به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

محمدکاظم طرزمنی

  • سپیده زنونی واحد، سمیرا نادری، سیده مینا حجازیان، عبدالمحمد رنجبر، الهام احمدیان، محمدکاظم طرزمنی، محمدرضا اردلان*
    زمینه

    شیوع بیماری مزمن کلیوی (CKD) هر ساله در حال افزایش است که باعث افزایش ریسک بیماریهای قلبی-عروقی و حتی مرگ و میر میشود. در سندرم کاردیورنال تیپ 2 (Cardiorenal syndrome type 2, CRS2) اختلال عملکرد مزمن قلبی باعث اختلال عملکرد کلیوی میشود. هدف این مطالعه، بررسی سونوگرافی داپلر وریدهای کلیوی، محاسبه شاخص مقاومت وریدی (Venous impedance index, VII) و تعیین ارتباط آنها با پروگنوز سندرم CRS2 در افرادی با سابقه بیماری قلبی مزمن و مبتلا به CKD که عملکرد رو به جلوی مناسب داشتند، بود.

    روش کار

     در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 49 بیمار مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) تبریز با نارسایی قلبی و نارسایی کلیوی انتخاب شدند. بررسی وضعیت کلیوی، VII و کسر تخلیه (Ejection fraction, EF) صورت گرفت.

    یافته ها

     میانگین سنی بیماران 39/12±83/61 بود و شامل 9/42 درصد زن و 1/57 درصد مرد بود. همچنین، میانگین مدت زمان نارسایی قلبی و کلیوی بترتیب 8/13±16/33 و 1/5±76/11 ماه بود. بین VII و EF کلیه های راست و چپ رابطه معنی داری یافت شد (به ترتیب P=0.01 = و P=0.03)، اما بین کارکرد کلیه و میزان EF رابطه معنی دار از نظر آماری وجود نداشت (P =0.54). با افزایش ادم، میانگین VII و کسر تخلیه EF کاهش یافت اما از نظر آماری معنی داری نبود (P>0.05).

    نتیجه گیری

     طبق نتایج به دست آمده، بین VII و EF کلیه های راست و چپ رابطه معنی داری یافت شد اما ارتباط معنیدار آماری بین میزان ادم و میانگین VII و کسر تخلیه EF مشاهده نشد.

    کلید واژگان: بیماری قلبی-عروقی, بیماری مزمن کلیوی, کسر تخلیه, نارسایی قلبی, نارسایی کلیه, شاخص مقاومت وریدی
    Sepideh Zununi Vahed, Samira Naderi, Seyyedeh Mina Hejazian, Abdolmohammad Ranjbar, Elham Ahmadian, MohammadKazem Tarzamani, Mohammadreza Ardalan *
    Background

    The prevalence of chronic kidney disease (CKD) is increasing every year, which increases the risk of cardiovascular disease and even death. In Cardiorenal syndrome type 2 (CRS2), chronic cardiac dysfunction causes renal dysfunction. The aim of this study was to evaluate Doppler ultrasound of renal veins, calculate venous impedance index (VII) and determine their associations with the prognosis of CRS2 syndrome in patients with a history of chronic heart disease and CKD with a good forward function.

    Methods

    In this descriptive-analytical study, 49 patients referred to Imam Reza Hospital in Tabriz with heart failure and renal dysfunction were selected. Renal status, VII and ejection fraction (EF) were evaluated.

    Results

    Mean age of the patients was 61.83±12.39 years, 42.9% of which were women and 57.1% were men. The durations of heart and renal failure were 33.16 ± 13.8 and 11.76±5.1 months, respectively. Significant associations were found between VII and EF of the right and left kidneys (P=0.01 and P =0.03, respectively). But there was no statistically significant relationship between renal function and EF (P =0.54). With increasing edema rate, both VII and EF were decreased; however, these associations were not statistically significant (P >0.05).

    Conclusion

    According to the results, significant associations were found between VII and EF of right and left kidneys, however, no statistically significant correlations were observed between edema and VII mean and EF.

    Keywords: Cardiovascular disease, Chronic kidney disease, Ejection fraction, Heart failure, Renal failure, Venous impedance index
  • شهریار ? هاشم زاده_داود ایمانی *_رضا جواد رشید_محمد کاظم طرزمنی_سجاد پوراصغری
    زمینه و هدف
    میزان بقای 10 ساله کلی سرطان‫های غده تیروئید بالای 90 درصد می‫باشد، ولی کارسینوم پاپیلاری تیروئید اغلب عود و متاستاز به غدد لنفاوی منطقه ای دارد که منجر به بقای زیر 90 درصد می‫گردد. در بیماران مبتلا به سرطان تیروئید، خطر متاستاز غدد لنفاوی گردن در حدود 20 تا 50 درصد است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی نتایج سونوگرافی در ارتباط با درگیری گره های لنفاوی قبل از جراحی تیروئیدکتومی و مقایسه آن با جواب پاتولوژی بعد از انجام تیروئیدکتومی در بیماران مبتلا به سرطان تیروئید غیرمدولاری می‫باشد.
    روش کار
    تعداد 60 نفر از بیماران مبتلا به سرطان تیروئید به صورت تصادفی انتخاب و وارد مطالعه شد. تمامی بیمارانی که تشخیص سرطان تیروئید در آنها تائید شده بود، توسط دو رادیولوژیست و توسط یک دستگاه سونوگرافی تحت سونوگرافی گردن قرار گرفتند. بیماران توسط یک جراح تحت توتال تیروئیدکتومی و لنف نود دایسکشن گردن قرار گرفتند.
    یافته ها
    بین نتایج سونوگرافی و نتایج پاتولوژی در تعیین وجود درگیری گره های لنفاوی گردنی قبل از عمل تیروئیدکتومی، فقط در تومورهای نوع پاپیلری تیروئید، رابطه معنی‫داری مشاهده شد و بین نتایج سونوگرافی و نتایج پاتولوژی در تعیین محل لنف نود های درگیر نیز رابطه معنی‫داری وجود داشت.
    نتیجه گیری
    سونوگرافی می‫تواند یک ابزار مفید با هزینه و زمان کمتری نسبت به ارزیابی هیستولوژیکی در تعیین محل درگیری لنف نودهای گردنی در سرطان‫های تیروئید قبل از عمل جراحی باشد.
    کلید واژگان: سونوگرافی, تیروئیدکتومی, متاستاز, سرطان تیروئید
    Shahriar Hashemzadeh, Davood Imani *, Reza Javad Rashid, Mohammad Kazem Tarzamani, Sajjad Pourasghary
    Background and Objectives
    10 year survival rates for thyroid cancer is about 90%, but papillary thyroid cancer often spread to regional lymph nodes resulting in survival rate falls below 90%. In patients with thyroid cancer, cervical lymph node metastasis risk is about 20 to 50 percent. The aim of this study was to evaluate the association between ultrasound results and the involvement of lymph nodes before thyroidectomy and compare it with the pathologic response after thyroidectomy in patients with non-medullary thyroid cancer.
    Methods
    60 patients with thyroid cancer were randomly selected and entered into the study. Ultrasonographic examination of cervical lymph nodes was performed by two radiologists using an ultrasound machine in all patients diagnosed with thyroid cancer. Patients underwent total thyroidectomy and neck lymph node dissection by surgeon.
    Results
    In papillary thyroid cancer, there was a significant relationship between ultrasonographic results and pathologic outcomes in determining the presence of cervical lymph node metastasis before thyroidectomy. And also, there was a significant relationship between the results of ultrasonography and pathologic findings in determining the location of affected lymph nodes.
    Conclusion
    Compared to histological examination, ultrasonography can be a useful tool in determining the location of affected cervical lymph node in thyroid cancers before surgery.
    Keywords: Ultrasonography, Thyroidectomy, Metastasis, Thyroid Cancer
  • مهناز رنجکش، فریبا فتحی آذر، فاطمه قطره سامانی*، محمدکاظم طرزمنی، ابراهیم ولی خانی
    مقدمه

    نسج متراکم پستان به عنوان محدودیتی برای میزان حساسیت ماموگرافی محسوب می‏شود. این مطالعه به بررسی نقش سونوگرافی تکمیلی پستان جهت غربالگری در زنان با پستان متراکم در ماموگرافی می‏پردازد.

    روش بررسی

    این مطالعه مقطعی، در بازه زمانی یک‏ساله از دی ماه 94 تا پایان آذرماه 95 در بیمارستان الزهرا در تبریز انجام گرفت. در این مطالعه تمامی خانم‏های بدون علامت جهت غربالگری به این بیمارستان مراجعه کرده بودند ابتدا تحت ماموگرافی قرار گرفتند و از بین آنها کسانی که طبق طبقه‏بندی ACR III and IV بودند، تحت سونوگرافی قرار گرفتند. ارزیابی یافته های ماموگرافی و سونوگرافی بر اساس سیستم نمره‏دهی، به نام BI-RADS (Breast imaging-reporting and data system) انجام گرفت و نتایج ماموگرافی و سونوگرافی با یکدیگر مقایسه گردیدند.
    یافته ها: در این مطالعه 330 خانم با میانگین سنی 6/47 سال وارد مطالعه شدند. با توجه به گزارش ماموگرافی، 65 ، 161 نفر، 102 و دو نفر به ترتیب در BIRADS CATEGORY صفر، 1، 2 و 4 قرار گرفتند. نتایج سونوگرافی در BIRADS CATEGORY 1،2 مشابه با ماموگرافی بود. از 65 موردی که در BIRADS CATEGORY 0 قرار گرفتند، 10 مورد مشکوک به بدخیمی شناخته شدند. نتایج نهایی بیوپسی نشان داد که 30% از 10 مورد توده بدخیم هستند.
    نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‏دهد که در زنان با نسج متراکم پستان، سونوگرافی تکمیلی در تشخیص زودرس ضایعاتی که در BIRADS CATEGORY 0 ماموگرافی قرار می‏‏گیرند، می‏تواند مفید باشد. هرچند، انجام مطالعه‏ای در مقیاس وسیع‏تر، برای ارزیابی نقش سونوگرافی در پروگنوز طولانی مدت سرطان پستان لازم است.

    کلید واژگان: غربالگری, سرطان پستان, ماموگرافی, سونوگرافی, ACR III, IV, پستان دنس, BIRADS
    Mahnaz Ranjkesh, Fariba Fathi Azar, Fatemeh Ghatreh Samani, Mohammad Kazem Tarzamni, Ebrahim Vali Khani
    Introduction

    Dense breasts are considered as limitation for the sensitivity of mammography. This study evaluates the role of adjunctive breast ultrasound screening in women with dense mammograms.

    Methods

    A cross-sectional study was performed in Tabriz AL Zahra hospital during a year (1394-1395). Asymptomatic women who referred for screening which shows dense breasts (ACR III OR IV) underwent ultrasonography screening for breast cancer. Mammography and sonography assessment were performed and categorized based on as BIRADS CATEGORY system. The final results of mammography BIRADS CATEGORY and sonography BIRADS CATEGORY were compared.

    Results

    Three hundred and thirty women with mean age of 47.6 years were enrolled into the study. According to the report of mammography, 65, 161, 102 and 2 reports were categorized in BIRADS CATEGORY 0, 1, 2 and 4, respectively. The sonography reports were similar to mammography in BIRADS CATEGORY 1 and 2. Among 65 lesions with BIRADS CATEGORY 0, 10 were suspected as malignant with sonography. The biopsy of the suspicious lesions showed the malignancy in 30% of them.

    Conclusion

    This study reveals the values of sonography screening in detecting early stage of breast cancer in mammograms with BIRADS category 0 lesions in women with dense breasts. A larger long-term study is, however, needed to assess its feasibility and impact on breast cancer prognosis.

    Keywords: Screening, Breast Cancer, Mammography, Sonography, BIRADS, ACR III, IV
  • رضا جواد رشید، محمد کاظم طرزمنی، مریم مزین، محمدرضا غفاری، دانیال فدایی فولادی، یونس مسعودی، محمدتقی نیک نژاد، شیرین جاهد، لیلا آخوندزاده
    زمینه و اهداف

    دلیل عمده مرگ در آمبولی ریه نارسایی بطن راست و درگیری وسیع شرایین پولمونریی می باشد. هرچند سی تی آنژیوگرافی در این زمینه می تواند کمک کننده باشد، اطلاعات موجود متناقض می باشند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط علائم اختلال عملکرد بطن راست و شدت انسداد عروق ریوی (بر اساس سیستم های امتیاز دهی در سی تی آنژیوگرافی مبتلایان به آمبولی ریوی) با مرگ و میر می باشد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه آینده نگر سی تی آنژیوگرافی ریوی 76 بیمار مبتلا به آمبولی ریوی که بیماری زمینه ای دیگری نداشتند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. ماگزیمم محور کوتاه بطن راست و چپ و نیز نسبت آنها محاسبه شد. علاوه بر آن شدت انسداد شرایین ریوی نیز بر اساس سیستم امتیاز دهی کانادلی به صورت کمی بیان شد. در نهایت ارتباط این یافته ها با مرگ و میر بیماران در 60 روز اول بیماری مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    در این مطالعه میزان مرگ و میر 7/19 درصد بود. در مقایسه دو گروه بیماران زنده مانده و فوت شده، امتیاز شدت انسداد عروق پولمونری تفاوت معنی داری نداشت. هرچند میانگین سن و نسبت بطن راست به چپ در گروه بیماران فوت شده به طور معنی داری بیشتر بود، ولی در مدل چند متغیره سن تنها فاکتوری بود که به طور مستقل میزان مرگ و میر بیماران را پیش بینی می کرد (02/0=p).

    نتیجه گیری

    در بیماران مبتلا به آمبولی حاد ریوی بدون بیماری زمینه ای نه نسبت محور بطن راست به چپ و نه امتیاز شدت انسداد عروق پولمونری نمی توانند به طور مستقل میزان مرگ و میر بیماران را پیش بینی کنند.

    کلید واژگان: آمبولی ریوی, سی تی آنژیوگرافی, محور کوتاه بطن راست, امتیاز انسداد عروق پولمونری
    Reza Javadrashid, Mohammad Kazem Tarzamni, Maryam Mozzayyan, Mohammad Reza Ghaffari, Daniel Fadaei Fouladi, Younes Masoudi, Mohammad Taghi Niknezhad, Shirin Jahed, Leila Akhoundzadeh
    Background and Objectives

    Right ventricle failure and massive pulmonary artery occlusion are the main causes of mortality in patients with acute pulmonary embolism. Although pulmonary CT angiography could be helpful in these patients there are some controversies. In current study we want to investigate correlation between pulmonary artery obstruction score and right ventricular dysfunction with mortality rate in patients with acute pulmonary embolism.

    Methods & Materials

    Pulmonary CT angiography of 76 patients with acute pulmonary embolism and no previous comorbidity were reviewed at this prospective study. Maximum short axis dimensions of the right ventricle (RVD) and the left ventricle (LVD) and their ratio were measured. The pulmonary artery obstruction score (PAOS) was determined according to Qanadli. At the end the correlation between these findings and mortality at first 60 days were evaluated.

    Results

    The 60-days mortality rate was 19.7%. The expired and survived groups were comparable for PAOS, whereas both the median age and RVD/LVD ratio were significantly higher in the first group. In multivariate analysis, however, age was the only significant, independent predictor of 60-day mortality (p=0.02).

    Conclusion

    Without pre-existing morbidities, neither the RVD/LVD ratio nor PAOS is not an independent predictor of mortality in hemodynamically stable patients with acute PE.

    Keywords: Pulmonary embolism, Right ventricle short axis, CT angiography, Pulmonary artery occlusion score
  • فاطمه قطره سامانی، محمد کاظم طرزمنی، لیلا مساعد *، لعیا فرزدی، پریسا حاج علی اوغلی
    مقدمه
    اندومتریوزیس یکی از شایعترین مشکلات ژنیکولوژیک می باشد و در سال های اخیر یکی از بیشترین عناوین مورد مطالعه در بیماری های زنان بوده است. (15-5 درصد) از جمعیت زنان پره منوپوز به آن مبتلا هستند و در مدت دو دهه گذشته، شیوع آن ظاهرا«افزایش یافته است.
    روش بررسی
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود. 60 بیمار مراجعه کننده با علائم بالینی مشکوک به اندومتریوزیس مورد بررسی قرار گرفتند، این بیماران کاندیدای لاپاروسکوپی بودند و ضمن بررسی های بالینی برای همه آنها سونوگرافی ترانس واژینال و لاپاروسکوپی انجام گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS 20 و محاسبه حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی و همچنین آزمون مجذور کای، آنالیز شدند.
    نتایج
    از بررسی 60 بیمار مراجعه کننده برای تشخیص اندومتریوزیس عمقی، میانگین سنی و انحراف معیار بیماران (97/ 4 ± 1/ 31) حساسیت سونوگرافی ترانس واژینال در تشخیص توده لگنی (100%) بود و حساسیت و ویژگی سونوگرافی ترانس واژینال در تشخیص درگیری مثانه به ترتیب (50%) و (100%) بود و نیز صحت آزمون برای تشخیص این دو مورد (100%) و (93%) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که در تشخیص توده لگنی میتوان با اطمینان از سونوگرافی ترانس واژینال استفاده کرد و ارزش تشخیصی آن برابر لاپاروسکوپی است و مزیت آن هم غیرتهاجمی بودن و ارزان تر بودن این روش است. با روش ترانس واژینال در تشخیص درگیری مثانه نتایج قابل قبولی بدست آمد.
    کلید واژگان: اندومتریوزیس, سونوگرافی ترانس واژینال, لاپاروسکوپی, حساسیت
    Dr Fatemeh Ghatresamani, Dr Mohammad Kazem Tarzamni, Dr Leila Mosaed*, Dr Laaya Farzadi, Dr Parisa Hajalioghli
    Background And Aim
    Endometriosis is a common gynecological problem. In recent years, it has been one of the main subjects of women's diseases. 5-15% of the premenopausal women are suffering from this disorder. During the past two decades, its incidence has been on the rise.
    Material And Methods
    This study was a retrospective study and included 60 patients with clinically suspected endometriosis who were candidates for laparoscopy. Transvaginal ultrasound and laparoscopy was performed for all of them. Data were collected using SPSS version 20 software and analyzed by sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value, and chi-square.
    Result
    In this study the mean age of the patients was 31.1 ± 4.97. We found a sensitivity of 100% for transvaginal ultrasound in the diagnosis of pelvic mass. The sensitivity and specificity of transvaginal ultrasound for the diagnosis of the bladder involvement were 50% and 100% respectively. The accuracy of the test to distinguish the two cases were 100% and 93%, respectively.
    Conclusion
    The results of this study showed that the transvaginal ultrasound can be safely used for the diagnosis of pelvic mass and its diagnostic value is equal to that of laparoscopy. It is less invasive and less expensive than laparoscopy. We obtained satisfactory results by using transvaginal method for detection of bladder involvement.
    Keywords: Endometriosis, Transvaginal ultrasound, Laparoscopy, Sensitivity, Specificity
  • محمدکاظم طرزمنی، بابک کاظمی، رضا جواد رشید، شیرین جاهد خانقاه*
    پیش زمینه و هدف
    شایع ترین مودالیته تشخیصی آمبولی ریه، CT آنژیوگرافی (CTA) هست. به علت ارزان بودن و در دسترس بودن، ارزیابی الکتروکاردیوگرام (ECG) اولین اقدام در بیماران مشکوک به آمبولی ریه هست. بااین حال، ECG هیچ معیار یا تظاهرات حساس یا اختصاصی را برای شناسایی آمبولی ریه ارائه نمی دهد. لذا بر آن شدیم تا ارتباط شدت آمبولی ریه در CTA را با تغییرات ECG ارزیابی نماییم.
    روش کار
    در این مطالعه، تعداد 102 بیمار که در مطالعات CTA برای آن ها تشخیص آمبولی Massive یا Submassive بر اساس Qanadli index داده شده بود، ارزیابی شدند. از تمامی بیماران ECG به عمل آمد. 35 یافته پاتولوژیک در ECG قبلا گزارش شده اند که همگی در این بیماران ارزیابی شدند. ارتباط بین یافته های ECG و شدت آمبولی در CTA ارزیابی شد.
    نتایج
    آمبولی massive در 9/ 56 درصد و آمبولی submassive در 1/ 43 درصد موارد وجود داشت. در 5 /76 درصد تغییرات ECG به نفع آمبولی وجود داشت. در موارد امبولی Massive نسبت به آمبولی submassive به طور بارزی تغییرات ECG بیشتر (2/ 86 درصد در برابر 6/ 63 درصد) و میانگین تعداد یافته های ECG بیشتری وجود داشت (95/ 2±82 /5 در برابر 84/ 2±25/ 4). فراوانی S1Q3T3 pattern، S1&SaVL>1.5 mm، ST depression in V1-V3، ST elevation in V1-V3، Negative T wave in V1-V3، Right axis deviation، RVH criteria، P-pulmonale، QR pattern in V1 به طور بارزی در گروه Massive آمبولی بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    وجود تغییرات ECG و نیز تعداد تغییرات ECG در گروه آمبولی Massive بالاتر می باشند. عمده تغییرات معنی دار در مورد ST depression یا elevation و Negative T در لیدهای V1-V3 و یافته های مرتبط با درگیری سمت راست قلب بودند و می توانند برای پیش بینی شدت آمبولی ریه استفاده شوند.
    کلید واژگان: آمبولی ریه, الکتروکاردیوگرام, سی تی آنژیوگرافی
    Mohammad Kazem Tarzamni, Babak Kazemi, Reza Javadrashid, Shirin Jahed Khangah *
    Background and Aims
    The most common diagnostic modality for pulmonary emboli is CT angiography (CTA). Because of the availability and inexpensiveness, taking an electrocardiogram (ECG) is the first step in patients suspicious to pulmonary emboli. However, ECG does not provide any sensitive or specific manifestations for diagnosis of pulmonary emboli. We aim to evaluate the correlation between severity of pulmonary emboli in CTA and ECG changes.
    Materials and Methods
    In this study, 102 patients diagnosed with massive or submassive pulmonary emboli due to Qanadli index in CTA studies were evaluated. ECG was taking in all patients. There are 35 previously reported pathologic changes in ECG which were all evaluated in these patients. The correlation between ECG findings and pulmonary emboli severity in CTA was evaluated.
    Results
    Massive emboli were present in 56.9% and submassive emboli in 43.1% of cases. In 76.5% of cases, pathologic changes in ECG considering emboli were present. In cases with massive emboli compared to submassive emboli, ECG changes (86.2% vs. 63.6%) and mean pathologic findings in ECG (5.82±2.95 vs. 4.25±2.84) were significantly higher. Prevalence of S1O3T3, S1&SaVL>1.5 mm, ST depression in V1-V3, ST elevation in V1-V3, Negative T wave in V1-V3, Right axis deviation, RVH criteria, P-pulmonale, QR pattern in V1 were significantly higher in massive emboli group.
    Conclusion
    ECG changes and number of pathologic findings were higher in massive emboli group. Most significant changes were negative T and ST depression or elevation in V1-V3 and right heart involvement findings and could predict severity of pulmonary emboli.
    Keywords: Pulmonary emboli, Electrocardiogram, CT angiography
  • نریمان نظامی، محمدکاظم طرزمنی، محمد نقوی بهزاد *، نازیلا کارزاد
    زمینه و هدف
    با توجه به آناتومی کلیه چپ و دارا بودن ورید طولانی تر نسبت به سمت مقابل، بسیاری از جراحان پیوند کلیه تمایل دارند که از کلیه چپ اهداءکنندگان برای انجام عمل پیوند استفاده کنند. ورید گونادال چپ (تستیکولار چپ) یکی از وریدهایی است که به ورید کلیوی چپ ملحق می شود که احتمال آسیب جریان خون آن در اثر دست کاری جراحان روی ورید کلیوی چپ هنگام نفرکتومی کلیه سمت چپ وجود دارد. هدف ما ارزیابی شبکه وریدی پامپینی فورم سمت چپ و بیضه به دنبال نفرکتومی کلیه چپ است.
    مواد و روش ها
    دراین مطالعه مقطعی، 54 مرد سالم داوطلب اهدای کلیه چپ از نظر قطر شبکه وریدی پامپینی فورم سمت چپ و اندازه بیضه قبل و 4 ماه بعد از نفرکتومی سمت چپ تحت مطالعه با امواج اولتراسوند داپلر قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین سن بیماران 49/2±07/25 سال بود و قطر متوسط ورید پامپینی فورم سمت چپ قبل و 4 ماه بعد از نفرکتومی به ترتیب 40/0±37/1 میلی متر و 49/0±04/2 میلی متر بود. اندازه متوسط بیضه چپ قبل و 4 ماه بعد از نفرکتومی به ترتیب 47/2±86/21 سی سی و 17/2±50/21 سی سی بود. قطر متوسط ورید پامپینی فورم چپ 4 ماه بعد از نفرکتومی سمت چپ به شکل چشم گیری افزایش یافته (001/0 p<) در حالی که اندازه متوسط بیضه چپ تغییر معنی داری نکرده بود (136/0= p).
    نتیجه گیری
    قطر شبکه وریدی پامپینی فورم 4 ماه بعد از نفرکتومی چپ افزایش یافته بود. این در حالی است که تغییرات قابل ملاحظه ای در اندازه بیضه سمت چپ دیده نشد. بنابراین، پیش بینی می شود که بیماران تحت نفرکتومی کلیه چپ در معرض خطر بالای واریکوسل قرار گیرند.
    کلید واژگان: اهداءکنندگان, واریکوسل, نفرکتومی, پیوند کلیه
  • غزاله داورنیا *، سعید راد، محمد کاظم طرزمنی
    پیش زمینه و هدف
    سندرم شریان مزنتریک فوقانی یکی از علل نادر انسداد دستگاه گوارش فوقانی است که با تهوع و استفراغ و کاهش وزن تظاهر می کند و با فشردگی قسمت سوم دوازدهه به وسیله مزنتر در سطح شریان مزنتریک فوقانی و اتساع ثانویه دوازدهه مشخص می گردد.
    تشخیص بالینی مشکل است و معمولا با رد سایر علل صورت می گیرد. هدف از این تحقیق ارائه ی نشانه های رادیولوژیکی این سندرم نادر توسط مطالعات باریمی و سی تی اسکن در جهت یافتن پیشگویی کننده ترین نشانه ها می باشد.
    مواد و روش کار
    50 بیمار با علایم مظنون به سندرم شریان مزنتریک فوقانی توسط مطالعات باریمی و سی تی اسکن مولتی دتکتور بررسی شدند.
    یافته ها
    دو نشانه مهم رادیولوژیکی برای تشخیص سندرم شریان مزنتریک فوقانی شامل اتساع قسمت نزولی دوازدهه ثانویه به فشردگی قسمت سوم آن و کاهش زاویه آئورتومزنتریک می باشد. سی تی اسکن مولتی دتکتور جهت اندازه گیری دقیق زاویه بین آئورت و شریان مزنتریک فوقانی بر سایر روش های تصویربرداری ترجیح داده می شود. 3 بیمار از 50 بیمار مورد بررسی به عنوان سندرم شریان مزنتریک فوقانی تشخیص داده شدند. بین قطر قسمت سوم دوازدهه و زاویه آئورتومزنتریک از نظر آزمون های آماری ارتباط معنی داری وجود داشت (P<0.01). در بیماران مبتلا متوسط زاویه 1±17 درجه و متوسط قطر قسمت سوم دوازدهه 46/0±024/0 سانتی متر بود.
    بحث و نتیجه گیری
    سی تی اسکن مولتی دتکتور روش تصویر برداری ارجح در مقایسه با مطالعات باریمی است چرا که به وسیله آن سایر علل با علایم مشابه نیز قابل تشخیص می باشد.
    سی تی اسکن زاویه دقیق بین آئورت و شریان مزنتریک فوقانی را ارائه می دهد که اساسی ترین نشانه تصویربرداری تشخیصی برای این سندرم است.
    کلید واژگان: سندرم شریان مزنتریک فوقانی, سی تی اسکن مولتی دتکتور, مطالعات باریمی
    Ghazaleh Davarnia *, Dr Saeed Rad, Dr Mohammad Kazem Tarzamani
    Background and Aims
    Superior Mesenteric Artery Syndrome (SMAS) is a rare cause of upper intestinal obstruction manifested by retching or vomiting. Thanks to the difficulties arising in its diagnosis, it is usually done by elimination of other causes. We tried to report on the radiological manifestation of this rare syndrome aiming to find reliable predictable signs in imaging.
    Materials and Methods
    The findings obtained from abdominal MDCT and barium meal of 50 adult patients with clinical symptoms suspected for SMAS.
    Result
    Our study showed two radiographic signs for diagnosis of SMAS: which are dilatation of descending duodenum because of D3 compression and decreased aorto-mesenteric angle. Multi-Detector-Computerized-Tomography (MDCT) was preferable to obtain the exact angle range between SMA and aorta. There was a significant correlation between D3 diameter and aorto-mesenteric angle (p<0.01). 3 cases were diagnosed as SMAS, among 50 cases enrolled in this study. The mean angle was 17±1 degree and the mean D3 diameter was 0.46±0.024 cm.
    Conclusion
    MDCT is preferable imaging modality compared to barium study where we can exclude other simulating causes with different symptoms. It can provide the exact angle between SMA and aorta which is a essential imaging sign for diagnosis
    Keywords: SMA, SMAS, Varicocele, Barium meal, MDCT, scan
  • مطهر حیدری بنی، مسعود حاجی مقصود، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی نیا
    زمینه و هدف
    افزایش چربی بدن یکی از عوامل خطر پیشرفت بیماری های مزمن می باشد. شناسایی بهترین شاخص تن سنجی به عنوان ابزاری آسان جهت تعیین افراد تحت خطر بیماری قلبی عروقی در هر جامعه ای ضروری می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط چاقی شکمی با مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق تعیین ضخامت انتیما مدیا بر روی زنان بزرگسال انجام شد.
    روش کار
    مطالعه مقطعی حاضر بر روی 100 زن سالم بزرگسال 50-18 سال انجام شد. شاخص های تن سنجی طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری و محاسبه شد. حدود مرزی انتخابی برای دور کمر (WC)، نسبت دور کمر به باسن (WHR) و نسبت دور کمر به قد (WHtR) به ترتیب cm 88، 0/8 و 5/0 می باشد. تعیین ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید (CIMT) به عنوان نشانگر مراحل ابتدایی آترواسکلروز از طریق روش غیر تهاجمی سونوگرافی انجام شد. افراد با میانگینmm 0/8 ≥ CIMT به عنوان«افراد سالم»و mm 0/8 < CIMT به عنوان«افراد تحت خطر»در نظر گرفته شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 8/1±96/30 سال و میانگین WC، WHR، WHtR و CIMT افراد به ترتیب cm 95 ± 0/17، 0/87 ± 0/08، 0/61 ± 0/11 و 15/0 ± 63/0 بود. تمامی شاخص های تن سنجی چاقی شکمی با میانگین CIMT همبستگی مثبت معنی دار داشتند (05/0 > P). دور کمر با حد مرزی cm 88 نسبت به WHR و WHtRدر مجموع حساسیت و ویژگی بالاتری داشت.
    نتیجه گیری
    شاخص WC با حد مرزی cm 88 نسبت به دو شاخص WHR و WHtR جهت شناسایی افراد تحت خطر آترواسکلروز بهتر است.
    Background and Objectives
    Excess body fat percentage is one of the risk factors in the progression of chronic diseases. Anthropometric indices of obesity are screening tools to determine subjects at risk of cardiovascular disease all over the world. The aim of this study was to investigate the relationship between abdominal obesity and the early stage of atherosclerosis by Carotid Intima- Media Thickness (CIMT) on women.
    Methods
    This cross-sectional study involved 100 healthy women aged 18–50 year. Anthropometric indices were measured and calculated according to standard protocol. Cut off points for waist circumference (WC), waist to hip ratio (WHR) and waist to height ratio (WHtR) were 88 cm, 0.8 and 0.5 respectively Carotid Intima- Media Thickness was determined by using non-invasive ultrasound as an indicator of early stage of atherosclerosis. Subjects with mean CIMT≤0.8 mm and CIMT>0.8 mm were considered as "normal subjects" and "subjects at risk", respectively.
    Results
    Average age of subjects was 30.96±8.1 and the mean of WC, WHR, WHtR and CIMT were 95±0.17, 0.87±0.08, 0.61±0.11 and 0.63±0.15, respectively. All abdominal anthropometric indices significantly associated with mean CIMT. Waist circumference with cut off point of 88 Cm had sum of sensitivity and specificity higher than WHR and WHtR.
    Conclusion
    Waist circumference index with cut off point of 88 cm is better than WHR and WHtR to identify subjects at high risk of atherosclerosis.
  • محمدکاظم طرزمنی، مهرنوش طوفان، بتول سیفی
    سندرم ورید اجوف فوقانی (SVC Syndrome) در زمینه ی اثرات فشاری ضایعات اینتراتوراسیک روی ورید اجوف فوقانی و انسداد آن و اختلال در درناژ وریدهای سر و گردن و بازوها و قسمت فوقانی قفسه ی سینه ایجاد می شود که بسته به میزان درگیری هر یک از اجزای فوق، علایم بالینی متنوعی در بیماران ظهور می یابد. در این بررسی یک مورد سندرم ورید اجوف فوقانی در آقایی 54 ساله را معرفی می کنیم که در زمینه لنفادنیت آهکی شده که از علل نادر این سندرم به شمار می آید ایجاد شده است.
    کلید واژگان: ورید اجوف فوقانی, سندرم ورید اجوف فوقانی, لنفادنیت آهکی
    Mohammad Kazem Tarzamni, Mehrnoosh Toofan, Batool Seifi
    Superior vena cava (SVC) syndrome is caused by compressive effects of intrathoracic lesions on SVC and subsequent occlusion in venous drainage of head, neck, arms and upper part of chest. SVC syndrome causes different signs depending on the intensity of involvement. Here, we report a 54-year-old man with SVC syndrome due to calcified lymphadenitis, which is one of the rare causes of this syndrome.
  • مطهر حیدری بنی، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، مسعود حاجی مقصود، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی نیا
    زمینه و هدف
    هموستاز غیر نرمال آهن از قبیل کمبود یا افزایش بیش از حد آن با پاتوژنز بسیاری از بیماری های مزمن از قبیل دیابت و بیماری های قلبی عروقی در ارتباط است. احتمال دارد که آهن با افزایش استرس اکسیداتیو در پیشرفت آترواسکلروز دخیل باشد. تغییر در ضخامت انتیما- مدیای شریان کاروتید (CIMT) نشان گری برای تصدیق پیشرفت آترواسکلروز می باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت آهن و مراحل ابتدایی آترواسکلروز با به کارگیری ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید است.
    روش بررسی
    140 زن بزرگ سال سالم در محدوده سنی 50-18 سال (پیش از یائسگی) بدون بیماری شناخته شده مزمن یا حاد، به صورت تصادفی از یکی از کلینیک های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند. خون گیری جهت ارزیابی پارامترهای وضعیت آهن انجام شد. ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید با روش غیر تهاجمی سونوگرافی اندازه گیری شد. افراد بر اساس ضخامت انتیما مدیای کاروتید در دو گروه سالم (mm8/0≥ CIMT) و در معرض خطر (mm8/0< CIMT) قرار گرفتند. آزمون Student’s t-test برای مشاهده تفاوت میانگین متغیرهای بین دو گروه استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 1/8±76/32 سال بود. میانگین آهن سرم، فریتین سرم، هماتوکریت و متوسط حجم سلولی (MCV) در گروه در معرض خطر به طور معنی داری بالاتر و بر عکس ظرفیت تام اتصال آهن (TIBC) پایین تر بود (05/0>P) در حالی که از نظر تعداد گلبول های قرمز و هموگلوبین تفاوت معنی داری بین دو گروه یافت نشد (05/0نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه ارتباط نسبی بین پارامترهای وضعیت آهن با ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید به عنوان عامل زودرس وقایع بیماری قلبی عروقی را نشان می دهد. به نظر می رسد با توجه به تناقض های موجود در سایر مطالعات، نیاز به مطالعات بیشتر باشد.
    کلید واژگان: ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید, آترواسکلروز, وضعیت آهن بدن
    Heidari Beni M., Ebrahimi Mamaghani M., Hajimaghsood M., Tarzamani Mk, Mohtadinia J.
    Background
    Abnormal iron homeostasis such as iron deficiency or iron excess is associated with the pathogenesis of many chronic diseases including diabetes and cardiovascular disease (CVD). Iron may stimulate the progression of atherosclerosis by increasing the oxidative stress. Changes in carotid intima-media thickness (CIMT) have been validated as a vascular indicator of atherosclerosis progression. The purpose of this study was to apply CIMT to investigate the association between iron status and the initial stages of atherosclerosis.
    Methods
    140 healthy premenopausal women aged 18 to 50 years who had no chronic or acute disease were selected randomly from one of the Tabriz university sub specialized clinics. Blood samples were taken to assay iron status parameters. CIMT was measured noninvasively by ultrasonography. Based on CIMT results, the subjects were classified as "healthy" (CIMT ≤0.8 mm) or "at risk" (CIMT >0.8 mm). Student's t-test was used to determine the mean differences between the two groups.
    Results
    The mean±SD age of the participants was 32.76±8.1 years. The mean iron, ferritin, hematocrit and mean corpuscular volume (MCV) were significantly higher and the total iron binding capacity (TIBC) was lower (P<0.05) among the "at risk" group. However, there was no significant differences in red blood cell count or hemoglobin levels between the two groups (P>0.05).
    Conclusion
    Results of this study showed a relative correlation between iron status parameters and CIMT as the initial indicator of CVD. Regarding the contradictions found in the literature, more research is needed to clarify the situation.
  • ایوا اورنگی، علیرضا استادرحیمی، رضا مهدوی، محمدحسین صومی، محمد کاظم طرزمنی
    مقدمه
    کبد چرب غیر الکلی (NAFLD)، طیفی از بیماری های بالینی می باشد که سبب شناسی آن از استئاتوز کبدی ساده تا استئاتوهپاتیت غیر الکلی، سیروز و کارسینوم کبدی را شامل می شود. نظر به اهمیت چاقی به عنوان عامل خطرساز، و استرس اکسیداتیو به عنوان عامل موثر در بیماری زایی، بروز التهاب و پیشرفت بیماری، پژوهش کنونی با هدف تعیین میزان اضافه وزن، چاقی و بررسی وضعیت استرس اکسیداتیو در بیماران کبد چرب غیرالکلی صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    در این بررسی مورد- شاهدی، 50 فرد مبتلا به کبد چرب غیر الکلی و 48 فرد سالم شرکت داشتند. اندازه گیری های تن سنجی، تعیین سطح سرمی آنزیم های کبدی، پروفایل لیپیدی، ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (TAC) و مالون دی آلدئید (MDA) براساس روش استاندارد صورت گرفت. تحلیل های آماری داده ها با نرم افزار SPSS نسخه ی 5/11 انجام شد.
    یافته ها
    در بیماران کبد چرب غیر الکلی میانگین نمایه ی توده ی بدن (BMI) به طور معنی داری از گروه شاهد بیشتر بود. تفاوت معنی داری از نظر میانگین سطح سرمی MDA در دو گروه مورد بررسی وجود نداشت (1/0=P)، در صورتی که میانگین سطح سرمی TAC در بیماران به طور معنی داری از گروه شاهد، پایین تر بود (02/0=P).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های پژوهش کنونی، کنترل اضافه وزن و چاقی در افراد سالم جامعه برای جلوگیری از ابتلا و در بیماران به منظور جلوگیری از پیشرفت بیماری ضروری به نظر می رسد، هم چنین با توجه به پایین بودن سطح سرمی TAC در این بیماران، توصیه به مصرف منابع سرشار از مواد آنتی اکسیدان و مکمل های آن، می تواند در مراحل درمانی ارزشمند باشد.
    کلید واژگان: کبد چرب غیر الکلی, چاقی, استرس اکسیداتیو, ظرفیت تام آنتی اکسیدانی, مالون دی آلدئید
    Eva Orangi, Ph.D. Alireza Ostad Rahimi Reza Mahdavi, Ph.D. Mohammad Hosein Somi Ph.D. Mohammad Kazem Tarzemani
    Introduction
    Non-alcoholic fatty liver disease(NAFLD) is a denomination that encompasses clinical and pathological spectrums, ranging from simple steatosis to Non-alcoholic steatohepatitis (NASH), fibrosis and cirrhosis. Considering the importance of obesity as a risk factor of this disease and oxidative stress, as an effective factor in pathogenesis, coupled with inflamation and its progression to non-alcoholic steatohepatitis, this study was conducted to investigate the rate of overweight and obesity and oxidative stress status in patients with nonalcoholic fatty liver disease.
    Materials And Methods
    In this case-control study, 50 NAFLD patients and 48 healthy controls were enrolled. Antropometric measurements were taken, according to standard protocol. Serum hepatic enzymes, lipid profile and total antioxidant capacity (TAC) were determined by the auto analyzer and Serum malondialdehyde (MDA) was measured by the feluorimetry method. Data was analyzed by SPSS (version 11.5), and statistical tests such as T-test and Chi-square were used. Correlations were performed using Pearson's correlation coefficient.
    Results
    Mean BMI was significantly higher in NAFLD patients, compared to controls. There was no significant difference between the two groups in relation to mean serum levels of MDA (p=0.1). In contrast, the mean serum levels of TAC was significantly lower in patients than in controls (p=0.02).
    Conclusion
    Based on this study, combating overweight and obesity seems to be a preventive strategy for healthy people, thereby forestalling the progression of this disease. Furthermore, considering the lower level of TAC in NAFLD patients, the use of antioxidant-rich foods and supplements can be therapeutically valuable.
  • نازنین اشراقی، محمدکاظم طرزمنی، عباس افراسیابی، ناصر صفایی، منیره حلیمی، آزاده اشراقی
    آترواسکلروز عوارض متعددی مانند بیماری کرونر، سکته مغزی و بیماری عروق محیطی به دنبال دارد. ضایعه اولیه در آترواسکلروز در انتیما رخ داده و از زمان کودکی با ایجاد رگه های چربی نمایان می شود. فاکتورهای متعددی در پاتوژنز آترواسکلروز دخیل هستند که از آن جمله می توان به اختلال در متابولیسم چربی، اختلال کارکرد آندوتلیال و فاکتورهای التهابی و ایمونولوژیک پارگی پلاک اشاره کرد. اختلال عملکرد اندوتلیال توسط LDL اکسید شده ایجاد می گردد. سیگار این وضعیت را تشدید می کند. اگرچه آنژیوگرافی استاندارد طلایی تعیین وضعیت عروق کرونر دچار آترواسکلروز و تنگی است، ولی روشی تهاجمی همراه با تشعشع می باشد. سی تی آنژیوگرافی نیز هزینه بالایی دارد. بر اساس مطالعات قبلی آترواسکلروز یک پدیده جنرالیزه است که عروق مختلف سراسر بدن را درگیر می کند. یکی از عروق محیطی نزدیک به سیستم قلبی، شریان کاروتید است که قابلیت دسترسی از لحاظ بررسی سونوگرافیک را دارد.
    Nazanin Eshraghi, Mohammadkazem Tarzamni, Abas Afrasiabi, Naser Safaie, Monire Halimi, Azadeh Eshraghi
    Background
    A correlation between coronary artery disease (CAD) and atherosclerosis of peripheral arteries and the determination of noninvasive indexes for its existence and extent have been sought by many researchers. Some studies report that the intima-media thickness (IMT) of peripheral arteries could play this role. This study evaluated the correlation between the IMTs of common carotid and common femoral arteries and the degree of atherosclerosis in aortic arch and to evaluate the severity of CAD in candidates of coronary artery bypass grafting (CABG).
    Methods
    In a cross-sectional analytic-descriptive study, The severity of CAD, the grade of atherosclerosis of the aortic arch, and the IMTs of the common carotid and common femoral arteries were determined.
    Results
    There was a significant weak positive correlation between the IMT of common carotid artery (ρ = 0.193, p = 0.039) and common femoral artery (ρ = 0.206, p = 0.028) with the number of involved carotid vessels; the mean of these two parameters was not significantly different between the three CAD groups. There was not any significant relation between the IMTs of common carotid and common femoral arteries with the severity of atherosclerosis in the aortic arch too. There was not any significant relation between the presences of atherosclerotic plaque in the common carotid or the common femoral arteries with the severity of CAD. The severe atherosclerosis of the aortic arch was significantly higher in patients with three vessel disease.
    Conclusion
    According to our results, the IMTs of common carotid and/or common femoral arteries may increase with the severity of CAD; however, these parameters are not a surrogate for predicting the CAD severity.
  • سوده ثاقب، محمدکاظم طرزمنی، رضاجواد رشید، افشار زمردی، مرحوم ابوالفضل بهلولی
    پیوند کلیه Renal transplant در سال های اخیر سریعا رشد کرده است و به دلیل افزایش نیاز به دهنده، از دهندگان زنده بیشتر استفاده می شود. تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کلیه دهنده زنده نفرکتومی شود، بسته به پروتکل هر سرویس جراحی متفاوت است ولی آناتومی عروقی ساده تر و بدون آنومالی از مهمترین دلایل انتخاب یک کلیه است. در مواردی که این عمل با استفاده از جراحی آندوسکوپیک و لاپاروسکوپی انجام می شود، کلیه چپ با توجه به سهولت دسترسی جراحی ارجح است، زیرا ورید کلیوی بلندتری داشته و شریان کلیوی پشت وریداجوف تحتانی نیست. در سایر موارد سعی می شود که نفرکتومی در سمتی که آناتومی عروقی ساده تر است انجام شود تا عوارض عروقی جراحی کمتر شود. نفرکتومی در دهنده زنده نیاز به بررسی دقیق آناتومی عروق کلیه دارد. بنابراین تصویربرداری کلیه یک مرحله اساسی در ارزیابی کلیه دهنده زنده می باشد.
    Sagheb S., Tarzamni Mkt Javadrashid R., Zomorodi A., Bahluli A
    In kidney transplantation decision about the proper kidney donation is different between surgeons, but simple vasculature anatomy and a kidney without abnormalities are the most important reasons of choosing a kidney. Therefore complete assessment of renal vessels of a live donor with noninvasive techniques is a necessity for nephrectomy. For delineation of the kidney vasculature anomalies and urinary system abnormalities, Multi-Detector CT seems to be excellent method for evaluation. In this study 59 live donors were assessed with Multi-Detector CT Angiography.
  • ارتباط عوارض شناختی بایافته های داپلر عروق مغز و کاروتید در بیماران بای پس کرونر انتخاب شده
    مهدی فرهودی، کاوه مهرور، رضایت پرویزی، محمدکاظم طرزمنی، عیسی بیله جانی، عبدالرسول صفاییان
    سابقه و هدف
    عمل بای پس عروق کرونر (CABG) روز بروز شیوع بیشتری پیدا می کند و طبعا عوارضی هم بدنبال آن ایجاد می گردندکه یکی از عمده ترین آنها عوارض عصبی و شناختی می باشد. این عوارض در افزایش بروز ناتوانی و نیز مرگ و میر بیماران بعد از عمل نقش مهمی دارند.
    هدف از این مطالعه بررسی فراوانی عوارض شناختی بعد از CABG و تعیین ارتباط آن با عوامل خطر مختلف شامل سن، جنس، سابقه بیماری عروقی مغز، یافته های همودینامیک عروق مغزقبل از عمل، متغیرهای حین عمل و نیز عوارض عصبی بعد از CABG می باشد.
    روش بررسی
    در یک مطالعه توصیفی تحلیلی آینده نگر 201 بیمار کاندید CABG که مورد اورژانس نبوده و جراحی دیگر قلبی همراه نداشتند ودارای برون ده قلبی بیش از 30% و فاقد آریتمی قلبی بودند طی مدت زمان یک سال مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران قبل از عمل تحت معاینات عصبی، معاینه مینی منتال (MMSE) برای ارزیابی وضعیت شناختی، داپلر ترانس کرانیال ((TCD برای بررسی عروق اینتراکرانیال و داپلکس عروق کاروتید قرار گرفته، عوارض حین عمل و بعد از عمل ثبت شده و بعد از عمل تا موقع ترخیص تحت نظر بوده ویزیت و معاینات عصبی انجام می گرفت. حدود دو ماه بعد از ترخیص از آنها ویزیت دوباره به عمل آمده از نظر عصبی و MMSE تست می شدند.
    یافته ها
    کلا 201 بیمار کاندید CABG (158 مرد و 43 زن) با متوسط سنی 67/9 ± 29/57 مورد مطالعه قرار گرفتند. از این تعداد 5/4% سابقه بیماری عروقی مغز داشتند. از نظر وضعیت گرفتاری عروق کرونر 131 نفر گرفتاری سه رگ، 64 نفر گرفتاری دو رگ، 5 نفر گرفتاری یک رگ و یک نفر درگیری عروقی منتشر کرونر داشتند.
    TCD، در183 نفراز بیماران انجام گرفت که در 23 مورد جواب غیر طبیعی و 160 مورد جواب طبیعی بود. در کل تعداد شریانهای گرفتار 36 مورد بود که در این بین شریان بازیلر با 12 مورد شایعترین شریان درگیر بود.
    از 154 بیمار، داپلکس کاروتید بعمل آمد که در 102 نفر پلاک وجود داشت که از میان آنها در 99 نفر تنگی زیر 50%، 1 نفر تنگی 74-50% و 2 نفر تنگی 90-75% داشتند.
    از تعداد 201 بیمار، سکته مغزی ایسکمیک در 4 مورد، دلیریوم در هفت بیمار و آمنزی در 3 مورد دیده شد و یک مورد مرگ داشتیم. در 154نفر که در آنها MMSE مجدد انجام شد 45 نفر کاهش نمره به میزان متوسط 29/2 نشان دادند. ارتباط مشخصی بین تغییرات MMSE قبل و بعد از عمل با سن، جنس، سابقه قبلی بیماری عروقی مغز و وضعیت همودینامیک قبل از عمل عروق مغزی بدست نیامد. اختلاف تغییرات MMSE در گروه با عوارض عصبی بعد از CABG (078/0 = P) نسبت به گروه بدون عارضه (863/0 = P) قابل توجه می باشد ولی از نظر آماری معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه بنظر می رسد که عوارض شناختی بعد از CABG در موارد انتخاب شده، ایزوله وبدون فیبریلاسیون دهلیزی و برون ده قلبی بالای30% عمدتا معلول ضایعات ساختمانی ایجاد شده در سیستم عصبی مرکزی هستند ولی این نیازمند انجام مطالعه با حجم بالاتر می باشد.
    کلید واژگان: بیماری شرائین داخل جمجمه, جراحی بای پس عروق کرونر, داپلر, عوارض شناختی
    Correlation of cognitive complications with Doppler findings in selected coronary artery bypasses graft patients
    Mehdi Farhudi, Kaveh Mehrvar, Rezayat Parvizi, Mohammad Kazem Tarzmani, Isa Bilejani, Abdorasul Safaiyan
    Introduction
    Nowadays coronary artery bypass graft (CABG) surgery is a common operation and postoperative complications are inevitable. Among the important complications are neurologic and cognitive ones. These problems have a significant role in the disability and the mortality of patients. The present study was designed to detect the frequency of postoperative cognitive complications, and the correlation of it with different risk factors such as age, sex, history of cerebrovascular disease, preoperative cerebrovascular hemodynamic state, intraoperative variables and neurologic complications. Methods & materials: In this descriptive, analytic, and prospective study, 201 elective patients, with normal sinus rhythm, ejection fraction of more than 30%, and isolated CABG, during a period of about one year were included. Neurologic examination, cognitive evaluation (by mini-mental state examination or MMSE), intracranial arteries study (by transcranial Doppler or TCD) and carotid duplex were performed preoperatively. Intraoperative and postoperative complications were followed up to discharge time. About one month later neurologic examination and MMSE were repeated.
    Results
    Two hundred and one patients (158 male, 43 female) with the average age of 57.29±9.67 were studied. The history of cerebrovascular disease in 4.5% was detected. Out of them, 131 patients had three-coronary- vessel disease, 64 had two-vessel-disease, 5 one-vessel-disease, and 1 patient had diffuse coronary disease. TCD was performed in 183 patients and showed abnormal state in 23 and normal in 160 cases. The total number of involved arteries was 36, among which basilar artery was the most common (12 numbers). In 154 patients carotid duplex was performed, 102 had plaque, inducing <50% stenosis in 99, 50-74% stenosis in 1, and 75-90% stenosis in 2 cases. Abnormal intima media thickness (>0.7 mm) reported in 86 patients. Postoperative neurologic complication occurred as follows: 4 stroke, 7 deliriums, and 3 amnesia. One of the operated patients died. Postoperative MMSE can be performed in 154 patients, among them 45 showed decrement of MMSE (mean: 2.29). There were no significant correlations between MMSE decrement and age, sex, previous cerebrovascular disease, preoperative hemodynamic state. Difference of MMSE changes in CABG patients with neurologic complication (0.078) and the patients without complication (0.863) was noticeable, but was not statistically significant.
    Conclusion
    This study shows that post operative cognitive complications in elective, normal sinus rhythm, ejection fraction of more than 30% and isolated CABG patients appears to be due to CNS structural lesions, but further study with larger sample is needed.
  • پریسا حاج علی اوغلی، محمد کاظم طرزمنی، بابک نصیری، پریسا رضایی فر
    بیمار مورد معرفی، آقای 44 ساله، مورد نادری از آسیب نافذ داخل قلبی با سوزن خیاطی می باشند که سوزن در دیواره بین بطنی قلب و بطن چپ جای گرفته و نوک آن اندکی به سمت دهلیز راست برآمده بود. وجود جسم خارجی در قلب پس از یک دوره بی علامت24 ساله با درد سینه وضعیتی تشخیص داده شد.
  • منوچهر خوش باطن، ابراهیم فتاحی، محمدحسین صومی، محمد کاظم طرزمنی، سارا فرهنگ، گلنار مجیدی، وحید فتاحی
    زمینه و هدف
    بیماری کبدچرب غیرالکلی (NAFLD)، بیانگر طیفی از حالات بالینی - آسیب شناختی است که با رسوب قطرات چربی درکبد بیمارانی که سابقه مصرف الکل ندارند مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی مشخصات بالینی- آزمایشگاهی و شناخت فاکتورهای خطر دربیماران دارای کبد چرب غیرالکلی و مقایسه آن با افراد سالم است.
    مواد و روش کار
    این مطالعه به صورت مورد- شاهدی بر روی بیماران مبتلا به کبدچرب غیرالکلی در پائیز 1386 در استان آذربایجان شرقی انجام گرفت. 102 بیمار مبتلا به استئاتوزکبدی (تایید شده توسط سونوگرافی) و 102 فرد دارای سونوگرافی طبیعی کبد به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند، آزمون های کبدی، پروفایل چربی، قندخون و شاخص توده بدنی و دورکمر در تمام این افراد اندازه گیری شدند. داده های به دست آمده توسط آزمون های آماری مجذور کای، Student’s t-test و مدل logistic regression مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.
    یافته ها
    102 بیمار شامل 56 مرد و 46 زن و 102 فرد سالم شامل 43 مرد و 59 زن با میانگین سنی 70/10±53/42 سال در گروه بیماران و 51/13± 46/45 سال در گروه شاهد مورد بررسی قرارگرفتند. میانگین BMI در بیماران 69/4 ± 51/30 کیلوگرم بر متر مربع و در گروه شاهد 40/4± 48/26بود. (0005/0 P<) 8/9درصد از بیماران لاغر، 17/41 درصد دارای BMI طبیعی و 01/49 درصد از بیماران چاق بودند. چاقی مرکزی در 8/59 درصد از گروه بیماران و 7/30 درصد از گروه شاهد مشاهده شد. شیوع هایپرتری گلیسریدمی در گروه بیمار 7/63 درصد در مقابل 2/20درصد در گروه کنترل، هایپرکلسترولمی 2/20 در مقابل 8/9درصد، فشار خون بالا 6/47 در مقابل 8/10 درصد، دیابت 4/21 درصد در مقابل 3/2درصد، افزایش AST 9/37 در مقابل 9/2درصد و افزایش ALT 6/46 درصد درمقابل 9/0درصد برآورد شد که همه پارامترها به طورمعنی داری درگروه بیماران بیشتر از گروه شاهد بود. (0005/0 P<). همچنین فشار خون بالا، درجه توده بدنی بالا و هایپرتری گلیسریدمی به عنوان فاکتورهای پیش بینی کننده مستقل معرفی شدند.
    نتیجه گیری
    بیماری کبد چرب غیر الکلی در آذربایجان شرقی با سایر نقاط جهان شباهت بسیاری دارد. غربالگری در این جمعیت را می توان با توجه به فشار خون بالا، درجه توده بدنی بالا و هایپرتری گلیسریدمی انجام داد.
    کلید واژگان: بیماری کبد چرب غیرالکلی, استاتوهپاتیت, مشخصات بالینی و آزمایشگاهی
    Khoshbaten Manoochehr, Fatahi Ebrahim, Soomi Mohammad Hosein *, Tarzmani Mohammad Kazem, Farhang Sara, Majidi Golnar, Fatahi Vahid
    Background
    Nonalcoholic fatty liver disease (NAFLD) describes a common clinico-pathological condition characterized by significant lipid deposition in the hepatocytes in patients without history of excessive alcohol ingestion. The objective of this study was to assess the clinical and paraclinical features and risk factors of NAFLD patients in comparison with healthy population.
    Materials And Methods
    In this case-control study, 102 patients with NAFLD were compared with 102 controls in East Azerbaijan province. The diagnosis of NAFLD was provided by liver ultrasonography to confirm the presence of steatohepatitis. Liver function tests, lipid profile, blood sugar, body mass index (BMI) and waist circumference were measured in all participants. The statistical analysis was performed using chi-square, t tests and logistic regression model and P<0.05 was considered significant.
    Results
    This study consists of 102 patients (56 men and 46 women) and 102 controls (43 men and 59 women). The mean ± SD of age of the patients was 42.53 10.70 years and 45.46 13.51 years for controls. The mean SD of BMI was 30.51 4.69 in patient group and 26.48 4.40 in control group (P<0.0005). The 9.8 percent of patients were underweight, 41.17 percent were in normal range and 49.01 percent were obese. The central obesity was seen in 59.8 percent of patients and 30.7 percent of controls (P<0.05). The incidence of some characteristics in patients and controls were as follow respectively: hypertriglyceridemia (63.7% vs. 20.2%), hypercholesterolemia (20.2% vs. 9.8%), hypertension (47.6% vs. 10.8%), diabetes (21.4% vs 2.3%), and elevated ALT (46.6% vs 0.9%). Elevated AST level was more common in the NAFLD group (37.9%) compared to control group (2.9%) (P<0.0005). Hypertension, grade of BMI and hypertriglyceridemia were recognized as independent predictors.
    Conclusion
    NAFLD has similar characteristics in our population compared to other parts of the world. Hypertension high, grades of BMI and hypertriglyceridemia are suggested as useful indicators for screening of NAFLD in our population.
    Keywords: Non alcoholic fatty liver disease, steatohepatitis, Clinico, biochemical feature
  • پروین شکور، محمدکاظم طرزمنی، حمیدرضا فاتح، سارا فرهنگ
    پیش زمینه و هدف
    ترومبوز ورید عمقی عارضه شایع و جدی است که اکثرا در بیماران بستری رخ می دهد. بیماران بسیار بدحال بخش مراقبت ویژه دارای عوامل خطرزای بسیاری مرتبط با افزایش احتمال ایجاد ترومبوز ورید عمقی هستند. با این حال، میزان شیوع ترومبوز ورید عمقی در این بیماران به خوبی مطالعه نشده است.
    مواد و روش کار
    163 بیمار) 6/52% مذکر (بستری در بخش های مراقبت ویژه جراحی، ریه و اعصاب بیمارستان امام خمینی تبریز در مدت 18 ماه طی یک مطالعه مقطعی مورد بررسی قرار گرفتند. میزان فراوانی ترومبوز ورید عمقی اندام تحتانی در هر یک از این بخش ها و در تمام بیماران، در افراد سیگاری، بیماران قلبی - ریوی، بیماران دارای سابقه جراحی عمده، بیماران دیابتی، افراد دارای بدخیمی و دارای سابقه ترومبوز ورید عمقی قبلی، از 48 ساعت پس از بستری، توسط سونوگرافی داپلر تعیین گردید.
    یافته ها
    درصد فراوانی ترومبوز ورید عمقی اندام تحتانی در بخش مراقبت ویژه جراحی 6/53%، ریه 3/46%، اعصاب 3/45% و در کل این بیماران 5/48% بود (7/35%، 2/31%، 7/21% و 3/28% به ترتیب در موارد با پروفیلاکسی). 6/53% این بیماران بیش از 40 سال سن داشتند. این میزان در بیماران سیگاری 62%، با سابقه بیماری قلبی - ریوی 6/55%، با سابقه قبلی جراحی عمده 72%، دیابتی ها 6/51%، با سابقه بدخیمی 8/1%، و با سابقه ترومبوز ورید عمقی قبلی 2/1% بوده است. از نظر محل ترومبوز به ترتیب وریدهای ساق پا، ران و لگن درگیر بیشتر بودند. بیشتر این ترومبوز ها نوع حادگزارش شدند.
    نتیجه گیری
    متوسط شیوع ترومبوز ورید عمقی اندام تحتانی، به خصوص بیماران دریافت کننده درمان پروفیلاکسی بیشتر از موارد گزارش شده در سایر مقالات است. بنابراین توصیه می گردد اقدامات پیشگیرانه دارویی و بالینی با دقت بیشتری به کار گرفته شود.
    کلید واژگان: ترومبوز ورید عمقی, بخش مراقبت ویژه, سونوگرافی داپلر
    P. Shakour, Mk Tarzamani, Hr Fateh, S. Farhang
    Background and Aims
    Deep vein thrombosis (DVT) is a common and serious barrier affecting hospitalized patients. Critically ill patients in intensive care units have risk factors increasing threat of a deep vein thrombosis. Nevertheless the data in this topic is lacking.Patients and
    Methods
    One hundred and sixty three patients (53.6% male) in surgery, pulmonary and neurology intensive care units were studied during this cross sectional study in Imam Hospital during an 18 month period. Prevalence of deep vein thrombosis was estimated in each ward and separately in: smokers patients with cardio-pulmonary disease diabetes mellitus and history of major surgery malignancy or previous deep vein thrombosis 48 hours after admission and also Doppler sonography was used.
    Results
    Prevalence of deep vein thrombosis was 53.6%, 46.3% and 45.3% in surgery, pulmonary and neurology intensive care units respectively and 48.5% in general (35.7%, 31.2%, 21.7% and 28.3% in patients receiving prophylaxis). 53.6% were older than 40. The rate was 62% in smokers 55.6%in cardio-pulmonary patients 72% in patients after a major surgery 51.6% in diabetics 1.8% in patients with a malignancy and 1.2% in patients with history of a previous DVT. DVT was more common in veins of leg, femur, and pelvis and most of them were acute.
    Conclusion
    Prevalence of deep vein thrombosis in our study population especially in patients receiving a prophylaxis is higher than other reports. Considerate use of pharmacologic and clinical methods of prophylaxis is recommended.
    Keywords: Deep vein thrombosis, Intensive care unti, Doppler sonography
  • پروین شکوری، محمد کاظم طرزمنی، خلیل انصارین، مرضیه طلوع صادق زاده، مسعود ناظمیه، محمدرضا غفاری، سارا فرهنگ
    زمینه و هدف
    ترومبوآمبولی ریه بیماری شایعی است که تشخیص کلینیکی آن مشکل است و در صورت عدم درمان مرگ و میر بالایی دارد. الگوریتم های تشخیصی زیادی برای تشخیص ترومبو آمبولی ریه وجود دارند که از جمله به اسکن ونتیلاسیون پرفیوژن ریه، سونوگرافی داپلر عروق اندام تحتانی و سی تی آنژیوگرافی ریه می توان اشاره کرد. در این مطالعه مقایسه نتایج اسکن ریه با سونوگرافی داپلر اندام تحتانی در بیماران مشکوک به آمبولی ریه جهت رسیدن به بهترین روش برخورد با این بیماران انجام شده است.
    روش کار
    120 بیمار مشکوک به آمبولی ریه که توسط متخصص داخلی به بخش سونوگرافی داپلر بیمارستان امام خمینی(ره) ارجاع شدند مورد بررسی قرار گرفتند. بیمارانی وارد مطالعه شدند که در فاصله زمانی 48 ساعت بعد از شک به آمبولی ریه تحت اسکن ریه و سونوگرافی داپلر اندام تحتانی قرار گرفته بودند.
    یافته ها
    درصد فراوانی ترومبوز وریدهای عمقی اندام تحتانی در بیماران مشکوک به آمبولی ریه 37/5% بود.نتایج اسکن ونتیلاسیون- پرفیوژن در بیماران مشکوک به آمبولی ریه شامل اسکن ریه با احتمال بالا 17/5%، اسکن ریه با احتمال متوسط 27/5%، اسکن ریه با احتمال پایین 41/5% و اسکن ریه نرمال13/5% بود.
    در بیماران با ترومبوز وریدهای عمقی نتایج اسکن ریه شامل اسکن ریه با احتمال بالا 24/4%، اسکن ریه با احتمال متوسط 33/3%، اسکن ریه با احتمال پایین 26/7% و اسکن ریه نرمال 15/6%. بود. متوسط سنی در بیماران با و بدون DVT به ترتیب 14/13± 52/53 و17/63± 56/22 سال بود.
    نتیجه گیری
    بیماران مشکوک به آمبولی ریه با یک اسکن ریه نرمال نیاز به ارزیابی بیشتر عروق اندام تحتانی با سونوگرافی داپلر دارند از طرفی یک سونوگرافی داپلر نرمال عروق اندام تحتانی به معنی عدم نیاز به انجام اسکن ریه در این بیماران نیست. به عبارتی سونوگرافی داپلر و اسکن ریه، هر دو برای ارزیابی دقیق بیماران مشکوک به آمبولی ریه لازم است.
    Background and Objectives
    Venous thromboembolism is a common disorder that is difficult to diagnose clinically but carries significant mortality if untreated. Many diagnostic imaging algorithms for the detection of PTE, including ventilation perfusion lung scan, Doppler ultrasonography of lower extremity and pulmonary CT angiography. This study's aim was the comparison of Doppler ultrasonography of lower extremity with perfusion -ventilation lung scan in patients suspected for pulmonary emboli and finding the best approach for diagnosis of the suspected pulmonary emboli.
    Methods
    One hundred twenty patients of suspected pulmonary embolism referred by internists to Doppler ultrasonography of lower limbs Department of Imam's Khomeini Hospital were studied. The patients were studied within 48 hour post suspected pulmonary emboli and evaluated with V/Q scan and Doppler ultrasonography.
    Results
    The prevalence of DVT in lower limbs of patients suspected of pulmonary emboli was %37.5. Results of lung scan in patients suspected pulmonary emboli are as below: High probability in %17.5, intermediate probability in %27.5, low probability in %41.5 and normal in %13.5 Results of lung scan in patients suspected for pulmonary embolism with DVT are as follow: High probability in %24.4, Intermediate probability in %33.3, low probability in %26.7 and normal in %15.6. Mean age in patients with and without DVT Was 52.53 14.13 and 56.22 17.63 year respectively.
    Conclusion
    Patients suspected for pulmonary emboli with normal lung scan needs more assessment for DVT in lower extremity with Doppler ultrasonography. Normal Doppler ultrasonography of lower extremity doesnt exclude performing lung scan for approving pulmonary emboli. Doppler ultrasonography and lung scan both need evaluating patients suspected for pulmonary embolism.
  • حسن ارگانی، امیر قربانی حق جو، محبوب نعمتی، محمد کاظم طرزمنی، الیار صادقی حکم آبادی
    زمینه و اهداف
    استفاده از آب معدنی برای مقاصد درمانی در زندگی بشر دارای سابقه کهنی است. طبیعی بودن آبهای معدنی، فقدان عوارض مصرف، راحتی استفاده درمانی و هزینه کمتر مزایایی هستند که زمینه را برای انجام مطالعات آزمایشگاهی و بالینی آماده میسازند. در این طرح اثر آب معدنی جرموک که آب قلیایی با میزان بالای بیکربنات و کلسیم است بر روی پارامتر های کلیوی بیماران مبتلا به سنگ کلیه ارزیابی و میزان تاثیر آن با آب شرب تبریز مقایسه شده است.
    روش بررسی
    در این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دو سویه کور تعداد 42 بیمار مبتلا به سنگ کلیه شرکت کردند. بیماران تحت درمان با آب شرب تبریز و آب معدنی هر کدام بمدت2 ماه قرار گرفتند. در شرایط پایه و بعد از هر دوره دو ماهه از بیماران سونوگرافی کلیه ها و آنالیز پارامتر های کلیوی بعمل آمد.
    یافته ها
    آب معدنی مورد استفاده محتوی مقدار بالایی بیکربنات، منیزیم، کلسیم و پتاسیم بوده و یک آب قلیایی می باشد. سطح سیترات، منیزیم و pH ادراری در افرادیکه آب معدنی مصرف کرده بودند نسبت به مصرف کنندگان آب شرب تبریز افزایش معنی داری نشان داد (05/0>P) در صورتیکه سطح اگزالات ادراری تغییر معنی داری نداشت (05/0
    نتیجه گیری
    آب معدنی قلیایی با میزان بالای بیکربنات و کلسیم در صورت مصرف زیاد (حداقل 2 لیتر در روز) می تواند باعث افزایش حجم ادرار 24 ساعته و pH و افزایش دفع ادراری سیترات، منیزیم و اسید اوریک در افرادی شود که کلیه سنگ ساز دارند.
    کلید واژگان: سنگ کلیه, آب معدنی, سیترات, اگزالات
  • دکترسیما عابدی آذر، محمدرضا سادین، محمدکاظم طرزمنی، حسن ارگانی
    زمینه و هدف
    پروتئین واکنشی زنجیره ای (CRP) فاکتور التهاب مزمن و زمینه ساز آترواسکلروز در بیماران همودیالیزی است. مطالعات جدید نشان می دهند که افزایش سطح پاراتورمون سالم در اورمی می تواند باعث اختلال در متابولیسم چربی ها شود و یکی از عواملی که باعث تشدید آترواسکلروزیس در بیماران همودیالیزی میشود، همین اختلالات چربی هاست. این مطالعه به بررسی ارتباط پروتئین واکنشی زنجیره ای با حساسیت زیاد و پاراتورمون هورمون سالم با ضخامت انتیما- مدیای کاروتید در بیماران همودیالیزی می پردازد.
    روش بررسی
    در این مطالعه، سطح سرمی پروتئین واکنشی زنجیره ای با حساسیت زیاد، پاراتورمون هورمون سالم لیپوپروتئین آلفا، کلسترول، لیپوپروتئین با دانستیه بالا و پایین، کلسیم، فسفر و ضخامت انتیما- مدیای کاروتید 30 بیمار با نارسایی مزمن کلیه که تحت همودیالیز هستند، بررسی گردید.
    یافته ها
    میانگین پروتئین واکنشی زنجیره ای با حساسیت زیاد (hs-CRP) در مردان 4.65 mg/dl و زنان 6.4 mg/dl، میانگین پاراتورمون هورمون سالم مردان 65.7 pg/dl و زنان 74.03 pg/dl بود. تفاوت معنی داری بین میانگین ضخامت انتیما- مدیای کاروتید راست و چپ بیماران دو جنس وجود نداشت (P>0.05). حال آنکه، رابطه مثبت و محکمی بین پروتئین واکنشی زنجیره ای با حساسیت زیاد، پاراتورمون هورمون سالم و ضخامت سالم و ضخامت انتیما- مدیای کاروتید بیماران همودیالیزی وجود دارد (P<0.001).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که به خصوص با استفاده از پروتئین واکنشی زنجیره ای، آترواسکلروزیس در بیماران دیالیزی زودتر تشخیص داده می شود، بنابراین، می توان از مرگ و میر این بیماران در اثر حوادث قلبی کاست.
    کلید واژگان: آترواسکلروزیس, پروتئین واکنشی زنجیره ای با حساسیت زیاد, پاراتورمون دست نخورده, (ضخامت انتیما- مدیای کاروتید)
  • علی ذوالفقاری، محمد کاظم طرزمنی، رضا قائمی
    زمینه و اهداف
    سنگ شکنی برون اندامی اکثرا جایگزین روش های درمانی دیگر مانند جراحی و اقدامات اندویورولوژی برای درمان سنگ های دستگاه ادراری شده است. علیرغم مطمئن و موثر بودن اثرات سوء آن روی عملکرد کلیه هنوز وجود دارد. تکنیک های جدید تشخیص همانند اولتراسونوگرافیColor Doppler یک بینش جدید در رابطه با عملکرد کلیه می بخشد که قادر به ارزیابی عروق کلیه می باشد. در این بررسی تغییر مقاومت عروق داخل کلیوی بعد از سنگ شکنی با سونوگرافی داپلر مطالعه می شود.
    روش بررسی
    در این بررسی برای 55 بیمار شاخص مقاومت عروقی در شریان داخل لوبی قبل و 30 دقیقه بعد از سنگ شکنی در کلیه های درمان شده اندازه گیری شد. 22 بیمار یک هفته بعد از سنگ شکنی پیشگیری شدند.
    یافته ها
    در کلیه های درمان شده شاخص مقاومت عروقی به طور بارزی از 0.05 ± 0.62 مقدار اولیه به 0.06 ± 0.66 رسید (p<0.001). ارتباط معنی داری بین افزایش سن و افزایش شاخص مقاومت عروقی در کنترل سی دقیقه بعد از سنگ شکنی وجود نداشت.
    پیگیری بیماران نشان داد که متوسط شاخص مقاومت عروقی یک هفته بعد به سطح قبل درمان برنگشته است و بیماران مسن (60 سال یا بالاتر) سطح شاخص مقاومت عروقی یک هفته بعد بالاتری از بیماران جوان (زیر 60 سال) داشتند (0.05 ± 0.76 در مقابل 0.06± 0.64). هیچ ارتباط معنی داری بین ولتاژ سنگ شکنی با تعداد شوک با تغییر شاخص مقاومت عروقی قبل و بعد از سنگ شکنی وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    به واسطه افزایش سطوح شاخص مقاومت عروقی اولیه احتمال آسیب بافت کلیه بعد از سنگ شکنی وجود دارد، اندازه گیری تغییر در شاخص مقاومت عروقی با تکنیک های اولتراسوند بعد از سنگ شکنی ممکن است اطلاعات مفیدی برای تشخیص کلینیکی آسیب بافت کلیه ارائه دهد.
    کلید واژگان: سنگ شکنی برون اندامی, شاخص مقاومت عروقی کلیه, سونوگرافی داپلر
  • مهدی فرهودی، محمد کاظم طرزمنی، خندان قنادی امامی
    زمینه و هدف
    بیماری های عروقی مغز شایع ترین بیماری دستگاه اعصاب و سومین علت مرگ افراد بالاتر از 45 سال می باشد. بیشتر سکته ها در بزرگسالان ایسکمیک بوده و حدود یک پنجم آن را تنگی های داخل یا خارج جمجمه ای شریان کاروتید داخلی تشکیل می دهند. اولتراسونوگرافی یک روش غیرتهاجمی، مقرون به صرفه و بی خطر برای بررسی عروق داخل و خارج جمجمه می باشد که به دو صورت داپلر ترانس کرانیال (Trans Cranial Doppler) و داپلکس کاروتید انجام می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی کامل بودن روش TCD جهت تشخیص تنگی های قابل ملاحظه کاروتید که ایجاد علامت می کنند، انجام شده است.
    روش کار
    مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی در 50 بیمار متوالی از بیماران بستری در بخش اعصاب بیمارستان امام که هم تحت TCD و هم داپلکس کاروتید قرار گرفته بودند انجام گرفت، متغیر های سرعت جریان خون، وجود جریان خون جانبی و میزان تنگی گزارش شده توسط دو روش فوق مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات به دست آمده با کمک نرم افزار آماری SPSS نسخه 11/5 و با استفاده از آزمون های آماری تی، مجذور کای و فیشر تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    از 50 فرد مورد مطالعه 34 مورد (68%) مرد و بقیه زن بودند. میانگین سنی افراد 66 سال بود.70% بیماران بالای 65 سال و 68% سابقه پرفشاری خون داشتند. (بین پارامترهای سرعت جریان خون سیستولی و دیاستولی و نمایه ضربان داری به دست آمده از TCD و داپلکس از شریان کاروتید داخلی، تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت). بین درصد تنگی گزارش شده توسط TCD و داپلکس تفاوت آماری معنی دار وجود نداشت. در 78/57% موارد TCD بیمارانی که تنگی کاروتید داشتند، جریان خون جانبی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    وجود ارتباط قابل قبول از نظر پارامترهای سرعت جریان بین دو روش TCD و داپلکس کاروتید و همچنین بین درصد تنگی های گزارش شده توسط دو روش ذکر شده در این مطالعه نشان داد که انجام TCD برای تشخیص تنگی های قابل ملاحظه کاروتید (که سبب اختلال همودینامیک می شوند) و نیز در غربالگری بیماران دچار حوادث عروق مغزی یک روش مفید می باشد، ولی برای ارزیابی دقیق تنگی، نوع پلاک و تشخیص تنگی های زیر 50% انجام داپلکس کاروتید نیز ضرورت دارد و در واقع مکمل همدیگرند.
    کلید واژگان: داپلکس کاروتید, داپلر ترانس کرانیال, تنگی کاروتید, سکته مغزی
    Mahdi Farhoudi, Mohammadkazem Tarzamani, Khandan Ghannadi Emami
    Background and Objectives
    Cerebrovascular diseases are the most common disabiling neurologic disorders and the third cause of death in the population over 45 years of age. Most of the strokes in adults are ischemic and almost one-fifth of them are due to intra- or extracranial internal carotid artery stenosis. Ultrasonography is a noninvasive, cost-effective and safe technique for evaluation of intra or extracranial vessels that is available in two
    Methods
    TCD and carotid Duplex. The present research is an attempt to investigate the appropriatens and comprehensiveness of TCD in diagnosing symptomatic significant carotid stenosis.
    Methods
    This descriptive-analytical study was conducted on fifty patients admitted to the neurology ward of Imam Hospital who underwent both carotid duplex and TCD examination. Variables of blood flow velocities, collateral flow evidences and degree of carotid stenosis were assessed with both methods. The data were analyzed by SPSS (ver.11.5) using T.test, Chi-square and Fisher test.
    Results
    34 patieuts were. Male mean age of the patients was 66.70% of the subjects were above 65 and 68% of them had a history of hypertension. No statistically significant difference was seen between systolic and diatolic blood flow velocity in internal carotid artery and pulsatile index obtnined from reported by TCD and carotid Duplex. There was no statistically significant difference between the percentage of stenosis TCD finding of the patients with carotid stenosis showed collateral flow in 78.57% of the cases.
    Conclusion
    Acceptable correlation of the flow velocity parameters and the percentage of carotid stenosis between TCD and Carotid Duplex results showed that the primary performance of TCD to diagnose significant carotid stenosis (that causes hemodynamic disorder) and screen ischemic cerebrovascular accident is a reliable and effective method, but for precise determination of stenosis, plaque typing and for diagnosing stenisis below 50% the performance of carotid duplex study is also necessary and to complemantory TCD.
    Keywords: Carotid Duplex, Transcranial Doppler, Carotid Stenosis, Stroke
  • بدانید!
    • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
    • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
    • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
    درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال