مدینه بیژنی
-
سابقه و هدف
آب قابل دسترس به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد به دلیل کاهش بارندگی و همچنین استفاده از منابع آبی برای زراعت های پرسود بهاره افت شدیدی می یابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل می باشد. بنابراین گزینش ژنوتیپ های مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک و نیمه خشک بسیار حایز اهمیت است.
مواد و روش هاآزمایشی مزرعه ای به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال زراعی (98-1396) در مزرعه تحقیقاتی موسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری معمول، قطع آبیاری از مرحله خورجین دهی تا پایان رشد و قطع آبیاری از مرحله گلدهی تا پایان رشد در کرت های اصلی و ژنوتیپ های پاییزه کلزا شامل Talayeh، Okapi، SLM046، Ahmadi، Zarfam، Licord، Neptun، Natali، GK Gabriella و Opera در کرت های فرعی در نظر گرفته شدند.
نتایج و بحث:
نتایج نشان داد که تنش خشکی به خصوص در قطع آبیاری از گلدهی در تمام ژنوتیپ های مورد بررسی باعث کاهش وزن هزار دانه، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، درصد روغن، عملکرد دانه، عملکرد روغن، طول دوره رشد و کارایی مصرف آب نسبت به آبیاری معمول شد. در شرایط آبیاری معمول بیشترین عملکرد دانه در ژنوتیپ های okapi، Neptun و Natali به ترتیب با 5558، 5698 و 5076 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. در شرایط تنش خشکی ژنوتیپ های SLM046، Zarfam، Natali و Opera در قطع آبیاری از خورجین دهی با عملکرد دانه به ترتیب 3144، 2864، 3237 و 2951 کیلوگرم در هکتار و در قطع آبیاری از گلدهی به ترتیب با عملکرد دانه 2377، 2472، 2441 و 2539 کیلوگرم در هکتار بالاترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. شاخص های میانگین بهره وری (MP)، میانگین هندسی بهره وری (GMP) و تحمل تنش (STI) بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه در شرایط تنش و غیرتنش داشتند و برای گزینش ژنوتیپ های برتر مناسب تر بودند. بر همین اساس مقاوم ترین ژنوتیپ ها به تنش Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera بودند.
نتیجه گیریبر اساس نتایج حاصله ژنوتیپ های Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera در شرایط تنش آخر فصل به عنوان ژنوتیپ های برتر جهت کشت در شرایط آب و هوایی کرج توصیه می گردند.
کلید واژگان: تنش خشکی انتهایی, شاخص های تحمل به خشکی, گیاه دانه روغنی, کارایی مصرف آبIdentifying drought- tolerant cultivars of canola (Brassica napus L.) under Karaj climatic conditionIntroductionAvailable water for irrigation of canola decreases towards the end of the season, due to reduced rainfall and the simultaneous late-season irrigation for other spring crops. Therefore, the possibility of the plant facing drought stress in the final stages of growth is very likely. So, the selection of drought-tolerant genotypes is very important in arid and semi-arid regions.
Material and methodsThe field experiment (2016- 2017 and 2017- 2018) was conducted as a split-plot arrangement in a randomized complete blocks design with four replications in Karaj agricultural research station. Treatments included drought stress regimes (common irrigation, withholding irrigation from the silique setting stage, and flowering stage) in main plots and canola genotypes (Talayeh, Okapi،SLM046, Ahmadi, Zarfam، Licord, Neptun, NataliGK Gabriella, and Opera) in sub-plots.
Results and discussionThe results showed that drought stress significantly reduced the number of pods per plant, the number of seeds per pod, 1000-seed weight, seed yield, growth period duration, oil content, oil yield, and water use efficiency (WUE). Under common irrigation, the highest seed yield was obtained from okapi، Neptun, and Natali genotypes with 5558, 5698, and 5076 kg ha-1, respectively. Under drought stress, SLM046، Zarfam، Natali and Opera had the highest seed yield with 3144, 2864, 3237, and 2951 kg ha-1 in withholding irrigation from the silique setting stage and 2377, 2472, 2441, and 2539 kg ha-1 in withholding irrigation from the flowering stage, respectively. GMP, MP and STI indices were highly correlated with seed yield under both stress and non-stress conditions. Therefore, they were introduced as suitable indices to identify superior genotypes for both environmental conditions. Accordingly, the most resistant genotypes were Okapi, SLM046, Zarfam, Neptun, Natali and Opera.
ConclusionBased on the results, Okapi, SLM046, Zarfam, Neptun, Natali and Opera are recommended as suitable genotypes for cultivation in Karaj climatic conditions.
Keywords: Drought tolerance indices, Oilseed crop, Terminal drought stress, Water use efficiency -
به منظور بررسی پاسخ های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی گیاه دارویی مرزه (Satureja hortensis L.) با غلظت های مختلف اسید هیومیک و نانوکلات روی، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار در دانشگاه زابل در سال 1395 اجرا شد. فاکتور اول شامل چهار غلظت اسید هیومیک (صفر،50، 100 و 150 میلی گرم در لیتر) و فاکتور دوم شامل نانوکلات روی با 4 سطح (صفر، 5/0، 1 و 2 گرم در لیتر) بود. صفات اندازه گیری شده شامل وزن خشک بوته، طول برگ، شاخص کلروفیل، سطح برگ، فعالیت آنزیم کاتالاز، فعالیت آنزیم پراکسیداز، فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، مقدار عنصر روی، عنصر فسفر و اسانس مرزه بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر مقادیر مختلف مصرف کود نانو کلات روی و اسیدهیومیک و اثر متقابل تیمارها بر طول برگ، سطح برگ، شاخص کلروفیل، مقدار اسانس، مقدار روی، فسفر، آنزیم کاتالاز، پرواکسیداز و سوپراکسیداردیسموتاز در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. اما برهمکنش اسیدهیومیک و کود نانو کلات روی وزن خشک بوته معنی دار نشد. اسید هیومیک تا 150 میلی گرم در لیتر همراه با 2 گرم در لیتر نانوکلات روی به ترتیب منجر به افزایش 64 و 75 درصدی وزن خشک بوته و سطح برگ در مقایسه با تیمار شاهد گردید. بیشترین درصد اسانس (17/2) و شاخص کلروفیل (05/12) نیز در کابرد محلول پاشی 150میلی گرم در لیتر اسید هیومیک به همراه 2 گرم در لیتر نانوکلات روی به دست آمد. تیمار شاهد در محتوای عنصر روی و فسفر در مقایسه با بالاترین سطح استفاده از اسید هیومیک و نانوکلات روی به ترتیب 77 و 26 درصد کمتر بود. بیشترین فعالیت آنزیم پراکسیداز و فعالیت آنزیم کاتالاز نیز در شرایط محلول پاشی 150 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک و 2 گرم در لیتر نانوکلات روی مشاهده شد. کاربرد بالاترین سطوح اسید هیومیک و نانوکلات روی باعث افزایش 77 درصدی روی و 26 درصدی فسفر در مقایسه با شاهد شد. بیشترین سطح برگ (4 سانتی متر مربع)، وزن خشک بوته (15/16 گرم)، طول برگ (00002/3 سانتی متر)، مقدار روی (950000/0 میلی گرم در کیلوگرم)، آنزیم کاتالاز (88/1 میکرومول در دقیقه در میلی گرم پروتئین) و آنزیم پرواکسیداز (180/0 میکرومول در دقیقه در میلی گرم پروتئین) در تیمار (150 میلی گرم در لیتر اسید هیومیک و 2 گرم در لیتر کود نانو کلات روی) به دست آمد.کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدان, درصد اسانس, گیاه دارویی, نانو کود رویIntroductionFertilizer management is utmost important factor in success of pharmaceutical crops cultivation. Application of biological fertilizers is important in production of these plants. Therefore the use of this type of fertilizers in the production of medicinal plants is expanding and seems to be becoming a global approach.Materials and MethodsThe effect of humic acid and nano-chalate zinc fertilizer on activity of catalase, peroxidase, superoxide dismutase enzymes and essential oil of savory plant was investigated using a factorial experiment based on completely randomized design two factors and with four replications in a greenhouse at Zabol University in 2014. The factors were humic acid with four levels (zero, 5.0, 1 and 1.5 mg/L) and nano-chalate zinc fertilizer with four levels (0, 50, 100 and 200 g/L).Results and DiscussionThe results of variance analysis showed that humic acid, nano zn chelated fertilizer and the interaction of factors had significant effects at 1 % probability level on leaf length, leaf area index, chlorophyll index, essential oil content and zinc conten, phosphorus, catalase enzyme, peroxidase enzyme and superoxidase dismutase enzyme but the interaction of nano zinc chelated and humic acid fertilizers was not significant on plant dry weight. The treatments showed significant effects on chlorophyll index, leaf length and area, enzyme activity of catalase, peroxidase, superoxide dismutase, zin contentc and percentage of essential oil. At all levels of humic acid, application of nano fertilizer increased the activity rate of catalase and peroxidase enzymes, zinc, phosphorus and essential oil percentage in the application of 1.5 mg/L humic acid and 200 g/L nano fertilizer increased 58, 34, 75, 26 and 77%, respectively. Application of 1.5 mg/L humic acid and 200 g/L of nano fertilizer had the greatest effect on leaf area index (4), plant dry weight (16.15 g), leaf length (3/20 cm), zinc conten (0/950 mg/kg) catalas enzyme (1.88 Mg.-1 Protein. Min-1) and peroxidase enzyme (0.180 Mg.-1 Protein. Min-1).Keywords: Organic acid, plant nutrition, nano fertilizers
-
هدف از این مطالعه، بررسی اثر گونه های قارچ میکوریزا و فسفر روی شنبلیله در خاک های آلوده به آرسنیک بود. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در گلخانه دانشگاه زابل اجرا گردید. فاکتور اول چهار گونه میکوریزا (Glomus mosseae ،G. intradices و G. versiform و عدم کاربرد)، فاکتور دوم سه سطح آرسنیک (صفر، 15 و 30 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و فاکتور سوم دو سطح فسفر (صفر و 200 میلی گرم در کیلوگرم خاک) بودند. در این مطالعه سمیت آرسنیک بر رشد رویشی، تجمع آرسنیک در شاخساره، آرسنیک ریشه، فسفر برگ، نیتروژن برگ، پرولین، کربوهیدرات، شاخص کلروفیل و همچنین درصد کلونیزاسیون ریشه بررسی شد. افزودن آرسنیک به طور معنی داری صفات رویشی، شاخص کلروفیل، غلظت فسفر، نیتروژن برگ و درصد کلونیزاسیون ریشه را کاهش داد. بالاترین سطح آلودگی، به ترتیب سبب افزایش 95، 99، 33 و 32 درصدی آرسینک شاخساره، آرسنیک ریشه، پرولین و کربوهیدرات نسبت به شاهد گردید. کاربرد میکوریزا و فسفر نیز بجز درصد کلونیزاسیون بر سایر صفات تاثیر معنی داری داشتند. اثر متقابل آرسنیک و میکوریزا بر وزن تر شاخساره، درصد کلونیزاسیون و تجمع آرسنیک شاخساره و اثر متقابل آرسنیک و فسفر بر وزن تر و خشک شاخساره، وزن تر و خشک ریشه و تجمع آرسنیک در شاخساره معنی دار بود. در واکنش به اثرات مخرب آرسنیک G. intradices با کاهش 25 درصدی تجمع آرسنیک نسبت به سایر گونه ها دارای عملکرد بهتری بود. این آزمایش نشان داد میکوریزا و فسفر نقش تعدیل کننده بر اثر منفی سمیت آرسنیک بر صفات را دارا بودند و می توانند از طریق بهبود رشد رویشی در کاهش اثرات منفی تنش آرسنیک موثر واقع گردند.
کلید واژگان: تنظیم کننده های اسمزی, تنش فلزات سنگین, شاخص های رویشی, کود زیستیThe aim of this study was to investigate the effect of mycorrhizal species and phosphorus on fenugreek in soils contaminated with heavy metals. The first factor was four levels of mycorrhiza (Glomus mosseae, G. intradices, G. versiform and non-application), the second factor was the three levels of arsenic (0, 15 and 30 mg kg-1 soil), and the third factor was two levels of phosphorus (0 and 250 mg kg-1 soil). In this study, arsenic toxicity was studied on vegetative growth, arsenic accumulation in shoot and root, leaf phosphorus, proline, carbohydrate, chlorophyll index, as well as root colonization percent. Arsenic addition significantly reduced vegetative traits, chlorophyll index, the concentration of phosphorus and nitrogen in the leaves and root colonization percent. The highest level of contamination resulted in an increase of 95,99, 33 and 32% of arsenic in shoots, arsenic in root, proline and carbohydrates compared to control. Application of mycorrhiza and phosphorus also had a significant effect on the other traits except the percentage of colonization. The interaction between arsenic and mycorrhiza on fresh weight of shoot, colonization percentage and shoot arsenic accumulation and interaction of arsenic and phosphorus on shoot fresh and dry weight, fresh and dry weight of root and arsenic accumulation in shoots were significant. In response to the destructive effects of arsenic G. intradices, with an 18% reduction in arsenic accumulation, was better than other species. This experiment showed that mycorrhiza and phosphorus had a moderating effect on the negative effects of arsenic toxicity on traits and could be effective in reducing the negative effects of arsenic stress by improving vegetative growth.
Keywords: Osmotic regulators, Heavy metal stress, Vegetative indices, Biofertilizer -
تاثیر تلقیح میکوریزا و کود فسفر بر مقاومت گیاه شنبلیله به آرسنیک/ آبشویی آرسنیک از خاک سطحی با فسفر میکوریزا
-
نشریه روابط خاک و گیاه، پیاپی 26 (تابستان 1395)، صص 137 -150هدف از این مطالعه، ارزیابی تاثیر میکوریزا و فسفر بر سمیت و قابلیت جذب آرسنیک توسط شنبلیله، پس از افزودن آرسنیک به خاک، بود. در این مطالعه گلخانه ای، گیاهانی که با سه گونه میکوریزا در خاک هایی با سطوح مختلف آرسنیک و فسفر کاشته شده بودند مقایسه شدند. سمیت آرسنیک برای گیاهان بررسی و تجمع آرسنیک در بافت ها، همچنین جذب عناصر پرمصرف و غلظت رنگیزه های فتوسنتزی تعیین گردید. بر اساس نتایج، افزودن آرسنیک به طور معنی داری رشد، جذب عناصر غذایی و رنگیزه های فتوسنتزی گیاه را کاهش داد. مقادیر زیادی آرسنیک در بافت های گیاهان تجمع یافت. بیشترین آرسنیک جذب شده در ریشه حفظ شد و ریشه ها غلظت آرسنیک بیشتری نسبت به شاخساره داشتند. فسفر و میکوریزا نیز بجز بر غلظت سدیم، بر سایر صفات تاثیر معنی داری داشتند. در این بررسی، اثر متقابل بین آرسنیک و فسفر و بین آرسنیک و میکوریزا بر غلظت کاروتنوئیدها، پتاسیم و آرسنیک شاخساره معنی دار بود. فسفر و میکوریزا نقش تعدیل کننده و کاهنده اثر منفی سمیت آرسنیک را بر این خصوصیات دارا بودند. نتایج این آزمایش نشان داد که کود فسفر و همزیستی میکوریزایی در شنبلیله می تواند از طریق افزایش جذب عناصر و غلظت رنگیزه های فتوسنتزی در کاهش اثرهای منفی تنش آرسنیک موثر باشد.کلید واژگان: تنش فلزات سنگین, عناصر غذایی, کلروفیل, کود زیستیThe aim of this study was to evaluate the effects of mycorrhizal inoculation and phosphorus (P) application on arsenic (As) toxicity and absorption by fenugreek, after application of As to soil. In this greenhouse experiment, plants inoculated with three mycorrhizal species and grown in soils with different levels of applied P and As, were compared. Phytotoxicity of As was determined by studying plant growth, As accumulation, as well as uptake of macronutrients and concentration of photosynthetic pigments. Based on the results, addition of As significantly reduced plant growth, uptake of macronutrients and concentration of photosynthetic pigments. Most of the absorbed As was retained in roots and fenugreek roots had higher concentration of As than the shoots. In addition, P and mycorrhiza had a significant impact on all traits, except sodium concentration. In this study, the interaction between As vs. P as well as between As vs. mycorrhiza was significant on concentration of carotenoids, potassium and arsenic in shoots. P and mycorrhiza had a moderating role and decreased the negative effects of arsenic toxicity on these properties. Results of this experiment revealed that application of P fertilizer and mycorrhizal inoculation in fenugreek could be effective in reducing the negative effects of As stress by increasing the uptake of nutrients and concentration of photosynthetic pigments.Keywords: Heavy metals stress, Nutrients, Chlorophyll, Bio, fertilizer
-
به منظور بررسی تاثیر همزیستی میکوریزا در سطوح مختلف تنش شوری بر رشد، عملکرد و غلظت عناصر غذایی تجمع یافته در گیاه زیره سبز، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل در سال 1392 انجام شد. تیمارها شامل آبیاری با آب شور در سه سطح (1 [شاهد]، 5 و 10 دسی زیمنس بر متر) به عنوان عامل اصلی و همزیستی با سه گونه ی میکوریزا (Glomus intraradices،hoiG. ،G.etanicatum) و بدون قارچ به عنوان عامل فرعی بودند. تاثیر تنش شوری بر تمام خصوصیات مورد مطالعه به جز تعداد چتر در بوته معنی دار بود، به طوری که تنش شدید (10 دسی زیمنس بر متر) وزن هزار دانه، تعداد دانه در چتر، فسفر، کلسیم و منیزیم دانه را به ترتیب 17.71 ، 11.40، 14.95، 46.08 و 13.60 درصد نسبت به شاهد کاهش داد. با کاربرد قارچ های میکوریزا، بیشترین تعداد دانه در چتر و فسفر دانه به ترتیب با 28.4 و 54.4 % افزایش نسبت به عدم شاهد در گونه G. intraradices و تعداد چتر در بوته با میانگین 9.7 عدد در گونه G. etanicatum حاصل شد. آغشته کردن گیاه با گونه های قارچ میکوریزا بر میزان کلسیم، منیزیم و وزن هزار دانه تاثیر معنی داری نداشت. اثر متقابل میکوریزا و تنش شوری بر غلظت سدیم، پتاسم، و نسبت Na/K و همچنین عملکرد دانه و تعداد دانه در بوته معنی دار بود. در بین سه گونه قارچ مورد استفاده در شرایط تنش شدید (10 دسی زیمنس بر متر)، گونه G. intraradices عملکرد دانه و تعداد دانه در بوته را به ترتیب 28.5 و 47.6 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. لذا، می توان چنین بیان داشت که همزیستی میکوریزایی اغلب منجر به بهبود حرکت آب به داخل گیاه میزبان می گردد و گیاهان تحت رژیم های مختلف شوری وابستگی زیادی به میکوریزا جهت افزایش عملکرد دارند.
کلید واژگان: تنش, عملکرد دانه, گیاه دارویی, همزیستیTo study the effects of mycorrhizal inoculation and salinity stress on the growth, yield and nutrient concentrations of cumin (Cuminum cyminum L.), an experiment was carried out as split plot in a completely randomized block design at Zabol University Research Farm in 2013. Treatments consisted of three salinity stresses: 1 (control), 5 and 10 dSm-1, was considered as the main treatments, and four levels of mycorrhizal inoculation (Glomus intraradices, G. etanicatum, G. hoi and non-inoculation as control) as the sub-treatments. The effects of salinity on all traits under study, except umbers per plant, were significant, and severe stress (10 dSm-1) reduced 100 seed weight, number of seeds per umbel, concentrations of phosphorus, calcium and magnesium in seeds by 17.71, 11.4, 14.95, 46.08, 13.60 %, respectively, as compared to the control. The numbers of seeds per umbel and phosphorus concentration in seed were highest in G. intraradices with 28.4 and 54.4%, respectively as compared to control and umbels per plant was also maximum (9.7) by using G. etanicatum. Mycorrhizal inoculation did not have significant effect on calcium and magnesium concentrations in seeds and 1000 seed weight. However mycorrhiza × salinity stress interaction was significant about concentration of sodium, potassium and sodium to potassium ratio (Na/K) in seeds, as well as seed yield and seed number per plant. Among the species of mycorrhiza, applied G. intraradices had better performance in severe salinity (10 dS-1) and increased seed yield and seed number per plant by 28.5 and 47.6%, respectively in comparision control. The results suggested that mycorrhizal inoculation improves water absorption by plant. Yield increases of plants under different salinity regimes dependent on their mycorrhizal inoculation.
Keywords: Medicinal plant, Stress, Symbiosis, Yield -
نشریه اکوفیزیولوژی گیاهی، پیاپی 22 (پاییز 1394)، صص 124 -141به منظور بررسی جذب عناصر غذایی و عملکرد زنیان در شرایط تنش شوری و کودهای شیمیایی و آلی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار، در گلخانه تحقیقاتی دانشگاه زابل، در سال 91-1390 انجام شد. تیمارها شامل شوری آب آبیاری در سه سطح: 1 (شاهد)، 8 و 13 دسی زیمنس بر متر و سیستم های مختلف کودی شامل: NPK به نسبت 80:40:30 کیلوگرم در هکتار، کود دامی به میزان 40 تن در هکتار، ترکیب کود شیمیایی و دامی به میزان نصف مقادیر یاد شده و تیمار عدم کود (شاهد) بود. نتایج نشان داد که افزایش شوری آب آبیاری سبب کاهش معنی دار جذب و تجمع عناصر فسفر، پتاسیم و منیزیم دانه گردید، گرچه تاثیر معنی داری بر غلظت کلسیم نداشت. با کاهش جذب عناصر، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، اسانس و میزان پروتئین کاهش یافت. این در حالی بود که در شرایط تنش شدید درصد اسانس نسبت به شاهد 12 درصد افزایش داشت. همچنین نتایج حاکی از آن بود که تیمارهای مختلف کود سبب افزایش معنی دار تمام صفات اندازه گیری شده به جز غلظت کلسیم شد. در این میان مصرف تلفیقی کود دامی و شمیایی در مقایسه با استفاده جداگانه اثربخش تر بود. به طوری که عملکرد دانه در تیمار کاربرد تلفیقی نسبت به شاهد 11 درصد افزایش داشت. باتوجه به نتایج حاصل از این بررسی می توان مصرف کود دامی و شیمیایی بصورت تلفیقی به میزان NPK به نسبت 40:20:15 کیلوگرم در هکتار، کود دامی به میزان 20 تن در هکتار را به منظور افزایش عملکرد زنیان توصیه نمود.کلید واژگان: زنیان, کود آلی, کود شیمیایی, قابلیت هدایت الکتریکیIn order to evaluate nutrient uptake and yield of ajowan at saline conditions and application of inorganic and organic fertilizer an experiment was conducted as factorial randomized design with tree replications at Zabol University research greenhouse at 2011. Treatments included irrigation salinity at three levels: 1 (as control), 8 and 13 dS.m-1 and four fertilization systems including application of NPK at 80:40:30 kg ha-1, 40 ton of manure ha-1, NPK at 40:20:15 kg ha-1 plus 20 ton of manure ha-1 and no soil fertility. Results showed that the increase of dissolved salts decreases the uptake and concentrations of phosphorus, potassium and magnesium in the seed, however, had no significant effect on calcium concentration in plants. The reduced nutrient uptake in plants decreased 1000 seed weight, seed and essential oil yield and protein content. Although in severe stress conditions essential oil content increased by 12 percent compared to the control. As well as, results reveled that different fertilization systems significantly increased all measured traits except calcium concentration. Combination of organic and inorganic fertilizer was more effective from sole application, and combined application of organic and inorganic fertilizer increased seed yield by 11 percent compared with the control. Therefore it could be combined organic and inorganic fertilizer for improvement of ajowan cultivation.Keywords: Ajowan, Organic fertilizer, Chemical fertilizer, Electrical conductivity
-
همزیستی قارچ های میکوریزا با ریشه گیاهان از طریق بهبود صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک گیاه می تواند سبب واکنش مثبت گیاهان، به ویژه در شرایط نامساعد محیطی، گردد. آزمایشی برای مطالعه تاثیر قارچ های میکوریزا در سطوح تنش خشکی بر رشد و عملکرد شنبلیله، به صورت کرت های خردشده در قالب بلوک های کامل تصادفی در گلخانه دانشگاه زابل در سال 1392 انجام شد. تیمارها شامل تنش خشکی در سه سطح شاهد (70 درصد رطوبت قابل استفاده)، تنش ملایم (50 درصد رطوبت قابل استفاده) و تنش شدید (30 درصد رطوبت قابل استفاده)، به عنوان عامل اصلی و سه گونه قارچ میکوریزا (Glomus intraradices، versiform G.، G. mosseae) و بدون قارچ به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند. تاثیر تنش خشکی بر تمام خصوصیات مورد مطالعه معنی دار بود، به طوری که تنش شدید تعداد برگ در گیاه، ارتفاع ساقه، طول ریشه، محتوی کلروفیل b را به ترتیب 22.22، 2.9، 26.3، 3.1 درصد نسبت به شاهد (بدون تنش) کاهش و پرولین و کربوهیدرات برگ را به ترتیب به میزان 36.04 و 20.98 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. قارچ های میکوریزا بر میزان کربوهیدرات و پرولین برگ تاثیر معنی داری نداشتند. اثر متقابل قارچ و تنش خشکی بر برخی صفات از جمله غلظت کلروفیل a و کل، عملکرد دانه و همچنین درصد کلون سازی (کلونیزاسیون) معنی دار بود. در بین سه گونه قارچ مورد استفاده، گونه G. mosseae عملکرد بهتری در بهبود صفات در شرایط تنش خشکی داشت. در نتیجه می توان چنین بیان داشت که در شدت های مختلف تنش خشکی، استفاده از قارچ های میکوریزا با افزایش درصد کلونیزاسیون و رنگیزه های فتوسنتزی می تواند در کاهش اثرات تنش خشکی و افزایش عملکرد دانه در گیاه موثر واقع گردد.
کلید واژگان: تنش کم آبیاری, رنگیزه های فتوسنتزی, عملکرد دانه, کودهای بیولوژیک, گیاه داروییTo study the effects of mycorrhizal inoculation of fenugreek (Trigonella foenum-graecum L.) plants and on its growth and yield under drought stress conditions a greenhouse experiment was carried out in split plot using a randomized complete block design at Zabol University green house in 2013. Treatments were three drought stresses: control, mild stress and severe stress (70, 50 and 30% FC) assigned to main plots, and three species of mycorrhizal treatments (Glomus intraradices, G. versiform, G. mosseae and non-inoculation as control) to sub-plots. The effects of drought on all traits under study were significant, and reduced number of leaves per plant, plant height, root length, chlorophyll b and total chlorophyll by 15.6, 7.6, 10.7, 2.5 and 8.4 % and increased proline and carbohydrates by 38.6 and 17.7 % as compared with the control. Mycorrhizal treatments did not affect the amount of carbohydrates and proline content significantly. Interaction of mycorrhiza and drought stress was significant on grain yield, chlorophyll a and total chlorophyll. Among the mycorrhizal strains G. mosseae affected the traits significantly under drought conditions. The results suggested that mycorrhizal treatments of plants at different drought stresses could improve grain yield of fenugreek and reduce the negative effects of drought by increasing photosynthetic pigments and other quantitative and qualitative traits.
Keywords: Partial irrigation, Photosynthetic pigments, Grain yield, Biofertilizers, medicinal plants -
به منظور بررسی اثر نانو عنصر سیلیکون بر جوانه زنی و رشد گیاهچه ارقام مختلف بومی و اصلاح شده گندم تحت شرایط آزمایشگاهی، آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تکرار در آزمایشگاه تحقیقات دانشگاه زابل انجام گرفت. عوامل مورد بررسی شامل غلظت های مختلف نانو عنصر سیلیکون (0، 1/0، 2/0و 3/0 میلی مولار) و ارقام مختلف گندم کلک افغانی و بولانی (بومی) و هامون و ارگ (اصلاح شده) بود. با اعمال تیمار سیلیکون در واحد های آزمایشی خصوصیات اولیه رشد گندم از جمله طول ریشه چه، ساقه چه، درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی و وزن گیاهچه تغییر محسوسی داشت. نتایج آزمایش نشان داد که با افزایش غلظت سیلیکون تا 2/0 میلی مولار شاهد افزایش خصوصیات رشدی و قابل اندازه گیری در گیاه گندم بودیم. بر این اساس بیشترین طول گیاهچه، وزن تر و خشک ریشه چه و گیاهچه ، شاخص ویگور ، قدرت جوانه زنی و سرعت جوانه زنی در تیمار [1]2/0 میلی مولار سیلیکون بدست آمد. در رابطه با اثر متقابل سیلیکون × ارقام گندم می توان گفت که بیشترین تاثیر را درغلظت 2/0 میلی مولار سیلیکون و گندم رقم هامون بدست آمد و کمترین آن در عدم استفاده از سیلیکون و رقم بولانی بدست آمد. حال آنکه در بین ارقام مختلف گندم بیشترین و کمترین شاخص های مورد اندازه گیری به ترتیب در رقم های هامون و بولانی بدست آمد به طور کلی نتایج آزمایش نشان داد که عنصر سیلیکون باعث افزایش قدرت و همچنین سبز شدن یکنواخت تر گیاهچه ی گندم می شود.
کلید واژگان: گندم, گیاهچه, سیلیکون, سرعت جوانه زنی, مراحل اولیه رشدThis study was conducted to evaluate the effects of nano-silicon on germination and early growth of native and improved variety of wheat at laboratory research of Zabol University. Experimental design was randomized factorial design with four replications. Factors were different concentrations of nano-silicon (0, 0.1, 0.2 and 0.3 mM) and different varieties of wheat including Kalak, Afghani and Bolani (native) and Hamoun and Erg (improved). Nano-silicon application influenced early growth parameters of wheat including root and shoot length, germination percentage, germination rate andseedlingweight. Results indicated that silicon concentration increasing up to 0.2 mM increased studied parameters. Accordingly the greatest seedling length, fresh and dry weight of root and seedlings, vigor index, germinations percentage and germination rate was observed at 0.2 mM silicon. Interaction of silicon and wheat variety was significant and the greatest influence and the least parameters was achieved at 0.2 mM silicon and Hamoun, and no silicon application and Bolani, respectively. Among wheat variety the greatest and the least parameters was observed in Hamoun and Bolani, respectively. These results suggested that silicon improved germination percentage and evenness of wheat varieties.
Keywords: Wheat, Seedling, Silicon, Mean Germination Time, Early growth stages -
کنجد از گیاهان روغنی بسیار مهم و پرکاربرد است. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر اوره و کود زیستی نیتروکسین بر گیاه کنجد، به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه زابل در سال زراعی 91- 1390 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل چهار سطح کود نیتروژن شامل عدم استفاده، 50، 75 و 100 درصد توصیه شده (به ترتیب معادل صفر، 160، 240 و 320 کیلوگرم در هکتار نیتروژن به شکل اوره) و نیتروکسین در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) بودند. نتایج نشان داد افزایش مصرف نیتروژن تعداد شاخه فرعی در بوته، تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه در کپسول و وزن هزار دانه را به ترتیب 50، 12، 18، 45 و 11 درصد افزایش داد. همچنین کاربرد کود نیتروکسین به صورت بذرمال به طور معنی داری ارتفاع ساقه، تعداد شاخه جانبی، وزن هزار دانه، تعداد دانه در کپسول، کپسول در بوته، عملکرد دانه، عملکرد روغن و درصد پروتئین کنجد را در مقایسه با تیمار عدم تلقیح افزایش داد. درصد روغن تحت تاثیر هیچ کدام از تیمارهای مورداستفاده قرار نگرفت. در بررسی اثرات متقابل کودهای مورداستفاده نیز مشخص گردید که کاربرد 75 درصد کود نیتروژن همراه با نیتروکسین ارتفاع بوته، عملکرد دانه و عملکرد روغن را به ترتیب 28، 58 و 56 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. درمجموع نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که کاربرد بذرمال نیتروکسین علاوه بر بهبود شرایط رشدی، می تواند تا حد زیادی در راستای کاهش مصرف کود شیمیایی نیتروژن مفید واقع شود.
کلید واژگان: کشاورزی پایدار, گیاه روغنی, نیتروکسین, ویژگی های زراعیSesame is an important and useful oil crop. This study was conducted to evaluate of the effects of nitrogen and biological fertilizer on sesame crop as a factorial experiment based on a randomized complete block design with three replications in the research farm of the university of Zabol. Experimental factors were nitrogen (N) fertilizer at four levels (0، 160، 240 and 320 kg ha-1 N as urea) and nitroxin at two levels (inoculated and non-inoculated). Nitroxin application significantly increased plant height، number of lateral branches، 1000-seed weight، number of seeds per capsule، number of capsules per plant، seed yield، oil yield، and protein content. When 240 kg ha-1 of urea was applied، number of lateral branches، 1000-seed weight، number of seeds per capsule، number of capsules per plant، and protein content increased by 50، 12، 18، 45 and 11%، respectively. The interaction of treatments revealed that inoculation of seeds with nitroxin along with 75% recommended N application increases plant height، seed and oil yield، respectively، by 28، 58 and 56% compared with non-inoculated seed and non N fertilizer application. generalley the results indicated that besides improving of growth condition، seed inoculation with nitroxin can be usefull in reduction of the application of chemical nitrogen fertilizers.Keywords: Sustainable agriculture, Oil crops, Nitroxin, Agronomic traits
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.