منصور منتظری
-
به منظور بررسی تاثیر خصوصیات خاک و سابقه مصرف علف کش متریبوزین بر کارایی این علف کش در کنترل علف هرز سلمه تره، آزمایشی به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار در گلخانه موسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور در سال 1391 انجام شد. عامل اول نوع خاک در شش سطح (همدان با 15 سال و بدون سابقه مصرف، جیرفت با 15 سال و بدون سابقه مصرف، اصفهان دو سال و مشهد سه سال سابقه مصرف) و عامل دوم غلظت علف کش متریبوزین در شش سطح (شامل مقادیر صفر، 100، 300، 700، 1000 و 1500 گرم در هکتار ماده موثره) بودند. قبل از کاشت گلدان ها با مقادیر مورد نظر علف کش متریبوزین تیمار شدند. سپس بذرهای سلمه تره در گلدان ها کشت و 4 هفته بعد برداشت شدند. وزن خشک و طول اندام ریشه و اندام هوایی اندازه گیری شد و نمودارهای غلظت-پاسخ رسم گردید. نتایج نشان داد در خاک های مختلف افزایش مقادیر علف کش سبب کنترل مطلوب تر سلمه تره گردید ولی افزایش میزان رس و ماده آلی و همچنین افزایش سابقه مصرف، از شدت تاثیر بقایای متریبوزین کاست و بالاترین و پایین ترین خسارت به سلمه تره به ترتیب در خاک های جیرفت بدون سابقه مصرف و همدان با 15 سال سابقه مصرف دیده شد. بنابراین در خاک های با سابقه مصرف بالای متربیوزین به دلیل حضور بالای میکروارگانیسم های سازگار با این علف-کش و استفاده آن ها از این علف کش به عنوان منبع تغذیه از کارایی این علف کش در کنترل علف هرز سلمه تره به شدت کاسته می گردد، در این شرایط جهت کنترل علف هرز مذکور باید از مقادیر بالاتر علف کش متریبوزین استفاده شود.کلید واژگان: رس, غلظت های مختلف علف کش, منحنی غلظت, پاسخ و وزن خشکIntroductionPotato is a cool-season vegetable that ranks with wheat and rice as one of the most important staple crops in the human diet around the world. Weed control is important in potato production management, because without doing it potato harvest would not be cost- effective. Metribuzin (4-amino-6-tert butyl-3-methylthio-1, 2, 4-triazin-5-one), a triazine, is used as a selective herbicides for control of annuals grasses and broadleaf weeds inpotato. Its herbicide efficiency and its relatively low toxicity are such that it is widely used around the world. Replacing metribuzin with other herbicide that have the greatest effect on weed control in potato seems unlikely. The persistence of metribuzin in soil is defined as the period or extension of time in which it remains active. Knowing the case of herbicides is particularly important because, on one hand, it determines the period of time in which weeds can be controlled, and on the other, it is related to the later phytotoxic effects which can damage the subsequent crops. In order to understand about affiance of this herbicide in potato fields, researches on metribuzin toxicity in common lambsquarters in soils with different utilizations are essential.
Material andMethodsThis experiment was conducted to study the effect of soil characteristics and utilization history of metribuzin on its efficiency to common lambsquarters control as a factorial on the base of randomized complete blocks design with three replications in green house of Institue of Plant Protection in 2012. First factor was soil type in six levels (Hamedan with 15 years and without utilization history, Jiroft with 15 years and without utilization history, Isfahan with 2 years utilization history and Mashhad with 3 years utilization history) and second factor was concentration of metribuzin in six levels (included 0, 100, 300, 700 and 1000 g ai h-1). Soil samples were collected from 0-15 cm depth. Before cultivating, the pots with mentioned soils were treated with metribuzin. Each sample was thoroughly mixed to allow a homogeneous distribution. Non-sprayed samples were used as controls. Common lambsquarters seeds were planted in pots and the soil in each pot was watered as mist. After emergence, the seedlings were thinned to two per pot. Harvesting weeds were done four weeks after sowing. Then, dry weight and the length of shoot and root were measured. All data were subjected to analysis of variance and means were compared at the 5% level of significance. The classical bioassay, often used to quantify the amount of herbicide in soil, employs a single standard dose-response curve. This standard curve show the plant response to different herbicide concentrations and report information of different concepts related to herbicide efficacy, such as selectivity, tolerance and resistance. A typical dose-response curve is sigmoid in shape. One example of such a curve is the loglogistic curve. The data were expressed as a percentage of the untreated control and dose- response curves were drawn.ResultsAccording to results, more common lambsquarters was controlled due to increase of herbicide dose. But the effects of metribuzin residue were decreased by increase of amounts of clay, organic matter and utilization history. The amount of herbicide required to reduce the growth of weed by 50% (GR₅₀) when compared with the control was determined for each soil. In the soils with higher organic matter GR₅₀ were increased. The highest and lowest damage to common lambsquarters was observed in soils of Jiroft without utilization history and Hamedan with 15 years utilization history, respectively So in the soil with long utilization history of metribuzin, common lambsquarters control was greatly reduced due to the presence of microorganisms adapted to the herbicide and use of it to supply energy. The breakdown of herbicides by soil organisms known as microbes accounts for a large portion of herbicide degradation in soil. Certain bacteria, fungi, and algae use herbicide as a food source. Microbes are herbicide-specific and their population in the soil is related to the amount of herbicide can lead to increased microbe populations and a shorter duration of effective weed control. Organic matter provides excellent habitat for microbes. The adsorption degree of this herbicide is positively correlated with organic matter content and negatively with their persistence. In these situations for controlling this weed higher concentration of metribuzin must be used.Keywords: Survey of History Utilization on Metribuzin Efficiency to Control Commonlambsquarters (Chenopodium album) in Different Soils -
این پژوهش به منظور بررسی اثر چهار علفکش تری فلورالین، اتال فلورالین، آلاکلر و متریبوزین روی میزان رشد پرگنه قارچ Rhizoctonia solani گروه آناستوموزی 4، عامل بیماری مرگ گیاهچه در پنبه و سویا، در سال 90- 1389 در بخش تحقیقات علف های هرز، موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور، انجام شد. ابتدا واکنش رشد میسلیومی پرگنه این قارچ نسبت به علفکش ها در محیط کشت پی دی ای بررسی گردید. سپس این واکنش با دیسک های کاغذ واتمن آغشته به علفکش در سه غلظت متفاوت در مقایسه با شاهد بدون علفکش آزمایش شد. نتیجه آزمایش استفاده از غلظت های بالای علفکش در محیط کشت نشان داد که محیط کشت حاوی تری فلورالین در غلظت های 12500 و 25000 پی پی ام، اتال فلورالین در غلظت های 17500 و 35000 پی پی ام و آلاکلر در غلظت های 20000 و 40000 پی-پی ام، به طور کامل از رشد رویشی این قارچ جلوگیری کردند. متریبوزین در غلظت های 2500 و 5000 پی پی ام، اگر چه باعث توقف کامل این قارچ نشد ولی در مقایسه با شاهد سبب کاهش معنی دار رشد پرگنه گردید. آزمایش در غلظت های پایین تر علفکش ها در محیط پی دی آنشان داد که آلاکلر، تری-فلورالین، اتال فلورالین به ترتیب با غلظت های 509، 318 و 445 پی پی ام در محیط کشت موجب کاهش معنی دار رشد میسلیومی قارچ شدند. در میان تیمارهای اخیر، تاثیر آلاکلر بیشتر از سایر علفکش ها ارزیابی شد و متریبوزین با غلظت 64 پی پی ام تاثیر معنی داری روی رشد قارچ نداشت. همچنین در آزمایش دیسک های آغشته به علفکش ها در غلظت های مختلف، در مقایسه با شاهد، قراینی از واکنش بیمارگر نسبت به علفکش ها بدست نیامد.
کلید واژگان: Rhizoctonia solani, مرگ گیاهچه, تری فلورالین, اتال فلورالین, آلاکلر, متریبوزینThis investigation was conducted to evaluate the effect of herbicides trifluralin, ethalfluralin, alachlor and metribuzin on mycellial growth of Rhizoctonia solani anastomosis group 4, the causal agent of cotton and soybean damping off. The experiments were carried out in 2011 at Department of Weed Research, Iranian Research Institute of Plant Protection, Tehran. At first stage, growth reaction of the fungal colonies to the herbicides on PDA was studied. Then, this reaction to discs contaminated with the herbicides, compared with not using herbicide control, in two series of experiments was investigated. The results of high concentration of herbicides in PDA indicated that growth of the fungal colonies on PDA containing trifluralin at 12500 or 25000 ppm, ethalfluralin at 17500 or 35000 ppm, alachlor at 20000 or 40000 ppm was completely inhibited. R. solani growth on PDA containing metribuzin at 2500 or 5000 ppm was not completely inhibited, but this treatments, compared with control, significant reduced mycellial growth of the pathogen. The experiment at lower concentrations of the herbicides showed that alachlor, trifluralin and ethalfluralin, resprctively at 509, 318 and 445 ppm, significantly reduced the colonies growth. Among the recent treatments, the effect of alachlor was significantly more than the others. Paper discs contaminated with herbicides at three different concentration, showed no evidence of their effect on mycellial growth of the pathogen.Keywords: Rhizoctonia solani, damping off, trifluralin, ethalfluralin, alachlor, metribuzin -
به منظور بررسی تاثیر نحوه کاربرد علف کش و نوع علف کش بر جمعیت علف های هرزتاج خروس در مزرعه ذرت و ارایه تیمار مناسبی در این زمینه آزمایشی در تابستان سال 1385 در مزرعه آموزشی پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر انجام شد. در این آزمایش نوع پاشش علف کش به عنوان فاکتور اصلی در دو سطح (پاشش به صورت نواری و پاشش به صورت یکنواخت) در نظر گرفته شده است. فاکتور فرعی در این آزمایش شامل وجین دستی، سه علف کش به نام های آترازین (80 درصد) به میزان یک کیلوگرم در هکتار ، بنتازون (48 درصد) به میزان 75/0 کیلو گرم در هکتار و پند یمتالین (33 درصد) به میزان 5/1 کیلو گرم در هکتار و همچنین ترکیبات دو تایی این علف کش ها بودند . وجین دستی و عدم وجین به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند. براساس نتایج حاصله از نظر تعداد و وزن علف هرز تاج خروس وحشی بین پاشش نواری و پاشش سراسری علف کش اختلاف معنی داری در سطح پنج درصد مشاهده نشد اما اختلاف معنی داری در سطح پنج درصدبین تیمارهای نوع علف کش روی تراکم و وزن علف هرز تاج خروس وجود داشت . بیشترین تراکم و وزن علف هرز در تیمار آترازین قبل از شاهد بدون وجین قرار گرفت، سپس به ترتیب تیمار بنتازون، تیمار پندیمتالین، تیمار آترازین به علاوه بنتازون وتیمار آترازین به علاوه پندیمتالین در سطح آماری بعدی بودند و کمترین علف هرز در تیمار بنتازون به علاوه پندیمتالین قبل از تیمار وجین دستی واقع شد. کاربرد تلفیقی بنتازون و پندیمتالین سبب کاهش معنی دار وزن خشک و تعداد بوته های تاج خروس در مزرعه ذرت شد در حالیکه بیشترین مقدار این پارامترها در کاربرد آترازین به تنهایی دیده شد.
کلید واژگان: ذرت, تاج خروس, پندیمتالین -
این پژوهش برای ارزیابی کارآیی علف کش های انتخابی برنج در کنترل سوروف (Echinochloa crus–galli)، جگن گرزی دریایی (Scirpus maritimus)، بارهنگ آبی معمولی (Alisma plantago-aquatica) و همچنین عملکرد برنج رقم محلی طارم در سال زراعی 1388 در مزرعه موسسه تحقیقات برنج کشور در آمل اجرا شد. تیمار های این آزمایش شامل علف کش پنوکسولام در مقادیر 24، 30، 36، 42 و 48 گرم در هکتار، پیش- آمیخته آنیلوفوس + اتوکسی سولفورون به میزان 945 گرم در هکتار، آمیخته در مخزن بوتاکلر+بن سولفورون متیل به ترتیب به میزان 1800 و 45 گرم در هکتار، آمیخته در مخزن بوتاکلر+ سینوسولفورون به ترتیب به مقدار 900 و 20 گرم ماده موثره در هکتار، دو بار وجین دستی و شاهد بدون کنترل علف های هرز بودند. علف کش های مورد بررسی یک هفته پس از نشا به صورت قطره پاشی مصرف شدند. همه تیمارها به طور معنی داری تعداد و وزن خشک بوته های سوروف را کاهش دادند، ولی تاثیر پنوکسولام در تمام مقادیر مصرف بیش از بوتاکلر+بن سولفورون-متیل و آنیلوفوس + اتوکسی سولفورون ارزیابی شد. کمترین تعداد و وزن خشک بوته های جگن گرزی دریایی از کاربرد بوتاکلر+بن سولفورون-متیل به دست آمد که همچون تیمار وجین دستی، با سایر تیمارها اختلاف معنی داری داشت. پنوکسولام در مقادیر مصرف 24، 30، 36 و 42 گرم در هکتار، بر خلاف سایر تیمارها، در مقایسه با شاهد، تاثیر معنی داری روی کاهش وزن خشک جگن گرزی دریایی نشان نداد. همه تیمارها بارهنگ آبی را بطور کامل (100%) کنترل کردند. وزن خشک اندام هوایی و ریشه برنج در تمام تیمارهای علف کشی، در مقایسه با شاهد، افزایش معنی داری داشتند. همچنین، وزن عملکرد دانه برنج در کلیه تیمارها بطور معنی داری بیشتر از شاهد ارزیابی شد.
کلید واژگان: آنیلوفوس, اتوکسی سولفورون, بن سولفورون, بوتاکلر, پنوکسولام, جگن گرزی دریایی, سوروف, سینوسولفورون, بارهنگ آبی معمولیThis field experiment was conducted at Amol Rice Research Station in 2009 to evaluate the efficacy of rice selective herbicides in control common of barnyardgrass (Echinochloa crus–galli), sea clubrush (Scirpus maritimus) and common water-plantain (Alisma plantago-aquatica) and crop yield. The treatments were consisted of application of penoxsulam at 24, 30, 36 and 42 g ha-1, premixed of anilofos+ethoxysulfuron (Sunrise Plus) at 945 g ha-1, tank mix application of butachlor+cinosulfuron at 900+20 g ha-1, butachlor+bensulfuron-methyl at 100+45 g ha-1, twice hand weeding and weedy check. The herbicides were treated as droplet application seven days after rice transplanting. All treatments significantly reduced the number and dry weight of barnyard grass plants, but the effects of penoxulam at all rates of application, was more than that of butachlor+bensulfuron-methyl or anylofus+ethoxysulfuron. The lowest plant number of sea clubrush, similar to hand weeding, obtained from application of butachlor+bensulfuron which was significantly different from other herbicide treatments. Penoxulam at 24, 30, 36 or 42 g ha-1, in contrast to other treatments, showed no significant effect on dry weight of sea clubrush, compared with weedy check. All treatments completely (100%) controlled common water-plantain. The herbicide treatments, compared with weedy check, significantly increased rice foliage and root dry weight. The crop grain weight in weedy check was significantly lower than all treatments.Keywords: Anolofus, Alisma plantago, aquatic, Scirpus maritimus, butachlor, cinosufuron, Echinochloa crus, galli, Ethoxysulfuron, Penoxulam -
این پژوهش در سال 90 - 1389 به منظور مطالعه اثر چهار علف کش تری فلورالین، اتال فلورالین، آلاکلر و متریبوزین روی شدت بیماری مرگ گیاهچه رایزوکتونیایی در سویا ارقام ویلیامز، میل82 و کلارک در شرایط خاک سترون و غیر سترون در موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور اجرا شد. در این بررسی، عامل بیماری با خاک داخل هر گلدان تا عمق چهار سانتی متری آمیخته گردید. میزان بروز بیماری در تیمارها با شاهد بدون علف کش ولی همراه با عامل بیماری مقایسه شد. نتایج کلی این پژوهش نشان داد که بیماری در رقم کلارک بیش از دو رقم دیگر و در خاک سترون بیشتر از خاک غیر سترون به وقوع پیوست. هم چنین، در بین علفکش ها، تنها تری فلورالین، در مقایسه با شاهد، در افزایش بروز این بیماری تاثیر معنی دار داشت.
کلید واژگان: Rhizoctonia solani, مرگ گیاهچه, تری فلورالین, اتال فلورالین, آلاکلر, متریبوزینThis study was conducted in 2010-2011 to evaluate the effects of herbicides trifluralin, ethalfluralin, alachlor and metribuzin on the incidence of damping off disease caused by Rhizoctonia solani on soybean varieties Williams, Mill 82 and Clark in sterile or non-sterile soil. The pathogen was grown on PDA and incorporated into the soil of each pod up to four cm depth. The incidence of the disease in herbicide-treated soil was compared with those of untreated soil which was pre-inoculated with the pathogen as control. In these experiments, Clark showed higher disease incidence than other varieties. Also the disease incidence was higher in sterile soil than in non-sterile soil. Compared with the untreated control, only trifluralin, significantly increased the disease incidence.Keywords: Alachlor, Damping off, Ethalfluralin, Rhizoctonia solani, Trifluralin -
این پژوهش به منظور ارزیابی کارآیی علف کش های انتخابی غلات در کنترل علف های هرز تریتیکاله در سال زراعی 1390-1389 در کرج انجام شد. علف کش ها شامل سولفوسولفورون، مزوسولفورون + یدوسولفورون (آتلانتیس)، متسولفورون متیل + سولفوسولفورون، ایزوپروترون + دیفلوفنیکان، مزوسولفورون + یدوسولفورون (شوالیه)، کلودینافوپ پروپارژیل، پینوکسادن، دیکلوفوپ متیل، پینوکسادن + کلودینافوپ پروپارژیل، فنوکساپروپ پی اتیل، ترالکوکسیدیم، دیفنزوکوات و فلم پروپ ام ایزوپروپیل بودند. نتایج نشان داد که در تیمارهای مزوسولفورون + یدوسولفورون (آتلانتیس) و دیفنزوکوات جمعیت بروموس(Bromus tectorum) کمتر از سایر تیمارها بود، ولی تفاوت معنی داری با مزوسولفورون + یدوسولفورون (شوالیه)، ایزوپروترون + دیفلوفنیکان و مت سولفورون متیل + سولفوسولفورون نداشتند. وزن خشک بروموس در همه تیمارها، غیر از فلم پروپ ام ایزوپروپیل، فنوکساپروپ پی اتیل و کلودینافوپ پروپارژیل، کاهش معنی داری نسبت به شاهد داشت. کمترین تعداد بوته های جوموشی (Hordeum murinum) در تیمار مزوسولفورون + یدوسولفورون (آتلانتیس) ارزیابی شد، ولی این تیمار تفاوت معنی داری با ایزوپروترون + دیفلوفنیکان و مت سولفورون متیل + سولفوسولفورون نداشت. همه علف کش ها، غیر از مزوسولفورون + یدوسولفورون (شوالیه)، پینوکسادن، فنوکساپروپ پی اتیل و دیفنزوکوات، در مقایسه با شاهد، موجب کاهش وزن خشک جوموشی شدند. تعداد و وزن خشک یولاف وحشی زمستانه (Avena ludoviciana) در تیمارهای سولفوسولفورون و فلم پروپ ام ایزوپروپیل اختلاف معنی داری با شاهد نداشت ولی سایر علف کش ها باعث کنترل معنی دار این علف هرز شدند. در بین علف کش ها، پینوکسادن، پینوکسادن + کلودینافوپ پروپارژیل موجب گیاه سوزی روی تریتیکاله شد و مت سولفورون متیل + سولفوسولفورون باعث کاهش ارتفاع بوته گردید، ولی با این حال علفکش های مزبور در قیاس با شاهد تاثیر معنی داری در کاهش عملکرد محصول نداشتند. همه علف کش ها غیر از سولفوسولفورون، عملکرد بیولوژیکی محصول را افزایش دادند. کاربرد علفکش های مزوسولفورون + یدوسولفورون (آتلانتیس) و پینوکسادن در مقایسه با شاهد موجب افزایش معنی دار عملکرد دانه تریتیکاله شدند ولی اختلاف معنی داری با سایر علف کش ها نداشتند.
کلید واژگان: بروموس, تریتیکاله, جو موشی, علف کش انتخابی, یولاف وحشیEfficiency evaluation of several grass herbicides on grass weeds in triticale (Triticale hexaploide)Weed Research Journal, Volume:5 Issue: 2, 2014, PP 199 -212This study was conducted during 2010-11 in Karaj and to evaluate the efficacy of wheat selective herbicides for weed control in triticale. Herbicide treatments consisted of sulfosulfuron, mesosulfuron+iodosulfuron (Atlantis), metsulfuron+sulfosulfuron, isoproton+diflufenican, mesosolfuron+ iodosolfuron (Shovalieh), clodinafop-propargil, pinoxaden, diclofop methyl), pinoxaden + clodinafop-propargil, fenoxaprop-p-ethyl, tralkoxidim, difenzoquat) and flamprop-m-isopropyl. The results indicated that mesosolfuron + iodosolfuron (Atlantis) and difenzoquat significantly reduced plant number of cheat grass (Bromus tectorum), but these treat ments were not significantly different from mesosolfuron+iodosolfuron (Atlantis), isoproton+diflufenican or metsulfuron+solfosulfuron. All treatments, except flamprop-m-isopropyl, fenoxaprop-p-ethyl and clodinafop-propargil, compared with weedy chech, significantly reduced the dry weight of cheat grass. The lowest plant number of false barley (Hordeum murinum) was evaluated in treatment mesosolfuron + iodosolfuron (Atlantis), but this treatment had no significant difference from metsulfuron+sulfosulfuron or isoproton+diflufenican. All treatment, except mesosolfuron+ iodosolfuron (Shovalieh), pinoxaden, fenoxaprop-p-ethyl and difenzoquat, significantly reduced the dry weight of false barley. The number and dry weight of winter wild oat (Avena ludoviciana) in treatments sulfosulfuron and flamprop-m-isopropyl were not significantly different from weedy check, but other herbicides significantly controlled this weed. Among herbicides, pinoxaden and pinoxaden + clodinafop-propargil caused phytotoxicity on triticale, and metsulfuron+sulfosulfuron reduced its plant hight; however, these herbicides had no significant effect on crop yield. All treatment, except sulfosulfuron, significantly increased crop biological yield. Application of mesosolfuron+iodosolfuron (Atlantis) and pinoxaden significantly increased triticale grain yield, but they were not significantly different from other herbicides.Keywords: Cheatgrass, false barley, selective herbicide, triticale, wild oat -
به منظور ممیزی علم علف های هرز کشور، مطالعاتی طی سال های 89-1388 توسط انجمن علف های هرز ایران انجام شد. بدین منظور اطلاعات از طریق تهیه و ارسال فرم و جستجوی میدانی، جمع آوری و بر اساس شاخص های مورد نظر پردازش و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تعداد دانشجویان ورودی مقطع کارشناسی ارشد در 6 دانشگاه دولتی و 10 واحد دانشگاه آزاد اسلامی به ترتیب 86 و 443 نفر می باشد. همچنین طی دوره ارزشیابی 18 نفر در مقطع دکتری در دانشگاه های دولتی (تهران و مشهد) پذیرفته شده اند. قابل ذکر است که 18 عضو هیات علمی در دانشگاه های دولتی و 10 عضو هیات علمی در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی به صورت تمام وقت در رشته علوم علف های هرز مشغول فعالیت می باشند. از سرمایه های انسانی در بخش پژوهش، 97 نفر در واحدهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی در زمینه علوم علف های هرز فعالیت دارند که از این تعداد، 41 نفر عضو هیات علمی می باشند. شاخص دیگر ارزیابی، تولیدات علمی در زمینه علوم علف های هرز بود که نتایج نشان دهنده انتشار 356 مقاله علمی طی دوره ارزشیابی بود. از این تعداد 311 مقاله علمی-پژوهشی، 30 مقاله ISI، و 9 مقاله ترویجی بودند. بطور کلی سهم دانشگاه های دولتی از تعداد کل مقالات 183، دانشگاه آزاد اسلامی 85 و واحدهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی 88 مقاله می باشد. همچنین از 30 مقاله منتشر شده در نشریات با نشان ISI، 21 مقاله سهم دانشگاه های دولتی، 6 مقاله سهم دانشگاه آزاد اسلامی و 3 مقاله سهم واحدهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی می باشد. همچنین نتایج نشان داد که از کل مقالات منتشر شده، 08/62 درصد بنیادی و 92/37 درصد دارای رویکرد کاربردی می باشند. نسبت کل مقالات منتشر شده به اعضای هیات علمی نشان داد که طی دوره ارزیابی به ازای هر عضو هیات علمی در دانشگاه های دولتی، آزاد اسلامی و واحدهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی، 56/2 مقاله منتشر شده که سهم هر یک از مراجع نامبرده به ترتیب 81/3، 67/1 و 76/1 مقاله می باشد. ارزیابی مقلات ارائه شده در همایش های داخلی و خارجی بیانگر انتشار 620 مقاله بود که از این تعداد 194 مقاله در زمینه مدیریت شیمیایی، 168 مقاله درباره مدیریت غیر شیمیایی، 180 مقاله بنیادی و 78 مقاله درباره بیولوژی بودند. طی سال های 89-1388، 15 جلد کتاب (12 جلد تالیف و 3 جلد ترجمه) در زمینه علوم علف های هرز به چاپ رسیده که سهم دانشگاه های دولتی، آزاد اسلامی و واحدهای تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی به ترتیب 4، 1 و 10 جلد بود. همچنین طی دوره ارزشیابی، 240 پایان نامه انجام شده که سهم دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی به ترتیب 71 و 169 پایان نامه بود.
کلید واژگان: خروجی های علمی, دانشگاه ها, علوم علف های هرزAn audit was made for weed science in Iran by Iranian Society of Weed Science for the years 2009 and 2010. All the information was collected by filling special forms. Other information was collected by media search. All collected data was processed and analyzed according to the requirements of this report. Results indicated that the number of MSc candidates accepted for weed science in six state universities was 86 and ten Islamic Azad university branches، 443، during the two years of this survey. At the same period، 18 PhD candidates were accepted in the two state universities (Tehran and Mashhad). The number of scientific body of weed science specialists at the above mentioned universities was 18 in state and 10 in Islamic Azad university branches. In the research sector، there were 97 researchers active in weed research at the Ministry of Agriculture research units of whom 41 were members of the scientific body. A total of 356 scientific articles were published during this study period، of which 30 were ISI grade and 9 extension category. Amongst the 30 ISI articles، 21 were from state universities، 6 Islamic Azad university branches and 3 from agricultural research units. It was also shown that 62. 02% of all the published articles were of basic nature and 37. 92%، applied. The above data also revealed that، on the average، for every member of the scientific body of universities and research units، 2. 56 articles have been published (3. 81 for state universities، 1. 67 for Islamic Azad university branches and 1. 76 for agricultural research units). As for articles presented at Iranian and foreign conferences، a total of 620 articles were recorded. The subject of 194 were chemical، 168 non-chemical، 180 basic and 78 biological studies. During This period، 15 weed science books (12 authored، 3 translations) were published، four of which belonged to state universities، one from Islamic Azad university branches and 10 from agricultural research units. During the period of this survey، 240 theses were presented، of which 71 belonged to state universities and 169 came from Islamic Azad university branches.Keywords: Scientific outputs, universities, weed science -
یکی از تنگناها پژوهش های پایه روی گل جالیز، عدم جوانه زنی رضایت بخش بذر این گیاه انگلی، بویژه در غیاب میزبان می باشد. در این تحقیق، تاثیر چند فاکتور روی جوانه زنی بذرهای گل جالیز مصری (Orobanche aegyptiaca) در شرایط آزمایشگاهی (in vitro) و بدون حضور میزبان آن بررسی شد. غوطه ور نمودن بذرها در اسید سولفوریک با غلظت های 50 و 100 درصد، هر یک به مدت 30 و 60 ثانیه، قرار دادن آنها در معرض اسید جیبرلیک با غلظت های صفر (شاهد) 100، 250 و 500 پی پی ام (ppm) و انکوباسیون در دماهای 15، 20 و 25 درجه سلسیوس از تیمارهای آزمایش بودند که بصورت فاکتوریل اجرا شد. نتایج نشان داد که اسید جیبرلیک موجب کاهش معنی داری جوانه زنی بذرها شد. غوطه ور نمودن بذرها در اسید سولفوریک با غلظت50% به مدت 60 ثانیه و انکوباسیون در دمای 15 درجه سلسیوس، با 44% جوانه زنی، بطور معنی داری بیش از سایر تیمارها موجب افزایش جوانه زنی بذر این گیاه انگلی شد. روی جوانه زنی بذرها، تاثیر فاکتور دما چشمگیرتر از دو فاکتور دیگر بود.
کلید واژگان: گل جالیز مصری, خواب, سرما دهی, جوانه زنی, اسید سولفوریک, اسید جیبرلیکA constrain for basic research on broomrape is unsatisfactory seed germination of this parasitic weed, particularly in the absent of host plant. In this research, the effect of few factors on seed germination of Egyptian broomrape (Orobanche aegyptiaca) was studied in vitro and in the absence of host plant as a factorial experiment. Immersing the seeds in sulfuric acid at 100 or 50 percent concentration for 30 or 60 seconds, exposing them to gibberellic acid at 0 (control) 100, 250 or 500 ppm and incubation at 15, 20 or 25 oC were the treatments. The results indicated that gibberellic acid at all concentrations significantly reduced the seed germination. Immersing the seeds in sulfuric acid at 50% concentration for 60 seconds and incubation at 15 oC, with 44% germination, significantly enhanced the germination more than the other treatments. On seed germination, the effect of temperature was more pronounced than two other factors.
Keywords: Gibberellic acid, parasitic weed, seed germination, sulphuric acid -
کارآیی چند علف کش انتخابی در زراعت کلزا (Brassica napus L.) و برهم کنش آنها با کود بیولوژیکی بیوفارم
به منظور بررسی تاثیر علف کش ها و کود بیولوژیکی بیوفارم (Pseudomonas spp) بر روی علف های هرز و اجزای عملکرد کلزا، آزمایشی در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان شرقی در سال 1388 اجرا شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه ی بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار انجام شد. عوامل آزمایش شامل نوع علف کش (عامل اول) در چهار سطح (علف کش های تری فلورالین (ترفلان) به میزان 2 لیتر در هکتار به صورت قبل از کاشت، کلوپیرالید (لونترل) به میزان 0.8 لیتر در هکتار در مرحله 4-2 برگی کلزا، متازاکلر+ کوئین مراک (بوتیزان استار) به میزان 2.5 لیتر در هکتار در مرحله کوتیلدونی کلزا و تیمار شاهد (بدون کنترل علف های هرز) و کود بیولوژیک (عامل دوم) در دو سطح (کاربرد و عدم کاربرد) بودند. خردل وحشی (Sinapis arvensis) و خاکشیر شیرین (Descurainia sophia) که هم خانواده کلزا هستند، علف های هرز غالب مزرعه بودند. ارزیابی تعداد، نوع و توده زیستی علف های هرز و همچنین توده زیستی و عملکرد کلزا، معیارهای تاثیر تیمارها بودند. تجزیه آماری داده ها نشان داد که علف کش های بوتیزان استار و تری فلورالین، در مقایسه با شاهد، موجب کاهش معنی دار تعداد و بیوماس بوته های خردل وحشی شدند. اگرچه علف کش های مورد آزمایش، نسبت به شاهد، تاثیر معنی داری در کاهش تعداد بوته های خاکشیر و کل علف های هرز نداشتند، ولی بوتیزان استار و تری فلورالین باعث کاهش معنی دار توده زیستی آنها شدند. کاربرد و عدم کاربرد کود بیولوژیکی بیوفارم و واکنش متقابل آن با علف کش ها، از نظر تاثیر روی معیارهای مورد ارزیابی علف های هرز و کلزا معنی دار نشد. هیچ یک از تیمارهای علف کشی تاثیر معنی داری روی توده زیستی و عملکرد کلزا نشان ندادند.
کلید واژگان: تری فلورالین, بیوفارم, کلوپیرالید, کود بیولوژیکی, متازاکلر+ کوئین مراکTo evaluate the effect of herbicides and biofarm (Pseudomonas spp.) as biological fertilizer on weeds and yield components of canola, a factorial experiment based on randomized complete block design with three replications was conducted at Agricultural Research Center of East Azarbaijan in 2009. The treatment factors consisted of herbicide (factor A) at 4 levels (application of trifloralin, Treflan, at 2.5 l/ha as pre-planting, chlopyralid, Lontrel, at 0.8 l/ha when canola plants were at 2-4 leaf stage, metazachlorꫨꞙ, Butizan star, at 2.5 l/ha at cotyledonous stage of canola, and not controlling the weeds as check. Biological fertilizer (factor B) at 2 levels, using or not using the biofarm. Wild mustard (Sinapis arvvensis) and tansy mustard (Descurainia sophia), being in same family with canola, were the dominant weeds in the field. Traits like number of species and biomass of weeds, biomass and yield of the crop were recorded to evaluate the effects of the treatments. The statistical analysis indicated that Botizan star and Treflan, compared with control, significantly reduced the number and biomass of wild mustard. In spite of non significant effect of the herbicide on number of tansy mustard and total weed, Botizan star and Treflan significantly reduced their biomasses. Application of biofarm and its interaction with herbicides did not influence the evaluated traits significantly. The herbicides, also, did not have significant effect on biomass and yield of the crop.
Keywords: Biofarm, biological fertilizer, Chlopyralid, Metazachlor+Quinmerac, trifloralin -
این پژوهش جهت بررسی اثر سه علف کش ترای فلورالین، اتال فلورالین و الاکلر روی شدت بیماری زایی قارچ عامل بیماری مرگ گیاهچه (Rhizoctonia solani) در سه رقم پنبه انجام شد. برای این منظور، دو آزمایش، یکی در خاک استریل و دیگری در خاک غیر استریل در سال 90-1389 در گلخانه بخش تحقیقات علف های هرز موسسه گیاه پزشکی کشور اجرا گردید که در آن شدت بروز بیماری با شاهد بدون علف کش همراه با عامل بیماری مقایسه شد. نتایج در خاک غیر استریل نشان داد که در رقم آوانگارد، علف کش ها تاثیر معنی داری روی بیماری زایی قارچ نداشتند، ولی در رقم سپید، اتال فلورالین موجب کاهش معنی دار بروز بیماری شد، در حالی که الاکلر در رقم ورامین موجب افزایش معنی دار بروز بیماری مرگ گیاهچه شد. ولی در خاک استریل، در ارقام ورامین و سپید، تفاوت معنی داری بین تیمار های علف کشی با شاهد نشان نداد اما در رقم آوانگارد استفاده از ترای فلورالین موجب افزایش بروز بیماری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که تاثیر علف کش ها روی شدت بروز بیماری مرگ گیاهچه به نوع علف کش استفاده شده در خاک، رقم پنبه و میکرواورگانبزم های خاکزی بستگی دارد.
کلید واژگان: مرگ گیاهچه, ترای فلورالین, اتال فلورالین, الاکلرThis investigation was conducted to evaluate the effect of herbicides trifluralin, ethalfluralin and alachlor on expression of damping off caused by Rhizoctonia solani on three varieties of cotton in sterile or non-sterile soil. The experiments were carried out in 2011 at greenhouse of Department of Weed Research, Iranian Research Institute of Plant Protection. The severity of the disease was compared with control including not using herbicide/with pathogen. The results in non-sterile soil indicated that herbicides had no significant effect on the severity of disease occurrence on variety named Avangard. Ethalfluralin significant decreased the disease incidence on Sepid variety. But on variety Varamin, just alachlor significantly enhanced the expresion of the disease. The results in sterile soil, showed no significant difference between herbicide treatments with control on varieties named Varamin and Sepid, but on variety Avangard using trifluralin significantly enhanced the occurrence of disease. These results indicated that the influence of herbicides on severity of damping off caused by R. solani depends on kind of herbicide used in soil, cotton variety and soil micro-organisms.Keywords: Damping off, trifluralin, ethalfluralin, alachlor -
در این پژوهش، زیستایی بذر و چگونگی رویش کاتوس (Cynanchum acutum) که یک علف هرز غیر بومی ایران است و در باغات پسته منطقه آران و بیدگل واقع در شمال استان اصفهان به حالت تهاجمی در آمده، بررسی شد. آزمون زیستایی بذر های سال پیشین این گیاه با استفاده از محلول تترازلیوم انجام شد. همچنین، با پایش مراحل مختلف رویشی این علف هرز، از جوانه زنی تا رسیدن بذرها در سطح باغ های پسته، دوره رویشی کاتوس در منطقه ثبت گردید. افزون بر آن، عمق جوانه زنی بذر و جوانه های اندام زیر زمینی و رویش آنها از خاک بررسی شد. بر اساس نتایج بدست آمده، 96-80 درصد بذر های سال قبل کاتوس زنده بودند. در طبیعت، رویش گیاهچه های روییده از جوانه های روی اندام زیر زمینی از اواسط اسفند ماه شروع شد، در دهه آخر اسفند ماه بیشترین رویش آنها ثبت گردید و در اواسط خرداد نیز خاتمه یافت. ولی رویش گیاهچه های بذری از اواخر فروردین ماه شروع شد و تا اوایل خرداد ادامه پیدا کرد،که اوج آن اواسط اردیبهشت ماه ارزیابی شد. بیشترین گیاهچه های روییده از اندام زیر زمینی از عمق 19-10 سانتی متری عمق خاک روییدند. در حالی که بیشترین گیاهچه های بذری از عمق 9-1 سانتی متری روییده و از سطح خاک خارج شدند. در پایان سال اول گیاهچه های بذری به درخت اتصال نیافته و وارد مرحله زایشی نیز نشدند.
کلید واژگان: آزمون زیستایی, تترازلیوم, عمق رویشی بذر و ریزومIn this research، the seed viability and growing status of Swallow-wort (Cynanchum acutum Willd.)، as an alien weed، which has been invasive in pistachio orchards of Aran and Bidgol، north of Esfehan province، was studied. The viability of seeds of this plant which were collected from previous year was tested using tetrazolium solution. The periods of growth stages of the weed in pistachio orchards from seedling emergence up to seed repining were recorded. Further more، seed and rhizome germination of this plant from soil depth was studied. Results indicated that 80-96 percent of the seeds collected from previous year were alive. In nature، emerging the first rhizome-originated seedlings were observed in initiation of March، maximized in mid March and stopped in the first days of June. Emerging of the seed-originated seedlings started from mid April، maximized in initiation of May and stopped at the end of this month. Most rhizome- and seed-originated seedlings were grown respectively in 10-19 and 1-9 cm soil depths. The plants originated from seeds didn''t attach to the pistachio trees.Keywords: Rhizome, originated seedling, Seed, originated seedling, Swallow, wort, Tetrazolium, Viability of seeds -
در این تحقیق، کارایی چند علف کش انتخابی چغندر قند در دو روش خاکورزی سنتی و حفاظتی در سال 1387 در شهرکرد مقایسه شدند. در خاکورزی سنتی، شخم بهاره با عمق 35 سانتی متر انجام شد ولی در خاکورزی حفاظتی قطعات آزمایش بدون شخم باقی ماند و آنگاه برای هر دو روش، با استفاده از دستگاه سیکلوتیلر و بدون زیر و رو کردن خاک بستر کاشت تهیه شد. نتایج نشان داد که صرف نظر از کاربرد علف کش ها، تراکم و وزن خشک علف های هرز سوروف (Echinochloa crus-galli (L.) P.) و گاوزبان کوچک (.Anchusa sp) در خاکورزی حفاظتی ب طور معنی داری کمتر از خاکورزی سنتی بود. ولی از این نظر، در مورد آمارانتوس ریشه قرمز (Amaranthus retroflexus L.) بین روش خاکورزی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. کاربرد علف کش های متامیترون و آمیخته فنمدیفام + دزمدیفام + اتوفیومسیت به ترتیب به مقدار 2800 و 720 گرم در هکتار در کنترل آمارانتوس ریشه قرمز و گاوزبان کوچک، نسبت به آمیخته در مخزن ترای فلوسولفورون و فنمدیفام به ترتیب در مقادیر 15 و 314 گرم در هکتار و همچنین کلوپیرالید به میزان 2400 گرم در هکتار برتری معنی داری داشتند که این تفاوت ها در خاکورزی حفاظتی نمود بیشتری داشت. ولی در کاهش تعداد بوته های سوروف کارآیی آمیخته ترای فلوسولفورون+ فنمدیفام بطور معنی داری بیشتر از سایر تیمارهای علف کشی بود. در هر دو روش خاکورزی، همه علف کش ها، در مقایسه با شاهد، به طور معنی داری موجب افزایش عملکرد غده چغندر قند شدند. بیشترین عملکرد غده چغندر قند در روش خاکورزی حداقل با کاربرد متامیترون و آمیخته فنمدیفام + دزمدیفام + اتوفیومسیت بدست آمد. تیمارها، در مقایسه با شاهد، تاثیر معنی داری روی عیار قند نداشتند.
کلید واژگان: فنمدیفام, دزمدیفام, اتوفیومست, سیستم های شخمIn this research, the efficacy of a few sugar beet selective herbicides in conventional and minimum tillage systems was evaluated in Shahre-kord area, Iran, in 2008. For conventional tillage, at the end of April, a deep tillage up to 35 Cm was carried out using marl bow plow, but for minimum tillage, no soil disturbance was done. Then, sawing bed was prepared by a cyclotiller with a shallow tilling. The herbicides were applied using a knapsack sprayer equipped with a t-jet nozzle when sugar beet was at 4-leaf stage. The results indicated that, apart from herbicide applications, the number and dry weight of barnyard grass and Anchusa sp. in minimum tillage was significantly less than that of conventional tillage. Tillage systems were not significantly different in the number and dry weight of redroot pigweed. For controlling redroot pigweed and Anchusa sp., application of mixed of metametron and phenmedipham + desmedipham + ethofumesate, respectively at 2800 and 720 g ha-1, were significantly more efficient than tank mixed application of triflusulfuron and phenmedifam respectively at 15 and 314 g ha-1, and clopyralid at 2400 g ha-1. These differences were more pronounced in protective tillage system. But, for reducing the number of barnyard grass plants, the efficacy of tank mixed application of triflusulfuron and phenmedipham in conventional tillage was significantly higher than the other herbicide treatments. But, in protective tillage, due to low population of barnyard grass no significant differences were recognized among the treatments, compared to the weedy check. In both tillage systems, all treatments, compared with weedy check, increased the crop root yield. The highest root yield was obtained in minimum tillage using phenmedipham + desmedipham + ethofumesate or metametron. The treatments had no significant effect on sugar purity of the crop. -
این پژوهش برای تعیین تاثیر کیفیت آب مورد استفاده جهت تهیه محلول علف کش های دارای بنیان اسیدی ضعیف و اثر آن روی کنترل علف هرز زردخار[Picnomon acarna (L.) Cass]، به عنوان گیاه محک، در گندم و کلزا، در سال 1388 در گلخانه بخش تحقیقات علف های هرز، موسسه گیاه پزشکی کشور انجام شد. میزان کاربرد علف کش های مورد آزمایش که شامل کلوپیرالید، گلیفوسیت و آمیخته تو، فور-دی + ام ث پ آبودند، به ترتیب به نسبت 24/0.، 64/2 و 72/0 کیلوگرم معادل اسید در هکتار کالیبره شدند. هر علف کش بصورت محلول در آب حاوی سولفات آمونیوم در غلظت های صفر، 2، 4 یا 8 درصد، روی گیاهان مورد نظر در مراحل اولیه رویشی پاشیده شدند. سولفات آمونیوم، به موازات افزایش غلظت آن، موجب افزایش هدایت الکتریکی (EC) و کاهش pH محلول علفکش ها شد. افزودن سولفات آمونیوم به علف کش های گلیفوسیت و کلوپیرالید موجب کاهش معنی دار درصد شمار بوته های زردخار گردید. در ارزیابی وزن خشک علف هرز، سولفات آمونیوم تاثیر معنی داری در افزایش کارآیی کلوپیرالید و تو، فور-دی + ام ث پ آنداشت. علف کش تو، فور-دی + ام ث پ آبدون سولفات آمونیوم بیش از محلول آن در آب حاوی سولفات آمونیوم باعث کاهش تعداد بوته های زردخار شد. افزودن سولفات آمونیوم به محلول علف کش کلوپیرالید، روی گندم و کلزا، و همچنین افزودن آن به محلول تو، فور-دی + ام ث پ آ، روی گندم تاثیری نداشت.
کلید واژگان: توفور, دی+ام ث پ آ, زردخار, کلوپیرالید, گلیفوسیتThis research was carried out in 2009 at greenhouse of Iranian Research Institute of Plant Protection to determine the effect of water quality on weak acidic herbicides in control of Picnomon acarna (L.) Cass, as indicator plant, in wheat and canola. Clopyralid, glyphosate and 2,4-D+MCPA were applied, respectively, at 0.24, 2.64 and 0.72 kg ae ha-1. Each herbicide dissolved in water contained ammonium sulfate (AS) at concentration of 2, 4 or 8 percent, sprayed on the target plants at initial growth stage. AS, parallel to increasing the concentration, enhanced electric conductivity and reduced the pH of herbicide solutions. Adding AS into glyphosate or clopyralid, significantly reduced the percentage of the weed plants. Based on dry weight evaluation, AS had no significant effect on the efficacy of 2,4-D+MCPA or clopyralid. For reducing the number of plant of the weeds, 2,4-D+MCPA without AS was more effective than its solution solute in water contained AS. Adding AS into the solution of clopyralid had to effect on wheat and canola. Similar result obtained with 2,4-D+MCPA on wheat.Keywords: Clopyralid, glyphosate, Picnomon acarna, 2, 4, D+MCPA -
ترکیبات ثانویه گیاهان و آللوکمیکال ها بعد از رها شدن به محیط قادر به تاثیر روی جوانه زنی و رشد گیاهچه های علف های هرز مجاور می باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر عصاره گیاه دارویی درمنه روی جوانه زنی و رشد گیاهچه های علف های هرز قیاق، سلمه تره، آمارانتوس ریشه قرمز و همچنین گیاه زراعی ذرت در شرایط آزمایشگاهی می باشد. به همین منظور جوانه زنی بذر ذرت و علف های هرز قیاق، آمارانتوس ریشه قرمز و سلمه تره تحت تاثیر عصاره درمنه در غلظت های مختلف (25/1 تا 20 درصد) به مدت 5 روزمورد بررسی قرارگرفت. تفکیک اثرات آللوپاتیکی عصاره و فشار اسمزی با ماده پلی اتیلن گلایکول انجام گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که تاثیر آللوپاتیکی عصاره درمنه روی درصد جوانه زنی و رشد گیاهچه قیاق و سلمه تره کم و مربوط به فشار اسمزی ارزیابی گردید، در حالی که تاثیر آن روی جوانه زنی آمارانتوس ریشه قرمز و ذرت ناشی از تاثیرات آللوپاتیکی بود. تاثیر عصاره درمنه روی رشدگیاهچه ذرت نیز بیشتر مربوط به اثرات آللوپاتیکی ارزیابی گردید.
کلید واژگان: آللوکمیکال, فشار اسمزی, پلی اتیلن گلایکولThe allelochemicals or secondary plant metabolites when are released to environment, influence the germination and seedling growth of neighbor's weeds. The aim of this study was to investigate the effect of the extract of worm¬wood (Artemisia annua) on the number and mass of weed seedlings and their seed germination under laboratory conditions. The Worm¬wood extracts were considered with different concentrations (1.25 to 20%) on the germination and seedlings growth of Zea maize, Johnsongrass (Sorghum halepense), common lambsquarter (Chenopodium ¬album) and redroot pigweed (Amaranthus retroflexus) for 5 days. Results showed that with increasing concentration of worm¬wood extracts, their effects on reducing seed germination and seedling growth of the above mentioned plants was more severe. Comparison of extract effects with polyethylene glycol, revealed that reduction of Johnsongrass and common lambsquarter seed germination were attributed to the osmotic pressure of the extract, where as, inhibition of seed germination of redroot pigweed and corn was due to allelochemicals. Results showed the worm¬wood extract was more related to the allelopathic effect. -
در این پژوهش، کارآیی چند علفکش جدید در کنترل علف های هرز شالیزارهای شمال کشور، در شرایط گلخانه ای بررسی شد. علفکش ها شامل پنوکسولام با مقادیر 24، 30، 36 و 42 گرم در هکتار، آنیلوفوس+اتوکسی سولفورون (سان رایس) به میزان 945 گرم در هکتار، آمیخته در مخزن بوتاکلر+سینوسولفورون به ترتیب به میزان900 و 20 گرم در هکتار و آمیخته در مخزن بوتا کلر+بن سولفورون متیل به ترتیب به میزان 1800 و 45 گرم در هکتار بود. در ارزیابی نظری، در کنترل بوته های سوروف (Echinochloa crus-galli)، پنوکسولام با مقادیر 36 و 42 گرم در هکتار هم اندازه سایر علفکش ها و بطور معنی داری برتر از کاربرد آن با مقادیر 24 و 30 گرم در هکتار بود. برای کنترل اویارسلام (Cyperus difformis) پنوکسولام با مقادیر 36 و 42 گرم در هکتار و سان رایس برتر از سایر تیمارها بودند. در کنترل قاشق واش (Alisma plantago-aquatica)، پنوکسولام با مقادیر 36 و 42 گرم در هکتار بدون اختلاف معنی دار با سایر علفکش ها، برتر از کاربرد آن با مقادیر 24 و 30 گرم در هکتار بود. کارآیی علفکش ها در کنترل تیرکمان آبی کمتر از سایر علف های هرز بود، ولی در بین آنها، کارآیی پنوکسولام به مقدار 42 گرم در هکتار و سان رایس برتر ازسایر علفکش ها برآورد گردید. همه تیمارها، در مقایسه با شاهد، بطور چشمگیری موجب کاهش وزن خشک بوته های علف های هرز شدند. در این آزمایش هیچگونه قرائنی از آثار گیاهسوزی علفکش های مورد بررسی روی برنج بدست نیامد و در قیاس با شاهد، تاثیر معنی داری روی ارتفاع و وزن خشک بوته های برنج نداشتند. در مجموع، پنوکسولام با مقادیر 36 و 42 گرم در هکتار و همچنین سان رایس و آمیخته بوتاکلر با بن سولفورون متیل و یا سینوسولفورون، در کنترل هر سه گروه علف های هرز کشیده برگ، پهن برگ و جگن در برنج کارآیی قابل قبولی داشتند.
کلید واژگان: پنوکسولام, آنیلوفوس, اتوکسی سولفورون, بوتاکلر, سینوسولفورون, بن سولفورون متیل, سوروف, قاشق واش, تیرکمان آبیThis research was conducted in 2007 to evaluate the efficacy of penoxsulan SC 240 as a new rice selective herbicide. Penoxsulam at 24, 30, 36 and 42 g ha-1 was compared with mixture of anylofus and ethoxysulfuron (Sunrise) at 945 g ha-1, tank mix application of butachlor plus cinosulfuron at 900+20 g ha-1, and butachlor plus bensulfuron at 100+45 g ha-1 for controlling barnyard grass (Echinochloa crus-galli), Cyperus difformis and rice broadleaf weeds. Efficacy of penoxsulam at 36 and 42 g ha-1 in control of E. crus-galli was the same as that of the other herbicide treatments and better than its application at 24 or 30 g ha-1. Penoxsulam at 36 or 42 g ha-1 and Sunrise were more efficient in control of C. difformis than the other treatments. In control of Alisma plantago-aquatica, penoxsulam at 36 and 42 g ha-1 had no significant difference with the other herbicides, but was significantly more efficient than its application at 24 or 30 g ha-1. Penoxsulam at 42 g ha-1 controlled Sagitaria trifolia same as Sunrise and significantly better than the other treatments. All herbicides greatly reduced the dry weight of the target weeds. The herbicides showed no any evidence of phytotoxicity on rice and had no effect on rice plant height and dry weight, compared with weedy check. -
در فصل رویشی سال های 1385 و 1386، با استفاده از روش های تجزیه چند متغیره، تفاوت های ریخت شناسی جمعیت های پیچک صحرایی در استان تهران مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین این تفاوت ها، 43 صفت ریخت شناسی و فیزیولوژیکی بررسی بیومتریکی شدند. مهم ترین صفات موثر در تجزیه صفات به مولفه های اصلی (PCA) برای تمایز بیوتیپ ها، وزن خشک برگ، وزن خشک اندام هوایی و سطح برگ بودند. اما برای تمایز جمعیت ها، صفات آلومتریک بویژه نسبت وزن خشک ریشه معیار قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اکوتیپ های پیچک صحرایی در اثر سازش با محل جغرافیایی خود بوجود آمده اند. تغییرات در فنولوژی و ریخت شناسی بیوتیپ های پیچک صحرایی ممکن است گویای ماندگاری و سازش یک جمعیت از این علف هرز بر حسب تغییرات شرایط محیطی و روش های مدیریت آن باشد.
Morphophysiological variations of field bindweed populations in Tehran province was studied during 2006 and 2007 growing seasons using multivariate analysis methods. To determine the variations, 43 morphological and physiological characters were considered biometrically. The main characters at principal component analysis (PCA) consisted of leaf dry weight, shoot dry weight, and leaf area to identify the biotypes. But, the populations were identified based on allometric variables, particularly root weight ratio. The results suggested that field bindweed ecotypes have been formed while the species adapted to specific geographic locations. Factor analysis based on PCA revealed that twelve factors comprise almost 85% of total variations for field bindweed populations in three locations of Tehran province. Phenological and morphological variabilities among biotypes may explain the survival and adaptability of a population of this weed as a result of environmental and field management changes -
تاثیر یولاف وحشی (Avena ludoviciana) فالاریس (Phalaris minor) و خرد ل وحشی (Sinapis arvensis) با تراکم های گوناگون روی عملکرد و اجزای عملکرد گندمد ر این پژوهش، تاثیر یولاف وحشی (Avena ludoviciana)، فالاریس (Phalaris minor) و خرد ل وحشی (Sinapis arvensis)، به ترتیب با تراکم های صفر تا 61، صفر تا 39 و صفر تا 74 بوته در متر مربع، در عملکرد گندم رقم فلات برآورد شد. یولاف وحشی و فالاریس با تراکم های گوناگون تاثیر معنی د اری روی ارتفاع بوته های گندم نداشتند. ولی خرد ل وحشی با 5 / 12 بوته یا بیشتر در مترمربع موجب کاهش معنی دار ارتفاع گندم شد. یولاف وحشی با 39 بوته یا بیشتر در مترمربع وزن هزار د انه و تعد اد د انه در سنبله گندم را کاهش د اد. این علف هرز با تراکم بین 5 / 11 تا 61 بوته در متر مربع، به ترتیب باعث 18 تا 44 درصد کاهش عملکرد د انه گندم شد. فالاریس با 29 تا 39 بوته در مترمربع، موجب کاهش معنی دار وزن هزار د انه و 18 تا 19 درصد کاهش عملکرد د انه گندم گردید ولی تاثیری روی تعد اد د انه در سنبله نداشت. خرد ل وحشی با تراکم بیش از 5 / 12 و 5 / 22 بوته در مترمربع، به ترتیب روی کاهش تعد اد د انه در سنبله و وزن هزار د انه گندم تاثیر معنی د اری داشت. این علف هرز، همچنین، با 5 / 12 تا 74 بوته در مترمربع، 51 تا 91 درصد در کاهش عملکرد د انه گندم تاثیر داشت.
کلید واژگان: گندم, یولاف وحشی, فالاریس, خرد ل وحشی, عملکرد گندم, تراکم بوته -
ر استان تهران که دارای علائم بیماری بودند،)Avena ludoviciana(در سال 5731، از نمونه های یولاف وحشی زمستانه دارای بیشترین Fusarium moniliforme جداسازی و تعیین نام شد. در بین آنها، گونه Fusarium spp. ایزوله هایی از قارچ فراوانی بود. آزمایش های بیماری زایی بر اساس اصول کخ نشان داد که این قارچ پاتوژن یولاف وحشی می باشد. در تعیین دامنه میزبانی،مایه زنی این قارچ به ارقامی از گندم، جو، ذرت، چاودار، ارزن علوفه ای، باقلا، لوبیا قرمز، لوبیا سبز، آفتابگردان، سویا، کلزا، پنبه، گلرنگ،خیار، هندوانه، شبدر برسیم و اسپرس، منجر به بروز علائمی در آنها نشد. ولی، این پاتوژن در یولاف وحشی، قیاق، بیدگیاه و گوجه42 و 53 درصد مرگ گیاهچه ها شد. این نتایج نشان داد که ممکن است بتوان از ایزوله یاد شده به، 51، فرنگی به ترتیب موجب 37عنوان عامل بیوکنترل یولاف وحشی استفاده نمود.
An isolate of Fusarium moniliforme, a pathogen of winter wild oat (Avena ludoviciana), was obtained from Tehran Province, Iran, in 1994. A host range test performed on wheat, barley, maize, rye, millet, crested wheatgrass, faba bean, red bean, green bean, sunflower, soybean, oilseed rape, cotton, safflower, cucumber,water melon, berseem clover, and sainfoin, resulted in no symptom induction by the pathogen. However, winter wild oat, crested wheatgrass, johnsongrass and tomato showed susceptibility to the pathogen with 78, 24, 19 and 17% mortality, respectively. The results indicate that this pathogen could be considered as a potential biological agent for the control of winter wild oat.Keywords: winter wild oat, Avena ludoviciana, Fusarium moniliforme, biocontrol
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.