فهرست مطالب نویسنده:
مرتضی صافی
-
سابقه و هدفعوارض میکرو و ماکرو واسکولار دیابت به موازات پیشرفت دیابت گسترش می یابند. بسیار با اهمیت است که بتوانیم راه حلی برای تشخیص زودرس بیماری عروق کرونر که علت اصلی مرگ و میر این بیماران می باشد بیابیم. هدف این مطالعه این است که رابطه بین رتینوپاتی و نفروپاتی دیابتی را بررسی کنیم تا شاید بتوانیم رد پای درگیری کرونر را زودتر و آسان تر بیابیم.روش بررسیدر این مطالعه مقطعی، کلیه بیماران مبتلا به دیابت از نظر عوارض میکروواسکولار و بیماری عروق کرونر بررسی شدند. برای تشخیص بیماری عروق کرونر از آنژیوگرافی عروق کرونر استفاده شد. تشخیص رتینوپاتی دیابتی با افتالموسکوپی مستقیم توسط چشم پزشک صورت گرفت و برای تشخیص نفروپاتی دیابتی از تعیین GFR به روش Cockcroft-Gault و یا وجود آلبومینیوری در ادرار 24 ساعته استفاده شد. شیوع بیماری عروق کرونر رتینوپاتی و نفروپاتی در نمونه تعیین شد و میزان واقعی آن (confidence interval) براورد گردید.یافته هااز 104 بیمار مبتلا به دیابت تیپ II، 68 نفر (65/4 %) مبتلا به بیماری عروق کرونر، 54 نفر(51/9%) مبتلا به رتینوپاتی دیابتی و 40 نفر (38/5%) مبتلا به نفروپاتی دیابتی بودند. 1/47% از بیمارانی که دچار رتینوپاتی و نفروپاتی همزمان بودند، بیماری عروق کرونر داشتند. از بیمارانی که فقط دچار رتینوپاتی بودند 23/5% و از بیمارانی که فقط نفروپاتی دیابتی داشتند 5/9 % دچار بیماری عروق کرونر بودند. بیماری کرونر تنها در 23/5% بیماران که هیچ گونه عارضه میکروواسکولار نداشتند، دیده شد.نتیجه گیریبه نظر می رسد که عوارض میکروواسکولار شامل رتینوپاتی و نفروپاتی با درگیری عروق کرونر همراهی دارند. بنابراین با بررسی معیارهای ساده ای نظیر ازمایش ادرار و خون و یا معاینه سالیانه چشم توسط افتالمولوژیست که روش های ساده و بی خطری برای پیگیری بیماران دیابتی هستند و تشخیص به موقع عوارض شاید بتوان برای شناسایی زودرس بیماری عروق کرونر اقدام کرد.
کلید واژگان: نفروپاتی دیابتی, رتینوپاتی دیابتیBackgroundDiabetic Mellitus (DM) is a systemic disease that affects all body organs. Micro and macro vascular complications progress with diabetes progression. It is important to find a solution for early diagnosis of coronary artery disease that is a major cause of death in these patients. The goal of this study is to assess the relation between diabetic nephropathy and retinopathy to find coronary artery disease earlier and easier. Method of study: This study was done by cross-sectional method. All patients with diabetes mellitus studied for micro and macro vascular complications and coronary artery disease. Coronary angiography used for diagnosis of coronary artery disease. Diabetic retinopathy diagnosed with direct ophthalmoscopy by an ophthalmologist. Diagnosis of diabetic nephropathy was done by assessment of GFR with Cockcroft-Gault method or albuminuria in 24-hour urine collection. The prevalence of coronary artery disease and nephropathy and retinopathy determined in sample and the confidence interval was estimated.Findings104 patients with DM type 2 were studied. 68 (65.4%) patients had coronary artery disease. 54 (51.9%) patients had diabetic retinopathy and 40 (38.5%) had diabetic nephropathy. According to this study 47.1% patients, who had retinopathy and nephropathy at the same time had coronary artery disease as well. 23.5% of patients with retinopathy and 5.9% of patients with nephropathy had coronary artery disease. Coronary artery disease was seen in 23.5% of patient without any microvascular complications.ResultIt seems that microvascular complications consist of retinopathy and nephropathy have relation with coronary artery disease. Therefore, it seems simple evaluations such as blood and urine analysis or annual ophthalmic examinations by an ophthalmologist are simple and safe ways to follow diabetic patients and with early diagnosis we could intervene for early recognition of coronary artery disease.Keywords: Diabetic retinopathy, Diabetic nephropathy -
مقدمهگسترش حجم اطلاعات و یافته های علمی در حوزه های مختلف دانش، نیاز به استفاده از فن آوری اطلاعات و شیوه های مناسب مدیریت آموزش از جمله کاربرد روش های نوین ارزشیابی را ضروری ساخته است. مطالعات انجام شده بر روی برنامه آموزشی دستیاران قلب دانشگاه های علوم پزشکی کشور بیانگر این مطلب است که تاکنون کم تر به کاربرد روش های نوین آموزش در تفسیر الکتروکاردیو گرام توجه شده است. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر ارزشیابی تکوینی و ارائه بازخورد در آموزش مهارت تفسیر الکتروکاردیوگرام دستیاران تخصصی قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
روش هادر این مطالعه نیمه تجربی تعداد 22 نفر دستیار تخصصی سال دوم و سوم قلب و عروق در دو مرکز پزشکی آموزشی و درمانی شهید مدرس و طالقانی مورد بررسی قرار گرفتند. دستیاران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. کلیه دستیاران پس از انجام آزمون اولیه (پیش آزمون) طی20 جلسه در آزمون هفتگی در خصوص مهارت تفسیر الکتروکاردیوگرام شرکت کردند و پس از 10 و 20 آزمون مجددا مورد ارزیابی قرار گرفتند (میان آزمون و پس آزمون). به گروه مداخله پاسخ آزمون ها (تفسیر الکتروکاردیوگرام) ارائه گردید و به گروه کنترل بازخوردی در خصوص پاسخ آزمون ها داده نشد. در پایان مطالعه نتایج پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. برای مقایسه میانگین نمره دستیاران از آزمون آماری T Test Pairedاستفاده گردید.نتایجاز 22 دستیار تخصصی قلب و عروق مورد مطالعه، 9 نفر (90/40%) در گروه مورد و 13 نفر (09/59%) در گروه شاهد قرار داشتند. میانگین نمرات پیش آزمون در گروه مورد از 100 نمره 3/7±8/42 و گروه شاهد 7/3±4/41 بود. سطح مهارت تفسیر ECG در دو گروه در ابتدای مطالعه اختلاف معناداری نداشت (6/0p=). در هفته 22 مطالعه میانگین نمره پس آزمون دستیاران در گروه مورد به 4/2±5/94 و در گروه شاهد به 5/5±8/82 رسید. در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون میانگین نمرات دستیاران به طور معناداری بهبود یافت. در گروه مورد (بازخورد) افزایش میزان نمرات به طور معناداری از گروه شاهد بیش تر بود (001/0p<).نتیجه گیریمطالعه نشان داد که ارزشیابی تکوینی (مستمر) و ارائه بازخورد در فراگیران موجب بهبود در مهارت تفسیر نوار قلب می شود بنابراین پیشنهاد می شود از آزمون های تکوینی به همراه بازخورد در برنامه آموزشی و ارزشیابی دوره های آموزشی استفاده شود.
کلید واژگان: ارزشیابی تکوینی, بازخورد, الکتروکاردیو گرام, دستیاران تخصصی قلبIntroductionThe expansion of knowledge and information in different scientific branches necessitates the application of novel methods of educational management such as new methods of evaluation. Earlier studies on cardiovascular residency program in Iranian medical universities showed that little focus has been applied on novel teaching methods of ECG interpretation skills. This study was performed to investigate the effects of formative assessment and giving feedback on cardiovascular medical residents’ ECG interpretation skills in Shahid Beheshti University of Medical Sciences.MethodsIn this quasi experimental study، twenty two 2nd and 3rd year cardiovascular medical residents of Modares and Talegani medical centers were investigated. Residents were randomly divided into two groups. After conducting pretest، all residents attended 20 weekly sessions on ECG interpretation. Then after 10 and 20 sessions they were reassessed (mid-test and post-test). Residents in case group received the answers of tests (ECG interpretation) while residents in control group did not receive any feedback on correct answers. At the end، the results of pre-test، mid-test، and post-test for two groups were compared using paired t test.ResultsNine (49. 95%) residents were allocated in case group and 13 (59. 9%) in control group. Mean score of pretest in case and control croup were (42. 8±7. 3) and (41. 4±3. 7) respectively out of total score of 100 and no significant difference was observed between two groups at the beginning of study (P=0. 6). After 22 weeks، mean score of post-test reached to 94. 5±2. 4 in case group. This mean score reached to 82. 8±5. 5 for control group. Residents’ post-test mean scores improved in both groups compared to pretest. This improvement was significantly higher in case (feedback) group compared to control group (P<0. 001).ConclusionThe study showed that applying (continuous) formative assessment and giving feedback significantly improve ECG interpretation skills. Therefore we recommended using formative assessment and feedback as a part of educational and evaluative programs.Keywords: Formative assessment, feedback, Electrocardiogram, cardiovascular medical residents -
سابقه و هدفبا توجه به مراجعه بیماران STEMI (انفارکتوس قلبی حاد با صعود قطعه ST) و نگرانی در مورد سر انجام این بیماران در مراجعه شبانه و اینکه واقعا مراجعه در شب یا روز نقشی در سرانجام این بیماران دارد یا خیر و وجود خلاء اطلاعاتی در این قسمت و به منظور بررسی نقش آنژیو پلاستی اولیه PPCI شبانه روزی سرانجام بیماران، این تحقیق در سال 1389– 1390 انجام گرفت.روش بررسیتحقیق به روش همگروهی (cohort) انجام گرفت. گروه مورد کسانی بودند که شبانه با تشخیص STEMI تحت PPCI قرار گرفته و گروه شاهد کسانی بودند که با همین بیماری و همین درمان در طی روز مراجعه کرده بودند. افراد دو گروه از نظر وضعیت اقتصادی، اجتماعی، زمان و مکان مراجعه و همچنین خصوصیات جنس، سابقه دیابت، فشار خون، سکته قلبی، وسعت درگیری عروق کرونری، محدودیت انقباضی بطن چپ و فاصله زمانی از ورود به بیمارستان تا انجام آنژیوپلاستی مشابه سازی شدند و سرانجام بیماران دو گروه را از لحاظ شاخص های مرگ و میر و موربیدیتی و موفقیت آنژیوپلاستی بررسی و با آزمون فیشر مورد قضاوت آماری قرار گرفتند.یافته هاتحقیق روی تعداد 31 نفر شاهد و 42 نفر مورد انجام گرفت. افراد در دو گروه از نظر تعهدات مشابه سازی مشابه بودند. میزان مورتالیتی در مراجعین شیفت روز 1/16 درصد و در شیفت شب 8/4 درصد (2/0>p) و موربیدتی به ترتیب 2/3 و 4/2 درصد بود (9/0>p). موفقیت آنژیو پلاستی در هر دو گروه صد در صد بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد زمان مراجعه برای انجام PPCI در بیماران STEMI نقشی روی سرانجام درمان ندارد.
کلید واژگان: MI, STEMI, PPCI, مورتالینی, موربیدتی, موفقیت آنژیوپلاستیBackgroundConflicting data exist regarding the outcome of primary percutaneous coronary intervention, (PPCI) performed during the night hours. We sought to investigate this issue in a tertiary care center dealing with a high load of STEMI patients.MethodsSeventy three consecutive patients presenting with STEMI were divided in 2 groups with similar baseline characteristics. In-hospital mortality and morbidity during one month between March and April 2010 was analyzed between those treated with PPCI during normal-hours, (weekdays, 7AM to 7pm) vs. those in whom PPCI was done after normal working hours, (7pm to 7am).ResultsMortality was 16.1% in normal-hours group and 4.8% in off-hours group (p<0.2); morbidity was 3.2% and 2.4% respectively (p<0.9) and angioplasty success was 100% in both groups.ConclusionPPCI can be performed safely during the night. -
سابقه و هدفبا توجه به نگرانی از عدم تبعیت تیم پزشکی از پروتکل های استاندارد درمان و عوارض شناخته شده آن و عدم اطلاع وضعیت آن به ویژه در بیماران قلبی در کشور و آمار متفاوت از میزان تبعیت در کشورهای دیگر، به منظور تعیین میزان تبعیت از دستورالعمل ACC/AHA در بین پزشکان قلب در درمان مبتلایان به آنژین صدری ناپایدار (ACS)، این تحقیق در بیمارستان شهید مدرس در سال 1389 انجام گرفت.روش بررسیتحقیق به روش مقطعی روی کلیه بیمارانی که مشکوک به آنژین صدری ناپایدار (ACS) بودند و در آنژیوگرافی تشخیص قطعی داشتند، انجام شد. پروتکل درمانی اعمال شده در آنها بررسی و میزان تبعیت از گایدلاین آمریکا مشخص شد و در صورتی که بالای 75 درصد تبعیت داشته به عنوان تبعیت کامل، بین 75-50 درصد تبعیت نسبی و کمتر از 50 درصد به عنوان عدم تبعیت تلقی شد و نقش خصوصیات فردی و فاکتورهای خطر بیماران با میزان تبعیت دستورالعمل اعمال شده با آزمون کای دو مورد قضاوت آماری قرار گرفت.یافته هاتحقیق روی 100 بیمار مشکوک به آنژین صدری ناپایدار (ACS) انجام شد که 85 نفر آنها تشخیص قطعی داشتند. 40 نفر (1/47 درصد) تبعیت کامل، 9/32 درصد تبعیت نسبی و 20 درصد عدم تبعیت داشتند، به عبارتی 9/52 درصد تبعیت قابل قبولی نداشتند. هیچ یک از خصوصیات فردی و فاکتورهای خطر بیماران در میزان تبعیت نقشی نداشت (NS).نتیجه گیریمیزان عدم تبعیت از دستورالعمل ACC/AHA در اداره بیماران با آنژین صدری ناپایدار بالا بود که جای نگرانی دارد. بررسی سرانجام این بیماران و علل عدم تبعیت را به شدت درخواست می نماییم.
کلید واژگان: آنژین صدری ناپایدار, دستورالعمل ACC, AHA, پزشکان قلبBackgroundConcerns about the known consequences of non adherence to standard treatment protocols by physicians in patients suffering from ACS and the lack of any dependable statistics as regards the degree of adherence in Iran and also the existence of different statistics on the subject in different countries led the present researchers to conduct an investigation to determine the extent of adherence to ACC/ AHA guidelines among cardiologists in patients with ACS.Materials And MethodsA cross sectional study was done in Shahid Modarres hospital in 2010. All patients suspected with ACS were investigated and those with definite diagnosis during angiography were included in the research. Their treatment protocols were investigated and the level of adherence to AHA guidelines was determined such that a ≥75% conformity with the guidelines was classified as complete adherence; 50% to 75% as relative adherence and <50% was classified as non adherence. K2 test was used in the analysis of data.ResultsEighty-five patients with definite diagnosis of ACS were chosen out of 100 suspected patients. Complete adherence to the AHA protocol was noted in 47.1%, relative adherence in 32.9% and non adherence in 20%. In other words the level of adherence was unacceptable in 52.9%. No elements of individual characteristics and risk factors had any effect on the level of adherence (p<0.7).ConclusionThe high level of non adherence of the ACC/AHA guidelines in treatment of patients suffering from ACS is a cause of great concern. It is strongly recommended that a scientific investigation be carried out as the cause of this non adherence on the part of the cardiologists along with an investigation into the outcome of these patients. -
سابقه و هدف. با توجه به اهمیت شاخص های آزمایشگاهی در بروز بیماری های آترواسکروتیک قلبی عروقی و روند رو به افزایش و مهم تر از آن سلسله مراتب عوامل خطر ناشی از تغییرات الگوی مصرف و شیوه زندگی، این مطالعه به منظور تعیین فراوانی و سلسله مراتب عوامل خطر و عوامل مرتبط با آنها روی مراجعین به درمانگاه پیشگیری بیمارستان مدرس در سال های 891388 صورت گرفت.روش بررسیدر این تحقیق مقطعی، در یک فراخوان همگانی از کلیه افراد درخواست شد جهت تعیین عوامل خطر قلبی عروقی مراجعه نمایند. در زمان مراجعه، پس از توجیه طرح و جلب همکاری، از هر فرد 5 میلی لیتر نمونه خون بعد از 12 ساعت ناشتا بودن اخذ گردید و میزان کلسترول تام، LDL، HDL، تری گلیسیرید، کراتی نین، CRP و قند خون ناشتا در آزمایشگاه بیمارستان مدرس با روش استاندارد آنها اندازه گیری شد. مقادیر غیرطبیعی آنها به عنوان عامل خطر قلبی عروقی تلقی و فراوانی و سلسله مراتب آنها گزارش گردید.یافته هاتحقیق روی 1047 نفر انجام گرفت. 2/48 درصد مرد و 8/51 درصد زن بودند و میانگین سنی آنها 1/40 سال بود. شایع-ترین عامل خطر آزمایشگاهی LDL بالا به میزان 2/51 درصد و بعد HDL پایین به میزان 7/24 درصد و تری گلیسیرید بالا به میزان 5/22 درصد و در نهایت کلسترول توتال بالا به میزان 8/19 درصد بود. کمترین عامل خطر قندخون ناشتا به میزان 3/3 درصد و CRP به میزان 3/4 درصد بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد فراوانی این شاخص ها و سلسله مراتب اهمیت آنها به سرعت در حال تغییر می باشد و تداوم این نوع مطالعات را در مقاطع مختلف و نیز در جوامع مختلف توصیه می نماید.
کلید واژگان: آترواسکلروز, کلسترول تام, LDL, HDL, تری گلیسیرید, کراتی نین, CRP, قند خون ناشتاBackgroundAtherosclerotic Cardiovascular diseases are common and the rate is increasing. This study was planed to assess the prevalence of laboratory risk factors and associated parameters and categorize them.Materials And MethodsA cross–sectional study was done at prevention clinics of Modarres hospital in 1388-89; apparently healthy adults were invited for assessing cardiovascular risk factors. After obtaining informed consent 5 mL blood samples were collected from the participants after 12 hours fast and the level of LDL, HDL, Total Cholesterol, Triglyceride, Creatinine, CRP and FBS was measured at Modarres hospital laboratory. Abnormal levels were regarded as risk factors and reported.ResultsFrom 1047 participants, 48.2% were male. Mean age was 40.1 years. Most common laboratory risk factors were high LDL (51.2%) and then Low HDL (24.7%), high Triglyceride (22.5%) and high total cholesterol (19.8%). The least prevalent risk factors were high FBS (3.3%) and positive CRP (4.3%).ConclusionPrevalence of cardio vascular risk factors and their order are changing rapidly and continuity of these studies in different societies is necessary. -
سابقه و هدفمقاومت به کلوپیدوگرل با افزایش وقایع کاردیوواسکولار (آنژین پایدار، آنژین ناپایدار، انفارکتوس راجعه، مرگ و...) در بیمارانی که تحت آنژیوپلاستی قرار گرفته اند همراه است. در بررسی های مختلف شیوع این مقاومت تا 30% گزارش شده است. شناخت این بیماران و مشخص نمودن فاکتورهای مرتبط در آنها می تواند در اتخاذ تدابیر لازم جهت کاهش حوادث کاردیوواسکولار مفید باشد.مواد و روش هامطالعه به روش مقطعی بر روی بیمارانی که کاندیدای آنژیوپلاستی عروق کرونر بودند انجام شد. مقاومت به کلوپیدوگرل با انجام آزمایش platelet aggregometry in PRP با استفاده ازaggregometer معمول (Helena Bioscience Europe) ارزیابی گردید. تجمع پذیری پلاکتی قبل و بعد از exposure با 20 میکرو مول ADP به عنوان reagent اندازه گیری شد و شیوع مقاومت تعیین شد. نقش عواملی همچون سن، جنس، شاخصهای بیوشیمیایی، داروها و... در بروز مقاومت به کلوپیدوگرل با آزمون کای دو بررسی شد.یافته هامطالعه روی 90 بیمار واجد شرایط انجام شد. سن بیماران 2/10±62/6 سال بود و 2/52% مذکر بودند. semi-responder در 20% و non-responder در 8/7% بیماران دیده شد. جنس، فشار خون، چاقی و مصرف ACE-I در ایجاد مقاومت به کلوپیدوگرل نقشی نداشت. اما افراد مقاوم به کلوپیدوگرل در مواجهه بیشتری با دیابت، چربی خون، مصرف بتابلاکر و استاتین بودند (005/0>p).نتیجه گیریبه نظر می رسد شیوع مقاومت به کلوپیدوگرل بالاست و در این مورد جای نگرانی وجود دارد. از اینرو انجام مطالعات بزرگتر در تعیین علل افزایش مقاومت به کلوپیدوگرل و ارائه تدابیر درمانی مناسب در مورد این بیماران لازم است.
کلید واژگان: کلوپیدوگرل, آنژیوپلاستی, مهار کننده تجمع پلاکتی, آدنوزین دی فسفات (ADP), مقاومت به کلوپیدوگرلBackground And AimIn patients who undergo coronary angioplasty, Clopidogrel resistance is accompanied with increased risk of cardiovascular events (unstable angina, recurrent MI, death, etc). In different studies resistance to Clopidogrel has been reported to be up to 30%. Identification of these patients and determining the contributing factors can help us to reduce cardiovascular events.Materials And MethodsThis cross-sectional study was carried out on candidates of elective percutaneous coronary intervention (PCI) in Shahid Modarres Hospital. Resistance to Clopidogrel was evaluated by platelet aggregometry in platelet-rich-plasma (PRP) using a routine aggregometer (Helena Biosciences Europe). The platelet aggregation was measured before and after exposure to 20 µ mol ADP as a reagent. Contributing factors such as age, gender, metabolic factors and medications were examined by Chi-square test.ResultsThis study was run on 90 candidates for elective PCI. Their mean age was 62.6±10.2 years and 52.2% were male. 20% were semi-responder and 7.8% was non-responder. Gender, hypertension, obesity, using angiotensin-converting enzyme inhibitors and calcium channel blockers did not have any role in Clopidogrel resistance, but diabetes, hyperlipidemia, using beta blockers and statins were more common in Clopidogrel resistant patients (p<0.005). ConclusionConsidering both non-responders and semi-responders, prevalence of resistance to Clopidogrel was 27.8%, so we must be worried about it. Further larger studies should be designed to determine and manage the contributing factors. -
زمینهدر حال حاضر آنژیوپلاستی اولیه روش درمانی انتخابی در برقراری جریان خون در رگ مسدود می باشد. از عوارض این شیوه درمانی، پدیده عدم برقراری مجدد جریان (No-reflow) می باشد. ارزیابی عوامل همراه و پیش بینی-کننده این پدیده ممکن است زمینه ای جهت اقداماتی برای کاهش آن شود.مواد و روش هادر این مطالعه مشاهده ای توصیفی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با قطعه ST بال رونده درمان شده با آنژیوپلاستی اولیه، در مدت 30 ماه به صورت سری وارد مطالعه شدند و اطلاعات جمعیت شناختی، بالینی و آنژیوگرافی آنها در پرسشنامه ثبت گردید. سپس بیمارانی که این پدیده درآنها رخ داده و نداده بود در دو گروه جداگانه از نظر عوامل همراه با استفاده از نرم افزار 16SPSS مورد مقایسه قرار گرفتند.یافته هامیزان بروز این پدیده21 مورد در 263 مورد آنژیوپلاستی اولیه (9 /7 درصد) بود. میانگین سنی و شیوع عوامل خطری مانند دیابت، سیگار، پرفشاری خون و چربی بالا تفاوت بارزی در دو گروه نداشت. این پدیده در زنان بیش از مردان بود (01/0P<). میانگین فاصله زمانی بین شروع علائم تا بالون، شوک کاردیوژنیک، مرگ داخل بیمارستانی و طول استنت استفاده شده در بیماران با این پدیده نسبت به گروه بدون آن بیشتر بود و کسر جهشی قبل از ترخیص کمتری داشتند. رگ کرونر قدامی نزولی بیشترین رگ درگیر بود و از ترومبکتومی بیشتر استفاده شده بود. از نظر وجود عروق کولاترال، کلسیفیکاسیون قابل مشاهده، استفاده از مهار کننده های گلیکوپروتئین a3/b2، اتساع رگ قبل از تعبیه استنت، اتساع استنت و قطر استنت تفاوت بارز آماری وجود نداشت.نتیجه گیریدر این مطالعه، میزان بروز پدیده عدم برقراری مجدد جریان تقریبا مشابه سایر مطالعات است. جنس زن، درگیری رگ قدامی نزولی، استفاده از استنت های طویل تر، انجام آنژیوپلاستی با فاصله از شروع علائم می تواند پیش بینی کننده احتمال بیشتر جهت وقوع این پدیده باشد.
کلید واژگان: انفارکتوس میوکارد, استنت, عوارض, آنژیوپلاستی اولیه, پدیده عدم برقراری مجدد جریانBackgroundPrimary percutaneous angioplasty is a modality of choice to restore reperfusion in infarct related artery now. No-reflow phenomenon is a complication of this modality that increase mortality and morbidity of patients. Assessment of its associated and predictor factors may be useful to its prevention.MethodsAll patients with ST elevation myocardial infarction (STEMI) who treated with primary percutaneous angioplasty during 30 months were enrolled to the study. Then patients with and without no-reflow phenomenon assigned to two groups and statistical analysis was performed.ResultsTwenty one cases of no-reflow were found in total 263 cases of primary PCI (7.9%). Mean age and prevalence of risk factors such as diabetes mellitus, smoking, hypertension and hyperlipidemia wasnt different in two groups. No- reflow was observed more frequently in females (P<0.01). Mean symptom to balloon time was longer in No-reflow group (P <0.01). Patients with no- reflow phenomenon have more cardiogenic shock, less predischarge ejection fraction, more inhaspital mortality, longer stent length, more LAD as infarct related artery and more use of thrombectomy(p value <0.05). There wasnt statistical significant in presence of collateral vessels, visible calcification, GP IIb/IIIa inhibitors usage, predilation, post dilation, and stent diameter (p value >0.05).ConclusionThe study demonstrated that female gender, LAD as infarct related artery, use of long stents and primary PCI in prolonged symptom to balloon time could be predictors of no- reflow phenomenon. -
سابقه و هدفبا توجه به افزایش شیوع انفارکتوس میوکارد (MI)، این مطالعه به منظور تعیین سرانجام مبتلایان به MI همراه با قطعه ST بالارفته و عوامل همراه آن روی مراجعین به بیمارستان لقمان طی سالهای 1386 و 1387 انجام گرفت.مواد و روش هادر این تحقیق توصیفی، کلیه بیمارانی که با تشخیص MI همراه با قطعه ST بالا مراجعه نمودند، به مدت 30 روز پیگیری شدند و سرانجام این بیماران از نظر ادامه حیات یا وفات مشخص گردید. میزان TIMI risk score با روش استاندارد در این بیماران تعیین و ارتباط score مذکور با سرانجام بیماری محاسبه و نقش سایر خصوصیات فردی و بیماری با سرانجام بیماری با آزمون کای دو مورد قضاوت آماری قرار گرفت.یافته هاطی مدت مورد بررسی 85 بیمار واجد شرایط وجود داشتند که 67% مرد و 33% زن با میانگین سنی 14±58 سال بودند. بروز مرگ در 2/21% در عرض یک ماه حادث شد. 78% بیماران فوت کرده score 8 و بیشتر داشتند حال آنکه در بیماران زنده مانده 8% score 8 و بیشتر داشتند (001/0p<). جنس، سابقه دیابت، مصرف سیگار، سابقه آنژین، سابقه بیماری عروق کرونر و سابقه خانوادگی بیماری عروق کرونر ارتباطی با سرانجام بیماری نداشت. عدم دریافت استرپتوکیناز در 61% بیماران فوتی و 4/22% بیماران زنده مانده گزارش شد (005/0p<).نتیجه گیریبه نظر می رسد میزان بقای بیماران در حدود قابل قبول باشد. TIMI risk score در تعیین سرانجام درمان مفید است.
کلید واژگان: انفارکتوس میوکارد, TIMI risk score, قطعه STBackground And AimMyocardial infarction continues to be a major public health problem in many countries. Given the disparity of outcome in different studies and its importance, we evaluated the outcome of patients with ST segment elevated myocardial infarction (STEMI) and its influencing factors in Loghman hospital.Material And MethodsThis longitudinal study conducted between 2007-2008. All patients with STEMI admitted in Loghman hospital were included. The subjects were followed up for 30 days concerning their vitality status. TIMI risk score, demographic and clinical factors were also determined and their association with death was evaluated.ResultsTotally, 85 patients with a mean age of 58±14 years were evaluated, of whom 67% were males. Death occurred in 21.2%. Among died subjects, 77.8% had TIMI score of at least 8 when compared to 7.5% of alive patients (p<0.005). Sex, history of diabetes mellitus, smoking, angina and family history of coronary disease had no effect on mortality. Totally, 61% of patients who died didn’t receive streptokinase vs. 22.4% in alive subjects (p<0.005).ConclusionOur measured survival rate is acceptable and TIMI risk score is a useful tool in predicting outcome of patients with STEMI. -
سابقه و هدفتنگی شریان کلیه یکی از عوامل هیپرتانسیون ثانویه می باشد. با توجه به عوارض شناخته شده در این بیماران و احتمال تاثیر مثبت و به منظور تعیین تاثیر آنژیوپلاستی شریان کلیه بر عملکرد دیاستولی در بیماران با تنگی شریان کلیه این تحقیق انجام گرفت.روش بررسیاین تحقیق با طراحی کار آزمایی بالینی از نوع مقایسه قبل و بعد بر روی 35 بیمار واجد شرایط انجام شد. بیماران با تنگی شریان کلیه (بالای 70 درصد تنگی در آنژیوگرافی یا بالای 50 درصد با فشار خون کنترل نشده) که تحت آنژیوپلاستی شریان کلیه قرار گرفته بودند، قبل و 6 ماه بعد از آنژیوپلاستی تحت داپلر اکو وTissue Doppler قرار گرفتند و معیارهای اکو شامل Isovolumic Relaxation Time (IVRT)،Deceleration Time (DT)، E/A، E/Ea و عملکرد دیاستولی مورد بررسی و تغییرات آن با آزمون ویل کاکسون مورد قضاوت قرار گرفت.
یافته هاتحقیق بر روی 35 بیمار شامل 11 (4/31 درصد) مرد و 24 (6/68 درصد) زن انجام گرفت. سن بیماران 2/10±6/59 سال بود. آنژیوپلاستی شریان کلیه بر روی IVRT و E/A تاثیری نداشت، ولی DT را به میزان 9/54±9/30 میلی ثانیه (002/0>p) و E/Ea را به میزان 9/0±44/0 (04/0>p) کاهش داد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که آنژیوپلاستی شریان کلیه تغییری در نوع عمل دیاستولی ایجاد نمی کند، ولی باعث کاهش E/Ea که به عنوان پارامتری جهت ارزیابی عملکرد دیاستولی می باشد، می شود.
کلید واژگان: تنگی شریان کلیه, آنژیوپلاستی شریان کلیه, عملکرد دیاستولیAbstract Backgraound: Renal artery stenosis is a cause of secondary hypertension. Regarding known complication of this disease and possible positive effects of renal artery angioplasty on diastolic function, this study performed among patients with renal artery stenosis.MethodsThis clinical trial, with before and after design, was performed on 35 eligible patients. Patients with renal artery stenosis (70% stenosis alone, or 50% stenosis with uncontrolled hypertension) which underwent stent– supported precutanous transluminal renal angioplasty (PTRA) were evaluated by Doppler echo and tissue Doppler before and six months after angioplasty. Isovolumic Relaxation Time (IVRT), Deceleration time (DT), E/A, E/Ea and diastolic function were studied. Data were analyzed by Wilcoxon test.Results35 patients, including 11 male (31.4 percent) and 24 female (68.6 percent), with mean age (± standard deviation) of 59.6±10.2 years were studied. Renal artery angioplasty doesn’t affect on IVRT and E/A, but it decreased DT and E/Ea to 30.9±54.9 milliseconds (p< 0.002) and 0.44±0.9 (p< 0.04), respectively.ConclusionIt seems that renal artery angioplasty doesn’t alter type of diastolic function, but it decreases E/Ea, as a parameter representing diastolic function. -
سابقه و هدفرواسکولاریزاسیون سریع، هدف اصلی درمان بیماران با انفارکتوس حاد میوکارد (MI) است که طی چندین سال گذشته با روش P-PCI (Primary- Percutaneous Coronary Intervention) انجام می گیرد. با توجه به این که ترومبولیتیک تراپی در بسیاری از مراکز کشور به دلیل عدم امکان آنژیوپلاستی انجام می گیرد، هدف از این مطالعه بررسی نتایج این دو روش، در مراکز دانشگاهی کشور است.
مواد و روش هاتحقیق به روش همگروهی انجام گرفت. تشخیص بیماری با روش استاندارد انجام شد و ترومبولیتیک تراپی (TT) و P-PCI طبق روش های استاندارد انجام شد. بیماران دو گروه همسان سازی شدند و بعد از درمان، در مدت بستری پیگیری شدند و تاثیر روش های درمانی با بررسی میزان Ejection Fraction (EF) و ST رزولوشن بیش از 50% و میزان عوارض در دو گروه مقایسه گردید. محل انفارکتوس میوکارد با نتیجه درمان در دو گروه، مقایسه شد.
یافته هاتحقیق در 287 بیمار شامل 144 بیمار در گروه TT و 143 نفر در گروه P-PCI انجام شد. میزان EF در گروه TT 9/11±8/43 و در گروه P-PCI 8/9±1/42 (2/0p<) و ST رزولوشن بیش از 50% در گروه TT برابر7/66% و در گروه P-PCI برابر 6/88% بود (02/0p<). میزان عوارض در دو گروه مشابه بود. نتایج بر اساس محل MI نیز مشابه بود.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که P-PCI مؤثرتر از TT در درمان بیماران مبتلا به ST Elevation Myocardial Infarction (STEMI) باشد و بنابراین بررسی یک تحقیق کارآزمایی بالینی توصیه می شود.
کلید واژگان: STEMI, ترومبولیتیک تراپی, P, PCI, Ejection Fraction, ST رزولوشنBackground and AimEarly revascularization is the main step in treatment of patients with acute MI which since a few years ago has been done via P-PCI. Since thrombolytic therapy is performed as a standard method of therapy of acute MI in all centers not equipped with angiography and angioplasty systems, we decided to compare these two methods in the university centers in Iran.Materials and MethodsThis prospective study was conducted on STEMI (ST Elevation MI) patients referred to emergency department of Shohadaye Tajrish and Shahid Modarres Hospitals, in Tehran, for early revascularization using thrombolytic therapy or Primary PCI. We compared these two methods of revascularization based on the effects on ejection fraction, ST-resolution and complications.Results287 patients (144 in T.T group and 143 in P-PCI group) were enrolled in our study. There were no differences in ejection fraction between the two groups, but ST-resolution was significantly better in the P-PCI group (P< 0.001). The rate of complications was similar in both groups.ConclusionIt seems the P-PCI is more effective than T.T in patients with STEMI. -
سابقه و هدفاین تحقیق با توجه به شیوع رو به افزایش Myocardial Infarction (MI)، مورتالیتی بالای این بیماری، استفاده از نوار قلب در تشخیص رگ درگیر و تناقض های موجود درباره قدرت شاخص های نوار قلب در تشخیص Culprit Lesion رگ درگیر، به منظور تعیین قدرت شاخص های نوار قلب نسبت به استاندارد انژیوگرافی انجام گرفت.مواد و روش هااین تحقیق به روش کارآزمایی بالینی از نوع تشخیصی در بیمارانی که با تشخیص ST elevation MI مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. شاخص های مختلف نوار قلب به منظور تشخیص رگ گرفتار بررسی گردید و بدون اطلاع از یافته های آن، کلیه بیماران تحت انژیوگرافی قرار گرفتند و طبق انژیوگرافی Culprit Lesion رگ گرفتار و محل آن مشخص شد و ارزش پیش بینی کنندگی مثبت و منفی شاخص های بیست گانه نوار قلب نسبت به انژیوگرافی مشخص گردید.یافته هاتحقیق در 140 بیمار با ST elevation MI انجام گرفت که 80 نفر آنان دچار Anterior MI (ST elevation درلید V1-V4) و 60 بیمار دچار Inferior MI (ST elevation درلید AVF، III و II) بودند. وجود (CRBBB)Complete Right Bundle Branch Block در نوار قلب بیماران مبتلا به Anterior MI کمترین ارزش پیش بینی کنندگی منفی را داشت (69%=NPV). حداکثر ارزش پیش بینی کنندگی مثبت به میزان 97% برای ST depression درلید I>mm 1 برای رگ (RCA) Right Coronary Artery بود و حداقل ارزش پیش بینی کنندگی مثبت در مورد ST elevation درلید V5-V6 به میزان 81% در مورد رگ (LCX) Left Circumflex Artery بود و در بهترین شرایط ارزش پیش بینی کنندگی منفی نوار قلب حداکثر 94% برای ST depresion در لیدهای تحتانی >mm 1 در درگیری شریان (LAD)Left Anterior Descending Artery تا حداقل 57% برای ST depresion درلید AVL در شریان RCA بود.نتیجه گیریبه نظر می رسد یافته های نوار قلب در بیماران مبتلا به ST elevation MI نمی تواند قدرت تشخیصی قابل قبول کلینیکی داشته باشد و با توجه به ارزش متفاوت آن در رگهای درگیر و سرانجام این بیماران، بهتر است جهت تشخیص دقیق رگ گرفتار انژیوگرافی انجام گردد.
کلید واژگان: الکتروکاردیوگرافی, MI قدامی, MI تحتانی, MI همراه ST elevation, ارزش پیش بینی کنندگی مثبتBackground And AimDespite impressive advances in diagnosis over the past decades, ST elevation myocardial infarction (STEMI) continues to be a major public health problem in the many countries. In majority of patients with some STEMI, changes can be documented when serial electrocardiography (ECG) are compared; however, many factors limit the ability of ECG to diagnose and localize myocardial infarction (MI). The aim of this study was to evaluate accuracy of ECG in diagnosis and localization of MI.Materials And MethodsThis prospective study was conducted on patients with STEMI who were admitted in Modarress Hospital, in Tehran. All patients underwent electrocardiography and angiography. Then, findings of these two noninvasive and invasive diagnostic methods were described with two independent operators.Results140 STEMI patients (80 patients with anterior and 60 patients with inferior MI) were enrolled in this study. Presence of complete right bundle branch block (CRBB) in ECG of patients with anterior MI had the least negative predictive value (NPV=69%). ST segment depression more than 1mm in lead d1 had the most positive predictive value (ppb=97%) for right coronary artery involvement. ST segment elevation in leads v5 & v6 had the least positive value (ppv= 81%) for LCX involvement. ST segment depression in inferior leads had the most negative predictive value (94%) for LAD involvement.ConclusionIn patents with STEMI, electrocardiography alone is not a good diagnostic method to diagnose and localize MI -
سابقه و هدفبا توجه به شیوع و روند رو به افزایش مراجعه بیماران با تنگی نفس و ابتلای آنها به نارسایی قلبی، در دسترس نبودن همیشگی اکو خصوصا در مراقبت اولیه، عدم امکان انجام دقیق اکوکاردیوگرافی در بعضی شرایط جسمانی بیمار و مطرح شدن مارکر NT-ProBNP در تشخیص نارسایی قلبی در این افراد، این تحقیق به منظور تعیین ارزش تشخیصی NT-ProBNP نسبت به اکوکاردیوگرافی در تشخیص نارسایی قلبی در بیمارستان شهید مدرس در سال 87-1386 انجام گرفت.
مواد و روش هاتحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی از نوع تشخیصی در بیماران با شکایت اصلی تنگی نفس انجام شد. میزان مارکر NT-ProBNP سرم با روش Elecsys تعیین و بر اساس سن بیمار مطابق استاندارد کتاب مرجع به دو دسته مثبت و منفی تقسیم شد. سپس افراد برای تشخیص قطعی نارسایی قلبی تحت اکوکاردیوگرافی به روش Simpson و Tissue Doppler قرار گرفتند، در نهایت ارزش اخباری مثبت و منفی NT-ProBNP نسبت به اکوکاردیوگرافی تعیین و با آزمون نسبت ها مورد قضاوت آماری قرار گرفت.یافته هاتحقیق در 100 بیمار واجد شرایط انجام شد. سن آنها 8/11±59 بود که 70% آنها مرد بودند. ارزش اخباری مثبت برابر 84%، ارزش اخباری منفی برابر 4/70%، مثبت کاذب 16% و منفی کاذب 5/29% بود. 78%=sensitivity 77% =specificity و کارآیی کلی تست 78% محاسبه شد.نتیجه گیریبه نظر می رسد مارکر NT-ProBNP تست خوبی جهت Screening می باشد و در کنار معیارهای کلینیکی ارزش دیاگنوستیک قابل قبولی دارد. بهتر است که مطالعات جامع تر با استفاده از کیت ها و روش های آزمایشگاهی دقیق تر و بازبینی مجدد cut point خصوصا برای جامعه ایرانی و با در نظر گرفتن پارامترهای دیگری غیر از سن در تعیین cut point انجام شود باشد تا بتوان روش سریع، آسان و مقرون به صرفه ای را در مراقبت اولیه به کار برد.
کلید واژگان: اکوکاردیوگرافی, NT, ProBNP, نارسایی قلبی, primary care, NPV, PPVBackground And AimConsidering the increasing prevalence of patients with dyspnea and the possibility of heart disease, as well as unavailability of echocardiography specially in primary care situations and unreliability of echocardiography findings in some diseases and finding NT-ProBNP as a diagnostic factor in heart failure in these patients, this study was done to determine the accuracy of NT-ProBNP in comparison to echocardiography in the diagnosis of heart failure in Modarress Hospital, in Tehran, between 2006 and 2007.Materials And MethodsThis study, with a clinical trial diagnostic design, was performed on patients with chief complaint of dyspnea. The NT-ProBNP marker of serum was determined by Elecsys and patients were categorized according to age adjusted reference book values into two groups of with and without heart failure. Then, the patients underwent Simpson Echocardiography and Tissue Doppler; and the positive and negative predictive value for NT-ProBNP in relation to the echocardiography was determined and analyzed by statistical tests.ResultsOne hundred patients were analyzed. Mean age was 59±11.8 years and 70% were male. PPV was 84%, NPV was 70.4%, false positive was 16%, while false negative was 29.5%. Sensitivity was 78%, specificity 77%, and accuracy was equal to 78%.ConclusionIt seems that NT-ProBNP marker is a good test for screening patients with dyspnea and besides clinical criteria it has an acceptable diagnostic value. It would be good to perform other studies, using more precise laboratory methods and re-evaluation of cut point especially for Iranian patients considering factors other than age to obtain a rapid, easy, and cost-effective test in primary care. -
سابقه و هدفدر حال حاضر بیماری ایسکمیک قلبی، علت اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است. شایعترین علامت در بیماران مبتلا به بیماری عروق کرونر (CAD)، آنژین قفسه سینه است. هدف این مطالعه پاسخ به این سؤال علمی و کاربردی است که آیا داروی نیتروگلیسیرین زیرزبانی ساخت شرکت زهراوی نسبت به داروی نیتروگلیسیرین زیرزبانی ساخت شرکت آلمانی G. Pohl-Boskamp بر شاخص های همودینامیک بیماران در Cath Lab، اثرات مشابهی دارد یا خیر.مواد و روش هادر این مطالعه، فشار سیستولیک و فشار پایان دیاستولیک بطن چپ، فشار سیستولیک آئورت، فشار دیاستولیک آئورت و فشار متوسط آئورت قبل از مصرف دو ل ژلاتینی زیرزبانی 4/0 میلی گرمی ساخت شرکت زهراوی (ایران) و یک ل ژلاتینی زیرزبانی 8/0 میلی گرمی ساخت شرکت G. Pohl-Boskamp (آلمان) و 5 دقیقه پس از مصرف، به ترتیب در 30 و 31 بیمار، اندازه گیری و ثبت گردید.
یافته هامیزان شاخص های اولیه همودینامیک بیماران بر حسب گروه درمانی، در دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معنی دار نداشت (05/0p>). هر دو دارو، موجب کاهش در کلیه شاخص های همودینامیک شدند و این کاهش در تمام شاخص ها معنی دار بود (001/0p<). تفاوت کاهش شاخص های همودینامیک در دو گروه، از لحاظ آماری قابل توجه نبود (05/0p>).نتیجه گیریبه نظر می رسد داروی نیتروگلیسیرین زیرزبانی ساخت شرکت زهراوی می تواند مشابه داروی نیتروگلیسرین ساخت شرکت G. Pohl-Boskamp، در کاهش شاخص های همودینامیک بیماران تحت آنژیوگرافی کرونر مؤثر باشد. بیماری ایسکمیک قلب؛ آنژین قفسه سینه؛ نیتروگلیسیرین زیرزبانی؛ تجویز زیرزبانی؛ شرکت زهراوی، ایران؛ شرکت G. Pohl-Boskamp، آلمانکلید واژگان: بیماری ایسکمیک قلب, آنژین قفسه سینه, نیتروگلیسیرین زیرزبانی, تجویز زیرزبانی, شرکت زهراوی, ایران, شرکت G, Pohl, Boskamp, آلمانBackground And AimCoronary artery disease (CAD) is the most common cause of mortality worldwide. The most frequent symptom of CAD is angina pectoris. The aim of this study was to compare scientific and applicable difference of two kinds of sublingual nitroglycerin, made by G. Pohl-Boskamp (Germany) and Zahravi (Iran) Pharmaceutical Companies on hemodynamic indices in coronary angiography.Materials And MethodsWe evaluated left ventricular systolic pressure, left ventricular end diastolic pressure, aortic systolic, diastolic and mean pressures before and 5 min after consumption of two 0.4 mg sublingual nitroglycerin pearls made by Zahravi Company, and one 0.8 mg sublingual nitroglycerin pearl made by G. Pohl-Boskamp Company in 30 and 31 patients, respectively.ResultsPrimary hemodynamic data did not show significant statistics differences (p>0.05). Both sublingual nitroglycerin pearls induced significant reduction of all hemodynamic indices (p<0.001), with no statistical difference in both groups (p>0.05).ConclusionIn this study we showed that Zahravi-made sublingual nitroglycerin pearl has similar hemodynamic effects in patients underwent coronary angiography as compared with the G. Pohl-Boskamp one. -
سابقه و هدفبا توجه به نگرانی از بروز ترومبوس دهلیزی در بیماران فیبریلاسیون دهلیزی و اهمیت تشخیص سریع آن و گزارش مواردی از موفقیت تست D-Dimer در تشخیص ترومبوس و عدم وجود مطالعه ای در کشور به منظور تعیین قدرت تست D-Dimer نسبت به استاندارد طلایی اکوی ترانس ازوفاژیال این تحقیق روی مراجعین به بیمارستان مدرس انجام گرفت.مواد و روش هاتحقیق با طراحی کارآزمایی بالینی از نوع تشخیصی بر روی بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی بود که تشخیص AF به روش استاندارد آن بوده و تشخیص قطعی تر ترومبوس دهلیزی، با اکوی ترانس ازوفاژیال انجام گرفته بود. برای تشخیص ترومبوس با تست D-Dimer بر روی 5 میلی لیتر خون بیمار در آزمایشگاه نگین به روش لاتکس آگلوتینیشن انجام گرفت و در صورتی که میزان آن کمتر از 500 ng/ml بود به عنوان مقادیر طبیعی و بیشتر از آن به عنوان غیرطبیعی یا وجود ترومبوس در نظر گرفته شد که شاخص های تشخیص به ویژه ارزش پیش بینی مثبت و منفی آن تعیین و مورد قضاوت آماری قرار گرفت.یافته هااین مطالعه بر روی 73 بیمار مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی که 67% آنان زن و 33% مرد بوده و دارای میانگین سنی 44.7±12 سال بودند و %53.4 آنان دارای سابقه مصرف وارفارین بودند، انجام گرفت. در تست استاندارد 33% مبتلا به ترومبوس و 67% بدون ترومبوس بودند. ارزش پیش بینی مثبت این تست %48.6) و ارزش پیش بینی منفی آن %81.6 به دست آمد.نتیجه گیریبه نظر می رسد که با توجه به شرایط فعلی بیماران مبتلا به AF و مصرف بالای وارفارین در آنها و کاستی های احتمالی در آزمایش D-Dimer، حداقل در این مقطع زمانی، این تست قادر به تشخیص ترومبوس نمی باشد.
کلید واژگان: ترومبوس, فیبریلاسیون دهلیزی, اکوی ترانس ازوفاژیال, وارفارینBackgroundConsidering the and importance of formation of atrial Thrombus (AT) in patients who had developed atrial fibrilation (AF) and its early diagnosis, and with some regards to several reports on benefits of applying the D-Dimer test in such conditions, this study was carried out to detemine the accuracy and value of this test compared to the gold standard method of Trans-Esophageal Echocardiography (TEE) in patients referring to Modarres hospital.Materials And MethodsThis clinical trial was performed on 73 patients whom were diagnosed as having AF. A more accurate method of TEE was applied to confirm if they had atrial thrombi. For determination of value of D-Dimer test in diagnosis of AT, 5 cc of blood was taken from any subjects. The results were regarded normal if the D-Dimer level was less than 500 ng/ml. Then positive and negative predictive values (PPV & NPV) were calculated as diagnostic measurments.ResultsOf the 73 subjects of this study (67% women versus 33% men) with mean age of 44.7±12 years old, there was 53.4% who had the history of Warfarin usage. According to the results of D-Dimer test, 33% had reached to positive levels, whereas 67% revealed to have no thrombus. The PPV of this test was calculated 48.6% and the NPV was 81.6%.ConclusionRegarding the present condition of our patients and the excessive use of Warfarin among them and also probable failures of D-Dimer test, this test does not have the acceptible capability (particularly duringin these situations) in diagnosing AT. -
مقدمهایجاد تاکی آریتمی در زمینه سندرم ولف پارکینسون وایت، می تواند حیات افراد به ظاهر سالم جامعه را به مخاطره افکند. درمانهای دارویی آنتی آریتمیک، چندان قابل قبول نمی باشند و اثر بخشی، بی خطری و به صرفه بودن (RFCA) Radiofrequency Catheter Ablation، آن را به درمان انتخابی تبدیل کرده است. هدف این مطالعه بررسی اثر RFCA در حذف مسیر یا مسیرهای فرعی، عوارض ناشی از آن و میزان عود، در بیمارستان شهید مدرس تهران بود.روش کاراین پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی است و در فاصله زمانی مهرماه 1381 تا فروردین ماه سال 1382 انجام شد. 63 بیمار مبتلا به سندرم ولف پارکینسون وایت با سن بالاتر از 16 سال انتخاب شدند. وجود مسیر یا مسیرهای فرعی در آزمایشگاه تایید گردید و سپس ablation با استفاده از انرژی رادیوفرکوئنسی صورت گرفت. در صورت موفقیت آمیز بودن RFCA بیماران به مدت یک سال تحت پیگیری و مطالعه بودند. نتایج با آزمون Mc Nemar مورد تحلیل آماری قرار گرفتند و P<0.05 معنی دار تلقی شد.نتایجاز 63 بیمار مورد بررسی 36 نفر مرد و 27 نفر زن و در سنین 14.9±38.4 سال بودند. بیشترین فراوانی مربوط به مسیرهای فرعی دیواره آزاد سمت چپ (52.4%) و بعد از آن به ترتیب، مسیرهای فرعی سپتال (31.7%)، دیواره آزاد سمت راست (9.5%) و مسیرهای فرعی متعدد (36%) بود. موفقیت در حذف راه های فرعی، در کل 90.5% بود که بیشترین میزان مربوط به مسیرهای فرعی سپتال بود. انجام RFCA با ایجاد عارضه ای برای بیماران همراه نبود و میزان عود در پیگیری یکساله 4.8% بود.نتیجه گیرینتایج RFCA در حذف مسیرهای فرعی و درمان آریتمی ها با مطالعات خارجی قابل مقایسه و مطلوب بود. بنابراین در ایران بکارگیری RFCA به عنوان اولین انتخاب درمانی در سندرم WPW توصیه می شود.
کلید واژگان: سندرم ولف پارکینسون وایت, نتیجه درمان, حذف با رادیوفرکوئنسی -
سابقه و هدفعمل بای پاس عروق کرونری یکی از شایعترین اعمال جراحی در این عصر است. نتایج این عمل بستگی به فاکتورهای مختلفی دارد. یکی از این فاکتورها بیماری های زمینه ای بیمار نظیر بیماری دیابت می باشد.مواد و روش هادر این بررسی نتایج عمل جراحی بای پاس در بیماران دیابتی و غیر دیابتی مقایسه گردید. 100 بیمار دیابتی و 100 بیمار غیر دیابتی کاندید عمل جراحی انتخاب شدند و میزان مرگ و میر و عوارض کوتاه مدت عمل در هر دو گروه بررسی و مقایسه شد.یافته هااز مجموع بیماران دیابتی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفته بودند 23 نفر به عوارض پس از عمل دچار شدند در حالیکه از مجموع بیماران غیر دیابتی تنها 20 نفر دچار عوارض پس از عمل گردیدند. در گروه دیابتی میزان مرگ و میر 4% و در گروه غیر دیابتی 3% بود. سن بالای 70 سال در بروز عوارض عمل جراحی در هر دو گروه موثر بوده است (P <0.05). فشار خون بالا در بیماران دیابتی به صورت معنی داری بیشتر از افراد غیر دیابتی بود ولی این عامل اثر معنی داری بر افزایش عوارض پس از عمل نداشت. همچنین در گروه بیماران دیابتی از 60 بیمار با درگیری هر سه رگ، 21 مورد (35%) دچار عوارض پس از عمل شدند که این عامل در این گروه از بیماران به صورت معنی داری در افزایش عوارض موثر بوده است (P <0.001).
نتیجه گیری و توصیه ها: هرچند دیابت اثر نسبتا کمی در افزایش میزان عوارض عمل به طور کلی دارد ولی به نظر می رسد که عوارض قلبی عروقی و عوارض عفونی عمل در گروه دیابتی بیشتر باشد.
کلید واژگان: پیوند کنار گذر شریان کرونری, دیابت شیرین, فشار خون بالا
بدانید!
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.