معصومه رضایی
-
مقدمه
سندرم تخمدان پلی کیستیک (Polycystic ovary syndrome) PCOS، یک اندوکرینوپاتی بسیار شایع و هتروژن است که 5 تا 18 درصد از زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. داده های در حال ظهور نشان می دهد که تغییرات هورمونی مرتبط با PCOS بر متابولیسم استخوان نیز تاثیر می گذارد. این مطالعه با هدف تعیین تراکم استخوان در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به مرکز آموزشی- درمانی بعثت سنندج انجام شد..
روش هاتحقیق حاضر یک مطالعه ی مورد شاهدی (Case control) میباشد که در آن 90 نفر از زنان، در دو گروه شاهد و گروه مبتلا به PCOS در بازه زمانی بهمن ماه 1400 تا اردیبهشت ماه 1401 مورد مطالعه قرار گرفتند. تراکم استخوان (Bone mineral densitometry) BMD در ستون فقرات کمری (L1-L4)، ناحیه ی گردن استخوان ران و کل استخوان ران با روش جذب دوگانه ی اشعه ی ایکس اندازه گیری شد.
یافته هانتایج نشان داد سطح هورمون پاراتیروئید، گلوکز، کلسیم و فسفر در گروه مبتلا به PCOS بیشتر از گروه شاهد بود. سطح هورمون FSH در گروه مبتلا به PCOS کمتر از گروه شاهد بود. با این حال در مطالعه ی ما، تراکم استخوان در ستون فقرات کمری، گردن استخوان ران و کل استخوان ران در گروه مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک تفاوت معنی داری با گروه شاهد نداشت.
نتیجه گیریاگرچه سطح FSH، هورمون پاراتیروئید، گلوکز، کلسیم و فسفر در گروه شاهد از گروه مبتلا به PCOS بالاتر بود اما تراکم استخوان در ستون فقرات کمری، گردن استخوان ران و کل استخوان ران بین دو گروه معنی دار نبود.
کلید واژگان: تراکم استخوان, سندرم تخمدان پلی کیستیک, زنانBackgroundPolycystic ovary syndrome (PCOS) is a very common and heterogeneous endocrinopathy that affects 5-18% of women. Emerging data suggest that hormonal changes associated with PCOS also affect bone metabolism. This study was conducted to determine bone density in women with PCOS referred to the Besat educational-therapeutic center in Sanandaj, Iran.
MethodsA case-control study was conducted between February 2022 and May 2022, in which 90 women were observed in two groups: a control group and a group diagnosed with polycystic ovary syndrome. The study measured bone density (BMD) of the right lumbar vertebrae (L1-L4), femur neck area, and entire femur using double X-ray absorption.
FindingsAccording to our study's results, the group suffering from polycystic ovary syndrome showed higher levels of TSH, estradiol, parathyroid hormone, glucose, calcium, and phosphorus than the control group. The level of FSH hormone in the PCOS group was lower than the control group. However, we found no significant difference in bone density between the two groups regarding the lumbar spine, femoral neck, and total femur.
ConclusionAlthough the levels of FSH, parathyroid hormone, glucose, calcium, and phosphorus were higher in the control group than in the PCOS group, the bone density of the lumbar vertebra, femoral neck, and total femur was not significant between the two groups.
Keywords: Bone Density, PCOS, Women -
پژوهش حاضر باهدف تعیین ارتباط مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین با خودکارامدی ورزشی در ورزشکاران ورزش های انفرادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی است و جامعه آماری را کلیه ورزشکاران ورزش های انفرادی شهر تهران در زمستان سال 1402 تشکیل دادند. تعداد 169 نفر به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند که این تعداد نمونه براساس جدول مورگان تخمین زده شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه مرزهای روان شناختی خانواده (1400)، پرسشنامه اضطراب حالتی- رقابتی (CSAI-2) و مقیاس خودتنظیمی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه خودکارامدی ورزشی کرل و همکاران (2007). روش های آماری مورد استفاده برای تحلیل دادهها شامل تحلیل رگرسیون چندگانه بااستفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 بود. نتایج نشان داد که خودکارامدی ورزشی توسط متغیرهای پیش بین شامل مرزهای روانی خانواده، اضطراب رقابتی و خودتنظیمی والدین در ورزشکاران ورزش های انفرادی قابل پیش بینی است و متغیرهای پیش بین مجموعا به میزان 4/33 درصد از واریانس خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران تبیین کرده اند. نتایج نشان داد مرزهای روانی خانواده و راهبردهای مثبت خودتنظیمی توان پیش بینی خودکارامدی ورزشی را دارند و به ترتیب با ضریب 34/0 و 29/0 درصد خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران ورزش های انفرادی به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کرده است. علاوه براین، اضطراب رقابتی و راهبردهای منفی خودتنظیمی به ترتیب با ضریب بتا 14/0- و 20/0- درصد خودکارامدی ورزشی را در ورزشکاران به صورت منفی پیش بینی کرده اند.
کلید واژگان: مرزهای روانی خانواده, اضطراب رقابتی, خودتنظیمی, خودکارامدی ورزشی, ورزشکاران ورزش های انفرادیThe present study was conducted with the aim of determining the relationship between family psychological boundaries, competitive anxiety and parents' self-regulation with sports self-efficacy in individual sports athletes. The current research is correlational and the statistical population was made up of all individual sports athletes of Tehran in the winter of 2024. 169 people were selected as a statistical sample using the available sampling method, and this sample number was estimated based on Morgan's table. The research tools were: Family Psychological Boundaries Questionnaire (1400), State-Competitive Anxiety Questionnaire (CSAI-2) and Cognitive Self-Regulation Scale of Emotion by Garnevsky and Kraij (2006) and Sports Self-Efficacy Questionnaire by Kerl et al. (2007). The statistical methods used for data analysis included multiple regression analysis using SPSS version 26 software. The results showed that sports self-efficacy can be predicted by predictor variables including family psychological boundaries, competitive anxiety and parental self-regulation in individual sports athletes, and the predictor variables together accounted for 33.4% of the variance of sports self-efficacy in the athletes have explained. The results showed that the psychological boundaries of the family and positive self-regulation strategies can predict sports self-efficacy and have predicted sports self-efficacy in individual sports athletes with a coefficient of 0.34 and 0.29, respectively. . In addition, competitive anxiety and negative self-regulation strategies have negatively predicted sports self-efficacy in athletes with beta coefficients of -0.14 and -0.20, respectively.
Keywords: Family Psychological Boundaries, Competitive Anxiety, Self-Regulation, Sports Self-Efficacy, Individual Sports Athletes -
سابقه و هدف
رشد و سلامت بره ها از بدو تولد تا زمان از شیر گرفتن تحت تاثیر عملکرد و کیفیت آغوز میش است. آغوز حاوی پروتیین های ضروری، چربی ها، هورمون ها، ویتامین ها و آنتی بادی هایی است که ایمنی، رشد و نمو را تسهیل می کند. بنابراین برای بهبود آغوز استفاده از جیره با کیفیت الزامیست. مصرف آغوز با کیفیت بالا، بقای نوزاد را بهبود بخشیده و توانایی تولیدمثل و بهره وری آینده گوسفند را افزایش می دهد. اگرچه ترکیب آغوز میش به طور گسترده تحت تاثیر تغذیه قرار می گیرد، برخی از اسانس های گیاهی برای بهبود سلامت گوسفند و بهره وری آنها استفاده شده است. این آزمایش به منظور بررسی اثر تغذیه سطوح مختلف اسانس صمغ درخت ونPistacia Atlantica Kurdica به میش ها قبل از زایش و در طول شیردهی بر خوراک مصرفی، کیفیت آغوز، تولید و ترکیب شیر و رشد بره های شیرخوار انجام شد.
مواد و روش هااسانس صمغ درخت ون به صورت تجاری تهیه شد و به منظور تاثیر اسانس صمغ درخت ون در دوره آبستنی و شیردهی (به مدت 5 ماه به طول انجامید و زمان عادت پذیری 21 روز بود) به جیره میش ها افزوده شد. یک گله 168راسی میش که همگی تحت برنامه هم زمان سازی فحلی قرار گرفتند. تعداد 90 راس میش آبستن در ماه آخر بارداری (که در شکم دوم و سوم زایش بودند و میانگین میش ها وزن1/65±68/84 کیلوگرم) به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول اسانس دریافت نکردند و گروه دوم و سوم به ترتیب روزانه 0/8 و 1/6 میلی لیتر اسانس صمغ درخت ون دریافت کردند. اسانس صمغ درخت ون درست قبل از هر وعده غذایی روی خوراک اسپری شد. در زمان زایمان، تعداد 36 راس بره تک قلو به همراه مادرهایشان به طور کاملا تصادفی در سه گروه آزمایشی تقسیم شدند. هر گروه به 4 واحد سه راسی میش برای تعیین میزان مصرف ماده خشک تقسیم شد. تمام داده های دیگر مانند تولید و ترکیب شیر، آغوز و اطلاعات رشد بره از 12 راس میش و بره های آنها در هر تیمار به دست آمد.
یافته هاهر دو گروه تیمار شده با اسانس صمغ درخت ون اثرات مثبتی بر افزایش ماده خشک و تولید شیر داشت، میش ها با دوز روزانه 1/6 میلی لیتر اسانس صمغ درخت ون، بیشترین میزان خوراک مصرفی و تولید شیر را داشت (0.05>p). اسانس بر وزن تولد برهها تاثیری نداشت. تغذیه اسانس تاثیر مثبتی بر چربی، پروتیین و مواد جامد در آغوز و شیر داشت (0.05>p). سلول های سوماتیک در آغوز و شیر درنتیجه تغذیه با اسانس صمغ درخت ون کاهش یافت (0.05>p).
نتیجه گیریاسانس صمغ درخت ون تاثیر مثبت و معنی داری بر سلول های سوماتیک آغوز و شیر داشت و باعث کاهش آن در تیمارهای حاوی اسانس شد. با توجه به تاثیر مثبت تغذیه اسانس صمغ درخت ون بر تولید شیر، ترکیب شیر و آغوز (چربی و پروتیین) و سرعت رشد بره های شیرخوار، میتوان نتیجه گرفت که این اسانس را می توان به عنوان یک افزودنی خوراکی مناسب در جیره میش ها با دوز 1/6 میلی لیتر در روز توصیه کرد.
کلید واژگان: آغوز, اسانس, صمغ درخت ون, کیفیت شیر, وزن بره شیرخوارBackground and objectivesThe growth and health of lambs from birth to weaning are influenced by yield and quality of the ewe's colostrum. Colostrum contains essential proteins, fats, hormones, vitamins, and antibodies that facilitate immunity, growth, and development. Therefore, to improve colostrum, it is necessary to use a quality diet. That colostrum is of high quality to ensure the best start to life for offspring. Consumption of high-quality colostrum improves neonatal survival and increases the reproductive potential and future productivity in sheep. Some plant essential oils have been used to improve ewes health and their productivity. This experiment was conducted to evaluate the effect of feeding different levels of Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil on feed, intake, the quality of colostrum, milk yield, and milk composition, and growth of suckling lambs.
Materials and methodsPistacia Atlantica Kurdica gum essential oil was prepared commercially and added to the ewes' diet in order to influence the Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil during pregnancy and lactation (it lasted for 5 months and the habituation time was 21 days). A herd of 168 ewes (which were in the second and third pregnancy and the average weight of the ewes was 68.84±1.65 kg), all of which were subjected to the estrus synchronization program. Ninety pregnant ewes in the last month of their pregnancy were randomly divided into three groups. The first group did not receive any essential oil, and the second and third groups received a daily dose of 0.8 and 1.6 milliliters of Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil, respectively. The Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil was sprayed on the feed of just before each meal. At the time of parturition, 36 single-born female lambs and their dams were randomly assigned to the three experimental groups. Each group was further subdivided into 4 units of three ewes each to determine dry matter intake. All other data such as milk production and composition, colostrum, and lambs growth data were obtained from 12 ewes and their lambs in each treatment.
ResultsBoth groups treated with Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil had positive effects on increasing dry matter and milk production, but ewes received a daily dose of 1.6 ml of Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil had the highest DM intake and milk production (P<0.05). The essential oil had no effect on the birth weight of lambs (P<0.05). Feeding the essential oil had a significant effect on fat, protein, and solid none fat in colostrum and milk. Somatic cells both in colostrum and milk declined as a result of feeding Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil(P<0.05).
ConclusionThe essential oil had a significant and positive effect on the somatic cells of colostrum and milk and caused it to decrease in the treatments containing essential oil. Because of the significant positive effect of Pistacia Atlantica Kurdica gum essential oil on milk production, milk and colostrums composition (fat and protein) and the growth rate of suckling lambs, it is concluded that this essential oil could be recommended as a suitable feed additive in the diet of ewes at a dose of 1.6 ml/d.
Keywords: colostrum. essential oil, lamb birth weight, milk quality, Pistacia Atlantica Kurdica gum -
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش های دینی- اسلامی بر پرهیز از تجمل گرایی در دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان لامرد انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و از جهت نحوه گردآوری داده ها و میزان کنترل متغیرها، از نوع پژوهش های توصیفی - پیمایشی میباشد. جمعیت مورد مطالعه در پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان لامرد می باشد. جهت تعیین حجم افراد نمونه به جدول مورگان استناد شد و تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. به طور کلی در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی همچون جداول توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد، و در سطح آمار استنباطی از آزمون هایی همچون آزمون t تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس یک راهه و آزمون همبستگی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه در آموزش های دینی- اسلامی ، با کنترل اثر پیشآزمون تفاوت معنیداری دیده میشود. بدین ترتیب با توجه به نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره میتوان گفت آموزش های دینی تاثیر معنیداری بر کاهش تجمل گرایی در دانشآموزان داشته است.
کلید واژگان: آموزش های دینی- اسلامی, تجمل گرایی, دانش آموزان مقطع ابتدایی, شهرستان لامرد -
«دینکرد هفتم» یا «زرتشت نامه» یکی از متون پهلوی بازمانده از روزگار کهن است که در قرن سوم هجری گردآوری و بازنویسی شده است. «دینکرد هفتم» یکی از جلدهای نه گانه «دینکرد» است که به نام «دایره المعارف دین مزدایی» شناخته می شود. موضوع اصلی «دینکرد هفتم» سرگذشت دین و زندگی زرتشت است. به همین علت این کتاب منبع مناسبی برای بررسی زندگی زرتشت از منظر نقد اسطوره گرایانه است. بنابراین در این پژوهش بر آن شدیم زندگی زرتشت را بر اساس ویژگی های «کهن الگوی قهرمان» که یونگ، گورین و رانک آن را بیان کرده اند بررسی کنیم. این پژوهش با روش کیفی و مطالعه کتابخانه ای با رویکرد توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. این حقیقت را نباید فراموش کرد که نمی توان تمام ویژگی هایی که یونگ، گورین و رانک برای کهن الگوی قهرمان مطرح کرده اند را در تمام اسطوره ها پیدا کرد. در این پژوهش به تعداد قابل توجهی ویژگی دست یافته ایم. نتایج بررسی نشان داد که می توان زرتشت پیامبر را به عنوان «انسان کامل» دین زرتشتی که وظیفه جنگ و نابودی اهریمنان را دارد به عنوان «کهن الگوی قهرمان» مطرح کرد.
کلید واژگان: نقد اسطوره گرایانه, دینکرد هفتم, زرتشت, کهن الگوی قهرمان, یونگ, گورین, رانک"Seventh Denkard" or "Zoroashtnameh" is one of the surviving Pahlavi texts that was compiled and rewritten in the third century of Hijri. " Denkard Haftom" is one of the nine volumes of " Denkard " which is called "Encyclopedia of Mazdai Religion". " Denkard Haftom" The main theme of Zoroastrian history is religion and life. For this reason, this book is a suitable source for examining Zoroastrian's life from the point of view of mythological criticism. In this research, Zoroaster's life is analyzed based on the characteristics of the "heroic archetype" expressed by Jung, Gurin and Rank. This has been done with qualitative method and library study with descriptive analytical research. We should not forget the fact that not all the characteristics that Jung, Gurin and Rank have proposed for the heroic archetype can be found in all myths. In this research, we have achieved a significant number of features. The results of the survey showed that the prophet Zoroaster can be proposed as heroic archetype
Keywords: Archetypal criticism .Seventh Denkard, Zoroaster, Hero Archetype, Jung, Gurin, rank -
مقدمه
هورمون آنتی مولرین، ارتباط خوبی با سن زن، تعداد فولیکول های آنترال و نتیجه روش های کمک باروری دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه سطح هورمون ضدمولرین با پاسخ تخمدانی و پیامدهای بارداری در زنان نابارور تحت درمان با ART و IUI انجام شد.
روش کاراین مطالعه به روش مقطعی (توصیفی - تحلیلی) در سال های 1400-1395 بر روی 186 زن نابارور تحت درمان با روش درمان نازایی ART مراجعه کننده به مرکز نازایی بیمارستان بعثت سنندج انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سطح FSH و AMH، تعداد آمپول گونادوتروپین تزریق شده، تعداد فولیکول آنترال و تعداد جنین به دست آمده بررسی و در پرسشنامه ثبت شد. همچنین پیامدهای بارداری شامل سقط، مرگ جنینی، ناهنجاری جنینی و تولد تعیین و در پرسشنامه ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 22) و آزمون های کای دو، تست دقیق فیشر، آنالیز واریانس یک طرفه و همبستگی پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین هورمون آنتی مولرین 0/3±0/4 با دامنه 12-1/0 نانوگرم بر میلی لیتر و میانگین هورمون FSH 5/2±1/6 با دامنه 7/12-6/0 واحد در میلی لیتر بود. بین سطح هورمون آنتی مولرین با تعداد HMG تزریق شده، تعداد تخمک بازیابی شده، تعداد جنین کل، جنین نوع A و B در زنان با IVF آگونیست ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0>p). بین سطح هورمون آنتی مولرین با سقط، مرگ جنینی، تولد زنده و ناهنجاری نوزاد ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0<p).
نتیجه گیریتعیین سطوح AMH در تجویز گنادوتروپین، پیش بینی تعداد فولیکول آنترال، تخمک بازیابی شده و تعداد جنین به دست آمده کمک کننده است، اما سطح هورمون آنتی مولرین با پیامدهای باروری ارتباط ندارد.
کلید واژگان: پیامد بارداری, گنادوتروپین آگونیست, هورمون آنتی مولرین, IVFIntroductionAnti-Mullerian Hormone (AMH) is related to woman's age, the number of antral follicles, and the outcome of assisted reproductive techniques. The present study was performed with aim to evaluate the relationship between anti-mullerian hormone levels and ovarian response and pregnancy outcomes in infertile women undergoing assisted reproductive techniques (ART) and IUI.
MethodsThis cross-sectional (descriptive-analytical) study was performed on 186 infertile women undergoing ART referred to Besat Hospital Infertility Center, Sanandaj, Iran during 2016-2020. Demographic information, FSH level, AMH level, number of gonadotropin injections, number of antral follicles and number of fetuses were evaluated and recorded in the questionnaire.. Also, pregnancy outcomes including abortion, fetal death, fetal malformation and birth were determined and recorded in the questionnaire. Data were analyzed by SPSS software (version 22) and chi-square, Fisher exact, one-way analysis of variance and Pearson correlation. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe mean of anti-mullerian hormone level was 4.0±3.0 (range of 0.1 to 12 ng / ml) and the mean of FSH level was 6.1±2.5 (range of 0.6 to 12.7 IUI / L). There was a significant relationship between anti-mullerian hormone level with the number of ovarian follicles, number of injected HMG, number of eggs retrieved, total number of embryos (P <0.05). There was no significant relationship between anti-mullerian hormone levels with abortion, fetal death, live birth and neonatal malformations (P >0.05).
ConclusionDetermination of AMH levels can help for administration of gonadotropins, prediction of antral follicle numbers, number of eggs retrieved and number of embryos obtained, but Anti-mullerian hormone levels are not associated with pregnancy outcomes.
Keywords: Anti-mullerian hormone, Agonist, Gonadotropin, IVF, Pregnancy outcome -
اثر تغذیه اسانس صمغ درخت ون در دوران شیرخوارگی بر عملکرد رشد، بره های نر سنجابی در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری با استفاده از30 راس بره نر از یک گله پس از هم زمان سازی فحلی در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تیمار و 10 تکرار بررسی شد. بره ها سه روز پس از تولد به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول که هیچ اسانسی دریافت نکردند و به گروه دوم و سوم در تمام دوران شیرخوارگی به ترتیب 8/0 و 6/1 میلی لیتر در روز اسانس صمغ درخت ون با استفاده از سرنگ خورانده شد. بره ها در 100 روزگی از شیر گرفته شدند و به مدت 10 هفته همراه سایر بره های گله تا سن 170 روزگی پرورش یافتند. تغذیه اسانس سبب افزایش وزن پایان شیرخوارگی و همچنین رشد پس از شیرگیری شد. گلوکز خون بره ها در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری تحت تاثیر تغذیه اسانس قرار نگرفت. سایر فراسنجه های خون مانند کلسترول، تری گلیسیرید و پروتیین کل بره ها که اسانس دریافت کردند کمتر بود درحالی که نسبت اوره و آلبومین به گلوبولین خون آن ها بالاتر بود. میزان مالوندیآلدهید خون بره های دریافت کننده اسانس نسبت به گروه شاهد کاهش یافت و افزایش سطح اسانس باعث کاهش بیشتر آن نشد. براساس نتایج حاصل، اسانس صمغ درخت ون به عنوان یک افزودنی خوراکی جدید می تواند در دوران شیرخوارگی پتانسیل خوبی درجهت بهبود عملکرد بره ها در دوره شیرخوارگی و پس از شیرگیری داشته باشد و چون خوراندن سطح بالاتر اسانس باعث بهبود بیشتر عملکرد رشد نشد، بنابراین سطح 8/0 میلی لیتر در روز جهت بهبود عملکرد رشد پیشنهاد میشود.
کلید واژگان: اسانس, بره شیرخوار, رشد, صمغ درخت ون, مالون&rlm, دی &rlm, آلدهیدThe effect of feeding essential oil of Pistacia Atlantica Kurdica gum during the suckling period on pre and post-weaning growth performance of Sanjabi male lambs using 30 male lambs from an estrus synchronized flock of ewes was carried out, in the form of a completely randomized design with 3 treatments and 10 replications. The lambs were divided into three groups three days after birth. The first group received no essential oil, and the second and the third groups received a daily dose of 0.8 and 1.6 ml until weaning by a drenching syringe, respectively. Lambs were weaned at 100 days of age and were raised for 10 weeks with the other herd lambs until 170 days of age. Feeding the essential oil increased weaning weight and post-weaning daily weight gain. The blood glucose of lambs during the suckling or post-waning period did not change due to feeding the essential oil. Lambs received the essential oil and had lower blood cholesterol, triglyceride, total protein, and higher urea and albumin to globulin ratio. Feeding the essential oil reduced blood malondialdehyde levels but increasing the level of the essential oil did not further decrease this metabolite. The results showed that the essential oil as a new feed additive has a good potential to improve the pre and post-weaning performance of lambs when fed during the suckling period. Since, increasing the level of the essential oil resulted in no additional improvement in the performance of lambs therefore, a daily dose of 0.8 ml is recommended.
Keywords: Essential oil, Growth, Malondialdehyde, Pistacia Atlantica Kurdica gum, Suckling lambs -
اسلام، دین جامع، بهترین چشم انداز از سبک زندگی مطلوب را ترسیم کرده است. این سبک زندگی اسلامی که از قرآن و سیره اهل بیت (ع) نشات گرفته ویژگی مهمی به نام جامعیت دارد که برای تمام ابعاد اخلاقی، عبادی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی، فرهنگی، بهداشتی، علمی و... برنامه دارد. اقتصاد و تامین معیشت یکی از ابعاد مهم زندگی است که اسلام براساس آن دستورات و آموزه هایی صادر کرده است. نوشتار حاضر با روش تحلیلی-توصیفی، مولفه های شناختی سبک زندگی اقتصادی مطلوب را بررسی می کند. باور به مولفه هایی مانند توحید، معادباوری، تاثیر عوامل معنویی، اعتقاد به عدالت ورزی خداوند، رزاقیت خداوند، خلافت و جانشینی انسان در عرصه های اقتصادی، باور به مالکیت خداوند و حاکمیت ارزش های الهی از مهمترین مولفه های شناختی سبک زندگی اقتصادی است.
کلید واژگان: قتصاد, سبک زندگی اقتصادی, مولفه های شناختی, سیره اهل بیت (ع) -
بسیاری از درمان های دارویی میگرن رضایت بخش نیستند. آنها برای بسیاری از بیماران موثر نیستند، درد را به طور کامل از بین نمی برند، به طور کامل از عود مجدد سردرد جلوگیری نمی کنند یا با عوارض جانبی منفی همراه هستند. روشهای مختلفی وجود دارد که ممکن است کیفیت زندگی مبتلایان به میگرن را بهبود بخشد. به نظر می رسد آرامش یک راه موثر برای درمان سردردهای میگرنی باشد. پزوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر معنویت بر سردردهای میگرنی انجام شد نتایج نشان داد افرادی که با معنویت همراه هستند ممکن است نسبت به افرادی که با معنویت همراه نیستند، تحمل بیشتری نسبت به درد حاد میگرنی داشته باشند.
کلید واژگان: درد, میگرن, معنویت -
مقدمه
عدم تخمک گذاری مزمن، یکی از شایع ترین علل ناباروری در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک است و روش های مختلفی برای درمان آن وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین کارایی پروتکل پلکانی با استفاده از کلومیفن سیترات در بیماران مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک و مقایسه آن با رژیم های سنتی انجام شد.
روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور در سال های 98-1397 بر روی 60 بیمار PCOS در بیمارستان بعثت سنندج انجام شد. افراد به طور تصادفی در دو گروه کنترل (سنتی) و مطالعه (پلکانی) قرار گرفتند. در گروه پلکانی، بیمار از روز 5 چرخه به مدت 5 روز، روزانه 50 میلی گرم کلومیفن سیترات (CC) دریافت و در صورت عدم پاسخ، دوز دارو 2 برابر شد، عدم پاسخ منجر به استفاده از دوز 150 میلی گرم شد. در گروه کنترل، روند تجویز CC در هر چرخه به مدت 5 روز با دوزهای تعیین شده بود. تاثیر تجویز CC یک هفته بعد از پایان مصرف دارو با استفاده از سونوگرافی مشخص می شد. در پایان متغیرهای اندازه تخمک ها، فاصله زمانی تخمک گذاری، میزان بارداری و عوارض جانبی CC در دو گروه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف و آزمون تی مقایسه شدند. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هافاصله زمانی تخمک گذاری در گروه پلکانی در مقایسه با گروه سنتی به طور معنی داری کوتاه تر بود (98/0±40/21 روز در مقابل 94/5±86/51 روز). میزان تخمک گذاری (40/2±72/17 در مقابل 40/4±03/19) و بارداری (10/0±93/0 در مقابل 12/0±87/0) در دو گروه پلکانی و سنتی تفاوت معنی داری نداشت. تفاوت معنی داری در عوارض جانبی شدید دارو و ضخامت آندومتر در دو گروه مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجه گیریروش پلکانی، یک دوره درمانی بسیار کوتاه و فاقد هرگونه اثر سوء بر تخمک گذاری و بارداری است، در ضمن فاقد هرگونه عوارض جانبی در بیماران مبتلا به PCOS است.
کلید واژگان: پروتکل پلکانی, پروتکل سنتی, سندرم تخمدان پلی کیستیک, کلومیفن سیتراتIntroductionChronic anovulation is one of the most common causes of infertility in women with polycystic ovary syndrome (PCOS) and there are several treatments for it. The present study was performed aimed to determine the efficacy of the stair-step protocol (SSP) using clomiphene citrate (CC) in patients with polycystic ovary syndrome and compare it with the traditional regimen.
MethodsThis double-blind randomized clinical trial study was performed on 60 patients with PCOS in Sanandaj Besat Hospital in 2018-2019. Patients were randomly divided into control (traditional) and study (stair-step) groups. In the stair-step group, the patient received 50 mg of CC daily for 5 days from the fifth day of the cycle, and if there was no response, the dose was doubled, and failure to respond led to the use of 150 mg. In the control group, the process of CC administration in each cycle was for 5 days with the prescribed doses. The effect of CC administration was determined by ultrasonography one week after the end of the drug. Finally, the variables of egg size, ovulation interval, pregnancy rate, and CC side effects were compared in the two groups using SPSS software (version 18), Kolmogorov-Smirnov test, and t-test. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe ovulation period was significantly shorter in the SSP than in the control group (21.40±0.98 vs. 51.86±5.94 days). Ovulation rate (17.72±2.40 vs. 19.03±4.40) and pregnancy rate (0.87±0.12 vs. 0.93±0.10) were not significantly different between the case and control groups. Moreover, no significant difference was found between the groups regarding the side effects of CC and endometrial thickness (p>0.05).
ConclusionSSP has a very short treatment period with no adverse effects on ovulation and pregnancy. It also has no side effects in patients with PCOS.
Keywords: Clomiphene citrate, Polycystic ovary syndrome, Stair-step protocol, Traditional protocol -
پردازش ابرهای نقطه ای یکی از زمینه های در حال رشد در بینایی ماشین است. با پیدایش حس گرهای عمق ارزان قیمت علاقه زیادی به پردازش ابرهای نقطه ای و استفاده از آن در تشخیص اشیای سه بعدی ایجاد شده است. در حالت کلی روش های تشخیص اشیای سه بعدی به دو دسته موضعی و سرتاسری تقسیم می شوند. در روش های سرتاسری شکل کلی مدل توصیف شده درحالی که در روش های موضعی از خصوصیات هندسی ناحیه موضعی اطراف یک نقطه برای به دست آوردن ویژگی آن نقطه استفاده می شود. برخلاف روش های سرتاسری، روش های موضعی نیاز به قطعه بندی ندارند و نسبت به پدیده انسداد و درهم ریختگی مقاوم تر هستند. روش های مبتنی بر ویژگی های موضعی، برخی از ویژگی های هندسی را از سطوح محلی اطراف نقاط خاصی به نام نقاط کلیدی استخراج می کنند. ویژگی های هندسی یک نقطه کلیدی در یک توصیف گر ویژگی کدگذاری می شوند. چگونگی توصیف محیط پیرامون یک نقطه کلیدی چالش اصلی این روش هاست. روش های موضعی که به طورمعمول مورد استفاده قرار می گیرند، اغلب به نوفه، تغییر وضوح مش و تبدیل صلب حساس هستند. برای غلبه بر چنین مشکلاتی، در این مقاله توصیف گر موضعی جدیدی بر اساس نگاشت مرکاتور ارایه شده است. نگاشت مرکاتور یکی از معروف ترین نگاشت های سه بعد به دو بعد است که فاصله، زاویه، جهت، طول و عرض جغرافیایی نسبی را بین هر دو نقطه در ابرهای نقطه ای حفظ می کند. به منظور ارزیابی، روش پیشنهادی با تعدادی از روش های مطرح مقایسه شده است. برتری این روش بر سایر روش ها با استفاده از معیارهای خطای جذر میانگین مربعات، نمودار بازخوانی در برابر دقت، خطای ثبت کردن، خطای چرخش و انتقال نشان داده می شود و اثبات می شود که این روش قدرت توصیفی خوبی دارد و نسبت به تبدیل صلب، نویز و تغییر وضوح مش مقاوم است.
کلید واژگان: ابر نقطه, تشخیص اشیای سه بعدی, توصیف گر موضعی, نگاشت مرکاتورThe processing of point clouds is one of the growing areas in machine vision. With the advent of inexpensive depth sensors, there has been a great interest in point clouds to detect three-dimensional objects. In general, 3D object recognition methods are alienated into two classes: local and global feature-based methods. In global feature-based methods, the entire shape of the model is described, while in local methods, the geometric properties of the local area around a point are used to obtain the characteristic of the point. Unlike global methods, local methods do not entail any segmentation and they are more robust to clutter and occlusion. The local feature-based methods extract some geometric features from local surfaces around specific points named keypoints. The geometric features of a keypoint are encoded into a feature descriptor. How to describe the environment around a keypoint is the main challenge of these methods. The commonly used local feature-based methods often are sensitive to noise, varying mesh resolution, and rigid transformation. To overcome such disadvantages, in this paper, a new local feature descriptor based on the Mercator projection is proposed. The Mercator projection is one of the most popular 3D to 2D projections that can preserve true distance, direction, and relative longitude and latitude between any two points in point clouds. To evaluate, the proposed method has been compared with several state-of-the-art descriptor methods. The superiority of this method over other methods is shown by using the criteria of square Root Mean Square Error (RMSE), Recall versus 1-Precision Curve (RPC), and registration correction, rotation, and translation errors, and it is proved that this method has good descriptiveness power and it is robust to noise and varying mesh resolution.
IntroductionIn this paper, we propose a new local descriptor to provide robust and precise geometric features. The geometric features are extracted using the Mercator projection of the neighborhood sphere. Our contributions are as follows: (1) The proposed descriptor directly learns from the point clouds (2) using the proposed method, there is only one representation for each point so the problem of multiple representations of a point is addressed. Also, the Mercator projection has many properties that make it appropriate for data representations in a point cloud. (3) It can accurately describe the geometric properties around a point. (3) The Mercator projection is a conformal projection so it preserves true distances, directions, and relative longitudes and latitudes. (4) It keeps small element geometry, which means Mercator projection preserves the shapes of small regions.
The proposed methodGiven a query point p, a sphere of radius r is centered at p for determining the neighbor points. Then Mercator projection is used for mapping the sphere into a plane with considering the Local reference frame (LRF) as previously suggested by Tombaret al. (2010b). The Mercator projection is a cylindrical projection that was proposed by G. Mercator in 1569. In this projection, the surface of a sphere is mapped into a plane. It preserves true distances, directions, and relative longitudes and latitudes. The Mercator projection for each point is identified using two following equations:(2)where λ is the longitude and φ is the latitude of a point in the sphere, and (x, y) represents corresponding point in the Cartesian map. For extracting images as the input of the Siamese network, we need ranges for achieved x and y. The variable x is in the interval [−π, π] but range of y is different for the Mercator projection of each keypoint. As a result, the minimum and maximum of the variable y for all neighbor points are considered as the range of y, then a histogram 30 × 30 is measured. The Mercator projections of all neighbors are defined and the number of points in each bin counted. Then we normalize the histogram by dividing each bin by the total number of neighbor points, it causes more robustness to noise and mesh resolution.
Results and discussionThe performance of the proposed method is evaluated on the Bologna (Tombari et al., 2010c) and John Burkardt in terms of RMSE, RPC and registration correction rate, rotation and translation errors. The proposed outperforms other methods in term of RPC also the results show that the method is robust to noise, rigid transformation and varying mesh resolution.
Keywords: Point cloud, 3D object recognition, Local descriptor, Mercator projection -
با توجه به افزایش افراد جامعه و در مقابل آن نیاز انسان به مصرف پروتیین مورد نیاز بدن، بشر را به این فکر فروبرد که با اصلاح دام های بومی بتواند میزان پروتیین مورد نیاز جامعه را تامین نماید. هدف این پژوهش بررسی مقدار هم خونی و تغییرات آن در طی 3 دهه اخیر در میان جمعیت گاومیش خوزستان بود. اطلاعات شجره 21009 راس گاومیش از 218گله جمع آوری شده توسط مرکز اصلاح نژاد و بهبود کشور در طی سال های1360 تا 1390 مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که تعداد حیوانات هم خون در شجره 1200راس بود. میانگین ضریب هم خونی کل جمعیت و جمعیت هم خون به ترتیب برابر 8/0 و 77/10درصد برآورد گردید. روند تغییرات سالیانه ضریب هم خونی 05/0 درصد و به لحاظ آماری معنی دار بود(01/0>P). همچنین هم خونی در جامعه گاومیش خوزستان اثر منفی بر کمیت و کیفیت شیر تولیدی نداشته است و با در نظر داشتن این موضوع باید با مدیریت مناسب و برنامه های مطلوب می توان از افزایش سریع و روبه افزایش هم خونی جلوگیری نمود. تا از اثرات منفی هم خونی بر روی کمیت و کیفیت شیر جلوگیری گردد.
کلید واژگان: خوزستان, هم خونی, ضریب هم خونی و جمعیتWith due attention to increase of population and ahead that necessity of human to use of protein demand body, lead mankind pondered that breeding can provide demand protein of society. The purpose of this study was quantity of inbreeding and it’s changes at recent three decade among of Khuzestan’s buffalo population. The data were collected pedigree of 21,009 heads of buffaloes by the Centre for breeding and improve the country were used during the years 1981 to 2011. The results showed that the number of inbreeding animals at the pedigree was 1200 head. Average inbreeding coefficient of the population and inbred population was estimated 0.8 and 10.77%, respectively. Annual changes in inbreeding was 0.05 which was statistically significant (P <0.01). The negative effects of inbreeding on the quantity and quality of buffalo’s milk would prevent. Rapid rise in inbreeding should be prevented by appropriate management and application of desired programs to avoid negative effects of inbreeding on quality and quantity of milk production.
Keywords: Khuzestan, Inbreeding, inbreeding coefficient, population -
سابقه و هدف
هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط ترکیبات شیمیایی (جنس) سنگ با نتایج نفرولیتوتومی از راه پوست از نظر وضعیت پاک سازی سنگ و مدت زمان جراحی است.
مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی اطلاعات 113 بیمار که تحت نفرولیتوتومی از راه پوست قرار گرفتند، شامل ترکیبات شیمیایی سنگ، میزان پاک سازی سنگ و مدت زمان جراحی استخراج و از نظر آماری تحلیل شد.
یافته هادر بررسی تک متغیره، اختلاف معنی داری در گروه با و بدون نتیجه پاک سازی سنگ از نظر میانگین درصد فسفات کلسیم، اگزالات کلسیم، اسید اوریک و سنگ عفونی مشاهده نشد (0.05>p). ارتباط بین درصد جزء فسفات کلسیم، درصد جزء اگزالات کلسیم و درصد جزء اسید اوریک با مدت زمان جراحی نیز از نظر آماری معنادار نبود (0.05>p). همچنین تفاوت معنی داری از نظر میانگین مدت زمان جراحی بین دو گروه با و بدون سنگ عفونی مشاهده نشد (17.38±47.00 در مقابل 20.98±45.99، 0.817P=). در بررسی تحلیل رگرسیون چندمتغیره هیچ کدام از ترکیبات فسفات کلسیم، اگزالات کلسیم، اسید اوریک و سنگ های عفونی جزء عوامل تاثیرگذار بر نتیجه پاک سازی سنگ و مدت زمان جراحی نبودند (0.05>p).
نتیجه گیریترکیبات شیمیایی سنگ هیچ گونه تاثیری بر مدت زمان جراحی و نتیجه پاک سازی سنگ در نفرولیتوتومی از راه پوست در درمان سنگ های دستگاه ادراری فوقانی ندارد.
کلید واژگان: اسید اوریک, اگزالات کلسیم, سنگ کلیه, فسفات کلسیم, مدت جراحی, نفرولیتوتومی از راه پوست (PCNL)Background and ObjectiveThe present study aimed to assess the association between stone chemical compositions and Percutaneous Nephrolithotomy (PCNL) outcomes (stone-free result, operative time).
Materials and MethodsIn this analytical cross-sectional study, the data of 113 patients who underwent PCNL, including stone chemical composition, stone-free result, and operative time, were recorded and analyzed.
ResultsIn univariate analysis, no significant differences were observed between the group with the stone-free result and the group without stone-free result in mean percentages of calcium phosphate, calcium oxalate, uric acid, and the frequency of infectious stones time (P>0.05). Moreover, operative time was not significantly correlated with the percentages of calcium phosphate, calcium oxalate, and uric acid components (P>0.05). In addition, no significant difference was detected between the two groups (with and without infectious stones) in terms of mean operative time (47.00±17.38 vs. 45.99±20.98; P=0.817). In multivariate regression analysis, none of calcium phosphate, calcium oxalate, uric acid, and infectious stone were the predictive factors affecting stone-free result and operative time.
ConclusionAs evidenced by the obtained results, the compositions of upper urinary tract stones had no effect on the stone-free result and operative time in PCNL.
Keywords: Calcium Oxalate, Calcium Phosphate, Kidney Calculi, Operative Time, Percutaneous Nephrolithotomy (PCNL), Uric Acid -
شکل گیری شخصیت انسان ها ناشی از عواملی است که بدون توجه و شناخت آنها نمی توان برنامه تربیتی مناسبی برای انسان طراحی نمود. در این مقاله عوامل موثر بر شکل گیری شخصیت تربیتی حضرت زینب(س) مورد بررسی قرار گرفته است. عواملی تربیتی که سبب شد ایشان بتوانند بعد از قیام عاشورا با تدابیرشان رهبری همه جانبه خاندان پیامبر(ص) را به ویژه در اسارت ها بر عهده گیرند. در پاسخ به این سوال عوامل وراثت و محیط از منظر روان شناسی و تاثیر هر یک به طور جداگانه بررسی شده و از منظر اسلام نیز نقش ایشان به طور ویژه مورد مطالعه قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد که خانوانده ایشان مهم ترین نقش را در ایجاد شخصیت تربیتی وی داشتند.
کلید واژگان: حضرت زینب(س), شخصیت تربیتی, وراثت, محیط -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و ششم شماره 7 (پیاپی 117، بهمن و اسفند 1400)، صص 34 -44زمینه وهدف
در سالهای اخیر ، انجماد اسپرم، پیشرفت قابل توجهی در تکنیک های کمک باروری (ART) داشته است و تاثیر مهمی در درمان ناباروری و همچنین افزایش میزان موفقیت ART داشته باشد. اثرات منفی انجمادبر اسپرم به دلیل کمبود آنتی اکسیدان ها بخوبی شناخته شده است بنابراین هدف ار این مطالعه ، تعیین اثر کوآنزیم Q10 به عنوان یک آنتی اکسیدان قوی بر پارامترهای اسپرم ، DNA ، تمامیت غشاء وتراکم کروماتین اسپرم پس از ذوب مایع منی فریز شده بود
روش بررسینمونه مایع منی از50مرد مراجعه کننده به مرکز درمان ناباروری بیمارستان بعثت سنندج که که طبق معیارهای WHO(2010 نروموزواسپرمیا بودند جمع آوری شد.نمونه مایع منی به سه قسمت قبل از انجماد ، انجماد بدون کوآنزیم Q10 و انجماد با کوآنزیمQ10 تقسیم شدند .نمونه ها پس از انجماددر نیتروژن مایع نگهداری شدند سپس بعد از دو هفته نمونه ها ذوب و مجدا پارامترهای اسپرم ، DNA فراگمنتاسیون , تمامیت غشاء اسپرم وتراکم کروماتین اسپرم ارزیابی شدند .داده ها از طریق روش آماری اندازه گیری One way ANOVA و آزمون همبستگی پیرسون تحلیل و آنالیز شد .
یافته هابعداز ذوب نمونه های انجماد شده،پارامترهای اسپرم شامل تعداد و غلظت ، تحرک و حرکت پیشرونده اسپرم ، قابلیت حیات ، تمامیت غشاء ، قطعه قطعه شدن DNA ، تراکم کروماتین تفاوت معناداری با قبل از انجماد داشتند .P<0.05 . افزودن کوآنزیم Q10 نیز باعث بهبود تحرک ، حرکت پیشرونده اسپرم ، قابلیت حیات ، حفظ تمامیت غشاء و تراکم کروماتین ، کاهش قطعه قطعه شدن DNA شد.P< 0.05 تعداد و مورفولوژی اسپرم قبل و بعد از انجماد تفاوت معناداری نداشتند (P>0.05 ). همچنین درصد اسپرمهای دارای آسیب DNA دارای ارتباط مستقیمی با کروماتین اسپرم قبل و بعد از انجماد بود .
نتیجه گیریافزودن آنتی اکسیدان کوآنزیم Q10 به محیط انجماد اسپرم میتواند موجب بهبود پارامترهای اسپرم ، حفظ تمامیت غشاء وکروماتین اسپرم و کاهش قطعه قطعه شدن DNA پس از ذوب شود.
کلید واژگان: کوآنزیم Q10, انجماداسپرم, قطعه قطعه شدن DNABackground and AimIn recent years, sperm cryopreservation has resulted in significant advances in assisted reproductive techniques (ARTs); and, has showed a crucial potential impact on infertility treatment and increasing success rates of ARTs. The negative effects of sperm freezing due to lack of antioxidants have been well recognized .The aim of this study was to determine the effect of coenzyme Q10 as a potent antioxidant on sperm parameters including DNA fragmentation, membrane integrity, and sperm chromatin condensation after thawing of frozen semen.
Materials and MethodsSemen samples were collected from 50 men referring to the infertility treatment center of Besat Hospital. According to WHO criteria, the men were normozoospermia. Semen samples were divided into three parts: 1) before freezing 2) freezing without coenzyme Q10 , and 3)freezing with coenzyme Q10. After freezing, samples were stored in liquid nitrogen. After two weeks, the samples were thawed and the parameters of sperm including DNA fragmentation, membrane integrity, and sperm chromatin condensation were evaluated. Data were analyzed by one way ANOVA and Pearson correlation test.
ResultsAfter thawing the frozen samples, sperm parameters including number and concentration, total number of motile sperms and progressive movement of sperm, viability, membrane integrity, DNA fragmentation, chromatin density were significantly different from the same parameters before freezing (P <0.05). Addition of coenzyme Q10 improved, viability, membrane integrity, chromatin density, and total number of motile sperms and reduced sperm DNA fragmentation. (P <0.05) Sperm count and morphology showed no significant difference before and after freezing (P> 0.05). Also, the percentage of sperm DNA fragmentation was directly related to sperm chromatin before and after freezing.
ConclusionAddition of Q10 coenzyme antioxidant to sperm freezing medium not only improved sperm parameters of membrane integrity and chromatin, but also resulted in reduced sperm DNA fragmentation after thawing
Keywords: Coenzyme Q10, Sperm Cryopreservation, Sperm DNA fragmentation -
هدف از انجام پژوهش حاضر تاثیر تمرینات پایه ژیمناستیک بر رشد مهارتهای حرکتی کودکان دبستانی 7 تا 10 ساله است. این تحقیق از شیوه گردآوری داده ها نیمه تجربی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دختران شهرستان مسجد سلیمان بودند. از بین جامعه ذکر شده به روش هدفمند تعداد 30 دانش آموز دختر و به طور تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. این پژوهش به صورت میدانی انجام شد. سپس در مرحله پیش آزمون مهارت های حرکتی آزمودنی ها سنجیده شد. سپس گروه تجربی به مدت 16 هفته (هر هفته 3 جلسه) به انجام برنامه های مقدماتی و پایه ژیمناستیک پرداخت؛ گروه کنترل نیز در این مدت فعالیت روزمره خود را انجام دادند. در مرحله پس آزمون نیز مشابه پیش آزمون مهارت های حرکتی آزمودنی ها سنجیده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون شاپیرو-ویلک برای اطمینان از طبیعی بودن داده های آزمودنی ها استفاده شد و بعد از اینکه طبیعی بودن توزیع اندازه گیری مشخص گردید از آزمون های t همبسته و مستقل برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. درپایان نتایج زیر بدست آمد تمرینات پایه ژیمناستیک بر رشد سرعت دویدن و چابکی رشد تعادل، هماهنگی دو طرفه، قدرت، سرعت پاسخ کودکان، هماهنگی اندام فوقانی، کنترل بینایی و سرعت چالاکی کودکان دبستانی تاثیر داشت.
کلید واژگان: تمرینات پایه ژیمناستیک, مهارت های حرکتی, دختران دبستانیJournal of New research approaches in management and accounting, Volume:5 Issue: 83, 2022, PP 1526 -1546The aim of this study was to evaluate the effect of basic gymnastics exercises on the development of motor skills of primary school children aged 7 to 10 years. This research was a quasi-experimental data collection method with a practical purpose. The statistical population of the study was all girls in Masjed Soleiman city. Among the mentioned population, 30 female students were randomly divided into experimental and control groups. This research was conducted in the field. Then, in the pre-test stage, the subjects' motor skills were measured. Then, the experimental group performed basic and basic gymnastics programs for 16 weeks (3 sessions per week); The control group also performed their daily activities during this period. In the post-test stage, similar to the pre-test, the subjects' motor skills were measured. In order to analyze the data, Shapiro-Wilk test was used to ensure the normality of the subjects' data, and after the normality of the measurement distribution was determined, paired and independent t-tests were used to analyze the data. In the end, the following results were obtained: Basic gymnastics exercises had an effect on the growth of running speed and agility of balance growth, two-way coordination, strength, children's response speed, upper limb coordination, visual control and agility speed of primary school children.
Keywords: Basic gymnastics exercises, motor skills, elementary school girls -
مقدمه
پاسخ بیولوژیک سلولهایی که به طور مستقیم تحت تابش پرتو نیستند، بلکه در مجاورت و یا در محیط سلولهای تابش دیده قرار دارند، به عنوان اثر همسایگی پرتوی (Radiation-induced bystander effect یا RIBE) شناخته میشود. در مطالعات پیشین، وجود و مکانیسم RIBE ناشی از پرتوهای یونیزان بررسی شده است. به تازگی امواج فراصوت درمانی به عنوان یک روش جدید برای درمان برخی از سرطانها معرفی شده است. این مساله بیانگر ضرورت بررسی اثر همسایگی پرتوی ناشی از این روش درمانی (Ultrasound-induced bystander effect) می باشد.
روش هاجهت بررسی اثر همسایگی پرتوی ناشی از امواج فراصوت، دو رده ی سلولی A375 و MCF-7 درون پلیتهای هدف و همسایه کشت داده شد. پلیتهای هدف شامل چهار گروه شاهد (بدون مداخله)، فراصوت (تحت تابش امواج فراصوت درمانی)، نانوذره (درمان با نانوذرات طلا)، گروه فراصوت + نانوذره (تابش فراصوت در حضور نانوذرات طلا) بود و گروههای همسایه نیز به ترتیب دریافتکننده ی محیط کشت گروههای هدف بودند. به منظور بررسی القای اثر همسایگی پرتوی ناشی از امواج فراصوت، تستهای MTT و سنجش میزان کولونیزایی انجام گرفت.
یافته هادرصد کولونیزایی در گروههای همسایه ی دریافت کننده ی امواج فراصوت با وجود نانوذرات طلا یا بدون وجود نانوذرات طلا، کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشت و وجود نانوذرات طلا سبب افزایش اثر گردید. همچنین، مقدار کولونیزایی برای رده ی سلولی MCF-7 بیش از A375 بود.
نتیجه گیریامواج فراصوت منجر به القای اثر همسایگی پرتوی میشود و میزان این اثر در حضور نانوذرات طلا تشدید میگردد.
کلید واژگان: امواج فراصوت, اثر همسایگی, نانوذرات, طلا, سنجش میزان کولونی زاییBackgroundThe biological response of cells that are not directly exposed to radiation, but are in the vicinity or the environment of irradiated cells, is known as the radiation bystander effect. In previous studies, the existence and mechanism of the bystander effect induced by ionizing radiation have been investigated. Recently, ultrasound therapy was inducted as a new method for treating some cancers. Therefore, it seems necessary to evaluate the ultrasound-induced bystander effect.
MethodsTo investigate the ultrasound-induced bystander effect, A375 and MCF-7 cell lines were cultured in the target and bystander plates. The target plates included four groups of control (without intervention), ultrasound, gold nanoparticles, and simultaneous ultrasound treatment and gold nanoparticles. The four bystander groups received the culture medium of the target groups, respectively. MTT and colony forming units assays were </em>performed to investigate the ultrasound induced bystander effect.
FindingsThe percentage of colonization in bystander groups receiving ultrasound without and with gold nanoparticles were significantly lower compared with the control group. However, the amount of colonization for the MCF-7 cell line was more than A375.
ConclusionThe results showed that the ultrasound-induced bystander effect was intensified in the presence of gold nanoparticles due to.
Keywords: Ultrasound, Bystander effect, Gold, Nanoparticles, Colony forming units assays -
مقدمه
استفاده از امواج فراصوت در ترکیب با داروهای شیمیدرمانی، باعث افزایش اثربخشی دارو در دزهای کم میشود. همچنین، در فرایند درمان سلولهایی که درمان مستقیم نداشتهاند، تحت تاثیر اثر همسایگی، دستخوش تغییراتی از جمله مرگ میشوند. این پژوهش، با هدف بررسی تاثیر درمان ترکیبی امواج فراصوت و داروی شیمیدرمانی سیس پلاتین بر میزان مرگ سلولهای همسایه در ملانوما انجام شد.
روشهاابتدا سلولهای ملانوما A375 در آزمایشگاه کشت داده شد. بعد از کشت سلولها، برای انجام آزمایشها دو گروه سلولی هدف و همسایه در نظرگرفته شد. سپس، غلظت بهینه برای داروی سیس پلاتین در سلولهای گروه هدف با استفاده از روش MTT مشخص شد. در مرحلهی بعد، سلولهای گروه هدف به کمک غلظت بهینهی سیس پلاتین و با شدتهای 5/0، 1 و 2 وات/سانتیمترمربع امواج فراصوت، درمان شدند. پس از گذشت 24 ساعت انکوباسیون، محیط کشت سلولهای هدف به کمک تکنیک انتقال محیط به سلولهای همسایه اضافه شد. پس از 24 ساعت، از روش MTT برای سنجش میزان بقای سلولهای گروه همسایه استفاده گردید.
یافتههادرصد بقای سلولهای ملانوما در گروه همسایه که محیط کشت سلولهای هدف درمان شده به صورت ترکیبی با داروی سیسپلاتین و امواج فراصوت که شدت 2 وات/سانتیمترمربع را دریافت کردند، کاهش معنیداری نسبت به گروه شاهد داشت.
نتیجهگیریدر درمانهای ترکیبی امواج فراصوت و داروهای شیمی درمانی نیز باید نقش اثر همسایگی در کارایی درمان و بقای سلولها در نظر گرفته شود.
کلید واژگان: اثر همسایگی, امواج فراصوت, سیس پلاتین, ملانوماBackgroundThe use of ultrasound waves in combination with chemotherapy drugs increases the effectiveness of the drug in low doses. Moreover, in the treatment process, cells that have not been directly treated undergo a variety of changes such as death; this phenomenon is known as the bystander effect. This study aimed to investigate the effect of combined treatment of ultrasound waves and cisplatin on the bystander cells in melanoma cells.
MethodsMelanoma A375 cells were first cultured in the laboratory. After culturing the cells, two target and bystander cell groups were considered for the experiments. After determining the optimal concentration of cisplatin for melanoma A375 cells by MTT test, the target group cells were treated with the optimal concentration of cisplatin and ultrasound with intensities of 0.5, 1, and 2 w/cm2 . After 24 hours, the culture medium of the target cells was collected and added to the bystander cells using the medium transfer technique. At 24 hours, MTT assay was used to measure cell viability.
FindingsThe survival percentage of melanoma cells in the bystander group, which received the culture medium of the treated cells by combination of cisplatin and ultrasound waves with an intensity of 2 W/cm2 , had a significant decrease compared to the control group.
ConclusionIn combination therapies with ultrasound waves and chemotherapy drugs, the role of the bystander effect on the efficiency of treatment and cell survival should also be considered.
Keywords: Bystander effect, Ultrasound waves, Cisplatin, Melanoma -
زمینه و هدف
سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) یک عدم تعادل هورمونی بسیار شایع و پیچیده است که تقریبا 5 تا 10 درصد از زنان را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا هدف از این مطالعه تعیین و تغییرات هیستومورفومتری تخمدان در سندرم تخمدان پلی کیستیک القا شده در موش صحرایی به وسیله لتروزول پس از تجویز روغن گل مغربی (Evening primrose oil) بود.
روش بررسیدر این مطالعه تجربی که در سال 1398 انجام شد، 32 سر موش صحرایی سالم با میانگین وزنی200 تا 250 گرم وارد مطالعه شدند، موش ها به صورت تصادفی در4 گروه مساوی تقسیم بندی گردیدند؛ گروه اول: به مدت بیست و هشت روز EPO با دوز 500 میلی گرم در کیلوگرم به صورت تزریق داخل صفاقی تجویز شد، گروه دوم: PCOS با تجویز خوراکی لتروزول با دوز 1 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و به مدت بیست و هشت روز القا شد، گروه سوم: PCOS القا شد و به مدت بیست و هشت روز، EPO با دوز 500 میلی گرم در کیلوگرم به صورت تزریق داخل صفاقی تجویز شد و گروه چهارم PCOS القا گردید و به مدت بیست و هشت روز EPO با دوز 1000 میلی گرم در کیلوگرم به صورت تزریق داخل صفاقی تجویز شد. سرانجام، پس از فیکس کردن بافت های تخمدان، برش های بافت شناسی به صورت سریالی تهیه شد و وضعیت فولیکولوژنزیز بر اساس شمارش انواع مختلف فولیکول ها انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری آنالیز واریانس یک طرفه و توکی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها:
داده های هیستومورفومتریک نشان داد که EPO با دوز 500 میلی گرم در کیلوگرم باعث افزایش جسم زرد در گروه PCOS تحت درمان با EPO در مقایسه با گروه شاهد می شود (05/0<p). هم چنین EPO در هر دو دوز باعث کاهش فولیکول های کیستیک در مقایسه با گروه شاهد شد (05/0<p).
نتیجه گیری:
با توجه به نتاج به دست آمده مطاله هیستومورفومتریک بافت تخمدان، می توان پیشنهاد کرد که EPO می تواند دارای اثرات سودمندی در سندرم تخمدان پلی کیستیک از طرق بهبود در وضعیت بلوغ فولیکول ها، باشد.
کلید واژگان: گل مغربی, تخمدان پلی کیستیک, لتروزول, فولیکولوژنز, موش صحراییArmaghane-danesh, Volume:26 Issue: 2, 2021, PP 139 -147Background & aimPolycystic ovary syndrome (PCOS) is a very prevalent and complex hormonal imbalance that affects almost 5 to 10% of women. Therefore, the aim of this study was to determine and histomorphometric changes of ovary in polycystic ovary syndrome induced in rats by letrozole after administration of Evening primrose oil.
MethodsIn this experimental study conducted in 2019, 32 healthy rats with a mean weight of 200 to 250 g were included in the study. The mice were randomly divided into 4 equal groups; Group 1: EPO at dose of 500 mg/kg was injected intraperitoneally for twenty-eight days. Group 2: PCOS was administered orally at letrozole at dose of 1 mg/kg body weight for 28 days. The third group: PCOS was induced and for twenty-eight days, EPO at dose of 500 mg/kg was administered by intraperitoneal injection and the fourth group was induced by PCOS and EPO at a dose of 1000 mg/kg for twenty-eight days. It was administered by intraperitoneal injection. Finally, after fixing the ovarian tissues, histological sections were prepared serially and folliculogenesis was performed based on counting different types of follicles. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey tests.
ResultsHistomorphometric data showed that EPO at dose of 500 mg/kg increased corpus luteum in the PCOS group treated with EPO compared with the control group (p <0.05). EPO also reduced cystic follicles in both doses compared to the control group (p <0.05)
ConclusionAccording to the results of histomorphometric study of ovarian tissue, it can be suggested that EPO can have beneficial effects on polycystic ovary syndrome by improving the maturation of follicles.
Keywords: Evening primrose, Polycystic ovary, Letrozole, Folliculogenesis, Rat
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.