به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

معصومه سیمبر

  • فاطمه اسدی، معصومه سیمبر*، شهناز ترک زهرانی، ملیحه نصیری
    مقدمه

    ادم پا منجر به بروز ناراحتی هایی از قبیل احساس درد، گرفتگی عضلانی و خستگی پاها موقع راه رفتن و در نتیجه کم تحرکی و افزایش احتمال بروز ترومبوآمبولی در زنان باردار می شود. روش های غیردارویی متعددی برای بهبود ادم فیزیولوژیک پا در بارداری استفاده شده که هیچ کدام از آنان تاکنون به صورت خودمراقبتی مورد بررسی قرار نگرفته اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین و مقایسه تاثیر آموزش خودمراقبتی با ماساژ افلوریج، آب درمانی و بالا نگه داشتن پا بر ادم فیزیولوژیک پا در بارداری انجام گرفت.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی در سال 1401 بر روی 129 زن نخست باردار مراجعه کننده به مرکز درمانی مهدیه تهران انجام گرفت. واحدهای پژوهش به صورت تصادفی در چهار گروه آب درمانی، ماساژ درمانی، بالا نگه داشتن پا و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل: پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک- مامایی و بررسی عوارض و رضایت مندی از مداخله، چک لیست مشاهده و معاینه قبل و بعد از مداخله و متر غیرقابل ارتجاع بود. پس از جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار آماری SPSS (نسخه 24) و آزمون های آماری پارامتریک و نان پارامتریک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در مقایسه درون گروهی، ادم پاها بعد از مداخله نسبت به قبل از مداخله کاهش معنی داری یافتند (001/0>p). نتایج آنالیز کوواریانس نشان دهنده معنی دار بودن تفاوت گروه ها از نظر میانگین اندازه محیط های پا بعد از مداخله بود (001/0>p). در مقایسه دوبه دوی گروه ها بعد از مداخله، بالا نگه داشتن پا، بیشترین تاثیر را در میان دیگر مداخلات داشت (001/0>p).

    نتیجه گیری

    خودمراقبتی با ماساژ افلوریج، آب درمانی و بالا نگه داشتن پا، بر بهبود ادم پا در بارداری موثر است و بالا نگه داشتن پاها بر کاهش ادم پا موثر تر از سایر روش های خودمراقبتی است و ماساژ افلوریج کمترین تاثیر را بر بهبود ادم پا دارد.

    کلید واژگان: آب درمانی, ادم فیزیولوژیک پا, بالا نگه داشتن پا, خودمراقبتی, ماساژ افلوریج
    Fatemeh Asadi, Masoumeh Simbar *, Shahnaz Tork Zahrani, Maliheh Nasiri
    Introduction

    Physiologic edema in the feet can cause discomfort such as pain, muscle cramps and fatigue in the feet when walking and as a result lack of movement and increased probability of thromboembolism in pregnant women. Many non-pharmaceutical methods have been used to improve physiologic edema in pregnancy. None of these methods have been studied in a self-care context. Therefore, the present study was performed with aim to determine and compare the effects of self-care education with effleurage massage, hydrotherapy, and leg elevation on physiologic edema in pregnancy.

    Methods

    The randomized controlled clinical trial study was conducted in 2022 on 129 primigravid women who visited the Mahdieh Tehran Health Center. The samples were randomly divided to four groups: hydrotherapy, massage therapy, leg elevation, and control. The data collection tools included a demographic and obstetric questionnaire, investigation of complications and satisfaction from the intervention, observation checklist and examination before and after the intervention, and a non-elastic meter. After collecting information, data analysis was done using SPSS statistical software (version 24) and parametric and non-parametric statistical tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    In the intragroup comparison, leg edema decreased significantly after the intervention compared to before the intervention (p<0.001). The results of the analysis of covariance indicated a significant difference in the mean size of foot circumferences after the intervention among the groups (p<0.001). In a side-by-side comparison of the groups after the intervention, leg elevation had the greatest effect among other interventions (p<0.001).

    Conclusions

    Self-care with effleurage massage, hydrotherapy, and leg elevation were effective in improving physiologic edema in the legs during pregnancy. Furthermore, leg elevation was found to be more effective in reducing degree of leg edema compared to other self-care interventions, and effleurage massage had the least effect in improving physiologic edema.

    Keywords: Effleurage Massage, Foot Physiologic Edema, Hydrotherapy, Leg Elevation, Self-Care
  • مرجان اخوان امجدی، معصومه سیمبر*، سید علی حسینی، فرید زائری
    Marjan Akhavan Amjadi, Masoumeh Simbar*, Seyyed Ali Hoseini, Farid Zaeri

    Abstract
      Backgrounds and

    Aim

    Sexual-reproductive health (SRH) is considered as a major part of general health, and education in this domain can have significant effects on it. Moreover, physically disabled individuals need special healthcare and education in this respect; however, there is insufficient information about SRH in women with this disability. The purpose of the present study was to explore educational needs in SRH among women with spinal cord injury (SCI).
     Methods and Materials: In this qualitative research, content analysis method was applied. Participants included women between 18 and 55 suffering from SCI. They were clients of Social Welfare Organization and Association of Spinal Cord Disabilities and selected with purposive sampling method. In-depth semi-structured interviews were individually performed with 15 women and 8 key informants. Graneheim and Lundman’s method was used for data analysis. Furthermore, Lincoln and Guba’s evaluative criteria were applied for trustworthiness.  
     

    Results

    Educational needs in SRH among women with SCI were divided into 4 categories and 10 subcategories. They included “providing education by the Ministry of Health and Medical Education”, “improving education”, “enhancing performance of healthcare staff”, and “reforming educational structure of SRH for physically disabled individuals.”    
     

    Conclusion

    Women with SCI could improve their quality of life if they get information about SRH via educational books, CDs, and Internet resources. Moreover, modifying viewpoints of medical students and healthcare providers is assumed as an important factor for this aim.

    Keywords: Reproductive Health, Sexual Health, Spinal Cord Injury, Educational Needs
  • سیما نظرپور، معصومه سیمبر*
    پیش زمینه و هدف

    زنان باردار از گروه های در معرض خطر هستند که در اپیدمی کووید-19 به توجه ویژه نیاز داشتند. اکثر مطالعات انجام شده در این رابطه شامل گزارش های موردی و مطالعات با حجم جمعیت کوچک و نتایج متناقض در پیامدهای بارداری هستند تیم پژوهش یک بررسی سیستماتیک انجام داد و مطالعاتی را که پیامدهای نامطلوب بارداری را در زنان باردار مبتلا به عفونت کووید-19 گزارش کردند، خلاصه کرد.

    روش کار

    یک جستجوی جامع در PubMed و Scopus بدون محدودیت زمانی تا سپتامبر 2022 برای بازیابی مقالات اصلی منتشرشده در ارزیابی ارتباط بین عفونت کووید-19 و پیامدهای نامطلوب بارداری توسط کلیدواژه های مناسب انجام شد. از 1790 مقاله به دست آمده در جستجوی اولیه، 141 مطالعه واجد شرایط شامل 1،843،278 زن باردار موردبررسی قرار گرفتند. ارزیابی کیفیت مطالعات واردشده بر اساس چک لیست ارزیابی انتقادی نشان داد که 65 درصد دارای کیفیت بالا، 34 درصد متوسط و 1 درصد دارای کیفیت پایین هستند.

    یافته ها

    زنان باردار در معرض خطر بالقوه بیشتری برای پیامدهای نامطلوب بارداری هستند. شایع ترین پیامدهای نامطلوب بارداری گزارش شده، زایمان زودرس (9 مطالعه)، پارگی زودرس کیسه آب (4 مطالعه)، دیابت بارداری (1 مطالعه)، اختلالات افزایش فشارخون (4 مطالعه)، دیسترس جنین (2 مطالعه)، مرگ داخل رحمی جنین (2 مطالعه)، وزن کم هنگام تولد (3 مطالعه) و بستری شدن نوزادان در NICU (3 مطالعه) بود. در اکثر مطالعات، شواهدی مبنی بر انتقال عمودی کووید-19 از مادر به جنین وجود نداشت.

    بحث و نتیجه گیری

    عفونت کووید-19 در دوران بارداری ممکن است باعث پیامدهای نامطلوب بارداری شود. انتقال عمودی از مادر به جنین ممکن است اتفاق بیفتد، اما اثرات آنی و بلندمدت آن بر نوزاد ناشناخته است. بنابراین با توجه به احتمال انتقال عمودی این ویروس، تیم درمان باید از امر آگاه بوده و اقدامات و توجه لازم را انجام دهند. همچنین اگر مادر به شدت بیمار باشد، جدایی از نوزاد باید در نظر گرفته شود. مطالعات بیشتر برای روشن کردن رابطه علی بین این پیامدها و عفونت کووید-19 موردنیاز است.

    کلید واژگان: کرونا ویروس, کووید-19, پیامدهای بارداری, سندرم دیسترس تنفسی حاد, مرور سیستماتیک
    Sima Nazarpour, Masoumeh Simbar*
    Background & Aim

    Pregnant women were a risk group needing special attention during the Covid-19 epidemic. Most studies conducted in this regard are case reports, studies with small population sizes, and conflicting results in pregnancy outcomes. The research team conducted a systematic review and summarized studies that reported adverse pregnancy outcomes in pregnant women with Covid-19 infection.

    Material & Methods

    A comprehensive literature review was conducted in PubMed and Scopus with no initial time limit until September 2022 to retrieve original articles published evaluating the association between Covid-19 infection and adverse pregnancy outcomes. The appropriate keywords were used in the search process. From 1790 articles obtained in the primary search, 141 eligible studies, including 1,843,278 pregnant women were examined. The evaluation of the quality of the included studies based on the critical evaluation checklist showed that 65% have high quality, 34% have average quality, and 1% have low quality.

    Result

    Pregnant women are at greater potential risk for adverse pregnancy outcomes. The most common adverse pregnancy outcomes reported were preterm birth (9 studies), premature rupture of membrane (4 studies), gestational diabetes (1 study), hypertensive disorders (4 studies), fetal distress (2 studies), intrauterine fetal death (2 studies), low birth weight (3 studies), and NICU admission (3 studies). In most studies, there was no evidence of vertical transmission of Covid-19 from mother to fetus.

    Conclusion

    Covid-19 infection may cause adverse pregnancy outcomes during pregnancy. Vertical transmission from mother to fetus may occur, but the immediate and long-term effects on the infant are unknown. Therefore, considering the possibility of vertical transmission of this virus, the treatment team should be aware of this and take the necessary measures and attention. Also, if the mother is seriously ill, separation from the baby should be considered. Further studies are needed to clarify the causal relationship between these outcomes and covid-19 infection.

    Keywords: Coronavirus, Covid-19, Pregnancy Outcomes, SARS, Systematic Review
  • فرشته یزدانی، معصومه سیمبر*، الهام زارع، زینب حمزه گردشی، ملیحه نصیری
    مقدمه

    طراحی ابزاری روا و پایا برای سنجش وضعیت خودمراقبتی جنسی زنان سنین باروری جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف موجود و طراحی مداخلات مقتضی، برای بهبود وضعیت سلامت جنسی زنان سنین باروری، ضرورتی برای جامعه محسوب می شود، لذا مطالعه حاضر با هدف طراحی و روان سنجی پرسشنامه خودمراقبتی جنسی در زنان سنین باروری انجام گرفت.

    روش کار: 

    مطالعه حاضر یک مطالعه روش شناسی با طرح مقطعی بود که در سال 1400 انجام شد. پرسشنامه با استفاده از رویکرد قیاسی و بر اساس مدل والتز طراحی گردید. سپس جهت بررسی ویژگی های روان سنجی ابزار، روایی صوری کمی و کیفی و روایی محتوای کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، پایایی ابزار با استفاده از ارزیابی همسانی درونی و تعیین ضریب آلفای کرونباخ و ارزیابی ثبات با روش آزمون بازآزمون و تعیین ضریب همبستگی درون خوشه ای (ICC) بررسی شد.

    یافته ها

    نسخه نهایی پرسشنامه خودمراقبتی جنسی در زنان سنین باروری با 40 گویه در 4 حیطه شامل: پیشگیری از بیماری های مقاربتی و عفونت های تناسلی، پیشگیری از سرطان های زنان، پیشگیری از بارداری ناخواسته و ارتقای سلامت جنسی طراحی شد. ویژگی های روان سنجی این پرسشنامه نشان داد که میزان شاخص روایی کل ابزار 93/0 و نسبت روایی کل ابزار 96/0 بود. پایایی نسبی کل ابزار نیز با آلفای کرونباخ 94/0 نشان داده شد. ثبات ابزار نیز با ضریب همبستگی درون خوشه ای در کل ابزار 97/0 با فاصله اطمینان 98/0-94/0 نشان داده شد.

    نتیجه گیری

    پرسشنامه سنجش خودمراقبتی جنسی در زنان سنین باروری (FSHS) از روایی و پایایی قابل قبولی در جمعیت ایران برخوردار است که می تواند مفهوم وسیع خودمراقبتی جنسی را مورد سنجش قرار دهد. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند در دسترس صاحب نظران و برنامه ریزان جهت بررسی وضعیت موجود و طراحی مداخلات مناسب قرار گیرد.

    کلید واژگان: پرسشنامه, خودمراقبتی, خودمراقبتی جنسی, سلامت جنسی و باروری
    Fereshteh Yazdani, Masoumeh Simbar *, Elham Zare, Zeinab Hamzehgardeshi, Malihe Nasiri
    Introduction

    Designing valid and reliable tool to measure the sexual self-care status of reproductive age women in order to identify the strengths and weaknesses and design appropriate interventions to improve the sexual health status of reproductive age women is considered a necessity for the society. Therefore, this study was conducted with aim of designing and psychometrically evaluating sexual self-care questionnaire in women of reproductive age.

    Methods

    This was a methodological study with a cross-sectional design conducted in 2021. A questionnaire was designed using a comparative approach based on the Waltz model. Then, to check the psychometric characteristics of the tool, quantitative and qualitative face validity and quantitative and qualitative content validity were investigated. Finally, the reliability of the tool was assessed by the internal consistency assessment and determining the Cronbach's alpha coefficient, and the stability assessment by the test-retest method and determining the intra-cluster correlation coefficient (ICC).

    Results

    The final version of this questionnaire was designed with 40 items in four areas including prevention of sexually transmitted diseases and genital infections, prevention of gynecology cancers, prevention of unwanted pregnancy and promotion of sexual health. The psychometric characteristics of this questionnaire showed that the validity index of the total tool was 0.93 and the validity ratio of the total tool was 0.96. The relative reliability of the total tool was also shown with Cronbach's alpha of 0.94. The stability of the tool was also shown by the ICC in the total tool of 0.97 with a confidence interval of 0.94-0.98.

    Conclusion

    The Female Sexual Health Self-care (FSHS) questionnaire has acceptable validity and reliability in the Iranian population, which can measure the broad concept of sexual self-care. The results of this study can be available to experts and planners to review the current situation and design suitable interventions.

    Keywords: Questionnaire, self-care, Sexual, Reproductive Health, Sexual self-care
  • شیوا خدارحمی، زینب توکل، معصومه سیمبر*
    مقدمه

    نوجوانان گروه های آسیب پذیری هستند که یک سوم از تمام موارد جدید ابتلا به ایذر و نرخ بالاتر سوء استفاده جنسی را تجربه میکنند. طبق شواهد سوءاستفاده جنسی از نوجوانان اثرات کوتاه مدت و بلندمدتی بر کارکردهای روانشناختی آنان دارد. لذا مطالعه حاضر جهت انجام مروری بر عوارض و بازتوانی در تجاوز جنسی به نوجوانان انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه با جستجو در پایگاه های اطلاعات فارسی و انگلیسی شامل Elsevier Proquest ,UpToDate, Scopus, Magiran, Irandoc ، SID, Iran medex, Sciencedirect, Ebsco ,Pubmed, Google Scholar انجام گرفت. برای استخراج مقالات مرتبط از کلید واژه های تجاوز جنسی، نوجوانان، پیشگیری، بازتوانی و معادل لاتین آنها sexual abuse, Adolescent, Prevention, Rehabitation استفاده شد. در این پژوهش مقاله های چاپ شده از ژانویه 2000 تا دسامبر 2016 که با هدف بررسی عوارض و بازتوانی در تجاوز جنسی به نوجوانان بودند مورد توجه قرار گرفتند. معیار های ورود پژوهش ها به این تحقیق عبارت از نگارش به زبان فارسی یا انگلیسی، کار در زمینه تجاوز جنسی در گروه سنی نوجوانان، گزارش عوارض و باز توانی در تجاوز جنسی به نوجوانان، انتخاب روش صحیح در مطالعه ها بودند. اطلاعات استخراج شده از مطالعات عبارت بودند از: محل انجام مطالعه، تعداد شرکت کنندگان، مشخصات دموگرافیک شرکت کنندگان، طول مدت انجام مطالعه، عوارض به دنبال تجاوز جنسی به نوجوانان و روش های بازتوانی در آنها.

    نتایج

    از بین 59 مقاله مرتبط تعداد 41 مقاله به دلیل عدم بیان عوارض و یا بازتوانی در تجاوز جنسی به نوجوانان کنار گذاشته شدند و در نهایت 18 مطالعه وارد پژوهش مروری حاضر شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات، مقالات به دقت بررسی شدند و نتایج استخراج شد. مطالب بیان شده در مطالعات شامل بیماریهای منتقله جنسی، سوء مصرف مواد و الکل، بارداری ناخواسته و سقط، اختلالات روانشناختی، رفتار جنسی پرخطر، درمان و بازتوانی نوجوان مورد تجاوز جنسی، آموزش جنسی به نوجوانان بود.

    نتیجه گیری

    تجاوز جنسی در میان نوجوانان در مقایسه با هر گروه سنی دیگر شایعتر است و عوارض بسیاری را بدنبال دارد که این عوارض میتواند روحی یا جسمی، کوتاه مدت یا بلند مدت باشد. بنابراین لازم است که برنامه هایی برای پیشگیری از تجاوز جنسی در نوجوانان و ارایه راهکارهای مناسب جهت بازتوانی قربانیان جنسی در نظر گرفته شود از جمله آموزش بهداشت باروری در مدارس، آگاهی جامع مبتنی بر جامعه و بحث آزاد در مورد روابط جنسی و مسایل بهداشت باروری با نوجوانان در سطح خانواده و مدرسه. همچنین برای بهبود سلامت جنسی نوجوانان، باید طرح های پیشگیری سوءاستفاده جنسی را تقویت نمود و افزایش آگاهی درباره مسایل سلامت جنسی را مد نظر قرار داد.

    کلید واژگان: عوارض, بازتوانی, تجاوز جنسی, نوجوانان, مقاله مروری
    Shiva Khodarahmi, Zeinab Tavakol, Masoumeh Simbar*
    Introduction

    Adolescents are vulnerable groups who experience one-third of all new cases of abuse and higher rates of sexual abuse. Evidence of sexual abuse of adolescents has been shown to have short-term and long-term effects on their psychological functions. Therefore, the present study was performed to review the complications and rehabilitation of adolescent rape.

    Method

    This study was conducted by searching Persian and English databases including Elsevier Proquest, UpToDate, Scopus, Magiran, Irandoc, SID, Iran medex, Sciencedirect, Ebsco, Pubmed, Google Scholar. To extract related articles, the keywords rape, adolescents, prevention, rehabilitation and their Latin equivalents were used: sexual abuse, adolescents, prevention, and rehabilitation. In this study, articles published from January 2000 to December 2016 that aimed to investigate the effects and rehabilitation of adolescent rape were considered. Criteria for inclusion in this study were writing in Persian or English, working on rape in the adolescent age group, reporting complications and rehabilitation in adolescent rape, choosing the right method in the studies. The information extracted from the study was: study location, number of participants, demographic characteristics of the participants, duration of the study, complications following adolescent rape and rehabilitation methods in them.

    Results

    Out of 59 related articles, 41 articles were excluded due to lack of expression of complications or rehabilitation in adolescent rape, and finally 18 studies were included in the review study. To collect information from the studies, the articles were carefully reviewed and the results were extracted. The topics covered in the study included sexually transmitted diseases, substance and alcohol abuse, unwanted pregnancies and abortions, psychological disorders, high-risk sexual behavior, treatment and rehabilitation of raped adolescents, and sex education for adolescents.

    Conclusion

    Rape is more common among teens than any other age group and has many side effects, which can be mental or physical, short-term or long-term. Therefore, it is necessary to consider programs to prevent rape in adolescents and provide appropriate solutions to rehabilitate sexual victims, including reproductive health education in schools, comprehensive community-based awareness, and open discussion about sex and reproductive health issues with Adolescents at family and school level. In addition, to improve adolescent sexual health, sexual abuse prevention plans should be strengthened and awareness of sexual health issues should be considered.

    Keywords: Complications, Rehabilitation, Rape, Adolescents, Review Article
  • ام البنین زارع، معصومه سیمبر*، گیتی ازگلی، عادله بهار، حمید علوی مجد
    مقدمه

    با توجه به اهمیت داشتن مسایل جنسی در زندگی زنان و تاثیرپذیری آن از عوامل مختلفی مانند بارداری و دیابت و وجود پژوهش های محدود در مورد عملکرد جنسی زنان مبتلا به دیابت بارداری، مطالعه حاضر با هدف مقایسه عملکرد جنسی در بین زنان مبتلا به دیابت حاملگی و زنان باردار کم خطر در سه ماهه سوم بارداری انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1398بر روی 300 زن مبتلا به دیابت حاملگی و باردار کم خطر در درمانگاه‏های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. اطلاعات جمعیت شناختی با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته دموگرافیک- مامایی و اطلاعات مربوط به عملکرد جنسی با استفاده از ابزار عملکرد جنسی در زنان جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 23) و آزمون های تی مستقل، من ویتنی، کای دو و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد.میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    در این مطالعه، 131 نفر (3/87%) از زنان مبتلا به دیابت حاملگی و 52 نفر (67/34%) از زنان باردار کم خطر اختلال عملکرد جنسی داشتند. داشتن دیابت حاملگی موجب کاهش معنی دار در نمره میل جنسی (001/0>p)، نمره رطوبت (006/0=p)، نمره رضایت (001/0>p) و افزایش معنی دار در نمره درد (01/0=p) شد.

    نتیجه گیری

    بیشتر زنان مبتلا به دیابت حاملگی، اختلال عملکرد جنسی داشتند و دیابت حاملگی پیشگویی کننده عملکرد جنسی در زنان باردار می باشد، لذا بررسی عملکرد جنسی باید بخشی از ارزیابی معمول در زنان مبتلا به دیابت حاملگی شود.

    کلید واژگان: بارداری, دیابت حاملگی, عملکرد جنسی
    Ommolbanin Zare, Masoumeh Simbar *, Giti Ozgoli, Adeleh Bahar, Hamid Alavi Majd
    Introduction

    Given the importance of sexual issues in women's lives and being affected by various factors such as pregnancy and diabetes, and the existence of limited research on sexual function in women with gestational diabetes, this study was performed with aim to compare sexual function of women with gestational diabetes and low risk pregnant women in third trimester of pregnancy.

    Methods

    This descriptive-analytical study was performed on 300 women with gestational diabetes  low-risk pregnant women in the clinics affiliated to Mazandaran University of Medical Sciences in 2019. Demographic data were collected using researcher-made Demographic-Midwifery Questionnaire, and data related to sexual function using Female Sexual Function Index questionnaire  Data were analyzed by SPSS software (version 23) and Independent t-test, Mann Whitney, Chi-square and Multiple linear regression. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    In this study, 131 (87.3%) of women with gestational diabetes and 52 (34.67%) of low-risk pregnant women had sexual dysfunction. Gestational diabetes causes a significant decrease in sexual desire score (P< 0.001), lubrication score (p=0.006), satisfaction score (P< 0.001) and a significant increase in pain score (p=0.01).

    Conclusion

    Most women with gestational diabetes had sexual dysfunction; gestational diabetes predicts sexual function in pregnant women. Therefore, evaluation of sexual function should be a part of the usual assessment of women with gestational diabetes.

    Keywords: Gestational diabetes, pregnancy, Sexual function
  • رقیه عبدنژاد، معصومه سیمبر
    مقدمه

    واژینیسموس، انقباض غیرارادی عضلات واژن می باشد که رابطه جنسی را دشوار یا غیرممکن می کند. استراتژی های درمانی مختلفی برای واژینیسموس مانند درمان جنسی و حساسیت زدایی ارایه شده است. شواهد کافی در مورد کارایی و اثربخشی مداخلات مربوط به واژینیسموس وجود ندارد، لذا مطالعه مروری حاضر با هدف ارزیابی اثرات مداخلات مختلف برای واژنیسموس انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه مروری به منظور پیدا کردن مقالات مرتبط، پایگاه های اطلاعاتی SID، Science direct، Google scholar و Pubmed با کلید واژه های واژینیسموس، درمان و کارآزمایی بالینی از سال 2002 تا 2020 مورد جستجو قرار گرفتند. معیارهای انتخاب کارآزمایی بالینی کنترل شده، مقایسه درمان های واژینیسموس با درمان دیگر، درمان دارونما، درمان به صورت معمول یا لیست انتظار برای درمان بود.

    یافته ها

    در این مطالعه 15 مقاله با مجموع 655 شرکت کننده مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که درمان های بر پایه شناختی رفتاری، استفاده از دیلاتور، بوتاکس، درمانگر جنسی و هیپنوتراپی توانسته به طور موفقیت آمیزی واژینیسموس را درمان کنند. در مورد اثربخشی راهکارها، درمان شناختی رفتاری (CBT) با بیشترین تعداد انجام کارآزمایی، موفقیت زیادی را کسب کرده است. پس از آن استفاده از دیلاتورها محبوبیت بالایی داشت.

    نتیجه گیری

    این بررسی نشان داد که درمان شناختی رفتاری (CBT)، استفاده از دیلاتورهای واژینال، هیپنوتراپی، بوتاکس و فیزیوتراپی می تواند منجر به دخول موفقیت آمیز و رضایت بخش در بیماران گردد.

    کلید واژگان: درمان, کارآزمایی بالینی, واژینیسموس
    Roghayeh Abdnezhad, Masoumeh Simbar
    Introduction

    Vaginismus is an involuntary contraction of the vaginal muscles that makes sexual intercourse difficult or impossible. Various treatment strategies have been proposed for vaginismus, such as sex therapy and desensitization. There is no sufficient evidence on the efficacy and effectiveness of vaginismus interventions. This review study was performed with aim to evaluate the effects of different interventions for vaginismus.

    Methods

    In this review study, to find the related articles, the databases of SID, Pubmed, Google scholar, and Science direct were searched using the key words of vaginismus, treatment, and clinical trial from 2002 to 2020. Criteria for selecting a controlled clinical trial were comparison of vaginismus treatments with other treatments, placebo treatment, and routine treatment, or waiting list for treatment.

    Results

    In this study, 15 studies with a total of 655 participants were reviewed. The results of this study showed that cognitive-behavioral therapies, the use of dilators, Botox, sex therapists, and hypnotherapy could successfully treat vaginismus. Regarding the effectiveness of strategies, Cognitive Behavioral Therapy (CBT) with the highest number of trials has been very successful. After that, the use of dilators was very popular.

    Conclusion

    This study showed that Cognitive Behavioral Therapy (CBT), the use of vaginal dilators, hypnotherapy, Botox and physiotherapy led to successful and satisfactory intercourse.

    Keywords: Clinical Trials, Treatment, Vaginismus
  • رقیه عبدنژاد، معصومه سیمبر*
    مقدمه

    علایم وازوموتور تقریبا در 75% زنان حول و حوش یایسگی رخ می دهند. گرگرفتگی، علت اصلی مراجعه زنان برای دریافت مراقبت دوران یایسگی است. درمان با استروژن موثرترین روش موجود برای درمان علایم می باشد که با توجه به خطرهای شناخته شده هورمون درمانی، بسیاری از زنان به استفاده از داروهای گیاهی برای درمان علایم یایسگی از جمله گرگرفتگی علاقه مند هستند، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی کارآزمایی های بالینی انجام شده در زمینه بررسی اثربخشی انواع داروهای گیاهی در درمان گرگرفتگی انجام شد.

    روش کار

    در این مطالعه مروری، جهت یافتن مقالات مرتبط پایگاه های الکترونیکی SID، Pubmed ،  SCOPUS و Web of Science با استفاده از کلمات کلیدی گرگرفتگی، داروهای گیاهی، زنان یایسه و واژه های لاتین Menopause، Herbal medicine، medicine و Hot flash از سال 2019-2002 مورد جستجو قرار گرفتند. مقالاتی که به صورت کارآزمایی بالینی صورت گرفته بود، انتخاب شدند.

    یافته ها

    در این مطالعه31 کارآزمایی بالینی تصادفی شناسایی شدند. این مطالعات به بررسی ویتاگنوس (2)، سویا (4)، کوهوش سیاه (3)، جینکوبیلوبا (2)، مریم گلی (4)، سنبل الطیب (2)، تخم کتان (2)، شبدر قرمز (5)، گل راعی (1)، گل مغربی (2)، شنبلیله (1) و گل ساعتی (1) و یک مطالعه نیز که به شکل ترکیبی انجام شده بود، پرداخته بودند. به نظر می رسد فیتواستروژن ها و لیگنان های موجود در این گیاهان با کمترین عوارض جانبی، می توانند منجر به کاهش شدت و مدت گرگرفتگی شوند.

    نتیجه گیری

    به طور کلی، یافته های مطالعه حاضر نشان داد که داروهای گیاهی که جزء گروه فیتواستروژن ها یا لیگنان ها می باشند مانند ویتاگنوس، شیرین بیان، سویا، شبدر قرمز، بذر کتان، مریم گلی، گل ساعتی، سنبل الطیب، گل راعی و روغن گل مغربی، می توانند به بهبود گرگرفتگی بیانجامند، اما به مطالعات بیشتر در جمعیت بزرگ تر نیاز می باشد.

    کلید واژگان: زنان یائسه, طب مکمل, گرگرفتگی, گیاهان دارویی
    Roghayeh Abdnezhad, Masoumeh Simbar *
    Introduction

    Vasomotor symptoms occur in approximately 75% of menopausal women. Hot flash is the main reason of women's referring to receive menopausal care. Estrogen therapy is the most effective way to treat symptoms; given the known risks of hormone therapy, many women are interested to use herbal medicines for treatment of menopausal symptoms including hot flushes. Therefore, this study was performed with aim to evaluate the clinical trials conducted to evaluate the effectiveness of herbal medicines for treatment of hot flashes.

    Methods

    In this review study, to find the related articles, the databases of SID, Pubmed, Scopus and Web of Science were searched using the keywords of Menopause, Herbal medicine, medicine and Hot flash from 2002-2019. The articles which were performed as clinical trial were selected.

    Results

    31 randomized clinical trials were identified. These studies had investigated Vitagnus (2), soybean (4), Black cohosh (3), Ginkgo biloba (2), sage (4), Valerian (2), Flaxseed (2), red clover (5), Hypericum perforatum (1), evening primrose (2), fenugreek (1) and passion flower (1), and one study was also done as combination. It seems that phytoestrogens and lignans found in these plants can reduce the severity and duration of hot flashes with minimal side effects.

    Conclusion

    Overall, the findings of this study showed that herbal medicine which belongs to phytoestrogens or lignans like as Vitagnus, licorice, soy, red clover, flax seeds, sage, passion flower, valerian, Hypericum and evening primrose can lead to improvement of hot flashes, but further studies in larger populations are needed.

    Keywords: Complementary Medicine, Herbal Medicine, hot flashes, Menopausal women
  • ناهید مهران، سپیده حاجیان*، معصومه سیمبر، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف

    دوران بارداری و زایمان، یکی از مهم ترین اتفاقات زندگی هر زن است که تحت حمایت اطرافیان به ویژه همسر می تواند تجربه ای به یادماندنی با پیامدهای مثبت مادری و نوزادی باشد. مداخلات متعددی در مورد ارتقای مشارکت مردان در این دوران انجام گرفته است، لذا این مطالعه با هدف مروری سیستماتیک بر مطالعات مبتنی بر مشارکت مردان در مراقبت های پره ناتال انجام یافته است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر، مروری سیستماتیک بر مقالات چاپ شده در زمینه راهکارهای ارتقای مشارکت مردان در دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان (از سال 2000 تا 2019) است که براساس دستورالعمل PRISMA و جستجو توسط دو پژوهشگر در پایگاه های اطلاعاتی معتبر انجام یافته است. مطالعات تجربی و نیمه تجربی که در زمینه راهکارهای افزایش مشارکت مردان در دوران پری ناتال در مجلات داخلی و بین المللی چاپ شده بودند، وارد مطالعه شدند. ارزیابی کیفی مقالات با استفاده از چک لیست Jadad وCONSORT و استخراج داده ها براساس چک لیست پژوهشگر ساخته صورت گرفت.

    یافته ها

    در این مرور سیستماتیک، 4808 مقاله شناسایی شد که بعد از بررسی عناوین و در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج و بررسی متن کامل مقالات، نهایتا 15 مقاله، وارد مطالعه شد. راهکارهای ارتقا، در چهار

    حیطه

    زن محور، زوج محور، جامعه محور و تسهیلات محور طبقه بندی شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این مطالعه، جهت ارتقای مشارکت مردان در مراقبت های پری ناتال باید روی چهار حیطه زن محور، زوج محور، جامعه محور و تسهیلات محور برنامه ریزی شود.

    کلید واژگان: مرور سیستماتیک, مرد, مشارکت جامعه, مراقبت های پری ناتال
    Nahid Mehran, Sepideh Hajian*, Masoumeh Simbar, Hamid Alavi Majd
    Background & Aim

    Pregnancy and childbirth is one of the most important events in the life of every woman that can be a memorable experience with positive consequences for the mother and the baby, under support of others, especially the spouse. Numerous interventions to promote men's participation have been conducted during this period. Therefore, this study was conducted with the aim of a systematic review of men's participation in prenatal care.

    Methods & Materials

      This study is a systematic review of published articles on strategies to promote male participation, during pregnancy, childbirth and after childbirth (from 2000 to 2019), based on PRISMA guidelines, and the search was conducted by two scholars on the valid databases. Experimental and quasi-experimental studies, published on strategies for increasing male participation during perinatal period, published in national and international journals, were included in the study. Qualitative assessment of the articles was done using the Jadad and CONSORT checklist and the data extraction was based on the researcher's checklist.

    Results

    In this systematic review, 4808 articles were identified. After reviewing the titles, and considering the inclusion and exclusion criteria, 15 articles were included in the study. The promotion strategies were categorized into four groups: female-centered, couple-centered, community-centered, and facility-centered.

    Conclusion

    According to the results of the study, in order to promote the participation of men in perinatal care, it should be planned on four areas of female-centered, couple-centered, community-centered and facility-centered.

    Keywords: systematic review, male, community participation, perinatal care
  • فرزانه رشیدی فکاری، معصومه سیمبر*، فاطمه آقایی میبدی، مرضیه ساعی قره ناز، فهیمه رشیدی فکاری
    مقدمه

    درد ناحیه تحتانی کمر و درد کمربند لگنی از رایج ترین مشکلات دوران بارداری است؛ از این رو بررسی راه های تشخیصی مناسب و کم هزینه و اندازه گیری های قابل اعتماد و معتبر ضروری است؛ بنابراین به ابزار اندازه گیری معتبر و پاسخگو نیاز است؛ از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی هم بستگی پرسشنامه ارزیابی مختصر درد با پرسشنامه کمربند لگنی در سنجش درد کمربند لگنی زنان باردار در ایران انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی است به بررسی 135 زن باردار مبتلا به درد کمربند لگنی که به مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شهر تهران مراجعه کرده بودند، در سال 1396 پرداخته است. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات فردی شرکت کنندگان، پرسشنامه درد کمربند لگنی و پرسشنامه ارزیابی مختصر درد بود. نتایج با آزمون های آماری توصیفی، هم بستگی و رگرسیون با نرم افزارSPSS  نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری در تمام موارد 0/05>P در نظر گرفته شد.

    یافته ها:

     میانگین و انحراف معیار سن در زنان مورد مطالعه 5/7±29/43 بود. میانگین درد براساس ابزار کمربند لگنی 18/00±37/00 و براساس ابزار مختصر درد 1/87±4/25 بود. هم بستگی مثبت معنی داری بین دو ابزار در سنجش درد لگنی زنان باردار (0/001=P، 0/818r =) وجود داشت. ابزار کمربند لگنی طبق رابطه](PGQ) 0/085+0/109 = BPI، 0/669[= R2 میزان درد را در ابزار مختصر درد، پیش بینی می کند.

    نتیجه گیری

    با توجه به اهمیت سنجش درد کمربند لگنی و هم بستگی معنی دار بین این دو پرسشنامه، به نظر می رسد استفاده از پرسشنامه و ابزاری با دقت بالا و کافی که تکمیل آن به زمان کوتاه تری داشته نیاز باشد، مفید است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت ابزار مختصر درد، ابزار مناسبی برای سنجش درد و اثرات ناشی از آن در زندگی مبتلایان به درد کمربند لگنی است.

    کلید واژگان: درد, کمربند لگنی, بارداری
    Farzaneh Rashidi Fakri, Masoumeh Simbar*, Marzieh Saei Ghare Naz, Fahimeh Rashidi Fakari
    Introduction

    Pain in the lower back and pelvic pain are one of the most common problems in pregnancy. Appropriate and low-cost diagnostic and validated measurements are required. Therefore, there is a need for a reliable, valid and responsive measurement tool.

    Methods

    This descriptive study was performed on 135 pregnant women with pelvic pain referring to Shahid Beheshti University of Medical Sciences in Tehran in 2017. The data collection tool was a participant's personal information form, pelvic pain questionnaire, and brief pain inventory. The results were analyzed by descriptive, correlation and regression tests using SPSS 22. The P-value>0.05 was considered significant.

    Results

    The mean and standard deviation of age in women were 29.43±5.7 years. The mean pain based on the pelvic belt tool was 37.00±18.00 and the mean pain was 4.25 ± 1.87, respectively. There was a significant positive correlation between the two tools in the sensory evaluation of pregnant women (r=0.818, P=0.001). The pelvic girdle questionnaire, according to R2 = [0.669, BPI=1.109+ 0.085(PGQ)], predicts the amount of pain in the pain relief tool.

    Conclusion

    Considering the importance of pelvic girdle and a significant correlation between these two questionnaires, it seems useful to use a questionnaire and a tool with a high degree of accuracy which requires shorter time to complete. Therefore, it can be concluded that a brief pain instrument is a useful tool for measuring pain and its effects in the life of patients with pelvic girdle.

    Keywords: Pain, Pelvic girdle, Pregnancy
  • مژده بنائی، معصومه سیمبر*، ساناز صفرزاده، حدیث شاه رحمانی، اعظم خیابانی
    مقدمه

     ویروس پاپیلومای انسانی (Human papillomavirus یا HPV) شایع ترین عفونت جنسی منتقل شده به ویژه در افراد زیر 25 سال می باشد که اغلب به دلیل عدم آگاهی و باور غلط انتقال می یابد. با توجه به نقش پیش سرطانی این ویروس و اهمیت پیش گیری از آن، تزریق واکسن HPV در تمام کشورها مورد توجه قرار گرفته است. از این رو، بهبود آگاهی و نگرش در میان نوجوانان ضروری به نظر می رسد. بنابراین، مطالعه ی مرور نظام مند حاضر، با هدف بررسی تاثیر مداخلات آموزشی بر دانش و نگرش دختران نوجوان در مورد واکسن HPV انجام شد.

    روش ها

    در این مطالعه ی مرور نظام مند، همه ی مطالعات کمی منتشر شده، بدون محدودیت زمانی بررسی شدند. جستجوی مطالعات در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی و فارسی انجام شد. واژگان کلیدی بر اساس Mesh و شامل «Knowledge»، «Attitudes»، «Papillomavirus vaccines»، «Gardasil» و «Intervention study» بودند که با عملگرهای Boolean «OR» و «AND» ترکیب شدند. در نهایت، دو پژوهشگر به طور مستقل مقالات را جهت ارزیابی کیفیت و استخراج یافته ها مورد بررسی قرار دادند.

    یافته ها

    21 مقاله با حجم نمونه ی کلی 10086 نفر انتخاب شد. مقالات از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی، غیر تصادفی و شبه تجربی بودند و سال انتشار آن ها بین 2019-2008 بود. یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی، مدل آموزش همسالان، مداخلات مبتنی بر مدرسه و به صورت سایر مداخلات آموزشی بود. مدل اعتقاد بهداشتی و مداخلات مبتنی بر مدرسه، شایع ترین چارچوب ها در طراحی مداخلات آموزشی در مورد واکسن پاپیلوما ویروس انسانی در میان نوجوانان بود. در تمامی مطالعات، انواع مداخلات آموزشی تاثیر مثبتی بر افزایش دانش و بهبود نگرش نوجوانان نسبت به واکسن HPV داشتند.

    نتیجه گیری

    انواع مداخلات آموزشی به صورت مدل Health belief model (HBM)، مدل آموزش هم سالان، مداخلات مبتنی بر مدرسه و سایر مداخلات آموزشی، می تواند منجر به افزایش دانش و نگرش افراد نسبت به واکسن HPV شوند. با توجه به موثر بودن مداخلات آموزشی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و مداخلات مبتنی بر مدرسه بر افزایش دانش و نگرش نوجوانان در مورد این واکسن، طراحی و اجرای مداخلات در مدارس پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: واکسن پاپیلوما ویروس, گارداسیل, نگرش, دانش, آموزش
    Mojdeh Banaei, Masomeh Simbar*, Sanaz Safarzade, Hadis Shahrahmani, Azam Khiabani
    Background


    Human papillomavirus (HPV) is the most common sexually transmitted infection worldwide, especially in people with age of under 25 years. It is often caused due to lack of awareness and misconception. Given the precancerous role of this virus and the importance of its prevention, HPV vaccination has been considered in all countries; so it is necessary to improve the knowledge and attitude of adolescents. Therefore, awareness and attitudes among high-risk groups need to be improved, especially among the vulnerable teens. This systematic review was conducted to evaluate the effect of educational interventions on knowledge and attitude of adolescent girls about HPV vaccine.

    Methods

    All quantitative studies, which were published without time limit, were entered in this systematic review article. The investigation was performed in the English and national databases such. Keywords were as Knowledge, Attitudes, Papillomavirus Vaccines, Gardasil, and Intervention study combined with the Boolean OR and AND operators. Finally, two researchers independently reviewed the articles for the quality appraisal and extracted their main findings.

    Findings

    Finally, 21 articles with a total sample size of 10086 were entered the study. Articles were interventional types and were published from 2008 to 2019. Educational interventions were based on Health Belief Model, Peer Education Model, School-Based Interventions, and other Educational Interventions. The Health Belief Model and School-Based Interventions were the most common frameworks for designing educational interventions for the HPV vaccine among adolescents. In all studies, educational interventions had a positive effect on increasing adolescents' knowledge and attitude toward the HPV vaccine.

    Conclusion

    Educational interventions can lead to increased knowledge and attitudes towards HPV vaccine. Considering the effectiveness of educational interventions based on the Health Belief Model and School-Based Interventions to increase adolescents' knowledge and attitude about this vaccine, designing and implementing such interventions in school are recommended.

    Keywords: Papillomavirus vaccines, Gardasil, Attitudes, Knowledge, Education
  • فرشته راستی بروجنی، فاطمه ناهیدی*، معصومه سیمبر، محمد حیدرزاده، حمید علوی مجد
    مقدمه

     ارزیابی کیفیت مراقبت نوزاد، برای دست یابی به پیامدهای مطلوب و موثر بر سلامت آینده ی نوزاد ضروری است. هدف از انجام مطالعه ی حاضر، مرور نظام مند معیارهای مورد استفاده در ارزیابی کیفیت مراقبت های نوزاد سالم در مطالعات مختلف، بر طبق الگوی Donabedeian بود.

    روش ها

    بانک های اطلاعاتی PubMed، Google scholar، Scopus، Science Direct، Iran medex، Magiran و Scientific Information Database (SID) برای مطالعات مرتبط با کلید واژه های «Healthy newborn»، «Quality of care» و «Quality assessment» و معادل آن ها در Mesh و مترادف های فارسی جستجو شدند. کلیه ی مقالات کمی، کیفی، انگلیسی و فارسی زبان در محدوده ی زمانی ابتدای 1998 تا انتهای سپتامبر 2019، که به بررسی کیفیت در مراقبت های نوزاد سالم پرداخته بودند، وارد مطالعه شدند. از تعداد 2219 مقاله ی دست یابی شده، در نهایت 25 مقاله وارد مطالعه شدند.

    یافته ها

    پس از بررسی مطالعات، معیارهای ارزیابی کیفیت مراقبت نوزاد سالم طبق الگوی Donabedeian در سه گروه جای گرفتند: ساختار (زیرساخت های فیزیکی، تجهیزات و داروها، منابع انسانی با صلاحیت، سیاست ها و دستورالعمل های بالینی)، فرایندها (مراقبت فوری نوزاد و اقدامات دو ساعت اول تولد، مراقبت های غیر فوری و احیای نوزادی)، پیامدها (رضایتمندی مادران، شاخص های مرگ و میر و عوارض نوزادی) بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مرورنظام مند نشان داد که در حال حاضر، روش ارزیابی کیفیت جامعی برای مراقبت های نوزاد سالم تعریف نشده است و تدوین ابزار جامع و معتبر برای ارزیابی کیفیت این مراقبت ها، به گونه ای که همه ی معیارهای استخراج شده از این مطالعه را در بر بگیرد، به عنوان یک نیاز نظام سلامت برای ارتقای کیفیت مراقبت های نوزادان سالم ضروری است.

    کلید واژگان: مراقبت نوزاد, کیفیت مراقبت, مدل Donabedeian
    Fereshteh Rasti Borujeni, Fatemeh Nahidi*, Masoumeh Simbar, Mohammad Heidarzadeh, Hamid Alavi Majd
    Background

    Quality assessment of newborn care is essential to achie desirable and affecting future health outcomes. This study aimed to review the criteria used to evaluate the quality of healthy newborn care in different studies systematically based on the Donabedeian model.

    Methods

    PubMed, Google Scholar, Scopus, Science Direct, Iranmedex, Magiran, and Scientific Information Database (SID) databases were searched oncerning relevant studies with the keyword of "healthy newborn" and "quality of care" and "quality assessment" and their equivalent in Mesh and Persian synonyms. All quantitative, qualitative, English, and Persian-language articles ranging from the beginning of 1998 to the end of September 2019, which examined quality in healthy neonatal care, were included in the study. Of the 2219 articles obtained, 25 were finally included.

    Findings

    After reviewing the studies, the criteria for quality assessment of healthy newborn care were divided into three groups according to the Donabedian model: structure (physical infrastructure, essential drugs and equipment, competent human resources, policies, and clinical guidelines), processes (immediate newborn care and first two hours of birth, delayed newborn care, and neonatal resuscitation), and outcomes (maternal satisfaction, reduction of newborn mortality and complications).

    Conclusion

    The results of these systematic review showed that currently, there is not a defined comprehensive quality assessment method to take care of a healthy newborn. The development of a comprehensive and reliable tool to assess the quality of these care, which encompasses all the criteria extracted from this study, is essential as a health system requirement to improve the quality of care for healthy newborns.

    Keywords: Quality of care, Newborn, Infant Care, Donabedian model
  • رقیه نوری زاده، عیسی محمدی*، معصومه سیمبر، احمدرضا باغستانی
    زمینه و هدف

    طی چرخه زندگی، عده ای از زنان، بارداری ناخواسته را تجربه می کنند. بنابراین مجبور به تصمیم گیری در مورد ختم یا تداوم بارداری هستند. اگرچه این فرآیند تصمیم گیری همواره رخ می دهد، اما تحقیقات کمی بر این فرآیند پیچیده، پویا، متغیر و وابسته به زمینه متمرکز شده اند؛ لذا این مطالعه با هدف تبیین فرآیند تصمیم گیری جهت سقط یا تداوم در زنان دارای بارداری ناخواسته انجام گرفته است.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد نظریه پایه است. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه غیرساختار یافته و عمیق با 29 مشارکت کننده طی اردیبهشت 1395 تا فروردین 1396 در شهر تبریز انجام گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند، آغاز و سپس تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل، هم زمان با جمع آوری داده ها با استفاده از نسخه 10 نرم افزار MAXQDA انجام یافت.

    یافته ها: 

    تحلیل داده ها منجر به استخراج چهار طبقه محوری «تهدید پنداری»، «مقاومت آمیخته به تردید»، «منابع و ارزش های موثر بر تصمیم گیری» و «قبول تصمیم و تایید» با متغیر مرکزی تاییدپذیری شد؛ بدین معنی که فرآیند تصمیم گیری در زنان دارای بارداری ناخواسته با درک تهدید به عنوان دغدغه اصلی شروع می شود که این امر منجر به مقاومت آن ها در برابر پذیرش بارداری ناخواسته می گردد. سپس مواجهه با تهدیدات ناشی از سقط، موجب تردید و دودلی در انجام سقط می شود. در این میان زنان، متاثر از ارزش های اعتقادی و با توجه به منابع حمایتی، سعی به انتخاب مسیری دارند که حداقل آسیب و تهدید و حداکثر مقبولیت و تاییدپذیری را داشته باشد. قبول تصمیم و تایید آن نیز پیامد و نتیجه فرآیند تعاملی تصمیم گیری است.

    نتیجه گیری:

     آن چه که نظریه تصمیم گیری جهت سقط یا تداوم بارداری ناخواسته را از نظریه های عمومی تصمیم گیری متمایز می کند، تاییدپذیری آن از بعد اجتماعی می باشد. پذیرش اجتماعی سقط و فرزندآوری، همسو با ارزیابی اخلاقی از سن و مرحله رشد جنین، مسیر تصمیم گیری در بارداری ناخواسته را براساس تاییدپذیری آن هدایت می کند.

    کلید واژگان: بارداری ناخواسته, سقط, تصمیم گیری, نظریه پایه
    Roghaiyeh Nourizadeh, Eesa Mohammadi*, Masoumeh Simbar, Ahmad Reza Baghestani
    Background & Aim

    Some women, throughout their life cycle, experience unintended pregnancy and had to decide on continuing or terminating it. Although the decision-making process always recurs, few studies have so far shed light on this complex, and context-based process. The aim of the present study was to explore Iranian women’s decision-making process to abort or continue an unintended pregnancy.

    Methods & Materials:

     This was a qualitative study using grounded theory approach. Data were collected through unstructured, in-depth interviews with 29 participants in Tabriz from March 2016 to May 2017. The participants were selected through the purposeful sampling method and data collection were continued until reaching data saturation. Data analysis was carried out concurrently with the data collection, using the MAXQDA software version 10.

    Results

    Data analysis gave rise to four axial categories: “perceived threats”, “resistance mixed with indecision”, “values and supportive resources”, as well as “acceptance and confirmation of decision”. This means that the decision-making process among women with unintended pregnancy initially starts with a perceived threat as a main concern leading to their resistance towards accepting such a pregnancy, then exposure to threats arising from abortion can cause indecision and uncertainty in practicing abortion. In this respect, given the social support, women affected by religious values make efforts to choose the procedure with the least harm and threats and maximum acceptability and confirmability. “Confirmation of decision” is as well the outcome of the interactive process of decision-making.

    Conclusion

    What can differentiate the theory of decision-making on abortion or continuation of an unintended pregnancy from the general theories of decision-making is its sociocultural confirmability. Social acceptance of abortion and childbearing in line with moral evaluation of fetal development directs the confirmability process of decision-making about unintended pregnancy.

    Keywords: unintended pregnancy, abortion, decision-making, grounded theory
  • فرزانه رشیدی فکاری، معصومه سیمبر*، سعید صفری، فهیمه رشیدی فکاری، الهام مقدس اینانلو، لیلا ملایی
    زمینه و هدف

    در واحد زنان و مامایی به دلیل مراجعات مکرر مراجعان اورژانس، داشتن تریاژ زنان و مامایی با کیفیت بالا ضروری است. با توجه به اهمیت ارتقای کیفیت خدمات در نظام سلامت، شفاف سازی ابعاد و ویژگی های مفهوم کیفیت تریاژ مامایی، برای تعیین معیارها و استانداردسازی کیفیت تریاژ مامایی کمک کننده است. لذا، این مطالعه با هدف تبیین شاخص کیفیت تریاژ مامایی انجام یافته است.

    روش بررسی

    مطالعه کیفی حاضر از نوع تحلیل محتوای هدایت شده است. مشارکت کنندگان 15 نفر بودند، شامل ارایه کنندگان خدمت تریاژ مامایی و افراد متخصص و کلیدی در زمینه تریاژ مامایی. داده ها براساس مصاحبه های نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA نسخه 10 انجام یافت.

    یافته ها: 

    با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته، 824 کد اولیه پالایش نشده و 97 کد ادغام یافته استخراج شد. تبیین شاخص کیفیت تریاژ مامایی در سه طبقه اصلی شامل کیفیت فرآیند، کیفیت ساختار و پیامد تبیین گردید. کیفیت فرآیند شامل 35 کد در دو طبقه فرعی اقدامات و مراقبت ها، تعاملات و ارتباطات، کیفیت ساختار شامل 51 کد در پنج طبقه فرعی: روال و روند تریاژ، الگو و استاندارد، وسایل و تجهیزات، فضای فیزیکی، نیروی انسانی و پیامد شامل 11 کد در پنج طبقه فرعی زمان انتظار، رضایتمندی، پیامدهای جسمی، روحی و روانی و هزینه بود.

    نتیجه گیری:

     شاخص کیفیت تریاژ مامایی تحت تاثیر کیفیت فرآیند (اقدامات و مراقبت ها، ارتباطات)، کیفیت ساختار (روال و روند تریاژ، الگو و استاندارد، وسایل و تجهیزات، فضای فیزیکی، نیروی انسانی)، پیامد (زمان انتظار، رضایتمندی، پیامدهای جسمی، روحی و روانی و هزینه) بود.

    کلید واژگان: اورژانس, تریاژ, مامایی
    Farzaneh Rashidi Fakari, Masoumeh Simbar*, Saeed Safari, Fahimeh Rashidi Fakari, Elham Moghadas Inanloo, Leila Molaie
    Background & Aim

    Due to repeat emergency patients, the high quality obstetrics and gynecology triage is essential in the obstetrics and gynecology department. Given the importance of improving the healthcare quality, clarifying the aspects and features of the concept of obstetric triage quality would be helpful for determining criteria and standardization of obstetric triage quality. Therefore, the aim of the study was to explain the quality index of obstetric triage.

    Methods & Materials: 

    This qualitative study was conducted using a directed content analysis method on 15 participants. Participants included obstetric triage service providers and key specialists in obstetric triage. The data were collected through in-depth, semi-structured interviews. Data analysis was performed using the MAXQDA software version 10.

    Results

    At this stage of the study, conducted with in-depth, semi-structured interviews, 824 initial codes and 97 merged codes were extracted. The quality of obstetric triage was explained by three main themes, including process quality, structure quality and outcome. The concept of process quality included 35 codes in two sub-categories: actions and care, interactions and communications. Structure quality included 51 codes in five sub-categories: routine and process of triage, pattern and standard, equipment, physical space, and manpower. Outcome included eleven codes in five sub-categories: waiting time, satisfaction, physical implication, psychological implication, and cost.

    Conclusion

    The index of obstetric triage quality is influenced by the quality of the process (actions and care, communications), the quality of the structure (routine and process of triage, pattern and standard, equipment, physical space, manpower), and outcome (waiting time, satisfaction, physical implication, psychological implication and cost).

    Keywords: emergency, triage, obstetric
  • شهین بزازیان، معصومه سیمبر*، گیتی ازگلی، طاهره مختاریان گیلانی، ملیحه قیاسوند، نسرین عظیمی، زهرا کیانی، مریم حاجی اسماعیل لو
    مقدمه

    بلوغ، دوران تغییرات تکاملی از کودکی به بزرگسالی و کسب قدرت باروری می باشد. زمان بلوغ احتمالا در بروز خطراتی در آینده مانند سرطان، سندرم متابولیک و بیماری های قلبی - عروقی تاثیر دارد. شواهد متعددی نشانگر نقش مواجهات محیطی در تغییر زمان بلوغ می باشد. مطالعه مروری حاضر با هدف تعیین تاثیر سرب بر زمان بلوغ دختران و پسران بر اساس مطالعات انجام گرفته در این زمینه انجام گرفت.

    روش کار

    در این مطالعه مروری، مقالات انگلیسی و فارسی مربوط به مطالعات مشاهده ای ایندکس شده در پایگاه های اطلاعاتی SID، ISI Web of Science، Scopus، PubMed، Embase و Google Scholar در بازه زمانی سال 2018-2000 با ترکیبات مختلف کلمات کلیدی "سرب" و "بلوغ " به دست آمده از MESH انتخاب شدند. از مجموع 182 مقاله بررسی شده، 12 مقاله مرتبط با هدف و با توجه به معیارهای ورود و خروج و بررسی کیفیت گزارش مقالات بر اساس چک لیست STROBE انتخاب شدند.

    یافته ها

     12 مقاله در دو حیطه تاثیر سرب بر بلوغ دختران و پسران دسته بندی شدند. در اکثر مطالعات در دختران سطوح مختلف سرب خون به خصوص سطوح بالا، با تاخیر در بروز منارک، تکامل پستان و رویش موهای پوبیس ارتباط آماری معنی داری داشت و در پسران نیز ارتباط آماری معنی داری بین سطوح متفاوت سرب خون مخصوصا سطوح بالا، با تاخیر در روند بلوغ از جمله افزایش حجم بیضه ها و رویش موهای پوبیس وجود داشت.

    نتیجه گیری

     سرب می تواند در روند طبیعی بلوغ تاثیر بگذارد و مخصوصا در ایجاد تاخیر در بلوغ دختران و پسران موثر باشد.

    کلید واژگان: بلوغ, بلوغ دیررس, بلوغ زودرس, تکامل جنسی, سرب
    Shahin Bazzazian, Masoumeh Simbar *, Giti Ozgoli, Tahereh Mokhtarian Gilani, Malihe Ghiasvand, Nasrin Azimi, Zahra Kiani, Maryam Hajiesmaeilloo
    Introduction

    Puberty is the period of developmental changes from childhood to adulthood and the acquisition of fertility. The time of puberty likely affects future risks such as cancer, metabolic syndrome and cardiovascular diseases. Many evidences point to the role of environmental exposure in changing the time of puberty. This review article was performed with aim to investigate the effect of lead on pubertytime in girls and boys based on the studies performed in this field.

    Methods

    In this review article, English and Persian articles related to observational studies which were indexed in databases of Embase, PubMed, Scopus, ISI Web of Science, SID, and Google Scholar during 2000-2018 with different combinations of the keywords of "lead” and "Puberty" were selected from Medical Subject Headings (MESH). From 182 reviewed articles, 12 articled related to the aim were selected based on inclusion and exclusion criteria and quality of reporting articles according to STROBEchecklist. 

    Results

    12 articles were classified in two domains of lead effects on the puberty of girls and boys. The results of most studies showed that there was a statistically significant association between blood lead levels in girls, especially high levels, with delayed appearance of menarche, development of breast and growth of pubic hair. In boys, there was a statistically significant association between blood lead levels, especially high levels, with a delay in the process of puberty, including increased testicular mass and growth of pubic hair.

    Conclusion

    Lead can affect the natural process of puberty, and especially is effective in delaying puberty of girls and boys.

    Keywords: Lead, puberty, puberty delay, puberty precocious, Sexual maturation
  • فرزانه رشیدی فکاری، معصومه سیمبر*، رها روستا، فهیمه رشیدی فکاری، آذر مصاحب، مرضیه ساعی قره ناز، ویدا قاسمی
    مقدمه

    در تریاژ مامایی، زنان مراجعه کننده با شکایت مامایی و زنان در شرایط حاد یا اورژانس، برای اولین بار ارزیابی می شوند. زمان انتظار مراجعین، یکی از عوامل مهمی است که باید در مدیریت و سازماندهی بخش بهداشت و درمان مورد توجه قرار گیرد. حال آنکه، تاکنون زمان انتظار دقیقی برای مراقبت های اورژانسی و تریاژ مامایی در ایران برآورد نشده است، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین میانگین زمان انتظار برای تریاژ مامایی در شهر تهران انجام شد.

    روش کار

     این مطالعه مقطعی در سال 1397 بر روی 9238 مراجعه کننده به تریاژ مامایی بیمارستان های آموزشی درمانی شهر تهران که در آنها تریاژ با استفاده از فرم تریاژ مامایی 5 سطحی (سطح 1 مراجعین بسیار بدحال، سطح 2 مراجعین با وضعیت پرخطر، سطح 3 بررسی فوری مراجعین، سطح 4 مراجعین بدون مشکل حاد و سطح 5 معرفی مراجعین نیازمند صرفا به یک ویزیت یا مشاوره) به صورت فعال اجرا می شود، انجام شد. در این مطالعه از چک لیست حاوی اطلاعات فردی، مامایی و همچنین ثبت زمان انجام تریاژ و فرم تریاژ مامایی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های آماری توصیفی و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میانگین کلی زمان انتظار در شیفت صبح 60/3±35/22 دقیقه، در عصر 67/3±12/18 دقیقه و در شب 67/3±15/19 دقیقه بود. بر اساس نتایج آزمون آنالیز واریانس، تفاوت معنی داری در میانگین زمان انتظار بر اساس شیفت های کاری به تفکیک روز در هفته (122/0=p) و ماه (473/0=p) وجود نداشت. میانگین زمان انتظار در سطح 2، 3، 4 و 5 تریاژ مامایی به ترتیب 40/0±73/2، 13/1±3/5، 69/1±76/5 و 20/1±96/5 دقیقه بود.

    نتیجه گیری

     میانگین زمان کلی انتظار مراجعین تریاژ مامایی اندکی بالاتر از میزان پیشنهادی می باشد. برای کاهش زمان انتظار و رسیدن به استاندارد، اصلاح فرآیندهای ارائه خدمت به مراجعین تریاژ مامایی پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: اورژانس, تریاژ, مامایی
    Farzaneh Rashidi Fakari, Masoumeh Simbar *, Raha Rousta, Fahimeh Rashidi Fakari, Azar Mosaheb, Marzieh Saei Ghare Naz, Vida Ghasemi
    Introduction

    In obstetric triage, women who referred with obstetric complaints and those with acute or emergency situation are first evaluated. Waiting time is one of the important factors that should be considered in the management and organization of the healthcare section. So far, the exact waiting time for emergency care and obstetric triage in Iran has not been estimated. Therefore, this study was performed with aim to determine mean waiting time for obstetrics triage in Tehran.

    Methods

    This cross-sectional study was performed in 2018 on 9238 patients referred to obstetric triage of educational and medical hospitals in Tehran. Triage was actively performed using 5-level obstetric triage form (level 1: require immediate intervention, level 2: high risk requiring, levels 3: aassessment at the earliest opportunity, level 4: no acute problem, level 5: requires only one visit or consultation), In this research, a checklist containing personal, obstetrics, and also recording the time of triage and obstetric triage form was used. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and descriptive statistical tests and ANOVA. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    Mean total waiting time in morning, evening and night shifts were 22.35 ± 3.60, 18.12 ± 3.67 and 19.15 ± 3.67 min, respectively. ANOVA test showed no significant difference between mean waiting time based on working shifts per day (p = 0.122) and month (p = 0.473). Mean waiting time in level 2,3,4 and 5 of obstetric triage were 2.73±0.40, 5.3±1.13, 5.76±1.69, 5.96±1.20 min, respectively.

    Conclusion

    Mean total waiting time for obstetric triage clients is somehow higher than the recommended rate. It is recommended to modify the process of service delivery to the clients of obstetrics triage in order to reduce the waiting time and achieve to the standard.

    Keywords: Emergency, Obstetric, Triage
  • مریم نکولعل تک، زهره کشاورز*، معصومه سیمبر، علی محمد نظری، احمدرضا باغستانی
    مقدمه
    ارگاسم یک پدیده فردی است؛ که در هاله اغراق و ایده آل گرایی فیلم های جنسی بر مردم و درمانگران مشتبه شده است. این مطالعه به تبیین تجربه زنان ایرانی از رسیدن و نرسیدن به ارگاسم و پیامدهای آن بر رابطه جنسی پرداخته است.
    روش : این مطالعه کیفی، به روش تحلیل محتوا انجام شد. مصاحبه های عمیق فردی با 20 زن متاهل به اشباع داده ها منجر شد. نمونه گیری به شیوه هدفمند در محیط دو درمانگاه عمومی در شهر تهران انجام گرفت. از شیوه تحلیل محتوای متعارف جهت آنالیز داده ها استفاده شد. صحت و استحکام داده ها از طریق معیارهای لینکلن و گوبا حاصل گردید.
    یافته ها: نتایج حاصل از داده ها در 3 طبقه، 8 زیر طبقه و 46 کد تبیین شد. احساس کامیابی در دستیابی به ارگاسم، احساس ناکامی در عدم دستیابی به ارگاسم و همیاری همسر، 3 طبقه اصلی در این مطالعه بودند. ارگاسم در افراد منجر به احساس کامیابی می شد؛ که با حالات خوشایند رهایی، هیجان یا عشق و پیامدهای مثبتی چون آرامش، صمیمیت، شادابی و سرزندگی همراه بود. فقدان ارگاسم، احساس ناکامی همراه با علایم جسمانی و روانی شامل درد، عصبی بودن، پرخاشگری و پیامدهای منفی چون حسادت به ارگاسم شوهر و پشیمانی از ازدواج را به دنبال داشت.
    نتیجه گیری: برای پیشگیری و درمان اختلال ارگاسم در زنان، توجه شود که دستیابی زن به ارگاسم ممکن است عمدتا با حالات خوشایند روانی همراه باشد و تغییرات جسمانی، واضح یا ملموس نباشند، درعین حال عدم دستیابی به ارگاسم می تواند سبب بروز علایم مبهم جسمی یا روانی شود. آموزش زوج ها در جهت گفتگوی جنسی و تعامل و همیاری بیشتر زن و شوهر نقش موثری در دستیابی زن به ارگاسم دارد.
    Maryam Nekoolaltak, Zohreh Keshavarz *, Masoumeh Simbar, Ali Mohammad Nazari, Ahmadreza Baghestani
    Introduction
    Female orgasm is a subjective phenomenon that has been wrongly introduced to people and therapists in the halo of exaggeration and perfectionism made by sexual films. This study was conducted to explore the Iranian women's experience of achievement of or failure to achieve orgasm and its consequences in sexual relationship < span dir="RTL">.
    Method
    This qualitative study was conducted using content analysis method. Individual in-depth interviews with 20 married women were continued until data saturation. Sampling was performed using purposive sampling in the environment of two public clinics in Tehran. Data were analyzed using conventional content analysis method. Trustworthiness of data was achieved through Lincoln and Guba criteria.
    Results
    The results of data analysis were categorized into 3 categories, 8 subcategories, and 46 codes. The main categories include feeling of success to achieve orgasm, feeling of failure to achieve orgasm, and husband companionship. Successful orgasm in Iranian women led to the feeling of successfulness with pleasant emotions such as relief, excitement, or love and positive outcomes such as relaxation, intimacy, freshness, and vitality. Women's descriptions of orgasm were mainly psychological and emotional. Failure to achieve orgasm led to the feeling of failure with physical and psychological symptoms such as pain, nervousness, aggressiveness, and negative consequences such as being jealous of husband’s orgasm and regret for getting married.
    Conclusion
    To prevent and treat orgasm disorders in women, it should be noted that successful female orgasm can mainly be accompanied with pleasant emotional states and physical changes may beunclear or intangible, while failure to achieve orgasm in women can lead to vague physical or psychological symptoms. Couples training for sexual talk with spouse, as well as more interaction and companionship between wife and husband have effective roles in achieving female orgasm.
    Keywords: Orgasm, female, Sexual satisfaction, Sexual relationship, Qualitative study
  • ویدا قاسمی، معصومه سیمبر *، گیتی ازگلی، سید مسعود نبوی، حمید علوی مجد، مریم سادات میرشفایی
    مقدمه
    با توجه به شیوع بالای مشکلات جنسی در زنان مبتلا به Multiple sclerosis (MS)، خودکارامدی جنسی به عنوان یک متغیر تاثیرگذار، نقش مهمی در سلامت جنسی و کیفیت زندگی جنسی این زنان ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف تعیین پیشگویی کننده های خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در آن 200 زن مبتلا به بیماری MS با نمره ی شدت ناتوانی کمتر از 7 بر اساس معیار وضعیت ناتوانی گسترده (Expanded Disability Status Scale یا EDSS) در سال 1397 شرکت نمودند. نمونه های مورد نظر از انجمن MS ایران در تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات و سنجش پیشگویی کننده های خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS، از پرسش نامه های استاندارد مرتبط استفاده گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های Independent t، ANOVA، همبستگی Pearson و Multiple linear regression در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی شرکت کنندگان 22/5 ± 33/36 سال و میانگین نمره ی خودکارامدی جنسی آن ها 27/7 ± 54/16 بود. با وارد کردن متغیرهای معنی دار حاصل از سنجش ارتباط هر یک از متغیرها به صورت تکی با نمره ی خودکارامدی جنسی در مدل Multiple linear regression جهت کنترل مخدوش کننده ها و سنجش اثر هم زمان آن ها، مشخص گردید که متغیرهای اختلال عملکرد جنسی (001/0 = P)، اضطراب (024/0 = P)، استرس (006/0 = P) و تعداد دفعات برقراری رابطه ی جنسی (013/0 = P)، پیشگویی کننده های نهایی خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS بود.
    نتیجه گیری
    اختلال عملکرد جنسی، اضطراب، استرس و تعداد دفعات برقراری رابطه ی جنسی، پیشگویی کننده های خودکارامدی جنسی در زنان مبتلا به MS می باشد. بنابراین، در نظر گرفتن متغیرهای مذکور در روند درمان این بیماران، می تواند به ارتقای خودکارامدی جنسی و توانمندسازی آنان در زندگی جنسی کمک نماید.
    کلید واژگان: خودکارامدی, سلامت جنسی, اختلال عملکرد جنسی, زنان
    Vida Ghasemi, Masoumeh Simbar*, Giti Ozgoli, Seyed Massood Nabavi, Hamid Alavi Majd, Maryam Sadat Mirshafaei
    Background

    Sexual problems are prevalent in women with multiple sclerosis (MS), and sexual self-efficacy as an effective variable plays an important role in sexual health and sexual quality of life of these women. The aim of this study was to determine the predictors of sexual self-efficacy in women with multiple sclerosis.
    Methods
    This descriptive analytical study was conducted in Tehran, Iran, with participation of 200 women with MS, who referred to the Iranian MS society, had Expanded Disability Status Scale (EDSS) ≥ 7, and met the inclusion criteria in year 2019; they were selected using convenience sampling method. For data collection and assess the predictor factors of sexual self-efficacy in women with MS, related standard questionnaires were used. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient, t-test, one-way ANOVA, and multiple linear regression model via SPSS software.
    Findings
    The mean age of participants was 36.33 ± 5.22 years, and the mean score of sexual self-efficacy was 16.54 ± 7.27. After entering the significant variables derived from measuring the relationship between each variable individually with the score of sexual self-efficacy in multiple linear regression model for controlling confounders, sexual dysfunction (P = 0.001), anxiety (P = 0.024), stress (P = 0.006), and the number of sexual intercourse (P < 0.013) were significantly predictor factors of sexual self-efficacy in women with MS.
    Conclusion
    The sexual dysfunction, anxiety, stress, and the number of sexual intercourse significantly predicted sexual self-efficacy in women with MS. Therefore, considering these factors in the treatment process of these patients can help to promote sexual self-efficacy and empower them in sexual life.
    Keywords: Self efficacy, Sexual health, Sexual dysfunction, Physiological, Multiple sclerosis, Women
  • سمیرا مخلصی، معصومه سیمبر*، فهیمه رمضانی تهرانی، نورالسادات کریمان، حمید علوی
    مقدمه
    دیابت بارداری علاوه بر افزایش خطر برای مادر و جنین، می تواند بر کلیه جنبه های زندگی مادران تاثیرگذار باشد لذا هدف از این مطالعه تبیین تجربیات مادران مبتلا به دیابت بارداری است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش یک مطالعه کیفی می باشد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد. مشارکت کنندگان مادران مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی شهر تهران و هم چنین ارائه کنندگان مراقبت درمانی بودند. پس از انجام 25 مصاحبه با مادران مبتلا و 8 مصاحبه با ارائه کنندگان خدمت، داده ها به اشباع رسید. داده ها با روش تحلیل محتوی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    مشارکت کنندگان در فعالیت های اجتماعی و تفریحی خود و هم چنین ایفای نقش خود به عنوان مادر یا همسر، محدودیت هایی را درک می کردند؛ علاوه بر آن درمان بیماری منجر به ایجاد محدودیت هایی در زندگی روزمره آن ها گشته بود. بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها، دغدغه هایی که مادران باردار مبتلا به دیابت بارداری با آن درگیر بودند در ارتباط با سلامت خود، سلامت جنین و نوزاد و دغدغه های مرتبط با درمان و مراقبت بود.
    نتیجه گیری
    ماماها و سایر ارائه کنندگان خدمات بهداشتی باید از تاثیر تشخیص دیابت بارداری بر زندگی مادران آگاهی داشته باشند و برای این مادران توصیه های فردی و فرهنگی مناسب به خصوص در مورد درمان ارائه دهند. هم چنین این مادران نیاز به اطلاعات مفید و مناسب دارند تا از این طریق نگرانی هایشان کاهش یابد.
    کلید واژگان: مطالعه کیفی, دیابت بارداری, ایران
    Samira Mokhlesi, Masoumeh Simbar*, Fahimeh Ramezani Tehrani, Nourosaddat Kariman, Hamid Alavi
    Introduction
    Gestational diabetes, in addition to increased risk for mother and fetus, can affect all aspects of the mother's life. Therefore, the purpose of this study is to describe the experiences of mothers with gestational diabetes mellitus.
    Materials and Methods
    This was qualitative study. Semi-structured open-ended interviews were conducted with 25 women with gestational diabetes mellitus and by 8 healthcare providers. All interviews were recorded and transcribed. The content analysis approach was used to analyze data.
    Results
    Participants understood their limitations in social and recreational activities as well as their roles as a mother or a spouse. In addition, treatment of the disease caused limitations in their daily lives. Based on the data analysis, the concerns of pregnant women with gestational diabetes involved concerns of mothers with their health, fetal and neonatal health, as well as concerns about treatment and care.
    Conclusion
    Midwives and other health care providers should be aware of the impact of the diagnosis of gestational diabetes on the lives of mothers and provide them with appropriate personal and cultural advice recommendations, especially on treatment, in addition to useful and useful information to reduce their concerns.
    Keywords: Qualitative research, Gestational diabetes, Iran
  • شهربانو صالحین، معصومه سیمبر *، زهره کشاورز، ملیحه نصیری
    مقدمه
    نداشتن آگاهی کافی، فقدان نگرش و عملکرد مطلوب در زمینه ی مسایل بلوغ و بهداشت باروری، همچنان در بین نوجوانان وجود دارد. چالش موجود، عدم آگاهی والدین نسبت به نقش مهم خود در انتقال اطلاعات به نوجوانان است. مطالعه ی حاضر، با هدف بررسی مقالات منتشر شده در ارتباط با نیازهای آموزشی والدین در مورد سلامت باروری و جنسی نوجوانان در داخل و خارج از کشور انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه، مقالات چاپ شده ی موجود در پایگاه های اطلاعاتی Google Scholar، Pubmed، ScienceDirect، Scopus، Iranmedex، Irandoc، Scientific Information Database (SID) و Magiran جستجو شدند. جستجوی کامل با استفاده از کلید واژه های سلامت باروری، سلامت جنسی، نیاز آموزشی، والدین و نوجوانان برای مقالات فارسی و معادل آن ها برای مقالات انگلیسی انجام شد. پس از تکمیل جستجو و ارزیابی مقالات، تعداد 45 مطالعه که در سال های 2017-2010 در داخل و خارج از کشور انجام شده بود، وارد مطالعه شدند.
    یافته ها
    یافته های 45 مطالعه ی مورد بررسی در 4 طبقه ی اصلی جمع بندی گردید: نیاز به دانش و نگرش صحیح والدین در مورد مسایل باروری و جنسی نوجوانان (14 مطالعه)، موانع ارتباطی والدین با نوجوانان (15 مطالعه)، محتوای مناسب آموزشی (10 مطالعه) و توانمندسازی والدین جهت آموزش مسایل باروری و جنسی به نوجوانان (12 مطالعه) و 6 مطالعه نیز در 4 طبقه مشترک بودند.
    نتیجه گیری
    بحث درباره ی موضوعات بهداشت باروری در خانواده، باعث افزایش دانش نسبت به مسایل باروری و جنسی و شیوع پایین تر رفتارهای پرخطر جنسی در نوجوانان می شود. برای توانمند کردن والدین، طراحی و اجرای راه کارهای مداخله ای مناسب مورد نیاز است.
    کلید واژگان: سلامت باروری, سلامت جنسی, نیاز آموزشی, والدین, نوجوانان
    Shahrbanoo Salehin, Masoumeh Simbar *, Zohreh Keshavarz, Maliheh Nasiri
    Background
    Nowadays, as a result of urbanization and change in lifestyle, teenagers' health is increasingly at risk. Adolescents do not have the correct knowledge, attitude, and performance in the field of reproductive health. The challenge is parents' lack of awareness of their important role in information transmission to adolescents. This study was conducted to evaluate the articles related to the educational needs of parents about sexual and reproductive health of adolescents inside and outside Iran.
    Methods
    In this systematic review study, published articles in Google Scholar, Pubmed, ScienceDirect, Scopus, Iranmedex, Irandoc, Scientific Information Database (SID), and Magiran were searched. Using keywords of reproductive health, sexual health, educational needs, parents, and adolescents for Persian and English articles. After evaluating the articles, 45 articles conducted inside and outside Iran from 2010 to 2017 were included in this study.
    Findings
    The findings of 45 studies were categorized in four main domains of parents’ needs to proper knowledge and attitude about adolescents’ reproductive and sexual problems (14 studies), parent-adolescent communication barriers (15 studies), appropriate educational content (10 studies), and factors affecting parent empowerment in teaching reproductive and sexual problems to teenagers (12 studies); 6 studies were shared in all 4 domains.
    Conclusion
    Discussion on the issues of reproductive health in the family increases the knowledge of reproductive and sexual issues, and reduces the high risk of sexual behavior in adolescents. To empower parents, designing and implementing appropriate interventions is required.
    Keywords: Reproductive health, Sexual health, Education, Needs, Parents, Adolescents
  • کتایون ارفعی*، فاطمه ناهیدی، معصومه سیمبر
    مقدمه
    اضطراب در بارداری پدیده ای شایع و توام با عوارض گسترده مادری و نوزادی است. این اختلال در هر جامعه ای میتواند ریشه در عوامل و ابعاد مختلفی ازجمله عوامل اقتصادی و اجتماعی داشته باشد که این مطالعه با هدف شناخت هر چه بیشتر این مولفه ها از دیدگاه زنان باردار انجام شده است. مواد و روش کار: این مطالعه با رویکرد تحلیل محتوی کیفی، در میان زنان باردار مراجعه کننده به درمانگاه های بهداشتی درمانی شهر تهران از خرداد تا دی 1395 (با روش نمونه گیری هدفمند) انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شد و نهایتا داده ها با نرم افزار Maxqda تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه زنان باردار ازگروه ها ی مختلف اجتماعی؛ با طیف سنی (41-18) سال شرکت داشتند دخالت نادرست اطرافیان، تبعیض جنسیتی، کیفیت حمایت، تعارض بارداری با نقش اجتماعی و نگرانی از هزینه ها به عنوان عوامل اقتصادی و اجتماعی اضطراب بارداری تبیین گردیدند.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به این که نتایج این مطالعه به شناخت عوامل اقتصادی و اجتماعی ایجاد اضطراب در بارداری کمک شایانی نمود، به نظر میرسد، اتخاذ تدابیر لازم در جهت بستر سازی فرهنگی برای رفع تبعیض جنسیتی و حفظ حریم خصوصی خانواده ها و حمایت همه جانبه از مادران از اولیت های مهم به شمار میرود، در عین حال غربالگری و ارجاع به موقع زنان در معرض خطر باید در برنامه های سلامت مادران گنجانده شود.

    کلید واژگان: اضطراب بارداری, اختلالات خلقی, عوامل اقتصادی واجتماعی, مادران
    Katayoun Arfaie *, Fatemeh Nahidi, Masoumeh Simbar
    Objective (s): Several studies have showed associations between anxiety during pregnancy and adverse maternal and child health outcome. This study aimed to explore this relationship among Iranian pregnant women.
    Methods
    This was a qualitative study. To collect data purposive sampling and face-to-face semi-structured in-depth interviews were used. Women were asked to explain their experiences and perceptions on socioeconomic issues and induced anxiety during pregnancy. A conventional content analysis approach was used for analyzing the data. Data analysis was conducted using MAXQDA software.
    Results
    Twenty eight pregnant women from different social backgrounds, educational levels and ethnicity aged 18-41 years old participated in this study. Socioeconomic determinants of induced anxiety were found to be:  pregnancy interference with the social role, gender discrimination, financial responsibilities of raising a child, unnecessary interfering of significant others, quality of support.
    Conclusion
    The findings suggest that timely screening of at risk mothers and strengthening prenatal related education specially trying to change incorrect believes are essential for reducing anxiety during pregnancy.
    Keywords: pregnancy, antenatal, anxiety, parenting, socio-economic
  • صدیقه شریعت مغانی، معصومه سیمبر*، فرزانه رشیدی فکاری، ویدا قاسمی، ماهرخ دولتیان، ناهید گلمکانی، ملیحه نصیری
    مقدمه
    زنان بیش از یک سوم عمر خود را در دوران یائسگی و وضعیت کمبود استروژن می گذرانند. این تغییرات نورواندوکرین با از بین رفتن قدرت باروری و عملکرد قاعدگی، بر احساس زن از سلامت جسمی و روانی خود تاثیر می گذارد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط اضطراب، استرس و افسردگی با تجارب زنان در یائسگی انجام شد.
    روش کار
    مطالعه حاضر پژوهشی توصیفی همبستگی است که در مورد 250 نفر از زنان یائسه شهر مشهد، که مشخصات واحد پژوهش را داشتند، انجام شد. روش نمونه گیری سهمیه ای و در دسترس بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه دموگرافیک، DASS21 و سنجش تجارب زنان در یائسگی بود. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون در سطح معنی داری 0/05 تجزیه وتحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سن یائسگی نمونه ها 4/56 ± 48 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره اضطراب، استرس و افسردگی در زنان یائسه مورد مطالعه به ترتیب 4/8 ± 5/43، 4/63± 7/07، 4/33 ±5/35 بود. نمره کلی تجارب یائسگی در زنان 33/5درصد بود. همبستگی پیرسون ارتباط مستقیم و معنی داری بین نمره افسردگی، اضطراب و استرس با تجارب زنان در یائسگی نشان داد (P<0/001، 0/68=r).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعات حاضر نشان داد با افزایش نمره افسردگی، اضطراب و استرس، نمره تجارب زنان در یائسگی افزایش می یابد. لذا این تغییرات نیازمند اجرای برنامه های مشاوره ای و حمایتی است تا با تغییرات روانی عاطفی دوران یائسگی سازگاری بیشتری حاصل شود.
    کلید واژگان: تجارب, یائسگی, افسردگی, اضطراب, استرس
    Sedigheh Shariat Moghani, Masoumeh Simbar*, Farzaneh Rashidi Fakari, Vida Ghasemi, Mahrokh Dolatian, Nahid Golmakani, Malihe Nasiri
    Introduction
    Women spend more than a third of their lives in menopause and estrogen deficiency. These neuroendocrine changes affect the woman’s sense of health and mental health through the loss of fertility and menstrual function. Therefore, the present study was conducted to investigate the association between anxiety, stress and depression with women’s experiences in menopause.
    Method
    This was a descriptive-correlation study conducted on 250 postmenopausal women who met the inclusion criteria in 2016 in Mashhad. A convenience quota sampling method was used. The data gathering tool was a demographic questionnaire, DASS21, measuring the experiences of menopause women. Data analysis was performed using SPSS 16 software by Pearson correlation coefficient and regression model at a significant level of 0.05.
    Results
    The mean age of menopause was 48 ± 4.56 years. The mean and standard deviation of anxiety score, stress and depression in postmenopausal women were 5.43 ± 4.8, 4.37 ± 7.7 and 4.33 ± 5.35, respectively. The mean total score of menopausal experiences was 33.5%. Pearson correlation showed a direct and significant association between stress, anxiety and depression score with the experiences of women in menopause (P = 0.001, r = 0.68).
    Conclusion
    with increasing the scores of depression, anxiety and stress, the score of women’s experiences in menopause increased. Therefore, these changes require counseling and supportive program to improve adaptation to menopausal psychosocial changes.
    Keywords: Menopause, Experiences, Anxiety, Stress, Depression
  • سیما نظرپور، فهیمه رمضانی تهرانی*، معصومه سیمبر، مریم رحمتی، فریدون عزیزی
    مقدمه
    آنتی بادی تیروئید پراکسیداز (TPOAb) ، عامل اصلی خطر اختلال عملکرد تیروئید در دوران بارداری است و می تواند نشانگر این اختلالات در دوران بارداری باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی فراوانی مثبت بودن TPOAb و عوامل مرتبط با آن در دوران بارداری انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه یک تجزیه و تحلیل ثانویه است که بر اساس داده های موجود در بررسی آینده نگر مبتنی بر جمعیت مطالعه تیروئید و بارداری تهران بر روی 2233 نفر از زنان باردار (سه ماهه اول بارداری) مراجعه کننده به درمانگاه های مراقبت های دوران بارداری مراکز تحت پوشش دانشگاه شهید بهشتی انجام شد. اندازه گیری میزان سرمی TSH، T4، T-uptake و TPOab برای زنان باردار انجام شد. عوامل سن مادر، شاخص توده بدنی، تعداد حاملگی، سن حاملگی، سابقه فردی یا خانوادگی اختلالات تیروئید، گواتر، دیابت نوع یک یا سایر اختلالات خودایمنی، سابقه ناباروری، سابقه سقط جنین، زایمان زودرس یا مرده زایی به عنوان عوامل خطر احتمالی انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار STATA (نسخه 12) انجام گرفت.
    یافته ها
    در این بررسی 214 نفر (9/7%) TPOAb مثبت بودند. بر اساس مدل رگرسیون لوجستیک، شانس مثبت شدن TPOAb در افرادی که سابقه فردی بیماری تیروئید داشتند، 48/4 برابر (با فاصله اطمینان 26/2 و 85/8) بیشتر از افراد فاقد این سابقه بود (05/0p<). ارتباط معنی داری بین سایر عوامل مطرح شده (سن مادر، شاخص توده بدنی، تعداد حاملگی، سن حاملگی، مصرف داروی تیروئید، سابقه خانوادگی تیروئید، سابقه ناباروری، سقط و زایمان زودرس) با مثبت شدن TPOAb وجود نداشت (05/0p>).
    نتیجه گیری
    سابقه اختلالات تیروئید با مثبت بودن TPOAb در زنان باردار ارتباط داشته و این عامل می تواند به عنوان عامل خطری در شناسایی اختلالات اتوایمون تیروئید در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: آنتی بادی تیروئید پراکسیداز, اختلالات تیروئیدی, بارداری, عوامل خطرزا
    Sima Nazarpour, Fahimeh Ramezani Tehrani, Masoumeh Simbar, Maryam Rahmati, Fereidoun Azizi
    Introduction
    Thyroid peroxidase antibody (TPOAb) is the main risk factor for thyroid dysfunction during pregnancy and can be a marker of these disorders during pregnancy. This study was performed with aim to evaluate the frequency of positive thyroid peroxidase antibody and its related factors during pregnancy.
    Methods
    This study is a secondary analysis which was performed based on the data available in prospective population based study of The Tehran Thyroid and Pregnancy Study. This study was performed on 2233 pregnant women (at first trimester of pregnancy) who referred to prenatal care centers under coverage of Shahid Beheshti University of Medical Sciences. Serum concentrations of T4، T-uptake، TSH and TPOAb were measured in pregnant women. Mother age، body mass index، parity، gestational age، individual or family history of thyroid dysfunctions، goiter، diabetes type 1 or other autoimmune disorders، history of infertility، abortion، preterm labor، or stillbirth were selected as probable risk factors. Data analysis was performed using STATA software (version 12).
    Results
    In this study، 214 cases (7. 9%) were TPOAb positive. Based on the logistic regression model، the chance of positive TPOAb in women with individual history of thyroid disease was 4. 48 times (95% CI: 2. 26- 8. 85) higher than those without this history (p <0. 05). No significant relationship was found between other factors (maternal age, BMI, parity, gestational age, thyroid medication, family history of thyroid dysfunction, history of infertility, history of abortion and history of preterm labor) and positive TPOAb (P>0. 05).
    Conclusion
    The history of thyroid disorders is associated with positive TPOAb in pregnant women and this factor can be considered as a risk factor for the detection of thyroid autoimmune disorders
    Keywords: Pregnancy, Risk Factors, Thyroid dysfunction, Thyroid Peroxidase Antibody
  • سیده بتول حسن پور ازغدی، معصومه سیمبر*، ابوعلی ودادهیر، سیدعلی آذین، لیلا امیری فراهانی
    زمینه و هدف
    تمرکز اصلی برساخت اجتماعی، نمایان کردن شیوه‏ها و رویه‏هایی است که بر اساس آن افراد و گروه‏ها در خلق معانی و محصولات اجتماعی موجود مشارکت می‏کنند. از آنجا که ناباروری باعث ناتوانایی برای ایفای نقش مورد نظر اجتماعی می‏شود، اغلب با پیامدهای اجتماعی- روانی همراه است. بر این اساس این مطالعه با هدف تحلیل برساخت گرایانه فرایند مواجهه با ناباروری در زنان ناباور ایرانی انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد تئوری زمینه ای هم ساخت گرا است. نمونه‏گیری به صورت مبتنی بر هدف در مرکز ناباروری ولیعصر و ابن سینا در شهر تهران آغاز و به صورت نظری ادامه یافت. داده‏ها با استفاده از مصاحبه نیمه‏ساختار یافته با 30 زن نابارور، مشاهده و یادداشت‏ در عرصه جمع آوری شد. مدیریت داده ها به روش چارمز و با نرم افزارMAXQDA10 انجام گرفت.
    یافته‏ها: طبق اصول برساخت گرایی اجتماعی با تناسب تغییراتی در هر یک از عناصر برساخت گرایی اجتماعی ناباروری، تغییراتی در سایر عوامل و اثر آنها بر یکدیگر ایجاد شده که خود باعث خلق تجربه‏های متنوعی از ناباروری می‏شود. تحلیل برساخت گرایانه مواجهه با ناباروری حاصل از داده های ما نشان داد ناباروری تعامل پیچیده‏ای با روابط اجتماعی، انتظارات و نیازهای اجتماعی دارد، بنابراین پسخوراندهای اجتماعی برای زنان نابارور اهمیت بسیاری دارد. طبق رویکرد برساخت گرایی اجتماعی، مهمترین تصمیمات درباره ناباروری مانند درمان و نوع آن، توقف درمان، فرزندخواندگی و مسائلی از این نوع، تفسیرهای ناباروری از نظر اجتماعی هستند که منعکس کننده ی ایدئولوژی و ساختار اجتماعی جامعه‏ا ی است که افراد نابارور در آن زندگی می کنند.
    نتیجه گیری کلی: از دیدگاه رویکرد برساخت گرایی اجتماعی، فرایند مواجهه با ناباروری یک سازه اجتماعی است که تحت تاثیر کنشگران متعددی قرار می گیرد و عناصر ساختار اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی در ایجاد، حفظ و تغییر این فرایند دارند، بنابراین در تدوین سیستم های حمایتی برای افراد نابارور باید تمام عوامل و عناصر تاثیر گذار در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: برساخت گرایی اجتماعی, ناباروری, نظریه زمینه ای
    SB Hasanpoor Azghdy, M Simbar*, A Vedadhir, SA Azin, L Amiri Farahani
    Background & Aims
    The main focus of social construction is on the procedures by which individuals and groups participate in developing meaning and social products. Since infertility leads to the inability to properly play social roles, it is often associated with socio-psychological consequences. The present study aimed to perform a constructivist analysis of the process of managing infertility in Iranian women.
    Materials & Methods
    This qualitative study was based on the constructivist grounded theory. Purposive sampling was initiated at Valiasr and Avicenna fertility centers in Tehran, Iran and continued theoretically. Data were collected via semi-structured interviews with 30 infertile women, as well as observation and field notes. Data analysis was performed using the MAXQDA10 software and the method developed by Charmaz.
    Results
    Based on the principles of social constructivism by the changes in each of the elements of the social construction of infertility, changes in the other factors and their effects on each other lead to various experiences of infertility. The constructivist analysis of the management process of infertility in the present study indicated that infertility has a complex interaction with social relations, expectations, and social needs. Therefore, social feedback is of paramount importance to infertile women. According to social constructivism, the most important decisions regarding infertility (e.g., treatment and its type, terminating treatment, adoption, and other relevant issues) reflect the ideology and social structure of the community where infertile women live.
    Conclusion
    From the perspective of social constructivism, the process of managing infertility is a social construct that is influenced by several factors. In addition, the elements of social and cultural structures play a pivotal role in developing, maintaining, and changing this process. Therefore, all the influential factors and elements of infertility must be considered in the codification of supportive systems for infertile individuals.
    Keywords: Social Constructivism, Infertility, Grounded Theory
  • معصومه رجبی نایینی، معصومه سیمبر*
    بارداری یکی از مهم ترین مراحل زندگی زنان می باشد که منجر به تغییرات جسمی، روانی و اجتماعی قابل ملاحظه ای می گردد. لذا توانمند سازی مادران باردار جهت سازگاری با این تغییرات ضروری بنظر می رسد. از آنجائی که کلاسهای آمادگی برای زایمان به همین منظور طراحی گردیده اند، مطالعه حاضر با هدف مروری برمطالعات انجام شده در زمینه تاثیر کلاس های آمادگی برای زایمان بر توانمندی مادران باردار در ایران انجام گرفت.
    با استفاده از کلمات کلیدی در 12 پایگاه های اطلاعاتی معتبر و موتور جستجوی Google Scholar، مقالات مرتبط منتشر شده تا ابتدای آوریل 2017 انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع 96 مقاله یافت شد. چکیده و متن کامل مقالات مرتبط برای تعیین شرایط ورود به مطالعه بررسی شدند. در نهایت 10 پژوهش وارد مطالعه مروری شدند.
    نتایج حاکی از آن بودکه خستگی، درد کمر و لگن و فعالیت روزانه در دوران بارداری، افسردگی پس از زایمان و مدت بستری در بیمارستان بین دو گروه تفاوت آماری معناداری را نشان داده اند. همچنین در مدت فاز فعال زایمان و مرحله دوم زایمان، شدت اضطراب، خود کارآمدی، وزن نوزاد، میزان رضایت و میزان زایمان طبیعی در بین دو گروه، اختلاف آماری معناداری مشاهده شد. در مجموع 81. 46 درصد گروه مداخله و 55. 88 درصد گروه کنترل، زایمان طبیعی داشته اند.
    کلید واژگان: زایمان, بارداری, ایران, آموزش, مداخله ای
    Masoumeh Rajabi Naeeni, Masoumeh Simbar *
    Background And Objectives
    Pregnancy is one of the most important stages of women's life, which results in significant physical, mental and social changes. Therefore, empowering pregnant women to adapt to these changes is necessary. Child birth preparation classes have been designed and conducted for this purpose. This study conducted to review the studies on the effect of child birth preparation classes on empowering Iranian pregnant women.
    Materials And Methods
    By using keywords in 12 valid databases and the Google Scholar search engine, relevant articles published up to the beginning of April 2017 were selected and reviewed. A total number of 96 potential papers were identified. The abstracts and full-text of identified papers were screened to determine eligibility. Finally, ten studies were selected for systematic review.
    Results
    The results showed that there exist statistically significant difference between interventional group and control group for tiredness, daily activities, back and pelvic pain during pregnancy, postpartum depression and duration of admission. In addition, there was a significant statistical difference between the two groups in duration of active labor and the second stage of labor, Intensity of anxiety, self-efficacy, birth weight, satisfaction rate and normal vaginal delivery rate. Totally, 81.46% of women in the intervention group and 55.88% of women in the control group had normal vaginal delivery.
    Conclusion
    This systematic review showed that education in child birth preparation classes were effective in empowering pregnant women. Therefore, encouraging mothers to participate actively in these educational classes and also development of these classes are recommended.
    Keywords: Delivery, pregnancy, Intenvention, Iran, Education
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال