به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب مرتضی انتظاری

  • همایون نیک خواه، علی لشگری، علیرضا رمضانی، مرتضی انتظاری، سعید کریمی، شبنم انصاری*
    هدف

    بررسی پیامدهای بینایی و اناتومیک عمل جراحی ویترکتومی و خارج کردن لنز داخل چشمی در بیمارانی که به دنبال جراحی کاتاراکت عارضه دار دچار جابه جایی لنز به داخل فضای زجاجیه شده بودند و تعیین عوامل موثر بر پیامد بینایی.
    روش پژوهش: این مطالعه به روش گذشته نگر و بر روی بیمارانی که در اثر جراحی کاتاراکت عارضه دار دچار جابه جایی لنز داخل چشمی به فضای زجاجیه شده و تحت جراحی پارس پلانا ویترکتومی قرار گرفتند، انجام شد. اطلاعات دموگرافیک بیماران، فاصله زمانی بین جراحی کاتاراکت و ویترکتومی، بهترین دید اصلاح شده اولیه و نهایی و عوارض پس از عمل ویترکتومی ثبت شد و عوامل موثر بر دید نهایی تعیین گردید.

    یافته ها

    در این مطالعه، 23 بیمار (23 چشم) با میانگین سنی 67/7 سال و میانگین زمان پی گیری 28/3 ماه بررسی شدند. میانگین فاصله زمانی بین جراحی کاتاراکت عارضه دار و پارس پلانا ویترکتومی، 14/1 روز بود. میانگین بهترین دید اصلاح شده قبل از ویترکتومی 0/24± لوگمار بود که به 0/17±0/45 لوگمار در آخرین معاینه افزایش یافت (0/001P<). در بیمارانی که دید اصلاح شده آن ها قبل از جراحی ویترکتومی 20/200 و یا بهتر بود احتمال پیامد بینایی مطلوب (دید نهایی 20/50 و یا بهتر) به طور معنی داری بیش تر بود (0/001P=). در چشم هایی که پس از ویترکتومی اختلالات ماکولا و عصب بینایی داشتند، احتمال دستیابی به دید نهایی مطلوب به صورت معناداری کاهش یافت (0/001(P<. در حالی که فاصله زمانی بین جراحی کاتاراکت عارضه دار و انجام ویترکتومی و یا نوع لنز داخل چشمی در پایان ویترکتومی ارتباطی با پیامد بینایی مطلوب نداشتند.

    نتیجه گیری

    جراحی پارس پلانا ویترکتومی برای خارج کردن لنز جابه جا شده به داخل فضای زجاجیه به دنبال جراحی کاتاراکت عارضه دار با بهبود دید همراه است. دید بهتر قبل از ویترکتومی با نتایج بینایی مطلوب و وجود اختلالات ماکولا و عصب بینایی پس از ویترکتومی با نتایج بینایی نامطلوب همراه می باشد.

    کلید واژگان: جابه جایی لنز, زجاجیه, نتایج بینایی, فیکوامولسیفیکاسیون عارضه دار, پارس پلانا ویترکتومی}
    H. Nikkhah, A. Lashgari, AR. Ramezani, M. Entezari, S. Karimi, S. Ansari
    Purpose

    To evaluate the visual and anatomical outcomes of pars plana vitrectomy (PPV) in patients with dropped intraocular lens (IOL) following complicated phacoemulsification (PE) and to determine the prognostic factors.

    Methods

    The present retrospective study was conducted on the patients, who were referred after complicated PE and underwent PPV. Patients’ demographic characteristics, the interval between complicated PE and PPV, pre- and post-PPV visual acuity (VA), the final intraocular lens (IOL) status, and complications were recorded.

    Results

    Twenty-three patients (23 eyes) with a mean age of 67.7 years and mean follow-up of 28.3 months were evaluated. Mean interval between cataract surgery and PPV was 14.1 days. Pre-PPV mean best corrected visual acuity (BCVA) was 1.03±0.24 LogMAR, which was improved to 0.45±0.17 logMAR at final visit (P<0.001). Pre-PPV VA of 20/200 or better was significantly associated with good final VA of 20/50 or better (P=0.001). Complicated course after PPV was significantly associated with poor visual outcome (P<0.001). However, timing of PPV (the interval between complicated PE and PPV) and final IOL status were not significantly associated with visual outcome.

    Conclusion

    PPV for dropped IOL was associated with VA improvement. Better pre-PPV VA is associated with good visual outcome, while complicated course after PPV is associated with poor visual outcome.

    Keywords: Dropped Intraocular Lens, Pars Plana Vitrectomy, Phacoemulsification, Visual Outcome}
  • ژاله رجوی، ساره صافی، محمد علی جوادی، محسن آذرمینا، سیامک مرادیان، مرتضی انتظاری، رامین نوری نیا، حمید احمدیه، آرمین شیروانی، سعید شهراز، علیرضا رمضانی، محمدحسین دهقان
    هدف
    بومی سازی راهنمای بالینی رتینوپاتی دیابتی برای جمعیت ایرانی
    روش پژوهش: روند بومی سازی راهنمای بالینی با انتخاب سه راهنمای بالینی رتینوپاتی دیابتی آکادمی چشم پزشکی آمریکا 2012، کالج سلطنتی انگلستان 2013 و انجمن دیابت استرالیا 2008 به عنوان راهنماهای بالینی مورد استناد و طراحی سوالات بالینی آغاز گردید. در راستای بومی سازی، چهار جدول تکمیل شد. اجزا سوال بالینی به همراه توصیه های مرتبط با آن که از راهنماهای بالینی مورد استناد استخراج شده بودند، در جدول 1 وارد شد. در جدول دوم، جزییات شواهد پشتیبان هر توصیه مورد نقد و بررسی قرار گرفت. سپس توصیه گروه بومی سازی، تدوین و وارد جدول 3 گردید. در همین جدول مزیت بالینی، عوارض جانبی و هزینه توصیه مورد بررسی قرار گرفت. در جدول چهارم، قابلیت بومی سازی توصیه ارزیابی شد. در نهایت، کلیه توصیه های گروه بومی سازی به همراه شواهد پشتیبان آن ها، برای اساتید صاحب نظر در زمینه رتینوپاتی دیابتی دانشگاه های علوم پزشکی کشور، جهت نمره دهی و ارایه نظرات ارسال گردید.
    یافته ها
    تعدادی از توصیه ها که مورد توافق کامل اعضاء پانل بودند، به عنوان توصیه نهایی در نظر گرفته شدند. سایر توصیه ها با درنظر گرفتن نظرات اعضا پانل، دوباره مورد بررسی قرار گرفتند و با اعمال تغییرات لازم، توصیه های نهایی آن ها نیز تدوین شد. در نهایت، 29 توصیه با ذکر منبع و سطح شواهد پشتیبان آن ها برای جمعیت ایرانی ارایه شد.
    نتیجه گیری
    راهنمای بالینی رتینوپاتی دیابتی بومی شده برای جمعیت ایرانی می تواند نقش موثری را در استانداردسازی ارجاع، تشخیص، درمان و پی گیری بیماران در معرض و یا مبتلا به رتینوپاتی دیابتی ایفا نماید.
    Z. Rajavi, S. Safi, Ma Javadi, M. Azarmina, S. Moradian, M. Entezari, R. Nourinia, H. Ahmadieh, A. Shirvani, S. Shahraz, A. Ramezani, M. Dehghan, M. Soheilian, M. Shahsavari, H. Nikkhah
    Purpose
    To adapt the Iranian clinical practice guidelines (CPGs) for diabetic retinopathy (DR).
    Methods
    Three DR CPGs (Royal College 2013; American Academy 2012 and Australian Diabetes Society 2008) were chosen from the extracted CPGs in the related databases and websites. Clinical questions about the DR were developed by the customization team. Four tables were used to analyze and summarize the clinical questions. Each clinical question along with its answers and comments was entered in table 1 from the selected CPGs. The evidences of each answer were extracted and recorded in table 2. The recommendations were developed by customization team and evaluated them in terms of clinical benefits, cost and side effects in table 3. In table 4, recommendations have been revised based on its customizing capability (applicability, acceptability, and external validity). Recommendations were sent to the faculty members of Iran medical universities to score the recommendations from 1 to 9.
    Results
    Customization team were analyzed the scores. The agreed recommendations were served as the final recommendations. Non-agreed ones were modified and totally, 29 customized recommendations were developed.
    Conclusion
    The Iranian customized CPG for DR might be effective in standardization of referral, diagnosis and treatment of the diabetic patients.
    Keywords: Clinical Practice Guidelines, Diabetic Retinopathy, Iran}
  • مرتضی انتظاری، مصطفی اسداللهی، محمدحسن سیفی، رضا هداوند، ناهید بلادی مقدم*
    هدف
    بررسی میزان ضخامت رشته های عصبی شبکیه (Retinal Nerve Fiber Layer (RNFL در بیماران مبتلا به بیماری (Multiple Sclerosis (MS به وسیله (Optical Coherence Tomography (OCT و مقایسه آن با افراد طبیعی و تعیین ارتباط آن با مدت زمان ابتلا به بیماری.
    روش پژوهش: پنجاه و نه بیمار از مبتلایان به بیماری MS مراجعه کننده به درمانگاه های تخصصی مغز و اعصاب بیمارستان امام حسین (ع) که در مرحله تثبیت شده بیماری بودند، انتخاب شدند. از این تعداد 35 نفر سابقه حداقل یک نوبت نوریت اپتیک (Optic Neuritis (ON را داشتند و 24 نفر باقی مانده فاقد سابقه ای از ON بودند. سی نفر از مراجعه کنندگان به درمانگاه های بیمارستان امام حسین (ع) که شرح حالی از بیماری چشمی و یا مغزی را نداشتند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. جهت اندازه گیری ضخامت RNFL، OCT از نوع Stratus Spectral Domain استفاده شد.
    یافته ها
    RNFL در بیماران با سابقه ON به طور قابل ملاحظه ای نازک تر از بیماران بدون سابقه ON بود. (میانگین به ترتیبμm 86.6±11.81 و μm 95.04±11.29، P<0.001). ضخامت RNFL در بیماران مبتلا به MS شامل افراد با و بدون سابقه ON به طور معناداری کم تر از افراد طبیعی بود. (میانگین μm 105.83±8.32 برای گروه شاهد، P<0.001) در بیمارانی که سابقه ابتلای ON را تنها در یک چشم خود داشتند ضخامت RNFL در چشم درگیر کم تر از چشم غیردرگیر بود. (میانگین به ترتیب μm 81.52±12.31 و μm93.83±10.46، P<0.001). ضخامت RNFL در افراد با سابقه بیماری بیش تر از یک سال به طور معناداری کم تر از بیماران با سابقه بیماری کم تر از یک سال بود P>0.05). RNFL) در چهار موضع و نیز میانگین ضخامت موضع در چشم مبتلایان به MS پیش رونده کم تر از افراد مبتلا به RRMS بود ولی این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود. (میانگین به ترتیب 86.2±13.38 و 89.79±12.46، P<0.09).
    نتیجه گیری
    بررسی ضخامت لایه رشته های عصبی شبکیه در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروز، معیاری کمی (Quantitative) از میزان از دست رفتن آکسون در سیستم اعصاب مرکزی و پیشرفت بیماری و ناتوانی حاصل از آن به دست می دهد.
    Entezari M., Asadollahi M., Seifi Mh, Hadavand R., Beladi Moghadam N.*
    Purpose
    To compare peripapillary retinal nerve fiber layer (RNFL) thickness among multiple sclerosis (MS) patients with or without a history of optic neuritis (ON) and a healthy control group.
    Methods
    In this retrospective case-control study, 59 MS patients were recruited from a neurology clinic of Imam Hossein hospital. Of which, 36 patients had at least one episode of ON and 23 others had no history of ON. Control group included 30 healthy individuals. Peripapillary RNFL thickness was measured in all cases using Stratus spectral domain optical coherence tomography (OCT).
    Results
    Average RNFL thickness was significantly lower in MS patients with a history of ON compared to MS patients without ON (86.6±11.81 vs. 95.04±11.29 microns, respectively; P<0.001). Both patient groups had lower mean RNFL thickness as compared to the control group (105.83±8.32 microns; P<0.001). The greatest difference was observed in the inferior quadrant followed by the superior quadrant. Patients with unilateral ON demonstrated thinner RNFL (81.52±12.31 microns) in the affected eyes compared to the contralateral unaffected eyes (93.83±10.46 microns, P<0.001). Furthermore, patients with progressive MS had thinner RNFL compared to those with a relapsing remitting course, although the difference was not statistically significant (86.2±13.38 vs. 89.79±12.46 microns, respectively; P>0.05). Patients with the disease lasting between 1 and 5 years had thinner RNFL than those with a duration less than one year (88.87±12.5 vs. 99.07±8.19 microns, respectively; P<0.05). RNFL thickness did not differ in patients with only one ON attack from those with multiple attacks (88.48±12.59 vs. 84.31±10.87 microns, respectively; P>0.05).
    Conclusion
    Measuring RNFL can quantitatively provide an index of axonal damage in MS patients and estimate disease progression and subsequent disabilities.
    Keywords: Multiple Sclerosis, Optical Coherence Tomography, Optic Neuritis, Retinal Nerve Fiber Layer}
  • علیرضا رمضانی، حامد اسفندیاری، مرتضی انتظاری، سیامک مرادیان، مسعود سهیلیان، مهدی یاسری، محدثه فیضی
    هدف
    بررسی تاثیر تزریق مکرر داخل زجاجیه بواسیزوماب در مقایسه با تریامسینولون در درمان انسداد حاد ورید شاخه ای شبکیه. روش پژوهش: در این کارآزمایی بالینی، 86 چشم که طی 12 هفته اخیر دچار انسداد ورید شاخه ای شبکیه شده بودند، وارد مطالعه شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه درمانی قرار گرفتند. گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب (گروه IVB، 43 بیمار): در این گروه به فاصله هر یک ماه، 3 بار تزریق داخل زجاجیه 1.25 میلی گرم بواسیزوماب انجام شد و گروه تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون (گروه IVT، 43 بیمار): در این بیماران 2 بار تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون به فاصله 2 ماه صورت گرفت. بیماران در فواصل 1، 2، 3، 4 و 6 ماه پس از تزریق معاینه شدند. معیار اصلی ارزیابی بر مبنای تغییرات دید اصلاح شده بعد از 6 ماه و معیارهای ثانویه شامل بررسی ضخامت مرکزی ماکولا و تغییرات فشار داخل چشمی پس از 6 ماه بود.
    یافته ها
    در هر دو گروه، متوسط دید اصلاح شده بعد از 6 ماه بهبودی قابل توجه داشت، به صورتی که در گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب دید بیماران از 0.25±0.68 لوگمار به 0.21±0.31 لوگمار (لگاریتم کم ترین زاویه دقت بینایی) و در گروه تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، دید بیماران از 0.29±0.67 لوگمار به 0.31±0.46 لوگمار افزایش داشت (P<0.001 برای هر دو گروه). هر چند در ماه های چهارم (P=0.03) و ششم (P<0.001) در گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب برتری بارزی وجود داشت. در بررسی کاهش ضخامت مرکزی ماکولا، هر دو گروه کاهش بارزی را در ماه های 3 و 6 نشان دادند و تفاوت بین دو گروه (برتری گروه IVB) در آخرین معاینه از نظر آماری معنی دار بود (P=0.031). با تقسیم بندی بیماران به 2 گروه ایسکمیک و غیرایسکمیک، بهتر شدن دید اصلاح شده و کاهش ضخامت مرکزی ماکولا در بیماران ایسکمیک تنها در گروه تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب مشاهده شد. میانگین افزایش فشار داخل چشمی در گروه تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون در تمام معاینه ها بالاتر بود.
    نتیجه گیری
    هر دو روش تزریق داخل زجاجیه (بواسیزوماب، 3 بار به فاصله یک ماه و تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، به صورت 2 تزریق با فاصله 2 ماه) می توانند در بهبود دید اصلاح شده و ضخامت مرکزی ماکولا در بیماران با انسداد اخیر ورید شاخه ای شبکیه طی 6 ماه موثر باشند. اما با توجه به نتایج بهتر تزریق داخل زجاجیه بواسیزوماب بر روی دید و آناتومی و هم چنین عوارض احتمالی تزریق داخل زجاجیه تریامسینولون، ما تزریق مکرر داخل زجاجیه بواسیزوماب را برای این بیماران توصیه می کنیم. در این مطالعه نتیجه درمان در نوع ایسکمیک انسداد ورید شاخه ای شبکیه مطلوب تر بود اگرچه مطالعات وسیع تری برای اثبات آن مورد نیاز است.
    Ramezani A., Esfandiari H., Entezari M., Moradian S., Soheilian M., Feizi M. *, Yaseri M.
    Purpose
    To compare repeated intravitreal injections of bevacizumab (IVB) with triamcinolone acetonide (IVT) for treatment of acute branch retinal vein occlusion (BRVO).
    Methods
    This randomized clinical trial included, 86 eyes with recent onset (less than 12 weeks) BRVO. Participants were randomly assigned to two treatment groups: the IVB group (43 eyes) consisted of patients who received monthly injections of 1.25 mg IVB, and the IVT group (43 eyes) comprised of patients who received 2 injections of 2 mg IVT two months apart. Patients were examined 1, 2, 3, 4, and 6 months after enrollment. The main outcome measure was change in best-corrected visual acuity (BCVA) at 6 months. Secondary outcome measures were central macular thickness (CMT) and intraocular pressure (IOP) changes at month 6.
    Results
    Mean BCVA improved significantly up to 6 months in both groups from 0.250.68 to 0.31±0.21 LogMAR (logarithm of minimum angle of resolution) in the IVB group, and from 0.67±0.29 to 0.46±0.31 LogMAR in the IVT group, (P<0.001 for both groups). However, inter-group differences reached significant levels at months 4 (P=0.013) and 6 (P<0.001) in favor of the IVB group. In terms of CMT reduction, similarly, both groups showed a significant decrease at months 3 and 6, and the differences between the groups was statistically significant (P=0.031) at final visit. Dividing the cases into ischemic and non-ischemic types, a significant difference was noted only in ischemic cases regarding BCVA improvement and CMT reduction in favor of the IVB group. Mean IOP rise was significantly higher in the IVT group at all visits.
    Conclusion
    Both 3 times monthly IVB injections and 2 times IVT injections with two month interval could be effective for improving BCVA and CMT in cases with recent onset BRVO up to 6 months. However, considering the better visual and anatomic outcomes after IVB injections and the potential complications of IVT injections, we would recommend prescheduled repeated IVB injections for such cases. The favorable responses were more pronounced in the ischemic types of BRVO in this trial; nevertheless, this should be confirmed in larger studies.
    Keywords: Branch Retinal Vein Occlusion, Intravitreal Bevacizumab, Intravitreal Triamcinolone, Retinal Vein}
  • علیرضا رمضانی، پریسا اشتر نخعی، مرتضی انتظاری، آرمان مولازاده، مهدی یاسری
    هدف
    مقایسه نتایج آناتومیک جراحی اسکلرال باکل با و بدون رتینوپکسی در درمان بیماران مبتلا به جداشدگی رگماتوژن شبکیه.
    روش پژوهش: این مطالعه به صورت گزارش موارد مداخله ای و مقایسه ای گذشته نگر بر روی 71 بیمار فاکیک مبتلا به جداشدگی شبکیه انجام شده است. رتینوپکسی در 41 بیمار (35 بیمار به صورت لیزر فوتوکواگولاسیون و 6 بیمار کرایوتراپی) به عمل آمده و برای 30 بیمار انجام نشده بود. این دو گروه از نظر میزان موفقیت آناتومیک و بینایی و هم چنین از نظر پیدایش ادم سیستویید و چروکیدگی ماکولا با هم مقایسه شدند.
    یافته ها
    متوسط مدت پی گیری در گروه با رتینوپکسی 6/811 ماه، (میانه 5/7 ماه) در گروه بدون رتینوپکسی 2/101/13 ماه (میانه 4/8 ماه) بود. جداشدگی مجدد در گروه بدون رتینوپکسی برای 4 بیمار (3/13 درصد) و در گروه با رتینوپکسی در 6 بیمار (6/14 درصد) اتفاق افتاد که این تفاوت دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود (9/0P>). بین دو گروه از نظر نتایج حدت بینایی در 6 ماه و پی گیری نهایی و هم چنین از نظر پیدایش ادم سیستویید ماکولا یا چروکیدگی ماکولا تفاوت معنی داری وجود نداشت. میزان بهبود دید در گروه‮ با رتینوپکسی 48/043/0 لوگمار و در گروه بدون رتینوپکسی 69/047/0 لوگمار محاسبه گردید.
    نتیجه گیری
    در ترمیم جداشدگی شبکیه، انجام رتینوپکسی در جراحی اسکلرال باکل سود بیش تری برای افزایش موفقیت آناتومیک یا بینایی به ویژه در پی گیری کوتاه مدت عمل ندارد. ضروری است نتایج این تحقیق در یک کارآزمایی بالینی با پی گیری طولانی تر تایید گردد.
    Ramezani Ar, Ashtar-Nakhaie P., Entezari M., Md: Molazadeh A., Yaseri M.
    Purpose
    To compare the anatomical results of scleral buckling surgery with and without retinopexy in the management of phakic rhegmatogenous retinal detachment (RD).
    Methods
    In this retrospective, nonrandomized, interventional, comparative case series, data of 71 phakic eyes of 71 patients with rhegmatogenous RD that had undergone scleral buckling were evaluated. The procedure in 41 consecutive eyes was accompanied by retinopexy using intraoperative transscleral cryotherapy (6 cases) or postoperative laser photocoagulation (35 cases).The next 30 eyes did not receive retinopexy.The primary outcome measure was retinal redetachment rate.The secondary outcomes measures were final visual acuity and the occurrence of cystoid macular edema and macular pucker.
    Results
    The two groups were matched regarding age, sex, history of trauma or high myopia, and duration of RD before the surgery as well as the characteristics of the breaks and RD except for RD externt which was more in the non-retinopexy group. Retinal redetachment occurred in 4 patients (13.3%) in the non-retinopexy group and in 6 patients (14.6%) in the retinopexy group.The difference was not statistically significant (P>0.999).Neither was the difference between the groups significant in terms of final visual acuity and the occurrence of cystoid macular edema and macular pucker.
    Conclusion
    Retinopexy does not seem to offer additional benefit to scleral buckling surgery for phakic rhegmatogenous RD in terms of anatomical and functional success. However, thses findings have to be confirmed in a randomized clinical trial.
  • مجید ابریشمی، مرتضی انتظاری، علیرضا رمضانی، علی طباطبایی، یوسف علیزاده، فریدون فرهی، مصطفی فقهی، هوشنگ فقیهی، حشمت الله قنبری، رضا کارخانه، سیدمهدی مدرس زاده
  • محمدحسین دهقان، حمید احمدیه، علیرضا رمضانی، مرتضی انتظاری، آرش انیسیان، محمدرضا محبی
    هدف
    تعیین اثر درمانی تریامسینولون داخل زجاجیه ای در ادم ماکولای دیابتی مقاوم به درمان.
    روش پژوهش: در یک کارآزمایی بالینی، 88 چشم از 61 بیمار دیابتی مبتلا به اوم ماکولا که کاندید لیزر درمانی نبودند و یا به آن پاسخ نمی دادند؛ به طور تصادفی در دو گروه درمان (با تزریق 4 میلی گرم تریامسینولون به داخل زجاجیه) و گروه شاهد (تزریق دارونما و زیر ملتحمه) مطالعه شدند. معاینات کامل چشم پزشکی،OCT و آنژیوگرافی در ابتدای مطالعه و طی پی گیری های 2 و 4 ماهه صورت پذیرفت. در این پژوهش، میزان اگزودای سخت و شدت نشت، به صورت کمی و توسط نرم افزار فتوشاپ، نگارش7، اندازه گیری شد.
    یافته ها
    در ماه دوم بعد از تزریق، میانگین حدث بینایی اصلاح شده در گروه درمان به میزان 0.13 لاگمار (LogMAR) بهبود یافت (P=0.01) ولی در گروه شاهد، مختصری کاهش پیدا کرد (0.02 لاگمار،(P=0.63. تفاوت میانگین تغییرات حدث بینایی در گروه درمان، در ماه دوم 0.15 لاگمار (P=0.02) و در ماه چهارم 0.11 لاگمار (P=0.08) بیش تر از گروه شاهد بود. براساس OCT، میانگین ضخامت مرکز ماکولا در ابتدا و در پی گیری های 2 و 4 ماهه، در گروه شاهد به ترتیب 393±166، 404±134 و405±160 میکرون و در گروه درمان 393±151، 293±109 و 362±119 میکرون بود که این تفاوت در ماه دوم به لحاظ آماری معنی دار بود(P=0.001). میزان اگزودای سخت تا ماه چهارم در گروه درمان 51 درصد کاهش یافت (P=0.004) ولی در گروه شاهد 16 درصد افزایش داشت(P=0.376). شانس بهبود نمای برگ شبدری در آنژیوگرام، در گروه درمان نسبت به گروه دارونما 9 برابر بود(P=0.012). تغییرات در شدت نشت بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشتند. به جز افزایش موقت چشم در ماه دوم در 32.6 درصد چشم های گروه درمان، عارضه مهم دیگری به دنبال این تزریق مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    گرچه تزریق داخل زجاجیه ای تریامسینولون کم عارضه است ولی نقش موثر درمانی یک تزریق آن در ادم ماکولای دیابتی، موقت می باشد. بیش ترین اثر درمانی به دنبال این تزریق در ماه دوم است که به تدریج تا ماه چهارم کاهش می یابد ولی اثرات مربوط به ادم سیستویید ماکولا و اگزودای سخت تا 4 ماه باقی می ماند.
    Dehghan Mh, Ahmadieh H., Ramezani Ar, Entezari M., Mohebbi Mr, Anisian A
    Purpose
    To evaluate the effect of intravitreal triamcinolone acetonide (IVT) on clinical, angiographic, and optical coherence tomographic parameters in refractory diabetic macular edema (DME).
    Methods
    In a double-masked placebo-controlled randomized clinical trial, 88 eyes of 61 patients with DME refractory to previous laser therapy or not suitable for such treatment were included in the study. Eligible eyes were randomly assigned into two groups. The treatment group (45 eyes) received 4 mg IVT and the placebo group (43 eyes) received subconjunctival injection of placebo. Complete ophthalmologic examination, fluorescein angiography, and optical coherence tomography (OCT) were performed before intervention and repeated after 2 and 4 months. Quantitative measurement of variables on angiograms including hard exudates (HE), size of foveal avascular zone, and leakage severity was performed using Photoshop software.
    Results
    Two months after intervention, visual acuity (VA) improved in the treatment group (-0.13 LogMAR, P=0.01) but slightly deteriorated in the placebo group (0.02 LogMAR, P=0.63). The difference of the above changes (0.15 LogMAR) was statistically significant at 2 months (P=0.02) but reduced to 0.11 LogMAR (P=0.08) after 4 months. Mean (standard deviation) of central macular thickness (CMT) by OCT before and 2 and 4 months after injection was 393 (151), 293 (109), and 362 (119) microns in the treatment group and 393 (166), 404 (134), and 405 (160) microns in the placebo group, respectively. The second month difference was statistically significant (P=0.01). Reduction of the amount of HE (51%, P=0.004) and petaloid pattern (P=0.012) was significant in the treatment group as compared with the placebo group. There was no significant IVT-related side effects except for transient ocular hypertension in 32.6% of patients after 2 months.
    Conclusion
    The greatest therapeutic effect of IVT on DME according to CMT and VA occurs at 2 months and decreases up to the fourth month. However, concerning cyctoid macular edema and hard exudates, the effect is maintained up to 4 months.
    Keywords: intravitreal, triamcinolone, refractory, diabetic macular edema}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال