مه سیما پورشهریاری
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تعارض والد -فرزند و عملکرد خانواده اصلی بر پرخاشگری با میانجیگری سبکهای هویت در دانش آموزان دختر انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرمانشاه بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 384 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های پرخاشگری آیزنک و گلن ویلسون (1975)، تعارض والد-فرزند فاین و همکاران (1983)، عملکرد خانواده اصلی هاوشتات و همکاران (1985) و سبکهای هویت برزونسکی و همکاران (2013) بود که روایی و پایایی آنها در پژوهش حاضر با استفاده از روایی محتوا و تحلیل عاملی تاییدی و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به تایید رسید. تجزیه و تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و به کارگیری نرم افزارهای SPSS25 و Smartpls3 انجام شد. یافته های پژوهش نشان دادند که تعارض والد- فرزند و عملکرد خانواده اصلی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق سبکهای هویت بر پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرمانشاه تاثیرگذار بوده است. بر اساس نتایج می توان با کاهش تعارض والد- فرزند، تقویت عملکرد خانواده و همچنین هدایت صحیح سبکهای هویت، پرخاشگری در دانش آموزان را کاهش داد.
کلید واژگان: تعارض والد -فرزند, عملکرد خانواده اصلی, پرخاشگری, سبکهای هویتThe present study was conducted with the aim of investigating the effect of parent-child conflict and the original family function on aggression with the mediation of identity styles in female students. The statistical population of the study was comprised of senior high school students in Kermanshah city. In order to draw the sample, cluster random sampling method was utilized and 384 students were selected. The research instruments included Eysenck & Glyn Wilson’s Aggression Questionnaire (1975), Parent-Child Relationship Scale (Fine et al., 1983), the Family-of-Origin Scale (Hovestadt et al., 1985) and Identity Style Inventory (Berzonsky et al., 2013). The reliability and validity of the research tools was confirmed through content validity, confirmatory factor analysis and calculation of Cronbach's alpha coefficient. Data analysis was done using structural equation modeling (SEM) and partial least squares (PLS) using SPSS25 and Smartpls3 software. The results of the research indicated that the parent-child conflict and original family function directly and indirectly had an impact on the aggression of female students of senior high school students through identity styles. Accordingly, it can be concluded that it is possible to reduce students’ aggression by diminishing the parent-child conflicts, strengthening the family function and also directing identity styles in a proper way.
Keywords: Parent-Child Conflict, Original Family Function, Aggression, Identity Styles -
هدف از این مقاله بررسی تاثیر رویکردهای آموزشی قیودمحور و تدریس بازی برای فهمیدن بر یادگیری ناآشکار دانش آموزان در قالب بازی های بومی_محلی بود. بدین منظور از روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. تحقیق حاضر شامل دانش آموزان 11_10 ساله است که به سه گروه 14 نفره قیودمحور، تدریس بازی برای فهمیدن و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت دوازده هفته، هر هفته دو جلسه یک ساعته مطابق رویکرد آموزشی به تمرین پرداختند. از نرم افزار کاگ لب برای بررسی یادگیری ناآشکار استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس مرکب تفاوت معناداری را بین پیش آزمون و پس آزمون گروه رویکرد قیودمحور و تدریس بازی برای فهمیدن نشان داد. بنابراین، می توان گفت که 95% و 94% از تغییرات در یادگیری ناآشکار دانش آموزان تحت تاثیر آموزش آنها بر اساس رویکرد تدریس بازی برای فهمیدن و قیودمحور بوده است. درحالی که در آموزش سنتی در متغیر مربوطه تاثیر معناداری مشاهده نشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که استفاده از رویکردهای غیرخطی می تواند یادگیری ناآشکار دانش آموزان را بهبود بخشد و لازم است از معلمان برای اجرای رویکردهای غیرخطی در محیط مدرسه حمایت شود؛ چرا که درک فرایندهای اساسی برای پرداختن به مسائل آموزشی و برنامه درسی در تربیت بدنی برای تقویت یادگیری دانش آموزان حیاتی است.
کلید واژگان: بازی های سنتی, دانش آموزان, رویکردهای غیرخطی, یادگیری ناآشکارThis study aimed to present a model for the effect of parent-child conflicts and main family function on aggression, mediated by perfectionism and identity styles, in students. The statistical population comprised senior high-school students in Kermanshah, Iran, in 2022-2023, of whom a sample of 384 was selected via random cluster sampling. The data collection instruments included standard questionnaires. Data was analyzed using structural equation modeling (SEM). The findings showed that parent-child conflicts and main family function directly, and indirectly through perfectionism and identity styles, affected the aggression of female senior high school students in Kermanshah. Therefore, it is possible to alleviate students' aggression by reducing parent-child conflicts, strengthening family functioning, boosting informational and normative identity styles, and correctly guiding perfectionism.
Keywords: Aggression, Parent-Child Conflicts, Identity Styles, Main Family Function, Perfectionism -
عکس درمانی استفاده از عکس در محیط درمانی تحت نظارت درمانگری آموزش دیده است و به عنوان یک روش موثر در کاهش مشکلات روان شناختی، کاربرد دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی عکس درمانی بر افسردگی و اضطراب در زنان مطلقه بود. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی با خطوط پایه چندگانه استفاده شد. جامعه آماری شامل تمام زنان مطلقه شهر تهران بود که در دوماهه اول سال 1400 در شبکه اجتماعی اینستاگرام فعال و به فراخوان شرکت در پژوهش پاسخ دادند. روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند و چهار نفر با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و ترس لاویباوند و لاویباوند و پنج تکنیک اصلی عکس درمانی جودی ویزر بود. شرکت کنندگان در چند مرحله خط پایه، پنج جلسه مداخله و سه نوبت پیگیری شرکت کردند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا، فرمول درصد بهبودی، تعیین اندازه اثر و تحلیل رگرسیون آمیخته بررسی شد. نتایج نشان داد که عکس درمانی بر افسردگی و اضطراب زنان مطلقه اثر معناداری دارد؛ بنابراین عکس درمانی می تواند به عنوان روشی نوین و مداخله ای موثر بر افسردگی و اضطراب زنان مطلقه توسط درمانگران و مشاوران مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, زنان مطلقه, عکس درمانیPhototherapy, the use of photos in a therapeutic setting under the supervision of a trained therapist, is as an effective method for reducing psychological problems. The present study aimed to determine the effectiveness of phototherapy on depression and anxiety in divorced women. This study employed single-case experimental design with multiple baseline phases. The statistical population included all divorced women in Tehran who were active on instagram and responded to the research call in 2021. The sampling method was convenience and purposive and four participants were selected based on inclusion criteria. The research instruments included the Lovibond and Lovibond Depression, Anxiety and Stress Scale and the five main phototherapy techniques by Weiser. Participants took part in multiple baseline stage, five intervention sessions, and three follow-up sessions. Data were analyzed by visuals inspection, improvement percentage, reliable change index strategies, effect size and mixed regression analysis. The results showed that phototherapy has significant effect on reducing depression and anxiety in divorced women. Therefore, phototherapy can be utilized as a novel and effective intervention method for addressing depression and anxiety in divorced women, by therapists and counselors.
Keywords: Anxiety, Depression, Divorced Women, Phototherapy -
پژوهش حاضر با هدف طراحی مداخله روان شناختی والد-نوجوان برای کاهش احساس تنهایی مبتنی بر مولفه های احساس تنهایی دختران نوجوان و نظریه تکاملی احساس تنهایی کاچیوپو و انجام یک مطالعه موردی بر احساس تنهایی و تعامل والد-فرزند، انجام شده است. روش تحقیق اعتباریابی موردی (تک آزمودنی) از نوع طرح چندپایه AB، بود. جامعه آماری شامل دختران نوجوان 16 تا 18 ساله و والدینشان بود که به روش نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه از میان دانش آموزان دو مدرسه، انتخاب شدند. نمونه شامل دو دانش آموز و والدینشان بود. به منظور سنجش احساس تنهایی از پرسشنامه احساس تنهایی UCLA و برای سنجش تعامل والد-فرزند از پرسشنامه تعامل والد-فرزند PACHIQ، استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، مداخله روان شناختی در قالب 11 جلسه برای والدین و نوجوانان طراحی و اجرا شد. در ادامه، روش نیمه آزمایشی اعتباریابی موردی (تک آزمودنی) به کار رفت، به این صورت که احساس تنهایی و تعامل والد-فرزند دو نوجوان و تعامل والد-فرزند والدین آنها، از طریق طرح چندپایه AB، در چهارده هفته مورد بررسی و آزمایش قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که مداخله روان شناختی تدوین شده، احساس تنهایی دختران نوجوان را کاهش داده و تعامل والد-فرزند را از دید نوجوان و والدین بهبود بخشیده است.
کلید واژگان: احساس تنهایی, نوجوانان, مداخله روان شناختی, آموزش والدین, تک آزمودنیThe present study was undertaken to design a parent-adolescent psychological intervention to reduce loneliness based on the components of loneliness of teenage girls and the evolutionary theory of loneliness of Cacioppo as well as conducting a case study on loneliness and parent-child interaction. The research had a single-subject design (AB multiple baseline design). The statistical population of the study was comprised of adolescent girls aged 16 to 18 along with their parents who were selected through purposive and voluntary sampling methods from two schools. The sample included two students along with their parents. The UCLA Loneliness Scale was used to measure loneliness and the Parent-Child Interaction Questionnaire (PACHIQ) was utilized to measure parent-child interaction. Based on the results, a psychological intervention consisting of 11 sessions was designed and implemented for parents and adolescents. The quasi-experimental case validation method (single subject) was used in the next stage. More specifically, loneliness, the parent-child interaction from teenagers’ point of view as well as the parent-child interaction from their parents’ viewpoint were examined and tested using the multi-level AB design in fourteen weeks. The results indicated that the developed psychological intervention reduced loneliness in female students and improved parent-child interaction from both adolescents and parents’ perspectives.
Keywords: Loneliness, Adolescents, Psychological Intervention, Parent Education, Single Subject -
فصلنامه مطالعات اجتماعی - روان شناختی زنان، سال بیست و یکم شماره 4 (پیاپی 77، زمستان 1402)، صص 39 -49
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سپاسگزاری، عذرخواهی و صمیمیت زناشویی با نقش تعدیل گری تکبر در بین زنان استان تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان 20 تا 50 ساله استان تهران که حداقل یک سال از زندگی مشترکشان سپری شده باشد. از این میان 308 زن به روش نمونه گیری در دسترس موردمطالعه قرار گرفتند. داده ها به شکل آنلاین از طریق پرسشنامه محقق ساخته عذرخواهی، مقیاس غرور اصیل و تکبر تریسی و رابینز(2007)، پرسشنامه قدردانی یا سپاسگزاری(مک کلاف، ایمونز و تسنگ،2002) و پرسشنامه صمیمیت زوجین(واکر و تامپسون، 1983) گردآوری شده و با استفاده از نرم افزار SmartPLS-3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد، سپاسگزاری با صمیمیت زناشویی رابطه مثبت اما عذرخواهی و تکبر با صمیمیت زناشویی رابطه منفی دارند. تکبر رابطه سپاسگزاری و صمیمیت زناشویی را تعدیل اما رابطه عذرخواهی و صمیمیت زناشویی را تعدیل نکرد. باتوجه به این یافته ها، توصیه می شود جهت افزایش میزان صمیمیت زناشویی، بهبود روابط زوجین و سلامت عمومی زنان، کارگاه های آموزشی توسط کارشناسان حوزه سلامت روان در جهت آگاهی بخشی زوجین نسبت به عوامل فوق الذکر، برگزار گردد.
کلید واژگان: تکبر, صمیمیت زناشویی, عذرخواهی, غرور, قدردانیThe purpose of this study was to investigate the relationship between gratitude, apology, and marital intimacy by moderating the role of arrogance among women in Tehran province. The research utilized a descriptive correlation design. The statistical population consisted of all women aged 20 to 50 in Tehran province in 2022 that had been living together for at least one year. The sample of 308 women was selected using a convenience sampling method. Data were collected through online questionnaires and measures including a Researcher-Made Apology Questionnaire, Authentic Pride and Hubristic Pride Scale (Tracy and Robbins, 2007), Gratitude Questionnaire developed (McCullough, Emmons & Tsang,2002), and Marital Intimacy Scale developed (Walker and Thompson,1983). SmartPLS-3 software was used to analyze the data. The findings indicated that gratitude had a positive association with marital intimacy, whereas apology and arrogance had a negative association with marital intimacy. Furthermore, arrogance moderated the relationship between gratitude and marital intimacy, but did not moderate the relationship between apology and marital intimacy. Based on these results, mental health experts are recommended to organize educational workshops to increase couples' awareness of the aforementioned factors, which can enhance the level of marital intimacy and improve the general health of women in relationships.
Keywords: Arrogance, Marital Intimacy, Apology, Pride, Gratitude -
عوامل مداخله گر می توانند منجر به کاهش یا افزایش آسیب پذیری زنان پس از طلاق شوند. این پژوهش با هدف واکاوی عوامل مداخله گر در آسیب پذیری زنان پس از طلاق، در قالب طرح کیفی، مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی، رهیافت تحلیل محتوای قراردادی، از طریق نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 35 زن انجام شد. مثلث سازی داده ها به سه روش مختلف مشاهده، مصاحبه و مطالعه ادبیات طلاق انجام شد. طبق یافته ها 2 تم اصلی، 5 مقوله و 25 زیر مقوله شناسایی شد. نتایج نشان داد که به طور کلی عوامل مداخله گر فردی و فرا فردی در آسیب پذیری زنان پس از طلاق اثر گذارند. اگرچه امکان مداخله در همه عوامل شناخته شده وجود ندارد، یکی از عوامل شناخته شده امکان پذیر جهت مداخله روانشناختی، افزون بر خود فرد، خانواده زنان است که می توان با آگاهی بخشی در مورد شرایط استرس زا طلاق و ایجاد فرهنگ سازی مراجعه والدین به مشاور جهت یادگیری نحوه برخورد مناسب با دخترشان پس از طلاق، شدت آسیب پذیری زنان را کاهش داد.
کلید واژگان: طلاق, زنان, خانواده, جامعه, تحلیل محتوا کیفیIntervening factors can lead to a decrease or increase in the vulnerability of women after divorce. This study aims to know the intervening factors in the vulnerability of women after divorce. Using a qualitative method, based on a content analysis approach, conventional content analysis, and heterogeneous purposive sampling, were conducted through semi-structured interviews with 35 divorced women. Triangulation was done by three different methods observation, interview, and study of divorce literature. According to the findings, 2 main themes, 5 categories and 25 subcategories were identified. The results showed that, in general, individual and extra-individual intervening factors have an effect on the vulnerability of women after divorce. While it may not be possible to address all contributing factors, one significant aspect that can be addressed through psychological intervention is the role of the woman's family. By raising awareness about the stressful impact of divorce and promoting a culture where parents seek counseling to better support their daughter post-divorce, the severity of women's vulnerability can be reduced.
Keywords: Divorce, Women, Family, Society, Qualitative Content Analysis -
الگوهای ارتباطی سالم میان اعضای خانواده و ناگویی خلقی پایین کودکان موجب افزایش موفقیت دانش آموزان در امر تحصیل می شود. بر همین اساس، بررسی و مطالعه عوامل اثرگذار بر الگوهای ارتباطی خانواده و ناگویی خلقی کودکان، به جهت تاثیری که بر بهداشت روانی افراد دارند، حایز اهمیت فراوان است. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر الگوهای ارتباطی خانواده و ناگویی خلقی دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود. به دلیل کثرت افراد جامعه آماری، در مرحله نخست از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. در مرحله دوم، تعداد 32 نفر به عنوان نمونه انتخابی به روش نمونه گیری تصادفی مشخص و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (یک ساعت) هر هفته یک بار مورد آموزش واقعیت درمانی قرار گرفتند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (2006) و پرسشنامه الگوی ارتباطات خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1994) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس استفاده شده است. نتایج نشان داد که آموزش واقعیت درمانی، الگوی ارتباطات خانواده و ناگویی خلقی را بهبود می بخشد (0/01> p). از این رو، روش آموزشی مبتنی بر واقعیت درمانی، برای افزایش الگوی ارتباطات مثبت خانوادگی و کاهش ناگویی خلقی دانش آموزان توصیه می شود.
کلید واژگان: الگوی ارتباط خانوادگی, ناگویی خلقی, واقعیت درمانیThe study of the factors affecting family communication patterns and alexithymia in children is of great importance because of their impact on children’s mental health. Hence, this research was undertaken to investigate the impact of reality therapy training on family communication patterns and alexithymia in male sixth graders. This quasi-experimental study had a pre-test, post-test control group design. The statistical population of the study was comprised of all male sixth graders in Tehran in 2018-19 school year. Due to the large size of the statistical population, in the first stage, cluster sampling method was utilized. In the second stage, 32 individuals were selected by random sampling method and were assigned to experimental and control groups. The subjects in the experimental group were trained in reality therapy for 8 one-hour sessions once a week. The Toronto Alexithymia Scale (2006) and the Fitzpatrick and Ritchie Family Communication Patterns Questionnaire (1994) were used to collect data. Analysis of covariance was utilized to analyze the data. Results revealed that reality therapy training improved family communication patterns and reduced alexithymia (p <0.01). Therefore, using educational methods based on reality therapy is recommended to increase positive family communication patterns and reduce students' alexithymia.
Keywords: family communication pattern, alexithymia, reality therapy -
این پژوهش با هدف فراتحلیل اثربخشی مداخلات انجام شده بر تفکر ارجاعی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش، پایان نامه های کارشناسی ارشد، دکتری و تحقیقات چاپ شده در زمینه مداخلات در مجلات و کنفرانس های علمی کشور بودند که در طی ده سال گذشته (1390- 1400) در زمینه مداخله های آموزشی انجام شده بر تفکر ارجاعی دانش آموزان که حجم نمونه مناسبی داشته و از نظر روایی و اعتبار ابزار اندازه گیری و روش نمونه گیری شرایط لازم را داشته اند. بدین جهت 7 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل بر روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش عبارت از چک لیست فراتحلیل بود. مراحل اجرای این فراتحلیل براساس مراحل فراتحلیل هویت و کرامر بود. نتایج این فراتحلیل نشان داد که اندازه اثر مداخلات آموزشی انجام شده بر تفکر ارجاعی دانش آموزان نسبتا بالای 55/0 بود. مهم ترین نکته این است که آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی بیشتر مورد توجه پژوهشگران بود و تاثیر بالایی بر کاهش تفکر ارجاعی دانش آموزان داشت.
کلید واژگان: تفکر ارجاعی, دانش آموزان, فراتحلیل, مداخلات آموزشیThis study aimed to meta-analyze the effectiveness of interventions on students' referential thinking. The statistical population of the research was master's theses, doctoral dissertations, and research published in the field of interventions in magazines and scientific conferences of the country during the last ten years (2011-2021) in the field of educational interventions on student’s referrals thinking that had a suitable sample size and met the necessary conditions in terms of validity and reliability of the measurement tool and sampling method. Therefore, seven methodologically acceptable studies were selected and a meta-analysis was performed on them. The research tool was a meta-analysis checklist. The implementation stages of this meta-analysis were based on the meta-analysis stages of identity and Kramer. The results showed that the effect size of educational interventions on students' referrals thinking was relatively higher than 0.55. The most important point is that teaching cognitive-metacognitive strategies was more considered by researchers and had a higher effect on reducing students' referral thinking.
Keywords: referrals thinking, students, meta-analysis, educational intervention -
هدفاختلال اضطراب فراگیر یکی از اختلالات اضطرابی شایع است که از منظر تشخیص و درمان از چالش برانگیزترین و مقاوم ترین اختلال های اضطرابی محسوب می شود. از جمله درمان های رایج برای این اختلال می توان به درمان شناختی-رفتاری اشاره نمود. هدف از این مطالعه، مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری بر کاهش علایم زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.روشدر این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی استفاده شد. جامعه پژوهش را زنان با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مرکز مشاوره صدرا تشکیل دادند که دارای پرونده فعال در تابستان و پاییز 1400 بودند. از این افراد، 3 بیمار درمان برنامه زمانی پارادوکسی و 3 بیمار برنامه درمان شناختی-رفتاری دریافت کردند. نمونه این پژوهش به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها، مقیاس اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (GAD-7) (2006) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، نسخه 26 تحلیل شد.یافته هانتایج نشان داد که هر دو درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی-رفتاری در کاهش علایم اختلال اضطراب فراگیر اثربخش بوده اند. در مقایسه دو روش درمان مورداستفاده، با توجه به نتایج به دست آمده و مقایسه درصد آزمودنی های درمان PTC، میزان بهبودی برای سه آزمودنی در این روش 71%، 79% و 71% است و درصد بهبودی آزمودنی های درمان CBT، برای سه آزمودنی موردمطالعه برابر با 44%، 52% و 48% است، همچنین درصد بهبودی کل درروش درمانی برنامه زمانی پارادوکسی در سه بیمار به طور متوسط 74 درصد و درصد بهبودی کل درروش درمانی شناختی-رفتاری در سه بیمار موردمطالعه 48 درصد است. بر اساس یافته های این پژوهش درمان برنامه زمانی پارادوکسی، روش مناسب و زودبازدهی برای کاهش علایم اضطراب فراگیر است و می تواند به عنوان درمان پیشنهادی، استفاده شود.کلید واژگان: برنامه زمانی پارادوکسی, درمان شناختی-رفتاری, اضطراب فراگیرPurposeIn respect of diagnosis and therapy, generalized anxiety disorder is one of the most frequent anxiety disorders, as well as one of the most difficult and resistant. Cognitive-behavioral therapy is one of the most frequent therapies for this disorder. The aim of this study was to examine the efficacy of paradoxical timetable treatment and cognitive-behavioral therapy in treating women with generalized anxiety disorder.MethodIn this study, the single-case experimental Was used used. The population of the present research included women with generalized anxiety disorder who referred to the Sadra Clinic and had an active case in the summer and autumn of 2021. Among these, three patients received paradoxical timetable therapy, and three patients received cognitive-behavioral therapy. The sample of this research selected through convenience sampling.Generalized anxiety disorder scale-7 items used for collecting data. Chart analysis, reliable change index, clinical significance and Improvement percentage of paradoxical time table was used for data analysis. Data were analyzed using SPSS-26 software.FindingsThe results showed that both paradoxical timetable treatment and cognitive-behavioral therapy were effective in reducing the symptoms of generalized anxiety disorder. Comparing the two treatment methods according to the obtained results and comparing the percentage of paradoxical timetable treatment subjects, the improvement rate for the three subjects in this method is 71%, 79% and 71% and the recovery percentage of cognitive-behavioral therapy subjects for the three subjects is 44%, 52% and 48%, also the percentage of total improvement in paradoxical timetable treatment in three patients is on average 74% and the percentage of total improvement in cognitive-behavioral therapy in three patients is 48%. According to the findings of the study, treatment of paradoxical timetable is an acceptable and quick method to decrease the symptoms of generalized anxiety, and can be used as a recommended treatment.Keywords: According to the author of this article, there has been no conflict of interest
-
نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهرانمقدمهدلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق می شود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزه ی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد.روشاین پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و نمونه آن متشکل از 241 زن ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس سلامت روانی بشارت (1388) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، روش مدل معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS20 و SmartPLS3 استفاده شد.یافته هانتایج پژوهش نشان داد میان دلبستگی مکان با سلامت روان و نیز میان دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنادار برقرار است. گرچه میان مدت سکونت و دلبستگی مکان رابطه معنادار مثبت وجود دارد، مدت سکونت نمی تواند در رابطه میان دلبستگی مکان با سلامت روان و بهزیستی اجتماعی نقش تعدیلگری ایفا کند.نتیجه گیریبراساس یافته ها می توان گفت دلبستگی مکان، در افزایش سلامت روان و بهزیستی اجتماعی زنان نقش قابل توجهی دارد.کلید واژگان: بهزیستی اجتماعی, سلامت روانی, دلبستگی مکانIntroductionPlace attachment is the emotional bond that a person forms with a place. This concept influences people's life experiences in three domains: emotional, cognitive, and behavioral. The aim of this study was to examine the moderating role of the length of residence on the relationship between place attachment and mental health and social well-being in women living in Tehran.MethodThis was a descriptive-correlation study and the sample consisted of 241 women living in Tehran. They were selected by the convenience sampling method. The instruments used in this study were Safarinia's place attachment scale (2011), Besharat's mental health scale (2009), and Keys' social well-being scale (1998). The data were analyzed using structural equation modeling with SPSS v.20 and Smart PLS v.3 software.ResultsThe results indicated that there was a positive and significant relationship between place attachment and mental health, as well as between place attachment and social well-being. Although there was a positive and significant relationship between the length of residence and place attachment, the length of residence did not moderate the relationship between place attachment and mental health and social well-being.ConclusionBased on the findings, it can be concluded that place attachment has a significant role in enhancing women's mental health and social well-being.Keywords: mental health, Place Attachment, social well-being
-
زمینه
با توجه به تاثیر به سزای تجارب اولیه کودکی بر ابعاد مختلف زندگی فیزیکی و روانشناختی و مشکلات مرتبط با آن و کمبود پرسشنامه ای منسجم جهت بررسی تجارب ناگوار، تهیه پرسشنامه ای معتبر جهت انجام مداخله های پیشگیرانه و درمانی اهمیت دارد.
هدفهدف از پژوهش حاضر اعتباریابی پرسشنامه بین المللی تجربه ناگوار کودکی (ACE-IQ) در شهر مشهد بود.
روشاز نظر روش شناسی این پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی از نوع زمینه یابی (پیمایشی) بود.. جامعه آماری شامل کلیه افراد بالای 18 سال ساکن شهر مشهد در سال 1400 بود که از این میان 285 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جهت بررسی اعتبار از روش تحلیل عامل تاییدی استفاده شد که با کمک نرم افزار 21-SPSS و 22-AMOS انجام شد.
یافته هامحتوای گویه های پرسشنامه بین المللی تجارب ناگوار کودکی نشان داد که این ابزار دارای شش عامل با شاخص های برازش مطلوب است. همچنین مقادیر آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های مربوط به والدین و مراقبان، محیط خانواده، تجاوز، خشونت با همسالان، شاهد خشونت جامعه بودن و شاهد خشونت جمعی یا جنگ بودن به ترتیب 0/53، 0/67، 0/87، 0/47، 0/53 و 0/49 است. نتایج نشان داد که این پرسشنامه از روایی سازه، همگرا و واگرای مناسبی برخوردار است.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان داد که بر اساس عامل های به دست آمده شامل (والدین و مراقبان، محیط خانواده، تجاوز، خشونت با همسالان، شاهد خشونت جامعه بودن و شاهد خشونت جمعی یا جنگ بودن)، پرسشنامه بین المللی تجارب ناگوار کودکی ابزاری مناسب جهت ارزیابی تجربه های ناگوار کودکی در ایران بوده و می توان به عنوان یک ابزار معتبر در حوزه هایی همچون پژوهش و سنجش به کار گرفته شود.
کلید واژگان: تجارب ناگوار کودکی, ویژگی های روان سنجی, بین المللی تجارب ناگوار کودکیBackgroundConsidering the significant impact of early childhood experiences on various dimensions of physical and psychological life and related problems and according to the literature, the lack of a coherent questionnaire to investigate adverse experiences is obvious, so it is essential to prepare a valid questionnaire to perform preventive and therapeutic interventions.
AimsThe purpose of the present study was to validate the International Adverse Childhood Experience Questionnaire (ACE-IQ) in Mashhad.
MethodsRegarding methodology, this research was among the descriptive researches of (survey) type. The statistical population included all people over 18 years of age living in Mashhad in 2021, of which 285 people were selected by purposive sampling. Confirmatory factor analysis was used to examine validity with the help of SPSS21 and AMOS22 software.
ResultsThe content of the International Adverse Childhood Experiences Questionnaire items showed that this scale has six factors with favorable fit indices. Also, Cronbach's alpha values for the subscales related to parents and caregivers, family environment, aggression, peer violence, witnessing community violence, and witnessing collective violence or war are acceptable. The results showed that this questionnaire has good convergent and divergent construct validity.
ConclusionThe findings of this research showed that based on the obtained factors, the International Questionnaire of Adverse Childhood Experiences is a suitable scale for evaluating adverse childhood experiences in Iran and can be used as a valid scale in fields such as research and assessment.
Keywords: adverse childhood experiences, psychometric characteristics, adverse childhood experiences international questionnaire -
پرداختن به بنای مقدس خانواده، حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است. قرآن کریم با نگاه ویژه به این کانون مهم و مقدس، بهترین الگوها را برای شناسایی خانواده برتر به جهانیان معرفی می کند. گذشت و مدارا از خصایص مهم و حیاتی در زندگی همسران جهت رسیدن به آرامش است. درتعالیم اولیای دین (ع)، به مدارا با همسر خیلی سفارش شده است. از این رو این پژوهش تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که آیا در زندگی زناشویی گذشت و مدارا به عنوان یکی از مولفه های سبک زندگی اسلامی با بهداشت روان در زنان متاهل ارتباط دارد؟ روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و استنباطی می باشد. جامعه آماری این تحقیق را دبیران زن متاهل 25 تا 45 ساله شهر تهران تشکیل می دهند. با توجه به حجم جامعه آماری که32000 نفر بود و براساس جدول مورگان حجم نمونه 379 نفر در نظر گرفته شد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. ابزار مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه محقق ساخته سبک زندگی اسلامی در روابط زوجین و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) بود. نتایج بررسی نشان داد بین گذشت و مدارا، که یکی از مولفه های سبک زندگی اسلامی است با بهداشت روان زنان متاهل رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. به عبارتی هر میزان مقدار گذشت و مدارای زنان بیشتر بود، از سلامت روان بهتری برخوردار بودند و با توجه به این که رضایت زناشویی موجب افزایش سلامت روان می شود، تایید می کند افراد با گذشت و مدارا از رضایت زناشویی بالایی برخوردارند.
کلید واژگان: گذشت, سبک زندگی اسلامی, بهداشت روان, زنانIntroduction. Protection of holy Foundation of Family led to have a better society and neglecting of family led to fall into the abyss of destruction and perdition and focus on the best pattern on this context to introduce them to the world but nowadays there is a competition between couple’s ad no cooperation.Looking specifically at the center of the holy Quran and the best model is to identify superior family to the world. Forgiveness and tolerance of critical characteristics in the lives of wives in order to achieve peace. Religious teachings recommend to tolerance of wife. It makes them to be a source of tension for each other. This study tries to find the relationship between forgiveness and mental health in married women. Methods. This research is using descriptive, correlation and inferential. But according to the objectives and nature of research, in each department, its proper method is used. Population of married women 25 to 45-year-old teacher in Tehran in the academic year 94-93 with inquiries from the Department of Education in Tehran, about 32,000 people was announced. The sample size was 379 people, according to Morgan table. Cluster sampling was used. Two instruments were used for data collection include:1) self-administered questionnaire "Islamic lifestyle characteristics in monogamous relationships."2(GHQ-28. Cronbach’s alpha was 0.9.Findings. Based on the results of the statistical analysis, there is a significant positive relationship between forgiveness or tolerance as an elements of Islamic life style and mental health in married women. In other words, whatever forgiveness or tolerance increased in women, they had better mental health. Results also confirmed those who have more tolerance would definitely have led to higher degree of satisfaction of each other and mental health of couples would increase.
Keywords: Forgiveness”, “Islamic life style, Mental Health”, “Women -
فهم چیستی و چگونگی مشکلات زوجین و خانواده ها از منبع وحیانی قرآن کریم بسیار حایز اهمیت است. حسادت ویژگی ای است که ابعاد شناختی و رفتاری و هیجانی و... دارد و در الگوهای تعاملی زوجین اثرات مخرب به بار می آورد. در همین راستا هدف پژوهش حاضر کشف معنا شناسی حسادت زوجین از منظر قرآن بود. طرح پژوهش حاضر، کیفی بوده و از روش تحلیل محتوای آیات قرآن استفاده شد. محتوای موردپژوهش با تاکید بر روش تدبر کلمه ای از سری روش های تدبر در قرآن انجام شد و واژه حسد در قرآن و کشف معناشناسی عمومی آن در سوره های بقره، نساء، فتح و فلق موردبررسی قرار گرفت. درنهایت مفهوم حسد درآیات قرآن، تفاسیر ذیل آیات، لغت نامه التحقیق، جمع بندی معناشناسی حسادت، مقدمات، لوازم و نتایج، ابعاد، مراتب و مولفه های آن بررسی گردید و تعریفی از حسادت زوجین مبتنی بر قرآن به دست آمد.
کلید واژگان: حسادت, حسادت زوجین, حسادت زوجین مبتنی بر قرآنIt is imperative to understand what and how the problems of couples and families are from the revealed source of the Holy Quran. Jealousy is a characteristic that has cognitive, behavioral, and emotional dimensions, etc., and it has destructive effects on the interaction patterns of couples. The present study aimed to discover the semantics of couples' jealousy from the perspective of the Qur'an. The current research is qualitative, and analysis method of Quranic verses was used. The content of the research carried out with an emphasis on the word deliberation method from the series of deliberation methods, the word Jealousy, and the discovery of the general semantics of Jealousy in the Qur'an (Surahs Baqarah, Nisa, Fatah, and Falaq) was chosen, as well as the concept of jealousy of couples. It was examined in the Qur'an. The concept of jealousy in the verses of the Quran, the interpretations of the verses, the research dictionary, the summary of the semantics of jealousy, its prerequisites, accessories and results, its dimensions, levels, and components were investigated and a definition of the jealousy of couples based on the Quran was obtained.
Keywords: Jealousy, Jealousy of couples, Couples' jealousy based on the Qur'an -
مقدمهپژوهش حاضر با هدف اثربخشی بسته زوج درمانی حسادت زدایی با رویکرد اسلامی بر کارآمدی خانواده و حسادت در زوجین ناسازگار انجام پذیرفت.روش کارروش پژوهش آزمایشی و در چارچوب طرح شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری بعد از دو ماه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین در تهران بود که از طریق فراخوان برای شرکت در دوره آموزش ارتقای روابط زوجی، اعلام آمادگی کردند. پس از اجرای تست ها، محقق، زوجینی را که در آن زنان، نمره پایین تر از میانگین در پرسشنامه کارآمدی خانواده صفورایی پاریزی (1388) و نمره بالاتر از میانگین در پرسشنامه حسادت زوجی محقق ساخته داشتند را انتخاب کرده و در گروه ها به صورت تصادفی جای داد. 32 زوج به روش نمونه گیری هدفمند، از میان جامعه آماری پژوهش انتخاب گردید و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای گرداوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه کارآمدی خانواده صفورایی پاریزی (1388) بود و مطابق با طرح، آزمودنی ها در دو مرحله قبل و بعد از اجرای الگوی طراحی شده به سنجش درآمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس با نرم افزار آماری SPSS-25 استفاده شد.یافته هانتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که میانگین نمرات کارآمدی خانواده در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش و میانگین نمرات حسادت در گروه آزمایش نسبت به کنترل کاهش پیداکرده است.نتایجدرنتیجه می توان گفت بسته زوج درمانی حسادت زدایی با رویکرد اسلامی بر کارآمدی خانواده و حسادت در زوجین ناسازگار اثربخش بوده است.کلید واژگان: زوج درمانی, حسادت زدایی با رویکرد اسلامی, کارآمدی خانواده, زوجین ناسازگارThe aim of this study was to evaluate the effectiveness of the Islamic couple's anti-jealousy couple therapy package on family efficacying and jealousy in incompatible couples. The research method was experimental and in the framework of a quasi-experimental design of pre-test-post-test with a control group with follow-up after two months. The statistical population of the present study included all couples in Tehran who announced their readiness by participating in a training course to promote couple relationships. After performing the tests, the researcher selected a couple in which women had a lower than average score in the Safouraei Parizi family efficiency questionnaire (2009) and a higher than average score in the researcher-made couple jealousy questionnaire and were randomly assigned to the groups. Dad. Thirty-two couples were selected by purposive sampling from the statistical population of the study and were randomly assigned to experimental and control groups. Data collection tools in this study included the Safavid Parizi family efficiency questionnaire (2009) and according to the design, the subjects were assessed in two stages before and after the implementation of the designed model. Analysis of covariance with SPSS-25 statistical software was used to analyze the data. The results of multivariate analysis of covariance showed that the mean scores of family performance in the experimental group increased compared to the control group and the mean scores of jealousy in the experimental group decreased compared to the control group. As a result, it can be said that the couple's anti-jealousy therapy package has been effective on family efficacying and jealousy in incompatible couples.Keywords: Couple Therapy, jealousy, Islamic practice, family efficacying, incompatible couples
-
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد - کودک بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و علائم نقص توجه و بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی
یکی از اختلالات شایع در دوران کودکی نقص توجه و بیش فعالی و تاثیرات متقابل آن با رفتارهای والدین است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و علایم نقص توجه و بیش فعالی در کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان پیش دبستانی با علایم نقص توجه و بیش فعالی و مادران آنها در شهر تهران در سال 98 بود. تعداد 20 نفر از این کودکان و مادران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) همتاسازی شدند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای در جلسات درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک شرکت کردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کانرز والدین (گویت و همکاران، 1978) و پرسشنامه غربال رفتارهای والد (فاکس، 1994) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل MANCOVA در نسخه 22 SPSS نشان داد که نمرات خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و نیز علایم نقص توجه کودکان در پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافت (001/0> p) درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک اثر معناداری بر کاهش خشونت کلامی و غیر کلامی مادران و علایم نقص توجه و بیش فعالی داشت و می توان نتیجه گرفت که این درمان می تواند شدت علایم نقص توجه و بیش فعالی کودکان و خشونت کلامی و غیر کلامی مادران این کودکان را کاهش دهد.
کلید واژگان: ADHD, خشونت کلامی و غیر کلامی, کودکان, مادران, اختلال نقص توجه و بیش فعالیEffectiveness of Parent-Child Interaction Therapy on Reducing Verbal and Non-verbal Violence of Mothers and Symptoms of Attention Deficit Hyperactivity Disorder in Preschool ChildrenOne of the most common childhood disorders is attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) and its interaction with parental behaviors. This study aimed to determine the effectiveness of parent-child interaction therapy (PCIT) on reducing verbal and non-verbal violence of mothers and symptoms of ADHD in preschool children. The method of the study was a quasi-experimental pretest-posttest with a control group. The statistical population included preschool children with ADHD symptoms and their mothers in Tehran. Twenty of these children and their mothers were selected using convenience sampling method and were matched and randomly assigned in experimental (n = 10) and control (n = 10) groups. The experimental group participated in 8 sessions of 90 minutes in PCIT sessions. The instruments included the Connors’ Parent Rating Scale and the Parent Behavior Screening. Data analysis using MANCOVA in SPSS version 22 showed that the scores of verbal and non-verbal violence of mothers, also the symptoms of ADHD decreased in the post-test compared to the pre-test (p <0.001) and treatment has a significant effect on reducing mothers’ verbal and non-verbal violence and symptoms of ADHD. It can be concluded PCIT could decrease the severity of ADHD symptoms in children and mothers' verbal and non-verbal violence.
Keywords: ADHD, verbal, non-verbal Violence, children, mothers, attention deficit hyperactivity disorder -
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه روانشناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و سلامت روان زنان باردار بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را زنان باردار 18 الی 40 سال شهر تهران در سال 1400-1401 تشکیل دادند. تعداد 200 زن باردار به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: مقیاس سلامت روانی (28-MHI) بشارت (1388)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (PCQ) لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی (FFMQ) بایر و همکاران (2006). از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و مولفه های عمل همراه با آگاهی و عدم قضاوت با اندازه اثر 14/0 و 07/0 اثر غیر مستقیم معناداری بر سلامت روان به واسطه سرمایه روان شناختی دارد (05/0>P) ولی سه مولفه مشاهده، توصیف و عدم واکنش اثر غیرمستقیم معناداری را نشان ندادند (05/0<P). همچنین نتایج نشان داد که مولفه های توصیف و عدم واکنش از متغیر ذهن آگاهی به همراه سرمایه روان شناختی به ترتیب با اندازه اثرهای 18/0، 22/0 و 29/0 اثر مستقیم معناداری بر سلامت راون زنان باردار دارند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که سرمایه روان شناختی با توجه به نقش ذهن آگاهی می تواند تبیین کننده سلامت روان در زنان باردار باشد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, زنان باردار, سرمایه روان شناختی, سلامت روانThe present study aimed to investigate the mediating role of psychological capital in the relationship between mindfulness and the mental health of pregnant women. The research method was a descriptive correlation. The statistical population of the research included pregnant women aged 18 to 40 in Tehran in 2021-2022. A total of 200 pregnant women were selected by convenience sampling method. The research instruments were: Mental Health Scale (28-MHI) Besharat (2009), Psychological Capital Questionnaire (PCQ) Luthans et al. (2007), and the Five Factors Mindfulness Questionnaire (FFMQ) Bauer et al. (2006). Structural equation analysis was used to analyze the data. The results showed that the research model has a good fit and components of action with knowledge and lack of judgment with an effect size of 0.14 and 0.07 have a significant indirect effect on mental health due to psychological capital (P<0.05), but the three components of observation, description, And lack of reaction did not show a significant indirect effect (P <0.05). The results also showed that the components of description and non-response of the mindfulness variable along with psychological capital with the effects of 0.18, 0.22, and 0.29, respectively, have a significant direct effect on the mental health of pregnant women (P< 0/05). These results show that psychological capital, considering the role of mindfulness, can explain mental health in pregnant women.
Keywords: Mindfulness, Pregnant women, Psychological capital, Mental health -
پژوهش کیفی حاضر با هدف یافتن مولفه های ضروری مشاوره پیش از ازدواج انجام شد. نمونه ها به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که شامل سه گروه 10 نفری از مشاوران، زوجین در شرف ازدواج و متاهل (30 نفر) بود. برای هر کدام جلسه گروه متمرکز برگزار شد و داده ها به روش اشتراس و کوربین کد گذاری گردید. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که مولفه های اصلی از دید این سه گروه شامل: «بررسی ارزش ها و نگرش ها، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، قواعد خانواده مبدا و مرزبندی با آنان، جذابیت و سلامت جسمی و جنسی و عدم اختلال شخصیت، بلوغ فکری و عاطفی و آموزش مهارت های پیشگیرانه» است. همچنین 31 زیر مولفه نیز شناسایی شد. درخصوص تفاوت در کدگذاری سه گروه، نتایج پژوهش نشان داد «آموزش مهارت های ارتباطی» در گروه مشاوران زیر شاخه «بلوغ عاطفی فرد» در نظر گرفته شده است و در گروه زوجین متاهل و زوجین در حال آشنایی زیرشاخه ی «آموزش های پیشگیرانه قبل از ازدواج». گروه زوجین در حال آشنایی بر بررسی «سلامت جسمی فرد» تاکید داشتند و البته در گروه مشاوران پیشنهاد شد که این مسیله در هنگام ترسیم ژنوگرام خانواده به طور کامل بررسی گردد. گروه زوجین متاهل این مسیله را در اولویت قرار ندادند و بیشتر مسایل اجتماعی و روانی فرد برایشان اهمیت داشت. از نتایج این پژوهش می توان در مشاوره های پیش از ازدواج و یا کارگاه های آموزشی در این زمینه بهره گرفت. با استفاده از این مولفه ها می توان ابتدا تفاوت های زوجین را شناسایی کرد، در مورد مزایا و چالش های احتمالی ناشی از این تفاوت ها به زوجین آگاهی داد و روش های مدیریت این تفاوت ها را به زوجین آموزش داد و آن ها را برای مقابله صحیح با مشکلات دوران زناشویی آماده کرد.کلید واژگان: مشاوره قبل از ازدواج, مشاوران, زوجین متاهل, زوجین در شرف ازدواج, پژوهش کیفیThe present qualitative research was conducted to find the essential components of premarital counseling. The samples were selected via convenience sampling, which included three equal groups of 10 counselors, couples about to get married, and married couples (30 people in total). A focus group meeting was held for each of them, and the data were coded using Strauss and Corbin method. The findings of the research show that the main components from the point of view of these three groups include “examination of values and attitudes, socio-economic status, rules of the family of origin and setting demarcation, attractiveness and physical and sexual health, lack of personality disorder, intellectual and emotional maturity, and preventive skills training”. Furthermore, 31 sub-components were identified. As far as the difference between coding in the three groups is concerned, the results indicated that counselors consider “teaching communicative skills” to be a sub-category of “emotional maturity”, but married couples and couples about to get married considered it to be a sub-category of “teaching premarital preventive skills”. Couples about to get married emphasized checking “physical health”, but counselors suggested thoroughly investigating it while family genogram is illustrated. However, married couples gave it no priority, but strongly emphasized a person’s social and mental issues. The results of this research can be used in premarital counseling or educational workshops in this field. By using these components, it is possible to identify the differences between couples, inform couples about the benefits and possible challenges caused by these differences, and teach them how to manage these differences to properly deal with marital problems.Keywords: premarital counseling, counselors, married couples, couples about to get married, qualitative research
-
هدفهدف پژوهش حاضر، واکاوی عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی مجازی در بین نوجوانان بود.روشاین مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور، 17 نفر از نوجوانان دختر 14 تا 16 ساله که در استفاده از رسانه های اجتماعی دچار بدکارکردی بودند به روش نمونه گیری هدفمند بر اساس معیار انتخاب شدند. سپس عوامل انگیزشی استفاده از رسانه های اجتماعی از دیدگاه آن ها به کمک مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت داده ها طبقه بندی و کدگذاری شده و نتایج با استفاده از روش گزارش روایی بیان شدند.یافته هاتحلیل تجارب، منجر به شناسایی7 مضمون اصلی شامل رابطه همزیستی با همسالان ، حضور همه جانبه، تنظیم هیجان، ایده آل سازی در برابر عادی سازی، مقایسه ی اجتماعی، کارکرد و پاسخ به مسایل وجودی- انسان گرا شد که هر یک به ترتیب 5، 7، 8، 4، 5، 15 و 3 مضمون فرعی را شامل شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده ی آن است که استفاده دردسرساز نوجوانان از شبکه های اجتماعی نه به انگیزه ی جدید یا مد روز بودن بلکه به صورت هدفمند و به انگیزه برآورده شدن نیازهای اساسی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) صورت می گیرد. لذا لازم است متولیان امر ضمن به رسمیت شناختن نیازها و انگیزه های این گروه، از فرصت فناورانه ی شبکه های اجتماعی، برای پاسخ گویی مناسب به نیازهای مغفول مانده ی آن ها در دنیای واقعی برنامه ریزی کنند. همچنین مشاوران می توانند با در نظرداشتن انگیزه های مذکور درجهت اقدامات پیشگیرانه و یا طراحی محتواهای فناورانه ی هدفمند برای نوجوانان وارد عمل شوند.کلید واژگان: انگیزه, پدیدارشناسی, رسانه های اجتماعی, فضای مجازی, نوجوانانPurposeThis research aimed to analyze adolescents` motivational factors for using virtual social media.MethodThis research was conducted using the qualitative approach of phenomenology type. For this purpose, 17 female adolescents aged 14 to 16 who were dysfunctional in the use of social media were selected using a purposeful sampling method based on criteria. The research was conducted through semi-structured interviews. Finally, the data were coded and categorized and the results were expressed using the method of narrative reporting.FindingsThe analysis of experiences led to the identification of 7 main themes, including the symbiotic relationship with peers, omnipresence, emotion regulation, idealization versus normalization, social comparison, function, and response to existential-humanistic issues. each of them included 5, 7, 8, 4, 5, 15, and 3 sub-themes respectively.ConclusionThe results show that adolescents' problematic use of social networks is not motivated by newness or fashion, but purposefully and motivated by the fulfillment of basic needs (autonomy, competence, and communication). Therefore, in addition to recognizing the needs and motivations of adolescents, the authorities must use the technological opportunities of social networks to respond to their neglected needs in the real world. Also, counselors can take preventive measures or design targeted technological content for them by considering the motivations of adolescents.Keywords: motivation, Phenomenology, Social Media, Virtual space, adolescents
-
زمینه
شرم و احساس گناه به عنوان هیجان هایی منفی و سازش نایافته با بروز مشکلات روانشناختی در نوجوانان، از جمله افسردگی و خودکشی، اضطراب اجتماعی، اختلال دوقطبی و سطح پایین شفقت به خود در ارتباط است. با این حال، علی رغم اهمیت این هیجانات در نوجوانان، در زمینه بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاسی معتبر برای اندازه گیری شرم و گناه بین نوجوانان ایرانی شکاف تحقیقاتی وجود دارد.
هدفبررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تجربه شرم و احساس گناه (GSES؛ مالیناکووا و همکاران، 2019) در نوجوانان شهر تهران بود.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی و از نظر روش شناسی، آزمون سازی است که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. نمونه پژوهش حاضر، 2291 نوجوان 12 تا 18 سال بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی تاییدی و به منظور آزمون تغییرناپذیری مقیاس با توجه به جنسیت، از روش تحلیلی چندگروهی استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل عاملی تاییدی، وجود دو عامل شرم و احساس گناه را تایید کرد و نشان دهنده برازش مطلوب داده ها در گروه دختران و پسران بود. تحلیل چندگروهی نیز هم ارزی ضرایب مسیر و مقادیر خطا را را در هر دو گروه نشان داد (0/05 P>). قابلیت اعتماد ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد و قابلیت اعتماد مرکب تایید شد (0/7 ≥, ω, CRα). نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی صوری، محتوا، سازه، همگرا و واگرای مناسبی برخوردار است. بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که با افزایش سن، احساس شرم و گناه در نوجوانان افزایش می یابد (0/01 >P).
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تجربه شرم و گناه دارای ویژگی های روانسنجی مطلوبی بوده و ابزاری ساده، مختصر و قابل اعتماد جهت ارزیابی هیجان های شرم و احساس گناه در نوجوانان ایرانی است.
کلید واژگان: نوجوانان, شرم, احساس گناه, ویژگی های روان سنجیBackgroundShame and guilt as negative and maladaptive emotions are associated with psychological problems in adolescents, including depression and suicide, social anxiety, bipolar disorder, and low level of self-compassion. However, despite the importance of these emotions in adolescents, there is a research gap in investigating the psychometric properties of a valid scale to measure shame and guilt in Iranian adolescents.
AimsThis study aimed to investigate the psychometric properties of the Persian version of the Guilt and Shame Experience Scale (GSES; Malinakova et al., 2019) in adolescents in Tehran.
MethodsThe present research is applied in terms of purpose, survey in terms of type of data collection, and testing in terms of methodology, which was conducted in the form of a correlational research design. The present study sample was 2291 adolescents aged 12 to 18 years selected through multi-stage cluster random sampling. The confirmatory factor analysis method was used to determine the construct validity, and the multi-group analytical method was used to test the invariance of the scale concerning gender.
ResultsThe confirmatory factor analysis results confirmed the existence of two factors of shame and guilt and indicated a good fit of the data in the groups of girls and boys. The multi-group analysis also showed the invariance of path coefficients and residuals in both groups (P> 0.05). The scale’s reliability was confirmed using Cronbach’s alpha, MacDonald omega, and composite reliability (α, ω, CR ≥ 0.7). The results indicated that the GSES has an adequate face, content, construct, divergent and discriminant validity. Examination of demographic variables showed an increase in feelings of shame and guilt with age (P< 0.01).
ConclusionThe Persian version of the Shame and Guilt Experience Scale has desirable psychometric properties, and is a simple, brief and reliable tool for assessing the emotions of shame and guilt in Iranian adolescents.
Keywords: Adolescents, Shame, Guilt, Psychometric properties -
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خود شفقت ورزی بر ادراک اجتماعی تجرد و باور به دنیای عادلانه در دختران مجرد انجام شد. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعه آماری، شامل تمامی دختران مجرد 30 سال به بالای دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان بود، که 34 نفر به صورت داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 17 نفر) گمارده شدند. پرسشنامه های ادراک اجتماعی تجرد قانع عزآبادی و همکاران و باور به دنیای عادلانه ساتون و داگلاس اجرا گردید. برای گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت دو ماه آموزش اجرا شد اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. داده های به روش تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد، آموزش خود شفقت ورزی بر ادراک اجتماعی تجرد و باور به دنیای عادلانه در دختران مجرد موثر است. با توجه به افزایش سن ازدواج در دختران جامعه، می توان از آموزش خود شفقت ورزی برای بهبود سلامت روان این افراد استفاده کرد.
کلید واژگان: ادراک اجتماعی تجرد, باور به دنیای عادلانه, خود شفقت ورزی, دختران, سلامت روانThe aim of this study was to evaluate the effectiveness of self-compassion training on social attitudes towards the singlehood(SATS) and belief in a just world(BJW) in single girls. The research design was quasi-experimental with pretest-posttest with a control group. The statistical population included all single girls 30 years old and above in the faculty of literature and humanities of Shahid Bahonar University of Kerman. 34 people were selected voluntarily as a sample and randomly assigned to experimental and control groups (17 people in each group). Questionnaires of Social Attitudes towards the Singlehood of Ghanee Ezabadi, et al. and Belief in a just world of Sutton and Douglas were administered. For the experimental group, 8 sessions of 90 minutes were performed for two months, but the group did not receive any training. Data were analyzed by multivariate and univariate analysis of covariance. Findings showed that self-compassion training is effective on SATS and BJW in single girls. Due to the increasing age of marriage in the girls of the society, self-compassion training can be used to improve the mental health of these people.
Keywords: Belief in a just world, Girls, Mental Health, self-compassion, social attitudes towards the singlehood -
نشریه پژوهش های مشاوره، پیاپی 78 (تابستان 1400)، صص 244 -271هدف
این پژوهش با هدف واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کووید19 انجام شد.
روشاین پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت. جامعه ی این پژوهش شامل بیماران بهبود یافته از ویروس کرونا در استان تهران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحلهای کلایزی انجام شد.
یافته ها:
پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین، 9 مضمون اصلی واکنش اولیه تنهایی و نیاز به دریافت شفقت، پیامدهای منفی، نزدیکی به مرگ و واکنش افراد، فعالیت های موثر در تاب آوری، سرایت متقابل احوالات روحی بیمار، مراقبان و کادر درمانی، اثر بیماری بر معنا و سبک زندگی، دل مشغولی در حوزه ی وظایف و تعهدات، پیشنهادات به دست آمد.
نتیجه گیری:
پژوهش حاضر نشان داد تجربه مبتلایان کووید19 با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد و آگاهی از این تجربیات به متخصصین و سیاست گذاران کمک می کند تا از بحران روان شناختی در دوره ی پساکرونا پیشگیری و افراد جامعه را از نظر روانی برای مواجهه با اپیدمی ها آماده کنند.
کلید واژگان: تجربه زیسته, ویروس کرونا, بیماران بهبود یافته, پساکروناAimThe aim of this study was to analyze the experiences and psychological perceptions of recovered COVID-19 patients.
MethodsThis research was conducted using qualitative approach of phenomenology type. The population of this study included the patients recovered from Corona virus in Tehran province. Sampling was performed purposefully. The research was conducted through semi-structured interviews. Collaizi’s seven-step method was applied for analyzing the data.
FindingsAfter coding the interviews and categorizing the topics, the following nine main themes were obtained: initial reaction of loneliness and the need for receiving compassion, negative consequences, proximity to death and the reaction of individuals toward it, effective coping activities, mutual transmission of mental status of the patient, caregivers and medical staff, the effect of illness on meaning and style of life, preoccupation with duties and responsibilities.
ConclusionThe present study showed that the experiences of Covid-19 patients have similarities and differences and being ware of these experiences may help the experts and policymakers to prevent the psychological crisis in the post-corona period and prepare the people psychologically in the society to face the epidemics.
Keywords: Lived experience, corona virus, recovered patients, post-corona -
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد تجربه میانسالی در زنان بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان میانسال مناطق یک، دو و سه شهر تهران بودند که از بین آن ها، با اجرای مصاحبه نیمه ساختاریافته، 12 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند تا به اشباع رسیدن اطلاعات، انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع کیفی و تجزیه و تحلیل آن با روش تحلیل مضمون انجام شد. محتوای مصاحبه ها از طریق روش بروان و کلارک و با استفاده از نرم افزار اطلس، کدگذاری، طبقه بندی و تحلیل شد و در نهایت منجر به استخراج مضمون ها گردید. یافته ها نشان داد که مضامین اصلی شامل شش مضمون «تغییرات جسمانی»، «تغییر در روابط»، «توجه به جنبه های درونی»، «معنویت»، «دغدغه مالی» و «فرایند حل تعارض ها» می باشد. با توجه به آسیب پذیری زنان میان سال و احتمال ابتلای این گروه سنی به اختلالات روانی، به نظر می-رسد پرداختن به موضوع ابعاد مهم زندگی زنان میان سال، نیاز است در اولویت فعالیت های نظام بهداشتی درمانی کشور قرار گیرد.کلید واژگان: ابعاد تجربه, میانسالی, زنان, تحلیل مضمونThe objective of the present study was to investigate the dimensions of middle-age experience in women. The statistical population included all middle-aged women aged 39 to 43 years of the regions one, two, and three in Tehran. Through a semi-structured interview, 12 women were selected by purposive sampling to reach data saturation. This study was conducted based on a qualitative approach, and was analyzed by content analysis procedure. The content of the interviews was coded, classified, and analyzed via applying the Brown and Clark method, using Atlas software, and ultimately led to the extraction of themes. The findings showed that the main themes included six themes of "physical changes," "change in relationships," "attention to internal aspects," "spirituality," "financial concern," and "conflict resolution." Regarding the vulnerability of middle-aged women and their risk of mental disorders, addressing middle-aged women's life should be a top priority in our country's health care system .Keywords: Dimensions of experience, middle-age, Women, Content Analysis
-
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی امید در رابطه خودکارآمدی و شکوفایی در میان مشاوران و روانشناسان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه 407 نفر از مشاوران و روانشناسان بودند که به شیوه اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی در پژوهش شرکت داشتند (319 زن، 88 مرد). ابزارهای به کار رفته شامل مقیاس خودکارآمدی عمومی ، مقیاس امید و مقیاس شکوفایی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 وAMOS-24 انجام شد. نتایج معادلات ساختاری نشان داد مدل روابط بین خودکارآمدی، امید و شکوفایی از برازش مناسبی برخوردار است. بر اساس نتایج، سطوح بالاتر خودکارآمدی و امید پیش بینی کننده سطح بالاتری از شکوفایی است، بعلاوه نقش میانجی کامل امید در رابطه خودکارآمدی و شکوفایی تایید شد. این مطالعه نشان داد که سطح بالاتر خودکارآمدی و امید باعث ارتقای سطح شکوفایی مشاوران و روانشناسان می-شود و هدف قراردادن آنها می تواند بهزیستی مشاوران و روانشناسان را تقویت نماید.
کلید واژگان: شکوفایی, خودکارآمدی, امید, مشاوران, روانشناسانThe aim of present study was to examine the mediating role of hope in the relationship between self-efficacy and flourishing among counselors and psychologists. The research method was correlational using the structural equation modeling method. The sample consisted of 407 counselors and psychologists who were selected online through social media (Female :319, Male: 88). The instruments used were General Self-efficacy scale, Hope scale, and Flourishing scale. Data analysis was performed by statistical methods of Pearson correlation coefficient and structural equation modeling using SPSS-24 and AMOS-24 software. The result of structural equation modeling revealed that the model of relationship between self-efficacy, hope and flourishing, had a good fit. According results, high levels of self-efficacy and hope, predicted greater levels of flourishing. Also, hope emerged as a mediator in the link between self-efficacy with flourishing. This study showed that self-efficacy and hope play an important role in the rate of flourishing and targeting them can promote the well-being in counselors and psychologists.
Keywords: flourishing, self-efficacy, Hope, counselors, psychologists -
مقدمه و هدفاین پژوهش با هدف مقایسه الگوهای ارتباطی، سبک های ابراز هیجان و میزان صمیمیت در بین زنان خیانت دیده و عادی انجام شدمواد و روش هاروش پژوهش توصیفی و از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان خیانت دیده و عادی شهر تهران در سال 1396 بودند. از بین زنان خیانت دیده 65 نفر و از زنان عادی نیز 65 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ)، پرسشنامه ابرازگری هیجان (EEQ)، پرسشنامه دوسوگرایی در ابراز هیجان (AEEQ) و مقیاس صمیمیت زناشویی (MIS) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. داده ها توسط آزمون مانوا و نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدندیافته هایافته ها نشان داد که بین زنان خیانت دیده و عادی در الگوهای ارتباطی، برخی از سبک های ابراز هیجان و صمیمیت تفاوت معناداری وجود دارد.بحث و نتیجه گیریبر این اساس می توان نتیجه گرفت که زنان خیانت دیده در ازدواج خود عمدتا از الگوهای ارتباطی ناکارآمدی استفاده می کنند، ابراز هیجان مثبت در بین آنان به درستی صورت نمی گیرد وصمیمیت در ازدواجشان ضعیف است. نتایج این پژوهش می تواند در آموزش های روانی و مشاوره های زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: الگوهای ارتباطی, سبک های ابراز هیجان, صمیمیت, خیانت زناشویی, زنانIntroductionThis study was done to compare communication patterns, emotion expression styles and intimacy among betrayed and normal women (non-betrayed).Materials and MethodsThe research method was descriptive and causal-comparative. The statistical population consisted of all betrayed and normal women of Tehran in 2018. Among the betrayed women, 65 subjects and among the normal women, also 65 subjects were selected by purposive sampling..Communication Patterns Questionnaire (CPQ), Emotional Expression Questionnaire (EEQ), Ambiguity over Emotional Expression Questionnaire (AEEQ) and Marital Intimacy Scale (MIS) were used for gathering data. The data were analyzed by MANOVA and SPSS-22 software.FindingsThe findings showed that there was a significant difference between betrayed and normal women in communication patterns, some of emotion expression styles and intimacy. Accordingly, it can be concluded that betrayed women mainly use dysfunctional communication patterns in their marriage, positive emotions expression are not addressed properly and that the intimacy in their marriage is weak.ConclusionThe results of this study can be used in psycho-education and marital counseling.Keywords: Communication Patterns, Emotional expression styles, Intimacy, marital infidelity, Women
-
روش تحقیق خاطرات روزانه یکی از انواع تحقیق کیفی است که به دلیل ظرفیت خود برای ثبت پدیدههای موردعلاقه بهطور منظم، در بافت و در طول زمان متمایز است. این روش همانند سایر روشهای کیفی انعطافپذیر بوده و میتواند متناسب با سوالهای مختلف تحقیق، باشد. گرایش تحقیقات معاصر به بررسی احساس و ادراک فرهنگ عامه و گفتمان علوم انسانی است که بهصورت ظریفی با چشماندازی که در بسیاری از مطالعات خاطرات روزانه ارایه شده، پوشش داده میشود. در حال حاضر با رشد رسانههای جدید و تکنولوژی دیجیتال و توجه آنلاین به زندگی افراد، این روش رو به گسترش است. در این گفتار به معرفی روش تحقیق خاطرات روزانه، پیشینه، انواع طرحها، روشهای جمع آوری اطلاعات، اهداف، تحلیل دادهها و ملاحظات اخلاقی در این روش میپردازیم تا زمینهای جهت استفاده از این روش در تحقیقات کیفی کشورمان ایجاد نماید.
کلید واژگان: روش تحقیق کیفی, خاطرات روزانه, مطالعات طولی فشردهThe diary research method is one of the types of qualitative research that is different in context and over time due to its capacity to record the desired phenomena on a regular basis. This method, like other qualitative methods, is flexible and can be tailored to different research questions. The tendency of contemporary research is to study the feeling and perceptions of popular culture and the discourse of the humanities, which are overlap with the perspectives of diary studies. Now with the growth of new media and digital technology and the explosion of online attention to people's lives, this method is expanding. This paper will introduce the method of diary method, its background, and methods of data collection, goals, data analysis, and ethical considerations in order to provide a basis for using this method.
Keywords: Qualitative research method, daily diary, intensive longitudinal studies
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.