به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدحسین ابراهیم زاده

  • نعیمه کلالی، سوگند میرشاه، محمدحسین ابراهیم زاده، بی بی فاطمه کلالی نیا، علی مرادی، آذر قریب، نفیسه جیرفتی*

    بیش از نیم قرن است که از سیمان های استخوانی جهت محکم شدن مفاصل مصنوعی استفاده می شود. نقش اولیه سیمان استخوان پر کردن فضای آزاد بین پروتز و استخوان است که با ایجاد یک ناحیه الاستیک نیروهای وارد بر مفصل را جذب می کند. این امر علاوه بر تضمین پایداری ایمپلنت مصنوعی، بهبود استخوان آسیب دیده را نیز به همراه دارد. سیمان های استخوانی پلیمری از یک ماتریکس پلیمری به نام پلی متیل متاکریلات (PMMA) و یک مونومر مایع به نام متیل متاکریلات (MMA) تشکیل شده اند، در اثر ترکیب این دو جزء با هم واکنش پلیمریزاسیون رادیکال آزاد رخ می دهد و منجر به سخت شدن سیمان می گردد. خواص سیمان های استخوانی از جمله استحکام مکانیکی، زیست سازگاری و ویژگی های جابه جایی را می توان با ترکیب پارامترهای موثر در پلیمریزاسیون تنظیم کرد. سیمان های استخوانی سرامیکی، از ذرات سرامیکی مانند کلسیم فسفات و کلسیم سولفات تشکیل شده اند که در یک ماتریکس پلیمری پراکنده اند. ذرات سرامیکی استحکام مکانیکی و زیست فعالی را فراهم می کنند، درحالی که ماتریکس پلیمری خواص حمل ونقل سیمان را افزایش می دهد. ترکیب این مواد امکان ایجاد سیمانی را فراهم می کند که زیست سازگار، رسانای استخوانی و از نظر مکانیکی پایدار باشند. با پیشرفت مداوم در مواد زیستی، سیمان های استخوان سرامیکی و پلیمری می توانند انقلابی در زمینه جراحی ارتوپدی ایجاد کنند و نتایج عملکردی بیماران را بهبود بخشند. اخیرا، محققان جهت افزایش عملکرد سیمان های استخوانی و رفع محدودیت های فعلی در کاربردهای ارتوپدی، روی توسعه سیمان های استخوانی جدید با خواص بهبودیافته، مانند زیست فعالی، فعالیت ضدباکتریایی و قابلیت های انتقال دارو تمرکز کرده اند. در مطالعه پیش رو، به تفضیل به جزییات انواع سیمان های استخوانی، خواص مکانیکی، بیولوژیکی، ساختاری و نحوه ی بهینه سازی آنها می پردازیم.

    کلید واژگان: سیمان استخوانی, سیمان های استخوانی بر پایه سرامیک, جراحی ارتوپدی, سیمان های استخوانی برپایه پلیمر
    Naeemeh Kalali, Sogand Mirshah, Mohammad Hossein Ebrahimzadeh, Bibi Fatemeh Kalalinia, Ali Moradi, Azar Gharib, Nafiseh Jirofti*

    For over 50 years, bone cement has been used to strengthen artificial joints like hip, knee, shoulder, and elbow joints. The main purpose of bone cement is to fill the space between the prosthesis and the bone. This absorbs the forces on the joint by creating an elastic area. Besides ensuring the long-term stability of the artificial implant, it also improves the damaged bone. Polymeric bone cement consists of a polymer matrix known as polymethyl methacrylate (PMMA) and a liquid monomer called methyl methacrylate (MMA). When these two components are mixed, a free radical polymerization reaction occurs, leading to the cement's hardening at the place of use. The properties of bone cement, such as mechanical strength, biocompatibility, and handling characteristics, can be adjusted by combining the effective polymerization parameters. However, there are some challenges, such as heat generation during polymerization.
    Ceramic bone cement is a composite material of ceramic particles dispersed in a polymer matrix, including calcium phosphate and calcium sulfate. The ceramic particles provide strength and bioactivity, while the polymer matrix enhances the transport properties of the cement. This combination results in a mechanically stable, bone-conductive, and biocompatible cement. Moreover, ceramic bone cement can be engineered to release therapeutic agents, such as antibiotics or growth factors, to prevent infection and foster bone regeneration. Ceramic bone cement is a promising alternative material for bone cement in joint replacement. However, more research and development are required to optimize the properties of bone cement and overcome the challenges associated with its use. With continued advancements in biomaterials, ceramic and polymer bone cement could revolutionize the field of orthopedic surgery and improve patient outcomes. Recent research has focused on developing new bone cement with improved properties like bioactivity, antibacterial activity, and drug delivery capabilities. These developments aim to enhance the performance of bone cement and remove the current limitations in orthopedic applications. In this review study, we will focus on the types of bone cement, their mechanical, biological, and structural properties, and how to optimize them.

    Keywords: Bone Cement, Ceramic-Based Bone Cements, Orthopedic Surgery, Polymer-Based Bone Cements
  • نفیسه جیرفتی، علی مرادی، فرشید باقری، محمدحسین ابراهیم زاده*

    استفاده از اکسترنال فیکساتور (پین) در جراحی های ارتوپدی موارد استفاده ی زیادی در زمینه-ی تروما دارد. ابجاد عفونت ناشی از کاربرد ایمپلنت ها، به دلیل شل شدن پین فرو رفته در استخوان به دلیل تشکیل بیوفیلم ناشی از حضور باکتری ها برروی پین موفقیت کاربرد بالینی ایمپلنت ها را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. یکی از روش های موثر در کاهش این عفونت، پوشش دهی سطح پین ها با مواد آنتی باکتریال است. بر این اساس در مطالعه پیش رو، سنتز پودر هیدروکسی آپاتیت حاوی یون های نقره و فلوراید (Ag-FHA) به روش سل ژل مورد بررسی قرار گرفت و خواص ساختاری و میکروبی آن ارزیابی گردید. تصاویر به دست آمده از میکروسکوپ الکترونی تاییدکننده سایز نانو در ذرات پودر Ag-FHA می باشد. بر اساس نتایج تست Mapping پراکندگی همگن ذرات در پودر سنتز شده بخوبی انجام گرفته است و نتایج تست FTIR نشان می دهد هیچ گونه گروه عاملی ناخواسته یا ناخالصی در ساختار آپاتیت-های سنتز شده وجود ندارد. آنالیز XRD نشان می دهد در دمای حدودی 300 تا 350 درجه سانتی گراد تبدیل فاز آمورف به فاز کریستالی در ساختار HAاتفاق افتاده است و در دمای حدود 500 درجه سانتی گراد تشکیل فاز HA مشاده می گردد که در دمای حدود 600 افزایش یافته و تکمیل شده است. تست آنتی باکتریال پودر سنتز شده (حداقل غلظت مهارکندگی باکتری (MIC) و حداقل غلظت باکتری کشی ((MBC) در برابر میکروارگانیسم های استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیاکلی به عنوان باکتری های رایج در عفونت های بعد از جراجی های ارتوپدی، مورد بررسی قرار گرفت. نتایح نشان داد پودرهای حاوی Ag 0.2-FHAمی توانند بصورت مطلوبی در برابر رشد هر دو گونه باکتری مقاومت کنند.

    کلید واژگان: استافیلوکوکوس اورئوس, هیدروکسی آپاتیت, اشریشیا کلی, فیکساتور خارجی, نقره
    Nafiseh Jirofti, Ali Moradi, Farshid Bagheri, Mohammad Hosein Ebrahimzadeh *

    The external fixators (pins) have many applications in orthopedic surgeries in the field of trauma. The success of clinical applications of external fixators has decreased due to their infection after orthopedic surgery. Meanwhile, the loosening of the pin embedded in the bone occurs due to the presence of bacteria and the formation of biofilm on the pin, and this infection will progress to the joint surface of the bone and the pin. Among the different techniques to improve the bone-pin interface in external fixation, coating the pins with antibacterial materials proved to be the most effective. Accordingly, the present study has focused on synthesis by sol gel method, structural, and antibacterial evaluations of Ag-FHA structure. The FESEM images and Mapping analysis confirmed the nano-scale size and homogeneous dispersion of particles in the Ag-FHA structure, respectively. In addition, the FTIR results indicated the hydroxyapatite formation in obtained structure. The XRD analysis has shown that the conversion of the amorphous phase to the crystalline phase occurred in all structures at a temperature of about 300 to 350 ° C , and the formation of the HA phase is increased and completed at 600 ° C. The antibacterial study was done by minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) determination. The obtained results showed that the Ag 0.2-FHA could significantly inhibit the growth of Staphylococcus aureus and Escherichia coli.

    Keywords: Staphylococcus aureus, Hydroxyapatite, Escherichia coli, External fixator, Silver
  • شکیلا شاهی، نفیسه جیرفتی، محمدحسین ابراهیم زاده، مهرنوش نخعی، علی مرادی*

    فیکساتورها به عنوان روشی جراحی در درمان شکستگی ها هستند و به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شوند. یکی از معایب استفاده از آن ها ایجاد عفونت در سطح پین است که در راستای آن شل شدن پین در سطح مشترک بین استخوان و پین اتفاق می افتد. استفاده از عناصر طبیعی با خاصیت آنتی باکتریال جهت پوشش دهی ایمپلنت ها در حوزه ارتوپدی توجه زیادی را به خود جلب کرده اند. در این راستا، استفاده از پوشش های زیست سازگار و زیست فعال HAبا خاصیت آنتی باکتریال بر روی سطح پین جهت کاهش عفونت در جراحی های ارتوپدی مطرح می شود. مقاله حاضر، رایج ترین عناصر با خاصیت آنتی باکتریال که می توانند جهت کارایی بالینی بهینه تر در ساختارHA بارگذاری شوند، را مورد بررسی قرار می دهد. جایگزینی یون ها مانند مس، نقره، منیزیم، استرانسیم، زینک، سیلیکون، فلوراید در یک شبکه آپاتیت می تواند ضمن ایحاد خواص آنتی باکتریال، باعث تحریک استخوان سازی در محل شکستگی گردد. بررسی مطالعات انجام شده نشان می دهد نقره دارای خاصیت استحکام و خاصیت آنتی باکتریال مطلوبی است و مقاومت به خوردگی و تخلخل بالای مس از مزایای این عنصر می باشند. همچنین منیزیم با زیست سازگاری و زیست تخریب پذیری مطلوب و روی با مشخصه افزایش تراکم و قدرت در استخوان، همچنین سیلیکون و فلویور با قابلیت انعطاف پذیری بالا، خواص مکانیکی مطلوب، ومقاومت به خوردگی معرفی می گردند. از بین عناصر یاد شده نقره و فلوراید به دلیل داشتن خواص آنتی باکتریال مطلوب تر و تحریک بهینه استخوان سازی می توانند کاندیدای مناسب-تری جهت بارگذاری در ساختار HA با هدف کاربرد پوشش دهی با خاصیت آنتی-باکتریال در ایمپلنت های ارتوپدی باشند.

    کلید واژگان: زیست سازگاری, آنتی باکتریال, عفونت, هیدروکسی آپاتیت, نقره
    Shakila Shahi, Nafiseh Jirofti, Mohammad Hosein Ebrahimzadeh, Mehrnoush Nakhaei, Ali Moradi *

    Fixators are the basic equipment for fractures that are divided into two categories, internal and external. The success of clinical applications of external fixators has decreased due to their infection after orthopedic surgery. Meanwhile, the loosening of the pin embedded in the bone occurs due to the presence of bacteria and the formation of biofilm on the pin, and this infection will progress to the joint surface of the bone and the pin. Natural elements with antibacterial activity attract much attention as a coating on implants surface in orthopedics surgery. This article reviewed common elements with antibacterial activity that can be loaded into the HA structure as a coating for improving their clinical efficiency. Substitution ions such as copper, silver, magnesium, strontium, zinc, silicon, and fluoride in an appetite network can stimulate bone formation at the fracture site. In this article, common antibacterial ions in the form of loading -HA have been investigated as coating orthopedic fixators. good strength and antibacterial activity presented for silver, and corrosion resistance and high porosity are advantages of copper. Also, magnesium with favorable biocompatibility and biodegradability, zinc with high strength, and silicon and fluorine with high flexibility, favorable mechanical properties, and corrosion resistance are introduced. Among the mentioned elements, silver and fluoride, due to having more favorable antibacterial activity and excellent bone regeneration, can be more suitable candidates for loading in the HA structure with the application of the coating on the orthopedic surface.

    Keywords: Biocompatibility, Antibacterial, Infection, Hydroxyapatite, Silver
  • عادل ابراهیم پور، محمد رازی، سید محمدجواد مرتضوی، محمدحسین ابراهیم زاده، روشنک مرادی، فرساد بیگلری*، سید سعید خبیری، محمد فکور، محمدعلی سازگاری، فرشید باقری
    مقدمه

    برای بهبود سطح آموزش دستیاران ارتوپدی و بهبود خدمت رسانی به بیماران در سیستم آموزشی درمانی ایران، در قدم اول لازم است که اطلاعاتی در مورد وضعیت کنونی آموزش علمی، عملی و پژوهشی دستیاران به دست آید.

    روش ها

    در این طرح پژوهشی در وهله اول بررسی کریکولوم آموزشی اجرایی در 14 مرکزاز 6 دانشگاه علوم پزشکی مختلف انجام شد و در وهله بعد به بررسی منابع انسانی، زیرساخت ها، امکانات و تجهیزات اتاق عمل، نتایج آموزشی و پژوهشی و اجرای منظم آزمون های عملی و عملکرد دستیاران در سال های رزیدنتی پرداختیم. تمامی موارد فوق در قالب پرسشنامه ای کامل و جامع طراحی شد. این پرسشنامه از جانب انجمن علمی ارتوپدی ایران، توسط سایت فرم افزار به صورت لینک برای روسای بخش های این مراکز ارسال و پاسخ ها بررسی شد. ارتباط امکانات و تجهیزات با میزان قبولی در امتحان بورد تخصصی ارتوپدی در این پرسشنامه سنجیده شد.

    یافته ها

    در بین مراکز بررسی شده تنها 20 درصد به طور مشخص معیارهای کوریکولوم آموزشی ایران را در تمام زمینه های منابع انسانی، آموزشی و پژوهشی کامل رعایت کرده بودند.

    نتیجه گیری

    مراکز آموزشی ارتوپدی ایران باید در فواصل منظم روش های نوین آموزشی مراکز معتبر جهانی و کوریکولوم کشوری را بررسی کنند. همچنین سیستم های نظارتی نیز باید به طور مستمر بر روند آموزش دستیاران تخصصی ارتوپدی نظارت کنند تا استاندارد سازی و یکسان سازی خدمات، تجهیزات و برنامه آموزشی بخش های داخل کشور به نحو مطلوب انجام شود.

    کلید واژگان: رزیدنت, کوریکولوم, آموزش, برنامه درسی, آموزش آکادمیک, ارتوپدی
    Adel Ebrahimpour, Mohammad Razi, SM Javad Mortazavi, MohammadHosein Ebrahimzadeh, Roshanak Moradi, Farsad Biglari *, Seyyed Saeed Khabiri, Mohammad Fakoor, MohammadAli Sazegari, Farshid Bagheri
    Background

    To improve the education of orthopaedic residents and enhance patient care in the Iran's healthcare system, it is necessary to gather information about the current status of scientific, practical, and research-based education for residents.

    Methods

    The research project initially focused on examining the executive curriculum in 14 centers affiliated with 6 different medical universities. Subsequently, an investigation was conducted into human resources, infrastructure, operating room facilities, educational and research outcomes, as well as the regular implementation of practical examinations to evaluate the performance of residents during their residency years. All the aforementioned aspects were covered using a comprehensive questionnaire, which was distributed via the "Formafzar.com" website as a link to the heads of departments in these centers by the Iranian Orthopaedic Association. The relationship between facilities and equipment and passing the future specialized orthopaedic board examination was also evaluated.

    Results

    Among the examined centers, only 20% adhered to the criteria of Iran educational curriculum in all aspects of human resources, education, and research.

    Conclusion

    a regular evaluation of teaching methods used by international centers and the national curriculum is necessary for orthopaedic training centers in Iran. Additionally, regulatory systems should monitor the training process of orthopaedic residents to standardize services, equipment, and educational programs in the country.

    Keywords: Residency, Education, Curriculum, Academic training, Orthopaedics
  • سید هادی سید حسینیان، فرشید باقری*، رضا پور علی، احسان واحدی، علی بیرجندی نژاد، محمدحسین ابراهیم زاده
    پیش زمینه

    جراحی آرترودز (Arthrodesis) مچ پا یکی از جراحی های اصلی برای درمان آرتروز پیشرفته مفصل مچ پا است. تکنیک های مختلفی برای درمان آرترودز مچ پا وجود دارد و هر تکنیک دارای مزایا و معایب منحصر به فرد خود است. هدف از این مطالعه، بررسی نتایج درمانی آرترودز مچ پا با استفاده از دو تکنیک بود که از میان تکنیک های مختلف انتخاب شد.

    مواد و روش ها

    سوابق پزشکی بیمارانی که از دی ماه 1393 تا دی ماه 1398 به دلیل آرترودز مچ پا در بیمارستان بستری شده و توسط یک جراح تحت درمان قرار گرفته بودند، بررسی شد. بیماران پس از میانگین دوره پیگیری 19 ماهه برای ارزیابی مجدد به بیمارستان فراخوانده شدند. نتایج عملکردی با استفاده از سیستم امتیازدهی مورد تایید AOFAS (American Orthopedic Foot and Ankle Society Score) برای مچ پا، پرسشنامه پای منچستر آکسفورد MOXFQ (Manchester-Oxford Foot Questionnaire) و مقیاس دیداری درد VAS (visual analog scale)، ارزیابی شد. داده های جمع آوری شده در فهرست از پیش طراحی شده، ثبت شد و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    نتایج

    در مجموع 32 بیمار، 18 مرد و 14 زن با میانگین سنی 7/46 سال وارد مطالعه شدند. 6/67 درصد این بیماران، سابقه شکستگی مچ پا داشتند. 24 بیمار یعنی 75 درصد از بیماران با روش قدامی و باقی بیماران (25 درصد) با روش جانبی تحت جراحی قرار گرفته بودند. رایج ترین ابزار برای درمان آرترودز استفاده همزمان از پلیت و پیچ در 18 بیمار (56%) بود. جوش خوردگی در 28 بیمار (5/87%) در 1/11 هفته پس از جراحی رخ داد. در ارزیابی این بیماران پس از جراحی، امتیازدهی AOFAS به طور معنی داری افزایش یافت و امتیازات MOXFQ و VAS به طور معنی داری کاهش یافت (p<0.001 برای هر کدام). سن بالا و میخ داخل استخوانی با زمان طولانی جوش خوردگی همبستگی داشت (p<0.05). روش های جراحی (اعم از قدامی یا جانبی) هیچ ارتباطی با امتیازات AOFAS، MOXFQ و VAS نداشتند. عدم جوش خوردن در 4 بیمار (5/12%) و عفونت عمیق در 3 بیمار (3/9%) پس از آرترودز مچ پا گزارش شد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که این نوع جراحی می تواند درد و عملکرد بیماران را با عوارض نسبتا پایین پس از عمل، بهبود بخشد.

    کلید واژگان: مچ پا, آرتروز, آرترودز, ارزیابی نتایج
    Sayyed-Hadi Sayyed-Hosseinian, Farshid Bagheri *, Reza Pourali, Ehsan Vahedi, Ali Birjandinejad, MohammadHosein Ebrahimzadeh
    Background

    Ankle arthrodesis is one of the major surgeries for the treatment of advanced osteoarthritis of the ankle joint. There are various techniques available for ankle arthrodesis and each technique has unique advantages and disadvantages. The aim of the present study was to evaluate the results of ankle arthrodesis with two this different approaches.

    Methods

    The medical records of the patients who were admitted for ankle arthrodesis and treated by a single surgeon from January 2015 to January 2020 were reviewed. The patients were recalled for re-evaluation after a mean follow-up of 19 months. Functional outcomes were assessed using validated AOFAS Ankle-Hind foot score, Manchester-Oxford Foot Questionnaire (MOXFQ) and visual analog scale (VAS) score for pain. The collected data were recorded in a pre-designed checklist and then analyzed using SPSS software.

    Results

    A total of 32 patients, 18 men and 14 women with a mean age of 46.7 years were included in the study. 67.6% had history of ankle fractures. Anterior approach was used in 24 patients, 75%, and the rest of the patients had surgery with lateral approach (25%). The most common instrument for arthrodesis was concomitant use of plate and screws in 18 patients (56%). Union occurred in 28 patients (87.5%) within 11.1 weeks after the surgery. The AOFAS score increased significantly and MOXFQ and VAS scores decreased significantly following the surgery (p<0.001 for each). Advanced age and intramedullary nail were related to prolonged time to union (p<0.05). Surgical approaches (either anterior or lateral) had no association with AOFAS, MOXFQ, and VAS scores. Non-union was seen in 4 patients (12.5%) and deep infection in 3 patients (9.3%) after ankle arthrodesis.

    Conclusion

    The study results showed that, this surgery could improve patients’ pain and function with relatively low post-operative complications.

    Keywords: Ankle, osteoarthritis, Arthrodesis, outcome assessment
  • مهرنوش نخعی، نفیسه جیرفتی، علی مرادی *، محمدحسین ابراهیم زاده
    پیش زمینه

     غلاف تاندون فلکسور در انگشتان یک تونل فیبروسیوسی با خط سینوویال با تراکم سگمنتال بافت فیبری است که پولی نامیده می شود. پولی نوع A با ساختاری حلقوی، از مهمترین پولی ها در انگشتان دست است. روش رایج در درمان و ترمیم تاندون آسیب دیده، بازسازی دو مرحله ای آن با استفاده از سیلیکون راد می باشد که به دلیل زمان بازتوانی بلند مدت و تمایل به چسبندگی تاندون ترمیم شده به تونل فیبری- استخوانی اطرافش، همواره با مشکلاتی همراه بوده است. استفاده از پولی مصنوعی برای ترمیم آسیب های تاخیری تاندون در یک مرحله باعث می شود که ترمیم دو مرحله ای تاندون فلکسور در ناحیه یک و دو، در یک مرحله انجام شود و نیازی به استفاده از سلیکون راد و عوارض و هزینه آن نخواهد بود. در این راستا، در پژوهش پیش رو، داربست های نانوالیافی پلی یورتان (PU) برای ساخت پولی مصنوعی طراحی شده اند.

    مواد و روش ها

     الکتروریسی برای ساخت داربست های نانوالیافی مورد استفاده قرار گرفت و خواص ساختاری و مکانیکی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است.

    یافته ها

     خواص ساختاری داربست های نانوالیافی نشان دهنده نزدیکی سایز نانوالیاف پلی یورتان با الیاف پروتیینی و پلی ساکاریدی در ماتریس برون سلولی، Extracellular Matrix (ECM) می باشد. نتایج حاصل از طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز، Fourier Transform Infrared (FTIR) تایید کننده حضور گروه های عاملی Polyurethane (PU) و عدم حضور واکنش های ناخواسته است. میزان تنش (54/0±19/3) و مدول یانگ (39/0±20/1) در ساختارهای نانوالیافی پلی یورتان شباهت نزدیکی به خواص مکانیکی در پولی های طبیعی را نشان می دهند.

    نتیجه گیری

     نتایج به دست آمده نشان می دهد داربست های نانوالیافی پلی یورتان می توانند به عنوان کاندیدای مناسبی جهت ساخت پولی مصنوعی در آسیب تاندون فلکسور مطرح شوند.

    کلید واژگان: پولی, تاندون فلکسور, مدول یانگ, نانوالیاف, پلی یورتان
    Mehrnoush Nakhaei, Nafiseh Jirofti, Ali Moradi *, MohammadHosein Ebrahimzadeh
    Background

     Pulley is a synovial tissue that attaches the flexor tendons to the dorsal portions of the fibro-osseous tunnel near the tendon attachment. Pulley type A with ring structure is one of the most important pulleys in fingers. Two-stage reconstruction by silicon is the common treatment in damaged tendon which has long recovery time and the tendency of the repaired tendon to adhere to the fibrous-bone tunnel around it. Accordingly, the one-stage reconstruction by synthetic pulley is a promising approach to resolve the mentioned problems.

    Methods

     In the present research, the polyurethane (PU) nanofiber scaffolds have been designed for synthetic pulley applications, and their mechanical and structural properties have been evaluated.

    Results

     The structural properties of nanofiber scaffolds show similar properties to protein and polysaccharide fibers in the extracellular matrix (ECM). The Fourier transform infrared spectroscopy (FTIR) results confirmed the functional groups of PU without any unwanted reactions. The amount of stress (3.19 ± 0.54) and Young's modulus (1.20 ± 0.39) in PU nanofiber scaffolds show similar mechanical properties to natural pulley.

    Conclusion

     The obtained results showed that the PU nanofibers scaffolds can be proposed as a suitable candidate for fabrication of synthetic pulley in flexor tendon injuries.

    Keywords: Pulley, flexor tendon, Young's modulus, Nanofibers, Polyurethane
  • سید حسین رضوی، محسن برزگر، فاطمه عباسی*، محمدحسین ابراهیم زاده، نسیم نمیرانیان
    مقدمه

    بیشتر دندان های مولر سوم در نهایت نیاز به کشیدن پیدا می کنند و این دندان متنوع ترین و غیرقابل پیش بینی ترین وضعیت ریشه را در بین تمام دندان ها داراست. لذا با توجه به اهمیت تشخیص دقیق وضعیت ریشه های دندان مولر سوم قبل از اقدام به جراحی در کاهش عوارض جراحی آن هدف از این مطالعه ارزیابی توانایی رادیوگرافی پانورامیک در تشخیص وضعیت ریشه های دندان مولر سوم می باشد.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی-تحلیلی 104 دندان مولر سوم 93 نفر از افراد مراجعه کننده به منظور خارج سازی دندان عقل، از نظر تعداد ریشه ها، ارتباط ریشه ها نسبت به یک دیگر و زاویه تاج نسبت به ریشه در رادیوگرافی پانورامیک و به صورت بالینی به ترتیب با استفاده از نرم افزار romexis viewer و digimizer مورد بررسی قرار گرفتند.

    نتایج

    در ارزیابی ریشه های دندان های مولر سوم صحت تفسیر رادیوگرافی پانورامیک در خصوص تعداد ریشه ها 63/27% و در بررسی چسبندگی بین ریشه ها یا عدم وجود آن 55/89% تعیین شد. هم چنین آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد بین زاویه گزارش شده در تفسیر رادیوگرافی و زاویه واقعی ارتباط معنی داری وجود دارد (0/318=r و 0/001=P).

    نتیجه گیری

    بنابراین رادیوگرافی پانورامیک راهنمای ارزشمندی برای جراحی مولر سوم می باشد. فقط باید میزان خطای بالای آن را در خصوص جزییات مورفولوژیک مثل تعداد ریشه ها و ارتباط آن ها با هم در نظر گرفت.

    کلید واژگان: رادیوگرافی پانورامیک, مولر سوم, مورفولوژی
    Seyed Hossein Razavi, Mohsen Barzegar, Fatemeh Abbasi*, Mohammad Hossein Ebrahimzadeh, Nasim Namiraian
    Introduction

    Most third molars eventually need to be extracted, and this tooth has the most varied and unpredictable root position of all teeth. Therefore, considering the importance of accurate diagnosis of the roots of molar teeth before surgery to reduce its surgical complications, the aim of this study was to evaluate the ability of panoramic radiography to diagnose the situation of roots of third molars. the relationship of the roots to each other and the angle of the crown to the root in panoramic and clinical radiographs, respectively, using Romexis viewer and digimizer software were investigated.

    Methods

    In this cross-sectional-analytical study, 104 third molars of 93 patients referred for wisdom tooth extraction were examined clinically for the number of roots, the relationship of roots to each other and the angle of the crown to the root in panoramic radiography using Romexis Viewer  software and clinically after providing photograph and measuring the angle using digimizer software.

    Results

    In evaluating the roots of third molars, the accuracy of panoramic radiographic interpretation regarding the number of roots was 63.27% and in the presence or absence of root, adhesion was 55.89%. In addition, Pearson correlation analysis showed that there was a significant relationship between the reported angle in radiographic interpretation and the actual angle (r = 0.318 and P value = 0.001).

    Conclusion

    Therefore, panoramic radiography is a valuable guide for third molar surgery. It is only necessary to consider its high error rate in terms of morphological details such as the number of roots and their relationship to each other.

    Keywords: panoramic radiography, third molar, morphology
  • مهرنوش نخعی، نفیسه جیرفتی، محمدحسین ابراهیم زاده، علی مرادی*

    بروز عفونت بعنوان یکی از عوارض جراحی های ارتوپدی، عواقب بدی برای بیمار و سیستم مراقبت های بهداشتی به دنبال دارد. به طور کلی از بین رفتن بافت استخوان به دلیل تشکیل لایه ی زیستی روی فیکساتور کاشته شده رخ می دهد و منجر به شکسته-شدن ایمپلنت عفونی و متعاقبا ایجاد التهاب موضعی و تخریب استخوان می گردد. در این مقاله مروری، تاثیر هیدروکسی آپاتیت (HA) پوشش دهی شده بوسیله ی آنتی بیوتیک های سیستمیک، به دلیل فعالیت زیستی موثر و ساختار شیمیایی مناسب در درمان های حوزه ی ارتوپد مورد بررسی قرار داده می شود. ونکومایسین، جنتامایسین و توبرامابسین آنتی بیوتیک های رایج در جراحی های ارتوپدی می باشند. استفاده از آنتی بیوتیک های ذکر شده به صورتی تزریقی نمی تواند بصورت موثری عفونت ایحاد شده بر روی سطح ایمپلنت را کاهش داده و یا درمان کند. در این راستا استفاده از پوشش های آنتی بیوتیک دار بر روی سطح ایمپلنت می تواند روش موثرتری در کنترل عفونت بعد از جراحی های ارتوپدی باشد. محققان نشان می دهند که ایمپلنت های پوشش داده شده با هیدروکسی آپاتیت بارگذاری شده با آنتی بیوتیک ها، انتخاب مناسبی برای کاهش زمان بهبودی، کاهش بروز درد و رشد همزمان استخوان جدید روی ایمپلنت هستند. مطالعات نشان دادند که فعالیت ضدباکتریایی و کاربردهای بالینی ایمپلنت های پوشش دهی شده با هیدروکسی آپاتیت به همراه آنتی بیوتیک ها، در جراحی های ارتوپدی بسیار موثر می باشند. تمامی آنتی بیوتیک-های مورد بررسی نتایج مطلوبی را در خصوص درمان عفونت از خود نشان دادند و ونکومایسین با توجه به میزان زمان رهایش طولانی تر خود و کمترین میزان سمیت در مقایسه با آنتی بیوتیک های دیگر، می تواند به عنوان دارویی با نتایح بالینی موفق تر در بارگذاری در هیدروکسی آپاتیت به منظور پوشش دهی شانزهای ارتوپدی مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: هیدروکسی آپاتیت, آنتی بیوتیک, فعالیت آنتی باکتریال, ونکومایسین
    Mehrnoush Nakhaei, Nafiseh Jirofti, MohammadHosein Ebrahimzadeh, Ali Moradi *

    Occurrence of infection is one of the complications of orthopedic surgery, which has bad consequences for the patient and the health care system. Loosing of bone tissue occurs due to the formation of a biological layer on the implant fixator, and it leads to the breaking of the infected implant and subsequently to local inflammation and bone destruction. In this review article, the effect of hydroxyapatite-loaded with antibiotics, due to its effective biological activity and appropriate chemical structure in orthopedic treatments is investigated. Vancomycin, gentamicin and tobramabicin are common antibiotics in orthopedic surgeries. The use of these mentioned antibiotics by injection cannot effectively reduce or treat the infection on the surface of the implant. In this regard, the use of antibiotic coatings on the implant surface can be a more effective method in controlling infection after orthopedic surgeries. Studies show that the implants coated with hydroxyapatite-loaded with antibiotics are a suitable choice for useful applications such as reducing recovery time, reducing pain and simultaneous growth of new bone on the implant. Researchers showed that the antibacterial activity and clinical applications of implants coated with hydroxyapatite along with antibiotics are very effective in orthopedic surgeries. All the examined antibiotics showed favorable results in the treatment of infection, and Vancomycin, due to its longer release time and the lowest level of toxicity compared to other antibiotics, can be used as a medicine. With more successful clinical results, it can be used in hydroxyapatite loading in order to cover the orthopedic schanzes

    Keywords: Hydroxyapatite, Antibiotic, Antibacterial activity, Vancomycin
  • سید هادی سید حسینیان، فرشید باقری*، علی بیرجندی نژاد، محمدتقی پیوندی، محمدحسین ابراهیم زاده
    هدف

    هدف از این مطالعه بررسی شیوع هپاتیت B (HBV)، هپاتیت C (HCV) و ویروس نقص ایمنی انسان (HIV) در یک مرکز ترومای بزرگ در شمال شرق ایران است.

    روش ها:

     در یک مطالعه توصیفی مقطعی، 27252 بیمار که از ماه مارس 2012 تا مارس 2017، به صورت متوالی در بیمارستان ویژه تروما در مشهد بستری شده بودند و برای جراحات ناشی از آسیب دیدگی خود نیاز به عمل جراحی داشتند، از نظر حضور آنتی ژن سطح هپاتیت B (HBsAg)، ضد HCV Ab و ضد HIV Ab بررسی شدند.

    نتایج

    در 926 بیمار حداقل یکی از آزمایش های سرولوژیک مثبت بود که نشانگر بروز 3/3 درصد میزان مثبت بودن در جمعیت مورد مطالعه است. HBsAg به ترتیب در 523 بیمار (9/1 درصد)، HCV Ab در 388 بیمار (4/1 درصد) و HIV Ab در 15 بیمار (05/0 درصد) مثبت بود. 19 بیمار (06/0درصد) به طور همزمان توسط بیش از یک ویروس آلوده شده بودند.

    نتیجه

    نتایج این تحقیق نشان می دهد که شیوع سرمی عوامل بیماری از طریق خون در بیماران تروما به ویژه HCV و HIV بیشتر از جمعیت عمومی است و تاکید می شود که کارکنان مراقبت های بهداشتی در مراکز تروما باید به طور دقیق مطابق با اقدامات احتیاطی استاندارد عمل کنند تا از انتقال ویروس جلوگیری شود.

    کلید واژگان: ویروس هپاتیت B, ویروس هپاتیت C, ویروس نقص سیستم ایمنی بدن, تروما
    Seyed Hadi Seyed Hoseinian, Farshid Bagheri*, Ali Birjandi Nejad, MohammadTaghi Peivandi, MohammadHosien Ebrahimzadeh
    Background

    The aim of this study was to investigate the prevalence of Hepatitis B(HBV),Hepatitis C( HCV),and Human immunodeficiency virus(HIV)in a large trauma center in northeast of Iran.

    Methods

    In a descriptive cross sectional study, 27252 consecutive patients admitted in a trauma hospital in Mashhad, Iran during March 2012 to March 2017 who required surgery for their traumatic injuries were screened for the presence of Hepatitis B surface antigen (HBsAg), anti HCV Ab and anti HIV Ab.

    Results

    In 926 patients at least one of the serologic tests was positive, showing an incidence of 3.3% seropositivity among study population. HBsAg was positive in 523 patients (1.9%), HCV Ab in 388 (1.4%) and HIV Ab in 15 patients (0.05%) respectively. 19 patients (0.06%) were simultaneously infected by more than one virus.

    Conclusion

    The results of this study demonstrate that seroprevalence of blood born-pathogens among trauma patients, especially HCV and HIV, are higher than general population and it emphasized that health care workers in trauma centers must adhere to standard precautions to prevent viral transmission.

    Keywords: Hepatitis BVirus, Hepatitis CVirus, Human Immunodeficiency Virus, Trauma
  • بهزاد امین زاده، مطهره ابراهیم نژاد، محمدحسین ابراهیم زاده، حسن مهراد مجد، علی مرادی*
    پیش‎ زمینه

    هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین تغییرات ایجاد شده در سونوگرافی قبل و بعد از عمل جراحی برای سندرم تونل کارپ (CTS) است.

    مواد و روش‎ها

    در یک مطالعه آینده‎نگر از 15 بیمار مراحعه کننده وکاندید عمل جراحی برای سندرم تونل کارپ بین سال‎های 96-97 سونوگرافی قبل و سه ماه بعد از عمل جراحی بعمل آمد و تغییرات ساختاری به وجود آمده در عصب مدین و ارتباط آن با تونل کارپ مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته‎ها

    در یافته‎های سونوگرافی نشان داده شد که بعد از عمل، یافته‎های مربوط به ارتفاع، قطر و سطح مقطع  عصب مدین در تونل کارپ در ناحیه پیزیفرم، کاهش و در ناحیه هوک همیت افزایش یافت (P=0.002  در پیزیفرم و P=0.001 در هوک همیت) که دلیل بر رفع ادم عصب در پیزیفرم و برداشته شدن موثر فشار از روی عصب در هوک همیت است.

    نتیجه‎گیری

    سونوگرافی عصب مدین از نظر بررسی تغییرات حاصله در مساحت عصب مدین می‎تواند به‎عنوان روشی موثر و دقیق در تشخیص و پیگیری بعد از عمل بیماران مبتلا به سندرم تونل کارپ باشد.

    کلید واژگان: سندرم تونل کارپ, عمل جراحی آزادسازی تونل کارپ, سونوگرافی
    Behzad Aminzadeh, Motahare Ebrahimnezhad, Mohammad H Ebrahimzadeh, Hasan Mehrad Majd, Ali Moradi*
    Background

    This study aimed to evaluate the relationship between changes observed in an ultrasonography before and after the surgical release of carpal tunnel syndrome (CTS).

    Methods

    This prospective study was performed on 15 candidates of CTS surgery during 2017-2018 who underwent an ultrasonography before and three months after the surgery. The structural changes in the median nerve and their correlation with the carpal tunnel were analized.

    Results

    According to ultrasonography results, the findings related to height, diameter and cross-sectional area  of the median nerve decreased in the pisiform region of carpal tunnel while they increased in the area of hamate hook (P=0.002 in pisiform and P=0.001 in hamate hook), which might be due to the elimination of nerve dysfunction in the pisiform and effective decrease of pressure on nerve in hamate hook.

    Conclusion

    In terms of evaluation of changes in the area of the median nerve, ultrasonography of the median nerve could be an effective and accurate technique to recognize the compression and follow up the nerve status in patients with CTS after surgery.

    Keywords: Carpal Tunnel Syndrome, Surgical Release of the Carpal Tunnel, Ultrasonography
  • غلام رضا روحی*، آزاده قوچانی، محمدحسین ابراهیم زاده
    پیش زمینه
    ناحیه دیستال ران شایع ترین مکان بروز تومور سلول غول آسا است. روش درمان جراحی شامل کورتاژ تومور و سیمان گذاری است. در حالیکه شکستگی یکی از معضلات پس از جراحی است، معیار یا داده بیومکانیکی دقیقی برای مشخص کردن بیمارانی که در معرض خطر بالای شکستگی قرار دارند وجود ندارد.
    مواد و روش ها
    با توجه به ارتباط تنگاتنگ بین کاهش در استحکام استخوان و خطر شکستگی آن، در این تحقیق با استفاده از روش اجزای محدود بر مبنای تصاویر برش نگاری کمی کامپیوتری، و با در نظر گرفتن مکانیک سطح مشترک سیمان و استخوان، علاوه بر لحاظ خواص ناهمگن و رفتار استخوان پس از رسیدن به تنش تسلیم، به بررسی استحکام استخوان  پس از جراحی پرداخته میشود. صحت و دقت مدل های اجزای محدود در پیش بینی استحکام استخوان با مقایسه نتایج آنها با داده های آزمایشگاهی روی 14 نمونه انسانی و روی یک گروه داده مستقل به کمک آزمون های آماری ارزیابی می شود. 
    یافته ها
    ازمون t زوجی  تفاوت معناداری بین بار شکست محاسبه شده از تحلیل اجزای محدود و ثبت شده در آزمایشگاه را نشان نداده است. همچنین شیب بدست آمده در رابطه خطی بین دو بار شکست،  محاسبه شده توسط روش اجزای محدود و ثبت شده در آزمون مکانیکی  آزمایشگاهی، از تحلیل رگرسیون خطی تفاوت معناداری را از 1 نشان نداده است.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل، توانایی روش اجزای محدود بر مبنای تصاویر برش نگاری کمی را در پیش بینی استحکام استخوان دیستال ران پس از جراحی تومور سلول غول آسا نشان میدهد. این مدل ها همچنین میتوانند برای بررسی بیشتر جنبه های نامشخص مسائل سیمان-استخوان مورد استفاده قرار بگیرند.
    کلید واژگان: برش نگاری کمی کامپیوتری, روش اجزای محدود, استحکام استخوان دیستال ران, تومور سلول غول آسا, آزمون مکانیکی برون تنی
    Gholamreza Rouhi*, Azadeh Ghouchani, Mohammad Hossein Ebrahimzadeh
    Background
    Distal femur is the most frequently affected site by giant cell tumor (GCT). Surgery including tumor curettage and defect reconstruction with bone cement is a widely-used treatment. While post-operative fracture is a common complication, no criteria and/or biomechanical data are available to identify patients at high risk of fracture.
    Methods and materials
     Since there is a strong correlation between bone strength and its fracture risk, in this study, bone strength following GCT surgery was predicted using quantitative computed tomography (QCT)-based finite element method (FEM). Mechanical properties of bone-cement interface, along with non-linear and non-homogeneous, as well as post-yield properties of bone were taken into account in the FE models. The accuracy and precision of FE models in predicting bone strength were evaluated using statistical tests by comparing the FE results with the results obtained using in-vitro mechanical tests on 14 cadaveric specimens and an independent data set.
    Results
    According to paired t-test analysis, no significant difference was observed between the bone strengths predicted by FEM   and those calculated by in-vitro tests  . In addition, based on the results of regression analysis, there was a linear relationship between  and with a slope not different from 1.
    Discussion
    The obtained results show the capability of QCT-based FEM in predicting bone strength in distal femur following GCT surgery, and thus they can be employed to investigate various features of the bone-cement construct with the hope of shedding light on the obscure aspects of the problem.
    Keywords: Quantitative Computed Tomography (QCT), Finite Element Method, Distal Femur Strength, Giant Cell Tumor, In-Vitro Mechanical Test
  • حسن رحیمی، محمدحسین طراز جمشیدی، محمدحسین ابراهیم زاده، علی پارسا*، مریم میرزایی
    مقدمه

    شکستگی – دررفتگی های سر فمور از جمله موارد نادر است. ومواردی که غیر قابل جا اندازی است، خیلی نادر ترند. البته موارد غیر قابل جا اندازی واقعی باید از موارد ریداکشن نا کامل ثانوی به گیر افتادن نسج یا استخوان تفکیک شوند.روش های جراحی مختلفی برای جا اندازی این دررفتگی ها و ثابت نمودن شکستگی ها به کار می رود. اپروچ اسمیت- پترسن در حالیکه بیمار در وضعیت خوابیده به پشت است دید خیلی خوبی به قطعات شکسته می دهد.
    معرفی بیماران:دو بیمار با شکستگی در رفتگی تیپ 4 بروم بک گزارش شده اند. پس از عمل بیماران تا سه ماه اجازه وزن گذاری نداشتند. پس از 14 و 10 ماه از آسیب، نتایج خوب است.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد اپروچ اسمیت – پترسن برای چنین آسیبهایی مناسب است.

    کلید واژگان: غیر قابل جا اندازی, هیپ, دررفتگی, سر فمور
    Hassan Rahimi, Mohammad Hosein Taraz Jamshidi, Mh Ebrahimzadeh, Ali Parsa, Maryam Mirzaie
    Introduction

    Femoral head fracture-dislocations are rare، while irreducible cases are even less frequent. Truly irreducible fractures such as the two cases in this report must be differentiated from incomplete reduction due to incarcerated bone or soft tissue interposition. Opinions vary on the surgical approach to be used once the hip is reduced and the fragment of the femoral head yet remains to be stabilized. The smith-peterson approach with the patient in the supine position provides a direct anterior view of the fracture site.

    Case Presentation

    We reported two cases of Brumback-type 4، who were treated with this approach. Postoperatively we allowed weight-bearing after 3 months. After 14 and 10 months they had good results.

    Conclusion

    It seemed that Smith-Petherson approach was a good choice for this type of injuries.

    Keywords: Irreducible, Hip, Dislocation, Femoral head
  • سید مهدی مظلومی، محمدحسین ابراهیم زاده، هادی مخملباف، سید علی مهدویان
    مقدمه
    بیشتر تومورهای خوش خیم استخوانی بدون علامتند. برخی از آنها مثل استئوکندروما و تومور باسلول ژانت، توانایی تبدیل شدن به تومور بدخیم را دارند. بنابراین با تشخیص سریع نوع تومور از عوارض فیزیکی منفی تومورهای بدخیم، جلوگیری می شود.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی گذشته نگر در بیماران بستری شده با تشخیص بالینی تومور خوش خیم استخوانی در فاصله سالهای 1377-1378 در بیمارستان قائم مشهد انجام شد. عواملی مثل سن، محل تومور، جنس،... و اطلاعات پاراکلینیکی نظیر هموگلوبین، کلسیم، بررسی شدند. اطلاعات توسط پرونده بیماران در بایگانی بیمارستان استخراج شده و توسط ترم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    استئوکندروما و اگزوسیتوزیس متعدد با 4/28% شایعترین تومور خوش خیم استخوانی بود. استخوان ران شایعترین محل درگیری بود (4/29 %)، شایعترین گروه سنی بین 18-40 سالگی بود، درد و تورم و حساسیت درمحل در 2 /40 % موارد به عنوان شایعترین علامت بالینی است. شیوع تومورها در مردان(56/9%) بیشتر از زنان(43./1%) بود و رزکسیون بیشترین روش درمانی است (6/67 %). در بررسی سری بیماران 6 مورد هایپرکلسمی و 14 مورد کم خونی دیده شد.
    نتیجه گیری
    دراین بررسی استئوکندروما و اگزوسیتوزیس متعدد با 4/28% بیشترین تومور خوشخیم استخوانی در بیماران بستری شده در بیمارستان قائم در 10 سال اخیر بود.
    کلید واژگان: تومور استخوانی, رزکسیون, کورتاژ
    Seyed Mahdi Mazloumi, Mohammad Hosein Ebrahimzadeh, Hadi Makhmalbaf, Seyed Ali Mahdavian
    Introduction
    Benign bone tumors are common in all races and countries. The Prevalence of these tumors is about 1 per 120000 populations. Most of them are asymptomatic and have insidious behavior. Some of them like osteochondroma and giant cell tumor have the ability to transform to malignant Tumors. So it is very important to diagnose as soon as possible to prevent physiological damages to other organs and negative psychological impact of malignant forms.
    Materials And Methods
    In this retrospective study we considered some factors as age, localization of tumor, sex, city of birth, clinical presentation, treatment and some laboratory data related to bone tumors such as ESR, ALP, hemoglobin, serum calcium in these patients. Analysis of data was done with SPSS.
    Results
    In this study, 268 patients with bone tumor which admitted to our department between 1999 and 2009, enrolled. Of these, 102 patients had benign bone tumors (38%),117 patients had malignant tumors (44%) and 49 patients with metastatic lesions (18%) was rule out. Osteochondroma and multiple exostosis were the most common benign bone tumors (28.4 %). Femur was the most frequent site of involvement (29.4 %). The most common age was between 18 and 40 (55.9 %). Pain, swelling and tenderness were the most common sign and symptom (40.2 %). Prevalence of benign tumors in men was much more than women as 56.9 percent /43.1 percent respectively. Resection was the most common surgical treatment. A total of (67.6 %). 83.3 percent of patients were from Razavi Khorasan, 6 cases of hypocalcaemia and 14 cases of anemia were detected among these patients.
    Conclusion
    In this study osteochondroma and multiple exostosis (28.4 percent) were the most common benign bone tumors in patients admitted at Ghaem Hospital Medical School in recent 10 years (1999-2009).
    Keywords: Benign bone tumors, Curettage, Resection
  • سهیلا علی اکبری قویمی، مهران صولتی هشجین*، محمدحسین ابراهیم زاده، محمد علی شکرگزار، فاطمه فیاض بخش
    هدف

    کامپوزیت زیست تخریب پذیر پلی کاپرولاکتون/ نشاسته می تواند به منظور مهندسی بافت استخوان مورد استفاده قرار گیرد. تاثیر ترکیب درصد اجزا بر خواص این کامپوزیت دارای اهمیت است.

    مواد و روش ها

    کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته با ترکیب درصد پلی کاپرولاکتون 80/ نشاسته 20، پلی کاپرولاکتون 70/ نشاسته 30 از طریق حل کردن در کلروفرم و تبخیر حلال ساخته شد.

    نتایج

    ترکیب شیمیایی کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته به کمک انتقال فوریه فروسرخ مشخصه یابی شد. به منظور بررسی زیست فعالی کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته ایجاد هیدروکسی آپاتیت روی سطح در محلول شبیه سازی شده بدن ارزیابی شد. نتایج حاصل از آزمون فشاری بیانگر این بود که ضریب کشسانی و استحکام فشاری این داربست در حد استخوان ترابکولار انسان است. میزان کاهش جرم نمونه ها در آب و همچنین سرعت تخریب نشاسته در محلول بافر فسفات سالین ارزیابی شد و بررسی ها بیانگر این بود که وجود جزء نشاسته و درصد آن بر سرعت تخریب تاثیر می گذارد. همچنین آزمون های MTT و آلکالین فسفاتاز نشان داد که این کامپوزیت سمیتی ندارد و فعالیت های استخوانی سلول های استئوسارکوما رده G-299 را افزایش می دهد.

    نتیجه گیری

    با توجه به افزایش رشد و فعالیت سلول های استخوانی و توانایی تشکیل آپاتیت روی سطح کامپوزیت و همچنین خواص مکانیکی آن، این کامپوزیت دارای این پتانسیل است که به عنوان جایگزین های استخوان استفاده شود. به علاوه سرعت تخریب پذیری کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته با تغییر در ترکیب درصد اجزای سازنده آن قابل کنترل است و می توان از این کامپوزیت به عنوان داربست مهندسی بافت استخوان استفاده کرد. نمونه با درصد جرمی 70/30 به علت پاسخ سلولی مناسب تر و خواص مکانیکی بهتر نسبت به نمونه 80/20 بهینه محسوب می شود.

    کلید واژگان: مهندسی بافت استخوان, کامپوزیت پلی کاپرولاکتون, نشاسته, زیست فعالی, آزمون MTT, آزمون آلکالین فسفاتاز
    Soheila Ali Akbari Ghavimi, Mehran Solati, Hashjin, Mohammad Hossein Ebrahimzadeh, Mohammad Ali Shokrgozar, Fateme Fayyaz Bakhsh
    Objective

    Biodegradable polycaprolactone/starch composites can be used for bone tissue engineering applications. The effect of the ratio of components on composite properties is of tremendous importance.

    Methods

    Polycaprolactone/starch composite of 80/20 and 70/30 ratios were fabricated by dissolving them in chloroform followed by evaporation of the solvent.

    Results

    The composites were characterized by fourier transform infrared spectroscopy. Their bioactivity was evaluated by studying the apatite formation ability after immersing the specimens in simulated body fluid. The results of compressive test on samples showed that the composite’s modulus and strength approximated that of human trabecular bone. Mass loss in distilled water and starch degradation rate in PBS was evaluated، which showed that the starch ratio was effective in composite degradation. MTT analysis and alkaline phosphatase levels showed that this composite had no toxicity and could increase G-299 cell line osteoblastic activities.

    Conclusion

    The increase in cellular osteoblastic activities and the ability for apatite formation on the composite surface، in addition to the polycaprolactone/starch samples'' mechanical properties shows their capability to be used as substitutes for bone. Because this composite degradation rate is controlled by changing the starch ratio، it has the potential for use in bone tissue engineering applications. Samples that have a 70/30 ratio are considered optimal due to their enhanced cellular response and better mechanical properties.

    Keywords: Bone tissue engineering, Polycaprolactone, starch composites, Bioactivity, MTT test, Alkaline phosphatase test
  • سهیلا علی اکبری قویمی، مهران صولتی هشجین، محمدحسین ابراهیم زاده *

    مهندسی بافت علمی است که با هدف ایجاد جایگزین های زیستی که امکان بازیابی، حفظ و بهبود عملکرد بافت صدمه دیده را داشته باشند، مورد استفاده قرار می گیرد. اجزای اصلی در مهندسی بافت داربست، سلول ها و فاکتورهای رشد هستند. وجود بیوری اکتورها نیز جزء ارکان مهندسی بافت محسوب می شود. داربست یک ساختار سه بعدی است که به عنوان چارچوبی برای هدایت سلول ها مورد استفاده قرار می گیرد و جایگزینی برای ماتریکس خارج سلولی محسوب می شود. سلول ها به درون داربست نفوذ کرده و با توجه به سیگنال های فیزیکی و شیمیایی که در محیط اطراف آنها قرار دارد شروع به رشد، تمایز، تکثیر و مهاجرت می کنند و در صورت مساعد بودن شرایط محیطی ماتریکس خارج سلولی را ترشح کرده و بافت جدید را ایجاد می نمایند. علم مهندسی بافت به ساخت داربست های مناسب برای لانه گزینی سلول ها، ایجاد و حفظ شرایط محیطی مساعد برای ادامه حیات سلولی و در نتیجه کنترل تمام فاکتورهای موثر بر ایجاد یک بافت جدید می پردازد.

    کلید واژگان: مهندسی بافت, علوم, سلول ها
    Soheila Ali Akbari Ghavimi, Dr. Mehran Solati Hashjin, Dr. Mohammad Hossein Ebrahimzadeh

    Tissue engineering is a science to generate biological substitutes for regeneration، preservation and better operation of damaged tissues. Main components of tissue engineering are scaffolds، cells and growth factors. Also، bioreactors seem to be one of the fundamental parts. Scaffold is a 3D structure as a framework to support cell growth and extra cellular matrix deposition. Cells penetrate to scaffolds and grow، differentiate، proliferate and migrate according to physical and chemical signals. If the environment is appropriate for cells، they deposit ECM and new tissue will be formed. Tissue engineering science is to fabricate scaffolds which are suitable for cellular homing، to create and retain appropriate environment for cell maintenance and to control all the parameters which is important to generate new tissues.

    Keywords: Tissue engineering, Science, Cells
  • محمدحسین ابراهیم زاده، اقبال صدری، هادی مخملباف، محمدتقی پیوندی، حسین احمدزاده
    زمینه و هدف
    لگ کالوپرتس (Legg-calve perthes) از شایع ترین بیماری های ارتوپدی دوران کودکی است که در صورت عدم انتخاب شیوه مناسب درمان، ناتوان کننده می باشد. انتخاب درمان نگهدارنده یا جراحی با توجه به سن ابتلاء و شروع درمان و شدت بیماری، همواره مورد بحث بوده است. این مطاله به منظور بررسی شیوه های درمانی بیماری لگ کالوپرتس و تعیین ارتباط بین نوع درمان و مدت بیماری انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی روی 50 بیمار بستری مبتلا به لگ کالوپرتس در بیمارستان قائم (عج) طی سال های 84-1374 انجام گردید. براساس سن و شدت بیماری، 11 بیمار تحت درمان نگهدارنده و 39 بیمار تحت درمان جراحی قرار گرفتند. درمان نگهدارنده شامل کشش، فیزیوتراپی و استفاده از بریس بود. استئوتومی لگن شامل سالتر و شلف و استئوتومی پروگزیمال فمور مثل واروس استئوتومی درمان جراحی بود. علائم بهبودی بالینی در هر دو روش درمانی شامل بهبود درد، اصلاح دامنه حرکتی مفصل و بهبود لنگش بیمار بود که با معاینه فیزیکی و شرح حال بیمار به دست آمد.
    یافته ها
    از 11 بیمار گروه تحت درمان نگهدارنده، تنها 4 بیمار به درمان پاسخ مناسبی دادند. متوسط سنی آنان 25/7 سال و متوسط زمان بین شروع علائم تا شروع درمان 25/2 ماه بود. متوسط سن بیماران گروه تحت درمان جراحی 85/10 سال و متوسط زمان بین شروع علائم و شروع درمان 18 ماه بود. بیماران گروه تحت درمان نگهدارنده شدت کمتری از بیماری (گروه A و گروه B کمتراز 8 سال) را داشتند و بیماران گروه تحت درمان جراحی عمدتا گروه B با سن بیش از 8 سال و گروه C بودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که سن ابتلاء به بیماری و سن شروع درمان از عوامل مؤثر در انتخاب نحوه درمان است. فاصله بین شروع بیماری و شروع درمان از عوامل مؤثر دیگر بر نتیجه درمان بیماران لگ کالوپرتس است؛ به نحوی که هرچه فاصله کمتر باشد؛ احتمال پاسخ به درمان نگهدارنده بیشتر است.
    کلید واژگان: لگ کالوپرتس, تقسیم بندی لترال پیلار, اوستئوتومی پروگزیمال فمور, اوستئوتومی لگن
    Ebrahimzadeh Mh, Sadri E., Makhmalbaf H., Peyvandi Mt, Ahmadzadeh H.
    Background And Objective
    Legg-Calve-Perthes disease is one of the most common disabling diseases of childhood and if not managed appropriately is truly disabling. Severity of disease and duration of disease onset are main determinants of choosing treatment strategy of either conservative management or surgical treatment. This study was designed to determine Legg-Calve-Perthes treatments and relation between type of treatment and duration of the disease.
    Materials And Methods
    This descriptive study was carreid out on 50 patients with Legg-Calve-Perthes disease admitted in Ghaem Hospital in Mashhad, North East of Iran from 1995-2005.
    Results
    According to age of patients and severity of disease, the subjects allocated to conservatine (11 patients) and surgical treatment (39 patients). Clinical improvment signs include pain reduction, range of joints motion, which were avaluate by physical examination and taking medical history of patients. In conservative group, only 4 patients assumed to be successfully treated with mean age of 7.25 years and the mean interval between disease onset and beginning of treatment was 2.25 months. Surgical group had mean age of 10.85 years and mean interval between onset of disease and initiation of treatment was 18 months. Conservative group showed less sever form of disease (lateral pillar group A and group B with age less than 8 years), but patients treated surgically were more severely involved (lateral pillar group B with age more than 8 years and group C).
    Conclusion
    This study showed that age and severity of disease (lateral pillar classification) are main elements in treatment strategy (choosing conservative VS surgical treatment). The interval between onset of disease and onset of treatment strongly affects treatment success.
  • محمدتقی پیوندی، اقبال صدری محولاتی صدری محولاتی، سیده زهرا مصطفویان، دکترمحمدحسین ابراهیم زاده، امین رازی، امیررضا کچویی
    پیش
    زمینه
    شکستگی دیستال رادیوس از شایع ترین شکستگی های استخوان های بلند است که در سنین مختلف دیده می شود و علی رغم روش های درمانی متعدد، چالش ها و اختلاف نظرهای زیادی در درمان آن وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج درمان جااندازی بسته با گچ کوتاه و گچ بلند ساعد در نوع A2 شکستگی دیستال رادیوس بود.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، نتایج درمان 50 مورد جااندازی بسته با گچ کوتاه ساعد با 50 مورد جااندازی بسته با گچ بلند ساعد در شکستگی با ثبات و خارج مفصلی انتهای رادیوس در طی یک سال در سه مرکز آموزشی مشهد مقایسه شدند. پس از جااندازی، پرتونگاری کنترل انجام شد. گچ بلند در هفته 4 کوتاه گردید و هردو نوع گچ در هفته 6 باز شدند. بیماران از نظر دامنه حرکات ساعد، آرنج، وضعیت جوش خوردگی، عوارض شکستگی، رضایت از نوع گچ و پایداری مفصل رادیو اولنار تحتانی در هفته های 6 و 18 بررسی شدند.
    یافته ها
    شدت شکستگی در هر دو گروه مشابه بود. هیچ مورد جوش نخوردگی بدجوش خوردگی غیرقابل قبول، آتروفی سودک، سندرم کمپارتمان و کارپال تونل دیده نشد. رضایت مندی در گچ کوتاه وجود داشت و بیماران گچ بلند تمایل به کوتاه کردن گچ داشتند. حرکات ساعد و آرنج در بیماران با گچ کوتاه بهتر بود.
    نتیجه گیری
    جااندازی با گچ کوتاه ساعد به اندازه گچ بلند موثر و عوارض آن کمتر است، از سوی بیماران بهتر تحمل می شود و نتایج آن در کوتاه مدت ارجح می باشد. بنابراین استفاده از جااندازی بسته با گچ کوتاه ساعد در موارد شکستگی پایدار پیشنهاد می گردد.
    کلید واژگان: شکستگی رادیوس, بی حرکتی, بزرگسال
    Mohammad Taghi Peivandi, Eghbal Sadri Mahvelati, Zahra Mostafavian, Mohammad Hosein Ebrahimzadeh, Amin Razi Razi, Amir Reza Kachooei
    Background
    Distal radius fracture is among the most common fractures of the long bones that are seen in all age groups. Presence of different treatment protocols explains the challenge and controversy in treatment.
    Methods
    In a clinical trial study on 100 patients with stable extra articular distal radius fractures 50 cases were randomly treated with short and 50 with long arm casts in a one year period in three training hospitals in Mashhad-Iran. All the long casts were changed to short casts in the forth week and all the casts discontinued in the sixth week and the patients assessed for the elbow range of motion forearm supination-pronation union malunion the patient satisfaction and distal radioulnar joint stability in the 6th and 18th weeks after treatment.
    Results
    The severity of fractures in both groups was similar. We didn’t find any case of nonunion unacceptable malunion regional pain syndrome carpal tunnel syndrome or compartment syndrome. All the patients with short arm cast were satisfied in contrast to the other group. Range of motion had been better saved in short arm cast and in younger patients.
    Conclusion
    This study shows that the effectiveness of short arm cast is the same as long arm cast; the complications are fewer than long arm cast and the patient's satisfaction is better in short arm cast. So we suggest closed reduction and short arm cast for the treatment of stable extraarticular A2 type of OTA distal radius fractures.
  • اقبال صدری، محمدحسین ابراهیم زاده، نویدرضا میرزاده، علی بیرجندی نژاد
    زمینه و هدف
    پارگی لیگامان صلیبی قدامی به ویژه در افراد جوان و ورزشکار از شایع ترین آسیب های داخلی زانو می باشد که در صورت همراهی با آسیب های همراه (منیسک و لیگامان های جانبی زانو) باید در برنامه عمل بازسازی لیگامانی برای پیشگیری از استئوآرتریت قرار گیرد. این مطالعه به منظور بررسی مشکلات اولیه بیماران پس از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی به روش استفاده از تاندون پاتلا (Bone-Patellar Tendon- Bone graft) انجام گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه مقطعی آینده نگر روی 13 بیمار مراجعه کننده به مرکز پزشکی قائم (عج) دانشگاه علوم پزشکی مشهد طی زمستان 1386 تا بهار 1387 انجام شد. بیماران پس از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی (ACL) به روش استفاده از تاندون پاتلا هر دوهفته یک بار معاینه شدند و عوارض زودرس در فاصله سه ماهه اول ثبت گردید.
    یافته ها
    درد ناحیه قدامی زانو و محدودیت حرکتی به ترتیب در 70 و 38 درصد از بیماران مشاهده شد. علائم عفونت محل عمل یا آرتریت سپتیک در این سه ماه بروز نکرد و در 15 درصد موارد درجاتی از عدم ثبات به جلو (ADT+ 5 mm) در عمل مشهود بود. سطح همکاری بیماران پس از عمل پائین بود و تنها 54 درصد بیماران به توصیه ها عمل نمودند.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که باقی ماندن درجات معینی از ناپایداری قدامی زانو و درد ناحیه قدامی زانو از مشکلات اولیه در سه ماهه اول بعد از عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی می باشد.
    کلید واژگان: رباط صلیبی قدامی, بازتوانی, محدوده حرکتی زانو, درد
  • مهدی مظلومی، فرزاد امیدی کاشانی، محمدحسین ابراهیم زاده
    دیسپلازی نیمه اپی فیز یا سندروم «ترور» عارضه ای است که به علت رشد غیرطبیعی بافت غضروفی سمت خارجی و داخلی اپی فیز ایجاد می شود. در اوایل به صورت منفرد است ولی ممکن است قسمتی از آن بشکند و چندین قطعه آزاد درست شود. رشد غیرطبیعی اپی فیز با خاتمه رشد استخوانی متوقف می شود ولی ناهمواری سطح اپی فیز منجر به استئوآرتریت مفصل مبتلا می گردد. به علت نادر بودن این عارضه در اطفال و گرفتاری همزمان دو استخوان مچ پا در بیمار، ما اقدام به گزارش این مورد نمودیم.
    Epiphysealis dysplasia heminelica (Trevor’s syndrome) is a rare disease which is the result of abnormal development of cartilaginous external or internal segments of epiphysis. It is usually a single lesion. But with breakage of outgrowing cartilaginous masses it may present as several free pieces in the joint. The abnormal cartilaginous outgrowths would stop with termination of child’s growth. The articular surface incongruity however can lead to early osteoarthritis. We are reporting this case because of rarity of this pathology and also because of the presence of lesions on both sides of an ankle.
  • اقبال صدری، محمدحسین ابراهیم زاده
    زمینه و هدف
    بیماری دژنراتیو مفصل پاتلو فمورال باعث ایجاد درد ناتوان کننده ای در حرکات زانو می شود. درمان این بیماری در مرحله اول درمان های حمایتی می باشد و در صورت عدم پاسخ به این درمان، از روش های جراحی استفاده می شود. در موارد پیشرفته بیماری، روش های جراحی که باعث کاهش استرس در سطح مفصل می شوند، کمک بیشتری را در درمان بیماران می کنند. در این مطالعه نتایج کلینیکی درمانهای حمایتی و روش جراحی انتقال توبرزیته تیبیا بررسی گردیده است. روش تحقیق: 50 بیمار که با تشخیص بیماری دژنراتیو مفصل پاتلو فمورال مراجعه کرده بودند پس از انجام معاینات کامل و تهیه رادیوگرافی های لازم تحت درمانهای حمایتی قرار گرفتند. در بیمارانی که پس از سه ماه بهبودی حاصل نگردید در صورت موافقت ایشان، عمل جراحی انجام شد. پس از عمل بیماران به طور متوسط به مدت یک سال تحت پیگیری قرار گرفتند. ملاک بهبودی، کاهش درد و بهبود فعالیت های روزمره بود.
    یافته ها
    در مجموع پس از درمانهای حمایتی 12 بیمار (24%) علائم بهبودی را نشان دادند. در 34 بیماری که تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند 13 بیمار (2/38%) علائم بهبودی داشتند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد در بیماری دژنراتیو مفصل پاتلوفمورال بعد از عدم پاسخ مناسب به درمانهای نگهدارنده، در سنین بالای 65 سال قبل از تصمیم برای TKA و در سنین پایین به عنوان آخرین قدم درمانی، عمل جراحی انتقال توبریزیته تیبیا به قدام می تواند توصیه شود.
    کلید واژگان: پاتلا, بیماری دژنراتیو مفصلی, استئوتومی
  • محمد تقی پیوندی، محمدحسین ابراهیم زاده، محمد حسنی
    این گزارشی است از یک مورد نادر بالینی همانژیوم داخل عضلانی به همراه واکنش پریوستی در هر دو استخوان رادیوس و اولنا. خانم 38 ساله خانه دار با توده دورسواولنار دیستال ساعد از 5/1 سال قبل که در 2 ماه اخیر دردناک شده است به کلینیک مراجعه می نماید. تشخیص با کمک گرافی ساده و MRI گذاشته شد و با کمک بیوپسی اثبات گردید. درمان براساس حذف تمامی توده نسج نرم به همراه پریوست و قسمت های ضخیم شده استخوان صورت گرفت هم اکنون 4 سال پس از درمان هیچ گونه علائمی از بازگشت دیده نمی شود.
    کلید واژگان: همانژیوم داخل عضلانی, واکنش پریوستی, تومور
    Dr Mt. Peivandi, Dr Mh. Ebrahimzadeh, Dr Hasani M
    We present a rare case of intramuscular Haemangioma of the forearm with periosteal reaction of radius and ulna. A 38-year-old female presented with a tumefaction in distal and dorsoulnar side of the right forearm. She had 1.5 years history of tumor which was painful during resent 2 months. Plain x-ray and MRI was done and the diagnosis of Haemangioma was proved by open biopsy. The tumor plus periosteal reaction and enlarged bone was respected. After 4 years follow-up no recurrence was seen.
  • محمدحسین ابراهیم زاده، علی بیرجندی نژاد
    زمینه و هدف
    عدم جوش خوردگی عفونی تیبیا نه تنها یک مشکل پیچیده جراحی است بلکه وضعیتی مزمن و طاقت فرسا برای بیمار و مشکلی وقت گیر برای پزشک معالج است. اگر چه روش های سنتی درمان عدم جوش خوردگی عفونی تیبیا در مواردی به موفقیت می انجامد اما با ابداع روش اکسترنال فیکساتور حلقوی الیزاروف به نظر می رسد تحول قابل توجهی در درمان عدم جوش خوردگی های عفونی تی بیا ایجاد شده است.
    روش تحقیق: از سال 1377 تا 1384، 84 بیمار با تشخیص عدم جوش خوردگی عفونی تیبیا در 3 بیمارستان دانشگاهی مشهد توسط این نویسندگان با این روش درمان شده و به روش آینده نگر پیگیری شدند اطلاعات بالینی و پاراکلینیکی و رادیوگرافی های بیمار ثبت شد. مطالعه شامل 68 مرد و 16 زن است. سن متوسط بیماران 8± 26 سال (17 تا 55 سال) است. مدت متوسط پیگیری 5/4 سال (3 تا 9 سال) بود.
    یافته ها
    در 81 بیمار (42/96%) شکستگی به یونیون انجامید و عفونت ریشه کن شد، مدت حصول جوش خوردگی و استفاده از داربست الیزاروف به طور متوسط 4/6 ماه بود. در 3 مورد قطع اندام (آمپوتاسیون) زیر زانو در مرحله ای از درمان بدلیل مقاوم بودن عفونت یا دیگر دلایل انتخاب شده و انجام شد. عفونت محل پین و شل شدن پین در 18 بیمار (در 41 پین) و عارضه موقتی عصبی در 10 بیمار (9/11%) اتفاق افتاد که همه بهبودی خوبخودی یافتند و هیچ عارضه دائمی عصبی به صورت دائمی وجود نداشت. در یک مورد عارضه عروقی (پسودوآنوریسم شریان تیبیالیس قدامی) اتفاق افتاد که با جراحی عروق درمان شد. سفتی مفصل پروگسیمال و دیستال به فریم الیزاروف نیز از شایعترین عوارض طولانی مدت این روش درمانی است به خصوص در مواردی که برای درمان عدم جوش خوردگی عفونی 3/1دیستال تیبیا استفاده شده باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که روش الیزاروف انتخاب عالی در درمان عدم جوش خوردگی های پیچیده و عفونی تیبیا در جوش خوردن و ریشه کن کردن عفونت تیبیا است. این یکی از انتخاب هایی است که با اطمینان و قاطعیت زیاد می توان برای معالجه این بیماران پیشنهاد کرد.
    کلید واژگان: الیزاروف, عدم جوش خوردگی عفونی تیبیا, شکستگی تیبیا, محدودیت حرکتی زانو, محدودیت
    Author(S): Dr. Mh. Ebrahimzadeh, Dr. A. Birjandinejad
    Background And Aim
    Ununited fracture of tibia complicated by infection is not only a complex surgical problem but also a chronic and debilitating condition for patient and time-consuming problem for physician. Although traditional management results with success at times, it seems with Ilizarove external ring fixator we could achieve excellent results.
    Materials And Methods
    From 1997 to 2004 these authors managed 84 patients with infected tibial nonunion in three teaching hospitals in Mashhad. There were 68 males and 16 females, with an average age of 26±8 years (17 to 55 years). The average time of follow-up was 3.5 years (range 3-9 year).
    Results
    In 81 (96.42%) patients we achieved union and eradication of infection. The average time in frame was 6.4 months. Three patients (3.42%) eventually underwent below knee amputation because of refractory and persistent infection or other problems. We faced pin tract infection and loosening in 18 patients for 41 pins. We had 10 patients (11.9%) with neuropraxia of the proneal never which improved simultaneously but no long standing neurologic deficit. Only one patient with false aneurysm of anterior tibial artery happened which underwent vascular surgery. The most common long standing morbidity following this treatment was foot and ankle stiffness and deformity especially in distal third cases.
    Conclusion
    The Ilizarove technique for complex infected nonunion of tibia has a high rate of success in achieving union and eradication of infection. It is the only way, which we can advice the patient to be treated successfully strongly and surely.
  • علی بیرجندی نژاد، اقبال صدری محولاتی، محمدحسین ابراهیم زاده
    مقدمه
    شکستگی های پروگزیمال تی بیا غالبا شکستگی های پیچیده هستند و عوارض زیادی دارند. هدف از این تحقیق، بررسی استفاده از سیستم پلاک گذاری با پلاک «قفل شونده» (LCP) در تثبیت داخلی شکستگی های پروگزیمال ساق و مقایسه آن با روش پلاک «T باترس» (T-buttress) است. موارد و
    روش ها
    مطالعه به روش مورد شاهدی و آینده نگر انجام شد. از 62 بیمار (51 مرد و 11 زن) که با شکستگی پروگزیمال ساق به مرکز ترومای دانشگاه علوم پزشکی مشهد مراجعه نمودند، 35 بیمار با پلاک T و 27 بیمار با پلاک «قفل شونده» تحت عمل جراحی تثبیت داخلی قرار گرفتند. بیماران به مدت زمان میانگین 24 ماه (36-18 ماه) تحت پیگیری کلینیکی و پرتونگاری قرار گرفتند.
    یافته ها
    در گروه LCP، 3 مورد محدودیت حرکت در زانو، 1 مورد بدجوش خوردگی و 1 مورد عفونت دیده شد و همگی جوش خوردند. در گروه پلاک T، 4 مورد محدودیت حرکت زانو، 6 مورد «بدجوش خوردن»، 2 مورد جوش نخوردن و 4 مورد عفونت مشاهده شد. بنابراین محدودیت حرکت مفصل زانو در هر دو حالت وجود داشت، لیکن عفونت و بدجوش خوردن در ثابت کردن با پلاک T شایع تر بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد در شکستگی های پروگزیمال ساق، ثابت کردن به روش پلاک گذاری LCP نسبت به پلاک T، محکم تر و با آسیب کمتر بافت استخوانی همراه است؛ و عوارض بعد از عمل در این بیماران کمتر از بیماران عمل شده با پلاک T می باشد.
    کلید واژگان: شکستگی تی بیا, تثبیت داخلی شکستگی, پلاک استخوانی
    Ali Birjandinejad
    Background
    Proximal tibial fractures are complex injuries and are, historically associated with high complication rates. The purpose of this study is to evaluate the clinical usefulness of locking compression plates (LCP) in comparison with T-buttress plates in treating proximal tibial fractures.
    Methods
    In a prospective study, 62 patients (51 men, 11 women) with proximal tibial fracture referring to Mashhad Medical University Trauma Center were treated with T-buttress plate fixation in 35 and LCP in 27 cases. The treatment outcome was evaluated clinically and radiographically with 24 months (18-36 months) average follow-up.
    Results
    In LCP group, there were 3 cases of Knee motion limitation, 1 malunion, 1 infection and no non-union; and in T-plate group, 4 cases of knee motion limitation, 6 malunions, 2 non-unions and 4 infections. There was, therefore, no significant difference in terms of joint range of motion between the two groups. Malunion and infection were, however, more common in T-plate fixation group.
    Conclusions
    Locking compression plating in proximal tibial fractures provides stronger fixation and is associated with less malunion and infection as compared to T-plate fixation.
  • محمد حلاج مقدم، محمدحسین ابراهیم زاده
    مقدمه
    تعویض کامل مفصل بدون سیمان هیپ یک روش جدید در تثبیت پروتز توتال هیپ است که در آن به جای سیمان از تثبیت بیولوژیک رشد استخوان به داخل حفرات استفاده می شود و بعضی مشکلاتی که سیمان ایجاد می کند را ندارد. هدف از این مطالعه ارزیابی نتیجه میان مدت این نوع پروتز ها در بیماران است که فعالیت فیزیکی بالایی داشته و به دلیل طول عمر کوتاه سیمان اکریلیک استفاده از این نوع پروتز می تواند جایگزینی مناسب با طول عمر کافی باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در فاصله سالهای 1377 تا 1383 در سه بیمارستان دانشگاهی و خصوصی مشهد انجام گردیده است. تعداد 45 هیپ در 41 بیمار که تحت عمل توتال آرتروپلاستی بدون سیمان هیپ قرار گرفتند. مدت متوسط پیگیری بیماران 4.2 سال است. اطلاعات بالینی و معاینات فیزیکی و یافته های رادیولوژیک بیماران قبل و بعد از عمل و مدت پیگیری آنها در پرسشنامه ای جمع آوری گردید. برای ارزیابی نتایج درمان از سیستم نمره دهی هاریس استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده توسط آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش گردید.
    نتایج
    از 41 بیمار ی که تحت عمل جراحی قرار گرفتند جوانترین آنهادر موقع عمل جراحی 29 ساله و مسن ترین آن ها 60 ساله بود و متوسط سن بیماران 48 سال است. متوسط نمره بیماران بر اساس سیستم هاریس قبل از عمل و در آخرین معاینه به ترتیب 47 و 90 بود. 90% بیماران بدون درد بودند و 83% بیماران راه رفتن بدون لنگش داشتند.10% بیماران از درد ران شکایت داشتند که با یا بدون مسکن بیمار زندگی راحتی داشتند. استئولیز در اطراف استم 17% و در اطراف کاپ 4.4% بود. یک مورد به دلیل دررفتگی مکرر منجر به رویژن شد. یک مورد عفونت سطحی وجود داشت که با شستشو و درناژ معالجه شد. دو مورد نروپراکسی پرونئال وجود داشت که در عرض 6 هفته کاملا بهبود یافتند. لوزنینگ اسپتیک اتفاق نیافتاد. حادثه ترومبوآمبولی و شکستگی اطراف پروتز حین عمل یا در مدت پیگیری وجود نداشت.
    علل تخریب مفصل هیپ، استوارتریت اولیه 11.1%، استو ارتریت ثانویه 71.1%، ارتریت روماتویید 8.8%، اسپوندیلیت انکیلوزانت 2.2%، عفونت هیپ در طفولیت2.2%، توبرکلوز4.4% بود. پیگیری و معاینه بالینی و بررسی رادیولوژیک در بیماران قبل عمل، 6 هفته بعد عمل، 3 ماه، 6 ماه و 12 ماه و سپس هر یک سال انجام ثبت شد.
    نتیجه گیری
    پروتز توتال بدون سیمان هیپ یک روش مناسب برای بیماران با فعالیت فیزیکی بالا و جوانتر که استفاده از پروتز سیمان دار منجر به شل شدگی سریع در آنان می گردد یک روش مناسب با طول عمر کافی و عوارض کم است و در صورت نیاز به تعویض مجدد مشکلات خارج کردن سیمان را ندارد.
    کلید واژگان: تعویض کامل مفصل ران, تعویض کامل مفصل ران بدون سیمان, استئولیز
  • ارزش آرتروسکوپی در تشخیص اختلالات داخل زانو در مقایسه با تشخیصبالینی مطالعه 290 مورد در بخش جراحی ارتوپدی بیمارستان قائم مشهد
    محمدحسین ابراهیم زاده، هادی مخملباف
    زمینه و هدف
    امروزه آرتروسکوپی بهترین روش تشخیص و درمان در جراحی زانو است. در میان مفاصل، آرتروسکوپی زانو بیشتر از دیگر مفاصل رایج شده است. آرتروسکوپی روشی با تهاجم اندک و با عوارض بسیار کمتر از جراحی باز زانو می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارزش آرتروسکوپی در تشخیص اختلالات داخل زانو در مقایسه با تشخیص بالینی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه آینده نگر، در فاصله زمانی ابتدای سال 1380 تا آخر 1382، تعداد 290 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان قائم مشهد که از مشکلات زانو شکایت داشتند، مورد تحقیق قرار گرفتند؛ برای این افراد پس از بررسی و معاینه کامل بالینی، به منظور تشخیص و درمان، اندیکاسیون آرتروسکوپی گذاشته شد و شرح حال کامل معاینه فیزیکی و بررسی های تصویربرداری لازم در فرم مخصوص تخصصی برای هر بیمار ثبت گردید. برای بیماران تحت بیهوشی عمومی در اتاق عمل، آرتروسکوپی زانو انجام شد و یافته ها در یک فرم استاندارد که در آن اجزای و کمپارتمان های زانو رسم شده بود، ثبت و علامت گذاری گردید؛ داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری t و با سطح معنی داری P<0.05 مورد تجزیه و تحلیلی قرار گرفتند.
    یافته ها
    از این 290 بیمار، 81.6% مرد و 18.4% زن بودند که از علایمی شامل درد مفصل، قفل شدن مفصل، احساس عدم ثبات مفصل، صدای مفصل، محدودیت حرکتی و تورم مفصل شکایت داشتند. تشخیص بالینی شامل 45% پارگی منیسک، 20% پارگی لیگامان کروشیت قدامی، 16% پارگی توام کروشیت قدامی و منیسک، 4% عدم ثبات کروشیت خلفی، 5% ضایعه غضروفی و در بقیه موارد بدون تشخیص اختصاصی بود. یافته های آرتروسکوپی شامل 58% پارگی منیسک، 49% پارگی لیگامان کروشیت قدامی، 20% پارگی توام کروشیت قدامی و منیسک، 5% پارگی کروشیت خلفی، 14% ضایعه غضروفی، 1.5% سینویت مفصل و در 15% بیش از دو ضایعه در داخل زانو بود.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، با وجود تجزیه بالینی در برخورد با مشکلات زانو، آرتروسکوپی یافته های بالینی را به بیش از 90% افزایش داد.
    کلید واژگان: آرتروسکوپی, آرتروسکوپی تشخیصی زانو, تشخیص کلینیکی
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال