مریم صیاد شیرازی
-
مقدمه
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی ابعاد کارکرد خانواده در رابطه بین سبکهای دلبستگی با پایبندی دینی دانشجویان است.
روش کارروش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه الزهراء در حال تحصیل سال 1402-1401 را در برمیگیرد که 318 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های پایبندی دینی، سبک دلبستگی و سنجش ابعاد کارکرد خانواده و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخصهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و الگویابی معادله های ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد.
یافته ها:
نتایج آزمون همبستگی نشان داد که رابطه بین سبک دلبستگی ایمن، پایبندی دینی و عملکرد خانواده مثبت و معنادار است. رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با ابعاد کارکرد خانواده منفی و معنادار است. نتیجه تحلیل مسیر نیز نقش واسطهای ابعاد کارکرد خانواده در رابطه بین سبکهای دلبستگی و پایبندی دینی را تایید کرد.
نتیجه گیری:
این مطالعه نشان میدهد که سبک های دلبستگی بر رفتار افراد در روابط انسانی تاثیر دارند همچنین ابعاد کارکرد خانواده تعامل بین سبک های دلبستگی و پایبندی دینی را توجیه کرده و در تقویت پایبندی دینی افراد با سبک های دلبستگی مختلف نقش دارند.
کلید واژگان: پایبندی دینی, دانشجویان, سبک دلبستگی, کارکرد خانوادهIntroductionThe purpose of this research is to investigate the mediating role of family functioning dimensions in the relationship between attachment styles and religious adherence of students.
MethodsThe research method is descriptive and correlation type. The research community includes all the students of Al-Zahra University studying in2022-2-23, of which 318 were selected by simple random sampling using Cochran's formula. To collect data, from questionnaires of religious adherence, attachment styles and measuring the dimensions of family functioning, and for data analysis, from descriptive statistics, Pearson's correlation coefficient and modeling of structural equations (path analysis) used.
ResultsThe results of the correlation test showed that the relationship between secure attachment style, religious adherence and family functioning is positive and significant. The relationship between avoidant and ambivalent attachment style with dimensions of family functioning is negative and significant. The result of path analysis also confirmed the mediating role of family functioning dimensions in the relationship between attachment styles and religious adherence.
ConclusionThis study shows that attachment styles have an effect on people's behavior in human relationships, also the dimensions of family functioning justify the interaction between attachment styles and religious adherence and play a role in strengthening the religious adherence of people with different attachment styles.
Keywords: Family Function, Attachment Styles, Religious Commitment, Students -
هدف پژوهش حاضر پیش بینی پایبندی دینی بر اساس سبک های هویت با نقش میانجی ابعاد کارکرد خانواده دانشجویان دختر بود. روش پژوهش ، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه الزهراء(س) در حال تحصیل سال 1402-1401 بودند، که 318 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های پایبندی دینی (جان بزرگی، 1388)، سبک هویت (برزونسکی، 1992) و سنجش ابعاد کارکرد خانواده (ثنایی و همکاران، 1396) و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS نسخه 26 و نرم افزار AMOS 26 استفاده شد. تاثیر مستقیم سبک های هویت اطلاعاتی بر کارکرد خانواده و پایبندی دینی معنادار نبود (05/0<p)، اما تاثیر مستقیم سبک هویت هنجاری بر کارکرد خانواده و تاثیر مستقیم سبک هویت هنجاری بر پایبندی دینی معنادار بود. همچنین، تاثیر مستقیم کارکرد خانواده بر پایبندی دینی نیز معنادار بود و پایبندی دینی از طریق سبک های هویت هنجاری، اجتنابی، و تعهد به صورت غیرمستقیم تاثیر داشت (01/0≥P). تحلیل مسیر نیز نقش واسطه ای ابعاد کارکرد خانواده در ارتباط بین سبک های هویت و پایبندی دینی را تایید کرد. این مطالعه نشان داد که تعامل بین سبک های هویت و پایبندی دینی توسط نقش واسطه ای از ابعاد کارکرد خانواده تقویت می شود، که این نشان دهنده تاثیر مهم نقش های فرد در خانواده و تعاملات خانوادگی بر تعهدات دینی و پایبندی به دین فرد دارد.
کلید واژگان: پایبندی دینی, سبک هویت, کارکرد خانواده, دانشجویانThe aim of the current research was to predict religious adherence based on identity styles with the mediating role of family functioning dimensions of female students. The research method was structural equation correlation. The research population was all students of Al-Zahra University (S) who were studying in 2022-2023, of which 318 were selected by simple random sampling method and using Cochran's formula. Religious Adherence Questionnaires(Jan Bozorgi, 2009), Identity Style (Brzezonski, 1992) and Measures of Family Functioning Dimensions (Sanaei et al., 2018) and for data analysis, SPSS version 26 software and AMOS 26 software were used. The direct effect of informational identity styles on family function and religious adherence was not significant (p>0.05), but the direct effect of normative identity style on family function and the direct effect of normative identity style on religious adherence was significant. Also, the direct effect of family functioning on religious adherence was also significant, and religious adherence had an indirect effect through normative, avoidant, and commitment identity styles (P≥0.01). Path analysis also confirmed the mediating role of family functioning dimensions in the relationship between identity styles and religious adherence. This study showed that the interaction between identity styles and religious adherence is strengthened by the mediating role of the dimensions of family functioning, which indicates the important effect of individual roles in the family and family interactions on religious commitments and adherence to individual religion
Keywords: Religious Adherence, Identity Style, Family Function, Students -
هدف از این پژوهش پیش بینی پایبندی مذهبی بر اساس منبع کنترل و سبک های دلبستگی در دانشجویان دختر می باشد. در این پژوهش توصیفی-همبستگی، 318 دانشجو (شامل 287 نفر مجرد و 31 نفر متاهل) با دامنه سنی 18 تا 45 سال به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های پایبندی مذهبی بر اساس گزاره های قرآن و نهج البلاغه (جان بزرگی، 1388)، دلبستگی بزرگسال (بشارت، 1392، 2011) و منبع کنترل درونی-بیرونی راتر (1966) استفاده شد. برای بررسی رابطه ساده بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی رابطه چندگانه بین متغیرها از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با پایبندی مذهبی مثبت و معنادار و رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با پایبندی مذهبی منفی و معنادار می باشد. همچنین رابطه بین منبع کنترل با پایبندی دینی مثبت و معنادار است (01/0≥p). بنابراین می توان نتیجه گرفت برای افزایش پایبندی مذهبی دانشجویان باید سبک دلبستگی آنها در جهت دلبستگی ایمن و منبع کنترل آنها تبدیل به منبع کنترل درونی شود.کلید واژگان: پایبندی مذهبی, منبع کنترل, سبک دلبستگی, دانشجویانPrediction of Religious Adherence Based on Source of Control and Attachment Style in Female StudentsThe purpose of this research is to predict the religious adherence of female students based on the source of control and attachment styles. In this descriptive-correlation research, 318 students (including287 single people and 31 married people) with the age range of 18 to 45 years were selected using the available method. To collect data, the scales of Religious adherence based on the propositions of the Quran and Nahj al-Balaghah (Jan Bozorgi, 2009), Adult attachment (Besharat, 2011, 2013) and Rotter's Internal-External Control (1966) were used. Pearson's correlation coefficient was used to investigate the simple relationship between variables, and multiple regression analysis was used to investigate the multiple relationship between variables. The research results show that the relationship between secure attachment style and religious adherence is positive and meaningful, and the relationship between avoidant and ambivalent attachment style and religious adherence is negative and significant. Also, the relationship between the source of control and religious adherence is positive and significant (p≥0.01). Therefore, it can be concluded that in order to increase students' religious adherence, their attachment style should become a secure attachment and their source of control should become a source of internal control.Keywords: religious adherence, source of control, attachment style, students
-
فصلنامه مطالعات اجتماعی - روان شناختی زنان، سال بیست و دوم شماره 1 (پیاپی 78، بهار 1403)، صص 178 -203
در این پژوهش هدف این است که میزان پایبندی مذهبی دختران دانشجو با توجه به تاثیری که سبک های دلبستگی و سبک های هویتی ایفا می-نمایند و با توجه با کارکرد خانواده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری انجام قرار گرفت. جامعه ی آماری این پژوهش دانشجویان دانشگاه الزهرا (سلام الله علیها) بوده است و با استفاده از نمونه گیری غیرتصادفی از نوع در دسترس 387 مورد بررسی قرار گرفتند که از این میان 287 نفر مجرد و 31 نفر متاهل بودند. بر اساس یافته های این پژوهش رابطه ی بین سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و تعهد با پایبندی دینی به ترتیب با مقدار 283/0=r ، 552/0 = r و 396/0 = r به صورت مثبت و معنادار می باشد (05/0≥p). رابطه بین ابعاد کارکرد خانواده با پایبندی دینی با مقدار 453/0 = r؛ مثبت و معنادار می باشد. در نهایت اینکه رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با پایبندی مذهبی با مقدار 410/0 = r به صورت مثبت و معنادار و رابطه ی سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با پایبندی مذهبی به ترتیب با مقدار 283/0 = r ، 254/0 - = r و 252/0 - = r به صورت منفی و معنادار می باشد (05/0 ≥p). با توجه به این یافته های ذکر شده این نتیجه به دست آمد که سبک های هویتی و سبک های دلبستگی بر روی میزان پایبندی مذهبی دختران دانشجو اثرگذار است و این اثرگذاری با توجه به میانجی گری کارکردهای خانواده نشان داده شده است.
کلید واژگان: هویت, دلبستگی, دانشجویان دختر, پایبندی مذهبی, خانوادهThe aim of this research is to investigate and analyze the level of religious commitment among female students, considering the influence of attachment styles, identity styles, and family functioning. The research employed the structural equation modeling method. The statistical population consisted of students from Al-Zahra University, with 387 participants selected using non-random available sampling, including 287 single and 31 married individuals. According to the findings of this research, there is a positive and significant relationship between informational, normative, and commitment identity styles with religious commitment, with correlation coefficients of r = 0.283, r = 0.552, and r = 0.396 respectively (p ≤ 0.05). The dimensions of family functioning also show a positive and significant relationship with religious commitment, with a correlation coefficient of r = 0.453. Furthermore, a positive and significant relationship was found between secure attachment style and religious commitment, with a correlation coefficient of r = 0.410. Conversely, avoidant and ambivalent attachment styles exhibit significant negative relationships with religious commitment, with correlation coefficients of r = -0.283, r = -0.254, and r = -0.252 respectively (p ≤ 0.05). Based on these findings, it can be concluded that identity styles and attachment styles have an impact on the level of religious commitment among female students, with family functioning mediating this relationship.
Keywords: Identity, Attachment, Female Students, Religious Commitment, Family -
زمینه و هدف
آسیب ها و تجارب نامطلوب دوران کودکی می تواند به تاثیرات روان شناختی قابل توجهی در بزرگسالی منجر شود که یکی از مهمترین آن ها، راهبردهای مقابله ای است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط میزان پایبندی مذهبی با راهبردهای مقابله ای زنان دارای تجارب نامطلوب دوران کودکی انجام شد.
روش هااین مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل100 نفر از زنان دارای تجارب نامطلوب دوران کودکی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی شهر تهران بودند که در یکی از 4 زمینه (جنسی، عاطفی، روانی، غفلت) مورد آسیب قرار گرفته بودند و از بین آن ها 81 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه های «پایبندی مذهبی جان بزرگی» و «راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن» پاسخ دادند. همچنین با توجه به زمان اجرای پژوهش حاضر با شرایط کرونا، پرسشنامه ها به روش گوگل فرم تهیه و به صورت مجازی اجرا گردید. داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد بین خرده مقیاس های پایبندی مذهبی و راهبردهای مقابله ای رابطه معنادار وجود دارد (0/05P≤). همچنین پایبندی مذهبی پیش بینی کننده قوی در برآورد راهبرد مقابله ای افراد نمونه می باشد. نتایج نقش پایبندی مذهبی را در راهبردهای مقابله ای (فاصله گرفتن، خودکنترلی، حل مسیله برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت) و در بعد دوسوگرایی مذهبی با راهبردهای مقابله ای اجتناب مورد تایید قرار داد. همچنین در بعد ناپایبندی مذهبی، ارتباط منفی و معناداری با راهبرد مقابله ای حل مسیله برنامه ریزی شده و راهبرد مقابله ای ارزیابی مجدد مثبت به دست آورد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت در زنانی که دارای تجارب نامطلوب دوران کودکی هستند، پایبندی مذهبی قوی تر می تواند پیش بینی کننده استفاده از راهبردهای مقابله ای مثبت باشد. در نتیجه، پایبندی مذهبی به عنوان متغیری است که می تواند در تقویت راهبردهای مقابله ای (فاصله گرفتن، خودکنترلی، حل مسیله برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت) به کار گرفته شود. بنابراین تقویت پایبندی مذهبی می تواند منجر به ارتقای سطح راهبردهای مقابله ای زنان (دارای تجارب نامطلوب کودکی) گردد.
کلید واژگان: پایبندی مذهبی, راهبردهای مقابله ای, تجارب نامطلوب, کودکی, زنانBackground and AimInjuries and adverse childhood experiences can lead to significant psychological effects in adulthood, one of the most important of which is coping strategies. This study aimed to investigate the relationship between religious adherence and coping strategies of women with adverse childhood experiences.
MethodsThis study is a descriptive correlational study. The study's statistical population included 100 women with adverse childhood experiences referred to psychological clinics in Tehran who were injured in one of 4 areas (sexual, emotional, psychological, neglect), and 81 were selected by the available sampling method. Subjects answered "the Janbozorgi Religious Adherence Questionnaire" and "Lazarus and Folkman Coping Strategies". Also, according to the time of the present study with corona conditions, the questionnaires were prepared by Google Form and administered virtually. Data were analyzed using SPSS software version 25 and Pearson correlation and multiple regression methods.
ResultsFindings illustrated a significant relationship between subscales of religious adherence and coping strategies (P≤0/05). Religious adherence is also a strong predictor in anticipating the coping strategy of exemplary individuals. The results confirmed the role of religious adherence in coping strategies (distance, self-control, planned problem-solving, and positive re-evaluation) and in the dimension of religious ambivalence with avoidance coping strategies. Also, in the dimension of religious inconsistency, a negative and significant relationship was found between the planned coping strategy of problem-solving and the coping strategy of positive re-evaluation.
ConclusionAccording to the research findings, it can be concluded that in women who have adverse childhood experiences, more substantial religious commitment can predict the use of positive coping strategies. As a result, religious adherence is a variable that can reinforce coping strategies (distance, self-control, planned problem-solving, and positive re-evaluation). Therefore, strengthening religious adherence can lead to an increase in the level of coping strategies of women (with adverse childhood experiences).
Keywords: Religious Adherence, Coping Strategies, Adverse Experiences, Childhood, Women -
زمینه
مطالعات حوزه روانشناسی نشان داده اند که داشتن تجارب آسیب زای دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری در بزرگسالی داشته باشد. از طرفی عدم ارضای نیازهای روانشناختی منجر به تجربه درد هیجانی گردیده که جز از طریق عمق بخشی به پردازش هیجانی و دسترسی به تجربیات مربوط به آسیب امکان پذیر نمی باشد. با این حال تا کنون پژوهش عمیقی در جهت درک درد هیجانی زنان آسیب دیده از دوران کودکی در ایران انجام نشده است.
هدفهدف از پژوهش حاضر، درک درد هیجانی در تجربه زیسته زنان دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بود.
روشپژوهش حاضر به روش کیفی از نوع پدیدارشناسی انجام شد. نمونه مورد مطالعه 10 نفر از زنان شهر تهران که دارای تجارب آسیب زای دوران کودکی بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری هدفمند و با شرکت کنندگان در پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. متن مصاحبه ها، کلمه به کلمه پیاده شد و داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی (مارو و همکاران، 2015) مورد تجزیه قرار گرفت.
یافته ها: در این پژوهش دو مضمون اصلی و زیرمضمون های فرعی شامل: 1) ترس (ترس از ناامنی، طرد شدگی، رهاشدگی، پاسخ نگرفتن نیازها، ازدست دادن، ترس از آسیب، نداشتن حامی) 2) شرم (بی ارزشی، ناتوانی، بی کفایتی، حقارت، کهتری، تقصیر/احساس گناه، دوست نداشتنی بودن، ناپاکی/کثیفی) شناسایی شد.نتیجه گیری:
با توجه به یافته های پژوهش، زنان و دخترانی که در سنین زیر 18 سال در یکی از زمینه های آسیب (جنسی، جسمی، عاطفی، غفلت) تجربه داشته اند، در بزرگسالی درد هیجانی شرم و ترس را تجربه می کنند.
کلید واژگان: درد هیجانی, طرح هیجانی, تجارب آسیب زای دوران کودکی, زنانBackgroundStudies in psychology have shown that having adverse childhood experiences can have irreversible effects on adulthood. On the other hand, failure to satisfy psychological needs has led to the experience of emotional pain, which is not possible except through the deepening of emotional processing and access to trauma-related experiences. So far, no in-depth research has been conducted to understand women's emotional pain affected by a childhood in Iran.
AimsThe purpose of this study was to better understand the emotional pain experienced by women who had adverse childhood experiences.
MethodsThe current research was conducted using a qualitative method of phenomenology. The study sample included 10 women from Tehran who had traumatic experiences in their childhood. The sampling method was purposive. We conducted semi-structured interviews with individuals. We implemented the text of the interviews verbatim and analyzed the data by the Colaizzi seven-step method (Morrow et al., 2015).
ResultsThe participants' responses extracted two main themes: shame and fear. These themes included the following: All participants experienced shame in all four dimensions of trauma (physical, emotional, sexual, and neglect), and the sub-themes included worthlessness, helplessness, incompetence, humiliation, inferiority, fault/guilt, not being lovable, and impurity/dirt. b) Fear: All participants in this study who experienced psychological, physical, sexual, or neglect trauma felt fear; its sub-themes include fear of insecurity, rejection, abandonment, failure to meet needs, loss, fear of trauma, and lack of support.
ConclusionBased on the study's findings, women, and girls who have experienced one of the forms of trauma (sexual, physical, emotional, or neglect) under the age of 18 experience emotional pain, shame, and fear in adulthood.
Keywords: emotional pain, emotional schema, Traumatic childhood experience, women -
پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان شناختی-رفتاری در کاهش علائم اضطرابی و افزایش پذیرش مادران دارای کودکان اتیسم صورت گرفت. این پژوهش از نوع طرح شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد.
گروه های آزمایشی شامل دو گروه درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری بود. هر دو گروه ده جلسه درمان را یک بار در هفته دریافت کردند. 12 نفر هم در گروه کنترل گماشته شدند که تحت درمان قرار نگرفتند. به منظور سنجش میزان اضطراب افراد از سیاهه اضطراب بک و جهت سنجش میزان پذیرش از پرسشنامه پذیرش و عمل استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد. مقایسه گروه های درمانی حاکی از آن بود که اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با درمان شناختی-رفتاری بر کاهش اضطراب و ارتقای پذیرش مادران تفاوت محسوسی نداشت، ولی ماندگاری اثر درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مرحله پیش آزمون–پیگیری در کاهش اضطراب و افزایش پذیرش بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بود. بنابراین، پژوهش درمجموع حمایتی تجربی برای به کارگیری درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای مادران دارای کودکان اتیسم فراهم می آورد.کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, درمان شناختی, رفتاری, اضطراب, پذیرشThis study investigated the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment (ACT) compared with cognitive-behavior therapy on decreasing anxiety and increasing acceptance of mothers of autistic children. This study was quasi-experimental design with pre-test and post-test with control group. The experimental groups were consisted of two groups based on acceptance and commitment group therapy (ACT) and cognitive- behavioral therapy (CBT) respectively. Both groups were received ten sessions treatment. 12 people were employed in the control group who were not treated. In order to evaluate the level of anxiety and acceptance, two questionnaires were used: Beck Anxiety Inventory (BAI) and the Acceptance and Action Questionnaire (AAQ-II). Comparing treatment groups showed that between the effectiveness of group therapy based on acceptance and commitment with cognitive behavioral therapy on reducing maternal anxiety and promoting acceptance was not significantly different. However, the impact of group therapy based on acceptance and commitment in pre-test and follow-up was more than cognitive behavior therapy. Therefore, the current research and ACT provide empirical support for mothers with ASD children.Keywords: acceptance, commitment therapy, cognitive behavioral therapy, anxiety, acceptance -
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان شناختی– رفتاری بر اختلال شخصیت خودشیفته است. روش پژوهش، تک موردی است و داده ها از طریق مصاحبه بالینی و مداخلات صورت گرفته در جلسات درمانی گردآوری شده اند. در این پژوهش مرد 55 ساله مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته با روش شناختی- رفتاری، درمان شده است. فرضیه اصلی پژوهش عبارت بود از اینکه استفاده از روش های شناختی- رفتاری خانواده در بهبود و کاهش علائم اختلال شخصیت خودشیفته موثر است. فرایند درمان طی سی جلسه انجام پذیرفت. در جلسات درمانی از روش هایی چون حل مسئله، خودبازبینی، مثبت نگری و بازسازی شناختی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که بعد از گذشت 30 جلسه از درمان، کاهش محسوس علائم اختلال شخصیت خودشیفته با توجه به معیارهای تشخیصی انجمن روان پزشکی آمریکا (2013) به چشم می خورد. نتایج به دست آمده همه فرضیه های پژوهش را تایید کرد و نشان داد از آنجا که رویکرد خانواده درمانی شناختی- رفتاری بر این موضوع تاکید می ورزد که اعضای خانواده به طور همزمان بر یکدیگر تاثیر می گذارند و از هم تاثیر می پذیرند، رفتار یک عضو خانواده، رفتارها، شناخت ها و هیجان های دیگر اعضای خانواده را تحت تاثیر خود قرار می دهد. بر اساس نتایج این مطالعه کاربرد روش های شناختی-رفتاری خانواده در بهبود و کاهش علائم اختلال خودشیفته موثر است. مقایسه این یافته ها با یافته های دیگر پژوهش در پایان مورد بحث قرار گرفته است.
کلید واژگان: اختلال شخصیت خودشیفته, خانواده درمانی, درمان شناختی, رفتاری, مطالعه موردیThe main purpose of this study was to explore the effect of cognitive- behavior family therapy as an effect treatment for narcissistic disorder. Research method used is case study. Data were obtained through clinical interview and interventions on sessions. In this study, narcissistic disorder (55 years old male) was treated using cognitive behavior therapy (CBT). Subject was treated in 30 sessions. Methods and techniques were problem solving self-evaluation, self- monitoring, positive attitude and cognitive restructuring (individual and family).Resultsafter 30 sessions of treatment indicated a considerable decrease symptoms of narcissism was based on diagnostic criteria (DSM-V). The results of the study confirmed the hypothesis and showed that where family therapy approach to the subject affirms that the family Consequently, the behavior of a family member, behavior, cognition, and affect and influence each other simultaneously accepting the emotions of other family members are affected, which in turn leads to behaviors, cognitive new emotions and reactions in people. This study is based on the application of cognitive- behavioral family therapy disorder narcissistic reduction is effective in improving.The result of intervention indicated that this method is considerably effective in reducing symptoms of narcissistic disorder. This findings are discussed and compared with other research findings.Keywords: Narcissistic disorder, Family therapy, Cognitive, behavior therapy, Case study
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.