به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مریم کیایی

  • علی اکبر حیدری*، یعقوب پیوسته گر، مریم کیایی

    طیف متنوعی از فعالیت ها در یک خانه انجام می گیرد که از خصوصی ترین رفتارهای مربوط به اعضا تا فعالیت های جمعی و اجتماعی آن ها را شامل می شود. سازماندهی این فعالیت ها باید به گونه ای باشد که ضمن تسهیل آن ها در بخش های مختلف خانه، از تداخل ناسازگار آن ها نیز جلوگیری به عمل آید. این مفهوم که تحت عنوان سازگاری عملکردی شناخته می شود، ارتباط مستقیمی با موضوع راندمان عمکردی دارد. بر همین اساس تحلیل این ارتباط، مبنای پژوهش حاضر قرار گرفته است. همچنین بررسی سیرتحول این مفاهیم در جریان تحولات ساختاری معماری که بر اثر گذشت زمان حاصل شده است، از دیگر اهداف این تحقیق می باشد. بر همین اساس با انتخاب 18 نمونه از خانه های دوره قاجار در شهر تبریز سعی در بررسی این مهم شده است. علت انتخاب تبریز به عنوان قلمرو مکانی تحقیق، موقعیت استراتژیک آن در تبادل با دنیای غرب است و علت انتخاب دوره قاجار به عنوان قلمرو زمانی تحقیق نیز، آغاز ورود جریان های نوگرا به معماری ایران در این دوره بود. تئوری پایه در این تحقیق، تئوری نحو فضا است و ابزارهای مورد استفاده جهت تحلیل نیز نرم افزارهای دپث مپ و پلاگین سینتکس در نرم افزار گرس هاپر می باشد. پس از بررسی ادبیات، شاخص های موثر بر موضوع سازگاری عملکردی در خانه ها استخراج و ابزارهای نحوی مناسب جهت تحلیل هر کدام در قالب چارچوب نظری تحقیق معرفی گردید. سپس با تحلیل هر نمونه در محیط نرم افزارهای مربوطه، داده های مرتبط با هر شاخص استخراج و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین تغییری که در این دوره بر نظام پیکره بندی خانه ها در شهر تبریز در دوره قاجار به وجود آمد، تبدیل الگوی حیاط مرکزی در اوایل و اواسط قاجار به الگوی کوشکی در اواخر این دوره است. همچنین با تغییر در نظام پیکره بندی خانه ها از الگوی درون گرا به الگوی برون گرا در اواخر دوره قاجار، موضوع سازگاری عمکردی در ارتباط با بعضی شاخص ها تغییر و در ارتباط با بعضی دیگر، تغییر چندانی به خود ندیده است. این موضوع در ارتباط با راندمان عملکردی این خانه ها نیز قابل ذکر است. بر این اساس می توان چنین برداشت نمود که راندمان عملکردی، مفهومی نسبی است که بسته به شرایط مختلف، معیارهای متفاوتی بر ارتقا یا نزول آن تاثیرگذار هستند.

    کلید واژگان: سازگاری عملکردی, راندمان عملکردی, خانه های دوره قاجار, تبریز
    Aliakbar Heidari*, Yaghoob Peyvastehgar, Maryam Kiaee

    A variety of activities are carried out in a house. This range includes the most private behaviors of members to their collective and social activities. The organization of these activities should be such that while facilitating them in different parts of the house, their incompatible interference is also prevented. This concept, known as functional compatibility, is directly related to the issue of functional efficiency. Based on this, the analysis of this relationship is the basis of the current research. Also, investigating the evolution of these concepts in the course of architectural structural changes that have occurred due to the passage of time is another goal of this research. Based on this, by selecting 18 examples of Qajar period houses in Tabriz city, an attempt has been made to investigate this issue. The reason for choosing Tabriz as the geographical area of ​​the research is its strategic position in the exchange with the Western world, and the reason for choosing the Qajar period as the temporal area of ​​the research was the beginning of modern trends in Iranian architecture in this period. The basic theory in this research is the theory of space syntax, and the tools used for analysis are Depthmap software and Syntax plugin in Grasshopper software. After reviewing the literature, effective indicators on the issue of functional compatibility in houses were extracted and suitable syntactic tools were introduced to analyze each one in the form of a theoretical research framework. Then, by analyzing each sample in the relevant software environment, data related to each index was extracted and analyzed. The results of the research showed that the most important change that occurred in the configuration system of houses in Tabriz during the Qajar period is the transformation of the central courtyard pattern in the early and middle of the Qajar to the Kushki pattern at the end of this period. Also, with the change in the configuration system of houses from an introverted model to an extroverted model at the end of the Qajar period, the issue of functional compatibility has changed in relation to some indicators and has not seen much change in relation to others. This issue can also be mentioned in connection with the functional efficiency of these houses. Based on this, it can be concluded that functional efficiency is a relative concept that depending on different conditions, different criteria affect its promotion or decline. Based on this, the research questions can be presented as follows:- How is the issue of functional compatibility in different house patterns in the city of Tabriz during the Qajar period? - What effects did the changes in the spatial configuration system of different house patterns during the Qajar period in this city have on the functional compatibility of their different spaces? - What effect did these changes have on the functional efficiency of these houses? In this article at first the developments in the houses of Tabriz are evaluated, and the factors affecting these changes are also introduced. Then the definition of functional efficiency and related indicators in a residential use is discussed. Finally, in the theoretical framework section of the research, the relationship between the desired indicators of the research in explaining the functional efficiency of the houses and the tools introduced to measure these indicators in the body of the houses are explained according to the characteristics and abilities of each of them. As mentioned earlier, this article aims to evaluate the link between architectural concepts related to functional compatibility and their impact on the functional efficiency of spaces in a house. Since the nature of both issues is related to the discussion of space arrangement and how to configure different spaces in a house, therefore, the most suitable method for their analysis is to use the technique of space syntax. This technique consists of various tools that can be used to analyze different spatial patterns and relationships between their components. In this technique, various tools are used to analyze the spatial configurations, among which the most important are the two software "Depthmap" and "Synthetic Plugin in the Grasshopper software". Depthmap software is used to analyze visual and physical access in the plans, and Grasshopper software is used to extract explanatory diagrams related to the plans and also to analyze the mathematical relationships between their different spaces. The indicators presented in the theoretical framework of the research after the analysis are presented in the form of quantitative data, and from the qualitative analysis of these data, it is possible to understand their relationship with the issue of functional compatibility and functional efficiency. Therefore, in this research, both quantitative and qualitative methods were used to analyze the data. Also, the collection of information has been done by field, documentary and library methods. The independent variable in this research is functional efficiency, the dependent variable is the spatial layout pattern, and the mediating variable is the issue of functional compatibility in the building.

    Keywords: Functional Compatibility, Functional Efficiency, Qajar Period Houses, Tabriz
  • مریم کیایی، علی اکبر حیدری*، حمید اسکندری
    هدف

    از جمله راهکارهای اقلیمی پایدار به منظور ایجاد آسایش حرارتی و مبارزه با شرایط سخت آب وهوایی این منطقه، استفاده از حیاط مرکزی و زیرزمین است. اما به دلیل کمبود رطوبت در هوا، صرفا ساخت این دو فضا به ایجاد آسایش حرارتی کمک نمی کرد. لذا فضای حوض در حیاط و در مواردی به سرداب یا همان زیرزمین نیز اضافه می شد تا به کاهش دما و رطوبت نسبی کمک کند.حضور آب در فضا به چه میزان «بر تغییرات دما و رطوبت نسبی فضای سرداب و حیاط» در خانه های مناطق کویری تاثیرگذار بوده است؟سنجش میزان تاثیر آب در تامین آسایش حرارتی فضای سرداب و حیاط با درنظرگرفتن متغیر حوض در قلب این دو فضا در قالب یک پژوهش کمی و شبیه سازی عددی است. 

    روش پژوهش:

     از نوع توصیفی و تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی است. همچنین از روش شبیه سازی به منظور بسط متغیر مد نظر تحقیق (عامل حوض در دو فضای سرداب و حیاط) استفاده شده است.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد که استفاده از منبع رطوبت (حوض)؛ به طور متوسط منجر به کاهش دما تا 5/3 درجه سانتیگراد در حیاط و تا 5/2 درجه سانتیگراد در سرداب نسبت به حالت بدون حوض در گرم ترین روز سال شده است.

    نتیجه گیری

    همچنین نتایج نشان داد وجود حوض در حیاط، تغییرات محسوسی در دما و رطوبت زیرزمین حتی با وجود گردش هوا ایجاد نمی کند. اما وجود آن برای کاهش دمای حیاط ضروری است، بنابراین نمی توان آن را از پیکره بندی خانه های کویری حذف کرد. اما نقش حوض آب و رطوبت ناشی از آن در ایجاد آسایش حرارتی در سرداب به خصوص در ساعات بسیار گرم روز (تفاوت دمای حدود 9 درجه نسبت به بیرون در سناریوی حوضخانه، در مقایسه با سناریوی بدون حوض که تفاوت دما در حدود 5 درجه است) انکارناپذیر است.

    کلید واژگان: رفتار حرارتی, آسایش حرارتی, زیرزمین, حیاط, حوض آب
    Maryam Kiaee, Aliakbar Heidari*, Hamid Eskandari
    Objective

    Iranian architecture has historically confronted various climatic challenges in desert regions, often leading to innovative solutions. One such challenge is the increase in temperature coupled with decreased relative humidity, particularly during the hottest days of the year. A sustainable climatic solution for achieving thermal comfort and mitigating harsh weather conditions in this region involves the integration of central courtyards and basements. However, the lack of moisture in the air renders the mere construction of these spaces insufficient for thermal comfort. To address this, pond spaces were incorporated into the yard and, in some cases, into the cellar or basement to help lower temperature and increase relative humidity.

    Method

    This study employs descriptive and analytical methods alongside library and internet research. Additionally, simulation techniques were utilized to explore the impact of the pond factor within the two spaces of the cellar and yard.

    Results

    The findings indicate that introducing a moisture source (pond) results in an average temperature reduction of up to 3.5 degrees Celsius in the yard and up to 2.5 degrees Celsius in the basement compared to scenarios without a pond on the hottest day of the year. Furthermore, the presence of a pond in the yard does not lead to significant changes in the temperature and humidity levels of the basement, even with air circulation.

    Conclusions

    While the pond is essential for reducing the temperature of the yard itself and cannot be omitted from the design of desert homes, its role in enhancing thermal comfort within the cellar is particularly notable during peak heat hours. In the pond scenario, the temperature difference compared to the outside reaches approximately 9 degrees Celsius, whereas the scenario without the pond yields a difference of about 5 degrees. This underscores the undeniable importance of the water pond and the associated humidity in achieving thermal comfort.

    Keywords: Thermal Behavior, Thermal Comfort, Basement, Yard, Water Pond
  • علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    تغییر در شیوه زندگی و فرهنگ افراد در طول زمان منجر به شکل گیری تغییرات عمده ای در نظام فضایی خانه های معاصر در مقایسه با خانه های سنتی شده است. این تغییرات گاها منجر به شکل گیری کیفیات متفاوتی در نظام فضایی خانه ها شده است که از جمله مهم ترین آن ها می توان به تغییر در کیفیات دسترسی (فیزیکی و بصری) خانه های معاصر در مقایسه با خانه های سنتی اشاره نمود. بر همین اساس هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه کیفیات دسترسی بصری و فیزیکی در کاربری های مسکونی سنتی و معاصر ایران و به تبع شناسایی عوامل موثر بر این تغییرات می باشد. در این راستا پرسش اصلی این پژوهش در پاسخ به چگونگی تاثیر کیفیات انواع دسترسی های بصری و فیزیکی بر ساختار و روابط بر فضاها شکل گرفت. ابزار مورد استفاده در این تحلیل، نرم افزار دپث مپ1 می باشد که با استفاده از خروجی های آن به تحلیل الگوهای مورد نظر پرداخته می شود. نمونه های مورد بررسی در این پژوهش متشکل از چهار الگوی سنتی یک حیاطه در شهر کاشان و چهار الگوی آپارتمانی در همان شهر به عنوان نمونه معاصر می باشد. برای هر یک از هر دو گروه سنتی و معاصر، تحلیل های نرم افزاری دسترسی بصری و فیزیکی به طور جداگانه انجام گرفت و با استخراج ویژگی های هر یک از آن ها از نرم افزار، موارد تشابه و افتراق میان آن ها تشریح و تحلیل شد. بخشی مهمی از نتایج تحقیق نشان داد که یکی از فاکتورهای مهم و اساسی در به وجود آمدن و یا تغییر در فاکتورهای کیفیت فضایی و به طور کلی منطق پیکره بندی فضا در محیط داخلی خانه ها، تغییرات در حالات متفاوت دسترسی فیزیکی و بصری آن ها است. لذا بسیاری از تفاوت ها و شباهت های میان ویژگی های پیکره بندی فضایی در خانه ها به خصوص در انواع سنتی آن که دارای کیفیات قابل دسته بندی بیش تری هستند؛ ناشی از نوع دسترسی، اعم از فیزیکی یا بصری در آن ها می باشد.

    کلید واژگان: دسترسی بصری, دسترسی فیزیکی, مسکن معاصر, مسکن سنتی, نحو فضا
    AliAkbar Heidari *, Maryam Kiaee

    Changing the lifestyle and culture of individuals over time has led to the formation of major changes in the spatial system of contemporary houses compared to traditional homes. The most important of these can be the change in the quality (physical and visual) access qualities of contemporary houses compared to traditional houses. Accordingly, the purpose of this study was to compare the qualitative visual and physical access to traditional and contemporary Iranian residential uses and to identify the factors influencing these changes. Since the achievement of this goal is possible due to the analysis of spatial configuration of the samples, the concept of space syntax is used for this purpose. The tool used in this analysis is the Depthmap software, which uses its outputs to analyze the patterns. Also, the objective observations of the authors of the works and analysis of the relevant documents will lead to a qualitative analysis of the works. The samples studied in this research are four traditional patterns of a garden in Kashan and four apartment models in the same city as a contemporary example. For each of the two traditional and contemporary groups, software and software analyzes of visual and physical access were performed individually and, by extracting the characteristics of each of them, the software, describes the similarity and differentiation between them. Were analyzed. The results of the research showed that one of the important factors in creating or changing the factors of the quality of space and in general the logic of the configuration of space in the interior of the houses, changes in different scenarios of physical and visual access to the living space Sometimes Therefore, many differences and differences between the characteristics of spatial configurations in homes are due to the type of access, whether physical or visual, in them.

    Keywords: Visual access, physical access, contemporary housing, traditional housing, Space Syntax
  • فرامرز پارسی، علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    معماری خانه های ایرانی دارای الگوهایی نظام مند در کالبد خود است که بوسیله آنها طبقه بندی می شود. این طبقه بندی در قالب شناسایی الگوهای نهان در فضا قابل تشخیص است و راه آن استخراج "زبان الگو" در این فضاها است. از سویی دیگر این نظام الگویی یا به عبارتی زبان الگو در معماری ایران در قالب صفاتی قابل تبیین و طبقه بندی می باشند. این صفات به دسته بندی و تشریح الگوهای معماری می پردازد که در مقیاس میانی یا همان "خرده فضاها" معین می گردد. بر این اساس تحقیق حاضر در نظر دارد تا زبان الگوی مسکن را در مقیاس میانی و بر اساس" صفات فضاها" مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. در این راستا تعدادی از خانه های دو شهر انتخاب گردید. این خانه ها از دو شهر یزد به عنوان نماینده بناهای شهرهای فلات مرکزی ایرا ن و پایدار در گونه های کالبدی در مقیاس کلان فضا و تبریز به نمایندگی از شهرهای مرزی ایران و دارای گونه های متنوع تر در همان مقیاس برگزیده شد و صفات خرده فضاهای آنها (به طور خاص تقسیم سه تایی ها) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که برخی از خصوصیات الگویی تقسیم سه تایی های در خانه های تبریز به خصوص در گونه های کوشکی (دوره دوم قاجار) از برخی خصوصیات صفات الگویی پایدار موجود در کالبد معماری ایران فاصله گرفته است. این در حالیست که تقسیم سه تایی ها در خانه-های یزد شکل پایدارتری را به خود می بیند و به نظر می رسد، این تنوع الگویی به سبب تغییر در زبان الگو و همچنین تنوع وقایع اتفاق افتاده در شهر تبریز و همچنین پایداری نوع زندگی در شهر یزد به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی آن که در مرکز ایران واقع شده باشد.

    کلید واژگان: زبان الگو, صفات, تقسیم سه تایی, خانه های تبریز, خانه های یزد
    Faramarz Parsi, Ali Akbar Heidari *, Maryam Kiaiee

    The architecture of Iranian homes has systematic patterns in their bodies, which are the basis for their classification. This classification, which is associated with the identification of hidden patterns in space, is known as the language of the pattern. A pattern system, or, in other words, a pattern language in Iranian architecture, can be explained in terms of attributes, which are attributes of a space and they take on a particular function, depending on their shape and position in the structure of the structure. Accordingly, the present study seeks to assess the language of the house model on the mid-scale and based on the "attributes of the spaces". In this regard, a number of houses in the two cities of Yazd and Tabriz were selected as case examples; houses in Yazd as representatives of the buildings of the central cities of Iran's Plateau and Tabriz's houses representing the border towns of Iran and more varied species on the same scale. Were selected. The results of this study showed that some of the characteristics of the division of triads in Tabriz's houses, especially in Kooshki species (Qajar period 3), have distanced some of the characteristics of the sustainable pattern traits in the Iranian architecture. This is despite the fact that the division of triads in Yazd houses sees a more stable form. Tabriz is one of the historic cities of Iran, which enjoyed a special boom during the Qajar period as crown prince. The deployment of this city on the paths of Iran and the west, especially during the Qajar period, has added further prosperity to the city. However, the numerous earthquakes that took place in the city last about 200 years ago completely destroyed the city's structure. Also, the continual wars in the city and the prevalence of several episodes of epidemic in it caused the inhabitants to evacuate several times and consequently the gradual destruction of the city. Therefore, except for a limited number of buildings such as the bazaar and citadel, other buildings, including houses, were rebuilt and renovated during a relatively long period of the Qajar period. In front of Yazd city on the central plateau of Iran, it is more stable due to the large geographic distances with the borders of the country as well as much less communications outside its borders. Therefore, the impact of imported and extraterritorial elements from the West or East on the city and the overall view of this city is probably less than Tabriz. In this study, the "triple division" of the traditional houses of these two cities has been analyzed in order to more accurately assess the theme of the template language. Different ways of representing this pattern in the system of the configuration of the houses of this Two cities have been investigated. Accordingly, the research questions can be explained as follows:What are the common features of the pattern language architecture of the three-dimensional spatial pattern in the houses of Tabriz and Yazd?

    Keywords: pattern language attributes, into three houses in Tabriz, Yazd houses
  • علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    خانه از جمله کاربری هایی است که پیکره بندی آن در دوره قاجار دستخوش تغییرات زیادی شده است. لذا نظر به تغییر در نظام کالبدی خانه، چنین به نظر می رسد که روابط عملکردی آن نیز باید شاهد تغییرات زیادی باشند که این امر زمینه پرداختن به موضوع را در پژوهش حاضر فراهم آورده است. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی تحولات انجام گرفته در ساختار کالبدی- فضایی معماری خانه در طول دوره قاجار و ارزیابی این تغییرات بر نظام عملکردی فضاهای مختلف خانه در این دوران است. بر همین اساس، 9 خانه در تبریز متعلق به دوره قاجار به عنوان نمونه های پژوهشی به منظور بررسی انتخاب شدند. تحلیل ساختار فضایی- عملکردی خانه ها با استفاده از تکنیک نحو فضا انجام گرفته که در این ارتباط، از روابط ریاضی نحوی و همچنین نرم افزار های دپث مپ و پلاگین سینتکتیک در گرس هاپر به منظور تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن بودند که با گذشت زمان و تغییر در نظام کالبدی خانه در طول دوره قاجار، علی رغم تغییر شکلی و مکانی در برخی عناصر و کاربری های موجود در خانه، در نظام عملکردی آن تغییرات چندانی حادث نشده اند. به عبارتی دیگر، "روابط فضایی" به عنوان زیرمجموعه روابط عملکردی، با تحولات کالبدی فضا، تغییرات چندانی را به خود نمی بینند.

    کلید واژگان: روابط فضایی, خانه, دوره قاجار, نحوفضا, تبریز
    Aliakbar Heidari *, Maryam Kiaee

    One of the urban elements are houses in which their configuration has undergone many changes during the Qajar period. Therefore, considering the change in the physical system of houses, it seems that their functional relations must have also witnessed many changes, which has provided the basis for dealing with the issue in the current research. Therefore, the purpose of this research is to investigate the changes made in the physical-spatial structure of the architechture of a house during the Qajar period and to evaluate these changes on the functional system of different spaces of the house during this period. Based on this, 9 houses in Tabriz belonging to the Qajar period were selected as research samples for the purpose of this investigation. The analysis of the spatial-functional structure of the houses was conducted using the space syntax technique, in this regards, syntactic mathematical relationships, as well as deepstamp software and syntactic plugin in Grasshopper, were used to analyze the data. The results of the research indicated that with the passage of time and the change in the physical system of the houses during the Qajar period, even though there were changes in the shape and location of some elements and changes in the use of houses, there have not been many changes in its functional system. In other words, “spatial relations” as a subset of functional relations, with the physical transformations of space have not undergone many changes.

    Keywords: spatial relations, house, Qajar period, syntax of space, Tabriz
  • علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    کنش های عملکردی در هر فضا تاثیر مستقیم بر میزان بازده عملکردی و درنتیجه تخصیص اوزان به فضاهای پیرامون خود دارد. یکی از این فضاها که بر تغییرات این میزان تاثیر بسزایی دارد، فضای حیاط است. براین اساس هدف از انجام این پژوهش، سنجش میزان راندمان عملکردی فضای حیاط با تاکید بر مفهوم شعاع عملکردی در انواع مختلف الگوهای خانه های سنتی ایران است. به منظور انجام فرایند مذکور از روابط ریاضی نحو فضا و به طور خاص از تابع نزول عمق نسبی برای تجزیه وتحلیل و اثبات مسئله ی یادشده، بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که کاهش میزان عمق و درنتیجه کاهش میزان شعاع عملکردی و البته افزایش حوزه نفوذ موثر، در تعیین میزان راندمان عملکردی در فضای حیاط موثر است. همچنین داده ها حاکی از آن بود که افزایش تعداد حیاط در الگوی خانه های سنتی، باعث افزایش راندمان عملکردی این عنصر در نظام پیکره بندی خانه  می شود.

    کلید واژگان: تابع نزول عمق نسبی, حوزه ی نفوذ موثر, راندمان فضایی, حیاط مرکزی
    AliAkbar Heidari *, Maryam Kiaee

    The purpose of this research is to evaluate and measure the efficiency of the yard space with an emphasis on the concept of functional radius in different types of traditional Iranian houses (Kashan & Esfehan). In reviewing the relative depth of sink function, it is necessary to convert the quantitative data of the plan into quantitative data... In the physical composition of each home, spaces are divided into two categories: "service spaces" and "service spaces", where the combination of spaces together has a direct relationship with the function of the service provider or service provider. The layout model of the spaces of each home expresses the particular type of spatial relationships of that house, which is sometimes unique in buildings, and sometimes with a stable pattern, in the spatial relationship of the houses jointly observed. The purpose of this article is to examine the performance of the yard in a variety of Iranian house patterns, which is based on the definition of the functional radius of the yard in different patterns of the house. In order to test the above process, three different models of a gull, two gullies and three gullies in Kashan and three samples with the mentioned characteristics in Yazd were selected as case samples. In this research, in order to determine the functional efficiency of space, justification graphs and syntactical maths are used. Different parts of the house, like many other spaces, have spatial priorities and special rankings for better service and therefore a good performance. In the physical composition of each home, spaces are divided into two parts: "Service spaces" and "Service spaces", where the combination of spaces together has a direct relationship with the function of the service provider or service provider. The layout model of the spaces of each home expresses the particular type of spatial relationships of that house, which is sometimes unique in buildings, and sometimes with a stable pattern, in the spatial relationship of houses is seen jointly. The purpose of this article is to examine the performance of the yard in a variety of Iranian house patterns, which is based on the definition of the functional radius of the yard in different patterns of the house. In order to test the above process, three different models of a gull, two gullies and three gullies in Kashan and three samples with the mentioned characteristics in Yazd were selected as case samples. In this research, in order to determine the functional efficiency of space, justification graphs and syntactical maths are used. Accordingly, the research question in relation to the research goal is as follows:How does changing the functional radius in space increase or decrease the efficiency of the yard in the Iranian home?Accordingly, the hypothesis on the answer to the research question is as follows:The greater the functional radius of a space in the configuration of the building, the effective radius and the sphere of influence of that space decrease, and thus the efficiency of the space increases.

    Keywords: Relative Depth Descent, Effective Sphere Domain, Spatial Efficiency, Central Yard
  • علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    کارکرد یک فضا در یک بنا تا حد زیادی، به موقعیت آن فضا در نظام پیکره بندی آن بنا بستگی دارد. بنابراین، عملکرد مطلوب یک فضا زمانی حادث می شود که در ارتباط با سایر بخش های موجود در بنا بتواند انتظارات کاربران خویش را تامین نماید. این موضوع در ادبیات مربوطه، تحت عنوان راندمان عملکردی شناخته می شود. به همین منظور، پژوهش حاضر با انتخاب 18 خانه از دوره قاجار در شهر تبریز، تحولات راندمان عملکردی این خانه ها را همگام با تحولات ساختاری - فضایی آنها مورد بررسی قرار داده است. کیفیت دسترسی که در این پژوهش تحت عنوان متغیر مستقل شناخته می شود، در قالب چهار شاخص؛ نفوذپذیری، انعطاف پذیری، یکپارچگی فضایی و ارتباط میان اجزا مورد سنجش قرار گرفته و تاثیر هر کدام از شاخص های مذکور بر راندمان عملکردی خانه های مورد نظر، تحلیل شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در خانه های ساخته شده در اوایل و اواسط دوره قاجار، شاخص های دسترسی پذیری در سطح بالایی قرار داشتند؛ این در حالی است که در اواخر دوره قاجار، این شاخص ها رو به کاهش نهاده که مهم ترین عامل در این خصوص، تغییر نظام معماری از حالت درون گرا به برون گرا و تغییر کارکرد حیاط از یک فضای سرویس دهنده به یک فضای صرفا عبوری بوده است.

    کلید واژگان: راندمان عملکردی, کیفیت دسترسی, نحو فضا, خانه های قاجاری تبریز
    AliAkbar Heidari*, Maryam Kiaee

    The function of a space in a building greatly depends on the position of that space in its general configuration system and its desirable performance occurs when the space in relation to other parts of the building can meet the expectations of its users. This topic is known in the literature for functional efficiency. For this purpose, the present study by selecting 18 homes of the Qajar period in Tabriz has analyzed the functional efficiency changes of these houses in line with their structural-spatial transformations. The quality of access in this study, known as the independent variable, was measured in terms of four indicators of permeability, flexibility, spatial integration, and relation between components, and the impact of each of these indicators on the functional efficiency of the houses was analyzed. The results of the research indicated that high-quality accessibility indexes were found in homes built in the early and mid-Qajar period, However, at the end of the Qajar period, these indicators declined, the most important factor in this regard is chaning the architectural system from introverted to extroverted and changing the function of the courtyard from a server space to a mere passageway space.

    Keywords: Functional efficiency, Access quality, Space syntax, Qajar period houses
  • مریم کیایی، یعقوب پیوسته گر*، علی اکبر حیدری

    خانه های سنتی ایرانی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که کشف این ویژگی ها تنها با بررسی اطلاعات معماری نظیر پلان و غیره به راحتی صورت نمی پذیرد. به منظور تسهیل در امر تحلیل فضایی خانه، نیاز به ابزاری برای ترجمه فضا به زبانی ساده و قابل فهم وجود دارد. روش چیدمان فضا یکی از راهکارهایی است که امکان تجزیه و تحلیل ساختارهای فضایی محیط را فراهم می نماید. مبنای این روش، استفاده از ابزاری به نام نمودار توجیهی است که با استفاده از مفاهیمی چون عمق، همپیوندی، ارتباط و کنترل، روابط بین فضاها را تبیین می نماید. این درحالی است که برخی از ویژگی های فضایی، با اطلاعات مستخرج از این نمودارها قابل بررسی و ارزیابی نبوده و نیاز به استفاده از برخی شاخص های دیگر در این زمینه وجود دارد. از جمله این شاخص ها می توان به مواردی از جمله «مساحت فضا»، «موقعیت جغرافیایی فضا» و «فاصله متریک فضاها از یکدیگر» اشاره نمود. لذا در این پژوهش با توجه با طرح این ادعا که تحلیل ساختار فضایی محیط با استفاده از ابزار گراف، دارای نواقصی می باشد؛ به منظور ارایه تحلیلی فراگیرتر و افزایش اعتبار نتایج حاصل از بررسی محیط، شاخص های دیگری را نیز در کنار بررسی گراف ها در روش چیدمان فضا، به تجزیه و تحلیل ها اضافه نموده است نتایج تحقیق نشان داد که در برخی موارد، با وجود تاثیر فضاها در ترسیم نمودارهای توجیهی، حساسیت لازم جهت برقراری تمایز لازم میان انواع فضا در این نمودارها وجود ندارد و در نتیجه تحلیل های حاصله از دقت بالایی برخوردار نیستند. همچنین در مواردی دیگر، تعدادی از ویژگی های بنا، به طور کلی به وسیله نمودارهای توجیهی قابل بررسی نمی باشد در حالی که جز خصوصیات اصلی بنا هستند و موجب تمایز کیفیت فضایی میان بناهای گوناگون می شوند.

    کلید واژگان: چیدمان فضا, مولفه های نحوی, مولفه های غیرنحوی, خانه های سنتی
    Maryam Kiaei, Yaghowb Peyvastehgar *, AliAkbar Heydari

    Iranian traditional houses have unique features that are not easy to discover only by examining architectural information such as plan, etc. To facilitate the spatial analysis of the house, there is a need for a tool to translate the space into a simple and understandable language. The space syntax method is one of the techniques making it possible to analyze the spatial structures of the environment. This method is based on the use of a tool called justified graphs that explain the relationships between spaces using concepts such as depth, integration, choice, difference factor, and control. However, some spatial features cannot be assessed with the data extracted from these graphs and there is a need to use some other indicators in this field, some of which are "space area", "geographical location" and "the distance between spaces". Therefore, in the present study, considering the claim that analyzing the spatial structure of the environment using graph tools has defects, other indicators, in addition to the space syntax method, are applied in order to provide a more comprehensive analysis and increase the validity of the results from the study of the environment. The research results indicate that in some cases, despite considering the effects of spaces in drawing justified graphs, there is no required delicacy in establishing the necessary distinction between various types of space in these graphs and as a result, the resulting analyses are not very accurate. Also, in other cases, a number of features of the building cannot be generally examined by justified graphs, although they are of the main features of the building and distinguish different buildings in terms of the quality of space.

    Keywords: Space Syntax, Syntactic Components, Non-Syntactic Components, traditional houses
  • علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    رفتار فضایی انسان ها در محیط های گوناگون از یک سو متاثر از ویژگی های عینی محیط و از سوی دیگر تحت تاثیر شرایط ذهنی آنها قرار دارد. بنابراین نحوه ادراک آنها از یک فضا، تا حد زیادی به ویژگی های عینی محیط و شرایط ذهنی آنها در شناخت عناصر محیط بستگی دارد. از آنجا که چگونگی انطباق  ویژگی های عینی محیط با شیوه های ادراک ذهن افراد، یکی از مهمترین چالش های مطرح در حوزه طراحی محیط است، پژوهش حاضر این موضوع را در بستر یک فضای عمومی شهری نسبتا پیچیده با عنوان بازار بررسی نموده و با ارزیابی کیفیت ادراکی محیط با استفاده از تیوری روان شناسی گشتالت و نیز تحلیل نظام پیکره بندی فضایی بازار با استفاده از روش چیدمان فضا، به تحلیل جنبه شناختی و ادراکی در ارتباط با فضای بازار پرداخته است. پس از معرفی شاخص های مورد نظر در هر دو تیوری، فرایند تحلیل آغاز گردید. در بخش تحلیل چیدمانی، نقشه بازار در محیط نرم افزار فراخوانی شد و با استفاده از خروجی شاخص هایی چون مخروط دید، عمق و یکپارچگی فضایی و قابلیت دسترسی و کیفیت فضایی بازار تحلیل شد. از بعد شناختی نیز به منظور استخراج شاخص های گشتالتی، از روش ترسیم نقشه های شناختی استفاده شد. بنابراین از جامعه آماری مد نظر تحقیق خواسته شد از یک ورودی مشخص وارد بازار شده و پس از طی مسیر 30 دقیقه ای در بازار، تصاویر ذهنی خود از ساختار فضایی بازار را در قالب یک کروکی ترسیم نمایند. پس از گردآوری اطلاعات از هر دو روش، یافته های به دست آمده مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فاکتورهای متعدد عینی و ذهنی در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر، در تشخیص راه یابی صحیح فضا موثر هستند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل های چیدمانی یک محیط در بعضی موارد همسو با نتایج تحلیل شناختی آن محیط و در بعضی موارد نیز در تناقض با آن قرار دارد که این موضوع تا حد زیادی متاثر از ویژگی های فضایی محیط مورد نظر و عناصر به کار رفته در آن است.

    کلید واژگان: ویژگی های شناختی فضا, تئوری چیدمان فضا, تئوری ادراکی گشتالت, بازار قزوین
    Maryam Kiaee

    In addition to their objective, overt aspects, different spaces have subjective, covert dimensions, which cannot be inferred simply through analysis of their physical structures. These features, which are classified as cognitive features of space, are largely influenced by the space users’ types and methods of perception of space. You receive part of the environment information via presence in the space and with the help of your sensory abilities. Depending on your needs and motivations, some of the information is perceived by your mental system, and recognition is ultimately achieved through analysis of the perceived information and their registration in mind. Thus, mental or cognitive maps are formed for you, which in turn result from transformation of an objective entity into a subjective one, on which basis your mental image of an environment takes shape. These cognitive maps are largely dependent on the values, beliefs, memories, aspirations, etc. of people who use an environment. Therefore, it can be argued that people have different types of perception of the environment. Therefore, the quality of the objective and subjective features is effective in space users’ cognition and perception of the environment, and they utilize one or both of these perceptions to evaluate the environment. Moreover, the physical quality of the space is effective on its recognition, which turns recognition of the structural features effective in identification of space into another aspect of the significance of this research. Therefore, the present research sought to investigate the cognitive and perceptual aspects of a traditional market as a case study by evaluating the perceptual quality of the environment using Gestalt psychology and analyzing the system of spatial configuration using space syntax and to analyze the space users’ spatial-cognitive behavior in the relatively complex environment. After the factors required by both theories were introduced, the process of analysis began. On the syntactic analysis side, the market map was loaded in the software environment, and the market was analyzed using the values of factors such as the cone of vision, spatial depth and integrity, and spatial accessibility and quality. On the cognitive analysis side, the method of drawing cognitive maps was used for extraction of the Gestalt factors. Therefore, the research population was asked to enter the market through a specific entrance and draw their mental images of its structure in the croquis format after traveling around the market for thirty minutes. After data were collected using both methods, the obtained findings were analyzed and compared. The results of the research indicated that several objective and subjective factors are effective, either at the same time or with some prioritization with respect to each other, in proper wayfinding in spaces, particularly unfamiliar and less familiar ones. Moreover, the results obtained from the syntactic analysis of an environment are in some cases consistent with those of its cognitive analysis, and they contrast in other cases, depending to a great extent on the spatial features of the environment and the elements used in it. Accordingly, a traditional market in Iran was selected for a case study, and people’s spatial behavior in the urban space with a relatively complex structure and their perception thereof was analyzed. Therefore, the questions of the research are as follows. Which configuration features of a market are perceived and considered more closely by users? How do different people—particularly those who are unfamiliar or less familiar with the space—find or, in other words, choose the ways to their destinations in the market?

    Keywords: Space layout, Cognitive properties of space, Space syntax theory, Gestalt theory of perception, Qazvin Bazaar
  • علی اکبر حیدری*، مریم کیایی

    عملکرد مطلوب فضا، موضوعی است که تحت تاثیر شرایط مختلفی شکل می گیرد. در همین ارتباط الگوهای رفتاری و نظام های فعالیتی جاری در یک فضا ازجمله مواردی هستند که بر کیفیت عملکردی آن تاثیر زیادی دارند و این موارد نیز تا حد زیای تابع شرایط و هنجارهای فرهنگی حاکم بر جامعه هستند. بر همین اساس می توان به ارتباط میان ارزش های فرهنگی و کیفیت استفاده از فضا پی برد. لذا پژوهش حاضر باهدف تحلیل نقش ارزش های فرهنگی در ارتقا راندمان عملکردی خانه ها به تحلیل دو نمونه از خانه های بومی روستایی پرداخته است. روش مورداستفاده در این تحقیق ترکیبی از روش های کمی و کیفی است و از نرم افزار Depthmap و نیز روش تحلیل محتوا به منظور تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که وجود ارزش های فرهنگی، با تاثیر بر الگوهای رفتاری و نحوه چیدمان فضاها در محیط داخلی خانه، بر ارتقاء راندمان بهینه ی عملکردی فضا تاثیرگذار بوده است.

    کلید واژگان: فرهنگ, راندمان عملکردی, الگوهای رفتاری, خانه روستایی
    AliAkbar Heidari *, Maryam Kiaee

    Culture is a set of values that exists in a community or a nation and reflects the approach, think, believe, behaviors, and lifestyle of people. The notion of public culture refers to the common values that are common in society. These values are in the domain of thinking, belief, views, and structural aspects, as well as practical aspects such as the behavior and lifestyle of human beings, and are characterized by being collective and transformative. The views of some theoreticians in the field of housing and culture, especially traditional and rural housing, reflect the significant impact of culture on the physical aspects of space and current behavior patterns. On the one hand, Rapoport believes that from a far past, home for man has been more than shelter, and spiritual and religious aspects are fully evident throughout the construction process of the houses until it is established and used.On the other hand, the influence of cultural factors along with factors such as climate, building techniques, indigenous materials and etc., on the formation of the physical-spatial structure of the house is undeniable, and in some of its traditional types, the arrangement of various organs it significantly affects. The aim of this study is to investigate the effect of cultural values on the formation of behavioral patterns in the home environment . Behavioral patterns are also dependent on the function and form of the house, which its proper shape has led to enhance the performance of the space function.The process of this research is defined in four stages. In the first stage, several cultural indicators were extracted as a sample of related literature and the behavioral dimensions associated with them were explained in the home environment. In the next step, the components of functional performance were investigated. These components were extracted through "space syntax" indicators and the collected data was evaluated and analyzed by "Depthmap" software used in the space layout method. The third stage consists of extracting the theoretical framework of research in which the relationship between elements of architecture affecting the functional efficiency and cultural values prevailing on the way of life is explained and, finally, in the fourth stage in order to demonstrate the hypothesis that the impact of the cultural values governing the lives of people on enhancing the performance of space in the home, the above are tested in two examples of rural - traditional homes. The results showed that the existence of cultural and spiritual values, in addition to the impacts on behavioral patterns and the arrangement of spaces in the internal environment, is also effective on improving the optimum functional performance of space in traditional homes and specifically rural settlements. Therefore, the goal of this study is to answer this question, “How can one affect the use of cultural values of inhabitants in the architecture of houses on formation of some behavioral and structural-physical forms in homes?”, In other words, can these behaviors lead to proper functioning of homes by adjusting the relationships of individuals in space?

    Keywords: Culture, performance efficiency, Behavioral Patterns, rural home
  • دکتر عبدالرحمن افضلی*، ساناز عزیزمحمدی، پروفسور سید محمود میرزمانی، مریم کیایی

    این مقاله با هدف تحلیل نگرش کارشناسان حقوقی به دلایل درخواست طلاق زوجین در دادگاه های خانواده شهر تهران انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش کلیه زوجین دارای مشکل مراجعه کننده به دادگاه های مختلف خانواده شهر تهران بود. تعداد نمونه های پژوهش حاضر حدود 300 نفر بوده است که جهت ارجاع پرونده و یا مشاوره جهت اطلاع از حق و حقوق قانونی خود به کارشناسان حقوقی در دادگاه ها ارجاع شده بودند. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه طراحی شده توسط محقق بود که ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی نظیر سن، تحصیلات، شغل، مدت زوجیت، خواهان طلاق، مسبوق به سابقه بودن طلاق، و سپس 17 سوال با توجه به مشکلات شایع بین زوجین پرسیده می شد که کارشناس حقوقی با مطالعه پرونده زوجین و مصاحبه ای با آنان داشته به سوالات پرسشنامه پاسخ داده اند. برای رتبه بندی عوامل موثر از آزمون فریدمن استفاده شد. در انتها، نتایج رتبه بندی شده با همکاری تیم روانشناسی تحلیل و تبیین شده است. یافته ها نشان داد که اولین عامل با بالاترین رتبه مشکل سازی، فقدان مهارت های همسرداری، و بعد از آن به ترتیب نارضایتی از ویژگی های شخصیتی همسر، نارضایتی از روابط و عدم درک همسر، نارضایتی از وضعیت ظاهری و فیزیکی همسر، نارضایتی از تفاوت های فرهنگی با همسر، عدم وجود دیدگاه های مشترک، اثرات مخرب رسانه و ماهواره های غربی بر همسر، نارضایتی از وضعیت مدیریت اقتصادی و شیوه تصمیم گیری همسر، تسری اختلافات والدین همسر به زندگی زوجین، نارضایتی از روابط جنسی، پرخاشگری کلامی و خشونت همسر، نارضایتی از سطح تحصیلات و شغل همسر، اختلاف در مورد تربیت فرزندان، اختلاف نظر در نوع نگرش، باورها و اعتقادات، نارضایتی از اعتیاد همسر، دخالت والدین و اقوام همسر و اختلالات روانی بیشترین میزان سهم در طلاق را دربر می گیرد.

    کلید واژگان: کارشناسان حقوقی, طلاق, زوجین, خانواده, علل فروپاشی خانواده, نکاح
  • حسین موسی زاده*، مریم کیایی، عبدالرحمن احسان، محمدعلی جعفری

    افزایش ناگهانی شهرنشینی و وجود بافت های قدیمی و فرسوده و ناکارآمد در هسته مرکزی شهرها موجب شد تا برنامه ریزان به فکر ارایه راه حل و برنامه هایی مناسب برای بهسازی این بافت ها باشند. هدف پژوهش حاضر ارزیابی اصول نوشهرگرایی به منظور بکارگیری این مولفه ها در احیاء بافت های قدیمی و هویت بخشی به محلات متشنج اطراف رودخانه های شهری می-باشد. همچین این پژوهش در جهت پاسخگویی به این سوالات بوده است، که کدام یک از گویه های ارزیابی شده اصول نوشهرگرایی، در جهت احیاء بافت های فرسوده شهری منطقه 4 شهر رشت از وضعیت مناسبی برخوردار بوده اند و آیا برنامه ریزی ها و طرح های انجام شده جهت بهسازی و هویت بخشی به محلات از کیفیت مناسبی برخوردار بوده است؟ پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهش کاربردی و از نظر ماهیت و روش کار توصیفی-پیمایشی و استنباطی است. جامعه آماری پژوهش تمامی شهروندان منطقه 4 شهر رشت هستند و روش نمونه گیری به صورت تصادفی از شهروندان منطقه به تعداد 384 نفر می باشد. در زمینه ارزشیابی اصول نوشهرگرایی در جهت احیاء بافت قدیمی حریم رودخانه ها در شهر رشت از نتایج حاصل از پرسش نامه و به کمک روش saw، در محیط GIS استفاده شده است. روایی پرسشنامه از سوی کارشناسان تایید شده و میزان پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ اندازه گیری شده است. نتایج نشان می دهد که ارزیابی محلات منطقه 4 رشت با استفاده از اصول رویکرد نوشهرگرایی راه حل بهینه ای است

    کلید واژگان: رودخانه های شهری, نوشهرگرایی, بافت قدیمی, شهر رشت, روش SAWو GIS
    Hossein Mousazadeh *, Maryam Kiaei, Abdolrahman Ehsan, MohammadAli Jafari

    Urban sprawl and the presence of old and worn-out tissues in the central core of the cities have led planners to think about providing solutions and programs to improve these textures. The purpose of this study was to assess the principles of new urbanism in order to apply these components to the revival of old tissues and identification to the tumultuous neighborhoods around urban rivers. The research has also been conducted to answer these questions. Which of the evaluated points of the new urbanism principles have been well-placed to restore the urbanized urban waste of the 4th district of Rasht and whether the plans and plans have been carried out Has the quality been improved in order to improve and identify the neighborhoods? The present study is an applied research in terms of purpose, and in terms of the nature and method of descriptive-survey and inferential work. The statistical population of this study is all citizens of district 4 of Rasht city. The random sampling method was from the citizens of the region to 384 people. The results of the questionnaire and the help of the SAW method have been used in the GIS environment in order to rehabilitate the old habitat of rivers in Rasht city. Validity of the questionnaire was confirmed by the experts and the reliability of the questionnaire was measured through Cronbach's alpha.

    Keywords: Urban Rivers, New urbanism, Old tissues, Rasht city, SAW Method, GIS
  • مریم کیایی، یوسف درویشی*

    شهرها بر نواحی روستایی پیرامون خود تاثیرات ژرفی می گذارد که در ابعاد گوناگون محیطی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی نمود می یابد. شناخت نوع بافت، سنجش کمی سطوح پر و خالی، کاوش پیرامون کیفیت همجواری توده و فضا و شناسائی نظام شکلی- فضایی برای انتظام فضاهای پر و خالی ضروری است. از همین رو هدف تحقیق حاضر سنجش پایداری اقتصادی و اجتماعی در روستاها  و بافت های پیراشهری گمیشان در استان گلستان است. جامعه‎ی آماری تحقیق را افراد ساکن در مناطق پیراشهری، شهرستان گمیشان تشکیل می‎دهد که 390 نفر بر اساس فرمول کوکران- به عنوان نمونه انتخاب شده است. روش نمونه‎گیری به صورت تصادفی ساده بوده و پرسشنامه برای آنها توزیع و تکمیل شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده‎های حاصل از عملیات میدانی از آزمون آماری t تک نمونه ای برای سنجش وضعیت پایداری، از تحلیل واریانس برای مقایسه بافت های پیراشهری در قالب نرم افزار SPSS و از مدل های تصمیم گیری چند معیاره برای رتبه بندی بافت های پیراشهری در قالب EXCEL استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای نشان داد که پایداری محله ای با میانگین عددی 02/3 در حد متوسط بوده است و تحلیل واریانس یک طرفه حاکی از وجود تفاوت بین بافت های پیراشهری، گمیشان از نظر سطح پایداری است، به گونه ای که در آزمون تعقیبی شفه بافت های پیراشهری در دو دسته ناپایدار و نسبتا پایدار قرار گرفته اند. نهایتا اینکه مدل های تاپسیس، الکتر، ویکور و مدل ادغامی کپلند نشان داد که به ترتیب بافت های برنامه ریزی شده، ارگانیک، نیمه ارگانیک، روستاهای ادغامی به شهر و حاشیه نشین در رتبه های اول تا پنجم پایداری قرار دارد.

    کلید واژگان: پایداری اقتصادی, اجتماعی, نواحی روستایی, روستاهای پیراشهری, شهرستان گمیشان
  • فهیمه خواجه نبی*، یوسف درویشی، مریم کیایی

    تنوع ابعاد و پیچیدگی صنعت گردشگری، متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری ایجاد کرده است. در مناطق مستعد توسعه صنعت گردشگری، باید به دنبال عوامل محرک جریان گردشگری بود چراکه گردشگری یکی از پویاترین فعالیت های اقتصادی عصر حاضر است اگرچه توسعه گردشگری راه حل کلی برای رفع همه مسائل نیست، اما راهبردی مناسب، را برای توسعه پایدار و کاهش محرومیت مناطق و توسعه همه جانبه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی و نهادی، و... در یک شهر یا کشور، پیش روی برنامه ریزان قرار خواهد داد. بنابراین ضرورت پرداختن به مسئله گردشگری شهری، نیازهای پیش روی شهرنشینان را با تغییر در مولفه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موردبررسی و در شرایط مطلوب قرار خواهد داد. این تحقیق از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری ما در این پژوهش خانوارهای شهرستان گلوگاه، مسئولین و گردشگران می باشند که برای بررسی تاثیرات عوامل مطرح شده در گردشگری از ابزار پرسشنامه استفاده که توسط جامعه آماری فوق پاسخ و داده ها با استفاده از آزمون های آماری نرم افزار Spss و با و مدل HOLSAT به تجزیه تحلیل داده های پژوهش پرداخته ایم که نتایج آن حاکی از مسئله است که مطابق آزمون های آماری گرفته شده از مولفه های دو فرضیه هر دو فرضیه تایید می شوند و این ساختار ها توانسته اند موجبات توسعه گردشگری منطقه را فراهم آورند و نتایج حاصله از مدل HOLSAT نشان از مثبت بودن عملکرد موجود در مولفه های ساختار اقتصادی و متناقض بودن عملکرد برخی از مولفه های ساختار اجتماعی - فرهنگی است که نشان از نیازمندی در راستایی برنامه ریزی مجدد در این راستا است.

    کلید واژگان: ساختارهای اجتماعی و فرهنگی, ساختارهای اقتصادی, گردشگری شهری, شهر گلوگاه, توسعه پایدار, HOLSAT
    Fahimeh Khajehnabi*
    Introduction

    Tourism is one of the most dynamic economic activities of the present era which plays an important role in the sustainable development of the cities. From one side tourism acts in certain spatial pattern foundations. One of these urban tourism spatial patterns that could be considered as the key element in the sustainable urban development. Tourism is combined of numerous factors and is engaged with them which in this midst social, cultural, economic, environmental and fundamental structures are considered as the important factors amongst them
    The present study with the

    purpose

    For this manner and considering the importance of the study, the purpose of the research is to analyze the social, cultural, economic, structures in growth and development of urban tourism in the city of Galugah. The people under study in this research are the families, managers and tourists of the city of galugah.

    Methodology

    This research is of an applied and descriptive-analytical nature. The statistical population of this study is households in the city of Golgah, officials and tourists. To investigate the effects of the proposed factors in tourism, the tool of the questionnaire used by the statistical population was the response and the data were analyzed by SPSS software and the HOLSAT model. Analysis of research data has been carried out. The results of this study indicate that both of the hypotheses are confirmed by the statistical tests taken from the components of the two hypotheses, and these structures have been able to contribute to the development of tourism in the region.

    Results and discussion

    The results indicate that in the tourists and the host society sector, the quadruple aspects under study in the research is at a 99 percent meaningful relation to sustainable tourism development, meaning that it is the mark of the effectivity from social-cultural, economic, skeletal and fundamental affluence in the sustainable growth and development of urban tourism. The results of the HOLSAT model indicate that the performance of the components of economic structure is controversial and the performance of some of the components of socio-cultural structure is indicative of the need for re-planning in this direction

    Keywords: Social, cultural structures, economic structures, urban tourism, the city of Galugah, sustainable development, HOLSAT
  • علی اکبر حیدری *، یعقوب پیوسته گر، سارا محبی نژاد، مریم کیایی
    پیرنیا طبقه بندی شکلی خانه را در سه نظام فضایی پیمون بزرگ، کوچک و خرده پیمون تقسیم کرده است که مبنای آن، مقیاس فضایی و تعداد و نحوه چیدمان فضاهای مختلف موجود در خانه ها است. علیرغم معرفی اسمی این الگوها در معماری اسلامی،  تحقیق خاصی در ارتباط با ویژگی های فضایی و الگوهای حاکم بر آنها صورت نگرفته است. پژوهش حاضر ضمن معرفی مفهوم محرمیت به عنوان یک اصل در معماری اسلامی، به تحلیل ساختار فضایی سه نظام فضایی و نحوه پاسخگوییشان به این اصل پرداخته است. برای این منظور از روش نحو فضا استفاده شده و پس از معرفی عوامل معماری پدیدآورنده محرمیت در فضا، شاخص های نحوی که برای تحلیل و سنجش عوامل مذکور کاربرد دارند، تبیین گردیده است. سپس با انتخاب شش نمونه خانه سنتی از مجموع سه پیمون مورد نظر در دو شهر کاشان و اصفهان، موارد یاد شده مورد سنجش قرار گرفت. روش مورد استفاده کمی و شیوه تحلیل داده ها توصیفی و تحلیلی و نیز فرایند علی است. ابزار گردآوری و تحلیل داده ها نمودارهای توجیهی، روابط ریاضی نحو فضا و نرم افزار Depthmap می باشد که هر شاخص با ابزار خاص خود مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج نشان می دهد که محرمیت به عنوان یک اصل در هر سه نظام خانه وجود داشته و همواره مورد توجه سازندگان آنها بوده است اما نحوه نمودپذیریش در سه نظام فضایی تفاوت هایی با یکدیگر دارد. مقایسه ساختار فضایی خانه ها در پاسخگویی به موضوع محرمیت نشان داد، در شاخص هایی چون درونگرایی، حریم، سلسله مراتب و مکانیابی، خانه های دو شهر رفتار مشابهی دارند اما در شاخص نهی اشرافیت و سلسله مراتب ورود از بیرون به داخل خانه تفاوت هایی  مشاهده می شود.
    کلید واژگان: مسکن سنتی, محرمیت, پیمون, تکنیک نحوفضا
    Ali Akbar Heidari *, Yaghub Peyvasteh gar, Sara Mohebi nejad, Maryam Kiaee
    Professor Pirnia classified house space in three spatial system, large, small and breack Peymoon which the basis of these categories include spatial scale, number and arrangement of different spaces in them. Despite the nominal researches, there is not specific research about the introduction of spatial features and patterns ruling over them. The present study follows the concept of privacy and additionally analyze the spatial structure of three spatial systems and the way of responding to this principle. The method of "space syntax" is used. After the introduction of the originator of privacy architectural elements in space, such indicators were defined which are used to analyze and assess each of these factors. Then six samples of traditional houses of three Peymoon in the cities of Kashan and Isfahan were selected and above factors were measured for any of the houses. The method used in this study was quantitative, and method of data analysis was descriptive-analytic. The analysis tools were including justification charts, mathematical relationships and Depthmap software and any index was analyzed on its own device. The results showed that confidentiality was a rule in all three systems of the house and has always attracted the attention of their creators. However the way of being flexible was different in the three spatial system. The comparison of spatial structures in response to confidentiality showed similar behavior in two different cities about the indicators such as introversion, privacy, hierarchy, and location houses. While there was differences about forbidding the nobility and the hierarchy of orders from outside to inside the house between the cities.
    Keywords: Traditional housing, privacy, Peymoon, space syntax techniques
  • مریم کیایی*
    امروزه نقش مبلمان شهری در خدمت رسانی به شهروندان در شهرها بر کسی پوشیده نیست. مبلمان شهری از اجزای ضروری و جدایی ناپذیر شهرها بوده و از جمله عناصر سازنده فضای شهری محسوب می شود که کمیت و کیفیت، زیبایی، راحتی، دوام و محل استقرار آن نقش بسیار اساسی در دستیابی به شهری زیبا و سالم داردآمار و اطلاعات ارائه شده از کشورها و مناطق مختلف حاکی از وسعت، شدت و تنوع وندالیسم در بخش های مختلف و خسارات و هزینه های مربوطه است. مطالعات انجام شده نیز نشان دهنده اهمیت یافتن این مسئله در جامعه شهری ایران می باشد که با وجود خسارات و زیان های ناشی از وندالیسم در فضاهای عمومی شهری کشور، آمار و اطلاعات کافی در این زمینه خصوصا دامنه، ابعاد، گستره، علل و انگیزه موضوعات تحت تخریب در اثر وندالیسم در دست. با توجه به این شرایط ضرورت توجه به این معضل اجتماعی کالبدی گریبان گیر فضاهای عمومی شهرهای کشور از - اهمیتی ویژه برخوردار است که بر اساس بررسی های انجام گرفته فضاهای عمومی شهرک های کارشناسان و کوثر شهرستان اردبیل با چنین مسائل و مشکلاتی روبرو هستند که ضرورت توجه به این موضوع و بررسی آن را حائز اهمیت ساخته است. بر همین اساس در این پژوهش بر آن شدیم که ضمن بررسی پدیده وندالیسم و نظریات آن در مورد علل ظهور رفتارهای وندالی و تطبیق آن با شهرک های کارشناسان و کوثر اردبیل و ارائه راهکارهایی در جهت کاهش این معضل و ایجاد تعادل در فضاهای عمومی شهر مورد مطالعه می باشد.
    کلید واژگان: وندالیسم, مسکن شهری, فضا, رفتار
    MARYAM Kiyaee *
    The statistics and information provided by countries and regions indicate the extent, severity and variety of vandalism in different sectors and the related damages and costs. Studies have shown the importance of finding this issue in the urban community of Iran. Despite the damage and damage caused by vandalism in the urban public spaces of the country, enough statistics and information in this field, in particular the scope, dimensions, scope, causes and motives of the subjects Under the ruin of vandalism in hand. Considering these conditions, the necessity of paying attention to this social problem of the public spaces of the cities of the city is of particular importance. According to the studies, the public spaces of the expert settlements and the city of Ardabil are facing such problems and problems that need attention It has made this issue even more important. Accordingly, in this research, we decided to study the phenomena of vandalism and its ideas about the causes of the emergence of Vendal behaviors and its adaptation to the settlements of experts and Kowsar in Ardebil and provide solutions to reduce this problem and create a balance in the public spaces of the city under study.
    Keywords: Vandalism, urban housing, Space, Behavior
  • علی اکبر حیدری، یعقوب پیوسته گر *، مریم کیایی
    مسئله تامین امنیت در بازارها، یکی از مهمترین عوامل در توسعه و رونق اقتصادی این اماکن شهری است. در همین ارتباط، میزان و کیفیت نفوذپذیری به این فضاها، عاملی تاثیرگذار بر این مهم می باشد. لذا پژوهش حاضر ضمن تحلیل کیفیت نفوذپذیری لبه های خارجی چند نمونه تیمچه به عنوان بخشی از فضای بازار، به بررسی مسئله تامین امنیت در این گونه از فضاها می پردازد. بر این اساس پس از تدوین چارچوب نظری تحقیق، سه پارامتر " خوانایی"، "کنترل و دسترسی بصری" و "یکپارچگی فضایی" به عنوان عوامل موثر بر امنیت فضایی معرفی گردید و با استفاده از تکنیک نحو فضا و در محیط نرم افزار Depthmap، به بررسی مسئله امنیت در نمونه های مورد نظر پرداخته شد. نمونه های موردی شامل هفت الگوی تیمچه با کیفیت نفوذپذیری متفاوت در لبه آنها می باشند. نتایج تحقیق نشان داد که تیمچه ی نفوذ ناپذیر از نظر شاخص خوانایی در سطح مطلوبی قرار دارد و به واسطه داشتن تنها یک ورودی، امکان کنترل ورود و خروج افراد را فراهم می آورد. این در حالی است که تیمچه ی چهار جهت نفوذپذیر، از منظر شاخص های کنترل و یکپارچگی فضایی در سطح بالاتری نسبت سایر به سایر تیمچه ها قرار دارد که این موضوع در تامین امنیت این گونه از تیمچه ها تاثیر بسزایی دارد.
    کلید واژگان: لبه, نحو فضا, امنیت, بازار, تیمچه
    Aliakbar Heidari, Yaghowb Peyvastegar *
    In the historical form of the cities of Iran, the Bazzar is considered as an integral part of the city's structure which has formed the core and the main axis of the city and has guided the bones and development of the city. On the other hand, due to the economic role of the Bazzar in the city, the issue of security has been of particular importance. Therefore, it seems that the builders of this kind of buildings have special attention to their physical aspects in order to achieve this goal. For example, the establishment of Qaisarra as a space for the supply of valuable goods in the central Bazzar segment could be a effect in securing these usages. In this regard, it seems that the qualities of the edges of the Bazzar can also have a significant effect on this. Accordingly, the present study by investigates and analyzes various edges in the area around the Bazzar, examines the level of security in these spaces. On the other hand, Timcheh’s space was selected as a case study from among the various spaces available on the Bazzar. Therefore, the present study, while analyzing the permeability quality of the outer edges of several Timches, as part of the Bazzar space, addresses the issue of security in this type of space. In this research, space syntax technique has been used to analyze the configuration of the space of the towns. However, it is necessary to note that this technique is generally used to analyze the spatial structure of environments that consist of several small spaces. While the Timches in their physical structure are composed of spaces such as store, resting place, cellar, courtyards, corridors, entrances, Hashti, and so on. This justifies the application of this technique in the analysis of this kind of construction. After reviewing the literature, three indicators including “readablity”, “visual control and access”, and “space integration” were considered as theoretical framework of the research and tools like “Step depth”, “Integration”, “Connectivity”, “Physical accessibility(Metric depth)”, “Isovist area”, and “Isovist perimeter” were used to analyze them in the Depthmap software environment. The results of the study showed that the impermeable Timcheh in terms of readability index is in a desirable level, and due to having only one input, it is possible to control the entrance and exit of individuals. However, the four-directional permeable Timcheh in term of control and spatial integration indicator are at a higher level than the other Timches this has a significant impact on the security of these Timches. Also, the edge properties of the input (s) are more important in providing space security. Because it determines the amount of accumulated load to space and thus the permeability to space. The location of the Timches is one of the other things that have a significant impact on their security and their creation of crime scenes. Moreover, the presence of concave geometries in the space structure leads to inadequate visual visibility and the possibility of a massive increase in space.
    Keywords: the way, space, security, Bazar, Timcheh
  • علی اکبر حیدری *، یعقوب پیوسته گر، مریم کیایی
    نقش حیاط در فضاهای معماری ایران غیر قابل انکار و گاهی از ضروریات طراحی معماری به سبب شرایط اقلیمی و جغرافیایی می باشد . این عضو اصلی بناهای معماری ایران در ساخت و ساز های امروزی به دلیل مشکل زمین و موضوع تراکم شهری از پیکره بندی بسیاری از بناها به خصوص کاربری های جمعی مانند مساجد حذف گردیده است. در حالی ست که نقش آن در تغییر بازده عملکردی بنا نادیده گرفته شده است . هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش متفاوتی است که وجود حیاط ضامن ایجاد و یا افزایش آن می باشد و بر پایه ی ایجاد یا ارتقاء راندمان عملکردی استوار است. اثبات این فرایند با بررسی نقش حیاط در مساجد با استفاده از دو روش ترسیم گراف و استفاده از داده های آن برای روابط ریاضی نحو فضا و همچنین استفاده از نرم افزار Depth map است. برای اثبات میزان راندمان عملکردی ابتدا تعریف راندمان فضایی ارائه می شود و سپس بر اساس این تعریف شش شاخص راندمان عملکردی معرفی و تشریح خواهد شد و به اثبات نقش حیاط در تغییرات میزان راندمان عملکردی انواع الگوی حیاط مساجد پرداخته می شود. نتایج تحقیق نشان داد طرح حیاط مرکزی با هندسه مستطیل بالاترین میزان راندمان عملکردی را در مقایسه با سایر الگوها را دارد.
    کلید واژگان: حیاط, مسجد, راندمان عملکردی, چیدمان فضایی, گراف
    Ali Akbar Heidari *, Yaghoob Peyvastehgar, Maryam Kiaee
    The role of yard in the Iran architecture Undeniable and sometimes are architectural design requirements, due to geographical and climatic conditions. Yard, what on public land (mosque school, caravanserai, etc…) and non-public (such as houses) is often not removed from the body design. In modern mosques, according to the density of buildings and land issues in many cases, the courtyard of the mosque has been removed or the configuration of the body, where it is considered to be variable. While its role in changing the functional efficiency overlooked. The aim of this study is that there are different roles create or increase it is the guarantor yard and based on the creation or improvement of functional efficiency based. Proof of this process the role of the mosque yard using two methods of drawing graphs and its data for as space syntax mathematical well as software is Depth map. to prove the functional efficiency definition of space efficiency provided and then based on this definition, operational efficiency and introduced six indicators will be described indicators link and integration by mathematical justification and proof as space syntax, the selection criteria will be shown with passenger as well as indicators of depth, axial space and convex space with the use of Depth map software and to be analysis outcomes that prove and to prove the yard in changes in the functional efficiency of the courtyard of the mosque will be discussed. the results show the central courtyard design with rectangular geometry is the highest level of functional efficiency compared to other models. according to this research questions in the following cases studied: whether or not there is a courtyard in the configuration mosques is necessary? Proper positioning of the yard in order to improve efficiency and performance like ? What is the most suitable geometry for the yard? .1-The hypothesis of the study is available as follows: The layout of the yard in the spatial structure of the mosque have been set in the geometric center and as well as the appropriate geometrical.2- To enhance the functional efficiency of the mosque, the location of the yard should be considered that is most relevant to indoor space.3- Yard geometry must be such that the axial space proper in there and convex space is minimized. In order to prove this hypothesis (1), first hypothesis (2) and (3) studied considering and the results of these two hypotheses (1) can be achieved. hypothesis (1) will pay the importance of the yard or the lack of it In promoting functional efficiency of mosques hypothesis (2) will pay to the proper location on the courtyard the spatial structure in order to enhance functional efficiency mosques the spatial structure in order to enhance functional efficiency mosques In order to investigate the role of location in improving efficiency should yield yard index "integration", "link", "choice" and "depth" are used. also check on the functional efficiency of the geometry of the mosque courtyard, Index "convex space" and "central space" is used.
    Keywords: courtyard, mosque, functional effeciency, space syntex, graph
  • سیمین فاضلی پور *، مریم کیایی، فرهاد ادهمی مقدم، زهرا طوطیان، محمد تقی شیبانی، محمدرضا قرهچه
    زمینه مطالعه
    استفاده گسترده از متیل فنیدیت و اثرات تضعیف کننده ایمنی آن بر روی اندامهای مختلف، اهمیت مطالعات میکروسکوپیک در این رابطه را ضروری می سازد.
    هدف
    تعیین اثرات متیل فنیدیت بر روی غدد فوق کلیوی و اندامهای لنفاوی در موش می باشد.
    روش کار
    30 سر موش نر بالغ از نژاد Balb/C تهیه و به یک گروه شاهد و دو گروه تجربی تقسیم گردیدند. گروه شاهد تنها آب آشامیدنی و به گروه های تجربی متیل فنیدیت هیدروکلوراید به میزان ترتیبی 2 و 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن روزانه بمدت چهل روز خورانده شد. سپس حیوانات را بیهوش و از قلب آنها نمونه های خون تهیه گردید. طحال، تیموس، عقده های لنفاوی و غدد فوق کلیوی برای مطالعه میکروسکوپی بروش هماتوکسیلین و ائوزین جدا گردیدند. نمونه های طحال برای شمارش پلاسما سل ها و رنگ آمیزی label antibody CD138* مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها به روش آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و p
    کلید واژگان: غدد فوق کلیوی, هیستوپاتولوژی, اندامهای لنفاوی, متیل فنیدیت, مورفومتری
    Simin Fazelipour *, Maryam Kiaei, Farhad Adhami Moghadam, Zahra Tootian, Mohammad Taghi Sheibani, Mohammad Reza Gharahjeh
    Background
    Considering widely administration of methylphenidate and also its immunosuppressive effects on different organs, importance of related microscopic studies is obvious.
    Objectives
    Determining histological effects of methylphenidate on adrenal glands and lymphatic organs in mice.
    Methods
    A total number of 30 adult male Balb/C mice were provided, weighed and divided into one control and two experimental groups. The control group received water by gavages once a day, for 40 days. The experimental groups were orally administered MPH hydrochloride (2mg/kg and 10mg/kg body weight,) respectively. Animals were anesthetized and blood samples were collected through cardiac puncture for analysis of blood cells. Spleen, thymus, lymph nodes and adrenal glands were removed and processed for microscopic studies through hematoxylin and eosin staining. Spleen samples were processed for plasma cell count and staining (label antibody CD138*). The data were analyzed using analysis of variance (ANOVA) and p
    Keywords: adrenal gland, histopathology, lymphoid organs, methylphenidate, morphometry
  • مریم کیایی
    مبلمان شهری یکی از اجزای اصلی فضاهای شهری است، که با حضور آن ها در هر فضایی می توان کیفیت و کارایی فضا را افزایش داد و راحتی و آسایش را برای فضا به خوبی فراهم آورد. مبلمان شهری بخش زیادی از فعالیت ها در شهر را سامان می دهد و باعث بالارفتن کیفیت برخورداری شهروندان از محیط پیرامون و افزایش رفاه و لذت آن ها در خیابان، پارک و عرصه های دیگر شهری می شود. درپژوهش حاضر نقش و جایگاه مبلمان در فضاهای شهری شهر گرگان از دیدگاه شهروندان این شهر مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است رویکرد حاکم براین مطالعه با توجه به موضوع و مولفه های موردبررسی ترکیبی از روش های توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است که با تکمیل پرسشنامه در مناطق مختلف شهر گرگان انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را شهروندان شهر گرگان در سال 1395 تشکیل می دهد که تعداد 384 نفر از آن ها با استفاده ازفرمول گوگران انتخاب و پرسش نامه پنج گزینه ای طیف لیکرت به روش تصادفی ساده بین آن ها توزیع شد. پرسشنامه پژوهش، محقق ساخته است که روایی صوری آن توسط اساتید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ به میزان 85/0تایید شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون Tتک نمونه ای و کای اسکوئر در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که مبلمان شهری بر زیبا سازی و هویت بخشی فضاهای شهری، سلامت جسمانی و روانی شهروندان و کیفیت بخشی فضاهای شهری تاثیر دارد همچنین بین متغیر های مبلمان شهری و جذب گردشگر در شهر گرگان و نیز بین متغیرهای مبلمان شهری و توسعه گردشگری شهری رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
    کلید واژگان: مبلمان شهری, فضای شهری, هویت بخشی, شهرگرگان
    Maryam Kiai
    Urban furniture is one of the main parts pf urban spaces tht with its presence could improve the quality and efficiency of the space in any place and would provide the comfort and tranquility for the space adequately. Urban furniture organizes aparge part of activities in the city and would cause and increase in citizens’acquiring of the perimeter environment and increses their joy and convenience of them in streets, parks and other urban areas. In the present study, the role and place of urban furniture in urban places of Gorgan city has been analyzed and evaluated from the perspective of citizens. Thepeading approach of this study according to the subject and principals under study, is a combination of descriptive-analytic and field study methods that has been performed with completion of questionnaire in different parts of Gorgan city. The society of study includes the citizens of Gorgan city in the year of 2017 that a number of 384 individuals of them were chosen using the Cochrane formula and the five choice questionnaire withpickert spectrum were distributed amongst them using simple random method. The questionnaire of the study is researcher made that its visual vaidity has been approaved bypecturers and its realiability has been approaved using the CronBach’s alpha equalt to 0.85. for evaluation of research hypotheses the single sample T examination and Chi square examination in the SPSS software were used. The results gathered from the study shows that the urban furniture influences beautifying and giving identity to urban spaces, physical and mental health of citizens and qualifying the urban spaces. Also amongst the variables of urban furniture and tourism attraction in Gorgan city and also amongst the variables of urban furniture and tourism developmentpies a positive and meaningful relationship.
    Keywords: urban furniture, urban space, identity, gorgan city
  • یعقوب پیوسته گر *، علی اکبر حیدری، مریم کیایی
    بر اساس دیدگاه نظریه پردازانی چون راپاپورت، در هر دوره تاریخی مسائل فرهنگی-اجتماعی روز هر جامعه بر کالبد معماری فضاهای ساخته شده در آن جامعه تاثیرگذار است. گهگاه این موضوع به قدری پررنگ است که وجود بسیاری از کاربری ها در فضا را تحت الشعاع خود قرار می دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان ارزش فضایی در فضاهای مختلف خانه است که درنهایت منجر به کشف منطق فرهنگی-اجتماعی حاکم بر فضاهای موردنظر است. به منظور به آزمون گذاشتن فرضیه های موردنظر پژوهش، چهارخانه سنتی به عنوان نمونه های موردی انتخاب گردید. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و با استفاده از دو راهبرد کمی و کیفی به توصیف احتمالات وجود منطق فرهنگ-اجتماعی فضا پرداخته شد. در روش کمی از رابطه ریاضی نحو فضا استفاده گردید و در روش کیفی، از بررسی دو شاخص «عمق»و«حلقه» استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که روابط فرهنگی-اجتماعی تاثیرات عمیقی بر ساختار کالبدی و پیکره بندی فضایی خانه های سنتی ایران داشته است. با استفاده از اطلاعات کالبدی معماری مانند پلان و ترسیم نمودار توجیهی آن و اطلاعات مستخرج از آن، می توان احتمالات مربوط به ارزش فضا را اثبات نمود و به میزان تفکیک فضایی و یا یکپارچگی آن با استفاده از روابط مربوطه پی برد.
    کلید واژگان: تفاوت فضا, ارزش فضا, نحو فضا, خانه های سنتی
    It seems that the influence of cultural and social fabric of every society on architectural space in every period of history is undeniable. Sometimes it was so strong that many users were affected in space. in theory that was raised by Bill Hillier, for the first time based on the difference space factor, to check the value of a space in a plan using quantitative methods (mathematical way space) were discussed. the aim of this study was to evaluate the social and cultural logic of space resulting in access to space of value and is in line with this logic. in order to test the hypothesis of social and cultural logic in the house, four traditional houses that built in the period of Ghajar were select. three of the houses in Yazd, and another example in order to apply a comparative study is located in Tehran. the research is descriptive and analytical method and using qualitative and quantitative strategies to assess and describe the probabilities, social and cultural logic space will be discussed. The quantitative method was used space syntax mathematical relationship (a mathematical space difference). in proving the quantity method, first paid to justify graph each house data on the spatial difference for each of the areas of the yard, porch, lobby, entered in the relevant formula and the results in table format for each of the four houses that were presented and in qualitative way, from the two indicators "depth" and "ring" was used. to evaluate the quality, depth of the index and ring in the two samples is analyzed and examined. that to achieve that, should the findings used to justify graph to justify the quality of the space, previously stated that again, the three space (the yard, porch and three-door or five-door) were selected for review. the results showed that social and cultural relationships profound effects on the physical structure and spatial configuration of traditional houses of Iran. also, using physical information, such as architectural plans and charting its justification and describe the information derived from it, it is likely to prove valuable space and to the spatial resolution or the integrity of its relationship with realized. according to the survey regarding the qualitative and quantitative analysis, in order to get space in order to explain the logic of social and cultural value of the house, then the research questions in this regard arises: Can having physical information architecture, cultural logic - social or otherwise realize the value of space? How can using quantitative and qualitative methods and, according to information from the physical space set achieved, the value of each sub-spaces found space?
    Mentioned hypotheses, the answers to the questions above is explained is as follows: Assumptions: by examining the difference space and the results of his physical information from the architectural space, can be realized values of the different spaces.
    Using mathematical space syntax style quantify and using the concepts of deep and ring by qualitative method can be realized value of space.
    Keywords: Space Difference, Value of Spaces, Space Syntax, Traditional Houses
  • یعقوب پیوسته گر*، علی اکبر حیدری، مریم کیایی، مهدخت کیایی

    دستیابی به راه کارهای مسیریابی بهینه ازجمله عواملی است که موجب شناخت فضا در محیط می شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی فرایند مسیریابی در فضاهای داخلی گالری ها و همچنین تبیین اصول شناخت فضایی و مولفه های موردنیاز به منظور تسهیل مسیریابی در این گونه فضاها است. در این راستا، از تکنیک نحو فضا بهره گرفته شد. بر این اساس مولفه های شناخت مسیر در دو مقیاس کمی و کیفی دسته بندی شده اند. به منظور سنجش یافته های حاصل، مولفه های مذکور در مجموعه موزه هنرهای معاصر در تهران به آزمون گذاشته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که به منظور ایجاد مسیریابی مناسب در فضای داخلی گالری های هنری، فضا هم از بعد شناخت فضایی و هم از بعد مولفه های اطلاعات محیطی موردبررسی قرار گیرد. درج اطلاعات بصری مطلوب در فضاهای داخلی و عدم وجود موانعی که از درک بصری محیط می کاهد، از جمله تمهیداتی است که به درک بهتر فضا (نقشه های شناختی)، کمک شایانی می نماید.

    کلید واژگان: مسیریابی, گالری های هنری, شناخت فضا, نحوفضا, اطلاعات محیط
    Yaghoob Peyvastehgar *, Ali Akbar Heidari, Maryam Kiaee, Mahdokht Kiaee

    Establishing appropriate moving circulation in various spaces of art galleries is one of the most important indicators considered especially in the design of such spaces. The importance of this issue is the optimal operation of such spaces and is largely dependent on the proper functioning of this sector. Achieving optimal routing solutions in the interior spaces is one of the factors that increases the space readability. The need to address this issue goes back to this problem of the cultural uses, such as museums and galleries; the indicators related to the space readability are not seriously addressed by the designer. This causes the reduced space efficiency and sometimes subtly reduced space satisfaction. Thus, the purpose of this study is to examine the routing process in the interior spaces of the galleries as well as to explain the principles and elements of space cognition required to facilitate routing in such spaces. In order to achieve this, first the theoretical framework to explain the optimal routing factors in the galleries was identified. These factors were categorized on the qualitative and quantitative scales leading to qualitative and quantitative approaches towards examining the case. In the quantitative approach, the space cognition elements including the route cognition indicating the power to analyze the data in detail beside the power of predictability prior to the design implementation. The qualitative elements as the indicators of the environmental information were explained by objective observations. The results show that in order to create the appropriate routing in the interior space of the galleries, the space should be examined both in terms of the spatial cognition elements and environmental information elements. Regarding the uses such as art galleries, the increase of the readability, spatial cognition and cognitive maps along with the route encourages the person to continue and causes a pleasant feeling of satisfaction along the way for him. Thus, in spaces with complex mapping which need the use of routing elements in terms of the space cognition indicators, creating such invoices in the way of the visitors helps to improve the routing operation. In fact, these types of elements reduce the complexity of the space on the one hand, and on the other hand, express respect for the visitors by helping them to have easy and appropriate access to various spots in the environment. In other words, generally, the routing elements help to "organize the human behavior" in the environment. Moreover, about how the information and data can be organized in a way to optimize the routing process, it can be said that in the present study, first, the space cognition elements ( (syntactic indicators) were explained through which the key spots in the space were introduced and examined. Therefore, in the current study, the architectural elements used to evaluate the environmental information were introduced each of which were placed based on the space cognition indicators. Therefore, the space cognition elements must be compatible and in corporation with the other elements of the galleries besides including the space cognition features.Keywords: Wayfinding, Art galleries, Space exploration, Space syntax, Environment information

    Keywords: Wayfinding, Art galleries, Space exploration, Space syntax, Environment information
  • زهرا محتشم امیری*، محمدعلی جوافشانی، طلیعه بشری شیخانی، مریم کیایی
    مقدمه و هدف
    چاقی کودکان یک مشکل بهداشت عمومی می باشد که مطالعات اپیدمیولوژیک برای شناسایی عوامل پیش بینی کننده آن بسیار مهم هستند.هدف از این مطالعه بررسی تاثیر وزن هنگام تولد بر روی چاقی کودکان پیش دبستانی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده می باشد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی ، 554 کودک 6-4 ساله مناطق روستایی شهر رشت با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده های موردنیاز از بدو تولد تاکنون از پرونده های بهداشتی و مصاحبه با والدین جمع آوری گردید. وزن وقد فعلی کودک نیز اندازه گیری شد.کودکانی که در صدک بین 95- 85 وزن برای قد استاندارد قرار داشتند به عنوان کودکان دچار افزایش وزن وآنهائی که بالای صدک 95 بودند به عنوان کودکان چاق شناخته شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS Ver 16 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند و از آمار توصیفی و آزمون X2 استفاده شد.
    نتایج
    از کل کودکان تحت مطالعه 256 نفر (2/46 %) پسر بودند. 37 نفر(7/6 %) دچار افزایش وزن و 36 نفر (5/6 %) چاق بوده، 42نفر (2/7 %) با وزن پائین هنگام تولد و 28 نفر(5%) با وزن بالای هنگام تولد بودند. ارتباط مثبتی بین وزن هنگام تولد با وزن گیری در بقیه دوره های عمر دیده شد اما اختلافی بین میزان چاقی و افزایش وزن کودک در حال حاضر بر اساس وزن هنگام تولد بالا یا پائین دیده نشد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که وزن هنگام تولد عامل پیش بینی کننده چاقی و افزایش وزن در دوره کودکی نبوده و عوامل محیطی تاثیر بیشتری دارند که باید مدنظر قرار گیرند.
    کلید واژگان: چاقی, افزایش وزن, کودکان پیش دبستانی, وزن هنگام تولد
    Z. Mohtasham Amiri*, M.A. Joafshani, T. Bashari Sheikhani, M. Kiaei
    Introduction
    Childhood obesity is a serious public health problem and epidemiological studies are important to identify predictive factors. It is the aim of this study to analyze birth weight as a predict factor of obesity among preschool children.
    Methods
    554 preschool children (4-6years-old) were selected by multistage random sampling from rural areas in Rasht. Data collected from health records of households of health systems and interview with parents. Weight and height of children was measured. We considered children with weight- for- height>/= 85th percentile to be overweight and weight- for- height>/= 95th percentile to be obese. Data Analysis was done with SPSS Software Ver. 16. ödescriptive statistics and X2 was used.
    Results
    Overall, 256 children(46.4%) were boys, 37 (6.7%) of children were overweight and 36 (6.5%) of these were obese. At birth, 42(7.2%) of children were low birth weight and 28(5%) of them were high birth weight. There was a positive relation between birth weight and catch –up weigh in other periods of life but There were not any differences between overweigh and obesity rate with low birth weight, appropriate birth weight and high birth weight in children.
    Conclusion
    It seems that birth weight does not predict obesity in childhood and environmental factors have more power on obesity that must be noticed.
    Keywords: Obesity, Overweight, Preschool Children, Birth Weight
  • یعقوب پیوسته گر*، علی اکبر حیدری، مریم کیایی

    کیفیت کارکردی فضاهای تجمعی در طراحی محیطی و شهری دارای جایگاه ویژه ای می باشد و در راستای ارتقای عملکرد مطلوب این دست از فضاهای شهری، لحاظ نمودن مولفه های امنیتی، اهمیتی خاص دارد . این مولفه ها شامل شاخص های عینی و ذهنی می شوند که عدم تعبیه آنها در فضاهایی با تعداد کاربران نا محدود، عملکرد کلی فضا را نیز تحت الشعاع قرار می دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی برخی از مولفه های عینی یا به عبارتی کالبدی در یکی از این فضاهای جمعی یعنی پارک هاست. به منظور تدقیق یافته های حاصل و بررسی ترجیحات کاربران، به ارزیابی مولفه های ذهنی (ادراک کاربران از فضا) نیز پرداخته خواهد شد. در تحقیق حاضر کیفیت عینی فضا با توجه به ویژگی های نظریه نحوفضا که به بررسی شاخص های کالبدی فضا می پردازد، به وسیله شاخص های نحوی ارزیابی می شود. ابزار دیگر پژوهش، روش تحقیق میدانی (برداشت های میدانی و محیطی) و پرسشنامه ، مصاحبه و مشاهدات عینی پژوهشگران خواهد بود. بنابراین ویژگی های ذهنی و ادراکی کاربران از منظر «امنیت» بدین وسیله مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش با طرح مسئله و معرفی روش چیدمان فضا در تحلیل محیط مورد نظر خود، سعی بر آن دارد که موضوع جرم خیزی (امنیت و یا عدم امنیت) یک محیط را فارغ از مسائل تاثیرگذار بر ادراک استفاده کنندگان مورد تحلیل قرار دهد (البته در گام نخست). با این حال پس از بررسی موضوع با این روش، برای اعتبارسنجی یافته های به دست آمده، از راهبرد پیمایشی نیز به منظور تطبیق یافته ها با نقطه نظرات استفاده کنندگان از فضا نیز بهره برده است (در گام دوم). بر این اساس و به منظور دستیابی به هدف پژوهش، پس از معرفی ابزارهای مورد نظر تحقیق، ابتدا کل محوطه پارک به وسیله مولفه های نحوی مورد سنجش قرار خواهد گرفت و در کنار آن از فرایند پرسشنامه باز، مشاهدات میدانی و نقشه های شناختی نیز استفاده خواهد شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که جامعه آماری مورد نظر تحقیق، به دلایل ذهنی مختلف از حضور در برخی از نقاط پارک پرهیز می کنند. در برخی مواقع کیفیت محیط و در مواردی دیگر ویژگی های ذهنی محیط بر ایجاد حس ناامنی فضا دامن می زند و به نظر می رسد که نهایتا فاکتورهای ذهنی بر شاخص های محیطی در انتخاب فضا در اولویت قرار دارد.

    کلید واژگان: نحو فضا, ویژگی های محیط, امنیت, پارک لاله

    Functional quality of cumulative spaces is special to environmental and urban design. In line with improvement of functional quality of these urban places, it is important to take security elements into account. These elements include both objective and subjective indicators. The absence of these components in such spaces with unlimited users affects their overall performance. The aim of this study is to examine some visual or skeletal components in one of these communal spaces, i.e. parks. To validate research findings and user preferences, subjective factors (users’ perception of space) will also be evaluated. In this research, the objective quality of space will be assessed through space syntax indices following the characteristics of the space syntax theory which investigates the physical parameters of space. Other research tools include field research (environmental and field data), questionnaires, interviews and researchers’ observations. The subjective and perceptual characteristics of users in terms of “security” are hereby placed under investigation. After stating the problem and introducing Space Syntax theory in the environment analysis, this paper tries to analyze the issue of crime hotspots (security or lack of security) in the environment regardless of the effective factors on the users’ perceptions (first step). After analyzing the issue by this method, the survey strategy was used to validate the obtained results and to adapt them to the views of space users (second step). To achieve the objectives of the research, after the introduction of research tools, the total area of the park was determined by syntax factors and then open questionnaires, field observations and cognitive maps were used. The results showed that the population of the research avoided some parts of the park due to different subjective reasons. In some cases, environmental quality and, in some other cases, subjective characteristics of the environment were effective on creating a sense of insecurity with the space. Ultimately, it seems that subjective factors have priority over environmental indicators in selecting a space. Other important results of the research are as follows: - The central area of the park seems to be desirable. This is because of its shallow depth and lack of permeability as well as the low level of monitoring due to the structural and skeletal features of the environment. - A favorable environment in urban parks in terms of security is a place which has relatively large terraces with few wide passageways without any deadlock. - Safe spaces in parks have proper lighting. Accordingly, there should be no tall and broadleaf trees in the main communication areas, especially on the passageways, so that they would not block lighting in the night. - When these spaces have innovative design features and create the subjective sense of belonging to the place in people, even in the absence of some objective characteristics of a safe environment, they will lead to increased usability of the environment, socialization of the space and thereby maintaining a desired level of security in the environment

    Keywords: Parks, environmental characteristics, so space, security
  • مریم کیایی، یعقوب پیوسته گر*، علی اکبر حیدری

    بازده عملکردی مسجد مانند هر فضای عملکردگرای دیگر، تحت تاثیر چیدمان فضایی آن قرار دارد. در واقع فضاهای مذهبی دارای ویژگی های منحصر به فردی هستند که از آغاز اسلام تا کنون بدون تغییر باقی مانده و تنها مختص به خود این فضاها می باشند. این ویژگی های خاص سبب پایداری استفاده از الگوهایی خاص در معماری این گونه از بناها شده است. چگونگی ارتباط بین ورودی، حیاط و شبستان(های) مسجد از جمله این ویژگی هاست که در بسیاری از موارد وجود عنصری به عنوان ایوان در سازمان فضایی این بناها، نقش یک گره ارتباطی را ایفا نموده و به عنوان یک فضای نیمه باز، ارتباط میان حیاط و شبستان های مسجد را فراهم می آورد. لذا پژوهش حاضر به بررسی نقش ایوان در ارتقا راندمان عملکردی مسجد می پردازد. ابزار سنجش موضوع تحقیق حاضر تیوری نحو فضا می باشد. این نظریه قادر است که اطلاعات مربوط به ویژگی های ساختاری پیکره بندی فضایی بنا را به منظور تجزیه و تحلیل آن، در اختیار پژوهش گران قرار دهد. شیوه ی مورد نظر دارای دو ابزار می باشد که شامل "نمودارهای توجیهی" و "نرم افزار" است. به منظور دست یابی به این هدف، پس از بررسی ادبیات پژوهش، شاخص های مرتبط با راندمان عملکردی فضا استخراج و معرفی می گردد. در مرحله بعد به منظور تحلیل میزان راندمان عملکردی، پس از ترسیم نموداهای توجیهی مربوط به هر فضا، بخشی از شاخص ها با استفاده از روابط ریاضی نحو فضا آنالیز شده و بخشی دیگر با استفاده از نرم افزار Depthmap مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس در مجموع، راهبرد مورد استفاده در پژوهش، کمی خواهد بود. نتایج نهایی مستخرج از دو روش مذکور نشان داد که وجود ایوان و فضاهای وابسته به آن در ساختار فضایی مساجد باعث افزایش عمق فضایی، درجه همپیوندی و پیوند بهتر میان فضای حیاط و شبستان می گردد که مجموعه این عوامل، ارتقا راندمان عملکردی بین فضای ورودی، حیاط و شبستان (های) مسجد را در پی دارد. از جمله دیگر نتایج مستخرج از این پژوهش می توان به تعداد ایوان های موجود در مساجد در ارتقا راندمان عملکردی آنها اشاره نمود؛ به این ترتیب که هر چه تعداد ایوان ها در مساجد حیاط مرکزی افزایش یابد، میزان راندمان عملکردی آن نیز به مراتب افزایش می یابد.

    کلید واژگان: مسجد, ایوان, راندمان عملکردی, چیدمان فضایی
    Maryam Kiaee, Yaghoob peyvastehgar*, Ali Akbar Heidari

    Functional efficiency performance space-oriented mosque like any other, it is influenced by the spatial configuration. In fact, religious spaces with unique featuressince the beginning of Islam has remained unchanged and only their own spaces. This special feature makes frequent use of specific patterns in the architecture of these buildings. The relationship between inputs, yard bedchamber (s)(or Shabestan) of the Mosque of these qualities. In many cases, there is a porch or Ivan of a communication node. In the form of a semi - open space, is the interface between the yard and bedchamber of the mosque. This study examines the role of the mosque›s porch to improve operational efficiency. In connection with the evaluation of functional efficiency using space efficiently, several studies have been completed. For example, Mustafa and his 2013 study, a variety of patterns and consider the variable dome mosques, with the introduction of elements of space efficiency, to evaluate the performance of these buildings have. To study and analyze the configuration space and the functional efficiency in a variety of patterns and a variety of home business has passages. Also in the article Khan (2012) to review and explain the functional efficiency indicators is discussed in hospitalsand the role of each component in order to optimize the layout of the interior space efficiency buildings, healthcare, according to the definitions analyzed and assessed. It should be noted that the present study was to evaluate the functional efficiency of the mosques with central courtyard space structure. Therefore, in this regard, this study intends to basic position Ivan element in achieving this important space in the form of mosques, explain. The hypothesis is also provided as follows: according to the calculation of operational efficiency indicators such as the depth of space, the association and the vision and perspective, space Layout mosques four porches highest functional efficiency.The research questions to examine the role of mosques Eyvan the configuration is as follows: Is Eyvan improve operational efficiency mosques is effective? Is count on a mosque porch can improve the efficiency of its performance? How to Eyvan role in promoting functional efficiency realized in the mosques?In order to achieve this goal in the first to introduce a paidwhich explains the components of operating efficiency and definitions of it through studies that have been conducted and evaluated the degree plan.So, in order to achieve this, two methods were used.The first method uses mathematical syntax space.That information required to be used in formulas, the plot justification for each of the samples obtained.The second method, using the software Depthmap and analyze its output. the final results obtained from these two methods revealed Eyvan and spaces that are dependent on the spatial structure of mosques increased spatial depth, the degree of integration and better links between the yard and the Bedchamber the combination of these factors, improving operational efficiency between the input space, garden and Bedchamber (s) in the mosque. Software Depthmap including tools to analyze the different spaces of urban spaces and architectural spaces, is used.With this software, such as deep space indices visibility and visibility cone, and so on are useful.The software has features that can be used to evaluate the efficiency indicators of the performance of different spaces payments.The application for each of the areas in question, determine the calibration.Accordingly, any portion of space considering the total area of the space and the position of the observer is standing, will have a different grading. Among other results obtained from this study can be pointed to the role of mosque porch improve operational efficiency;this means that the number of mosques in the central courtyard porch increase its operational efficiency significantly increased. create or increase the potential of space in mosques four porches because of elements such as Eyvan and its related spaces (bedchamber behind it) than other samples The event observer relative to the surrounding atmosphere and can be changed at first glance, this feature can be used to improve the performance of the mosque.- Four-eyvan mosques because of the sequence of spaces and their propagation, has more depth than the input space and depth are less than a yard spaceBut due to space communication with other spaces in total efficiency is better than the other mosques patterns.a total of four Eyvan mosques pattern due to the increased level of communication spaces with each other, flexibility and permeability is there more space and thus it tends to facilitate the movement of worshipers in the mosque is different spaces finally, with regard to the importance of the porch to improve the operation efficiency of mosques, you can mosque pattern layout of four porches due to its superior performance to other mosques patterns used in the construction of mosques today.

    Keywords: Mosque, Eyvan, Operational Efficiency, Space Syntax
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال