به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

معصومه جواهری

  • شهاب محمودوند، راضیه امینی*، فرید عزیزی جلیلیان، مجتبی هدایت یعقوبی، معصومه جواهری، ایرج صدیقی، مژگان ممانی، راضیه عزتی، جلال الدین امیری، مسعود سعیدی جم
    مقدمه

    همه گیری ها و مرگ ومیر ناشی از ویروس های آنفلوانزا در سراسر جهان یک نگرانی مهم به شمار می رود. استفاده از داروهای ضدویروسی مهارکننده نورامینیداز (NA) مانند اوسلتامی ویر، روش موثر و ارزشمندی در درمان این ویروس ها است، هرچند جهش در چند بخش از این ژن، موجب به وجود آمدن سویه های مقاوم به دارو می شود و افزایش روزافزون سویه های مقاوم به دارو یک مشکل جهانی است. یکی از شایع ترین جهش های مقاومت دارویی به اوسلتامی ویر، جهش جایگزینی اسید آمینه هیستیدین به تیروزین در موقعیت 275 (H275Y) در پروتیین نورامینیداز است. هدف این مطالعه شناسایی جهش H275Y در ویروس های آنفلوانزای A/H1N1 در گردش در استان همدان با استفاده از روش Real-time RT PCR بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت مقطعی روی 110 نمونه سواب مشکوک به ویروس آنفلوانزا جداشده بین سال های 1395-1394 انجام شد. ابتدا RNA نمونه ها استخراج گردید و سپس برای تعیین تایپ و ساب تایپ ویروس آنفلوانزا، از روش Real-time RT PCR استفاده شد. پس از آن، نمونه های مثبت برای شناسایی جهش H275Y با روش Real-time RT PCR ارزیابی گردیدند.

    یافته ها:

     در این مطالعه از مجموع 110 بیمار، 50 (45 درصد) نفر زن و 60 (55 درصد) نفر مرد بودند. میانگین سنی شرکت کنندگان در این پژوهش برابر با 42/2±74/40 سال بود. ویروس آنفلوانزا A/H1N1 در 22 نفر (20 درصد موارد) یافت شد، به این صورت که 13 مورد (7/21 درصد) در مردان و 9 مورد (18 درصد) در زنان مشاهده گردید. در بررسی ارتباط میان جنس و ابتلا به ویروس آنفلوانزا، رابطه معنی داری دیده نشد (P=0.81)؛ همچنین باید اشاره کرد که از مجموع 22 نمونه مثبت، در هیچ کدام از موارد جهش مقاومت دارویی H275Y مشاهده نگردید.

    بحث و نتیجه گیری: 

    یافته های مطالعه نشان داد که هیچ جهش مقاومت دارویی اتفاق نیفتاده است و همچنان داروی اوسلتامی ویر گزینه مناسبی برای درمان این ویروس در همدان است؛ اما با توجه به افزایش روزافزون سویه های مقاوم، بررسی سالیانه مقاومت به این دارو توصیه می گردد و به مطالعات بیشتری در این زمینه نیاز است.

    کلید واژگان: اوسلتامی ویر, مقاومت دارویی, ویروس آنفلوانزای A, H1N1
    Shahab Mahmoudvand, Razieh Amini*, Farid Azizi Jalilian, Mojtaba Hedayat Yaghoobi, Masoumeh Javaheri, Iraj Sedighi, Mojgan Mamani, Razieh Ezati, Jalaledin Amiri, Massoud Saidijam
    Introduction

    Epidemics and deaths caused by influenza viruses are an important concern worldwide. The use of neuraminidase inhibitors such as oseltamivir is an effective and valuable way to treat the diseases caused by these viruses. However, the mutation in several parts of the gene leads to the emergence of drug-resistant strains, and an ever-increasing rise in drug-resistant strains is a global problem. Histidine-to-tyrosine mutation at position 275 (H275Y) of neuraminidase protein is one of the most common oseltamivir resistance mutations. This study aimed to detect H275Y mutation in influenza A (H1N1) virus circulating in the Hamadan province of Iran using real-time polymerase chain reaction  (RT-PCR).

    Material & Methods

    This cross-sectional study was conducted on 110 swab samples isolated from patients with suspected influenza virus infection between 2015 and 2016. Ribonucleic acid (RNA) was extracted from samples and the RT-PCR method was used to determine virus types and subtypes. The positive samples were evaluated for detection of H275Y mutation using RT-PCR.

    Findings

    Out of 110 patients in this study, 50 (45%) were females and 60 (55%) were males. The mean±SD age of participants was 40.74±2.42 years. Influenza A (H1N1) virus was found in 22 (20%) out of 110 patients, including 9/50 (18%) females and 13/60 (21.7%) males. There was no significant relationship between the virus and gender (P=0.81). No drug resistance related to H275Y mutation was observed in 22 positive cases.

    Discussion & Conclusion

    The findings indicated that no drug resistance mutations have occurred, and oseltamivir is still an appropriate option to treat infections caused by the influenza virus in Hamadan province, Iran. However, due to the increasing number of resistant strains, an annual review of oseltamivir resistance is recommended and further studies are needed in this regard.

    Keywords: Drug resistance, Influenza A (H1N1) virus, Oseltamivir
  • منوچهر کرمی، امین دوستی ایرانی*، سید جلیل بطحایی، لیدا رفعتی، معصومه جواهری، محمد خیر اندیش، معصومه فرهادی، محمد هاشمی، کاظم مظفری، آزیتا اخلاق، مسعود شجاعیان، امیررضا ملکی، روح انگیز رستم آباددی، شکوفه ترکشوند، مهدی خدابخش
    مقدمه و اهداف

    بیماری های منتقله از راه آب و غذا یکی از عوامل مهم ابتلا و مرگ ومیر در سراسر جهان محسوب می شوند. این مطالعه به دنبال رخداد طغیان گاستروانتریت در فصل تابستان سال 1398 در شهرستان همدان به منظور بررسی عوامل موثر بر رخداد آن انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه بر اساس مراحل بررسی طغیان انجام شد. پس از تولید فرضیات بر اساس بررسی های اولیه و میدانی یک مطالعه مورد- شاهدی با 45 مورد و 45 شاهد به منظور بررسی عوامل مرتبط با رخداد این طغیان انجام شد. موارد جدید بیماری بر اساس تعریف مورد وارد مطالعه شدند. مدل رگرسیون لجستیک شرطی برای بررسی عوامل خطر بالقوه مورد استفاده قرار گرفت

    یافته ها:

     در این طغیان در مجموع 171 نفر از تاریخ 03/04/98 تا 10/04/98 تحت تاثیر قرار گرفتند. جمعیت در معرض خطر طغیان 3410 نفر بود و میزان حمله 01/5 درصد بود. درد شکم، استفراغ و تهوع به ترتیب با 8/77، 3/73 و 9/68 درصد شایع ترین علایم گزارش شده در بیماران بودند. یافته های مطالعه مورد- شاهدی نشان داد مصرف آب لوله کشی و آب چشمه یا چاه شانس ابتلا به بیماری را در مقایسه با مصرف آب جوشیده شده 63/4 و 13/4 برابر افزایش می دهد، هرچند این روابط از نظر آماری معنی دار نبودند. گروه های سنی  45-30 سال و 85-46 سال به طور معنی داری شانس ابتلا به بیماری را در مقایسه با گروه سنی 15 سال و کم تر کاهش داد.

    نتیجه گیری: 

    بر اساس یافته های این بررسی رخداد طغیان با مصرف آب آلوده مرتبط بود. بنابراین پایش روزانه و منظم وضعیت آب آشامیدنی مردم بسیار مهم است و نظام سلامت باید بر این موضوع تاکید بیش تری داشته باشد.

    کلید واژگان: طغیان, گاستروانتریت, مطالعه مورد- شاهدی, همدان
    M. Karami, A. Doosty Irani*, S.J. Battaei, L. Rafati, M .Javaheri, M .Kheir Andish, M. Farhadi, M .Hashemi, K .Mozafari, A. Akhlagh, M .Shojaeian, AR. Maleki, R .Rostam Abadi, SH .Torkshavand, M. Khodabakhshi
    Background and Objectives

    Water and foodborne diseases are major causes of mortality worldwide. The aim of this study was to investigate the factors affecting an gastroenteritis outbreak in Hamadan county in summer of 2019.

    Methods

    This study was performed based on the outbreak investigation process. After producing hypotheses based on preliminary field studies, a case-control study was conducted on 45 cases and 45 controls to investigate the factors associated with the outbreak. New cases of the disease were included according to the case definition. A logistic regression model was used to investigate potential risk factors.

    Results

    A total of 171 people were affected in this outbreak from 25 June 2019 to 01 July 2019. The at-risk population in this outbreak was 3410 individuals. The attack rate was 5.1%. Abdominal pain, vomiting, and nausea were the most common symptoms with a prevalence of 77.8%, 73.3% and 68.9%, respectively. The results of the case-control study showed that the consumption of tap and spring/well water increased the odds of disease by 4.63 and 4.13 times compared to boiled water, although these relationships were not statistically significant. The odds of diseases were significantly lower in people aged 30-45 years and 46-85 years compared people aged 15 years old and younger.

    Conclusion

    Based on the results of this study, the outbreak was related to contaminated water consumption. Therefore, regular monitoring of drinking water status is very important for the local health system.

    Keywords: Outbreak, Gastroenteritis, Case-control study, Hamadan
  • یدالله حمیدی، ناصر فیاضی*، علیرضا سلطانیان، غلامرضا حیدری، محمد احمد پناه، نسیم نظری، معصومه جواهری
    مقدمه
    از آنجا که نیروی انسانی وکارکنان ازمهمترین سرمایه های یک سازمان به شمار می روند بررسی و شناسایی عوامل مرتبط با این منابع که می توانند بر عملکرد و استرس شغلی آنها موثر باشند از اهمیت روز افزونی برخوردار شده است بر این اساس پژوهش حاضربه بررسی رابطه استرس شغلی با عملکرد واحد های مختلف بهداشت و درمان پرداخته است.
    روش بررسی
    پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی است که جامعه مورد مطالعه آن کلیه کارمندان بهداشتی مراکز بهداشتی-درمانی شهری و روستایی شهرستان همدان بودند:که شامل 150 نفربوده وکلیه آنها مورد بررسی قرارگرفتند، پرسشنامه ها شامل پرسشنامه استرس آراس الیوت (1994) و چک لیست های سالیانه با وزرات بهداشت است که داده ها با آزمونهای پیرسون وتی مستقل وبا نرم افزار16 SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت.
    یافته ها
    میانگین سطح استرس و عملکرد به ترتیب 55.16 ،79.64 که به ترتیب واحد بهداشت خانواده 55.14، 78.21 واحد مبارزه با بیماری ها 57.06، 76.87 و واحد بهداشت محیط و حرفه ای 54.03 ،83.31 بود. نتایج نشان داد که سطح استرس کارکنان باعملکرد واحدها رابطه معنی دار و منفی (0.001p<) داشت و همچنین سن با عملکرد رابطه معنی دار مثبت (0.001p<)وبا استرس رابطه معنا دار منفی (0.001p<) داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به تائید رابطه سطح استرس وعملکرد کارکنان واینکه منابع انسانی عامل کلیدی تعیین کیفیت، دسترسی وهزینه مراقبت های بهداشتی و درمانی می باشند، توصیه می شود مدیران برای کاهش سطح استرس وبرای افزایش بهره وری برنامه ریزی واقدامات موثرانجام دهند .
    کلید واژگان: استرس شغلی, عملکرد سازمان, کارکنان بهداشتی
    Yadollah Hamidi, Naser Fayazi *, Alireza Soltanian, Gholamreza Heidari, Mohammad Ahmadpanah, Nasim Nazari, Masoumeh Javaheri
    Introduction
    Since human resources and employees are one of the most important assets of organization, identification of factors associated with these resources that can affect their performance and job stress is becoming increasingly important to study.The present study examined the relationship between job stress and the performance of different health units.
    Methods
    The present study is a cross-sectional study.All of the health care workers of urban and rural health centers in Hamadan city were included in this study.The study population included 150 people and all of them were examined.The questionnaires included the Stress Relief Elliot(1994)and an annual checklist provided by the Ministry of Health.The data analyzed in SPSS software with Pearson and independent –T test.
    Results
    The mean of stress level and performance were55.16, 79.64 which respectively was 55.14, 78.21in family Health unit, 57.06 and 76.87 in Disease control unit and 54.03, 83.31in Occupational and Environmental Health unit respectively.The results showed that the significant and negative relationship between employees stress and performance of units (p=0.001).The results also showed that age had a significant positive correlation with service history and performance (p =0.001) and negative significant relation with stress (p =0.001).
    Conclusion
    Regarding the confirmation of relationship between stress level and staff performance that shown in this study, and the fact that human resources are the key factor in determining the quality, accessibility and cost of health care, it is recommended that managers take effective actions for reducing stress and increasing productivity planning.
    Keywords: Job Stress, Organizational Performance, Health Staf
  • سید محمدرضا درخشنده، محمد جواد اشراقی، سید محمد مهدی هادوی، مسعود مظفری، معصومه جواهری
    در این تحقیق، رشد لایه های کربن شبه الماسی (DLC) با استفاده از روش رسوب دهی شیمیایی از فاز بخار به کمک پلاسما (PECVD) بر روی زیرلایه ی AISI 316L انجام شد. به منظور بهبود چسبندگی این پوشش برروی فولاد قبل از فرآیند پوشش دهی، از عملیات نیتروکربوراسیون پلاسمایی استفاده شد. رفتار سلول استئوبلاست G292 بر فولاد فاقد پوشش، فولاد نیتروکربوره شده و فولاد پوشش داده شده با DLC مقایسه شد. نتایج حاصل از طیف سنجی رامان نشان داد که این پوشش از 39% پیوندهای الماسی یا sp3 برخوردار می باشد. نتایج حاصل از آزمون سمی بودن سلولی نمونه ها نشان داد که در فولاد L316 حدود 29 درصد از سلول-های استئوبلاست زنده مانده اند که دارای زیست سازگاری مناسبی نمی باشد. فرآیند نیتروکربوراسیون و پوشش دهی DLC به دلیل زیست سازگاری و پایداری شیمیایی آن به عنوان مانعی برای رهایش عناصر سمی در آلیاژ عمل کرده و زیست سازگاری این فولاد را تاحد زیادی بهبود می بخشد. بدین صورت که پس از فرآیند نیتروکربوراسیون و پوشش دهی DLC درصد زنده ماندن سلول های استئوبلاست به حدود 40 درصد و 71 درصد افزایش یافت.
    کلید واژگان: کربن شبه الماسی, پوشش, زیست سازگاری, نیتروکربوراسیون پلاسمایی, رسوب دهی شیمیایی بخار به کمک پلاسما
    Mohammad Reza Derakhshandeh, Mohammad Javad Eshraghi, Seyed Mohammad Mehdi Hadavi, Masoud Mozafari, Masoumeh Javaheri
    In this research diamond-like carbon (DLC) films were deposited on AISI316L stainless steel by plasma enhanced chemical vapor deposition (PECVD) method. In order to improve adhesion of the coating, plasma nitrocarbuizing method was performed on substrates before DLC deposition. Raman spectra of the coating showed that sp3 fraction of the film was 39%. Biological properties of the uncoated, plasma nitrocarburized and DLC coated samples were analyzed. MTT results showed that 316L stainless steel didn?t have appropriate biocompatibility and nitrocarburizing process and DLC deposition improved the biocompatibility of the samples due to preventing the release of toxic elements such as nickel. Cell viability of the uncoated, plasma nitrocarburized and DLC coated samples was about 29%, 40% and 71% respectively.
    Keywords: Diamond-like carbon, Coating, Biocompatibility, Plasma nitrocarburizing, Plasma enhanced chemical vapor deposition
  • زینب صدوقی، معصومه جواهری، بهروز سهرابیان، ایوب پورصفر، نازنین رضایی
    مقدمه
    یکی از شاخص های مهم برای انجام برنامه ریزی های مربوط به سلامت جوامع، میزان و علل مرگ و میر در آن جوامع است. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی علل و روند 5 ساله مرگ و میر استان ایلام در محدوده سال 86 تا 90 بود.
    روش ها
    پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی- توصیفی- تحلیلی بود که بر روی داده های ثبت شده مرگ استان ایلام به تفکیک در مناطق شهری و روستایی از سال 86 تا90 انجام شد. داده های مورد نیاز مطالعه توسط یک فرم محقق ساخته از اطلاعات جمع آوری شده توسط واحدهای گسترش و آمار مرکز بهداشت استان (سیستم ثبت مرگ) و نیز از آمارهای مرگ اعلام شده توسط سازمان ثبت احوال استان جمع آوری شده و مهم ترین علل مرگ به تفکیک استخراج گردید.
    یافته ها
    میزان مرگ در مناطق شهری و روستایی استان به ترتیب در سال 86، 3/3 و 2/5 در هزار و در سال 90 در حدود 6/4 و 6/3 در هزار گزارش شد. همچنین، میزان مرگ و میر در زنان طی این سال ها از 1/3 به 6/3 و در مردان از 8/4 به 9/4 رسید. بیشترین تعداد مرگ و میر در مناطق شهری و روستایی در گروه سنی 70 سال به بالا و بیشترین علت مرگ در استان، بیماری های قلبی و عروقی بود.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که به ترتیب داخل شهر و روستا در سال 86، با 9/43 درصد و 36 درصد و در سال 90، با 9/52 درصد و 1/39 درصد ناشی از بیماری های قلبی و عروقی بود. در طی سال های مورد بررسی 86 تا 90، سیر مرگ به علت بیماری های قلبی- عروقی افزایش، سرطان ها کاهش، سوانح و حوادث دارای نوسان بوده و در مجموع تا حدودی کاهش، خودکشی تا حدودی کاهش، کهولت کاهش و سایر موارد نیز به طور تقریبی ثابت بود. از آن جا که ابتلا به این دسته از بیماری ها تا حدود زیادی وابسته به سبک زندگی است، به نظر می رسد که انجام برنامه ریزی لازم از طریق وضع قوانین و مقررات و نیز آموزش در خصوص عوامل خطرساز سلامت نظیر استعمال دخانیات، بی تحرکی، رژیم غذایی نامناسب، اضطراب و... در راستای بهبود سبک زندگی افراد، زمینه کاهش این دسته از بیماری ها را فراهم می سازد.
    کلید واژگان: علل مرگ و میر, روند مرگ و میر, استان ایلام
    Zeynab Sadoughi, Masoumeh Javaheri, Behrouz Sohrabian, Ayuob Poursafar, Nazanin Rezaei
    Background
    One of the most important health indicators is the death rates. In fact, death data by age and sex are the main inputs to measure the health status of the community and with other epidemiological information, they are stone of economic and social decision making. Aim of this study was to investigate the causes and the 5-year trend of mortality from 2007 to 2011.
    Methods
    This study is a cross-sectional study that was conducted on the death death of Ilam province by urban and rural areas from 2007 to 2011. Is done, the data collected by the costructed form.
    Findings: The results of this study showed that The mortality rate respectively in urban and rural areas of Ilam province in 2007 years, 3.3 and 5.2 and about 4.6 and 3.6 per thousand was reported in 2011 years, The mortality rate of women during these years from 3.1 to 3.6 and from 4.8 to 4.9 in the men reached. The highest number of deaths in urban and rural areas in the age group 70 years and older. In all the years of study in cardiovascular disease is the largest cause of death.
    Conclusion
    The results of this study showed that respectively, in urban and rural areas, 43/9 percent and 36 percent in year 2011, 52/9 and 39/1 percent percent is caused by cardiovascular diseases. During the study period 86 to 90, trend of mortality due to: cardiovascular diseases increased, cancers decreased, accidents have decreased somewhat fluctuating but overall, somewhat lower suicide; reduce aging and other cases were almost constant. Given that the incidence of this disease is largely dependent on life style, It seems planning to improve lifestyles through education and laws and regulations on risk factors such as smoking, lack of exercise, diet, stress, and sonon provide basis for reducing these diseases.
    Keywords: Cause of mortality, trend of mortality, Ilam province
  • زهرا نوری مطلق، معصومه جواهری، زینب رحمتی، حشمت الله نورمرادی *
    مقدمه

    حضور رنگ های دیسپرس در محلول های آبی می تواند باعث سرطان زایی و جهش زایی شده و بر سلامت انسان تاثیر گذارد. این مطالعه با هدف کلی بررسی بهبود عملکرد منعقدکننده آهک با استفاده از پلیمر در حذف رنگ دیسپرس رد 60 از فاضلاب سنتتیک انجام شد.

    مواد و روش ها

    این تحقیق در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت ناپیوسته انجام شد. تاثیر پارامترهایی مانند دوز کمک منعقدکننده، pH، غلظت رنگ، دوز منعقدکننده، سرعت و زمان فلکولاسیون و زمان ته نشینی فلوک ها بر کارایی حذف رنگ مورد بررسی قرار گرفت. جهت فرآیند انعقاد از دستگاه جارتست و سنجش غلظت رنگ از اسپکتروفتومتر ماوراء بنفش-مرئی استفاده گردید.
    یافته های پژوهش: نتایج آزمایشات نشان داد که در حضور مقدار بهینه کمک منعقدکننده پریستول(08/0 گرم بر لیتر) 41/90 درصد و در عدم استفاده از پریستول 21/46 درصد رنگ حذف شده است. در صورت استفاده از کمک منعقدکننده محدوده pH بهینه گسترش یافت و سرعت همزن دستگاه جارتست در مرحله اختلاط آهسته بر کارایی حذف رنگ بسیار تاثیر گذار بوده است.

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس نتایج به دست آمده، استفاده از کمک منعقدکننده، مقدار مصرف ماده منعقدکننده را کاهش می دهد و باعث حذف بیشتر(تقریبا دو برابر) ماده رنگزا در شرایط یکسان می شود. بنا بر این می توان از فرآیند انعقاد با استفاده از کمک منعقدکننده به عنوان یک روش کارآمد برای حذف رنگ از پساب نساجی استفاده کرد.

    کلید واژگان: فاضلاب, انعقاد, رنگ, جارتست, پلیمر
    Z. Noorimotlagh, M. Javaheri, Z. Rahmati, H. Nourmoradi
    Introduction

    The presence of dye in aqueous solution can cause carcinogenic and leave mutagenic effects on the hu-man health. This study aimed to eva-luate the performance of lime coagulant using polymer in the removal of dis-perse red 60 dye from synthetic waste-water.

    Materials and Methods

    This study was conducted in the batch system. The effects of the coagulant aid dosage, pH, dye concentration, coagulant dose, sett-ling time, velocity and time of slow mi-xing was studied. Jar test and UV/Vis spectrophotometric were used to coag-ulate and determine of concentration, respectively.

    Findings

    Results indicated that dye was removed for 90.61% in the prese-nce of preastol optimum concentration and removed for46.21% (0.08 g/l) in the absence of preastol optimum concen-tration, respectively. The optimum solu-teion pH range was extended using the coagulationaid and the velocity of the mixer in jar test had a substantial effect on the dye removal. Discussion &

    Conclusion

    Based on results, the use of the coagulant aid de-creased the coagulant dose and incre-ased (almost two times) the dye removal percentage in the same condition. Thus, coagulation process through coagulant-aid could be used as an effective meth-od to remove dye from textile waste-waters.

    Keywords: Wastewater, coagulation, dye, Jar test, polymer
  • حسن محمودی، رضا نگارنده، معصومه جواهری، پرشنگ شریفی، رضا قانعی، عدالت آمین پور، آرش اکبری، الهه کاظمی، یونس محمدی *
    پیش زمینه و هدف

    دیابت، شایع ترین اختلال متابولیکی است که می تواند بر کمیت و کیفیت عمر بیمار تاثیر بگذارد. سواد بهداشتی نشان دهنده مهارت های شناختی و اجتماعی است که انگیزه و توانایی لازم برای درک و استفاده از اطلاعات بهداشتی را ایجاد می کند به گونه ای که فرد بتواند سلامت مطلوب را حفظ کرده و ارتقاء دهد. این مطالعه با هدف تعیین سطح سواد بهداشتی بیماران مبتلا به دیابت شهرستان سقز در سال 1390 انجام گرفته است.

    مواد و روش کار

    مطالعه مقطعی است که جامعه پژوهش در این مطالعه بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به واحد دیابت بیمارستان امام خمینی شهرستان سقز می باشند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه سواد بهداشتی TOFHLA و ویژگی های دموگرافیک است. جهت آنالیز داده ها از آزمون های independent t-test و Analysis of variance استفاده شد.

    یافته ها

    در این مطالعه در مجموع 1563 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو و دارای شرایط شرکت کردند. میانگین سطح سواد بهداشتی بیماران 27.19 بود. رابطه آماری معنی داری بین سطح سواد بهداشتی با سن، جنس و سطح تحصیلات وجود داشت (P <0.05). ولی رابطه آماری معنی داری بین سواد بهداشتی با پیامدهای دیابت شامل رتینوپاتی و نفروپاتی وجود نداشت (P <0.05).

    بحث و نتیجه گیری

    سطح سواد بهداشتی بیماران دیابت نوع 2 شهرستان سقز بسیار پایین است که نیازمند برنامه ریزی برای افزایش سطح سواد بهداشتی بیماران است و با این کار باعث کاهش مرگ و میر و عوارض دیابت در این بیماران شده و از افزایش هزینه های درمانی جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: سواد بهداشتی, دیابت نوع دو, نفروپاتی, رتینوپاتی, سقز
    H. Mahmoodi, R. Negarandeh, M. Javaheri, P. Sharifi, R. Ghanei, A. Aminpour, A. Akbari, E. Kazemi, Y. Mohammadi
    Background and Aims

    Diabetes is the most prevalent metabolic disorder. This disorder can affect on different organs of body، and as a result، it can affect the quantity and quality of life. Not having enough knowledge on their own health، one is not able to retain and promote his/her own health. The aim of this study is to determine health literacy among diabetes type 2 patients in Imam Khomeini Hospital، Saqez، Iran.

    Materials and Methods

    The study is a cross-sectional one in which diabetes type 2 patients were participated. Data collection were done by using TOFHLA، and demographic questionnaires. Data analyses was done by using independent t-test and analysis of variance.

    Result

    Totally، 1563 diabetes type 2 patients participated in the study. Mean score of health literacy was 27. 19. A significant relation exist between health literacy with age، sex and education levels. (P<0. 05). The results of the study didn''t reveal any significant relation between health literacy and nephropathy and retinopathy.

    Conclusion

    It is concluded that the level of health literacy is very low، therefore it is crucial to promote health literacy of diabetes type 2 patients.

    Keywords: health literacy, diabetes type2, nephropathy, retinopathy, Saqez
  • حسین انصاری، مهدی نوروزی، محمدعلی یادگاری، معصومه جواهری، سمیرا انصاری
    مقدمه
    خشونت خانوادگی به نوعی پرخاشگری اشاره دارد که در روابط زوجین رخ می دهد. طبق نظر سازمان بهداشت جهانی، خشونت خانگی علیه زنان به عنوان یک اولویت بهداشتی بوده و دارای عواقب زیادی می باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان مواجهه با خشونت فیزیکی، روانی و جنسی و علل مرتبط با آن در زنان همسردار شهر زاهدان می باشد.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی، تعداد 354 نفر از زنان همسردار در شهر زاهدان به طور سهمیه ای در سال 1388 مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه خشونت که روایی و پایائی آن در مطالعات قبلی تایید شده بود، جمع آوری شد. بعد از دسته بندی نمرات و گروه بندی بر اساس سطح مواجهه، داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کای و آنالیز واریانس و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    این مطالعه نشان داد که میزان مواجهه با خشونت فیزیکی، روانی و جنسی در سطح بالا به ترتیب 4/5، 9/20 و 7/9 درصد می باشد. رابطه معنی دار بین متغیرهای سطح سواد همسر، تعداد فرزندان و سن ازدواج با هر سه خشونت مورد بررسی (04/0P<) و متغیرهای قومیت، سطح سواد و شغل همسر با خشونت فیزیکی و روانی وجود داشت (05/0P<). همچنین بین متغیرهای درآمد و اختلاف سنی با همسر نیز با خشونت روانی و جنسی رابطه معنی داری مشاهده گردید (05/0P<).
    نتیجه گیری
    میزان خشونت علیه زنان شوهردار در شهر زاهدان بیشتر از حد انتظار می باشد که احتمالا ناشی از پائین بودن سطح اقتصادی، اجتماعی و سواد و آگاهی مردم است. بنابراین باید با آموزش و فرهنگ سازی برای تقویت جایگاه و ارزش های انسانی زنان برنامه های مداخله ای و آموزشی صورت گیرد
    کلید واژگان: خشونت, زنان - زاهدان
    H. Ansari, M. Noroozi, Ma. Yadegari, M. Javaheri, S. Ansari
    Introduction
    Family violence is an aggressive behavior happening among some couples. According to WHO reports، familial violence against women is a health priority and has many complications. This study investigated the physical، mental and sexual violence exposure among the married women in reproductive age in Zahedan، Iran.
    Methods
    This cross sectional study carried out on 354 married women living in Zahedan city in 2009. The data was collected through interview and by using a valid and reliable questionnaire. At first، the subjects were categorized based on violence exposure level، and then the data were analyzed using descriptive statistic and chi square test. P-value<0. 05 was considered statistically significant.
    Results
    The results showed that the exposure prevalence with physical، mental and sexual violence was 5. 4%، 20. 9% and 9. 7%، respectively. The educational level of husband، number of children and age of marriage were related to all three types of violence (P<0. 04) and ethnicity، educational level and husband''s job were related to physical and mental violence (P<0. 05). Additionally، mental and sexual violence were associate with monthly income of family (P<0. 05).
    Conclusion
    It seems that violence exposure among Zahedanian women is more than expected. That is probably due to low Socio-economic statues and illiteracy
    Keywords: Violence – Women_Zahedan
  • نسیم وهابی، محمودرضا گوهری*، فرید زایری، مسعود صالحی، عباس نصراللهی، رشید حیدری مقدم، معصومه جواهری
    مقدمه

    کیفیت زندگی می تواند به عنوان شاخصی برای ارزیابی وضعیت یک جامعه و نیز بررسی اثربخشی خدمات ارایه شده در آن جامعه باشد. هدف مقاله حاضر به کار گیری مدل رگرسیون نهفته طولی برای بررسی اثر زمان و متغیرهای کمکی بر روی کیفیت زندگی جانبازان نابینا است.

    مواد و روش ها

    پژوهش حاضر مطالعه ای طولی است که بر روی 71 جانباز نابینا انجام شد. جامعه آماری مورد بررسی شامل کلیه جانبازان نابینا است که داده های مربوط به آن توسط پرسشنامه SF36 و با همکاری بنیاد جانبازان و امور ایثارگران طی سه سال 86، 88 و 90 جمع آوری شد. از نرم افزارSAS نسخه 9.1.3 جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته های پژوهش: میانگین (انحراف معیار) سنی جانبازان نابینا برابر 655/10 97/48 سال و طول مدت نابینایی برابر692/3 74/25 سال بود و همچنین جانبازان نابینای مورد مطالعه به طور متوسط دو مجروحیت همراه دیگر علاوه بر نابینایی خود داشتند. متغیرهای سن و طول مدت نابینایی برخلاف تعداد مجروحیت همراه (046/0)، تاثیر معناداری روی کیفیت زندگی نداشتند و همچنین در طول زمان بهبود معناداری در سطح کیفیت زندگی جانبازان مشاهده نشد. مولفه های واریانس مدل نیز از لحاظ آماری معنادار بودند.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به نتایج مطالعه حاضر سطح کیفیت زندگی جانبازان نابینا به طور کلی پایین است و گرچه از روند خاصی در طول زمان برخوردار نمی باشد ولی سطح کیفیت زندگی آنها در سالهای دوم و سوم مطالعه پایینتر از سال اول است.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, جانباز نابینا, مدل رش, مدل رگرسیون نهفته طولی
    N. Vahabi, Mr Gohari, F. Zayeri, M. Salehi, A. Nasrollahi, R. Haidari Mighadam, M. Javaheri
    Introduction

    QoL can be an important index for determining the social status and performance evaluation of presented services. The main goal of this article is to show the application of longitudinal latent regression model for evaluating the quality of life and assessing the effect of time and other covariates.

    Materials And Methods

    This was a longitudinal study under 71 blind veterans. Under study population includes all blind war veterans that their data collected from SF36 questionnaire with assist of Foundation of martyrs and veterans affair during 2007، 2009 and 2011. SAS/9. 1. 1 software was used to analyze the data set.

    Findings

    Mean age and blindness long range (±SD) devotees were 48. 97 (±10. 655) and 25. 74 (±3. 692)، respectively، also they have 2 average additional ulcers with their blindness. Age and length of blindness except than additional disability (0. 046) were not statistically significant and the QoL has not meaningful change during the study time. Also variance component of the model were statistically significant. Discussion and

    Conclusion

    Result of this article shown that approximately half of devotees had low QoL. Whereas there was no significant time effect but the QoL of blind war in second and third year were lower than first year.

    Keywords: Quality of Life, Blind War Veterans, Rasch Model, Longitudinal Latent Regression Model
  • معصومه جواهری، کورش هلاکویی نایینی *، علی دل پیشه، کورش سایه میری، یونس محمدی
    مقدمه

    پاندمی آنفلوانزا همواره یکی از معضلات بزرگ جوامع انسانی بوده وبرای آمادگی مقابله با این بحران عظیم اقتصادی و اجتماعی که تمام جهان را همزمان درگیر می نماید نیازمند آمادگی همه جانبه خواهیم بود. این مطالعه با هدف بررسی آمادگی مدارس و دانشگاه های شهر ایلام در مقابل آنفلوانزای پاندمیک انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه یک مطالعه مقطعی است که به منظور تعیین آمادگی مدارس و دانشگاه ها در راستای مقابله با آنفلوانزای H1N1 طراحی و تدوین گردیده است در این مطالعه مستندات برنامه های مقابله با آنفلوانزایH1N1 با استفاده از چک لیست تعدیل یافته CDC و WHO مورد بررسی قرار گرفت و داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه تحلیل گردید.

    یافته های پژوهش

    میانگین نمره آمادگی مدارس بر اساس چک لیست های CDC، WHO به ترتیب 9/78 با انحراف معیار 9/11 و 4/73 با انحراف معیار 6/9 و در دانشگاه ها نیز به ترتیب 42/67 با انحراف معیار 9/13و 44/49 با انحراف معیار 1/16 بود که در مجموع آمادگی مدارس «خوب» و دانشگاه ها «ضعیف» ارزیابی گردید. هم چنین در آزمون آنالیز واریانس بین آمادگی مدارس ابتدایی با راهنمایی و دبیرستان تفاوت معنی داری مشاهده شد(p=./04) و نیز تفاوت معنی داری بین آمادگی مدارسی که مراقب بهداشت داشتند با مدارسی که مراقب بهداشت نداشتند مشاهده نشد.(73/0p=)

    بحث و نتیجه گیری

    علی رغم آمادگی «خوب» مدارس، دانشگاه های شهر ایلام از آمادگی «ضعیفی» بر خوردار بودندکه مشکل عمده در بخش های آموزش و برنامه ریزی برای مقابله با پاندمی آنفلوانزا بود و مداخله در این زمینه نیاز است.

    کلید واژگان: آمادگی, آنفلوانزای پاندمیکH1N1, مدارس, دانشگاه
    M. Javaheri, K. Holakouei, A. Delpishe, K. Sayemiri, Y. Mohammadi
    Introduction

    Pandemic influenza has always been a common problem of human societies. Preparedness for dealing with massive economic and social crisis that simultaneously causes a worldwide involve-ment requires a readiness and on-time response. This study was conducted to evaluate the level of preparedness of schools and universities against pandemic influenza in Ilam (western Iran).

    Materials and Methods

    This cross sectional study was designed and developed by the researchers to determine the level of prep-aredness of schools and universities against pandemic influenza H1N1.In this study, plan documents for dealing with H1N1 flu were surveyed by using a modified version of CDC and WHO check lists.

    Findings

    The mean preparedness score of schools was based on the CDC and WHO checklists respectively, 78/9 (±11/9) and 73/4 (±9/6), and for the universities 67/42 (±13/9) and 49/44 (±16/1). In general, we found that the schools preparedness was “high“but preparedness of the universities was”low”. There was a significant statistical difference among the preparedness levels of the elementary, guidance, and high schools, (p=0 /04).

    Discussion & Conclusion

    Despite the good level of schools, the universities prepared-ness level was "low" and the major problem was accounted for education and planning to deal with pandemic flu.

    Keywords: preparedness, pandemic influenza H1N1, schools, universities, Ilam
  • کورش هلاکویی نایینی، رضا چمن، عباس رحیمی، معصومه جواهری، ابوالحسن ندیم، محمد مهدی گویا، حسن محمودی، یونس محمدی
    مقدمه
    آنفلوانزای پاندمیک H1N1 یک بیماری عفونی حاد تنفسی است که باز ترکیبی از دو نوع ویروس آنفلوانزای نوع A است. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل خطر ابتلا به این بیماری نوپدید انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد شاهدی، 18 مورد مثبت آنفلوانزای پاندمیک H1N1 به عنوان مورد و 72 بیمار بخش های ارتوپدی، ارولوژی، جراحی و زنان در فاصله زمانی 15 مرداد تا 30 آذر 88 به طور تصادفی به عنوان شاهد انتخاب شدند. داده ها از طریق یک فرم و توسط دو نفر پرستار با تجربه جمع آوری شدند. داده ها وارد نرم افزار SPSS شده و با استفاده از آزمون های t مستقل و کای اسکوئر مورد تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    بین ابتلا به آنفلوانزای پاندمیک H1N1 و سابقه سفر داخلی، تماس با بیمار مبتلای آنفلوانزایی، بیماری های تنفسی، دیابت، ارتباط معنادار نشان داده شد (05/0P).
    نتیجه گیری
    افراد دارای بیماری های زمینه ای به خصوص بیماری های تنفسی، دیابت، بیماری قلبی و دارای عفونت های ثانویه با احتمال بسیار زیادی در مقابل ابتلا و مرگ ناشی از آنفلوانزای پاندمیک H1N1 حساسیت دارند.
    کلید واژگان: عوامل خطر, آنفلوانزای پاندمیک H1N1, شاهرود
    Koorosh Holakooyi Naeini, Reza Chaman, Abbas Rahimi, Masoomeh Javaheri, Abolhasan Nadim, Mohammad Mehdi Gooya, Hasan Mahmoodi, Younes Mohammadi
    Introduction
    Influenza pandemic H1N1 is an acute respiratory infectious disease that is combination of two types of influenza virus type A (H1N1). This study aimed to identify risk factors affecting influenza pandemic H1N1.
    Methods
    In this case-control study, the cases were 18 positive cases of pandemic influenza H1N1 and the controls were the patients who were admitted during the same time as the cases to sections of Orthopedics, Urology, Surgery and Women of the same hospital for reasons other than influenza. The data were collected through a form by two experienced nurses and then were fed into SPSS, and were analyzed using independent T-test and chi-square.
    Results
    A significant relationship was observed between pandemic H1N1 influenza infection and a history of domestic travel, contact with confirmed patients, respiratory diseases, and diabetes (P0.05).
    Conclusion
    People with underlying diseases, especially respiratory diseases, diabetes, heart disease and a secondary infection and cardiovascular disease most likely are susceptible to influenza pandemic H1N1.
  • یونس محمدی، معصومه جواهری، لیلا مونسان، خالد رحمانی، کورش هلاکویی نایینی، عبدالحسین مدنی، فریبا قاسمی
    زمینه و هدف

    جلب مشارکت مردمی مهمترین راهکار توسعه در بخش های مختلف جامعه تلقی می شود. در این راستا ارزیابی جامعه فرآیندی است که در طی آن پژوهشگران و اعضای جامعه با جمع آوری و تحلیل داده ها و تعیین نقاط قوت، منابع، و نیازهای جامعه، درکی درست از سلامت، دلواپسی ها، و نظام مراقبت سلامت جامعه به دست می آورند. محله چاهستانی ها از محله های محروم و حاشیه ای شهرستان بندرعباس است که این بررسی با هدف شناسایی و اولویت بندی مشکلات آن با کمک مردم، انجام شده است.

    روش کار

    این پژوهش بر اساس الگوی کارآموزی MPH دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران و مدل کارولینای شمالی انجام شده است. در این مدل فرآیند ارزیابی جامعه در 8 مرحله انجام که هفت مرحله ی اول شامل شناسایی و اولویت بندی مشکلات و مرحله ی هشتم شامل تدوین برنامه های عملیاتی برای حل مشکلات دارای اولویت می باشد.

    نتایج

    در این مطالعه، در مجموع 60 مشکل مختلف به دست آمد. که به ترتیب بی توجهی مسئولین، ناامنی و بیکاری، فقر، فاضلاب، قطعی آب، آسفالته نبودن معابر و قطعی برق، عدم روشنایی معابر، نبود فضای سبز و کثیف بودن معابر به عنوان مشکلات اصلی محله اولویت بندی شدند.

    نتیجه گیری

    اکثر مشکلات بدست آمده در این مطالعه، مسایل غیر از مشکلات بهداشتی مربوط به حوزه بهداشت و درمان بوده که این مشکلات طیف وسیع و متنوعی از مسائل در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی را در بر می گیرد.

    کلید واژگان: ارزیابی جامعه, شناسایی مشکلات, اولویت بندی, شهرستان بندرعباس, ایران
    .Y. Mohammadi, .M. Javaheri, .L. Mounesan, .Kh Rahmani, .K. Holakouie Naeini, .A. Madani, .F. Ghasemi
    Background And Aim

    Community involvement is the most important strategy in development. In health program planning, community assessment is a process in which society members get a thorough understanding of all matters, problems, resources, weaknesses, strengths, needs, and surveillance related to health by collecting, analyzing, and publishing relevant data and information. This study was conducted to identify and prioritize problems of the Chahestani region, a poor region in Bandar-Abbas city, Iran, with active participation of the people.

    Materials And Methods

    The study was based on a model designed in North Carolina, US. In this model, the assessment process is performed in eight steps. In the first seven steps problems are identified and prioritized, and in step 8 a plan of action is developed to deal with the problem selected.

    Results

    A total of 60 problems were identified, of which the following were considered to be top priorities: lack of responsibility of the authorities, insecurity, unemployment, poverty, sewerage disposal, insufficient water, insufficient electricity, unpaved roads, lack of green space, and dirty streets and passages.

    Conclusion

    Most of the problems identified were non-health problems, including social, cultural, and economic issues.

بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال