مریم کیان
-
هدف پژوهش حاضر بررسی ادراکات و تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از نقاط قوت و ضعف آموزش مجازی در دوران کرونا در سال تحصیلی 1400-1399 بود. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش پدیدارشناسی بود و از ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. گروه هدف، شامل تمامی معلمان زن پایه پنجم مدارس دخترانه شهر یزد بود که تعداد 12 نفر آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از مصاحبه هشتم، اشباع نظری داده ها حاصل شد اما برای اطمینان، مصاحبه ها تا 12 مورد ادامه یافت. داده ها از طریق روش کدگذاری و مقوله بندی با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. اعتبار داده ها از طریق روش سه سوسازی در قالب شیوه ی ارجاع به شرکت کنندگان و تحلیل گروه همکاران حاصل شد. پس از تجزیه و تحلیل داده ها، 15 زیرمضمون به عنوان نقاط قوت و 25 زیرمضمون به عنوان نقاط ضعف استخراج شد که در 8 مضمون اصلی آموزشی، اجتماعی، واسطه گری رسانه، واسطه گری والدین، فرهنگی، اخلاقی، محیطی و اقتصادی طبقه بندی شدند. در ادامه ، عوامل زمینه ای پیدایش این تجارب نیز استخراج شد که در قالب 8 زیرمضمون در سه سطح کلان، میانی و خرد قرار گرفتند.کلید واژگان: آموزش مجازی, تجربه زیسته, معلم, دوره تحصیلی ابتدایی, روش پژوهش پدیدارشناسیThe purpose of this study was to investigate the perceptions and lived experience of primary school teachers of the strengths and weaknesses of virtual education in the corona virus pandemy in the academic year 2020-2021. The research approach was qualitative and phenomenological. The instrument used was a semi-structured interview. The target group included all fifth grade female teachers in girls' schools in Yazd, that 12 of whom were selected by purposive sampling. After the eighth interview, theoretical data saturation was obtained, but interviews were continued up to 12. Data were analyzed by coding and categorization methods and used seven-step Colaizy pattern. The validity of the data was obtained through triangulation method, in the form of referrals to the participants and also the analysis of the group of colleagues. After analyzing the data, 15 sub-themes were identified as strengths and 25 sub-themes as weaknesses, which were classified in to 8 main themes: educational, social, media mediation, parental mediation, cultural, ethical, environmental and economic. Then, contextual factors were extracted which were placed in 8 sub-themes at three levels: macro, medium and micro.Keywords: Virtual Education, Lived Experience, Teacher, Elementary Education, Phenomenological Research Method
-
کاخ شمس العماره به عنوان اولین بنای مرتفع و پنج طبقه تهران در سال 1282ه.ق به دستور ناصرالدین شاه و به تقلید از بناهای اروپایی، توسط معیرالممالک در مدت 2سال ساخته شد. ساخت و تزیینات آن متاثر از جنبش فرنگی سازی در ایران بوده است. از آن جا که نقاشی رنگ روغن اغلب بر روی سطوح بافت دار مرسوم بود، به کارگیری این روش روی کاشی لعابدار تا آن زمان انجام نشده بود. در این مقاله این روش منحصر بفردکه در پنج فضای خصوصی درچهار طبقه شمس العماره اجرا شده، بررسی می شود. پرسش اصلی این پژوهش این است که علل به کارگیری نقاشی رنگ روغن روی کاشی های لعابدار در این بنا چیست؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و جمع آوری داده ها به صورت میدانی و کتابخانه ای است. برخی پژوهشگران هنر دوره قاجار اذعان دارند که نقاشی هایی با موضوع چشم اندازها، اغلب کپی از آثار نقاشی کلاسیک هنرمندان اروپایی است. یافته ها نشان می دهد متغیرهای انتخاب شیوه نقاشی رنگ روغن، نتیجه تغییر رویکردهای هنرمندان نسبت به نقاشی ایرانی است، شیوه آسان، قابل دسترس بودن مواد و مصالح و تمایل به غرب گرایی که کاملا به شرایط اجتماعی و سیاسی آن دوران وابسته بود، از جمله این متغیرهاست.
کلید واژگان: نقاشی رنگ روغن, جنبش فرنگی سازی, نقاشی کارت پستالی, کاشی نگاره, شمس العمارهShams-Ol-Emareh Palace, as the first tall and five-story building in Tehran, was built in 1282 by the order of Naser al-Din Shah and in imitation of European buildings, by Moayyer Ol Mamalek in a period of 2 years. Its construction and decorations are influenced by the trend towards western art It has been in Iran. Since oil painting was often used on textured surfaces, the application of this method on glazed tiles had not been done until then. In this article, this unique method, which was implemented in five private spaces on four floors of Shams-Ol-Emareh, is investigated. The main question of this research is this What are the reasons for using oil painting on glazed tiles in this building? This research was done by descriptive-analytical method and data collection is done in field and library. Some believe that landscape painting is a copy of European classic paintings. The findings show that the variables of choosing the oil painting method are the result of the change of artists' approaches towards Iranian painting, the easy method, the availability of materials and the tendency to westernize, which was completely dependent on the social and political conditions of that time,
Keywords: Oil painting, Transformation Farangi sazi, Postcard Painting, Patterned tile, Shams-Ol-Emare -
شناسایی مولفه های الگوی خلاقیت پلسک در ادبیات کودکان گروه سنی «ب» با استفاده از تحلیل محتواهدف
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های الگوی خلاقیت پلسک در کتاب های داستانی کودکان گروه سنی "ب" در شهر یزد تعیین شد.
روشاز روش توصیفی- پیمایشی و تحلیل محتوا استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه های اول، دوم و سوم ابتدایی (گروه سنی ب) در سال تحصیلی 96-1395 بودند (12933 نفر) که از این تعداد، نمونه ای 1000 نفری به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. سپس پرخواننده ترین کتاب های کودکان از طریق نظرسنجی از این افراد استخراج شد که در نهایت، بیست کتاب داستان را شامل شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته و چک لیست خلاقیت پلسک بود.
یافته هایافته ها نشان داد که داستان «سفیدبرفی» دارای بالاترین میزان فراوانی مطالعه در بین کودکان، و «زندگی نامه ی حضرت فاطمه (س)» دارای پایین ترین میزان فراوانی مطالعه در میان کودکان است. همچنین در متن کتاب های داستانی شناسایی شده، از میان مولفه های الگوی خلاقیت پلسک، مولفه ی «جلب توجه» در تمامی کتاب ها به کار گرفته شده است ولی برخی مولفه های دیگر مانند «کوچک نمایی» و «معکوس سازی» کمتر مورد توجه بوده است. به علاوه، در کتاب های داستانی یاد شده، مولفه ی «تقویت» مطلقا استفاده نشده است. در مجموع، در کتاب های داستانی، به عنصر «تغذیه خیال» در راستای زمینه سازی رشد تخیل کودک توجه شده و لزوم توجه بیشتر به سایر عناصر مغفول خلاقیت در کتاب های یاد شده، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: ادبیات کودکان, کتاب داستان, الگوی خلاقیت پلسک, روش پژوهش تحلیل محتواIdentification of Plesk's creativity model elements in the literature ofage group "B” children, using content analysisPurposeThe purpose of this study was to identify the components of Plesk's creativity model in the story books of age group “B” children in Yazd city.
MethodDescriptive-survey method and content analysis were used. The statistical population consisted of all boy and girl students of the first, second and third grade elementary schools (age group B) in the academic year of 2017-2018 (12933 students), of which 1000 samples were selected using Cluster randomization. Then the most readable children's books were extracted through a survey, which ultimately included twenty story books. The research tools included a researcher-made questionnaire and the Plesk creativity checklist.
FindingsThe findings showed that the "snowy white" has the highest frequency of studying among children, and "Hazrat-e- Fatemeh" has the lowest frequency. Also, in the text of the story books, among the components of the Plesk creativity model, the component of "attention" has been used in all the books, but some other components, such as "narrowing the concept" and "Inversion" has been less considered. In addition, in the story books, the "reinforcement" component is not absolutely used. In general, in story books, the element "nutrition of fantasy" is considered in order to pave the way for the growth of child's imagination, and the need to pay more attention to other neglected elements of creativity in these books seems necessary.
Keywords: children's literature, story book, Plesk creativity model, content analysis method -
نشریه نامه آموزش عالی، پیاپی 55 (پاییز 1400)، صص 129 -162هدف
ارزیابی کیفیت رشته های انتخابی دانشجویان دانشگاه از مسایل مورد توجه پژوهشگران علوم آموزش است. در این راستا، هدف از اجرای پژوهش حاضر، سنجش کیفیت برنامه درسی دوره کارشناسی رشته مهندسی نساجی دانشگاه یزد بر اساس مدل کانو بود.
روش پژوهشاز روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان سال آخر دانشکده مهندسی نساجی دانشگاه یزد (75) در سال تحصیلی 98-1397بود و نمونه پژوهش به صورت تمام شماری انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل سه پرسشنامه انتظارات، ادراکات و مدل کانو در تعیین کیفیت رشته دانشگاهی بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها با دریافت نظرات 6 تن از استادان دانشگاه یزد تعیین شد. همچنین پایایی ابزار از طریق محاسبه آلفای کرونباخ عدد 7/0 تعیین شد که برای سازه های مختلف پژوهش، نشانگر پایایی مطلوب بود. داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی در قالب آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد کیفیت رشته مهندسی نساجی از جنبه محتوا، ساختار و ویژگی های استادان در سطح نسبتا بالا و از جنبه امکانات آموزشی در سطح ضعیف قرار دارد. همچنین، مقایسه انتظارات دانشجویان و ادراک آنها از وضعیت موجود نشان داد که بین انتظارات و ادراکات آنها تفاوت معنی داری وجود دارد. به علاوه، نتایج تحلیل مدل کانو نیز مشخص کرد که بیشترین نیاز دانشجویان در رشته تحصیلی، «نیازهای تک بعدی» و پس از آن «نیازهای الزامی» است.
نتیجه گیریبراساس یافته ها در پژوهش حاضر لزوم توجه به ارتقای کیفیت برنامه درسی رشته مهندسی نساجی از طریق توسعه بهینه امکانات و همچنین تحقق نیازهای تک بعدی رشته ای دانشجویان پیشنهاد شده است.
کلید واژگان: سنجش کیفیت, برنامه درسی, رشته مهندسی نساجی, مدل کانو, دوره کارشناسی, دانشگاه یزدObjectiveEvaluating the quality of selected majors of university students is one of the issues of interest to educational researchers. In this regard, the purpose of this study was to assess the quality of the undergraduate curriculum in textile engineering in Yazd University, based on the Kano model.
MethodsA descriptive-survey method was used. The statistical population of the study included all seniors of the Faculty of Textile Engineering of Yazd University (75) in the academic year of 2018-2019 and the research sample was selected by using total population sampling. The research means included three questionnaires of expectations, perceptions and Kano model in determining the quality of the academic major. The formal and content validity of the questionnaires were determined by receiving the opinions of six professors from Yazd University. Also, the reliability of the instruments was determined by Cronbach’s alpha coefficient of 0/7, which is desirable for different structures of the questionnaires. Data were analyzed at both descriptive and inferential levels in the form of Friedman test in SPSS software
ResultsThe results showed that the quality of the textile engineering major in terms of content, structure and characteristics of the professors is at a relatively high level, and in terms of educational facilities is at a poor level. Also, comparing students' expectations and their perceptions of the current situation showed that there is a significant difference between their expectations and perceptions. In addition, the results of the analysis of the Kano model showed that the greatest need of students in academic major is 'one-dimensional needs' and then 'mandatory needs'.
ConclusionBased on the research findings, the need to pay attention to improving the quality of the textile engineering curriculum through the optimal development of facilities and also to meet the one-dimensional needs of students is suggested.
Keywords: Quality Assessment, Curriculum, Textile Engineering major, Undergraduate, Yazd University -
عوامل متعددی سبب شده است که امر یاددهی - یادگیری درس ریاضی در دوره ابتدایی از کارآمدی لازم برخوردار نباشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر واکاوی چالش های یاددهی-یادگیری ریاضی در دوره تحصیلی ابتدایی تعیین شد. از رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش نظریه مبنایی استفاده شد. گروه هدف شامل معلمان دوره ابتدایی شهر یزد بود که انتخاب آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند نظری انجام شد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته تعداد 14 مصاحبه با معلمان دارای سابقه تدریس حداقل 5، و به طور میانگین 9 سال انجام شد و اشباع نظری حاصل گردید. داده ها به شیوه «کدگذاری» و «مقوله بندی» در سه سطح کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. همچنین برای تعیین اعتبار داده ها، از روش «سه سوسازی» در قالب راهبردهای تطبیق توسط شرکت کنندگان، بازاندیشی پژوهش گر و بررسی از سوی متخصصان پژوهش کیفی تیم تحقیق استفاده شد. در مجموع یافته ها موید ابعاد شش گانه نظریه مبنایی بود. نتایج نشان داد «پدیده محوری» شامل «پیچیدگی درس و عدم تناسب زمانی-روشی» است. همچنین مهم ترین «شرایط علی» شامل: ضعف در پشتوانه ی پژوهشی و صلاحیتی و کم توجهی به مبانی و اصول برنامه ریزی بود. به علاوه، «ویژگی های زمینه ای» شامل: زمینه های رفتاری و زمینه های سخت افزاری - مالی، و «شرایط محیطی» دربردارنده محیط فرهنگی-اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و سیاست گذاری بود. همچنین، «راهبردها» شامل: پذیرش سلب اختیار و رجوع به موسسات کمک آموزشی بود. در نهایت، «پیامدها» بیانگر اضطراب و بیزاری از درس ریاضی، و تراکمی شدن مشکل یادگیری و عدم کاربست بود.
کلید واژگان: دوره تحصیلی ابتدایی, روش پژوهش نظریه ی مبنایی, رویکرد پژوهش کیفی, یاددهی-یادگیری ریاضیNumerous factors have caused the teaching and/or learning of mathematics in elementary schools not to be effective enough. In this regard, the purpose of this grounded theory qualitative research was to determine the challenges of math teaching/learning in elementary schools. The target group included all teachers of elementary schools in Yazd who were selected using purposive sampling method. Using semi-structured interview", interviews were conducted with teachers with who had at least 5 years and an average of 9 years of teaching experience until theoretical saturation was achieved (N = 14). To analyze the data, the interviews were transcribed and coded using open, axial, and selective coding. Subsequently, some qualitative researchers, as well as the participants themselves, were invited to review the data and make the necessary modifications to make them both credible and reliable. Ultimately, the challenges identified for teaching/learning mathematics in elementary schools were classified in terms of a sixdimensional paradigm, specifying the core, causal, contextual, and environmental conditions that rise to these challenges, as well as the strategies teachers and students adopt accordingly and the potential consequences. Based on the results, "the core category" included "lesson complexity and temporal-methodical mismatch". On the other hand, the most important causal conditions encompassed weakness in research and competency support and lack of attention to the principles of planning. The contextual conditions included behavioral contexts and hardware-financial contexts. The "environmental conditions" included the socio-cultural background, the family, the economic and policy making environment. The "strategies" included feeling of deprivation of authority on part of teachers and referring to educational aid institutions on part of the students. Finally, the "consequences" of adopting such strategies were found to be anxiety and aversion to mathematics, accumulated math learning difficulties and non-applicable math learning.
Keywords: elementary education, grounded theory research method, math teachinglearning, qualitative research approach -
هدف پژوهش حاضر شناسایی مضامین متناسب و مغایر با فرهنگ ایرانی اسلامی در ادبیات کودکان، با استفاده از روش پژوهش تحلیل محتوا (کمی و کیفی) است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه های اول، دوم و سوم ابتدایی (گروه سنی ب) در سال تحصیلی 96-1395 بودند (12933 نفر) که از این تعداد، 1000 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (کمی) و پرسشنامه محقق ساخته درباره مضامین متناسب و مغایر با فرهنگ اصیل ایرانی- اسلامی (کیفی) بود. در مرحله نخست، با استفاده از پرسشنامه کمی، از نمونه هزارنفری دانش آموزان، درباره کتاب های موردعلاقه شان نظرخواهی شد. سپس با استفاده از نرم افزار Spss، بیست مورد از پر خواننده ترین کتاب های موردعلاقه آن ها شناسایی و فراوانی هر یک از کتاب ها مشخص گردید. در مرحله دوم، کتاب های پر خواننده، در قالب پرسشنامه محقق ساخته کیفی در اختیار 20 نفر از صاحب نظران (شامل اساتید فلسفه تعلیم و تربیت، زبان و ادبیات فارسی و کارشناسان کتاب کودک) قرار گرفت. بدین ترتیب از آن ها درباره مضامین مثبت و متناسب با فرهنگ ایرانی- اسلامی و مضامین منفی و مغایر با فرهنگ ایرانی- اسلامی نظرسنجی شد. درنهایت نتایج پرسشنامه کیفی نشان داد که در میان مضامین مثبت، «پیروزی نهایی خوبی بر بدی» و «ازدواج» و در میان مضامین منفی، «جادو» دارای بالاترین میزان توافق هستند. همچنین به نظر می رسد در این کتاب ها به آموزه های مذهبی، تغذیه خیال، کمک به زندگی واقعی کودک و آموزش چگونگی مواجهه با مشکلات توجه شده است. درمجموع، کتاب های بررسی شده از مضامین مثبت بیشتری در مقایسه با مضامین منفی برخوردار بودند.
کلید واژگان: فرهنگ ایرانی- اسلامی, ادبیات کودکان, گروه سنی «ب», تحلیل محتواThe purpose of the present study was to identify the themes that are coordinate with and contrary to the Iranian- Islamic culture in children's literature, using content analysis (quantitative and qualitative). The statistical population consisted of all students, at second and third grade elementary school (age group B) in the academic year 2016-2017 (12933 students) out of which 1000 were selected by cluster random sampling. The research tools included a researcher-made questionnaire on the themes that were coordinate with and contrary to the Iranian-Islamic culture. In the first step, using a quantitative questionnaire, a sample of thousands of students was asked to rate their favorite books. Then, using SPSS23 software, twenty of the most popular books were identified and their frequency was determined. In the second phase, the most read books were provided to 20 literary experts in the form of a qualitative researcher-made questionnaire. They were then surveyed about the positive and appropriate themes as well as the negative and conflicting ones. Finally, the content analysis of the qualitative results showed that among the positive themes, the themes of "ultimate victory over evil" and "family and marriage" and among the negative themes, the theme of "magic" had the highest degree of agreement. The books also seem to focus on topics such as religious doctrines, fantasy nutrition, dealing with children's real-life needs, and teaching them how to deal with problems. Overall, the reviewed books had more positive themes than negative ones.
Keywords: Iranian-Islamic Culture, Children's Literature, Age Group B, Content Analysis Research Method -
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی عوامل موفقیت و افت تحصیلی دانشجویان به روش توصیفی-پیمایشی اجرا شد. از جامعه دانشجویان سال آخر رشته های علوم انسانی دانشگاه یزد (616 نفر)، مطابق جدول مورگان، تعداد 242 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن را شش استاد دانشگاه یزد تایید کردند. پایایی آن نیز با ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 7/0 به دست آمد که نشانگر پایایی مناسب ابزار بود. داده ها با آزمون های تی تک نمونه ای و فریدمن تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که عوامل موفقیت تحصیلی شامل علاقه به رشته تحصیلی، درک صحیح والدین، انگیزه فردی، تسلط استادان، جذاب بودن مطالب درسی، ارتباط محتوا با نیازهای واقعی، آشنایی با بازار کار و توانایی برقراری ارتباط علمی است. همچنین عوامل افت تحصیلی شامل حضور بدون مطالعه قبلی در کلاس، نداشتن برنامه منظم برای مطالعه، مشغله های ذهنی، تمرکز نداشتن در مطالعه، دشواری آزمون های درسی، پیچیدگی مطالب کتاب های درسی، جذاب نبودن مطالب درسی، ضعف ارتباط درس ها با نیازهای واقعی، آشنا نبودن با بازار کار و ناتوانی در برقراری ارتباط علمی است. در مجموع، پژوهش حاضر بیانگر اهمیت راهکارهای آشناسازی دانشجویان با شیوه های مطالعه اثربخش، معرفی رشته های تحصیلی کارآمد و همچنین ارتباط موثرتر مراکز مشاوره دانشگاهی با دانشجویان است.
کلید واژگان: تحصیل دانشگاهی, موفقیت تحصیلی, افت تحصیلی, دانشجو, نظام آموزش عالیThe purpose of this study was to investigate the factors related to academic achievement and dropout among the students of Yazd University. The research method was descriptive-survey. The study population consisted of all senior students of Yazd University in Humanities (616 students). Using the Morgan table, 242 students were selected by random sampling. The research tools were two questionnaires of academic success and failure factors.Show moreShow lessThe validity of the questionnaires was determined by the opinions of six faculty members of Yazd University. A high Cronbach's alpha value of 0.7 for different constructs indicated the optimum reliability of the questionnaires. Data were analyzed at two levels of descriptive and inferential using the one sample t-test, Independent sample t-test and Friedman test. The findings showed that the factors shaping students' academic success include interest in the field of study, parental understanding, motivation, teacher proficiency, teacher-student interaction, content appealing, content relevance to real needs, familiarity with the job market, and ability to communicate scientifically with professors and classmates. Show moreShow lessFactors causing the students to drop out include lack of prior study in the classroom, lack of a regular study schedule, lack of focus on study, difficult exams, textbook complexity, lack of relevance of the needs to the courses, unfamiliarity with the labor market and inability to communicate scientifically. Based on the findings, the study suggests introducing students to how to study effectively, familiarize them with the applied disciplines, and the future job market, and a more effective communication with the university counseling centers.
Keywords: Academic Education, Academic Success, College Student, higher education system -
با وجودی که مشارکت در فعالیت های ورزشی می تواند آثار مثبتی در نشاط دانشجویان همراه داشته باشد، بسیاری از دانشجویان اغلب انگیزه و مشارکت کمتری در این برنامه ها دارند. لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی موانع مشارکت دانشجویان در فعالیت های ورزشی در دانشگاه یزد بود. از روش پژوهش توصیفی-تحلیلی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان سال سوم و چهارم دوره کارشناسی دانشگاه یزد بود.از طریق فرمول کوکران تعداد 360 نفر به عنوان نمونه به صورت تصادفی طبقه ای مساوی انتخاب شدند. همچنین با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 5 مدرس ورزشی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی در قالب تحلیل معادلات ساختاری و تحلیل واریانس رتبه ای استفاده شد. همچنین در بخش پرسش تشریحی، از تحلیل کیفی استفاده شد. یافته ها نشان داد متغیرهای «موانع فردی» (63/0) و «سازمانی و مدیریتی» (47/0) بالاترین تاثیر را در ساخت متغیر موانع مشارکت در فعالیت ورزشی داشتند. همچنین، مشخص شد 40% از تغییرات واریانس متغیر موانع مشارکت در فعالیت ورزشی، از طریق متغیر «موانع فردی» قابل تبیین است و از میان شاخص های آن، «ضعف آگاهی و نگرش» و «ضعف اقتصادی» بالاترین میزان مداخله را به خود اختصاص دادند. پس از آن، «موانع سازمانی و مدیریتی» تبیین کننده 22% تغییرات واریانس متغیر موانع مشارکت بود که از میان شاخص های آن، «ضعف مدیریتی ورزشی»، بالاترین میزان مداخله را به خود اختصاص داد. با توجه به نقش موانع فردی در ضعف مشارکت دانشجویان در ورزش، پژوهش حاضر اجرای طرح های تشویقی، توسعه امکانات ورزشی و آگاهی رسانی و فرهنگ سازی را به عنوان پیشنهادهای کاربردی مورد تاکید قرار می دهد.کلید واژگان: تربیت بدنی, برنامه درسی, انگیزه, مشارکت ورزشی, تحلیل عاملی اکتشافی, دانشگاه یزدAlthough participation in sports activities can have positive effects on college students’ happiness, many students are often less motivated and less involved in these programs. Therefore, the purpose of this study was to identify the motivational factors and barriers to student participation in sport activities at Yazd University. The research method was descriptive-analytical. The population consisted of all undergraduate students at Yazd University, which 360 students were selected as an equal stratified random sample. Also by purposeful sampling, five professors were chosen. The research instrument was a researcher-made questionnaire which its validity and reliability were confirmed. To analyze the data, descriptive and inferential statistics in form of structural equation rank analysis of variance were used. In addition, a qualitative analysis was used to analyze the explanatory answers. The findings showed that the "personal barriers" (0/63) and the "organizational and management factors" (0/47) have the highest impact on the students’ participation. It was also found that 40% of the variance can be explained by the "individual barriers". Among those indicators, the "poor awareness and attitude" and the "economic weakness" had the highest levels of intervention. Regarding the role of the individual barriers on students’ participation in sport activities, the present study suggests some solutions such as implementing attractive and incentive plans, developing appropriate facilities, and making students more aware regarding the effects of exercise on vitality.Keywords: Physical Education, Curriculum, Motivation, Sports Participation, Exploratory Factor Analysis, Yazd University
-
Background
Studies in educational and health areas are sometimes accompanied by the adoption of a qualitative research approach. Qualitative research claims to achieve natural and first-hand data in a variety of ways. In this regard, the purpose of the present study was to explain the implications of ethnography research method in educational and health settings.
MethodsAn analytical-deductive method was used. However, analysis of the research experiences of the authors of the paper were proceed to reach the aim of the study. Accordingly, the reliable sources as well as the background studies of the researchers were used and analyzed.
ResultsThe findings showed that ethnography in education can provide insights into in-depth analysis of the beliefs, values, and experiences about the academic trends. Also, ethnography in health researches can lead to improving health care processes, modifying high-risk behaviors, timely prevention, managing stress in the face of illnesses, emphasizing sensitivity of local communities, health knowledge creation and, in general, influencing the entire health programs in societies.
ConclusionGiven the importance of ethnography method in obtaining first-hand and in-depth results, it is recommended to provide more awareness about the effectiveness of the method, and more attention to its implementation among the research projects both in educational and health research areas.
Keywords: Education, Health, Qualitative Approach, Ethnography Research Method -
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تکنیک های نگارش در پیشرفت مهارت انشانویسی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روشروش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل تعیین شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی ناحیه 2 شهر یزد بود که تعداد 30 نفر به عنوان نمونه، به روش تصادفی خوشه ای در دو گروه پانزده نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همچنین تلاش شد تا از طریق همتاسازی آزمودنی ها و انتخاب تصادفی آنها، متغیرهای مزاحم کنترل شوند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه آموزشی، تکنیک های انشاء نویسی (شامل خلاصه نویسی، ساده نویسی، قواعد، مقدمه نویسی، جمع بندی نویسی، نتیجه گیری) را آموختند و گروه کنترل به شیوه معمول و بدون یادگیری تکنیک ها، درس انشاء را طی کردند. آزمون پیشرفت تحصیلی درس انشا، که روایی و پایایی آن تعیین شد، قبل و بعد از مداخله، برای گروه ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در قالب آزمون کوواریانس تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش انشانویسی بر پیشرفت درس انشاء در دانش آموزان، به ویژه در بخش های اساسی قواعد و سازماندهی، به طور چشمگیری موثر بوده است. در پایان، پیشنهادهای کاربردی برای تقویت مهارت انشانویسی دانش آموزان دوره ابتدایی ارائه شد.
کلید واژگان: برنامه درسی انشاء, تکنیک های انشاءنویسی, پیشرفت مهارت نگارش, دوره تحصیلی ابتداییResearch in Teaching, Volume:7 Issue: 3, 2019, PP 155 -175Today, the importance of writing as a way of exchanging information and expressing thoughts is much more evident. In schools and universities of developed countries, special attention is paid to writing and writing skills, since competence in "writing" leads to the development and development of the mother tongue and can contribute to the consolidation of the roots of the mother tongue. In elementary school in Iran, many books are taught. But there are classes for which there are no special books, such as "Writing". The teachers teach this lesson, given that there is no specific book for this lesson according to their taste. So teachers may first give the subject matter to the students and give necessary explanations about it. In future meetings, they ask students to read the topics they wrote about the subject of writing the week before. The entries are then graded by the teacher. This method of writing makes students disinterested in writing because students, especially elementary school students, know nothing about how to write properly and get confused when writing. In Iran, reading skills in schools are restricted to reading only, and writing skills are limited to independent time students only until the end of the first year of high school. This skill is practically neglected in secondary school as a marginal course and a subset of the Persian language book (Hosseini Nejad, 2007). The lack of a book or a specific resource for teaching essay, the lack of specific indicators for evaluating essay and poor teacher knowledge of active and creative teaching methods in essay are problems of writing. Overall, numerous theoretical foundations and backgrounds suggest that researchers are focusing on important writing skills as one of the basic skills for elementary school students that highlights the role of the school and school environment in developing this skill. The overall results of the above backgrounds show that many researchers have focused on identifying the relationship between progress in writing on other educational variables such as creativity or the effectiveness of a variety of teacher teaching methods. In the meantime, there is a vacuum of research evaluating the effect of writing techniques on the development of writing skills in students. Despite the efforts of education researchers in this field, this gap is still tangible and it is necessary to introduce these techniques and determine their impact on the development of students' writing skills. Therefore, the present study seeks to identify more precisely its effects on students' learning and improvement of their writing skills by introducing a standard set of writing techniques. So, this study aimed to examine the effectiveness of writing techniques on academic achievement of elementary school students.
MethodThe research method was semi-experimental with pretest-postest and control group. The population consisted of all female students in the sixth grade of elementary region 2 in Yazd. Thirty students randomly divided into control and experimental groups of fifteen. It was also tried to control the disturbing variables by matching the subjects and randomly selecting them. The experimental group learned for six sessions, essay writing techniques (including shorthand, simple programming, rules, introductions, Wrap-up, conclusions) and the control group spent writing class without learning composition techniques. Academic achievement tests were administered from two groups, before and after the intervention. Data were analyzed using descriptive and inferential statistical methods in the form of ANCOVA.
FindingsThe results showed that the composition techniques dramatically affect the students’ academic achievement. According to the results, the adjusted mean of "summary" post-test scores in the experimental group was higher than the adjusted mean of "summary" post-test scores in the control group. Given that the test results showed that the scores of the experimental group in the post-test summary were significantly higher than that of the control group, it can be claimed that within the limitations of the experimental design, enlightenment training correlated with the progress of student summary writing. Therefore, the hypothesis is confirmed. Show more Show less According to the results, the adjusted mean of the post-test "simplification and checking" scores in the experimental group was higher than the adjusted mean of the post-test scores in the control group. Given that the results of the test showed that the post-test scores of the experimental group significantly increased compared to the control group, it can be claimed that, within the limitations of the experimental design, writing instruction increased students' 'writing and checking skills'. Therefore, this hypothesis is confirmed.
ConclusionThe results of this study showed that using "writing techniques" is related to the improvement of students' writing skills. Using this approach as an effective tool to enhance students' writing skills can be helpful. Obviously, writing skills are one of the basic skills in the field of literature, which due to their high role in advancing the scientific goals of other courses should also be considered with special attention. In explaining the findings of the present study, it can be acknowledged that writing skills, among other educational skills more than other skills, depend on the educational environment, school priorities, as well as teacher skills in education. Standard writing is a skill that few in the family can devote to that time and attention and are often entrusted with school education. If students get acquainted with the simplest writing standards early in school education and then learn and apply more and more of these standards in the following school years, it is certainly in the academic years that this skill as one of Looking at the core lessons, they can perform better. On the other hand, improving students' writing skills requires educating teachers in this field. As studies show, teachers will find students more effective at writing skills and teaching methods after the training. Unless your elementary school teacher is proficient in writing techniques and standards, one cannot expect to help students with writing skills. Therefore, based on the findings of the present study, the following suggestions are made: - Compiling a curriculum guide - Developing a teacher guide for essay and curriculum development - Provide in-service training for elementary teachers - Teaching students writing techniques - Increase essay class hours per week
-
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش باورهای معرفت شناختی و هوش معنوی در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. از روش توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه یازدهم دوره متوسطه شهرستان زرین شهر (588 نفر) بودند که تعداد 240 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه باورهای معرفت شناختی و پرسشنامه هوش معنوی بود که تامین روایی صوری و محتوایی آن ها از طریق نظرات شش نفر از استادان علوم تربیتی دانشگاه یزد و پایایی آن ها نیز از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب، 0.82 و 0.86 به دست آمد. معدل تحصیلی دانش آموزان برای موفقیت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و نیز تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد؛ بهترین پیش بینی کننده های موفقیت تحصیلی شامل؛ قطعیت دانش، ساده بودن دانش، توانایی ذاتی در یادگیری و همچنین درک و ارتباط با سرچشمه هستی است. بر اساس یافته ها، باورهای معرفت شناختی و هوش معنوی در پیش بینی موفقیت تحصیلی دانش آموزان نقش دارند و این عوامل، به ویژه در موقعیت های آموزشی، باید مد نظر قرار گیرند.
کلید واژگان: موفقیت تحصیلی, باورهای معرفت شناختی, هوش معنوی, دانش آموز, دوره تحصیلی متوسطهThis study examined the role of epistemological beliefs and spiritual intelligence in predicting the academic success of students in secondary education. The numbers of 240 high school students were selected by random sampling and they completed the epistemological beliefs and the spiritual intelligence questionnaires. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. Results showed a significant relationship between epistemological beliefs and spiritual intelligence. Multiple regression coefficients showed the best predictor of academic success, includes certain knowledge, simplicity of knowledge, learning and the innate ability to understand and communicate with the origin of the universe. As a result, in education and academic success, these factors should be considered.
Keywords: academic success, epistemological beliefs, spiritual intelligence, student, secondary education -
تحلیل تطبیقی برنامه درسی ریاضیات پایه چهارم ابتدایی ایران با کشورهای پیشگام در آزمون بین المللی تیمز
عملکرد دانش آموزان دوره ابتدایی کشورهای شرکت کننده در درس ریاضیات آزمون بین المللی تیمز (TIMSS)، با یکدیگر متفاوت است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل تطبیقی برنامه درسی ریاضیات پایه چهارم ابتدایی ایران با پنج کشور پیشگام در آزمون تیمز سال 2015 (سنگاپور، هنگ کنگ، کره جنوبی، تایوان و ژاپن) می باشد. روش پژوهش، تطبیقی و جامعه آماری شامل کتاب های درسی ریاضی پایه چهارم ابتدایی ایران و کشورهای پیشگام و تحلیل محتوی آنها از جنبه اهداف و محتوا بود. یافته ها نشان داد که برنامه درسی ریاضیات ایران با کشورهای پیشگام از جنبه توجه به اهداف یادگیری اعداد و محاسبات، اندازه گیری و اشکال هندسی شباهت دارد اما از بعد محتوی وتوجه به مباحثی همچون مهارت حل مسئله ریاضی، تحلیل و کاربردی بودن مباحث ، توجه به مباحث جذاب جبر و آمار و همچنین ارتقای نگرش مثبت به ریاضیات، با هر پنج کشور تفاوت دارد به گونه ای که در برنامه درسی ایران اینگونه مباحث کمتر مورد توجه قرار گرفته اند.
کلید واژگان: برنامه درسی ریاضی, مطالعه تطبیقی, آزمون بین المللی تیمز, دوره تحصیلی ابتداییPerformance of primary students in mathematics among the countries participating in TIMSS is different. The purpose of this study is to compare the math curriculum of Iran with the five countries which were the pioneers in TIMSS 2015 (Singapore, Hong Kong, South Korea, Taiwan, and Japan). The research method was comparative and the statistical population consisted of all math books of the fourth grade in Iran and the leading countries. The findings showed that some elements are similar among the countries, such as the concepts of numbers, calculation, measurement, and geometry. However, the studied curricula are different from each other, regarding skill of math problem solving, analysis and application of mathematical topics, interesting statistics and algebra topics, and positive attitude to math learning, so that in Iran these areas have been somewhat neglected. At the end, some suggestions were offered based on the findings.
Keywords: comparative study, Math Curriculum, Primary Education, TIMSS -
هدف پژوهش حاضر، آسیب شناسی برنامه درسی انشاء پایه ششم دوره تحصیلی ابتدایی بود. در این راستا، سه بعد مشکلات ساختاری، مشکلات اجرایی و مشکلات تدریس انشاء مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش زمینه یابی با دو رویکرد کمی و کیفی تعیین شد. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان پایه ششم شهر یزد بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 369 نفر به شکل تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده های کمی، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون کرویت ماچلی، آزمون اثرات بین آزمودنی ها، آزمون مقایسه چندگانه و آزمون تحلیل واریانس رتبه ای فریدمن استفاده شد. همچنین برای تحلیل داده های کیفی، از روش کدگذاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مهم ترین مشکلات برنامه درسی انشاء به ترتیب شامل مشکلات ساختاری با میانگین رتبه (08/2) ، مشکلات تدریس با میانگین رتبه (06/2) و مشکلات اجرایی با میانگین رتبه (86/1) است. همچنین مهم ترین مشکلات در بعد ساختاری به ترتیب شامل ضعف اطلاعات عمومی، عدم مهارت در نوشتن جملات شروع انشاء و عدم مهارت در تقسیم بندی انشاء به بخش های شروع، متن و نتیجه گیری بود. به علاوه، در بعد مشکلات اجرایی، مهم ترین چالش ها شامل آزاد نبودن موضوعات انشاء، عدم آرامش و تمرکز در تفکر، فقدان جذابیت کلاس انشاء و اهمیت نداشتن این درس برای دانش آموزان بود. همچنین، در بعد مشکلات تدریس، مهم ترین چالش ها شامل انتخاب موضوعات کلیشه ای و یکنواخت از سوی معلمان، عدم توجه به گسترش فرهنگ کتاب خوانی و عدم آگاهی دانش آموزان از اهداف درس انشاء بود.کلید واژگان: آسیب شناسی, برنامه درسی انشاء, دوره تحصیلی ابتدایی, پایه ششم ابتداییThe purpose of the present study is the pathology of the curriculum of the sixth grade of the elementary school. In this regard, three dimensions of structural, executive, and teaching problems are discussed. The research methodology is based on two quantitative and qualitative approaches. Statistical population was all sixth grade students of Yazd city. Using Cochran formula, 369 students were randomly selected. The research instrument was a researcher-made questionnaire that confirmed the validity and reliability by teachers and professors. In order to analyze quantitative data, ANOVA with repeated measure, Mauchly’s Test of Sphericity, inter-subject effects test, multiple comparison test and Friedman rank variance test were used. Coding was also used to analyze qualitative data. Findings show that the main problems of the writing curriculum include structural problems with a mean rank (2.8), teaching problems with an average rating (2.6) and executive problems with an average rating (1.86). Also, the most important problems in the structural dimension were, respectively, the weakness of the general information, the lack of skills in writing the sentences of the beginning of the writing, and the lack of skills in the division of the essay into the sections of the beginning, the text and the conclusion. Also, in the area of executive issues, the most important challenges include the lack of freedom in choosing the csubjects, lack of tranquility and concentration in thinking, the uniteracing class, and the unimportance of teaching this lesson to students. In the dimension of teaching problems, the most important challeings were the selection of stereotypical and uniform subjects by teachers, the lack of attention to the expansion of the culture of reading and students' ignorance of the goals of the lesson.Keywords: Pathology, writing syllabus, elementary school, sixth elementary school
-
مقدمهبلوغ مرحله مهمی از زندگی است که وجود برنامه درسی ویژه آن، برای آگاهی نوجوانان ضروری است. هدف آموزش بهداشت بلوغ، کمک به نوجوانان برای اتخاذ و حفظ رفتارهای سالم است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، طراحی برنامه درسی بهداشت بلوغ ویژه دختران دوره تحصیلی متوسطه اول در ایران تعیین شد.روش بررسیاین پژوهش توصیفی به روش زمینه یابی انجام شد. جامعه مورد بررسی شامل متخصصان برنامه ریزی درسی، کارشناسان بهداشت علوم پزشکی و همچنین کارشناسان بهداشت مدارس شهر یزد بودند. نمونه گیری به شیوه سرشماری انجام شد که مجموعا تعداد 28 نفر را شامل شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن تعیین شد. پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ عدد 90/0 به دست آمد. داده ها از طریق نرم افزار SPSS با استفاده از شاخص های مرکزی و تی تک نمونه ای تحلیل شدند.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد برنامه درسی بهداشت بلوغ در بخش های اهداف، محتوا، روش تدریس و روش ارزشیابی دارای مولفه های تعیین کننده است. همچنین اعتبار طرح تدوین شده، از دیدگاه کارشناسان با سطح 99 درصد اطمینان تایید شد.نتیجه گیریاز آنجا که بسیاری از والدین به دلیل موانع فرهنگی از ارائه توضیحات جامع درباره بلوغ و مسائل آن برای فرزندانشان خودداری می کنند، وجود برنامه درسی در این زمینه اهمیت دو چندان می یابد. در پژوهش حاضر، چارچوب برنامه درسی بهداشت بلوغ طراحی و تایید شد و در قالب درس مستقل ویژه دختران دوره تحصیلی متوسطه اول پیشنهاد گردید.کلید واژگان: راحی برنامه درسی, بلوغ, آموزش بهداشت, دوره تحصیلی متوسطهIntroductionPuberty as a stage of life is an important developmental process. Puberty health education aims at creating positive behavior change in adolescents and helps them adopt and maintain healthy behaviors. The purpose of this study is to design a puberty health curriculum for secondary girl students in Iran.MethodA survey method was conducted. The studied population included all university curriculum planners, health experts as well as health professionals in Yazd secondary schools. A census sampling was used and a total of 28 experts was selected. The research instrument was a researcher-made questionnaire that its validity and reliability were determined. Data were analyzed by SPSS software using indicators such as central tendency and one-sample t-test.ResultsThe results showed that puberty health curriculum has some key components regarding objectives, contents, teaching methods and evaluation methods. In addition, the validity of the designed curriculum was confirmed at %99 level.ConclusionAs many parents refuse to explain to their children about puberty because of cultural barriers, so school education and curriculum in this area is much more important. In this study, puberty health curriculum for girl students was designed and confirmed and it was suggested as an independent course for secondary education in Iran.Keywords: curriculum design, puberty, health education, secondary education
-
جامعه تربیت پذیر، ازجمله جامعه دینی، برای بقای خود نیازمند است هنجارهای اخلاقی و دینی را به نسل جدید منتقل کند. هدف پژوهش حاضر، واکاوی جامعه تربیت پذیر دینی و شیوه های ارتقای آن است. بنا بر ماهیت موضوع پژوهش، از روش کیفی استفاده شد. شرکت کنندگان در این پژوهش تمام کارشناسان علوم تربیتی و دینی شهر یزد بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و رسیدن به اشباع نظری، با نه نفر از آن ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته شد. داده ها با روش کدگذاری باز و محوری، تحلیل و یافته ها از طریق سه معیار قابل قبول، قابل اطمینان و تاییدپذیر، اعتباردهی شدند. یافته ها نشان داد فرآیند جامعه پذیری دینی، از طریق انتقال صحیح آموزه های دینی، انتخاب درونی و نهادینه شدن سجایای اخلاقی و دینی در جامعه اتفاق می افتد. دراین میان، نهادهای خانواده، مدرسه، گروه همسالان، رسانه ها، حکومت و نهاد روحانیت در ارتقای جامعه تربیت پذیر دینی، نقش بسیار موثری دارند. ازسوی دیگر، عواملی نظیر سستی بنیان دینی خانواده، ناکارآمدی آموزش های مدرسه، تاثیرات گروه همسالان، تهاجم فرهنگی و ضعف عدالت در جامعه به تربیت گریزی دینی منجر می شود.
یافته ها نشان داد تقویت بنیان دینی و اخلاقی خانواده، اثربخش ترشدن آموزش های مدرسه، الگوسازی از طریق رسانه ها و توسعه عدالت اجتماعی می توانند به منزله شیوه های ارتقای جامعه تربیت پذیر دینی موثر باشند.کلید واژگان: تربیت, جامعه دینی, کارشناسان علوم تربیتی, مصاحبه, روش پژوهش کیفیEducable Society, including religious Society, for the maintenance needs to transfer its moral as well as religious norms to the next generation. The present research attempts to check on educable religious society and the possible ways to promote it. Based on the entity of the subject, we are to use a qualitative method. The respondents were all Education and Religions experts of Yazd. Having a purposeful sampling and reaching to theoretical saturation, we gave them a semi-structured interview. By open and axial coding, the data was credited through acceptability, verifiability and reliability. The results show that the process of religious educability would come true by concrete religious teachings, internal selection and finally habituating religious and moral merits within the society. On one side, family, school, peer group, Media, State and religious body are vigorously effective in religious educability. On the other side, weak affiliation of the family to religion, ineffective school teachings, impacts of peer group, cultural attack and feeble social justice would lead to religious ineducability. Again, the results imply that strengthening the religious and moral foundations of family, more effective school teachings and pattern-making through Media and development of social justice would be numerated as effective ways for the promotion of religious educability.Keywords: Education, Religious Society, Experts of Education, Interview, qualitative research -
هدف اصلی پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بر اساس هوش معنوی و عمل به اعتقادات مذهبی است. روش در این پژوهش، همبستگی بوده است. بدین منظور، 324دانشجومعلم (147دختر و 177پسر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه ای متشکل از مقیاس های هوش معنوی، عمل به اعتقادات مذهبی و سلامت روان پاسخ دادند. داده ها با روش «رگرسیون چندگانه» تحلیل شد. نتایج حاصل از آزمون معناداری ضرایب همبستگی نشان داد بین هوش معنوی و سلامت روان (43/0 r=، 01/0>p) و عمل به اعتقادات مذهبی با سلامت روان (28/0 r=، 01/0کلید واژگان: هوش معنوی, عمل به اعتقادات مذهبی, سلامت روان, دانشجومعلمان, دانشگاه فرهنگیانThe study aims at predicting mental health of pre-service teachers in Farhangian University based on spiritual intelligence and the practice of religious beliefs. The research method is correlation. For this purpose, 326 Pre-service teachers (147 female and 177 male) were selected by convenience sampling method. The participants responded
to spiritual intelligence questionnaires, the practice of religious beliefs and mental health. Data was analyzed using "Multiple Regression". The findings indicate that there is a significant positive correlation between mental health and spiritual intelligence (r=0.43, pKeywords: spiritual intelligence, the practice of religious beliefs, mental health, pre-service teachers, Farhangian Universityهدف پژوهش حاضر طراحی برنامه درسی آموزش محیط زیست برای دوره تحصیلی ابتدایی ایران بود. روش غالب پژوهش، کیفی بود اما در بخش دوم پژوهش، به منظور اعتباریابی از روش کمی نیز استفاده شد. ابتدا مبانی نظری، پیشینه های پژوهشی، تجارب کشورهای پیشگام و همچنین اسناد بالادستی در ایران مطالعه شد و برنامه درسی آموزش محیط زیست به صورت پیش نویس اولیه طراحی گردید. سپس طرح مورد نظر، از طریق دریافت نظر 30 نفر از کارشناسان (متخصصان برنامه درسی، کارشناسان آموزش محیط زیست و معلمان دوره ابتدایی) که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، اعتبار یابی شد. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن تایید شد. نتایج پژوهش، مولفه های اساسی برنامه درسی آموزش محیط زیست را در پنج بخش مبانی، اهداف، محتوا، روش تدریس و روش ارزشیابی مشخص کرد. همچنین، اعتبار طرح مورد نظر در سطح معناداری (100/0)، با عدد 99% تایید شد. در پایان، بر اساس یافته های پژوهش پیشنهادهای کاربردی ارائه شد.کلید واژگان: آموزش محیط زیست, طراحی برنامه درسی, دوره تحصیلی ابتدایی, نظام آموزش و پرورشQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:5 Issue: 4, 2017, PP 9 -23The purpose of this research was to design the Environmental education curriculum for Elementary education in Iran. The research method was a qualitative one, whereas in the second part of the research, a quantitative analysis was used. First, the theoretical foundations, documents and experiences of the pioneering countries were analysed for the Initial draft of the curriculum. Then, the designed curriculum was validated by 30 experts who were selected through purposeful sampling. The results showed the five elements of the curriculum, which were the basics, the goals, the content, the instruction and the evaluation method. In addition, the validation of the design was obtained 0/99. At the end, some practical suggestions were offered based on the findings.Keywords: Environmental Education, Curriculum design, Elementary Schools, Education Systemبررسی عوامل تاثیرگذار بر هویت جوانان در هر جامعه ای از موارد مهمی است که همواره مورد نظر کارشناسان تربیتی بوده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی آثار تربیتی استفاده از شبکه های اجتماعی تلفن همراه (واتس اپ، وایبر و لاین) بر هویت ملی ودینی دانشجویان بود. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی طبس بودند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده و با بهره گیری از فرمول کوکران، تعداد 288 نفر برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ”سنجش استفاده از شبکه های اجتماعی تلفن همراه“، همچنین پرسشنامه های”هویت ملی“ و ”هویت دینی“ بود. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی در قالب همبستگی پیرسون، واریانس چند متغیره و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین استفاده از شبکه های اجتماعی تلفن همراه و هویت ملی و دینی رابطه معنی دار و منفی وجود دارد. به طور دقیق تر، دانشجویانی که از این شبکه ها بیشتر استفاده می کنند هویت دینی و ملی ضعیف تری در آنها شکل گرفته است. به علاوه، بین متغیرهای رشته تحصیلی و دوره تحصیلی با هویت ملی و هویت دینی تفاوتی مشاهده نشد. همچنین، در مبحث هویت دینی، بین دختران و پسران تفاوت معنی داری به دست آمد. پژوهش حاضر نشان داد که بیشترین آثار استفاده دانشجویان از شبکه های اجتماعی تلفن همراه به ترتیب در الگو برداری برای پوشش و رفتار، متحول شدن باورها و اعتقادات، کاهلی در امور دینی و پنهان کردن این شبکه ها از خانواده بوده است.کلید واژگان: تربیت, شبکه های اجتماعی تلفن همراه, هویتت ملی, هویت دینی, دانشجوStudying the factors effective on shaping the identity of young people in every society has always been among important issues considered by educational experts. The aim of this study was to identify educational impacts of using mobile social networks (WhatsApp, Viber and Line) on students national and religious identity.
This study utilized descriptive-analytic method. The statistical population consisted of all the undergraduate students of Tabas Islamic Azad University, 288 of whom were chosen as samples using simple random sampling method and Cochrans formula. Data collection instruments included a researcher-made questionnaire to "assess the use of mobile social networks", and also questionnaires concerning "national identity" and "religious identity". For data analysis, descriptive statistics and also inferential statistics were used, while applying Pearson correlation, multiple variance and independent t-test. The results showed that there is a meaningful negative correlation between the use of mobile social network and national and religious identities. More specifically, a weaker national and religious identity is formed in students who use more of these networks.
Meanwhile, no relationship was found between the field of study and national and religious identity variables. Also, on the topic of religious identity, there was no significant difference between boys and girls. The present study showed that the most significant impacts of the mobile social networks were in following the example of the models in those networks in appearance and manners, transforming beliefs, indolence in religious matters and hiding these networks from the family, respectively.Keywords: Education, Mobile Social Networks, National Identity, Religious Identity, Studentبرنامه درسی رسمی آموزش و پرورش در هر جامعه ای باید پرورش دهنده ابعاد مختلف رشد جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان باشد. اما بررسی برنامه های درسی دوره تحصیلی متوسطه ایران، حاکی از مغفول بودن مسئله سواد تغذیه ای است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل برنامه درسی مغفول سواد تغذیه ای در دوره تحصیلی متوسطه بود. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه ناحیه یک شهر یزد شامل 2140 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استاندارد ارزیابی سواد تغذیه ای (در ابعاد نگرش، عملکرد، آگاهی و منابع اطلاعاتی) بود که روایی و پایایی آن تایید شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که ابعاد سواد تغذیه ای در هر دو گروه دختران و پسران با ضعف هایی همراه است. با وجودی که دختران در مقایسه با پسران از ابعاد سواد تغذیه ای بهتری برخوردار بودند، اما کمبودهایی نیز مشاهده شد. دختران نگرش ساده تری نسبت به مصرف صبحانه در مقایسه با پسران داشتند. در حیطه عملکرد تغذیه ای، پسران در مقایسه با دختران، عادات نادرست تری درباره مصرف نمک داشتند، اما مصرف لبنیات در گروه پسران بهتر از گروه دختران بود. به علاوه میزان مطلوبیت قد و وزن در هر دو گروه رضایت بخش نبود. در حیطه آگاهی تغذیه ای هر دو گروه دختران و پسران، از آگاهی نظری برخوردار بودند. در نهایت، با استفاده از آزمون خی دو، مشخص شد منابع اطلاعاتی دختران بسیار محدود است اما پسران از منابع متنوعی نظیر کتابهای درسی و شبکه اقوام و دوستان، اطلاعات تغذیه ای خود را کسب می کردند. یافته های پژوهش حاضر، ضرورت بازنگری برنامه های درسی دوره متوسطه را در جهت ارتقای سواد و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان نوجوان، بیش از پیش مورد تاکید قرار می دهد.کلید واژگان: برنامه درسی, برنامه درسی مغفول, سواد تغذیه ای, دوره تحصیلی متوسطهFormal education curriculum, in every society, has to foster the physical, mental, emotional, intellectual, moral, and social development of the students. However, the curriculum of secondary education in Iran, suggests the null nutritional education. The aim of this study was to analyze the null nutritional literacy curriculum in secondary education. The research method was survey. The population was all male and female high school students in Yazd (2140 students). Through Cochran formula and random sampling method, 325 students were selected as the sample. The instrument was a standard questionnaire that assessed nutritional literacy (in terms of attitude, skills, knowledge and resources). Its validity and reliability were confirmed. For data analysis, descriptive statistics and independent t-test were used. The results showed that the dimensions of nutrition literacy for both boys and girls were weak. The girls had simpler approach to breakfast comparing with the boys. In the area of nutritional practice, the boys compared to the girls, had more bad habits about salt consumption, but consumption of dairy products was better in them. In addition, the desirability of height and weight in both groups was not satisfactory. In the area of nutritional awareness, girls and boys were aware. Using the chi-square test, the results showed very limited sources for girls, where as the boys had gotten their nutritional information from a variety of sources such as textbooks, network relatives, and friends. The findings illustrate the need to review school curricula in order to promote nutritional literacy and behaviors in adolescent students.Keywords: Curriculum, Null Curriculum, Nutritional Literacy, Secondary Educationدوره نوجوانی و دانش آموزی دوره اوج نیازهای اوقات فراغت است. نوجوانان در مقایسه با سایر افراد فرصت های بیشتر و مسئولیت های کمتری دارند و اوقات فراغت برای آنان زمینه ای برای اجتماعی شدن و شکل گیری هویت تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نحوه گذراندن اوقات فراغت دانش آموزان مدارس عادی و استعداد درخشان شهر یزد است. بدین منظور، از روش پژوهش توصیفی زمینه یاب استفاده شده و جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم دوره متوسطه ناحیه دو شهر یزد به تعداد 340 نفر بوده است. بر اساس جدول مورگان، حجم نمونه 180 نفر تعیین شد که در دو گروه 90 نفری دانش آموزان مدارس عادی و استعداد درخشان به شکل تصادفی طبقه ای گزینش شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و برای تحلیل آنها از آمار توصیفی و استنباطی در قالب آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان مدارس عادی اوقات بیشتری را به فعالیت های ورزشی، ارتباط با دوستان و همسالان و انجام فعالیت های مذهبی اختصاص می دهند. از سوی دیگر، دانش آموزان استعداد درخشان اوقات بیشتری را برای بودن با خانواده و استفاده از محصولات فرهنگی سپری می کنند. اما میزان سرگرمی با کامپیوتر در هر دو گروه یکسان است. یافته های پژوهش حاضر بر ضرورت توجه مسئولان، برنامه ریزان و والدین را به مسئله برنا مه ریزی اوقات فراغت برای دوره حساس نوجوانی تاکید می کند. در این باره، برنا مه ریزی های اثربخش تر به منظور استفاده بهینه از اوقات فراغت در زمینه غنی سازی فعالیت های ورزشی، ارتباط با دوستان و همسالان و فعالیت های مذهبی برای دانش آموزان مدارس استعداد درخشان توصیه می شود. همچنین اختصاص اوقات بیشتر برای بودن در کنار خانواده و استفاده اثربخش از محصولات فرهنگی برای گروه دانش آموزان مدارس عادی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: اوقات فراغت, دوره تحصیلی متوسطه, مدرسه دولتی, مدرسه استعداد درخشانAdolescence is a period of leisure needs. Adolescents، compared to other age groups، have more opportunities and fewer responsibilities. Leisure time is seen as a basis for socialization and identity formation during adolescence purpose of this study is to compare the recreation of talented and regular school. The students research method is employed. The study population comprises all third grade high school male students in Yazd، i. e. 340 students. With respect to the sample، 180 students who are then assigned in two separate groups of 90 students are determined for the study. Data is collected through a questionnaire and analyzed via independent t-test. students have more time to exercise، deal with friends and peers، and do religious activities. On the other hand، talented students have more time to spend with their family and cultural products and issues. However، computer entertainments are similar in both groups. Findings reveal that leisure time for adolescents is an important issue requiring close consideration for planning. in Yazd. To overcome the objective of the study، a descriptiveFindings reveal that regular high school.Keywords: Leisure, time, secondary school, public school, talented schoolمسئله تربیت، از نیازهای ضروری و مهم هر جامعه انسانی محسوب می شود. در این میان، تربیت کودک وظیفه خطیری است که به ویژه برای والدین مسئولیت آفرین است و کیفیت تحقق آن می تواند برای فرد، خانواده و جامعه سرنوشت ساز باشد. مقاله حاضر با هدف بررسی و تبیین ابعاد تربیت کودک در نظام خانواده از دیدگاه دین مبین اسلام انجام شد. روش پژوهش از نوع تحلیل اسنادی بوده و طی آن مجموع منابع و اسناد مربوطه بررسی شدند. این منابع شامل آموزه های تربیتی قرآن کریم و سیره زندگی پیامبر اسلام9و امامان معصوم:بوده است. در مقاله حاضر، ابتدا مفهوم و جایگاه تربیت کودک در آموزه های اسلام تشریح می شود، سپس حقوق کودک در خانواده و نقش والدین در تربیت کودک تبیین می گردد و در ادامه ابعاد تربیتی کودک از دیدگاه اسلام، شامل تربیت جسمانی و عقلانی، تربیت دینی و اخلاقی و نیز تربیت اجتماعی کودک تشریح می شود. در پایان، روش های پرورش ابعاد تربیتی کودک بررسی می شود و پیشنهادهای تربیتی برای تحقق تربیت مطلوب کودک ارائه می گردد.
کلید واژگان: تربیت, ابعاد تربیت, کودک, خانواده, دیدگاه اسلامEducation is considered as one of the essential and significant needs of the human society. In the meantime، raising children is a daunting task، which demands responsibility، especially on parent's part; and its proper fulfillment can bring about crucial outcomes for the individual، family and the society. This article aims to examine and explain the aspects of children's education in the family system from the perspective of Islam. The method of the study is of documentary analysis، in which resources and related documents are examined. These resources include educational teachings of the Holy Quran، Prophet Muhammad (pbuh) and the infallible Imam's way of life (as). In this paper، first the concept and status of educating children in Islamic teachings are elaborated. Then the rights of children in the family and the role of parents in raising them are explained. Later، different aspects of raising children in Islam، including physical، intellectual، religious، moral and social facets of education will be expounded. Finally، methods of raising different educational aspects of children are explained and some educational proposals are offered for the realization of the ideal education for children.Keywords: Education, educational aspects, children, family, Islamic viewقوش زیراندازهای عشایر ایلسون، بازنمایی ویژگی های اساسی عناصر طبیعی محیط زندگی بافندگان است. آنها بر طبق یک شیوه ی شفاهی و ذهنی، نقوشی را به صورت خطوط محیطی بر بافته ها چکیده نگاری کرده اند. این بافته ها نقوش ساده ای دارندکه توصیف خاص و دقیق از یک واقعه در زمانی خاص نیست و اغلب نمایی متاثر ازشیوه زیست آنهاست. در نقوش حیوانی حالت هایی مشابه جانورنگاری پیشاتاریخی مشاهده می شود که نشانه هایی از واقعیت و اغراق در برخی ویژگی های آنهاقابل بازشناسی است. آنچه آثار هنری ایرانی را به لحاظ سبک، مقیاس و کارکرد در ریشه به هم مربوط می کند، عدم رغبت هنرمندان ایرانی به تقلید از طبیعت و تاکید او بر بیان مفاهیم ذهنی و نمادین است.این شیوه درک نقش از طبیعت است، ولی بافنده خلاق عشایری، بر اساس اصول و قواعدی که هیچ گاه مکتوب نشده ولی بارها تجربه شده، درمی یابد که نقش ذهنی را چگونه باید آنقدر ساده کرد که ویژگی های اصلی موضوع از دست نرود. در این خصوص دو عامل مهم یکی توانایی فردی و دیگری ظرفیت روحی (یا تجربیات باطنی) نقش دارند. گروهی این تجربیات باطنی را بداهه پردازی و گروهی دیگر آن را شهود می خوانند. نقوش و طرح های این عشایر اغلب نام بومی دارند و به جز واژه های ترکی، کلمات و اصطلاحات آذربایجانی، روسی و فارسی نیز به کار می رود و گاهی عدم تلفظ صحیح واژه، اصطلاحات به کلمات دیگر تبدیل شده که با ظاهر نقش هم خوانی ندارد. رویکرد این پژوهش توصیفی- تحلیلی است که از طریق مطالعه میدانی جمع آوری شده است.این پژوهش از این لحاظ دارای اهمیت است که مطالب آن از بررسی نمونه های بسیاری که از طریق مطالعه میدانی تصویر برداری و سپس نقوش، طراحی شده اند، حاصل آمده و توانسته به نکاتی که از دید سایر محققان دور مانده، اشاره ای داشته باشد. از همین روست که منابع کتابخانه ای زیادی در نگارش آن مورد استفاده قرار نگرفته است. به طور کلی نتایج حاصل از انجام تحقیق حاضر اذعان داشت که به نظر می رسد بافنده عشایری قادر است به واسطه نوعی بداهه نگاری، تصویری از طبیعت را در ذهن ثبت کند و سپس آنها را بر طبق یک شیوه قراردادی، ویژگی های اساسی عناصر موجود در طبیعت را بازنمایی کرده و به نقش های هندسی ساده تبدیل کند و به عبارت دیگر آنها را چکیده نگاری کند.
کلید واژگان: عشایر ایلسون اردبیل, بداهه سازی, چکیده نگاری, ذهنی بافیمقدمهحرکت به سوی رویکردهای نوین در آموزش عالی ایجاب کرده است بسیاری از دانشگاه های جهان از فناوری آموزش مجازی در ارائه دوره ها استفاده کنند. این پژوهش درصدد واکاوی پدیده آموزش مجازی و بررسی چالش های آن در دانشگاه های ایران است.مواد و روش هابا استفاده از روش پژوهش پدیدارشناسی، نمونه گیری هدفمند و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ادراکات ذهنی 8 نفر از مدرسان دانشگاه های مجازی ایران، واکاوی شد. پس از مصاحبه هشتم، اشباع نظری حاصل گردید. داده ها با استفاده از روش کدگذاری تحلیل شد و اعتبار یافته ها با سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تاییدپذیری به دست آمد.نتایجنتایج پژوهش، چالش های آموزش مجازی در دانشگاه های ایران را در سه محور اصلی تربیت، خلاقیت و روابط قدرت نشان داد. در محیط مجازی، به دلیل فقدان ارتباط رو در رو و الگوگیری دانشجو از استاد و دیگران، زمینه تربیت چندان فراهم نیست. دانشجوی مجازی با امکان مشاهده واکنش های روزمره استاد و الگوگیری از سبک اخلاقی و تربیتی او مواجه نمی شود. تمرکز آموزش ها بر حفظیات و عدم توجه به یادگیری سطوح بالاتر، امکان پرورش خلاقیت را تضعیف کرده، آموزش مجازی موجب دموکراتیک تر شدن روابط میان استاد- دانشجو و دانشجو- دانشجو شده، اما همچنان روابط با دانشگاه و روابط میان استادان را در سطحی حداقل نگاه داشته است.نتیجه گیریباتوجه به یافته های پژوهش، باید فقدان ارتباط چهره به چهره با شرایطی نظیر تعاملی تر شدن محیط یادگیری همراه با قابلیت فناوری های تصویری جبران شود. آموزش مبتنی بر حل مسئله، اجازه بروز ایده های بالبداهه و خلاق از سوی دانشجویان، بازخورد فوری از سوی استاد و افزایش هم اندیشی میان استادان، می تواند پویایی محیط آموزش مجازی را ارتقا دهد.
کلید واژگان: دانشگاه مجازی, تربیت, خلاقیت, روابط میان فردی, روش پژوهش پدیدارشناسیInterdisciplinary Journal of Virtual Learning in Medical Sciences, Volume:5 Issue: 3, 2014, PP 11 -21IntroductionIn recent years، most of the universities offer new educational methods، like virtual education. This study aimed to identify the challenges of virtual education in Iran’s universities.Materials And MethodsAdopting a phenomenological approach، purposeful sampling، and semi-structured interview، the researcher investigated the perceptions of eight instructors from three virtual universities on virtual education. The data were collected through in-depth semi-structured interviews. The data were coded and analyzed. The accreditation of the data was based on their reliability، acceptability and validity.ResultsThe findings showed that the main challenges involve three main dimensions: moral education، creativity and power relations. Due to lack of face-to-face interaction، students could not observe and adopt the faculty’s moral behavior. In addition، creativity was not being developed since instructions were merely based on memorization. Virtual education has made student-teacher and student-student relations more democratic، but relations between teachers and also between users and university are still at a low level.ConclusionThe study suggests the necessity of social interaction among virtual students and teachers. Adopting visual technologies، problem solving-based approaches to learning، innovative ideas and immediate feedback by the teacher may force virtual learning environment to be more interactive and creative.Keywords: Virtual University, Morals, Creativity, Interpersonal Relations, Phenomenological Studyاین پژوهش درصدد فهم فرهنگ یادگیری، به عنوان بازنمایی از برنامه درسی تجربه شده، در فضای یادگیری الکترونیکی دانشگاه های ایران است. در این راستا، یک پرسش اصلی مورد بررسی قرار گرفت؛ فرهنگ یادگیری الکترونیکی در دانشگاه های ایران چه پدیده محوری را نشان می دهد؟ داده ها با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. مجموع 23 دانشجو و 9 استاد، از سه دانشگاه مجازی علوم حدیث، علم و صنعت و خواجه نصیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش کدگذاری در دو مرحله آزاد و محوری، تحلیل شد. اعتبار یافته ها نیز از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تایید پذیری حاصل گردید. یافته ها بر اساس الگوی پارادایمی مورد واکاوی قرار گرفت و پنج عنصر اصلی الگو در قالب پدیده محوری، شرایط علی، زمینه ها، راهبردها و پیامدها تبیین گردید. برایند تعاملی یافته ها حاکی از محوری بودن پدیده «چالش هویت آکادمیک» در دانشجویان و استادان است. از یک سو، هویت رشته ای، هویت فردی و هویت جمعی دانشجویان و از سوی دیگر، هویت نقش و تعهد آموزشی استاد دستخوش چالش های قابل توجهی بوده است. مجموع یافته ها، حکایت از آن دارد که دانشگاه های مجازی با وجود تلاش برای گسترش دوره های یادگیری الکترونیکی، همچنان در شکل دهی هویت آکادمیک دانشجویان و استادان مجازی، راهی طولانی را در پیش دارند.
کلید واژگان: فرهنگ, یادگیری الکترونیکی, برنامه درسی تجربه شده, نظریه مبنایی, دانشگاه, ایرانThis study aims to understand learning culture at E-learning environment in universities of Iran. The major question is: what is the main phenomenon of learning culture in virtual universities of Iran? Data were gathered by grounded theory method, using semi-structured interviews. Twenty-three students and nine faculty members, from three virtual universities, were interviewed through purposeful sampling. Data were analyzed by coding. Also, data reliability was illuminated through credibility, dependability and confirm-ability. Findings showed that the main phenomenon of E-learning culture is "academic identity challenge", for both virtual students and faculty members. On one hand, student's academic identity, regarding disciplinary, personal and collective dimensions, and on the other hand, faculty member's identity, regarding role and educational commitment were not shaped properly. In general, virtual universities in Iran have a long way forward to shape academic identity for their users, specially students and faculty members.Keywords: Iran, Culture, E, Learning, Grounded Theory Method, Virtual Universityنمایش عناوین بیشتر...
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.