مریم عمادزاده
-
مقدمه
نفروپاتی دیابتی علت اصلی ایجاد بیماری کلیه مرحله آخر (ESRD) در بیماران دیابتی است. تا کنون مارکرهای التهابی متعددی مرتبط با نفروپاتی دیابتی شناخته شده اند و شناسایی اندکس هایی با اندازه گیری آسان و در دسترس ضرورت دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط میان نسبت نوتروفیل به لنفوسیت (NLR) و حجم متوسط پلاکتی (MPV) با نفروپاتی دیابتی انجام گردید.
روش هااین مطالعه مقطعی در سال های 1400 الی 1401 در کلینیک بیماری های غدد و داخلی بیمارستان قایم (عج) شهر مشهد انجام گردید. بیماران مبتلا به دیابت نوع دو براساس نتایج آزمایش ها، به دو گروه مبتلا به نفروپاتی (آلبومین ادراری بیشتر از mg/24h 30 یا GFR کمتر 60) و بدون نفروپاتی تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک و نتیجه آزمایشات بیماران بین دو گروه مقایسه شد.
یافته هامجموعا 100 بیمار، شامل 50 بیمار با و 50 بیمار دیابتی بدون نفروپاتی دیابتی مورد مطالعه قرار گرفتند. مبتلایان به نفروپاتی دیابتی به شکل معنی داری مسن تر بوده، مدت زمان طولانی تری از تشخیص دیابت آنها گذشته بود و فشار خون آنها نیز بالاتر بود (05/0 >P). توزیع جنسیت، قد، وزن و BMI در بیماران دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0 <P). شمارش مطلق نوتروفیل در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (141/0 =P). اما MPV، درصد نوتروفیل و نهایتا NLR در مبتلایان به نفروپاتی، به شکل معنی داری، بیشتر از بیماران بدون نفروپاتی بود (05/0 >P).
نتیجه گیریبراساس یافته های این مطالعه، درصد نوتروفیل و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در بیماران دیابتی مبتلا به نفروپاتی دیابتی بالاتر از بیماران دیابتی فاقد نفروپاتی دیابتی است.
کلید واژگان: دیابت, نفروپاتی دیابتی, NLR, MPVBackgroundDiabetic nephropathy is the main cause of end-stage kidney disease in diabetic patients. Several inflammatory markers related with diabetic nephropathy have been investigated so far. It is necessary to identify easily available and cost-effective indices. We aimed to determine the relationship between the neutrophil to lymphocyte ratio and mean platelet volume with diabetic nephropathy.
MethodsThis cross-sectional study was performed from 2021 to 2022 in diabetes clinic of Ghaem hospital, Mashhad. Patients with type II diabetes were categorized into two groups: without and with nephropathy (urinary albumin excretion greater than 30 mg/24h or GFR less than 60). Patients’ data, including demographic data, past medical and drug history and lab data were gathered and analyzed.
ResultsIn total, 100 diabetic patients including 50 with (mean age=64.04±7.40 years) and 50 without nephropathy (mean age=56.06±6.36 years), were studied. Patients with nephropathy were older, had a longer history of diabetes and a higher blood pressure (P < 0.05). However, the distribution of gender, weight, height, and BMI was not significantly different the two groups (P>0.05). The absolute neutrophil count was not significantly different between the two groups (P>0.05), while the mean platelet volume, neutrophil% and neutrophil/lymphocyte ratio were significantly higher in patients with nephropathy (P<0.05).
ConclusionAccording to our findings, patients with diabetic nephropathy had higher mean platelet volume, neutrophil%, and neutrophil/lymphocyte ratios compared to diabetic patients without nephropathy.
Keywords: Diabetes, Diabetic Nephropathy, NLR, MPV -
مقدمه
یکی از اصلی ترین درمان ها جهت کاهش عواقب ناشی از خون ریزی به دنبال ترومبوسیتوپنی، تزریق پلاکت است. عدم افزایش متناسب این رده از سلول های خونی متعاقب تزریق پلاکت، تحت عنوان مقاومت پلاکتی شناخته می شود. هدف از این مطالعه، بررسی میزان شیوع مقاومت پلاکتی و عوامل موثر و پیش گویی کننده ی آن می باشد.
روش هادر یک مطالعه ی مقطعی- تحلیلی، 73 بیمار مبتلا به ترومبوسیتوپنی شدید، در زمینه ی لوکمی و کم خونی آپلاستیک، در بخش هماتولوژی- انکولوژی دو بیمارستان اصلی ارجاعی شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفتند. تزریق پلاکت در بیمارانی که پلاکت کمتر از 10000 در هر میکرولیتر خون و یا کمتر از 20000 در هر میکرولیتر و تب بیشتر یا مساوی 38 درجه ی سانتی گراد داشتند، انجام شد. سطح پلاکت قبل و 60 دقیقه بعد از تزریق این فرآورده ی خونی اندازه گیری و بعد از محاسبه ی سطح بدنی (مترمربع)، میزان افزایش تصحیح شده ی پلاکت محاسبه گردید. در صورتی که این میزان بیشتر یا مساوی 10000 در هر میکرولیتر خون بود، عدم مقاومت به تزریق پلاکت محسوب شده و در غیر این صورت مقاومت به تزریق پلاکت در نظر گرفته می شد.
یافته هاتعداد 55 بیمار (75/3 درصد) مقاومت پلاکتی داشتند. این عارضه در گروهی که تعداد واحد پلاکت بیشتری دریافت کرده بودند شیوع بیشتری داشت. همچنین بیماران با دریافت واحدهای آفرزیس بیشتر، مقاومت پلاکتی کمتری نشان دادند.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه مقاومت پلاکتی با دریافت واحد پلاکتی بیشتر ارتباط دارد، تزریق پلاکت تنها باید در موارد ضروری و برحسب اندیکاسیون و با ارجحیت واحدهای افرزیس انجام گیرد.
کلید واژگان: ترومبوسیتوپنی, تزریق پلاکت, مقاومت پلاکتیBackgroundPlatelet transfusion is one of the main treatments for thrombocytopenia to reduce severity and frequency of bleeding. Inadequate increase in platelets following platelet transfusion is known as platelet refractoriness. The aim of this study is to investigate the prevalence, as well as predictive factors, of platelet refractoriness.
MethodsIn a cross sectional study, 73 patients suffering from severe thrombocytopenia due to leukemia or aplastic anemia, hospitalized at the hematology-oncology ward of two main referral hospitals in Mashhad, were evaluated. Platelet transfusion was done in patients with platelets count less than 10,000 per microliter or less than 20,000 per microliter and fever more than 38° C. Platelet count was measured before and 60 minutes after platelet transfusion, and after calculating body surface area (m2), corrected count increment (CCI) was calculated. If CCI is more than 10,000 per microliter, no platelet refractoriness was considered.
Findings55 patients (75.3%) had platelet refractoriness. Higher platelet refractoriness was seen in the group that received more platelet units and patients who received apheresis units had less refractoriness.
ConclusionPlatelet transfusion should be done only if necessary and transfusion of apheresis units must be considered in patients who need regular platelet transfusion.
Keywords: Thrombocytopenia, Platelet transfusion, Blood platelets, Refractoriness -
مقدمه
مطالعات نشان داده اند که آنالیز اسپرم رایج، وضعیت باروری را به صورت کامل مشخص نمی کند. 15% مردان نابارور، بررسی بالینی و آزمایشگاهی طبیعی دارند. شاخص تکه تکه شدن DNA (DFI) میزان آسیب به DNA را مشخص می کند. 20% مردانی که علت ناباروری با علت نامشخص دارند، سطح DFI نسبت به حالت طبیعی، بالاتر می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی کارایی بالینی DFI به عنوان یک نشانگر پیش بینی کننده نتایج عمل واریکوسل انجام شد.
روش کار:
این مطالعه مشاهده ای طولی در سال 1400-1399 بر روی 60 نفر از بیمارانی که به دلیل ناباروری در بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد تحت عمل واریکوسل قرار گرفته بودند، انجام شد. بیماران بر اساس سطح DFI (کمتر از 15%، 30-15% و بیشتر از 30%) به ترتیب به سه گروه با باروری عالی، متوسط و ضعیف تقسیم شدند، سپس آنالیز منی قبل و بعد از عمل انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 24) و آزمون های تی جفتی، ویلکاکسون و آنالیز واریانس انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنادار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین DFI در گروه های باروری عالی 92/2±83/10، متوسط 05/6±10/21 و ضعیف 73/10±56/46 بود. آنالیز اسپرم بیماران با باروری متوسط و ضعیف در هر سه حیطه تعداد، تحرک و شکل به شکل معنی داری بهبود یافت. به طور متوسط تعداد 91/16±92/8 میلیون در سی سی، تحرک 73/19±93/13 درصد و شکل اسپرم ها 57/3±17/3 درصد پس از عمل، بهبود یافت.
نتیجه گیریهرچقدر میزان DFI قبل از عمل بیشتر باشد، عمل واریکوسل باعث بهبود بیشتری در فاکتورهای آنالیز اسپرم می گردد. در واقع می توان این گونه برداشت کرد که DFI می تواند اثر پیشگویی کننده بر نتایج عمل واریکوسل داشته باشد. به عبارتی، مقادیر بالای DFI می تواند به صورت بالقوه، یک اندیکاسیون عمل واریکوسل قلمداد شود.
کلید واژگان: آنالیز اسپرم, شاخص شکستگی DNA, ناباروری, واریکوسلIntroductionStudies have shown that conventional sperm analysis does not represent fertility status completely. About 15% of infertile men have normal clinical and laboratory investigation. DNA fragmentation index (DFI) measures the DNA damage. Also, 20% of men with unexplained infertility have increased DFI level compared to the normal level. The present study was performed with aim to evaluate the clinical utility of DFI as an indicator for varicocelectomy.
MethodsThis longitude observational study was performed in 2020-2021 on 60 patients who underwent varicocelectomy due to infertility in Imam Reza Hospital of Mashhad. The patients were divided into three groups based on DFI levels (DFI ≤15%, 15-30%, and >30%) considered as excellent, moderate, and poor fertility, respectively. Then, pre- and post-operational semen analysis was performed. Data were analyzed by SPSS software (version 24) and paired-t, Wilcoxon, and analysis of variance tests. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe mean DFI in the excellent fertility group was 10.83 ± 2.92, in the moderate 21.10 ± 6.05, and in the poor fertility 46.56 ± 10.73. The moderate and poor fertility participants experienced statistically significant improvement in sperm count, motility, and morphology. On average, the number of 8.92±16.91 million per cc, the motility of 13.93±19.73% and the morphology of 3.17±3.57% improved after the operation.
ConclusionThe higher the pre-operative DFI, the more significant increase in sperm analysis factors is expected. DFI has a prognostic value for varicocele patients, especially those with higher DFI.People who have a higher pre operative DFI score will improve more after operation.
Keywords: DNA fragmentation, Infertility, Sperm analysis, Varicocele -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 2 (پیاپی 176، خرداد و تیر 1400)، صص 2778 -2784مقدمه
هر واحد خون اهدا شده، سرمایه ای با ارزش در حفظ جان بیماران میباشد و باید از ضایع شدن ومصرف غیر بهینه خون و فرآورده ها خودداری شود. هدف این مطالعه، بررسی چگونگی مصرف خون در بخش جراحی کودکان وارایه راهکارهایی جهت مصرف بهینه خون با در نظر گرفتن بیماری و بیمار بود.
روش کارمطالعه حاضر از نوع توصیفی و گذشته نگر به مصرف فرآورده های خونی در بخش جراحی کودکان بیمارستان شیخ و اکیر در دو بازه زمانی قبل و بعد از سیاست جدید مدیریت منابع خونی گردید که بر اساس آن جهت بیماریهای با احتمال بالای خونریزی مثل توراکوتومی یا اعمال عروقی و جراحی تومورها رزرو در خواست شده و در سایر موارد مانند هیپوسپادیاس یا شکاف کام و CAH در صورت سطح هموگلبین کمتر از 10 و یا شرح حال مثبت مسایل انعقادی و کوآگولوپاتی درخواست رزرو خون میشد.
نتایجاز مجموع 179 واحد رزرو خون در بیمارستان دکتر شیخ 14 مورد به مصرف رسید که میزان مصرف به رزرو 7.8% بود حال آنکه در بیمارستان اکبر از مجموع 36 واحد خون رزرو شده 5 واحد مصرف شده بودکه میزان مصرف به رزرو 19.4% بود. همچنین مشاهده شد که داشتن CAH احتمال مصرف خونهای رزرو شده را 17.4 برابر و شکاف کام احتمال ان را 3.1 برابر می کند.
نتیجه گیریاعمال تغییر در سیاست رزرو خون مبتنی بر نگاه به هر بیمار و بیماری به طور خاص و خروج از روال روتین میتواند منجر به کاهش قابل توجه رزرو و هدر رفت فراورده های خونی شود.
کلید واژگان: رزرو خون, مصرف خون, سلول فشرده, کودکانIntroductionEach unit of donated blood is a valuable health system resource that may rescue a life so we should try to improve the blood product consumption. In this study we assessed the protocols of packed blood cell reserve and consumption to improve these strategies in Dr. Sheikh and Akbar children’s hospitals.
Method and MaterialsThis is a descriptive retrospective study of blood product consumption during 2015-2016 in two academic hospitals of Dr.Sheikh and Akbar children’s hospitals. All reserved and consumed Packed blood cells were evaluated and compared between two time periods before and after applying new blood product request strategies in pediatric surgery ward.
ResultsAmong 179 reserved packed blood cells in Dr.Sheikh Hospital, only 14 units were consumed so the consumption/reserve ratio was 7.8% while among 36 reserved packed blood cells in Akbar Hospital , only 5 units were consumed so the consumption/reserve ratio was 19.4%. CAH surgery and cleft palate increased the packed blood consumption rate as 17.4 and 3.1 times respectively.
Conclusionpacked blood cell reserve strategies modifications based on patients’ condition and the type of surgery instead of just a rigid and routine protocol will improve the consumption to reserve rate of blood products.
Keywords: Blood reservation, Blood consumption, Packed cell, Pediatrics -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 2 (پیاپی 176، خرداد و تیر 1400)، صص 2723 -2733مقدمه
بیماریهای قلبی عروقی سالانه سبب مرگ و میر بالایی در ایران و جهان می شوند. ازآنجاییکه ریسک فاکتورهای رایج تنها پیشگویی کننده بخشی از بیماری های قلبی عروقی هستند، پیشنهاد شده است فاکتورهایی مانند اکسیداتیو استرس، برخی فلزات، التهاب و هموسیستیین می توانند عوامل بالقوه ای در ایجاد بیماری های قلبی عروقی داشته باشند. از اینرو در این مطالعه سطح سرمی هموسیستیین با شدت درگیری عروق کرونر مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کاردر این مطالعه مقطعی 347 بیمار مراجعه کننده جهت آتژیوگرافی به بیمارستان قایم و 103 فرد سالم بدون علایم قلبی مورد بررسی قرار گرفتند. افراد در 5 گروه با گرفتگی بیش از 50% در یک، دو و سه رگ از عروق قلبی، افراد نرمال کسانی که آنژیوگرافی آنها نرمال بود و یا درگیری کمتر از 50% داشتند و افراد سالم تقسیم شدند. سطح سرمی هموسیستیین با روش ELISA در پژوهشکده بوعلی اندازه گیری گردید. آنالیز داده های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 انجام گرفت.
نتایجمیانگین هموسیستیین در گروه های با گرفتگی یک رگ، دو رگ و سه رگ به طور معنی داری بالاتر از دو گروه نرمال و سالم بود (P<0.001). نتایج آنالیز رگرسیون لجستیک نشان دادند افزایش یک واحد هموسیستیین سبب افزایش شانس درگیری عروقی در افراد با درگیری یک رگ، دو رگ و سه رگ به ترتیب 1.461 (1. 326-1. 611), 1.289 (1.125-1.414), 1.235 (1.053-1.273) می شود. که به طور معنی داری بالاتر از گروه های نرمال و سالم بود (P <0.001).
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان دادند که افزایش یک واحد غلظت هموسیستیین به عنوان یک ریسک فاکتور مستقل می تواند سبب شیوع بیشتر و همچنین پیشرفت تنگی عروق شود.
کلید واژگان: آنژیوگرافی, هموسیستئین, درگیری عروق کرونریIntroductionCardiovascular disease is estimated the cause of 17.3 million deaths annually in the world and 27.4% of deaths in Iran. Since the common risk factors cannot currently predict all causes of cardiovascular disease, researchers have suggested that other factors such as oxidative stress, trace elements, inflammation, and homocysteine may be potential contributors to cardiovascular disease. Therefore, in this study, we assess the association of serum level of homocysteine with the severity of coronary artery involvement.
Material and MethodsIn this cross-sectional study, 347 patients referred to Ghaem Hospital for angiography and 103 healthy individuals without cardiac symptoms were evaluated. Subjects were divided into five groups with more than 50% stenosis of one (1), two (2), and three (3) arteries, individuals with normal angiography or less than 50% involvement (4), and healthy subjects (5). Serum homocysteine level was measured by ELISA at Bou-ali Research Institute. Statistical data analysis was performed using SPSS software version 21.
ResultsIn this research, 106 healthy people, 91 normal people, and 80, 87, and 89 people with stenosis in one, two, and three arteries, respectively were studied. The mean homocysteine in the groups with stenosis of one, two, and three vessels was significantly higher than the normal and healthy groups (P <0.001). The results of logistic regression analysis showed that increment of one unit of homocysteine raised the chance of vascular involvement in people with one, two, and three-vessel involvement into 1.235 (1. 053-1. 273), 1.289 (1.125-1.414), 1.461 (1.326-1.611), respectively (P <0.001)
ConclusionThe results of the present study showed that increase in concentration of homocysteine as an independent risk factor can lead to greater prevalence and progression of vascular stenosis.
Keywords: Coronary Angiography, Homocysteine, Aortic stenosis -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 2 (پیاپی 176، خرداد و تیر 1400)، صص 2882 -2891مقدمه
کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک شایع ترین بیماری ژنتیکی قلب است. این بیماری می تواند با عوارض خطرناکی همراه باشد.هدف از این مطالعه بررسی یافته های اکوکاردیوگرافی در بیماران دچار کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک می باشد.
روش کاردر این مطالعه 58 مورد از گزارشات اکوکاردیوگرافی بیماران مراجعه کننده به کلینیک اکوکاردیوگرافی بیمارستان قایم از ابتدای سال 1393 تا پایان سال 1397مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی و دسته بندی اطلاعات در گزارشات اکوکاردیوگرافی بیماران، این داده ها وارد نرم افزار SPSS نسخه 22 شد و تجزیه و تحلیل آمار ی صورت گرفت و سطح معنی دار، کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
نتایجشایع ترین فنوتیپ هایپرتروفی در بیماران فنوتیپ anterolateral (8%/44) بود. در بیماران با انسداد خفیف و همچنین انسداد شدید خروجی بطن چپ، 60% فنوتیپ anterolateral داشتند. از بین بیمارانی که نارسایی دریچه میترال داشتند در %6/69 موارد، علت ایجاد آن حرکت قدامی لتها حین سیستول بود. در این مطالعه %8/21، %6/23 و 20% بیماران به ترتیب بزرگی خفیف، متوسط و شدید دهلیز چپ داشتند. شدت بزرگی دهلیز چپ با میزان اختلال دیاستولیک در بیماران ارتباط معنی داری داشت (P<0.001).
نتیجه گیریاز آنجایی که نوع anterolateral شایعترین فرم درگیری در HCM بشمار آمده و با انسداد راه خروجی بطن چپ و نارسایی میترال بیشتری همراهی دارد لذا روند ارزیابی و فالواپ این فرم از درگیری باید با دقت نظر بیشتری صورت گیرد.
کلید واژگان: هایپرتروفیک کاردیومیوپاتی, اکوکاردیوگرافی, بیماری ژنتیکی, هایپرتروفی بطن چپ, کاردیومیوپاتی هایپرتروفیک انسدادی بطن چپIntroductionHypertrophic cardiomyopathy is the most common genetic heart disease which is described as the thickening of the heart wall and causes abnormal cardiac load. It can be associated with dangerous complications such as heart failure, atrial fibrillation, myocardial infarction and even sudden death. In this study we investigated echocardiographic findings in Hypertrophic cardiomyopathy patients.
Methods & MaterialsIn the present study echocardiographic records of 58 patients who were referred to echocardiography clinic of Ghaem hospital between March 2014 and March 2018 were analyzed. After investigation and categorizing the data in echocardiographic recordings, these data were analyzed using SPSS software version 22 and significance level was set as p<0.05. Exclusion criteria was included patients with suboptimal echocardiography view.
Resultsthe most common hypertrophy phenotype among the patients was anterolateral phenotype (44.8%). In patients with mild and severe left ventricular outlet tract obstruction, 60% of them had anterolateral phenotype. Among the patients with mitral regurgitation, in 69.6% of them the etiology was systolic anterior movement. In the present study 21.8%, 23.6% and 20% of patients had mild, moderate and severe left atrial enlargement respectively. Left atrial enlargement severity was significantly associated with the degree of diastolic dysfunction. (P<0.001)
ConclusionAs the anterolateral phenotype is the most common pattern in patients with hypertrophic cardiomyopathy and associated with more incidence of mitral regurgitation and LV out flow track obstruction, patients with this phenotype need to be evaluated more precisely.
Keywords: Hypertrophic cardiomyopathy, Echocardiography, Genetic diseases, Left ventricular hypertrophy, Hypertrophic obstructive cardiomyopathy -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و چهارم شماره 1 (پیاپی 175، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 2190 -2198مقدمه
صرفنظر از بالا بودن هزینه های درمان ناباروری و عدم دسترسی بسیاری از زوج ها به درمانهای پیشرفته، می توان به نقش ناباروری در بروز مشکلات روانشناختی نیز اشاره نمود. با توجه به اثرات احتمالی مطرح شده ویتامین دی بر ویژگی های اسپرم رابطه ی هدفمند بین این دو مقوله می تواند کمک شایانی به نظام سلامت جامعه کند. این مطالعه باهدف بررسی سطح ویتامین دی در بیماران با اختلال اسپرموگرام و مقایسه آن با گروه کنترل صورت گرفت.
روش کاراین مطالعه توصیفی تحلیلی روی 114 نفر بیماران که شامل دو گروه 57 نفره کنترل و نابارور در بازه سنی 20 تا 59 سال بودند. گروه نابارور مردانی با اختلال باروری بودند و کنترل مردان باروری دارای حداقل یک فرزند کمتر از 5 سال داشتند. اسپرموگرام و سطح ویتامین-دی و فاکتورهای هورمونی مانندLH ,FSH تستوسترون در هر دو گروه کنترل و نابارور بررسی شد.
نتایجپارامترهای تعداد اسپرم و تحرک اسپرم و شکل اسپرم و ویتامین دی بین دو گروه تفاوت معنادار داشتند(p <0.001). در جامعه کلی سطح سرمی ویتامین دی با تعداد (p=0.021)و تحرک اسپرم(p <0.001) و تستوسترون(P=0.025) همبستگی معنی دار و مستقیم داشت.
نتیجه گیریدر این مطالعه نتایج مجموعا مطرح کننده ارتباط ویتامین دی با کیفیت اسپرم در مردان است. لذا درمان کمبود ویتامین دی در مردان می تواند یک راه حل رو برای کاهش اختلال ناباروری در مردان باشد.
کلید واژگان: ویتامین دی, اسپرموگرام ناباروریIntroductionDespite the high costs of infertility treatment and the lack of access to advanced treatment for many couples, the role of infertility in the occurrence of psychological and social problems can also be mentioned. Considering the possible effects of vitamin D on the characteristics of sperm, a purposeful relationship between these two categories can be of great help to the community health system. The aim of this study was to evaluate the level of vitamin D in patients with spermogram disorder and compare it with the control group.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 114 patients were divided into two groups of 57 controls and infertile in the age range of 20 to 59 years and the infertile group were men with fertility disorders.The control group included fertile men with at least one child under the age of 5. Spermograms and levels of vitamin-D and hormonal factors such as LH and FSH, testosterone in both control and infertile groups were evaluated and comparisons were made between the two groups.
ResultsSperm count parameters and sperm motility and sperm shape Vitamin D were a significant difference between the two groups (P <0.001). It was also found that vitamin D had a significant and direct correlation with testosterone in the patient group (P = 0.001).
ConclusionThese results suggest the possible relationship between vitamin D and sperm quality in men. Therefore, treatment of vitamin D deficiency in men can be a solution to reduce infertility disorder in men.
Keywords: Vitamin D, Spermogram, Infertility -
مقدمه
گراندراند آموزشی یک روش آموزش بالینی متداول است که در اکثر بخش های بیمارستان های آموزشی درحال اجرا است و هدف آن فراهم آوردن فرصتی برای دانشجویان است تا اطلاعات نظری را به واقعیات عملی پیوند بزنند. هدف این مطالعه بررسی نظرات و دیدگاه های دانشجو و عضو هییت علمی بود تا بتوان نواقص موجود در آموزش بالینی گراندراند را پیدا کرده و با بهبود روند آموزشی گامی موثر در تربیت پزشکان کارآمد برداشته شود.
روش کاراین مطالعه به صورت مقطعی در گروه اطفال دانشگاه علوم پزشکی مشهد صورت گرفته است. این تحقیق با نظرسنجی از افراد حاضر در جلسات گراند راند در قالب پرسشنامه استاندارد صورت گرفت. در مجموع 250 پرسشنامه از دی ماه 1397 لغایت پایان خردادماه 1398 بین شرکت کنندگان حاضر در گراندهای بخش ها توزیع شد که از این تعداد، 235 پرسشنامه تکمیل گردید. اطلاعات پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS v.24 آنالیز گردید.
نتایجبیشترین میزان رضایت از کیفیت گرند راندهای هفتگی در گروه اعضای هییت علمی با 63.15٪ و کمترین میزان در گروه کارورزان با 4.34٪ که وضعیت گرند راند ها را خیلی خوب ارزیابی کردند وجود دارد. در حالی که تمامی اعضای هییت علمی و اکثریت دستیاران (70.73٪) معتقد بودند حضور کارورز در گراند راند مفید است با این حال در حدود نیمی از کارورزان (53.62٪) به مفید بودن گراند راند اذعان داشتند. استراتژی مد نظر اعضای هییت علمی بیشتر تاکید بر درمان (42.10٪) و گزارش های پزشکی مبتنی بر شواهد (36.84٪) بود اما دستیاران بیشتر در مورد تشخیص های افتراقی (46.34٪) و گزارش های پزشکی مبتنی بر شواهد (34.14٪) تاکید داشتند؛ کارورزان (63.76٪) و کارآموزان (63.20٪) نیز بر بحث در مورد تشخیص های افتراقی تاکید داشتند.
نتیجه گیریدر مجموع دیدگاه کارآموزان و کارورزان در مقایسه با اعضای هییت علمی و دستیاران در خصوص کیفیت برگزاری گرند راندهای آموزشی منفی تر است. همچنین دیدگاه آنان در بخش های مهمی همانند استراتژی معرفی بیمار نیز متفاوت می باشد. از این رو به نظر می رسد، انجام مطالعات بعدی با هدف تعیین استانداردهای مناسب گراند راند های آموزشی برای هریک از گروه های کارآموز، کارورز و دستیار اهمیت داشته باشد.
کلید واژگان: گراند راند, گروه اطفال, دانشجویان, عضو هیئت علمی, دستیارIntroductionEducational grand round is a common clinical education method that is implemented in most departments of hospitals and its purpose is to provide an opportunity for students to link theoretical information to practical facts. The purpose of this study is to examine the views and opinions of students and faculty members to find gaps in Grand round of clinical education to take an effective step in training efficient physicians by improving the educational process.
Materials & MethodsThis cross-sectional study was performed in the pediatrics department of Mashhad University of Medical Sciences. This research was conducted by surveying the people present at the Grand round meetings in the form of a questionnaire. A total of 250 questionnaires were filled from January 2016 to the end of June 2017 among the participants in the grand rounds, of which 235 questionnaires were completed. Data were analyzed using SPSS v.24 software.
ResultsThe highest level of satisfaction with the quality of weekly grand rounds is in the group of faculty members with 63.15% and the lowest rate is in the group of interns with 4.34% who evaluated the status of grand rounds very well. While all faculty members and the majority of assistants (70.73%) believed that the intern's presence in the Grand Round was beneficial, about half of the interns (53.62%) acknowledged the usefulness of the Grand Round. The strategy of the faculty members was more emphasis on treatment (42.10%) and problem-based medical reports (36.84%) but more assistants focused on differential diagnoses (46.34%) and medical reports based (34.14%); Interns (63.76%) and stagers (63.20%) emphasized on the discussion of differential diagnoses.
ConclusionThe attitude of stagers and interns is more negative than that of faculty members and assistants regarding the quality of training grand rounds. Their views are also different in important areas such as the patient referral strategy. Therefore, it seems that it is important to conduct further studies with the aim of determining the appropriate standards for training grand rounds for each group of stagers, interns and assistants.
Keywords: Ground round, Pediatric Department, Students, Faculty Member, Resident -
مقدمه
از روش های مورد استفاده در جهت کاهش آمار روزافزون سزارین، استفاده از زایمان طبیعی بعد از سزارین است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی عوارض مادری و جنینی در افرادی که زایمان طبیعی موفق بعد از سزارین داشتند، انجام شد.
روش کاراین مطالعه گذشته نگر بر روی 160 زن متقاضی زایمان واژینال بعد از یک نوبت سزارین با برش عرضی بر روی رحم در فاصله سال های 97-1395 در بیمارستان ام البنین (س) مشهد انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با زایمان بیماران و همچنین اطلاعات مربوط به نوزادان از پرونده بیماران جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 11) و آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، کای اسکویر و تی تست انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هااز 160 بیمار، 141 نفر (12/88%) موفق به زایمان طبیعی شده و در 19 نفر (88/11%) سزارین انجام شد. دو گروه موفقیت و شکست زایمان طبیعی بعد از سزارین، از نظر میانگین سن مادر (18/0=p)، متوسط توده بدنی (07/0=p)، متوسط سن حاملگی (15/0=p) و فاصله از سزارین قبلی (07/0=p) تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. بیشاب اسکور کمتر از 6 در گروه شکست نسبت به گروه موفقیت به طور معناداری بیشتر بود (02/0=p). در گروه شکست، خونریزی بعد از زایمان (03/0=p) و بستری نوزاد در بخش مراقبت های ویژه (001/0>p) به طور معناداری بیشتر بود.
نتیجه گیریزایمان طبیعی بعد از سزارین، یک روش زایمانی مناسب و بی خطر بوده و سبب کاهش خطرات مادری و جنینی ناشی از سزارین تکراری می گردد.
کلید واژگان: برش کلاسیک رحم, زایمان واژینال, سزارینIntroductionVaginal birth after cesarean is one of the methods used to reduce the increasing number of cesarean sections. This study was performed with aim to evaluate maternal and fetal complications in women who had successful vaginal delivery after cesarean.
MethodsThis retrospective study was performed on 160 women who had successful vaginal delivery after one cesarean section with transverse uterine incision at Mashhad Omolbanin hospital in 2016-2018. Demographic data related to delivery and the infants' data were collected from the patients' records. Data was analyzed by SPSS software (version 11) Kolmogrov-Smirnov, Chi-square and t-test. p < 0.05 was considered statistically significant.
ResultsAmong 160 patients, 141 cases (88.12%) had successful normal vaginal delivery and 19 cases (11.88%) had cesarean section. The two groups of success and failure of normal delivery after cesarean section had no significant difference in terms of mean maternal age (p= 0.18), body mass (p=0.07), gestational age (p= 0.15) and distance from previous cesarean section (p=0.07). The bishop score less than 6 was significantly higher in the failure group than in the success group (p=0.02). In the failure group, postpartum hemorrhage (p= 0.03) and NICU admission (p=<0.001) were significantly higher.
ConclusionVaginal delivery after cesarean is a safe delivery method and reduces maternal and fetal risks caused by repeated cesarean section.
Keywords: Cesarean section, Classical uterine incision, Vaginal delivery -
مقدمه
تومورهای زنان، عامل مهم مرگ و میر زنان در جهان هستند. با توجه به اهمیت شناخت اپیدمیولوژیک سرطان های زنان به صورت منطقه ای جهت برنامه ریزی اقدامات پیشگیری، مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به سرطان های دستگاه تناسلی زنانه مراجعه کننده به مراکز تخصصی انکولوژی مشهد در سال های 95-1361 انجام گرفت.
روش کاردر این مطالعه مقطعی پس از بررسی تمام پرونده های موجود در طی 35 سال اخیر، اطلاعات بیماران استخراج و ثبت گردید. زمان مطالعه به 4 دوره (سال 69 و قبل از آن، سال 79-70، سال 89-80 و سال 95-90) تقسیم بندی شد. فراوانی نسبی، میانگین سن زمان تشخیص و روند 35 ساله مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کای اسکویر، آنووا وشفه انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هادر 2953 بیمار مورد بررسی، میانگین سنی 69/13±32/49 سال بود. بیشترین میانگین سنی در بیماران با سرطان جسم رحم (49/12±21/52 سال) و کمترین در بیماران با سرطان تخمدان (09/16±09/46 سال) مشاهده شد. میانگین سن تشخیص سرطان تخمدان در طی سه دهه اخیر به طور معناداری افزایش (001/0p<) و در سرطان سرویکس کاهش داشت (017/0=p). بیشترین فراوانی نسبی مربوط به سرطان سرویکس با 1161 مورد (3/39%) و سپس سرطان تخمدان با 1080 مورد (6/36%) بود. توزیع فراوانی انواع سرطان در طی دهه های مختلف نیز اختلاف معناداری داشت (001/0p<).
نتیجه گیریسرطان سرویکس فراوان ترین سرطان در بین بیماران این مطالعه بود. میانگین سن تشخیص در بیماران مبتلا به سرطان تخمدان افزایش و در مبتلایان به سرطان سرویکس کاهش یافته است. با توجه به قابلیت پیشگیری از سرطان سرویکس، توصیه به توجه بیشتر غربالگری این سرطان می شود.
کلید واژگان: ایران, زنان, سرطان آندومتر, سرطان تخمدان, سرطان سرویکس, مشهدIntroductionGynecologic cancers are the important cause of women's mortality in the world. Considering the importance of epidemiological recognition of gynecologic cancers in regional form for planning the preventive measures, this study was performed with aim to assess the epidemiologic characteristics of patients with gynecologic cancers referring to Mashhad oncologic centers in 1982-2016.
MethodsIn this cross-sectional study, after evaluation of all patients’ files recorded in the last 35 years, the required data were extracted and recorded. The study period was categorized into 4 intervals: before 1990, 1991-2000, 2001-2010, and 2011-2016. The relative frequency, mean age at the time of diagnosis, and the 35-year trend were then assessed. Data were analyzed by SPSS software (version 16) and Chi-Square, Anova, and Scheffe tests. P
ResultsAmong 2953 studied patients, mean age was (49.32 ± 13.69 years. The highest mean age was observed among the patients with uterine body neoplasms (52.21±12.49) and the lowest mean age in those with ovarian cancer (46.09±16.09). The mean age at the time of diagnosis of ovarian cancer has significantly increased in the last decades (p<0.001) while decreased in those with cervical cancer (p=0.017). Cervical and ovarian cancers had the highest relative frequency during the entire study period (39.3% (1161 cases) and 36.6% (1080 cases), respectively). There was also a significant difference in the frequency of various cancers across different decades (p<0.001).
ConclusionCervical cancer was the most frequent neoplasm in this study. The mean age of diagnosis had increased in patients with ovarian cancer and decreased in cervical cancer. Since cervical cancer can be controlled by preventive measures, more attention to screening of this cancer is recommended.
Keywords: Cervical neoplasms, Endometrial Cancer, Iran, Mashhad, Ovarian cancer, Women -
مقدمه
خونریزی غیرطبیعی رحمی، یک مشکل شایع در زنان اواخر سنین باروری می باشد که باید به طور دقیق مورد ارزیابی قرار گیرد. بررسی از نظر سرطان آندومتر و یا ضایعات پیش بدخیمی بسیار مهم است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین یافته های سونوگرافی ترانس واژینال و پاتولوژی در زنان مبتلا به خونریزی غیرطبیعی رحمی در حوالی یائسگی انجام شد.
روش کاراینمطالعه توصیفی - تحلیلی در سال 1396 بر روی 184 زن پری منوپوز 50-40 ساله با AUB انجام شد. بیماران تحت سونوگرافی واژینال قرار گرفته و در صورت گزارش ضخامت آندومتر بیشتر از 4 میلی متر، یک هفته بعد از گزارش سونوگرافی D&C شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه خودساخته بود که یافته های دموگرافیک بیماران و نتیجه سونوگرافی ترانس واژینال و نتایج بررسی هیستوپاتولوژی ماحصل کورتاژ ثبت گردید. تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های آنووا و کروسکال والیس انجام گرفت. میزان p کمتر 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هاشایع ترین یافته های سونوگرافی ترانس واژینال 37% نرمال، 30% افزایش ضخامت و 20% پولیپ آندومتر بود. حدود 47/3% یافته های هیستوپاتولوژی را پرولیفراتیو و در مراتب بعدی ترشحی و پولیپ آندومتر و کمتر از 5% موارد را بدخیم تشکیل می داد. یک مورد آدنوکارسینوم با ضخامت آندومتر 6 میلی متر گزارش شده بود. در برآورد همخوانی یافته های سونوگرافی با D&C در دو گروه غیرطبیعی و طبیعی، توافق معنی داری وجود داشت (0/004=p).
نتیجه گیریپاتولوژی های ماژور و بدخیم از قبیل کارسینوم و متاپلازی می توانند در مقادیر کمتر از حد مرزی 8 میلی متر و حتی نزدیک 5 میلی متر وجود داشته باشند. در نتیجه استفاده از D&C به همراه TVUS در مقادیر کمتر از 8 میلی متر نیز ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: حوالی یائسگی, خونریزی غیرطبیعی رحمی, دیلاتاسیون و کورتاژ, سونوگرافیIntroductionAbnormal uterine bleeding (AUB) is one common problem in perimenopausal women that should be carefully evaluated. Evaluation in terms of endometrial cancer and premalignant lesions is very important. This study was performed with aim to investigate the relationship between the findings of transvaginal sonography and pathology of endometrial curettage in women with abnormal uterine bleeding at perimenopause.
MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 184 perimenopausal women aged 40-50 years with AUB in 2017. The patients underwent transvaginal sonography. D&C was done one week after sonography report if endometrial thickness was > 4 mm. Data collection tool was a self-made questionnaire. Demographic findings of the patients and the results of transvaginal sonography, and hystopathologic assessment of endometrium were recorded. Data were analyzed by SPSS software (version 20), and ANOVA and Kruskal-Wallis tests. P
ResultsThe most common findings of transvaginal sonography was 37% normal, 30% increased thickness, and 20% endometrial polyp. About 47.3% of histopathologic findings were proliferative, then secretory and endometrial polyps and less than 5% of cases was malignant. There was only one case of adenocarcinoma with 6 mm endometrial thickness. In the estimation of the consistency of sonographic findings with D&C findings, there was significant agreement in abnormal and normal groups (P=0.004).
ConclusionMajor and malignant pathologies namely carcinoma and metaplasia can also be detected in cut-off levels less than 8 mm, even around 5 mm. Therefore, use of D&C along with TVUS in low cut-off levels less than 8 mm seems to be necessary.
Keywords: Dilatation, curettage, Dysfunctional Uterine Bleedings, Perimenopause, Ultrasonography -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و یکم شماره 5 (پیاپی 160، آذر و دی 1397)، صص 1214 -1238مقدمه اندوکاردیت عفونی به عفونتی اطلاق میشودکه اغلب دریچه های قلبی (چهطبیعی وچه مصنوعی) را درگیرمیکند. متاسفانه تعداد مطالعات در رابطه با اپیدمیولوژی بیماری اندوکاردیت عفونی در ایران اندک است. روش کار این ارزیابی به عنوان یک مطالعه کوهورت (آینده نگر و گذشته نگر ومطالعه مقطعی از نوع تمام شماری) بوده است، که به صورت توصیفی بر روی بیماران معتاد تزریقی مبتلا به اندوکاردیت انجام شده است نتایج ما در مطالعه خود مشاهده کردیم که از 19 بیمار ارزیابی شده در این مطالعه که 17 مورد (5/89 %) از بیماران دارای جنسیت مذکر و سایرین یعنی 2 بیمار (5/10 %) دارای جنسیت مونث بوده اند. کشت خون در 6 مورد مثبت بود که در 5 مورد استافیلوکوک اورئوس گزارش شده بود. مشاهده شد که شایعترین دریچه درگیر در بیماران دریچه تریکوسپید (43%) بود4 بیمار (1/21 %) بعد از جراحی دچار عود اندوکاردیت شده اند، 3 بیمار (8/15 %) نیازمند جراحی مجدد به دلیل مشکلات قلبی بودهاند و میزان موتالیته کلی بیماران نیز برابر با 9 بیمار (4/47 %) و میانگین کل بقای بیماران مورد مطالعه در این طرح 5/30 ماه بوده است. نتیجه گیری بر اساس نتایج مشاهده شده در این ارزیابی میزان مورتالیته بالای بیماران معتاد تزریقی بعد از جراحی اندوکاردیت نشان دهنده اهمیت توجه به این دسته از بیماران میباشد، بر این اساس توجه به ویژگیهای بالینی این بیماران میتواند باعث مدیریت بهتر بیماران و ارتقا پروگنوز آن ها گردد. به طوری که با در نظرگرفتن ریسک فاکتورها و هزینههای جراحی این بیماران و همچنین بررسی اندیکاسیونهای جراحی در آنها، بهترین تصمیم جهت نحوه برخورد با این بیماران گرفته شود.کلید واژگان: اندوکاردیت عفونی-معتادین تزریقی-جراحی قلبEvaluation of results of IVID endocarditis cardiac surgery in mashhad medical scince, a cohort studyInfective endocarditis refers to an infectious disease that often affects the heart valves (whether natural or artificial). Unfortunately, there are few studies on the epidemiology of infective endocarditis in Iran. The aim of this study was to evaluate the incidence of infective endocarditis in terms of demographic characteristics of clinical symptoms, underlying diseases and outcomes. Methods & Materials This study was a retrospective-prospective cohort study, which was done descriptively on patients with endocarditis. Accordingly, the information of patients in two hospitals of Imam Reza and Ghaem was followed and recorded in the checklist. The information was included in the field information as well as information about the patients' illness was entered in the statistical software and was evaluated descriptively. Results In our study we observed that of 19 patients evaluated in this study, 17 cases (89.5%) were males and 2 patients (10.5%) were females. We also observed that only 2 patients (10.5%) had heart attack after surgery, 4 (21.1%) patients had recurrent endocarditis after surgery, and 3 patients (15.8%) needed re-surgery due to other diseases and total mobility rates were positive in 9 patients. Conclusion Based on the results observed in this study, the high mortality rate of patients after endocarditis indicates the importance of attention to these patients. Accordingly, consideration of the clinical features of these patients can lead to better management of patients and promote their prognosis.Keywords: infective endocarditis, IVID, Cardiac Surgery
-
مقدمهچاقی به عنوان مهمترین عامل خطرساز ابتلا به دیابت نوع 2 شناخته شده است و شاخص های مختلف تن سنجی شامل دور کمر، دور باسن و شاخص توده بدنی به نوعی گویای مشکل چاقی هستند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط این شاخص ها با ابتلا به دیابت است.روش کاردر یک مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1389 در شهر مشهد، تعداد 7000 فرد بالای 30 سال از نظر دیابت غربالگری شدند. این افراد ازمیان کلیه افراد تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی ثامن به روش نمونه گیری غیر احتمالی آسان انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز از پرونده ها استخراج و وارد نرم افزار SPSS شد. با آزمون های من ویتنی و کروسکال والیسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج540 نفر از شرکت کنندگان مبتلا به دیابت، 4771 نفر در معرض خطر ابتلا به دیابت و 1689 نفرسالم بودند. بین اندازه دور کمر، دور باسن، دور کمر به دور باسن، دور کمر به قد و شاخص توده بدنی در سه گروه بیمار، در معرض خطر و سالم رابطه معنی داری وجود دارد(001/0>p). همچنین تفاوت معنی داری بین جنس در سه گروه نشان داده شد(001/0>p). متغیرهای سابقه خانوادگی دیابت، BMI، دور باسن، فشار خون دیاستولیک و نسبت دور کمر به قد جزء عوامل پیشگویی کننده قند خون ناشتا در افراد هستند که رابطه معنی داری دارند (06/0=2r).نتیجه گیریبا توجه به ارتباط بین شاخص های تن سنجی و ابتلا به دیابت، لزوم آموزشهایی در زمینه جلوگیری از چاقی و اصلاح در روش زندگی وتغذیه مناسب و انجام تحرک و ورزش بدیهی می باشد.
کلید واژگان: دیابت, دور کمر, دور باسن, شاخص های تن سنجی, نمایه توده بدنیINTRUDOCTION: Obesity has been known as the most important risk factor for diabetes type 2 and different indexes of anthropometry such as waist circumference, hip circumference and body mass index (BMI),expressing the problems of obesity. The aim of this study was to investigate the relationship between these indexes and diabetes.Method and Materials: In this cross-sectional study conducted in 1389, 7000 people over 30 years old were screened for diabetes. Participants selected by convenient sampling from Samen health centre. The needed information were extracted from data files and put in SPSS software, then analyzed.ResultsOver all 540 participants were diabetic,4771 were at risk of diabetesand 1689 persons were healthy. There were significant relationship between waist circumference, hip circumference, waist/hip ratio, waist/height ratio, and BMI in three groups of diabetics, prediabetics and healthy people (p<0.001). We also found significant relationship between sex and three studied groups (p<0.001).Family history of diabetes, B.M.I, hip circumference, w.c/height and diastolic hypertension were predictors of fasting blood sugar with significant relationship (r2=0.06).ConclusionRegarding to relations between anthropometric indexes and diabetes affecting, it goes without saying that in order to prevent obesity, teaching for improving life style, suitable nutrition, doing exercise, and mobility seems to be needed.Keywords: Diabetes, Body mass index, Hip Circumference, Waist Circumference, Anthropometric Indexes -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال پنجاه و چهارم شماره 4 (پیاپی 114، زمستان 1390)، ص 230
مقدمهدر سالهای اخیرشیوع سندرم متابولیک درجمعیت بیماران روانی بیش از معمول گزارش شده است. درایران مطالعات چشمگیری در رابطه با شیوع این سندرم دربین بیماران روانی انجام نشده، و ازآنجا که عامل نژاد جزء عوامل تاثیرگذار بر آن است، بررسی شیوع سندرم متابولیک درجمعیت بیماران روانی ایران مفید به نظر می رسد.
روش کاردر یک مطالعه توصیفی مقطعی تعداد130 بیمار زن بستری دربخش روانپزشکی بیمارستان22بهمن مشهدازاسفند1387 تاآذرماه 1388 از نظر ابتلا به سندرم متابولیک موردمطالعه قرارگرفتند. پرسشنامه برای بیماران تکمیل شد. خانمهای باردار وکسانی که طی 6 ماه اخیر زایمان کرده بودند وارد مطالعه نشدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSSو آزمون های کای دو، تی و دقیق فیشر انجام شد.
نتایج شیوع سندرم متابولیک دراین مطالعه طبق معیارهای NCEP(ATPIII) برابر با 8/39% به دست آمد که این میزان بیشتر از مقدار قابل انتظار برای جمعیت ایرانی غیر بیمار بود (7/34%). میانگین سنی مبتلایان به سندرم متابولیک دراین مطالعه بیشترازافراد غیرمبتلا بود (6/44 در برابر2/34). دراین مطالعه رابطه معنی داری بین سندرم متابولیک و متغیرهای تاهل، سطح تحصیلات، سن،BMI، وزن، دورکمر، دیابت وهیپرتانسیون به دست آمد (05/0p<) از طرفی رابطه معنی داری بین دوز، مدت زمان مصرف دارو، نوع داروی مصرفی و نوع بیماری روانپزشکی با ابتلا به این سندرم به دست نیامد (05/0p>).
نتیجه گیریشیوع سندرم متابولیک در این مطالعه بیش از نتایج مطالعات مشابه درجمعیت بیماران روانی ایران بود. در این تحقیق رابطه ای بین ابتلا به این سندرم و داروی خاصی به دست نیامد، با وجود این نمی توان ارتباط بین این دو را قطعا ردکرد و برای رد یا اثبات این موضوع نیاز به مطالعات وسیعتری می باشد.کلید واژگان: سندرم متابولیک, بیماری روانپزشکی, داروهای روانپزشکیIntroductionIn recent years the metabolic syndrome has been highly common among psychiatric patients. Since many factors including genetic factors contribute to the prevalence of this syndrome, it seems necessary to look for metabolic syndrome among Iranian psychiatric patients. Materials and MethodsThis cross-sectional study was performed on 130 female patients admitted to psychiatric ward of Mashhad 22 Bahman hospital since March 2009 until December 2009 to find whether they had metabolic syndrome. Questionnaires were completed for patients. Pregnant women and those who had had a delivery during the last 6 months were excluded. Data were analyzed through statistical tests such as t-test and chi square and SPSS software version 17. P-value less than 0.05 was regarded as meaningful result.ResultsIn this study the prevalence of metabolic syndrome was, according to criteria of NCEP (ATP III), 39.8%, which is deemed as significantly more than expectable range for healthy Iranian population. Older age, higher waist circumference, BMI and weight, persistence of diabetes mellitus and hypertension, low educational level and marriage status were proven to be associated with increased risk of metabolic syndrome.(p-value<0.05) There were no meaningful relation between metabolic syndrome, duration of administration and type of drugs, and mental disorder. (p-value>0.05)ConclusionIn the present study, the prevalence of metabolic syndrome was examined. And it was proved that the rate of the prevalence of metabolic syndrome is more than what is typically found in similar studies among Iranian psychiatric population. no relationship was detected between metabolic syndrome and any specific drug, however, more extensive studies are suggested.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.