مرضیه شاه سیاه
-
روان شناسی شخصیت سالم یکی از مباحث بنیادین در اندیشه معاصر است که روان شناسان در معرفی آن، نظر واحدی ندارند. ازآنجاکه تاثیر مبانی فلسفی در حوزه روان شناسی امری بدیهی است، نظریه های غربی که ریشه در فلسفه پوزیتیویستی و یا فلسفه کانت و اگزیستانسیالیستی مادی گرایانه دارند تاثیر زیادی بر نگرش های روان شناسانه به انسان و شخصیت او دارند. نگاه مادی به انسان، نگاه او از زاویه محدود است و این باعث می شود بسیاری از ابعاد وجود او مورد غفلت قرار بگیرد. باتوجه به نکات فوق در پژوهش حاضر تلاش می شود که دیدگاه اسلام برای مثال یک ایدیولوژی فرامادی درباره شخصیت ارایه شود. بدین منظور ابتدا چیستی شخصیت از دیدگاه اسلام و مولفه های ساختاری شخصیت بررسی شده و در ادامه، رابطه نفس و شخصیت، فطرت و شخصیت و عقل و شخصیت بررسی و سپس رشد و تحول شخصیت و مفاهیم مهم رشد و تحول شخصیت تبیین می شود. در آخر نیز شخصیت بهنجار از دیدگاه اسلام و روش های تغییر و اصلاح شخصیت از دیدگاه اسلام مطرح شده است.
کلید واژگان: روان شناسی شخصیت, شخصیت بهنجار, روش های اصلاح شخصیت, مولفه های ساختاری شخصیت. دیدگاه, تحول شخصیت -
سابقه و هدف
بامعنابودن موجب شادی میشود و به اشخاص اجازه میدهد رویدادها را تفسیر کنند و درباره نحوه زندگی و خواستههای انسان در زندگی برای خویش ارزشهایی تدارک ببینند. ازآنجاکه آیات الهی راه و روش زندگی معنادار را ارایه نموده است، پژوهش حاضر بهمنظور بررسی تاثیر راههای معنایابی بر اساس آموزههای قرآنی بر میزان شادمانی دینپژوهان دختر شهر قم صورت گرفته است.
روش کاراین پژوهش از نوع نیمهتجربی همراه با پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است که بهصورت مشاوره گروهی و در هشت جلسه برگزار شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی دینپژوهان دختر شهر قم در نیمسال اول تحصیلی 98-1397 و نمونه پژوهش 60 دینپژوه دختر با دامنه سنی 18 تا 25 در مقطع کارشناسی بود که بهصورت داوطلبانه در مشاوره گروهی ثبت نام نمودند و بهصورت تصادفی در دو گروه 30 نفره کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه شادمانی آکسفورد بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی و تحلیلی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتههاتحلیل دادهها نشان میدهد که میانگین نمرات شادمانی گروه آزمایش قبل از مداخله 40/31+51/94 و بعد از مشاوره گروهی 87/14+13/130 تغییر کرد. بنابراین میانگین گروه آزمایش در مرحله پسآزمون بیشتر بود. درنتیجه راههای معنایابی بر اساس آموزههای قرآنی بر میزان شادمانی دینپژوهان موثر بوده است (001/0<P).
نتیجهگیریازآنجاکه آیات الهی راه و روش زندگی معنادار را به بهترین شیوه تبیین نموده است پیشنهاد میشود در آموزشهای موسسات آموزشی از مفاهیم این آیات برای ایجاد شادمانی در دانشآموزان، دانشجویان و دینپژوهان استفاده شود.
کلید واژگان: آموزه های قرآنی, راه های معنایابی, شادمانیBackground and ObjectiveBeing meaningful leads to happiness and enables people to interpret events and to develop values for themselves about how human lives and what s/he wants in life. Since the Holy Quran has presented the way of living a meaningful life, the present study was conducted to investigate the effect of teaching the ways of finding meaning based on the Quranic teachings on the happiness of female theologians in Qom.
MethodsThis is a quasi-experimental study with pre-test post-test control group design conducted as a group consultation in eight sessions. The statistical population of this study included all female theologians studying in the first semester in 2019 academic year in Qom. The sample population of this study was 60 female theologians aged between 18 to 25 years in the undergraduate level, who voluntarily enrolled in the study and were randomly divided into two control and experiment groups. The research instrument was the Oxford Happiness Questionnaire. The descriptive and analytical statistical methods (analysis of covariance) were used to analyze the data. In the present study, all the ethical considerations were observed and the authors declared no conflict of interest.
ResultsThe results of data analysis showed that the mean happiness score for the experimental group was 94.51+31.40 before the intervention and 130.13+14.87 after group counseling. As a result, the ways of finding meaning based on Quranic teachings were effective in the level of happiness of religious scholars (P<0.001).
ConclusionAs the Quran verses have explained the ways of living a meaningful life, the concepts of Holy Quran are suggested to be used for students and theologians to create happiness.
Keywords: Happiness, Quranic teachings, Ways of finding meaning -
سابقه و هدف: امروزه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی و ماهواره یکی از مظاهر فناوری ارتباطی نوین محسوب می شوند که در زندگی فردی و اجتماعی بشر جایگاه قدرتمندی دارند و آن را تحت تاثیر قرار می دهند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش استفاده از ماهواره و شبکه های اجتماعی در صمیمیت و رضایت زناشویی زنان صورت گرفته است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان متاهل شهر قم در سال 1398 بود که از بین آنان تعداد 144 نفر به روش نمونه گیری دردسترس برای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ- فرم کوتاه و پرسش نامه صمیمیت زناشویی باگاروزی استفاده شد. داده های پژوهش با روش آزمون فرضیه ها و آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه وتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میزان استفاده از فضای مجازی بر متغیر صمیمیت با 02/0=P و رضایت زناشویی با 000/0=P معنی دار بود؛ به این معنی که با هر یک واحد افزایش در میزان استفاده از فضای مجازی و ماهواره میزان صمیمیت کاهش پیدا می کرد. این روند در متغیر رضایت زناشویی نیز صدق می کند؛ یعنی در استفاده از فضای مجازی و ماهواره رضایت زناشویی کاهش پیدا کرده بود. نتیجه گیری: می توان گفت که استفاده زیاد از شبکه های اجتماعی می تواند تاثیر منفی بر نهاد خانواده داشته باشد و تعارض ذاتی برای زوجین به وجود آورد.کلید واژگان: رضایت, زناشویی, زنان, شبکه های اجتماعی, صمیمیت, ماهوارهBackground and Objective: Today, cyberspace and social networks and satellites, as one of the hallmarks of modern communication technology, have a powerful place in human personal and social life, affecting the personal and social lives of individuals and families. The purpose of this study was to investigate the role of satellite use and social networks in marital satisfaction and intimacy. Methods: The method used in this study is descriptive correlational. The statistical population of the study consisted of all married women in Qom in 2019, out of whom 144 were selected as the statistical sample by available sampling method. Enrich Short Form Marital Satisfaction Questionnaire and Bachelor Marriage Intimacy Questionnaire were used for data collection. The data were analyzed by Pearson correlation coefficient and multivariate regression. In this study, all ethical considerations were observed and no conflict of interest was reported by the authors. Results: The findings showed that the effect of amount of cyberspace use on intimacy variable (P=0.02) and marital satisfaction (P=0.000) was significant, meaning that with a one-unit increase in the amount of space use and satellite, intimacy decreases, and this trend also applies to marital satisfaction, meaning that marital satisfaction is reduced as the result of the use of cyberspace and satellite. Conclusion: Therefore, it can be stated that excessive use of social networks can have a negative impact on the family institution and create an innate conflict for couples.Keywords: Marital, Satellite, Satisfaction, Social Networks, Sincerity, Women
-
زمینه و هدف
افسردگی یکی از چهار بیماری شایع در جهان می باشد و سازمان جهانی بهداشت پیش بینی کرده است که تا سال 2020، این اختلال دومین بیماری بزرگ جهان خواهد بود. با توجه به شایع بودن این عارضه در بین دانشجویان و اشاره مطالعات پیشین به نقش تغذیه در اختلالات روانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین سطح افسردگی با گروه های غذایی مختلف در دانشجویان دختر ساکن خوابگاه انجام شد.
روش بررسیدر این مطالعه تحلیلی- مقطعی که در سال 1397 انجام شد، 345 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی قم که ساکن خوابگاه بودند، به روش تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسشنامه بسامد خوراک و پرسشنامه افسردگی Beck جمع آوری شدند و با استفاده از آزمون های واریانس یک طرفه و رگرسیون تحلیل گردیدند. سطح معناداری آماری معادل (05/0<P) در نظر گرفته شد.
یافته هااز مجموع افراد حاضر در مطالعه، 5/57 درصد از افراد امتیاز کمتر و مساوی 9 (طبیعی) و 5/42 درصد از آن ها امتیاز 10 و یا بیشتر (درجاتی از افسردگی) را از پرسشنامه Beck کسب نمودند. اگرچه ارتباط معناداری بین امتیاز کسب شده از پرسشنامه Beck با دریافت گروه های مختلف غذایی و شاخص های تن سنجی در افراد تحت آزمون مشاهده نشد؛ اما بین مصرف لبنیات، گروه روغنها و شیرینیجات با افسردگی، همبستگی مثبت وجود داشت.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه درجاتی از افسردگی در تعداد قابل توجهی از دانشجویان ساکن خوابگاه مشاهده شد و نظر به اینکه دانشجویان رشتههای پزشکی و پیراپزشکی نقش مهمی را در بهبود و ارتقای سلامت جامعه ایفا میکنند، رفع عوامل زمینهساز ایجاد افسردگی و پیروی از تغذیه سالم به عنوان یک اولویت بهداشتی مطرح می گردد.
کلید واژگان: افسردگی, دریافت غذایی, دانشجو, شاخص توده بدنیBackground and ObjectivesDepression is one of the fourth most common diseases and will be the second most prevalent disease in the world by 2020 predicted by the World Health Organization. Considering the high frequency of depression among students and role of nutrition in psychological disorders according to the literature, the present study aimed to investigate the relationship between the level of depression in female students residing in the dormitory of Qom University of Medical Sciences, Qom, Iran, and their intake of different food groups.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on 345 students living in the dormitory of Qom University of Medical Sciences randomly selected in 2018. The data were collected using the food frequency questionnaire and Beck Depression Inventory and analyzed by analysis of variance and regression. A p-value of less than 0.05 was considered statistically significant.
ResultsAccording to the Beck questionnaire, the scores of 9 or less (normal) and 10 or more (levels of depression) were reported for 57.5% and 42.5% of the students, respectively. Although no significant relationship was observed between the scores of the Beck questionnaire with the intake of different food groups and anthropometric indices of the subjects, a positive correlation was observed between the consumption of dairies, oil groups, and sweets with the prevalence of depression.
ConclusionWith regard to the observation of some levels of depression among a number of students living in the dormitory and important role of medical and paramedical students in the promotion of health in the communities, it is suggested to consider the elimination of underlying factors of depression as a health priority.
Keywords: : Depression, Diet Records, College Students, Body Mass Index -
زمینه و هدفرضایت زناشویی شامل ارتباط مثبت با خانواده همسر، پویایی مثبت در خانواده اصلی، عزت نفس و همگنی مذهبی زوجین می باشد. مذهب از موثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود که قادر است معنای زندگی را در لحظه لحظه های عمر فراهم کند. هدف اصلی این پژوهش رابطه بین جهت گیری مذهبی با رضایت زناشویی زوجین شهر قم بوده است.مواد و روش هااین مطالعه به صورت مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم بودند. نمونه به صورت در دسترس انتخاب گردید. بدین منظور 150 نفر از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روانشناسی قم که داوطلب همکاری بوده اند، انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مقیاس پرسشنامه جهت گیری مذهبی آذربایجانی و رضایت زناشویی والتر جمع آوری شد. داده های به دست آمده با کمک نرم افزار17- SPSS از روش های آماری همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که همبستگی مثبتی بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی (0001/0=p، 511/0- =r) وجود دارد؛ بدین معنا که جهت گیری مذهبی می تواند رضایت زناشویی را (006/0=p، 771/0R2=) پیش بینی کند.نتیجه گیریبا توجه به اهمیت باورها و جهت گیری های مذهبی در خانواده، مخصوصا در بین زوجین برنامه های آموزشی با رویکرد معنوی و اخلاقی که باعث رشد کیفیت زندگی زناشویی و خانواده خواهد شد، پیشنهاد می گردد.کلید واژگان: جهت گیری مذهبی, رضایت زناشویی, زوجینBackgroundMarital satisfaction contains positive relationship between each person and her or his spouses family members, positive dynamism in the original family, self-esteem and religious homogeny of couples. Religious beliefs and commitments are one of the important factors in marital satisfaction. The main aim of this study was evaluating the relationship between religious orientation and marital satisfaction among couples of Qom City.Materials And MethodIn this cross sectional descriptive - analytical Study, the study population included all the couples referred to counseling centers and psychological clinics of Qom City. Among them, 150 people, of those who volunteered to participate, were selected. The required information was collected using Azarbaijanis Religious Orientation Questionnaire and Valters Index of Marital Satisfaction. All the data were analyzed by correlation, regression in SPSS-17.Resultsfindings show that there is a positive correlation between religious orientation and marital satisfaction(r= -0.511, p=0.001). This means that religious orientation can predict marital satisfaction (R2= 0.771, p=0.006).Conclusionconsidering the importance of religious beliefs and orientations in families especially among couples, taking training programs for improving quality of marriage life and family is suggested.Keywords: Religious orientation, marital satisfaction, couples
-
زمینه و هدفبهبود کیفیت زندگی از اولویت های بهداشتی در قشرهای کارآمد و فعال می باشد. شناخت عوامل موثر در آن در سال های اخیر مورد توجه قرارگرفته است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط جهت گیری مذهبی و کیفیت زندگی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد.مواد و روش کارمطالعه حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی (همبستگی) بود. 98 دانشجوی در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی قم به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها به کمک پرسشنامه جهت گیری مذهبی و پرسشنامه کیفیت زندگی جمع آور ی و به کمک آزمون های تی،آنالیزواریانس و پیرسون در محیط نرم افزار آماری 16SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.نتایجمیانگین و انحراف معیار نمرات جهت گیری مذهبی 46/14± 95/194و کیفیت زندگی 05/47 ± 67/524 بود. بین جهت گیری مذهبی با کیفیت زندگی در دانشجویان رابطه معنی دار آماری وجود نداشته است (05/0کلید واژگان: جهت گیری مذهبی, کیفیت زندگی, دانشجویانIntroductionImproving competent and active groups’ quality of life level is one of the important health priorities which understanding effective factors have been noticed in the recent years. This study aimed to determine the relationship between religious orientation and students’ quality of life at Qom University of Medical Sciences.Materials And MethodsThis descriptive – analytical study was done on 98 students at Qom University of Medical Sciences using random selection method. The survey data was collected through the religious Orientation Scale and quality of life questionnaire and then was analyzed by means of SPSS 16 software using t-test and Pearson correlation tests.ResultsThe mean scores and standard deviations of religious orientation and quality of life were 194/95 ± 14/46 and 524/67 ± 47/05, respectively. There was not observed any significant relationship between religious orientation and quality of life domains of the students, statistically (p>0/05).Conclusionobtaining desirable the quality of life and religious orientation scores was a positive finding in this study. Lack of significant relationship between these two components indicates a need for more researches about religious practice.Keywords: religious orientation, quality of life, student
-
زمینه و هدفرضایت و سازگاری زناشویی یکی از گسترده ترین مفاهیم برای تعیین و نشان دادن میزان شادی و میزان پایداری رابطه زن و شوهر است. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تاثیر می گذارد. درمان های شناختی – رفتاری در کار با زوج ها، با هدف افزایش تقویت کننده ها و تبادل مثبت، آموزش مهارت های ارتباط، حل مشکل و تعارض و تغییر الگوهای فکری مخرب را می باشد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش گروهی زوجین با شیوه شناختی – رفتاری بر سازگاری زوجین شهر قم بود.
روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی است و از روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین خود مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده شهر قم در سال 90-91 بودند. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری داوطلبانه است و60 زوج به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ویژگی های دموگرافیک و مقیاس سازگاری زناشویی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 17-SPSS و از روش-های آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.یافته هانتایج پژوهش در تحلیل کوواریانس نشان داد رویکرد شناختی رفتاری بر ابعاد سازگاری زناشویی (P<0/05، F= 6/48)،رضایت زناشویی(P<0/05، F=2/98)، همبستگی دونفره (P<0/05، F=3/13)، توافق دو نفری (P<0/05، F=2/96) و ابراز محبت (P<0/05، F=3/96)تاثیر معنا دار داشته است.نتیجه گیریبا توجه به مولفه های ساختار رویکرد شناختی – رفتاری می توان گفت این رویکرد با افزایش مهارت های ارتباطی و حل تعارض در بین زوجین باعث کاهش نارضایتی و افزایش سازگاری خواهد شد.
کلید واژگان: رویکرد شناختی, رفتاری, سازگاری زناشویی, زوجینIntroductionMarital Adjustment and satisfaction are one of the broadest concepts for determining and indicating the degree of happiness and stability in couple's relationship. Marital Adjustment affects on many aspects of individual and social life of people. Cognitive-behavioral treatments with couples in order to increase and enhance positive communications, training communication skills, problem solving, and conflict and changing the patterns of the thought are causing destructive. The aim of this research was to survey and compare the effect of couples group training based on cognitive-behavioral approach on marital Adjustment of Qom couples. Methods and Materials: This study is semi-empirical and used pretest-posttest with control group. The statistical sample was consisted of all self-introduced couples to Family Counseling Center of Qom in 2012-2013. Sampling method is voluntary and 60 couples randomly placed into control and experimental groups. For gathering data, demographic questionnaire and marital Adjustment measurement were used. For analyzing data, SPSS-17 software and descriptive and inferential statistical methods (ANCOVA) were used.ResultsThe study results in ANCOVA analysis indicated that cognitive-behavioral approach meaningfully affected marital Adjustment dimensions (P<0/05, F= 6/48), marital satisfaction (P<0/05, F=2/98), pair correlation (P<0/05, F=3/13), pair agreement (P<0/05, F=2/96) and expressing affection (P<0/05, F=3/96).ConclusionAccording to structural components of cognitive-behavioral approach, it can be said that this approach with enhancing communication skills and solving conflict among couples, cause to decrease dissatisfaction and increase adaptability.Keywords: Cognitive, Behavioral Approach, Marital Adjustment, Couples -
مقدمهتعهد زناشویی بین همسران یک پیش بینی کننده ی مهم برای ازدواج های رضایت بخش و پایدار است، تعهد مادام العمر به ازدواج، وفاداری نسبت به همسر خویش، ارزش های اخلاقی قوی، احترام نسبت به همسر خویش به عنوان بهترین دوست و تعهد نسبت به وفاداری جنسی از ویژگی های ازدواج های رضایت بخش است. هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی رفتاری اسلام محور بر تعهد زناشویی زنان شهر قم بوده است.روشاین پژوهش نیمه تجربی است و در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده در سال 1390-1391 می باشد که به صورت خود معرف مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 100 نفر از زنانی است که داوطلب به شرکت در مطالعه بودند، به صورت نمونه در دسترس و تصادفی در گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. به نمونه آزمایش به صورت گروهی آموزش شناختی رفتاری اسلام محور داده شد را ابزار پژوهش پرسش نامه دموگرافیک و پرسش نامه تعهد زناشوییDCI) Adams & Jons) مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 16-SPSS با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) با سطح معنی داری 0/05 استفاده شد.یافته هانتایج نشان می دهد که آموزش زوج درمانی اسلام محور، تعهد زناشویی زوجین و ابعاد آن، یعنی تعهد شخصی، اخلاقی و ساختاری زوجین را افزایش داده است (0/001>P).نتیجه گیریبا توجه به نقش مذهب در زندگی زناشویی، این رویکرد می تواند در سایر ابعاد دیگر مانند رضایت و سازگاری و... که آنان نیز مستقیم و غیرمستقیم بر تعهد زناشویی اثربخش هستند، موثر باشد.
کلید واژگان: آموزش زوج درمانی اسلام محور, تعهد زناشویی, زنانBackgroundMarital commitment is an important predictor between couples for satisfactory and stable marriages. Lifelong commitment to marriage, loyalty to one’s spouse, strong moral value, respect for one’s spouse as a best friend and a commitment to sexual are of satisfactory marriage characteristics. The aim of this study was to determine the efficacy of Islam-based cognitive-behavioral couple therapy training on Qom women’s marital commitment.MethodsThis study is semi-empirical and pretest-posttest with control group was used. The study population included those referred Couples Family Counseling Center in 2010-2011, which were referred to their representative. The sample consisted of 80 women who participated in the study voluntarily and were randomly available into intervention and control groups. The trial of cognitive behavioral group training was Islam-based. Study instrument of Demographic and marital commitment questionnaires were used. For data analysis, SPSS-16 software using descriptive statistics and analysis (ANCOVA) with P<0.05 was used.FindingsThe results indicated that Islam-based couple therapy had promoted couple’s martial commitment and its aspects, that is personal and behavioral and structural commitment of couples) p> 0.001).ConclusionGiven the role of religion in marriage, this approach could be adapted to other aspects such as satisfaction and. .. They also have a direct or indirect effect on marital commitment are to be effective.Keywords: Islam, Based Couple Therapy Training, Marital Commitment, Women -
اعتقادات و باورهای مذهبی از عوامل مهم رضایت و سازگاری زناشویی است. مذهب از موثرترین تکیه گاه های روانی است که به زندگی معنا میبخشد و با فراهم ساختن تکیه گاه تبیینی، فرد را از تعلیق و بی معنایی نجات دهد. هدف این پژوهش بررسی رابطه و مقایسه جهت گیری مذهبی با رضایت و سازگاری زناشویی در زوجین شهر قم است. این مطالعه به صورت مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری آن زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم بودند. تعداد افراد نمونه 150 نفر از زوجین مذکور بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با «مقیاس پرسشنامه جهت گیری مذهبی آذربایجانی» و «رضایت زناشویی والتر» جمعآوری شد. داده های به دست آمده با کمک نرم افزار SPSS از روش های آماری همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج نشان داد که همبستگی مثبتی بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی (0001/ 0=p) وجود دارد؛ یعنی جهت گیری مذهبی میتواند رضایت زناشویی را 006/ 0=p با ضریب رگرسیون 771 /0 پیشبینی کند. همچنین همبستگی مثبتی بین جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی (001/ 0کلید واژگان: جهت گیری مذهبی, رضایت زناشویی, سازگاری زناشویی, زوجین, شهر قمReligious beliefs are among the important factors of marital satisfaction and compatibility. Religion is one of the most effective spiritual fulcrums that are able to provide the meaning of life in every moment of life. Religious beliefs and credence are important factors in marital satisfaction. The main purpose of this study was the survey of the relationship between religious orientation, and marital satisfaction and compatibility among couples of Qom City.This study was performed by the descriptive correlation method. The study population included all the couples referred to counseling centers and psychological clinics of Qom City. Therefore, 150 couples have been selected who volunteered themselves in this study. Required information was collected by the Azerbaijani religious orientation (2003) and Walter marital satisfaction (1992) questionnaires. The data were analyzed by SPSS Version-17 statistical software using Pearson correlation coefficients and regression and descriptive statistics.The results showed that there was a positive significant relationship between religious orientation and marital satisfaction (p>0/001). The results of regression analyses indicated that religious orientation is as a predictor of sex (p>0/001). As well, there was a positive significant relationship between religious orientation and marital compatibility (p>0/001). That is to say, religious orientation can predict martial compatibility. And there is a positive and direct relationship between marital satisfaction (p>0/001), mutual correlation (p>0/001), mutual agreement, (p>0/001)and expression of love (p>0/001).According to the importance of religious orientation and credence of family and especially in couples that increases the commitment and marital satisfaction, it has been recommended to strengthen the couple's religious beliefs in preventive and treatment programs.Keywords: religious orientation, marital satisfaction, compatibility, couples, city of Qom -
مقدمهتعارض عبارت است از عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر، ناسازگاری نظرات و اهداف و رفتاری است که در جهت مخالفت با دیگری صورت می گیرد. همچنین ستیزه ای بین افراد در اثر منافع ناهمسو و اختلاف اهداف و ادراکات مختلف است. تعارض های مخرب، مجموعه رخداد ها یا حوادثی هستند که بر یک یا چند تن از اعضای خانواده یا همه آن ها یا به طور کلی بر پیکره خانواده تحمیل می شوند و همه اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر به منظور بررسی اثر رویکرد راه حل - محور بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین شهر قم صورت گرفته است.روش هااین پژوهش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده شهر قم می باشد که به صورت خود معرف مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 50 زوج است که به صورت داوطلبانه در مطالعه شرکت کردند و به شکل نمونه در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل مشخصات دموگرافیک و پرسش نامه تعارضات زناشویی ثنایی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از روش های آمار توصیفی از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.یافته هاتحلیل داده ها نشان داد رویکرد راه حل- محور بر تمام تعارض زوجی موثر است (P<0.001، F=24.089) و تمام زیر مقیاس های کاهش همکاری (P<0.001، F=7.4)، کاهش رابطه جنسی (P<0.001، F=50.4)، افزایش واکنش های هیجانی(P<0.001، F=10.89)، افزایش جلب حمایت فرزند (P<0.001، F=22.3)، افزایش رابطه با خویشاوندان خود (P<0.001، F=77.4)، کاهش رابطه با خویشاوندان و دوستان همسر (P<0.001، F=31.02)، جدا کردن امور مالی از یکدیگر (P<0.001، F=71.1)، کاهش ارتباط موثر (73/1=F و P<0.001) موثر است.نتیجه گیریایجاد مهارت های حل مشکل در زوجین می تواند از اختلافات بسیاری جلوگیری کند. آموزش حل مساله به عنوان یکی از مهارت های زندگی امروزه از اهمیت خاصی برخوردار است که در رویکرد راه حل- محور از این فن زیاد استفاده می شود با استفاده از فنون مختلف این رویکرد می توان به زوجینی که به خاطر مشکلاتی که راه حل آن در دست خودشان است کمک کرد و رضایت از زندگی زناشویی شان را تقویت نمود.
کلید واژگان: رویکرد زوج درمانی کوتاه مدت راه حل, محور, تعارضات زناشویی, زوجینBackgroundConflict is the lack of agreement and disagreement between the two men, and behavioral maladjustment or objectives that are in opposition to the other. Destructive conflicts are incidents imposed on one or more than one member of the family or the whole family and affect on them. The purpose of this research is to study the effect of solution - focused short-term approach on marital conflict decrease in Qom.MethodsThis research is semi-experimental with pretest, posttest and two groups of experimental and control. The populations are couples referring to family counseling centers in Qom and they were self –introduced. The samples were 50 couples who were volunteer to attend in this research, selected available and allocated randomly into two groups of experimental and control. The research measures were demographic characteristics and Sanaei’s marital conflict questionnaire. To analyze the data, covariance analysis and also descriptive statistics were used.FindingsThe data analysis showed solution-focused approach is effective on couples’ all conflicts (P<0.001, F=24.089). Also, it is influenced on subscales of cooperation decrease(P<0.001, F=7.4), sexual relationship decrease(P<0.001, F=50.4), emotional reactions increase (P<0.001, F=10.89), the increase of child’s support attraction(P<0.001, F=22.3), the increase of relationship with their relatives(P<0.001, F=77.4), the decrease of relationship with the spouse’s relatives and friends(P<0.001, F=31.02), separation of financial issues from each other(P<0.001, F=71.1) and effective relationship decreaseConclusionMaking problem -solving skills in couples can prevent many difficulties. Problem-solving instruction is very important as one of daily life skills and it is used a lot in solution-focused approach. We can help couples solve their problems and increase their marital life satisfaction with these techniques.Keywords: Solution, Focused Short, Term Couple Therapy, Marital Conflicts, Couples -
مقدمه و هدفسازگاری زناشویی عبارت است از هماهنگی و همدلی در وصول به اهداف مشترک زندگی بین زن وشوهر که به احساس رضایت از زندگی با یکدیگر منجرمی شود. مذهب از موثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود که قادر است معنای زندگی را در لحظه لحظه های عمر فراهم کند و در شرایط خاص با فراهم سازی تکیه گاه تبیینی، فرد را از تعلیق و بی معنایی نجات دهد. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین جهت گیری مذهبی با سازگاری زناشویی زوجین شهر قم بوده است.مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. جامعه آماری کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر قم بودند. بدین منظور 150 نفر از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روانشناسی قم که داوطلب همکاری بوده اند، انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مقیاس پرسشنامه جهت گیری مذهبی آذربایجانی (1382) و سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) جمع آوری شد. تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد همبستگی مثبتی بین جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی (r=0.45، p>0.001) وجود دارد بدین معنا که جهت گیری مذهبی می تواند سازگاری زناشویی را پیش بینی کند. هم چنین جهت گیری مذهبی با ابعاد رضایت زناشویی(r=0/45، p>0.001)، همبستگی دو نفری (r=0.41، p>0.001)، توافق دونفری (r=0.49، p>0.001) و ابراز محبت (r=0.317، p> 0.001) رابطه مستقیم و معنادارداشته است.استنتاجاز آن جا که جهت گیری مذهبی می تواند در بهبود روابط و سازگاری زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین و نیز نزدیک کردن آن ها به یکدیگر استفاده شود.
کلید واژگان: جهت گیری مذهبی, سازگاری زناشویی, زوجینIntroductionmarital adjustment is a kind of harmony and empathy in achieving common goals of life between husband and wife which leads to satisfaction from living together. Religion is considered as one of the most effective spiritual fulcrums which are able to provide the meaning of life in each moment of lifetime and rescue a person in special condition from suspension and meaninglessness by providing explanatory fulcrum. The main aim of this research is to study the relationship between religious orientation and marital adjustment among couples of Qom City.Materials And MethodsThis is a correlation descriptive study. The study population included all the couples referred to counseling centers and psychological clinics of Qom City. So 150 people who referred to counseling centers and psychological clinics of Qom City and volunteered to participate, were selected. The required information was collected using Azarbaijani’s Religious Orientation Questionnaire (2003) and Espanire Dyadic Adjustment Scale (1976). Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and regression.Resultsfindings show that there is a positive correlation between religious orientation and marital satisfaction(r=0.45, p>0.001). This means that religious orientation can predict marital adjustment. Religious orientation also has direct and significant relationship with dimensions of dyadic satisfaction (r=0/45, p>0.001), dyadic cohesion (r=0.41, p>0.001), dyadic consensus (r=0.40, p>0.001), affection expression (r=0.317, p> 0.001). Coclusion: since religious orientation can be effective in improving relationships and marital adjustment, it is recommended to take advantage of strengthening religious beliefs of couples and cause them to approach each other in counseling.Keywords: religious orientation, marital adjustment, couples -
هدف این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر آموزش گروهی زوجین با شیوه ارتباط درمانی بر صمیمیت زوجین شاهد و ایثارگر است. این پژوهش با روش تحقیق نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعهآماری آن شامل کلیه زوجین شاهد و ایثارگر شهر اصفهان با نمونهای شامل 24 زوج که از بین مناطق سه گانه بنیاد شهید شهر اصفهان با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه ها به پرسشنامه صمیمیت زناشویی به عنوان پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش هشت جلسه آموزش گروهی ارتباط درمانی را دریافت نمود. داده های تحقیق با استفاده از نرم افزار spss و روش آماری تحلیل کوواریانس و مقایسه زوجی میانگینها تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش گروهی زوجین به شیوه ارتباط درمانی بر صمیمیت زوجین به طور کلی تاثیر معناداری نداشته است (05/0p)، اما آموزش گروهی زوجین به شیوه ارتباط درمانی بر ابعاد صمیمیت فیزیکی و عاطفی موثر بوده است(05/0p). نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که آموزش گروهی به شیوه ارتباط -درمانی، صمیمیت فیزیکی و عاطفی را افزایش داده است.
کلید واژگان: رویکرد ارتباط درمانی, صمیمیت, آموزش گروهی, زوجین, شاهد و ایثارگرThis research aims to study and compare the impact of collective instruction of couples through relationship therapy on the intimacy of the couples from Shāhid familiesThis research has been conducted with partially experimental method and with a pre-test design. Hence, the test was done through a control group. The statistic's society includes all the couples of Shāhid families of the city of Isfahan with a specimen consisting of 24 couples from three different Shāhid Foundations of Isfahan. These specimens have been chosen from those available as well as randomly from the test and control groups. The groups responded to conjugal intimacy as the pre-test and post-test. The test group received eight sessions of collective relationship therapy instruction. The research findings were analyzed with the SPSS software as well as the statistical method called analysis of covariance and a comparison of the averages. The results indicated that the collective instruction through the relationship therapy method did not have significant impact on the intimacy of the two couples (P>05/0), but collective training method through relationship therapy method had an impact on the aspects of physical and emotional intimacy (P>05/0). The findings show that collective instruction method through relationship therapy method had increased physical and emotional intimacy.Keywords: relationship therapy approach, intimacy, collective instruction, couple, Sh?hid families -
مقدمه
سازگاری زناشویی یکی از گسترده ترین مفاهیم برای تعیین و نشان دادن میزان شادی و میزان پایداری رابطه زن و شوهر است. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها تاثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر رویکرد راه حل-محور بر افزایش سازگاری زناشویی زنان شهر قم در سال 91-92صورت گرفته است.
روش هااین پژوهش نیمه تجربی است و در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده می باشد که به صورت خود معرف مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از زنانی است که داوطلب به شرکت در مطالعه بودند، به صورت نمونه در دسترس و تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسش نامه دموگرافیک و پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپاینر بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش گروهی براساس نظریه راه حل محور بر سازگاری زناشویی تاثیر معنی دار داشته است (05/0P<). همچنین در ابعاد رضایت، همبستگی نیز و ابراز محبت تاثیر معنی دار داشته است (05/0P<).
نتیجه گیریلذا با توجه به بالا رفتن نرخ طلاق و کاهش سازگاری و رضایت زناشویی در دو دهه گذشته در کشور، درمان راه حل – محور با کمک به زوجین برای توسعه راه حل های موثر و پیدا کردن موارد استثنا در زندگی می تواند سازگاری زناشویی را افزایش و از طلاق جلوگیری کرد.
کلید واژگان: رویکرد زوج درمانی کوتاه مدت راه حل, محور, سازگاری زناشویی, زنانBackgroundMarital adjustment is one of the most extensive concepts to determine and show the happiness and stability rate of couples’ relationship. Marital adjustment affects on different dimensions of individuals’ personal and social life. The purpose of this research is to study the effect of solution- focused short-term couple therapy on women’s marital adjustment increase in Qom in 2012.
MethodsThis research is semi-experimental with pretest, posttest and control group. The populations are couples referring to family counseling centers in Qom and they were self –introduced. The samples were 60 women who were volunteer to attend in this research, selected available and allocated randomly into two groups of experimental and control. The research measures were demographic characteristics and Spanier’s marital adjustment questionnaire. To analyze the data, covariance analysis and also descriptive statistics were used by SPSS.
FindingsThe analysis showed group education based on solution- focused short-term couple therapy has significant effect on marital adjustment (p<0/05).Also, it is influenced on satisfaction, unity and affection expression (p<0/05).
ConclusionConcerning the increasing of divorce rate and marital satisfaction and adjustment decrease in recent two decades in our country, solution- focused therapy can increase marital adjustment and prevent divorce through helping couples develop effective solutions and finding exception issues in life.
Keywords: solution, focused short, term couple therapy, marital adjustment, women -
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال نهم شماره 14 (1392)، صص 1717 -1725مقدمهازدواج، یک نهاد اجتماعی است که پایه و اساس ارتباط انسانی را تشکیل می دهد. آن چه که در ازدواج مهم است سازگاری زناشویی و رضایت از ازدواج می باشد. سازگاری زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع، احساس ناشی از خوشبختی و رضایت از همدیگر دارند. سازگاری در ازدواج از طریق علاقه متقابل، مراقبت از یکدیگر، پذیرش، درک یکدیگر و ارضای نیازها ایجاد می شود. هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی آموزش گروهی با استفاده از رویکرد ارتباط درمانی بر سازگاری زناشویی زنان شهر قم بوده است.روش هااین پژوهش نیمه تجربی است و از روش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان خود مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده شهر قم در سال 90-91 بودند. روش نمونه گیری در این تحقیق از نوع نمونه گیری داوطلبانه است و60 نفر از زنان به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ویژگی های دموگرافیک و مقیاس سازگاری زناشویی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.یافته هانتایج پژوهش در تحلیل کوواریانس نشان داد رویکرد ارتیاط درمانی بر ابعاد رضایت زناشویی(05/0 P<، 01/3=F) همبستگی دونفره (P<0.05، F=13.26)، توافق دو نفری (P<0.05، F=2.62) و ابراز محبت (P<0.05، F=5.88) تاثیر معنی دار داشته است ولی در سازگاری زناشویی (P>0.05، F=2.04) تاثیرنداشته است.نتیجه گیریبا توجه به نقش و اهمیت ارتباطات در رابطه همسران، این رویکرد می تواند با برطرف کردن موانع باعث بهبود و ارتقاء سازگاری زناشویی شود.
کلید واژگان: آموزش گروهی, ارتباط درمانی, سازگاری زناشویی, زنانBackgroundMarriage is a social institution that will form the basis of human communication. Marital adaptability and satisfaction are what important in marriage. Marital adaptability is a situation in which most of the time, the couple’s feelings of happiness and satisfaction are met. Marital adaptability is made through mutual love, care for one another, acceptance, understanding each other and satisfying the needs. The aim of this study was to determine the effectiveness of couple group training using communicative therapy on Qom women to increase adaptability.MethodsThis study is semi-empirical and used pretest-posttest with control group. Population was consisted of all self-introduced women to Family Counseling Center of Qom in 2012-2013. Sampling method is voluntary and 60 women randomly placed into control and examine groups. To gather data, demographic questionnaire and marital adaptability measurement was used. To analyze data, SPSS software using descriptive and inferential statistical methods (ANCOVA) was used.FindingsStudy results in ANCOVA analysis indicated that communicative therapy approach affected meaningfully marital satisfaction (P<0.05, F=3.01), pair correlation (P<0.05, F=13.26), pair agreement (P<0.05, F=2.62), kindliness expression (P<0.05, F=5.88) but did not have any effect on marital adjustment (P>0.05, F=2.04).ConclusionGiven the importance of communication between partners, this approach can be improved and enhanced by removing barriers to marital adjustment.Keywords: Group Training, Communicative Therapy, Women Adaptability, Women -
نماز، بزرگ ترین عبادت و مهم ترینسفارش انبیاء الهی به ویژه پیامبر اعظم است. نماز، جزء جدایی ناپذیر همه شرایع الهی بوده و در هر دینی به صورتی خاص وجود داشته است. نمازدر اسلام و قرآن از اهمیت و منزلت خاصی برخوردار است که آثار و برکات این فرضیهبزرگ در جای جای کتاب آسمانی با تعابیری لطیف و نغز و موجز بیان شده به گونه ای که تعمق در آنها شور و جزبه ای وصف ناپذیر در پویندگان طریق سعادت بر می انگیزد. فلسفه،فایده و آثار، شرایط و آداب و اوصاف نماز در آیات و روایات بسیاری آمده که پرداختنبه همه آنها در این جا ممکن نیست. از سویی مقوله سلامت اجتماعی و تحقق آن در جوامع انسانی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. بشر تلاش های زیادی باسرمایه گذاری های خرد و کلان و استفاده از مدرن ترین امکانات جهت دستیابی بهآسایش، امنیت، حیات و سلامت اجتماعی طی قرون متمادی انجام داده اما وقایع اجتماعی و آمارهای موجود در این خصوص مبین این امر است که انسان در این راستا به توفیقاتچشمگیری نرسیده و سلامت اجتماعی هنوز یکی از اساسی ترین دغدغه های بشر است. به هر حال مطالعه راجع بهسلامت اجتماعی، ابعاد آن و عوامل پیش بینی کننده و ارتقاء دهنده آن به دلیل اهمیتفراوان همیشه توجه جامعه شناسان و کارشناسان حوزه های اجتماعی سلامت را به خود جلبنموده است. اگر چه به ابعادسلامت جسمانی و روانی نماز در گذشته توجه شده و مطالعاتی صورت گرفته اما بعد سلامتاجتماعی نماز همچنان مغفول مانده و نیازمند بررسی و تحقیقات بیشتر می باشد.نویسندگان این مقاله سعی نموده اند تا در این بررسی، به سازه های سلامت اجتماعی نماز بر اساس آیات، روایات و احادیث پرداخته و هر یک را به تفکیک معرفی و طبقه بندینمایند.
کلید واژگان: نماز, سلامت اجتماعی, سازه های سلامت, حیاتاجتماعیPrayer is the most principle worship andthe most important divine prophet’s advice especially by holy messengerMuhammad. Prayer has been established by the divine religions and has been as an importablecomponent in all ofthem. Prayer meets the especial altitude in Islam. The effects and blesses ofthis holy value has been cited with fine and summary expression in the Quran. Refection in these unique expressions leads to indescribable rapture inthose who wish to follow the path to felicity. The philosophy، benefits،effects، requirements، and rites of prayer have been explained in many sayingof Imams and Quran Ayat. The realization of social health isinevitable necessity in human communities. Although mankind has attempted toobtain comfort، safety، living، and social health through macro and microinvestment over the centuries، the social facts and current census show that mankind hasnot achieved significant progress in this matter. Indeed، the social health hasremained as one of the most essential human concerns. However، as this matterhas been important، sociologists and experts of social science have paidattention to the study of social health and its dimensions، predictors، andpromoters. Althoughit has been paid attention to mental and social health of prayer، social healthhas been neglected yet. This topic require to further studies and evidences. The authors have been attempted to investigate the social health construct ofprayer based on Quran Ayat and saying of Imams.
Keywords: Prayer, Social Health, Health Constructs, Social Life -
مقدمهیکی از تغییرات مهم دوران بارداری، افزایش وزن زن باردار است که از شاخص های معتبر تغذیه می باشد. وزن گیری مطلوب طی بارداری به دلیل وجود نظریه های متناقض امروز، موضوع بحث و مطالعات متعددی است. با توجه به این که تاکنون در کشورمان مطالعات محدودی در زمینه ارتباط وزن گیری مادر باردار در دوران بارداری با وزن هنگام تولد نوزاد انجام شده است، بنابراین این مطالعه با هدف، تعیین میزان وزن گیری مادر باردار در دوران حاملگی بر اساس استانداردهای توصیه شده و نیز تعیین ارتباط آن با وزن هنگام تولد نوزادان در شهر اصفهان انجام شد.روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی- مقطعی بود و ابزار جمع آوری داده ها را فرم ثبت اطلاعاتی تشکیل می داد که با توجه به داده های ثبت شده در پرونده بهداشتی خانوار تکمیل گردید. حجم نمونه مشتمل بر 225 مادر مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان بود که به روش خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری مناسب و نرم افزار SPSS و در سطح معنی داری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل گردید.یافته هامیانگین افزایش وزن دوران بارداری 73/11 کیلوگرم بود. میانگین وزن نوزادان هنگام تولد 3193 گرم به دست آمد که 11/7 درصد آنان کمبود وزن هنگام تولد (Low birth weight یا LBW) و 22/6 درصد وزن بیش از 4000 گرم داشتند. میانگین شاخص توده بدنی (Body mass index یا BMI) گروه تحت مطالعه قبل از بارداری نیز 3/25 کیلوگرم بر مترمربع بود. ضریب همبستگی Pearson ارتباط مستقیم معنی داری را بین BMI قبل از بارداری و میزان افزایش وزن دوران بارداری با وزن نوزاد هنگام تولد نشان داد.
نتیجه گیریمیانگین افزایش وزن در دوران بارداری شرایط به نسبت مطلوبی را در این مطالعه نشان داد، اما در جزییات افزایش وزن در زیر گروه های BMI مشخص شد که درصد قابل توجهی از زنان لاغر و نرمال نتوانسته اند به میزان توصیه شده افزایش وزن داشته باشند و از سویی دیگر درصد قابل توجهی از زنان دارای اضافه وزن و چاق، افزایش وزن بیش از میزان استاندارد داشتند. با این وجود ارتباط مستقیم معنی داری بین افزایش وزن دوران بارداری با وزن هنگام تولد نوزاد وجود داشت.
کلید واژگان: بارداری, افزایBackgroundOne of the most important changes during pregnancy is maternal weight gain. As optimal weight gain is still a controversial issue, this matter is frequently discussed and surveyed. A limited number of studies have been performed on the correlation between pregnancy weight gain and birth weight in Iran. Therefore, the aim of this study was to determine maternal weight gain during pregnancy based on the recommended standards, and its correlation with infant birth weight in Isfahan, Iran, in 2011.MethodsThis was a descriptive-analytical, cross-sectional study. The data collection tool was an information form, which was completed through the patients’ family health files. The study samples were 225 mothers, who referred to health centers in Isfahan and were selected through the multistage cluster sampling method. Data were analyzed through SPSS software, with the significant level at P < 0.05.FindingsThe mean weight gain during pregnancy was 11.73 kg. In the current study mean birth weight was 3193 g, while approximately 7.11% of them were LBW and 6.22% weighed higher than 4000g. Mean BMI before pregnancy was 25.3 kg/m2 in the study group. The Pearson’s correlation coefficient showed that pre-pregnancy BMI and pregnancy weight gain were significantly correlated with birth weight.ConclusionAlthough, mean weight gain during pregnancy in this study was about its optimal value, we found that a significant percentage of mothers with low and normal weight, in the BMI subgroups, had failed to reach the optimal weight. On the other hand, a significant percentage of mothers diagnosed with overweight and obesity had gained more weight than the standard rate. However, there were a direct significant correlation between pregnancy weight gain and infant birth weight.Keywords: Pregnancy, Weight Gain, Infant Birth Weight, Body Mass Index -
مقدمه
سازگاری زناشویی به صورت خودکار ایجاد نشده و به وجود آمدن آن نیاز به تلاش زوجین دارد. معمولا سال اول ازدواج از نظر سازگاری بسیار ناپایدار بوده و بیشترین خطر را برای ناسازگاری و طلاق دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رویکرد راه حل محور بر افزایش سازگاری زناشویی در زنان و مردان مستعد طلاق شهر اصفهان صورت گرفته است.
روش کاردر این پژوهش نیمه تجربی در سال 89-1388 از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد استفاده شده است. جامعه ی پژوهش شامل آن دسته از زوجین مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران شهر اصفهان می باشد که به صورت خود معرف مراجعه کرده بودند. نمونه ی پژوهش شامل 32 زوج از بین زوج های داوطلب شرکت در مطالعه است که به صورت در دسترس و تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ی جمعیت شناختی و پرسش نامه ی سازگاری زناشویی اسپاینر بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی و تحلیلی (کوواریانس) استفاده شد.
یافته هارویکرد راه حل محور بر سازگاری زناشویی موثر است (001/0P<) تجزیه و تحلیل داده ها در مورد ابعاد سازگاری زناشویی نشان داد که این رویکرد بر بعد انسجام موثر بوده (002/0P<) اما بر بعد توافق و رضایت تاثیر معنی داری نداشته است.
نتیجه گیریبا توجه به افزایش نرخ طلاق در دو دهه ی گذشته در کشور، درمان راه حل محور با کمک به زوجین برای توسعه ی راه حل های موثر و یافتن موارد استثنا در زندگی می تواند سازگاری زناشویی را افزایش و از طلاق جلوگیری نماید.
کلید واژگان: زناشویی, زوج درمانی, سازگاری, طلاقIntroductionadjustment is not automatically created، it needs couples’ attempt. In the first year of marriage، adjustment is very unstable and has the highest risk of maladjustment and divorce. The purpose of this research was to study the effect of brief solution – focused couple therapy approach on increasing couples’ adjustment in men and women prone to divorce in 2010-2011in Isfahan.
Materials And MethodsThis semi – experimental research contains a pretest، post test with control and experimental groups. The statistical population was couples'' who referred themselves to crisis intervention centers. The sampling was 32 couples who were randomly selected and set in control and experimental groups. Demographics questionnaire and Spanier marital adjustment scale were used. The data was analyzed by SPSS.
ResultsData analysis results showed that brief solution- focused couple therapy is effective on marital adjustment (P<0. 001). Related to couples’ adjustment dimensions، it showed that brief solution-focused couple therapy was effective on cohesion (P<0. 002) but did not affect significantly on agreeableness and satisfaction dimensions.
ConclusionSince the divorce rate is increasing in our country، this therapeutic approach can help couples to increase marital adjustment and prevents divorce through various effective solutions.
Keywords: Adjustment, Couple therapy, Divorce, Marital -
مقدمهتعارض، پدیده ای غیر قابل اجتناب میان همسران می باشد. زوجین به دلیل همکاری و تصمیمات مشترکی که می گیرند، درجات مختلفی از استقلال و همبستگی را نشان می دهند. درجات بالای استقلال و همبستگی، باعث فروپاشی خانواده می شود. بررسی ارتباط میان تاثیر آموزش جنسی بر کاهش نمره کل تعارض زناشویی و ابعاد آن شامل ارتباط با همسر، رابطه جنسی و نقش های مساوات طلبانه، از اهداف تحقیق حاضر بود.روش هاپژوهش حاضر، به روش نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری تحقیق 30 زوج (60 نفر) از زوجینی بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی از فرهنگ سرای خانواده شهر اصفهان انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد تعارض زناشویی بر اساس مقیاس لیکرت و مشخصات دموگرافیک بود.یافته هانتایج پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس، حاکی از تاثیرآموزش جنسی در کاهش تعارض زناشویی (05/0 > P، 9/416 = F)، خرده مقیاس های ارتباط با همسر (05/0 > P، 2/75 = F)، رابطه جنسی (05/0 > P، 54/3 = F) و نقش های مساوات طلبانه (05/0 > P، 60/321 = F) بود.نتیجه گیریآموزش جنسی می تواند با افزایش ارتباطات مطلوب عاطفی، احساسی در زوجین باعث افزایش رضایت و کاهش تعارض میان آن ها شود.
کلید واژگان: آموزش جنسی, تعارض زناشویی, زوجینBackgroundConflicts are inevitable among couples. In fact, couples show various levels of independence and correlation in common decisions they make and cooperation they have. High levels of conflicts would lead to family dissociation. The present study tried to evaluate the relation between sex education and on reducing the overall marital conflict score and its dimensions such as relationship with the spouse, sexual relationship, and equalization roles.MethodsThis quasi-experimental study pretest-posttest and a control group was performed on 30 couples who were randomly selected from the cultural centers of Isfahan. The couples were divided into experimental and control groups. Data was collected by the standard marital conflict questionnaire which is based on a Likert scale. The questionnaire also included demographic characteristics.FindingsThe results of covariance analysis showed that sex education improved the scores of marital conflicts (P < 0.05; f = 416.9) and its subscales such as the relationship with the spouse (P < 0.05; f = 75.2), sexual relationship (P < 0.05; f = 3.56), and equalization roles (P < 0.5; f = 321.60).ConclusionSex education increased sexual satisfaction and decreased conflicts by increasing affection, and appropriate emotional relationships.Keywords: Sex Education, Marital Conflict, Couples -
زمینه و هدفمهم ترین علل اختلافات زناشویی، انتظارات زن و شوهر از نقش یکدیگر در خانواده است. زن و شوهر با پیش فرض ها و تعصبات گوناگونی درباره موضوعات عاطفی و فعالیت های زندگی تن به ازدواج می دهند که این موضوعات عاطفی و رضایت، همگی زیرمجموعه بهزیستی ذهنی است. هدف این مطالعه، تعیین همبستگی بهزیستی ذهن و کیفیت زناشویی در زوجین می باشد.روش بررسیاین مطالعه به صورت توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. تعداد 50 زوج (100نفر) از شهر سیرجان در سال 1387 به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از بین مراجعین مراکز بهداشتی- درمانی شهری انتخاب و بررسی شدند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مقیاس استاندارد وضعیت زناشویی Glombok)- (Rast جهت سنجش کیفیت زناشویی، مقیاس پاناسPanas)) برای سنجش عاطفه مثبت و منفی و پرسشنامه استاندارد رضایت از زندگیDiner (سال 1985) جهت ارزیابی بهزیستی ذهنی، جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و رگرسیون صورت گرفت.یافته هادر این بررسی، بین کیفیت زناشویی و رضایت از زندگی به میزان 435/0 (001/0>p)، کیفیت زناشویی و عاطفه مثبت به میزان 322/0 (05/0>p)، رضایت از زندگی و عاطفه مثبت به میزان 754/0 (001/0>p)، همبستگی مثبت وجود داشت، ولی بین عاطفه مثبت و منفی به میزان 205/0- (05/0>p)، کیفیت زناشویی و عاطفه منفی به میزان 036/0- (05/0>p)، همبستگی منفی بود.نتیجه گیریبا توجه به یافته های مذکور، تقویت بهزیستی ذهنی زوجین به عنوان یکی از روش های مناسب برای بهبود و ارتقای رضایت زناشویی و کیفیت زناشویی زوجین مورد مطالعه، پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: بهداشت روانی, کیفیت زندگی, ویژگی های خانوادگیBackground And ObjectivesThe most important reason in couples′ marital conflict is their expectancy of their roles in the family. The couples get married by presumptions and different prejudices about emotional subjects and life activities which are the mental well-being. the purpose of this research is the study of mental well-being and marital life quality of couples.MethodsThe method is cluster sampling in which 50 couples are selected from clinical and health centers of Sirjan. The research method is descriptive- correlation and all data were gathered by Golombok-Rust′ marital quality، PANAS scale for positive and negative affect and Debz′s life satisfaction questionnaire. All data were analyzed by correlation، regression and variance in SPSS.ResultsThe results show that there is a positive relationship between marital quality and life satisfaction as a rate of 0. 435 (p>0. 001)، marital quality and positive affect as a rate of 0. 322 (p>0. 05)، life satisfaction and positive affect as a rate of 0. 754 (p>0. 001). However، there is a negative relationship between positive affect and negative affect as a rate of 0. 205 (p>0. 05)، and marital quality and negative affect 0. 036 (p>0. 05).ConclusionSince mental well-being increase can anticipate marital life quality; couples′ mental well-being strength is a suitable method for marital satisfaction improvement and marital quality which should be studied. -
قاطعیت، یکی از مهارتهای اجتماعی است که در تعاملات روزمره کاربرد فراوان دارد. مهارت «نه گفتن» در مقابل رفتارهای مخاطره آمیزی نظیر استعما ل دخانیات و مواد مخدر و ایجاد تماس جنسی نا سالم، نمودهایی از قاطعیت هستند. این مهارت در دوران دبیرستان و نوجوانی با توجه به فشار همسالان و شرایط سنی آنان اهمیت بیشتری دارد. از این رو این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش جرات مندی بر اساس مدل پرسید بر میزان قاطعیت نوجوانان دبیرستانی گناباد انجام شد. این مطالعه از نوع تجربی بود که در سال تحصیلی 88-1387 در دبیرستانهای گناباد صورت گرفت. در این پژوهش 140 دانش آموز پایه دوم متوسطه در دو گروه آزمون (70 نفر) و گروه کنترل (70 نفر) شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای مشتمل بر 6 قسمت (متناسب با مدل پرسید) بود. مداخله آموزشی بر اساس این مدل بعد از پیش آزمون صورت گرفت و پس آزمون 8 هفته بعد از مداخله انجام شد. داده ها توسط نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. وضعیت آگاهی، نگرش و قاطعیت قبل از مداخله در گروه هدف در حد متوسط و مهارت نه گفتن کمتر از حد متوسط بود. میانگین نمره آگاهی، نگرش، مهارت و قاطعیت بعد از مداخله آموزشی افزایش معنی داری نشان داد (001/0> P). همچنین اختلاف معنی داری در میزان قاطعیت در دو جنس وجود داشت، به طوری که این میزان در پسران بیشتر بود. اما در سایر فاکتورهای مورد بررسی در دو جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که آموزش جرات مندی بر اساس مدل پرسید بر میزان آگاهی، نگرش، فاکتورهای تقویت کننده و قادرساز و نیز قاطعیت موثر بوده و می تواند در کنار سایر شیوه های آموزش قاطعیت به کار گرفته شود.
کلید واژگان: آموزش جرات مندی, قاطعیت, مدل پرسید, نوجوانAssertiveness is one of the social skills which are extensively applied in everyday interactions. It is also one of the factors associated with the human skill “to say no” against hazardous behaviors, including smoking, drug abuse, and sexual affairs. Assertiveness also takes an added emphasis regarding high schoolchildren due to such actualities as peer pressure and the adolescents’ particular age conditions. This study was done to investigate the effect of teaching courageousness based on PRECEDE Model on high schoolchildren assertiveness in Gonabad. An experimental study was conducted across Gonabad high school sin the 2008-2009 curricular years. We applied multistage random cluster sampling to select 140 students (treatment group= 70, control group= 70) who were sitting in second grade of the high schools. Using a six-part questionnaire (proportional to PRECEDE model), we collected the data. After doing pre-test, educational intervention was performed in treatment group, based on the model. Post-test was conducted 8 weeks after the intervention. We used SPSS software to analyze the data. Prior to the intervention, knowledge, attitude, and assertiveness of the students was moderate while their “saying no” skill was lower than the average. After the intervention, a significant increase (P<0.001) emerged in the mean score of the respondent’s knowledge, attitude, skill, and assertiveness. In terms of sex, the male students showed higher level of assertiveness which was statistically significant. There were no significant associations in the other factors between the girls and the sons. The results showed that teaching courageousness based on PRECEDE model may positively effect on the students’ knowledge, attitude, and assertiveness as well as the reinforcing and enabling factors. It seems the model could be employed alongside other methods to enhance high schoolchildren’s assertiveness.
Keywords: Adolescent, Assertiveness, Education, PRECEDE model -
مقدمهسالمندی جمعیت، در حالی که از بزرگترین موفقیت های بشری است، یکی از اساسی ترین مشکلات جهان امروز نیز به شمار می رود؛ چرا که افراد سالمند در معرض خطر بسیاری از بیماری ها و ناتوانی ها هستند. اختلالات روحی و روانی نظیر دمانس و افسردگی نیز در افراد سالمند شایع است. تحرک، یکی از موثرترین روش های پیشگیری از اختلالات دوران سالمندی است. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر فعالیت بدنی منظم بر سلامت روان سالمندان انجام شده است.مواد و روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 400 سالمند 60 سال و بالاتر به طور تصادفی انتخاب و به روش Random allocation به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند.. گروه مداخله به دلیل مشکلات اجرایی به دو گروه انجام تمرینات بدنی در کلاس بصورت گروهی (85n=) و انجام تمرینات بصورت انفرادی در منزل (96=n) تقسیم شدند. تمرینات بدنی به مدت 8 هفته، هفته ای دو بار، هر بار 30 تا 45 دقیقه، در گروه مداخله اجرا شد. قبل، بعد و همچنین سه ماه بعد از مداخله، هر دو گروه پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله نرم افزار SPSS نسخه 11.5 صورت گرفت.یافته هامیانگین جمع نمرات حاصل از کل پرسشنامه سلامت عمومی پس از انجام مداخله در گروه آزمایش، بطور قابل ملاحظه ای نسبت به قبل کاهش یافته (از 8 به 8/4) و این تغییرات پایداری خود را حفظ کرده است (میانگین سه ماه پس از مداخله: 6/5) که از نظر آماری نیز معنی دار می باشد (P<0/001). در هر یک از چهار خرده مقیاس جسمانی سازی علایم، اضطراب، اختلال عملکرد اجتماعی و افسردگی نیز، میانگین نمرات پس از مداخله کاهش معنی داری داشته و تغییرات ایجاد شده پایدار می باشد. از سویی مطابق یافته های پژوهش حاضر، تاثیر فعالیت بدنی به صورت گروهی بر سلامت روان و چهار خرده مقیاس آن، بیشتر از انجام آن به صورت انفرادی می باشد.نتیجه گیریبر اساس نتایج این پژوهش انجام تمرینات بدنی به عنوان یک استراتژی مهم جهت حفظ و افزایش سلامت روانی به شمار می رود؛ با این وجود برای تاثیر بیشتر این مهم، بهتر است شرایطی فراهم گردد که سالمندان به صورت گروهی و بویژه با همسالان به انجام تمرینات بدنی بپردازند.
کلید واژگان: فعالیت بدنی, سلامت روانی, سالمندی, GHQ, 28BackgroundThe world population is aging rapidly. Therefore, the social, financial and health consequences of increasing longevity cannot be ignored. In addition to increased age-related physical illnesses, this demographic change will also lead to an increased number of mental health problems. Thus, any health promotion approach that could facilitate introduction of effective primary, secondary and even tertiary prevention strategies in old age psychiatry would be of significant importance. This paper explored physical activity as one of the possible health promotion strategies with positive effects on mental health in later life.MethodsIn this quasi-experimental study, 372 male and female individuals aged 60 years and older were randomly allocated into case and control groups. An exercise program (two 30-45 minute sessions weekly for 2 months) was assigned to the case group. However, some practical problems divided the subjects in the case group into two subgroups of individual physical activity (n = 96) and group physical activity (n = 85). The 28-item general health questionnaire (GHQ-28) was administered in order to obtain information on mental health. The questionnaire was completed before, immediately and 3 months after the intervention. The data was analyzed by chi-square test, paired t-test and independent t-test in SPSS11.5.FindingsIn the case group, the mean of GHQ total scores decreased immediately after the intervention (8 ± 5.5 vs. 5.6 ± 5.1). The changes remained significant after 3 months (the mean after 3 months = 5.6; P <. 001). The scores of GHQ subscales including somatization, anxiety, social dysfunction and depression decreased in the case group and all changes remained significant after 3 months. In addition, there were significant differences in mental health benefits between subjects with group physical activity and those with individual physical activity, i.e. doing exercise with a group was determined to be more effective.ConclusionThis study showed physical activity as an effective intervention which significantly improved mental health in older adults. However, performing physical activity in a group of individuals with the same age would have more benefits. -
زمینه و هدفاگر چه مقدار کم اضطراب منبع برانگیزاننده برای بهبود عملکرد تحصیلی می باشد اما میزان زیاد آن موجب اختلال در تمرکز، دقت، به یادسپاری و یادآوری و در نهایت افت تحصیلی می شود. لذا از آن جا که اضطراب تحصیلی به عنوان یک مشکل آموزشی همچنان سالانه میلیون ها دانش آموز و دانشجو را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می دهد، این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش قاطعیت بر میزان اضطراب تحصیلی دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر گناباد در سال 1387 انجام شد.مواد و روش هادر این پژوهش کارآزمایی عرصه ای تصادفی شاهددار، کلیه دانش آموزان مضطرب مقطع پیش دانشگاهی شهر گناباد به این طرح دعوت شدند و در مجموع 89 نفر به طور تصادفی در دو گروه آزمون (44 نفر) و کنترل(45 نفر) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سه قسمتی مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه اضطراب تحصیلی و پرسشنامه قاطعیت راتوس بود که روایی و پایایی(83/0) آن محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. مداخله طراحی شده برای گروه آزمون شامل برگزاری 5 جلسه آموزش قاطعیت بر اساس مدل پرسید و برگزاری یک جلسه انجمن اولیاء و مربیان جهت تقویت و حمایت این گروه از برنامه مداخلاتی بود. هشت هفته بعد از آخرین جلسه آموزشی، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده ها توسط نرم افزار SPSS 16 با استفاده از آزمون های تی مستقل و زوج، مجذور کای و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل شد.یافته هایافته ها نشان داد که میزان اضطراب تحصیلی و قاطعیت در گروه هدف در حد متوسط رو به بالا بوده (به ترتیب 14/18 و 108) و ارتباط معکوس و معناداری بین این دو فاکتور دیده شد (001/0>P و 69/0- =r). همچنین اضطراب تحصیلی گروه آزمون بعد از مداخله کاهش معناداری نشان داد به طوری که از 87/18 به12/8 نمره نزول داشت (001/0>P). از سویی نیز در همین گروه میزان قاطعیت افزایش معناداری پیدا کرده بود، به طوری که نمره قاطعیت از 107 به 159 ارتقاء پیدا کرده بود (001/0>P). اما بین میزان اضطراب تحصیلی و قاطعیت گروه کنترل قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که آموزش قاطعیت در کاهش اضطراب تحصیلی مؤثر است.
کلید واژگان: اضطراب تحصیلی, آموزش قاطعیت, دانش آموزان, مدل پرسیدBackground andPurposeLower levels of academic anxiety can motivate the educational improvement but higher degrees can be a disturbance in concentration, attention, storage, recall and educational failure. Since it affects millions of students worldwide, the present study aimed to determine the effect of assertiveness training on reducing anxiety level in the pre-university students in Gonabad, Iran in 2008. Methods and Materials: In this randomized clinical trail, all pre-university students of Gonabad, Iran were invited to the study; and finally 89 students were randomly assigned into experimental and control groups. Data collection instruments included a 3-part questionnaire for recording demographic, academic anxiety and assertiveness (Rathus questionnaire with a validity of 0.83). The intervention for the experimental group was a 5-session course of assertiveness training based on PRECEDE model and one session for parents and teachers to help support the intervention program. Post-test was given top both groups 8 weeks after the last training session. The obtained data were analyzed in SPSS 16 using paired and independent t-test, chi-square and correlation coefficient.ResultsThe results showed that anxiety levels and assertiveness in the target group were moderate to high (18.14 and 108 respectively); a negative but significant relationship was found between these two factors (r =-0.69, p < 0.001). Also, the anxiety levels of the study decreased significantly, so that their anxiety score lowered from 18.87 to 8.12 (P<0.001). On the one hand, decisiveness was observed to have increased significantly in the same group (from 107 to 159) (P<0.001). However, there was no significant difference between academic anxiety and assertiveness in the control group before and after the intervention.ConclusionThe results showed that training assertiveness was effective in reducing the anxiety in academic settings. -
مقدمهرضایت زناشویی مهم ترین و اساسی ترین عامل جهت پایداری و دوام زندگی مشترک است. رضایت زناشویی زمانی وجود دارد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار منطبق باشد. در صورتی که زوج ها بتوانند سطح رضایت را در زندگی زناشویی افزایش دهند، خانواده را از آسیب ها محفوظ می دارند. هدف این مطالعه تاثیر آموزش جنسی بر افزایش رضایت زناشویی و ابعاد آن شامل سازگاری با شخصیت همسر، بهبود ارتباط، رابطه جنسی، حل تعارض،وایجاد نقش های مساوات طلبانه می باشد.روش هامطالعه نیمه تجربی با روش نمونه گیری تصادفی روی 30 زوج (60 نفر) مراجعه کننده به فرهنگ سرای خانواده در شهر اصفهان در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. اعضای دو گروه قبل از شروع جلسات پیش آزمون را تکمیل کردند. سپس زوجین گروه آزمایش بعد از یک هفته در جلسات آموزش جنسی شرکت کردند. بعد از گذشت یک ماه، هر دو گروه به پس آزمون پاسخ دادند.
گروه آزمایش در 6 جلسه یک ساعت و نیم شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه کوتاه انریچ و مشخصات دموگرافیک بود. اطلاعات از طریق آمار توصیفی (میانگین، واریانس، انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) با نرم افزار SPSS 16 تجزیه وتحلیل شد.یافته هانتایج پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس نشان از تاثیر آموزش جنسی در افزایش رضایت زناشویی (001/0>P، 78/118=F) و خرده مقیاس های رضایت از شخصیت همسر (001/0>P، 89/69=F)، بهبود ارتباط (001/0>P، 98/90=F)، رابطه جنسی (001/0>P، 87/51=F)، حل تعارض (001/0>P، 46/74=F) بود ولی در خرده مقیاس های اوقات فراغت (28/0=P، 54/7=F) و علائق به خویشان و دوستان (18/0=P، 35/2=F) تفاوت معنی داری دیده نشد.نتیجه گیریرابطه جنسی زن و شوهر مهم ترین عامل تعیین کننده زندگی زناشویی است. آموزش جنسی با افزایش رضایت جنسی می تواند باعث افزایش در رضایت مندی و شادکامی کلی زناشویی گردد.
کلید واژگان: آموزش جنسی- رضایت زناشویی, زوجینBackgroundMarital satisfaction is the most important and fundamental factor in stability and continuity of couples′ life. It exists when the situation in marital relationships is in agreement with its expectation. While couples can increase their satisfaction level in marital life, the family remains safe. Therefore the effect of sexual education on the growth of marital satisfaction and its dimensions such as adjustment in spouse’s personality, relationship improvement, sexual relationship, conflict solving, and equalitarian roles were the purpose of this research.MethodsIn this quasi-experimental pre-post test study, 60 couples from cultural centers in Isfahan were selected and randomized in two of experimental and control groups. The data was collected by Enrich short questionnaire and demographic characteristics of studied subjects recorded. The data was analyzed with SPSS.FindingsSex education had significant effect on the increase of marital satisfaction (P<0.001, F=118.78), subscales of satisfaction with spouse’s Personality (P<0.001, F=69.89), Relationship improvement (P<0.001, F=90.98), sexual Relationship (P<0.001, F=51.87) conflict solving (P<0.001, F=74.46).It had no significant effect on the subscales such as Leisure time (P=0.28, F=7.54) and interests to relatives and friends (P=0.18, F=2.35)ConclusionSexual relationship is a key factor in marital life. Sex education could increase the overall marital satisfaction and happiness due to increases of sexual satisfaction.Keywords: Sex education, Marital satisfaction, Couples -
مقدمهبه دلیل پیشرفت سریع شیوع مصرف سیگار در نوجوانان و جوانان و نیاز به شناخت مشکل، جهت حساس کردن جامعه و دست اندرکاران مسایل بهداشتی، این مطالعه با هدف تعیین عوامل مؤثر بر استعمال دخانیات براساس مدل بزنف در دانشجویان پسر شهر کرمانشاه انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی تعداد 568 نفر از دانشجویان پسر مشغول به تحصیل شهر کرمانشاه در سال 1387به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب و داده ها توسط پرسش نامه پژوهشگر ساخته پایا و روا، مشتمل بر 70 سؤال در 5 جزء شامل سوالات دموگرافیک، آگاهی، نگرش، قادر کننده و نرم های norms)) انتزاعی گردآوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون کای- دو و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.نتایجمیانگین نمره آگاهی در این پژوهش در خصوص استعمال دخانیات 1/7±3/89 و میانگین نمره نگرش 2/6 ± 7/72 به دست آمد. آزمون های آماری ارتباط معناداری را بین تعداد نخ سیگار مصرفی با دانشگاه و مقطع تحصیلی نشان نداد. بیش ترین فراوانی عوامل تحریک کننده استعمال دخانیات، دسترسی آسان به سیگار و مهم ترین نرم انتزاعی مؤثر در کشیدن سیگار، دوستان سیگاری به دست آمد. رایج ترین باور در استعمال سیگار در دانشجویان گروه هدف، رفع عصبانیت (3/38%) و نداشتن تفریحات سالم، تفنن و کنجکاوی مهم ترین علت مصرف سیگار در اولین تجربه استعمال دخانیات آنان بوده است.نتیجه گیریدر این بررسی ارتباط بین داشتن دوستان سیگاری به عنوان بارزترین عامل در گرایش به سیگار، نقش فشار در گروه های همسان را بیش تر مشخص می سازد. دومین عامل مؤثر در دامنه نرم های انتزاعی، والدین سیگاری بودند. در مرحله بعد اساتید و شخصیت های تلویزیونی به عنوان عامل اثرگذار بر قصد دانشجویان در استعمال سیگار محسوب شدند.
کلید واژگان: دخانیات, مصرف سیگار, مدل بزنف, دانشجویان پسر, کرمانشاهIntroductionDue to the rapid growth of smoking prevalence and due to the necessity of knowing the problem, in order to sensitize the community and the health officials, the present study aimed to determine factors influencing smoking among male university students in kermanshah based on BASNEF Model.MethodsIn this cross-sectional study 569 students studying in Kermanshah in 1387 were selected through snowball sampling procedure. The data was collected through a valid and reliable researcher- made questionnaire consisting of 70 questions in 5 sections of demographic, awareness, attitude, enabling and norms. Using SPSS, the data was analyzed through chi-square and one-way ANOVA.ResultsIn this study, the mean scores for awareness and attitude about smoking among students were respectively 89±7/1 and 72/7±6/2. There was no significant relationship between numbers of cigarettes smoked and the university kind or educational levels of students. The most frequent enabling factor for smoking was easy access to cigarette and the most influencing social norm in smoking was student’s close friends. Calmness (38/3%) was the most frequent belief about smoking among the target population, and lack of suitable pastimes and curiosity were the most important reasons to try smoking for the first time.ConclusionIn this study, having smoking friends as the most obvious factor for inclination toward smoking demonstrates the role of peer group pressure among young people. The second outstanding factor among abstract social norms was smoking parents. University instructors and TV film stars were other factors which influenced students’ intention to smoke. -
مقدمه
امروزه علت شکست 50 درصد از ازدواج ها، عدم رضایت جنسی می باشد. این مطالعه با هدف تاثیر مشاوره زناشویی بر رضایت جنسی زوجین مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی نادر کاظمی شهر شیراز انجام شد.
روش هااین مطالعه نیمه تجربی با روش نمونه گیری آسان روی (60 زوج) کلیه زوجین تازه ازدواج کرده شهر شیراز که 6 ماه قبل جهت دریافت گواهی ازدواج دایم به مرکز بهداشتی درمانی نادر کاظمی شهر شیراز مراجعه نمودند. انجام شد. زوجین با تقسیم تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. داده ها با پرسش نامه های مشتمل بر دو قسمت، مشخصات دموگرافیک (دارای 6 سوال) و پرسش نامه استاندارد رضایت جنسی ISS استفاده شد. در مرحله پیش آزمون داده ها با پرسش نامه که روایی و پایایی آن مورد بررسی و تایید قرار گرفته بود در دو گروه گردآوری گردید. سپس برنامه مداخله آموزشی 4 جلسه ای برای گروه آزمون انجام شد. پس آزمون یک ماه بعد از دو گروه به عمل آمد و داده ها با آزمون های آماری تجزیه و تحلیل شد.
یافته هااین مطالعه نشان داد که 67/46 درصد (28 نفر) زنان گروه آزمون. 33/53 درصد (32نفر) زنان گروه شاهد در رده سنی 24- 20 سال و نیز 3/53 درصد مردان (32نفر) گروه آزمون و 50 درصد مردان (30 نفر) گروه شاهد در رده سنی 29- 25 سال بودند بودند و بین دو گروه در رده های سنی ذکر شده تفاوت آماری معنی دار مشاهده نشد (05/0<P). تفاوت معنی داری در رضایت جنسی در زنان و مردان بین دوگروه آزمون و شاهد در پس آزمون دیده شد (002/0=P).
نتیجه گیریمشاوره زناشویی بر کیفیت روابط جنسی تاثیر گذارده و رضایت جنسی زوجین را افزایش می دهد. مشاوره زناشویی با پیشگیری از وقوع اختلالات جنسی و بیماری های جنسی یکی از کارآمدترین روش های آموزش بهداشت و سلامتی برای کمک به افراد و زوجین است.
کلید واژگان: مشاوره زناشویی, رضایت جنسی, زوجینBackgroundNowadays, because of sexual dissatisfaction 50% of marriages are not successful. Since unhealthy relationship between couples makes them dissatisfied and misunderstanding which along with other circumstances make the foundation of the family unstable and increase the possibility of divorce. Therefore, marital counseling can give couples the necessary information for a good sexual life and helps the stability of the family and creates a healthy society. The purpose of this study was to determine the effect of marital counseling on sexual satisfaction of couples’s referring to Nader Kazemi health center in Shiraz.
MethodsIn this quasi-empirical study 60 couples who are selected voluntarily enrolled and randomized in two experimental and control groups. All the data are gathered by a questionnaire in two parts, demographic characteristics (with 6 questions) and Larsson ISS sexual satisfaction questionnaire. In pre-test, data was based on a questionnaire which its validity and reliability were approved. Then a 4-session educational intervention program was used for experimental group. After one month post-test was done for the two groups and the data was analyzed by statistical tests in the P≤05.
Findings46.67% of women in experimental group and 53.33% in control group were 20-24 years old (P>0.05). 53.3% of men in experimental group and 50% in control group were 25-29 years old (P>0.05). In post-test there was a significant difference in men’s and women’s sexual satisfaction (P=0.002).
ConclusionThe research findings showed that marital counseling effects on the quality of sexual relationship and increase couples′ sexual satisfaction. Marital counseling, with the prevention of sexual diseases and sexual dysfunctions, is one of the most effective methods of health education to help people to improve their quality of life through the improvement of sexual satisfaction and their relationships.
Keywords: Marital counseling, Sexual satisfaction, Couples
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.