به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدتقی سبزه ای

  • محمدتقی سبزه ای، امین روشن پور*

    پژوهش حاضر، مطالعه کیفی خشونت خانگی علیه زنان با استفاده از روش نظریه زمینه ای است. جمعیت مورد مطالعه زنان متاهل حاشیه نشین شهر خرم آباد می باشد. روش نمونه گیری هدفمند و نظری و ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق بود که بعد از مصاحبه با 20 نفر از این زنان، اشباع نظری حاصل شد. به منظورتحلیل داده ها از رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده شد.یافته ها نشان می دهد زنان مورد مصاحبه طیف وسیعی ازخشونت را تجربه کرده اند.پدیده محوری این مطالعه«نگرش مردسالارانه و زنان بی پناه در برابر خشونت»؛ شرایط علی حاکم بر این پدیده،سه مقوله اعتیاد شوهر، مسائل اقتصادی، نگرش مردسالارانه؛ بسترهای حاکم بر این پدیده، مناسبات قدرت،استیلای مردان و فرودستی زنان، عدم حمایت از طرف خانواده و اطرافیان، نبود حمایت قانونی واجتماعی؛ و شرایط مداخله گر پدیده محوری نیز سه مقوله ضعف مهارت های زندگی، ازدواج اجباری و زودهنگام و دخالت اطرافیان می باشد.راهبردهای به کار گرفته شده توسط زنان در مقابل خشونت، کمک از شبکه های حمایتی- خانوادگی، تحمل و کنار آمدن، انزوا و کناره گیری و مقاومت و چاره جویی می باشد که پیامدهایی همچون مشکلات روحی- روانی، آشفتگی جو خانواده و قربانی شدن فرزندان را به همراه داشته است.

    کلید واژگان: خشونت خانگی, زنان حاشیه نشین, نظریه زمینه ای, نگرش مردسالارانه, زنان بی پناه در برابر خشونت
    Mohammadtaghi Sabzehei, Amin Rushanpour *

    The current research is a qualitative study of domestic violence against women using the grounded theory method. The studied population is married women from the outskirts of Khorram Abad city. The purposeful and theoretical sampling method and the data collection tool was in-depth interview, and after interviewing 20 of these women, theoretical saturation was achieved. In order to analyze the data, Strauss and Corbin's approach was used. The findings show that the interviewed women have experienced a wide range of violence.The central phenomenon of this study is "patriarchal attitude and helpless women against violence"; The causal conditions governing this phenomenon, the three categories of husband's addiction, economic issues, patriarchal attitude; The ruling bases of this phenomenon are power relations, domination of men and inferiority of women, lack of support from family and friends, lack of legal and social support; And the intervening conditions of the central phenomenon are the three categories of weak life skills, forced and early marriage.The strategies used by women in the face of violence are help from supportfamily networks, tolerance and coping, isolation and withdrawal, and resistance and finding solutions, which have consequences such as mental-psychological problems, turmoil in the family atmosphere

    Keywords: Domestic Violence, Marginalized Women, Contextual Theory, Patriarchal Attitude, Defenseless Women Against Violence
  • محمدتقی سبزه ای*، همایون مرادخانی، شیما مصطفی

    هدف اصلی این مقاله تحلیل کیفی برداشت های دو نسل تحصیل کرده های کرمانشاه از هویت شان است. چارچوب مفهومی این پژوهش به نظریه های برخی از جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی کلاسیک و معاصر نظیر جورج هربرت مید، چارلز هورتن کولی، آنتونی گیدنز و استوارت هال در باره هویت ارجاع می دهد. پژوهش حاضر از نوع کیفی است و با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، 15 نفر از اساتید و 15 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه رازی به عنوان نمونه انتخاب شدند؛ معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بود. داده ها با استفاده از ابزارهای پرسشنامه باز و مصاحبه عمیق فردی جمع آوری و با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون تحلیل شدندنتایج این تحقیق نشان می دهد از نظر هر دو نسل تحصیلکرده های کرمانشاه هویت مردم کرمانشاه از دو عنصر فردی و جمعی تشکیل شده است. در باره هویت فردی در بین دو نسل اشتراک برداشت هایی در مفاهیم «مهمان نوازی»، «شادزیستی»، «خون گرمی»، «ولخرجی»، «پرستیژطلبی»، «بی نظمی در کار» و اختلاف برداشت هایی در مفاهیم «پهلوانی» و «تعلق به مکان»، «خشن بودن»، «تنبلی» و «راحت طلبی» مشاهده می شود.

    کلید واژگان: «هویت فردی», «هویت جمعی», «کرمانشاه», «هویت کاوی», «خلقیات»
    MohammadTaghi Sabzehei *, Homayoun Moradkhani, Shima Mostafa

    The primary goal of this paper is the qualitative analysis of two educated generations’ perceptions of kermanshah’s people about their identity. The conceptual framework of the research is referd to the theories of some classical and contemporary sociologists and social psychologists such as Jorge Herbert Mead, Charles Horton Cooley, Anthony Giddens and Stuart Hall about identity. The research is quantitative one and based on purposeful and theoretical sampling methods, 15 professors and MA students of the faculty of social sciences in Razi University are selected as a sample. The criterion for determining the sample size was theoretical saturation. The datas are collected via open-ended questionnaire and in-depth individual interview tools und analyzed by the technique of thematic AnalysisThe results indicated that from the perspective of tow educated generations the identity of Kermanshah’s people is composed of two elements, namely individual and collective identities. As for the individual identity, there are common perceptions in terms of concepts like hospitality, cheerfulness, wholeheartedness, prodigality, luxuriousness and messiness in doying tasks and perceptional differences in concepts like heroism, sense of belonging to home, aggressiveness, laziness and self-indulgence.In regard of the collective identity, the two generations’ perception is that the people of Kermanshah can be recognized with such common collective properties as cultural diversity, ritualism, ethnocentrism, convergence, divergence, superstition and patriarchy. However, the new generation’s perception is that superstition is not just specific to Kermanshah and that patriarchy was related to the past and it is now being very weakly practiced.

    Keywords: “individual identity”, “collective identity”, “Kermanshah”, “identity exploration”, “dispositions”
  • همایون مرادخانی*، محمدتقی سبزه ای، زهره محمدبیگی

    در پژوهش حاضر، تلاش شده تا به چگونگی سوژه شدن زنان ایلام در جامعه مصرفی و نحوه ی تولید سوبژکتیویته های زنانه در این جامعه پرداخته شود. چارچوب نظری اتخاذ شده برای پاسخ به این پرسش ها ریشه در آرای ژان بودریار و زیگمونت باومن دارد. روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوه ی موردپژوهی ابزاری است، به نحوی که چارچوب نظری مشخص کننده و تعیین کننده موارد تحقیق است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و با 20 نفر از زنان در دو طیف همنوا و ناهمنوا در جامعه مصرفی شهر ایلام مصاحبه به عمل آمده است. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت جامعه ی مصرفی، با فشار به زنان شهر ایلام برای همنوایی با جامعه ی مذکور، تنهایی و در حاشیه ماندن را برای زنان رقم زده است. به نظر می رسد چنین نظامی با سرکوب زنان ناهمنوا و اغوای زنان همنوا، سوژه هایی مصرف ‍گرا و همنوا تولید و خلق می کند و همزمان آن ها را در یک نظام رویت پذیری ادغام می کند.

    کلید واژگان: جامعه مصرفی, سوبژکتیویته های زنانه, نظام رویت پذیری, شهر ایلام
    Homayoun Moradkhani *, MohammadTaghi Sabzeei, Zohre Mohammadbeyghi

    In this study, it is attempted to investigate the process of becoming a subject of Ilam women in the consumer society and the creation of feminine subjectivities in this society. The theoretical framework adopted to answer these questions is rooted in the views of Jean Baudrillard and Sigmund Baumann. The research method is qualitative and the case study approach is a tool, so that the theoretical framework defines and determines the research cases. Sampling was purposive and interviews were conducted with 20 women in both the homogenous and non-homogeneous populations of the consumer community of Ilam. According to the findings of this study, it can be said that the consumer society, by pushing the women of Ilam city to conform to the society, has made it possible for women to be alone and marginalized. Such a system seems to produce and create consumerist and homogenous subjects by suppressing inhumane and seductive women and simultaneously integrating them into a visible system.

    Keywords: Consumer Society, Female Subjectivities, Visibility System, Ilam City
  • محمدتقی سبزه ای*

    این مقاله کتاب نظریه پسااستعماری و کردشناسی، تالیف جلیل کریمی، را بررسی و نقد می‫کند. در مقدمه بحث، ابتدا مطالعات پسااستعماری تعریف و رویکردهای مهم آن معرفی شده‫اند. سپس، کتاب از دو بعد صوری و محتوایی ارزیابی شده است. نتایج نقد این کتاب نشان می‫دهد که ازنظر صوری کتاب چند ایراد دارد: فاقد مقدمه و نتیجه‫گیری کلی در هر فصل است؛ هم پیش گفتار و هم مقدمه دارد و معادل انگلیسی نام کتاب در پشت صفحه و معادل انگیسی برخی از اسامی نویسندگان در متن کتاب نوشته نشده‫ اند. چند نقد محتوایی بر کتاب وارد است: حجم نمونه (8 کتاب مورد بررسی) کم است، تحلیل گفتمان‫ها بیش‫تر ‫متن ‫محور است و در اغلب آن‫ها به شرایط تاریخی و اپیستمه اجتماعی شکل ‫گیری گفتمان کردشناسی توجه نشده است. تحلیل‫ها درباره برخی از مولفه ‫ها نظیر «منفی‫ بافی»، «ذات‫ گرایی»، و «رابطه بین دانش و قدرت» ضعیف است. مزایای کتاب شامل تازه‫ بودن موضوع، نثر روان، چهارچوب نظری قوی، روش‫ شناسی مناسب، نظام ارجاع‫ دهی دقیق است. این کتاب احتمالا تاثیرگذاری خوبی در مطالعات علوم انسانی ایران از ابعاد نظری، پارادایمی، و روشی خواهد داشت.

    کلید واژگان: مطالعات پسااستعماری, کردشناسی, شرق‫ شناسی, تحلیل گفتمان, پسامدرن, پساساختارگرایی
    MohammadTaghi Sabzehei *

    The present article reviews and criticizes the book ‘postcolonial theory and Kurdology’ authored by Jalil Karimi. In the introduction section, firstly, the postcolonial studies have been defined and important approaches have been introduced. Then, the book has been analyzed from both formal and content points of views. The results of this analysis show that there are some problems with regard to the formal viewpoint: it lacks introduction and general conclusion; the book has both the preface and introduction, and the English equivalence of the title of the book has not been written at the back of the book, and some of the authors’ names have not been mentioned in English in the text. From the content viewpoint, the sample size (i.e., eight books) is not enough; discourse analysis is mostly context-based, and in most of the cases, no attention has been paid to the historical and social backgrounds of the formation of Kurdish discourse. The analyses concerning issues, such as “negativism”, “nativism” and “the relationship between knowledge and power” are weak. The positive points of the book include its novel theme, fluent prose, strong theoretical framework, appropriate methodology, and accurate referencing system. The book is likely to have a significant impact on Iranian humanities studies in terms of theoretical, paradigmatic and methodological aspects; it also strengthens multidisciplinary and transdisciplinary studies, qualitative methods, critical approaches, indigenous knowledge and the concept of “subjectivity” in Iranian studies.

    Keywords: postcolonial studies, Kurdology, Orientalism, discourse analysis, Postmodernism, Poststructuralism
  • محمد تقی سبزه ای*، عادل سلیمانی، نجم الدین یوسفی

    هدف این مقاله بررسی و سنجش میزان سرمایه اجتماعی و ارتباط آن با تاب آوری اجتماعی است. روش تحقیق پیمایش است که اعتبار آن از نوع محتوایی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شده است. جامعه آماری شامل تمامی سرپرستان خانوار روستاهای دهستان بدر شهرستان روانسر است که تعداد آن ها براساس سرشماری سال 1395 حدود 3996 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 285 نفر تعیین شده است. مشارکت کنندگان به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای متناسب و به طور تصادفی انتخاب شده اند. از روش های آماری مبتنی بر مقایسه میانگین ها، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه توام، برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است.     نتایج این تحقیق نشان می دهند میزان تاب آوری اجتماعی (3.16 از 5 نمره برابر با 63.34 درصد) و میزان سرمایه اجتماعی خانوارهای روستایی (3.31 از 5 نمره برابر با 66.22 درصد)، بالاتر از متوسط و خوب است. بین سطح سرمایه اجتماعی و زیرشاخه های آن شامل شبکه های روابط، مشارکت، اعتماد و هنجارهای معامله متقابل و تاب آوری اجتماعی روستاهای نمونه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتیجه تحلیل رگرسیونی نشان میدهد متغیرهای سرمایه اجتماعی در مجموع 52 درصد از واریانس میزان تاب آوری اجتماعی را تبیین می کنند.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, تاب آوری اجتماعی, مخاطرات محیطی, خشکسالی
    Mohammad Taghi Sabzehei *, Adel Soleimani, Najmedin Yousefi

    The purpose of this article is to examine and measure the amount of social capital and its relation to social resilience. The research is a survey and its validity is content-based and its reliability has been calculated through the Cronbach's alpha. The statistical population consists of all the households’ heads of villages in sub-district Badr of Ravansar, whose number is 3996 people according to the census of 2015. The sample size was 285 people determined by the Cochran formula. Participants have been selected randomly by a multi-stage cluster sampling. Data were collected using SPSS software. Statistical methods, including the comparison of averages, single-sample t-test, Pearson correlation tests and multiple regression, were used for analyzing data. The results of this research show that the social resilience (3.16 out of 5 scores being equal to 63.34%) and the social capital of rural households (3.31 out of 5 scores being equal to 66.22%) are above moderate and good. There is a positive and significant relationship between the level of social capital and its subcategories, including networks of relationships, social participation, trust, norms of mutual trade, and social resilience of sample villages. The result of regression analysis shows that the social capital variables explain totally 52% of the variance of social resilience.

    Keywords: “social capital”, “social resilience”, “environmental risks”, “drought”
  • محمدتقی سبزه ای*، محمد شریف کریمی، همایون مرادخانی

    هدف اصلی مقاله حاضر مقایسه نتایج اقتصادی انقلاب اسلامی با برخی از انقلابهای اجتماعی است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های جامعهشناختی انقلاب استوار است. روش این مطالعه تحلیلی - توصیفی است و شیوه تحلیل مقایسهای است که دو نوع مقایسه درزمانی (با گذشته) و در مواردی همزمانی (با سایر انقلاب‫ها) انجام شده است. اقتصاد ایران بر اساس پنج شاخص مهم اقتصاد کلان، «نرخ رشد اقتصادی»، «رشد بخشهای سهگانه»، «نرخ تورم»، «نرخ بیکاری» و «ضریب جینی» ارزیابی و عملکرد آن با عوامل اقتصادی و غیراقتصادی (سیاسی و اجتماعی) و داخلی و بین المللی تبیین شده است. دوره زمانی تحلیل از 1357 تا 1395 است. چارچوب نظری مقاله نظریه ها و بررسیهای تجربی صاحبنظران انقلابهای اجتماعی درباره نتایج اقتصادی انقلابهای اجتماعی است. این مقاله به 4 سوال پاسخ میدهد: نتایج اقتصادی انقلاب اسلامی کدامند؟ آیا نتایج انقلاب اسلامی در کوتاهمدت و بلندمدت یکسان بودهاند؟ چه عواملی بر نتایج اقتصادی انقلاب اسلامی تاثیرگزار بودهاند؟ آیا نتایج اقتصادی انقلاب ایران با نظریه ها و بررسیهای انجام شده درباره سایر انقلابها همخوانی دارند؟ نتایج این تحقیق نشان میدهد: کلیه نتایج اقتصادی انقلاب ایران از نظر شاخصهای مورد بررسی در ده ساله اول منفی بودهاند؛ اما در بلندمدت به تدریج اندکی بهبود یافتهاند. مهم‫ترین عوامل داخلی و خارجی که نتایج اقتصادی انقلاب ایران را متاثر ساختهاند «اقتصاد نفتی»، «دیوان‫سالاری متورم و ناکارآمد»، «افزایش ناگهانی جمعیت»، «جنگ ایران و عراق»، «تحریمهای اقتصادی اروپا و امریکا علیه برنامه هستهای» و «نوسانات جهانی قیمت نفت» بودهاند. نتایج اقتصادی انقلاب ایران در موارد بسیاری با نتایج سایر انقلابها همخوانی دارد و در مواردی همخوانی ندارد.

    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, نتایج اقتصادی, رشد اقتصادی, تحریم‬های اقتصادی, جنگ
    Mohammad Taghi Sabzehei *, Mohammad Sharif Karimi, Homayoun Moradkhani

    The main Purpose of this Article is to compare the economic results of the Islamic Revolution with some of scial Revolutions. Adopting an analytical-descriptive research method, the present study is a comparative sociological-economic analysis (institutional) of the achievements of the Islamic Revolution with respect to some of the sociological revolutions. As comparison possesses the ability of making evaluation of data more significant, two types of diachronic (with the past) and synchronic (with some of revolutions) comparison were employed and the analysis method is comparative. As economic and non-economic (political and social) factors were noted in analyzing the performance of Iran’s economy, the analysis is sociological-economic (institutional). Iran's economy has been evaluated based on four important macroeconomic indicators: economic growth rate, three-sector growth, unemployment rate and Gini Index. The period of analysis is from 1979 to 2016. The theoretical framework of the study includes the theories and empirical studies of the experts of social revolutions about the economic consequences of social revolutions. The present study answers 4 questions: (1) what are the economic results of the Islamic Revolution? (2) Have the results of the Islamic Revolution been identical in the short term and long term? (3) What factors have influenced the economic results of Islamic Revolution? (4) Are the economic results of the Islamic Revolution consistent with the theories and studies done about other revolutions? The results of the current study indicate all economic results of the Islamic Revolution in the first ten years have been negative regarding the examined indicators; they have gradually improved in the long run, but have not fundamentally changed. The enternal and external of factors which have affected the economic results of the Islamic Revolution have been: oil-dependent economy, big and unefficiencey burocracy, rapid Growth of Pepolation, Iran-Iraq War, European and American sanctions against nuclear program, and fluctuations of world oil price.

    Keywords: Islamic Revolution, Economic Results, Gconomic Growth, Gconomic Sanction, War
  • آمنه مرزبان، مهران برزگران، مجتبی حمایت خواه، مریم ایاسی، سمانه دلاوری، محمدتقی سبزه ای، وحید رحمانیان*
    زمینه و هدف
    امروزه با افزایش مسائل زیست محیطی از قبیل بحران انرژی، تغییر آب و هوا، اتلاف و تخریب منابع طبیعی و افزایش مواد زائد ناشی از توسعه شهرنشینی، اثر انسان بر محیط از چالشی ترین مسائل مورد توجه مجامع علمی عصر حاضر است. پژوهش حاضر با هدف سنجش سطح آگاهی و رفتارهای زیست محیطی شهروندان یزد انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی-تحلیلی روی 1000 نفر از شهروندان یزد در سال 1397 به شیوه نمونه گیری خوشه ایانجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سنجش آگاهی، نگرش و رفتار زیست محیطی بود. دامنه نمره برای سه ساختار آگاهی، نگرش و عملکرد به ترتیب 12-0، 65-13 و 85-17 بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS,16 با آمار توصیفی و آزمون های تحلیلی در سطح معنی داری 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    صد در صد از پرسشنامه ها تکمیل شد. میانگین نمره آگاهی و نگرش زیست محیطی به ترتیب 3/92±8/32 و 8/28±36/15 (متوسط) و رفتار زیست محیطی 7/14±26/19 (ضعیف) بود. بین آگاهی و رفتار زیست محیطی زنان و مردان اختلاف آماری معنی داری وجود داشت بطوری که میزان آگاهی و رفتار زیست محیطی زنان بالاتر بود (0/05p<). بیشترین منبع کسب اطلاعات زیست محیطی رادیو و تلویزیون (42 درصد) بود .
    نتیجه گیری
    علیرغم وجود آگاهی و نگرش نسبتا مناسب نسبت به محیط زیست، اکثریت افراد به لحاظ رفتار زیست محیطی، عملکرد ضعیفی داشته اند. بنابراین برخورداری از آگاهی زیست محیطی نمی تواند تضمینی برای انجام رفتار زیست محیطی باشد، بلکه در این میان نیازمند شرایط و ساختار اجتماعی ترغیب کننده و تسهیل کننده انجام رفتارهای زیست محیطی وجود دارد.
    کلید واژگان: آگاهی, نگرش, رفتار زیست محیطی, یزد
    A Marzban, M Barzegaran, M Hemayatkhah, M Ayasi, S Delavari, MT Sabzehei, V Rahmanian*
    Background and Objective
    Nowadays, with the increasing environmental issues such as energy crisis, climate change, waste generation and destruction of natural resources and the increase of waste materials due to the development of urbanization, human impact on the environment is one of the most challenging issues of the scientific community. The purpose of this study was to measure the level of awareness and environmental behaviors of Yazd citizens.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was carried out on 1000 residents of Yazd in 2018 by cluster sampling. The data collection tool was a standard questionnaire for knowledge, attitude and environmental behavior. The score range for the three knowledge, attitude and practice structures was 0-12, 13-65, and 17-55, respectively. Data were analyzed using descriptive statistics and analytical tests at the significance level of 0.05 using spss16 software.
    Results
    One hundred percent of the questionnaires were completed. Mean score of knowledge and environmental attitude was 8.23 ± 3.92 and 36.15 ± 8.28 (moderate), and of the environmental behavior was 26.19 ± 7.14 (poor). There was a significant statistical difference between knowledge and environmental behavior of women and men. The level of knowledge and environmental behavior of women was higher (p<0.05). The largest source of environmental information was radio and television (42%).
    Conclusion
     Despite the relatively good awareness and attitude towards the environment, the majority of the people had poor performance due to the environmental behavior. Therefore, environmental awareness cannot be a guarantee of environmental behavior. It also needs to encourage persuasive social conditions and structure and facilitating environmental behaviors.
    Keywords: Knowledge, Attitude, Environmental behavior, Yazd
  • همایون مرادخانی *، محمد تقی سبزه ای، وحید اکرمی
    در پژوهش حاضر، تلاش شده تا با تحلیل سازوکار نهفته در عقلانیت مدرسه و کردارهای گفتمانی آن، به چگونگی سوژه شدن دانش آموزان در این نهاد و نحوه ی تولید نظام شهروندی خاص آن پرداخته شود. از این رو، هدف پژوهش پیش رو، تلاش برای یافتن پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: چه عقلانیتی در پس کوششی که برای تکوین سوبژکتیویته دانش آموزان در جریان است قرار دارد؟ و در عمل، چه نوع شهروند و سوبژکتیویته ای از این رهگذر خلق می شود؟ چارچوب نظری اتخاذ شده برای پاسخ به این پرسش ریشه در آرای میشل فوکو دارد. روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوه ی مورد پژوهی ابزاری است. نمونه گیری به صورت نظری بوده و از 25 نفر از دانش آموزان پسر مدارس مختلف شهرستان دلفان مصاحبه ی آزاد به عمل آمده است. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت مدرسه با دستکاری در تجربه ی دانش آموزان، نظامی از شهروندی را بر آنان عرضه می دارد که حاصل آن تولید شهروندی منفعل، مصرف گرا و منفعت طلب است. به نظر می رسد چنین نظامی از شهروندی، نه تنها به فقر تخیل در دانش آموزان دامن می زند بلکه امکان تجربه ورزی جهت خلق سوبژکتیویته ای فعال و مسوول را نیز از آنها دریغ می دارد.
    کلید واژگان: مدرسه, عقلانیت سیاسی, نظام شهروندی, سوژه سازی, کردارهای گفتمانی
    Homayoun Moradkhani *, Mohammad Taghi Sabzehei, Vahid Akrami
    In the present study it has been attempted to address how students are subjectified in school and how this institution produces its specific citizenship regime through latent analysis in school rationality and discourse practices. Thus, the present study aims to find answers to such questions as: What rationality is behind the attempt which is made in order to develope students subjectivity and in practice, what kind of citizen and subjectivity is created thereby? The given theoretical framework for answering this question is rooted in the doctrine of Michel Foucault, and the methodology used in the research is qualitative and instrumental case study. Sampling is theoretically and 25 male students from different schools of Delfan were interviewed freely. According to the findings of this study can say that schools provide students with a system of citizenship through manupulating their experiences whose outcome is to produce a passive, consumerist and profit-driven citizens. It seems that such a system of citizenship not only increases the poverty of imagination among students, but also prevents them from possibility of experiencing in order to creating an active and responsible subjectivity.
    Keywords: school, political rationality, citizenship regime, subjectification, discourse practices
  • محمدتقی سبزه ای *، شکیبا کولیوند
    این مقاله 3 هدف را دنبال می کند: اول، معرفی مسئله ی آب و پیامدهای مخربش برای جامعه ی ایرانی، دوم، شناخت علل ایجاد کننده ی مسئله ی آب، و سوم، ارائه ی راه حل هایی برای کاهش آن. این بررسی جنبه توصیفی و تحلیلی دارد و مستند به تحقیقات و داده های تجربی، آمارهای معتبر و نظرات کارشناسان مسایل اجتماعی و محیط زیستی، اقتصاددانان، جامعه شناسان، حقوق دانان و مدیران اجرایی کشور است. نتایج این مطالعه نشان می دهد در حال حاضر کشور ایران دارای سه مشکل اساسی در رابطه با آب است: «کمبود آب»، «آلودگی آب» و «خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها». مسایل آب پیامدهای تهدید کننده ای برای توسعه ی پایدار کشور از ابعاد مختلف طبیعی، سلامت، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارند. چارچوب نظری مقاله نظریه ی توسعه ی پایدار است. علت اصلی مسئله ی آب پیروی از الگوی «اقتصاد کلاسیک» در ایران است که اصول محیط زیستی توسعه پایدار را رعایت نمی کند. علل دیگر عبارتند از: «صنعتی شدن»، «شهری شدن»، «رشد جمعیت»، «افزایش مصرف منابع آبی» و «کم توجهی به اصول محیطزیست در تدوین برنامه های توسعه». راه حل کلیدی حل مسئله ی آب راه حل تغییر راهبرد توسعه ی کشور از اقتصاد کلاسیک مبتنی بر بهره برداری هرچه بیش تر از طبیعت به اقتصاد زیست بومی مبتنی بر توانایی های طبیعت ایران و احترام به آن است. سایر راه حل های عبارتند از: «ارتقای فرهنگ عمومی»، «اصلاح الگوی برداشت و مصرف آب»، «تاسیس و تقویت سازمان های مردم نهاد زیست محیطی»، «مدیریت و حکمرانی بهینه ی آب» و «ضمانت قانونی دادن به برنامه های محیط زیست» و «استفاده از فناوری های مدرن».
    کلید واژگان: مسئله ی اجتماعی, توسعه ی پایدار, اقتصاد زیست محیطی, کمبود آب, آلودگی
    Mohammad Taghi Sabzehie *, Shakiba Kolivand
    The present study aimed at introducing water as a problem and its destructive consequences on Iranian society, recognizing the reasons behind the water problem and offering solutions to control it. It was a descriptive analytical study supported by reliable experimental data and statistics. The results showed that Iran is suffering three water problems: water pollution, water shortage and drying of lakes and lagoons. Water problems have many threateningly natural, sanitary, political and socio-economic consequences for sustainable development of Iranian society. The theoretical framework of the study is based on sustainable development theory. The main reason for the current water problems in Iran arose out of a model of classic economy which does not follow the environmental principles of sustainable development. The other factors include climate chang, construction dams, industrialization, urbanization, population growth and Traditional agriculture with low productivity. The key solution for resolving the water problem is the Following the principles of environmental sustainability in industrial development plans. The other solutions are promotion of public culture, refining the harvest and consumption patterns of water in all sectors of the economy, especially agriculture, Optimizing water resource management, Increase the economic value of water,giving constitutional guarantee to environmental programs, and using modern technologies.
    Keywords: social problem, Sustainable Development, ecological economy, water pollution, water shortage, drought
  • محمدتقی سبزه ای*، نادر امیری، ارسلان کیوانی

    هدف اصلی این مقاله تحلیل جامعهشناختی چگونگی شکلگیری و دگرگونی حوزه عمومی دینی در عصر صفویه است. چارچوب نظری تحقیق، نظریه حوزه عمومی هابرماس است. روش این مطالعه جامعهشناختی تاریخی و شیوه جمعآوری اطلاعات مطالعه کتابخانهای است. نتایج این مطالعه نشان میدهند: حوزه عمومی دینی با بازنمایی جایگاه مرشد کامل (شاه) در میدان های شهرها در دوران شاه طهماسب شکل گرفت و در عصر شاه عباس به اوج رونق خود رسید. «عمومیت مبتنی بر نمایندگی» با تبلیغ سیادت و انتساب صفات خداگونه به مرشد کامل در حکایتها و داستانها در اذهان عمومی نهادینه شد و با سازوکارهایی  مانند حضور در مراسم و مناسک مذهبی، جشن ها، مکانهای عمومی، زیارت اماکن متبرکه، اعطای القاب و توزیع غذای پس مانده مرشد کامل بین خانوده ها بازنمایی شد. از دوره شاه عباس به بعد به دلایلی مانند کاهش اعتبار الوهی مرشد کامل، غیرشخصی شدن دولت، تشکیل دولت مدرن، تشکیل ارتش دایمی و... «عمومیت مبتنی بر نمایندگی» که در انحصار مرشد کامل بود به تدریج جایش را به علمای دینی بهمثابه نمایندگان عموم داد.

    کلید واژگان: حوزه عمومی دینی, مرشد کامل, خصوصیت مبتنی بر نمایندگی, میدان, مدارس دینی
    M.T Sabzei *, N. Amiri, A. Kivani

    The main aim of the present study was to provide a sociological analysis of the formation and transformation of the religious general sphere in Safavid era. The theoretical framework of the study is based on the theory of general sphere proposed by Habermas.The method adopted by the present study was socio-historical. This paper is a socio-historical study and the data collection was done through library and documental research method. It was found that the religious general sphere was formed with representation of the position of the Perfect Master (King) in mosques in Shah Tahmasp’s period. Deputation-based Generality was institutionalized in the public opinion with advertising the lordship of and attributing godly characteristics to the Perfect Master in tales and stories, and was represented with mechanisms such as taking part in religious rites and rituals. From Shah  Abbas’s period onward, the Deputation-based Generality was gradually taken from the Perfect Master and given to the religious scholars as the public representatives.

    Keywords: religious general sphere, Perfect Master, mosque, square, deputation-based specificity
  • محمدتقی سبزه ای
    موضوع مقاله حاضر تحلیل جامعه شناسانه پیامدهای سیاسی انقلاب اسلامی است که با روش مطالعه کتابخانه ای تهیه شده و مستند به حوادث و رویدادهای انقلاب، داده ها و آمارهای معتبر تجربی است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های صاحب نظران برجسته کلاسیک و معاصر انقلاب های اجتماعی استوار است.
    این مطالعه دستاوردهای انقلاب اسلامی را از بعد سیاسی بر اساس شاخص های دولت سازی، مشارکت سیاسی، صدور انقلاب، خشونت، احزاب سیاسی و مطبوعات تحلیل می کند. بر اساس این مطالعه، نتایج سیاسی انقلاب اسلامی عبارتند از: تاسیس دولتی با شاخص های ایرانی اسلامی، افزایش مشارکت سیاسی، تکثر احزاب سیاسی، رشد مطبوعات، صدور انقلاب اسلامی، ایجاد مبانی مشروعیت سه گانه (فرهمندی، دین و قانون)، جنگ و هم گرایی جهانی.
    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, پیامدهای سیاسی, مشارکت سیاسی, جنگ, صدور انقلاب
    Mohammadtaqi Sabzei
    The paper has intended to analyze IRI`s political consequences sociologically. Method of the study is library-based and relied on events and happenings appeared during the revolution and valid experimental data and statistics. Framework of the study is based upon theories of classic and contemporary outstanding scholars of social revolutions. The paper analyzes IRI`s outcomes with regard to their political aspect and on the basis of such indicators as state-making, export of revolution, violence, political parties and publications. On the findings of the study, establishing an Islamic and Iranian state, increasing political participation, numerous political parties, developing in the field of publications, exporting Islamic revolution, creating the three principles of legality (quality of being charismatic, religion and law), war and world convergence may be counted as IRI`s political consequences.
    Keywords: Islamic Revolution, Political Consequences, Political Participation, War, Export of Revolution
  • محمد تقی سبزه ای، همایون مرادخانی، مریم مجرد
    هدف اصلی مقاله حاضر شناخت و ارزیابی جایگاه زنان درسیاست ها و برنامه ریزی های فرهنگی برنامه های اول تا پنجم توسعه ی جمهوری اسلامی ایران است. اهداف دیگر مقاله عبارتند از: ارزیابی میزان موفقیت برنامه ها و سیاست گذاری های فرهنگی در برنامه های توسعه و شناخت الگوی سیاست گذاری و برنامه ریزی فرهنگی جمهوری اسلامی در باره ی زنان.
    روش تحقیق مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و شیوه ی جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر اسناد و مدارک است. واحد تحلیل، برنامه های اول تا پنجم توسعه ی جمهوری اسلامی ایران در فاصله زمانی 94- 1368 است. داده های این مقاله از منابع دست اول و دوم گردآوری شده اند. منابع دست اول شامل گزارش های رسمی دولتی، به ویژه گزارش های سازمان مدیریت و برنامه ریزی، مرکزآمار ایران، مرکز امور مشارکت زنان، سازمان برنامه وبودجه، قوانین برنامه های توسعه ی جمهوری اسلامی وسیاست های ستاد انقلاب فرهنگی و منابع دست دوم شامل کتاب ها و مجلات هستند.
    کلید واژگان: زنان, سیاست های فرهنگی, برنامه های توسعه, سیاست گذاری فرهنگی, برنامه ریزی فرهنگی
    The main objective of this paper is to identify and evaluate women’s status in cultural policies and planning of the first to fifth development plan of the Islamic Republic of Iran. Two other objectives of the study are as follows: to evaluate the success of cultural plans and policies in development plans and to recognize the pattern of cultural policy and planning of the Islamic Republic about women.
    The method of study is descriptive analytical method and data collection method is library-based. The unit of analysis is the first to fifth development plans of the Islamic Republic of Iran between 1989 and 2015. Data for this study were collected from primary and secondary sources. Primary sources include official government reports, especially the reports of the Management and Planning Organization, the Statistical Centre of Iran, Center for Women’s Participation, Plan and Budget Organization, the laws of development plans of the Islamic Republic and staff policies of the Cultural Revolution; and secondary sources include books and magazines.
    Keywords: Women, Cultural planning, Cultural policies, Cultural policy, Development programs
  • محمد تقی سبزه ای*، سیاوش قلی پور، معصومه آدینه وند
    رفتار حامی محیط زیست یکی از عوامل موثر حفظ محیط زیست است که به میزان زیادی به آگاهی محیط زیستی شهروندان بستگی دارد. این تحقیق بر اساس نظریه بامبرگ و موزر درباره عوامل تاثیرگذار بر رفتار محیط زیستی، تاثیر «آگاهی محیط زیستی» بر «نگرش» و «رفتار محیط زیستی» دانشجویان دختر دانشگاه قم را بررسی می کند. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 370 نفر و روش نمونه گیری طبقه ای است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد: آگاهی بیش تر پاسخ گویان (9/57 درصد) درباره محیط زیست در حد متوسط است. نتایج استنباطی این تحقیق نشان می دهد بین متغیرهای «آگاهی محیط زیستی»، «نگرش محیط زیستی»، «تمایل به رفتار محیط زیستی» و «رفتارهای حامی محیط زیست» رابطه معنی دار وجود دارد؛ بین «منابع آگاهی بخش» و «آگاهی محیط زیستی» رابطه معنی دار نیست. «آگاهی محیط زیستی» به صورت مستقیم، غیرمستقیم و کلی بر رفتار محیط زیستی تاثیر قابل قبولی دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که سه متغیر مستقل باقی مانده در مجموع فقط 6/20 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند. به طور کلی یافته های این تحقیق چارچوب نظری ای را که بر اساس آن مدل تحقیق ترسیم شد تایید می کنند. برای بهبود رفتارهای حامی محیط زیست لازم است منابع آگاهی بخش تقویت شوند؛ فرایند «جامعه پذیری محیط زیستی» به کمک همه سازمان ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و خانواده ها انجام شود و کیفیت آموزش ها ارتقا یابند.
    کلید واژگان: محیط زیست, آگاهی محیط زیستی, رفتار محیط زیستی, نگرش محیط زیستی, تمایل به رفتار محیط زیستی
    M. T. Sabzehei*, S. Gholipoor, M. Adinevand
    The pro-environmental behavior is one of the most effective factors for protecting the environment which is heavily depending on the environmental awareness of citizens. This study explored the effect of “environmental awareness” on “attitude” and “environmental behaviors” of Qom university female students based on Bamberg and Möser’s Theory about the factors affecting environmental behaviors. Survey research method was adopted and the data collection instrument was questionnaire. In the current study, 370 participants were selected using Cochrane formula for categorical sampling. The descriptive results showed most of the students’ (57.9 %) environmental awareness seemed to be at medium level. The inferential results indicated there was a significant relationship between the “environmental awareness“, “environmental attitude“, “tendency for environmental behavior“ and “pro-environmental behaviors“ while no significant relationship between the awareness resources and environmental awareness was observed. “Environmental awareness” directly, indirectly and generally exerts remarkable influence on environmental behavior. The results of regression analysis showed that the three remaining independent variables explained only 20.6 % of the variance of the dependent variable. In total, the findings of the present study confirmed the theoretical framework based on which the research model was planned. For improving pro-environmental behaviors, awareness resources must be reinforced, all state and private organizations and institutes as well as families must help the process of “environmental socialization”, and education quality must be enhanced.
    Keywords: Environment, Environmental Awareness, Environmental Behavior, Environmental Attitude, Tendency for Environmental Behavior
  • گلمراد مرادی*، محمدتقی سبزه ای
    هدف اصلی این مطالعه، شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه است. این مطالعه با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختار یافته انجام گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شامل کل دانش آموزان دبیرستان های استان کرمانشاه است. تعداد کل آن ها در سال تحصیلی 90-91 برابر 181796 نفر است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان پس از اطمینان از تعداد کل آن ها، 384 نفر تعداد حجم نمونه آن به دست آمد. از اعتبار صوری روایی و آلفا کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و فن رگرسیون برای سنجش مدل تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محرومیت نسبی، میزان مادی گرایی، سهل گیری مذهبی، تاثیر دوستان و جامعه پذیری دینی بر میزان دین داری آن ها تاثیر دارد. مدل رگرسیون دین داری، با توجه به نتایج حاصله از این آنالیز، نشان می دهد متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی جامعه پذیری مذهبی، سهل گیری مذهبی میزان مادی گرایی، میزان محرومیت نسبی، میزان ضریب تعیین آن (R) با متغیر وابسته 56/. به دست آمده است.
    کلید واژگان: جامعه پذیری مذهبی, آگاهی مذهبی, محرومیت نسبی
    Golmorad Moradi *, Mohammad Taghi Sabzehei
    The main goal of this study is to examine the causes of not paying enough attention to the beliefs and religious values among the high school students in Kermanshah. This is a descriptive survey carried out by structured questionnaires. The statistical society includes all of high school students in Kermanshah in 90-91 whose total number has been 181796 in the years of 90-91. By using Morgan’s sampling table and after making sure of the total number, an example size of 384 members was reached. To assess the reliability of measurement, face validity and alpha coefficients were utilized and to test the hypotheses, Pearson correlation coefficient and analysis of variance were employed. Multiple regressions were used to assess the research model. The results of the study showed that gender, education, mother’s education, the job situation, their habitation, the relative deprivation, the secular degree, the religious laxity, the friend’s impression, religious socialization and religious understanding influence the religiosity degree. But the birthplace, age, and using mass media has no influence on it. The model of religious regression and analysis show that it has progressed six steps. The comprised variables of religious socialization, religious laxity, secularity, relative deprivation, birthplace, multiple, cohesive (R) show the dependent variable of 0/56.
    Keywords: religious socialization, religious consciousness, relative deprivation
  • محمدتقی سبزه ای
    هدف اصلی مقاله حاضر معرفی و تحلیل جامعه شناختی ابعاد، مولفه ها، کارکردها و آسیب های حوزه عمومی ایرانی است. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های ارسطو، جان راولز، چارلز تیلور، هانا آرنت، الریش ردل، کنتن فرانکن برگ، هلموت دبیل، یورگن هابرماس، آندره آره تو و جان کوهن استوار است. روش شناسی این مقاله مطالعه کتابخانه ای، خوانش تاریخی و استناد به شواهد، داده ها و آمارهای تجربی معتبر و مطالعات تاریخی معاصر است.نتایج این مطالعه نشان می دهد حوزه عمومی در ایران وجود دارد و از مکان های عمومی، «فضای اجتماعی واقعی» (رسانه های جمعی داخلی و خارجی و مطبوعات) و «فضای مجازی» (اینترنت و شبکه های اجتماعی جدید)، فضای گفتمانی، فضایی برای فعالیت نهادهای غیردولتی و فضای کنشگری اجتماعی (جنبش های اجتماعی و تظاهرات خیابانی) تشکیل شده است. مهم ترین کارکردهای حوزه عمومی ایرانی شکل گیری و تنویر افکار عمومی، کنشگری محدود در قالب جنبش های اجتماعی و تظاهرات خیابانی و فعالیت محدود برخی از سازمان های مردم نهاد است. حوزه عمومی از محدودیت هایی رنج می برد: از سوی دولت نظارت می شود، بر روی همه اقشار و گروه های گوناگون اجتماعی، به ویژه زنان، و برای طرح همه موضوعات باز نیست، تا اندازه انحصاری و ایدئولوژیک است، خواست ها و نیازهای چندفرهنگی جامعه ایران را نمایندگی نمی کند و انعکاس دهنده صدای مردم به دولت و مجلس نیست. با وجود این، حوزه عمومی ایرانی روز به روز رشد می کند و از کنترل دولت خارج و متکثرتر می شود و نقش و اهمیتش در سیاست افزایش می یابد.
    کلید واژگان: حوزه عمومی, دولت, افکار عمومی, رسانه های جمعی, مکان های عمومی, فضای مجازی
    The main aim of the present article is to introduce and sociological analyze of the aspects, components, functions and barriers of the Iranian public sphere. The theoretical framework of the paper is based on the theories of Aristotle, John Rawls, Charles Taylor, Hannah Arendt, Ulrich Rödle, Günter Frankenberg, Helmut Dubiel, Andrew Areto and John Cohen about the public sphere. Referring to contemporary historical studies and experimental data and statics, this article is written via library study. Results of this study show that there is public sphere in Iran and it makes from public places, real social spaces (domestic and foreign mass media and broadcasting), metaphorical spaces (internet and social networks), non-governmental organizations (NGOs) and social movements. Iranian public sphere has some weaknesses and limitations such as it is controlled by the government, it isn`t open for all social classes and different social groups, particularly women as fairly and equally, all the subjects aren`t designed, it`s so much monopoly and ideological. It doesn`t represent the Interests and the demands of a multicultural society of Iran and doesnt reflect the voice of the people to the government and parliament. Despite the problems, the Iranian public sphere grows day by day and becomes more pluralistic and stronger. It grows in the qualitative and quantitative aspects and increases its role and importance for policy .
    Keywords: Public Sphere, state, Public Opinion, Mass Media, Public Locals, Metaphorical Space
  • محمد تقی سبزهای، گل مراد مرادی
    این مقاله تاثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد فاصله ی اجتماعی و تاثیر آن ها با واسطه ی فاصله ی اجتماعی و بدون واسطه بر ایجاد ترس از جرم و نابهنجاری اجتماعی را بین دو قوم کرد (اکثریت) و لک (اقلیت) در شهر کرمانشاه بررسی می کند. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های کنترل اجتماعی هیرشی، روابط جماعتی فردیناند تونیس، فاصله ی اجتماعی پارک و بی سازمانی اجتماعی استوار است. روش این مقاله توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. به این منظور تعداد 367[1] نفر از شهروندان کرد و لک 20 سال به بالای ساکن شهر کرمانشاه مورد مصاحبه و پرسش قرار گرفتند. برای استخراج داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS و از آمارهای توصیفی و استنباطی برای توصیف و تحلیل نتایج استفاده شد.
    نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد متغیرهای میزان تعلق به محله (25/0- =r)، ترس از جرم (34/0=r)، احساس ناامنی (24/0=r) و باورهای دینی (37/0-=r) با فاصله ی اجتماعی رابطه ی معنادار و مستقیمی دارند. بین احساس تعلق به محله(33/0- =r)، احساس ترس از ناامنی (27/0=r) و باورهای دینی(44/0-=r) با ترس از جرم در جامعه رابطه ی معنادار غیرمستقیم وجود دارد.
    نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد باورهای دینی با ضریب مسیر()،احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله ()به صورت مستقیم بر روی متغیر فاصله ی اجتماعی و باورهای دینی ()، احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله () هرکدام به صورت مستقیم و غیرمستقیم با واسطه ی فاصله اجتماعی بر روی ترس از جرم تاثیر دارند. نتایج کلی عبارت است از اینکه هرچه فاصله ی اجتماعی ساکنان یک محله بیش تر باشد، ناهنجاری های بیشتری را تجربه می کنند و فاصله ی کلی اجتماعی در یک محله رابطه ای معنا داری با ترس از جرم و ناهنجاری دارد.
    کلید واژگان: فاصله ی اجتماعی, بی هنجاری اجتماعی, جرم, شهروندان
  • محمدتقی سبزه ای*
    هدف اصلی مقاله حاضر، که به روش مطالعه کتابخانه ای و با تکنیک مقایسه ای انجام شده است، معرفی و تجزیه و تحلیل جامعه شناسانه شباهت ها و تمایزهای رویکردهای ایرانی با رویکرد غربی به جامعه مدنی است. به این منظور، اجزاء، مفاهیم و مولفه های جامعه مدنی نزد هر دو رویکردهای غربی و ایرانی بر اساس دیدگاه های صاحب نظران شان با یکدیگر مقایسه شدند.
    در حال حاضر، چهار رویکرد به جامعه مدنی غربی وجود دارد: رویکرد لیبرالی،[1] جمع گرایانه،[2] جمهوری خواهانه[3] و گفت و گویی[4]. بر اساس رویکردهای غربی، جامعه مدنی از سه عنصر فضای عمومی، سازمان های غیر دولتی و جنبش های اجتماعی تشکیل می شود و دارای مولفه هایی است: آزادی (مثبت ومنفی)، برابری، عقل جمعی، خیر عمومی، تکثرگرایی، خود مختاری، استقلال از دولت، مدنیت، حقوق شهروندی.
    دو رویکرد به جامعه مدنی در ایران وجود دارد: جامعه مدنی لیبرال و جامعه مدنی دینی که رویکرد دینی به دو گروه مخالفان و موافقان سازگاری جامعه مدنی با دین تقسیم می شود. مخالفان بیشتر اختلافات جامعه اسلامی (ولایی) با جامعه مدنی (غربی) در شاخص هایی مانند: آزادی، برابری، اصل بیشتریت، انسان، قانون گذاری، دولت، رابطه مردم و دولت، تکثرگرایی و تساهل و تسامح را معرفی می کنند بر عکس، موافقان بر اشتراکات جامعه مدنی دینی و غربی در شاخص هایی مانند: حوزه عمومی مستقل، نهادها و سازمان های مدنی، تکثرگرایی، قانون مندی، عقل جمعی، حقوق شهروندی، حقوق اقلیت ها و رعایت شان انسانی تاکید می ورزند. در رویکرد لیبرال به جامعه مدنی، جامعه مدنی دارای اجزاء، مولفه ها و مفاهیمی مانند: سازمان های غیردولتی، جنبش های اجتماعی، حوزه عمومی، افکار عمومی، خرد جمعی، اقتصاد آزاد و دولت قانون است که در جامعه ایرانی اجرا شدنی است.
    کلید واژگان: جامعه مدنی, جامعه دینی, جامعه مدنی دینی, حوزه عمومی, افکار عمومی, دولت, دین
    Mohamma Taghi Sabzeii*
    The present paper that is performed via documentary study and comparative technique is aimed to introduce and present sociological comparative analysis of similarities and differences of Iranian and western approaches to civil society. To do this, at first related opinions of famous thinkers of both approaches are recognized and then selected aspects, concepts and components of civil society are compared with each other. Today, there are four contemporary approaches to civil society in the West: liberal, collective, republican and discursive approach. According to western approaches civil society is made up from three main elements namely non-governmental organizations (NGOs), public sphere and social movements, which have different functions for social order. Freedom (negative and positive), equality, common good, collective wisdom, plurality, autonomy, independent, civilization and civil rights are main concepts of western civil society. Regarding "religion" as an index, Iranian approaches are divided into two categories: religious and secular (liberal) approaches to civil society. By religious approach one can recognize two sub approaches: pro- and antiapproaches in relationship with the compatibility of religious society and civil society. Opponents of the compatibility of religion and civil society recognize more the differentiations of religious society and civil society in the indices such as freedom, equality, principle of majority, human, legislation, state, relationship between state and society, plurality and tolerance. Therefore they come to conclusion the Islamic society are not compatible with the civil society. Adherents of the religious civil society stress on similarities between two religious and western civil societies in the indices such as independent public sphere, civil organization, pluralism, legality, collective wisdom, civil rights, rights of minorities, respect to human. Hence they argue the realization of a society, which can be as religious and as modern, as possible and as necessary. In liberal or secular approach to civil society, civil society has components, aspects and concepts such as non- governmental organizations, social movements, public sphere, public opinion, collective wisdom, free economy, law state, which can be realized in all of societies (religious and non-religious) and can be also accomplish in Iran.
    Keywords: civil society, religious society, religious civil society, public sphere, public opinion, religious, state
  • محمدتقی سبزه ای، پرویز رحیمی
    مشارکت اجتماعی عنصری کلیدی در توسعه است و اعتماد اجتماعی یکی از مهم ترین عواملی است که بستر مشارکت اجتماعی را فراهم می کند. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی در بین شهروندان شهر نورآباد است. جامعه ی آماری تحقیق عبارت است از کلیه ی افراد 16 سال به بالای شهر نورآباد که بر اساس سرشماری 1385، 20800 نفر است. حجم نمونه 356 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی استفاده شده است، به صورتی که ابتدا شهر نورآباد بر اساس ویژگی های اجتماعی و اقتصادی به پنج خوشه تقسیم و سپس نمونه ها به روش تصادفی از هر خوشه انتخاب شدند. روش تحقیق پیمایشی و برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. چهارچوب نظری تحقیق نظریه ی سرمایه ی اجتماعی پاتنام، اینگلهارت، کلمن و زتومپکا است. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق از آزمون t دو نمونه ای مستقل، آزمون واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی (پیرسون) و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد بین متغیرهای اعتماد فردی، اعتماد نهادی، جنس و مشارکت اجتماعی رابطه ی مثبت معنادار وجود دارد. بیشترین میزان مشارکت مربوط به مردان و شاغلین است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که اعتمادی نهادی و جنس بیشترین میزان تاثیر را بر مشارکت اجتماعی دارد.
    کلید واژگان: مشارکت اجتماعی, اعتماد اجتماعی, اعتماد نهادی, سرمایه اجتماعی و اعتماد فردی, شهروندان
    Social participation is the key factor ofdevelopment and social trust isone of the most important factoresthat provids the context of socialparticipation. The goal of this research is to survey relationship between social trust and social participation of Noorabad town citizens. The statistical society is all 16 years and elder persons of Noor Aabad which, according to 1385 statistic are 20800 people. The sample society is 356 people that is achieved by Cookiran formulae. In this research is used random cluster sampling, as at first, Noor Abad is divided into 5 clusters according to social and economical features, and then the samples were selected from any clusters randomly. The method of research is surveying and data –collecting instrument is structured questionnaire. Theoretical framework of research is based on Putnam, Aynglhart, Coloman, and Zetompca’s social capital theory. The Two-sample independent t-test, Anova test, correlation coefficients (Pearson), stepwise regression and path analysis are used to analysis of data and test of hypotheses. Results of research show that variables of individual trust, institutional trust and gender have a meaningful positive relationship with social participation. The most rate of social participations belong to mans and employees. Regression analysis results show that gender andinstitutional trust have the most effect on social participiation.
    Keywords: social participation, social trust, institutional trust, social capital, individual trust, citizens
  • محمدتقی سبزه ای
    هدف اصلی مقاله حاضر تحلیل و تبیین جامعه شناشانه رویکردهای اروپای شرقی به جامعه مدنی در دوران سلطه ی رژیم های تمامیت خواه کمونیستی بر این جوامع است. در این رهیافت ها، جامعه مدنی به منزله جنبش اجتماعی نگریسته شده است که دارای خط مشی های کوتاه مدت و بلند مدت است. جامعه مدنی در شرایطی به منزله «خط مشی مقاومت» به کار رفت که رژیم های تمامیت خواه بر جوامع کمونیستی اروپای شرقی حکومت می کردند. در شرایط حاکمیت خودکامگی، استراتژی جامعه مدنی مبارزه انقلابی با حکومت های خودکامه نبود، زیرا سرنگونی آن ها در کوتاه مدت غیرقابل پیش بینی بود. از این رو، جامعه مدنی باید فعالیت های اش را بر تاسیس سازمان ها و شبکه های اجتماعی به منظور تقویت سیستم خود-دفاعی جامعه در برابر سلطه خودکامه متمرکز کند. هدف جنبش جامعه مدنی پس از حکومت های خودکامه نه کسب قدرت سیاسی، بلکه نقد و کنترل دولت بود تا از شکل گیری دولت های تمامیت خواه جدید جلوگیری شود و دموکراسی پایداری در آینده نهادینه شود.
    در اروپای شرقی برای رهایی جامعه از دولت های تمامیت خواه حاکم چند راهبرد جامعه مدنی محور نظیر «تئوری ضدسیاست» جورج کنراد، «مقاومت تدریجی» لشک کولاکفسکی، «تکامل گرایی نو» آدام میش نیک و «ساخت جامعه موازی» واسلاو هاول ارائه شد که به موازت سایر راهبردهای توسعه ای، عمل گرا، اصلاح طلبانه، تجدیدنظرطلبانه به جامعه مدنی در این منطقه مطرح شدند.
    کلید واژگان: جامعه مدنی, جامعه همگن, دولت توتالیتر, تغییر اصلاحی, شبکه اجتماعی, فضای عمومی
    M. T. Sabzehei
    The major aim of the present article is the sociological analysis and explanation of the Eastern Europe approaches to civil society under the communist authoritarian regimes in Eastern Europe societ ies. In these approaches civil society has been seen as a social movement, with a short life span and a long time strategies. Civil society was used as "strategy of the resistance" in times, in which the totalitarian regimes have ruled over the Eastern Europe societies. Under the totalitarian ruling, the strategy of civil society was not to conduct a revolutionary campaign against authoritarian governments because their collapse was not predictable in short time. Therefore, civil society had to concentrate its activities on the construction of the social organisations and networks in order to reinforce the self-defence sys tem of the society agains t the author i tar ian sovereignty. The post-totalitarian civil society's movement did not aim to capture of power, but it critiqued and controlled the state, to avoid the new totalitarian states and to institutionalize a stable democracy in future. In Eastern Europe for a permanent and peaceful struggle against then ruling totalitarian regimes some civil society strategies such as "the impolitic strategy" have been offered from Gyrgy Konrad, "the gradual resistance" from Leszek Kolakowaski, " the new Evolutionism" from Adam Michnik and "the construction of the parallel society" from Vaclav Havel. These have been presented in parallel to other developmental, practical, reformatory, and revisionist approaches to civil society in this region.
    Keywords: Civil Society, Homogeny Society, Totalitarian States, Social Networks, Reformist Change, Public Sphere
  • محمدتقی سبزه ای
    اهداف اصلی مقاله حاضر بررسی رابطه جامعه مدنی سنتی و انقلاب مشروطه و آزمون میزان تبیین پذیری این رابطه با تئوری های جامعه توده وار و جامعه کثرت گرا استبه این منظور، در ابتدا روش شناسی و دو تئوری مربوط به جامعه مدنی و انقلاب توضیح داده می شوند. سپس، مروی می شود به مهم ترین رویدادهایی که منجر به شکل گیری انقلاب مشروطه شدند. بخش بعدی مقاله متمرکز می شود بر معرفی اجزاء و مولفه های جامعه مدنی سنتی. در بخش پایانی، دلایل عدم تبیین رابطه جامعه مدنی سنتی با انقلاب مشروطه بر اساس تئوری های جامعه مدنی کثرت گرا و جامعه مدنی توده وار مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
    نتایج این مطالعه که به روش اسنادی و با تکنیک مقایسه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که:در جامعه ایرانی عصر مشروطه یک جامعه مدنی سنتی نسبتا قوی وجود داشته است، که با هیچ کدام از تئوری های مربوط (جامعه توده وار و جامعه کثرت گرا) قابل تبیین نیست.
    جامعه مدنی سنتی در عصر مشروطه نتوانست، آن گونه که تئوری جامعه کثرت گرا در مورد جامعه آمریکا پیش بینی می کرد، جامعه ایران را تثبیت کند و از بروز یک انقلاب اجتماعی در آن جلوگیری کند. این مطالعه دلایل این گژکارکردی را در تمایزات اساسی جامعه مدنی سنتی عصر مشروطه با جامعه مدرن در جنبه ها و شاخص هایی مانند ضعف دولت ایرانی، گژکارکردهای نهادها و سازمان های مدنی، یکی کردن جامعه مدنی با جامعه سیاسی، فقدان طبقات اجتماعی مستقل، طرد سازمانی گروه های اجتماعی، کنش های خشونت آمیز جامعه مدنی سنتی و فقدان فضای عمومی بالنده تشخیص می دهد.
    همچنین، اگر چه به مانند یک جامعه توده ای، در انقلاب مشروطه نیز رفتار سیاسی توده ای شکل گرفت و نخبگان موفق شدند غیر نخبگان را بر علیه دولت بسیج کنند، اما جامعه ایران در عصر مشروطه با جامعه توده وار در مقوله های زیر متمایز بود:رفتار توده ای حاصل ذره ای شدن افراد نبود، زیرا در این جامعه هنوز روابط خویشاوندی و عصبیت های قومی-قبیله ای قوی وجود داشت.
    یک ایدئولوژی کل گرا برای بسیج مردم علیه سلطنت وجود نداشت، بلکه گروه های اجتماعی اهداف و انگیزه های متفاوتی را برای مخالفت با استبداد دنبال می کردند.
    کلید واژگان: جامعه مدنی, انقلاب مشروطه, جامعه توده وار, جامعه کثرت گرا, موسسات مدنی, فضای عمومی
    M. Sabzeii
    The main goals of the present article are the study of the relation between traditional civil society and constitutional revolution and examine the rate of explicability of this relation according to theories of the mass society and the plural society.For this purposes, firstly the methodology and two related theories about civil society and revolution are explained. Then the most important events, those led to constitutional revolution are reviewed. The other section of article is focused on introducing components and indices of tradition civil society. In final phase, various reasons for the inexplicability of relation between the tradition civil society and the constitutional revolution according to the theory of mass society and the theory of plural society are presented and analyzed.Findings through documentary method and comparative technique show that:There was a strong traditional civil society in the Iranian society at the age of constitutional revolution, which is not explicable referring to mentioned theories.The tradition civil society in that era could not stabilize Iranian society and prevent social revolution in it, while as the theory of plural society anticipate such about the American society. The reasons of this dysfunction came out from significant differentiations between traditional civil society and modern civil society (in the indices and perspectives like): Iranian weak state, dysfunctions of organizations and institutions of civil society, unification of the civil society and the political society, lake of independent social classes, organizational exclusion of social groups, violent actions of the traditional civil society and absence of a active public sphere. Although in the constitutional revolution, as a mass society, mass political behaviors were formed also elites were succeeded to mobilize non- elites against government, but Iranian society in the age of constitutionalism were different from mass society in several ways:The mass behavior was not concluded from atomization of individuals, because of strong tribal and ethic solidarity and the kinship relationships. There was not a total ideology for the mobilization of mass against the monarchy, and the social groups are followed different interests and motivations to oppose the government.
  • محمدتقی سبزه ای
    هدف مقاله حاضر مطالعه و تحلیل جامعه شناختی مهم ترین دگرگونی های ساختار جامعه مدنی ایران طی یک قرن گذشته، یعنی فاصله زمانی دو دوره انقلاب مشروطه (1285 تا 1320) و انقلاب اسلامی (1357تا 1388) است.
    این مطالعه مبتنی بر نظریه نوسازی در جامعه شناسی است که تفکیک و تمایز کارکردی و نیز تخصصی شدن نقش ها و کارکردهای نظام های اجتماعی را در روند توسعه جامعه از سنتی به مدرن توضیح می دهد و تلاش می کند فرآیند رشد و توسعه نظام جامعه مدنی را در ارتباط با سایر فرآیندهای تغییر تکاملی نظام های اجتماعی ایران در دو دوره مشروطه و انقلاب اسلامی تحلیل کند. نتایج این مطالعه که به روش اسنادی و با تکنیک مقایسه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که اولین فرآیند تغییر اساسی در جامعه ایران با تغییر سیاسی آغاز شد؛ فرآیندی که منجر به شکل گیری قوای مقننه، مجریه و قضاییه شد. در این دوره، همه نظام های اجتماعی در جامعه ایران به سه نهاد اجتماعی وابسته به هم، یعنی «دین»، «بازار» و «دولت» محدود می شدند. این نظام ها به مرور زمان به هفت نظام اجتماعی نسبتا مستقل شامل دولت، اقتصاد، دین، آموزش، حقوق، قشربندی اجتماعی و جامعه مدنی گسترش پیدا کردند. آخرین نظام اجتماعی ساخت یافته در جامعه ایران، یعنی جامعه مدنی، به تدریج در ابعاد و جنبه های زیر توسعه و تکامل می یابد: فضای عمومی، سازمان های غیر دولتی، شوراها، مطبوعات، احزاب سیاسی و جنبش های اجتماعی (دانشجویی، زنان و حقوق بشر). هم چنین می توان گفت امروزه نقش ها و کارکردهای جامعه مدنی مانند وظایف و کارکردهای سایر نظام های اجتماعی به طور نسبی در چارچوب سازمان ها نهادینه و تخصصی می شوند.
    کلید واژگان: حوزه عمومی, جامعه مدنی, نظام اجتماعی, سازمان های غیر دولتی, تمایز و تفکیک کارکردی
  • محمدتقی سبزه ای
    هدف اصلی مقاله حاضر، که به روش مطالعه اسنادی تهیه شده است، بررسی و تحلیل جامعه شناختی رویکردهای عربی به جامعه مدنی است. این مقاله خود را به ادبیات جامعه مدنی متمرکز می کند و بدین منظور، ابتدا سؤالات اساسی که از سوی متفکران اجتماعی غربی درباره امکان تحقق جامعه مدنی در کشورهای اسلامی عربی خاورمیانه مطرح گردیده اند، مرور می شود و سپس رهیافت های بومی، که تلاش می کنند به سؤالا ت مطرح شده پاسخ دهند و ابهامات را روشن کنند، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.
    رویکرد غیربومی، جامعه مدنی را ویژگی خاص جوامع مدرن غربی می داند و تحقق آن را در کشورهای اسلامی عربی به دلایلی چون تضاد اسلام و دموکراسی، وجود ساختارهای اجتماعی سلسله مراتبی، جامعه ضعیف در برابر دین و دولت قوی و بقای دولت اقتدارگرا غیرممکن می داند.
    درمقابل، در دنیای عرب سه رهیافت لیبرالی، اسلامی و سوسیالیستی نسبت به جامعه مدنی عربی وجود دارد، که می کوشند تا حدودی به ابهامات مطرح شده در رویکردهای غربی پاسخ دهند. هر سه مورد اگرچه در همه ابعاد با مدل غربی جامعه مدنی موافق نیستند،اما آن را به طور کلی نفی نمی کنند. آن ها موانع تحقق جامعه مدنی عربی را به دلیل بروز تحولات سیاسی اجتماعی گسترده در درون این جوامع در طی چند دهه اخیر امری ممکن می دانند.
    کلید واژگان: جامعه مدنی, جامعه همگن, فضای عمومی, دولت خودکامه, اسلام, دموکراسی
    M. T. Sabzehei
    The aim of this paper is to conduct a sociological analysis on the Arab approaches to the question of civil society. It is a documentary study based on the literature of civil society. The study initially seeks to present an overview of the essential issues concerning the possibility of realization of civil society in the Moslem Arab countries of the Middle East. In conducting the analysis, the paper first exposes main questions that the Western social thinkers frequently ask when the subject of civil society comes under discussion. Then, the author presents an analysis of the native Arab approaches that attempt to answer these questions as discussed by the Western social thinkers. All these approaches can be said to be striving to explain the ambiguities that have come to appear in the literature. The non-Arab perspective supposedly recognizes the civil society as a feature of the modern Western society. In this view, the realization of civil society in the Moslem Arab countries is impossible for a variety of reasons. A summary of such reasons can be summed up as: the alleged paradoxical, or contradictory relationship between Islam and democracy; predominance of a hierarchal social structure in the Arab world; weakness of society versus power of religion and the state; and mere survival of the absolute state in these societies. In contrast to the non-native approach, there are three other perspectives adopted toward an exposition of the Arab civil society in the Moslem Arab countries; we call these perspectives Islamic, Liberal and Socialist ones. Although none of these is in accord with the Western model of civil society in all its dimensions, yet a negation of the Western model is not attempted either. On the contrary, these perspectives, declare the necessity and possibility of an Arab civil society due to extensive social and political changes in the Moslem Arab societies, changes that have occurred in the recent decades.
  • محمدتقی سبزه ای
    جامعه مدنی یا دموکراسی خواهی پس از انقلاب های استقلال طلبانه مهمترین جنبش اجتماعی جامعه آفریقایی پس از دوران استعمار، و به ویژه در چند دهه اخیر را به وجود آورده است. اگرچه تفسیرهای متفاوتی از جامعه مدنی آفریقایی وجود دارد، اما، دو تعبیر از جامعه مدنی بیشتر از سایر تعابیر در گفتمان های سیاسی آفریقا پذیرفته شده است: جامعه مدنی سنتی و جامعه مدنی مدرن.
    در حالی که جامعه مدنی سنتی به منزله قدرت مخالف دولت شناخته می شود، منظور از جامعه مدنی مدرن تاسیس انواع نهادها و سازمان های مدنی با کارکردهای حقوقی، حمایتی، اقتصادی و اجتماعی است که سه وظیفه مهم به عهده دارد: الف) از حقوق شهروندان در برابر دولت دفاع می کند، ب) بر عملکرد دولت نظارت دارد و ج) قدرت دولت را در حوزه اجتماعی محدود می کند. با وجود اینکه جامعه مدنی مدرن در آفریقا از نارسایی ها و مسائل بسیاری رنج می برد، اما آن به منزله یکی از مهمترین الزامات تحقق دموکراسی آفریقا شناخته می شود.
    این مقاله، در درجه اول، در مورد ادراک های آفریقایی از جامعه مدنی بحث می کند. سپس، تلاش می کند تا ویژگی های جامعه مدنی آفریقایی را تشخیص دهد و این جامعه را با سایر جوامع مدنی توسعه یافته از نظر برخی ملاک ها مورد مقایسه قرار دهد. در نهایت، در این مقاله دورنمایی از جامعه مدنی آفریقای ترسیم می گردد.
    کلید واژگان: جامعه مدنی, دموکراسی خواهی, دیکتاتوری, نهادهای مدنی, جامعه قبیله ای, جامعه درحال توسعه
  • محمدتقی سبزه ای
    هدف این مقاله بررسی مقایسه ای آرای سه تن از نظریه پردازان تضادگرا، یعنی هگل، مارکس و گرامشی درباره دولت و جامعه مدنی و مناسبات بین آن دو است. هگل جامعه مدنی را به منزله ترکیبی از سه نظام اقتصادی، حقوقی و انسجامی (پلیس و اصناف) قلمداد می کرد که بین خانواده و دولت قرار می گیرد و در نهایت، جانشین دولت می شود و مارکس از جامعه مدنی به عنوان حوزه کار و زندگی روزمره که حوزه ای صرفا اقتصادی و غیرسیاسی است، نام می برد. بر خلاف هگل و مارکس، گرامشی جامعه مدنی را به مثابه فضایی فرهنگی قلمداد می کند.
    نتیجه این تحلیل نظری تطبیقی نشان می دهد هر چند هر سه نظریه پرداز تضادی اصول فلسفه هر چند اجتماعی مشترکی را پایه های تحلیل خود قرار داده اند، نتیجه گیری آنها از الگوسازی جامعه با یکدیگر فرق دارد. هگل طرح سه وجهی خانواده جامعه مدنی دولت را جانشین طرح کلاسیک دو وجهی خانواده دولت شهر ارسطو نمود. همچنین الگوی مارکسیستی زیربنا (جامعه مدنی) و روبنا (دولت)، در نزد گرامشی به الگوی زیربنا (اقتصاد) و روبنا (جامعه مدنی نهادهای غیردولتی + دولت) تغییر پیدا کرد. دولت گرامشی یک دولت ترکیبی است که از رضایت (سلطه) + زور (قدرت) تشکیل شده است و از این رو، هم زیربنایی است و هم روبنایی.
    کلید واژگان: جامعه مدنی, جامعه سیاسی, جامعه بورژوازی, خانواده, دولت, دولت شهر
    Mohammad Taqi Sabzei
    The purpose of this article is the comparative survey of three contrastive theoreticians- Hegel, Marx, and Gramsci- on state, civil society and their relationships. Hegel assumed the civil society as a combination of three systems; the economical, legal and cohesive (police and their related classes) which stand between the family and the state; which ultimately substitutes the state. Marx considers the civil society as the domain of work and everyday life, which is a totally economical and apolitical domain. Unlike Hegel and Marx, Gramci observes the civil society as a cultural sphere.The result of this theoretical comparative analysis shows that although these three contrasting theorists of philosophical principles assume a similar and common society as the base of their analysis, their conclusions on the society’s pattern structure differs with each other. Hegel substituted the three-dimensioned pattern of “family-civil society-state” with Aristotle’s classic two-dimensioned pattern of “family-city state”.Also Marx’s substructure pattern (on civil society) and superstructure (state) changed for Gramsci to the substructure (economic) and superstructure (civil society = nongovernmental organs + state). Gramci’s state is a combinative state compiled of the satisfaction of “mastery + power” and therefore it is both the substructure and the superstructure.
  • Mohammad Taghi Sabzehei
    The movement of democracy-willing is one of the most important political challenges in the post-colonial periods in Latin America, which is happened in many ways; such as the armed struggles against ruled military regimes, the consisting of social networks for thelimitation of the empowers or authorities of state in social area, the Liberian economical reforms and the permanent changes of states with democratic elections. Although all of the Latin American countries since dependency-day havent been succeeded, for many historical, political, economical and social reasons to obtain a stabile democracy,but they make progresses in term of the democratization of state, as man can claim, today there is no dictatorship rule in the countries of Latin America. While the democracy is not a pure political phenomenon, but it is a multi-dimensions social phenomenon, hisperforming is depended to reinforce of society power against state power. For reinforce of the civil society against authoritarian state at first must be the social per-conditions realized: such as the performing of social networks, the remove of the hierarchical social structures and the institutionalizing of civil culture in the society. Second it isnecessary, the democratic principles to like free market, minimal state to realize and civil Institutions in social area to consist. The upon subjects shape the main framework of dialogs about civil society in Latin America, which are discussed and analyzed in five separated approaches in this article.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال