به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

منیژه لاله پور

  • منیژه لاله پور *، مرضیه اسمعیل پور، هوشنگ سرور

    در پی رشد سریع جمعیت و ظهور تحولات جدید شهرنشینی در جهان، شاهد گسترش الگوهای توسعهی شهری همانند گسترش افقی و پراکنده رویی هستیم که باعث شکل گیری حومه ها، تخریب اراضی کشاورزی و باغی و به فراموشی سپرده شدن بافتهای میانی و تهی شدن آن ها از درون شده است. این امر لزوم به کارگیری ظرفیت ها و پتانسیل های درونی و میانی شهر را ضروری مینماید. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی و بررسی ظرفیت ها و پتانسیلهای توسعه درونی در شهر بناب می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است و شیوه جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی می باشد. در این پژوهش، با 11 معیار تاثیرگذار شامل اراضی بایر، تراکم خالص جمعیت، تراکم ناخالص جمعیت، تراکم ساختمانی، سطح اشغال کاربری ها، مصالح ساختمانی، کیفیت بنا، بافت فرسوده، اندازه قطعات و دانه بندی، تعداد طبقات و شیب جهت توسعه درونزای محلات شهر بناب مورد بررسی قرار گرفت. پس از تولید لایه های GIS مرتبط با شاخص ها و معیارها و فازی سازی آن ها، با هم پوشانی لایه ها بهترین محله ها از شهر جهت توسعه درونی انتخاب شدند. سپس با بهره گیری از نظرات کارشناسان و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) این معیارها وزن دهی شدند و در مرحله بعد با استفاده از نرم افزار ArcGIS نقشه توسعه درونی منطقه مورد مطالعه تولید و میزان قابلیت محلات جهت توسعه مشخص گردید. در پایان دو نقشه نهایی برای پتانسیل توسعه درونی به دست آمد و مقایسه شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که محلات 11 و 13 در اولویت اول توسعه و محلات 4،5،6 در اولویت دوم توسعه قرار دارند. محلات 7،8،10 کمترین ظرفیت توسعه را دارند.

    کلید واژگان: توسعه فیزیکی, پراکنده رویی, توسعه درونی, مدل منطق فازی, بناب
    M.Lalepour*, Marzieh Esmailpour, Hooshang Sarvar

    Following the rapid growth of the population and the emergence of new urbanization developments in the world, the present researchers are witnessing the indiscriminate expansion of cities and the increasing dispersion of cities, which has led to the destruction of agricultural lands and gardens, and to the forgetting of the middle tissues and their emptying from the inside. Iranian cities have not been exempted from this; A problem that makes it more necessary to use the inner and middle capacities and potentials of cities. Therefore, the purpose of this research is to identify and investigate the capacities and potentials of internal development in Bonab. The type of applied research and its investigation method is descriptive-analytical and the method of collecting information is based on library (document) and field studies. In this research, with 11 influential criteria, including barren land, net population density, gross population density, building density, occupancy level, building materials, building quality, worn texture, size of parts and grading, number of floors and slope for the endogenous development of Bonab neighborhoods was investigated. After producing the GIS layers related to indicators and criteria and their fuzziness, by overlapping the layers, the best neighborhoods of the city were selected for internal development. Then, by taking advantage of experts’ opinions and using the Analytical Hierarchy Process (AHP), these criteria were weighted, and in the next step, using ArcGIS software, the internal development map of the studied area was determined and the ability of the localities for development was determined. The research results show that neighborhoods 11 and 13 are in the first priority for development and neighborhoods 4, 5, and 6 are in the second priority for development. Neighborhoods 7, 8, 10 have the lowest development capacity.

    Keywords: Physical Development, Urban Sprawl, Internal Development, Fuzzy Model, Bonab
  • منیژه لاله پور*، مرضیه اسمعیل پور، شیوا سلطانی
    مقدمه

      در پی تحولات بعد از انقلاب صنعتی، رشد جمعیتی و به تبع آن توسعه بافت های شهری بسیار سریع و شتابزده عمل کرده است. به طوری که در دهه های اخیر رشد و گسترش بی رویه شهرها به صورت نوعی معضل یا مسئله درآمده و لزوم بازنگری در دیدگاه ها و سیاستهای توسعه های شهری در قالب چارچوبی علمی، بیش از پیش ضرورت یافته است.

    هدف

      هدف از انجام تحقیق حاضر، شناسایی جایگاه شاخص های رشد هوشمند شهری در تحولات کالبدی نواحی شهر مراغه است.

    روش شناسی: 

     پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش، به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. شاخص های رشد هوشمند شهری در نواحی شهر مراغه بر اساس سه شاخص فشردگی، زیست محیطی و دسترسی با استفاده از مدل های هلدرن، ضریب جینی، تحلیل شبکه ای در نرم افزار Arc map  مورد ارزیابی قرار گرفته اند.

    قلمرو جغرافیایی پژوهش:

      محدوده مورد این تحقیق، شهر مراغه است. این شهر به هفت ناحیه شهرداری تقسیم شده است. تحولات کالبدی نواحی هفت گانه شهر مراغه بر اساس شاخص های رشد هوشمند مورد ارزیابی قرار گرفته اند.

    یافته ها و بحث: 

     یافته های تحقیق نشان از رشد پراکنده و بی قواره شهر مراغه دارد. به لحاظ زیست محیطی در زیر شاخص فضای سبز، نواحی1 و 7  بیشترین دسترسی و توزیع فضاهای سبز را دارند. در زیر شاخص شبکه فاضلاب، نواحی 5 و6 کمترین پوشش شبکه را دارند و در شاخص بافت فرسوده، ناحیه های  1، 2 و3  بیشترین مساحت از بافت فرسوده را دارند. در شاخص دسترسی به ایستگاه های اتوبوس، ناحیه 4 و7 کمترین توزیع و ناحیه 6 و1 بیشترین توزیع و دسترسی را دارند، و همچنین در شاخص دسترسی به ایستگاه های تاکسی، ناحیه 5 فاقد ایستگاه تاکسی و ناحیه 1 و 2 بیشترین توزیع ایستگاه تاکسی را دارند.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از تحلیل ها نشان می دهد که، نواحی شرقی مراغه که شامل نواحی پنج و شش است در سطوح پایین برخورداری از شاخص های رشد هوشمند شهری (مخصوصا در شاخص زیست محیطی و دسترسی) هستند. نواحی مرکزی شهر که شامل نواحی یک، دو و سه می باشد، این نواحی چون در دوره های اول گسترش شهر شکل گرفته اند از شاخص فشردگی مطلوبی نسبت به دیگر نواحی برخوردار هستند، ولی به لحاظ زیر شاخص زیست محیطی، بافت فرسوده که 69/98 هکتار از مساحت این نواحی را شامل می شود، باید تحت بازآفرینی قرار بگیرند، تا به اهداف ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان هماهنگ با حفظ منابع ارزشمند زیست محیطی دست یافت.

    کلید واژگان: رشد هوشمند, شهرها, توسعه, بافت های شهری, شهر مراغه
    Manijeh Lalepour *, Marzieh Esmaeilpour, Shiva Soltany
    Introduction

    Following the developments after the Industrial Revolution, population growth and consequently the physical development of cities has acted very fast and accelerated. So that in recent decades, the uncontrolled growth and expansion of cities has become a kind of problem or issue and the need to pay attention to urban issues and especially its physical issues in the form of a scientific framework, has become important and necessary. Objective of the present study: The purpose of this study is to identify the position of urban smart growth indicators in the physical development of Maragheh city.

    Research methodology

    The present research has been done in terms of applied purpose and in terms of method, descriptive-analytical method. Indicators of smart urban growth in Maragheh city areas have been evaluated based on three indicators of compaction, environmental and accessibility using Holdern models, Gini coefficient, and network analysis in Arc map software. Below the sewerage network index, areas 5 and 6 have the least network coverage and in the worn texture index, areas 1, 2 and 3 have the highest area of worn texture. In the bus station access index, districts 4 and 7 have the least distribution and in districts 6 and 1 have the most distribution and access, and also in the taxi station access index, district 5 has no taxi station and district 1 and 2 have the most taxi station distribution.

    Keywords: Smart Growth, cities, Development, urban contexts, Maragheh city
  • مرضیه اسمعیل پور*، منیژه لاله پور، سمانه ممقانی

    تبریز به عنوان بزرگ ترین شهر منطقه شمال غرب کشور و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته می شود و به دلیل مجاورت با گسل بزرگ و فعال تبریز جزء شهرهای پرخطر از لحاظ لرزه خیزی می باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی میزان آسیب پذیری مساکن شهری منطقه10 شهر تبریز با استفاده از مدل فازی در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی صورت گرفته است. با توجه به دیدگاه سیستمی، تعیین آسیب-پذیری مساکن شهری تنها با یک شاخص گویا نبوده، بلکه می بایست شاخص های مختلف در ارتباط با یکدیگر و به صورت ترکیبی مورد مطالعه قرار گیرند. تعداد 12 متغیر موثر بر آسیب پذیری لرزه ای شهر که در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: نوع مصالح، تعداد طبقات، کیفیت بنا، شیب، فاصله از ایستگاه های آتش نشانی، فاصله از بیمارستان ها، دسترسی به فضاهای باز ، فاصله از تاسیسات خطرزا، دانه بندی قطعات، تراکم مسکونی، تراکم جمعیت و فاصله از گسل. لایه های موضوعی متغیرهای مورد بررسی با استفاده از انواع توابع خطی کاهشی یا افزایشی به صورت فازی تبدیل شدند. با استفاده از این روش، مقادیر همه نقشه های تهیه شده بین 0 و 1 تعریف شدند. جهت ترکیب و همپوشانی لایه های موضوعی فازی شده نیز از عملگر گاما فازی در محیط نرم افزار ArcGIS استفاده شد و به این ترتیب نقشه آسیب پذیری مساکن شهری منطقه 10 شهر تبریز استخراج گردید. نتایج حاصل از پهنه بندی آسیب پذیری لرزه ای منطقه 10 شهر تبریز نشان می دهد که بالغ بر 6/12 درصد از فضاهای شهری منطقه مطالعاتی در کلاس با آسیب پذیری لرزه ای زیاد و 5/4 درصد در کلاس با آسیب پذیری لرزه ای بسیار زیاد واقع شده اند. کاربری های با آسیب پذیری زیاد و بسیار زیاد عمدتا شامل کاربری های مسکونی واقع در محلات مرکزی منطقه 10 می باشند.

    کلید واژگان: مساکن شهری, آسیب پذیری لرزه ای, منطق فازی, سیستم اطلاعات جغرافیایی, منطقه 10 شهر تبریز
    Marziyeh Esmaeelpour *, Manijeh Lalehpour, Samaneh Mamaghani
    Introduction

    Natural hazards, with various types and extent, as recurring and destructive phenomena, have always existed throughout the life of the planet and have always been a serious threat to humans since the creation of mankind (Rajabi et al., 2018: 184). Among the natural hazards, earthquake is one of the most horrible ones in the history of mankind, which belongs in the category of immediate dangers. This natural phenomenon can be characterized by their high destructive potential and the brutal killing in a short time (Taghipour, 2016: 195).There are many definitions of vulnerability in the literature. Vulnerability is defined as “a state combining physical, economic and environmental factors, which increases system sensibility to danger” by the United Nations/International Strategy for Disaster Reduction (Peng, 2012: 95). One of the most effective strategies to reduce social and economic losses resulted from earthquakes is to mitigate the vulnerability of society to seismic hazards based on an accurate and scientific risk assessment (Wei et al., 2017: 1289). It is not possible to accurately predict the earthquake, but the earthquake can be studied from the following two aspects, so the casualties caused by the earthquake decrease as much as possible. First, seismic vulnerability should be assessed before the earthquake, and the construction of disaster prevention and reduction system should be strengthened in the regions with relative high vulnerability of population. Second, according to the estimated casualties, the reasonable rescue measures would be deployed to carry out the effective rescue (Zhang et al., 2018: 2).

    Data and Method

    In the present study, the seismic vulnerability of district 10 of Tabriz due to its proximity to Tabriz fault has been assessed. District 10 is one of the northern areas of the city and its texture is mainly marginal, which increases the vulnerability to earthquake. Various factors affect the vulnerability of an urban area to earthquake including height and age of the buildings, the quality of materials, population density and distance to active faults (Khamespanah et al., 2016: 58). In the present study, 12 factor were applied to investigate the seismic vulnerability of district 10 of Tabriz metropolis: slope, distance to fault, to hazardous installations, to the hospitals and fire stations, population density, residential density, access to open urban public spaces, number of building floors, building quality, materials and urban grain.In order to present the vulnerability map of district 10, thematic layers of the studied criteria were prepared and transformed into fuzzy. Decreasing and increasing linear functions were used to fuzzification the thematic layers. The five fuzzy operators i.e. and, or, product, sum and gamma can be used for combining thematic maps. The operator used in this study to integrate a fuzzy subject layer is the gamma operator. Also, the vulnerability coefficient of district 10 to the average earthquake intensity was calculated. The range of numbers obtained from the vulnerability coefficient is between 0 and 1, indicating lack of damage and a building collapse, respectively. (Ahadnezhad Reveshti et al., 2010: 182).

    Results and Discussion

    In order to assess the seismic vulnerability, it is necessary to generate a seismic micro zonation map for the study area. To this end, 3 steps were performed as follows:Thematic layers affecting seismic vulnerability were prepared in the GIS environment and their spatial distribution in the district 10 of Tabriz was evaluated.In this step, thematic layers were transformed into fuzzy using fuzzy functions.Fuzzy thematic layers were combined using a fuzzy operator and a seismic vulnerability map was prepared for district 10 of Tabriz.The results of seismic zoning of region 10 of Tabriz using fuzzy logic can be summarized as follows: - About 4.5% of the study area is in a very high vulnerability and 12.6% of its area is in a high vulnerability class. Also, the total area of ​​low and very low vulnerability zones is about 64.9%. Very low vulnerable areas correspond to the barren lands, green spaces and all open spaces of the district. In addition, in Eram neighborhoods in the north of the study area, residential and population density are much lower than others. Some of the southern neighborhoods of this region, such as Sheshgalan and Daveh Chi, are less vulnerable to earthquakes due to the lower population and residential density, proximity to the hospital, to green spaces and less distance to the fire station. . Neighborhoods such as Khalilabad and Ghorbani in the central parts of district 10, are among the most vulnerable ones to earthquakes. Factors such as high population and residential density, lack of access to urban open spaces are the most important reasons for the high vulnerability of these areas. The central neighborhoods of district 10 are the most vulnerable to earthquake hazard. Due to the high population density in these areas, a large earthquake can lead to severe damage and loss of life in these areas. The results of damage analysis in district 10 of Tabriz, considering a possible earthquake with a magnitude of 10, show that the northern and southern parts of region 10 are in class D0 against a possible earthquake and will be without damage. About 6.4% of urban spaces in the study area are in Class D3, which will suffer significant to severe damage. Finally, about 0.6% of urban spaces in the study area are in class D5. This class includes part of the central neighborhoods and indicates the very high vulnerability of these areas to an earthquake.

    Conclusion

    Findings show that vulnerability is higher in the central neighborhoods of district 10. Factors such as high residential and population density, old tissue, distance to hospitals and lack of access to public open spaces are the most important factors that cause very high seismic vulnerability in this part of the city. District 10 of Tabriz is located near the large north fault of Tabriz and in this regard, the whole area is vulnerable to earthquake. However, proximity to the fault alone cannot be a measure of the vulnerability of urban buildings and structures, but planning and physical factors in the city can aggravate or, conversely, reduce seismic vulnerability. The results of the seismic vulnerability coefficient of the study area to a possible earthquake with a magnitude of 10 show that the buildings located in the central neighborhoods of district 10 have the highest seismic vulnerability. Due to the high population and residential density in these areas, during an earthquake there will undoubtedly be very high and catastrophic casualties and financial losses.

    Keywords: Urban Housing, Seismic vulnerability, Fuzzy logic, Geographic Information System, district 10 of Tabriz
  • منیژه لاله پور*، رحیمه سلطانزاده، سحر نصیریان بدیعی

    مقوله محیط زیست و حفاظت از آن مهم ترین دغدغه انسان معاصر است. محیط زیست به تمام محیطی اطلاق می شود که انسان به طور مستقیم یا غیرمستقیم به آن وابسته بوده و فرآیندی است که از زیستن حمایت می کند. از زمانی که بشر پا بر روی کره خاکی گذاشته، تعامل مداوم و پایداری بین او و جهان طبیعی برقرار بوده است. اما با رشد جمعیت و صنعتی شدن جوامع، تقاضای فزاینده ای را به طبیعت تحمیل و باعث تخریب منابع آن گردید. در این راستا هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه بین فعالیت های انسانی با محیط زیست طبیعی و میزان آگاهی شهروندان از این مقوله است. جامعه آماری تحقیق، شهروندان شهر مراغه است که نمونه ای شامل 348 نفر از آنها از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش از سنخ تحقیقات توصیفی-تحلیلی است، که از طریق مطالعه کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) انجام گرفته است. انتخاب اعضای نمونه از طریق نمونه گیری خوشه ای-تصادفی انجام گرفته است. جهت تحلیل داده ها، از آزمون های آماری تی تک نمونه ای و ضریب همبستگی اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، شهروندان با میانگین 4/3 درصد، نسبت به مسایل زیست محیطی شهر خود حساسیت و آگاهی لازم را دارند، اما به دلیل عمق مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنها، مسایل محیط زیستی با 8/6 درصد جزء دغدغه اصلی مردم نبوده است. رفتار، نگرش و دانش زیست-محیطی شهروندان در وضعیت مطلوب قرار دارد. اما مولفه های قانونی-نهادی که به عنوان بسترساز فکر و عمل صحیح مردم، مدیران و مسیولین محسوب می شود؛ با میانگین 2/5 وضعیت چندان مطلوبی ندارند. همچنین بین مولفه های شهروند زیست-محیطی با رفتار زیست محیطی شهروندان رابطه وجود دارد. بنابراین با آموزش و برگزاری دوره های الگوی مصرف صحیح و بسترسازی های قانونی-نهادی می توان الگوهای مصرف و عمل منطبق با ارزش های زیست محیطی را ترویج داد.

    کلید واژگان: رفتار محیط زیستی, شهروند محیط زیستی, نگرش زیست محیطی, دانش زیست محیطی
    Rahimeh Soltanzadeh, SAHAR Nasiran

    The issue of environment and its protection is the most important concern of contemporary man. The environment refers to the whole environment to which human is directly or indirectly dependent and is a process that supports living. Ever since human set foot on the planet, there has been a constant and stable interaction between him and the natural world. But with the growth of population and the industrialization of societies, it imposed an increasing demand on nature and caused its resources to be destroyed. In this regard, the main purpose of this study is to investigate the relationship between human activities and the natural environment and the level of citizens' awareness of this issue. The statistical population of the study is the citizens of Maragheh, a sample of 348 of whom were selected through the Cochran's formula. The present research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical research in terms of method, which has been done through library and field study (questionnaire). The sample members were selected through cluster-random sampling. To analyze the data, sample statistical tests and Spearman correlation coefficient were used in SPSS software environment. According to the research findings, citizens with an average of 3.4% have the necessary sensitivity and awareness about the environmental issues of their city, but due to the depth of their economic and social problems, environmental issues with 6.8% are a concern. It has not been the main people. Citizens' behavior, attitude and environmental knowledge are in good condition. But the legal-institutional components that are considered as the basis for the correct thought and action of the people, managers and officials; With an average of 2.5, they are not in a very favorable situation. There is also a relationship between the components of environmental citizenship and the environmental behavior of citizens. Therefore, by training and holding courses on proper consumption patterns and legal-institutional contexts, consumption patterns and practices in accordance with environmental values can be promoted.

    Keywords: environmental behavior, Environmental Citizen, Environmental Attitude, Environmental Knowledge
  • منیژه لاله پور*، منصور خیری زاده، مرتضی ذاکری

    خطر زلزله همواره جوامع بشری را تحت الشعاع خود قرار می دهد و خسارات جبران ناپذیری به این جوامع وارد می آورد؛ بنابراین، آمادگی مقابله با این بحران از طریق شناسایی نقاط آسیب پذیر و برطرف کردن آنها در جهت کاهش آسیب های ناشی از زلزله موثر است. در این راستا، پژوهش حاضر، آسیب پذیری کالبدی محلات شهر ورزقان را در ارتباط با شاخص های 14 گانه تاثیرگذار در آسیب پذیری در مقابل زلزله مورد بررسی قرار داد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است، که با استفاده از لایه های مکانی مربوط به شاخص های مذکور انجام گرفته است. جهت تحلیل و همپوشانی لایه ها از روش MAP ALGEBRA (RASTER CALCULATOR) در محیط نرم افزار GIS بهره گرفته شده است. جهت وزن دهی لایه ها نیز از روش ANP استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که، درصد قابل توجهی از شهر ورزقان در کلاس های آسیب پذیری زیاد و بسیار زیاد واقع شده است. حتی افزون بر 70 درصد محلاتی مانند بولبول چشمه سی در کلاس آسیب پذیری زیاد و بسیار زیاد جای گرفته اند. با توجه به پهنه بندی آسیب پذیری لرزه ای شهر و توزیع کلاس های آسیب پذیر در سطح محلات شهر می توان نتیجه گرفت که کل پهنه شهر ورزقان نسبت به رخداد زمین لرزه آسیب پذیر است. در محلاتی که کلاس های آسیب پذیری کم و خیلی کم، وسعت قابل توجهی از شهر را در برگرفته، کاربری های بایر، فضاهای باز، کشاورزی و فضاهای سبز درصد قابل توجهی از فضای محله را اشغال نموده اند؛ و درنتیجه از آسیب پذیری پایینی در برابر زلزله برخوردار می باشند.

    کلید واژگان: آسیب پذیری, زلزله, مدیریت بحران, ورزقان
    Manijeh Lalepour *, Mansour Kirizadeh, Morteza Zakeri

    The risk of an earthquake always overshadows human societies and causes irreparable damage to them, so be prepared to deal with this crisis by identifying vulnerabilities and addressing them to reduce the damage. It is affected by earthquakes. In this regard, the present study examined the physical vulnerability of the neighborhoods of Varzeqan city concerning the 14 indicators affecting the vulnerability to earthquakes. The research method is descriptive-analytical, which has been done using spatial layers related to the mentioned indicators. To analyze and overlap the layers, the MAP ALGEBRA (RASTER CALCULATOR) method has been used in the GIS software environment. ANP method was used to weigh the layers. The results showed that a significant percentage of the city of Varzeqan is located in high and very high vulnerability classes. Even more than 70 percent of neighborhoods, such as Boubl Cheshmehsi, are in a highly vulnerable class. Considering the seismic vulnerability zoning of the city and the distribution of vulnerable classes in the city neighborhoods, it can be concluded that the whole area of Varzeqan city is more vulnerable to the occurrence of earthquakes. In neighborhoods with low and very low vulnerability classes, a significant area of the city, barren land uses, open spaces, agriculture, and green spaces occupy a significant percentage of the neighborhood space, and as a result, They have low earthquake resistance.

    Keywords: Vulnerability, Earthquake, Crisis management, Varzeqan
  • منیژه لاله پور*

    الگوی استقرار جغرافیایی صنایع، موضوع بحث آمایش فضاست. مکان گزینی صنایع بر اساس برنامه ریزی و مدیریت فضایی نظام مند و در قالب شهرک های صنعتی، امکان اجرای سیاست های حمایتی از اکوسیستم های شکننده را فراهم می آورد. هدف از این پژوهش، بررسی الگوی پراکنش کارگاه های صنعتی استان البرز در ارتباط با نقش شهرک های صنعتی است. بررسی این موضوع با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی مرتبط با موضوع پژوهش ممکن شد. جامعه آماری پژوهش، کارگاه های بالای 10 نفر کارکن و بیش تر استان البرز است که مطابق با آمار سرشماری های کارگاهی سال 1394، 2944 فقره کارگاه می باشند. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش از سنخ پژوهش های توصیفی-تحلیلی است. در تحلیل پراکنش کارگاه ها از مدل های کمی نظیر، ضریب آنتروپی و تحلیل کیفی داده ها استفاده شد. براساس یافته های پژوهش، فاصله ضریب آنتروپی به دست آمده، با عدد 1 بسیار زیاد بوده و نشان دهنده توزیع نامتعادل کارگاه های صنعتی در سطح استان البرز است. الگوی سه گانه ای در استقرار کارگاه های صنعتی استان شناسایی شد. دو سوم از کارگاه های استان به صورت منفرد شکل گرفته اند. از 15 شهرک صنعتی فعال شناسایی شده استان؛ 12 شهرک به صورت خودجوش/خودرو شکل گرفته و بعدا به عنوان شهرک صنعتی مصوب شده اند. استقرار بی برنامه شهرک های صنعتی و پراکندگی کارگاه ها در پهنه های مسکونی و کشاورزی استان، مشکلات زیست محیطی متعددی برای منطقه به بار آورده است.

    کلید واژگان: کارگاه های صنعتی, مکانیابی, شهرک های صنعتی برنامه ریزی شده, شهرک های صنعتی خودجوش, خودرو
    Manijeh Lalepour *

    The Geographical location pattern of industries is the title of spatial planning. Industrial location based on planning to manage systematic space and in format of industrial towns provides the possibility to performance the supportive policies from fragile ecosystems. The purpose of current research is to investigate the distribution pattern of the Alborz province industrial workshops in association with the role of industrial towns. that studying this topic become possible by using library resources and documents related to the topic of the research. The statistical Society of Research is the workshops with over 10 people employees and more in the Alborz province that matching with workshop census statistics in the year 201, is about 2944 item workshop. Current research in terms of goal is practical and methodological, is a type of descriptive and analytical research. Quantitative models such as entropy coefficient and qualitative data analysis were used in the analysis of workshop distribution. According to the research findings, the distance between the entropy coefficient obtained and the number 1 is very high and shows the unbalanced distribution of industrial workshops in Alborz province. A triple pattern was identified in the establishment of the province's industrial workshops.Two-thirds of the province’s workshops formed individually. From 15 industrial town’s province, 12 towns formed spontaneous and then have been approved as industrial towns. The unplanned formation of industrial towns and the dispersal of workshops in the residential and agricultural areas of the province, it has caused many environmental problems for the region.

    Keywords: Industrial Workshops, location, Scheduled Industrial Estates, Spontaneous-Automotive Industrial Estates
  • منیژه لاله پور*، مرضیه اسمعیل پور، فرزانه پهلوانی

    در توسعه درون زا هدف تنها توسعه شهر از درون نیست، بلکه کیفیت قرارگیری کاربری های مختلف و ترکیب آنها در کنار یکدیگر هم مدنظر برنامه ریزان است. در این راستا، پژوهش حاضر، ویژگی های توسعه فیزیکی شهر خرم آباد را به لحاظ کیفیت توسعه فیزیکی شهر از درون از طریق شاخص هایی نظیر شاخص سازگاری و ناسازگاری کاربری ها و شاخص اختلاط کاربری ها و نیز شاخص های کمی تعیین کننده توسعه درونی شهر، نظیر؛ تغییرات تراکم جمعیت، نسبت رشد مساحت به جمعیت شهر، تعداد پروانه های صادره و کیفیت و قدمت ابنیه در بافت فرسوده مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که از طریق مطالعات کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که، علارقم اینکه شهر خرم آباد از پتانسیل های توسعه درونی برخوردار بوده است؛ اما نظیر سایر شهرهای کشورمان طی دهه های اخیر رشد افقی پراکنده-ای را به سمت بیرون خود تجربه کرده است. بررسی شاخص های مختلف نشان داد که، این شهر در توسعه کالبدی-فضایی خود از سیاست توسعه درونی شهر پیروی نکرده است. بعلاوه در توسعه درونی شهر هم به موضوع سازگاری و ناسازگاری کاربری های همجوار و نیز اختلاط کاربری های مختلف در بافت های شهری کمتر توجه شده است. با توجه به ظرفیت های توسعه ای موجود در بافت های فرسوده شهر خرم آباد، هدایت ساخت و سازها به سمت این بافت ها، با اجرای سیاست های تشویقی، و نیز افزایش تراکم ساختمانی، بهترین گزینه برای جلوگیری از رشد افقی بی رویه این شهر به سمت پیرامون خود و کاهش هزینه ها و مسایل توسعه شهری است.

    کلید واژگان: گسترش کالبدی, رشد پراکنده, توسعه درونی, شهر خرم آباد
    Manijeh Lalepour *, Marzieh Esmailpour, Farzaneh Pahlevani

    endogenous development, the goal is not only the development of the city from inner parts, rather the quality of putting different land uses together and integrating them next to each other is a matter for planners. In this regard, the present study has considered the physical development characteristics of Khorram Abad city in terms of quality of physical development of the city by using indicators such as land use compatibility and incompatibility, land use mixture index as well as quantitative indices determining he indigenous development of city such as population density changes, the ratio of area growth to population, the number of licenses issued, and the quality and age of buildings in old texture. The research method is descriptive-analytical through library (documentary) and field studies. The results of this study show that, despite the fact that the city of Khorram Abad has internal development potentials, but like other cities in our country, it has experienced sprawl growth in recent decades. Investigation of various indicators showed that the city did not follow the indigenous development policy in its physical-spatial development. In addition, less attention has been paid to the compatibility and incompatibility of neighboring land uses and to the mixing of different land uses within the urban context. Considering the developmental capacities in the old textures of Khorram Abad city, construction in these textures, by implementing incentives policies and increasing floor area ratio, is the best way to prevent uncontrolled growth of the city, reduce costs and urban development issues

    Keywords: physical development, sprawl growth, inner development, Khoram Abad city
  • منیژه لاله پور*، پروانه امیرحسینی

    هر یک از شهرها به فراخور ظرفیت، امکانات و فعالیت های خود از نوعی شهرت و آوازه مخصوص به خود برخوردارند که آن ها را از دیگر شهرها ممتاز و متمایز می سازد. این شهرت و آوازه که از آن به برندشهری تعبیر می شود، آمیزه ای از هویت تاریخی، ویژگی های اجتماعی، نمادهای تمدنی، فعالیت های تجاری، امکانات رفاهی، تفریحی، مناسبات سیاسی و بین المللی هر شهر است که برآیند آن، برندشهری است. مولفه های متعددی در برندینگ شهری موثر هستند که در این پژوهش باتوجه به مولفه های چهارگانه ای (فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی) که سازمان ملل برای توسعه برند شهری در نظر گرفته است، این چهار مولفه مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق حاضر، به روش توصیفی - تحلیلی و با اتکاء بر مطالعات اسنادی -کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه)، انجام گرفته است و نوع پژوهش کاربردی است. جامعه آماری تحقیق تعداد 25 نفر از متخصصان شهری مراغه در حوزه های مختلف شهری بودند. برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون های آماری t تک نمونه ای و رگرسیون خطی استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر این مطلب است که مولفه های اقتصادی و اجتماعی با میانگین کمتر از 3، دارای وضعیت مطلوبی نیستند؛ و مولفه های فرهنگی با میانگین بزرگتر از 3 و p-value، 043/0 دارای وضعیت مطلوب است. مولفه زیست محیطی با میانگین بزرگتر از 3 و p-value، 000/0 دارای وضعیت مطلوب است. نتایج رگرسیون خطی نشان داد که مولفه اجتماعی بیشترین همبستگی را با برندشهری و مولفه اقتصادی در جایگاه دوم همبستگی و مولفه فرهنگی در مرحله سوم و مولفه زیست محیطی در پایین ترین جایگاه قرار دارد. به عبارتی جهت برندسازی شهر مراغه مولفه های اجتماعی و اقتصادی نیازمند توجه بیشتری هستند، چراکه لازمه موفقیت در برندسازی یک شهر توجه همزمان به ظرفیت ها و پتانسیل ها و رفع محدودیت ها است.

    کلید واژگان: برند, مولفه های برند شهری, تصویر شهری, مراغه
    Manijeh Lalepour *, Parvaneh Amirhosaini

    Urban branding is a valuable tool for cities to effectively manage domestic and foreign opportunities and turn them into competitive advantages. In an increasingly globalized world, cities are increasingly competing to attract businessmen, investors and new citizens to their area, many of these areas use branding techniques to distinguish their identity from others. Or this method is used to have a unique offering. Urban brand is the city's stable reputation and nature, showing its special value and has a competitive advantage. Cities and countries need to take advantage of this process to survive in today's competitive world and stability of their competitive advantage. Urban branding is a new topic in the field of urban studies and the history of branding is about two or three decades ago. The present study seeks to identify the potentials and constraints that this city faces in utilizing its urban branding capabilities and to identify priorities for planning and orientation of urban branding. To this end, the research hypotheses are that: Maragheh is in a desirable position in terms of (economic, social, cultural and environmental) urban brand. And the second hypothesis is that there seems to be a significant difference between the components of the urban brand in Maragheh. Evaluating these hypotheses will determine not only the status of each component for urban branding, but also the components that are most strongly correlated with urban branding. Now, given the importance of this issue, one of the most important means of distinguishing and recognizing the city's reputation is to create urban branding. One of its most important goals is to capture factors contributing to economic growth such as purchasing power, investment, product capability and city-wide innovation. The results of the one-sample t-test for the first hypothesis show that the average social component in Maragheh is 2.718, which is smaller than the baseline (3.00), indicating an undesirable status of the components. Is a social brand; Also, the P-value obtained (1.00) is greater than the alpha at the significance level of 0.5 With 0.95 confidence, it can be concluded that the social component of the urban brand in Maragheh is not favorable. One of the main reasons for the poor status of the social component is the low level of cooperation of urban managers with the private sector, low participation of people in the implementation of urban plans, high poverty in some neighborhoods, etc. The calculated average for the economic component is 2.931 which is smaller than the base number (3.00). The P-value (0.998) was also greater than the alpha at the significant level of 0.7. It can be concluded with 0.95 confidence that the economic component of the urban brand in Maragheh is not favorable. One of the main reasons for the low economic component is the low level of domestic and foreign investment in the city, the low quality and quantity of business centers and Concerning cultural components, since the median value 3 is within the confidence interval (2.989–3.161 / 161), with respect to the P value (0.44) that is smaller than the alpha at the level of 0.7. As a result, the successor assumption is accepted. then, that the cultural components of the brand in Maragheh are in good standing. One of the main reasons for the desirability of the cultural component is the city's historical presence, the presence of 300 recorded monuments, and . The average environmental component of the brand is 3.505, which indicates a higher value than the baseline (3.000) and the condition is favorable and Null hypothesis is rejected. The obtained p-value (0.00) is also smaller than the alpha at the level of 0.5, thus the successor assumption is accepted. Therefore, it is concluded that the environmental component of the brand in Maragheh is in good condition. The main reasons for the high environmental footprint are: favorable climate and pollution, being a paleontological indicator of the world's fossil paradise, having many springs, being a city garden. The test results for the second hypothesis show that the p-value obtained is (0.000) which is lower than the alpha level of 0.05 which means that there is a significant difference between the brand components in Maragheh. Next, Tukey's test is used to examine the details of this difference. Which shows that the socio-economic components do not differ significantly. Environmental component and cultural component There is a significant difference between them and other components. he results of linear regression showed that social component has the highest affinity to urban brand and economic component is in the second place of correlation and cultural component is in the third stage and the environmental component is in the lowest position. This research is done based on descriptive-analytic and documentary-library studies, as well as field studies (questionnaire and interview), and the type of this research is applied. In this regard, for each of the studied components, the indicators and descriptors were designed and attended by experts in Delphi Method in the form of multi-stage questionnaires. The provided questionnaires were given to the statistical community by a panel consisting of 15 experts from Maragheh city in different specialties. The obtained data were analyzed by Mini-Tab software. Validity of the questionnaires was confirmed by the professors. Cronbach's alpha method was used to reliability evaluation of measure instrument, which indicates the data is reliable (0.93). One sample t-test was used to investigate the first hypothesis of research and to identify the status of the components of urban brand. One-way ANOVA and Tukey's test were used to examine the significance of differences between components of urban brand. Then, using linear regression, correlation between components and brand was obtained.

    Keywords: Brand, Urban Brand Components, urban image, Maragheh
  • منیژه لاله پور*

    سیاست ها و قوانین زمین شهری، عموما در جهت تخصیص بهینه منابع موجود زمین می باشد. خرید و فروش بدون محدودیت زمین در بازار و عدم دریافت اضافه ارزش زمین از مالک، منجر به سرازیر شدن سرمایه ها در این بخش و ایجاد تقاضاهای سوداگرانه می شود. روندی که باعث کمبود زمین و افزایش قیمت زمین های شهری در جریان توسعه های شهری می گردد. از این رویکرد، مقاله حاضر قوانین و سیاست های زمین شهری را از رویکرد مقابله با سوادگری، در کلانشهر تهران به بحث گذاشته است. این تحقیق از سنخ تحقیقات توصیفی-تحلیلی و روش کلی حاکم بر تحقیق نیز روش تحلیل ثانویه است، که با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی مرتبط با موضوع تحقیق انجام گرفته است. نتایج این بررسی نشان می دهد، که سیاست ها و قوانین بخش زمین شهری نه تنها با رویکرد مقابله با سوداگری در این بخش هدف گذاری نشده اند؛ بلکه خود به جریان سوداگری در بازار زمین و مسکن شهری قوت بخشیده اند. ناکارآمدی نظام مالیاتی در این بخش، ضوابط تفکیک زمین و محدوده بندی ناکارآمد شهر در طرح های جامع، ناکارآمدی قوانین در محدودسازی مالکیت خصوصی زمین ها، نبود عزم و همت در مدیریت های محلی تهران برای آماده سازی زمین ها، عملکرد ضعیف دولت و شهرداری در بازیافت مجدد زمین در بافت های فرسوده شهری؛ نتیجه سیاست گزاری های ناکارآمد در بخش زمین و مسکن و تداوم و رونق هر چه بیشتر سوداگری در بخش زمین و مسکن شهری می باشد.

    کلید واژگان: کلان شهر تهران, بازار زمین شهری, قوانین و سیاست های زمین, سوداگری
    Manizheh Lalehpour *

    Land policy making is generally aimed at optimizing the allocation of resources in land and housing. Land buying and selling without restrictions in the market and not receiving added value of land from the owner leads to the investment in the land sector and creation of the speculative demands in land and housing sector. This process causes land shortage and increase in urban land price in the process of urban development. From this point of view, the present study has focused on the laws and policies of urban land in Tehran metropolis. This study is a descriptive-analytical research, and the general method of the research is a secondary analysis. The results of this survey showed that government policies and laws in the land sector not only have not been targeted by countering the speculative approach in this sector, but have intensified the speculation in the urban land market. The ineffectiveness of the tax system in the land and housing sector, zoning rules, land differentiation and inefficiency determine the range of cities in urban comprehensive plans. Also the inability of laws to exclude or restrict the private ownership of urban land, lack of determination and efforts in local management to prepare land for new urban development, the weak performance of the government and municipalities in recycling land in urban areas, inefficient texture, are all the results of the past few decades policy making in the land and housing sector in Tehran metropolis, which in turn result in the continuation and prosperity of more speculation in land and housing sectors of the cities.

    Keywords: urban land market, land policies, laws, land speculation, Tehran metropolis
  • منیژه لاله پور*

    آمادگی مردم و اجتماعات محلی به منظور مواجهه با چنین حوادثی از اهمیت بالایی برخوردار است. بر اساس این ضرورت؛ تحقیق حاضر سطح آمادگی خانوارهای شهر ورزقان را در برابر بلایای طبیعی مورد بررسی قرار داده است. شهر ورزقان از شهرهای آسیب پذیر در برابر بلایایی همچون زلزله، سیل و کولاک است. بدین منظور، بر اساس مطالعه ادبیات نظری و پیشینه ی پژوهش، مفهوم آمادگی در  قالب 4 مولفه، 10 شاخص و 43 گویه تعریف شده است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش کلیه ی خانوارهای شهر ورزقان هست که با استفاده از فرمول کوکران حجم آن 305 خانوار تعیین شد. شیوه جمع آوری داده ها و اطلاعات تحقیق به صورت کتابخانه ای-اسنادی و میدانی (پرسشنامه) بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که، آمادگی عملیاتی (0.088) و ذهنی- نگرشی (0.241) وضعیت نامطلوب دارند و آمادگی فیزیکی- کالبدی با بازه اطمینان (0.005)در وضعیت مناسبی قرار دارد. همچنین بر اساس نتایج تحلیل واریانس یک طرفه بین محلات (قدیم، میانی، جدید) ورزقان از نظر آمادگی خانوار در برابر بلایای طبیعی تفاوت معناداری وجود ندارد. ولی نتایج این آزمون برای تفاوت مولفه ها در بین خانوارها نشان داد که آمادگی کالبدی- فیزیکی با میانگین 3.100 در مقایسه با آمادگی عملیاتی با میانگین 2.947 دارای معناداری است.

    کلید واژگان: بلایای طبیعی, آمادگی, خانوارها, شهر ورزقان
    Manijeh Lalehpour*
    Introduction

    Humans awareness of hazards and reaction to them, depends on the past experience and information and knowledge received from family, environment and society. Getting knowledge and experience about hazards is an educational process and need guidance in order to stay in the right way. Although the response is very important, the other way of reducing the impact of crises on societies is consideration the process of preparation in order to reduce vulnerability and improve flexibility. Elimination of hazards is impossible, but reduction of its damage is possible and society readiness is considered as part of decrease in damage and vulnerability program. More emphasis of readiness phase is empowerment and capacity building in the society which is at risk. Since every crisis is a local event, readiness begins from home with some simple steps in order to enhance the level of safety in life, protect life and property against events. Regarding importance of the subject, the present research has considered the level of readiness of Varzeqan city's households against natural hazards. Among 41 types of natural hazards in the world, 31 disasters occur in different regions of Iran. In Varzaghan based on its location, geological structure and existence of natural elements various disasters happen every year. One of the hazards that threatens Varzagan is flood, earthquake, snowfall, severe cold, blizzard and etc. Varzaghan is one of the most vulnerable areas which locating at the Alborz and Zagros Mountains encountering. Varzaghan is considered as one of the earthquake prone regions of the country. There is an earthquake hazard in the whole of the region, and the latest earthquake in the area occurred at 16:53, August 11, 2012, with a magnitude of 6.4 near the cities of Ahar and Varzaghan.  Considering the importance of investigation of this subject in the study area, the research hypotheses are as follows: The readiness of households against natural hazards in the Varzgan city is not appropriate. There is a significant difference among the urban neighborhoods of Varzaghan in readiness against natural hazards. There is a significant difference among the readiness components of Varzaghan city's households against natural disasters.

    Methodology

     The research method is descriptive-analytic, which is done using library-documentary and field study (questionnaire). The statistical population of the research is the households of Varzaghan city, which according to the statistic of 2015 were 1401 households. The sample size was estimated 305 households using Cochran formula. The analysis unit has been selected the households of old, middle and new textures of Varzaghan city. For sampling a cluster (neighborhoods), class (context) and simple random sampling (households) have been used. Validity of the questionnaires was confirmed by the experts. Cronbach's alpha method was used to reliability evaluation of measure instrument, which indicates the data is reliable (0.935). In order to find answer to the first hypothesis and measure the level of desirability of household readiness, one sample T test was used. To answer the second hypothesis and study of significance difference in readiness level among the neighborhoods of Varzaghan city, one-way analysis of variance has been used. To answer the third hypothesis and study of significance difference among the components of Varzaghan household's readiness, one-way analysis of variance and Tukey test has been used.

    Results and Discussion

     The results of t test for readiness of the Varzagan households against natural disasters indicate that the P-value (0.312) is greater than the alpha level (0.05); As a result, the state of readiness is not suitable and the first hypothesis of the research is confirmed. The neighborhoods difference has been studied in terms of readiness components among the old, middle and new textures. The results of one-way analysis of variance for differences in the level of readiness of households living in these neighborhoods indicate that there is no significant difference in the level of readiness among neighborhoods of Varzaghan city. The P-value obtained in this test is 0.743, which is greater than the alpha value of 0.05; Therefore, H0 is confirmed and the second hypothesis of the research is rejected. The reason for the lack of significant difference among neighborhoods is that of the homogeneity of the social and economic conditions of the people of the city, the lack of difference and discrimination among the city's textures and the equal consideration of them for the planning and implementation of programs, low population and small size of the city, which makes every program and training course to be considered for the whole city so that the entire population of the city is in a same state of readiness. The results of one-way ANOVA test showed the difference among the components. P-value in this test is 0.004, which is below the alpha level of 0.05; therefore, the null hypothesis is rejected and the third hypothesis of research is confirmed. The results of the Tukey test in determining the difference among the components show that group A contains physical readiness with an average of 3.1 and operational readiness with an average of 2.947 is in group B. Mental-attitude readiness with an average of 3.037 is in both groups. In the output of the second part of this test, there is only a difference between the operational readiness and physical readiness, and there is not significant difference between the other components.

    Conclusion

    Households' readiness has been studied in terms of three components, namely operational, mental-attitude and physical. The society preparation goal is rapid response to reduce the damages and short-term and long-term problems caused by a hazard and, ultimately, to reduce the damage and prevent them. The present research considered the level of readiness of Varzeqan city's households against natural hazards. In Varzaghan based on its location, geological structure and existence of natural elements various disasters happen every year. In general, the results of this study indicate that this region need to take the risks resulted from natural hazards seriously and increase the readiness of citizens against it. This requires serious attention to the public education of all classes and households by institutions and organizations which are responsible for this field.

    Keywords: : Natural hazards, Household readiness, Varzeqan City
  • منیژه لاله پور*، هوشنگ سرور، مرضیه اسمعیل پور، سمیرا مرادی کوچی

    تخلف به معنای هرگونه سرپیچی از قوانین، دستورالعمل ها و ضوابط شهرسازی و ساختمانی است. به رغم مجازات هایی که در ماده 100 قانون شهرداری ایران برای چنین تخلفاتی درنظر گرفته شده است؛ با رونق ساخت و سازها و رواج فروش تراکم و ضابطه در شهرها، تخلفات ساختمانی شدت یافته است. با توجه به حجم زیاد تخلفات ساختمانی که در شهرهای کشورمان رخ می دهد و آسیب های ناشی از این گونه تخلفات بر کالبد شهرها، ضرورت پرداختن به این مساله و علل و انگیزه های وقوع آن، امری ضروری به نظر می رسد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت تخلفات ساختمانی در سطح مناطق شهری شیراز و علل و انگیزه های وقوع آن است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و علی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای-اسنادی و میدانی انجام گرفته است. تعداد و نوع تخلفات ساختمانی از پرونده های دبیرخانه کمیسیون ماده 100 استخراج شده است. یافته های به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد، در مناطقی از شهر شیراز که شاهد رونق بازار زمین و مسکن هستیم (مناطق 1 و 6)، به دلیل سود ناشی از تخلفات برای مالکان و ساخت و سازگران خصوصی و شهرداری، تخلفات مازاد تراکم و تغییر کاربری بالا بوده است. از طرفی در مناطقی که وضعیت اقتصادی-اجتماعی مناسبی نداشته و معمولا سود ناشی از تخلف از جریمه شهرداری پایین تر یا برابر است، تخلفات این دسته پایین است؛ در عوض، تخلفات مربوط به احداث غیرمجاز، اضافه پیش آمدگی و حذف پارکینگ را در این مناطق (منطقه 7، 9، 10 و 11) شاهد هستیم. بر این اساس می توان گفت، نظارت دقیق شهرداری ها بر ساخت و سازها، ارتقاء سطح آگاهی شهروندان و توجه بیشتر به اقشار ضعیف جامعه در سیاست گذاری های شهری می تواند تا اندازه زیادی در کاهش تخلفات ساختمانی موثر باشد.

    کلید واژگان: تخلفات ساختمانی, علل تخلف, شهرداری, ساخت وسازگران, کمیسیون ماده 100, شهر شیراز
    manijeh lalepoor*, dr.hooshang sarvar, marziyeh esmaeilpoor, samira moradi koochi

    Infraction means any violation of laws, rules and urban development and building regulations. In spite of penalties considered in article 100 of Iran's municipal laws for such infractions, with the boom in construction and prevalence of sale of density in cities, building infractions has increased. So, due to large number of building infractions which occur in the cities of our country and damages resulted from these infractions on cities body, it is necessary to study this problem and its causes and motivations. Hence, the aim of the current study is consideration of building infractions conditions over urban regions in Shiraz and its causes and motivations. The method of research is descriptive- analytical and causal which is performed using library- documental and field study. The number and type of building infractions was extracted from the files of the secretariat of the commission on article 100. Results show that in regions where there is boom in land market and housing (region 1 and 6), because of profit resulted from infractions for owners, private builders and municipality; surplus density and land use change infractions has been high. On the other hand, in the regions where economic-social situation is not suitable and profit resulted from infractions is equal to or lower than municipality punishment, infraction is low. Instead, the violations related to illegal construction, excessive advance and removal of parking can be seen in these regions (region 7, 9, 10 and 11). Therefore, precise monitoring of municipalities on constructions, raising citizen's awareness and paying more attention to poor strata in urban policy making can be useful in the reduction of building infractions.

    Keywords: building infractions, causes of infraction, municipality, builders, commission on article 100, Shiraz city
  • منیژه لاله پور*، مرضیه اسمعیل پور، الهام شجاعی
    مهم ترین هدف شهر الکترونیک، خدمت رسانی مطلوب به شهروندان و کسب رضایت آنان می باشد. برای نیل به مقوله شهر الکترونیک، شهر باید به درجه ای مطلوب از آمادگی الکترونیکی دست یابد. عدم توجه به کاربران به عنوان عامل بازدارنده در آمادگی الکترونیکی عمل می کند. بدین معنی که جهت موفقیت در هر طرح ابتکاری دولت الکترونیک، شهروندان باید به خوبی از سیستم استفاده کنند. از این رو، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی آمادگی الکترونیکی شهر تبریز در به کارگیری فناوری اطلاعات می باشد. تحقیق حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و داده های مورد نیاز از طریق مطالعه کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) جمع آوری گردید. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 383 نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری به کار رفته در این تحقیق نیز، نمونه گیری طبقه ای- خوشه ایبوده است. با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ میزان پایایی پرسشنامه ها، 76% به دست آمد. بر اساس مدل CID مولفه های تحقیق در 5 دسته طبقه بندی گردید. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری کروسکال والیس، تی تک نمونه ای و روش دیون انجام گرفت. بر اساس آزمون تی تک نمونه ای در تمام مناطق، مقدار میانگین مولفه ها بیشتر از حد مبنا (2) بوده و میزان سطح معناداری (000/0) یعنی کمتر از 05/0 به دست آمد. بنابراین مناطق مورد مطالعه از لحاظ آمادگی الکترونیکی در وضعیت مطلوبی قرار دارند. جهت مقایسه بین مناطق از آزمون کروسکال والیس و دیون استفاده شد. بر اساس این آزمون بین مولفه های دسترسی الکترونیک، جامعه الکترونیک، اقتصاد الکترونیک و سیاست الکترونیک تفاوت های معنی داری بین مناطق وجود دارد. فقط در مولفه آموزش الکترونیک هر 4 منطقه در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. بر اساس یافته های این تحقیق، اگر آمادگی الکترونیکی یک شهر مورد توجه قرار نگیرد؛ می تواند به عنوان یک عامل بازدارنده و مانع در طرح های ابتکاری دولت الکترونیک عمل کند.
    کلید واژگان: آمادگی الکترونیکی, شهر الکترونیک, فناوری اطلاعات, دولت الکترونیک, تبریز
    manijeh lalehpour*, Marziyeh Esmaeelpour, elham shojaie
    In order to achieve electronic city, a city should reach a suitable degree in electronic readiness. The aim of this study is consideration and examination of Tabriz metropolis in order to establishment of electronic city. Statistical population of the research is the citizens of four regions in Tabriz metropolis. These regions differ in geographic characteristics and include city's central business district (region 8), inner- city texture (region 3), informal textures (region 7) and urban planned textures (region 5). The aim is to recognize differences among these regions in electronic readiness components. To this end, according to these regions population, the sample size was determined 383 individuals using Cochran formula. Then, using quota sampling, depending on population of each region, the proportion of each region from sample size was determined. Using Cronbach's alpha, reliability of questionnaire was estimated at .76. The method of this research is descriptive- analytical and required data was collected using library and field studies (questionnaire). Based on CID model, the components of the research were classified into 5 groups. In order to analysis of data, one sample T test and Kruskal Wallis has been used. The results show that based on T test in all regions the mean is greater than threshold value (2) and the p-value (0.000) is quite small (less than the common -level of 0.05). So, studied regions are in a suitable situation in terms of electronic readiness. In order to illustrate differences between the regions, Kruskal Wallis was used. Based on this test, there is a significant difference among regions in electronic access, electronic society, electronic economy and electronic policy. Just, there is not a significant difference in electronic education among 4 regions.
    Keywords: electronic readiness, electronic city, electronic government, CID model, Tabriz metropolis
  • منیژه لاله پور*، مهدی اسلامی، هوشنگ سرور
    در قرن بیست و یکم باگسترش منابع دیجیتال، شهرهای الکترونیک در حال ظهور هستند، از این رو باید به توسعه و تربیت شهروند الکترونیک توجه نمود، تا از بسیاری هزینه ها، اتلاف انرژی ها و فرصت ها جلوگیری کرد. هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت شهروند الکترونیک و میزان پذیرش مظاهر فناوری اطلاعات افراد می باشد. برای تعیین حجم نمونه ازمدل کوکران و روش تصادفی ساده استفاده شده که به تعداد 383 نمونه برای هر دو منطقه با توجه به تعداد جمعیت هر منطقه، لحاظ گردید. در تعیین پایایی پرسشنامه، نتیجه آلفای کرونباخ برابر با (74/0) بدست آمده که نشان می دهد پرسشنامه ها از پایایی خوبی برخوردارند. برای نیل به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات اسنادی(کتابخانه ای) و بررسی های میدانی استفاده شده است. داده ها و اطلاعات پژوهش با استفاده از ابزار پرسشنامه و مصاحبه بدست آمده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات بدست آمده از نرم افزار SPSS وآزمون های (پیرسون و تحلیل چندمتغیره عاملی) استفاده شده است. و به منظور بررسی شاخص های شهروند الکترونیک از تکنیک (CSPP) کمک گرفته شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد، که بین سواداطلاعاتی و پذیرش مظاهر فناوری اطلاعات در منطقه1 و 8 (هر دو منطقه با سطح معنی-داری(000/0=sig)) رابطه معناداری وجود دارد. در فرضیه تاثیر شاخص های شهروندالکترونیک در پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات افراد،20 شاخص به روش تحلیل عاملی در منطقه1 به 5 عامل به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارائه شده است. درصد سهم هر عامل نیز در پذیرش فناوری مشخص شده است و در منطقه8، 20 شاخص شهروند الکترونیک در 6 عامل ارائه شده است.
    کلید واژگان: سواداطلاعاتی, شهروندالکترونیک, پذیرش فناوری اطلاعات, شهر تبریز, تکنیک CSPP
    Manijeh Lalepour *, Mehdi Eslami, Houshang Sarvar
    The expansion of digital resources in the twenty-first century caused the emergence of E-cities hence by training and development of E-citizens many expenses, loss of energy and opportunities can be prevented. The aim of the present study is to investigate the situation of E-citizen and the acceptance of IT among people. The Somple size was determined using Cochran test and Simple random sampling among 383 samples in two regions with regard to the population of each region. Cronbach’s Alpha was used to establish the reliability of the test, obtained result (0.74) showed the good reliability of the questionnaire. For the purpose of the study, descriptive-analytical methar was used based on documental and field studies. Questionnaires and interviews were used to collect data. To analyze the data, the SPSS software and (Pearson and multivariate factor analysis) was used. To investigate the indices of the E-citizen, CSPP was used. The results of the study also showed that there is a significant correlation between information knowledge and acceptance of information technology in Region 1and8 Both regions with the significant level of (sig= 0.000). In the hypothesis of the effect of E-citizen indicators in acceptance of technology components, 20 indicators were presented in Region 1 as a combination of 5 significant factors. The percentage contribution of each factor in technology adoption has been found. The percentage of contribution of each factor is also proven in acceptance of technology. In Region 8, 20 E-citizen indicators were presented in 6 factors. The percentage of contribution of each factor in technology adoption among people of Region 8 were determined
    Keywords: Information Literacy, E-citizen, Acceptance of Information Technology, Tabriz Metropolis, CSPP Techniques
  • منیژه لاله پور *
    تحقق مشارکت شهروندان در اداره شهرها، مستلزم ظرفیت سازی هایی در ابعاد نهادی و سازمانی فضاهای شهری است. از این رویکرد، درجهت تحقق مشارکت و در کنار شکل گیری عناصر ساختاری نظیر شوراهای شهر، عواملی که به چگونگی و ظرفیت های ارتباطی ایجاد شده بین سازمان های مدیریت شهری و شهروندان در فضاهای شهری مربوط است، مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به ایده نظری مذکور و با هدف شناخت مولفه های ظرفیت نهادی- مدیریتی فضاهای شهری و رابطه آن با مشارکت شهروندان، پژوهش حاضر این موضوع را در منطقه 8 تبریز مورد بررسی قرار داده است. از مشکلات فراروی مدیریت شهری در این منطقه که مرتبط با عدم مشارکت فعال شهروندان است می توان به کمبود درآمد مدیریت شهری، ضعف در خدمات رسانی به شهروندان، عدم همکاری شهروندان در پرداخت عوارض به شهرداری، عدم مسئولیت پذیری مردم نسبت به مسائل بهداشتی و نظافت محلات، بی توجهی به اولویت های شهروندان در اجرای پروژه های شهری، ناآشنایی با حقوق شهروندی و... اشاره کرد. روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی است که با استفاده از مطالعه کتابخانه ای- اسنادی و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) انجام گرفته است. حجم نمونه انتخاب شده با توجه به حجم جامعه آماری، 384 نفر برآورد شد. پایایی داده ها با بهره گیری از ضریب آلفای کرونباخ 76/0 محاسبه شد. با اجرای آزمون تی تک نمونه ای، دو فرضیه اول تحقیق مبنی بر وضعیت نامطلوب مشارکت و نیز ظرفیت پایین نهادی- مدیریتی فضای شهری برای مشارکت شهروندان در منطقه 8 تبریز مورد تایید قرار گرفت. نتیجه آزمون رگرسیون گام به گام نشان داد که مولفه نگرش دولت به مشارکت با ضریب بتا 469/0 بیشترین تاثیر را در بین مولفه های بسترهای نهادی- مدیریتی داشته است. سپس به ترتیب مولفه های نقش رسانه های جمعی، نقش تشکل های مردمی و ایجاد فرصت های ارتباط با مدیریت شهری با ضریب بتا 443/0، 408/0 و 370/0 در مراتب بعدی قرار داشته اند. همچنین نتیجه آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین اقدام به مشارکت و مولفه های نهادی و مدیریتی دخیل در مشارکت شهروندان در منطقه مورد مطالعه، رابطه وجود دارد.
    کلید واژگان: نهادها, ظرفیت نهادی-مدیریتی, مشارکت, اداره شهر, منطقه 8
    Manijeh Lalehpour *
    The realization of citizen's participation in cities administration requires creating capacities in the institutional and organizational dimensions of urban spaces. From this approach, in order to realize participation and along with the formation of structural elements such as city councils, factors that are related to status and communication capacities between urban management organizations and citizens in urban spaces are concerned. Regarding the theoretical idea, and with the aim of identifying the components of institutional capacity-management of urban spaces and its relationship with citizen participation, the present study examined this issue in Tabriz district No. 8.The problems that urban management is faced with in this area that is related to the lack of active citizenship can be the lack of urban management revenue, the weakness in the provision of services to citizens, lack of cooperation of citizens for paying duties to the municipality, irresponsibility of citizens toward the issue of cleaning up neighborhoods,, neglecting the priorities of citizens in implementing urban projects, unfamiliarity with citizenship rights, etc. The research method is a descriptive and correlation study which was conducted using library-documentary and field study (questionnaire and interview). The sample size was estimated to be 384 according to the size of the statistical population. Data reliability was calculated using Cronbach's alpha coefficient of 0.76. Through implementing one-sample T test, the two first hypothesis of the research based on the unfavorable status of participation and the low management-institutional capacity of urban spaces for Citizen's Participation in District NO. 8 was approved.The result of the stepwise regression test showed that the component of government's attitude toward participation with the Åeta coefficient of 0.469 had the most effect among the components of institutional-managerial substrates. Then, the components of the role of mass media, the role of popular organizations and the creation of opportunities for communication with urban management with Beta coefficients of 0.443, 0408 and 0370 were in subsequent steps. Also, the result of Pearson correlation test shows that there is a relationship between participation and institutional and managerial components involved in citizen participation in the studied area.
    Keywords: Institutions_Management-institutional capacity_Participation_Urban management_District No. 8 of Tabriz
  • منیژه لاله پور*، پوران کرباسی فروش
    در توسعه ی فزآینده کنونی شهرها، اداره و ساماندهی برخی از مسائل و پیچیدگی های بوجود آمده، ناشی از ناکامی ها در حوزه ی مدیریت شهری است. یکی از مسائلی که به انبوه مشکلات مدیریت شهری اضافه شده و با توجه به روند کنونی شهری شدن دنیا، وخیم تر شده و حساسیت های خاص خود را برانگیخته مساله سکونتگاه های غیررسمی می باشد. با توجه به این موضوع هدف کلی پژوهش حاضر، تبیین دلایل نهادی- مدیریتی تاثیرگذار در شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی در ایران می باشد. روش پژوهش در این تحقیق علی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل نخبگان و محققینی است که در حوزه سکونتگاهای غیررسمی در ایران مطالعات تجربی انجام داده اند. با توجه به عنوان و ماهیت این پژوهش، اطلاعات لازم از اسناد و منابع مکتوب به صورت توصیفی سازماندهی شد و دلایل نهادی - مدیریتی در شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی استخراج گردید. با طبقه بندی و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه نخبگان و استفاده از آزمون تی تک نمونه ای و مدل تحلیل مسیر (اثرمستقیم و غیرمستقیم) متغیرهای تعریف شده مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد نظام مدیریت و برنامه ریزی منطقه ای در ایران با مجموع اثر مستقیم و غیر مستقیم (622/0) در رتبه 1، مدیریت های محلی (515/0) در رتبه 2، ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های توسعه شهری (384/0) در رتبه 3، برنامه ها و مقررات ناظر بر ساخت و سازها در محدوده قانونی و حریم شهرها (309/0) در رتبه 4، سیاست گذاری های کلان اجتماعی- اقتصادی- زیست محیطی (261/0) در رتبه 5، سیاست ها و برنامه های مسکن کم درآمدها (179/0) در رتبه 6، مقررات ناظر بر روند تفکیک و قطعه بندی رسمی زمین در ایران (168/0) در رتبه 7، نهادهای جامعه مدنی و بخش خصوصی (158/0) در رتبه 8 و ضعف فرهنگ شهرنشینی (114/0) رتبه 9 را در شکل گیری سکونتگاه های غیررسمی به خود اختصاص داده است.
    کلید واژگان: سکونتگاه های غیر رسمی, نهاد, مدیریت شهری, ایران
    Manijeh Lalepour *, Pooran Karbasi
    In the increasing current development of cities, organizations and institutions, some encountered problems and complexities are the results of the increase of failures in the area of urban management. One of the problems added to the lots of problems of urban management which has become worse, considering the current trend of globalization of the world has been regarded as the crisis, is the issue of informal settlements. This study aims to explain the influencing institutional-administrative reasons in the formation of informal settlements and finally to provide fundamental solutions in order to improve them. The method of research is a scientific-survey one. The data collected from written documents and references has been descriptively organized and analyzed considering the subject and essence of this research. The regional management and programming system in Iran with the total direct and indirect effect (0.622) is ranked 1st, in local management (0.515) is in the rank of 2nd, in the defined terms and conditions in the plans of urban development (0.384) in the rank of 3rd, in the programs and regulations monitoring the constructions in the legal area and privacy of cities (0.309) in the rank of 4th, in the social, economic and bioenvironmental macro policy making (0.261)in the rank of 5th, in the plans and policies of housing of low-income earners (0.179)in the rank of 6th, in the regulations governing the process of separation and segmentation of the land in Iran (0.168)in rank 7th, in the organizations of civil society and privacy section (0.158) in the rank of 8th and in the weakness of urban culture (0.114) is in the rank of 9th, respectively
    Keywords: informal settlements, organization, urban management, Institutional-Administrative Reasons, Iran
  • امید مبارکی، منیژه لاله پور، زهرا افضلی گروه
    در چند دهه ی گذشته، جهان نسبت به خطر ها بطور فزاینده ای آسیب پذیر شده است. شناخت و کاهش آسیب پذیری شهرها؛ بویژه در ایران که شهرها بافت نامتجانس و در عین حال کهنه ا ی دارند، از اهمیت فراوانی برخوردار است. در سال های اخیر نهادها و آژانس های فعال در زمینه ی کاهش سوانح، بیشتر فعالیت های خود را بر دست یابی به جامعه ی تاب آور در برابر سوانح متمرکز ساخته اند. هدف از این مطالعه ارزیابی و سنجش میزان تاب آوری شهر کرمان بدون در نظر گرفتن مخاطره می باشد. به این منظور از400 کارشناس مشرف بر وضع موجود شهر با استفاده از نمونه گیری طبقه بندی تصادفی با لحاظ کردن مواردی چون تخصص و شغل، تعداد 40 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب شده است. پایایی داده های مورد استفاده با بهره گیری از آلفای کرونباخ به میزان 942/ محاسبه شده است. برای نیل به این هدف از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تحلیل پرسشنامه بهره گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری میانه، میانگین، آزمون K-S و آزمون On sample T-test و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان می دهد تاب آوری شهر کرمان در همه ابعاد و مولفه ها از نظر کارشناسان پایین تر از سطح مطلوب می باشد. بطوری که مقدار محاسبه شده ی تاب آوری کلی جامعه 62/2 کمتر از حد مبنا (3) می باشد. در نهایت بر اساس آزمون رگرسیون از میان مولفه های تاب آوری شهر کرمان، شاخص نهادی- مدیریتی با ضریب بتا 282/0 بیشترین تاثیر را بر شاخص های تاب آوری شهر کرمان داشته است. سپس به ترتیب شاخص زیرساختی- کالبدی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی با ضریب بتا 259/0، 230/0، 226/0و در انتها شاخص اقتصادی با ضریب بتا 216/0 بیشترین سهم را در تاب آوری شهر کرمان داشته اند.
    کلید واژگان: برنامه ریزی شهری, تاب آوری, آسیب پذیری, مدیریت سوانح, شهرکرمان
    Omid Mobaraki, Manijeh Lalehpour, Zahra Afzaligrouh
    Universe has been increasingly vulnerable to the risks. Identification and reduction of vulnerability of the cities, especially in Iran in which cities have old and heterogeneous tissue, is of great significance. In recent years, the active institutes and agencies in the field of disaster reduction, have concentrated their activities on reaching a resilient society against disasters. the purpose of this study is the evaluation and estimation of the amount of resiliency in Kerman city without considering any kind of risk. For this purpose, among 400 experts overlooking the condition of the city, 40 of them has been chosen as sample by stratified random sampling considering expertise and occupation. The stability of the used data has been evaluated by Cronbach alpha of 0.942. In the order to reach this goal, descriptive- analytical research method was used based on the analysis of questionnaire among experts. And in order for data analysis, it has been used of statistical methods of mean, mode average, K-S test, on sample T-test and step by regression. The results of statistical analysis show that according to the experts the resiliency of Kerman city in every dimensions and elements is lower than the desired level. In a way that the calculated resiliency of total society is 2.62 lower than the basis 3. Finally based on regression test, among the resiliency dimensions of Kerman city, the institutional- management dimension with B coefficient of 0.282 has had the most impression on resiliency dimension, environment- skeletal dimension, social and economic dimension with B coefficient of 0.259, 0.230, 0.226 and at last economical dimension with B coefficient of 0.216 have had the most share in resiliency of Kerman city.
    Keywords: Urban planning, Resiliency, Vulnerability, Disaster management, Kerman city
  • هوشنگ سرور، منیژه لاله پور، سولماز سربازگلی
    امروزه یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی شهرها، بحث توسعه متعادل و متناسب در شهرها و برخورداری مناسب ساکنان شهرها از خدمات شهری می باشد. در این میان برنامه ریزان شهری با جمع آوری و تحلیل داده های مکانی و فضایی و انعکاس نتایج به مدیران شهری تلاش می کنند که توزیع خدمات و امکانات شهری به نحوی هدایت شود که به نفع همه اقشار و گروه های اجتماعی جامعه باشد و به گونه ای برنامه ها و طرح های توسعه زمینه ساز تحقق عدالت اجتماعی و فضایی در شهرها واقع شوند. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات شهری در 37 ناحیه شهری تبریز و ارزیابی برخورداری نواحی شهری و جمعیت آن، از خدمات شهری صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد بدین صورت که برای ارزیابی نحوه پراکنش جمعیت از مدل آنتروپی نسبی و ضریب جینی، و برای ارزیابی توزیع خدمات از مدل تاپسیس استفاده شده است. همچنین از آزمون همبستگی برای تبیین رابطه بین جمعیت و توزیع فضایی خدمات استفاده شده است. نتایج بدست آمده از مدل آنتروپی نشان دهنده توزیع و پراکنش موزون جمعیت در نواحی شهری تبریز می باشد. اما نتایج ارزیابی توزیع خدمات شهری در مناطق شهری نشانگر آن است که نواحی مناطق 9و10 تبریز دارای کم ترین برخورداری و ناحیه یک منطقه2و3 دارای بیشترین برخورداری از خدمات شهری هستند. همچنین نتیجه ارزیابی همبستگی بین رتبه جمعیت و تاثیر آن در برخورداری از خدمات شهری با استفاده از مدل اسپیرمن در حدود (0.4991) بوده که نشان از وجود همبستگی بین رتبه جمعیت و دسترسی به خدمات شهری دارد.
    کلید واژگان: پراکنش جمعیت, توزیع خدمات, نواحی شهری, ضریب آنتروپی, تاپسیس
    H. Sarvar, M.Lalepour, S.Sarbazgholi
    Today one of the most important issues in urban planning, discussion of balanced and proportionate development in cities having a population of urban services is appropriate. The urban planners to collect and analyze local and spatial data and reflect the results to urban managers are trying in achieving this goal is the distribution of urban facilities and services will lead to a way that will benefit all social groups in society and lead to social and spatial justice in cities. This study aimed to investigate the relationship between population distribution and the distribution of urban services in urban regions, 37 urban regions of Tabriz and evaluation its urban areas and its population; the civil service has been made. In this study, to assess the distribution of population of the relative entropy model and to assess distribution of services have been used TOPSIS model. The method of this study is descriptive-analytical. The results of entropy model indicates that the distribution of population is proportionate in Tabriz; Also, the evaluation results the distribution of urban services in urban regions indicate that regions of zone 9,10 Tabriz which have the lowest utility and region 1 of zone 2 and zone 3 in the TOPSIS model are having the greatest enjoyment of civil service. Also, the evaluation results correlation between population rank and to its impact on the enjoyment of civil service pay, by using of the Spearman model about (0.4991) shows a high correlation between population rank and access to urban services exist.
    Keywords: Population Distribution, Distribution Services, Entropy Index, TOPSIS
  • امید مبارکی، منیژه لاله پور، زهرا افضلی گروه
    در طی سال های اخیر، تعداد کسانی که در شهرها زندگی می کنند به بیش از افراد ساکن در بیرون از شهرها رسیده است. امروزه این مراکز جمعیتی در معرض وقوع انواع سوانح قرار دارند که نتیجه ای جز توسعه ناپایدار شهری نخواهد داشت. در حال حاضر دیدگاه غالب از تمرکز بر روی صرفا کاهش آسیب پذیری به افزایش تاب آوری در مقابل سوانح تغییر پیدا کرده است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی وضعیت تاب آوری مناطق چهارگانه شهر کرمان می باشد. به این منظور با استفاده از نمونه گیری طبقه بندی تصادفی، تعداد 40 کارشناس به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای نیل به این هدف از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی مبتنی بر تحلیل پرسش نامه در بین کارشناسان بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک هایی چون آنتروپی، ویکور و SAR استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل آماری نشان می دهد که از میان شاخص ها در چهار منطقه، شاخص اجتماعی با وزن 35/0 داری اهمیت نسبی بیشتری است. در نهایت بر اساس نتایج حاصل از تکنیک های رتبه بندی به ترتیب منطقه 2، منطقه 1، منطقه 4 و منطقه 3، رتبه بندی شده اند. به طوری کلی می توان گفت منطقه 2 دارای وضعیت مناسب تری و منطقه 3 بدترین وضعیت را به لحاظ تاب آوری در مقابل سوانح دارد.
    کلید واژگان: مدیریت سوانح, آسیب پذیری, تاب آوری, ابعاد و مولفه ها, شهر کرمان
    In recent years, the number of those who live in cities have exceeded than those living outside the cities. Today, the population centers are subject to the occurrence of disasters, which will result in the instability urban development. Nowadays the prevailing view of focusing on merely reducing vulnerability has changed to increasing resiliency against disasters. The purpose of this research is to evaluate the resiliency of the four regions of Kerman. Using stratified random sampling, 40 experts as the sample have been selected. To achieve this goal, a descriptive – analytical method based on analyzing questionnaires of the experts was used. In order to analyze the data techniques such as Entropy VICOR and SAR are used. The results of the statistical analysis show that among the indexes in four regions, the social index weighing 0, 35 become relatively more important. Based on the results of the ranking techniques the regions are categorized as region 2, region 1, region 4 and region3. Generally, it can be said that region 2 of the city has a better status and region 3 has the worst status in terms of resiliency in facing disaster.
    Keywords: Disaster Management, Vulnerability, Resiliency, Dimensions, Factors, Kerman
  • منیژه لاله پور

    یکی از مهمترین دغدغه های مدیران و برنامه ریزان شهری، هدایت و کنترل نظام مند توسعه کالبدی-فضایی شهرها است. این موضوع مستلزم منابع و ابزارهایی از جمله وجود منابع مالی کافی است.  اما نکته حایز اهمیت در بحث تامین منابع مالی شهرداریها، پایداری و نیز مطلوبیت منابع درآمدی است. بطوریکه این درآمدها باید علاوه بر داشتن قابلیت اتکاء و استمرار پذیری، تهدیدی برای توسعه کالبدی-فضایی با برنامه و نظام مند شهری نیز نباشند. با آگاهی از این موضوع، مقاله حاضر ترکیب منابع درآمدی مدیریت شهری تهران و تاثیرات آن در کیفیت توسعه کالبدی-فضایی تهران را مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی می باشد، که از طریق مطالعه کتابخانه ای-اسنادی و با رجوع به آمارها و منابع موجود انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد، که رها شدگی مدیریت شهری در کسب منابع مالی، منجر به اتکاء مالی شهرداری تهران به درآمدهای ناپایدار ناشی از عوارض ساختمانها و اراضی و بخصوص فروش تراکم مازاد ساختمانی، شده است. بررسی آمارها نشان می دهد، که این رویه در کسب منابع مالی متکی به نقض قوانین و ضوابط طرح های کالبدی تهران بوده و این موضوع باعث عدم تحقق پیشنهادات طرح جامع تهران و در نتیجه توسعه عمودی ناموزون شهر و گسیختگی هر چه بیشتر در سازمان فضایی- کالبدی آن شده است. در پایان پیام مطالعه حاضر این است که حفظ کیفیت محیط شهری و توسعه زیرساخت ها برای ایجاد و ارایه خدمات به شهروندان در بلند مدت نیاز به برنامه ریزی صحیح و دقیق در جهت کاهش وابستگی مدیریت شهری به درآمدهای ناپایدار و حرکت به سوی اتکاء به درآمدهای پایدار دارد.

    کلید واژگان: مدیریت شهری, نظام تامین منابع مالی, رانت زمین و ساختمان, سازمانیابی کالبدی-فضایی, تهران
    Manijeh Lalehpour

    One of the main concerns of managers and urban planners is systematic guidance and control of physical-spatial development of cities. This requires resources and tools such as sufficient financial resources. Urban management incomes appropriateness means it should be some kind that access to them doesn’t expose qualitative conditions of city -as alive and dynamic phenomenon- to the threats. Considering this matter, present paper has explained the combination of income resources of Tehran’s urban management and its effects on qualitative of physical-spatial development of Tehran. Research method is descriptive-analytical that has been done using library- documentary study and referral to the records and existing references. Results show that abandonment of urban management in achieving financial resources has led to financial reliance of Tehran’s municipality on resulted incomes from buildings and lands taxes, especially sale of the excess of floor area ratio. The overview of the records indicates that this procedure of the achievement of financial sources has relied on violation of Tehran’s physical projects rules and laws and this matter has caused not reaching to suggestions of Tehran’s comprehensive plan and as a result the city’s imbalanced vertical development and more disruptions to its physical-spatial organization. At the end, the message of this study is to maintain the quality of the urban environment and the development of infrastructure for creating and providing services to citizens in the long term need to correct and detailed planning in order to reduce dependence on unstable incomes of urban management and move towards a sustainable income.

    Keywords: Urban Management, Financial sources supply system, Benefit of land, building, Organization of physical-spatial, Tehran
  • هوشنگ سرور، منصور خیری زاده آروق، منیژه لاله پور
    بررسی و شناخت ویژگی های طبیعی هر منطقه می تواند نقش عمده ای را در امر برنامه ریزی و مکان یابی مناسب جهت توسعه و استقرار ساختمان ها و تاسیسات شهری ایفا کند و از طرفی می تواند مخاطرات محیطی را به حداقل برساند. در این تحقیق، مناسب ترین مناطق برای توسعه فیزیکی آتی شهر ملکان (واقع در جنوب استان آذربایجان شرقی) با توجه به ویژگی های طبیعی منطقه مورد بررسی قرار گرفت. مهمترین عوامل طبیعی شامل: واحدهای ژئومورفولوژیک، زمین شناسی، شیب، ارتفاع، قابلیت کشاورزی اراضی پیرامون شهر، نوع خاک، سطح ایستابی و کیفیت آب های زیرزمینی هستند. برای وزن دهی و همپوشانی لایه ها از مدل AHP- فازی استفاده شد. در این زمینه، برای تهیه لایه ها، وزن دهی، فازی سازی و همپوشانی فازی لایه ها از نرم افزارهای Expert Choice، Arc GIS، ENVI، و IDRISI selva بهره گرفته شد. مدل AHP برای بدست آوردن میزان اهمیت نسبی هر یک از متغیرها و منطق فازی برای تلفیق و همپوشانی لایه ها مورد استفاده قرار گرفت. بدین منظور، پس از محاسبه مقادیر عضویت فازی هر یک از کلاس های لایه های موضوعی، با استفاده از پنج عملگر مرسوم فازی یعنی «و» فازی، «یا» فازی، جمع جبری فازی، ضرب جبری فازی و گامای فازی نسبت به همپوشانی لایه ها اقدام گردید که در نهایت گامای 8/0 فازی به عنوان بهترین ترکیب انتخاب شد. مطابق این ترکیب، محدوده اطراف شهر بر اساس قابلیت توسعه فیزیکی به پنج پهنه با قابلیت بسیار زیاد، زیاد، متوسط، کم و بسیار کم طبقه بندی شد. نتایج نشان می دهد که ویژگی های طبیعی منطقه، فرصت های زیادی را برای توسعه فیزیکی شهر فراهم نموده است اما در عین حال، توسعه فیزیکی شهر به سمت شمال و بویژه احداث برخی واحدهای مسکونی و خدماتی در محدوده تاریخی تالاب باعث ایجاد مسائلی مانند برخورد با واحد های ژئومورفولوژیکی نامناسب از نظر توسعه شهری، برخورد با شیب های تند و سازندهای با استحکام پایین، بالا بودن سطح ایستابی آب های زیرزمینی و همچنین در معرض قرارگیری برخی واحدها در مقابل سیلاب های محلی شده است. بهترین جهت برای توسعه فیزیکی شهر ملکان، قطاعی با روند شرقی- غربی یعنی شمال غرب هسته اصلی شهر و جنوب شهرک ولی عصر است.
    کلید واژگان: سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS), مدل AHP, فازی, مکان یابی, توسعه فیزیکی, شهر ملکان
  • منیژه لاله پور، هوشنگ سرور
    منطقه کلانشهری، پهنه ای جغرافیایی است که از یک شهر مرکزی و مراکز جمعیتی، تولیدی، خدماتی و گردشگری پیرامون آن تشکیل شده است. این مراکز همواره در تعامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فضایی با یکدیگر قرار دارند. از این رو، چالش اصلی مدیریتی در این مناطق، یافتن راهی برای سازماندهی «ارتباط و پیوند» میان این حوزه های مختلف عملکردی است. به عبارتی اگر مدیریتهای مستقل مستقر در منطقه کلانشهری به سمت یکپارچگی مدیریتی سوق نیابند؛ برنامه های کالبدی-فضایی نیز توانایی لازم را برای هدایت و کنترل تحولات کالبدی -فضایی منطقه نخواهند داشت. از این رویکرد، مطالعه حاضر روند تحول مکانی سکونتگاه های شهری و فضاهای صنعتی منطقه کلانشهری تهران را با هدف شناخت جایگاه نظام مدیریت و برنامه ریزی رسمی و شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی در جذب جمعیت و فعالیت منطقه، مورد بررسی قرار داده است. تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از اسناد، آمارها و مطالعات و گزارشات موجود در زمینه موضوع تحقیق انجام گرفته است. بررسی این موضوع در منطقه کلانشهری تهران نشان می دهد که نظام رسمی مدیریت و برنامه ریزی شهری در چارچوب همان ساختارهای سنتی مدیریت و برنامه ریزی اقدام به اجرای طرح ایجاد شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی در منطقه کلانشهری تهران کرده است. نگاهی به یافته های تحقیق نشان می دهد که، ایجاد شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی که با هدف سازماندهی به نظام استقرار جمعیت و فعالیتها در منطقه کلانشهری تهران صورت گرفته است؛ به رغم ظرفیت سازی قابل توجه در شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی برنامه ریزی شده، نقش مهمی در سازماندهی به استقرار جمعیت و فعالیتهای صنعتی منطقه ایفا نکرده اند؛ جذب جمعیت و واحدهای صنعتی وکارگاهی در خارج از زمین شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی؛ بسیار بیشتر از این مراکز برنامه ریزی شده بوده است. نتیجه اینکه، هدایت و کنترل برنامه ریزی شده تحولات کالبدی-فضایی منطقه در شرایط تعدد و تفرق مدیریتی در منطقه کلانشهری تهران امکان پذیر نبوده و هر گونه اقدام در این ارتباط وابسته به یکپارچگی در ساختار، فرایند و سیاستهای نظام مدیریت و برنامه ریزی منطقه می باشد.
    کلید واژگان: نظام مدیریت و برنامه ریزی, شهرهای جدید و شهرکهای صنعتی, سازماندهی فضایی جمعیت و فعالیت, منطقه کلانشهری تهران
    Dr. Manije Lalepour, Dr. Houshang Sarvar
    Metropolitan area is a geographical zone including a central city and population، production، service and tourism centers around it which have environmental، economic، social and spatial interaction together. In this regard، the main challenge is to find useful points for organizing the “relation and connection” among different functional areas. In other words، if independent managements of metropolitan area’s realm don’t move toward management integration، physical- spatial plans will not have the essential ability to lead and control area’s physical and spatial evolutions. According to this approach، the aim of this study is the recognition of the trend of spatial evolution of urban settlements and industrial spaces of Tehran metropolitan area and identification of the position of management system and formal planning and performed plans about organizing the residential and activity region in Tehran metropolitan area. The study has been done using descriptive- analytical method and by using documents، records، available studies and reports related to study. The consideration of this matter in Tehran metropolitan area shows that formal system of urban management and planning in the same framework of traditional structures of management and planning has performed the plan of the construction of new cities and industrial towns in Tehran metropolitan area. A glance to the results of the study shows that construction of new cities and industrial towns which has been done with the aim of organizing the population establishment and activities in Tehran metropolitan area، in spite of providing considerable capacity for new cities and planned industrial towns، hasn’t played an important role in organizing of population establishment and industrial activities. Attraction of population and industrial and workshop units outside of new cities and industrial towns has been more than planned centers. As a result، planned leading and controlling of physical-spatial evolutions under the condition of management multiplicity and fragmentation in Tehran metropolitan area is impossible and any action in this relation depends on the integration in structure، process and policies of area’s management and planning system.
    Keywords: Management, planning system, new cities, industrial towns, Spatial organizing of population, activity, Tehran Metropolitan area
  • منیژه لاله پور، هوشنگ سرور، رحیم سرور
    مدیریت شهری به عنوان یک نهاد محلی، مسوول نظارت و کنترل بر گسترش کالبدی شهرها است. در این ارتباط موضوعی که مدیریت می شود فضا و مجموعه ای از فعالیت هایی است که در آن اتفاق می افتد. ایفای این نقش، مستلزم سطح متناسبی از تمرکززدایی سیاسی - مدیریتی و اختیارات کافی برای سیاست گذاری، تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا در سطح محلی است. پژوهش حاضر با توجه به این دیدگاه، ساختار مدیریت شهری ایران را مورد بررسی قرار داده است. مولفه های مورد بررسی پژوهش شامل؛ سبک تمرکززدایی مدیریتی و سیاسی، عناصر دخیل در مدیریت شهری بر اساس منشا قدرت و حوزه وظایف و نهایتا قلمرو فضایی مدیریت شهری می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که، تمرکزگرایی در ساختار مدیریتی کشور، منجر به محدودیت اختیارات مدیریت شهری در موضوعات شهری گردیده است. در این ارتباط، بررسی ساختار مدیریت شهری ایران، نشانگر غلبه عناصر حکومتی و دولتی در سیاست گذاری ها، برنامه ریزی و مدیریت فضایی شهرها و ضعف جایگاه ذاتی شهرداری و شورای شهر در فرآیند مدیریت شهری است. نتایج حاصل از بررسی وظایف رسمی عناصر مدیریت شهری و قلمرو فضایی آن ها؛ حاکی از وجود ناهماهنگی ها و تفرق هایی در ساختار مدیریت شهری است. این تفرق ها در عرصه هدایت و کنترل تحولات کالبدی-فضایی شهرها در حوزه هایی چون مدیریتی، سیاسی، قلمرویی و سیاستی مورد بحث قرار گرفته است.
    کلید واژگان: مدیریت شهری, ساختار مدیریت شهری ایران, تحولات کالبدی, فضایی شهرها, تفرق مدیریتی
    Manijeh Lalepour, Hooshang Sarvar, Rahim Sarvar
    Urban management as a local institute is responsible for the supervision and controlling over physical changes of the cities. In connection with this, the subject which is managed is the space and the set of the activities that take place in it. Playing this role requires appropriate levels of political-managerial decentralization and sufficient authority for policy making, decision making, planning and performance at local level. According to this view the present research has analyzed the urban management structure in Iran. The components of this research include political-managerial decentralization styles, elements involved in urban management based on the source of power, domain of tasks and finally the spatial domain of urban management. Results of the study showed that concentration in managerial structure of the country has led to a constraint on urban management authority in urban issues. In this relation, investigating the urban management structure in Iran represents the domination of the governmental elements in policy makings, planning and spatial management of cities and the weakness of the inherent position of the municipalities and the city council in the process of urban management. The results of investigation about the official duties of urban management elements and their spatial domain indicated disharmony and fragmentations in urban management structure. These sparsities have been discussed in the field of guidance and control of physical-spatial changes of the cities in administrative, political, territorial and policy areas.
    Keywords: urban management, the urban management structure in Iran, physical, spatial changes of the cities, managerial fragmentations
  • منیژه لاله پور*، هوشنگ سرور، رحیم سرور
    در دهه های اخیر فرایند جهانی شدن اقتصاد ساختار و سازمان اقتصادی-اجتماعی و فضایی ممالک را به گونه ای ملموس تحت تاثیر قرار داده است. این فرایند با یکپارچه نمودن اقتصاد کشورها، موجب سازمان یابی جدیدی از مناطق شهری به ویژه کلانشهرها در مقیاس جهانی شده، که دارای مناسب ات و پیوندهای تنگاتنگ اقتصادی و اجتماعی هستند. این مقاله ارتباط فرایند جهانی شدن با توسعه مناطق کلان شهری به ویژه بازتاب های این پدیده در مدیریت و برنامه ریزی مکانی-فضایی مناطق کلان شهری را مورد بررسی قرار داده است. تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مطالعه کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است. نتایج حاصل از مطالعات نظری و موردی مناطق کلانشهری نشان می دهد، تحولات ساختاری اخیر در اقتصاد جهانی باز تاب گسترده ای در تعدیل ساختارها و رویکردهای مدیریت و برنامه ریزی مکانی-فضایی این مناطق، به خصوص در تعدادی از کشورهای در حال توسعه جهت سازمان یابی فضای جغرافیایی مناسب برای ایفای نقش مطلوب در ابعاد ملی و جهانی داشته است. نتایج حاصل از بررسی سیاست ها و برنامه های فضایی منطقه کلانشهری تهران نیز نشان می دهد، با وجود گسستگی در دیدگاه های توسعه کلان شهر تهران، حداقل در سیاست ها و برنامه های فضایی دو دهه اخیر به تحولات ناشی از جهانی شدن اقتصاد مناطق کلانشهری و استفاده از قابلیت های و توانمندی های بالقوه توجه شده است. با این حال به دلیل حاکمیت ساختارهای سنتی مدیریت و برنامه ریزی دولتی، عملا این منطقه واکنش های مناسبی به الزامات ناشی از فرایند جهانی شدن اقتصاد نداشته و از جایگاه مناسبی در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی برخوردار نمی باشد.
    کلید واژگان: مدیریت و برنامه ریزی فضایی, مناطق کلان شهری, جهانی شدن اقتصاد, تهران
    Lalepoor Manijeh*, Sarvar Hooshang, Sarvar Rahim
    In recent decades, economy globalization process has affected the structure and socioeconomic and space organization of countries, tangibly. This process with integration of countries economies, has led to a new organization of urban areas, particularly metropolitans in global scale,which has close economic and social relations. In this article the relationships of globalization process with development of metropolitan areas,particularly its reflections in spatial-space planning and management of metropolitan areas, have been examined. The analytical – descriptive method relying on document study has been used. Results of theoretic and case studies of metropolitan areas show that, the recent structural changes in the global economy had *extensive reflects in the balance of structures and approaches of spatialspace management and planning in these areas, especially in some developing countries for organization of geographical space for playing the desired in the national and global scale. The results of examining spatial policies and programs of Tehran metropolitan area already show at least in the past two decades’ spatial policies and programs, the changes of globalization of economy in metropolitan areas and the use of potential capabilities of these areas have been noted. However, because of the governing of traditional structures of state management and planning, particularly this region has not had suitable reactions to requirements of economy globalization process and no ability to regional, national and promotion of national position.
    Keywords: Spatial planning, management, metropolitan areas, economy globalization, Tehran
  • حکمروایی شهری و مدیریت شهری در کشورهای در حال توسعه
    منیژه لاله پور
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال