به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدتقی بیگلر

  • صدیقه رودکی، احمد کریمی*، کورس کریم پسندی، محمدتقی بیگلر
    نیاز بشر به عشق و ذات زیبای آن بی شک یکی از دلایل متقن و اساسی برای به کارگیری از مضمون عشق در اشعار پارسی بوده است. در این میان نمی توانیم از بن مایه های روان شناختی در گرایش انسان به این مبحث غافل باشیم. این پژوهش با هدف بررسی عشق در غزلیات حمیدی شیرازی و هوشنگ ابتهاج مبتنی بر رویکرد هیجان مدار «گراس» به شیوه توصیفی و از نوع تحلیل محتوا است. همچنین مفهوم عشق در تک ورقی های عشاق بخارا نیز بررسی می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که شعر حمیدی تحت سیطره جریان دنباله دار عشقی قرار داشته که تا آخر عمر هم او را رها نکرده است و اشعار سایه نیز پیوند ناگسستنی با جامعه، عشق، طبیعت و زمان دارد. عشق در اشعار هر دو شاعر سبب درد و تالم بسیار معرفی شده است. حمیدی با سرودن ابیات عاشقانه سعی دارد تاب آوری خود را در برابر اندوه و ماتم ناشی عشق، افزایش دهد. ابتهاج نیز درون مایه شعرش درخصوص عشق ورزی همراه با اندوه است؛ گویی او هم برای تاب آوری بیشتر و رهایی از غم و اندوه ناشی از عشق به شعر پناه آورده است. حمیدی گاه در تنظیم هیجان های عاطفی خود ناموفق است تا حدی که ناامیدی بر او چیره می گردد و لکن هوشنگ ابتهاج در این وادی، پیروزمندانه عمل می کند و بر هیجان های ناشی از عشق چنان چیره می گردد که به خرسندی و رضایت مندی از عشق باوجود اندوه ناشی از آن می رسد. حمیدی در شعرش و در فراق از معشوق، از استراتژی تنظیم هیجان با رویکرد پذیرش، توجه و آگاهی بهره می جوید. در شعر ابتهاج نیز تاب آوری روان تحلیلانه در شعر او بسیار به چشم می خورد و در استراتژی های تنظیم هیجان به درجه ای ارتقا می یابد که برای سازگاری با پیامدهای عشق، آن چنان با آن درهم آمیخته و یکی می گردد که با تمام اندوه و سختی ها، عشق را می ستاید.اهداف پژوهش:بررسی عشق در غزلیات حمیدی شیرازی و هوشنگ ابتهاج مبتنی بر رویکرد هیجان مدار «گراس».بررسی مفهوم عشق در تک ورقی های عشاق بخارا.سوالات پژوهش:عشق در غزلیات حمیدی شیرازی و هوشنگ ابتهاج مبتنی بر رویکرد هیجان مدار «کراس» چگونه می باشد؟مفهوم عشق چه جایگاهی در تک ورقی های عشاق بخارا دارد؟
    کلید واژگان: عشق, غزل معاصر, حمیدی شیرازی, هوشنگ ابتهاج, رویکرد تنظیم هیجان
    Sedigheh Roodaki, Ahmad Karimi *, Koros Karimpasandi, Mohammad Taghi Biglar
  • کتایون خواجوی، محمدتقی بیگلر*، احمد کریمی

    در میان رویکردهای مختلف و منظرهای متفاوت به انسان، فهم ادیبان و شعرا از این مفهوم پیچیده و چندبعدی، ازجمله رویکردهایی است که می‎تواند ما را به درک بهتری از مفهوم انسان رهنمون شود؛ زیرا شاعر امکان بازنمایی یک مفهوم در شعر خود را در عالی‎ترین و لطیف‎ترین تعابیر در اختیار دارد. از این طریق با بازخوانی یک شعر می‎توان به فهمی دقیق از یک مفهوم در زمانه شاعر رسید. اینکه انسان سیاسی چگونه نزد ادیبان بازنمایی می شود، مسئله بسیار مهمی است که زاویه و بعد جدیدی از دانش انسان‎شناسی را می‎گشاید. در این پژوهش براساس روش توصیفی- تحلیلی تلاش می‎شود به این پرسش پاسخ داده شود که دو شاعر نامی ایران یعنی احمد شاملو از دوره معاصر و حافظ از دوران کلاسیک، چه تصویری از انسان و انسان سیاسی ارائه می‎دهند؟ نتایج نشان می‎دهد که هر دو شاعر به مقوله انسان اسطوره ای، نگاهی ویژه دارند و تلاش می‎کنند تا جایگاه انسان در عالم هستی را تعریف و تعیین کنند. حافظ در جستجوی انسان کامل بوده که بردبار، صبور و امیدوار است؛ اما شاملو در جستجوی انسان زمینی‎شده مبارز و سلحشور است که می‎تواند جهان پیرامون خود را بسازد؛ دو رویکرد متفاوت که در سیاست بهره‎های متفاوتی را به نمایش می‎گذارد. تحول سیاسی اجتماعی در دوره حافظ در سطح حداقلی، و تلاش برای تغییر و تحول اجتماعی در دوره شاملو در سطح حداکثری است. مقوله هویت، عنصر سوم و برجسته در شعر هر دو شاعر به ویژه حافظ است، که در امر اجتماع و تحول آن بسیار اهمیت دارد. برای حافظ دوگانه عقل و عشق (دل) همواره یک منازعه بوده است و تلاش می‎کند تا تصویری روشن برای انسان خموده در فضای بی تفاوتی ایجاد کند. شاملو نگاه انسان ایرانی را ارتقاء می‎دهد و با رویکردی فرا ایرانی به مقوله انسان، سطح متفاوتی از تفسیر از انسان را برای جامعه زمانه خود صورت بندی می‎کند.

    کلید واژگان: انسان سیاسی, جامعه, حافظ, شاملو, انسان شناسی, اسطوره, عشق
    Katayoon Khajavi, Mohammadtaghi Biglar *, Ahmad Karimi

    Among various approaches and perspectives on humanity, the understanding of intellectuals and poets of this complex and multidimensional concept, including their viewpoints, can lead us to understand the concept of humans better. Poets can represent a concept in their poetry in the most sublime and delicate expressions. A precise understanding of a concept during the poet's time can be achieved through the reinterpretation of a poem. How political intellectuals represent man is an important issue that opens up a new angle and dimension of anthropological knowledge. In this research, based on a descriptive-analytical method, an attempt is made to answer how two renowned Iranian poets, namely Ahmad Shamloo from the contemporary period and Hafez from the classical era, portray human and political man. The results indicate that both poets have a unique view of the mythological human and strive to define and determine the position of humans in the cosmos. Hafez is searching for a complete human who is patient, enduring, and hopeful, while Shampoo is searching for a terrestrial human, a warrior who can build the world around himself, two different approaches that display different benefits in politics. The socio-political transformation in Hafez's era is minimal, while the effort for social change and transformation in Shamloo's era is maximal. The concept of identity is a prominent and significant element in the poetry of both poets, especially in Hafez's, which is highly important in social matters and its transformation. For Hafez, the duality of reason and love (heart) has always been a conflict, and he strives to create a clear image of the despondent human in an indifferent atmosphere. Shamloo elevates the view of the Iranian human and, with an overarching Iranian approach to the concept of human, presents a different level of interpretation of humanity for his contemporary society.

    Keywords: Political Man, society, Hafez, Shamloo, Anthropology, myth, Love
  • فاطمه برزگر، مریم شادمحمدی*، کوروس کریم پسندی، محمدتقی بیگلر

    پلورالیسم دینی را معمولا با جان هیک (19122019) می شناسند. هیک با نگاهی برون دینی به ادیان و مذاهب، آنان را در رسیدن به حقیقت هدایت و رستگاری محق می دانست. او با استناد به پیش فرض هایی، ترجیح این گفتمان بر رویکردهای انحصارگرا و شمول گرای دینی را مدعی شد. پلورالیست های دینی با آگاهی از ظرفیت های دین اسلام کوشیدند برخی از عرفا و شاعران جهان اسلام را که به زعم خود منطبق و هم داستان با آنان بودند، به جهانیان معرفی کنند، اما از توجه به عارف بزرگ قرن ششم عین القضات همدانی (492525 ق) که به نظر می رسد به لحاظ وسعت نظر در میان شخصیت های اسلامی و دینی شخصیتی کم نظیر باشد غفلت ورزیده اند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی درصدد است به این پرسش پاسخ دهد که نسبت بین نگاه منبسط و وسعت گرایانه دینی عین القضات با پلورالیسم دینی مطابق با معیار امروزی چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عین القضات همدانی، در هیچ یک از قالب های نوساخته و امروزی نمی گنجد. در برخی جهات، رهیافت های عین القضات در برابر پلورالیست ها قرار دارد، اما او به مثابه یک عالم دینی، در بررسی های تاریخی و دانشی خود به رهیافت های پلورالیست ها نزدیک شده است و همه ادیان و نظام های فکری غیر ابراهیمی را نیز واجد بهره هایی از حقیقت می داند. ازاین رو، برای شناخت اندیشه های عین القضات در حوزه دین شناسی، باید مدل و میدانی فراخ تر مطرح شود.

    کلید واژگان: پلورالیسم دینی, جان هیک, عین القضات همدانی, شمول گرایی, انحصارگرایی
    Fatemeh Barzegar, Maryam Shadmohammadi*, Korus Karimpasandi, Mohammadtaghi Biglar

    Religious pluralism is coined by John Hick (1912-2019). While  Hick analyzes religions from a non-religious outlook and prefers this discourse over religious approaches, at the same time he considers religion as the right path to reach truth and salvation. The religious pluralists have introduced some of the Muslim mystics and poets pluralists, however, they have neglected the 6th-century mystic poet, Ain al-Quzaat Hamedani (492-525 A.H.). This research, with a descriptive-analytical method, aims to investigate the relationship between the views of Ain al-Quzaat and religious pluralism according to today's standards. The findings of the research show that Ain al-Quzaat Hamedani does not fit into any of the new and modern perspectives but, his views, as a religious scholar are understandable in the approaches of pluralists in his historical context and he believed that all non-Abrahamic religions have the truth. Therefore, a broader model should be designed to understand the thoughts of Ain al-Quzaat in the field of theology.

  • کتایون خواجوی، محمدتقی بیگلر*، مرضیه گرجی

    هدف پژوهش حاضر بررسی مضامین امید، مقاومت و آزادی در اشعار حافظ و شاملو است. مسیله‎ای که پژوهش حاضر بر آن تمرکز دارد این است که دو شاعر نامدار ایران (حافظ از دوره کلاسیک و شاملو از دوره معاصر با دو قالب متفاوت شعری) چه مفاهیم سیاسی- اجتماعی را در شمار مفاهیم بنیادین در نظر می‎گرفتند و هر یک از آن ها چه ادراکی از آن مفاهیم را بازنمایی می‎کردند؟ پژوهش بر این فرضیه حاضر استوار است که از منظر حافظ و شاملو مفاهیم بنیادین سازنده جامعه عبارتند از «امید»، «مقاومت» و «آزادی» و رسالت شاعر در بازنمایی عناصر امیدساز، تشویق جامعه به مقاومت و مبارزه و تلاش برای تحقق آزادی در جامعه است. در این راستا با استفاده از نظریه بازنمایی ویکتوریا الکساندر، نگاه دو شاعر به جامعه زمان خود، با اتکاء به مفاهیم بنیادین سیاسی «امید»، «مقاومت» و «آزادی» تحلیل می‎شود. دستاورد پژوهش حاضر این است که هر دو شاعر آرمان گرا، دغدغه مند و تحول خواه می‎باشند و شعر این دو شاعر صرفا شعری انتزاعی و در فضای تخیل نیست، بلکه تغییر و تحول اجتماعی از منظر دو شاعر اهمیت دارد.

    کلید واژگان: حافظ, شاملو, امید, مبارزه, آزادی, شعر سیاسی
    Katayoon Khajavi, Mohammadtaghi Biglar *, Marzieh Gorji

    The purpose of the present research is to review the themes of hope, resistance, and freedom in the poems of Hāfez and Shāmlou. Statement of the problem focused in this research is: what political-social concepts were considered by the two well-known Iranian poets (Hāfez from the classic period and Shāmlou from the contemporary era having two different poetry styles) as fundamental and what perception did they present of those concepts? The research relies on the hypothesis that from the view of Hāfez and Shāmlou, fundamental concepts constructing a society involve "hope", "resistance", and freedom" and that the poet's duty in presenting hopeful elements is to encourage the community to resist, fight, and attempt for bringing about freedom in society. In this regard, using Victoria Alexandre's reflection theory, the outlook of the two above-mentioned poets on their society back then was analyzed, relying on fundamental political concepts of "hope", "resistance", ' and freedom". The findings of the present research show that both poets are idealist, reformist, and concerned about society and that their poetry is not merely abstract and imaginary, but rather social change and transformation matter to them.

    Keywords: Hāfez, Shāmlou, hope, resistance, Freedom, Political Poem
  • فاطمه برزگر، مریم شادمحمدی *، کوروس کریم پسندی، محمدتقی بیگلر
    زمینه و هدف

     گنوسی‌گری مکتبی تلفیق‌گراست و بر آموزه های کلی همانند اصالت دادن به دویالیسم و تضاد اشیاء دنیوی، روح‌انگاری و دوری از ماده، راهیابی به عالم علوی ازطریق معرفت (گنوس) تاکید دارد. عرفان اسلامی نیز با تلفیق برخی گزاره های گنوسی در قالب توحید اشراقی در تقابل با توحید عددی و سنیگری افراطی و حکومتی، از آن جهت تلطیف متن و باورهای اسلامی بهره جست. عین القضات همدانی از عرفای بیپروای ایرانی-اسلامی با آگاهی از آموزه های گنوسی و متاثر از آن و با تلفیق دیدگاه های مانوی و مندایی و اندیشه های میانجی، که در این مقاله به اندیشه های نوافلاطونی و هرمسی اطلاق میشود، درصدد بود تا خوانش جدیدی از متن مقدس مسلمانان با گفتمانهای گنوسی و اندیشه های میانجی بوجود آورد.

    روش مطالعه:

     روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است و بر پایه داده های کتابخانه ای و آثار متقدمان استوار است.

    یافته ها

     یافته اصلی تحقیق بر تاثیر ادیان گنوسی و فلسفه های نوافلاطونی و هرمسی بر نگاه موحدانه و روایتهای اسلامی عین القضات با حفظ اصالت اسلامی آن تاکید دارد.

    نتیجه گیری

     پاسخ به چیستی صورتهای جدید آفریده شده در تلفیق با گونه های فکری قدیم و ماهیت اندیشه های جدید، بویژه در منظومه فکری عین القضات و قالب اسلامی آن، از نتایج مهم پژوهش حاضر است.

    کلید واژگان: گنوسیسم, نیاندایی, مانوی, فلوطین, هرمس, نگاه توحیدی
    F. Barzegar, M. Shad Mohammadi*, K. Karim Pasandi, M.T. Bigler
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Gnosticism is a blended school and emphasizes on a series of general teachings such as authenticity of dualism and conflict of worldly objects, enlivenment and avoidance of matter, access to the Alevi world through knowledge (GNUS). Islamic mysticism, by combining some Gnostic propositions in the form of Eshraghi monotheism in contrast to numerical monotheism and extreme Sunniism and government, used it to stylize the Text and Islamic beliefs. Ayn al-Qudzat Hamedani, a reckless IranianIslamic mystic with knowledge of the Gnostic teachings and influenced by it, and by combining Manichean and Mandaean dialects and mediator thoughts, which in this article refers to neo-Platonic and Hermetic thoughts, sought to create a new reading of the holy text of Muslims with their Gnostics and mediator thoughts.

    METHODOLOGY

    Our research methodology is based on library data and posteriology analysis based on the works of the old ones.

    FINDINGS

    The main finding of this study emphasizes on the effect of Gnostic religions and Neo-Platonic and Hermetic philosophies on the Monocelal view and Islamic narratives of Ayn al-Qozzat by preserving its Islamic authenticity.

    CONCLUSION

    The answer to what new forms have been created in combination with the old intellectual species and the nature of new thoughts, especially in the intellectual system of Ayn al-Qozzat and its Islamic format, is one of the important results of this study

    Keywords: Gnosticism, Mandaeanism, Manichaeism, Plotinus, Hermes, monotheistic view
  • محمدتقی بیگلر
    یکی از راهکارهای شناخت ارزش ها و ضدارزش های اجتماعی، بررسی آثار ادبی تاثیرگذار در اندیشه ها و باورهای نسل های گوناگون در دوره های مختلف تاریخی است. «مثنوی معنوی» مولانا حاوی گرایش های ارزشی و آیینه ارزش های فرهنگی و اجتماعی روزگار خود است که هنوز هم تاثیرگذاری ژرف آن بر چشم انداز فکری قشرهای مختلف جامعه آشکار است. «گناه» از دیدگاه مولوی عبارت است از خضوع اراده انسانی در برابر شهوات پست نفسانی در جایی که راه برای کار نیک گشوده است. این پژوهش عمدتا به منظور شناخت ضدارزش های اجتماعی برخاسته از قرآن کریم و «مثنوی معنوی» و بررسی کارکرد آن ها در جهان اجتماعی امروز است. روش اجرای این پژوهش، تحلیل محتوایی کیفی در آموزه های انسانی و اجتماعی مولوی بوده است. در منظومه فکری مولوی گناه «حرص و طمع» بیش تر مورد نقد و نکوهش قرار دارد و آن را مایه رنج و آزار و شقاوت دنیوی و اخروی انسان معرفی نموده است. همان گونه که «نفس اماره» در جای جای قرآن کریم به عنوان عامل بازدارنده تعالی روحانی انسان معرفی شده است.
    کلید واژگان: مثنوی معنوی, نفس اماره, ضدارزش ها, گناه, جلوه های گناه
    Mohammad Taqi Biglar
    One of the solutions to recognize the social values and anti-values is to study the effective literary works on thoughts and different generations’ beliefs in different eras. Molana’s Mathnavi contains valuable tendencies and is the mirror of cultural and social values which its effect on different levels of the society is obvious and concrete. Guilt is to obey humanistic superego for concupiscence. The present paper is to know the social values and the anti-values by Quran and Molana’s Mathnavi and their application in today’s lives. The method is qualitative content analysis in people’s learnings and society. From Molana’s point of view “greed and gluttony” has been ignored more than others and is known as human’s persecution and oppression.
    Keywords: Mathnavi, superego, anti-values, guilt
  • جلیل تجلیل، محمدتقی بیگلر
    یکی از جنبه های زیبایی اشعار محمد تقی بهار تصویر است. ذهن خلاق بهار در عرصه صورت گری، تخیل و الهام را با هنر نمایی های کلامی چنان در هم آمیخته که حالات عاطفی و نفسانی و برهان سازی های دشوار خود را عمدتا در قالب عناصر تصویر ساز تشبیه و استعاره جلوه گر ساخته است. در حوزه تشبیه، بیشتر از فشرده یا بلیغ اضافی و تصاویر حسی به حسی بهره گرفته است که این نوع تصاویر او از تنوع برخوردارند. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، ممدوح یا معشوق و گاه مفاهیم تجریدی و انتزاعی است ولی موضوع مشبه به غالبا عناصر طبیعت و اشیاء است. در عرصه استعاره های او، نوع کنایی (تشخیص) و مصرحه مرشحه بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. عناصر سازنده خیال او از لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیاء و به لحاظ مستعارله، ممدوح یا معشوق و خود شاعر است. در این مقاله کوشش نگارنده بر آن است که در تحلیل صوری، نخست سرچشمه های بلاغت این تصاویر هنرمندانه و گاه مبتکرانه را همراه با مصادیق متقن به نمایش بگذارد و آنگاه یک تحلیل محتوایی از این عناصر تصویر آفرین ارائه نماید.
    کلید واژگان: تصویر, تشبیه, استعاره, خیال, خاستگاه هنری, ابتکار
    J. Tajlil, M. T. Biglar
    An aesthetic aspect of Mohammad Taqi Bahar’s poetry is its images. In creating images, Bahar’s creative mind has combined imagination and inspiration with verbal skills in such a way that his carnal and affective states are made manifest in the form of simile and metaphor. He creates various innovative, sense-to-sense, and eloquent images. The tenor of the simile is often the poet himself, the beloved, and sometimes abstract concepts; objects and natural elements are often used for the vehicle of the simile. His metaphors are mostly of the figurative type. The vehicle of the constructive elements of his metaphors is often nature and objects; the tenor of his metaphor is mostly the poet himself.This article tries to formally analyze the origins of eloquence for these artistic and sometimes creative images and to provide a content analysis of these image creating elements.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال