به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم خالصی

  • فاطمه موقر، علی صمدی*، امین عیسی نژاد، مریم خالصی
    زمینه و هدف

    فشارخون بالا عامل خطر عمده و در عین حال قابل پیشگیری بیماری های قلبی- عروقی است. این بیماری چندعاملی است و همبستگی نزدیکی با سبک زندگی غیرفعال دارد. اضافه وزن و چاقی از اصلی ترین علل بروز این بیماری به شمار می رود و تمرینات ورزشی می تواند به مدیریت پرفشارخونی کمک کند. با این همه، پژوهش های کمی آثار نهفته تمرینات مقاومتی به ویژه تمرینات با انقباضات ایستا را بر ترکیب بدنی و متغیرهای همودینامیک زنان مبتلا به فشارخون بالا بررسی کرده اند.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر روی 22 زن مبتلا به پیش پرفشارخونی با سن 96/4 ± 41/38 سال، شاخص توده بدنی 71/2 ± 09/30 کیلوگرم بر مترمربع، فشارخون سیستولیکی 94/4 ± 09/127 و فشار دیاستولیکی 76/6 ± 86/77 میلی متر جیوه انجام گرفت. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه کنترل (10=n) و تمرین مقاومتی تعلیقی (TRX) (12=n) جایگزین شدند و مداخله تمرین به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و به صورت یک روز در میان انجام گرفت. هر جلسه تمرین شامل 12 حرکت کل بدن با بند TRX بود که مستلزم انقباض ایستای عضلات مرکزی بدن بودند. پارامترهای همودینامیک و شاخص های ترکیب بدن در مرحله پیش آزمون و پس آزمون در شرایطی کاملا مشابه سنجیده شد. از آزمون آماری تی زوجی برای مقایسه درون گروهی و از آزمون تی مستقل به روش gain score برای مقایسه بین گروهی استفاده شد (05/0P<).

    نتایج

    نتایج بررسی درون گروهی نشان داد وزن بدن (004/0=P)، شاخص توده بدنی (006/0=P)، درصد چربی بدن (001/0=P)، دور کمر (001/0=P) و نسبت دور کمر به لگن (008/0=P) در حد معناداری در گروه تمرین TRX بهبود پیدا کرد. همچنین ضربان قلب استراحتی (44/7 درصد)، فشارخون سیستولیکی (24/5 درصد)، حاصل ضرب دوگانه (25/12 درصد) و میانگین فشار شریانی (67/6 درصد) در گروه TRX بهبود معناداری یافت (05/0>P). نتایج مقایسه بین گروهی نیز نشان داد در مقایسه با گروه کنترل تمامی شاخص های ترکیب بدنی (وزن بدن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن، دور کمر و نسبت دور کمر به لگن) و متغیرهای همودینامیک (ضربان قلب استراحتی، فشارخون دیاستولیکی، حاصل ضرب دوگانه و میانگین فشار شریانی)، به جز فشارخون سیستولیکی (138/0=P) و فشار نبض (158/0=P) در گروه تمرین TRX در حد معناداری بهبود یافت.

    نتیجه گیری

    تمرین TRX تاثیر مثبتی بر ترکیب بدنی و شاخص های همودینامیک زنان اضافه وزن و چاق مبتلا به پیش پرفشار خونی دارد. ازاین رو گمان می رود این نوع تمرین می تواند راهکار ایمن و مفیدی برای مدیریت وزن و فشارخون در این افراد باشد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی تعلیقی, انقباض های ایستا, فشارخون بالا, اضافه وزن, چاقی
    Fatemeh Movaghar, Ali Samadi *, Amin Isanezhad, Maryam Khahesi
    Background and Purpose

    High blood pressure is a serious yet modifiable risk factor for cardiovascular diseases. High blood pressure is a multifactorial condition, closely related to sedentary lifestyle. Overweight and obesity are main risk factors for this condition and exercise training is believed to be helpful in managing obesity and high blood pressure. However, few studies have investigated the potential impacts of resistance training especially isometric resistance training on body composition and hemodynamic parameters in overweight and obese women with high blood pressure.

    Materials and Methods

    The study included 22 pre-hypertensive women, with an average age of 38.41±4.96 years, body mass index 30.09±2.71 kg/m2, systolic blood pressure 127.09±4.94, and diastolic pressure 86.77±6.76 mmHg. The participants were randomly assigned to either the control group (n=10) or the total resistance exercise (TRX, n = 12) group. The exercise program lasted 8 weeks, 3 sessions per week on alternate days. Each session involved 12 total body exercises using the TRX strap, focusing on static contractions of core muscles. Hemodynamic parameters and body composition were measured before and after the intervention under identical conditions. The paired samples t-test was used to analyze the within-group changes and the independent samples t-test with the gain scores method was used between-group comparisons (p<0.05).

    Results

    The results showed that eight weeks of TRX training led to significant improvement in body mass (p=0.004), body mass index (p=0.006), body fat percentage (p=0.001), waist circumference (p=0.001) and waist to hip ratio (p=0.008). Additionally, resting heart rate (7.44 %), systolic blood pressure (5.24 %), rate pressure product (12.25 %) and mean arterial pressure (6.67 %) all showed significant improvements in the intervention group (p<0.05). Between-group comparisons revealed that compared to the control group all body composition indices (body weight, body mass index, body fat percentage, waist circumference and waist to hip ratio) and hemodynamic variables (resting heart rate, diastolic blood pressure, double product and mean arterial pressure) were significantly improved in the TRX group, except for systolic blood pressure (p=0.138) and pulse pressure (p=0.158).

    Conclusions

    TRX training has a positive effect on body composition and hemodynamic parameters, except for systolic blood pressure, in overweight and obese women with pre-hypertension. Therefore, it seems that TRX training is a safe and useful approach for weight control and blood pressure management in these individuals.

    Keywords: Suspension Training, Isometric Contractions, High Blood Pressure, Overweight, Obesity
  • علی صمدی خانقاه، مریم خالصی، افسانه حکم آبادی، خشایار اتقیائی*
    زمینه و هدف

    بیماری کرون یک اختلال ناهمگن با اتیولوژی های چندعاملی به حساب می آید که در آن تعامل ژنتیک و محیط باعث ظهور بیماری می گردد. تجربیات نامطلوب کودکی می تواند پیامدهای سلامت جسمی و روانی آینده را تحت تاثیر قرار دهد. عصب دهی غنی روده با عصب واگ و تعاملات هورمونی از یک سو و برخورد دائمی دستگاه گوارش با انواع آنتی ژن هم نقش ثابت شده ای در این بیماری دارد.

    معرفی بیمار:

     در این مقاله به گزارش یک مورد ترومای Through & through مقعدی در یک کودک 5/2 ساله در بیمارستان اکبر مشهد در بهار 1402 می پردازیم که تیم درمانی در حین کولونوسکوپی کنترلی برای بستن کولوستومی اولیه متوجه بیماری کرون در وی می شوند.

    نتیجه گیری

    تروما می تواند یک عامل برهم زننده ی ایمنی در دستگاه گوارش شده و از طرف دیگر تلاش برای تنظیم مجدد محور روده ای مغزی می تواند به عنوان یک هدف درمانی برگزیده شود.

    کلید واژگان: ترومای مقعدی, کودک, بیماری کرون, شعله وری
    Ali Samady Khanghah, Maryam Khalesi, Department Of Pediatrics, Faculty Of Medicine, Mashhad University Of Medical Sciences, Mashhad, Iran Hokmabadi, Khashayar Atqiaee*
    Background

    Crohn's disease is considered a heterogeneous disorder with multi-factorial etiologies, in which the interaction of genetics and environment manifests the disease. Adverse childhood experiences can affect future physical and mental health outcomes. The rich innervation of the intestine with the Vagus nerve and hormonal interactions on the one hand and the constant contact of the digestive system with various pathogenic and non-pathogenic antigens have a proven role in autoimmune diseases and can gradually be chosen as a therapeutic goal.

    Case Presentation

    We are reporting a case of Crohn's flare-up after trauma in a pediatric case. A 2.5-year-old male with a through and through anal trauma was presented in Akbar Children's Hospital, Mashhad, Iran, Spring 2023 with active bleeding but conscious. He then underwent a physical examination under general anesthesia in the operating room. At the Lithotomy position, a penetrating wound at the 3 o'clock anal verge and a tear in the perineal area at 9 o'clock, which, according to the evidence of pus discharge, were seen hours after the incident which was irrigated with normal saline and Hydrogen Peroxide respectively. Due to the contamination of the area, a supportive colostomy was decided to be closed after six months. At the appointed time during the colonoscopy, the pediatric gastroenterologist noticed extensive inflammation in the distal patch of the colon, which was consistent with Crohn's disease. Histopathological studies then confirmed this diagnosis. This was even though there were no symptoms of inflammatory bowel disease in the history of the boy's illness before the accident. The patient is then treated with prednisolone, Asacol, and ciprofloxacin, and after the disease subsides, the colostomy surgery team closes the disease.

    Conclusion

    Trauma can be an immune-disrupting factor in the digestive system, and trying to reset the brain-gut axis can be chosen as a therapeutic goal.

    Keywords: anal trauma, child, crohn’s disease, flare up
  • مریم خالصی*، اسماعیل نصیری
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف نقش شاخص های آنتروپومتری و هوش معنوی در پیش بینی رضایت از تصویر بدنی در دانشجویان دختر انجام شد.
    روش
    در این مطالعه مقطعی، تعداد 349 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1401-1402 به عنوان نمونه شرکت کردند. شاخص های پیکرسنجی، هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده آزمودنی ها مورد سنجش قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، آزمون همبستگی و رگرسیون خطی چند متغیره با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان دهنده این بود که تصویر بدنی ادراک شده با شاخص توده بدنی (025/0=p)، دور کمر (006/0=p)، دور شکم (001/0=p)، دور لگن (017/0=p) و نسبت دور کمر به قد (004/0=p) همبستگی معکوس و معناداری داشت. بین هوش معنوی و تصویر بدنی ادراک شده نیز همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (001/0˂p). همچنین، بهره هوش معنوی با بیش تر خرده مقیاس های تصویر بدنی ادراک شده (بجز، گرایش به ظاهر، گرایش به بیماری، وزن ذهنی و دلمشغولی با اضافه وزن) همبستگی مثبت و معناداری داشت (001/0˂p). نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که بهره هوش معنوی بالاترین قدرت پیش بینی تصویر بدنی را به همراه داشت و میانگین تصویر بدنی ادراک شده به ازای یک واحد افزایش نمره هوش معنوی، 4/19 درصد بهبود می یابد.
    کلید واژگان: آنتروپومتری, تصور ذهنی بدنی, هوش معنوی
    Maryam Khalesi *, Esmail Nasiri
    Introduction
    This study investigated the role of anthropometric indices and spiritual intelligence (SI) in predicting body image satisfaction in female students.
    Methods
    In this cross-sectional study, a total of 349 female students of Shahed University in academic year 1401-1402 were served as subject. The subjects’ anthropometric measures, perceived body image, and SI were assessed. The descriptive statistics, Spearman’s rank correlation coefficient, and step-by-step multiple regression analysis were used for data analysis.
    Results
    Findings showed that there was a significant inverse correlation among perceived body image and body mass index (p=0.025), waist circumference (p=0.006), abdominal circumference (p=0.001), hip circumference (p=0.017) and waist-to-height ratio (p=0.004). Moreover, there was a statistically significant positive correlation between SI and perceived body image (p˂0.001). The SI score had a significant positive correlation with the perceived body image subscales (except appearance orientation, disease orientation, mental weight, and preoccupation with excess weight) (p˂0.001).
    Conclusion
    The results of multiple linear regression revealed that the SI score had the highest predictive power in predicting body image,as well as the perceived body image improved by 19.4% on average for every unit of increase in spiritual intelligence score.
    Keywords: Anthropometry, Body Self-Relation, Spiritual Intelligence
  • مریم خالصی*، اسماعیل نصیری، علی صمدی
    زمینه و هدف
    ادراک نادرست وزن و تشخیص ندادن اضافه وزن/چاقی با تضعیف مدیریت رفتارهای مرتبط باکنترل وزن همراه است. مطالعه حاضر با هدف سنجش دقت وزن ادراک شده با وزن واقعی و ارتباط آن با شاخص های آنتروپومتریک منتخب در دانشجویان دختر انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی، تعداد 350 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه شاهد به شیوه در دسترس و از طریق فراخوان به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از طریق سنجش های آنتروپومتریک به همراه پاسخگویی به چند سوال درمورد نحوه ادراک و سطح دل مشغولی نسبت به وزن بدن انجام شد. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد 51/43 درصد آزمودنی ها ادراک نادرستی از وزنشان داشتند. بیشتر این افراد (92/22 درصد) وزنشان را کمتر از حد واقعی برآورد کرده بودند. میزان 17/14 درصد افراد مبتلا به اضافه وزن/چاقی، وزن خود را در محدوده طبیعی و 6/29 درصد آزمودنی ها با وجود چاقی، تصور می کردند اندکی اضافه وزن دارند. همچنین، بین ادراک افراد از وزن بدن خود با شاخص های تن سنجی ارتباط معناداری وجود داشت (0/01˂p) و شاخص توده بدنی (739/ 0=r)، شاخص چاقی مرکزی (0/648=r)، شاخص چاقی بدن (0/620 =r)، شاخص حجم شکمی (0/552=r)، شاخص دورکمر به قد (0/537=r) و شاخص دورکمر (0/533=r) به ترتیب بیشترین ارتباط را با ادراک وزن بدن داشتند.
    نتیجه گیری
    میزان ناآگاهی از وزن واقعی بدن در بین دانشجویان دختر نگران کننده است. تدوین برنامه هایی برای آگاهی بخشی در مورد وزن طبیعی و اهمیت شاخص های آنتروپومتریک با هدف مدیریت وزن، ضروری است.
    کلید واژگان: تصور ذهنی وزن بدن, آنتروپومتری, اضافه وزن و چاقی, زنان
    Maryam Khalesi *, Esmail Nasiri, Ali Samadi
    Introduction
    Misperception of body weight and lack of awareness about overweight and obesity are associated with poor weight management behaviors.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study included 350 female students from Shahed University, Tehran, Iran, using a convenience sampling method. Data were collected through anthropometric measurements and self-reported answers regarding weight perception and level of body weight preoccupation. Data analysis was conducted using Spearman’s rank correlation coefficient.
    Results
    The findings revealed that 51.43% of the subjects misperceived their body weight. Among them, the majority (92.22%) underestimated their weight. Additionally, 17.14% of the overweight and obese subjects perceived their weight to be within the normal range, while 29.6% of obese subjects perceived themselves to be only slightly overweight. Furthermore, there was a significant relationship between body weight perception and anthropometric indices (p<0.01). The body mass index (r=0.739), C-index (r=0.648), body adiposity index (r=0.620), abdominal volume index (r=0.552), and waist-to-height ratio (r=0.537), and waist circumference (r=0.533) had the highest correlation with body weight perception, respectively.
    Conclusion
    The high rate of unawareness of actual body weight among female university students is alarming. It is, therefore, necessary to develop programs that increase awareness about normal body weight and the importance of anthropometric indices in weight management.
    Keywords: Body weight Perception, Anthropometry, overweight, Obesity, women
  • لیلا افسری، علی صمدی*، مریم خالصی
    مقدمه

    پایش شاخص های جسمانی و عوامل موثر بر عملکرد نیروهای نظامی در آماده سازی و ارتقاء توان نظامیان حایز اهمیت است.

    هدف

    هدف از انجام پژوهش حاضر، سنجش میزان فعالیت بدنی و شاخص های آنتروپومتریکی دانشجویان افسری و بررسی ارتباط این شاخص ها با کیفیت خواب آن ها بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی 120 نفر از دانشجویان نظامی یک دانشگاه افسری منتخب واقع در شهر تهران به شیوه در دسترس و از طریق فراخوان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سنجش های آنتروپومتریکی (قد، وزن، دور کمر و دور گردن) به همراه پرسشنامه فعالیت بدنی و کیفیت خواب پیتزبورگ استفاده شد. تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS  نسخه 20 و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن انجام شد.

    یافته ها

    49/17 درصد دانشجویان مورد مطالعه میزان فعالیت بدنی متوسط و 50/83 درصد آن ها فعالیت زیادی داشتند. شاخص توده بدنی 87/5 درصد آزمودنی ها در محدوده طبیعی و تنها 11/67 درصد در محدوده اضافه وزن بود. همچنین، 27/5 درصد آزمودنی ها کیفیت خواب خوب و 27/5 درصد کیفیت خواب پایینی داشتند. بین میزان فعالیت بدنی با شاخص توده بدنی (0/430- =r، 0/001˂=P) و کیفیت خواب (0/271-=r، 0/004=P) ارتباط معکوس و معناداری داشت، بین سایر شاخص ها ارتباط معناداری مشاهده نشد (0/05<P).

    نتیجه گیری

    عمده دانشجویان نظامی از نظر ترکیب بدنی، میزان فعالیت بدنی و کیفیت خواب شرایط مناسبی داشتند. سطح فعالیت بدنی شاخص مهمی در پیش بینی شاخص توده بدنی بود. با وجود این، بین فعالیت بدنی و کیفیت خواب ارتباط ضعیفی مشاهده شد. با توجه به اهمیت خواب در عملکرد نظامیان، انجام مطالعات بیش تر برای تعیین عوامل موثر بر کیفیت خواب توصیه می شود.

    کلید واژگان: ترکیب بدن, خواب, دانشجویان نظامی, فعالیت بدنی, شاخص آنتروپومتریکی
    Leila Afsari, Ali Samadi*, Maryam Khalesi
    Introduction

    Monitoring anthropometric indices and factors affecting performance is significant importance for the preparation and performance enhancement in military forces.

    Objective

    The purpose of the present study was to investigate the level of physical activity, anthropometric measures, and sleep quality, as well as their relationship in military students.

    Material and Methods

    The study was conducted on 120 students who were selected through convenience sampling method by recruitment. Measurements included anthropometric measures (height, weight, waist and neck circumference), physical activity (PA) level (International Physical Activity Questionnaire) and quality of sleep (Pittsburgh Questionnaire). Spearman's rank-order correlation test was used to check the correlation between variables (SPSS 20).

    Results

    All subjects were moderately (49.17%) or vigorously active (50.83%). The body mass index (BMI) of most subjects (87.5%) was in the normal range and only 11.67 of them were overweight. The waist circumference results revealed that the WC of all the subjects was within the normal range. Moreover, 72.5% of subjects had good sleep quality and 27.5% had poor sleep quality. There was a significant inverse relationship between the PA level and the BMI (r=-0.430,P˂0.001), as well as between the PA level and sleep quality (r= -0.271, P=0.004). No significant relationship was found between other variables (P>0.05).

    Conclusion

    Most subjects were in good condition in terms of body composition, PA level, and sleep quality; moreover, PA level was an important indicator in predicting BMI. However, a weak relationship was observed between PA level and sleep quality. Since sleep is a significant factor in military performance, further studies are warranted to determine the factors affecting sleep quality.

    Keywords: Body composition, Physical activity, Sleep, Military students, Anthropometric indices
  • عذرا احمدی*، مریم خالصی، مجتبی رجب پور
    سابقه و هدف

     با توجه به اهمیت شناخته شده ی فعالیت بدنی در تعیین سطح سلامت افراد، به خصوص کودکان و نوجوانان، شناسایی عوامل پیش بینی کننده ی سطح فعالیت بدنی می تواند در ارایه ی راهکارهای موثر در بهبود سلامت این گروه مفید باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش سطح سواد بدنی ادراک شده با میانجی گری توانایی های شناختی در پیش بینی میزان فعالیت بدنی دختران نوجوان انجام شد.

    مواد و روش ها

     برای انجام این مطالعه، هم بستگی توصیفی 484 دختر 18-12 ساله، به روش نمونه گیری تصادفی، از بین دانش آموزان مدارس شهرستان سمنان در سال تحصیلی 1401-1400 انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سواد بدنی ادراک شده، نسخه ی کوتاه پرسش نامه ی فعالیت های بدنی بین المللی و پرسش نامه ی توانایی های شناختی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Amos و SPSS نسخه ی 26 انجام شد.

    یافته ها

     نتایج حاصل نشان داد مسیر سواد بدنی ادراک شده به توانایی شناختی، مسیر توانایی شناختی به فعالیت بدنی و مسیر مستقیم سواد بدنی ادراک شده به فعالیت بدنی از لحاظ آماری معنی دار است (0/01<p). بر اساس الگوی پیشنهادی پژوهش، اثر میانجی توانایی شناختی در رابطه بین سواد بدنی ادراک شده و فعالیت بدنی معنی دار است.

    نتیجه گیری

     نتایج پژوهش حاضر نشان داد افزایش سطح سواد بدنی ادراک شده ی دختران نوجوان و بالا بردن توانایی شناختی آن ها می تواند به افزایش سطح مشارکتشان در فعالیت های بدنی منجر شود.

    کلید واژگان: توانایی شناختی, فعالیت بدنی, سواد بدنی, نوجوان, معادلات ساختاری
    Azra Ahmadi*, Maryam Khalesi, Mojtaba Rajabpour
    Background and Objectives

    Considering the well-known importance of physical activity in determining the health level of people, especially children and teenagers, identifying factors predicting the level of physical activity can be effective in providing effective strategies to improve the health of this group. Therefore, the present study was conducted to identify the role of perceived physical literacy level with the mediating role of cognitive abilities in predicting the amount of physical activity of adolescent girls.

    Materials and Methods

    This descriptive correlational study was conducted on 484 girls aged 12-18 years who were selected by random sampling from the students of schools in Semnan, Iran, in the academic year 2021-2022. Perceived Physical Literacy Questionnaire, International Physical Activity Questionnaire-Short Version, and Cognitive Abilities Questionnaire were used to collect data. Data analysis was done using Amos and SPSS (version 26) software.

    Results

    The results showed that the path of perceived physical literacy to cognitive ability, the path of cognitive ability to physical activity, and the direct path of perceived physical literacy to physical activity are statistically significant (P<0.01). According to the proposed research model, the mediating effect of cognitive ability in the relationship between perceived physical literacy and physical activity is significant.

    Conclusion

    The results of the present study showed that increasing the level of perceived physical literacy of adolescent girls and increasing their cognitive ability can lead to an increase in their participation in physical activities.

    Keywords: Cognitive ability, Physical activity, Physical literacy, Adolescent, Structural equations
  • الهه درودی، اسمعیل نصیری*، مریم خالصی
    فاکتور رشد و تمایز 11 (GDF11) پروتیینی با پتانسیل ضدپیری است که احتمال می رود در تنظیم رشد عضله اسکلتی ایفای نقش کند. با وجود این اطلاعات کمی در مورد اثرپذیری آن از تمرینات ورزشی تا به امروز موجود است. ازاین رو در تحقیق حاضر با استفاده از 24 سر رت نر سالمند تاثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر مقادیر GDF11 بافت عضله درشت نیی قدامی بررسی شد. تمرین مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان با مقاومت 55 تا 85 درصد ظرفیت حمل بیشینه، 3 جلسه در هفته) و تمرین هوازی از نوع شنا با مقاومتی معادل 3-6 درصد وزن بدن، چهار جلسه در هفته، جلسه ای 45 دقیقه بود. از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه برای بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد (05/0>α). نتایج نشان داد تمرین مقاومتی و هوازی به ترتیب موجب افزایش 3/5 و 6/1 درصدی GDF11 عضلانی شد. همچنین تمرین ورزشی مقاومتی و هوازی به ترتیب 5/9 و 4 درصد توده عضله درشت نیی قدامی را افزایش داد. با این وجود، میزان تغییرات به لحاظ آماری معنادار نبود (05/0<p). بر اساس نتایج تحقیق حاضر، بخصوص نتایج حاصل از تمرینات مقاومتی، به نظر می رسد GDF11 می تواند در تنظیم مثبت توده عضلانی ناشی از فعالیت ورزشی در رت های سالمند ایفای نقش کند.
    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, تمرین هوازی, GDF11, سالمندی, عضله اسکلتی
    Elahe Darodi, Esmail Nasiri *, Maryam Khalesi
    Growth and differentiation factor 11 (GDF11) is a protein with anti-aging potential and may play a role in regulation of skeletal muscle mass. However, to date little is known about the effect of exercise training on it. Therefore, in this study, using 24 aged male Wistar rats, the effect of eight-week resistance and aerobic training on GDF11 levels in tibialis anterior (TA) muscle was investigated. The resistance training protocol included 10-15 reps of ladder climbing with a resistance (attached to their tail base) equal to 55-85% of their maximum carrying capacity, 3 sessions per week), and the aerobic training protocol included 30-45 minutes of swimming exercise with a weight equal to 3-6% of their body weight (attached to their tail), 4 sessions per week. One way analysis of variance was used to test the difference between group  (α < 0.05). The result showed that resistance and aerobic training increased TA muscle levels of GDF11 by 5.3% and 1.6%, respectively. Moreover, resistance and aerobic exercise led to an increase of 9.5% and 4% in TA muscle mass, respectively. However, the amount of changes was not statistically significant in either case (p>0.05). Based on the findings of the present study, especially those of resistance training, it seems that GDF11 is involved in exercise training-induced upregulation of skeletal muscle mass in aged rats.
    Keywords: aerobic training, aging, GDF11, resistance training, skeletal muscle
  • اسمعیل نصیری*، سمیه اشرفی، مریم خالصی
    مقدمه

    کاهش کیفیت خواب و تغییرات منفی خلق و خوی ورزشکاران در پی استرس ناشی از تمرینات شدید ورزشی، کاهش سطح عملکرد و کیفیت زندگی آن ها را به همراه دارد. لذا، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر ماساژدرمانی پس از تمرین ورزشی شدید بر کیفیت خواب و خلق وخوی بدنسازان بود.

    روش

    مطالعه حاضر شامل دو گروه کنترل (15=n) و تجربی (15=n) از مردان بدنساز بود که به مدت 4 هفته (هفته ای 3 جلسه) برنامه تمرین ورزشی را با شدت 90-80 درصد قدرت بیشینه انجام می دادند. هرجلسه تمرین شامل انجام 8 حرکت در قالب 5-3 نوبت و 4-6 تکرار از هر حرکت بود. در پایان هر جلسه گروه کنترل بصورت فعال و گروه تجربی با دریافت 15دقیقه ماساژ مرحله سردکردن را انجام می دادند. آزمودنی ها پرسشنامه حالات خلقی برونل (برومز) و سنجش کیفیت خواب پیتزبورگ را در دو مرحله تکمیل کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد.

    نتایج

    یافته های به دست آمده نشان داد کیفیت خواب آزمودنی ها در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بهبود یافته (001/0=P) و ماساژدرمانی پس از هر جلسه تمرین قدرتی شدید به مدت 4 هفته تاثیرمثبتی بر مولفه های خلقی بدنسازان داشته است (001/0=P).

    بحث و نتیجه‏ گیری :

     با توجه به پایین بودن کیفیت خواب و سطح بالاتر خلقیات منفی بخصوص پس از تمرینات شدید در بین ورزشکاران و نیز ارتباط این عوامل با کیفیت زندگی و عملکرد ورزشی آن ها نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد استفاده از ماساژدرمانی پس از تمرین ورزشی می تواند راهکار موثری در بهبود کیفیت خواب و خلقیات ورزشکاران (بخصوص بدنسازان) باشد.

    کلید واژگان: کیفیت خواب, خلق وخو, ماساژ, تمرینات ورزشی شدید, بدنساز
    Esmail Nasiri *, Somayeh Ashrafi, Maryam Khalesi
    Introduction

    Decreased quality of sleep and negative changes in athletes' moods following the stress of strenuous training, reduced their performance and quality of life. Therefore, this study aims to examine the effect of massage therapy following intense exercise training on the quality of sleep and mood status in bodybuilders.

    Method

    The present study included two control (n=15) and experimental (n=15) groups of male bodybuilders who performed the exercise program with an intensity of 80-90% of maximum strength for 4 weeks (3 sessions per week). They gave Each training session consisted of performing 8 movements in the form of 3-5 turns and 4-6 repetitions of each movement. At the end of each session, the control group actively and the experimental group received 15 minutes of massage and performed the cooling phase. Subjects completed Brunel Mood Scale (BRUMS) and Pittsburgh Sleep Quality Index (PSQI) in two stages. The collected data were analyzed using SPSS and Analysis of Covariance.

    Result

    The results indicated that the sleep quality of the subjects in the experimental group improved compared to the control group (P = 0.001). In addition, it was shown that massage therapy after each session of strenuous training is an effective factor in improving the mood of bodybuilders (P = 0.001).

    Discussion and conclusion

    Considering the low quality of sleep and the higher level of negative moods, especially after intense training among athletes, and also the relationship of these factors with their quality of life and athletic performance, the results of the present study show that the use of massage therapy after  training can be an effective way to improve sleep quality and mood of athletes (especially bodybuilders).

    Keywords: Sleep quality, Mood, Massage, Strenuous training, Bodybuilder
  • الهام عزیزی، اسماعیل نصیری*، مریم خالصی

    هدف:

     فعالیت ورزشی می تواند عملکرد مغز را تقویت و از آن محافظت می کند. با وجود این یکی از علل اصلی عدم انجام فعالیت ورزشی به مقدار توصیه شده، کمبود زمان است. هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر تمرین تناوبی سرعتی بر مقادیر عامل رشد عصبی و یادگیری و حافظه فضایی موش های صحرایی بالغ بود.

    روش پژوهش:

     برای انجام کار 16 سر رت نر بالغ به دو گروه مساوی تقسیم شدند (کنترل و تمرین تناوبی سرعتی). پروتکل تمرین تناوبی سرعتی شامل 8 هفته دویدن روی تردمیل بود (سه جلسه در هفته، 4-9 تکرار 10 ثانیه ای با 1 دقیقه استراحت بین تکرارها). در انتهای هفته هشتم، عملکرد شناختی رت ها با استفاده از آزمون شاتل باکس و ماز Y بررسی شد. در پایان، رت ها بی هوش و هیپوکمپ برداشته شده و مقادیر عامل رشد عصبی سنجیده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد سطوح عامل رشد عصبی هیپوکامپ در گروه تمرین تناوبی سرعتی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود (001/0=P). همچنین در گروه تمرین ورزشی عملکرد رت ها در آزمون ماز Y و شاتل باکس بهتر از گروه کنترل بود، اما میزان تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (05/0<P).

    نتیجه گیری

    براساس یافته های پژوهش حاضر، به نظر می رسد تمرینات تناوبی سرعتی)با تکرارهای10 ثانیه ای) می تواند موجب افزایش سطح عامل رشد عصبی هیپوکمپ شود، اگرچه برای بهبود دانش ما در مورد تاثیر آن بر عملکرد شناختی به تحقیقات بیشتری نیاز است.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی سرعتی, عامل رشد عصبی, هیپوکامپ, یادگیری, حافظه
    Elham Azizi, Esmail Nasiri *, Maryam Khalesi
    Introduction

    Sports activities can protect the brain and improve its function. However, the lack of time is one of the primary reasons for not participating in the recommended amount of sports activities. Therefore, the present study aimed to investigate the effects of sprint interval training (SIT) on hippocampal nerve growth factor (NGF) levels, learning, and spatial memory in adult male rats. 

    Methods

    For this, 16 male Wistar rats were divided into two equal groups (control and SIT). The SIT protocol consisted of eight weeks of running on the treadmill (three sessions per week, 4-9 repetitions of 10 seconds sprints, and 1 min rest between repetitions). At the end of the eighth week, the rats’ cognitive performance was evaluated using the shuttle box and Y-maze avoidance tests. Finally, rats were anesthetized and the hippocampus was removed and NGF levels were measured.

    Results

    The findings showed that in the SIT group, the hippocampal NGF levels were significantly higher than the control group (p=0.001). Moreover, rats in the SIT group had better performance in the shuttle box and Y-maze avoidance tests than the control group, but the difference between groups was not statistically significant (p>0.05).

    Conclusion

    Based on the findings of the present study, it seems that SIT (with 10 seconds repetitions) can increase the hippocampal NGF levels, though, to improve our knowledge about its effect on cognitive performance, more studies are needed

    Keywords: Hippocampus, learning, Memory, Nerve growth factor, Sprint interval training
  • حمیدرضا کیانی فر، نسرین موذن، مریم خالصی، نفیسه پوربدخشان*
    مقدمه

    به دنبال پاندمی کووید 19 در اوایل سال 2020 و لزوم رعایت فاصله گذاری اجتماعی، آموزش دانش آموزان و دانشجویان در سطوح مختلف دچار اختلال شد. موسسات آموزشی و دانشگاه ها برای جبران این نقصان از روش های مختلف استفاده کردند که در این میان آموزش الکترونیکی از جایگاه ویژه ای برخوردار شد.

    روش کار

    ما در بیمارستان فوق تخصصی اکبر مشهد از نیمه اسفند ماه 1398 تا انتهای اردیبهشت ماه 1399 یک استودیو مجازی ایجاد نموده که اساتید محترم گروه اطفال دانشگاه علوم پزشکی مشهد دروس تعیین شده جهت کارآموزان و کاروزان و دستیاران را در این استودیو ضبط نمودند. برنامه Healthstudio  که قابلیت های متعددی از جمله ویرایش فیلم به منظور بهبود بخشیدن به کیفیت فیلم های ضبط شده با آن برای ما فراهم بود را راه اندازی نمودیم.

    نتایج

    یک استودیو به عنوان فضایی جهت ضبط به صورت مجازی تجهیز شد که در آن 50 جلسه آموزشی در قالب لینک برای مقطع کارآموزی و 27 جلسه آموزشی برای مقطع کارورزی و 5 جلسه آموزشی برای دستیاران تهیه گردید. لینک ها پس از آماده سازی در سامانه نوید (نرم افزار ویزه یادگیری دانشگاهی) نیز بارگذاری گردیدند.

    نتیجه گیری

    ما تلاش کردیم تا با این اقدامات زیر ساختی مناسب در جهت دسترسی سریع و آسان دانشجویان پزشکی به محتواهای آموزشی فراهم سازیم.

    کلید واژگان: آموزش الکترونیکی, کروناویروس19, کارآموز, کار, ورز
    Hamidreza Kianifar, Nasrin Moazzen, Maryam Khalesi, Nafiseh Pourbadakhshan *
    Introduction

    Following the Covid 19 pandemic in early 2020, the need to observe social distance, education of students at different levels was disrupted. Educational institutions and universities used various methods to compensate for this shortcoming, among which e-learning gained a special place.Materials &

    Methods

     We have created a virtual studio in Akbar children Hospital in Mashhad from March to May 2020, in which the respected professors of the Pediatrics Department of Mashhad University of Medical Sciences recorded the courses assigned to externs, interns and assistants in this studio. We launched the Healthstudio program, which provided us with a number of capabilities, including video editing, to improve the quality of our recorded videos.

    Results

    A studio was equipped as a virtual recording space in which 50 training sessions were provided in the form of links for externs, 27 training sessions for interns and 5 training sessions for assistants. The links were also prepared in NAVID system(Special university learning software).

    Conclusion

    We tried to provide a suitable infrastructure for medical students to have quick and easy access to educational content.

    Keywords: e-learning, Covid-19, extern, intern
  • فاطمه مشهدی، اسمعیل نصیری*، مریم خالصی
    هدف

    سالمندی با افزایش اختلالات عملکردی و مورفولوژیک در بافت قلب و متعاقبا افزایش خطر بروز بیماری های قلبی عروقی همراه است. فاکتور تمایز رشد 11 (GDF11) اخیرا به عنوان عامل ضد پیری در بافت قلب معرفی شده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرین ورزشی هوازی و مقاومتی بر مقادیر این عامل در بافت قلب رت های سالمند بود.

    روش شناسی

    بدین منظور از 24 سر رت نر سالمند در 3 گروه کنترل، تمرین مقاومتی (بالا رفتن از نردبان با مقاومت 55 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه، 3 جلسه در هفته) و تمرین هوازی (شنا با مقاومتی معادل 3-6 درصد وزن بدن، چهار جلسه در هفته، جلسه ای 45 دقیقه) استفاده شد. پس از هشت هفته وزن قلب و مقادیر GDF11 بافت قلب اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه داده ها نشان داد تمرین مقاومتی و هوازی به ترتیب باعث افزایش 1/5 و 6/4 درصدی GDF11 بافت قلب شد، با این وجود این تغییرات به لحاظ آماری معنادار نبود (59/0=P). همچنین، وزن عضله قلب نسبت به وزن بدن در هر دو گروه تمرین مقاومتی و هوازی به ترتیب 9/5 و 3 درصد در مقایسه با گروه کنترل کمتر بود (67/0=P).

    نتیجه گیری

    روند تغییرات مقادیر GDF11 و نسبت وزن قلب به وزن بدن مشاهده شده در مطالعه حاضر تایید کننده نقش پیشنهاد شده برای این پروتیین در کنترل هایپرتروفی پاتولوژیکی ناشی از سالمندی است. با وجود این به نظر می رسد تمرین ورزشی، دست کم با شدت، مدت و نوع تمرین ورزشی استفاده شده در مطالعه حاضر، تاثیر معناداری بر مقادیر این پروتیین ندارد.

    کلید واژگان: هیپرتروفی پاتولوژیک, فاکتور تمایز, رشد 11, تمرین مقاومتی, تمرین هوازی, سالمندی
    Fatemeh Mashhadi, Esmail Nasiri *, Maryam Khalesi
    Aim

    Aging is associated with increased functional and morphological alteration in cardiac tissue which in turn increases the risk of cardiovascular diseases. Recently Growth Differentiation Factor 11 (GDF11) is suggested as anti-aging factor in cardiac tissue, so the present study aimed at investigating the effect of aerobic and resistance training on cardiac tissue levels of GDF11 in elderly rats.

    Methods

     Twenty four elderly male rats were used and divided into 3 groups: control, resistance training (Climbing the ladder with a resistance of 55 to 85% of a maximum repetition, 3 sessions per week) and aerobic training (swimming with a load equal to 3-6% of body weight, 4 sessions per week, 45 minutes per session). After eight weeks, heart weight and GDF11 levels of cardiac tissue were assessed.

    Results

      The results of one-way analysis of variance test showed that resistance and aerobic training increased GDF11 of cardiac tissue by 5.1% and 4.6%, respectively; however, the changes were not statistically significant (p= 0.59). Also, comparing to the control group the heart to body weight ratio was 5.9% and 3% lower in both resistance and aerobic training groups, respectively (p= 0.67).

    Conclusions

    The trend of changes in GDF11 levels and heart to body weight ratio observed in the present study supports the proposed role for GDF11 in the control of aging related pathological hypertrophy. However, it seems that training, at least with the intensity, duration and type used in the present study, does not have a significant effect on the levels of this protein.

    Keywords: Pathological hypertrophy, GDF11, resistance training, aerobic training, Aging
  • مریم خالصی *، شادمهر میردار، علی صمدی
    زمینه و هدف
    فعالیت های بدنی و ورزشی یکی از عوامل موثر در پیشگیری از بسیاری از انواع بیماری هاست. با توجه به افزایش چشمگیر اختلالات ریوی در دهه های اخیر و نیز نقش استرس اکسایشی در بروز این بیماری ها، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره فعالیت ورزشی شنا بر بیان ژن سیرتوئین 1 (Sirt1) و پروتئین سرچنگالی 3O (FoxO3a) در بافت ریه رت های ویستار است.
    مواد و روش ها
    تعداد 20 سر رت ویستار با محدوده وزنی 23±102 گرم به طور تصادفی به 2 گروه کنترل (10=n) و فعالیت ورزشی (10=n) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل 3 ماه فعالیت ورزشی شنا (5 روز در هفته) بود که از 25 دقیقه در هفته اول (با اضافه بار 4 لیتر در دقیقه) به 60 دقیقه (با اضافه بار 10 لیتر در دقیقه) در هفته انتهایی رسید. نمونه برداری بافتی 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد و بیان ژن های Sirt1 و FoxO3a در بافت ریه رت ها با استفاده از تکنیک Real time-PCR بررسی شد. برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنوف و برای مقایسه بین گروهی از آزمون تی مستقل استفاده شد (05/0α
    کلید واژگان: استرس اکسایشی, فعالیت ورزشی شنا, بافت ریه
    Maryam Khalesi *
    Background
    Physical activity and exercise along with nutrition and hygiene, are major factors in prevention of diseases. Due to increase in pulmonary disease prevalence in recent decades and the role of oxidative stress in the pathogenesis of these diseases, the purpose of this study was to determine the effect of a period swimming exercise on Sirtuin 1 (Sirt1) and Forkhead box O3 (FoxO3a) genes expression in lung tissue of wistar rats.
    Materials And Methods
    Twenty wistar rats with the weight of 102 ± 23 g randomly divided into two groups: exercise (n=10) and control (n=10). The exercise protocol included three months of swimming exercise (5 times per week) which begun from 25 minutes in the first week (4 liters per minute) and reached to 60 minutes (10 liters per minute) in the final week. Real time- PCR method was used to assess the genes expression of Sirt1 and FoxO3a in lung tissue. Kolmogorov-Smirnov test was used to test the normality and Independent t test was used to compare the group (α
    Keywords: Oxidative stress, Swimming exercise, Lung tissue
  • مریم خالصی *، شادمهر میردار، علی صمدی
    با توجه به نقش مهم التهاب در بروز بسیاری از اختلالات ریوی، هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین شنا بر بیان ژن عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش های صحرایی بود. برای بررسی این هدف، 20 سر موش صحرایی ویستار پنج هفته ای با محدوده وزنی23 ± 102 گرم به طور تصادفی به دو گروه کنترل (تعداد = 10) و تمرین شنا (تعداد = 10) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل سه ماه تمرین شنا (پنج روز در هفته) بود که از 25 دقیقه در هفته اول (با اضافه بار تمرینی چهار لیتر در دقیقه) به 60 دقیقه (با اضافه بار تمرینی10 لیتر در دقیقه) در هفته انتهایی رسید. با استفاده از تکنیک Real-Time PCR، بیان ژن های عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه موش های صحرایی سنجیده شد. از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها و آزمون تی مستقل برای مقایسه بین گروهی استفاده گردید (α<0.05). نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین شنا سبب کاهش معنادار بیان ژن های عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی در بافت ریه شد(به ترتیبP=0.0001 و P=0.001). عامل نکروز تومور آلفا و عامل هسته ای کاپای بی مسئول اصلی رونویسی آبشاری از سایتوکاین ها و کموکاین های پیش التهابی و درنتیجه، شروع پاسخ های التهابی هستند؛ بنابراین، به نظر می رسد که کاهش این عوامل می تواند التهاب و خطر ابتلا به اختلالات ریوی را کاهش دهد.
    کلید واژگان: تمرین شنا, عامل نکروز تومور آلفا, عامل هسته ای کاپای بی, بافت ریه
    Maryam Khalesi *, Shadmehr Mirdar, Ali Samadi
    Considering the important role of inflammation in pulmonary disorders the purpose of this study was to investigate the effect of a period of swimming training on Tumor necrosis factor alpha (TNF-α)and Nuclear factor- kappa B (NF-κB) gene expression in lung tissue of wistar rats. Twenty wistar rats of five weeks ages with the weight range of 102±23 g randomly divided into control (n=10) and swimming training groups (n=10). The training protocol included three months of swimming (5 times per week) which begun from 25 minutes in the first week (with the water flow intensity of 4 liters per minute) and reached to 60 minutes (with the water flow intensity of 10 liters per minute) at the final week. Quantitative Real-Time PCR used for detecting and quantifying expression profiles of TNF-αand NF-κB genes in the lung tissue of rats. Kolmogorov-Smirnov test was used to test the normality of data distribution and Independent t test was used to determine the between group differences (α
    Keywords: Swimming Training, Tumor Necrosis Factor-Alpha, Nuclear Factor-Kappa B, Lung Tissue
  • علی صمدی *، عباسعلی گائینی، علی اصغر رواسی، مریم خالصی
    هدف این پژوهش بررسی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی فزاینده بر توده عضله و شاخص های اکسایشی و ضداکسایشی عضلانی موش های صحرایی دیابتی بود. طی یک مطالعه تجربی تعداد 24 سر رت ویستار به دو گروه تمرین مقاومتی (12=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند. دیابت از طریق تزریق تک دوز استرپتوتوزوسین (50 میلی گرم/ کیلوگرم وزن بدن، درون صفاقی) حل شده در بافر فسفات القا شد. گروه تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته تمرین کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، حیوانات بی هوش شدند و خون گیری از قلب انجام گرفت. سپس عضله خم کننده دراز انگشتان پا (FHL) از اندام تحتانی حیوان جدا شد. برای مقایسه گروه ها از آزمون آماری تی مستقل استفاده شد. در گروه تمرین مقاومتی وزن عضله FHL و نسبت وزن عضله FHL/وزن بدن به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (به ترتیب 033/0= P و 002/0=P). میزان مالون دی آلدئید (MDA) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی 2/12 درصد بیشتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها به لحاظ آماری معنا دار نبود (176/0=P). همچنین، میزان پروتئین کربونیل (PC) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی 26 درصد کمتر از گروه کنترل بود، اما تفاوت بین گروه ها معنا دار نبود (062/0=P). به علاوه، یافته ها نشان داد محتوای گلوتاتیون تام (T-GSH) عضله FHL در گروه تمرین مقاومتی (به میزان 8/36 درصد) بیشتر از گروه کنترل بود (0001>P). افزایش مشاهده شده در وزن عضله در کنار بهبود ایجادشده در محتوای T-GSH و PC نشان می دهد که تمرین مقاومتی موجب کاهش میزان استرس اکسایشی عضلانی می شود و می تواند آثار ضدآتروفی مفیدی در دیابت داشته باشد.
    کلید واژگان: استرس اکسایشی, تمرین مقاومتی, دیابت
    Ali Samadi, Abass Ali Gaeni, Ali Asghar Ravasi, Maryam Khalesi
    The aim of the present study was to investigate the effect of a period of progressive resistance training on muscle mass and muscular oxidative - antioxidative markers in diabetic rats. In an experimental study, 24 Wistar rats were divided into two groups: resistance training (n=12) and control (n=12). Diabetes was induced by single-dose injection of streptozotocin (50 mg/kg of body weight, intra protaneal, dissolved in phosphate buffer). Training group performed resistance training for 8 weeks, 3 sessions per week. 48 hours after the last training session, animals were anesthetized and blood was taken from the heart; then, the flexor hallucis longus muscle (FHL) was removed from the lower limb. Independent samples t test was used to compare the groups. In resistance training group, FHL muscle mass and FHL muscle mass / body weight ratio were significantly higher than the control group (P=0.002 and P=0.033 respectively). Level of MDA in FHL muscle of resistance training group was 12.2% higher than the control group, but the difference between the groups was not statistically significant (P=0.176). Protein Carbonyl (PC) level of FHL muscle in training group was 26% lower than the control group but the difference between the groups was not statistically significant (P=0.062). Moreover, findings showed that total glutathione content (T-GSH) of FHL muscle in training group was 36.8% higher than the control group (P
    Keywords: diabetes, oxidative stress, resistance training
  • فرهاد حیدریان، مریم خالصی، احمد الله یاری
    مقدمه
    پنومونی های بیمارستانی یک علت مهم مرگ و میر در بیماران بد حال بستری در بیمارستان هستند که شیوعی حدود 5-10 مورد در هر 1000 مورد بستری دارند.پروبیوتیک ها میکروارگانیسم های زنده ای هستند که اوروفارنکس و دستگاه گوارش میزبان را کلونیزه می کنند و مانع از تغییر فلور طبیعی به فلور پاتوژن می شوند و لذا اثر آن ها در پیشگیری از پنومونی های بیمارستانی مطرح شده است. هدف از این مقاله مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه ی اثر پروبیوتیک ها بر رخداد پنومونی های بیمارستانی، مرگ و میر این بیماران و همچنین مدت بستری آن هاست. جستجوی مطالعات مرتبط با این بحث در دو مرحله انجام شد.در مرحله اول منابع PubMed، Scopusو Google Scholar با واژه های کلیدی «probiotic and»«pneumonia»جستجو شد و مطالعات مرتبط استخراج گردید.در مرحله دوم رفرنس های مقالات مرتبط از نظر وجود مقاله مرتبط دیگر مورد بررسی قرار گرفت. سپس مطالعات RCT بین سالهای 2008 تا 2014مورد ارزیابی قرار گرفت. در بررسی انجام شده 8 مطالعه بر روی اثر پروبیوتیک ها در پیشگیری از پنومونی بیمارستانی انجام شده بود که فقط دو مطالعه کاهش معناداری در رخداد پنومونی مرتبط با ونتیلاتور نشان داد. بررسی اثر پروبیوتیک ها در پنومونی بیمارستانی نیازمند مطالعات بیشتری با در نظر گرفتن انواع مختلف پروبیوتیک ها و نحوه و دزاژ و مدت تجویز است.
    کلید واژگان: پروبیوتیک, پره بیوتیک, سیمبیوتیک
    Introduction
    Nosocomial pneumonia is a major cause of mortality in critically ill patients in hospital that has a prevalence of 5-10 cases per 1000 admissions. Probiotics are live microorganisms that colonize oropharynx and digestive tract of the host and inhibit the natural flora from pathogenic flora. Therefore, their impact on the prevention of nosocomial pneumonia has been proposed. The purpose of this study was to review literatures about the effect of probiotics on the incidence of nosocomial pneumonia. Search for related studies on this was performed in two steps. In the first step PubMed, Scopus and Google scholar were searched with key words of pneumonia and probiotics and related studies were extracted. In the second stage related articles references were investigated and then the RCT studies between 2008 and 2014 were assessed.In this review 8 studies on the effect of probiotics in the prevention of nosocomial pneumonia were found that only 2 studies showed significant reduction in the development of ventilator associated pneumonia.Assessment of the effect of probiotics in nosocomial pneumonia needed further studies that should consider probiotics′ type, dosage, duration and rout of prescription.
    Keywords: Probiotics, Prebiotic, Symbiotic
  • عباسعلی گائینی، علی صمدی، مریم خالصی
    زمینه و هدف
    شاخص توده وزن بدن (Body Mass Index: BMI) یکی از متداول ترین روش های آنتروپومتریکی تشخیص چاقی است. هدف از این مطالعه بررسی حساسیت و ویژگی صدک های BMI استاندارد 2000 CDC (Center of Disease Control 2000) در تشخیص چاقی کودکان پیش دبستانی در مقایسه با چاقی واقعی بر اساس معیار شاخص چربی بدن (Fat Mass Index FMI:) و مقایسه وضعیت اضافه وزن و چاقی براساس دو معیار ذکر شده است.
    روش کار
    قد، وزن و ضخامت چین پوستی ناحیه سه سر پشت بازو در 603 کودک پیش دبستانی شهر تهران اندازه گیری شد. از تقسیم وزن (به کیلوگرم) به مجذور قد (به متر) BMI و از تقسیم میزان توده چربی (به کیلوگرم) به مجذور قد (به متر) FMI کودکان محاسبه شد. BMI برابر صدک 85 تا 95 استاندارد مرجع 2000 CDC به عنوان معیار اضافه وزن و 95 BMI ≥ به عنوان معیار چاقی منظور شد. همچنین، FMI بیش از صدک 90 به عنوان معیار چاقی واقعی در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد بر اساس BMI میزان شیوع چاقی و اضافه وزن در بین کودکان پیش دبستانی به ترتیب 1/5 و 8/9 درصد بود، هرچند درصد شیوع اضافه وزن و چاقی در پسران بیشتر از دختران بود. تفاوت معنی داری بین دو جنس به لحاظ شیوع اضافه وزن و چاقی وجود نداشت (834/0= p، 211/0= p). همچنین، 46 درصد از کودکان واقعا چاق و 4/0 درصد از کودکانی که بر اساس FMI چاق نبودند، با استفاده از معیار BMI چاق تشخیص داده شدند. به علاوه، با استفاده از FMI به عنوان معیار چاقی واقعی حساسیت و ویژگی صدک 90 BMI در تعیین چاقی به ترتیب 73 و 4/97 درصد به دست آمد.
    نتیجه گیری
    علیرغم داشتن ویژگی بالا، BMI حساسیت نسبتا کمی داشته و ممکن است کارایی کمی در تشخیص چاقی کودکان داشته باشد. همچنین، به نظر می رسد در مقایسه با BMI، FMI معیار مناسب تری برای تعیین چاقی در کودکان است. با وجود این، به دلیل نبود استانداردهای مرجع دقیق در مورد FMI مطالعات بیشتر در این زمینه مورد نیاز است.
    کلید واژگان: چاقی, اضافه وزن, شاخص توده وزن بدن, شاخص توده چربی بدن
    Abbasali Gaeini, Ali Samadi, Maryam Khalesi
    Background
    Body mass index (BMI) is one of the most popular anthropometric techniques to identify obesity. The purpose of this study was to evaluate the sensitivity and specificity of BMI percentiles of Center of Disease Control (CDC2000) in determining obesity in preschool children in comparison to real obesity (based on body fat index FMI) and compare the status of overweight and obesity based on this two index.
    Methods
    Height, weight and triceps skinfold thickness was measured in 603 preschool children in Tehran. BMI calculated by dividing weight (in kilograms) to squared height (in meters) and FMI calculated by dividing the amount of fat mass (in kilograms) to squared height (in meters). BMI≥95th percentile of CDC2000 standards were used as the criteria of obesity and the 85th Result
    Based on BMI prevalence of obesity and overweight among preschool children were 5.1 and 9.8, respectively; moreover the prevalence of overweight and obesity was higher in boys than girls. The difference between two sexes was not significant (p=0.211, p=0.834). About 46% of really obese children and 4% of the non-obese children, who were not obese according to FMI, were diagnosed as obese by BMI. Moreover, using FMI as a real measure of obesity, sensitivity and specificity of BMI 90 percentile appeared to be 73% and 97.4%, respectively.
    Conclusion
    Despite having high specificity, BMI had low sensitivity and may have low efficiency in diagnosing childhood obesity. It seems that comparing to BMI; FMI is a better indicator to determine obesity in children. However, the lack of precise standard references for FMI makes further studies in this area necessary.
    Keywords: Obesity, Overweight, Body Mass Index, Fat Mass Index
  • مریم خالصی، عباسعلی گائینی، فاظمه شب خیز، علی صمدی، فاطمه ترک
    زمینه و هدف
    پیشنهاد شده است که مولکولهای چسبان سلولی به عنوان شاخص التهابی جدید در پیش بینی و پیشگویی بیماری های قلبی عروقی از حساسیت و دقت بالاتری نسبت به شاخص های سنتی پیشگویی کننده بیماری های قلبی عروقی برخوردارند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر فعالیت ورزشی استقامتی غیر تداومی بر میزان مولکول چسبان سلولی (sICAM-1) و پروفایل لیپیدی (LDL-C، HDL-C، TG، TG) دانشجویان پسر غیر ورزشکار و بررسی همبستگی بین این متغیرها بود.
    مواد و روش ها
    این پژوهش از نوع تجربی است. از میان پسران غیر ورزشکار، 20 دانشجوی پسر واجد شرایط با اخذ رضایت نامه کتبی آگاهانه به طور تصادفی در دو گروه مداخله (12=n) و کنترل (8=n) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه با مدت و شدت مشخص و به طور پیشرونده اجرا شد. نمونه های خونی قبل از اجرای اولین جلسه و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و هر دو پس از 14 ساعت ناشتایی جمع آوری شد. داده های حاصل با نرم افزار SPSS 16 و با استفاده از آزمون تی مستقل و همبسته تجزیه و تحلیل شده و از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی همبستگی بین متغیرهای وابسته استفاده شد. سطح معناداری برای آزمون های آماری 05/0>α در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    هشت هفته فعالیت ورزشی استقامتی غیرتداومی موجب کاهش 14 درصدی میزان sICAM-1 (0001/0=P) و 10 درصدی LDL-C (0001/0P=)، 6 درصدی کلسترول تام (001/0=P) و 40 درصدی تری گلیسیرید (0001/0=P) و افزایش 23 درصدی(HDL-C (001/0P=) در گروه مداخله شد. با وجود این، همبستگی معناداری بین تغییرات sICAM-1و تغییرات شاخص های سنتی پیشگویی کننده بیماری قلبی- عروقی (TC، TG،LDL-C،HDL-C) مشاهده نشد (05/0نتیجه گیری
    هشت هفته فعالیت ورزشی استقامتی غیر تداومی می تواند موجب کاهش میزان sICAM-1 و بهبود پروفایل لیپیدی شود. کاهش شاخص التهابی sICAM-1 و بهبود پروفایل لیپیدی می تواند در پیشگیری، کنترل و کاهش آترواسکلروز نقش مؤثری داشته باشد.
    کلید واژگان: ICAM, 1, فعالیت ورزشی استقامتی غیر تداومی, آترواسکلروز, التهاب
    Maryam Khalesi, Abbas Ali Gaeini, Fatemeh Shabkhiz, Ali Samadi, Fateme Tork
    Background and
    Purpose
    It has been suggested that intracellular adhesion molecules (sICAM-1)، as a new inflammatory marker، are more precise and sensitive markers in predicting cardiovascular diseases، compared with traditional predictive markers. The purpose of this investigation was to study the effect of discontinuous endurance exercise on sICAM-1 and lipid profile (LDL-C، HDL-C، TG، and TC) of non-athletic male students and to survey the correlation between changes of these variables.
    Material And Methods
    This experimental study involved twenty non-athletic male students who signed the written informed consent، and were randomly assigned into experimental (n=12) and control (n=8) groups. The exercise protocol was a graded program، to be performed for 8 weeks three times per week with specific intensity and duration. Blood samples were taken before the first session and after the last session، with 14 hours fasting. Data were analyzed in SPSS 16 using independent and dependent t-test، and Pearson correlation coefficient to determine the correlation of the variables. Level of statistical significance was set at α>0. 05.
    Results
    Eight weeks of discontinuous endurance exercise caused 14% decline in sICAM-1 (p=0. 0001)، 6% in TC (p=0. 001)، 10% in LDL-C (p=0. 0001)، 40% in TG (p=0. 0001) and 23% increase in HDL-C (p=0. 001) in the experimental group. However، there were no significant correlation between sICAM-1 alteration and changes of traditional predictors of cardiovascular diseases (LDL-C، HDL-C، TG، and TC) (p>0. 05).
    Conclusion
    Eight weeks of discontinuous endurance exercise may reduce sICAM-1 and improve the lipid profile. These changes can play effective roles in the prevention، control and treatment of atherosclerosis.
  • بدانید!
    • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
    • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
    • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
    درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال