مریم شریف نسب
-
متن ها در خلا پدید نمی آیند؛ متون واقع گرا - به ویژه در ژانر تعلیمی- خواه ناخواه چکیده و افشره فرهنگ زمانه را در خود دارند. در این پژوهش در نظر است با بررسی حکایت های چهار متن از مهم ترین متون تعلیمی پنج- شش قرن نخست هجری (مخزن الاسرار نظامی گنجوی و حدیقه الحقیقه سنایی در شعر، و سیاست نامه خواجه نظام الملک و قابوس نامه عنصرالمعالی در نثر) برجسته ترین مولفه های خلقی و فرهنگی ایرانیان، جمع آوری و صورت بندی گردد. سبب انتخاب حکایت های متون تعلیمی این بوده است که این متون، اساسا برای هنجارگذاری و مبتنی بر بایدها و نبایدها تولید می شوند و مروج فرهنگ اخلاقی مورد تایید جامعه و نهی کننده ناهنجاری های فرهنگی موجود هستند. نتایج این پژوهش که به لحاظ تاریخ سیاسی، دوره دیلمیان، آل بویه و غزنویان را دربر می گیرد، نشان می دهد که در غیاب تواریخ اجتماعی و فرهنگی، حکایت های متون تعلیمی، آیینه ای حقیقت نما و قابل اعتماد در انعکاس مسائل زیستی، فرهنگی و خلقی مردمان است. در بعد فردی «واقع بینی» پربسامدترین خلق مورد تایید و تشویق است. در بعد جمعی، «پرسشگری و حق طلبی» و در بخش خلقیات حکومتی، تشویق به «تدبیر و هوشمندی حاکمان» بیشترین بسامد را دارد و آیینه ای از شیوه حکومتداری رایج مبتنی بر بی خردی و تعصب آن دوران است.کلید واژگان: تاریخ فرهنگی و اجتماعی, ژانر تعلیمی, مولفه های خلقی, مخزن الاسرار, حدیقه الحقیقه, سیاست نامه, قابوس نامهTexts are not created in a vacuum. The realistic texts, particularly, the didactic genre inevitably contain the cultural extract of their times. The present research seeks to collect and formulate the most outstanding behavioral and cultural features of Iranians by examining four anecdotes from the four most important didactic works written in the fifth and sixth Hijri centuries which include Nizami Ganjavi’s Makhzanol Asrar (Treasury of Mysteries) in verse, Sanai’s The Hadiqat al Haqiqa (The Walled Garden of Truth) in verse, Khawaja Nizam al-Molk’s Siyasatnama (Book of Government) in prose, and Onsor Ma’ali’s Qabus-name (Mirror of Princes) in prose. These didactic and anecdotal texts were selected because they were produced to establish norms based on dos and don'ts. The study, moreover, chose the texts since they disseminated the socially approved ethical culture and discouraged existing cultural abnormalities. This research’s findings (which historically cover the Daylamite, Buyid, and Ghaznavid dynasties) indicate that the anecdotes of didactic texts are truthful and reliable mirrors reflecting people’s existential, cultural, and behavioral issues in the absence of social and cultural histories. On a personal level, ‘being realistic’ is an approved and encouraged behavior having great frequency in these texts. On the collective level, ‘demanding one’s right and questioning’ was highly frequent, and in the governmental dimension, ‘encouraging rulers’ wisdom and judiciousness’ had the highest frequency. These features indeed mirror the irrational and biased ruling manner of those times.Keywords: Social, Cultura History Didactic Genre Behavioral Features Makhzanol Asrar, Sanai’S The Hadiqat Al Haqiqa, Qabus-Name Siyasatnama
-
قصه های عامیانه همواره از جهت های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته اند. یکی از دیدگاه هایی که می توان قصه های عامیانه را بررسی کرد، توجه به شباهت ها و تفاوت های فرهنگی بین قصه های عامیانه دو کشور است. به این دلیل که قصه های عامیانه تصویری بدون تزئین از زندگی مردم را نشان می دهد، این بررسی ها می تواند شناختی عمیق از فرهنگ اقوام مختلف را به نمایش بگذارد. ساختار و محتوای هر قصه مولفه های فرهنگی آن را در بردارد. در این پژوهش ساختار و محتوای قصه های عامیانه ایران و هند با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی بررسی شده اند. این بررسی در بیست داستان (ده داستان از هر کشور) در عناصری چون پیرنگ، کاراکترهای فعال، ساختار، موضوع و درونمایه، صورت گرفته و در پایان نشان داده شده است که در کنار شباهت های زیاد تفاوت های بنیادین در ساختار، کاراکترها و محتوای قصه های دو کشور وجود دارد که بیان کننده ی خاستگاه های متفاوت فرهنگی دو قوم است.کلید واژگان: داستان های عامیانه, ساختار, محتوا, تحلیل محتوای عرفی, قصه های هندی, قصه های ایرانیFolk tales have always been explored in many ways. One of the viewpoints that can be explored in folk tales is the attention to cultural similarities and differences between folk tales in the two countries. Because folk tales show an unadorned picture of people's lives, these studies can reveal a profound understanding of the cultures of different ethnicities.The structure and content of each story have its cultural components. In this research, the structure and content of folk tales of Iran and India have been studied using conventional qualitative content analysis method.This study is based on twenty stories (ten stories from each country) in elements such as plot, active characters, structure, subject, and theme. The result shows that despite many similarities, there are fundamental differences in the structure, characters and content of the two countries' tales that represent the different cultural origins of the two nations.Keywords: Folk Stories, Structure, Content, Conventional Content Analysis, Indian Tales, Iranian TalesKeywords: Folk Stories, Structure, Content, Conventional Content Analysis, Indian Tales, Iranian Tales
-
برآمدن ژانر خلقیات در ایران نوشته ابراهیم توفیق، سیدمهدی یوسفی، حسام ترکمان و آرش حیدری با ایده ای خوب تلاش می کند محتواهای موجود در باب خلقیات ایرانیان را از دوره مشروطه تا سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی و دسته بندی کرده، ارکان و اجزای یک «ژانر» را از آن استخراج نماید. این مقاله با روش اسنادی- انتقادی تلاش کرده است کتاب مذکور را در چهار محور شکلی، زبانی، ساختاری و محتوایی مورد مداقه قرار دهد. حاصل این بررسی نشان می دهد اگرچه نویسندگان کتاب، اطلاعات بسیار وسیع و دقیقی را از منابع مختلف جمع آوری و گاه بررسی کرده اند، در تعیین حدود و ثغور «ژانر» توفیق چندانی نداشته اند. علی رغم این، محتوای لبریز از داده های مفید اما پراکنده کتاب، می تواند با بازبینی مجدد، پیرایش پرگویی ها و پراکنده گویی های فراوان، مفصل بندی دقیق و جدید فصل ها، یاری گرفتن از یک مشاور ادبی حاذق در تعریف و تحدید مفهوم «ژانر»، ابراز دقیق و صریح نتیجه مورد نظر نویسندگان درباره موضوع، و... سر و سامان تازه یافته و برای مخاطبان این حوزه مفیدتر واقع شود.کلید واژگان: خلقیات نویسی در ایران, ژانر, اخلاق ایرانی, جامعه شناسی ایرانی, محمدعلی جمال زادهThe emergence of the genre of temperament in Iran by Ebrahim Tawfiq, Seyed Mehdi Yousefi, Hesam Turkman and Arash Heydari with good ideas tries to study and categorize the content about the temperament of Iranians from the constitutional period to the years after the victory of the Islamic Revolution, the elements and components of a " Extract the "genre" from it. This article has tried to study the book in four axes of form, language, structure and content through the documentary-critical method. The results of this study show that although the authors of the book have collected very extensive and accurate information from various sources and sometimes examined it, they have not been very successful in determining the boundaries of the "genre". Nevertheless, the content of the book is full of useful but scattered data. The authors' opinions on the subject, etc., have been reorganized and made more useful for the audience in this field.Keywords: Ethnography in Iran, Genre, Iranian Ethics, Iranian Sociology, Mohammad Ali Jamalzadeh
-
«مکان» عنصری حذف ناشدنی در هر متن روایی است؛ زیرا هر کنش یا توصیفی در داستان و هر پیشرفتی در پیرنگ، خواه ناخواه در مکانی واقعی یا مخیل اتفاق می افتد. عنصر مکان در داستان، گاهی صرفا پس زمینه ای صامت و بستری برای رخدادن رویدادها است؛ اما گاهی نیز به مثابه عنصری زنده و پویا در شکل گیری حوادث نقش دارد. در این پژوهش رمانهای شهری فارسی دهه های هفتاد تا نود، که حوادث آنها در تهران روی داده، با رویکرد مطالعات فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد مکان در این رمانها گاه عینی (مانند بزرگراه ها، خیابانها، پاساژها و...) است که مظاهر پیشرفت و تمدن پایتخت را به رخ می کشد؛ اما به سبب ناهمگنی با فرهنگ و عواطف شهروندان، پیوستار گفتمانی ایجاد نمی کند. حاصل زندگی در این مکانها برای شهروندان بومی، دلزدگی و ملال، و برای شهروندان مهاجر (شهرستانی)، ترس، اندوه و سردرگمی است. گاهی نیز فضا بر شهروندان استیلا می یابد و توصیفات مکان، تحت تاثیر آرزوها، دلتنگی ها، ترسها، یا آرمانهای شخصیت ها قرار می گیرد. این فضاها، عموما دور از دسترس است؛ در خاطرات یا آرزوهای شخصیت ها حضور دارد و برای آنها حس نوستالژی ایجاد می کند.
کلید واژگان: مکان در داستان شهری, تهران دهه هفتاد و دهه هشتاد و دهه نود, مطالعات فرهنگی و رمان جدیدLocation is an indelible element in any narrative text, because every action or description in the story and every development in the plot takes place in a real or imaginary place, whether you like it or not. The place element in the story is sometimes just a silent background and context for events to take place; But sometimes it also plays a role as a living and dynamic element in the formation of events. In this study, Persian urban novels of the seventies to nineties, the events of which took place in Tehran, have been studied with the approach of cultural studies. The results of this research show that the place in these novels is sometimes an objective place (such as highways, streets, passages, etc.) that show the manifestations of progress and civilization of the capital; But due to the heterogeneity with the culture and emotions of the citizens, it does not create a discourse continuum. The result of living in these places is boredom for the native citizens and cowardice, sadness and confusion for the immigrant (city) citizens. Sometimes space dominates the citizens and the descriptions of the place are influenced by the wishes, nostalgia, fears, or ideals of the character. These spaces are generally out of reach, present in the memories or wishes of the characters and create a sense of nostalgia for them.
Keywords: Location in an Urban Story, Tehran, The seventies, the eighties, the nineties, Cultural Studies, New Novel -
سوژه و سوژگی یا سوبژکتیویته، یکی از مولفه هایی است که براساس آن می توان تشخیص داد یک اثر داستانی، مدرنیستی محسوب می شود یا خیر. سوژه مدرن در مورد خود می اندیشد. از این رو بسیاری از داستان های مدرنیستی، شخصیت هایی دارند که به خودشان می اندیشند و زندگی و افکار این شخصیت ها در مرکز توجه داستان قرار دارد. می توان گفت که این داستان ها ذهن محور هستند. پرداختن به «شخصیت» و افکار او در داستان های مدرنیستی اهمیت فراوانی پیدا می کند که این خصوصیت در داستان های پیشامدرن دیده نمی شود، یا کمتر دیده می شود. در داستان های مدرنیستی فارسی نیز سوژه و سوژگی اهمیت دارد. دو اثری که توجه ویژه به این مسیله، در آنها دیده می شود، بوف کور، نوشته صادق هدایت و ملکوت نوشته بهرام صادقی هستند. در این دو رمان شخصیت ها و افکار آنان محوریت دارند. در این پژوهش ابتدا خصوصیات سوژه برشمرده شده، تعریف نسبتا دقیقی از آن به دست آمده و سپس اثبات شده است که شخصیت های اصلی هر دو اثر، سوژه هستند و خصوصیات سوژگی در آنها وجود دارد. آگاهی، اختیار / آزادی و فردیت، خصوصیات اصلی سوژگی هستند که هریک از آنها در مورد شخصیت های اصلی این دو داستان مورد بررسی قرار گرفته اند.
کلید واژگان: سوژه, سوژگی, ادبیات داستانی ایران, بوف کور, ملکوت, مدرنیسمSubject and subjectivity are among the elements which can help determine a story as modernist. The modern subject reflects on itself, thus many characters in the modernist fiction think about themselves and their life and thoughts are the focus of the story. Concentration on ‘characters’ and their thoughts are of great importance in modernist fiction, which is less noticeable in pre-modern fiction. In Persian modernist fiction, there are two works in which such a concentration can be particularly observed, i.e. Sadeq Hedayat’s The Blind Owl and Bahram Sadeqi’s The Heavenly Kingdom. In both of these novels, the characters and their thoughts are central. In this study, first, the characteristics of the subject are listed, then a relatively precise definition of the subject is provided, and finally it is shown that the main characters of these two novels are subjects and the features of subjectivity are discernable in them. Consciousness, agency and individuality are the main features of subjectivity which are all studied in relation to the main characters of these two stories.
IntroductionIn the past century, a number of Iranian writers have produced stories that can be viewed as examples of modernist fiction. One of the most important features of characters in modernist fiction is their subjectivity. In the present study, Hedayat’s TheBlind Owl and Sadeqi’s The Heavenly Kingdom, as two prominent modernist works of Iranian fiction, have been examined, with the subjectivity of their major characters being the main focus of attention. Both of these works are character-centered and the stories revolve around the minds of the characters. In other words, everything is filtered through the minds of the characters and there is no objective reality in them.
Theoretical FrameworkThe definition of modern fiction is closely associated with the definition of modern personality, resulting in the development of different ideas about the modern personality. Subjectivity, as highlighted by modernist critics, is an important feature of modernist fictional characters. While the subject is defined in different ways, in the present study we have relied on the definition accepted by the majority of modernist critics. The subject, according to scholars in this field, is characterized by awareness, freedom, and individuality.
MethodologyIn the present study, first, by drawing on the ideas of scholars in this field, a definition is offered for subjectivity, based on which the subjectivity of the main characters in Hedayat’s TheBlind Owl and Sadeqi’s The Heavenly Kingdom will be analyzed. Then the most prominent features of these characters will be examined.
FindingsThe main characters of two important Iranian modernist novels were examined and it was found out that both characters share their ideas about subjectivity with the reader and enjoy their free will and individuality.
ConclusionIn The Blind Owl, the narrator knowingly speaks about the characteristics of subjectivity, shares his ideas with the reader and even analyzes them. He examines every idea rigorously and refuses to accept any idea as a presupposition. He questions the ideas instilled into him by society and tradition and tries to redefine them. His ideas about life and death are the result of his individual awareness. He tries to protect his free will and freedom and influence people surrounding him, even by inflicting violence on them. In The Heavenly Kingdom, Dr. Hatam has devised a plan through which the characteristics of subjectivity can be found in this personality. He sometimes speaks about these characteristics directly and reveals subjective awareness in his ideas in his solitude. He thinks about his own life more than anything else and is aware of the differences between himself and others. Dr. Hatam uses his free will and freedom to joyfully torture and even kill others. He cannot view others as human beings similar to him, and by disregarding all presuppositions he starts to think about himself and others.
Keywords: Subject, Subjectivity, Iranian Fiction, The Blind Owl, The Heavenly Kingdom, Modernism -
در پژوهش حاضر کتاب تادیب الاطفال موضوع تحلیل و ارزیابی سبک شناسی قرار گرفته است. روش پژوهش مطالعه موردی است و نگارندگان در پی آن هستند که با درنظر داشتن متن و تصویر در کنار هم ویژگی های منحصربفرد سبک این اثر را تبیین کنند. کتاب مستطاب تادیب الاطفال تالیف یا ترجمه مفتاح الملک که پیش از صدور فرمان مشروطیت نوشته و منتشر شده در زمره نخستین آثار ادبیات کودک در زبان فارسی است که تاکنون موضوع پژوهشهای دانشگاهی قرار نگرفته است. سبک شناسی دانشی است که به بررسی جنبه های ممتاز یک اثر از منظر زبانی و ادبی میپردازد. تاکنون الگوی کاملی برای تحلیل سبکی آثار مصور ادبیات کودک با توجه به ساحتهای چندگانه زبانی، ادبی و تصویری در پژوهشهای مشابه ارائه نشده است. نگارندگان در پی آن هستند که با تبیین جنبه های مختلف زبانی، ادبی و تصویری این اثر سبک منحصر به فرد آن را آشکار و دلایلی اقامه کنند که این کتاب را میتوان نخستین اثر مصور ادبیات کودک در زبان و ادبیات فارسی قلمداد کرد.
کلید واژگان: ادبیات کودک, کتاب مصور, سبک شناسی, تصویرگری, مطالعه موردJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:12 Issue: 46, 2020, PP 99 -116In the current study the book of “Tadíb-alatfál” is the case of analyzing and evaluation. The study method is case study and the authors tried to clarify and explain style special properties of this book by considering text and illustration together. The great book of “Tadíb-alatfál” (written or translated by Meftah-ol-Molk) which was written and published before the constitutional revolution is one of the prototypes of Persian children’s literature. This book was not surveyed in any academic research until present. Stylistics is a knowledge of studying of distinct aspects of a literary work regarding the lingual and literary sides of the work. Illustrated children’s books are one category of children’s literature for which a thorough theory and methodology of stylistic analysis is not available in the Persian language. This study Hypothesis is that “Tadíbalatfál” is the first illustrated book in Persian children’s literature.
Keywords: Child Literature, Picture Books, Stylistics, Illustration, Case Study -
ادبیات، بویژه در ژانر تعلیمی، از جمله ابزارهای تجویز هنجارهای اخلاقی است. نقل حکایت در این ژانر یکی از بهترین شگردها برای اثبات حقانیت خوی مورد نظر محسوب می شود؛ زیرا حکایت ها یا از زیست روزمره مردمان اقتباس می شوند و نتیجه ای عینی و مشهود دارند و یا برای اقناع مخاطب در فضایی باورپذیر برساخته می شوند. در هردوحالت و کاملا فارغ از اینکه کاراکترهای حکایت منقول، انسان باشند یا جانوارانی با نقش های نمادین، دو نکته مبرهن را می توان از خلال این حکایت ها دریافت: نخست اینکه خلق تشویق یا نهی شده در حکایت، مورد نظر و تایید پدیدآورنده است؛ دوم اینکه خلق مورد تقبیح، مبتلابه مردمان زمانه پدیدآورنده متن، و خلق مورد تشویق، فراموش شده مردمان آن زمانه بوده است که شاعر یا نویسنده برای نهی یا تشویق آن، احساس نیاز کرده است. در این پژوهش، خلق و خوی شخصیت ها در تمامی بیست حکایت مخزن الاسرار نظامی با آمارهای دقیق، احصا و با روش توصیفی-تبیینی مورد بررسی قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد بخش عمده خلقیات این حکایت ها (11 حکایت) به تبیین خلقی رابطه مردم با زیستشان در جهان غیرمادی، پس از آن (7 حکایت) به تبیین رابطه مردم با حکومت، و فقط دو حکایت به تبیین رابطه مردم با یکدیگر ناظر بوده است.
کلید واژگان: مخزن ا لاسرار, خلقیات, زمینه کاوی, مردم, حکومت, مذهبDidactic literature is one of the means of prescribing moral norms. The tale is one of the best ways to prescribe approved morals; Because the tales are taken from people's lives or are made to convince the audience. It does not matter if the characters are human beings or animals with symbolic roles; However, two clear points can be understood from them: First, the proposed ethics is endorsed by the author (And from there, one can find out what kind of moral tastes have been made by the author and his audience); Secondly, the ethics of interest in that period have not been thriving (Accordingly, the mood of the people of that time can be guessed.) In this research, the mood of the characters of all 20 stories of the book, Makhzan al-Asrar , Descriptive-explanatory method has been investigated. The study shows that a large part of these tales are related to explaining how people behave in a non-material world. After that, in the stories, the relationship between the people and the government is explained and lastly, people's relationship has been investigated</span>
Keywords: Makhzan-al-Asrar, mood, people, Government, Religion -
فارسی آموزان را می توان از جنبه های مختلفی طبقه بندی کرد: ملیت، زبان مادری، یک یا چندزبانه بودن و از جنبه سنی که به سه گروه کودک، نوجوان و بزرگسال تقسیم می شوند. برنامه فارسی آموزی هرکدام از این گروه ها مشابهت ها و تفاوت هایی با گروه های دیگر دارد. در نوشتار حاضر فارسی آموزان غیرفارسی زبان به دو دسته 1. بزرگسال و 2. کودک و نوجوان تقسیم شده اند. ادبیات کودک و نوجوان در اصل برای مخاطب کودک و نوجوان تولید می شود، اما پژوهش حاضر در بخش نخست به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا ادبیات کودک و نوجوان فارسی، ماده آموزشی مناسبی برای آموزش زبان فارسی به بزرگسالان غیرفارسی زبان هم است یا نه؟ و پس از بیان استدلال هایی برای پاسخ به این پرسش، در پی آن است که تبیین کند چه گونه هایی از ادبیات کودک و نوجوان فارسی برای چه گروهی از فارسی آموزان بزرگسال غیر فارسی زبان مناسب است. روش پژوهش حاضر، روشی استدلالی است و تلاش شده است از استدلال استقرایی برای پاسخ به پرسش های پژوهش استفاده شود؛ زیرا نگارنده نظریه و فرضیه ای برای استفاده از آن به عنوان چارچوب نظری پژوهش نیافت. براساس پیشینه پژوهش، پاسخ دادن به پرسش های پژوهش با روش استدلالی جنبه نوآورانه دارد. در پژوهش حاضر اثبات می شود که براساس مبانی آموزشی و ادبی، داستان کودک ماده مناسبی برای آموزش زبان فارسی به فارسی آموزان غیرفارسی زبان بزرگسال است.کلید واژگان: ادبیات کودک و نوجوان, آموزش, زبان فارسی, بزرگسال, غیرفارسی زبانانPersian Literature, Volume:8 Issue: 1, 2018, PP 115 -134Persian language learners can be classified by several aspects such as their nationalities, their mother-tongue, being mono or multilingual, and their age that is itself divided to three groups of children, adolescents and adults. There are similarities, and also differences in language learning program of each of above mentioned groups. Non-native Persian language learners are divided, in present study, into two groups: 1. Adults, and 2. kids and adolescents. The kids and adolescents literature is originally produced for the audiences in the same age category, but the first part of the study is to answer whether the kids and adolescents literature is an approprate program for teaching non-native Persian language adult learners or Not? And after finding the answer, is to explain what types of Persian kids and adolescents literature seem being suitable as a program. Since the authors found no theory or hypothesis to benefit as a theoretical framework, this study has been accomplished through an inductive reasoning method to answer the research questions, because according to the research background, answering the research questions has also an innovative aspect. The results show that, based on educational and literary principles, a for-kids story is an appropriate base upon which one can teach Persian Language to non-native adult learners.Keywords: Kids, Adolescent Literature, Education, Persian Language, Adult, Non-Persian Speakers
-
داستان های عامیانه عموما دارای ساختاری کلاسیک، محتوایی پیش بینی پذیر و پایانی بسته اند. به لحاظ محتوا نیز، اغلب تابع کلان روایت های اجتماعی و اخلاقی اند که مبتنی بر آن، بدکاران کیفر می بینند و نیکوکاران پاداش می گیرند؛ باوجود این، استثناهایی نیز وجود دارد. در این نوشتار نشان داده می شود که در بسیاری از داستان های عامیانه، فراروایت های اخلاقی شکسته می شوند؛ چنان که شخصیت داستان با ارتکاب کنشی غیراخلاقی، فرجامی نیک می یابد و سعادتمند می شود. در این داستان ها، پیامد کنش ناپسند مجازات نیست و کنشگر نیز از راه ناصواب و بی هیچ رنجی به ثروت می رسد، سعادتمند می شود و مقام و منزلت می یابد. طرفه آن است که این داستان ها نه تنها در طول زمان ازمیان نرفته اند؛ بلکه سینه به سینه نقل شده و به واسطه راویان معتبر (پدربزرگ ها و مادربزرگ ها) مشروعیت یافته اند. هدف مستقیم این داستان ها سرگرمی است، نه تعلیم؛ اما به قول لیوتار، به سبب «تکرار در طول زمان» و به واسطه «اعتبار راوی»، گویی از حوزه اخلاق توصیفی بیرون آمده و کم کم به حوزه اخلاق هنجاری (تجویزی) وارد شده اند. بدین ترتیب، به نظر می رسد افول فراروایت ها که از ویژگی های ادبیات پست مدرن است، دست کم در حوزه فراروایت های اخلاقی، در داستان های عامیانه نیز رخ داده است. در این نوشتار، کوشش می شود ابعاد مختلف این مسئله تبیین شود.
کلید واژگان: داستان عامیانه, اخلاق توصیفی, اخلاق تجویزی, فراروایت های اخلاقی, لیوتار -
داستان های عامه از بطن توده برآمده اند، به همین سبب آینه تمام نمای عادات، آداب و خلقیات مردم عامه اند و با بررسی آن ها می توان فرهنگ زیستی مردمان را بی نقاب و صورتک دید. یکی از روش های خوانش متون و ازجمله متون عامه، کشف تقابل های پنهان در متن است؛ زیرا با استخراج این تقابل ها می توان به لایه های مستتر در پس ظاهر متن دست یافت. این تقابل های درون متنی، به اعتقاد ژاک دریدا، سلسله مراتبی و پله کانی هستند؛ یعنی همواره یک جزء برتر از جزء دیگر پنداشته می شود و این برتری نه «بدیهی و طبیعی»، بلکه کاملا «فرهنگی» است؛ بنابراین با یافتن تقابل های درون هر متن و با تشخیص اینکه کدام جزء، ممتاز شمرده می شود، می توان به نکات مهمی درباره اندیشه ای که متن از آن حمایت می کند، دست یافت.
در این مقاله دو داستان مشهور عامه، «شنگول و منگول» و «بلبل سرگشته»، بر اساس مشهورترین و مفصل ترین روایتشان از نظر تقابل های درون متنی بررسی شده اند. این بررسی نشان می دهد که داستان های عامه به عنوان متونی که پایان باز ندارند، بیشتر در تقابل های درونی خود صادق اند و با شناخت هر جزء تقابل، جایگاه و ویژگی جزء مقابل بهتر شناخته می شود. در این داستان ها راوی با بسیج کردن همه اجزای داستان، نتیجه مورد نظر خود را در اختیار مخاطب می نهد و با تحریک باورهای فرهنگی و فکری او، این نتیجه را برای مخاطب «بدیهی» و «منطقی» می سازد.
کلید واژگان: داستان عامه, تقابل های دوگانه, دریدا, شالوده شکنی, شنگول و منگول, بلبل سرگشتهFolk stories have come from the ventricle of populace، because they are comprehensive mirror of habits، manners and tempers of populace. Then we could barely observe living culture of people. One of the ways for reading texts (among them folk texts) is the discovery of hidden reciprocities in the texts. Extracting reciprocities make the texts، hidden layers accessible. According to Drida، this oppositeness is in hierarchy and step – by- step form. In other words، one part is considered superior، and is not only “natural and apparent” but also totally “cultural”. Therefore، we could attain important points about supportive ideology of text through getting the inner reciprocities of any text and distinction of the superior part. In this essay، the inner texts of two folk and famous stories (Shangool and Mangool and Bewildered Nightingale) are contrastively considered on the base of the most famous and detailed narrations. This consideration indicates that folk stories are truthful to the inner contrasts، and recognizing each part of the contrasts leads to better comprehension of the opposite part positions and traits (for example، woman’s position against that of man or mother against stepmother، etc.). In these stories، the narrator mobilizes all story parts to provide the addressee with his desired result، and stimulate cultural and cogitative beliefs to make it evident and logicalKeywords: Folk stories, Double contrasts, Drida, Deconstruction, Shangool, Mangool, Bewildered Nightingle -
کهن الگوها (به زعم یونگ) عناصر ساختاری اسطوره سازی هستند که همواره در روان ناهشیار بشر وجود دارند و زمینه ای برای نشان دادن واکنش های مشابه به محرک های معین اند. حضور کهن الگو در هر متن ادبی، به نوعی سبب دسترس پذیرشدن پنداره های ازلی به شیوه ای هنرمندانه می شود. ابوتراب خسروی از نویسندگانی است که در آثارش توجه زیادی به اساطیر و کهن الگوها دارد و تکرار مضامین اسطوره ای در داستان هایش از ویژگی های سبکی قلم اوست؛ چنان که در سه مجموعه داستان کوتاه (هاویه، دیوان سومنات، و کتاب ویران) و دو رمانش (اسفار کاتبان و رود راوی) برخی از این نمادها را با بسامد بالا به کار گرفته است.
با توجه به ویژگی های قلم خسروی، که او را در جرگه نویسندگان مدرن و پسامدرن امروز ایران زمین قرار داده است، بررسی این نماد ها می تواند پرده های بیش تری را از پیش چشم مخاطبان او کنار زند؛ زیرا این نمادهای اسطوره ای به داستان های خسروی ژرفای معنایی بخشیده است.
در این مقاله نمادهای اسطوره ای کلمه، درختان همیشه سبز (سرو و کاج) و تاک، و ماه و مار (به شیوه تحلیلی توصیفی) بررسی شده و از باب نمونه، تمام داستان «ماه و مار» خوانش کهن الگویی شده است. نتایج این بررسی نشان می دهد این نمادها نه فقط در چهارچوب معنای ایرانی اسطوره ای خود، بلکه در معنای جهان شمول کهن الگویی به کار گرفته شده و در متن داستان ها خوش نشسته اند.
کلید واژگان: ابوتراب خسروی, اسطوره, تاک, سرو, کاج, کلمه, کهن الگو, مار, ماه -
حمید امجد یکی از نمایش نامه نویسان معاصر و صاحب سبک است. او از 1365 تاکنون با نوشتن نمایش نامه و به صحنه بردن نمایش ها، حضوری مستمر و ارزشمند در این عرصه داشته است. در این مقاله، پس از مقدمه ای کوتاه و معرفی اجمالی حمید امجد، به اختصار به مفهوم ساختار و ساختارگرایی و سپس تحلیل بخشی از آثار امجد (نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد) با تکیه بر ساختار روایت آن ها می پردازیم. هر نمایش نامه جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است. در تحلیل الگوی ساختاری نمایش نامه ها، از الگوی کلود برمون استفاده شده است. این بررسی نشان می دهد نمایش نامه های دهه های هفتاد و هشتاد امجد به لحاظ ساختاری (الگوی برمون) اغلب منجر به شکست شده اند و پیروزی در این نمایش نامه ها نادر بوده است. مقاله جزئیات این الگوها را نیز بررسی کرده است.
کلید واژگان: نمایش نامه, ساختار, ساختارگرایی, حمید امجد, کلود برمونHamid Amjad is a contemporary playwright، who has his own style. By writing plays and taking them to the stage since 1986، he has made his presence in this field highly precious and continual. After a short prelude and brief introduction of Hamid Amjad، the paper briefly discusses the concept of structure and structuralism and then analyzes some of the works by Amjad by relying on their narrative structure. Each play was investigated separately and the conclusion was that Amjad''s plays follow the Claude Bremond pattern; of the 11 plays that were studied، nine of them ended in failure and two ended in triumph. In the remaining part، situations were named and similarities in structures were revealed. The result was that most plays concerned follow three patterns.Keywords: play, structure, structuralism, Hamid Amjad, Claude Bremond -
تکنیک های داستان نویسی جدید در غرب، در ادبیات داستانی امروز ایران نیز تاثیر چشم گیری داشته است. نمودهای تکنیک های مدرن را می توان در داستان های کوتاه منتشر شده در چند سال اخیر یافت. یکی از این نمودها تکنیک فراداستان است. فراداستان، تکنیکی است که در آن راوی در میانه داستان، به فرایند داستان نویسی و نوشتن و به داستان بودن داستان اشاره می کند. راوی با این تکنیک، بین داستان و مخاطب فاصله ایجاد می کند. در این مقاله، چند داستان کوتاه منتشر شده در دهه های 70 و 80 هجری خورشیدی، از نویسندگان مختلف بررسی شده است. نویسندگان این داستان ها، برای آفریدن فراداستان، از تمهیدها و شگردهای مختلفی بهره برده اند که در این پژوهش به معرفی و بررسی آنها پرداخته و معلوم شده است که چگونه این تمهیدها به خلق فراداستان منجر شده اند و در نهایت، خاصیت فراداستان چه تاثیری بر فرم و محتوا و تاثیرگذاری داستان ها داشته است.
کلید واژگان: داستان, فراداستان, دهه 70 و 80, تکنیک, باورپذیریNew techniques of story-writing in the West have had a significant impact on Iranian fiction. Aspects of modern techniques can be found in short stories published in the past few years. One of these techniques is meta-fiction. In this article, several short stories published in 1990’s and 2000’s written by various authors are analyzed. The authors of these stories have used a variety of techniques to create the meta-fiction which are introduced and investigated in this study. It is shown how the use of such techniques has led to the creation of meta-fiction and what effect it has on the form and content of the story.Keywords: story, meta, fiction, 1990's, 2000's, techniques -
برقراری ارتباط میان انسان ها از راه های گوناگون امکان پذیر است؛ اما ارتباط کلامی شایع ترین این راه هاست. در شعر کهن پارسی، ارتباط کلامی به چندین شیوه، مانند سوال و جواب، مکالمه، مناظره، و دیالکتیک، صورت می گرفته است. در این مقاله، به شیوه های گوناگون ارتباط کلامی در شعر کهن پارسی پرداخته شده و ویژگی های هریک بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که جز دیالکتیک، که در زمینه ای کاملا منطقی و مستدل اتفاق می افتد، سایر شیوه های ارتباط کلامی چندان محمل منطقی و استدلالی نداشته اند. این اتفاق چه بسا متاثر از وضعیت اجتماعی و هژمونی غالب جامعه آن روزگار، که زیر سلطه پادشاهان ستمگر و تک صدایی بوده رخ داده باشد.
کلید واژگان: ارتباط کلامی, مکالمه, مناظره, سوال و جواب, دیالکتیک, شعر کهن پارسیCreating connections between people is possible in different ways, but verbal communication is the most common way. This connection in classic Persian poetry has appeared in numerous ways such as verbal communication and question - answer, communication, colloquy and dialectic, etc. In this essay a variety of verbal communication and their features in the classic Persian poetry are discussed. In the end, it is shown that only in dialectics, logic and reasoning are very vivid and in the other methods of verbal communication they have not been substantiated. This could be occur because of the hegemonic and monophonic social systems under the authorization of autocrats.Keywords: verbal communication, conversation, question, answer, communication, colloquy, dialectic, classic Persian poem -
در دهه های سی و چهل شخصیتهای بارز و صاحب سبکی در عرصه نمایش مدرن ظهور کردند که هریک نقش بسزایی در پیشبرد نمایشنامه نویسی در ایران ایفا کردند؛ افرادی همچون غلامحسین ساعدی، بهرام بیضایی، اکبر رادی و.... دراین میان رادی با حدود پنجاه سال سابقه نمایشنامه نویسی تنها کسی است که همواره برای نمایش قلم زده و با خلق شخصیتهایی با هویت ملی به نمادی در حوزه نمایشنامه نویسی در ایران بدل شده است. مقاله حاضر با پرداختن به مفهوم ساختار و ساختارگرایی با تکیه بر نظریات «ولادیمیر پراپ»، نگاهی گذرا به نظرات چند تن از ساختگرایان برجسته داشته و سپس در بخش تحلیل ساختاری نمایشنامه های رادی، با درنظر داشتن قرائتی آزاد از این نظریات، الگوهای ساختاری نمایشنامه های دهه های چهل و پنجاه این نویسنده را بدست آورده و با مقایسه آنها با یکدیگر شباهتهای ساختاری این آثار نشان داده شده است. علاوه بر تحلیل ساختاری، نتایجی که در دو سطح فکری و زبانی حاصل شده، در پایان بیان گردیده است، چراکه زبان نیز برای رادی جزئی از «شبکه ساخت» است که با انحراف از نرم زبان معیار احساس سبک را به مخاطب القا میکند.
کلید واژگان: ساختار, ساختارگرایی, زبان, نمایشنامه, اکبر رادی -
-
در روند تکاملی شعر در دوره معاصر، علاوه بر کاربرد ویژه اوزان عروضی و ایجاد انسجام نسبی در بندهای شعر، برای تقویت فرم ویژه و رسیدن به ساختار، شاعران در عین توجه به امکانات بلاغی جدید، از ظرفیتهای نگارشی هم سود جسته اند؛ مثلا برای بیان حالات و ایجاد شعر تجسمی و دیداری، به نحوه نوشتن کلمات و استعداد واژگان در تقطیع پذیری و فضاسازی، توجه نشان داده اند. از جمله امکاناتی که شاعران نوگرای معاصر از آن درجهت تقویت فرم و رسیدن به ساختار هنری و کلامی و اجرای دقیق شعر، بهره برده اند، نشانه های سجاوندی است. این نشانه ها علاوه بر کاربرد خاص برای بیان انواع و اقسام جمله ها و درست خوانی ترکیبات و واژگان، در دوره جدید به خصوص در بین پیروان اسلوب نیما، به منزله عضوی از ساخت هنری و ساخت شعری، جنبه نشانه شناختی و دلالتی ویژه ای یافته است که تحلیل آنها می تواند تفاوت نگرش شاعران معاصر را به پدیده ها نشان دهد. این جستار، تلاشی است برای نشان دادن اهمیت نشانه های نگارشی در شعر امروز و گشودن دریچه ای کوچک به چشم اندازی گسترده که بررسی و دقت بیشتری را می طلبدIn the evolutionary trend of poetry in the present age alongside the special application of prosodic meters and relative cohesiveness in the stanzas, poets while focusing upon modern rhetoric potentialities, have also utilized writing capabilities to strengthen a specific form and to reach at an artistic structure. For example, they concentrate upon the writing style and lexical capacity through dissection while creating the desired atmosphere. One of the possibilities having been used by the contemporary modernist poets to enrich the form and the linguistic-artistic construction, as well as to exactly represent the poems is using punctuation. These signs, besides their special application for describing numerous kinds of sentences and correct reading of phrases and words, in the modern poetry and especially in the works done by the followers of Nima’s style have attained semiotic aspects and particular signification as a part of artistic-poetical structure, Their analysis can indicate the diversified viewpoints of contemporary poets about different phenomena. This research is an attempt to indicate the importance of the signs of writing in the modern poetry with a view to open the new phase in a vast perspective which requires more attention and exactness.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.