مریم نظم بجنوردی
-
سابقه و هدف
سلول های بنیادی پالپ دندان انسانی(hDPSc) با توجه به قرابت جنین شناختی که با سلول های اکتومزانشیمی دارند، می توانند در حضور فاکتور های نوروتروفیک مناسب و با استفاده از تکنیک نوروسفر به نورون های دوپامینرژیک تمایز یابند. هدف از این مطالعه القای تمایز hDPSc به نورون های دوپامینرژیک با استفاده از تکنیک نوروسفر است.
مواد و روش هاhDPScs به روش مکانیکی_آنزیمی جدا و پس از کشت با استفاده از روش تمایزی کشت نوروسفر به سلول های بنیادی/پیش سازعصبی و سپس تحت تاثیر (Glial cell-derived Neurotrophic Factor, GDNF) و(Brain-derived Neurotrophic Factor,BDNF) به سلول های دوپامینرژیک تمایز داده شدند. سلول ها با ایمنوسایتوشیمی وRT–PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند. هم چنین میزان رهاسازی دوپامین با دستگاهHPLC اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت.
یافته هادر گروه تحت تاثیر القاگرهای تمایزی، سلول ها به لحاظ فنوتیپی تغییرهای قابل ملاحظه ای داشتند و سلول های با ظاهر شبه نورونی مشاهده شدند. یافته های مولکولی حاکی از این است که ژن های پرتوان نظیر Nestin و Sox2 با شروع روند تمایز به تدریج کاهش یافته اند ولی طی افزودن القاگرهای عصبی میزان بروز ژن های دخیل در فرآیند نوروژنزیس/ دوپامینرژیک مثل DAT, ,PITX3, ,Nurr1 ,TH PITX3 افزایش قابل ملاحظه ای نسبت به گروه کنترل نشان داد. ارزیابی ایمونوسایتوشیمی نشان داد که سلول های بیان کننده تیروزین هیدروکسیلاز ( Tirozin hidroksilaz,TH) نیز در گروه تیمار مشاهده گردید. علاوه بر این، میزان ترشح دوپامین در گروه تیمار بطور قابل توجهی افزایش یافته است (05/0.(P <
نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که سلول های بنیادی مشتق از پالپ دندان انسان با استفاده از تکنیک نوروسفر و افزودن القاگرهای مناسب قابلیت تمایز به نورون های دوپامینرژیکی را دارند.
کلید واژگان: سلول های بنیادی پالپ دندان انسان, نوروسفر, سلول های پیش ساز عصبی, سلول های دوپامینرژیک, تمایز, Iau ScienceAim and BackgroundHuman dental pulp stem cells (hDPSCs) that closely common origin with ectomesenchymal cells. could be applied as the source of stem cells for treatment of some neurodegenerative diseases. The hDPSCc are capable of differentiating into dopaminergic neurons in presence of appropriate neurotrophic factors and neurosphere technique with regard to fact This study was carried out to assess the differentiation potential of hDPSCc into dopaminergic neurons using neurosphere technique.
Materials and MethodsIn this study, hDPSCs were isolated from the third molar using mechanical-enzymatic methods. The cells were harvested in a proper condition medium and differentiated into precursor neuronal stem cells and then consequently differentiated into dopaminergic cells in the presence of neuronal induction media including BDNF and GDNF. Cells in each groups were evaluated by immunocytochemistry and RT-PCR assays. In addition, the amount of dopamine released was measured by HPLC.
ResultsCells treated with differentiation inducer factors exhibited remarkable changes in phenotypic characteristics and neuron like cells were observed. Molecular results showed that pluripotent genes such as Nestin , Sox2 expression level gradually reduced in the early stages of differentiation process. However, after treatment with neuronal inducers, genes expression level involved in neurogenesis/dopaminergic like DAT ,PITX3, ,Nurr1 ,TH PITX3 in treated group increased significantly compared to control group. Moreover, immune cytochemistry assay indicated that cells expressing tyrosine hydroxylase (TH) were also detected in treated group. In addition, dopamine release was significantly increased in treated group (P < 0.05).
ConclusionThese research findings confirm that the hDPSCs can be differentiated into dopaminergic neurons via neurosphere technique and appropriate inducers.
Keywords: Human dental pulp stem cells, neurosphere, neuroprogenitors, dopaminergic neurons, differentiation, Iau Science -
مقدمه
مولتیپل اسکلروزیس با تخریب میلین آکسون ها و نقایص حسی و حرکتی همراه است. یکی از روش های جدید برای درمان این بیماری، پیوند سلول های بنیادی است. در تحقیق حاضر، سلول های بنیادی پرتوان القایی به موش صحرایی مدل ام اس پیوند شد و نقش آن ها در میلین سازی بررسی شد.
روش کارسلول های بنیادی پرتوان القایی (iPSCs) در محیط مناسب کشت داده شدند. در مرحله درون تنی، از 24 راس موش صحرایی نر در محدوده وزنی 180 تا 200 گرم استفاده شد. برای القای مدل دمیلیناسیون، از رژیم خوراکی کوپریزون 2/0 درصد استفاده شد. 6 هفته پس از ایجاد مدل دمیلینیشن، سلول های تمایزیافته به موش پیوند شد. 6 هفته پس از پیوند سلول، بررسی های بافت شناسی در محل ضایعه انجام شد. همچنین، علایم بالینی با استفاده از تست های رفتاری BBB و Footprint بررسی شد.
یافته ها:
نتایج مطالعات درون تنی نشان داد که پس از رنگ آمیزی بافتی اختصاصی میلین، رژیم کوپریزون منجر به القای نواحی دمیلینه در بافت مغز، 6 هفته بعد از رژیم کوپریزون شد. ارزیابی تمایز سلول های جایگزین شده در بخش آسیب دیده مغز، پس از پیوند، با بیان آنتی بادی PLP تایید شد. نتایج تست Footprint نشان داد که عملکرد حرکتی پنجه های پای جانوران در مقایسه با گروه کنترل بهبود یافته است و تست های رفتاری BBB، بهبود علایم را در گروه های تجربی دریافت کننده سلول، نشان دادند.
نتیجه گیری:
پیوند سلول های بنیادی پرتوان القایی انسانی به موش صحرایی مدل دمیلینیشن، منجر به بهبود عملکرد حرکتی حیوان می شود.
کلید واژگان: پیوند سلولی, سلول های بنیادی پرتوان القایی, مدل دمیلینیشن, مولتیپل اسکلروزیس, میلین سازیIntroductionMultiple Sclerosis (MS) is a neurodegenerative inflammatory disease with a wide range of axonal demyelination and sensory-motor disorders. Today, stem cell therapy is an appropriate choice for MS management. Induced Pluripotent Stem Cells (iPSC) are pluripotent stem cells that have neuroprotective effects with neuroglial differentiation potential. In this study, we used iPSCs to improve remyelination and behavioral function in model of cuprizone multiple sclerosis disease in rats.
MethodHuman iPSCs were cultured and extended on a mouse embryonic fibroblast feeder cell layer inactivated with mitomycin-C in DMEM/F12 supplemented with 20% knockout serum replacement, 0.1 mmol/L nonessential amino acids, and 10 ng/mL of recombinant human basic fibroblast growth factor in a 5% CO2 and 95% humidity. The demyelination model was induced using a 0.2 oral Cuprizone regime. Thereafter, iPSCs were transplanted after six weeks. Remyelination was investigated via histological assessments and immunocytochemistry following six-week post-transplantation. The functionality was evaluated using behavioral tests, BBB, and Footprint following six-week post-transplantation.
ResultsThe results of in vivo studies showed that after specific myelin tissue staining, the cuprizone diet led to the induction of demyelinated areas in the brain tissue six weeks after the cuprizone diet. Differentiation of transplanted cells was confirmed via the immunocytochemistry technique of PLP. The results of the Footprint test showed that the motor function of the paws of the animals improved compared to the control group. Moreover, BBB behavioral tests showed improved symptoms in the experimental groups that received the cells.
ConclusionIn total, iPSCs can improve remyelination and functional recovery following transplantation into the Cuprizone demyelination model in rats. Therefore, iPSC therapy could improve behavioral function in multiple sclerosis disease
Keywords: Demyelination model, Induced pluripotent stem cells, Multiple sclerosis, Remyelination, Transplantation -
واحد عملکردی تولید مثلی جنس مذکر در پستانداران بیضه است که با دارا بودن ویژگی های شیمیایی و فیزیکی ویژه ای توان تولید مثلی مذکر را بیان می کند ؛ هر بیضه در پستانداران از لوله های پیچیده تشکیل شده که از نظر مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی به بخش های عملکردی متفاوت تقسیم می شود که هر کدام از این بخش ها شامل سلول های تخصص یافته ای هستند که امروزه هر کدام در شاخه های بسیار مهم تحقیقاتی حایز اهمیت اند ؛ در این مقاله سعی برآن داشتیم که سلول هایی سوماتیکی و ویژه ای به نام سلول های سرتولی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم ؛ این سلول ها بخشی از لوله های اسپرم ساز اند که از بخش پایه (بازال) تا لومن آن کشیده شده است و مانند چادری سراسر لوله های اسپرم ساز را می پوشانند که این فرم مورفولوژیکی قطعا با نقش های عملکردی و فیزیولوژیکی آن ها مرتبط است ؛ نکته جالب و مورد توجه که به عنوان پایه و اساس بسیاری از تحقیقات انجام شده روی این سلول هاست، عدم تقسیم پذیری سلول های سرتولی در نیش خود است اما می توان پس از استخراج آن ها، به روش های متفاوتی مانند پلیت کردن با لکتین (به دلیل تمایل اتصال آن ها به لکتین بعد از هضم آنزیمی بافت بیضه) در محیط کشت های ویژه و شرایط آزمایشگاهی، آن ها را وادار به تقسیم کرد که این با توجه به نقش های اساسی در حمایت فیزیکی و شیمیایی از سلول های جنسی ، طی مراحل اسپرماتوژنز ، می تواند آینده ای روشن را در حل مشکلات ناباروری رقم بزند.کلید واژگان: سلول های سرتولی, بیضه, اسپرماتوژنز, ناباروریThe testis is the functional reproductive unit in male mammals that express male reproductive performance with special chemical and physical characteristics. In mammals, each testis consists of complex tubules divided morphologically and physiologically into different functional sections consisting of specialized cells that today are important topics for the recent research fields. In this paper, we try to discuss the somatic and specialized cells, called Sertoli cells, from different scientific respects resulting from studies by the present authors and those of other researchers. These cells are part of the seminiferous cells extended from the basal lamina to the lumen lining the entire seminiferous tubules like a veil; this morphological form is definitely associated with their functional and physiological roles. An interesting and notable point, which is the basis of many researches on these cells, is the non-dividing of Sertoli cells in their niches. Upon extraction they can be forced to divide in different ways including plating with lectin (due to their binding affinity to lectin after enzymatic digestion of the testicular tissue) in special culture media and in vitro conditions. This can promise a bright future in solving the infertility problems according to its fundamental roles in physical and chemical support of germ cells during the process of spermatogenesis.Keywords: Sertoli cell, Testis, Spermatogenesis, Infertility
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و نهم شماره 1 (پیاپی 241، فروردین 1400)، صص 48 -53زمینه و هدف
درک ساختارهای ناحیه دست برای تشخیص بیماری ها و صدمات آن ضروری است. روش های مختلفی برای آموزش آناتومی این ناحیه وجود دارد. در این مقاله ابزار آموزشی جدیدی را معرفی و تاثیر استفاده از آن را بررسی می کنیم.
روش بررسیابتدا ابزار آموزشی ساخته شد. 280 دانشجوی شرکت کننده در پژوهش به دو گروه شاهد (الف) و تجربی (ب) تقسیم شدند. هر دو گروه در یک پیش آزمون شرکت کردند. پس از تدریس تیوری مبحث دست برای هر دو گروه، گروه شاهد با روش سنتی و گروه تجربی با استفاده از ابزار آموزشی پیشنهادی، آموزش عملی دریافت نمودند و هر دو گروه در یک پس آزمون شرکت نمودند و نمرات پیش و پس آزمون گروه ها مقایسه شد.
یافته ها:
نمرات پیش آزمون گروه الف و ب به ترتیب 197/48±1/3 و 481/49±1/3 و نمرات پس آزمون گروه الف و ب به ترتیب 504/97±1/6 و 303/1±54/10 بود.
نتیجه گیری:
ابزار آموزشی پیشنهادی در زمینه آموزش آناتومی دست موثر است.
کلید واژگان: آناتومی, آموزش, دست, ابزار آموزشیBackgroundUnderstanding hand structures is necessary to diagnose its diseases and injuries. Several methods have been used to teach the anatomy of this body part. In this article, we introduce a new educational tool and examine the impact of its use in learning anatomy.
MethodsColor images of different layers of hand structures were connected with a spring. On each page, the desired structure was cut and that part could be turned from another direction so that the tool was beyond a booklet and could create a three-dimensional image of the region. In this way, a multi-layered structure was made that looking at each part of it and going to the next part was equivalent to removing a layer from the palm of the hand and observing the layer beneath. After making the educational tool, 280 students who participated in the study were divided into two groups: control (A) and experimental (B). Both groups participated in a pre-test. After teaching the theory of hand anatomy for both groups, the control group received practical training using the traditional method and the experimental group using the proposed educational tool, and both groups participated in a post-test and the scores of the pre and post-test groups were compared. Data were analyzed using SPSS 24 statistical software using Mann-Whitney and Wilcoxon tests.
ResultsThe pre-test scores of groups A and B were 3.48±1.197 and 3.49±1.481, respectively. The post-test scores of groups A and B were 6.97±1.504 and 10.54±1.303, respectively. Therefore, although the pre-test scores of groups A and B were not much different (P>0.05), the post-test scores of the two groups showed a significant difference (P<0.001). Students also expressed that using this educational tool has made learning hand anatomy more interesting for them.
ConclusionThe results of this study showed that the proposed educational tool is effective in the field of hand anatomy education.
Keywords: anatomy, education, hand, teaching materials -
سابقه و هدف
تکثیر آزمایشگاهی سلول های بنیادی اسپرماتوگونیا یکی از گزینه های درمانی مردان نابارور است. ایجاد یک ریز محیط مناسب که شبیه به شرایط طیبعی تکثیر این سلول ها باشد، منجر به ارتقاء فرآیند کشت و اسپرماتوژنز می شود. لذا هدف از مطالعه حاضر استفاده از داربست سه بعدی نانو رشته سیلک و هم کشتی با سلول های سرتولی به منظور افزایش تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونیا می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی سلول های بنیادی اسپرماتوگونیا با استفاده از هضم مکانیکی و آنزیمی دو مرحله ای از بیضه 50 موش 4-2 روزه (هر بار 5 عدد) جدا و به مدت دو هفته داده شدند. پس از قرارگیری 104×2 سلول در سطح داربست سیلک در شرایط محیط کشت قرار گرفتند. میزان زنده ماندن این سلول ها، با استفاده از تست MTT و اتصال آنها توسط میکروسکوپ SEM بررسی شد. متغیرهای مورد بررسی شامل ژن های اختصاصیStra8 ، DAZL و Piwill2 توسطReal time PCR و ایمونوسیتوشیمی بررسی شدند.
یافته هاقدرت زنده مانی سلول های کشت شده در حضور داربست و سرتولی (6±91)، (2±90) در مقایسه با گروه کنترل (2±85)، (8±83) در سطح بالاتری قرار داشت. نتایج Real time PCR موید افزایش معنی دار بیان مارکرهای اختصاصی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی نظیر Stra8،Piwill2 و DAZL در سلول های کشت شده روی داربست (6±1/47) (5±1/28) (2±1/43) نسبت به گروه کشت دو بعدی (5±1/17) (3±1/05) (7±1/13) بود (0/05>p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که داربست سیلک در حضور همکشتی با سلول های سرتولی می تواند سبب افزایش تکثیر آزمایشگاهی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی شده و تاثیر مثبتی در بقا و تکثیراین سلول ها دارد.
کلید واژگان: داربست, سیلک, سرتولی, تکثیر, اسپرماتوگونیBACKGROUND AND OBJECTIVEIn vitro proliferation and maintenance of spermatogonial stem cells is one of the treatment options for infertile men. Creating a suitable microenvironment similar to the natural conditions of reproduction of these cells leads to the improvement of culture and spermatogenesis. Therefore, the aim of the present study was to use a 3D silk nanofibrous electrospun scaffold and co-culture with Sertoli cells in order to increase the proliferation of spermatogonial stem cells.
METHODSIn this experimental study, spermatogonial stem cells were isolated from the testes of 50 2-4-day-old mice (5 samples each time) using two-step mechanical and enzymatic digestion within two weeks. After placing 2×104 cells on the surface of the silk scaffold, they were exposed to culture medium. The viability of these cells was assessed using MTT assay and their binding was evaluated by SEM microscopy. The studied variables, including Stra8, DAZL and Piwill2 specific genes were analyzed by real time PCR and immunocytochemistry.
FINDINGSThe viability of cultured cells in the presence of scaffold and Sertoli (91±6), (90±2) was higher than the control group (85±2), (83±8). Real time PCR results confirmed a significant increase in the expression of specific markers of spermatogonial stem cells such as Stra8, Piwill2 and DAZL in cells cultured respectively on scaffold (1.47±6) (1.28±5) (1.43±2) compared to the 2D culture group (1.17±5) (1.05±3) (1.13±7) (p<0.05).
CONCLUSIONThe results showed that silk scaffold in the presence of Sertoli cell co-culture can increase in vitro proliferation of spermatogonial stem cells and can have a positive effect on the viability and proliferation of these cells.
Keywords: Scaffold, Silk, Sertoli, Proliferation, Spermatogonia -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و چهارم شماره 3 (پیاپی 101، امرداد و شهریور 1398)، صص 110 -120زمینه و هدفتولید آزمایشگاهی گامت از سلول های بنیادی به عنوان یکی از گزینه های جدید درمانی ناباروری، مطرح می باشد. در این راستا، استفاده از سلول های بنیادی جنینی جهت تولید سلول های زایا در شرایط آزمایشگاهی گزینه مناسبی به نظر می رسد. دراین تحقیق تاثیر BMP4 در القائ تمایز و تکثیر سلول های زایای بدوی از سلول های بنیادی جنینی بررسی شد.روش بررسیسلول های بنیادی جنینی موشی در محیط کشت اختصاصی کشت داده شدند. در مرحله بعد اجسام شبه جنینی بر اساس روش قطرات آویزان ایجاد شدند. جهت القای تمایز سلولی از غلظت های کمng/ml 10 ، متوسط ng/ml 50 و بالا ng/ml 100 BMP4 استفاده شد. به منظور تاثیر غلظت های مختلف BMP4 بر درصد زنده بودن و تکثیر سلولی از آزمون متیل تیازول تترازولیوم استفاده شد. اجسام شبه جنینی در محیط تمایزی کشت داده شدند و سپس با جمع آوری آنها در گروه های مربوطه، بیان ژن های Oct4، Stellaو Mvh با روش Real Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته هانتایج این تحقیق نشان داد که بیشترین درصد زنده مانی در گروهی که به مدت هفت روز با غلظت BMP4 ng/ml 10 کشت داده شد مشاهده شد ولی گروه های که غلظت 100 ng/ml BMP4 را دریافت نموده اند کمترین درصد زنده مانی را نشان دادند. همچنین بیشترین میزان بیان مارکرهای سلول های زایای بدوی نظیر Mvh و Stella در گروه تیمار شده به غلظت 10 نانوگرم بر میلی لیتر BMP4 به مدت 4 روز مشاهده شد.نتیجه گیرییافته های این تحقیق نشان می دهد BMP4 نقش مهمی در تمایز سلول های زایای بدوی از سلول های بنیادی جنینی در شرایط in vitro دارد. غلظت های مختلف BMP4 تاثیرات متفاوتی بر عملکرد سلول های بنیادی جنینی طی تمایز به سمت رده های جنسی زایا در شرایط آزمایشگاهی دارند.کلید واژگان: سلول های بنیادی جنینی, تکثیر, سلول های زایای بدوی, زنده مانی, اجسام شبه جنینیScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:24 Issue: 3, 2019, PP 110 -120Background and AimArtificial gamete production from stem cells is a novel strategy for treatment of infertility. Among various stem cell sources, embryonic stem cells (ESC) can be considered as an appropriate source for in vitro formation of germ cells. In this study we evaluated the effect of BMP4 on proliferation and differentiation of mouse embryonic stem cells into primordial germ cells (PGCs).Materials and MethodsEmbryonic stem cells (ESC) were cultured in ES medium. At first, embryoid bodies (EBs) were formed by hanging drop method, and then were differentiated into primordial germ cells at different concentrations of BMP4 (10, 50 and 100 ng/ml). The viability and proliferation rate of treated cells with BMP4 were evaluated by MTT assay. The EBs were cultured in induction medium. Expression of Oct4، Stella and Mvh genes were evaluated by real time PCR.ResultsIn the group treated with BMP4 for 7 days, maximum cell viability was detected at the concentration of 10ng/ml. But the groups treated with100ng/ml of BMP4 showed minimum cell viability. Maximum expression of Stella and Mvh genes were detected at the concentration of 10ng/ml of BMP4 in the treated group.ConclusionThe results showed that BMP4 can promote proliferation and differentiation of ES in vitro. Also different concentrations of BMP4 showed different effects on in vitro differentiation of ES into germ cells.Keywords: Embryonic stem cells, Proliferation, Primordial germ cells, Viability, Embryoid
-
مجله سلول و بافت، سال نهم شماره 4 (زمستان 1397)، صص 333 -343هدفهدف از این پژوهش ایجاد شرایط اکسیداتیو در محیط کشت سلول های بنیادی عصبی و تیمار این سلولها با عصاره متانولی برگ گیاه گزنه است.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی استخراج سلول های بنیادی عصبی از ناحیه هیپوکامپ نوزاد یک روزه موش صحرایی نر انجام شد. شرایط اکسیداتیو در محیط کشت سلولی، با افزودن هیدروژن پراکسید ایجاد شد. پس از تایید هویت سلولهای عصبی بهمدت 24 ساعت در شرایط اکسیداتیو و سپس در معرض دوزهای مختلف 5/2،20،10 ،5 و 40 میکرو گرم در میلیلیتر عصاره متانولی برگ گزنه قرار گرفتند. بررسی نهایی مقدار تکثیر سلول ها با استقاده از تست زنده مانیMTT انجام شد. گروه های تحقیق شامل گروه تجربی: شرایط اکسیداتیو ودریافت عصاره گزنه و گروه کنترل: شرایط اکسیداتیو بدون عصاره بود.نتایجسلول های بنیادی عصبی دارای مورفولوژی عصبی و بیان کننده ی نشانگر نستین بودند. درصد تکثیر سلولهای بنیادی عصبی در گروه های تیمار نسبت به گروه کنترل بیشتر بود به طوریکه تکثیر سلول های بنیادی عصبی در غلظت 20 میکروگرم در میلیلیتر به طور قابل توجهی افزایش یافته بود 05/0>p.نتیجه گیریعصاره متانولی برگ گیاه گزنه دارای اثرات محافظتی و نورروپروتکتیو بوده و میتواند شرایط آسیب اکسیداتیو اعمال شده در شرایط آزمایشگاهی را تعدیل و اختلال عملکرد سیستم عصبی به دنبال تولید رادیکال های آزاد را بهبود بخشد.کلید واژگان: عصاره, سلول بنیادی عصبی, هیپوکامپ, گزنه, اکسیداتیوAimAn endogenous repairman of the central nervous system is possible via neural stem cells. Some researchers have suggested the neural protective of some medicinal herbs such as; Urtica dioica. The purpose of this study is creating an oxidative condition in the neural stem cell cultures and then treated the cells with methanolic extract of nettle leaves in vitro.Material and MethodsIn this experimental study, the hippocampal neural stem cells extraction was performed by enzymatic digestion in newborn rats. The verification of these cells as nerve cells was carried out by the morphological and immunocytochemistry examinations. Before treatment, the cells were exposed for 24 hours to oxidative stress condition and then nettle leaf extract was added to the cell plates at of 2.5, 5, 10, 20 and 40 μg/ml and cells were maintained for 24 hours, separately. The final evaluation of the cell proliferation was performed by MTT viability test. The groups included; an experimental group that was treated with extract and the control group.ResultsNeural stem cells had neural morphology and expressed nestin marker. Proliferation percentage of the neural stem cells was higher in the treatment groups than the control group. In addition, MTT assay results showed that the percentage of live cells in the treated groups increased, as the proliferation of the neural stem cells significantly increased (P<0/05) at 20μg/ml.ConclusionMethanolic extract of nettle leaf have neuroprotective effects and could adjust oxidative stress condition in vitro. It was able to improve the dysfunction of the central nervous system, following the production of free radicals.Keywords: methanol extract of nettle leaf, hippocampus neural stem cell, MTT assay
-
زمینه وهدفسلول های بنیادی مغز استخوان به عنوان منبع مناسبی برای سلول درمانی و ترمیم بیماری های نورودژنراتیو هستند. در این مطالعه تجربی سلول های بنیادی مغز استخوان موش به سلول های پیش ساز عصبی تمایز یافته و بهبود میلین سازی پس از پیوند آنها به موش صحرایی مدل دمیلینیشن ارزیابی شد.روش بررسیسلول های بنیادی مزانشیمی با روش فلاشینگ از مغز استخوان فمور رت استخراج شدند. سلول های بنیادی مزانشیمی در محیط کشت DMEM حاوی FBSکشت داده شدند. جهت القا پری کاسور شبه عصبی از القاگرهای رتینوئیک اسید و EGF و bFGF استفاده شد. مارکرهای سلول های پیش ساز عصبی یعنی NF68، Nestin با روش ایمونوسیتوشیمی پس از مرحله تمایز بررسی شدند. درمرحله in vivo به منظور القا مدل دمیلینیشن گلیوتوکسین لیزولیسیتین به کورپوس کالوزوم توسط تزریق استریوتاکسیک انجام شد. یک هفته بعد پیوند سلول های پیش ساز عصبی نشاندارشده با DiIبه صورت درجا به موش انجام شد. ارزیابی تغییرات وسعت دمیلینیشن وجایگزینی سلول های پیوندی توسط بررسی های هیستولوژی وایمونوهیستوشیمی حدودا 2هفته پس از پیوند سلول انجام شد.یافته هاتغییرات مورفولوژیکی عصبی در گروه های تیمار قابل مشاهده بودند. بیان مارکرهای خاص عصبی NF68 ، Nestin با روش ایمونوسیتوشیمی تمایز سلول های بنیادی مغز استخوان درپایان مرحله القا تایید کرد. یافته های هیستولوژی و ایمونوهیستوشیمی نشان دهنده کاهش معنادار وسعت دمیلیناسیون در گروه پیوند سلول نسبت به گروه کنترل بود.نتیجه گیریسلول های بنیادی مغز استخوان قابلیت تمایز عصبی درشرایط کشت را با استفاده از القاگرهای عصبی دارند و باعث بهبود میلین سازی پس از پیوند به موش صحرایی مدل دمیلینیشن می شود.کلید واژگان: سلولهای بنیادی مغز استخوان, دمیلینیشن, نوروپروژنیتور, میلین سازیBackground and AimBone marrow stem cells (BMSCs) are recognized as appropriate source for cell therapy in neurodegenerative disorders. In this exprimental study, neuroprogenitor cells (NPC)-derived from BMSCs were transplanted into an animal demyelination model.
Material andMethodsBMSCs were isolated from femur bones of the rats and cultured in DMEM medium containing FBS. BMSCs were differentiated into NPC by inducers such as; RA, bFGF and EGF. Specific neuroprogenitor markers, e.g.:Nestin and NF68 were detected by using immunocytochemistry technique. Demyelination model was induced via injection of gliotoxin lysolecithin (LPC) into the corpus callosum. After one week, Dil labled NPCs were transplanted into the rat brains. The extention of demyelination and cell homing were measured 2 weeks later by histological and immunohistochemical staining.ResultBMSCs were appeared with neurologic morphology and differentiation of the cells into NPC after exposure to neural inducers was confirmed by immunocytochemistry staining. Histological and immunohistochemical evaluation showed significant decrease in demyelination in the experimental group.
Conclotion: The results of this study demonstrated that transplantation of NPC-derived BMSCs led to significant remyelination in demylinted corpous callosumKeywords: Bone marrow stemcells, Demyelination model, Neuroprogenitorcells, Inducer, Transplantation -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و سوم شماره 3 (پیاپی 95، امرداد و شهریور 1397)، صص 26 -35زمینه و هدفمطالعات متعددی نشان می دهند که سیستم اعصاب مرکزی دارای قابلیت ترمیم اندوژنوس می باشد. اما میزان تکثیر سلول های بنیادی عصبی اندوژنوس جهت درمان بیماری های نورودژنراتیو کافی نمی باشد. لذا به نظر می رسد که تحریک تکثیر سلول های بنیادی عصبی اندوژنوس جهت ترمیم نورونی الزامی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیرتکثیری عصاره گیاه آقطی بر سلول های بنیادی عصبی مشتق از هیپوکمپ موش صحرایی تازه بدنیا آمده در شرایط آسیب اکسیداتیو پراکسید هیدروژن است.روش بررسیسلول های بنیادی عصبی از هیپوکمپ مغز نوزاد موش صحرایی تازه متولد شده استخراج و کشت شدند. ماهیت عصبی این سلولها با استفاده از بیان نشانگر خاص عصبی Nestin و از طریق تکنیک ایمونوسیتوشیمی مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت ایجاد شرایط اکسیداتیو در محیط کشت سلولی، 5×104 سلول را به هر یک از چاهک های پلیت 96 خانه منتقل و سپس، هیدروژن پراکسید اضافه شد. بعد از 24 ساعت تست زنده مانی انجام و توسط دستگاه مقدار جذب هر گروه ارزیابی شد. سپس سلول های بنیادی عصبی به مدت 24 ساعت تحت تیمار غلظت های مختلف (100، 200، 400 و 500 (میکروگرم بر میلی لیتر عصاره آقطی به میزان 50 میکرون قرار گرفتند. درصد تکثیر سلولی با استفاده از MTT بررسی شد.یافته هابررسی های ایمونو فلورسنت نشاندهنده بیان مارکر اختصاصی نستین در سلولهای بنیادی عصبی مشتق از هیپوکمپ موش صحرایی بود. نتایج تحقیق حاضر موید کاهش میزان زنده مانی سلول ها در غلظت های مختلف H2O2 بود. درصد تکثیر سلول های بنیادی عصبی طی شرایط آسیب اکسیداتیو پراکسید هیدروژن در گروه های تیماربا عصاره گیاه آقطی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. بیشترین میزان تکثیر سلول ها در غلظت 500 μg/ml مشاهده شد.نتیجه گیریاین یافته ها نشان می دهند که عصاره متانولی آقطی می تواند میزان تکثیر و بقای سلول های بنیادی عصبی را در شرایط آزمایشگاهی و طی شرایط آسیب اکسیداتیو بهبود ببخشد و به نظر می رسد که قابلیت بالقوه ای در روند ترمیم عصب داشته باشد.کلید واژگان: سلول های بنیادی عصبی, سامبوکوس ابولوس, تکثیر, زنده مانیBackground And AimRecently, several studies have indicated that the central nervous system has the capacity for endogenous repair. But, the proliferation capacity of endogenous neural stem cells (NSCs) isnt sufficient for the treatment of neurodegenerative diseases. So, it sounds that stimulation of endogenous NSC proliferation is essential for neuroregeneration. The aim of this study was to examine the effects of Sambucus ebulus extract on the proliferation of neonatal rat hippocampus-derived neural stem cells (NSCs) under oxidative stress condition induced by H2O2.
Material andMethodsThe NSCs were isolated from neonatal rat hippocampus. To confirm neural characteristics of neural stem cells, the expression of neural-specific marker, Nestin was investigated by immunocytochemistry technique. 5×104 cells were cultured in every well of a 96 well plate and H2O2 was added to induce oxidative stress condition. Then NSCs were exposed to 50 µg Sambucus ebulus extract for 24 hours, at various concentrations (25, 50, 100, 200, 400 and 500 μg/ml). The cell proliferation rate was assessed by MTT colorimetry assay before and after treatment with the extract.ResultsImmunofluorescent studies showed that neural stem cells expressed specific neural marker; Nestin. The proliferation rate of NSCs increased in the treated groups in comparison to that in the control group. The highest rate of survival was observed when Sambucus ebulus was used at the concentration of 500 μg/ml. (PConclusionThe results showed that the methanolic extract of Sambucus ebulus can promote proliferation and survival of NCSs in vitro and also after exposure to oxidative stress condition, suggesting its potential beneficial effect on neuroregeneration.Keywords: Neural stem cells, Sambucus ebulus, Proliferation, Survival -
سابقه و هدفکشت سلول های اسپرماتوگونی و تولید سلول های پر توان Embryonic Stem cells (ES like cells) ، این سلول ها را به عنوان منبع کافی و جدیدی برای سلول درمانی و ترمیم بیماری ها از جمله بیماری های نورو دژنراتیو پیشنهاد می دهد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی الگوی تغییرات ژنی طی تمایز سلول های اسپرماتوگونی به سلول های پیش ساز الیگودندروسیت می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی سلول های اسپرماتوگونی ازبیضه موش نوزاد (6-2 روزه) هر بار 10-6 عدد موش توسط دو مرحله هضم آنزیمی جداسازی شدند. سلول های مورد مطالعه به سه گروه سلول های بنیادی شبه جنینی، نورو پروژنیتور و پیش ساز الیگودندروسیت تقسیم و مارکرهای اختصاصی stra8، mvh ،piwil2 ، C-myc،Nanog ، NF68، Nestin ، Olig2، NG2،با روش Real Time-PCR و روش ایمونوسیتوشیمی در هر مرحله تمایز بررسی شدند.یافته هابررسی های مولکولی نشان داد که میزان افزایش بیان ژن Nestin در سلول های پیش ساز عصبی نسبت به سلول های شبه جنینی 1/3 برابر بود. در بررسی مولکولی در پایان مرحله دوم تمایز مشخص شد کشت در پایان مراحل القا منجر به افزایش معنی دار بیان ژنهای Olig2 و NG2 وکاهش بیان ژن Nestin می شود (0/05p<). بررسی های مولکولی نشان داد که این افزایش در سلول های شبه الیگودندروسایت نسبت به سلول های پیش ساز عصبی به ترتیب 1/4 و1/6 برابر بود.نتیجه گیریدر این مطالعه نشان داده شد که سلول های شبه جنینی پس از پیش القا توانایی بیان مارکرهای نورونی NF68 و Nestin را دارند. سلول های بنیادین شبه جنینی ژن های NG2وOlig2 پس از مرحله القا در سلول ها بیان شد.کلید واژگان: اسپرماتوگونیا, تمایز, سلولهای بنیادی جنینی, نورون, الیگودندروسیتBackground And ObjectiveThe culture of spermatogonial cells and the production of embryonic stem cells (ES-like cells), suggest these cells as a sufficient new source for cell therapy and for the treatment of diseases, including neurodegenerative diseases. The aim of this study is to evaluate the pattern of genetic changes during differentiation of spermatogonial cells into oligodendrocyte precursor cells.MethodsIn this experimental study, spermatogonial cells were isolated from the testicles of 2 6 days old newborn mice (6 10 mice each time) through two stages of enzymatic digestion. The cells were divided into three groups of quasi-embryonic stem cells, neuro-progenitive and oligodendrocyte precursor. Specific markers stra8, mvh, piwil2, C-myc, Nanog, NF68, Nestin, Olig2, and NG2 were evaluated using Real Time-PCR and immunocytochemistry method at each differentiation step.
FINDINGS: Molecular evaluations showed that increase in Nestin gene expression in neuronal precursor cells was 1.3 times more than quasi-embryonic stem cells. In the molecular evaluations at the end of the second stage of differentiation, it was determined that culture at the end of the induction steps resulted in a significant increase in the expression of the genes of Olig2 and NG2 and decrease in the expression of Nestin gene (pConclusionIn this study, it was demonstrated that quasi-embryonic stem cells have the potential to express the NF68 and Nestin neuron markers. The quasi-embryonic stem cells of NG2 and Olig2 genes were expressed in the cells after the induction stage.Keywords: Spermatogonia, Differentiation, Embryonic Stem Cells, Neurons, Oligodendrocytes -
نشریه گام های توسعه در آموزش پزشکی، سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 39، فروردین و اردیبهشت 1396)، صص 67 -74زمینه و هدفبیشتر دانشجویان نوروآناتومی را درسی دشوار قلمداد می کنند. راهکار های مختلفی ارائه شده تا مسیر یادگیری نوروآناتومی را هموارتر کند. با این حال به نظر می رسد هیچ یک از راهکارهای موجود برای تسهیل یادگیری ارتباطات آوران و وابران ساختارهای سیستم عصبی طراحی نشده باشند. در مقاله حاضر، نتایج روشی ابتکاری ارائه شده که امید است به حل این مشکل کمک کند.روش کاردر پژوهش حاضر تعداد 140 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران شرکت کردند؛ از این میان 69 نفر به روش سنتی آموزش دیدند (گروه شاهد) و برای آموزش 71 نفر باقیمانده از روش جدیدی استفاده شد (گروه مداخله)؛ به این صورت که ابتدا برای هر کدام از ساختارهای سیستم عصبی یک نام و تصویری جایگزین در نظر گرفته شد که به نوعی تداعی کننده یک رابطه با آن ساختار اصلی بود. سپس دانشجویان با این نام ها عباراتی سه قسمتی و تا حد ممکن طنزآلود ساختند که در بخش اول هر عبارت از نام جایگزین ساختار، و در بخش دوم و سوم به ترتیب از نام جایگزین ساختارهایی که به آن رشته عصبی می فرستند (آوران ها) و از آن رشته عصبی دریافت می کنند (وابران ها) استفاده شد، و از طریق به خاطر سپردن این عبارت ها، ارتباطات آوران و وابران به دانشجویان آموخته شد. هر دو گروه در یک پیش آزمون و پس آزمون 12 سوالی شرکت کرده و نتایج با آزمون جفتی t به کمک نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفت و P ≤0.05 به عنوان سطح معنی داری داده ها در نظر گرفته شد.یافته هامیان نمرات پیش آزمون گروه شاهد و مداخله (به ترتیب 0.89±1.60 و 0.86±1.64) تفاوت معنی داری مشاهده نشد(P=0.40). نمره پس آزمون گروه مداخله (1.16 ± 8.15) در مقایسه با گروه شاهد (0.77 ± 3.75) افزایش چشمگیری داشت(P<0.001).نتیجه گیریروش پیشنهادی می تواند یادگیری ارتباطات آوران و وابران سیستم عصبی را تسهیل کند.کلید واژگان: یادگیری, آوران, وابران, نوروآناتومیBackgroundAccording to most students, neuroanatomy is difficult to learn. Although different approaches have been suggested for learning neuroanatomical correlations, it seems that none have been effective in aiding learning of afferent and efferent connections. The aim of this study was to develop an innovative method that will facilitate learning of afferent and efferent nervous system connections.MethodsA total of 140 medical students at the Mazandaran University of Medical Sciences participated in the current study, of which 69 subjects were trained using traditional methods (control group). An innovative method was employed for the remaining 71 subjects (intervention group). In the intervention group, a name and figure were first allocated to each of the nervous system structures in a way that would remind students of the origin of the structure. The students created 3-part names for the allocated structures that were, if possible, humorous. The first part was the alternative name for the structure, and the second and third parts were the alternative names for afferent and efferent structures. The students learned the afferent and efferent connections through the phrases. Each group passed a 12-item pretest and posttest. Results of the tests were analyzed with SPSS using the paired t-test; P ≤ 0.05 was considered to be significant.ResultsThere was no significant difference in the pretest scores between the study groups (control: 1.64 ± 0.86; intervention: 1.60 ± 0.89; P = 0.40). The posttest score of the intervention group (8.15 ± 1.16) was significantly higher than that of the control (3.75 ± 0.077; PConclusionAn innovative method can facilitate student learning of afferent and efferent nervous system connections.Keywords: Learning, Afferent, Efferent, Neuroanatomy
-
زمینهداربست های کامپوزیتی با دارا بودن برخی از ویژگی های مطلوبشان امروزه کاربردهای فراوانی در مهندسی بافت های سخت دارند. در مطالعه حاضر با بررسی های آزمایشگاهی (In vitro) و همچنین پیوند به جمجمه رت بالغ (In vivo)، نقش کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت- ژلاتین در دو حالت، یکی به تنهایی و دیگری پوشیده شده با سلول های بنیادی استرومایی مغز استخوان (BMSCs) در روند بهبودی ضایعات استخوانی، کاهش زمان ترمیم و میزان پاسخ ایمنی بدن مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر مطالعه حاضر، جهت تهیه نانو داربست هیدروکسی آپاتیت-ژلاتین از پودر نانوهیدروکسی آپاتیت و ژلاتین استفاده شد. BMSCs با روش فلوشینگ (خروج مغز قرمز استخوان با جریان پر فشار مایع) جداسازی و کشت داده شدند. در این پژوهش از 15 سر رت نر بالغ نژاد ویستار با وزن حدود 250-200 گرم استفاده شد. گروه های مورد مطالعه شامل: گروه نقص استخوانی با داربست هیدروکسی آپاتیت-ژلاتین، گروه نقص استخوانی با هیدروکسی آپاتیت-ژلاتین به همراه BMSCsو گروه نقص استخوانی بدون داربست که پس از یک هفته و یک ماه از جراحی مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون MTT جهت بررسی زیست سازگاری داربست مذکور استفاده شد. جهت تائید روند پیشرفت ترمیم و میزان حضور سلول های التهابی از رنگ آمیزی هماتوکسیلین- ائوزین و به منظور بررسی سنتز رشته های کلاژن از رنگ آمیزی تری کروم ماسون استفاده شد.یافته هانتایج ارزیابی MTT نشان داد که داربست (Scaffold) مورد نظر اثر سمی بر روی سلول های استرومایی ندارد. اولین نشانه های استخوان سازی در هفته اول در گروه پیوند هیدروکسی آپاتیت- ژلاتین به همراه سلول های BMSCs ظاهر شد. اما در هفته چهارم استخوان سازی کامل تر شده و باقی مانده های داربست مورد نظر به صورت جزایری در بافت استخوانی اسفنجی یافت شد. بیشترین تعداد لنفوسیت ها در گروه های تجربی پس از یک هفته از کاشت داربست ها مشاهده گردید.نتیجه گیریبه نظر می ر سد که داربست هیدروکسی آپاتیت-ژلاتین پوشیده شده با سلول های BMSCs، نقش بالقوه ای در روند ترمیم داشته است و به عنوان راهکار درمانی مناسب در ترمیم ضایعات وسیع استخوانی می توان از آن بهره جست.کلید واژگان: پیوند, داربست, رت, سلول بنیادی مزانشیمی مغز استخوان, مهندسی بافتBackgroundNowadays, composite scaffolds with some desired characteristics have a numerous applications in hard tissue engineering. In present study, the role of composite hydroxyapatite - gelatin was examined in both alone and coated by Bone Marrow Stromal Stem Cells (BMSCs) conditions in the process of healing bone defects, reduction of time repair and the immune response of body by laboratory studies (in vitro) and in vivo on the skull of adult rats as well.Materials And MethodsIn present study, nano-hydroxyapatite powder and gelatin were used to provide nano-hydroxyapatite-gelatin scaffold, BMSCs were isolated by Flushing method. Fifteen adult male Wistar rats weighing 250-200 g were used. Studing groups included bone defect with hydroxyapatite-gelatin scaffold, bone defect with hydroxyapatite-gelatin with BMSCs and bone defects without scaffolding as a controlwhich were examined after a week and a month after surgery. MTT assay was used in order to evaluation of biocompatibility of scaffolds. To confirm the healing progress trend and the presence of inflammatory cells we used hematoxylin-eosin and we used Masson's trichrome staining in order to study of synthesis of collagen fibers.ResultsThe results of MTT showed that the scaffold has no toxic effects on stromal cells. The first signs of ossification in hydroxyapatite-gelatin with BMSCs cells group, appeared in the first week. However, in the fourth week, ossification was completed and the scaffold remaining was found as embedded islands in the spongy bone tissue. The greatest number of lymphocytes was observed in the experimental group after one week of planting scaffold.Conclusionit seems that Hydroxyapatite-gelatin scaffold coated with BMSCs cells has a potential role in the healing process of bone and it can be suitable as a therapeutic strategy to repair extensive bone lesions.Keywords: Transplantation, Scaffold, Rat, Bone marrow mesenchymal stem cell, Tissue engineering
-
سابقه و هدفمایع مغزی- نخاعی (CSF) دارای طیف وسیعی از مولکول های ضروری در فرآیند نوروژنزیس است. سلول های بنیادی پالپ دندان انسانی (hDPSCs) که از سلول های ستیغ عصبی مشتق شده اند، می توانند در حضور فاکتورهای نوروتروفیک مناسب به سلول های گلیال و نورون تمایز یابند. هدف از این مطالعه القای تمایز hDPSCs به سلول های نوروگلیال با استفاده از اسید رتینوئیک و CSF است.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، hDPSCs از دندان مولار سوم انسانی به روش مکانیکی- آنزیمی جدا و کشت داده شدند. 105 × 2 سلول به هر یک از چاهک های پلیت 6 خانه ای منتقل و با اسیدرتینوئیک (گروه 1، گروه RA) و CSF (گروه 2، گروه CSF) به مدت 8 روز القاء شدند. هم چنین به مدت 4 روز توسط اسید رتینوئیک و 4 روز توسط CSF (گروه 3، گروه RC) تیمار شدند. ایمنوسیتوشیمی Nestin، βIII-tubulin و GFAP جهت ارزیابی استفاده شدند. طول آکسون سلول ها به روش نیترات نقره بررسی و اجسام نیسل با کریزل ویوله رنگ آمیزی شد. محاسبات آماری توسط نرم افزار SPSS 16 و با آزمون های آماری One-way ANOVA و Chi Square انجام گرفت.یافته هامورفولوژی سلول های تمایز یافته به طور مشخص در گروه های تمایزی بعد از روز 5-3 تغییر یافت. نتایج ایمنوسیتوشیمی نشان داد که Nestin در همه گروه ها بیان شد. هم چنین بیش ترین درصد سلول های بیان کننده Nestin و βIII-tubulin به ترتیب در مراحل پیش القایی و القایی مشاهده شدند. اجسام نیسل به صورت ذرات توپر بنفش رنگ در سیتوپلاسم سلول های تمایز یافته شناسایی شدند.
استنتاج: یافته ها نشان می دهد که می توان از اسید رتینوئیک به عنوان پیش القاگر و CSF به عنوان القاگر جهت تمایز در شرایط آزمایشگاهی hDPSCs به سلول های نوروگلیال استفاده کرد.کلید واژگان: سلول بنیادی پالپ دندان انسانی, مایع مغزی, نخاعی, اسید رتینوئیک, نوروگلیال, تمایزBackground andPurposeCerebrospinal fluid (CSF) has a broad set of molecules which is essential for neurogenesis. Human dental pulp stem cells (hDPSCs) are putatively neural crest cell-derived that can differentiate into neurons and glial cells under appropriate neurotrophic factors. The aim of this study was to induce differentiation of hDPSCs into neuroglial phenotypes using Retinoic acid (RA) and CSF.Materials And MethodsThe hDPSCs were isolated by mechanical enzymatic digestion from an impacted third molar and cultured. 2 × 105 cells were treated by 10-7 µM Retinoic acid (RA group) for 8 days, CSF (CSF group) for 8 days and pre-induced with RA for 4 days followed by inducing with CSF for 4 days (RC group). Nestin, βIII-tubulin and GFAP immunostaining were used for evaluating the differentiated cells. Axonal outgrowth was detected using Bielschowsky's silver impregnation method and Nissl bodies were stained in differentiated cells by Cresyl violet. Data analysis was performed in SPSS V.16 applying One-way ANOVA and Chi-square test.ResultsThe morphology of differentiated cells in treated groups significantly changed after 3-5 days. The immunocytochemistry results showed that nestin, the neuroprogenitor marker, was observed in all groups. Whereas, a high percentage of nestin positive cells and ΒIII-tubulin, as mature neural markers, were seen at the pre-induction and induction stage, respectively. Nissl bodies were detected as dark-blue particles in the cytoplasm of treated cells.ConclusionThe findings suggest that the RA as pre-inducer and CSF as inducer could be used for in vitro differentiation of neuroglial cells from hDPSCs.Keywords: hDPSCs, cerebrospinal fluid, retinoic acid, neuroglial, differentiation -
هدفاخیرا ماهیت پرتوانی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی (Spermatogonial Stem Cells، SSCs) در محیط کشت مورد توجه قرار گرفته است. هدف از تحقیق حاضر تولید سلولهای شبه بنیادی جنینی ES-like cells) (Embryonic Stem like cells، از SSCs و بررسی تغییرات مورفولوژیک و ژنتیکی در این سلول ها نسبت به سلول های بنیادی جنینی ESCs) (Embryonic stem cells، است.مواد و روش هاسلول های اسپرماتوگونی از بیضه موش نوزاد با استفاده از یک روش هضم مکانیکی و آنزیمی دو مرحله ای استخراج شده ودر محیط حاوی DMEM و FBS 15 درصد کشت داده شدند. به طوری که در پاساژ پنجم کلونی هایES-like cells حاصل شد. بیان ژن های اختصاصی اسپرماتوگونی Stra8،،DAZLPlzfو ژن های پرتوانی Nanog، SOX2، Klf4 به روش RT-PCR، فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز و نشانگر پرتوانی Oct4 به روش ایمونوسیتوشیمی در سلول هایES-like cells بررسی و با سلول های ESCs مقایسه شد.نتایجماهیتسلول های ES-like cells حاصله توسط معیارهای نظیر مورفولوژی، میزان بالای فعالیت آلکالین فسفاتاز و نشانگر پرتوانی Oct4 مورد تایید قرار گرفت. طی تبدیل سلول های اسپرماتوگونی به سلول های ES-like cells بیان ژن های اختصاصی نظیر Stra8،،DAZLPlzfکاهش و بیان ژن های پرتوانی نظیر Nanog، SOX2، Klf4 افزایش می یابد.نتیجه گیریکشت سلول های اسپرماتوگونی منجر به تولید کلونی های ES-like cellsمی شود این فرآیند همراه با تغییرات ژنتیکی گسترده ای در بیان ژن های اختصاصی اسپرماتوگونی و ژن های پرتوانی در سلول های ES-like cells می باشد. در مجموع سلول های اسپرماتوگونی می تواند دریچه ای به سمت دستیابی به سلول های پرتوان مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: سلول های بنیادی اسپرماتوگونی, سلول های شبه بنیادی جنینی, سلول بنیادی جنینی, پرتوانیAimRecently، attention has been diverted to the pluripotency characteristic of Spermatogonia Stem Cells (SSCs) in in-vitro culture. The aim of this study was to evaluate the morphological and molecular genetics changes of differentiated SSCs to Embryonic-like Stem cell (ESC).Material And MethodsThe SSCs were collected from neonatal mouse testis via a two-step mechanical and enzymatic digestion and cultured in DMED containing 15% FBS. ES-like cells colonies was appeared in the fifth passage. The expression of pluripotency and spermatogonia specific genes; Nanog، SOX2، Klf4، Stra8، DAZL، Plzf as well as the expression of puripotency markers Oct4 and Alkaline Phosphatase Activity (ALP) of ESC respectively was investigated using RT-PCR and immunocytochemical techniques and compared with ESCs.ResultsThe pluripotent characteristic of ES-like cells derived from SSCs was confirmed based on morphological investigation and high expression of ALP as well as pluripotency marker Oct4. The expression of specific spermatogonia genes like Stra8، DAZL، Plzf was decreased and the expression of pluripotency genes such as Nanog، SOX2، Klf4 was increased during the differentiation of SSCs to ES-like cells.ConclusionIn vitro culture of SSCs was conformed to induced ES-like cells. This process was accompanied by wide alteration in molecular profile expression of specific spermatogonia and pluripotency genes. In over all، SSCs can be considered as an opening window to generate pluripotent stem cell.Keywords: Spermatogonia Stem Cells, ES, like cells, Embryonic Stem Cell, Pluripotency -
سابقه و هدفحفاظت اسپرم در مقابل واکنش های اکسیداتیو طی انجماد توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر آنتی اکسیدان های ویتامین E و C بر پارامترهای اسپرم انسانی پس از انجماد سریع می باشد.مواد و روش هااز تعداد 80 مرد مراجعه کننده به مرکز ناباروری ولی عصراستفاده شد این افراد ابتدا به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول افرادی که الیگواسپرمیا (Oligospermia) وگروه دوم مردانی که از نظر معیارهای WHO طبیعی بودند. در نهایت هرگروه به2 زیرگروه 20 نفره دیگرکه شامل 1- گروهی که آنتی اکسیدان آلفاتوکوفرول (ویتامین E) با غلظت های 1،2 و 5 میلی مولار دریافت کردند 2-گروهی که فقط آنتی اکسیدان اسید اسکوربیک (ویتامینC) با غلظت های 1،2 و4 میلی مولار دریافت کردند. ویتامین E با غلظت های فوق در اتانول 2 درصد حل شده و سپس به محیط کشت (Medium) اضافه شد و ویتامین C نیز با غلظت های ذکرشده به محیط کشت اضافه شد. مایع سمن (Semen) از نظر پارامترهای اسپرم (غلظت، مورفولوژی، تحرک و میزان زنده ماندن) ارزیابی شد. نمونه ها توسط نیتروژن مایع منجمد و سپس ذوب شدند بعد از سانتریفوژ به نمونه ها ویتامین E و ویتامین C اضافه شد و به مدت 45 دقیقه درانکوباتور 37 درجه سانتیگراد قرار گرفته و سپس مجددا از نظر پارامترهای اسپرم آنالیز شدند. داده ها با استفاده از آزمون ANNOVA آنالیز شدند.یافته هادر افراد طبیعی افزودن ویتامین E با غلظت های 1و2 میلی مولار باعث افزایش درصد تحرک، حرکت پیش رونده و میزان درصد زنده ماندن اسپرم شد که در مورد درصد حرکت پیش رونده و میزان درصد زنده ماندن، این افزایش معنی دار بود. در افراد الیگواسپرمیا همین افزایش مشاهده شده اما در مجموع تفاوت معنی دار نبود. اسید اسکوربیک بر هیچ یک از پارامترهای اسپرم تاثیر معنی داری نداشت.استنتاجبا توجه به افزایش معنی دار میزان زنده ماندن و تحرک خطی اسپرم پس از افزودن ویتامین E و اهمیت این مساله در افزایش لقاح؛ لذا می توان اثرات منفی انجماد را با افزودن ویتامین E کاهش داد.
کلید واژگان: آلفاتوکوفرول, اسید اسکوربیک, تحرک, مورفولوژیBackground andPurposeAntioxidant reduces oxidative stress during cryo-preservation. The aim of this study was to find out the effects of vitamin E and C on sperm parameters after cryo-preservation.Materials And MethodsHuman semen samples were obtained from Vali-e-asr Hospital. The samples were divided in two groups (normal and oligospermia groups). Semen was pooled in liquid nitrogen after thawing, samples were centrifuged, then vitamin E and C were added to medium and the aliquots were incubated for 45 minutes in incubator Co2. In control group, no antioxidant was added to medium. Sperm parameters were analyzed according to WHO criteria. Data was analyzed by ANNOVA test.ResultsThere was a significant increase in the progressive motility and viability of sperm which was supplemented by vitamin E, with 1, 2 Mm (p<0.05) in the normal groups (the increase in the oligospermia group, after addition of vitamin E with 1, 2, Mm was not significant). Vitamin C did not have a significant effect on sperm parameters with 1, 2 Mm concentration.ConclusionSupplementation of media with alpha-tocopherol is beneficial for sperm motility and viability rates after cryopreservation and it may be of clinical value in assisted conception procedures.Keywords: Alpha, tocopherol, Ascorbic acid, Sperm motility, Sperm morphology -
زمینه و هدفآنزیم اسید فسفاتاز یک آنزیم لیزوزومی است که در فعالیت های متابولیکی تخمدان مانند بلوغ تخمک، از سرگیری مجدد تقسیم میتوز، شکستن ژرمینال وزیکول و پدیده تخمک گذاری نقش دارد و همچنین با فعالیت اتوفاژی و هتروفاژی باعث هضم جسم زرد و فولیکول آترتیک می شود. با توجه به اینکه این آنزیم توسط هورمون استروئیدی کنترل می شود، این مطالعه برای بررسی الگوی تغییرات فعالیت این آنزیم در تخمدان موش پس از تحریک تخمک گذاری با استفاده از تزریق گنادوتروپین های PMSG و hCG نسبت به گروه شاهد طی دوران ابتدای حاملگی طبیعی و کاذب طراحی گردید.روش بررسیموش های ماده نژاد NMRI با سن بین 10-6 هفته انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه شاهد و تحریک شده (با به کارگیری PMSG و (hCG تقسیم شدند. سپس هر گروه نیز به دو گروه باردار به روش طبیعی و باردار کاذب تقسیم گردیدند. جهت القای بارداری کاذب از تحریک مکانیکی واژن استفاده شد. در هر گروه روزانه 5 سر موش از روز اول تا ششم به طریق جابجایی مهره های گردنی کشته شدند و به منظور ارزیابی های بیوشیمیایی، هر دو تخمدان آنها جدا و پس از هوموژن نمودن و سانتریفوژ کردن با دور 14000 g استخراج بافتی در معرض سوبسترای پارانیتروفنیل فسفات قرار گرفت و فعالیت آنزیم برحسب IU/dl محاسبه و پس از تعیین مقدار پروتئین نمونه ها برحسب واحد mg/dl، فعالیت اختصاصی ACP برحسب واحد IU/mg محاسبه شد. داده های تحقیق حاضر با استفاده از آزمون Mann Whitheny مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. اختلاف آماری در سطح p<0.05 معنی دار در نظر گرفته شده و به صورت میانگین خطای استاندارد تعریف گردید. برای بررسی های هیستوشیمیایی، یکی از تخمدانها انتخاب و با استفاده از دستگاه کرایوستات، برش هایی به ضخامت 5 μm تهیه شد. سپس برشها طبق روش گوموری، رنگ آمیزی شدند.نتایجفعالیت اختصاصی آنزیم ACP در نمونه های بافتی تخمدان در گروه های شاهد بارداری طبیعی، شاهد بارداری کاذب، تحریک بارداری طبیعی و تحریک بارداری کاذب در روز اول به ترتیب شامل 0.12±0.34 IU/mg، 0.04±0.39 IU/mg، 0.40±0.08 IU/mg، 0.01±0.45 IU/mg و در روز چهارم به ترتیب شامل 0.69±0.10 IU/mg، 0.065±0.61 IU/mg، 1.09±0.10 IU/mg، 0.05±0.79 IU/mg بود. تغییرات فعالیت آنزیم تخمدان در مطالعات بیوشیمیایی با نتایج به دست آمده در بررسی های هیستوشیمیایی در کلیه گروه ها مطابقت داشت. یافته های حاصل نشان داد که بیشترین تغییرات فعالیت آنزیم در سلول های گرانولوزا بود به طوری که در کلیه گروه ها حداقل فعالیت آنزیم در روز اول حاملگی (0) و حداکثر آن در روز چهارم (3+) دیده شد.نتیجه گیریدر مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در روزهای سوم و چهارم بارداری موید نقش این آنزیم در فرایندهای متابولیکی تخمدان و استروییدسازی است و همچنین تحریک تخمک گذاری نمی تواند باعث تغییرات مشخصی در الگوی فعالیت آنزیم ACP تخمدان طی بارداری اولیه شود، هر چند که به مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.
کلید واژگان: اسید فسفاتاز, تحریک تخمک گذاری, تخمدان, لانه گزینی, بارداری کاذب, استروییدسازی, بارداری -
هدفبررسی الگوی تغییرات فعالیت این آنزیم در رحم موش پس از تحریک تخمک گذاری با استفاده از تزریق گنادوتروپینهای PMSG (Pregnant More Serum Gonadotropin) و hCG (human Chorionic Gonadotropin) نسبت به گروه شاهد طی دوران ابتدای بارداری طبیعی و کاذبمواد و روش هادر این مطالعه که یک تحقیق تجربی است، برای رسیدن به هدف فوق موشهای ماده نژاد NMRI با سن بین 10-6 هفته انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه شاهد و تحریک شده تقسیم شدند. سپس هر گروه نیز به دو گروه باردار به روش طبیعی و باردار کاذب تقسیم شدند. برای القای بارداری کاذب از تحریک مکانیکی واژن استفاده شد. در هر گروه روزانه 5 سر موش از روز اول تا ششم به طریق جابه جایی مهره های گردنی کشته شدند و به منظور ارزیابی های بیوشیمیایی، نمونه هایی از شاخهای رحم آنها جدا و پس از هموژن و سانتریفوژ کردن با دور 14000 g استخراج بافتی در معرض سوبسترای پارانیتروفنیل فسفات قرار گرفت و فعالیت آنزیم برحسب U/dl محاسبه و پس از تعیین مقدار پروتئین نمونه ها، فعالیت اختصاصی ACP (Acid Phosphatase) برحسب واحد U/mg محاسبه شد. در بررسی های هیستوشیمیایی نیز نمونه هایی به طور مشابه از یک سوم میانی یکی از شاخهای رحم انتخاب شد و با استفاده از دستگاه کرایوستات، برشهایی به ضخامت 5 میکرومتر تهیه شد. سپس برشها، طبق روش گوموری، رنگ آمیزی شدند.یافته هایافته های به دست آمده نشان داد که تغییرات آنزیم رحم در مطالعات بیوشیمیایی با نتایج به دست آمده در بررسی های هیستوشیمیایی در کلیه گروه ها مطابقت دارد. روند تغییرات فعالیت اختصاصی آنزیم ACP در نمونه های بافتی رحم تقریبا در کلیه گروه ها از روز اول تا چهارم افزایش و پس از آن کاهش داشت. همچنین تفاوت معنی داری بین گروه های کنترل و تحریک شده مشاهده نشد. تغییرات شدت واکنش آنزیم در سلولهای اپی تلیال سطحی و غددی آندومتر بیشتر بود. فعالیت آنزیم در بخش میومتریوم و لامیناپروپریا ثابت دیده شد.نتیجه گیریدر مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که افزایش فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در روزهای سوم و چهارم بارداری موید نقش این آنزیم در لانه گزینی است، همچنین تحریک تخمک گذاری، نمی تواند باعث تغییرات مشخصی در الگوی فعالیت آنزیم ACP آندومتر طی بارداری اولیه شود. هرچند که به مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.
کلید واژگان: اسید فسفاتاز, تحریک تخمک گذاری, رحم, لانه گزینی, بارداری کاذب
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.