به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مرجان پشت مشهدی

  • زهرا تاجیک، معصومه پورمحمدرضا تجریشی*، مرجان پشت مشهدی، راضیه بیدهندی یارندی
    هدف

    اتیسم از شایع ترین اختلالات عصبی تحولی است و مشکلاتی در شناخت اجتماعی، ارتباط و درک احساسات خود و دیگران به وجود می آورد و تاثیر منفی بر کیفیت زندگی فرد دارد. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس، بر شناخت اجتماعی (نظریه ذهن) کودکان دچار اختلال طیف اتیسم انجام شد.

    روش بررسی

    در یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل، همراه با پیگیری 2 ماهه، از کودکان 6 تا 11 سال دچار اختلال طیف اتیسم در شهرری که به یکی از مراکز توان بخشی اتیسم ارجاع شده بودند، 65 کودک (44 پسر و 21 دختر) از یک مرکز، به شیوه در دسترس، انتخاب و با استفاده از پرسش نامه غربالگری طیف اتیسم، ارزیابی شدند. 50 کودک (33 پسر و 17 دختر) دارای نمره 19 و بالاتر در پرسش نامه، تشخیص اتیسم با عملکرد بالا گرفتند و با توجه به معیارهای ورود (برخورداری از توانایی کلام، عدم وجود کم توانی حرکتی، هوشی و آسیب های بینایی و شنوایی)، انتخاب و بر اساس سن، همتا شدند. سپس به تصادف و تعداد مساوی در 2 گروه آزمایشی و کنترل، قرار گرفتند. والدین، آزمون نظریه ذهن را تکمیل کردند. گروه آزمایشی در 20 جلسه (2جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه) به مدت 10 هفته، در برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس به طور انفرادی، شرکت کردند، ولی گروه کنترل فقط خدمات رایج (کار درمانی، گفتار درمانی، هنر درمانی و موسیقی درمانی) را دریافت کردند. والدین در آخرین جلسه و 2 ماه پس از آن، آزمون نظریه ذهن را تکمیل کردند. داده ها به وسیله تحلیل همبستگی، تحلیل رگرسیون و معادلات برآوردیابی تعمیم یافته در محیط SPSS نسخه 27 تجزیه و تحلیل شدند. 

    یافته ها 

    نتایج تحلیل معادلات برآوردیابی تعمیم یافته نشان داد برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس موجب بهبود شناخت اجتماعی (سطح کلی نظریه ذهن، سطح مقدماتی و سطح واقعی) شد و با توجه به ضرایب بتا می توان بیان کرد که تغییر به میزان 2/9، 3/08 و 0/96 به ترتیب برای کل نظریه ذهن، سطح مقدماتی و سطح واقعی نظریه ذهن، ناشی از دریافت برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس است و تغییرات پس از 2 ماه، پایدار ماند.

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر مثبت برنامه آموزشی شناختی کاگنی پلاس بر شناخت اجتماعی، می توان نتیجه گرفت استفاده از برنامه کاگنی پلاس می تواند نیاز درمانگرانی را که دارای بینش های جدید شناختی به آموزش هستند رفع کند. همچنین اجرای چنین برنامه هایی می تواند به بهبود شناخت اجتماعی کودکان دچار اختلال اتیسم با عملکرد بالا در موقعیت های واقعی زندگی کمک کند.

    کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, برنامه آموزشی شناختی, شناخت اجتماعی, نظریه ذهن
    Zahra Tajik, Masoume Pourmohamadreza-Tajrishi*, Marjan Posht Mashhadi, Razieh Bidhendi Yarandi
    Objective

    Autism is one of the most common neurodevelopmental disorders. It causes problems in social cognition, communication, and understanding of self and others’ feelings, and has a negative effect on the quality of a person’s life. The present study determines the effectiveness of the Cogniplus cognitive training program on the social cognition (theory of mind (ToM) of children with autism spectrum disorder (ASD).

    Materials & Methods

    In a semi-experimental study with a pre-test, post-test design, and a control group with a two-month follow-up, 65 children (44 male and 21 female) from 6 to 11 years old with ASD were selected based on the convenience sampling method from individuals referred to one of autism rehabilitation centers in Shahr-e-Ray City, Iran. They were assessed by the autism spectrum screening questionnaire (ASSQ). Overall, 50 children (33 male and 17 female) with a score of 19 and above on the autism spectrum screening questionnaire were diagnosed with high-functioning autism. They entered into the study according to the inclusion criteria as follows: having speech ability, the absence of motor or intellectual disability, and visual and hearing impairments. Meanwhile, they were matched based on their age. They were randomly and equally assigned to two experimental and control groups. The parents completed the ToM test. The experimental group participated individually in 20 sessions (twice a week, 30 min per session), in the Cogniplus cognitive training program, but the control group only received mainstream services (occupational therapy, speech therapy, art therapy, and music therapy). The parents completed the ToM test in the last session and two months follow-up. The data were analyzed by the correlation analysis, analysis of regression, and generalized estimating equations in the SPSS software, version 27.

    Results

    The results of generalized estimating equations analysis showed that the Cogniplus cognitive training program improved social cognition (total, first level, and second level of ToM). Meanwhile, the β coefficient showed that 2.9, 3.08, and 0.96 of the variations, respectively, in the ToM levels as the first, the second, and the total, in children with ASD who received Cogniplus cognitive training program. Also, the variations lasted after a two-month follow-up.

    Conclusion

    Considering the positive effect of the Cogniplus cognitive training program on social cognition, the use of the Cogniplus cognitive training program can solve the need for therapists who have new cognitive insight into training. Also, the implementation of such programs can help to improve the social cognition of children with autism disorder with high functioning in real-life situations.

    Keywords: Autism Spectrum Disorder (ASD), Cognitive Training, Social Cognition, Theory Of Mind (Tom)
  • زهرا نوعی *، عبدالله معتمدی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، مرجان پشت مشهدی

    مسئولیت پذیری اجتماعی در نوجوانان با بسیاری از رفتارهای مثبت و منفی اجتماعی مرتبط است. این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی برنامه آموزشی مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی برای نوجوانان دارای گرایش به رفتار پرخطر با توجه به مولفه های مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش دلفی و جامعه آن روان شناسان و جامعه شناسانی بودند که در حوزه نوجوانی، آسیب ها و مسایل اجتماعی آن فعالیت می کنند. نمونه پژوهش  10 نفر بودند که به شیوه هدفمند انتخاب شدند. با دو پرسشنامه محقق ساخته مولفه های مفهوم مسئولیت پذیری اجتماعی بررسی شد. برای تعیین میزان اتفاق نظر میان اعضای شرکت کننده در روش دلفی از ضریب هماهنگی کندال استفاده شد. سپس برای بررسی روایی محتوایی برنامه تهیه شده براساس این مولفه ها از نسبت روایی محتوایی لاوشه استفاده شد. نتایج دو مرحله پرسشنامه در روش دلفی، مولفه های مدنی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی و سیاسی را مشخص کرد. همچنین یافته ها بیانگر آن است که مقدار ضریب کندال برای همه مولفه ها 22/0 است و سطح معناداری برای ضریب هماهنگی کندال نیز 05/0 است که به معنای وجود توافق معنادار بین شرکت کنندگان در روش دلفی است. شاخص نسبت محتوایی (CVR) برای برنامه آموزشی بیشتر از مقدار قابل قبول براساس روش لاوشه به دست آمد؛ بنابراین برنامه آموزشی مسئولیت پذیری اجتماعی دربرگیرنده مولفه های مدنی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، سیاسی و اقتصادی برای مسئولیت پذیری اجتماعی است و از روایی محتوایی قابل قبولی برخوردار است.

    کلید واژگان: نوجوانان, برنامه آموزشی, مسئولیت پذیری اجتماعی
    Zahra Noee*, Abdollah Moatamedy, Hossein Eskandari, Noorali Farrokhi, Marjan Poshtmashhadi
  • زهرا نوعی*، عبدالله معتمدی، حسین اسکندری، نورعلی فرخی، مرجان پشت مشهدی
    هدف

    مسئولیت پذیری اجتماعی به افراد کمک می کند که خود و نقش های شان را به عنوان بخشی از جامعه تعریف کنند و به عنوان اعضای این اجتماع مسئول و فعال باشند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان در معرض خطر است.

    روش

    روش پژوهش، روش نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، نوجوانان در معرض خطر شهر تهران بودند. نمونه پژوهش نوجوانان مدرسه ای در منطقه 17 شهر تهران شامل 39 نفر بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برنامه آموزشی به صورت گروهی طی 10 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار پژوهش مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی بود. داده ها در SPSS با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند.

    یافته ها

    مقدار F بدست آمده در آزمون تحلیل کوواریانس برابر با 5.52 و سطح معناداری آن نیز کوچکتر از 0.05 است؛ با توجه به پایین تر بودن میانگین گروه آزمایش در پس آزمون،  بنابراین برنامه آموزشی مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی بر گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان تاثیر معناداری دارد و موجب کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر شده است. در نتیجه ارتقاء مسئولیت پذیری اجتماعی می تواند به نوجوانان کمک کند که از درگیر شدن در رفتارهای پرخطر اجتناب کنند.

    کلید واژگان: نوجوانان, گرایش به رفتارهای پرخطر, مسئولیت پذیری اجتماعی
    Zahra Noei*, Abdollah Moatamedy, Hossein Eskandari, Noorali Farokhi, Marjan Poshtmashhadi
    Purpose

    Social responsibility helps individuals define themselves and their roles as part of society and act responsible and active as a member of this community. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of social responsibility- based educational program on the tendency toward high-risk behaviors at risk adolescents.

    Method

    The research method was Pre-test – post-test quasi-experimental method with control group. The statistical population of the study was adolescents at risk in Tehran. The sample was students of a school in the 17th district of Tehran (consisted of 39 students) that was selected as available sample. Sample was randomly assigned to experimental and control groups. The educational program was administered to the experimental group in 10 sessions. The instrument used in this study was Iranian Adolescents Risk-taking Scale. Data were analyzed by SPSS and by using One-Way Analysis of Covariance (ANCOVA).

    Findings

    The results of the study showed that the F value obtained in the covariance analysis test is 5.52 and its significance level is less than 0.05; therefore, social responsibility- based educational program has a significant effect on the tendency towards risky behaviors in adolescents and decreases tendency to high risk behaviors. Promoting social responsibility can help adolescents avoid engaging in high-risk behaviors.

    Keywords: adolescents, tendency towards high-risk behaviors, social responsibility
  • زهرا محمدی، عباس پورشهباز، بهروز دولتشاهی*، مرجان پشت مشهدی
    هدف
    طبق تعریف DSM، اختلال دوقطبی نوع I وضعیتی را شرح می دهد که به موجب آن فرد یک یا چند دوره مانیا را تجربه می کند و احتمالا اما نه لزوما یک یا چند تجربه افسردگی اساسی نیز خواهد داشت. شکل و محتوی علائم و نشانه های اختلالاتی که در DSM وجود دارد تحت تاثیر عوامل فرهنگی و قومی قرار دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر شناسایی تظاهرات بالینی حمله مانیا در اختلال دوقطبی نوع I در جامعه ایرانی بود.
    روش
    این مطالعه یک پژوهش مقطعی می باشد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر شامل 64 بیمار مبتلا به حمله مانیا در اختلال دوقطبی نوع I می باشد که از بیماران بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی و بیمارستان طالقانی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته برای اختلالات محور یک (SCID-I) و مقیاس سنجش مانیای یانگ (YMRS) جمع آوری گردید.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد که شایع ترین علائم و نشانه های مانیا در بیماران بستری مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I عبارت بود از؛ کاهش نیاز به خواب (1/89)، بینش ضعیف (5/87)، خلق بالا (9/85 )، پرحرفی (7/79) و ویژگی های سایکوتیک ( 8/68 ) و علائم اصلی بیماران بر اساس معیارهای DSM عبارت بود از: کاهش نیاز به خواب (1/89)، پرحرفی (7/79)، سرآسیمگی روانی حرکتی (6/40). طبق نتایج آزمون تی، افراد دارای سابقه خانوادگی اختلال روانی و بدون سابقه خانوادگی اختلال روانی در نمره مانیا تفاوت معناداری با هم ندارند. نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که از نظر آماری در نمره مانیای نخستین سن شروع بیماری، افراد مجرد، متاهل، مطلقه و بیوه، افراد با سطح مختلف تحصیلات و تعداد دفعات بستری، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج آزمون خی دو نشان داد که افراد با سطح تحصیلات پایین تر رفتارهای پرخاشگرانه بیشتری را از خود بروز می دهند.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان داد که شایع ترین علائم و نشانه های مانیا در بیماران بستری مبتلا به اختلال دوقطبی نوع I عبارت بود از؛ کاهش نیاز به خواب، بینش ضعیف، خلق بالا، پرحرفی و ویژگی های سایکوتیک و از آنجایی که علائم اختلال می تواند در پاسخ به درمان تاثیر داشته باشد، لازم است کادر درمان به این علائم توجه داشته باشند.
    کلید واژگان: اختلال دوقطبی, مانیا, تظاهرات بالینی
    Zahra Mohammadi, Abbas Pourshahbaz, Behrooz Dolatshahi *, Marjan Poshtmashhadi
    Objective
    According to DSM-5, bipolar disorder is a condition in which the patient experiences one or several manic episodes and sometimes major depressive episodes too. The signs and symptoms of the disorders in DSM are generally influenced by cultural and ethnic factors. Therefore, the present study was aimed at identifying the clinical manifestations of mania in bipolar I disorder in Iranian population.
    Methods
    The present work is a cross-sectional study. The participants included 64 patients in the manic phase of bipolar I disorder who were selected from the Razi psychiatric hospital and the Taleghani Hospital, using a convenience sampling method. The study data were gathered using the Structured Clinical Interview for DSM-IV Axis I Disorders (SCID-I) and the Young Mania Rating Scale (YMRS).
    Results
    According to the findings, the most common signs and symptoms of mania in hospitalized patients with bipolar I disorder included reduced need for sleep (89.1), poor insight (87.5), elevated mood (85.9), talkativeness (79.7), and psychotic features (68.8). The major symptoms of the patients according to DSM-5 criteria included reduced need for sleep (89.1), talkativeness (79.7), and psychomotor agitation (40.6). According to t-test analysis, patients with and without a history of mental disorders did not have significantly different mania scores. The one-way analysis of variance (ANOVA) analysis indicated no significant difference in mania scores based on the age of onset of the disorder, marital status (single, married, divorced, or widow), education level, and number of hospitalizations. The chi-squared test revealed that patients with a lower education level showed more aggressive behaviors.
    Conclusion
    According to our results, since the response of a patient to a particular treatment is largely influenced by the symptoms of the disorder, clinicians should pay critical attention to the most common signs and symptoms of any mania.
    Keywords: Bipolar disorder, Mania, Clinical manifestations
  • Zeynab Saleh, Marjan Posht Mashhadi *, Behrooz Dolatshahi
    Objective
    This study aimed to investigate the verbal memory and working memory impairment in healthy siblings of patients with schizophrenia.
    Methods
    The purpose of this study was to compare cognitive deficits in siblings of the patients with schizophrenia and control group. A total of 35 unaffected siblings of patients with schizophrenia were selected from the relatives of the patients referred to Shoosh clinic and 35 matched healthy controls were selected from the staff of the same clinic. This sample was chosen accessible. Then, the subjects completed Verbal Paired Association Test, Logical Memory Test, Wechsler Memory Scale-Revised, and N-back working memory Test. Data were analyzed by Chi-square, t test, and Multivariate analyses of variance (MANOVA). Statistical analysis was performed using SPSS version 20.
    Results
    The results indicated that there were significant differences between the siblings of the patients with schizophrenia and control group with respect to the cognitive functions (P<0.05). Siblings of the patients with schizophrenia performed low in both verbal and working memory compared to the control group.
    Conclusion
    In this study, our results supported this hypothesis that verbal and working memory impairment could be considered endophenotype of schizophrenia.
    Keywords: Schizophrenia, Endophenotypes, Verbal memory, Working memory
  • لیلی پناغی، قیصر ملکی*، عباس ذبیح زاده، مرجان پشت مشهدی، زهرا سلطانی نژاد
    هدف
    هدف پژوهش حاضر بررسی پایایی، روایی و ساختار عاملی مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک (ECR) بود.
    روش
    نمونه پژوهش شامل 391 فرد متاهل (189 مرد و 202 زن) بود که با روش نمونه گیری در دسترس از مناطق مختلف شهر تهران انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، افزون بر مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (RSES) برای بررسی روایی هم گرا و واگرای بعد اضطرابی و خرده مقیاس برون گرایی پرسش نامه پنج عاملی نئو (NEO-FFI) برای بررسی روایی واگرای بعد اجتنابی مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها
    یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مدل دوعاملی اجتناب و اضطراب در جامعه ایرانی برازش دارد. روایی هم گرای بعد اضطراب با استفاده از خرده مقیاس افسردگی و اضطراب از مقیاس DASS-21 و روایی واگرای آن با استفاده از پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ تایید شد. روایی واگرای بعد اجتناب نیز با بررسی رابطه آن با خرده مقیاس برون گرایی تایید شد. ضریب پایایی آزمون- بازآزمون دو هفته ای برای نمره کل و دو بعد اجتناب و اضطراب به ترتیب 87/0، 71/0 و 89/0 به دست آمد.
    نتیجه گیری
    ویژگی های روان سنجی مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک در جامعه ایرانی مناسب است. می توان گفت این پرسش نامه ابزاری مفید و معتبر برای انجام پژوهش های مرتبط با دلبستگی و مشاوره زوجی در ایران است.
    کلید واژگان: مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک, تحلیل عاملی, روایی, پایایی
    Leili Panaghi, Gheysar Maleki *, Abbas Zabihzadeh, Marjan Poshtmashhadi, Zahra Soltaninezhad
    Objectives
    The aim of current study was to investigate the validity، reliability، and factor analysis of Experience in Close Relationship (ECR) scale.
    Method
    A sample including 391 married individuals (189 male and 202 female) were selected from different region of Tehran by convenience sampling method. In addition to the ECR scale، data collection was by administering Depression، Anxiety and Stress scale (DASS-21) and Rosenberg Self-esteem Scale (RSES) for investigating the convergent and divergent validity of anxiety، and NEO Five Factor Inventory (NEO-FFI) extraversion subscale was conducted for divergent validity of avoidant subscale.
    Results
    The results of exploratory factor analysis indicated that two factor model of ECR fit in Iranian sample. The convergent validity of anxiety was confirmed by depression and anxiety subscale of DASS-21 and the divergent validity with RSES. The divergent validity of avoidant was also confirmed by investigating its relation with extraversion subscale. The test-retest reliability over a two week period for total score and two dimensions of avoidant and anxiety were 0. 87، 0. 71، and 0. 89، respectively.
    Conclusion
    The psychometric characteristics of ECR in Iranian society seem satisfactory. It could be said that the ECR is a useful and reliable tool for attachment research and couple counseling in Iran.
    Keywords: experience in close relationship questionnaire, factor analysis, validity, reliability
  • مرجان پشت مشهدی، زهره احمد آبادی، لیلی پناغی، علی زاده محمدی، حسن رفیعی
    زمینه و هدف
    مدرسه به عنوان محلی است که نوجوانان مدت زیادی از روز خود را در آن می گذرانند. در صورت شناخت ابعاد تاثیرگذار آن بر دانش آموزان می توان از مدرسه برای برنامه ریزی در زمینه پیشگیری از آسیب های اجتماعی استفاده کرد. بر این اساس این مطالعه عوامل مرتبط با مدرسه را که در گرایش به سیگار، الکل و مواد نقش دارد، مورد بررسی قرار داده است.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی (توصیفی تحلیلی)، 3530 نفر دانش آموز دختر و پسر از تمام رشته ها و پایه های تحصیلی در 168 دبیرستان با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه ارتباط با مدرسه (SCQ یاSchool Connection Questionnaire) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS یا Iranian Adolescents Risktaking Survey) را تکمیل کردند. ارتباط گرایش به سیگار، الکل و مواد با 4 بعد ارتباط با مدرسه شامل تعلق، تعهد، التزام به مدرسه و ارتباط با همسالان با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    التزام و تعهد به قوانین مدرسه سهم بیشتری از تعلق و ارتباط با همسالان داشت. جنس، درآمد خانواده، زنده بودن پدر، ازدواج مجدد والدین و زندگی با هر دو والد در کنار داشتن واحد افتاده در ترم قبل، از دیگر متغیرهای پیش بین گرایش به سوء مصرف بود.
    نتیجه گیری
    مدرسه و جنبه های مختلف آن، تاثیر یکسانی بر گرایش های خطرپذیری دانش آموزان نداشت. ارتباط با همسالان در مدرسه بر خلاف دو بعد دیگر التزام و تعهد، تاثیری مثبت بر گرایش به سوء مصرف داشت.
    Marjan Poshtmashhadi, Zohreh Ahmadabadi, Leili Panaghi, Ali Zadehmohammadi, Hasan Rafiei
    Aim and
    Background
    School is where adolescents spend a great part of the day in it. If the influencing aspects of it are known, school could be used as a context for preventive programs. Factors related to tendency toward cigarette, alcohol and drug use investigated in this study.Method and Materials: In a descriptive crosssectional study 3530 students of both sexes from all the grades of 168 highschools applying multiple sampling methods included. All students completed sSchool Connection Questionnaire (SCQ) and Iranian Adolescents Risktaking Survey (IARS). The relation between tendency towards cigarrette, alcohol, drug use and 4 aspects of school connestion including belonging, commitment, engagement and relationship with peers investigated applying linear regression analysis.
    Findings
    Engagement and commitment were more important in predicting risktaking than belonging and relationship with peers. Gender, family income, having alive father, having remarried parent, living with both parents and having failed to pass the last term successfully were predictive variables for tendency to abuse drugs mentioned here.
    Conclusions
    School and its aspects had different effects on tendency to abuse drugs mentioned here. Relationship with peers in school had a positive effect on this tendency while commitment and engagement affected it reversly
  • لیلی پناغی، زهره احمدآبادی، علی زاده محمدی، مرجان پشت مشهدی
    هدف

    ساخت، بررسی روایی و ساختار عاملی پرسش نامه ای برای سنجش ارتباط دانش آموزان با مدرسه، هدف پژوهش حاضر بود.

    روش

    با بهره گیری از منابع و نظریه متخصصان روانشناسی تربیتی، پرسش نامه ای 21 پرسشی تهیه شد و 1204 دانش آموز از نقاط مختلف تهران که به صورت چندمرحله ای (طبقه ای متناسب با حجم) و تصادفی برگزیده شده بودند، به آن پاسخ دادند. داده ها به کمک نرم افزار SPSS و LISREL و با کاربرد تحلیل عاملی اکتشافی، روش مولفه های اصلی و چرخش پروماکس، تحلیل عاملی تاییدی، شاخص های برازش و آلفای کرونباخ تحلیل شدند.

    یافته ها

    تحلیل مولفه های اصلی نشان داد که پرسش نامه ارتباط با مدرسه (SCQ) از چهار عامل تعلق، التزام، تعهد و روابط با هم سالان در مدرسه تشکیل شده اما طبق تحلیل عاملی تاییدی، عامل چهارم با داده ها برازش نداشت. آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 84/0، تعلق 83/0، التزام 81/0، تعهد 58/0 و روابط با هم سالان 50/0 محاسبه شد.

    نتیجه گیری

    SCQ را می توان به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش احساسات، ارزیابی ها و رفتارهای دانش آموزان نسبت به مدرسه به کار برد.

    کلید واژگان: اعتباریابی, پرسش نامه ارتباط با مدرسه, دانش آموز
    Leili Panaghi, Zohre Ahmadabadi, Ali Zadeh Mohammadi, Marjan Posht Mashhadi
    Objectives

    The aim of the study was to develop, validate, and determine the factor structure of a questionnaire for assessing students’ connection to school.

    Method

    By using literature review and experts opinion a questionnaire comprising 21 questions was developed. 1204 students were chosen through multiple steps random sampling (levels proportional to size) from different regions of Tehran and completed the questionnaire. Data were analyzed using SPSS and LISREL software's and through exploratory and confirmatory factor analysis, principle component analysis, promax rotation, confirmation factor analysis, fitness indexes, and Cronbach’s alpha.

    Results

    Principle component analysis revealed that School Connection Questionnaire (SCQ) consists of four factors: belonging, engagement, commitment, and peer relation. However, according to confirmatory factor analysis, the fourth factor could not be confirmed with the data. Cronbach’s alphas were 0.84, 0.83, 0.81, 0.58, and 0.50 for all parts of the questionnaire, belonging, engagement, commitment, and peer relation respectively.

    Conclusion

    SCQ could be used as a valid instrument for assessing emotions, evaluations and the behavioral pattern of students toward school.

  • مرجان پشت مشهدی، پروانه محمدخانی، عباس پورشهباز، کتایون خوشابی
    مقدمه
    این مطالعه به بررسی اثربخشی درمان ترکیبی بر علائم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه که مادران آنها سبک دلبستگی ناایمن داشتند پرداخت.
    روش
    برای انجام مطالعه از بین مراجعه کنندگان به مرکز آموزشی درمانی رفیده شش مادر که فرزند مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه داشتند، سبک دلبستگی آنها ناایمن بود و نمره افسردگی آنها در پرسشنامه افسردگی بک کمتر از21 بود انتخاب و با ترتیب تصادفی و به صورت پله ای وارد مطالعه شدند. اندازه گیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک و چک لیست علائم فزون کنشی انجام شد. هر یک از مادران 10 جلسه مداخله دلبستگی و 6 جلسه آموزش فرزندپروری دریافت کردند.
    یافته ها
    میزان کاهش علائم فزون کنشی کودکان گزارش شده توسط آزمودنی ها در کل مطالعه از حدود 4% تا 26% بود.
    نتیجه گیری
    مداخله انجام شده در کاهش علائم فزون کنشی کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ نارسائی توجه در مادران دلبسته ناایمن مؤثر بود ولی میزان کاهش علائم در آزمودنی های مختلف، متفاوت بود.
    کلید واژگان: اختلال فزون کنشی, نارسائی توجه, دلبستگی, آموزش فرزندپروری
    Poshtmashhadi, M.M. A., Mohammadkhani, P., Pourshahbaz, A. Khooshabi, K.
    Introduction
    The present study investigated the effects of combined attachment-related intervention and parent management training on symptoms of the children with ADHD whose mother’s had insecure attachment styles.
    Method
    Six mothers from the clients of Rofeideh Center who had a child with ADHD and whose attachment styles were insecure and whose scores on Beck Depression Inventory were less than 21 were selected and entered the study in a random order. Evaluation implemented using Beck Depression Inventory, Experiences in Close Relationships Scale, and a Checklist of ADHD symptoms. Each subject presented in ten sessions of attachment-related intervention and Six group sessions of parent management training.
    Results
    Reduction rate of ADHD symptoms in whole ranged from 4% to 26%.
    Conclusion
    The intervention offered for insecure mothers was effective to reduction of ADHD symptoms in their children but the extent of reduction differed in subjects.
  • سیدکاظم ملکوتی، مرضیه نجومی، مرجان پشت مشهدی، میترا حکیم شوشتری، صفیه اصغرزاده امین، جعفر بوالهری، علی اسدی، شیرین مشیرپور
    مقدمه و هدف
    نظر به اهمیت موضوع خودکشی در مجموعه برنامه های بهداشت روانی در دنیا، به رغم مطالعات انجام شده در ایران هنوز جای بررسی های همه گیر شناسی در این زمینه خالی است. این مطالعه به تعیین شیوع رفتارهای خودکشی در جمعیت شهری کرج در سال 1384 پرداخته است.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی مقطعی شهر کرج با جمعیت حدود یک میلیون نفر به عنوان محیط پژوهش انتحاب گردید. 2300 نفر به عنوان نمونه این تحقیق به صورت تصادفی ساده از فهرست فیش برق خانه ها از میان افراد 15 سال به بالای اعضاء خانواده ها انتخاب گردیدند. پرسشنامه استفاده شده در SUPRE-MISS در این مطالعه بکار گرفته شد.
    نتایج
    حدود 65 % آزمودنی ها زن، 2/57% آنها متاهل، و اکثریت آنها تحصیلات در حد دبیرستان داشتند (48%). زنان خانه دار بیشترین تعداد را در میان گروه های شغلی تشکیل داده بودند (3/43%). طبق نتایج بدست آمده شیوع رفتارهای خودکشی در طول عمر به ترتیب 7/12، 2/6 و 3/3 در صد و در 12 ماه 7/5، 9/2 و 1 در صد بود.
    نتیجه نهائی: رفتارهای خودکشی در ایران برخلاف خودکشی منجر به فوت شیوعی مشابه کشورهای غربی دارد.
    کلید واژگان: بهداشت روانی, جمعیت شهری, خودکشی, همه گیرشناسی
  • مرضیه نجومی، سید کاظم ملکوتی، جعفر بوالهری، مرجان پشت مشهدی، صفیه اصغرزاده امین
    هدف
    بررسی حاضر با هدف تعیین الگوی پیش بینی کننده خودکشی بر پایه عوامل خطر آن در جمعیت عمومی کرج، در راستای گردآوری اطلاعات لازم برای طرح ریزی مداخلات پیش گیرانه، آموزشی و درمانی انجام شد.
    روش
    این بررسی از نوع مقطعی- توصیفی بود. آزمودنی های پژوهش 2300 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از جمعیت یک میلیون و سیصد هزار نفری شهر کرج انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسش نامه سرند افکار و رفتار خودکشی به کار گرفته شد. این پرسش نامه دارای پرسش هایی در زمینه ویژگی های جمعیت شناختی، سابقه فردی و خانوادگی، رفتار خودکشی، روش اقدام به خودکشی، سابقه مصرف مواد روانگردان، سابقه بهره گیری از خدمات بهداشت روانی، سابقه وجود بیماری بدنی و روانی مزمن، و مشکلات جامعه از نظر آزمودنی ها بود. همه بخش های پرسش نامه به کمک مصاحبه تکمیل گردید. تحلیل داده ها به کمک آزمون های تحلیل واریانس و رگرسیون لجستیک انجام شد.
    یافته ها
    65% آزمودنی ها زن بودند. 2/57% آنها متاهل بوده و بیشتر آنها (48%) تحصیلات در حد دبیرستان داشتند. 46% آزمودنی ها زنان خانه دار بودند. میانگین سنی اقدام کنندگان 26 سال (انحراف معیار 9) و افراد بدون اقدام 32 سال (انحراف معیار 13) به دست آمد. این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (01/0>p). سن نوجوانی، جنس زن، سابقه بیماری روانی، مصرف دخانیات و الکل در طول عمر و بی کار بودن از متغیرهایی هستند که به صورت مستقل می توانند پیش بینی کننده اقدام به خودکشی باشند.
    نتیجه گیری
    لازم است در پژوهش ها و برنامه ریزی های کاهش اقدام به خودکشی به جمعیت های پر خطر به ویژه نوجوانان، زنان، افراد مبتلا به بیماری روانی و مصرف کنندگان دخانیات و الکل توجه ویژه شود.
    کلید واژگان: خودکشی, عوامل خطر, شیوع, مدل پیش بینی کننده
    Dr. Marzieh Nojomi *, Dr. Seyed Kazem Malakouti, Dr. Jafar Bolhari, Marjan Posht Mashadi, Safieh Asghar Zadeh Amin
    Objectives
    The aim of this study was to determine a predictive model for suicide attempts based on risk factors in Karaj, Iran general population. The intention was to collect necessary information for plann- ing preventive, educational, and therapeutic interventions.
    Method
    This descriptive cross-sectional study was conducted on 2300 randomly selected sample from 1.3 million Karaj residences. Information on the subjects were collected by using a modified SUPRE-MISS questionnaire. The questionnaire included questions about demographic characteristics, personal and family history, suicidal behavior, attempted suicide methods, history of taking psychoactive drugs, history of psychiatric treatments, chronic physical and mental disorders, and community stress. Data were collected by interviewing the subjects and analyzed using analysis of variance and logistic regression.
    Results
    Out of total sample, 65% were females, 57.2% were married, 48% had high school education, and 43.8% were householders. The mean age of those with attempted suicide was 26 (±9) years. The mean age of those with no attempted suicide was 32 (±13) years. The difference was statistically significant (p<0.01). This study showed that age (adolescence), sex (female), history of mental disorder, the lifetime use of tobacco and/or alcohol as well as unemployment can independently predict suicide attempts.
    Conclusion
    Planning to reduce suicide attempts in researches on high-risk population as in teenagers, women, psychiatric patients, smokers and alcohol abusers is necessary.
  • مرجان پشت مشهدی، مرضیه مولوی نجومی، سید کاظم ملکوتی، جعفر بوالهری، صفیه اصغر زاده امین، علی اصغر اصغر نژاد فرید
    درصد عمر از دست رفته به کل عمر در سال 79 در کشورمان نشان می دهد خودکشی در سنین 15 تا 29 سال بیش از سرطان، در سنین 10 تا 40 سال بیش از بیماری های عفونی و در سنین 15 تا 24 سال بیش از بیماری های قلبی عروقی منجر به مرگ شده است. در کوهدشت در سالهای 78-76 اختلافات خانوادگی در جیرفت، ابتدا اختلاف بین والدین و سپس اختلاف با همسر، و در اصفهان ازدواج تحمیلی و اختلاف با خانواده و همسر، مهم ترین عوامل مرتبط با اقدام بودند. در استان مازندران 39% اقدام کنندگان متاهل تعارضات زناشویی داشتند. در ایلام درگیری با اعضای خانواده و همسر سومین مشکل اقدام کنندگان بود. در آلمان و استونی قربانیان خودکشی بیش از گروه کنترل طی سه ماه قبل وقایع استرس آور زندگی، از جمله جدایی، مشکل جسمی، و مشکل مالی، را تجربه کرده بودند. در نوجوانان چینی طی یک سال گذشته، ارتباطات خانوادگی ضعیف و ارتباط ضعیف با والدین، و در نوجوانان نیکاراگویه مشکل ارتباطی با والدین و دعوای والدین از جمله ریسک فاکتورهای افکار و اقدام به خودکشی بودند. اضطراب، افسردگی، داشتن دوستان معدود و توانایی ضعیف حل مساله که موجب بکارگیری مقابله های منفی مانند اجتناب و ناامیدی >>>
  • جعفر بوالهری، سیدکاظم ملکوتی*، میترا حکیم شوشتری، مرضیه نجومی، مرجان پشت مشهدی، صفیه اصغرزاده امین، علی اصغر اصغرنژاد، ناصر حاجیان مطلق

    سازمان جهانی بهداشت، خودکشی را یک مساله مهم بهداشت روانی در کشورهای پیشرفته و در حال رشد شناخته است. این سازمان به منظور افزایش دانش مربوط به رفتار خودکشی و بررسی اثربخشی پیشگیری از اقدام به خودکشی، مطالعه ای را در 8 کشور انجام داده است. این مقاله فقط اطلاعات مربوط به ایران را مورد بررسی قرار می دهد.

    روش کار

    شهر کرج به عنوان میدان پژوهشی انتخاب و تمامی مراکز اورژانس پزشکی، تحت پوشش 24 ساعته قرار گرفتند. پرسش نامه ارسالی از سازمان جهانی بهداشت حاوی اطلاعات فردی، خانوادگی، اجتماعی، جسمانی، روانی و مشخصات جامعه مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها پس از استخراج با استفاده از روش آماری کای دو و توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت.

    یافته ها

    طی ده ماه 945 اقدام کننده به خودکشی به مراکز اورژانس ارجاع داده شدند (12/0% جمعیت شهری در سال). سن، تحصیلات، تاهل، شغل و روش اقدام، رابطه معناداری با جنس اقدام کنندگان داشت (001/0p<). 2/0% موارد اقدام به فوت منجر گردید. تنها 5/5 % آزمودنی ها به مراکز مشاوره روان پزشکی معرفی شدند. شایع ترین روش اقدام، استفاده از داروهای آرام بخش بود.

    نتیجه گیری

    نشان داده شده است که مردان مجرد، زنان متاهل با تحصیلات متوسطه و در محدوده سنی 25-15 به عنوان گروه پرخطر، نیازمند تدوین پروتکل پیشگیری از اقدام به خودکشی می‎باشند.

    کلید واژگان: خودکشی, اقدام به خودکشی, بیماری روانی, پیشگیری
    Bolhari J., Malakouti Sk, Hakim Shooshtari M., Nojomi M., Poshtmashadi M., Asgharzadeh Amin S., Asgharnejad Aa, Hajian Motlagh N., .
    Introduction

    World Health Organization has recognized suicide behaviors as one of the mental health problems in developed and developing countries. In order to increase the knowledge regarding suicide behaviors, WHO has developed a multi-site study across 8 countries. This paper reports the data from Iran.

    Methods

    Karaj was selected as a catchment area and all its emergency departments (EDs) were covered for 24 hours. The questionnaire, which was provided by WHO consisted of comprehensive data on personal, family, social, somatic, psychiatric and descriptive features of the individuals in catchment area was used.

    Results

    During 10 months, 945 suicide attempters were referred to EDs (0.12% of the urban population in the same year). Age, education, marital status, employment, occupation and the method of attempt had significant relation with sex of the attempters (P<0.001). 0.2% of subjects died due to suicide attempt. At the time of discharge, only 5.5% of the subjects were referred to psychiatric or consultation services.

    Conclusion

    Single me and, married women with high school education and in age range of 15-25 are high risk groups and require specific prevention protocols.

  • مرضیه نجومی، جعفر ابوالهری، سیدکاظم ملکوتی، میترا حکیم شوشتری، صفیه اصغرزاده امین، مرجان پشت مشهدی
    زمینه و هدف
    افزایش نگران کننده میزان خودکشی و پیامدهای آن در دهه های اخیر، سازمان بهداشت جهانی را بر آن داشت که در برنامه بهداشت همگانی تا سال 2000، کاهش میزان خودکشی را در کشورهای جهان به عنوان یکی از اهداف خود معرفی کند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین ویژگی های جمعیت شناختی اقدام کنندگان به خودکشی مراجعه کننده به اورژانس های شهر کرج در قالب یک طرح پژوهشی چند کشوری در سال 1382 بود.
    روش بررسی
    جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد اقدام کننده به خودکشی بود که به اورژانس های شهر کرج مراجعه کرده بودند. 632 نفر از مراجعان و اقدام کنندگان که مایل به شرکت در پژوهش بودند، برگزیده شدند و اطلاعات مربوط به آنها شامل متغیرهای دموگرافیک، روش اقدام، زمان و مکان اقدام، دفعات اقدام و خدمات پزشکی انجام شده برای بیماران، از طریق پرونده موجود در اورژانس و توسط مصاحبه با همراهان بیمار و خود بیمار، جمع آوری گردید. این بررسی یک مطالعه مقطعی به صورت بخشی از پروژه چند کشوری طراحی شده توسط سازمان جهانی بهداشت بود که طی تیرماه 1381 لغایت فروردین 1382 انجام شد. از آزمون های T-test، و Chi-square برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    اکثریت اقدام کنندگان به خودکشی، مونث(5/62%)، مجرد(6/53%) و با تحصیلات دبیرستانی(8/52%) بودند. میانگین سنی موارد مورد بررسی، (9+)5/24 سال بود. بیش تر اقدام کنندگان در گروه مردان، بیکار(8/29%) و در گروه زنان، خانه دار(5/67%) بودند. در 4/15%(97 نفر) اقدام کنندگان، سابقه خودکشی در بستگان وجود داشت و 28% سابقه خودکشی قبلی داشتند. 7/23% وضعیت جسمانی خود را در 3 ماه قبل از اقدام، ضعیف گزارش کردند.
    نتیجه گیری
    افرد بیکار، مونث، مجرد، مونثین متاهل و زنان خانه دار، بیش از دیگران در معرض اقدام به خودکشی هستند.
    کلید واژگان: خودکشی, ویژگی های جمعیت شناخیت, بخش اورژانس, مشکلات روانی, اجتماعی
    M. Nojomi*, J. Bolhari, S.K. Malakouti, M. Hakim Shooshtari, S. Asgharzadeh Amin, M. Posht Mashhadi
    Background and Aim
    Following the increasing rate of suicide and its outcomes in recent decades, WHO introduced its attempt to decrease suicide rate as one of its aims in world health program by 2000. As a part of multinational project of World Health Organization, this study was undertaken to determine demographic characteristics of suicide attempters attending emergency ward of Karaj Hospitals in 2003-2004. Patients &
    Methods
    Statistical population of this study was all suicide attempters attending emergency department of Karaj hospitals, out of whom 632 attendants ready to participate in the study were selected. Demographic variables, method of suicide, time and place of doing suicide, frequency of attempts and use of health services were all collected by hospital records, as well as interview with accompanies and patients. This cross-sectional study was conducted as a part of multinational projects of WHO between 2003-2004. T-test and chi-square test were used for data analysis.
    Results
    Most of suicide attempters were female(62.5%), single(53.6%), with high school education(52.8%). The mean age was 24.5(±9) years. Suicide attempters were unemployed(29.8%) and housewife(67.5%) in male and female group respectively. There was a positive history of suicide in relatives in 15.4% of attempters(97 subjects). 28% of subjects had previous attempt and 23.7% of them reported a poor physical health in the past 3 months before attempt.
    Conclusion
    Unemployed, female, single individuals, married females, and housewives are at risk of suicide more than others.
    Keywords: Suicide, Demographic Characteristics, Emergency Ward
  • سیدکاظم ملکوتی، مرجان پشت مشهدی
    مقدمه
    نظر به تاثیر علایم اسکیزوفرنیا بر سلامت روانی مراقبان بیماران مزمن روانی و عوامل موثر بر آن، در این بررسی اثر کلوزاپین و ضدپسیکوزهای کلاسیک بر فشار و سلامت روانی مراقبان بررسی شده است.
    روش
    203 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنیا و مراقبان آنها در یک بررسی گذشته نگر بررسی شدند. آزمودنی ها به روش پی در پی به بررسی وارد شدند. پرسش نامه های جمعیت شناختی و فشار مراقب (FBIS) و مقیاس توانبخشی و سلامت عمومی روی مراقبان اجرا شد. داده ها با روش های آماری خی دو، ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیون و t تحلیل شدند.
    یافته ها
    بیماران تحت درمان با کلوزاپین را بیشتر مردان جوان، بیکار، با دفعات بستری بیشتر و سطح تحصیلات بالاتر تشکیل دادند. مراقبان آنها بیشتر از گروه والد بودند. همبستگی مثبتی میان فشار، سلامت روانی مراقب و علایم روانی بیمار دیده شد. علایم روانی به ویژه علایم منفی در گروه کلوزاپین شدت کمتری داشت، اما فشار و سلامت روانی مراقبان تفاوت معنی داری را نشان ندادند
    نتیجه گیری
    احتمالا کلوزاپین با کنترل بهتر علایم مثبت و منفی اسکیزوفرنیا، می تواند در کاهش فشار روانی مراقبان و حفظ سلامت روانی آنان موثر باشد.
    کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, مراقب, سلامت روانی, فشار روانی, ضد پسیکوز
    S. K. Malakouti, M. Poshtmashadi
    Introduction
    Due to the effect of symptoms of patients with schizophrenia on the psycholo-gical well-being of their caregivers, this study was carried out to assess the effect of treatment with clozapine and conventional antipsychotics on the caregivers’ burden and well-being.
    Method
    Two hundred and three patients with schizophrenia and their caregivers were examined in a retrospective study. The subjects were enrolled using the sequential method. Family Burden Interview Scale (FBIS), Morning-side Rehabilitation Status Scale (MRSS), General Health Ques- tionnaire (GHQ) and a demographic questionnaire were the instruments of this study. Chi-square, correlation coefficient, multiple linear regression and t-student tests were used for data ana-lysis.
    Results
    The results showed that most patients treated with clozapine consisted of young un-employed men with a higher frequency of hospitalization and higher level of education. The caregivers consisted mainly of parents. A positive correlation was observed between burden, psy- chological well-being and psychiatric symptoms of the patients. Psychiatric symptoms in general and negative symptoms in particular were less severe in the clozapine receiving group, but there was no significant difference with regard to burden and well being among the caregivers.
    Conclusion
    By a better control of positive and negative symptoms in schizophrenia, clozapine could possibly be effective in reducing burden and maintaining psychological well-being.
  • مرجان پشت مشهدی، رخساره یزدان دوست، علی اصغر اصغرنژاد فرید، دارا مریدپور
    هدف
    پژوهش حاضر بر پایه ی نظریه ی شناختی رفتاری و با هدف بررسی تاثیر درمان شناختی رفتاری بر کمال گرایی، تاییدطلبی و علایم عاطفی، شناختی و جسمی افسردگی بیماران مبتلا به اختلال درد انجام شده است.
    روش
    با به کارگیری طرح پژوهشی تک موردی 3 آزمودنی زن مبتلا به اختلال درد در مراحل پیش از مداخله، اواسط مداخله، پایان مداخله، و یک ماه پس از آن در مرحله ی پیگیری با بهره گیری از مقیاس نگرش های ناکارآمد (خرده مقیاس های کمال گرایی و تاییدطلبی) و آزمون افسردگی بک ارزیابی شدند.
    یافته ها
    این بررسی نشان داد که درمان شناختی- رفتاری تاثیر بیشتری بر کاهش تاییدطلبی و علایم عاطفی و جسمی افسردگی داشته است.
    نتیجه
    این بررسی تاثیر درمان شناختی- رفتاری را بر کمال گرایی و تاییدطلبی بیماران مبتلا به اختلال درد، متفاوت نشان داد.
    M.Posht Mashhadi R.Yazdandoost, A.A.Asgharnejad, D.Moridpoor
    Objectives
    Present research based on cognitive- behavior theory aimed to investigate the efficacy of cognitive- behavior therapy (CBT) on perfectionism, need for approval, and affective, cognitive, and physical symptoms of depression in pain disorder patients.
    Method
    Using single case study design, 3 female patients afflicted with pain disorder were asse-ssed on stages at pre-test, mid- test, post-test, and one month later, as follow-up by Dysfunctional Attitudes Scale (perfectionism and need for approval subscales) and Beck Depression Inventory.
    Findings
    CBT was more efficacious in reduction of need for approval, and affective and physical symptoms of depression.
    Results
    The efficacy of CBT on perfectionism and need for approval was varied in pain disorder.
  • بررسی اثربخشی درمان شناختی - رفتاری در اختلال درد
    مرجان پشت مشهدی
سامانه نویسندگان
  • مرجان پشت مشهدی
    مرجان پشت مشهدی
    استادیار گروه روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال