به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم میر بخش

  • بابک قائدنیا*، مریم میربخش، محمد خلیل پذیر، محمود بهمنی، محمود حافظیه

    عملکرد مثبت باکتری های سودمند (پروبیوتیک ها) در ارتقای تولید آبزیان موضوعی اثبات شده بوده است و خانواده Bacillaceae از پرکاربردترین باکتری ها در آبزی پروری محسوب می شوند. این مطالعه به منظور بررسی و مقایسه اثر پروبیوتیک بومی Bacillus vallismortis IS03 (JQ085958.1) با غلظت 1011 CFU در کیلوگرم،  بر عملکرد رشد، کارایی خوراک و میزان بیومس برداشت شده میگوی سفید غربی در استخرهای پرورشی خاکی انجام شد. برای این منظور دو تیمارشامل افزودن پروبیوتیک به آب و افزودن پروبیوتیک به خوراک و یک گروه شاهد (بدون پروبیوتیک) در نظر گرفته شد. طی 100 روز دوره پرورش در استخرهای پرورشی با تراکم ذخیره سازی 500 هزار  عدد در هکتار، کمترین ضریب تبدیل غذایی در تیمار آب (60/1) و سپس در تیمار خوراک (62/1) ثبت شد که با گروه شاهد (74/1) اختلاف معنی داری داشت (05/0<p). درصد بازماندگی در تیمار آب (72/80 درصد) و در تیمار خوراک (09/80 درصد) ثبت گردید که بین تیمار آب و شاهد اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0<p). بیشترین میزان بیومس برداشت شده به ترتیب در تیمار آب و سپس در تیمار خوراک بود که با شاهد، اختلاف معنی داری مشاهده شد (05/0<p). میزان نرخ رشد نسبی و ویژه در تیمارها با شاهد، اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). اما میزان وزن نهایی میگو در زمان برداشت در تیمار آب با  گروه شاهد اختلاف معنی داری داشت (05/0<p). با توجه به اثرات مثبت و معنی داری پروبیوتیک Bacillus vallismortis IS03 در روش افزودن به آب بر میزان بازماندگی، بیومس برداشت شده و ضریب تبدیل غذایی، می توان این باکتری را به عنوان پروبیوتیک مناسب برای افزودن به آب استخرهای پرورش میگو پیشنهاد نمود.

    کلید واژگان: پروبیوتیک, میگو, Bacillus Vallismortis, شاخص رشد, ضریب تبدیل غذایی, بیومس
    Babak Ghaednia*, Maryam Mirbakhsh, Mahammad Khalil Pazir, Mahmoud Bahmani, Mahmoud Hafezieh

    The positive performance of beneficial bacteria (probiotics) in promoting aquatic production has been proven, and Bacillaceae family is considered to be one of the most widely used bacteria in aquaculture. This study was conducted to investigate and compare the effect of indigenous probiotic Bacillus vallismortis IS03 (JQ085958.1) at 1011 CFU kg-1 concentration, on the growth performance, feed efficiency, and the amount of harvested biomass of western white shrimp in earthen culture ponds. Two treatments were considered for this purpose addition of the probiotic to water, addition of the probiotic to feed, and a control group (without the probiotic).  The lowest feed conversion ratio was recorded in the water treatment (1.60) and then, in the feed treatment (1.62), which were significantly different from the control group (1.74) during the 100 days of the culture period in ponds with a stocking density of 500,000 per hectare (p<0.05). The percentage of survival in the water treatment (80.72%) and in the feed treatment (80.09%) was recorded, and there was a significant difference between the water treatment and control group (p<0.05). The highest amount of harvested biomass was in the water treatment and then the feed treatment, respectively, and a significant difference was observed with the control (p<0.05). There was no significant difference between the relative and specific growth rates in the treatments and the control (p<0.05). However, the final weight of shrimp at harvest was significantly different in the water treatment compared to the control treatment (p<0.05). Considering the positive and significant effects of the probiotic B. vallismortis IS03 in the method of adding to water on the survival rate, harvested biomass, and feed conversion ratio, this bacterium can be suggested as a suitable probiotic to be added to the water of shrimp rearing ponds.

    Keywords: Probiotic, Shrimp, Bacillus Vallismortis, Growth Indice, Feed Conversion Ratio, Biomass
  • شهرزاد فروتن، امیر هوشنگ بحری *، بابک قائدنیا، فلورا محمدی زاده، مریم میربخش

    هدف از این مطالعه مقایسه قطر هاله (mm) ایجاد شده ناشی از عدم رشد باکتری ویبریو هاروی در پست لاروهای میگو وانامی (Litopenaeus vannamei) تحت تاثیر عصاره های متانولی، استونی و آبی (ppm) استخراج شده از صدف ملوک (S. vagina) می باشد. عصاره های متانولی، استونی و آبی با غلظت های 100، 150، 200، 250، 300، 350، 400 و 450 ppm برای ارزیابی MIC استفاده شدند. بر اساس نتایج بدست آمده، عصاره متانولی استخراج شده از صدف ملوک رشد باکتری ویبریو هاروی را در غلطت 450 ppm متوقف نمود. اگرچه استفاده از این عصاره سبب توقف رشد باکتری در غلظت 450 ppm شد، اما قطر هاله ایجاد شده در مقایسه با هاله عدم رشد ناشی از آنتی بیوتیک کم تر بود. عصاره استونی صدف از رشد باکتری ویبریو هاروی در غلظت 200ppm و غلظت های بالاتر جلوگیری نمود و هاله عدم رشدی به قطر 4.2 میلی متر ایجاد نمود. هم چنین عصاره آبی فاقد هر گونه اثر بازدارنده ای بود. نتایج مربوط به آزمون مقایسه میانگین ها نشان داد که بین غلظت های مختلف عصاره های متانولی و استونی استخراج شده اختلاف معنی داری وجود داشت (P<0/05). هم چنین بین غلظت های موثر مشابه تیمارهای مختلف (200، 250، 300، 350، 400 و 450 ppm) اختلافات معنی داری مشاهده شد (P<0/05). بنابراین، عصاره های متانولی و استونی S. vagina را می توان به عنوان یک ماده زیستی فعال برای جلوگیری از بیماری ویبریوز در Litopenaeus vannamei استفاده نمود. با این حال، مطالعات بیش تری برای بررسی سایر عصاره های قابل استخراج از این گونه و اثرات آن ها پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: صدف ملوک, استخراج عصاره, ویبریوز, میگوی وانامی, عصاره استونی
    Shahrzad Foroutan, Amir Houshang Bahri *, Babak Ghaednia, Flora Mohammadizadeh, Maryam Mirbakhsh

    This study was aimed to compare the halo diameter (mm) caused by the lack of bacteria growth (Vibrio harvey) in the post-larvae of Vannamei shrimp (Litopenaeus vannamei) under the influence of methanolic, acetone, and aqueous extracts (ppm) of razor clam (Solen vagina). Based on the obtained results, the methanolic extract stopped the growth of Vibrio harvey bacteria at 450 ppm. Although the use of this extract stopped the growth of bacteria at a concentration of 450 ppm, the diameter of the created halo was smaller compared to the halo of non-growth caused by antibiotics. Acetone extract prevented the growth of Vibrio harvey bacteria at 250 ppm and higher concentrations and created a lack of growth halo with a diameter of 2.8 cm. Also, the aqueous extract did not have any inhibitory effect. The results of the mean comparison test showed that there was a significant difference between different concentrations of methanolic and acetone extracts (P<0/05). Also, significant differences were observed between the same effective concentrations of different treatments (250, 300, 350, 400 and 450 ppm) (P<0/05). Therefore, methanolic and acetone extracts of S. vagina can be used as a bioactive substance to prevent vibriosis in Litopenaeus vannamei. However, more studies are suggested to investigate other extracts of this species and their effects.

    Keywords: Razor clam, Extracts, Vibrios, Vannamei shrimp, Acetone extract
  • مهدی گلشن*، سجاد نظری، سید امین مرتضوی، هادی غفاری، مریم میربخش، همایون حسین زاده صحافی، محمود بهمنی

    مشابه پستانداران نوروهورمون های مغز فرآیند تولیدمثل در ماهیان را کنترل می کنند. هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRH) از مهم ترین عوامل کنترل کننده تولیدمثل بوده که به واسطه تنظیم زمان و میزان ترشح LH و FSH باعث گامتوژنس است. بیشترین میزان ایزوفرم های GnRH در بین مهره داران مربوط به ماهیان استخوانی است. بر اساس درخت آنالیز تبارزایی، GnRH به سه فرم (GnRH1, GnRH2, GnRH3) طبقه بندی شده و تمامی ماهیان واجد حداقل دو فرم است. در ماهیانی که فاقد GnRH1 هستند، GnRH3 نقش جایگزین بازی می کند. برخلاف پستاندران، به نظر می رسد، GnRH به تنهایی درگاه اصلی تولیدمثل حداقل در ماهیان زینتی (ماهیان مدل آزمایشگاهی مانند گورخری و مداکا) نیست. در عین حال، نگهداری ماهیان در محیط های محصور (مزارع پرورشی)، منجر به کاهش سطح GnRH و بالطبع LH شده که موجب اختلال در فرآیند تولیدمثل می شود. بنابراین، تولید آنالوگ های GnRH که پایداری مناسبی دارند، برای صنعت آبزی پروری بسیار مهم است. توسعه روش های مولکولی در دهه اخیر موید نقش سایر پپتایدهای مغز بر تولید هورمون LH بوده و چالش های جدیدی از ارتباط بین پپتایدهای مذکور و GnRH مطرح نموده است. در مطالعه حاضر، ضمن آنالیز ساختار GnRH و بررسی عملکرد آن، مهم ترین یافته های تحقیقاتی کاربردی و بنیادین طی پنج دهه گذشته در خصوص GnRH مرور می شود.

    کلید واژگان: GnRH, دکاپپتاید, آنالوگ, درخت تبارزایی, پاراکراین, اتوکراین
    M.Golshan, S. Nazari, A.Mortazavi, H. Ghaffari, M. Mirbakhsh, H. Hosseinzadeh Sahafi, M.Bahmani

    Similar to mammals, neurohormones regulate reproductive process in fish. Gonadotropin-releasing hormone (GnRH) is one of the most important factors controlling reproduction, which causes gametogenesis by regulating the amount and time of LH and FSH secretion. The highest amount of GnRH isoforms in vertebrates is related to teleost. According to the phylogeny tree, GnRH is classified into three forms (GnRH1, GnRH2, GnRH3) and all fishes have at least two forms. In fish that lack GnRH1, GnRH3 plays an alternative role. Unlike mammals, it seems that GnRH is not the main gate of reproduction, at least in ornamental fish (zebrafish and medaka). However, farming fishes in closed environments such as farms leads to a decrease in the level of GnRH and LH, which causes reproductive impairment. Therefore, the synthesis of GnRH analogs that have prolonged stability is important for the aquaculture industry. Over the last decade molecular techniques have been well developed and the role of other neuropeptides on the production of LH hormone have confirmed which raised new challenges of the relationship between novel peptides and GnRH. The present study is centered on the most important applied and fundamental findings on GnRH.

    Keywords: GnRH, decapeptide, analogue, phylogeny tree, paracrine, autocrine
  • منصور طرفی موزان زاده*، تکاور محمدیان، مینا آهنگر زاده، حسین هوشمند، ابولفضل سپهداری، مجتبی ذبایح نجف آبادی، رحیم اصولی، حمید سقاوی، جواد منعم، شاپور مهرجویان، محمود حافظیه، مریم میربخش، الهام اسروش، مصیب سیدی

    در مطالعه حاضر اثرات مخلوط پروبیوتیک های مختلف بر عملکرد رشد، خون شناسی و ظرفیت آنتی اکسیدانی ماهیان باس دریایی آسیایی (Lates calcarifer) (30 گرم) انجام شد. در این تحقیق از سه مخلوط باکتریایی جداسازی شده از گونه های آبزیان بومی خوزستان و جنوب کشور استفاده شد که شامل: گروه اول شامل سویه های مختلف لاکتوباسیلوس پلانتاروم، گروه دوم شامل L. plantarum با مخلوط L. bulgaricus. L. acidophilus و L. rahamnosus و گروه سوم شامل مخلوط باکتری های گروه اول و دوم به همراه مخلوط B. cereus و B. thuringiensis می باشند که از طریق کواروم سنسینگ[1] در برابر باکتری Vibrio harvei شناسایی و از ماهی باس آسیایی جدا شدند. چهار تیمار با اسپری مخلوط باکتریایی مختلف شامل جیره پایه (جیره 1؛ گروه شاهد) که فقط روی آن سرم فیزیولوژی استریل اسپری شده بود، جیره (2) که روی آن مخلوط باکتری های گروه اول اسپری شد، جیره (3) که مخلوط باکتری های گروه دوم روی آن اسپری شد و جیره (4) که مخلوط همه باکتری ها روی آن اسپری شد، ساخته شدند. ماهی ها با جیره های آزمایشی چهار بار در روز تا سیر شدن در دمای 5/30 درجه سانتی گراد به مدت 100 روز تغذیه شدند. در این مطالعه، ماهی هایی که با جیره های 2، 3 و 4 تغذیه شدند، عملکرد رشد بیشتری نسبت به شاهد داشتند که با بهبود ضریب تبدیل غذایی همراه بود (05/0p <). شاخص های خونی و آنتی اکسیدانی در ماهیان تغذیه شده با جیره های حاوی مخلوط پروبیوتیک ها بهبود یافت. تیمار 4 پروتیین تام پلاسما و آلبومین بیشتری نسبت به سایر تیمارها داشت. در مجموع، استفاده از مخلوطی از پروبیوتیک های مختلف باعث افزایش رشد در ماهی باس دریایی آسیایی شد که با بهبود شاخص های سلامتی در این گونه همراه بود.

    کلید واژگان: پروبیوتیک, ماهیان دریایی, ضریب تبدیل غذایی, هموگلوبین, سوپر اکسید دیسموتاز
    Mansour Torfi Mozanzadeh*, Takavar Mohammadian, Mina Ahangarzadeh, Hosein Houshmand, Abolfazl Sepahdari, Mojtaba Najafabadi, Rahim Oosooli, Hamid Saghavi, Javad Monem, Shapoor Mehrjooyan, Mahmoud Hafezieh, Maryam Mirbakhsh, Elham Osroush, Mosayeb Seyedi

    In the present study, the effects of different probiotics mixtures on growth performance, hematology and antioxidant capacity of Asian seabass (Lates calcarifer) juveniles (30 g). In this study, three bacterial mixtures were used that were isolated from the native aquatic species of Khuzestan and the South of the country, which include: the first group includes different strains of Lactobacillus plantarum, the second group includes L. plantarum with a mixture of L. bulgaricus, L. acidophilus and L. rahamnosus and the third group includes the mixture of bacteria of the first and second groups along with the mixture of Bacillus cereus and B. thuringiensis, which were identified through their quorum quenching features and isolated from Asian sea bass. Four treatments were designed by spraying various bacterial mixture on a basal diet, which included diet (1, control group) on which only sterile physiological serum was sprayed on the diet, diet (2) on which the bacterial mixture of the first group was sprayed on the diet, diet (3) on which the mixture of bacteria of the second group was sprayed and diet (4) which was the mixture of all bacteria was sprayed on it and fed to the fish. The fish was fed with the experimental diets four times a day up to satiation at 30.5 °C for 100 days. In this study, the fish that was fed with 2, 3 and 4 diets had a higher growth performance than the control (p < 0.05), which was associated with an improvement in the food conversion ratio. Blood and antioxidant indices were improved in the fish fed with diets containing probiotics mixture. Treatment 4 had more total plasma protein and albumin than other treatments. In conclusion, the use of a mixture of different probiotics increased growth in Asian seabass that associated with improved health indices in this species.

    Keywords: Probiotic, Marine fish, Food conversion ratio, hemoglobin, superoxide dismutase
  • صدف فروزانی، مازیار یحیوی*، مریم میربخش، علیرضا سالارزاده، بابک قائدنیا

    هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات عصاره استونی و آبی برگ درخت گردو ایرانی بر عملکرد شاخص های رشد در میگوی سفید غربی (Litopenaeus vannamei) بود. جهت انجام این پژوهش 40 روزه، شاخص های رشد و بازمانی میگوی سفید غربی در 10 تیمار مورد بررسی قرار گرفت. 6 تیمار که بعد از آلودگی با ویبریو هاروی (Vibrio hareyi IS 01 PTTC 1755) تحت تیمار mg/kg 100، 200 و 300 عصاره آبی برگ درخت گردو ایرانی و mg/kg 100، 200 و 300 عصاره استونی برگ درخت گردو ایرانی قرار گرفتند. 2 تیمار کنترل منفی (تیمار بدون دریافت عصاره) و 2 تیمار کنترل مثبت (تیمار دریافت کننده باکتری ویبریو هاروی و بدون دربافت عصاره) نیز جهت مقایسه تغییرات رشد و بازمانی در نظر گرفته شد. جهت انجام این پژوهش 480 عدد میگوی سفید غربی با متوسط وزن 59/0± 11 گرم که با استفاده از آزمایش PCR عاری از بیماری (SPF) تشخیص داده شدند در تانک های 300 لیتر نگهداری شدند. نتایج نشان داد که افزودن عصاره ها به صورت معنی داری باعث افزایش کارایی پروتیین در گروه های تیمار نسبت به گروه کنترل مثبت شد (05/0≥p). همچنین بر ضریب تبدیل مواد غذایی در روزهای 20 و 40 تاثیر مثبت گذاشته است (05/0≥p) و این تاثیر در عصاره استونی بیشتر از عصاره آبی می باشد (05/0≥p). دو شاخص وزن و طول در عصاره های آبی و استونی نسبت به گروه های کنترل افزایش معنی داری را نشان دادند (05/0≥p) اما در شاخص طول کاراپاس هیچ گونه تفاوت معنی داری در میان تیمارها دیده نشد (05/0≥p). در پایان دوره ی نگهداری، شاخص بازماندگی در تیمار mg/kg 100 عصاره آبی و استونی به نسبت به گروه های دیگر و کنترل مثبت بالاتر بود (05/0≥p). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که افزودن عصاره های استونی و آبی برگ گردوی ایرانی به صورت معنی داری باعث افزایش کارایی پروتیین، شاخص تبدیل مواد غذایی، شاخص وزن، طول و شاخص بازماندگی شده است و بالاترین بهبود رشد در شرایط مقابله با باکتری در تیمار mg/kg 300 عصاره آبی و استونی برگ درخت گردو ایرانی اندازه گیری شد.

    کلید واژگان: میگوی سفید غربی, شاخص های رشد, برگ گردو, عصاره آبی, عصاره استونی
    Sadaf Frozani, Maziar Yahyavi*, Maryam Mirbaksh, Alireza Slarzadeh, Babak Gaednia

    The aim of this study was to investigate the effects of Estonian and aqueous extracts of Persian walnut leaves on the performance of growth indices in western white shrimp (Litopenaeus vannamei). Materials and methods included 6 treatments of shrimp with different concentrations of 100, 200 and 300 mg/kg aqueous and Estonian extracts of Persian walnut leaves in the diet and 2 negative control treatments and 2 positive control treatments were randomly tested over a period of 40 days. They got Biometrics of stored shrimp were measured for the performance of growth indices.The results showed that the addition of extracts significantly increased protein efficiency in the treatment groups compared to the positive control group (p≥0.05). Addition of aqueous and Estonian extracts of Persian walnut leaves to the diet showed that the extracts had a positive effect on food conversion index on days 20 and 40 of the study (p≥0.05); And this effect is more in Estonian extract than aqueous extract (p ≥ 0.05). The results showed that in the two indices of weight and length in aqueous and Estonian extracts compared to the control groups showed a significant increase (p ≥ 0.05) but no significant difference was observed in the carapace length index among all treatments (p ≥). In the survival index, studies show that at the end of day 11, aqueous and Estonian extracts of 100 mg / kg had a significant positive control compared to the other groups, which shows that these extracts caused more survival of shrimp (p≥0.05).

    Keywords: Western white shrimp, Growth indices, Walnut leaf, Aqueous extract, Estonian extract
  • محمود نفیسی بهابادی، فاطمه حسین پور دلاور*، مریم میربخش، خدابخش نیکنام، سید علی جوهری

    شیوع عفونت های میکروبی در آبزیان از چالش های مهم بهداشتی محسوب می شود و آبزی پروران در این زمینه با مشکلات عدیده ای بویژه مقاومت باکتری ها نسبت به پادزیست ها مواجه هستند. هدف این پژوهش، ارزیابی مقایسه ای فعالیت ضد باکتریایی نانوذرات نقره علیه دو نمونه باکتری گرم مثبت (.Bacillus spp) و گرم منفی (Vibrio harveyi) بود. در این مطالعه تجربی-آزمایشگاهی برای بررسی فعالیت ضد باکتریایی کلویید نانوذرات نقره از روش انتشار چاهک با استفاده از اندازه گیری قطر هاله مهاری، تعیین حداقل غلظت بازدارندگی و کشندگی توسط روش رقیق سازی در لوله و سنجش سینتیک رشد بر روی این دو گونه باکتریایی استفاده شد. بر اساس تست انتشار چاهک در آگار، بیشترین میزان هاله عدم رشد مربوط به باکتری باسیلوس با قطر 15/0 ±6/44 میلی متر مشاهده شد. حداقل غلظت مهار کنندگی در دو باکتری Bacillus spp. و   V. harveyi به ترتیب 95/1 و 91/3 و حداقل غلظت کشندگی نیز 91/3 میلی گرم در میلی لیتر بود. بررسی سینتیک رشد نیز تاییدی بر نتایج به دست آمده بود،  به طوری که رشد باکتری های Bacillus spp. 5 ساعت و  V. harveyi6 ساعت بعد از مواجهه با نانوذرات نقره متوقف شد. این مطالعه نشان داد که کلویید نانوذرات نقره اثرات ضدباکتریایی بیشتری بر باکتری های گرم مثبت در مقایسه با باکتری های گرم منفی دارد.و البته می تواند به عنوان گزینه مناسبی برای حذف هر دو نوع باکتری گرم مثبت و منفی، بویژه حذف باکتری های عفونت زای آبزیان استفاده گردد.

    کلید واژگان: آبزی پروری, حداقل غلظت بازدارندگی, حداقل غلظت کشندگی, ضد باکتریایی, هاله عدم رشد
    Mahmoud Nafisi Bahabadi

    Microbial infections outbreak in aquatics are important challenges, and farmers have major difficulties dealing with microbes especially regarding their antibiotic resistance. The purpose of this study was comparative evaluating of antimicrobial activity of silver nanoparticles (Ag NPs) against one gram-positive bacteria (Bacillus spp) and a gram-negative (Vibrio harveyi). In this experimental study, the antibacterial effects of Ag NPs was determined by agar well diffusion method through the measurement of the inhibitory zone diameter and micro-broth dilution for determining the minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC). According to the results of well diffusion test in agar, the maximum diameter of inhibition zone (44.6 ± 0.15 mm) was related to Bacillus spp. MIC of Ag NPs against Bacillus spp and Vibrio harveyi  were 1.95 and 3.91 mg/ml respectively and MBC was recorded 3.91 mg/ml for both bacteria. Also the kinetic study confirmed the results, So that growth of Bacillus spp 5 hours and V. harveyi 6 hours after exposure to silver nanoparticles was stopped.This study showed that colloidal Ag NPs have higher bactericidal effects on gram-positive bacteria compared with gram-negative bacteria and of course can be a candidate for the elimination of both gram negative and gram positive bacteria, especially in control of infective aquatic microorganisms.

    Keywords: Antibacterial, Aquaculture, Minimum Bactericidal Concentration, Minimum Inhibitory Concentration, Zone of inhibition
  • رضا صفری*، مریم میربخش، هادی غفاری، سهیل ریحانی پول، رحیمه رحمتی، مجید ابراهیم زاده

    یکی از فاکتورهای مهم در استفاده از رنگدانه های طبیعی در مواد غذایی مختلف، پایداری و حفظ خاصیت آنتی اکسیدانی آن ها تحت شرایط تولید و نگهداری است. آستاگزانتین یکی از این رنگدانه های طبیعی است که ریزجلبک ها یکی از منابع آن محسوب می شوند. در تحقیق حاضر، پس از استخراج آستاگزانتین از جلبک هماتوکوکوس (Haematococcus pluvialis) به روش ترکیبی (HCL-استون)، اثر پارامترهای دما، pH و زمان بر پایداری و فعالیت آنتی اکسیدانی (فعالیت مهار رادیکال آزاد DPPH و قدرت کاهندگی یون فریک) آن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر فاکتور های دما، pH و زمان هر یک به تنهایی و اثرات متقابل بین زمان و دما معنی دار است (05/0>p). اما با این وجود، تاثیرات متقابل pH با زمان، pH با دما و تاثیر متقابل سه فاکتور با یکدیگر بر غلظت و پایداری آستاگزانین معنی دار نبود (05/0<p). مطابق یافته ها، فعالیت آنتی اکسیدانی و پایداری رنگدانه در دمای 4 درجه سانتی گراد بیشتر از 20 درجه سانتی گراد بود و با طولانی شدن زمان نگهداری، خواص مذکور کاهش یافته اند. تغییرات pH، تاثیر چندانی بر ویژگی رنگدانه نداشته است، هر چند که نتایج در 5/5=pH به طور نسبی بهتر از 5/4=pH بود. در بین تیمارهای مورد بررسی، فعالیت مهار رادیکال آزاد DPPH و نیز قدرت کاهندگی رنگدانه مستخرج به ترتیب 11/93-5/45 درصد و جذب 81/0-31/0 در طول موج 700 نانومتر متغیر بودند. همین خاصیت، امکان استفاده از این رنگدانه را در فرآورده های غذایی به عنوان آنتی اکسیدان مهیا می کند. اما با توجه به پایداری پایین رنگدانه در دمای بالاتر، استفاده از راهکارهای مختلف نظیر پوشش دار کردن رنگدانه، جهت استفاده در مواد غذایی واجد تیمار حرارتی، پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: میکروجلبک هماتوکوکوس, آستاگزانتین, دما, pH, فعالیت آنتی اکسیدانی
    Reza Safari*, Maryam Mirbakhsh, Hadi Ghaffari, Soheyl Reyhani Poul, Rahimeh Rahmati, Majid Ebrahimzadeh

    One of the important factors in the use of natural pigments in various foods is their stability and preservation of their antioxidant properties under the production and storage conditions. Astaxanthin is one of these natural pigments that microalgae are one of its resources. In the present study, after the extraction of astaxanthin from hematococcus microalgae (Haematococcus pluvialis) by a combined method (HCL-Acetone), the effect of temperature, pH, and time parameters on its stability and antioxidant activity (DPPH free radical scavenging activity and reducing power of ferric) were evaluated. The results showed that the effect of temperature, pH and time factors alone and the interactions between the time and temperature were significant (p<0.05). However, the interactions of pH with time, pH with temperature, and the interaction of three factors together on the concentration and stability of astaxanthin were not significant (p>0.05). According to the findings, the antioxidant activity and pigment stability at 4 °C was more than 20 °C and with increasing the storage time, these properties were decreased. The pH changes did not have much effect on the pigment properties, although the results at pH=5.5 were relatively better than pH=4.5. Among the studied treatments, DPPH free radical scavenging activity as well as the reducing power of the extracted pigment ranged from 45.5-93.11% and absorption of 0.31-0.81 at 700 nm, respectively. This property makes it possible to use this pigment in food products as an antioxidant. However, use of various methods such as coating the pigment for using in heat-treated foods is recommended due to the low stability of the pigment at the higher temperatures.

    Keywords: Haematococcus microalgae, Astaxanthin, Temperature, pH, Antioxidant activity
  • محبوبه حسن زاده، امیرهوشنگ بحری*، دل آرام نخبه زارع، محمد افشارنسب، مریم میربخش

    هدف از این مطالعه بررسی چگونگی تاثیر عصاره کلروفرم استخراج شده از خیار دریایی (Holothuria Parva) بر روی بقای میگو وانامی (Litopenaeus vannamei) در معرض باکتری Vibrio harveyi و بررسی تغییرات فاکتورهای ایمنی در طول دوره آزمایش بود. نمونه های خیار دریایی از منطقه جزر و مدی شهرستان دیر در استان بوشهر جمع آوری شد. میگو های نیز با وزن متوسط 1± 10 گرم از استخر های پرورشی جمع آوری شده و در 33 آکواریوم حاوی 100 لیتر آب با شوری ppt 40 نگه داری شدند. نتایج نشان داد که میزان بقا در تیمار های 1، 2 و 3 با مصرف عصاره کلروفرمی 100 درصد بود. PO در تیمارهای 1، 2، و 3 دارای تفاوت معنی داری با گروه های شاهد منفی و مثبت بود. POD در تیمارهای 1 ، 2 ، و 3 دارای تفاوت معنی داری با گروه شاهد مثبت بود. THC در تیمارهای 1 و 2 با گروه شاهد مثبت و در تیمار 3 با گروه شاهد منفی دارای تفاوت معنی دار بود. TPP در تیمار 1 با گروه های شاهد مثبت و منفی، در تیمار 2 با گروه شاهد منفی، و در تیمار 3 با گروه های شاهد منفی و مثبت دارای تفاوت معنی دار بود. SOD در تیمار 1 با گروه های شاهد مثبت و منفی، و در تیمار 2 و 3 با گروه شاهد منفی دارای تفاوت معنی داری بود. بر اساس نتایج حاصل شده، میزان بقا و فاکتورهای ایمنی در میگوهای تغذیه شده با عصاره کلروفرم در مقایسه با میگوهای تغذیه شده با غذای تجاری بالاتر بود.

    کلید واژگان: عصاره کلروفرم, خیار دریایی, ویبریو هارویی, فاکتورهای ایمنی, میگوی پا سفید غربی
    Mahboubeh Hasanzade, AmirHoshang Bahri *, Delaram Nokhbeh Zareh, Mohammad Afsharnasab, Maryam Mirbakhsh

    This study aimed to investigate the effect of extracted chloroform from sea cucumber (Holothuria Parva) on the survival of white leg shrimp (Litopenaeus vannamei) exposed to Vibrio harveyi and to evaluate changes in immune factors during the experimental period. Sea cucumber samples were collected from the tidal zone of Dayyer county in Bushehr province. Shrimps with an average weight of 10±1 g were collected from culture ponds and kept in 33 aquariums containing 100 liters of water with a salinity of 40 ppt. The results showed that the survival rate in treatments 1, 2, and 3 with consumption of the extracted chloroform was 100%. PO had a significant difference in treatments 1, 2, and 3 with negative and positive control groups. POD had a significant difference in treatments 1, 2, and 3 with the positive control group. THC was significantly different in treatments 1 and 2 with the positive control group and treatment 3 with the negative control group. TPP was significantly different in treatment 1 with positive and negative control groups, in treatment 2 with the negative control group, and treatment 3 with negative and positive control groups. SOD was significantly different in treatment 1 with positive and negative control groups, and in treatments 2 and 3 with negative control groups. According to the results, the survival rate and safety factors were higher in shrimp fed with extracted chloroform compared to shrimp fed with commercial food.

    Keywords: Chloroform extract, Sea cucumber, Vibrio harveyi, Safety factors, White leg shrimp
  • مریم میربخش*، غفور نوریان، فریبا اسماعیلی، بابک قائدنیا، پریسا حسین خضری، محمدعلی نظاری، احترام محمدی
    مقدمه

    ایمنی، افزایش سطح آگاهی و پیشگیری از وقوع مخاطرات به منظور تداوم ارتقای کیفی فعالیت آزمایشگاه ها ضروری است و امروزه موردتوجه مجامع علمی، پژوهشی و صنعتی قرار گرفته است. بنابراین مطالعه ای با هدف تعیین ضریب ریسک، مخاطرات احتمالی و ارایه برنامه های عملی در آزمایشگاه های پژوهشکده میگوی کشور انجام گردید.

    روش بررسی

    مخاطرات ایمنی هشت آزمایشگاه پژوهشکده میگوی کشور با تکنیک تجزیه و تحلیل حالات خطا و اثرات ناشی از آن طی مطالعه مداخله ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این منظور در فاز اول تیم متخصصین ایمنی، با تهیه و تکمیل فرم های پرسشنامه ایمنی، وضعیت موجود شاخص های ایمنی و نقاط خطر آزمایشگاه ها، ارزیابی میزان فاصله با شاخص های ایمنی و مدیریت نقاط خطر را شناسایی و بر اساس میزان شدت خطر (Severity)، احتمال وقوع (Occurrence) و احتمال کشف خطر (Detection)، رویکرد عدد اولویت ریسک (RPN) را محاسبه، اولویت بندی و اقدامات اصلاحی پیشنهاد شدند. در فاز دوم پس از اقدامات اصلاحی پرسشنامه ایمنی مجددا تکمیل و میزان شدت خطر، احتمال وقوع، احتمال کشف، عدد اولویت ریسک، عدد ریسک و درصد کاهش عدد اولویت ریسک آزمایشگاه های تحت مطالعه محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    35 مورد نقاط خطر در آزمایشگاه ها شناسایی شد، دامنه اعداد اولویت ریسک از 12= RPN مربوط به آزمایشگاه پلانکتون شناسی تا 210= RPN مربوط به آزمایشگاه های میکروبیولوژی دریا و آلاینده های دریایی بود که پس از انجام اقدامات کنترلی عدد ریسک آزمایشگاه میکروبیولوژی دریا به 180 وآلاینده های دریایی به 120 کاهش یافت (05/0>P).

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان داد که تکنیک FMEA در شناسایی نقاط خطر آزمایشگاه ها، ارزیابی، طبقه بندی ریسک های آزمایشگاه های پژوهشکده میگوی کشور مناسب بوده و ارایه و اجرای راهکارهای کنترلی در حذف یا کاهش رتبه ریسک محیط های پژوهشی اثربخش می باشد.

    کلید واژگان: مخاطرات, آزمایشگاه, ایمنی, FMEA
    Maryam Mirbakhsh*, Ghafoor Noorian, Fariba Esmaeili, Babak Ghaednia, Parisa Hossein Khezri, Mohammad Ali Nazari, Ehteram Mohammadi
    Introduction

    Safety, raising awareness, and preventing the occurrence of hazards are necessary in order to continue to improve the quality of laboratory activities, which have been recently considered by scientific, research, and industrial communities. Therefore, the present study was conducted to determine the risk factor, potential hazards, and provide practical programs in the laboratories of the Shrimp Research Institute.

    Methods

    Safety hazards of eight laboratories of the National Shrimp Research Institute were evaluated during the intervention study with the Failure Mode and Effects Analysis technique. To this end, in the first phase, the team of safety experts (HSE: Health and Safety Executive), by preparing and completing safety questionnaire forms, identified the current status of safety indicators and danger points of laboratories, assessed the distance with safety indicators, and managed danger points. Based on risk severity, probability of occurrence, and probability of risk detection, the risk priority number (RPN) was calculated, prioritized, and corrective measures were proposed. In the second phase, after corrective measures, the safety questionnaire was completed again and the level of risk severity, probability of occurrence, probability of detection, risk priority number, risk number, and percentage reduction of risk priority number of the studied laboratories were calculated and analyzed.

    Results

    Thirty-five hazard points were identified in the laboratories. The range of risk priority numbers ranged from RPN = 12 for the Plankton Laboratory to RPN = 210 for the Marine Microbiology Laboratories and Marine Pollutants. After control measures, the risk number of marine microbiology laboratory was reduced to 180 and marine pollutants to 120 (P <0.05).

    Conclusion

    The results showed that FMEA technique is appropriate in identifying the risk points, evaluating, and classifying the risks of the Iran Shrimp Research Institute laboratories and provide control strategies to eliminate or reduce the risk rate of research environments.

    Keywords: Risks, Laboratory, Safety, FMEA
  • سمیرا زارعی*، نیما بهادر، مریم میربخش، محمد خلیل پذیر
    زمینه و هدف

    یکی از بزرگ ترین تهدیداتی که صنعت آبزی‌پروری با آن مواجه است، بیماری‌های عفونی باکتریایی و استفاده از آنتی بیوتیک ها است. فاژدرمانی یک جایگزین قابل اعتماد برای آنتی‌بیوتیک‌ها برای غیرفعال‌کردن باکتری به‌ عنوان عوامل اصلی بیماری‌زا در صنعت آبزی‌پروری می باشد. هدف از تحقیق حاضر غربالگری گونه های ویبریو در سواحل استان بوشهر و کنترل این عامل بیماری زای میگو با استفاده از فاژ بود.

    روش کار

    جهت انجام این مطالعه آب در سال 1398 و از مناطق نزدیک به سواحل استان بوشهر نمونه برداری شد. باکتری های عامل ویبریوزیس با استفاده از آزمایش های بیوشیمیایی و توالی یابی مولکولی تعیین شد. انتخاب باکتری هدف با توجه به نتایج پروفایل آنتی بیوگرام باکتری های غالب و پاتوژن ها انجام گردید. جهت تعیین تیتر فاژ محیط کشت TCBS به کار برده شد و شمارش پلاگ ها 24 ساعت پس از گرمخانه گذاری در دمای 30 درجه سانتی گراد انجام گرفت.

    یافته ها

    از آب های آلوده به فاضلاب بوشهر، 5 باکتری(Vibrio alginolyticus strain SeqID، Vibrio xuii strain Z-03Phage، Vibrio alginolyticus SZ/10 gene، Vibrio rotiferianus strain SRPR-Phage، Vibrio harveyi strain Z05) جداسازی شد. با توجه به نتایج تعیین پروفایل آنتی بیوگرام، قطر هاله ی عدم رشد و آزمون بیوشیمایی باکتری گونه های مورد مطالعه، باکتری Vibrio alginolyticus strain SeqID به عنوان گونه ی باکتری غالب انتخاب شد. بر اساس نتایج حاصل از آنالیز مولکولی 16srDNA سویه جداسازی شده باکتری با 100% شباهت با باکتری ویبریو آلجینولایتیکوس بود، براساس نتایج دامنه میزبانی، فاژ Vibrio alginolyticus strain Samira Phage قادر به تشکیل پلاگ بود.

    نتیجه گیری

    باکتریوفاژ Vibrio alginolyticus strain Samira Phage جداسازی شده اثر باکتری کشی با دامنه ای وسیع در برابر باکتری های ویبریوی شناسایی شده از سواحل بوشهر داشت که نشان می دهد این باکتریوفاژ می تواند کاندیدی مناسبی برای استفاده در فاژ درمانی بر علیه بیماری ویبریوز باشد.

    کلید واژگان: جداسازی و غربالگری, باکتریوفاژ, بیماری ویبریوزیس, میگوی سفید غربی
    S. Zarei, N.Bahador a, M. Mirbakhsh b, M.Kh.Pazir

    Inroduction & Objective:

    One of the biggest threats facing the aquaculture industry is bacterial infectious diseases and the use of antibiotics. Phage therapy is a reliable alternative to antibiotics to inactivate bacteria as major pathogens in the aquaculture industry. The aim of this study was to screen Vibrio species off the coast of Bushehr province and control this shrimp pathogen using phage.
     

    Material and Methods

    For this study, water was sampled in 1398 from areas close to the coast of Bushehr province. Bacteria that cause Vibriosis were determined using biochemical tests and molecular sequencing. Bacterial selection was performed according to the results of antibiogram profiles of dominant bacteria and pathogens. TCBS was used to determine the phage titer of the culture medium and the plugs were counted 24 hours after incubation at 30 ° C.

    Results

    5 bacteria (Vibrio alginolyticus strain SeqID, Vibrio xuii strain Z-03Phage, Vibrio alginolyticus SZ / 10 gene, Vibrio rotiferianus strain SRPR-Phage, Vibrio harveyi strain Z05 were isolated from Bushehr wastewater contaminated waters). Vibrio alginolyticus strain SeqID was selected as the dominant bacterial species according to the results of antibiogram profile determination, growth halo diameter and bacterial biochemical test of the studied species. Based on the results of 16srDNA molecular analysis, the isolated strain of the bacterium was 100% similar to Vibrio alginolyticus. Based on the results of the host domain, Vibrio alginolyticus strain Samira Phage was able to form plugs.

    Conclusion

    The isolated bacteriophage Vibrio alginolyticus strain Samira Phage had a bactericidal effect with a wide range against Vibrio bacteria identified from the shores of Bushehr, which indicates that this bacteriophage can be a good candidate for use in phage therapy Be against viberosis.

    Keywords: Isolation, screening, Bacteriophage, Vibriosis, Western white shrimp
  • محمد خلیل پذیر*، سید احمد قاسمی، مریم میر بخش

    هدف از انجام این مطالعه شناسایی جمعیت های مختلف مولدین میگوی سفید غربی پرورشی (Litopenaeus vannamei) و تاثیر آمیزش های خویشاوندی و غیر خویشاوندی بر روی شاخص های ژنتیکی و ضریب هم خونی نتاج حاصل از آنها در نسل دوم بود. با توجه به منشاء مولدین نگهداری شده در مراکز تکثیر استان بوشهر با استفاده از روش ریزماهوراه ای، پس از شناسایی جمعیت های مختلف از میان سه ذخیره مولوکایی، های هلث و هیبرید در نسل اول، شاخص های ژنتیکی نتاج حاصل از آمیزش های درون و برون گروهی آنها در نسل های دوم بررسی شد. نتایج نشان داد که میزان تنوع ژنیتکی در ذخیره های مولوکایی و های هلث (09/0±46/0 و 07/0±50/0) بیشتر از ذخیره هیبرید (06/0±38/0) می باشد. میزان ضریب هم خونی ذخیره های مولوکایی، های هلث و هیبرید به ترتیب 14/0، 31/0 و 41/0 بود. لیکن به دلیل فاصله ژنتیکی کم میگوهای ذخیره هیبرید و مولوکایی پس از ادغام آنها با همدیگر دو جمعیت مولوکایی، های هلث به عنوان مولدین نسل اول معرفی شدند. در نسل دوم علیرغم بیشتر بودن میزان تنوع ژنتیکی در نتاج حاصل از آمیز ش های برون گروهی مولوکایی×های هلث (12/0±47/0) و های هلث×مولوکایی (08/0±39/0) نسبت به نتاج آمیزش های درون گروهی مولوکایی×مولوکایی (04/0±19/0) و های هلث×های هلث (03/0±11/0) این مقادیر در مقایسه با نسل اول کاهش یافته بود. کمترین و بیشترین میزان ضریب هم خونی به ترتیب مربوط به نتاج مولوکایی×های هلث (18/0±268/0) و مولوکایی×مولوکایی (145/0±853/0) بود. با توجه به نتایج بدست آمده می توان عنوان نمود که عدم اطلاع از شاخص های ژنتیکی مولدین و آمیزش های صورت گرفته میان افراد خویشاند عوامل اصلی کاهش شاخص های ژنتیکی و پسروی ژنتیکی ناشی از افزایش ضریب هم خونی در نسل های بعدی می باشند.

    کلید واژگان: میگوی سفید غربی, نسل, روش ریزماهواره, تنوع ژنتیکی, ضریب هم خونی, خلیج فارس
    Mohammad Khalil Pazir*, Seyed Ahmad Ghasemi, Maryam Mirbakhsh

    The aim of this study was to identify different population broodstocks of Litopenaeus vannamei and effect of inbreeding and cross-inbreeding on genetic characteristics and inbreeding coefficient of offspring in the next generation. According to origin of broodstocks kept in hatcheries of Bushehr province in the first generation, different populations were identified through microsatellite method from Hybrid, High health and Molokai stocks then, in the next generations genetic characteristics of offspring from their inbreeding and cross-inbreeding were examined. The results showed that the amount of genetic diversity in Molokai and High Health stocks (0.46±0.09 and 0.50±0.07) was more than hybrid stock (0.38±0.06). The inbreeding coefficients of Molokai, High Health and hybrid stocks were 0.14, 0.31 and 0.41, respectively. Due to the low genetic distance between the hybrid and Molokai stocks, after mixing them together Molokai and High Health populations were introduced as the first generation broodstock. In the second generation, despite the high genetic diversity in the offspring of Molokai×High Health (0.47±0.12) and High Health×Molokai (0.39±0.08) than the offspring of Molokai×Molokai (0.19±0.04) and High Health× High Health (0.11±0.03), these values were reduced compared to the first generation. The lowest and highest inbreeding coefficients were related to the offspring of Molokai×High Health (0.268 ±0.18) and Molokai× Molokai (0.853±0.145), respectively. According to the results, it can be said that the lack of knowledge about the genetic characteristics of broodstocks and mating between individual relationships (full and half sib) can reduce genetic characteristics and genetic depression due to increased inbreeding coefficients in next generations.

    Keywords: Litopenaeus vannamei, Generations, microsatellite method, Genetic diversity, Inbreeding coefficients, Persian Gulf
  • رقیه محمودی*، اسماعیل کاظمی، مریم میربخش، مینا آهنگرزاده، سید عبدالحمید حسینی
    با توجه به رشد جمعیت، تقاضا برای مصرف آبزیان در سراسر جهان افزایش می یابد و بعید به نظر می رسد که این افزایش تقاضا بتواند با افزایش برداشت آبزیان از اقیانوس ها و دریاها هماهنگ شود، چرا که برداشت و بهره وری در بسیاری از اقیانوس ها و مناطق صیادی آب های شیرین محدود شده است. بنابراین آبزی پروری آخرین امید برای فراهم نمودن آبزیان کافی در سراسر جهان می باشد که خود با محدودیت های زمین و آب کافی همراه است. ویژگی های خاص آبزیان نظیر قابلیت تحمل سطوح مختلف پلوییدی، لقاح خارجی، دوره رشد نسبتا کوتاه و حجم بالای گامت های استحصالی منجر به توسعه تکنولوژی های جدید در آبزی پروری گردیده است. بیوتکنولوژی می تواند نقش اساسی را در بهبود بازده آبزی پروری داشته باشد. استفاده از بیوتکنولوژی در سیستم های مختلف تولید بدون تاثیرات منفی نبوده ولی با این حال، خدمات و آثار مثبت آن بیش از نگرانی های مرتبط با آن است چرا که تکنیک ها دایما به منظور کاهش تاثیرات منفی آن در حال توسعه هستند. بنابراین برای دستیابی به امنیت غذایی در سطح جهان بکارگیری روش های بیوتکنولوژیکی لازم است.
    کلید واژگان: جمعیت, آبزی پروری, بیوتکنولوژی, امنیت غذایی
    Roghayeh Mahmoudi *, Esmaeil Kazemi, Maryam Mirbakhsh, Mina Ahangarzadeh, Seyed Abdolhamid Hosseinil
    Due to the growing population of the world, the demand for fish is increasing worldwide. It seems unlikely that the increasing demand can be coordinated by increasing harvests of fish from the oceans and natural freshwater as harvesting and productivity in this area is limited. So, aquaculture remains the last hope for providing enough fish for the world, limited by land and water. Specific characteristics of aquatic species such as tolerance to different ploidy levels, external fertilization, relatively short growth period and high volume of extracted gametes have led to further genetic development in aquaculture. Biotechnology can play an essential role in improving aquaculture efficiency. The application of biotechnology to various production systems does not come without its negative effects but even still, the merits far outweigh the associated concerns because the techniques are constantly being developed, thereby reducing the negative impacts thereof. Therefore, there is a need to adopt biotechnological practices if the world is to stand any chance of achieving food security.
    Keywords: population, Aquaculture, biotechnology, Food security
  • محمد شیخ اسدی*، سید جلیل ذریه زهرا، لاله یزدانپناه گوهرریزی، امیر ستاری، مریم میربخش

    این تحقیق به منظور بررسی آسیب شناسی و تغییرات برخی شاخص های خونی ماهی قزل آلای رنگین کمان داخلی و فرانسوی پس از رویارویی با باکتری آیروموناس هیدروفیلا انجام شده است. برای این کار تیماربندی در 8 تیمار و هر تیمار با  3 تکرار (هر تکرار حاوی 10 عدد بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 36/0±16 گرم) انجام شد. دو تیمار به عنوان شاهد منفی (شامل بچه ماهیان گونه های داخلی و فرانسوی بدون تزریق باکتری)، دو تیمار به عنوان شاهد مثبت (شامل بچه ماهیان گونه های داخلی و فرانسوی با تزریق سرم فیزیولوژی)، دو تیمار شامل بچه ماهیان گونه های داخلی که با مقدار CFU/ml 106 و 108 باکتری آیروموناس هیدروفیلا و دو تیمار شامل بچه ماهیان نژاد فرانسوی که با مقدار CFU/ml 106 و 108 باکتری آیروموناس هیدروفیلا به روش درون صفاقی مورد تزریق قرار گرفتند بودند. پس از گذشت 20 روز، برای تعیین مقادیر برخی شاخص های خون شناسی از 6 عدد از ماهی های هر تیمار خون گیری به عمل آمد و پس از آن جهت بررسی آسیب شناسی، بافت های کلیه، کبد و طحال ماهی ها در محلول فرمالین 10 درصد فیکس گردیدند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که میزان هماتوکریت، هموگلوبین و تعداد گلبول های قرمز خون به طور معنی داری در تیمارهای آلوده به آیروموناس هیدروفیلا در مقایسه با گروه های شاهد کاهش و تعداد گلبول های سفید و نوتروفیل ها افزایش معنی داری یافت. ضایعاتی چون دژنراسیون خفیف سلول های کبدی و به هم خوردن نظم بافتی و واکویولاسیون سیتوپلاسمی شدید سلول های کبدی و عوارضی نظیر دژنراسیون و نکروز لوله های کلیوی و پرخونی، ادم و از دست رفتن سلول های دفاعی پالپ طحال، از مهم ترین تغییرات بافتی مشاهده شده در تیمارهای آزمایشی در مقایسه با شاهد بود. بیشترین درصد بازماندگی در گروه شاهد بچه ماهیان داخلی بدون تزریق باکتری و تزریق شده با سرم فیزیولوژی مشاهده شد. با توجه به قابلیت بیشتر مقاومت گونه های داخلی در کنار تدابیر مدیریتی که توانسته میزان بازماندگی را افزایش دهد، اصلاح و بهبود شرایط محیطی و از بین بردن عوامل استرس زا نیز در صورت امکان در کاهش ضایعات ناشی از بیماری می تواند موثر باشد.

    کلید واژگان: آئروموناس هیدروفیلا, آسیب شناسی, قزل آلای رنگین کمان, هماتولوژی
    Mohammad Sheikhasadi*, Jalil Zorriehzahra, Laleh Yazdanpanah, Amir Sattari, Maryam Mirbakhsh

    This research was carried in order to study of pathology and changes of some hematology indicators of indigenous and French Rainbow trout fish after following with Aeromonas hydrophila. For this research, treatments were performed in eight treatments and each treatment with three replications (each replicate containing 10 rainbow trout fish with an average weight 16±0.36 g). two treatments as a negative control (including of indigenous and French fish without bacterial injection), Two treatments as a positive control (including of indigenous and French fish with serum physiology injection), two treatments including indigenous fish with 106 and 108 CFU/ml Aeromonas hydrophila bacteria and two treatments including French fish, which were injected with 106 and 108 CFU/ml of Aeromonas hydrophila by intra-peritoneal method. After 20 days, to determine the values of some hemotology parameters including counts of white blood cells (WBC), red blood cells (RBC), hemoglobin, hematocrit, and MCV, MCH and MCHC indices, blood samples were taken from 6 fish of each treatment, and then, in order to study of pathology of the tissues of the kidney, liver and spleen, fishes were fixed in 10% formalin solution. The present study, the results showed that the hematocrit, hemoglobin and counts of red blood cells decreased significantly in the treatments of infected with bacterial infection of Aeromonas hydrophila compared with the control groups, and the number of white blood cells and neutrophils increased significantly. Lesions such as mild degeneration lesions in liver cells and tissue texture and severe cytoplasmic vacuating of liver cells and complications such as degeneration and necrosis of renal tubules and hyperemia, edema and lose of spleen pulmonary defence cells, the most important changes in tissue pathology were in experimental treatments compared to control. The highest survival rate was observed in indigenous Rainbow trout control group without bacterial injection and with serum physiology injection. Due to the greater capability of internal race resistance along with management measures that have been able to increase survival rates, improvement of environmental conditions and elimination of stressors can be effective in reducing Aeromonas lesions.

    Keywords: Aeromonas hydrophila, Pathology, Oncorhynchus mykiss, Hematology
  • بابک قائدنیا*، مریم میربخش، محمدجلیل ذریه زهرا

    در این پژوهش پروبیوتیک "تک سل" که بر اساس مطالعات 8 ساله موسسه تحفیفات علوم شیلاتی کشور (از 1388 لغایت 1395) در پژوهشکده میگوی کشور و با همکاری شرکت تک ژن زیست تولید شده است، در جیره غذایی میگوهای پرورشی سفید غربی  (Litopenaeus vannamei) با میانگین وزنی بیش از 6 گرم افزوده شد (به سه مقدار 106 و 107 و 108CFU/Kg) و شاخص های سلامتی (شامل تعداد هموسیت کل، شمارش افتراقی هموسیت ها و میزان پروتیین پلاسما کل) میگوها در ابتدا و انتهای دوره آزمون، تعیین گردید. برای این منظور میگوها به صورت تصادفی انتخاب شده و در آکواریوم های 150 لیتری (در هر اکواریوم 30 قطعه) نگهداری شدند. میگوها در سه تیمار و هر کدام با سه تکرار تیماربندی شدند و کنترل منفی (تغذیه با جیره فاقد پروبیوتیک و عدم مواجهه با عامل بیماری) و کنترل مثبت (صرفا مواجهه با عامل بیماری) منظور شد. در هر تیمار، میگوها سه بار در روز به مدت 40 روز با غذای پلت حاوی پروبیوتیک تک سل تغذیه شدند و در طول آزمون، پارامترهای دما، شوری و اکسیژن ثبت گردد. پس از 40 روز نیز مواجهه با ویروس لکه سفید انجام شده و به مدت 2 هفته روزانه تلفات و درصد بازماندگی ثبت شد. پس از نمونه گیری همولنف، شاخص سلامت، شامل تعداد هموسیت کل(Total Hemocyte Count,THC)، شمارش افتراقی هموسیت ها (Differential Hemocyte Count ,DHC) و میزان پروتیین پلاسما کل (Total Plasma Protein,TPP) اندازه گیری و در تیمارها با گروه های شاهد مثبت و منفی، مقایسه گردید. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان بیان کرد که تغذیه میگوهای سفید غربی  با جیره های غذایی حاوی مقادیر 107 و  108 CFU/Kg موجب افزایش معنی دار (05/0P≤) عملکرد سیستم ایمنی میگوها و شاخص های سلامتی می گردد. افزون بر این تغذیه با جیره های غذایی مورد اشاره، در افزایش درصد بازماندگی میگوهای مواجهه یافته با ویروس لکه سفید در مقابسه با شاهد، موثر می باشد (05/0≤P).

    کلید واژگان: میگوی سفید غربی, Litopenaeus vannamei, پروبیوتیک, شاخص های سلامتی, تعداد هموسیت کل, شمارش افتراقی هموسیت ها, میزان پروتئین پلاسما کل
    Babak Ghaednia*, Maryam Mirbakhsh, Mohammad Jalil Zorrieh Zahra

    In this study, “Tak Cell” probiotic, based on eight-year studies (2009- 2016) of the Iranian Fisheries Sciences Research Institute in National Shrimp Research Institute, and produced in collaboration with the “Tak Zhen Zist ®” company, was added to the diet of western white shrimp (Litopenaeus vannamei) weighing more than 6 grams (in three Different quantities 106, 107 and 108 CFU/Kg) and health indicators (including THC, TPP and DHC) were determined at the beginning and the end of the test period. For this purpose, shrimp was randomly selected and kept in 150-liter aquariums (30 Shrimps in each aquarium). The Shrimps were treated in three treatments and each with three replications and negative control (no probiotic and disease agent) and positive control (With probiotic). In each treatment, shrimps were fed with the “Tak Cell” probiotic pellet three times a day for 40 days and the parameters of temperature; salinity and oxygen were recorded during the test. After 40 days, exposure to white spot virus was challenged and daily mortality and survival rate was recorded for 2 weeks. According to Robertson et. al key, shrimp in the phase between two molting selected and hemolymph sampling was Carried out and the health index, including Total Hemocyte Count (THC), Differentiated Hemocyte Count (DHC) and Total Plasma Protein (TPP) were measured and compared with positive and negative control groups. According to the results, concluded that feeding Litopenaeus vannamei with diets containing 107 and 108 CFU/Kg were significantly increase (P≤0.05). The performance of shrimp immune system and health indicators. In addition, the fed of these diets is effective in increasing the survival rate of shrimp exposure to white spot virus in comparison with the control (P<0.05).

    Keywords: Shrimp, Litopenaeus vannamei, Western White shrimp, Probiotics, Health Index, Total Hemocyte Count, Differentiated Hemocyte Count, Total Plasma Protein
  • مصطفی قلی پور، سیاوش سلطانیان*، مصطفی اخلاقی، مجتبی علیشاهی، مریم میربخش، حمیدرضا قیصری
    استفاده از پروبیوتیک  ها در آبزی  پروری به دلیل اثرات مفید در سلامت ماهی رشد فزاینده ای داشته است. یکی از مشکلات اصلی استفاده از پروبیوتیک  ها غیرفعال شدن آن  ها در شرایط معده ای - روده  ای ماهی است. محافظت پروبیوتیک ها با ریزذرات زیست تخریب پذیر توان پروبیوتیکی آن  ها را بهبود می  بخشد. لذا در این تحقیق اثر ریز پوشانی باکتری پروبیوتیکی لاکتوباسیلوس پلانتاروم (Lactobacillus plantarum) با نانوذرات آلژینات/کیتوزان بر عملکرد رشد و فعالیت آنزیم های گوارشی در ماهی باس دریایی جوان Lates caclalifer ارزیابی شد. بدین منظور تعداد 360 قطعه ماهی باس دریایی با میانگین وزنی 2/8±37/2 گرم به چهار تیمار در سه تکرار به صورت زیر تقسیم شدند: تیمار T1 با خوراک حاوی باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم بدون پوشش، T2 با خوراک حاوی باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم ریزپوشانی شده T3 با خوراک حاوی آلژینات/کیتوزان و گروه شاهد با خوراک پایه تغذیه شدند. ماهیان به مدت 60 روز با جیره های آزمایشی تغذیه شدند. نمونه گیری از ماهی ها در روزهای 30 و 60 تحقیق انجام گرفت و فعالیت آنزیم های گوارشی و شاخص های رشد مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مرحله اول تحقیق نشان داد بیش ترین میزان فعالیت آنزیم های گوارشی مانند آلفا آمیلاز و فسفاتاز قلیایی در تیمار تغذیه شده با آلژینات/کیتوزان و لاکتوباسیلوس پلانتاروم ریزپوشانی نشده در روزهای 30 و  60  وجود دارد، اما بیش ترین میزان عملکرد رشد در تیمار تغذیه شده با لاکتوباسیلوس پلانتاروم ریزپوشانی شده در روز 60 مشاهده شد. به نظر می رسد ریزپوشانی باکتری با نانوذرات کیتوزان/آلژینات کارایی پروبیوتیکی باکتری لاکتوباسیلوس پلانتاروم را بهبود بخشد (0/05>p) و توانست عملکرد مثبت پروبیوتیکی را در رشد ماهی باس دریایی بهبود بخشد هرچند این نتایج با نتایج مربوط به فعالیت آنزیم های گوارشی هم خوانی نداشت.
    کلید واژگان: لاکتوباسیلوس پلانتاروم, کیتوزان, آلژینات, آنزیم های گوارشی
    Mostafa Gholipour, Siyavash Soltanian *, Mostafa Akhlaghi, Mojtaba Alishahi, Maryam Mirbakhsh, Hamidreza Gheysari
    The application of probiotics in aquaculture has been increased in recent years due to the many benefits for fish health. However, the gut environment, especially pH, limits the establishment of dietary probiotics. Encapsulating of probiotics within biodegradable nanoparticles has been found to increase their viability and efficiency in fish gut. In the current study, the effects of encapsulation of Lactobacillus plantarum with alginate/chitosan Nano particles on growth performance and digestive enzyme activities in Asian sea bass (Lates cacalifer) were evaluated. 480 juvenile L. cacalifer were randomly divided into four treatments in triplicates. Fish in T1 received bacteria without any encapsulation, T2 received Lactobacillus plantarum encapsulated with alginate/chitosan, T3 were fed with alginate/chitosan enriched free probiotic diet and T4 received basic diet as a control group. All treatments were fed with experimental diets for 60 days. Fish were sampled on days 30 and 60 and growth indices and digestive enzyme activities were measured. The result revealed that the highest digestive enzyme activities were detected for α-amylase and alkaline phosphatase (ALP) and were observed on days 30 and 60 post-treatment in T3 and T1, respectively. However, the best growth performance was achieved on day 60 in T2 group. Apparently, the encapsulation of L. plantarum with alginate/chitosan Nano particles could improve its probiotic efficiency in terms of only the enhancement of growth parameters; however, such an improvement was not detected for digestive enzymes activities.
    Keywords: Lactobacillus plantarum alginate, chitosan, Anti-oxidant enzyme
  • مریم میربخش*، مهزاد برنجی، ژاله مهاجری برازجانی، بابک قائدنیا، محمدعلی نظاری

    در دهه اخیر استفاده از خوراک فراسودمند حاوی پروبیوتیک ها مورد توجه پرورش دهندگان آبزیان قرار گرفته و یکی از موارد مورد توجه روش افزودن پروبیوتیک ها به خوراک آبزیان از جمله میگو می باشد. در این پژوهش، اثربخشی روش های مختلف آماده کردن جیره خوراک فراسودمند حاوی پروبیوتیک بومی تک سل بر  عملکرد رشد میگوی سفید غربی مورد مقایسه قرار گرفت. بدین منظور پست لاروهای میگو در هشت تیمار آزمایشی با پروبیوتیک تک سل (دوز های 106 ، 107 و  108 واحد تشکیل دهنده کلونی در هر کیلوگرم (CFU kg-1) به دو صورت جیره های حاوی پروبیوتیک مخلوط شده در پلت و جیره های حاوی پروبیوتیک اسپری شده بر پلت و جیره فاقد پروبیوتیک (شاهد)، به مدت 40 روز در تانک مورد تغذیه قرار گرفتند. تیمارهای تغذیه شده با جیره حاوی پروبیوتیک عملکرد بهتری در نرخ رشد ویژه، نرخ رشد نسبی، بازماندگی و ضریب تبدیل غذایی در مقایسه با گروه های شاهد نشان دادند (05/0>p). بیشترین افزایش شاخص های رشد در تیمار پروبیوتیک اسپری شده بر پلت با دوز CFU kg-1 108 مشاهده گردید که با تیمارهای حاوی پروبیوتیک مخلوط شده در پلت اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). نتایج این پژوهش نشان داد که خوراک فراسودمند حاوی پروبیوتیک بومی تک سل صرف نظر از دوز و روش آماده سازی جیره منجر به بهبود شاخص های رشد و بازماندگی در میگوی سفید غربی می شوند و دوزهای CFU kg-1 107 و 108 دارای بیشترین اثر بود.

    کلید واژگان: خوراک فراسودمند, پروبیوتیک بومی, میگوی سفید غربی, عملکرد رشد, جیره غذایی
    Maryam Mirbakhsh*, Mahzad Berenji, Zh. Mohajeri Borazjani, Babak Ghaednia, MohammadAli Nazari

    In recent years, the use of probiotics has been considered as an ecological preventive approach to aquaculture, because of the perilous consumption of antimicrobials for humans and the environment, the use of alternative methods is increasing. In this study, we compared the efficacy of different methods of preparation of functional food containing native probiotic Takcell® on the growth performance of juvenile western white shrimp. For this purpose, post larvae of shrimps were fed in 8 experimental treatments in two ways: probiotic Supplemented and sprayed diets at doses of 108, 107, and 106 CFU kg-1 and probiotic-free diets for 40 days in tanks. All probiotic fed- diets showed better performance in relative growth rate, specific growth rate, survival rate and feed conversion ratio compared to control groups (p<0.05). The highest activity of growth indices was observed in spray treatment at a dose of 108 CFU kg-1. There was no significant difference with complementary diets (p>0.05). The results of this study showed that functional food containing native probiotic Takcell®, regardless of doses and preparation methods, resulted in improvement of growth and survival indices in western white shrimp, and the dose of 108 and 107 CFU kg-1 had the highest effect.

    Keywords: Functional food, Native probiotics, Western white shrimp, Growth performance, Food diet
  • M. Mahjoub, M. Mirbakhsh*, M. Afsharnasab, S. Kakoolaki, S. Hosseinzadeh

    An excellent alternative for chemical antimicrobial agents to prevent disease in the shrimp aquaculture is the application of effective probiotics. The present study was evaluated the effect of Bacillus vallismortis IS03 as a native probiotic, isolated from digestive tract of Litopenaeus vannamei on pathogenic Vibrio harveyi under in vitro and in vivo circumstances. Co-cultivation of V. harveyi and B. vallismortis showed significantly (P<0.05) decreased the growth of V. harveyi in the treatment groups compared to the control. Cell-free extracts of B. vallismortis IS03 exhibited more appropriate antibacterial effects on replication of V. harveyi. The highest and lowest inhibitory effects were respectively shown in108 and 106 CFU ml-1 of B. vallismortis IS03 cell-free extracts. The probiotic potential of B. vallismortis IS03 was assessed through the groups of control and the experiments 106, 107 and 108 CFU ml-1 salt water once every 3 days from zoea1 process to end point of the study. The probiotic potential of B. vallismortis IS03 was assessed through the groups of control and the experiments 106, 107 and 108 CFU ml-1 salt water once every 3 days from zoea1 process to end point of the study. Shrimp survival was determined after 10 days of challenge with V. harveyi  at 10 5 CFU ml-1 (for the first 5 days) and 10 7 CFU ml-1  (for the second 5 days).The cumulative mortality in the treatment with 108 CFU ml-1 of  B. vallismortis IS03 reached 11.88% compared to 40.63% in the control group. At the end of the trial, total bacterial counts on TSA, total vibrio on TCBS were significantly (P<0.05) lower in the 108 CFU ml-1 treatment group. Bacillus counts on MYP agar in the treatment groups were significantly (P<0.05) higher than the control, also total bacterial counts was lower in the treatment groups, while, no vibrio were grown in the muscle tissues of shrimp treated with probiotics. It is concluded that 108 CFU ml-1 of probiotic, B. vallismortis IS03 has antibacterial efficiency against pathogenic V. harveyi at in vitro and in vivo conditions.

    Keywords: Probiotic, Bacillus vallismortis, Litopenaeus vannamei, Vibrio harveyi
  • اشکان اژدری*، مسعود قربانپور، رحیم پیغان، مینا آهنگرزاده، مریم میر بخش
    ویبریو هاروی به عنوان بخشی از فلور روده ی ماهیان دریایی گوشتخوار، یکی از عوامل اصلی ایجاد بیماری ویبریوز ماهی باس دریایی آسیایی در بسیاری از مزارع پرورش در قفس در دنیا محسوب می شود.  هدف از این مطالعه، بررسی نقش این باکتری در تلفات ماهی باس دریایی آسیایی در مناطق جنوبی کشور بود.  در این مطالعه در بررسی 11 مورد تلفات ماهی باس دریایی آسیایی پرورشی، تعداد 110 قطعه ماهی (80 قطعه ماهی بیمار و تعداد 30 قطعه ماهی به ظاهر سالم) از مزارع استان های جنوبی کشور (خوزستان، بوشهر و هرمزگان) نمونه برداری و کشت باکتریایی از اندام های داخلی آن ها انجام گردید.  باکتری های جدا شده از نظر ویژگی های بیوشیمایی و ملکولی (با پرایمرهای اختصاصی جنس و گونه) مورد بررسی قرار گرفتند.  9 مورد از تلفات (81/81 درصد)، عامل بیماری، جنس ویبریو (Vibrio sp.)تشخیص داده شد.  نتایج نشان داد در ماهیان دارای علایم ویبریوز، در 76/70 درصد موارد، باکتری جدا شده، ویبریو هاروی بوده است.  در همچنین در بررسی فصلی میزان شیوع ویبریو هاروی، تلفات ناشی از ویبریوز و بیش ترین میزان شیوع آلودگی به این باکتری در فصل بهار مشاهده شد.  آزمایش سنجش حساسیت ضد میکروبی 46 جدایه ویبریو هاروی جدا شده نیز بررسی گردید.  نتایج این مطالعه نشان دهنده ی نقش قابل توجه ویبریو هاروی در تلفات ناشی از ویبریوز در مزارع پرورش ماهی باس دریایی آسیایی در استان های جنوبی است.  این نتایج به منظور پیش گیری (مدیریت بهداشتی و واکسیناسیون) و درمان موثر بیماری ویبریوز در پروش ماهی باس دریایی آسیایی اهمیت زیادی دارد.
    کلید واژگان: ویبریو هاروی, باس دریایی آسیایی, پرورش در قفس, ویبریوز, PCR
    Ashkan Ajdari *, Masoud Ghorbanpour, Rahim Peyghan, Mina Ahangarzadeh, Maryam Mirbakhsh
    Vibrio harveyi is of the bacterial flora of omnivorous fish intestine that is considered as one of the main causes of the Asian seabass (Barramundi) fish vibriosis disease in many cage farms in the world. The purpose of this study was to investigate the role of this bacterium in the mortality of Asian seabass fish in southern regions of the Iran.  In this study, in 11 cases of Asian seabass mortality, a total of 110 Asian seabass fish (80 suspected vibriosis fishes and 30 healthy fish species) from southern provinces (Khuzestan, Bushehr and Hormozgan) were sampled and bacterial culture from the internal organs was done. Biochemical and molecular characteristics (with specific primers of genus and species) of isolates were investigated. Nine (81.81%) cases of vibrios (Vibriosp). Were diagnosed as causative of mortality.  The results showed that in fish with symptoms of vibriosis, 70.76% of the isolates were V. harveyi. Also, in the seasonal study, the prevalence of V.harveyi, the losses due to vibriosis and the highest prevalence of infection with this bacterium were observed in spring. The antimicrobial susceptibility test of 46 isolates of V. harveyi isolates was also investigated. The results of this study indicate the significant role of Vibrio harveyi in the mortality caused by vibriosis in Asian seabass fish farms in Iran. The results are important for prevention perspective (health management and vaccination) and the effective treatment of Vibriosis disease in Asian seabass fish, these results are important.
    Keywords: Vibrio harveyi, Asian seabass, Cage culture, Vibriosis, PCR
  • اشکان اژدری*، رحیم پیغان، مسعود قربانپور، مینا آهنگرزاده، مریم میربخش
    ویبریو هاروی (. Vibrio harveyi) یکی از عوامل اصلی ایجاد بیماری ویبریوزیس ماهی باس دریایی آسیایی در بسیاری از مزارع پرورش ماهیان دریایی در قفس در دنیا محسوب می شود. هدف از تحقیق حاضر، جداسازی و شناسایی این باکتری از ماهی باس دریایی پرورشی در مزارع استان های جنوبی کشور (خوزستان، بوشهر و هرمزگان) بود. درمجموع تعداد 110 قطعه ماهی (80 قطعه ماهی بیمار و تعداد 30 قطعه ماهی به ظاهر سالم) در دامنه وزنی 700-50 گرم نمونه برداری گردید. جداسازی به روش معمول جداسازی کشت باکتریایی انجام شد و جدایه ها ازنظر ویژگی های بیوشیمیایی و ملکولی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن های 16S rDNA و vhh به ترتیب اختصاصی جنس و گونه به روش واکنش زنجیره پلیمراز دوگانه (Duplex PCR) دوگانه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج PCR، نشان داد که از 95 جدایه شناسایی شده به روش بیوشیمیایی، تنها 65 جدایه متعلق به جنس ویبریو بود که از این تعداد 46 جدایه (76/70%) به عنوان ویبریو هاروی تایید شد. این نتایج نشان دهنده ی میزان حضور بالای ویبریو هاروی در ماهی باس دریایی آسیایی پرورشی در مزارع موردبررسی است. همچنین نتایج ویژگی های بیوشیمیایی جدایه های ویبریو هاروی که به روش PCR تاییدشده بودند، نشان دادند که جدایه ها نسبت به چندین آزمایش بیوشیمیایی واکنش متفاوتی دارند. بنابراین استفاده از روش Duplex PCR که در این تحقیق بکار گرفته شد، به عنوان یک روش دقیق و سریع در تشخیص ویبریو هاروی معرفی می گردد.
    کلید واژگان: ویبریو هاروی, باس دریایی آسیایی, پرورش در قفس, ویبریوزیس, PCR
    A. Ajdari *, R. Peyghan, M. Ghorbanpour, M. Ahangarzadeh, M. Mirbakhsh
    Vibrio harveyi is one of the opportunistic marine environment bacteria that are considered as one of the main causes of Asian seabass vibriosis diseases in many marine cage farms in the world. The aims of this study were isolation and identification of these bacteria in cultured Asian seabass in farms, located southern provinces of IRAN (Khuzestan, Bushehr and Hormozgan). In this study, a total number of 110 Asian seabass (80, with clinical sings of disease and 30, apparently healthy fish) with different body weight ranging 50-700g were sampled. Isolation was done from internal organs (kidney, heart, spleen and liver) in common method of bacterial isolation and isolates subjected to phenotypic and molecular characteristics using duplex PCR amplification of the 16SrDNA & vhh genes respectively genus & species-specific gene. The results of PCR showed that of the 95 phenotypically identified isolates, only 65 isolates belong to the genus vibrio and 46 (70.76%) of them were identified as Vibrio harveyi. These results indicate a high present of Vibrio harveyi in cultured Asian seabass in studied farms. Results of the biochemical characteristics of the isolates confirmed with PCR, showed isolates have different reaction in several biochemical tests. Accordingly, the duplex PCR method presented in this study was introduce as an accurate and rapid method for diagnosis of V. harveyi.
    Keywords: Vibrio harveyi, Asian seabass, cage culture, Vibriosis, PCR
  • فاطمه حسین پور دلاور*، محمود نفیسی بهابادی، مریم میربخش، خدابخش نیکنام، سیدعلی جوهری، عصمت محمدی باغملایی

    هدف از این مطالعه بررسی امکان استفاده غیر مستقیم از فیلترهای سرامیکی محتوی نانوذرات نقره در سیستم فیلتراسیون آب پرورش پست لارو میگوی سفید غربی به منظور کنترل باکتری ویبریو هاروی بوده است. پس از اطمینان از خاصیت ضد باکتریایی فیلترهای سرامیکی محتوی نانوذرات نقره علیه باکتری مذکور در شرایط آزمایشگاهی از بسترهای فیلتر سرامیکی به منظور تصفیه آب استفاده گردید. بدین منظور جهت انجام آزمایش ها در شرایط درون تن، عملکرد فیلترها در دو مرحله مطالعه شد: در مرحله اول باکتری ویبریو هاروی (8 10×5/1 کلونی در میلی لیتر) به آب تلقیح گردید و کارایی فیلترها در مهار باکتری از طریق سنجش بار باکتریایی ارزیابی گردید، در مرحله دوم عملکرد فیلترها در حضور لاروهای میگوی سفید غربی از طریق سنجش بار باکتریایی آب، بررسی میزان مرگ و میر و علایم بالینی میگو ها و نیز کشت هپاتوپانکراس و عضله مطالعه شد. بر اساس نتایج به دست آمده بالاترین قطر هاله عدم رشد در حضور قطعات سرامیکی نقره اندود در حضور پیش ماده APTES (با غوطه وری به مدت مدت 24 ساعت در کلوئید) به دست آمد. نتایج حاصل از آزمون فیلترها در شرایط درون تن نشان داد که باکتری ها به طور کامل توسط فیلترها با دبی 1 لیتر در دقیقه حذف شدند. در مرحله دوم نیز نتایج اختلاف معنی داری را در کاهش بار باکتریایی آب، تلفات میگو و ظهور علایم بیماری در تیمارهای حاوی نانوذرات نقره در مقایسه با تیمار شاهد نشان داد.

    کلید واژگان: سرامیک متخلخل, میگوی سفید غربی, نانوذرات نقره, ویبریو هاروی
    Fatemeh Hosseinpour Delavar*, Mohmoud Nafisi Bahabadi, Maryam Mirbakhsh, Khodabakhsh Niknam, Seyed Ali Johari, Esmat Mohammadi Baghmolaei

    The purpose of this research was possibility evaluation of indirect use of Ag-NPs-coated porous ceramic in water filtration of culture system of shrimp post larvae to control Vibrio harveyi. After confidence of antibacterial activity of Ag-NPs-coated on porous ceramic against mentioned bacteria via in vitro experiments (Zone of inhibition test and Test tub test), porous ceramic filter media used for water treatment. Therefore, the performance of the Ag-NPs-coated on porous ceramics in removing pathogenic bacteria was studied in two phases: in the first phase, V. harveyi (1.5*108 cfu/ml) was inoculated to the water and efficacy of filters of inhibition of bacteria was evaluated via total count of bacteria in the test water; in the second phase, the performance of the Ag-NPs-coated on porous ceramic was tested in the presence of shrimp larvae and efficacy of filters in inhibition of bacteria was evaluated via total count of bacteria, mortality rate, clinical signs, and also hepatopancreas and muscle culture. Based on the results, the highest zone of inhibition obtained in presence of Ag-NPs-coated porous ceramic modified by an aminosilane coupling agent, 3-aminopropyltriethoxysilane (APTES) (The samples were immersed in the silver colloidal solution for 24 h).The results of flow test showed the highest bacteria removal efficiency from water with complete (100%) removal of the targeted pathogen in the flow rate of 1 L/min. In the second phase, the results indicated significant difference in decreasing of water bacteria, shrimp mortality and disease symptoms in treatment containing silver compounds compare to controls.

    Keywords: Litopenaeus vannamei, Porous ceramic, Silver nanoparticles, Vibrio harveyi
  • حجت الله فروغی فرد*، عباس متین فر، محمد صدیق مرتضوی، کیومرث روحانی قادیکلائی، مریم میر بخش

    پرورش توام جلبک قرمز Gracilaria corticata  و میگوی Litopenaeus vannamei ، در سیستم بدون تعویض آب در یک دوره45 روزه مورد بررسی قرار گرفت. دمای آب،  pH  وشوری هر سه روز یک بار اندازه‏گیری شدند. در پایان دوره پرورش، جلبک های موجود در هر تانک به طور جداگانه وزن و میزان پروتیین، چربی، کربوهیدرات، خاکستر ، درصد آگار و قدرت ژل در هر تیمار اندازه گیری شد. بیشترین نرخ رشد ویژه جلبک (07/0 ± 23/1%) در تیمار 1A1S اما بیشترین درصد آگار (2/0 ± 17%) و بیشترین میزان آگار تولیدی (2-gm 25/0 ± 21/11) در تیمار 2A1S مشاهده شد. بیشترین قدرت ژل (2-gcm7/680) مربوط به جلبک وحشی بود. میزان پروتیین، خاکستر، چربی و کربوهیدرات به ترتیب بین 31/21-54/19، 41/35- 98/33، 2- 94/ 1و 61/43- 95/41% بود. براین اساس این جلبک می تواند به عنوان یک منبع غنی از مواد مغذی شناخته شود.

    کلید واژگان: آگار, ترکیبات مغذی, جلبک قرمز, Gracilaria corticata, Litopenaeus vannamei
    Hojjtollah Fourooghifard*, Abbas Matinfar, Mohammad Sediq Mortazavi, - Kiuomars Roohani Ghadikolaee, Maryam Mirbakhsh

    Integrated culturing of Gracilaria corticata and Litopenaeus vannamei was surveyed under zero water exchange system in a 45- day period. Water temperature, pH and salinity were measured each 3- day. At the end of culturing period, all seaweeds were separately weighted, dried and their protein, fat, carbohydrate, ash, agar percent and jell strength were measured. The maximum SGR of G. corticata (1.23 ± 0.07% day-1) was observed in treatment S1A1 (25 shrimp per m2 and 200g seaweed per m2) but the maximum agar percent (17 ± 0.2 %) and the maximum agar production (11.21±0.21 gm-2(were observed in S1A2. The maximum jell strength was observed in wild seaweed. Contents of protein, ash, fat and carbohydrate ranged 19.54- 21.31, 33.98 – 35.41, 1.94-2 and 41.95- 43.61% respectively. According to the results, G. corticata can be considered as an important source of protein and carbohydrate.

    Keywords: Agar, nutritional composition, Gracilaria corticata, Litopenaeus vannamei, Jel Strenght
  • محمود نفیسی بهابادی، فاطمه حسین پور دلاور *، مریم میربخش، خدابخش نیکنام، سیدعلی جوهری
    زمینه
    فناوری نانو، رشته ای از دانش کاربردی و فناوری است که جستارهای گسترده ای را پوشش می دهد. استفاده از فناوری نانو و نانوذرات نقره در سال های اخیر به منظور کنترل بیماری های باکتریایی مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر ضدباکتریایی بسترهای فیلتر سرامیکی حاوی نانو ذرات نقره در کنترل باکتری باسیلوس (spp. Bacillus) در شرایط آزمایشگاهی بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش ابتدا خواص ضد باکتریایی کلوئید نانوذرات نقره با استفاده از روش رقیق سازی در محیط مایع (براث میکرو دایلوشن) بررسی شد. پس از اطمینان از توان بازدارندگی کلوئید نانوذرات نقره، تاثیر بسترهای فیلتر سرامیکی حاوی نانوذرات نقره برای کنترل باکتری مذکور در شرایط برون تن از طریق تست های آنتی بیوگرام روی پلیت و آنتی بیوگرام داخل لوله بررسی شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، مشاهده شد که کلوئید نانوذرات نقره اثرگذاری مطلوب و مناسبی را بر باکتری مورد آزمایش دارد به طوری که حداقل غلظت بازدارندگی برای باکتری مذکور، غلظت 9/3 میلی گرم در لیتر و حداقل غلظت باکتری کشی، غلظت 25/31 میلی گرم در لیتر محاسبه شد. همچنین در آزمون های آنتی بیوگرام روی پلیت و آنتی بیوگرام داخل لوله کاهش قابل مقایسه ای از باکتری ها در مقابل بسترهای فیلتر سرامیکی پوشش یافته با نانوذرات نقره مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش نشان داد که بسترهای فیلتر سرامیکی حاوی نانوذرات نقره دارای اثرات ضد میکروبی قابل ملاحظه ای می باشند، بنابراین با تعمیم نتایج این مطالعه می توان از این بسترهای فیلتر سرامیکی در تصفیه و فیلتراسیون آب آشامیدنی و کنترل بیماری های ناشی از بیماری زاهای انسانی استفاده نمود.
    کلید واژگان: سرامیک, ضد باکتری, آنتی بیوگرام, نانوذرات نقره, spp, Bacillus
    Mahmood Nafisi Bahabadi, Fateme Hosseinpour Delavar*, Matyam Mirbakhsh, Khodabakhsh Niknam, Seyad Ali Johari
    Background
    Nanotechnology is a field of applied science and technology covering a broad range of topics. Use of nanotechnology and especially silver nanoparticles in control of bacterial diseases and infections has been studied in the recent years. The aim of the present study was to investigate the in vitro antibacterial effect of filter media coated with silver nanoparticles against Bacillus spp.
    Materials And Methods
    In this research, first, the antibacterial effects of silver nanoparticles against mentioned bacteria were evaluated by microdilution method in Broth medium. After confidence of inhibitory effect of colloidal silver nanoparticles, antibacterial effect of filter media coated with silver nanoparticles was evaluated via in vitro microbiology tests (zone of inhibition test and test tube test).
    Results
    Present study showed that colloidal silver nanoparticles have good antimicrobial effects against tested bacteria, so that MIC and MBC of silver nanoparticles for Bacillus spp. were calculated 3.9 and 31.25 mg/L, respectively. Also significant decrease was observed in bacterial growth after exposure to filter media coated with silver nanoparticles in test tube test and zone of inhibition test (P≤ 5%).
    Conclusion
    The results of this research indicate that filter media coated with silver nanoparticles have considerable antimicrobial effects; therefore they could possibly be used as excellent antibacterial water filters and would have several applications in other sectors.
    Keywords: Antibacterial, Antibiogram, Bacillus spp., Ceramic, silver nanoparticles
  • عصمت محمدی باغملایی، مریم میربخش، بابک قائدنیا *
    شیوع بیماری هایی که عامل باکتریایی دارند و نیز ایجاد بیوفیلم روی سطوح تجهیزات و محصولات آبزی پروری یکی از بزرگ ترین عوامل محدودکننده توسعه بخش آبزی پروری بوده است. بسیاری از گونه های باکتریایی قادر به تولید و ترشح مولکول های پیام رسان هستند که توسط باکتری های همجنس یا متفاوت مجاور تشخیص داده می شوند. با افزایش تراکم جمعیت باکتریایی، این مولکول ها نیز در محیط خارج سلولی افزایش یافته و باکتری را قادر می سازد تا از نظر کمی حضور سایر باکتری ها را درک کند. باکتری ها با استفاده از این سیستم که کروم سنسینگ (ادراک حد نصاب) نامیده می شود، تغییرات بیان ژن و پاسخ های بیوشیمیایی را در تمام جمعیت هماهنگ می سازند. کروم سنسینگ در تنظیم تشکیل بیوفیلم، پروتئازها، فاکتورهای تهاجمی و سایر عوامل بیماری زا نقش دارد. با پیشرفت بیولوژی مولکولی و تکنیک های شناسایی و نقش کروم سنسینگ در بیماری زایی میکروارگانیسم ها، کروم سنسینگ یک هدف مطالعاتی برای کنترل عوامل بیماری زا شد. از آنجائیکه کروم سنسینگ وابسته به حضور مولکول های پیام رسان و برهمکنش آن ها با گیرنده های هم جنس است، هر مولکول یا آنزیمی که سنتز یا تجمع مولکول های پیام رسان را مسدود سازد، یا مانع از اتصال آن ها به گیرنده شود، قادر به ایجاد تداخل در سیستم کروم سنسینگ است. یکی از هوشمندانه ترین روش ها برای مقابله با باکتری هااستفاده از ترکیبات کروم سنسینگ به منظور ایجاد ادراک نادرست و به بیان دیگر به اشتباه انداختن باکتری است. به عبارت دیگر باکتری ها دچار این توهم می شوند که جمعیتشان بسیار زیاد است و از این رو رشد و یا فعالیت متابولیک خود را متوقف می سازند.
    کلید واژگان: آبزی پروری, کروم سنسینگ (ادراک حد نصاب), مولکول های پیام رسان, عوامل بیماری زا
    E. Mohammadi Baghmollai, M. Mirbakhsh, B. Ghaednia *
    Outbreaks of bacterial disease and biofilm formation on the equipment surface and aquaculture products are the main limiting factor in aquaculture. Many bacterial species produce and secrete small signal molecules which can be detected by similar or different bacteria. When bacterial population increases, the density of these signals increases in the extracellular environment and enables bacteria to monitor the quantitative amounts of others. Using this system, which called quorum sensing, the bacteria can change gene expression and coordinate biochemical responses in all the population. Quorum sensing involves in biofilm formation and production of protease, aggressive factors and other pathogenic factors. With molecular biology advances and development of detection techniques, and the role of quorum sensing in bacterial pathogenicity, quorum sensing became an interest goal in biocontrolling the pathogenic factors. Since quorum sensing is dependent to the presence of signal molecules and their interaction with cognate receptors, each molecule or enzyme which blokes the signal synthesis or them accumulation, or inhibit their binding to the receptor, can interfere with the quorum sensing. One of the smartest approaches for protection against bacteria is using quorum sensing compounds in order to generate a false perception. In another words, bacteria are illusion that the population is very high and hence cease their growth or metabolic activity.
    Keywords: aquaculture, quorum sensing, signal molecules, pathogenic factors
  • آشنایی با سندروم نوپدید مرگ زودهنگام
    مریم میربخش، بابک قائدنیا، قاسم غریبی
  • خون شناسی میگوی سفید هندی
    بابک قائدنیا، مریم میربخش
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مریم میربخش
    دکتر مریم میربخش

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال