به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

معصومه شیرزایی

  • معصومه شیرزایی*
    مقدمه

    بر اساس شواهد موجود، بابونه و زعفران، سطح استرپتوکوک موتانس در جریان بزاق و احتمال پوسیدگی را کاهش می دهند. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر مصرف دمنوش بابونه و زعفران بر PH بزاق بود.

    مواد و روش ها

    دراین مطالعه کارآزمایی بالینی، نمونه بزاق 30 دانشجوی دندانپزشکی مذکر 30-20 ساله سالم، جهت بررسی PH بزاق جمع آوری شد. در این روش فرد بزاق غیرتحریکی خود را (در موقعیت نشسته) قبل از مصرف دمنوش بابونه یا زعفران ظرف مدت 3 دقیقه و هر60 ثانیه (ساعت 10-12 صبح) ازطریق لب پایین خود درون لوله آزمایش می ریخت. نیم ساعت بعد مجدد 1، 5 و10 دقیقه پس ازمصرف 150 میلی لیتر دمنوش بابونه یا زعفران بدون شیرین کننده در لوله های جداگانه نمونه گیری صورت می گرفت (لوله های آزمایش برای هرفرد از 4-1 شماره گذاری می شد) و جهت ارزیابی PH بزاق به آزمایشگاه انتقال داده می شد. نمونه گیری در دو روز متوالی صورت می گرفت. در آزمایشگاه میزان PH بزاق با دستگاه PH متر دیجیتالی اندازه گیری شد. داده ها با نرم افزار SPSS21 و آزمون t-test، ANOVA و Repeated Measurements آنالیز شد.

    یافته ها

    میانگین PH بزاق قبل از مصرف بابونه (55/0±26/7) و پس از مصرف بابونه (33/0±71/7)، تفاوت معنی داری داشت (0001/0=P). میانگین PH بزاق قبل از مصرف زعفران (33/0±54/7) و پس از مصرف (16/0±87/7)، تفاوت معنی داری داشت (0001/0=P). میانگین PH بزاق پس از مصرف زعفران به طور بارز بیشتر از میانگین PH بزاق پس از مصرف بابونه بود)02/0=(P.

    نتیجه گیری

    مصرف بابونه و زعفران هر دو موجب افزایش بارز PH بزاق می شود و زعفران تاثیر بیشتری در افزایش PH بزاق نسبت به بابونه دارد.

    کلید واژگان: زعفران, بابونه, بزاق
    Masoomeh Shirzaiy *
    Introduction

    Chamomile and saffron seems to significantly decrease the level of Streptococcus mutans in saliva and reduce the likelihood of caries. The present study aimed to investigate the effect of chamomile and saffron infusion consumption on the pH of saliva.

    Materials & Methods

    In this clinical trial study, samples were collected for salivary pH from 30 healthy male dental students over 20 to 30 years. In this method, each volunteer was asked to trickle unstimulated saliva into the test tubes through their lower lip within 3 min and every 60 s (in a seated position) before consuming chamomile or saffron (10-12 AM) infusion. After 30 min the samples were recollected 1, 5, and 10 min after ingestion of 150 ml chamomile or saffron without any sweetener in separate tubes (for each volunteer, test tubes were numbered 1 to 4) and it was transferred to the laboratory to evaluate salivary pH. The amount of salivary pH was measured by a digital pH meter in the laboratory. Data were analyzed using SPSS (version 21) by T-test, ANOVA, and repeated measurements.

    Results

    The mean salivary pH was significantly different before chamomile consumption (7.26±0.55) and after that (7.71±0.33) (P=0.0001). A significant difference was observed between the mean salivary pH before saffron consumption (7.54±0.33) and after that (7.87±0.16) (P=0.0001). The mean salivary pH was significantly higher after saffron consumption than that after chamomile consumption (P=0.02).

    Conclusion

    Chamomile and saffron consumption significantly increase the salivary pH and saffron has a greater effect on the salivary pH than chamomile.

    Keywords: Saffron, Chamomile, Saliva
  • معصومه شیرزایی *
    سابقه و هدف

    استوماتیت آفتی عود کننده یکی از شایعترین بیماری های التهابی دهان با اتیولوژی مولتی فاکتوریال است. عوامل روحی- روانی از فاکتورهای احتمالی مسبب زخمهای آفتی عود کننده است که سطح کورتیزول را تحت تاثیرقرار می دهد.این مطالعه با هدف مقایسه سطوح اضطراب و کورتیزول بزاق در بیماران مبتلا به استوماتیت آفتی عود کننده (دوره فعال بیماری و دوره بهبودی) و افراد سالم صورت گرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تحلیلی و مورد-شاهدی نمونه بزاق غیر تحریکی 30 بیمار مبتلا به آفت بالای 10 سال (در مرحله زخم فعال و 2 روز پس از بهبودی) و 30 فرد سالم (گروه شاهد) که از لحاظ سن و جنس همسان بودند، جمع آوری و جهت ارزیابی سطح کورتیزول بزاق (روش الایزا) به ازمایشگاه ارسال شد.همچنین پرسشنامه Hamilton's anxiety scaleبرای ارزیابی سطح اضطراب شرکت کنندگان تکمیل گردید.داده ها با نرم افزار SPSS 20 و آزمون تی تست مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    سطح کورتیزول بزاقی در بیماران مبتلا به آفت در دوره زخم فعال و بهبودی تفاوت معنی داری نداشت (0/171=P). سطح کورتیزول بزاقی در افراد سالم و بیماران مبتلا به زخم فعال آفتی تفاوت معنی داری نداشت (0/272=p). همچنین سطح کورتیزول در بیماران مبتلا به استوماتیت آفتی راجعه در دوره بهبودی و گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت (0/97 = P). میانگین سطح اضطراب افراد مبتلا به آفت 3.2±17.6 و افراد سالم 2.7±9/15. تفاوت آماری مشخصی نداشت (P˃0.05)

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج سطح کورتیزول بزاقی طی دوره اولسراتیو و پس از بهبودی در بیماران مبتلا به آفت و گروه کنترل تفاوتچندانی ندارد همچنین سطح اضطراب و کورتیزول ارتباطی با وقوع آافت ندارد.

    کلید واژگان: استوماتیت آفتی عود کننده, بزاق, کورتیزول
    Masoomeh Shirzaiy *
    Background and aim

    Recurrent aphthous stomatitis is one of the most common inflammatory diseases of the oral mucosa with multifactorial etiology . Psychological factors is one of possible factors cause to recurrent aphthous ulcers and salivary cortisol level also influenced by anxiety, this study aimed to compare salivary cortisol levels in patients with recurrent aphthous ulcers( during active disease and after healing )with healthy persons.

    Material and Methods

    In this case-control study unstimulated salivary samples from 30 patient with RAS above 10 years (in active ulcerative stage and 2 days after healing) and 30 healthy subjects (control group) who age and gender were matched was collected and transferred to the laboratory for salivary cortisol levels measurement )Eliza method). Hamilton Anxiety Scale questionnaire was also completed to assess the level of anxiety for participants. Data were analyzed using Spss 20 and sample T-Test

    Result

    Salivary cortisol levels in patients with RAS in active ulcerative and healing periods no significant different(P=0.171). Salivary cortisol levels in healthy subjects and patients with RAS in acute phase no significant different (p=0.272). Also cortisol levels in patients with recurrent aphthous stomatitis in healing period and control group no significant different .(P = 0.97) The mean anxiety level of people with RAS 17.6 ± 3.2 and healthy people 15.9± 2.7 no significant different (P˃0.05)

    Conclusion

    Considering to the result ,salivary cortisol levels in ulcerative period and after healing in patients with RAS and healthy subjects no different . Also, anxiety and cortisol levels no related to aphthea occurrence .

    Keywords: recurrent aphtus stomatitis, cortisol, Saliva
  • معصومه شیرزایی*، فاطمه نشاط
    سابقه و هدف

    استوماتیت آفتی عود کننده، یکی از شایع ترین آسیب های مخاطی حفره دهان است. پژوهش های گوناگون بیان کننده نتایج متضاد و متنوع درباره سایتوکاین های التهابی و ابعاد  زیست شناختی  مرتبط با این عارضه  است..این مطالعه با هدف  مقایسه سطح اینترلوکین2 بزاق در  مبتلایان به استوماتیت آفتی  عودکننده(در دوره زخمی فعال و دوره بهبودی) و افراد سالم انجام شد.

    مواد و روش ها

      در این مطالعه مورد -شاهدی نمونه بزاق غیر تحریکی25 بیمار مبتلا به استوماتیت آفتی عود کننده (گروه مورد)در فاز زخمی و بهبودی  و 25 فرد سالم(گروه شاهد) جمع آوری و جهت تعیین   سطح اینترلوکین 2 به آزمایشگاه انتقال داده شد. داده ها با نرم افزار آماری SPSS 22  و آزمون Independent t-test تجزیه و تحلیل شد.(0/05>p)  معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    میزان اینترکولین 2 بزاق در مبتلایان  به استوماتیت آفتی عود کننده(53.48±114.93) و افرادسالم (44.185±112.55)   تفاوت آماری معنی داری داشت. (0/05>P) در افراد مبتلا به استوماتیت آفتی عودکننده در دوره زخمی فعال (53.48±114.93)  و دوره بهبودی (56.71± 110.56) ، تفاوت آماری مشخصی وجود نداشت.

    نتیجه گیری

      با توجه به نتایج مطالعه به نظر می رسد میزان اینترکولین 2 بزاق در افراد مبتلا به آفت در دوره زخمی فعال  و بهبودی  بطور مشخص نسبت به افراد سالم افزایش می یابد.با این وجود میزان آن طی دوره  عود و بهبودی تفاوت مشخصی  ندارد.

    کلید واژگان: استوماتیت آفتی عود کننده اینترلوکین2, بزاق
    Masoomeh Shirzaiy*, Fatemeh Neshat
    Background and Aim

    Recurrent aphthous stomatitis(RAS) is one of the most common oral mucosal injuries. Various studies have shown Contradictory and varied results about inflammatory cytokines and the biological dimensions related to this complication.This study aimed to compare salivary interleukin-2 levels in patients with recurrent aphthous stomatitis (in the active ulcerative and healing periods) and healthy people.

    Materials and methods

    In this analytical and case-control study, unstimulated  saliva samples of  25 patients with recurrent aphthous stomatitis (case group) in the ulcerative and healing periods and 25 healthy individuals (control group) were collected  for assessment of interleukin-2 (IL-2) levels and transferred to the laboratory. Data were analyzed by SPSS 22 software and Independent t-test. Pvalue of lower than 0.05 was significant.

    Results

    IL-2 salivary levels in  RAS patients( 114.53 ± 93.48)  pg/ml and healthy controls (112.44 ±55.185)  had significantly difference (P˂0.001). Salivary IL-2 levels in RAS subjects in active ulcerative  (114.93 ± 53.48)  and healing periods ( 110.56 ±56.71) pg/ml  no significantly difference. (P˃0.05)

    Conclusion

    According to the results of the study, salivary IL-2  levels significantly increased  in RAS people in the active ulcerative , and healing periods compared to healthy controls. However, salivary Il-2 in  the active ulcerative , and healing periods  had no changing.

    Keywords: Recurrenr aphtous stomatitis, Interleukin-2, Saliv
  • فاطمه نشاط، معصومه شیرزایی*، راضیه قدسی
    مقدمه
    امروزه استعمال دخانیات به عنوان یک معضل بهداشتی فراگیر مطرح است و به طور طبیعی آمار افراد در معرض دود سیگار محیطی رو به افزایش است. در این بین، کودکان که در سال های اولیه رشد خود هستند آسیب پذیری بیشتری نسبت به بزرگسالان دارند. مواجه با ETS (Environmental Tobacco Smoke) یکی از سمی ترین اکسپوژر های محیطی است و سیگاری غیرفعال (Passive Smoking) یکی از مشکلات مهم سلامت عمومی می باشد. با توجه به اثرات دود سیگار بر پروتئین فاز حاد که ریسک فاکتوری مهم برای ابتلا به مشکلات قلبی عروقی است، مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان CRp بزاق در کودکان و نوجوانان سیگاری غیرفعال 15-12 ساله با غیرسیگاری ها طراحی گردید.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه ی مورد- شاهدی، نمونه ی بزاق غیرتحریکی 80 نوجوان 15-12 ساله (40 مورد سیگاری غیرفعال و 40 مورد غیرسیگاری) جمع آوری گردید. اندازه گیری سطح کوتینین بزاق با کیت کوتینین و روش الایزا و ارزیابی CRp بزاق با کیت 'CRp و روش ایمونوتوربیدیمتری صورت گرفت. داده های بدست آمده با نرم افزار SPSS ویرایش 23 و آزمون t-test مستقل آنالیز شد.
    یافته ها
    میزان CRp بزاق در گروه سیگاری غیرفعال (mg/L56/1±16/4) نسبت به غیرسیگاری ها (mg/L 009/1±175/3) به طور بارزی بیشتر بود (001/0=p). میزان کوتینین بزاق در پسران (ng/ml34/0±12/0) و دختران (ng/m37/0±15/0) سیگاری غیرفعال و همچنین در پسران (ng/ml 010/0± 014/0) و دختران (ng/ml014/0 ±017/0) غیرسیگاری تفاوت آماری معنی داری نداشت (8/0= p ،86/0= p).
    نتیجه گیری
    قرار گرفتن در معرض دود سیگار درکودکان و نوجوانان موجب افزایش سطح CRp بزاق می شود که یک پیشگویی کننده قوی خطر بروز بیماری قلبی عروقی در بزرگسا لی می باشد و در نتیجه سلامت فرد را به مخاطره می اندازد.
    کلید واژگان: سیگاری غیرفعال, بزاق, پروتئین واکنشی C
    Fateme Neshat, Masoumeh Shirzaei *, Razieh Ghodsi
    Introduction
    Today, smoking is recognized as a pervasive health problem, resulting in the growing number of people exposing to secondhand smoke. Regarding this, children, who are in the early years of their growth, are more vulnerable than adults. Exposure to environmental tobacco smoke (ETS) is considered one of the most toxic environmental exposures; in this regard, passive smoking is one of the most important public health problems. Considering the effects of cigarette smoke on C-reactive protein (CRP), which is an important risk factor for the development of cardiovascular problems, this study was conducted to compare the salivary CRP levels among passive smoker and non-smoker children and adolescents aged 12-15 years.
    Materials and Methods
    The statistical population of this case-control study consisted of 80 children and adolescents aged 12-15 years (40 passive smokers and 40 non-smokers). To conduct the research, the unstimulated salivary samples were collected from the study population. Salivary cotinine level was measured using a cotinine kit and enzyme-linked immunosorbent assay technique. Moreover, a CRP kit and immunoturbidimetric method were used to evaluate the salivary CRP level. The collected data were analyzed in SPSS software (version 23) using an independent t-test.
    Results
    Based on the findings, the salivary cotinine levels were not significantly different among male and female passive smokers (0.12±0.34 and 0.15±0.37 ng/ml, respectively; p < /em>-value=0.8). Furthermore, no significant difference was observed among male and female non-smokers (0.014±0.01 ng/ml and 0.017±0.014 ng/ml, respectively; P-value=0.86). However, the salivary CRP levels were significantly higher in the passive smoker group (4.16±1.56 mg/l) than in non-smokers (3.175±1.009 mg/l; p < /em>-value=0.001).
    Conclusion
    It can be concluded that children and adolescents' exposure to ETS would increase salivary CRP levels, which is a strong predictor of the risk of cardiovascular disease in adulthood, and consequently endanger the individual's health.
    Keywords: Passive smoker, Saliva, C-reactive protein
  • فاطمه نشاط، معصومه شیرزایی*، سپیده شادمان
    مقدمه

    قرار گرفتن در معرض دود تنباکوی محیطی smoke tobacco Environmental یا ETS  یکی از سمیترین مواجهات محیطی است و سیگاری غیر فعال یکی از مشکلات مهم سلامت عمومی به شمار میرود. کودکان حساسترین گروه در معرض دود تنباکو موجود در محیط هستند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان آنتیاکسیدان تام و پراکسیداسیون لیپیدی بزاق در نوجوانان 12 تا 15 ساله سیگاری غیر فعال و غیر سیگاری انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 80 نوجوان 12 تا 15ساله انجام گرفت. گروه تجربی را افراد سیگاری غیر فعال و گروه شاهد را نوجوانان غیر سیگاری سالمی تشکیل دادند که از نظر سن و جنس مشابه سازی شدند. بزاق غیر تحریکی هر دو گروه به روش تف کردن (Spiting) جمع آوری شد. ظرفیت آنتی اکسیدان تام بزاق در آزمایشگاه با استفاده از روش power antioxidant reducing-Ferric) FRAP) و پراکسیداسیون لیپیدی بزاق با کمک روش substances reactive acid Thiobarbituric) TBARS) اندازه گیری گردید. جهت مقایسه یافته ها، آزمون t Independent مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    تفاوت معنی داری در میزان آنتی اکسیدان تام بزاق گروه های مورد (97/88 ± 98/51) و شاهد) 15/148 ± 35/174 وجود داشت (003/0 = P) اما اختلاف معنی داری در میزان پراکسیداسیون لیپیدی گروه مورد (96/1 ± 97/0) و گروه شاهد (97/0 ± 81/0)مشاهده نشد .P = 0/542

    نتیجه گیری

    به نظر میرسد قرار گرفتن در معرض دود سیگار در نوجوانان، موجب کاهش ظرفیت آنتیاکسیدان تام بزاق میشود و در نتیجه، سالمت حفره دهان را به مخاطره میاندازد.

    کلید واژگان: آلودگی دود تنباکو, استرس اکسیداتیو, آنتیاکسیدانها, بزاق
    Fatemeh Neshat, Masoomeh Shirzaiy *, Sepideh Shademan
    Background

    Environmental tobacco smoke (ETS) is one of the most toxic environmental exposures andpassive smoking is an important general health problem. Children are the most vulnerable group to ETSexposure. This study aimed to compare the salivary total antioxidant capacity (TAC) and lipid peroxidationlevels in passive smoking and nonsmoking adolescents aged 12-15 years.

    Methods

    This descriptive-analytical study was conducted on 80 adolescents aged 12-15 years. The case group < br />included passive smokers and the control group comprised nonsmokers. These groups were age- andsex-matched ones. Unstimulated saliva of both groups was collected using the spitting method. Then, thesalivary total antioxidant and lipid peroxidation levels were measured using the ferric-reducing antioxidantpower (FRAP) and thiobarbituric acid reactive substances (TBARS) assays, respectively. The independentsamples t-test was used for data comparison.

    Findings

    There was a significant difference in salivary total antioxidant levels between the case group < br />(51.98 ± 88.97 µM) and the control group (174.35 ± 148.15 µM) (P = 0.003). There was no significantdifference between the case group (0.97 ± 1.96) and the control group (0.81 ± 0.97) in lipid peroxidationlevels (P = 0.542).

    Conclusion

    It seems that passive smoking can reduce the salivary TAC of adolescents, thereby threateningoral cavity health

    Keywords: Tobacco Smoke Pollution, oxidative stress, Antioxidants, Saliva
  • ماریه هنرمند، معصومه شیرزایی*، نرجس امیری تهرانی، احمد ساجدی
    سابقه و هدف

    پوسیدگی دندانی یک بیماری مولتی فاکتوریال می باشد.  فاکتورهای دموگرافیک و نیز رژیم غذایی بویژه صرف صبحانه که یک  وعده غذایی  مهم  محسوب شده  از جمله  عوامل تاثیر گذار بر سطح پوسیدگی دندان می باشد . هدف مطالعه  بررسی ارتباط مصرف صبحانه و سایر فاکتورهای دموگرافیک  با سطح پوسیدگی دندان در دانش آموزان 9 ساله ساکن زاهدان است.

    مواد  و روش ها

    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی، شهر زاهدان  بر اساس جداول  جمعیتی  به 4 منطقه تقسیم شد. از هر منطقه 1 مدرسه دولتی و غیرانتفاعی پسرانه و دخترانه  به طور تصادفی انتخاب شد. .برای400 دانش آموز دختر و پسر 9 ساله  پرسشنامه ای در مورد فاکتورهای دموگرافیک و صرف صبحانه تکمیل گردید و معاینه دهانی جهت تعیین شاخص (,OHI-s (dmft,DMFT توسط دندانپزشک صورت گرفت. داده ها با نرم افزار 21 Spss و آزمونهای t-test ،ANOVA  و  Pearson correlation  آنالیز شد.سطح معنی داری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.  

    یافته ها:

     میانگین dmft,DMFT در کودکانی که صبحانه مصرف می کردند (1/4±1/34و2/5 ±5/22) و  کودکانی که مصرف نمی کردند(1/44±1/39و2/5± 4/5)تفاوت معنی داری نداشت. (0/05<P) لیکن شغل مادر و  تحصیلات پدر  با  DMFT  و نحصیلات مادر با DMFT,dmft ارتباط معنی داری داشت. (0/05>P)

    نتیجه گیری:

    مصرف  صبحانه و نوع  آن  تاثیر بسزایی در کاهش سطح پوسیدگی دندانی نداشت. کودکانی که  مادران تحصیلکرده  داشتند  دندانهای شیری و دایمی  پوسیده کمتری داشتند و نیز میزان پوسیدگی دندان دایمی در کودکانی که مادران کارمند یا  فرهنگی  و نیز پدران تحصیلکرده داشتند به طور مشخصی کمتر بود.

    کلید واژگان: پوسیدگی دندانی, تغذیه, سلامت دهان
    Marieh Honarmand, Masoomeh Shirzaiy*, Narjes Amiri Tehrani, Ahmad Sajedi
    Background and Aims

    Dental caries is a multi-factorial disease Demographic factors, also diet particularly breakfast  which  is an important meal are  factors affecting the level of dental caries. The purpose of this study was investigation  relationship between morning feeding and other demographic factors with  tooth decay in  9 years old Zahedan students

    Materials and Methods

    In This descriptive – analytical and cross-sectional study, Zahedan city  divided into four regions based on population table.From each region one public and private school (boy &girl), randomly selected,. for 400 boy& girl students  9 years old was filled the questionnaire about demographic factors, and   breakfast consumption  and oral examination was done for evaluation of  dmft, DMFT and OHI-s criterias by a dentist  . Data  were analyzed  with  soft ware  spss 21  and t-test , ANOVA and Pearson correlation..

    Results

    The  Mean dmft, DMFT in children served breakfast (5.22±2.5 and 1.34±1.4 ( and in  children  did not consume breakfast (4.5±2.5 and 1.39±1.44) had no significant difference (p>0.05) but  the motherchr('39')s occupation and, father education had significant correlation  with DMFT and  mother  education had significant correlation with  DMFT,,dmft (P <0.05)

    Conclusion

    breakfast  consumption and its type  was not effective in reducing the level of dental caries. Children with educated mothers had  low permanent and  insidious dental caries and tooth decay  was significantly  lower in children with  employer or teacher  mothers and    educated fathers  .

    Keywords: Dental Caries, Nutrition, Oral Health
  • معصومه شیرزایی*

    کرونا ویروس 2019 یا اصطلاحا COVID-19  بیماری عفونی است  که بسرعت در جهان در حال گسترش است.1 برای اولین بار در31 دسامبر 2019  ، موارد متعددی پنومونی با اتیولوژی نامشخص، درووهان چین (استان (Hubei گزارش شد.مرکز کنترل و پیشگیری چین نوعی کرونا ویروس که از لحاظ فیلوژنیک در دسته سارس قرار داشت را عامل بیماری معرفی نمود. COVID-19  توسط Dr  Li  Wenlian شناسایی شد.  این بیماری شدیدا مسری  بسرعت در چین و سراسر جهان  انتشار یافت . میزان موارد جدید در خارج از چین از خود چین پیشی گرفت. 2 از این رو سازمان جهانی بهداشت در مارس 2020 این بیماری را یک  پاندمی  گزارش نمود. .شیوع بیماری درحال حاضر در اروپا و آمریکا نسبتا بالاست. (3،4).

    کلید واژگان: دندانپزشکی, کرونا ویروس, بیماری
  • معصومه شیرزایی*، فاطمه حیدری
    سابقه و هدف

    فیبروز زیر مخاطی (OSF) یک وضعیت پیش  سرطانی با بیشترین پتانسیل بدخیمی  در بین  ضایعات پیش بدخیم دهان است و با التهاب و فیبروز پیشرونده بافت های زیر مخاط مشخص می شود که  (موجب سختی غیر قابل برگشت و تریسموس بارز می شود). طی سالها، سیستم های طبقه بندی متعددی در متون پزشکی بر پایه مشخصات بالینی، عملکردی و بافت شناسی ضایعه ارایه شده اند. مطالعه مروری حاضر با هدف بررسی و معرفی سیستم طبقه بندی مناسب و کارآمد برای استفاده پزشکان در مراکز درمانی جهت تشخیص سریع، سیر بیماری و راهکار درمانی مناسب برای بیماران صورت گرفت.

    مواد و روش ها

    جستجو در پایگاه های ,pubmed,googlescholar,science direct web of scienceوscopus    با کلمات کلیدی Areca nut, oral submucous fibrosis, oral cancer  صورت گرفت و 30 مقاله واجد شرایط انتخاب شدند.

    یافته ها

    این بررسی موجب دستیابی به یک سیستم طبقه بندی جدید و مناسب گردید که تمامی وجوه  بیماری اعم از نمای بالینی،عملکردی، بافت شناسی، درمان و پیش آگهی  را در بر می گیرد .همچنین پاتوژنز و جدیدترین روش های کنترل فیبروز زیر مخاطی دهان مورد بحث قرار داده است.

    نتیجه گیری

    تلاش برای ارایه و  به روز رسانی دانش سیستم طبقه بندی فیبروز زیر مخاطی به منظور کمک به پزشکان، می تواند در تحقیقات و نیز طبقه بندی این بیماری بالقوه بدخیم  مفید باشد و کمک شایانی به تشخیص زود هنگام، مدیریت مناسب و کاهش مرگ و میر ناشی از بیماری نماید.


    کلید واژگان: آرکانات, فیبروز زیر مخاطی دهان, سرطان دهان
    Masoomeh Shirzaiy*, Fatheme Heydari
    BACKGROUNackground and AIMD

     Oral Submucous Fibrosis (OSF) is an oral premalignant condition with highest premalignant potential  among oral precancerous lesions which characterized with inflammation and  progressive fibrosis of  submucosal oral tissues (cause to significant irreversible rigidity and trismus). During the years, many classification systems have been proposed  in medicine literatures  on basis clinical, functional and  histopathological  aspects.This review study was done with aim of  assessment and presentation of proper classification systems to the physicians  use  in therapeutic centers  for early diagnosis, disease progression and proper treatment plan for OSF patients.

    Material & methods

    Research was done in pubmed, Google scholar, science direct, web of sciences and Scopus databases and totally ,30 articles were selected.

    Results

    The study resulted in a new and appropriate classification system covering all aspects of the disease including clinical, functional, histological, treatment and prognosis. Also pathogenesis and  new management of OSF  have been discussed.

    Conclusion

      Attempts to provide and update the knowledge of Submucous fibrosis classification system to assist clinicians, can be useful in researches and classifying this potentially malignant disease and help greatly in the early diagnosis, proper management and reduction of morbidity and mortality of the disease.

    Keywords: Areca nut, oral submucous fibrosis, oral cancer
  • معصومه شیرزایی، فاطمه حیدری *، ولی مرادی
    زمینه
    اختلال در عملکرد غدد بزاقی به طور شایع توسط بیماران مبتلا به دیابت ذکر می شود.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه سطح کورتیزول بزاق در مبتلایان به دیابت کنترل شده نوع دو با افراد سالم انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مورد- شاهدی (94- 1393) نمونه بزاق غیرتحریکی 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو کنترل شده بالای 30 سال (گروه مورد) و 60 فرد سالم (گروه شاهد) که از لحاظ سن و جنس همسان شده بودند، جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. سطح کورتیزول بزاق این افراد به روش الایزا محاسبه و داده ها با آزمون آماری تی مستقل تحلیل شد.
    یافته ها
    میانگین سطح کورتیزول بزاق در افراد مبتلا به دیابت نوع دو (017/1±73/1 میلی مول/دسی لیتر) تفاوت معنی داری با افراد سالم (643/0±08/1 میلی مول/دسی لیتر) داشت. میانگین کورتیزول بزاق در مردان (05/1±73/1 میلی مول/دسی لیتر) و زنان دیابتی (01/1±73/1 میلی مول/دسی لیتر) به طور مشخص بیش تر از مردان (44/0±74/0 میلی مول/دسی لیتر) و زنان سالم (66/0±26/1 میلی مول/دسی لیتر) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، به نظر می رسد سطح کورتیزول بزاق در افراد مبتلا به دیابت کنترل شده نوع دو به طور قابل ملاحظه ای نسبت به افراد سالم افزایش می یابد.
    کلید واژگان: بزاق, دیابت ملیتوس نوع 2, هیدروکورتیزون
    M. Shirzaii, F. Heidari *, V. Moradi
    Background
    Salivary gland dysfunction has commonly been mentioned by patients with diabetes.
    Objective
    The aim of this study was to compare the salivary cortisol level between patients with controlled type 2 diabetes and healthy subjects.
    Methods
    In this case-control study (2014-15), the unstimulated salivary samples were collected from 60 patients with controlled type 2 diabetes above 30 years old (case group) and 60 healthy subjects (control group) matched for age and gender. The samples were transferred to the laboratory and salivary cortisol levels were measured using ELIZA. Data were analyzed using independent sample T-Test.
    Findings: The mean salivary cortisol level in patients with type 2 diabetes (1.73±1.017 mmol/ dL) was significantly different from healthy controls (1.08±0.643 mmol/ dL). The mean salivary cortisol levels in men (1.73±1.05 mmol/ dL) and women (1.73±1.01 mmol/ dL) with type 2 diabetes were significantly higher than healthy men (0.74±0.44 mmol/ dL) and women (1.26±0.66 mmol/ dL).
    Conclusion
    With regards to the results, it seems that salivary cortisol level considerably increases in patients with controlled type 2 diabetes in comparison with healthy subjects.
    Keywords: Saliva_Type 2 Diabetes Mellitus_Hydrocortisone
  • معصومه شیرزایی، فاطمه نشاط، علیرضا نخعی *
    زمینه
    لیکن پلان دهانی یک وضعیت التهابی با علت ناشناخته است. گونه های اکسیژن واکنشی و رادیکال های آزاد ممکن است نقش مهمی در بیماری زایی این عارضه ایفا کنند.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه پراکسیداسیون لیپیدی بزاق در بیماران مبتلا به لیکن پلان دهانی با افراد سالم انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد- شاهدی در سال های 93-1392 در دانشکده دندان پزشکی زاهدان انجام شد. نمونه بزاق غیرتحریکی 30 بیمار مبتلا به لیکن پلان دهانی و 30 فرد سالم که از لحاظ سن و جنس همسان شده بودند، جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال داده شد. محصولات پراکسیداسیون لیپیدی بزاق این افراد به روش اسید تیوباربیتوریک واکنشی محاسبه و داده ها با آزمون آماری من ویتنی تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین پراکسیداسیون لیپیدی بزاق در افراد مبتلا به لیکن پلان دهانی (63/0 ± 57 /1 میکرومول) به طور معنی داری بیش تر از افراد سالم (77/0 ± 2/1 میکرومول) بود. میانگین پراکسیداسیون لیپیدی بزاق در زنان مبتلا به لیکن پلان دهانی (67/0 ± 67 /1 میکرومول) نیز به طور معنی داری بیش تر از زنان سالم (82/0 ± 16/1 میکرومول) بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، به نظر می رسد میزان پراکسیداسیون لیپیدی بزاق در افراد مبتلا به لیکن پلان دهانی بیش تر از افراد سالم است.
    کلید واژگان: لیکن پلان دهانی, بزاق, پراکسیداسیون لیپیدی
    M. Shirzaii, F. Neshat, A. Nakhaee *
    Background
    Oral Lichen Planus (OLP) is an inflammatory condition with unknown etiology. Reactive oxygen species (ROS) and free radicals may play an important role in the pathogenesis of this disease.
    Objective
    The aim of this study was to compare salivary lipid peroxidation in patients with oral lichen planus with healthy subjects.
    Methods
    This case-control study was conducted in Zahedan School of Dentistry during 2014-15. Unstimulated saliva samples were collected from 30 patients with OLP and 30 age and gender-matched healthy controls and were transferred to the laboratory. Salivary lipid peroxidation products were measured using TBARS (thiobarbituric acid reactive substance) method. Data were analyzed using Mann-Whitney U test.
    Findings
    Salivary lipid peroxidation in patients with OLP was significantly higher than healthy controls (1. 57±0. 63 µM vs. 1. 2 ± 0. 77µM). Mean Salivary lipid peroxidation in women with OLP was significantly higher than healthy women (1. 67±0. 67 µM vs. 1. 16±0. 82 µM).
    Conclusion
    With regards to the results، it seems that lipid peroxidation in patients with OLP is higher than healthy subjects.
    Keywords: Oral Lichen Planus, Lipid Peroxidation, Saliva
  • معصومه شیرزایی*
    زمینه
    خشکی دهان یکی از عوارض شایع دوره یائسگی است که علاوه بر ایجاد اختلال در عملکرد بافت دهان، بر کیفیت زندگی فرد نیز تاثیر می گذارد.
    هدف
    مطالعه به منظور مقایسه میزان بزاق غیر تحریکی و علایم دهانی در زنان یائسه و غیر یائسه انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مورد- شاهدی، بر روی 80 زن سالم شامل 40 زن یائسه (گروه مورد) و 40 زن غیر یائسه بالای 30 سال (گروه شاهد) انجام شد. پرسش نامه ای با کسب اطلاعات از بیمار و معاینه تکمیل شد. از افراد خواسته شد، 90 دقیقه قبل از معاینه از خوردن و آشامیدن اجتناب کنند. میزان بزاق غیرتحریکی با استفاده از روش تف کردن برحسب میلی لیتر در دقیقه اندازه گیری شد. داده ها با آزمون های آماری کای دو، من ویتنی یو، تی و اسپیرمن تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین بزاق غیرتحریکی در زنان یائسه 0.182 ± 0.149 و غیر یائسه 0.304 ± 0.129 میلی لیتر در دقیقه بود که تفاوت آماری معنی داری داشت. شیوع خشکی دهان در زنان یائسه %45 و در زنان غیر یائسه %12/5 بود. حس سوزش دهان و تغییر حس چشایی در زنان یائسه به ترتیب %27/5 و %5 و در زنان غیر یائسه %2/5 و صفر بود. همبستگی معنی دار منفی بین میزان بزاق غیر تحریکی و افزایش سن در افراد مورد مطالعه وجود داشت.
    نتیجه گیری
    میزان بزاق غیر تحریکی در دوران یائسگی کاهش می یابد و علایم دهانی بیش تری در این دوره نسبت به دوره قبل از یائسگی وجود دارد که ممکن است ناشی از تغییرات هورمونی در این دوره (کاهش استروژن و پروژسترون) باشد.
    کلید واژگان: یائسگی, بزاق, حس چشایی
    M. Shirzaiy *
    Background
    Dry mouth is one of the most common complications during menopause that affects quality of life as well as oral tissue dysfunction.
    Objective
    The aim of this study was to compare the unstimulated salivary flow rate and oral symptoms between premenopausal and postmenopausal women.
    Methods
    This case-control study was conducted in 80 healthy women including 40 postmenopausal women as case group and 40 over 30-year-old premenopausal women as control group. Data were collected through a questionnaire including demographics, oral symptoms and examination. The subjects were asked to avoid eating and drinking 90 minutes before examination. The unstimulated salivary flow rate was measured by spitting method in milliliters per minute. Data were analyzed using Chi-square test, Mann Whitney U test, T-test, and Spearman correlation coefficient.
    Findings
    The mean unstimulated saliva was 0.182 ± 0.149 ml/min and 0.304 ± 0.129 ml/min in postmenopausal and premenopausal women, respectively and the difference was statistically significant. The prevalence of dry mouth was 45% in postmenopausal women and was 12.5% in premenopausal women. Burning sensation in mouth and change in taste sensation were 27.5% and 5% in postmenopausal women and were 2.5% and 0% in premenopausal women. There was negative significant correlation between the unstimulated salivary flow rate and age.
    Conclusion
    The unstimulated salivary flow rate decreases after menopause. Oral symptoms are more prevalent in this period compared to before menopause. These differences may be due to hormonal changes (decreased estrogen and progesterone) during menopause.
    Keywords: Menopause, Saliva, Taste
  • ماریه هنرمند، لیلا فرعاد ملا شاهی، معصومه شیرزایی، حمید عباسی
    مقدمه و اهداف
    فلوئوروزیس دندانی نوعی هیپوپلازی مینا یا عاج دندان است که به دلیل استفاده بیش از حد فلوراید حاصل می شود. با توجه به اهمیت مطالعات اپیدمیولوژیکی در بررسی وضعیت بیماری ها و برنامه ریزی در جهت جلوگیری از آن ها، این تحقیق با هدف تعیین اپیدمیولوژی فلورزیس دندانی در دانش آموزان 10-7 ساله مراجعه کننده به مرکز دندانپزشکی اجتماعی زاهدان انجام گرفت.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، دندان های دائمی 334 دانش آموز 10-7 ساله مراجعه کننده به بخش دندانپزشکی اجتماعی زاهدان (در سال1385) با روش نمونه گیری آسان و با روش مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه از لحاظ درجات مختلف فلوئوروزیس (شاخص Dean، توسط آینه و سوند و زیر نور یونیت معاینه شدند. معیار خروج شامل عدم سکونت دائم در زاهدان، هیپوپلازی ناشی از تتراسایکلین، بیماری تب دار شدید در کودکی و نقص مادرزادی دندانی (دنتینوژنز ایمپرفکتا وآملوژنز ایمپرفکتا) بود. معیار تشخیص قطعی فلوروزیس، وجود نقایص مینایی با انتشار دو طرفه وقرینه بود. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار15 spss و آزمون کای دو آنالیز شد.
    نتایج
    از 334 کودک (150 دختر و184 پسر)، 103نفر(8/30%) مبتلا به فلوروزیس دندانی بودند. تظاهرات فلوروزیس شامل: لکه مینایی (6/70%) تغییر رنگ (2/14%)، پیت (3/1%)، لکه مینایی و تغییر رنگ (9/12%)، لکه مینایی و پیت (1%). بیشترین میزان عارضه در قدامی های بالا مشاهده شد. شیوع فلوروزیس بین دو جنس اختلاف معنی داری داشت (004/0=p) و درپسرها شدت بیشتری داشت. (5/37% در برابر 6/22%) الگوی فلورزیس تفاوت مشخصی در دو جنس نداشت (27/0=، p5x2 =).
    نتیجه گیری
    شیوع فلوروزیس8/30% بود وتظاهرات فلوروزیس در پسرها شدت بیشتری داشت.
    کلید واژگان: فلوروزیس دندانی, فلوراید, اپیدمیولوژی
    M. Honarmand, L. Farad Mollashahi, M. Shirzaii, H. Abbasi
    Background and Objectives
    Dental fluorosis is a kind of hypoplasia, enamel and dentin deficiency due to fluoride overuse. Since there is little known about this important dental problem in Southeast area in Iran we designed an analytic descriptive study to estimate the dental flurosis prevalence in 7-10 years old students.
    Methods
    Three hundred thirty four (334) children attending to community dentistry center during year 2006, were studied to evaluate the prevalence of dental fluorosis. Dental index (fluorosis rates) identified by a trained dentist. Criteria for definite diagnosis were existence of enamel defects with spread bilaterally and symmetrically. Children with hyperplasia tetracycline -induced, acute febrile illness in childhood and fetal birth dental defects (Dentinogenesis imperfecta, Amelogensis imperfect) were excluded from this study.
    Results
    The prevalence of dental flurosis estimated to be 30.8 percent in this sample. Dental fluorosis protests in the subjects were so: enamel opacities (70. 6%),discoloration(14.2%), pit(1.36%), enamel opacities and discoloration(12.9%),enamel opacities and pit (1 %). Superior anterior teeth were the most effected by fluorosis. There are significant difference in dental fluorosis between boys and girls (P=0.004), and intensity was higher in boys (37.5% versus 22.6%). fluorosis pattern no clear difference in both sexes (P=0.27).
    Conclusion
    The prevalence of fluorosis was estimated 30.8% and intensity was higher in boys in Zahedan. Therefore it is essential that fluoride source and amount of fluoridation of drinking water be considered in Zahedan city.
    Keywords: Dental fluorosis, fluoride, Epidemiology
  • فاطمه اربابی کلاتی، معصومه شیرزایی، مهسا پورزمانی، سروش دبیری
    سابقه و هدف
    به دنبال پیشرفت علم و توجه بیشتر به مسائل سلامت، استفاده از داروها افزایش یافته است. با توجه به عوارض جانبی، قیمت بالا و مراحل پیچیده تولید داروهای شیمیایی، استفاده از گیاهان دارویی مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به شیوع کاندیدا آلبینکس در محیط دهان مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر ضد قارچی 3 گیاه آویشن، میخک ودارچین با نیستاتین در محیط آزمایشگاهی انجام شد.
    مواد و روش ها
    دراین مطالعه تجربی اثرات ضد قارچی سه گیاه دارویی روی کاندیدا آلبیکانس سنجیده شد. گیاهان مورد نظر آویشن، دارچین و میخک بودند. این گیاهان بر حسب استفاده های دارویی قدیمی و مطالعات گذشته ای که انجام شده بود انتخاب شدند. کاندیدا آلبیکانس در محیط ساب آورد آگار حاوی کلرامفنیکل،کشت داده شد. سه سری 10 تایی از عصاره گیاهان مورد نظر و یک سری 10 تایی از دیسک آغشته به نیستاتین آماده شد. داخل هر پلیت، 1 دیسک عصاره گیاهی،1 دیسک نیستاتین به عنوان کنترل مثبت و یک دیسک متانول و 1 دیسک خالی به عنوان کنترل منفی گذاشته شد. بعد از 24 ساعت، میزان قطر هاله عدم رشد هر عصاره گیاهی با میزان قطر هاله عدم رشد کنترل مثبت با آنالیز ANOVA مقایسه شد.
    یافته ها
    قطر هاله عدم رشد در اطراف دیسک های آویشن، میخک و دارچین با ارتباط معنی داری با نیستاتین دیده شد (005/0 < P) میزان هاله عدم رشد دارچین (30/31)میلی متر از نیستاتین (60/32) میلی متر کمتربود (000/0 p<) و همچنین میزان هاله عدم رشد میخک (40/27) و آویشن(00/13) با تفاوت معنی داری از نیستاتین (60/32) کمتر بود (004/0 p<).
    نتیجه گیری
    آویشن، میخک و دارچین تاثیرات ضد قارچی روی کاندیدا آلبیکانس را نشان دادند.
    کلید واژگان: تاثیر ضد قارچی, آویشن, میخک, دارچین, عصاره گیاهی, نیستاتین
    Dr Fatemeh Arbabi Klati, Dr Masoumeh Sherzaee, Dr Mahsa Poorzamani, Dr Soroosh Dabiri
    Background And Aim
    Advances in Science and considerable attention to health issues has led to an increase in use of medications. In recent years, plant extracts have been the focus of attention due to less side effects and higher cost effectiveness compared to chemical therapeutic products. The aim of this invitro study was to compare the inhibitory effects of plant extracts containing thyme, clove and cinnamon with nystatin on candida albicans.
    Materials And Methods
    This experimental study assessed the antimicrobial effect of 3 plant extracts on Candida Albicans. Thyme, Cinnamon and Clove extracts were selected based on previous researches and traditional use. C.Albicans was cultured on sabouraud dexterose agar containing chloramphenicol. On each plate, one plant extract disc, one nystatin disc (aspositive control), one methanol and one blank disc (as negative controls) were placed. The mean diameter of non-growth halo around each plant extract was compared with the mean diameter of non-growth halo of positive control discs after 24 hours.Data analysis was done by ANOVA statistical test.
    Results
    There was significant different between the diameter of non-growth halo around the plant extracts and nystation discs. (P<0.05). The diameter of non-growth halo in cinnamon discs (31/3) was smaller than that for nystatin discs (32/6) (p<0.000). Non-growth halo in discs containing Clove (27/4) and Thyme (13) were also smaller than Nystatin discs (32/6) (p<0.000).
    Conclusion
    Thyme, Clove and Cinnamon exhibited antifungal effects on C. Albincans.
  • معصومه شیرزایی
    زمینه
    مصرف دخانیات، عوارض دهانی متعددی دارد و عامل مستعدکننده سرطان دهان به شمار می رود.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین تظاهرات دهانی مرتبط با مصرف دخانیات و مواد مخدر در مراجعین به بخش بیماری های دهان دانشکده دندان پزشکی زاهدان انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 211 بیمار مراجعه کننده به بخش بیماری های دهان دانشکده دندان پزشکی زاهدان (فروردین تا خرداد 1385) که دخانیات و مواد مخدر مصرف می کردند، انجام شد. بیماران با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسش نامه جمع آوری شدند. داده ها با آزمون های آماری واریانس و مجذور کای تحلیل شدند.
    یافته ها
    از 211 بیمار مورد مطالعه، 186 نفر مرد و 25 نفر زن با میانگین سنی 6/7±5/38 سال بودند. میزان تظاهرات دهانی %5/98 بود که عبارت بودند از: پیگمانتاسیون %8/30، لکوادم %3/3، پیگمانتاسیون و لکوادم %7/21، پیگمانتاسیون، لکوادم و هیپرکراتوز %3/43، پیگمانتاسیون، لکوادم و توباکوپاچ (کیسه ناشی از تنباکو) %9/0 تظاهرات دهانی در مردان بیش تر از زنان بود (05/0>p). مردان تمایل بیش تری به سیگار کشیدن داشتند و استفاده از قلیان در خانم ها شایع تر بود (05/0p<).
    نتیجه گیری
    پیگمانتاسیون، شایع ترین تظاهر دهانی بود. تظاهرات دهانی در مردان شایع تر و رایج ترین ماده مصرفی سیگار بود. شیوه مصرف دخانیات در مردان و زنان تفاوت داشت. شایع ترین ماده مصرفی در مردان سیگار و در زنان قلیان بود.
    کلید واژگان: تظاهرات دهانی, دخانیات, تنباکو, مواد مخدر
    M. Shirzaei
    Background
    Smoking leads to several oral complications and it is a predisposing factor for oral cancer.
    Objective
    The aim of this study was to assess the oral changes related to consumption of tobacco & opioids in patients attending the Oral Medicine Center at Zahedan Dental School.
    Methods
    This was a cross-sectional study performed based on simple sampling. A total of 211 tobacco and opioids smoker persons attending the Oral Medicine Department at Zahedan Dental School were examined during February to May 2006. Data were collected using a questionnaire. Statistical tests including the chi-square and variance tests were used for analysis of data.
    Findings
    Of 211 persons, 186 were males and 25 females with a mean age of 38.5±7.6 years. The overall prevalence of oral changes was 98.5% and the prevalence of every single change in oral cavity was 3.3% (leukoedema); 30.8% (pigmentation); 21.7% (leukoedema and pigmentation); 43.3% (leukoedema, pigmentation and hyperkeratosis); 0.9% (leukoedema-pigmentation, and tobacco pouch). The prevalence of oral changes in men was higher than in women (p<0.05). Cigarette smoking in men and hookah in females were common.
    Conclusion
    The most common oral change was pigmentation. Oral changes were more common in men than in women. and the smoking pattern showed difference between men and women. The most frequent material consumed was cigarette in men and hookah in women.
  • معصومه شیرزایی، مریم قنبری ها
    زمینه و هدف
    بیماری پریودنتال و پوسیدگی دندان از مهم ترین عوامل از دست رفتن دندان ها و شایع ترین مشکل سلامت دهان می باشد. بنابراین مطالعه حاضر، جهت ارزیابی شاخص بهداشت دهان دانش آموزان 12ساله زاهدانی انجام شد.
    مواد و روش کار
    در این مطالعه توصیفی-تحلیلی، شهر زاهدان در سال 87 بر اساس وضعیت اقتصادی- اجتماعی به دو منطقه مطلوب ونا مطلوب تقسیم شد. از هر منطقه 10 مدرسه و از هر مدرسه، 47 دانش آموز به طور تصادفی انتخاب شدند. وضعیت بهداشت دهان 942 دانش-آموز دختر و پسر 12 ساله با شاخص بهداشت دهان ارزیابی شد. داده ها با نرم افزار SPSS-15 (t و 2χ) آنالیز شد.
    یافته ها
    میانگین شاخص بهداشت دهان در این افراد، 72/0±43/1 بود. 7/44 درصد، شاخص بهداشت دهان خوب، 3/50 درصد، شاخص بهداشت دهان متوسط و 5 درصد شاخص بهداشت دهان ضعیف داشتند. میانگین شاخص بهداشت دهان در پسران 42/1 و در دختران 44/1 بود. ارتباط شاخص بهداشت دهان با شغل پدر (03/0p=) و دفعات مسواک زدن (0001/0p=) معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    وضعیت بهداشت دهان افراد مورد مطالعه متوسط بود و افرادی که دفعات بیشتری مسواک می زدند، شاخص بهداشت دهان بالا-تری داشتند.
    کلید واژگان: شاخص بهداشت دهان, مسواک زدن, رفتار
    Masoomeh Shirzai, Maryam Ghanbariha
    Background
    Periodontal disease and dental caries are one of the most important factors of tooth loss and the most common oral health problem, therefore the present study was performed to assess oral hygiene index in the 12-years-old students in Zahedan city.
    Material And Method
    In this descriptive-analytical study, Zahedan city (2009) was divided based on socio-economical situation in to two areas and 10 school (boys & girls school) from each area, and 47 students from each school, were selected randomly. Oral hygiene status of 942 12-years-old male and female students was assessed with OHI-S index. Data were analyzed by SPSS software version-15 (t-test and chi-square).
    Results
    The mean OHI-S was 1.43±0.72 and 44.7% persons had well OHI-S, 50.3% had medium OHI-S and 5% had poor OHI-S. The mean OHI-S was 1.42 in boys and 1.44 in girls. Correlation between OHI-S with father occupation (p=0.03) and sequences of tooth brushing (p=0.001) was significant.
    Conclusion
    Oral hygiene status of studied students was in the middle and people who brushes their teeth more time, had higher OHI-S indices.
  • معصومه شیرزایی
    زمینه و هدف
    استوماتیت آفتی عود کننده شایع ترین زخم های دهانی است که 20 درصد جمعیت عمومی را مبتلا می کند. اتیولوژی آفت ناشناخته است و معلول چندین مکانیسم مختلف می باشد. هدف مطالعه، بررسی اپیدمیولوژی آفت و عوامل موثر در ایجاد آن می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 1105 نفر از مراجعین به مراکز بهداشتی درمانی زاهدان که با روش نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، جهت بررسی شیوع آفت (وجود زخم آفتی در زمان معاینه) و عوامل موثر در ایجاد آن بررسی شدند. اطلاعات به صورت یک مرحله ای و با مصاحبه، تکمیل پرسشنامه و معاینه بالینی جمع آوری شد. داده ها با آزمون مجذور کای و با استفاده از نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از 1105 فرد معاینه شده (476 مرد و 629 زن)، 199 نفر (18درصد) مبتلا به آفت بودند و 168 مورد (4/84 درصد) آفت مینور، 26 مورد (1/13 درصد) آفت ماژور و 5 مورد(5/2 درصد) زخم هرپتی فرم داشتند. در این تحقیق، ارتباط فراوانی آفت با سن(001/0> p)، تحصیلات(001/0 > p)، شغل (002/0 = p)، سابقه حساسیت (02/0)، نوع حساسیت(004/0 > p)، بیماری زمینه ای(005/0 = p)، تاریخچه فامیلی(001/0 > p) و استفاده از مسواک (001/0 > p) معنی دار بود. ارتباط معنی داری بین فراوانی آفت و متغیر های جنس، استعمال دخانیات، ناس و مصرف دهانشویه یافت نشد.
    نتیجه گیری
    آفت یک ضایعه مولتی فاکتوریال بوده و فاکتورهای سن، گروه های شغلی پراسترس، تحصیلات بالا (تعیین کننده میزان استرس شخص)، تروما و حساسیت، عوامل مستعد کننده بروز آفت، می باشند.
    Masoumeh Shirzaiy
    Background And Objective
    Recurrent aphthous stomatitis (RAS) is the most common oral ulcerative disease that affects 20% of general population. The etiology of RAS is unknown and it is due several different mechanisms. The purpose of study was to assess the epidemiology and related factors in its occurrence. Subjects and
    Methods
    In this descriptive -cross sectional study, 1105 persons attending to health centers in Zahedan, selected in a multi-stage random manner, were assessed for abundance and effective factors in development of RAS. The data were gathered as single stage and by interview, completion of a questionnaire and clinical examination. The data were analyzed by Chi-squared test using SPSS software.
    Results
    Among 1105 persons (476 males and 629 females) examined, 199 persons (18%) were affected by aphthea and 168 (84.4%) case had minor, 26 case (13.1%) had major and 5 case (2.5%) had herpetiform aphthea. In this research, there were sign- ificant correlations between the abundance of RAS and age (P < 0.001), education (P < 0.001), job (P = 0.002), allergy (P = 0.02), kind of allergy (P = 0.004), predisposing disease (P = 0.005), family history (P < 0.001) and brushing (P < 0.001). No significant differ- ences were found between the abundance of RAS and gender, using snuf, tobacco or mouth wash.
    Conclusion
    RAS is a multifactorial lesion and factors such as age, high-stress job, high education, trauma and allergy are positively co-related with occurrence of the aphthea.
  • معصومه شیرزایی
    زمینه و هدف
    ژانت سل گرانولومای مرکزی که ژانت سل گرانولومای ترمیمی نیز نا.میده می‎شود، یک ضایعه پرولیفراتیو غیر نئوپلاستیک با اتیولوژی نا مشخص می‎باشد و به طور شایع در فک تحتانی و در سمت راست دیده می‎شود. این ضایعه طیف وسیعی از علایم بالینی و رادیوگرافی را نشان می‎دهد که حتی باعث تشخیص غلط ضایعه می‎شود. در بسیاری از موارد ژانت سل گرانولومای مرکزی در بررسی هیستوپاتولوژی تشخیص داده می‎شود.
    مورد: در این مطالعه، یک مورد ژانت سل گرانولومای مرکزی در ناحیه قدامی فک فوقانی و سمت چپ با نمای رادیوگرافی و سیر بالینی غیر معمول، گزارش شد.
    نتیجه گیری
    در تشخیص افتراقی تورم‎هایی که در ناحیه قدامی فک فوقانی بروز می‎کند، احتمال ژانت سل گرانولومای مرکزی نیز باید مطرح شود همچنین بررسی هیستوپاتولوژی در تشخیص ژانت سل گرانولومای مرکزی اهمیت ویژه‎ای دارد.
    کلید واژگان: گرانولوم, ژانت سل, ژانت سل جبرانی
    Masoomeh Shirzaii
    Background
    Central giant cell granuloma (CGCG), also known as giant cell reparative granuloma, is a non-neoplastic proliferative lesion with unknown etiology which commonly occurs in the right side of the mandible. This lesion presents a wide variety of radiological and clinical manifestations that may lead to misdiagnosis. In many situations, CGCG is diagnosed through histopathological examinations. Case: In this study, a case of CGCG with irregular clinical and radiological aspect arising from the anterior, left side of the maxilla was reported.
    Conclusion
    In differential diagnosis of swellings arising from the anterior portion of the maxilla, the possibility of CGCG should be considered. Also, histopathological examinations are of great importance in the diagnosis of CGCG.
  • معصومه شیرزایی، ژینوس حیدری
    زمینه و هدف

    پوسیدگی شیشه شیر نوعی پوسیدگی وسیع و پیشرونده در سیستم دندانی شیری می باشد که در اثر تجمع مایعات قابل تخمیر روی دندان ها ایجاد می شود. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر عوامل تغذیه ای در ایجاد پوسیدگی شیشه شیر در کودکان 4-2 ساله شهر زاهدان انجام گردید.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه تحلیلی- مقطعی که در سال 1385 انجام شد، عادت های شیر خوردن کودک در نوزادی نظیر تغذیه با شیر مادر یا شیشه و تناوب مصرف آن در روز و شب در230 کودک 4-2 ساله زاهدان که با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند مورد بررسی قرار گرفت. معاینه کودک با سوند و آینه انجام گرفت. معیار تشخیص پوسیدگی شیشه شیر پوسیدگی حداقل دو دندان سنترال ماگزیلا بود.

    یافته ها

    شیوع پوسیدگی شیشه شیر در جمعیت مورد مطالعه 13 درصد بود. فاکتورهای تغذیه با شیر مادر، دفعات تغذیه با شیشه در شب، مراجعه به دندانپزشک و جنس با عارضه ارتباط معنی دار داشتند(05/0p<). دفعات تغذیه از شیر مادر در شب، تغذیه با شیشه در شب یا روز تاثیری در ایجاد پوسیدگی شیشه شیر نداشتند.

    نتیجه گیری

    شیوع پوسیدگی شیشه شیر در مصرف کنندگان شیر مادر پایین تر و در کودکانی که به دفعات متعدد در شب با شیشه تغذیه می شدند همچنین پسران بالاتر بود.

    کلید واژگان: تغذیه با شیشه, تغذیه با شیر مادر, پوسیدگی شیشه شیر
    Masoomeh Shirzaiy *, Jinus Heidari
    Background

    Nursing caries is a developing and rampant form of caries in the primary dentition, which results from pooling of fermentable liquids on primary teeth. This study was carried out to determine the effect of feeding factors on the development of nursing caries in 2-4 year old children in kindergartens of Zahedan.

    Materials And Methods

    In this analytical-cross-sectional study that was conducted in 2006, the social-economic status background (educational background of parents), past feeding practice (breast or bottle feeding and frequency of feeding in day or at night) of 230 2-4 year old in Zahedan, who had been selected in a multi-stage random manner, were examined. The children were examined by mirror and catheter. Diagnostic criterion for nursing caries was caries of at least two maxillary incisors.

    Results

    Prevalence of nursing caries in the studied population was 13%. Factors such as breast feeding, frequency of bottle feeding at night, referring to dentist, and gender correlated with development of nursing caries (p<0.05). Bottle feeding during day or at night and the frequency of breast feeding did not have any significant effects on the development of nursing caries.

    Conclusion

    The prevalence of nursing caries was less in children who had breast feeding, whereas it was higher in children who had frequent bottle feeding at night. Nursing caries was also more common in boys than girls.

  • ارتباط فلوراید آب مصرفی با شیوع فلوروزیس و پوسیدگی دندانی
    معصومه شیرزایی
    The relationship between the fluride in drinking-water and prevalence of fluorosis and dental caries
    M. Shirzaii *
  • معصومه شیرزایی*، زهرا مومنی
    چکیده
    مقدمه
    استوماتیت آفتی عودکننده RAS (Recurrent Aphthous Stomatitis) یکی از شایع ترین زخم های دهانی است که %20 جمعیت را مبتلا می کند. این ضایعه براساس نمای کلینیکی به آفت مینور، ماژور و هرپتیک تقسیم می شود. اتیولوژی آن ناشناخته است و به نظر می رسد، معلول چندین مکانیسم مختلف باشد.
    هدف
    تعیین عوامل مرتبط با استوماتیت آفتی عود کننده. مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی-تحلیلی و مقطعی ،1105 نفر از بیماران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی زاهدان که با روش نمونه برداری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، جهت تعیین عوامل مرتبط با استوماتیت آفتی عود کننده بررسی شدند. اطلاعات به صورت یک مرحله ای و با مصاحبه ،تکمیل پرسشنامه و معاینه بالینی جمع آوری و مورد ارزیابی قرار گرفت. تشخیص آفت بر اساس نمای بالینی صورت گرفت. در آفت مینور، زخم ها با قطر کمتر از 1 سانتی متر، مدور، با حاشیه مشخص و اریتماتوز می باشد. در آفت ماژور قطر زخم های دردناک بیش از 1 سانتی متر بوده و چند هفته باقی مانده و با اسکار بهبود می یابد و در آفت هرپتی فرم (فرم نادر بیماری)، زخم های خوشه ای نقطه ای به زخم های نامنظم و بزرگ تبدیل شده و 10-7 روز باقی می ماند. در نهایت، تمامی اطلاعات بدست آمده، از پرسشنامه استخراج و با نرم افزار Spss و روش آماری Chi- square آنالیز گردید
    نتایج
    از 1105 فرد معاینه شده(476 مرد و629 زن) ، 199 نفر (18%)مبتلا به آفت بودند که از این میان، 168 مورد (4/84 درصد) آفت مینور، 26 مورد (1/13 درصد) آفت ماژور و 5 مورد(5/2درصد) زخم هرپتی فرم داشتند. ارتباط فراوانی آفت با سن(P <0.001)، تحصیلات (P<0.001)، شغل (P=0.002)، سابقه قبلی آفت (P<0.001)،تاریخچه فامیلی(P<0.001) و استفاده از مسواک(P<0.001) از نظر آماری معنی دار بود. ارتباط معنی داری بین فراوانی آفت و متغیر های جنس،استفاده از ناس، استعمال دخانیات و استفاده از دهانشویه یافت نشد. نتیجه گیری: آفت یک ضایعه چندعاملی بوده و عواملی همچون سن،گروه های شغلی پراسترس، تحصیلات بالا (که تعیین کننده میزان استرس شخص می باشد) و تروما، عوامل مستعدکننده بروز آفت در مطالعه ما بود. مصرف تنباکو ارتباطی با وقوع آفت نداشت.
    کلید واژگان: آفت دهان, زخم
    M Shirzayi*, Z Momeni
    Abstract
    Introduction
    Recurrent Aphthous Stomatitis (RAS) is one of the most common oral ulcerative diseases. This lesion affects 20%of general population. Clinical features of these lesions are as minor, major and herpetiform ulcers. Etiology is unknown. It seems that RAS to be multifactorial.
    Objective
    Evaluarte the associated factors with recurrent aphthous stomatitis.
    Materials and Methods
    In this descriptive –analytical and cross sectional study, 1105 persons attending to health-therapeutic centers in Zahedan were selected in a multi-stage random manner they were assessed for associated factors to development of RAS. Data gathered as single stage and by interview, filling questionnaire and clinical exam. Diagnosis was performed at base of clinical feature, in this type, in minor aphthea, the ulcers are less than 1cm in diameter, round, clearly defined and erythematic ulcers. In major RAS, painful lesions are more than 1cm in diameter which may last for several weeks, and usually heal with scar formation. The herpetiform aphthous stomatitis, the least common type, presents itself as multiple clusters of pinpoint lesions that may give rise to large irregular ulcers lasting 7 to 10 days. Finally all of data were extracted from the questionnaire and statistically analyzed by SPSS and chi-square manner.
    Results
    Among 1105 examined person (476males and 629 females), 199 persons(18%)were affected to aphthea that among them, 168 cases(84.4%) minor aphthea,26 cases(13.1%) major and 5 cases(2.5%)had herpetiform. There were significant statistically correlation between the abundance of RAS and age (P<0.001), education (P<0.001), job (P=0.002), history of aphtea (P<0.001), family history (P<0.001) and brushing (P<0.001). There were significant statiscally correlation between the abundance of RAS and sex, using snuff, using tobacco and using mouthwash.
    Conclusion
    RAS is multifactorial lesion and factors such as age, high stress job groups, high education were associated with occurrence of the aphthea in this study. Tobacco had no correlation with occurrence of RAS.
    Keywords: Stomatitis- Aphthous, Ulcer
  • معصومه شیرزایی
    بتا تالاسمی ماژور شایع ترین اختلال تک ژنی شناخته شده در ایران است و 25000 نفر به این بیماری مبتلا هستند.
    هدف
    مطالعه به منظور تعیین ناهنجاری های اکلوزالی و تغییرات چهره در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی در سال 1385در زاهدان انجام شد. 281 بیمار مبتلا به بتا تالاسمی ماژور (162مرد و 119 زن) در محدوده سنی 2 تا 24 سال طی سه ماه (خرداد تا شهریور) جهت تعیین ناهنجاری های اکلوزالی و تغییرات چهره بررسی شدند. اطلاعات از طریق پرسش نامه و معاینه بالینی به دست آمدند. داده ها با آزمون آماری مجذورکای تحلیل شدند.
    یافته ها
    شیوع ناهنجاری های اکلوزالی شامل دیپ بایت %4/22، فاصله بین دندانی %7/15، اپن بایت %6/3، کراس بایت %7/5 وکرودینگ %5/29 بود. تغییرات چهره ناشی از بتا تالاسمی ماژور شامل بینی زینی شکل (%1/60)، پروتروژن فک بالا (%6/25) و صورت جوندگان (% 8/34) بود. ناهنجاری های اکلوزالی و تغییرات چهره در مردان و زنان تفاوت چندانی با یکدیگر نداشت. اکثر بیماران(%85) در دهه اول و دوم زندگی بودند. تغییرات چهره و ناهنجاری های اکلوزالی با افزایش سن بیش تر شده بود. اکلوژن غالب به ترتیب نوع یک، دو و سه بود. تشخیص سریع و تزریق خون باعث شیوع کم تر عوارض شده بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها، تشخیص سریع و درمان زودهنگام بیماری بتاتالاسمی باعث کاهش عوارض، ناهنجاری های اکلوزالی و تغییرات چهره می شود. آگاهی والدین باید در زمینه وضعیت دندانی فرزندشان افزایش یابد.
    کلید واژگان: بتا تالاسمی ماژور, ناهنجاری اکلوزالی, تغییرات چهره
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال