محمدامین سلطانی پور
-
به منظور تعیین رفتار چرایی بز تالی به عنوان دام غالب منطقه، این بررسی در منطقه سیریک استان هرمزگان از سال 1385 به مدت چهار سال انجام شد. شاخص های مورد بررسی این تحقیق شامل زمان ورود و خروج دام از مرتع، مسافت روزانه طی شده توسط دام، مسیر دام در مرتع با توجه به شیب آن، حداکثر و میانگین سرعت دام، همچنین مدت زمان استراحت، حرکت و چرای دام در روز بود. برای تعیین شاخص های ذکرشده از دستگاه موقعیت یاب جغرافیایی جی پی اس گارمین (GPS) استفاده گردید که با استفاده از کمربندی مخصوص به پشت یک بز سه ساله بسته شده و پس از خروج دام از آغل فعال شده، سپس در پایان روز داده های آن با استفاده از مدتراک در محیط ILWIS استخراج گردید. مسیر حرکت دام به انتخاب چوپان مشخص می شد. نتایج رفتار چرایی دام در ماه های فصل چرا برای چهار سال مورد مطالعه نشان داد که در بین سال ها، میانگین مسافت پیموده شده و زمان چرای دام و برای ماه های فصل چرا، تمام رفتارها به جز مسافت پیموده شده اختلاف معنی داری داشتند. میانگین سرعت حرکت دام 65/2 کیلومتر بر ساعت، طول مسافت طی شده 8/12 کیلومتر و مدت زمان چرا 4 ساعت و 49 دقیقه بود. همچنین در طی سال های بررسی 44 تا 45 درصد از زمانی که دام در مرتع حرکت می کرد به چرا اختصاص داشت. شایان ذکر است که اطلاعات استخراج شده از تطابق نقشه مسیر حرکت دام GPS با نقشه شیب منطقه نشان داد که در کل ماه های پنجگانه در طول سال های مورد بررسی تمام مسافت طی شده توسط دام در کلاس شیب 8-0 درصد قرار دارد.
کلید واژگان: رفتار چرایی, بز تالی, مرتع سیریک, استان هرمزگان وGPSIn order to determinating of the grazing behavior tali goat as dominant livestock, this investigation was done from 2007 for 4 years in Sirik rangeland of Hormozgan province. Parameters examined in this study included time arrival and departure of livestock from pastures, daily distance traveled by livestock, livestock path in the rangeland considering the slope, livestock speed (mean and maximum) and the time spent for livestock rest, grazing and movement per day. To determine the parameters, Garmin GPS was used on the back of a 4- year-old ewe using a special belt. After livestock exit from the fold, GPS was active and at the end of the day all recorded data were extracted by Mod-track in Ilwis software. The livestock path was determined by shepherd. The results of livestock grazing behavior in the months of the grazing season for the four years studied showed that there was a significant difference between average mileage and grazing time in different years and for the months of the grazing season, all behaviors except mileage. The average speed of livestock was 2.65 km / h, the distance traveled was 12.8 km and the grazing time was 4 hours and 49 minutes. Also, during the study years, 44 to 45% of the time when livestock was moving in the pasture was dedicated to grazing. It is worth mentioning that the information extracted from the correlation of GPS livestock route map with the slope map of the region showed that in all five months during the years under review, all distance traveled by livestock is in the slope class of 0-8%.
Keywords: Grazing behaviour, Sirik’s rangelands, Hormozgan province, Tali goat, GPS -
یکی از فاکتورهای مهم در تعیین ظرفیت چرایی مراتع، تعیین ارزش رجحانی گیاهان مرتعی با توجه به نوع دام استفاده کننده از مرتع و تغییرات آن در طول فصل چرا می باشد. در این تحقیق، ارزش رجحانی گونه های مرتعی در مرتع زمین سنگ در استان هرمزگان در ماه های فصل چرا (دی تا اردیبهشت) و سال های مختلف (1389-1386)، بررسی شد. برای تعیین ارزش رجحانی از روش درصد بهره برداری گونه های گیاهی و تعیین شاخص رجحان استفاده شد. نتایج در قالب طرح آماری اسپیلیت پلات در زمان در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی در نرم افزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و میانگین آماری صفت مورد بررسی با آزمون LSD مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین ترجیح دام، در درجه اول از گونه های Aeluropus lagopoides و Atriplex leucoclada و در درجه دوم از گونه Alhagi graecorum است. کمترین درصد بهره برداری نیز از دو گونه Halocnemum strobilaceum و Desmostachya bipinnata بود. بر اساس طبقه بندی شاخص ارزش رجحانی، گونه های Aeluropus lagopoides و Atriplex leucoclada جز گونه های نسبتا خوش خوراک (رجحان نسبی)، گونه های Alhagi graecorum و Halocnemum strobilaceum جزو گونه های با خوش خوراکی متوسط (رجحان متوسط) و گونه Desmostachya bipinnata جزو گونه های تقریبا غیر خوش خوراک (اجتناب نسبی) بودند.
کلید واژگان: شاخص رجحان, خوش خوراکی, مرتع زمین سنگ, ارزش رجحانی و استان هرمزگانOne of the important factors in determining the grazing capacity of rangelands is determining the preferred value of rangeland plants according to the type of livestock using the rangeland and its changes during the grazing season. In this study, the preference value of rangeland species in Zaminsang rangeland in Hormozgan province in the months of grazing season (January to May) and different years (2007-2010) was investigated. To determine the preference value, the method of utilization percentage of plant species and determination of preference index were used. The results were analyzed in a split plot statistical design in time in a randomized complete block design in SAS software and the statistical mean of the studied trait was compared with LSD test. The results showed that the most preferred livestock is primarily Aeluropus lagopoides and Atriplex leucoclada and Alhagi graecorum. The lowest percentage of exploitation was from Halocnemum strobilaceum and Desmostachya bipinnata. Based on the preference value index classification, Aeluropus lagopoides and Atriplex leucoclada species are relatively palatable species (relative preference), Alhagi graecorum and Halocnemum strobilaceum species are moderately palatable species (moderate preference) and Desmostachya bipinnata was one of the almost non-palatable (relative avoidance) species.
Keywords: preference index, Palatability, Zaminsang rangeland, Preference value, Hormozgan province -
این بررسی برای نشان دادن رفتار رویشی گونه های Sphaerocoma aucheri، Cenchrus pennisetoformis، Heliotropium bacciferum و Moltkiopsis ciliata در طی سال های 1386 تا 1389 در مرتع سیریک استان هرمزگان انجام شد. تعیین تولید و مصرف با استفاده از پایه های متوسط انجام شد و هر ساله تعداد 5 پایه متوسط از گیاه به ازای همه ماه های فصل رویش و چرا در داخل محدوده قرق برای اندازه گیری تولید و به همین تعداد در عرصه چرا برای اندازه گیری باقیمانده تولید منظور گردید و از تفاضل آنها مقدار مصرف مشخص شد. نتایج نشان داد که سال ها و ماه های مختلف تاثیر معنی داری بر تولید و مصرف گونه های مورد بررسی داشته است. بررسی تولید خالص ماهانه نشان داد که تولید مرتع از شروع فصل رویش (دی ماه) تا پایان فصل رویش (اردیبهشت ماه) روند افزایشی داشت. بیشترین تولید و مصرف گونه ها در سال چهارم بود. تولید متوسط چهار گونه دایمی مورد بررسی در منطقه 3/292 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار و سهم گونه Sphaerocoma aucheri در تولید بالا و به میزان 64 درصد کل علوفه تولیدی بود. میزان مصرف گونه ها در منطقه 5/133 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار و سهم گونه Sphaerocoma aucheri نیز در مصرف بالا و به میزان 59 درصد کل علوفه مصرفی بود.کلید واژگان: تولید, مصرف, سیریک, استان هرمزگان
-
یکی از فاکتورهای مهم در تعیین ظرفیت چرایی مراتع، تعیین ارزش رجحانی گیاهان مرتعی با توجه به نوع دام استفاده کننده از مرتع و تغییرات آن در طول فصل چرا می باشد. در این تحقیق، میزان خوشخوراکی گونه های مرتعی در مرتع سیریک در استان هرمزگان در ماه های فصل چرا (دی تا اردیبهشت) و سال های مختلف (13861389) بررسی شد. برای تعیین میزان خوشخوراکی از روش درصد بهره برداری گونه های گیاهی و تعیین شاخص رجحان استفاده شد. نتایج در قالب طرح آماری اسپیلیت پلات در زمان و طرح پایه بلوک کامل تصادفی در نرم افزار SAS تجزیه و تحلیل گردید و میانگین آماری صفت مورد بررسی با آزمونLSD مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان داد که سال های مورد بررسی فاقد اختلاف معنی دار هستند ولی بین ماه ها و گونه ها تفاوت معنی داری وجود دارد. گونه Cenchrus pennisetoformis با 516/1، بیشترین شاخص رجحان را نشان داد و بعد از آن گونه Cyperus conglumeratus با 338/1 بود که از نظر آماری تفاوت معنی داری با هم نداشتند. گونه Cenchrus pennisetoformis جزء گونه های نسبتا خوشخوراک (رجحان نسبی)، گونه های Cyperus conglumeratus ، Sphaerocoma aucheri، Molhtkiopsis ciliata، Panicum turgidum جزء گونه های با خوشخوراکی متوسط (رجحان متوسط) و گونه Heliotropium bacciferum جزء گونه های تقریبا غیرخوش خوراک (اجتناب نسبی) طبقه بندی می شوند.
کلید واژگان: شاخص رجحان, خوش خوراکی, مرتع سیریک و استان هرمزگانIntroductionMeasuring the preferred value of rangeland plants is one of the most important factors in determining rangelands' grazing capacity. The preferential value of rangeland plants is measured based on the type of livestock which uses the rangeland and the changes made in the rangeland during the grazing season. This study sought to investigate the palatability of rangeland plant species within the Sirik rangeland (Hormozgan province) during the grazing season (January to May) of the years 2007-2010.
Materials and MethodsThe study area was located at sand dunes of Sirik city (Hormozgan province) at 26˚ 39ʹ 12ʺ and 57˚ 4ʹ 26ʺ overlooking the sea. The 30-year ambrothermic curve of the study area showed that the wet and dry seasons lasted one and eleven months, respectively. The average minimum and maximum temperatures of the study area in the coldest and warmest months of the year were found to be 14.36 °C and 33.78 °C, respectively. However, the lowest and highest temperatures in the region were 5.5 and 48.5 °C, respectively, and its average 30-year rainfall rate was 121.8 mm.The region's rangeland type was a mixture of Sphaerocoma aucheri and Cenchrus pennisetoformis. In the study area, seventy plant species from twenty-eight genera were collected and identified, the most important of which were Moltkiopsis Ciliata, Heliotropium bacciferum, Cyperus conglomeratus, and Panicum turgidum. The livestock examined in this study was Tali goat that is bred in Hormozgan, Sistan and Baluchestan, and Bushehr provinces.This study was conducted in Sirik rangeland, Hormozgan province, throughout the grazing season (January to May) for four consecutive years (2007 to 2010). The study area comprised a one-hectare enclosed area located on sand dunes ten kilometers away from Sirik city, overlooking the sea. At the beginning of the grazing season, five similar rootstocks were selected for each species and marked inside and outside the enclosed area.The forage of each rootstock was placed in a separate bag and weighed. Then the consumption percentage was determined for each species. Each species' share in the livestock diet was determined throughout the grazing season by calculating the percentage of production and consumption of species inside and outside the enclosed area. Moreover, the preference index was obtained by dividing the species' share outside the enclosed area by its share inside the area. Finally, preferential value indices were determined according to the classification proposed by Rosiere et al. (1975). The study's results were analyzed in a time-based split-plot statistical design through a complete randomized block design in SAS software, followed by comparing the statistical mean of the studied features with the results of the LSD test.
ResultsThe analysis of the variance of the preferred index showed that there was no significant difference among the studied years. However, a significant difference was found between the months of the study period and between the species examined. The years of the study period were grouped together in one statistical category, and the months of the study period were classified into two statistical categories. The highest value of the preference index was found in March, which was in the same group as January. Cenchrus pennisetoformis showed the highest preference index with the value of 1.516, followed by Cyperus conglumeratus, whose value was reported to be 1.338, both of which were not statistically significant. It was also found that Cenchrus pennisetoformis was a relatively palatable species (relative preference), Cyperus conglumeratus, Sphaerocoma aucheri, Moltkiopsis Ciliata, and Panicum turgidum were moderately palatable species (moderate preference), and Heliotropium bacciferum was identified as almost a non-palatable (relative avoidance) species.
Discussion and ConclusionCenchrus pennisetoformis was identified as the highest livestock preference in Sirik rangeland, Hormozgan province. According to the classification table proposed by Rosiere et al. (1975), the species is classified as palatable with a preference index of 1.516. Moreover, Cenchrus pennisetoformis was one of the region's low-density and highly consumed species. The second livestock preference in Sirik rangeland was Cyperus conglumeratus, whose preference index was found to be 1.338, representing a boundary between the ratio of good food and average good food. The two species were then grouped together in a statistical category. The third preference rank belonged to Sphaerocoma aucheri with a value of 0.960, which was a highly distributed and consumed species in the region with the highest dense value. It should be noted that this species plays an essential role in Tali goat's nutrition at the end of the grazing season, i.e., April and May, when the annuals are dried up.Other preference indices belonged to Moltkiopsis ciliate and Panicum turgidum, with index values of 0.819 and 0.800, respectively, both of which are classified as moderately palatable species. Moreover, annuals with a preference index of 0.729, including Stipa capensis, Plantago psylium, Erucaria hispanica, Mathiola longipetala, Fagonia bruguieri, Anagalis arvensis, and Medicago polymorpha were among the moderately palatable species. However, it should be noted that at the beginning of the grazing season, the livestock tends to graze those plants that are more than one year old, while at the end of the grazing season, when the grasses are dried up or sowed, the one-year-old plants are less favored by the livestock. Finally, the last preference index belonged to Heliotropium bacciferum with an index of 0.605, which was classified as an almost non-edible species.
Keywords: Preference Value, Tali Goat, Consumption Percentage, Grazing Behavior -
برای مدیریت پایدار مرتع، محاسبه ظرفیت مراتع و تعیین حد بهره برداری مجاز گونه های مهم و کلیدی مراتع لازم و ضروریست. با داشتن ظرفیت واقعی مراتع و ارایه دقیق برنامه های مدیریتی می توان از نابودی پوشش گیاهی، خاک و کاهش منابع آب در اراضی مرتعی جلوگیری کرد. شدت چرای مناسب، استفاده مداوم و اقتصادی را در مرتع موجب می گردد، ازاین رو برای نیل به پایداری و تداوم تولید در مراتع و تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه سه گونه Halocnemum strobilaceum، Desmostachya bipinnata و Aeluropus lagopoides در منطقه زمین سنگ استان هرمزگان از سال 1387 به مدت سه سال انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50 و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه از گونه به عنوان تکرار مورد توجه قرار گرفت و بر روی هریک از متغیرهای وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل در نرم افزار SASتجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که شدت برداشت بر میزان علوفه سبز گونه ها تاثیر گذاشته و کلیه تیمارها با شاهد اختلاف معنی داری داشتند. بنابراین، برداشت مجاز تا 50 درصد را برای گونه هایAeluropus lagopoides و Desmostachya bipinnata و تا 75 درصد را برای گونه Halocnemum strobilaceum می توان پیشنهاد کرد تا سلامتی و شادابی این گونه ها نیز در طول سال های برداشت حفظ شود. با توجه به یافته های بالا، حد بهره برداری تعیین شده می تواند در تعیین حد بهره برداری مجاز منطقه مورد مطالعه و مناطق مشابه با آن از نظر آب و هوایی به همراه اطلاعات مربوط به سایر گیاهان استفاده شود.
کلید واژگان: شدت های برداشت, تولید علوفه, ظرفیت مرتع, مرتع زمین سنگ, استان هرمزگانCalculating rangeland capacity and determining the allowable use for important rangeland species is necessary for sustainable range management. By having the rangeland capacity and presenting accurate management plans, the destruction of vegetation and soil and the reduction of water resources can be prevented. Suitable grazing intensity causes continuous and economic use in the rangeland. Therefore, a study was conducted on the effects of different harvest intensities on forage production of three species Halocnemum strobilaceum, Desmostachya bipinnata, and Aeluropus lagopoides Hormozgan province three years from 2008 to determine the most appropriate level of exploitation. Experimental treatments included four harvesting intensities of 25, 50, and 75% and control (without harvest). In each treatment, ten rootstocks of the species were considered replicates and evaluated on each of the dependent variables. The results were analyzed in SAS software. The results showed that harvest intensity affected the forage production and all treatments were significantly different from the control. Therefore, up to 50% of the allowable use for Aeluropus lagopoides and Desmostachya bipinnata, and up to 75% for Halocnemum strobilaceum is suggested to maintain the health and vigor of these species during the harvest years. According to the above findings, this allowable use can be considered for similar areas in terms of climate together with information about other plants.
Keywords: Harvesting intensity, forage production, Rangeland capacity, Zaminsang region, Hormozgan province -
سابقه و هدف
کلاجوک با نام علمی Platychaete aucheri (Boiss.) Boiss. گیاهی بوته ای از تیره کاسنی (Asteraceae) از گونه های انحصاری و مهم مرتعی جنوب ایران است که در استان های فارس، کرمان، بوشهر و هرمزگان پراکنش دارد. این گونه به دلیل سازگاری با محیط گرم و خشک جنوب، شکل رویشی بوته ای مقاوم به چرای دام، جذابیت در پرورش زنبور عسل، کاربردهای دارویی در طب سنتی و نقش با ارزشی که در کنترل فرسایش آبی و بادی دارد، گونه ای چند منظوره است که می توان در طرح های مقابله با بیابان زایی و احیای مراتع قشلاقی نواحی جنوب کشور از آن استفاده کرد.
مواد و روش هانمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی- سیستماتیک در داخل پلات های مستقر در امتداد ترانسکت های خطی انجام شد. در مجموع 90 پلات برای سه منطقه بستک، سیرمند و گنو (رویشگاه های اصلی گونه) بکار برده شد. عوامل توپوگرافی مثل ارتفاع از سطح دریا، درصد شیب زمین، جهت جغرافیایی برای هر پلات مشخص گردید. در هر یک از واحدهای اکولوژیکی، پارامترهایی نظیر فراوانی، تعداد پایه ها و درصد پوشش تاجی هر یک از گونه های واقع در داخل پلات ها اندازه گیری شد. همچنین در داخل هر پلات پارامترهایی مثل درصد خاک لخت، درصد لاشبرگ و درصد سنگ و سنگریزه نیز برآورد گردید. تولید علوفه گونه کلاجوک به روش قطع و توزین در داخل پلات ها انجام شد. از هر یک از پلات ها، یک نمونه خاک با سه تکرار (نمونه مرکب) تا عمق 60 سانتی متری خاک برداشت و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن ها اندازه گیری شد. در این پژوهش به مطالعه نیازهای اکولوژیک این گونه با تاکید بر تعیین عوامل اکولوژیک موثر بر تغییرات پوشش گیاهی و بررسی پاسخ آن به تغییرات عوامل اکولوژیکی، با استفاده از روش آنالیز تطبیقی متعارفی (CCA؛ Canonical Correspondence Analysis) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM؛ Generalized Additive Models) در استان هرمزگان انجام و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS17 و CANOC4.5 انجام شد. بدین منظور سه منطقه بستک، سیرمند و گنو که از رویشگاه های اصلی گونه بودند انتخاب و نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش سیستماتیک- تصادفی انجام شد.
نتایجتجزیه و تحلیل پارامترهای خاک مناطق نشان داد که تمام پارامترها به جز فراوانی و اسیدیته خاک در سطح 5 درصد اختلاف معنی دار دارند. بافت خاک در منطقه بستک لومی و شنی لومی، در منطقه سیرمند شنی لومی و در منطقه گنو شنی رسی لومی بود. بیشترین درصد پوشش تاجی کل، تولید علوفه، تعداد پایه، درصد لاشبرگ، درصد پوشش تاجی، ارتفاع هر پایه، مقدار آهک و شن خاک در منطقه سیرمند بود. بیشترین درصد خاک بدون پوشش، هدایت الکتریکی، درصد اشباع و سیلت خاک نیز در منطقه بستک بود. الگوی پاسخ کلاجوک در امتداد شیب درصد شن و آهک، از مدل افزایشی پیروی کرد و با افزایش مقادیر مذکور، فراوانی و درصد پوشش گیاهی آن نیز بیشتر شد. برعکس، پاسخ این گونه در امتداد شیب درصد سیلت و شیب زمین، از مدل کاهشی پیروی کرد و با افزایش مقدار این عوامل، فراوانی و درصد پوشش گیاهی کاهش یافت. الگوی پاسخ گونه در امتداد شیب هدایت الکتریکی، از مدل زنگوله ای پیروی کرد و حد بهینه رشد آن برای این عامل، 25 دسی زیمنس بر متر بود. همچنین عکس العمل این گیاه به ارتفاع از سطح دریا و رطوبت اشباع خاک، از مدل دو نمایی پیروی کرد. این مدل، نشان دهنده وجود یک محدودیت رقابتی در طول شیب محیطی است.
نتیجه گیرینتایج این بررسی نشان داد که درصد فراوانی و درصد پوشش گیاه کلاجوک، با افزایش شیب درصد شن و آهک و کاهش شیب درصد سیلت و شیب زمین بیشتر شد. حد بهینه رشد گیاه برای عامل شیب هدایت الکتریکی، 25 دسی زیمنس بر متر بود. همچنین عکس العمل این گیاه به ارتفاع از سطح دریا و رطوبت اشباع خاک، از مدل دو نمایی پیروی کرد. بررسی پاسخ گونه کلاجوک در امتداد شیب عوامل توپوگرافی و خاک، اطلاعات ارزشمندی برای تعیین نیازهای اکولوژیکی این گونه ارایه داد که می تواند در مدیریت پوشش گیاهی و عملیات اصلاح مراتع در مناطق مشابه، مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: فیزیوگرافی, خاک, گونه کلاجوک ((Platychaete aucheri, استان هرمزگانJournal of Rangeland, Volume:16 Issue: 2, 2022, PP 284 -298Platychaete aucheri is one of the exclusive and important rangeland species in the south of the country that has an important role in animal nutrition. In this study, using a generalized increase model, the pattern of response of this species to the slope of soil and topographic factors in its habitats in the province Hormozgan was identified and for this purpose, three regions of Bastak, Sirmand and Kuh-e-Geno, which were the main habitats of the species, were selected and vegetation information and habitat factors of the species were collected. The results showed that all soil measurement parameters except acidity were significantly different at 5% level. The highest electrical conductivity, the percentage of soil saturation and silt was in Bastak region, the highest amount of soil lime and sand was in Sirmand region and the highest percentage of organic carbon, nitrogen and soil clay was in Geno mountain region. Soil texture in Bastak was loam and sandyloam, in Sirmand was sandyloam and in Geno region was sandyclayloam. The application of a generalized collective model for each of the environmental variables showed that the response of Platychaete aucheri to soil sand percentage, soil silt percentage, soil salinity, soil lime percentage, slope and altitude was significant. With increasing sand percentage and soil lime percentage, the species response is increasing and the presence of species is increasing. With increasing soil silt percentage and with increasing slope percentage, species response is decreasing and species presence is less. By increasing the electrical conductivity of the soil, up to 25 species responses are increased, and after that, with the increase of electrical conductivity of the soil, the presence of the species decreases. With increasing the percentage of soil saturated moisture to 20%, the species response is increasing and since then with increasing the percentage of soil saturated moisture to 35%, the presence of the species has decreased and again with increasing the percentage of soil saturated moisture, the presence and growth of the species has increased. With increasing altitude up to 400 meters, the species response is increasing and since then with increasing altitude to 650 meters, the presence of the species has decreased and again with increasing altitude, the presence and growth of the species has increased.
Keywords: Physiography, Soil, Platychaete aucheri, Hormozgan province -
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و هشتم شماره 2 (پیاپی 112، تابستان 1401)، صص 191 -199
جنس Pycnocycla متعلق به خانواده Apiaceae است و در ایران 8 گونه چندساله دارد. در این مطالعه بازده اسانس و ترکیب های شیمیایی دو گونه P. nodiflora و P. flabellifolia بررسی شد. به این منظور اندام هوایی گیاهان در مرحله بذردهی به ترتیب از دو رویشگاه در استان هرمزگان در دو سال متوالی و استان کرمانشاه در یک سال جمع آوری شدند. اندام های ساقه، برگ و بذر جدا و در سایه خشک شدند. اسانس به روش تقطیر با آب توسط دستگاه کلونجر به مدت 3 ساعت استخراج گردید. تعیین درصد و نوع ترکیب های شیمیایی با استفاده از دستگاه های GC و GC/MS انجام شد. بازده اسانس ساقه و برگ گونه P. nodiflora در دو سال متوالی در رویشگاه تنگ زاغ هرمزگان 0.23% و 1.21% و بازده اسانس بذر 0.23% بود. در رویشگاه آب ماه بازده اسانس ساقه و برگ در دو سال متوالی 0.02% و 0.06% و بازده اسانس بذر 0.01% بود. کاریوفیلن اکسید (7.8% تا 28.1%) و بتا-اودسمول (15.5% تا 57.2%) ترکیب های عمده در اسانس ساقه، برگ و بذر در تمام نمونه های مورد بررسی P. nodiflora بودند. در گونه P. flabellifolia بازده اسانس ساقه و برگ (0.66%) و بذر (0.76%) بود. ترکیب های غالب در اسانس ساقه و برگ P. flabellifolia شامل سیس-بتا-اوسیمن (33.8%)، ترانس-بتا-اوسیمن (39.6%) و ترپینولن (12.9%) بودند. در اسانس بذر P. flabellifolia ترانس-بتا-اوسیمن (28%)، سیس-بتا-اوسیمن (31%) و ترپینولن (12.6%) ترکیب های عمده بودند.
کلید واژگان: Pycnocycla, Apiaceae, کاریوفیلن اکسید, بتا-اودسمول, سیس-بتا-اوسیمن, ترانس-بتا-اوسیمنThe genus Pycnocyla belongs to the Apiaceae family and has eight perennial species in Iran. In this study, the essential oil content and chemical compounds of P. nodiflora Decne ex. Boiss. and P. flabellifolia Boiss. were investigated. The aerial parts of plants at seeding stage were collected from two habitats in Hormozgan province through two consecutive years and Kermanshah province in one year, respectively. Stem+leaf [SL] and seed [S] were separated and shade-dried. The essential oil was extracted by Clevenger apparatus and hydrodistillation method for three hours. Percentage and chemical composition of the essential oils were determined by GC and GC/MS. The essential oil content of P. nodiflora was obtained [SL]: 0.23 and 1.21% (two years) and [S]: 0.23% in Tangzagh habitat of Hormozgan and [SL]: 0.02 and 0.06% (two years) and [S]: 0.01% in Abmah habitat. Caryophyllene oxid (7.8-28.1%) and b-eudesmol (15.5-57.2%) were recognized as the main compounds of [SL] and [S] essentials oils of both habitats in this species. In P. flabellifolia, the essential oil content of [SL] and [S] was 0.66 and 0.76%, respectively. The main compounds in [SL] essential oil of this species were cis-β-ocimene (33.8%), trans-β-ocimene (39.6%), and terpinolene (12.9%) and in [S] essential oil were trans-β-ocimene (28%), cis-β-ocimene (31%), and terpinolene (12.6%). According to previous reports on the antimicrobial properties of trans-β-ocimene and cis-β-ocimene compounds on bacteria like Staphylococcus aureus and S. epidermidis and the predominance of these compounds in the essential oil of P. flabellifolia, studies on antimicrobial properties of this species essential oil is recommended.
Keywords: Pycnocycla, Apiaceae, caryophyllene oxid, b-eudesmol, cis-β-ocimene, trans-β-ocimene -
گونه لاتی (Taverniera spartea) یکی از گونه های مهم مراتع خلیج و عمانی است. در این پژوهش، برخی از نیازهای اکولوژیک گونه لاتی و پاسخ آن ها به عوامل خاکی و توپوگرافیکی در سه رویشگاه اصلی در استان هرمزگان (سیاهو، احمدی و بشاگرد) تعیین شد. نتایج نشان داد که درصد پوشش در سطح یک درصد و درصد خاک لخت و درصد سنگ و سنگریزه در سطح 5 درصد معنی دار بود. بکارگیری مدل جمعی تعمیم یافته، برای هر یک از متغیرهای محیطی، نشان داد که متغیرهای درصد آهک خاک، درصد رس، اسیدیته، درصد کربن آلی خاک، ازت خاک و درصد خاک لخت بر عملکرد گونه، معنی دار می باشند. افزایش درصد رس خاک از مدل کاهشی، افزایش اسیدیته خاک، از حالت دو مد، افزایش مقدار آهک خاک و همچنین مقدار درصد خاک بدون پوشش، از مدل زنگوله ای، افزایش درصد کربن آلی و ازت خاک هر دو از مدل افزایشی پیروی کرد. بررسی فنولوژی گونه نشان داد که رویش این گیاه از دهه دوم آبان ماه شروع می گردد و از دهه سوم اردیبهشت ماه وارد مرحله رکود می شود. باتوجه به ارزش غذایی گونه و نقش آن در حفاظت خاک مراتع، پیشنهاد می شود در مناطق تخریب شده مرتعی که شرایط استقرار آن را دارا هستند، نسبت به کاشت این گونه اقدام شود.
کلید واژگان: اکولوژی, گونه لاتی ((Taverniera spartea, استان هرمزگانTaverniera spartea is one of the most important species in the Gulf and Omani rangelands. In this study, some ecological needs of Taverniera spartea and their response to soil and topographic factors in three main habitats in Hormozgan province (Siahoo, Ahmadi and Bashagard) were determined. The results showed that the percentage of cover was significant at the level of 1% and the percentage of bare soil and the percentage of rocks and pebbles at the level of 5% was significant. Applying the generalized collective model for each of the environmental variables showed that the variables of soil lime percentage, clay percentage, acidity, soil organic carbon content, soil nitrogen and bare soil percentage on species yield are significant. Increasing the percentage of soil clay from the Monotonic decrease, increasing the acidity of the soil, from the Bimodal distribution, increasing the amount of soil lime and also the percentage of bare soil from the Unimodal and increasing the percentage of organic carbon and soil nitrogen from the Monotonic increase followed. The phenological study of the species showed that the growth of this plant starts from the second decade of November and from the third decade of May, enters a stage of stagnation. Considering the nutritional value of the species and its role in the protection of rangeland soil, it is recommended to plant this species in the degraded rangeland areas that have the conditions for its establishment.
Keywords: Taverniera spartea, Ecology, Hormozgan province -
گیاه لاتی (Taverniera spartea) از گونه های مهم مراتع خلیج و عمانی ایران به شمار می رود. در این پژوهش با استفاده از مدل افزایش تعمیم یافته، الگوی پاسخ گونه لاتی به شیب عوامل خاکی و توپوگرافیکی در رویشگاه های آن در استان هرمزگان مشخص شد. نتایج نشان داد که بافت خاک در هر سه رویشگاه مورد مطالعه، سندی لوم (شن 12 درصد، سیلت 21 درصد و رس 67 درصد) بود. میزان هدایت الکتریکی در سه رویشگاه تفاوت معنی داری نشان داد (7/1 تا 5/7 دسی زیمنس بر متر). اسیدیته خاک نیز در سه رویشگاه تفاوت معنی داری نشان داد و در منطقه بشاگرد با میزان 1/8 بیشتر از دو منطقه دیگر بود. بیشترین مقدار آهک خاک در منطقه سیاهو و کمترین آن منطقه بشاگرد بود (3/19 تا 3/54 درصد). به کارگیری مدل جمعی تعمیم یافته برای هریک از متغیرهای محیطی، نشان داد که متغیرهای درصد آهک خاک، درصد رس، اسیدیته، درصد کربن آلی خاک، ازت خاک و درصد خاک لخت بر عملکرد گونه، معنی دار هستند. افزایش درصد رس خاک از مدل کاهشی، افزایش اسیدیته خاک، از حالت دو مد، افزایش مقدار آهک خاک و همچنین مقدار درصد خاک بدون پوشش، از مدل زنگوله ای، افزایش درصد کربن آلی و ازت خاک هر دو از مدل افزایشی پیروی کرد. با توجه به نیازهای بوم شناختی اشاره شده، می توان نسبت به احیای مراتع تخریب شده، از طریق بوته کاری و بذرکاری با این گونه، به کمک سامانه های ذخیره نزولات اقدام کرد.
کلید واژگان: فیزیوگرافی, خاک, گونه لاتی (Taverniera spartea), استان هرمزگانIntroductionConsidering the extensive degradation of Iranian rangelands and forests due to livestock grazing and the land use change in recent decades, rangeland management requires a comprehensive knowledge concerning the ecological characteristics of native plant species and how they respond to environmental factors. Developed from the Fabaceae legume family, Taverniera spartea is an important species indigenous to the Persian Gulf and Omani rangelands of Iran. As a rich source of plant protein, this plant has a high value in feeding animals. Possessing a strong root system, the plant plays an important role in biologically stabilizing nitrogen, increasing soil's organic matter, improving soil texture, and preventing soil erosion. Lack of sufficient knowledge concerning this plant species and the relationship between soil, environmental factors, and the vegetation status is a serious obstacle to using soil for biological regeneration of degraded rangelands and planning for optimal management of existing habitats. Therefore, this study sought to investigate the response pattern of the plant to the slope of soil and topographic factors in its habitats in Hormozgan province using the generalized incremental model.
Materials and MethodsThis study was conducted in Siahoo, Ahmadi, and Bashagard regions in Hormozgan province. Siahoo region is located 55 km north of Bandar Abbas at an altitude of 450 meters above sea level, Ahmadi region is located 95 km north of Bandar Abbas at an altitude of 750 meters above sea level, and Bashagard region is located 135 kilometers east of Bandar Abbas at an altitude of 600 meters above sea level. The average rainfall of Siahoo, Ahmadi, and Bashagard region is 171.54, 183.61, and 193.18 mm, respectively, and their average annual temperatures are 27.34, 25.52, and 28.6 degrees Celsius respectively. Located among the semi-humid hot regions, Siahoo region is a semi-dry hot region with the average minimum and maximum absolute temperature of 21.8 and 32.3 ° C, respectively. Moreover, Bashagard is a hot dry region with the average minimum and maximum absolute temperature of 21.1 and 33.9 degrees Celsius, respectively. A 30 plots were chosen via random-systematic sampling for each ecological unit (90 plots in three study areas). Then, the percentage of canopy cover was measured for each species located inside the plots, and a soil sample was taken from each plot for analysis. Moreover, conventional comparative analysis method was used as a nonlinear method to investigate the relationship between effective and significant environmental variables and vegetation, and forward selection was used to reduce error. On the other hand, the significance of the relationship between species composition and axes obtained from environmental variables was investigated using the Monte Carlo permutation test. Furthermore, a generalized incremental model was used to predict the response of plant species to changes in environmental factors. Finally, the Akaic information criterion was used to rank the variables affecting the performance of the species.
ResultsThis study found that the soil texture was sandy loam in all three habitats. The amount of electrical conductivity in the three habitats revealed a significant difference. Soil acidity was also higher in Bashagard region than the other two ones. The highest amount of soil lime was found in Siahoo region with 54.3%, and the lowest one was observed in Ahmadi region with 19.3%. It was also found that as the soil clay percentage increased, the species response was decreased and the species presence was reduced. On the other hand, with an increase in soil acidity to 7.5%, the species response increased, and as soil acidity was increased to 7.7%, the presence of the species decreased. Also, the presence and growth of the species increased with and increase in soil acidity. The results also indicated that the presence and growth of species increased with an increase in the amount of soil lime to 55, and that the presence of the species decreased with an increase in soil lime. Moreover, as the percentage of the soil's organic carbon increased, the species response and presence increased. Furthermore, the species response and presence increased with an increase in the soil's nitrogen percentage. Also, as the percentage of uncovered soil (bare soil) increased to 55, the species response increased, and as the bare soil increased, the presence of the species decreased.
Discussion and ConclusionThe results of conventional adaptive classification showed that seven factors, including the percentage of neutralizing material, altitude, percentage of bare soil, electrical conductivity, soil saturation, litter percentage, and soil silt percentage were the main factors which influenced the distribution of Taverniera spartea. Applying the generalized collective model with Poisson error distribution for each environmental variable showed that soil lime percentage, clay percentage, acidity, soil organic carbon content, soil nitrogen, and bare soil percentage has a significant influence at the level of 0.05%. on the species yield.The study also examined the role of the presence and yield of Taverniera spartea as a valuable rangeland species in forage production, soil and water conservation using environmental factors. It could be said that to rehabilitate the degraded rangeland areas with the required conditions for the establishment of this Taverniera spartea, the species should be planted according to its ecological needs. At the same time, proper and optimal use of the species in rangeland and suitable habitats reduces the loss of capital and time.
Keywords: Physiography, Soil, Taverniera spartea, Hormozgan Province -
به منظور بررسی ارزش رجحانی گیاهان، این مطالعه در مرتع سیریک در استان هرمزگان اجرا شد. برای تعیین ارزش رجحانی در این منطقه از دو روش زمان سنجی و تولید و مصرف گونه های گیاهی استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس ارزش رجحانی در هر دو روش زمان سنجی (استفاده از دوربین فیلمبرداری) و درصد بهره برداری نتایج یکسانی را به همراه داشت. زیرا که در هر دو روش، تفاوت معنی دار آماری در سطح 5 درصد بین سال ها و ماه های بررسی وجود نداشت و فقط اختلاف معنی دار بین گونه ها بود. در روش زمان سنجی گیاه Sphaerocoma aucheri با اختصاص بیشترین میانگین (8/29 درصد) همراه با یکساله ها با میانگین (9/28 درصد) در یک کلاس از نظر آماری قرارگرفته و بعد از آن ها Moltkiopsis ciliata و Cenchrus pennisetoformis به ترتیب 3/9 و 7/8 درصد قرار دارند. در روش درصد بهره برداری بیشترین درصد بهره برداری از گونهCenchrus pennisetoformis با 9/52 درصد بود، اگرچه با گونه های Heliotropium bacciferum با 6/49 درصد، Moltkiopsis ciliata با 8/45 درصد، Sphaerocoma aucheri با 6/44 درصد و Cyprus conglomeratus با 5/44 درصد در یک گروه آماری قرار گرفتند. در منطقه سیریک گونه Sphaerocoma aucheri جز گونه های با تراکم زیاد و مصرف زیاد و گونه Cenchrus pennisetoformis جز گونه های با تراکم کم و مصرف زیاد بود. از نظر ارزش رجحانی گونه Sphaerocoma aucheri در رتبه اول بود، اما باید توجه داشت که رغبت دام برای چرا از یکساله ها در اوایل دوره رویش بیشتر است و در پایان دوره رویش با خشک شدن و یا به بذر نشستن گراس ها، یکساله ها کمتر مورد توجه دام قرار گرفتند.
کلید واژگان: ارزش رجحانی, تولید و مصرف, زمان سنجی, سیریک و هرمزگانIn order to investigate the preference value of plants, this study was conducted in Sirik rangeland in Hormozgan province. To determine the preferred value in this region, two methods of timing and production and consumption of plant species were used. The results of analysis of variance of the preferred value in both timing methods (using a video camera) and the operating percentage yielded the same results. Because in both methods, there was no statistically significant difference at the level of 5% between the years and months of the study and only a significant difference between species. In the chronological method, Sphaerocoma aucheri with statistically assigned the highest mean (29.8%) along with annuals with an average (28.9%) were placed in a class statistically, followed by Moltkiopsis ciliata and Cenchrus pennisetoformis 9.3 and 7.8, respectively. In the method of exploitation percentage, the highest exploitation percentage was Cenchrus pennisetoformis with 52.9%, although with Heliotropium bacciferum with 49.6%, Moltkiopsis ciliata with 45.8%, Sphaerocoma aucheri with 44.6% and Cyprus conglomeratus with 44.5% were in a group. In the Sirik region, Sphaerocoma aucheri was one of the high density and high consumption species and Cenchrus pennisetoformis was the low density and high consumption species. Sphaerocoma aucheri was in the first place in terms of preference value, but it should be noted that livestock tends to graze more than annuals at the beginning of the growing season and at the end of the growing season with drying or seeding of grasses, annuals are received less attention.
Keywords: preference value, production, consumption method, timing method, Sirik’s rangelands, Hormozgan Province -
در این تحقیق، به مطالعه نیازهای اکولوژیک گونه انحصاری و دارویی کلاجوک (Pulicaria aucheri (Boiss.) Jaub. & Spach) در استان هرمزگان پرداخته شد. بررسی ها در سه رویشگاه اصلی گونه شامل بستک، سیرمند و گنو انجام شد. تجزیه و تحلیل پارامترهای رویشگاهی در مناطق مذکور نشان داد که تمام پارامترهای اندازه گیری بجز فراوانی در سطح احتمال 5% اختلاف معنی دار دارند. متوسط سطح پوشش، تراکم و فراوانی این گونه به ترتیب 3/5%، 2611 گیاه در هکتار و 66% بود. بیشترین درصد پوشش تاجی کل، تولید علوفه در هکتار، تعداد گیاه در هکتار، درصد لاشبرگ، درصد پوشش تاجی و ارتفاع هر گیاه در منطقه سیرمند مشاهده شد. بیشترین درصد خاک بدون پوشش در منطقه بستک و بیشترین درصد سنگ و سنگریزه در منطقه گنو اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل پارامترهای خاک مناطق نشان داد که تمام پارامترهای اندازه گیری بجز اسیدیته خاک در سطح احتمال 5% اختلاف معنی دار دارند. بیشترین میزان هدایت الکتریکی، درصد اشباع و سیلت خاک در منطقه بستک بدست آمد. منطقه سیرمند بیشترین مقدار آهک و شن خاک را داشت. همچنین، بیشترین درصد کربن آلی، ازت و رس خاک در منطقه گنو مشاهده شد. بافت خاک در منطقه بستک لومی و شنی لومی، در منطقه سیرمند شنی لومی و در منطقه گنو شنی رسی لومی بود. نتایج مطالعات فنولوژی نشان داد که زمان اوج گلدهی (اواسط اسفند تا اواسط فروردین ماه) بهترین زمان برداشت سرشاخه های گلدار این گونه برای مصارف دارویی است. با توجه به انحصاری بودن، اسانس دار بودن و داشتن اثرهای ضدمیکروبی و همچنین تعلیف شدید توسط دام، لازم است توجه بیشتری به این گونه باارزش شود.کلید واژگان: رویشگاه, مراحل حیاتی, بستک, سیرمند, گنوThe present study was aimed at investigating the ecological needs of endemic and medicinal species Pulicaria aucheri (Boiss.) Jaub. & Spach in Hormozgan province. Surveys were performed in three main habitats of the species including Bastak, Sirmand, and Geno. Analysis of habitat parameters in the mentioned areas showed that all measurement parameters except frequency were significantly different at 5% probability level. The mean canopy area, density, and frequency of this species were respectively 5.3%, 2611 plants per hectare, and 66%. The highest percentage of total canopy coverage, forage production per hectare, number of plants per hectare, litter percentage, percentage of canopy coverage, and plant height was observed in Sirmand region. The highest percentage of uncovered soil was measured in Bastak region and the highest percentage of stones and gravels was observed in Geno region. Analysis of regions soil parameters showed that all measurement parameters except soil acidity were significantly different at 5% probability level. The highest electrical conductivity, percentage of saturation, and soil silt was obtained in Bastak region. Sirmand region had the highest amount of lime and soil sand. Also, the highest percentage of organic carbon, nitrogen, and soil clay was observed in Geno region. The soil texture was loam and sandy-loam in Bastak region, sandy-loam in Sirmand region, and sandy-clay-loam in Geno region. The results of phenological studies showed that the peak flowering time (from early March to early April) is the best flowering shoots harvest time of this species for medicinal purposes. Due to the being endemic, having essential oil and antimicrobial effects, as well as severe grazing by livestock, it is necessary to pay more attention to this valuable species.Keywords: habitat, vital stages, Bastak, Sirmand, Geno
-
میزان بهره برداری مناسب و مجاز از مرتع باعث پایداری، جلوگیری از تخریب، پایداری گیاهان مرغوب و ارتقا وضعیت آن می شود. شدت چرای مناسب، بهره گیری مداوم و اقتصادی را در مرتع موجب می گردد و برای نیل به پایداری و تداوم تولید در مراتع و تعیین مناسب ترین حد بهره برداری، مطالعه اثر شدت های مختلف برداشت بر تولید علوفه سه گونه مهم مرتعی چمن تشی (Cenchrus pennisetoformis)، ارزن شن دوست (Panicum turgidum) و ساحلی (Sphaerocoma aucheri) در منطقه سیریک استان هرمزگان از سال 1385 به مدت چهار سال انجام شد. تیمارهای آزمایشی شامل چهار شدت برداشت 25، 50 و 75 درصد و شاهد (بدون برداشت) بودند. در هر تیمار 10 پایه از گونه بعنوان تکرار مورد نظر قرار گرفته که بر روی هریک متغیرهای وابسته مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل در نرم افزار SAS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که شدت های مختلف برداشت، سال ها و ماه های مورد بررسی و اثرات متقابل آن ها در گونه ها بسیار معنی دار هستند. شدت برداشت بر میزان علوفه سبز و ارتفاع گونه ها تاثیر گذاشته و کلیه تیمارها با شاهد اختلاف معنی داری داشتند. بنابراین برداشت مجاز تا 50 درصد برای گونه های فوق می توان پیشنهاد کرد.
کلید واژگان: حد بهره برداری مجاز, مرتع سیریک, استان هرمزگانJournal of Rangeland, Volume:15 Issue: 4, 2022, PP 678 -692The appropriate and permissible utilization of the rangeland causes stability, prevention of degradation, stability of high quality plants and improvement of its condition. Appropriate grazing intensity causes continuous and economic use in rangeland and to achieve stability and continuity of production in rangelands and determine the most appropriate level of exploitation, study the effect of different harvest intensities on forage production of three important species of Cenchrus pennisetiformis, Panicum turgidum and Sphaerocoma aucheri in Sirik region of Hormozgan province since 2006 for four years. Experimental treatments included four harvest intensities of 25, 50 and 75% and control (without harvest). In each treatment, 10 rootstocks of the species were considered as replicates, which were evaluated on each of the dependent variables. The results were analyzed in SAS software. The results showed that different harvest intensities, years and months studied and their interactions in species are very significant. Harvest intensity affected the amount of green forage and species height and all treatments were significantly different from the control. Therefore, an allowable harvest of up to 50% can be suggested for the above species.
Keywords: Appropriate level, utilization authorized, forage species Sirik Region, Hormozgan province -
به منظور بررسی ارزش رجحانی گیاهان، این مطالعه در مرتع زمین سنگ در استان هرمزگان اجرا شد. برای تعیین ارزش رجحانی در این منطقه از دو روش زمان سنجی و تولید و مصرف گونه های گیاهی با استفاده از بز نژاد تالی در طول ماه های فصل چرا (دی تا اردیبهشت ماه) به مدت 4 سال (89-1386) استفاده شد. نتایج تجزیه واریانس ارزش رجحانی در روش زمانی سنجی (استفاده از دوربین فیلمبرداری) نشان داد که تفاوت معنی داری از نظر مدت زمان مصرف علوفه بین گونه ها وجود دارد. به طوری که گیاهAlhagi persarum با اختصاص بیشترین میانگین (9/43 درصد) همراه با Aeluropus lagopoides با میانگین (5/31 درصد) در یک کلاس از نظر آماری قرارگرفته و بعد از آنها Atriplex leucoclada, Desmostachya bipinnata, Halocnemum strobilaceum, Tamarix mascatensis, Suaeda fruticosa, و یکساله ها به ترتیب 6/6، 4/5، 6/3، 8/2، 3/2 و 7/3 درصد قرار دارد و در نهایت گیاه Lycium shawii با اختصاص میانگین 2/0 درصد پایین ترین کلاس را از نظر آماری به خود اختصاص داده است. تفاوت معنی داری نیز در فاکتور اثر متقابل سال و گونه وجود داشت، به طوری که گونهAlhagi persarum در سال دوم (1387) با 7/68 درصد در رتبه اول قرار گرفت. نتایج تجزیه واریانس درصد بهره برداری گونه ها نیز نشان دهنده تفاوت معنی دار بین سال های بررسی بود. سال های اول، سوم و چهارم در یک گروه و سال دوم با کمترین درصد بهره برداری (4/36 درصد) در گروه دوم قرار گرفت. بیشترین درصد بهره برداری مربوط به گونه Aeluropus lagopoides با 3/54 درصد در سال 1388 بود. بر اساس طبقه بندی شاخص ارزش رجحانی، گونه های Aeluropus lagopoides، Atriplex leucoclada و Alhagi persarum جزء گونه های با خوش خوراکی متوسط (رجحان متوسط) و گونه های Halocnemum strobilaceum و Desmostachya bipinnata جزء گونه های تقریبا غیر خوش خوراک (اجتناب نسبی) بودند.کلید واژگان: چرای دام, روش زمان سنجی, روش تولید و مصرف, بز تالیIn order to investigate the preference value of plants, this study was conducted in a rangeland in Hormozgan province. To determine the preference value in this region, two methods of timing, production and consumption of plant species were used using Tali goats during the months of grazing season (January to May) for 4 years (2007-2009). The results of analysis of variance for the preference value in the timing method (using a video camera) showed that there is a significant difference in terms of forage consumption time between species. So that Alhagi persarum with the highest mean (43.9%) along with Aeluropus lagopoides with an average (31.5%) were in a class statistically, followed by Desmostachya bipinnata, Atriplex leucoclada, Halocnemum strobilaceum, Suaeda fruticosa, Tamarix mascatensis and annuals are 6.6%, 5.4%, 3.6%, 2.8%, 2.3% and 3.7%, respectively. Finally, Lycium shawii plant with the average of 0.2% has the lowest class. There was also a significant difference in the interaction factor of year and species, so that Alhagi persarum in the second year (2008) was ranked first with 68.7%. The results of analysis of variance for species exploitation percentage also showed a significant difference between the study years. The first, third and fourth years were in one group and the second year with the lowest percentage of exploitation (36.4%) was in the second group. The highest percentage of exploitation belonged to Aeluropus lagopoides with 54.3% in 2009. According to the preference value index classification, Aeluropus lagopoides, Atriplex leucoclada and Alhagi persarum were among the moderately palatable species (class II) and Halocnemum strobilaceum and Desmostachya bipinnata were among the almost non-palatable species (class III).Keywords: livestock grazing, timing method, production, consumption method, Tali goat
-
گونه هرش (Taverniera cuneifolia) یکی از گونه های مهم مرتعی و خوشخوراک استان هرمزگان است که بهره برداری غیر اصولی و بیش از اندازه باعث نابودی رویشگاه های طبیعی این گونه با ارزش شده است و تنها با برنامه ریزی دقیق و کشت زراعی و رعایت تناوب برداشت و ترویج کشت گیاه در رویشگاه می توان گام موثری برای حفظ بقاء این گونه برداشت. در این بررسی بذرهای گیاه از دو منطقه جمع آوری و بوسیله تیمارهای پیش رویشی شامل قرار دادن در اسید سولفوریک به مدت 15 دقیقه، قرار دادن در اسید سولفوریک به مدت 30 دقیقه، قرار دادن در آب گرم (دمای °C70 به مدت یک ساعت)، خیس کردن در محلول جیبرلیک اسید با غلظت 1000 میلی گرم در لیتر به مدت 24 ساعت، خراش دهی با ماسه، خیس کردن در محلول نیترات پتاسیم با غلظت 1/0 مولار به مدت 24 ساعت، خیس کردن در آب معمولی به مدت 24 ساعت تیمار شده و با شاهد (بدون تیمار) مقایسه شدند. با توجه به نتایج، همه تیمارها نسبت به شاهد درصد جوانه زنی بیشتری داشتند. در این بین تیمارهای قرار دادن در اسید سولفوریک به مدت 15 و 30 دقیقه، باعث 100 درصد جوانه زنی بذرها و از این لحاظ نسبت به سایر تیمارها برتری داشتند. تیمار قرار دادن در اسید سولفوریک به مدت 15 دقیقه دارای بیشترین سرعت جوانه زنی و تیمار قرار دادن در اسید سولفوریک به مدت 30 دقیقه دارای بیشترین طول ریشه چه و طول ساقه چه بود.
کلید واژگان: اسید سولفوریک, جیبرلیک اسید, نیترات پتاسیم, تولید نهال, جوانه زنی : خراش دهیTaverniera cuneifolia is one of the most important palatable rangeland species in Hormozgan province that unprincipled and excessive exploitation has destroyed the natural habitats of this valuable species. Only careful planning and crop cultivation and observing the rotation frequency and promoting plant cultivation in the habitat can be an effective step to maintain the survival of this species. In this study, Taverniera seeds were collected from two habitats (Geno and Tezerj) and pre-emergence treatments were soaking in sulfuric acid for 15 minutes, soaking in sulfuric acid for 30 minutes, soaking in warm water (70 °C) for one hour, soaking in gibberellic acid solution at a concentration of 1000 mg/l for 24 hours, scarification with sand, soaking in a potassium nitrate solution at a concentration of 0.1 molar for 24 hours, soaking in normal water for 24 hours and control. According to the results, all treatments had a higher germination percentage than the control. Meanwhile, treatments placed in sulfuric acid for 15 and 30 minutes caused 100% seed germination and were superior to other treatments. Sulfuric acid treatment for 15 minutes had the highest germination rate, and sulfuric acid treatment for 30 minutes had the highest radicle and plumule length.
Keywords: Sulfuric Acid, Gibberellic acid, Potassium nitrate, seedling production, seed germination: scarification -
به منظور تعیین ارزش غذایی پنج گونه شورروی به نام های Aeluropuslagopoides، Atriplexleucoclada،Desmostachyabipinnata ،Halopyrummucronatum و Halocnemumstrobilaceum ، این بررسی در سال 1395 در استان هرمزگان انجام شد. نمونه های گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی از دو منطقه زمین سنگ و سیریک جمع آوری و هشت صفت کیفیت علوفه شامل درصد پروتئین خام (CP)، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD)، درصد قندهای محلول در آب (WSC)، درصد دیواره سلولی منهای همی سلولز (ADF)، درصد فیبرخام (CF)، الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، انرژی متابولیسمی (ME) و درصد خاکستر اندازه گیری شدند. تجزیه وتحلیل واریانس داده ها به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و مقایسه میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج نشان داد که اثر گونه برای تمام صفات، اثر مراحل رشد فنولوژیکی برای چهار صفت درصد پروتئین خام (CP)، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD)، درصد خاکستر و انرژی متابولیسمی (ME) و اثر متقابل گونه در مرحله رشد فنولوژیکی برای کلیه شاخص های کیفی بجز درصد قندهای محلول در آب (WSC) معنی دار بود. حداکثر کیفیت علوفه در مرحله رشد رویشی بدست آمد و گونه Atriplex leucocladaنسبت به دیگر گونه های شورروی مورد بررسی از نظر ارزش غذایی برتری نشان داد. بنابراین در اصلاح مرتع مناطق با بارندگی مشابه استفاده از این گونه بومی بجای گونه های خارجی این جنس توصیه می شود.
کلید واژگان: ارزش غذایی, گیاهان شورروی, مراحل مختلف رویشی, استان هرمزگانTo determine the nutritional value of five halophytes, Aeluropus lagopoides, Atriplex leucoclada, Desmostachya bipinnata, Halopyrum mucronatum, and Halocnemum strobilaceum, this study was conducted in 2016 in Hormozgan province. Plant samples were collected in three phenological stages including vegetative growth, flowering and seeding, and eight forage quality traits (CP, DMD, WSC, ADF, CF, NDF, ME and ash percentage were measured. Data analysis of variance was performed as a factorial experiment in a completely randomized design and the means were compared with Duncan's multiple rsnge test in SPSS software. The results showed that the effect of species for all traits, the effect of phenological growth stages for four traits: (CP), (DMD), (ash), and (ME), and the interaction effect of species and phenological growth stage were significant for all quality indicators except (WSC). The highest forage quality was obtained at vegetative growth stage and Atriplex leucoclada was superior to other halophytes in terms of nutritional value. Therefore, the use of this native species instead of non-native ones of this genus is recommended in rangeland improvement of areas with similar rainfall.
Keywords: nutritional value, Halophytes, phenological stage, forage quality, Hormozgan province -
حوضه معرف و زوجی دهگین با وسعت 2/4 کیلومترمربع در مختصات جغرافیایی "29'12°57 تا "25'11°57 طول شرقی و "6 '46 °27 تا "21'44 °27 عرض شمالی قرار دارد. در این بررسی تعداد 190 گونه گیاهی از منطقه جمع آوری و شناسایی گردید که به 50 تیره (1 تیره بازدانه، 47 تیره دولپه ای و 2 تیره تک لپه ای) و 149 جنس تعلق دارند. تیره های Asteraceae با 23 گونه، Papilionaceae با 18 گونه وPoaceae با 20 گونه مهمترین تیره ها و جنس هایConvolvulus با 7 گونه و Salvia با 4 گونه مهمترین جنس ها بودند. بررسی شکل زیستی به روش رانکایر نشان داد که تروفیت ها با 41 درصد و همی کریپتوفیت ها با 18 درصد فراوانترین شکل های زیستی هستند. شکل های زیستی فانروفیت با 14 درصد و کامفیت با 16 درصد در درجه بعدی اهمیت قرار دارند. بررسی پراکنش جغرافیایی این گیاهان نشان داد که 26 درصد گونه ها (49 گونه) متعلق به ناحیه صحارا سندی، 12 درصد گونه ها (22 گونه) متعلق به ناحیه ایران تورانی، 25 درصد گونه ها (47 گونه) مشترک در دو ناحیه صحارا سندی و ایران و تورانی و 3 درصد گونه ها (5 گونه) جهان وطن هستند. از میان این 190 گونه تعداد 60 گونه دارویی در منطقه رویش دارند که 15 گونه از گیاهان دارویی پر مصرف هستند.
کلید واژگان: فلور, شکل زیستی, پراکنش جغرافیایی, حوضه دهگین, استان هرمزگانThe Dehgin reagent and paired basin with 4.2 Km2 is located in geographic coordinates of 57 12 29 to 57 11 25 eastern longitude and 27 46 6 to 27 44 21 north latitude. In this study, 190 plant species were collected and introduced. These species belong to 50 families (1 family of Angiospermae, 47 families of Dicotyledone and 2 families of Monocotyledone) and 149 genera. Compositae with 23 species, Papilionaceae with 18 species and Gramineae with 20 species are main families of this region. Studing of plants life forms by Raunkier method showed that Therophytes with 41 and Hemichryptophytes with 18 percent of species are the most frequent life forms. Phanerophytes with 14 percent and Chamaephytes with 16 percent are other life forms. High percentage of Therophytes indicates that the area has dry and deserty climate. Investigation on geographical distribution of plants species showed 26 percent (49 species) of species belong to Saharo-Sindian,12 percent (22 species) to Irano-Touranian and 3 percent (5 species) to Cosmic zones. 60 species were medicinal plants that 15 species had high heath care.
Keywords: Flora, Life form, chorology, Dehgin reagent, paired basin, Hormozgan Province -
درخت انارشیطان (Tecomella undulate) یکی از گونه های انحصاری و در معرض خطر انقراض در ایران می باشد. این گیاه از تیره Bignoniaceae است و در جنوب ایران رشد می کند. با توجه به ویژگیهای خاص این گیاه از جنبههای مختلف دارویی، زینتی و منابع طبیعی، تولید انبوه آن از طریق کشت بافت و ایجاد گیاهان یکسان از لحاظ ژنتیکی، ضروری به نظر میرسد. با استفاده از ریزنمونههای جوانه، تاثیر تنظیمکنندههای رشد گیاهی بر شاخصهای رشدی (تعداد جوانه و شاخه، طول شاخساره، سبزینگی شاخه و ریشهزایی) گونه مزبور در شرایط درون شیشه بررسی شد. روش بهینه استریل با غوطه وری جوانه ها در محلول کلرید جیوه 1/0 درصد با زمان 4 دقیقه و در فصل بهار انجام شد. بهترین شاخهزایی در محیط پایه MS با تیمار BA1 و Kin5/0 میلی گرم در لیتر مشاهده شد. به طوری که این تیمار با میانگین تعداد شاخهزایی 9/4 و رشد طولی شاخه 78/7 سانتی متر بهترین گزینه برای این مرحله بود. در مرحله ریشهزایی با وجود تیمارهای متعدد اعمال شده محیط کشت و هورمون (انواع غلظت های هورمون اکسین)، شروع ریشه زایی تنها در تیمار 1/2MS IBA2 دیده شد.
کلید واژگان: انار شیطان, کشت بافت, ریزازدیادی, بومیIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:28 Issue: 1, 2020, PP 67 -78Tecomella undulata is one of endemic and endangered plant species in Iran. It is belong to Bignoniaceae family grown in southern of Iran. Due to the specific characteristics of this plant in various aspects of medicine, ornamentation and natural resources, its mass production through tissue culture and creation of identical plants seems necessary. Effects of growth regulators on plant growth indices such as number of buds and branches, shoot length, branch greenness and rooting were studied by bud explants under in vitro conditions. The optimal aseptic technique was obtained by immersing the buds in 0.1% mercuric chloride solution for 4 minutes in spring. The best shooting was observed in MS basal medium containing BA 1 treatment and K0.5 mg/L. This treatment was the best selection for this phase with the average shoot growth of 4.9 cm and shoot length of 7.78 cm. At the rooting stage, despite the numerous treatments of the medium and hormones (various concentrations of auxin hormone), the onset of rooting was only observed in 1/2 MS IBA2.
Keywords: Tecumella undulate, Tissue culture, micro propagation, Endemic -
بهره برداری از اراضی شور با هدف تولید بیوماس لیگنوسلولزی که فاقد ارزش غذایی است می تواند به اتانول تبدیل شود و در عین حال تاثیری بر تولید غذای انسان ندارد ضروری بنظر می رسد. هالوفیت ها و گیاهان مقاوم به شوری که بیوماس زیادی را با استفاده از منابع شور (آب و خاک شور) تولید می کنند می توانند به عنوان یک جایگزین مهم در این ارتباط محسوب شوند. بدین منظور این تحقیق با هدف بررسی قابلیت تولید اتانول در پنج گونه شورروی به نام های Aeluropus lagopoides ،Atriplex leucoclada، Desmostachya bipinnata ،Halopyrum mucronatum و Halocnemum strobilaceum در سال 1395 در استان هرمزگان انجام شد. نمونه های گیاهی در سه مرحله فنولوژیک شامل رشد رویشی، گلدهی و بذردهی از دو منطقه زمین سنگ و سیریک جمع آوری و سه صفت سلولز، همی سلولز و لیگنین اندازه گیری شدند. تجزیه وتحلیل واریانس داده ها بصورت آزمایش فاکتوریل (فاکتور اول گونه و فاکتور دوم مراحل فنولوژیکی) در قالب طرح کاملا تصادفی و مقایسه میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن در نرم افزار SPSS-14 انجام شد. نتایج نشان داد که گونه Halopyrum mucronatum در هر سه مرحله رویشی قابلیت تولید اتانول را دارد. گونه Halocnemum strobilaceum فقط در مرحله رشد رویشی و دو گونه Aeluropus lagopoides و Desmostachya bipinata فقط در مرحله اوج بذردهی قابلیت تولید اتانول را داشتند.
کلید واژگان: اتانول, گیاهان شورروی, مراحل مختلف رویشی, استان هرمزگانUtilization of saline lands with the aim of producing lignocellulosic biomass, which has no nutritional value and can be converted to ethanol and at the same time has no effect on human food production, seems necessary. Halophytes and salt-tolerant plants that produce high biomass using saline resources (saline water and soil) can be considered as an important alternative in this regard. For this purpose, this study with the aim of investigation of ethanol producing potential of five species of Auluropus lagopoides, Atriplex leucoclada, Desmostachya bipinata, Halopyrum mucronatum and Halocnemum strobilaceum was conducted in Hormozgan province in 2016. Plant samples were collected at three phenological (vegetative, flowering and seeding) stages from two saline lands in Zaminsang and Sirik, Hormozgan province and three parameters of lignin, hemicellulose and cellulose were measured. Data analysis of variance was performed as a factorial experiment based on the completely randomized design with three replications and comparison of means with Duncan's multiple range test in SPSS-14 software. The results showed that Halopyrum mucronatum had the potential to produce ethanol in all three vegetative stages. Halocnemum strobilaceum had the potential for ethanol production only at the vegetative growth stage and Aeluropus lagopoides and Desmostachya bipinata had the potential for ethanol production only at the seed ripening stage.
Keywords: Ethanol, phenological stage, Halophyte, Hormozgan province -
مورخوش گونه اندمیک و انحصاری استان هرمزگان است که از زمان های قدیم به صورت سنتی در درمان ناراحتی هایی چون اسهال، نفخ، دل درد، ترشی و سوزش معده، سردرد، سرماخوردگی، التیام زخم و بعنوان خنکی مصرف می شود. به منظور بررسی تغییرات کمی و کیفی اسانس گونه Z. majdae در مزرعه و رویشگاه، این گونه در دو منطقه حاجی آباد و سرچاهان استان هرمزگان کاشته شد. در سال سوم سرشاخه های گلدار گیاه از مزارع حاجی آباد و سرچاهان و همزمان از ارتفاعات850 متر رشته کوه گنو جمع آوری شدند. تجزیه و شناسایی ترکیبهای تشکیل دهنده اسانس گیاهان مربوط به رویشگاه و دو منطقه کشت به وسیله دستگاه های GC و GC/MS صورت پذیرفت. تعداد ترکیب های در مزارع حاجی اباد، سرچاهان و رویشگاه کوه گنو به ترتیب 17، 22 و 14 بود. لینالول (1/55 %)، کامفور (2/26 %)، لیمونن (4/3 %)، کامفن (6/2 %) و برنیول (7/1%) عمده ترین ترکیب های موجود در Z. majdae در رویشگاه بودند. لینالول (4/60%)، کامفور (5/26%)، ژرانیول (1/2%)، برنیول (1/2%) و لیمونن (3/1%) عمده ترین ترکیب های موجود در Z. majdae در مزرعه سرچاهان بودند. لینالول (59%)، کامفور (7/23%)، لیمونن (5/4%)، برنیول (7/2%) و کامفن (7/2%) عمده ترین ترکیب های موجود در Z. majdae در مزرعه حاجی آباد بودند. با توجه به بهبود شرایط رویشی گونه در مزرعه از نظر خاک، آبیاری و مراقبت که بالابودن میزان اسانس، تعداد و درصد ترکیبها را بهمراه داشت برنامه ریزی برای کاشت گونه در مزرعه توصیه می شود.
کلید واژگان: مورخوشZhumeria majdae, اسانس, هرمزگان, رویشگاه گنو, مزرعه حاجی اباد و سرچاهانZhumeria majdae is one of the important، unic and endemic species of Hormozgan province that is used for diarrhea, stomachache, cold, headache, wound and as coolness from ancient times by natives people of Hormozgan. This investigation was carried out for investigating the changes of quantity and quality of essential oil of Z. majdae in field and provenance. This research started from 1387 and lasted three years. In third year the aerial parts of plants were collected from Sarchahan and Hajiabad Fields and Geno Mountain at the altitude of 850 m. Extracted Essential oil by water distillation (3h). The yields of essential oils in Sarchahan (3.2%), Hajiabad (5.2%) and Geno provenance (2.1%) were calculated. Analysis and identification of chemical compositions of the essential oil were performed by GC and GC/MS. In all 25 compounds, Linalool (55.1 %), Camphor (26.2 %), Limonene (3.4 %), Camphene (2.6 %) and Borneol (1.7 %) were the main components of Z. majdae in Geno provenance. Linalool (60.4 %), Camphor (23.7 %), Geraniol (2.1 %), Borneol (2.1 %) and Limonene (1.3 %) were the main components of Z. majdae in field of Sarchahan and Linalool (59%), Camphor (23.7 %), Limonene (4.5 %), Borneol (2.7 %) and Camphene (2.7 %) were the main components of Z. majdae in field of Hajiabad. With regard to good conditions in field, It is recommended to programming to cultivate in field.
Keywords: essential oil, Zhumeria majdae, Hormozgan province, Sarchahan, Hajiabad Fields, Geno Mountain -
نشریه گیاهان دارویی، پیاپی 75 (تابستان 1399)، صص 154 -167مقدمه
گیاه سگ دندان بشاگردی (Pycnocycla bashgardiana Mozaffarian) از گونه های اندمیک دارویی در استان هرمزگان می باشد. به دلیل وجود ماده با ارزش میریستیسین در اندام های این گیاه، از آن به صورت دم کرده در درمان برخی بیماری ها استفاده می شود.
هدفبررسی میزان و نوع ترکیبات اسانس سرشاخه گیاه در مراحل مختلف فنولوژیکی شامل رویشی، آغاز گلدهی، گلدهی کامل و بذردهی.
روش بررسیاسانس نمونه ها توسط کلونجر استخراج شد و ترکیبات آن بوسیله دستگاه GC و GC/MS مشخص گردید.
نتایجبیشترین بازده اسانس (22/2 درصد) مربوط به آغاز گلدهی گیاه است. بازده اسانس در مراحل رویشی، گلدهی کامل و زمان بذردهی به ترتیب 64/0، 54/1 و 74/0 درصد محاسبه شد. به طور کلی، 39 ترکیب در اسانس گیاه شناسایی شد که برخی از این ترکیبات تنها در یک مرحله از رشد گیاه و برخی نیز در هر چهار مرحله وجود داشتند. مقایسه ترکیبات اسانس نشان داد که در همه مراحل 6 ترکیب پاراسیمن، سیس بتا اوسیمن، میریستیسین، سابینن، ترانس بتا اوسیمن و ایزومیریستیسین از ترکیبات اصلی می باشند. میریستیسین در تمام مراحل به عنوان یکی از سه ترکیب با درصد بالا بوده به طوری که مقدار آن در مرحله رویشی 71/52، آغاز گل دهی 8/12، گلدهی کامل 6/8 و در بذردهی 17 درصد مشاهده شد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این تحقیق، بیشترین میزان میریستیسین در مرحله رویشی و قبل از رسیدن گیاه به مرحله گلدهی است. درحالی که بیشترین میزان ترانس بتا اوسیمن و سیس بتا اوسیمن در مرحله گلدهی و بیشترین میزان ایزو مریستیسین، سابینن و پاراسیمن در مرحله بذردهی گیاه می باشد.
کلید واژگان: گیاه سگ دندان, میریستیسین, گلدهی, کروماتوگرافی گازی - جرمی, اندمیک, هرمزگانBackroundThe Pycnocycla bashgardiana Mozaffarian is one of the endemic medicinal species in Hormozgan province. Because of the valuable compound myristicin in the organs of this plant, it is used intravenously in the treatment of some diseases.
ObjectiveEvaluation of essential oil content and constituents of aerial parts during different phenological stages including before flowering, flower initiation, full flowering and seed maturity stsgegs.
Methodsthe essential oil was isolated using Clevenger-type apparatus, and their constituents were identified using GC and GC/MS devices.
ResultsThe highest essential oil content (2.22%) was related to flower initiation stage. The essential oil content at pre-flowering, full flowering and seed maturity stages were 0.64%, 1.54% and 0.74%, respectively. In general, 39 compounds were identified in the isolated essential oil, some of which were found only in one stage of growth and some others were observed in all of the four examined stages. Comparison of essential oil constituents showed that in all stages, p-cymene, E-beta-ocimene, myristecine, sabinene, (Z) -beta-ocimene and isomyristicin were the major compounds. The myristecine level in all stages was one of the three high compounds that reached to 52.71, 12.8%, 8.6% and 17% at before flowering, flower initiation, full flowering and seed maturity stages, respectively.
ConclusionAccording to the results, the maximum amount of myristecine was obtained at the vegetative stage before the plant reaches flowering. Also, the maximum content of Z-beta-ocimine and E-beta-ocimine compounds were found during flowering, however, maximum iso-myristicin, subabinen, and parasimine were observed at seed maturity stage.
Keywords: Pycnocycla bashgardiana Mozaffarian, Endemic, Flowering, GC, MS, Hormozgan, Meristecine -
گونه های پهن برگ گراموز (lippii Helianthemum) و هرش (Taverniera cuneifolia) از گونه های مهم مرتعی استان هرمزگان هستند. به منظور بررسی استقرار این گونه ها، این بررسی در ایستگاه آبخیزداری و منابع طبیعی حوزه معرف و زوجی دهگین (استان هرمزگان) در حدود جغرافیایی "29 '12 °57 طول شرقی و "6 '46 °27 عرض شمالی از سال 1393 به مدت سه سال انجام شد. سه روش بذرکاری در فارو، بذرکاری در پیتینگ و بذرکاری در هلالی های آبگیر در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در نرم افزار SAS مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین سامانه های آزمایشی، گونه ها گیاهی مورد استفاده و همچنین اثر متقابل سامانه و گونه تفاوت معنی دار آماری وجود دارد. گونه های گیاهی گراموز و هرش در سطح پنج درصد، سامانه های آبخیزداری هلالی آب گیر، پیتینگ و کنتور فارو در سطح یک درصد و همچنین اثر متقابل سامانه و گونه تفاوت معنی دار آماری در سطح یک درصد نشان دادند. بیشترین درصد استقرار گونه ها در سامانه هلالی آب گیر با 1/27 درصد و کمترین آن مربوط به سامانه پیتینگ با 2/3 درصد بود. بررسی اثر متقابل سامانه و گونه در میزان استقرار گونه های هرش و گراموز در سامانه های مختلف نشان داد که بیشترین درصد استقرار مربوط به گونه هرش با 2/31 درصد در سامانه هلالی آبگیر بود و بعد از آن بیشترین درصد استقرار مربوط به گونه گراموز با 9/22 درصد نیز در همین سامانه بود. کمترین استقرار مربوط به سامانه کنتور فارو با 1/2 درصد برای گونه هرش و سامانه پیتینگ با 1/2 درصد برای گونه گراموز بود.
کلید واژگان: استقرار, گراموز, هرش, بذرکاری, استان هرمزگانHelianthemum lippii and Tavernieracuneifoliais are the most important broadleaf plants of Hormozgan province, Iran. To investigate the establishment of these species, this study was conducted at the Watershed Management and Natural Resources Station of Dehgin (Hormozgan province) from November 2014 for three years. The three methods of seeding in farrow, pitting, and crescent catchment were studied in a randomized complete block design with three replications in SAS software. The results showed that there was a statistically significant difference between experimental structures, plant species used, and also the interaction of structure and species. A statistically significant difference was recorded for Helianthemum lippii and Taverniera cuneifolia at the level of 5%, for the crescent catchment structures, pitting, and contour-furrow at the level of 1%, and also for the interaction of structure and species at the level of 1%. The highest percentage of species establishment was in the crescent catchment structure with 27.1% and the lowest was related to the pitting structure with 3.2%. Investigation of the interaction of structure and species in the rate of species establishement in different structures showed that the highest percentage of establishement was related to Taverniera cuneifolia with 31.2% in the crescent-shaped structure, after that, the highest percentage of establishment was related to Helianthemum lippii with 22.9% in the same structure. The lowest establishment was related to the contour-furrow structure with 2.1% for Taverniera cuneifolia and pitting structure with 2.1% for Helianthemum lippii. Based on the results of the present study, it is suggested that to successfully implement rangeland cultivation projects with Lippii Helianthemum and Taverniera cuneifolia in similar climates of Hormozgan province, the mentioned species should be planted in crescent-shaped structures.
Keywords: Helianthemum lippii, Taverniera cuneifolia, establishment, Hormozgan province -
گیاهی بوته ای از تیره طوسک (Dipsacaceae) است. این گونه انحصاری استان هرمزگان (جنوب ایران) بوده، در ارتفاع 2300-1800 متر از سطح دریا در کوه گنو (بندرعباس) و کوه انوه پردی (بستک) پراکنش دارد. بر اساس شیوه نامه اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) و با استفاده از سه معیار میزان حضور، سطح تحت اشغال و اندازه جمعیت، جایگاه حفاظتی این گونه تعیین شد. سطح تحت اشغال (AOO) این گونه با اندازه گیری میدانی در رویشگاه های آن 003/0 کیلومترمربع و میزان حضور گونه در محدوده انتشار آن (EOO) با استفاده از نرم افزار GeoCAT، 5/412 کیلومترمربع برآورد شد. بنابراین این گونه در طبقه در بحران انقراض قرار می گیرد. به منظورحفاطت از این گونه، جمع آوری بذر و نگهداری از آن در بانک ژن منابع طبیعی، اعلام رویشگاه حفاظت شده در محدوده حضور گونه و پژوهش در زمینه روش های احیای گونه در رویشگاه اصلی یا کاشت آن در باغ های گیاه شناسی ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت, تیره طوسک, جایگاه حفاظتی, گونه انحصاری, Pterocephalus wendelboiIran Nature, Volume:5 Issue: 2, 2020, PP 115 -121Pterocephalus wendelboi is a bushy species, belonging to Dipsacaceae family. This species is endemic to Hormozgan province, south Iran, distributed in M. Geno (Bandar Abbas) and M. Anve Pardi (Bastak) at 1800-2300 meters a.s.l. Based on IUCN guidelines, three criteria were used to evaluate the status of this species including extent of occurrence (EOO), area of occupancy (AOO), and size of the population. According to field studies and establishing plots, Pterocephalus wendelboi occupies an area of 0.003 km2. According to an analysis by GeoCAT software, the extent of occurrence was 412.5 km2. Based on this research, Pterocephalus wendelboi is assigned as a critically endangered (CR) species. In order to conserve this species, collecting the seeds and keeping in natural resources gene bank and doing research on species regeneration methods are urgently needed.
Keywords: Conservation status, Endemic, IUCN, Dipsacaceae, Hormozgan -
Iran Nature, Volume:5 Issue: 1, 2020, PP 91 -96
Zhumeria majdae is the only species of the genus Zhumeria of Lamiaceae family. This bush species is endemic of Iran (Hormozgan province) and has been distributed on very steep slopes of mountains at 525-1430 meters a.s.l. Based on IUCN guidelines, different criteria were used to evaluate the status of this species as follows: extent of occurrence (EOO), area of occupancy (AOO), size of population, regeneration, and quality of habitat. According to field studies, Zhumeria majdae occupies an area of 0.11 km2. According to an analysis by GeoCAT software, the extent of occurrence was 7977 km2. Based on our results, Zhumeria majdae is defined as a Critically Endangered (CR) species. The monotypic genera contain the species that, if threatened, may disappear forever and their associated genomes will not be found elsewhere in the world. It is highly recommended that appropriate approaches should be taken to prevent the extinction of this species.
Keywords: Conservation status, Endemic species, IUCN, Lamiaceae family, Zhumeria majdae -
این بررسی به منظور نشان دادن رفتار رویشی گونه های Aeluropus lagopoides، bipinnata Desmostachya ، Halocnemum strobilaceum ، Alhagi graecorum و Atriplex leucoclada در طی سال های 1386 تا 1389 در مرتع زمین سنگ استان هرمزگان انجام شد. تعیین تولید و مصرف با استفاده از پایه هایی با اندازه متوسط انجام شد و هر ساله تعداد 5 پایه متوسط از گیاه به ازای همه ماه های فصل رویش و چرا در داخل محدوده قرق برای اندازه گیری تولید و به همین تعداد در عرصه چرا برای اندازه گیری باقیمانده تولید منظور گردید و از تفاضل آن ها مقدار مصرف مشخص شد. نتایج نشان داد که سال ها و ماه های مختلف تاثیر معنی داری بر تولید و مصرف گونه های مورد بررسی داشته است (05/0P<). داده های سال های 1389-1386 نشان داد که تولید متوسط پنج گونه دایمی مورد بررسی در منطقه 8/125 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار و سهم گونه Halocnemum strobilaceum و bipinnata Desmostachya در تولید بالا و به ترتیب به میزان 9/52 و 7/22 درصد کل علوفه بود. میزان مصرف گونه ها در منطقه 4/32 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار و بیشترین سهم مصرف متعلق به گونه های Halocnemum strobilaceum و Alhagi graecorum و به ترتیب به میزان 8/41 و 1/30 درصد کل علوفه بود. بیشترین میزان تولید در سال 1387 با 7/162 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار بود که 8/1 برابر بیشتر از سال کم تولید (1388) بود. بیشترین میزان مصرف در سال 1389 با 7/35 کیلوگرم علوفه خشک در هکتار بود. در تمامی سال ها و در همه گونه ها بیشترین میزان تولید و مصرف علوفه در فروردین ماه بود.کلید واژگان: درصد بهره برداری, علوفه, فصل چرا, گیاهان شورروی, هرمزگانThis study was conducted to demonstrate the growth behavior of Aeluropus lagopoides, Desmostachya bipinnata, Halocnemum strobilaceum, Alhagi graecorum and Atriplex leucoclada in the Zaminsang rangelands of Hormozgan provinceduring 2007 to 2010. Determination of the production and consumption were done by the individuals in medium size. In each year, five medium individual of plant were selected for all months of growing and grazing season in exclosure area for measuring the production and the same number in the grazing range considered for measuring the production residue and from difference between them, the consumption was identified. Results indicated that different years and months had significant effect on production and consumption of the study species (p<0.05). According to the obtained data from the experiment indicated that, the average production of five perennials species was 125.8 kg dry forage per hectare. The highest production rate was obtained from Halocnemum strobilaceum and Desmostachya bipinnata in amount of 52.9% and 22.9% of total forage production, respectively. The average consumption of the species was 32.4 kg dry forage per hectare. The highest consumption rate was dedicated to Halocnemum strobilaceum and Alhagi graecorum, with amount of 41.8% and 30.1% of total forage consumption, respectively. The highest production rate was obtained from 2008 with 162.7 kg dry forage per hectare which was 1.8 times higher than low-production in 2009. The highest consumption rate for all species was 35.7 kg dry forage per hectare in 2009. The highest forage production and consumption were obtained in May in all species during the years.Keywords: Utilization percentage, forage, grazing season, halophyte range plants, Hormozgan province
-
به منظور آگاهی از مراحل فنولوژی و ارتفاع سه گونه مهم مرتعی Aeluropus lagopoides، Desmostachya bipinnata و Halocnemum strobilaceum، این بررسی از سال 1385 به مدت چهار سال در منطقه زمین سنگ استان هرمزگان انجام شد. روش بررسی بدین صورت بود که 10 پایه از هر یک از انتخاب و اطلاعات مربوط به مراحل فنولوژی و ارتفاع کل گیاه برای هر پایه در مقاطع زمانی 10 روزه اندازه گیری و یادداشت برداری شد. نتایج نشان داد که بین سه گونه مطالعه شده از نظر مراحل فنولوژی در سال های مورد بررسی تفاوت وجود دارد، به طوری که در سال مرطوب شروع رشد گیاهی دو تا سه هفته زودتر و در سال های خشک همین مدت دیرتر آغاز می شود، ضمن آن که از نظر طول مدت زمان فعالیت رویشی و زایشی گیاهان تفاوت وجود دارد. بررسی ها نشان داد که با خنک شدن هوا و آغاز بارندگی، رویش گونه ها در منطقه آغاز می شود. دوره رشد گونه Aeluropus lagopoides شش ماه، گونهDesmostachya bipinnata شش و نیم ماه و گونه Halocnemum strobilaceum ده ماه بود. گونه Aeluropus lagopoides رشد رویشی اش از اول دی ماه شروع شد، حال آن که شروع رشد رویشی گیاهان Desmostachya bipinnata و Halocnemum strobilaceum از اول اسفندماه بود. شروع گلدهی گونه ها به ترتیب دهه دوم فروردین، خرداد و شهریورماه و آغاز بذردهی نیز به ترتیب اوایل اردیبهشت، اوایل مردادماه و دهه سوم مهرماه بود. دوره خواب گیاهان نیز به ترتیب اوایل خردادماه، دهه دوم شهریورماه و اوایل دی ماه آغاز شد. با توجه به خوشخوراک تر بودن و غالبیت گونه Aeluropus lagopoides در منطقه زمین سنگ، زمان ورود و خروج دام با محوریت این گونه و همچنین با در نظر گرفتن فنولوژی دو گونه دیگر، اوایل آذر تا اواخر اردیبهشت ماه پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: فنولوژی, گیاهان مرتعی, منطقه زمین سنگ استان هرمزگانTo determine the phenological stages and plant height of three important range species Aeluropus lagopoides, Desmostachya bipinnata and Halocnemum strobilaceum, this investigation was carried out for four years starting in 2007 in Zaminsang Rangelands of Hormozgan province. In this study, the information about the phenology and plant height for 10 individuals of each species in 10-day intervals was measured and recorded. The results showed that phenological stages of three species were different in the study years, so that plant growth started 2-3 weeks earlier in wet years and later in dry years, while the duration of vegetative and reproductive activity of plants was different. The results showed that vegetative growth started with cooling of air and the onset of rainfall. The growth period of A. lagopoides, D. bipinnata and H. strobilaceum was 6, 6.5, and 10 months, respectively. The vegetative growth of A. lagopoides started from 22 December, whereas the vegetative growth of D. bipinnata and H. strobilaceum started from 20 February. The flowering stage started from April, June, and September, and the seeding stage from 22 April, 22 July, and 15 October, respectively. The dormancy period of plants started in 22 May, 1 September, and 22 December, respectively. Since Aeluropus lagopoides is a palatable and dominant species in the Zaminsang region, the time of arrival and departure of livestock is recommended to be late November to late May.
Keywords: henology, Range plants, Zaminsang region, Hormozgan province
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.