhamat Abad. As in the Zarineh Rood rural district, all components of the reviewhad much influence in Realization of rural Good governance. But This Effectivenessis low level in Northern Marhamat Abad rural district.Keywords: social capital, rural good governance, Zarrineh rood, Marhamat abad shomali
-
توسعه مشاغل یا کسب و کارهای کوچک روستایی به علت برخورداری از ماهیت و مزایایی خاص، با استقبال متخصصان توسعه روستایی روبه رو شده، به گونه ای که برخی متخصصان آن را مهم ترین راهکار توسعه روستایی در کشورهای جهان سوم در نظر می گیرند. هدف این پژوهش، بررسی زمینه های ایجاد کسب وکارهایکوچک جدید و موانع راه اندازی آنها در سکونتگاه های روستایی بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی، ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و بنیان آن مبتنی بر پراگماتیسم و روش تحقیق آمیخته است. جمع آوری داده ها و اطلاعات به صورت مطالعات میدانی و اسنادی انجام گرفت و قلمرو مکانی تحقیق بخش مرحمت آباد شهرستان میاندوآب بود. از مصاحبه های نیمه ساخت یافته با مدیران روستایی و مالکان واحدهای کسب وکار برای شناسایی زمینه های ایجاد کسب وکارها استفاده شد. با انجام 33 مصاحبه به اشباع نظری رسید و با شیوه تئوری زمینه ای تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که زمینه های متعددی در بخش کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات وجود دارد ولی فقط بخش کشاورزی زمینه ها و توان زیادی برای ایجاد واحدهای کسب و کار جدید دارد. روستاهای قپچاق و فیروزآباد با داشتن زمینه ایجاد 34 و 30 نوع از این کسب وکارهای مساعدترین روستاها به شمار می روند. جهت شناسایی موانع ایجاد کسب وکارهای جدید، فرایند روش Q طی شد. جامعه گفتمان از طریق نمونه گیری هدفمند معین شد و مجموعه کیو 41 گویه ای را 20 نفر از کارآفرینان و مدیران واحدهای کسب وکارهای کوچک مرتب کردند. آزمون تحلیل عاملی استفنسون بر مبنای فرد نشان داد ایجاد کسب وکار جدید در محدوده مورد موانع سه گانه ای دارد که عبارتند از: «موانع اقتصادی- اجتماعی» ، «موانع زیرساختی» و «ضعف سرمایه اجتماعی و ترجیح سپرده گذاری به سرمایه گذاری». موانع «اقتصادی و اجتماعی» مهمترین عامل عدم ایجاد کسب وکار جدید بوده و با مقدار ویژه 10. 10 بیش از 50 درصد واریانس را تبیین کرده است.کلید واژگان: توسعه روستایی, کارآفرینی روستایی, کسب وکارهای خرد, شهرستان میاندوآب
-
حمل ونقل مبتنی بر وسایل نقلیه موتوری، طیف گسترده ای از اثرات منفی بر جامعه و محیط زیست دارد که می توان به آلودگی های هوا، صوتی، ترافیک سنگین، افزایش تصادفات و اختصاص زمین های ارزشمند شهری به خیابان ها و جاده ها و پارکینگ خودروها اشاره کرد. از راهکارهای حمل ونقل همساز با محیط زیست و پایدار استفاده از دوچرخه در سفرهای درون شهری در کنار سایر شیوه های حمل ونقل عمومی و شخصی است. حمل و نقل پایدار شهری در واقع حرکت روان وسایل نقلیه، مردم و کالاهاست که مستلزم آسایش مردم و پایداری محیط با مطلوب ترین هزینه و تلاش است. این تحقیق به بررسی اثرات استفاده از دوچرخه در حمل ونقل پایدار شهری می پردازد. ماهیت روش آن توصیفی- تحلیلی است و داده ها با مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی (تکنیک پرسشنامه و مصاحبه) جمع آوری شد. روایی ابزار، صوری و سطح پایایی آن با آلفای کرونباخ 835/0 بدست آمد. قلمرو مکانی و جامعه آماری تحقیق شهر میاندوآب است. حجم نمونه با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران 165 نفر از بین 41459 خانوار شهر (سرشماری 1395) بدست آمد. افراد نمونه با روش های هدفمند (گلوله برفی و روش متواتر نظری) انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش های کمی و در نرم افزار spss صورت گرفت. نتایج نشان داد؛ استفاده از دوچرخه در سفرهای درون شهری در شهر دوچرخه ایران (میاندوآب) امری پذیرفته شده بوده و نزدیک به یک قرن قدمت دارد. 73/39 درصد سفرهای درون شهری با این وسیله نقلیه غیرموتوری انجام می گیرد. بین استفاده از دوچرخه توسط شهروندان میاندوآبی و ابعاد حمل و نقل پایدار )تلطیف ترافیک و دسترسی، اقتصادی، محیطی و اجتماعی) در سطح آلفای 01/0 رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. شاخص تلطیف ترافیک و دسترسی با میزان تاثیر کلی 786/0 بیشترین تاثیر را در ایجاد سیستم حمل ونقل شهری پایدار در شهر میاندوآب ایفا می کند.کلید واژگان: حمل و نقل پایدار, دوچرخه, شهر میاندوآبTransportation based on motor vehicles has a wide range of negative effects on society and environment that can mention to air pollution, noise pollution, heavy traffic, increase number of accidents and the allocation of urban valuable lands to the streets, roads and car parkings. One of the transportation strategies that is compatible with sustainable environment is using of bicycle in commuters (urban Commuters) along with other means of public and private transportation. In fact, Sustainable urban transportation is the smooth movement of vehicles, people, and goods that require the peace of people and sustainable environment with the most desirable cost and attempt. This research studies the effect of using of bicycle on sustainable urban transportation. The nature of this research is analytical-descriptive and the data were collected by library studies and field survey (questionnaire and interview).The validity of the instrument is formal and its reliability is obtained by Cronbach's alpha 0.835. The place of research is Miandoab and the participants are from Miandoab that among 41459 urban households, 165 people were selected (census 2017). The participants were selected by purposive methods (snowball and successive theoretical method). Data analysis was done by qualitative methods and SPSS software. The results indicate that using of bicycle in commuters in bicycle city of Iran (Miandoab) is an accepted issue and its oldness is close to one century 39.73 percent of urban Commuters is being done with non-motorized vehicles. There is a positive and significant relationship between the using of bicycle by Miandoabian citizens and sustainable transportation dimensions (Economy, environmental, decrease of traffic, availability, and social) at alpha level 0.01. The index of traffic reduction and availability play an important rule with the effect 0.786 on making of sustainable urban transportation system in Miandoab cityKeywords: sustainable transportation, bicycle, Miandoab city
-
هدف از تحقیق حاضر بررسی راهکارهای تقلیل اثرات خشک شدن آب دریاچه ارومیه با تاکید بر کشت جایگزین می باشد بنابراین، تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش، تجربی می باشد. جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق دهستان مرحمت آباد شمالی شهرستان میاندوآب می باشد که دارای 8 روستا می باشد و به علت کم بودن روستاها نمونه گیری انجام نشد و همه روستاها جزوء جامعه آماری محسوب شدند. این دهستان طبق سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران دارای، 3014 خانوار و 10146 نفر جمعیت بوده است که با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران تعداد 266 خانوار به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند انتخاب خانوارها با روش تصادفی ساده انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برابر با 810/0آمده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، میانه، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تی تک نمونه ای و فریدمن) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد، میانگین هر 4 شاخص بعد پایداری اقتصاد روستایی (درآمد، سرمایه، تولیدات کشاورزی و اشتغال) بالاتر از عدد مطلوبیت 3 برآورد شده که در این میان شاخص اشتغال با میانگین 3. 63 و مقدار تی 14. 77 و شاخص تولیدات کشاورزی با میانگین 3. 38 و مقدار تی 6. 21 بیشترین تاثیرات منفی را از خشک شدن آب دریاچه ارومیه متحمل شده اند و در بین راهکارهای مطرح در جهت تقلیل اثرات منفی دریاچه ارومیه در روستاهای دهستان مرحمت آباد شمالی راهکار «تنوع بخشی به اقتصاد روستایی در بخش زراعی و غیر زراعی» با میانگین رتبه ای 3. 89 و راهکار «تغییر الگوی کشت و کشت محصولات مقاوم کم آبی» با میانگین رتبه ای 3. 73 مهمترین راهکارهای مطرح این زمینه از دیدگاه جامعه آماری شناخته شدند.کلید واژگان: دریاچه ارومیه, خشک شدن دریاچه ارومیه, اقتصاد روستایی, کشت جایگزین, مرحمت آباد شمالیThe purpose of this study is to investigate the ways to reduce the effects of drying water of Lake Urmia with an emphasis on alternative crops. Therefore, the research is essentially experimental in terms of its purpose. Library and field studies (observation, interviews and questionnaires) have been used to collect data and information. The area of research is located in the village of Marhamat Abad Conty, north of the city of Miyandoab , which has 8 villages. Due to the low number of villages, sampling was not performed and all villages were considered as a statistical society. This village has 3014 households and 10146 inhabitants according to the census of 1395. The number of 266 households was selected using the modified Kochran formula. Household selection was done by simple random method. Reliability of the questionnaire is 0.810 with the Cronbach's alpha formula. Descriptive statistics and inferential statistics (T Single Sample and Friedman) were used to analyze the data and information. The results of the research showed that the average of all four indicators of sustainable rural economy (income, capital, agricultural products and employment) is higher than the utility number 3, while the employment index with an average of 3.63 and T-value of 14.77 and an agricultural production index with an average of 3.38 And T 6.21 have the most negative effects on the drying of Lake Urmia water and among the proposed solutions to reduce the negative impacts of Lake Urmia in the villages of Marhamat Abad Conty, north of Rasht "Variety to rural economy in the agricultural and non-agricultural sector "With an average of 3.89 and a" modification of the pattern of cultivation and cultivation of dehydrated crops " The average rating of 3.73 was the most important solution for this field from the perspective of the statistical population.Keywords: Urmia lake, Urmia lake drying, rural economy, alternative cultivation, Marhamat Abad Conty
-
فصلنامه فضای جغرافیایی، پیاپی 62 (تابستان 1397)، صص 137 -157پس از انقلاب اسلامی سیاستهای مختلفی برای تامین مسکن برای اقشار مختلف اجتماعی ارائه شده که گسترده ترین آنها از سال 1386 تحت عنوان «مسکن مهر» است. کاربست سیاستهای مسکن مهر به لحاظ کمی به افزایش مطلق واحد مسکونی در کشور منجر شده است لیکن عدم توجه به ابعاد فضایی- مکانی آن پیامدهای اقتصادی و اجتماعی به بار آورد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی- مکانی سایتهای مسکن مهر و ارزیابی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن بود. روش تحقیق تلفیقی از پیمایش و مطالعات کتابخانه ای بوده و از تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده های میدانی استفاده شد. روایی پرسشنامه محتوایی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ 82/0بدست آمد. جامعه آماری شامل سایتهای مسکن مهر شهر میاندوآب و 1548 خانوار ساکن در این سایتها بود که با استفاده فرمول کوکران 230 خانوار به عنوان حجم نمونه محاسبه و با نمونه گیری احتمالی به روش قرعه کشی انتخاب شدند. با استفاده از مدل تحلیل شبکه (NA) و با معیارهای کالبدی، زیست محیطی به ارزیابی مکانیابی و تحلیل فضایی سایت های مهر و با روش های کمی به تجزیه و تحلیل پیامدهای اقتصادی و اجتماعی مکانیابی سایتها پرداخته شد. نتایج نشان داد؛ مسکن مهر شهر میاندوآب به لحاظ دسترسی به نیازهای روزمره ساکنان خود (نزدیکی به خدمات شهری از جمله اشتغال، کاربری های آموزشی، بهداشتی ? درمانی، ورزشی و فراغتی و... و همچنین به لحاظ وضعیت دسترسی به حمل ونقل و موقعیت مکانی (قرارگیری بر روی اراضی باارزش کشاورزی) در موقعیت نامطلوبی مکانیابی شده اند. این امر پیامدهای اقتصادی و اجتماعی منفی زیادی را از جمله افزایش زمان و هزینه سفرهای روزانه، کاهش ارتباطات اجتماعی ساکنان و همچنین کاهش احساس تعلق مکانی به مسکن را در پی داشته است.کلید واژگان: مسکن مهر, تحلیل فضایی, مکانی, پیامدهای اقتصادی, اجتماعی مسکن مهر, میاندوآبGeographic Space, Volume:18 Issue: 62, 2018, PP 137 -157After the Islamic revolution various politics for housing have presented to different social groups that one of the most widely of them is under the title of Mehr Housing from 2007. Housing politic's pragmatics quantitatively caused to the absolute increase at housing units of the country. So, the lack of attention to the spatial-local dimensions raised the economic-social consequences. The goal of this study was the spatial-local analysis of Mehr housing politics and the evaluation of its economic-social consequences. The method of the research was a compilation of surveys and library studies and used the questionnaire for collecting data. The validity of questionnaire was content and its stability attained by Cronbach Alpha 0/82. The participants were Mehr Housing Sites of Miyandoab County and 1548 families in these sites which were selected 230 families as sample size calculation by using of Kokaran formula and with presumptive sampling by drawing method. With using of network analysis model (NA) and with physical criteria, the environment was done the evaluation of location and the spatial analysis of Mehr sites and analyzed the economic-social consequences of locating sites with quantitative method. The results showed that Mehr Housing of Miyandoab County are located in unfavorable positions because of access to everyday needs of its residents ( proximity to urban services, user training, health, sport, leisure, ) and also because of access to transportation and location( the location on valuable lands) that caused the negative economic-social consequences such as increasing the time and cost of daily travel and reduction in social communication of site's residents and also reduction in sense of local belonging to housing.Keywords: Mehr Housing, Analysis of Local-Spatial, Socio-Economic Consequences of Mehr Housing, Miyandoab
-
مهاجرت بازگشتی و پیامدهای آن بر سکونتگاه های روستایی / مطالعه موردی: بخش باروق شهرستان میاندوآبمهاجرت بازگشتی فرایند مهاجرت از روستا به شهر و اقامت نسبتا طولانی در آنجا و سپس بازگشت به موطن روستایی می باشد. عوامل مختلفی در این فرایند تاثیر داشته و مهاجران بازگشته در تحولات روستا نقش ایفا کرده اند. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل مهاجرت بازگشتی و پیامدهای آن بر نواحی روستایی انجام یافت. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی و شالوده مطالعات آن بر پیمایش میدانی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه و مصاحبه است. قلمرو مکانی تحقیق، بخش باروق شهرستان میاندوآب واقع در جنوب شرقی آذربایجان غربی بود. جامعه آماری تحقیق خانوارهای مهاجران بازگشته به این بخش طی دهه اخیر (1383- 1392) می باشد که با سرشماری از 96 خانوار بازگشته به موطن روستایی به بررسی متغیرهای تحقیق پرداخته شد. روایی پرسشنامه از نوع صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 83/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها به روش کمی (شامل آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل عاملی به شیوه تحلیل مولفه ای، آزمون تی تک نمونه، کندال و تحلیل مسیر) ) صورت پذیرفت. نتایج تحلیل عاملی نشان داد عوامل مختلفی در بازگشت مهاجران نقش داشته است که از بین آنها عامل های اقتصادی و عمرانی - اجتماعی به ترتیب با مقدار ویژه 49/2 و 31/2 بیشترین تاثیر را در بین عامل های بارگذاری شده به خود اختصاص داده اند و عامل فرهنگی- قومی کمترین تاثیر را در بین عامل ها داشته است. نتایج تحلیل مسیر اثرات بازگشت مهاجران در روستاها، نشان داد مهاجران بازگشته بیشترین تاثیر را در شاخص های عمرانی – کالبدی و کمترین پیامد را در شاخص اجتماعی داشته اند.کلید واژگان: مهاجرت بازگشتی, مهاجرت شهری, روستایی, توسعه روستایی, بخش باروقReturn migration and its impact on rural settlements Case study: Barough district in Miandoab countyThe return migration is a process of migration from village to city and relatively long inhabitancy there and then returns to rural birthplace. Many factors affect this process and returnee's immigrants (repatriates) played a rule in rural development. This study has done for studying return migration factors and its outcome on rural area. This is an applied research and its method is analytical-descriptive. And its foundation is based on field survey and data collection tools are questionnaire and interview. The spatial domain of this research was Barough district of Miandoab County, southeast of west Azarbaijan. The participants are householders of returnee's immigration to this district in recent decade (2009-2014) that studied the research variables by using of Censuses of 96 returnee's householders. The questionnaire validity is formal and its stability obtained by using of Alpha Cronbach 0.83. The research was analyzed by using of descriptive statistic (dispersion index and tend to center) and inferential statistic (factor analysis with analyzing of components of one sample t-test, Kendall, Path analysis). The results of factor analysis showed that variable factors had important rules in returning of immigrants that among them economic, social - prosperity factors among loaded factors dedicated the most effect with values of 2.49, and 2.31, respectively. The results of path analysis of emigrant's returnees showed that returning of immigrants in villages dedicated the most effect among development-framework indices and the least outcome on social index.Keywords: Return migration, Urban- Rural migration, Rural development, Barough district
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.