مهدی عبدالوهاب
-
هدفعملکرد دست در همه ی افراد به خصوص کودکان با فلج مغزی از ضرورت های زندگی روزانه است. افراد با اختلال عملکرد دست دچار مشکلاتی در مراقبت از خود، تحصیل، تفریح و مانند آن می شوند. فضای کافی در فضای وب اول دست برای حرکت به سمت خارج و دیگر حرکات شست و همچنین عملکرد دست ضروری است. اختلال عملکرد اندام فوقانی بخصوص دست یک پیامد رایج و ناتوان کننده در فلج مغزی است و نقص در عملکرد دست می تواند کیفیت زندگی این کودکان را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت کوتاه شست بر عملکرد دست، دامنه حرکتی مچ و شست کودکان با فلج مغزی می باشد.روش بررسیروش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و بصورت قبل بعد می باشد. 15 کودک مبتلا به فلج مغزی از مدارس استثنایی جسمی حرکتی شهر تهران که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. کودکان از اسپلینت (با زاویه 40 درجه دور شدن شست از کف دست) به مدت 8 هفته، 8- 6 ساعت در روز و 6- 4 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از تست Box & Block برای ارزیابی عملکرد دست و گونیامتر برای دامنه حرکتی مچ و شست دست غالب استفاده شد.یافته هانتایج، بهبود معنادار در عملکرد دست (0/001=p) و افزایش دامنه حرکتی شست (0/02=p) به دنبال استفاده از اسپلینت را نشان می دهد، اما افزایش معناداری در دامنه حرکتی مچ (0/054=p) دیده نشده است.نتیجه گیرییافته های مطالعه فوق نشان می دهد که استفاده از اسپلینت کوتاه شست در کودکان با فلج مغزی می تواند جهت بهبود عملکرد دست و افزایش دامنه ی حرکتی شست دست غالب استفاده شود.کلید واژگان: اسپلینت کوتاه شست, عملکرد دست, فلج مغزیPropose:Hand function is essential to activities of daily living for everyone, including individuals with cerebral palsy (CP). Individuals with hand dysfunction experience difficulties in self-care as well as educational, recreational, and fitness activities.Adequate first web space is essential for web space expansion, thumb abduction, and a wide range of thumb mobility and hand function activities. Hand dysfunction may have effects on quality of life. Dysfunction of the upper extremity is a common and debilitating consequence of cerebral palsy. The purpose of this study was to determine the effects of short thumb Splint on hand function, and wrist and thumb range of motion of children with age range of 8 to 12 years with spastic cerebral palsy.MethodsThe design of this study was before- after clinical trials on fifteen cerebral palsy children selected from special school based on inclusion criteria. Patients used a short thumb Splint (40 degrees of palmar abduction of thumb) for 2 months (6-4 hours during a day and 6 to 8 hours at night). In this study box & block Hand Function Test was used to evaluate the hand function. Goniometric measurements of thumb were obtained in degrees to calculate the passive range of motion.ResultsThe results showed significant improvement in hand function (p=0.001), thumb range of motion (palmar and radial abductions) after Splinting (p=0.02) but did not reach statistical significance in wrist range of motion (p=0.054).ConclusionOur findings suggested that application of short thumb Splint in cerebral palsy children can improve hand function and enhance dominant hand thumb range of motion.Keywords: Short thumb Splint, Hand Function, Cerebral palsy
-
زمینه و هدففلج مغزی یکی از دلایل رایج ناتوانی در دوران کودکی است که بر رشد حرکتی و وضعیت بدن تاثیر می گذارد و منجر به محدودیت در انجام فعالیت ها می شود. عملکرد بازو و دست در کودکان فلج مغزی همی پلژیک دچار مشکل می شود و همین امر منجر به ناتوانی در انجام فعالیت های روزمره زندگی آنها می شود. ارتز ها و اسپلینت ها به منظور بهبود وضعیت ، دامنه حرکتی و عملکرد دست مورد استفاده قرار می گیرند و در نتیجه می توانند بر انجام فعالیت ها توسط کودک تاثیر بگذارند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک بر انجام فعالیت ها، اسپاستی سیته، دامنه حرکتی و زبردستی کودکان فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک 12-8 ساله می باشد.روش بررسیروش مطالعه در این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سویه کور می باشد. 20 بیمار فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک 8 تا 12 ساله از بین کودکانی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار داده شدند. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و 6 ساعت در روز استفاده کردند. مدت زمان استفاده از اسپلینت در طول روز، سه وعده دو ساعته بود. در این مطالعه از مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست، ساعد و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی مچ دست، ساعد و آرنج ، از آزمون Box & Block برای ارزیابی زبردستی و از مقیاس Activity Scale for Kids برای بررسی نحوه انجام فعالیت های کودکان استفاده شد.یافته هانتایج ارزیابی ها در گروه مورد و شاهد مورد بررسی قرار گرفت و با هم مقایسه شد. در گروه مورد نتایج ارزیابی ها نشان دهنده بهبود معنادار اسپاستی سیته مفصل مچ دست(005/0p<) ، اسپاستی سیته ساعد (003/0p<)، دامنه حرکتی مفصل مچ دست (001/0p<)، دامنه حرکتی ساعد (003/0p<)، زبردستی (001/0p<) و فعالیت های کودکان (002/0p<) بود، اما تاثیر معناداری بر اسپاستی سیته آرنج (157/0p<) و دامنه حرکتی آرنج (343/0p<) مشاهده نشد. در گروه شاهد، ارزیابی ها نشان دهنده بهبود معنادار در هیچ کدام از موارد فوق نبود(05/0p>). در مقایسه گروه مورد و شاهد با یکدیگر نتایج نشان می دهد که قبل از مداخله، تفاوت معناداری بین میانگین های گروه مورد و شاهد مشاهده نمی شود، اما بعد از مداخله، به غیر از دامنه حرکتی و اسپاستی سیتی آرنج، در سایر متغیرها تفاوت معناداری بین میانگین های گروه مورد و شاهد مشاهده می شود.نتیجه گیریاطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و 6 ساعت در روز، می تواند روش موثری جهت بهبود انجام فعالیت ها، اسپاستی سیته و دامنه حرکتی مفاصل مچ دست و ساعد، زبردستی کودکان فلج مغزی همی پلژیک باشد.کلید واژگان: فلج مغزی, اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک, فعالیت های کودکان, همی پلژیک اسپاستیکBackground and AimCerebral palsy is a common cause of disability in childhood that effects on posture and motor development and leads in activity limitation.In this children, the function of hand and arm become problematic and this can lead to disability in doing of activities of daily living. Orthosis and splints are used to improve position, range of motion, hand function and finally can improve doing of activities in children. The aim of this study was to investigate the effects of static anti-pronation splint on activity,spasticity, range of motion, and function of affected hand of spastic hemiplegic children of 8-12 years old.MethodsThis study is a single blind randomised control trial that was approved by ethical committee of Tehran University of Medical Scienses(Irct ID: IRCT2014042717450N1 ). 20 spastic hemiplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old were selected through students who studied in physical disabled schools in Tehran city and had the inclusion criteria.Patients randomly divided into intervention and control group.Patients in intervention group used a static anti-pronation splint for two months, 6 hours daily.Duration of using the splint was 3 sets of 2 hours a day. In this study the Activity Scale for Kids was used to evaluate activitiy implementation of children, the Modified Ashworth Scale was used to assess spasticity of wrist, forearm and elbow, ROM of wrist, forearm and elbow were tested with goniometer and Box & Block test was used to evaluate hand function.ResultsThe results in intervention and control group were interpreted and compared together. Results in intervention group showed a significant improvement in activities of children(p0.05) . In comparing the results of intervention and control group, before the study there was not a significant diference between two groups but after study, the diference was significant.ConclusionsInformation from present research shows that using static anti-pronation splint for 2 months ,6 hours a day, can be an effective method to improve activity implementation, wrist and forearm spasticity and range of motion and hand function in hemiplegic CP children.Keywords: Cerebral palsy, Activities of children, Static anti, pronation splint, Spastic hemiplegic
-
زمینه و هدفهدف از پژوهش حاضر مقایسه دامنه حرکتی و استقامت عضلات نواحی گردن و مفصل فکی-گیجگاهی در افراد با اختلالات فکی-گیجگاهی، مراجعه کننده به دانشکده دندان پزشکی علوم پزشکی تهران و افراد سالم بود.روش بررسیتعداد 30 مرد سالم به عنوان گروه کنترل و 30 مرد با سن 20-40 سال مبتلا به اختلالات مفصل فکی-گیجگاهی به عنوان گروه بیمار انتخاب شدند. در کلیه افراد دامنه حرکتی فلکشن و اکستنشن سر و گردن و باز شدن دهان اندازه گیری شد و همچنین میزان استقامت عضلات جونده و استقامت عضلات اکستانسور گردن اندازه گیری شد و میانگین هر یک از مقادیر گروه بیمار با گروه کنترل مقایسه شدند.یافته هادامنه حرکتی فلکشن سر و گردن و استقامت عضلات اکستانسور گردن در بیماران مبتلا به اختلالات مفصل فکی-گیجگاهی نسبت به افراد سالم کم تر بود (p<0/001).نتیجه گیرینتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که به هنگام بروز اختلالات فکی-گیجگاهی در استقامت عضلات اکستانسور و دامنه حرکتی گردن نیز تغییراتی به وجود می آید. توجه به درمان مشکلات ناحیه گردن می تواند در بهبود این بیماران موثر باشد.کلید واژگان: دامنه حرکتی و باز شدن دهان, استقامت عضلات, اختلالات تمپورومندیبولارBackground And AimThe aim of this study was to compare the neck and temporomandibular joint range of motion and muscle endurance in patients with temporomandibular disorders, referring to the dental school of tehran university of medical science and healthy individuals.Materials And MethodsA total of 30 healthy men as control and 30 patients aged 20-40 years with temporomandibular joint disorders (TMD) were selected as patients. Range of motion in flexion and extension of the head and neck and mouth opening was measured and masticatory muscle endurance as well as the neck extensor muscles was measured and averaged values for each patient group were compared with the control group.ResultsHead and neck flexion range of motion and endurance of neck extensor muscles in patients with temporomandibular joint disorders (TMD) was lower than healthy controls. (PConclusionThe results of this study showed that disorders of temporomandibular joint can change extensor muscle endurance and range of motion in neck. Pay attention to neck problems can be effective in improving patients with disorders of temporomandibular joint.Keywords: Range of motion, Muscular endurance, Temporomandibular disorder
-
زمینه و هدففلج مغزی یکی از دلایل رایج ناتوانی در دوران کودکی است که رشد حرکتی و پوسچر را تحت تاثیر قرار می دهد و منجر به محدودیت در انجام فعالیت می شود. نقص در عملکرد بازو و دست از مشکلات کودکان مبتلا به فلج مغزی می باشد و جزء فاکتورهای اصلی ناتوانی در انجام فعالیت های روزمره ی زندگی آنها به شمار می رود. ارتز ها و اسپلینت ها به منظور بهبود وضعیت ، دامنه حرکتی و عملکرد دست، مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک بر اسپاستی سیته ، دامنه حرکتی ، قدرت و عملکرد اندام فوقانی سمت مبتلای کودکان فلج مغزی همی- پلژیک اسپاستیک 12-8 ساله می باشد.روش بررسیروش مطالعه در این پژوهش، از نوع مداخله ای می باشد. 20 بیمار فلج مغزی همی پلژیک اسپاستیک 8 تا 12 ساله از بین کودکانی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند که در هر گروه 10 کودک قرار گرفت. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و روزانه 6 ساعت استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست، ساعد و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی مچ دست، ساعد و آرنج و از دستگاه digital pinch/grip analyser برای ارزیابی قدرت دست استفاده شد.یافته هانتایج ارزیابی ها در گروه مورد، نشان دهنده بهبود معنادار عملکرد اندام فوقانی (003/0P<)، اسپاستی سیته مفصل مچ دست(005/0P<) ، اسپاستی- سیته ساعد (003/0P<)، دامنه حرکتی مفصل مچ دست (001/0P<)، دامنه حرکتی ساعد (003/0P<)، قدرت گریپ (001/0P<) و قدرت پینچ (003/0P<) بود، اما تاثیر معناداری بر اسپاستی سیته آرنج (157/0P<) و دامنه حرکتی آرنج (343/0P<) مشاهده نشد. در گروه شاهد، ارزیابی ها نشان دهنده بهبود معنادار در هیچ کدام از موارد فوق نبود(05/0P>).نتیجه گیریاطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه و روزانه6 ساعت، می تواند روش موثری جهت بهبود اسپاستی سیته و دامنه حرکتی مفاصل مچ دست و ساعد، قدرت و عملکرد دست کودکان فلج مغزی همی پلژیک باشد.کلید واژگان: فلج مغزی, عملکرد اندام فوقانی, اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک, همی پلژیک اسپاستیکBackground And AimCerebral palsy is a common cause of inability in childhood that effects on posture and motor development and leads in activity limitation. One of the difficulty of cerebral palsy is impairment in arm and hand function. Splints and orthosis are used to improve position, range of motion and hand function. The aim of this study was to investigate the effects of static anti-pronation splint on spasticity, range of motion, grip and pinch strength and function of affected hand of spastic hemiplegic children of 8-12 years old.Materials And MethodsThis is an interventional study. Twenty spastic hemiplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old were selected through students who studied in physical disabled schools in Tehran city and had the inclusion criteria. Patients randomly divided into intervention and control group. Patients in intervention group used a static anti-pronation splint for two months, 6 hours daily. In this study the Jebsen Taylor test was used to evaluate hand function, the Modified Ashworth Scale was used to assess spasticity of wrist, forearm and elbow, ROM of wrist, forearm and elbow were measured with goniometer and grip and pinch strength were evaluated with MIE.ResultsResults in intervention group showed a significant improvement in hand function (p0.05).ConclusionInformation from present research shows that using static anti-pronation splint for 2 months ,6 hours a day, can be an effective method to improve hand function, wrist and forearm spasticity and range of motion, strength of grip and pinch in hemiplegic CP children.Keywords: Static anti, pronation splint, Hand function, Spastic hemiplegic, Cerebral palsy
-
زمینه و هدفیکی از علل اصلی کمردرد غیراختصاصی مزمن، وضعیت نامناسب کاری، تکرار زیاد یک فعالیت و یا سنگینی کار می باشد. داشتن ابزار ارزیابی مناسب، دقیق، ارزان و ساده جهت سنجش شدت قرار گرفتن در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری، جهت شناسایی افراد در معرض و بکار گرفتن درمان مناسب ضروری است. هدف از مطالعه حاضر مقایسه مقیاس تک آیتمی Borg با مقیاس Job Related Physical Demands: JRPD برای شناسایی افراد در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری در نیروهای نظامی مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن بود.روش بررسیدر این مطالعه پیمایش مقطعی، 92 فرد مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن با میانگین سنی (انحراف معیار) (55/8 ±) 16/29 سال و 93 فرد سالم با میانگین سنی (انحراف معیار) (17/9 ±) 80/26 سال و همسان شده از نظر مدت زمان کار، سن و نوع خدمت با افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی بصورت غیراحتمالی ساده انتخاب شدند. از مقیاس تک آیتمی Borg و مقیاس JRPD برای سنجش شدت قرار داشتن در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری استفاده شد.یافته هابا در نظر گرفتن مقیاس JRPDبعنوان مقیاس معیار، در آستانه ی متوسط و بالاتر میزان قرار داشتن در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری، برای مقیاس تک آیتمی Borg میزان حساسیت 82% و میزان اختصاصیت 28% بدست آمد در صورتی که در آستانه ی شدید برای این مقیاس میزان حساسیت و اختصاصیت به ترتیب 25% و 85% بود. همچنین نتایج نشان داد که هر دو مقیاس تک آیتمی Borg و مقیاس JRPD بصورت معناداری (001/0P <) توانایی دسته بندی کردن افراد مبتلا به کمردرد غیراختصاصی مزمن در معرض و یا عدم معرض فعالیت های آسیب رسان کاری را دارند.نتیجه گیریمقیاس تک آیتمی Borg دارای حساسیت بالا و اختصاصیت پایین در آستانه ی متوسط و بالاتر و دارای اختصاصیت بالا و حساسیت پایین در آستانه ی شدید برای شناسایی افراد در معرض فعالیت های آسیب رسان کاری در نیروهای نظامی مبتلا به کمردرد غیراختصاصی می باشد.
کلید واژگان: فعالیت های آسیب رسان کاری, کمردرد غیراختصاصی مزمن, مقیاس تک آیتمی Borg, مقیاس JRPDBackground And AimOne of the main causes of chronic non-specific low back pain is inappropriate working conditions, high repetition of one activity or work heaviness. An appropriate, accurate, inexpensive and easy assessment tools is necessary for measuring intensity of exposure to injurious work activities, Identify individuals at risk and using appropriate treatment. The aim of this study is to compare the single-item Borg scale with JRPD scale to identify individuals at risk of exposure to injurious work activities in chronic non-specific LBP.Materials And MethodsIn this cross-sectional survey study, 92 subjects with non-specific low back pain by mean age of 29.16 (SD= ± 8.55) years and 93 healthy subjects by mean age of 26.80 (SD= ± 9.17) years and matched of work time, age and type of service with subjects with non-specific low back pain were selected by simple non-probability method. Single-item Borg scale and JRPD scale were used to assess the intensity of injurious work activities.ResultsConsidering JRPD scale as a criterion scale, the sensitivity rate of 82% and specificity rate of 28% was obtained for single-item Borg scale at the moderate threshold. While the severe threshold for this scale, sensitivity and specificity rate were 25% and 85%, respectively. Also, the results showed that both single-item Borg scale and JRPD scale has significant ability to classify subjects with non-specific low back pain which are exposed or not exposed to injurious work ability (P<0.001).ConclusionThe single-item Borg scale has high sensitivity and low specificity at the moderate threshold and above and high specificity and low sensitivity at severe threshold to identify individuals Exposed to injurious work activities in military with chronic non-specific LBP.Keywords: Injurious work activities, Non, specific LBP, Single, item Borg scale, JRPD scale -
زمینه و هدفکمردرد غیراختصاصی مزمن یکی از مسائل مهم سلامت در نیروهای نظامی بوده و عوامل مختلفی در به وجود آمدن آن گزارش شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین کمردرد با سطح تحصیلات، Body Mass Index: BMI، ورزش، وضعیت سیگار کشیدن، وضعیت شغلی و پاسچرهای بد در نیروهای نظامی مرد می باشد.روش بررسیدر این مطالعه غیرتجربی مورد- شاهدی، 92 نفر (با میانگین سنی 16/29 سال و انحراف معیار 55/8 سال) مبتلا به کمردرد غیر اختصاصی مزمن و 93 نفر (با میانگین سنی 80/26 سال و انحراف معیار 22/9 سال) افراد غیرمبتلا به کمردرد به صورت غیراحتمالی ساده از نیروهای نظامی مرد پادگان ها و مراکز نظامی شهر تهران انتخاب شدند. ابزراهای اندازه گیری در این مطالعه شامل پرسشنامه خودساخته، ترازو و متر نواری بود.یافته هابر اساس نتایج رگرسیون لوجستیک دوتایی، عوامل خطر درجه تمرینات (003/0= P)، وضعیت کشیدن سیگا ر (042/0= P)، درجه BMI (034/0= P)، درجات پاسچر بد شامل حرکات بلند کردن اشیا سنگین (00 7 /0= P)، حرکات خم شدن (003/0= P)، حرکات چرخیدن از ناحیه کمر (011/0= P)، جابجایی اشیا حجیم (034/0= P)، جابجایی اشیا سنگین (05/0= P) و کار کردن در وضعیت چمباتمه (005/0= P) ارتباط معناداری با کمردرد داشتند و وضعیت شغلی (999/0= P)، سطح تحصیلات (056/0= P) و درجه پاسچر بد شامل حرکاتی شبیه به چلاندن لباس (958/0= P) ارتباط معناداری با کمردرد نداشتند.نتیجه گیریداشتن تمرینات منظم و BMI عادی، احتمال ابتلا به کمردرد را در نیروهای نظامی کاهش داده در حالی که سیگار کشیدن و انجام زیاد فعالیت های فیزیکی آسیب رسان در حین کار (بلند کردن اشیا سنگین، حرکات خم شدن و چرخیدن از ناحیه کمر، جابجایی اشیا حجیم و سنگین و همچنین کار کردن در وضعیت چمباتمه برای مدت طولانی) این احتمال را افزایش می دهد.
کلید واژگان: کمردرد غیراختصاصی مزمن, نیروهای نظامی, عوامل خطر بیومکانیکی, ورزشBackground And AimChronic non-specific low back pain is one of the important health problem in military and different factors have been reported in its emergence. The aim of this study is to determine the association between low back pain and education level, Body Mass Index (BMI), exercise, smoking status, work status and bad postures in military men.Materials And MethodsIn this non-experimental case-control study, 92 subjects (mean age= 29.16 year, SD= 8.55 year) with chronic non-specific low back pain and 93 subjects (mean age= 26.80 year, SD=9.22 year) without low back pain were selected by simple non-probability method from military centers in Tehran. Evaluation tools of this study included a self-administrated questionnaire, weighting scale and metal tape measure.ResultsAccording to the results of bivariate logistic regression, risk factors of exercise (P= 0.003), smoking status (P= 0.042), grade of BMI (P= 0.034), bad posture grades including heavy objects lifting movements (P= 0.007), bending movements (P= 0.003), rotating movements from the lumbar (P= 0.011), carrying bulky objects (P= 0.034), carrying heavy objects (P= 0.05) and working in squatting position (P= 0.005) had a significant association with low back pain. Job status (P= 0.999), education level (P= 0.056) and bad postures grades movements like wringing clothes (P= 0.958) had not a significant association with low back pain.ConclusionDoing regular exercise and having normal BMI decrease the risk of suffering from low back pain in the military while smoking and doing injurious physical activities during work (lifting heavy objects, bending movements and rotating from the lumbar, carrying bulky and heavy objects, and working in squatting position for a long time) increase the risk of suffering from low back pain.Keywords: Chronic non, specific low back pain, Military forces, Biomechanical risk factors, Exercise -
مقدمه
اهمیت عملکرد اندام فوقانی در ایجاد استقلال فردی و انجام فعالیت های روزمره امری واضح است. در این راستا نقش زبردستی در برآورده کردن این نیاز مهم قابل بحث می باشد. از آن جا که پس از عارضه سکته مغزی مشکلات عمده ای در عملکرد دست به ویژه زبردستی حادث می گردد، تحقیق حاضر به بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی پیشرونده بر قدرت و زبردستی اندام فوقانی در افراد همی پلژی بزرگسال پرداخته است.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت مداخله ای بر روی 17 بیمار(با انجام مطالعه پایلوت و نظر مشاور آمار) همی پلژی بزرگسال پس از تایید روش های ارزیابی توسط کمیته اخلاقی TUMS صورت گرفت. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور و اکستانسور شانه توسط ارزیابی دستی عضله(MMT) و قدرت عضلات Pinch توسط دستگاه پینچ گیج و قدرت عضلات Grip توسط دستگاه دینامومترجامار بر حسب کیلوگرم و میزان زبردستی توسط آزمون مینوسوتا بر حسب تعداد در 30 ثانیه ارزیابی و نتایج ثبت گردید. مراجعین از 6 هفته مداخله بهره بردند. میزان مقاومتی که به بیماران ارائه می شد، به وسیله وزنه های متصل به قرقره تنظیم می گردید. هر دو هفته افراد مورد ارزیابی قرار می گرفتند و با پیشرفت قدرت ایزومتریک عضلات مقاومت بیشتری در وزن وزنه ها ایجاد می شد.
یافته های پژوهشبعد از اتمام دوره مداخله و ارزیابی نهایی، نتایج مطالعه حاضر نشان داد تمرینات مقاومتی پیشرونده منجر به بهبود معنادار متغیرهای قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور و اکستانسور شانه، قدرت Pinch و Grip و زبردستی شده است(P<0.001).
بحث و نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که در توانبخشی افراد همی پلژی، جهت افزایش قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور و اکستانسور شانه، قدرت Pinch و Grip و نهایتا بهبود عملکرد دست، به ویژه زبردستی می توان از روش درمانی تمرینات مقاومتی پیشرونده بهره برد. مطالعات زیادی از روش مذکور، جهت افزایش توانمندی، چه در اندام فوقانی و چه در اندام تحتانی، بهره برده اند.
کلید واژگان: تمرینات مقاومتی پیشرونده, قدرت, زبردستی, همی پلژیIntroductionImportance of upper limb function is clear in creating individual autonomy and daily activities. In this context, the role of dexterity is debatable in meeting of this important requirement since; after stroke major problems are occurred in hand function in particular dexterity. The present study, studied the effect of progressive resistance exercise on strength and dexterity of upper limb among adult hemiplegic patients.
Materials and MethodsThis interventional research was performed on 17 adult hemiplegic patients after approving by TUMS ethical committee. After consent and introducing of test method, isometric strength of shoulder extensor and abductor muscles was evaluated by manual muscle assessment (MMT) and Pinch muscles strength by Pinch Gauge and Grip muscles strength by Jamar Dynamometer in kilograms and dexterity rate was evaluated by Minnesota manual dexterity test based on number in seconds and the results were recorded. Clients benefited from 6 intervention weeks. The resistance was offered to patients was set by weights which were attached to pulley. They were evaluated every two weeks and with the isometric muscle strength development more resistant is created in sinkers weight.
FindingsResults of this study showed that, after intervention period, progressive resistance exercises led to significant improvements in shoulder abductor and extensor muscles isometric strength, Pinch and Grip muscles strength and dexterity variables (P =0 / 000).
Discussion & ConclusionPresent study showed that in rehabilitation of hemiplegia, to increase shoulder extensor and abductor muscles isometric strengths, Pinch and Grip muscles strength and finally improvement of hand function, especially dexterity can utilize in treatment of progressive resistance exercises.
Keywords: Progressive resistance exercises, Strength, Dexterity, Hemiplegia -
زمینه و هدفکودکان فلج مغزی از مراجعین اصلی به مراکز کاردرمانی هستند و دست به عنوان ابزاری مهم در عملکرد روزمره زندگی به حساب می آید. در اکثر کودکان فلج مغزی عملکرد دست دچار اختلال می شود. ارتزها و اسپلینت ها به منظور بهبود پوزیشن، دامنه حرکتی، کیفیت حرکت و عملکرد دست مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک برعملکرد اندام فوقانی، دامنه حرکتی، شدت اسپاستی سیتی مفاصل آرنج، ساعد و مچ دست و قدرت پینچ (Pinch) و گریپ ((Grip سمت غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 12- 8 ساله می باشد.روش بررسیروش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای در دو گروه مورد و شاهد می باشد. 30 بیمار فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 8 تا 12 ساله که معیار ورود را داشتند، به طور تصادفی در یکی از دو گروه مورد یا شاهد قرار گرفتند. بیماران گروه مورد از یک اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه، 8 ساعت در روز استفاده کردند. دراین مطالعه از آزمون جبسون - تیلور برای ارزیابی عملکرد اندام فوقانی، گونیامتر برای ارزیابی دامنه ی حرکتی آرنج، ساعد و مچ دست، مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی شدت اسپاستی سیتی آرنج، ساعد و مچ دست و دستگاه دینامومتر دیجیتالی: MIE Medical research Lth برای ارزیابی قدرت گریپ و پینچ استفاده شد.یافته هادر گروه مورد نتایج ارزیابی ها نشان داد که عملکرد اندام فوقانی (026/0 P≤)، دامنه حرکتی سوپینیشن ساعد (007/0 P≤)، اکستنشن مچ دست) 005/0 P≤)، شدت اسپاستی سیتی عضلات پروناتور ساعد (001/0 P≤) و عضلات فلکسور مچ دست (009/0 P≤)، قدرت گریپ (001/0 P≤) و پینچ (001/0 P≤) بهبود معناداری یافتند اما تاثیر معناداری بر دامنه حرکتی اکستنشن آرنج (075/0 P≤)، شدت اسپاستی سیتی عضلات فلکسور آرنج (164/0 P≤) دیده نشد. در گروه مورد نسبت به شاهد اختلاف های عملکرد اندام فوقانی (001/0 P≤)، دامنه حرکتی سوپینیشن ساعد (034/0 P≤)، اکستنشن مچ دست) 042/0 P≤)، شدت اسپاستی سیتی عضلات پروناتور ساعد (009/0 P≤) و قدرت گریپ (001/0 P≤) و پینچ (001/0 P≤) بهبود معناداری را نشان دادند اما تاثیر معناداری بر دامنه حرکتی اکستنشن آرنج (140/0 P≤)، شدت اسپاستی سیتی عضلات فلکسور آرنج (638/0 P≤) و مچ دست (105/0 P≤) دیده نشد.نتیجه گیریتحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک به مدت 2 ماه، 8 ساعت در روز می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد اندام فوقانی، دامنه ی حرکتی سوپینیشن ساعد، اکستنشن مچ دست و شدت اسپاستی سیتی عضلات پروناتور ساعد و فلکسور مچ و قدرت گریپ و پینچ کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک باشد.
کلید واژگان: فلج مغزی, اسپلینت ضد پرونیشن استاتیک, عملکرد اندام فوقانی, اسپاستی سیتی, قدرتBackground And AimCerebral palsy (CP) children are the most referral patients to occupational therapy centers. Hand function is important in activity of daily living. There is a hand dysfunction in most cerebral palsy children. Orthosis and splint are commonly used to improve the position، range of motion، quality of movement، arm and hand function. The aim of this study was to investigate the effects of static anti-pronation splint on dominant upper extremity function in spastic diplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old.Materials And MethodsThis interventional study is in a before-after design for two group case and control. Thirty spastic diplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old who had the inclusion criteria، were randomly assigned to case and control group. Patients of case group used a static anti-pronation splint for 2 months، 8 hours daily. In this study the Jebsen Taylor test was used to evaluate upper extremity function، the Goniometer was used to measure ROM of elbow، forearm and wrist، the Modified Ashworth Scale was used to assess spasticity of elbow، forearm and wrist. Power grip and pinch were assessed with MIE device.ResultsIn the case group results showed a significant improvement in upper extremity function (0. 026)، forearm supination ROM (0. 007)، wrist extention ROM (0. 005)، forearm muscle pronator spasticity (0. 001)، wrist muscle flexsor spasticity (0. 009)، power grip (0. 001) and pinch (0. 001). The data did not show significant improvement on elbow extention ROM (0. 075)، elbow muscle flexsor spasticity (0. 164). In comparison with control group، the data showed a significant improvement in upper extremity function (P=0. 001)، forearm supination ROM (p=0. 034)، wrist extention ROM (P=0. 042)، forearm muscle pronator spasticity (P=0. 009)، power grip (P=0. 001) and pinch (P=0. 001). The data did not show significant improvement on elbow extention ROM (P=0. 140)، elbow muscle flexsor spasticity (P=0. 638) and wrist muscle flexsor spasticity (P=0. 105).ConclusionThe findings show that using static anti-pronation splint for 2 months، 8 hours a day، can be an effective method to improve upper extremity function، range of motion of forearm and wrist، forearm spasticity and power grip and pinch in spastic diplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old.Keywords: Cerebral palsy, Static anti pronation splint, Upper extremity function, Spasticity, Power -
سابقه و هدفبه علت آسیب حرکتی در اندام فوقانی، طیف وسیعی از بیماران با سابقه سکته در انجام فعالیت های روزمره زندگی دچار محدودیت هستند. در حالی که رویکردهای مورد استفاده در توانبخشی افراد همی پلژی بیش تر بر جلوگیری از دفورمیتی و کاهش کانترکچر تمرکز دارند، رویکرد درمانی همراه با افزایش محدودیت بیش تر بر بازتوانی بیمار و بهبود عملکرد فرد متمرکز است. هدف ازانجام این مطالعه بررسی تاثیر روش درمانی همراه با افزایش محدودیت بر قدرت و زبردستی افراد همی پلژی بوده است.مواد و روش هامطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر روی 17 بیمار همی پلژی بزرگسال با دامنه سنی 50 تا 70 سال انجام شد. میانگین سنی این افراد 23/ 64 سال و میانگین مدت زمان گذشته از ضایعه 70/ 23 ماه بود. همه افراد شرکت کننده راست برتر بودند. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور و اکستانسور شانه توسط ارزیابی دستی عضله (MMT) و قدرت عضلات Pinch توسط دستگاه پینچ گیج و قدرت عضلات Grip توسط دستگاه دینامومترجامار بر حسب کیلوگرم و میزان زبردستی توسط آزمون مینوسوتا ارزیابی شد.یافته هاروش درمانی همراه با افزایش محدودیت منجر به بهبود معنی دار متغیرهای قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور و اکستانسور شانه، قدرت Pinch و Grip و زبردستی می شود (000/ 0=p).استنتاجمحدود کردن سمت سالم در روش درمانی همراه با افزایش محدودیت راهی است که می تواند بیمار و در مانگر را به هدف خود که همان بهبود عملکرد حرکتی است، برساند. مطالعه حاضر نشان داد که در توانبخشی افراد همی پلژی، می توان از این روش به عنوان راهکاری مطمئن، جهت افزایش قدرت ایزومتریک عضلات ابداکتور و اکستانسور شانه، قدرت Pinch و Grip و نهایتا بهبود عملکرد دست، به ویژه زبردستی بهره برد.
کلید واژگان: روش درمانی همراه با افزایش محدودیت, قدرت, زبردستی, همی پلژیBackground andPurposeFunctional disabilities due to stroke produce a wide range of problems in daily activities. Rehabilitation approaches focus on preventing and reducing contractures and deformities. But constraint-induced therapy focuses on improving the performance of hemiplegic patients. The purpose of this study was to investigate the effects of constraint-induced therapy on strength and dexterity in adults with hemiplegia.Materials And MethodsThe study population included 17 adult hemiplegics patients aged 50-70 years. The mean age of the patients was 64.23 with RT side dominancy and the time passed from stroke was 6 months (mean time= 23.70 months). Informed consent was obtained from the patients. Abductor and extensor muscles isometric strengths were measured using MMT. Also, pinch and grip strength was measured by Pinch Gauge and Jamar dynamometer, respectively. In addition, dexterity was evaluated by Minnesota manual dexterity test.ResultsConstraint-induced therapy showed significant improvement in the performance of pinch and grip strengths, abductor and extensor muscles isometric strengths and dexterity (P=0.000).ConclusionConstraining the normal limb improves the performance of other affected limbs. This study suggests that constraint-induced movement therapy is of great benefit in increasing the isometric strength of shoulder extensor and abductor muscles, pinch and grip strength and dexterity. These improvements could consequently affect hand function in hemiplegic patients.Keywords: Constraint–induced therapy, strength, dexterity, hemiplegia -
زمینه و هدفجمعیت سالمندان در دنیا و نیز ایران به علت پیشرفت هایی که در سیستم بهداشت حاصل گردیده است رو به افزایش گذاشته است؛ از این رو توجه به کیفیت زندگی این قشر ازجامعه از اهمیت بسزایی برخوردار است. مشکلات جسمی و تعادلی از عوارض پروسه سالمندی می باشد و در نتیجه بر روی کیفیت زندگی سالمندان نیز تاثیر می گذارد. یکی از روش های مطرح در بهبود تعادل سالمندان، انجام تمرین ذهنی است. تمرین ذهنی به معنای مرور شناختی یک مهارت فیزیکی است بدون اینکه حرکات بدنی واضح و آشکاری صورت گیرد. هدف این مطالعه بررسی تاثیرتمرین ذهنی یک مهارت حرکتی بر بهبود کیفیت زندگی مردان سالمند 60 – 80 سال می باشد.روش بررسیاین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) یکسو کور می باشد و به تایید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تهران رسیده است(Irct ID: IRCT201107041722N3). سالمندان تحت بررسی شامل 44 مرد سالمند 80-60 سال ساکن در آسایشگاه سالمندان کهریزک بودند و بر اساس معیارهای ورود به این مطالعه وارد گردیدند. پس از ارزیابی اولیه، کلیه سالمندان با تصادفی سازی در دو گروه آزمایش(Mental Practice) با میانگین سنی 32/4 ± 18/73 و گروه کنترل با میانگین سنی 62/5 ± 09/71 قرار گرفتند. ارزیابی کیفیت زندگی سالمندان با تست 36 SF قبل از شروع مداخله ی درمانی (ارزیابی اولیه)، دو هفته پس از انجام مداخله (پیگیری کوتاه مدت) و 3 ماه پس از انجام مداخله (پیگیری بلند مدت) صورت گرفت. سالمندان گروه آزمایش به مدت 4 هفته تمرین ذهنی یک مهارت حرکتی را انجام داده و طی این دوره سالمندان گروه کنترل هیچ گونه تمرین ذهنی انجام ندادند.یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد که نمرات تست 36 SF در بعد وضعیت فیزیکی بعد از مداخله تمرین ذهنی در مقایسه دو گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری را ایجاد نموده است که در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش بیشتری داشته است. با این وجود، نمرات تست در بعد وضعیت ذهنی و نمره کل تست در طی سه مرحله ارزیابی در مقایسه دو گروه، تغییر معنی داری نداشته است.نتیجه گیرینتایج حاصل از این پژوهش نشاندهنده تاثیر اختلاف معنی دار تمرینات ذهنی تنها بر بعد وضعیت فیزیکی سالمندان می باشد. با این وجود، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که این نوع تمرین ذهنی بر بعد وضعیت ذهنی و نیز نمره کل کیفیت زندگی سالمندان تاثیر معنی دار نداشته است.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, تعادل, تمرین ذهنی, مردان سالمندBackground And AimThe number of elderly population in the world and also in Iran has increased due to health improvements and therefore، the quality of life has been focused in this group of population. Physical disabilities and particularly balance disturbances are among the consequences of the ageing process and hence، would affect the quality of life in elderly population. Mental practice is in fact the cognitive review of a physical skill without performing obvious bodily movements. The purpose of this study was to investigate the effect of mental practice of a movement skill on improvement of the quality of life in elderly men (60-80 yrs).Materials And MethodsThis was a Single blind Randomized controlled trial (RCT) study. The study was approved by the research ethics committee of the Tehran university of medical science (Irct ID: IRCT201107041722N3). The elderly population was 44 elderly men (60-80 yrs.) who were living in Kahrizak Nursing Home. They were randomly assigned in two groups and entered the study based on inclusion criteria. After baseline assessment، the quality of life of all of participants were assessed by SF36 test and also at 3 various stages (i. e. respectively، before the beginning of، baseline assessment; two weeks after intervention، short term follow up; and 3 months after intervention، long term follow up). Elderly population in the intervention group did mental practice of one movement skill for 4 weeks and during this periods، the control group did no mental practice.ResultsThe results of our study showed the scores of SF36 in physical component، after the intervention of mental practice، have had a significant difference between the control and intervention groups. Although test scores in mental component and the whole test score showed no significant difference between the case and control groups at 3 stages of assessments.ConclusionThe results of this study showed the significant effects of mental practices on physical component of SF36 in elderly population. However، these results also showed that this type of mental practice had no significant effects on mental component and total score of SF36.Keywords: Quality of life, Balance, Mental practice, Elderly men -
-
زمینه و هدف
تقویت عوامل موثر در حفظ تعادل می تواند به عنوان یک راهبرد اساسی در درمان مشکلات تعادلی سالمندان باشد و تحریک گیرنده های لمس و فشاری پوست، عضلات و کپسول می تواند به بهبود حس عمقی مفصلی و در نتیجه به ثبات عملکردی مفصل کمک کند، هدف مطالعه ی حاضر بررسی نحوه ی تاثیر گذاری یک دوره ی طولانی مدت تمرینات کششی و ماساژ بر روی تعادل سالمندان می باشد.
روش بررسیاین مطالعه ی کارآزمایی بالینی بصورت تصادفی انجام گردید. پس از غربالگری 205 سالمند مرد سالم ساکن جامعه، نمونه ها به روش غیراحتمالی آسان در دسترس انتخاب گردیدند. گروه مورد متشکل از 18 نفر با میانگین سنی (45/5 ±6/74) سال و گروه شاهد متشکل از 17 نفر با میانگین سنی (27/4 ± 8/75) سال بودند. تمرینات کششی و ماساژ، 15 جلسه ی یک ساعته و در مدت 5 هفته (3 جلسه در هفته) توسط درمانگر انجام گردید. برای ارزیابی نتایج از مقیاس تعادلی برگ(Berg Balance Scale: BBS) و آزمون زمان دار برخاستن و برگشتن (Timed Up and Go: TUG) استفاده شد.
یافته هاجهت تجزیه و تحلیل آماری از برنامه ی 19 SPSS- استفاده شد. برای بررسی میزان تغییر نمره ی تست های BBS و TUG، قبل و بعد از مداخله، از تست t زوجی وتست t مستقل استفاده گردید. اختلاف میانگین تغییرات تست های تعادلی BBS و TUG در دو گروه مداخله و کنترل دارای تفاوت معناداری بود (001/0 > p).
نتیجه گیریمداخلات انجام شده در گروه مداخله باعث بهبود معنادار مهارتهای تعادلی سالمندان گردیده است.
کلید واژگان: تعادل, کشش دستی, سالمند, ماساژBackground And AimImproving the affecting factors of balance could be a critical procedure in managing the elderly''s balance dysfunction. The goal of this study is to find out how and to which amount a prolonged period of stretch and massage impact on elderly''s balance.
Materials And MethodsIn this RCT study with a simple randomized case selection، 205 normal subjects screened and after that، 18 subject (74. 6 5. 45 Years) for intervention group and 17 (75. 8± 4. 27 Years) subjects for control group contributed for the study. The procedure was 15 sessions in 5 weeks (3 sessions per week). Each session last about 1 hour. Berg Balance Scale (BBS) and Timed Up and Go (TUG) were used for evaluation of balance.
ResultsUsing by SPSS-19 software and after independent T-test، significant differences in balance scales were found between the intervention and the control groups (p<0. 05).
ConclusionAccording to present evidence، stretch and massage are significantly effective on elderly''s balance function.
Keywords: Balance, Manual stretch, Elderly, Massage -
زمینه و هدف
فلج مغزی یک اختلال رشدی عصبی غیر پیشرونده است که باعث ایجاد مشکلات حرکتی در کودکان می شود. عملکرد دست در همه ی افراد به خصوص کودکان فلج مغزی از ضرورت های زندگی روزانه است. فضای کافی در فضای وب اول دست برای ابداکشن و دیگر حرکات شست و هم چنین عملکرد دست ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت c-bar بر عملکرد و قدرت دست، دامنه حرکتی شست و مچ دست غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 12-8 ساله بود.
روش بررسیمطالعه از نوع شبه تجربی و بصورت قبل بعد بود. مطابق با شرایط ورود، کودکان دایپلژی 12- 8 ساله مدارس استثنایی جسمی حرکتی شهر تهران (8 پسر و 5 دختر)، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران از اسپلینت c-bar (با زاویه 40 درجه ابداکشن کف دستی شست) به مدت 8 هفته، 8- 6 ساعت در روز و 6- 4 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از آزمون جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، دینامومتر دیجیتال MIE برای قدرت دست و گونیامتر برای دامنه حرکتی مچ و شست دست غالب استفاده شد. طی مدت مداخله، بیماران برنامه های رایج کاردرمانی مشابهی دریافت می کردند.
یافته هانتایج نشان دهنده بهبود معنادار عملکرد دست (001/0 P=)، دامنه حرکتی شست (02/0P=) بدنبال استفاده از اسپلینت بوده است، اما بهبود معناداری در دامنه حرکتی مچ دست و قدرت دست دیده نشد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه به نظر می رسد که استفاده از اسپیلنت c-bar می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد دست و دامنه ی حرکتی شست دست غالب کودکان دایپلژی اسپاستیک 12-8 ساله باشد.
کلید واژگان: اسپلینت c, bar, عملکرد دست, دایپلژی اسپاستیکBackground And AimCerebral palsy (CP) is a neurodevelopmental disorder caused by nonprogressive lesions. This disorder produces motor impairment deficits in early infancy. Hand function is essential in performing activities of daily living for everyone، including individuals with cerebral palsy. Adequate first web space is essential for web space expansion، thumb abduction، and a wide range of thumb mobility and hand function. The purpose of this study was to determine the effects of C-bar splint on hand function and strength and also wrist and thumb range of motion (ROM) of dominant hand of 8-12 years old children with spastic diplegic cerebral palsy.
Materials And MethodsThe design of this study was before- after and quasi-experimental. According with inclusion criteria، 8 to 12 years old children with spastic diplegia from physical – motor special school at Tehran (8 boys and 5 girls)، were studied. They used a C-bar splint (40 degree of palmer abduction of thumb) for 8 weeks (6-8 hours during day and 4-6 hours at night). In this study، hand function was evaluated by Jebsen Taylor Hand Function Test، hand strength by MIE dynamometer and thumb & wrist ROM by Goniometer. During intervention، they received routine occupational therapy program.
ResultsThe results of this study showed significant improvement in hand function (P=0. 001)، and thumb range of motion (P=0. 02). The data did not show any significant improvement in wrist ROM and hand strength.
ConclusionAccording to the result of this study، it seems that using C-bar splint can be an effective method in improvement of hand function and thumb ROM in 8-12 years old children with spastic diplegia.
Keywords: C, bar splint, Hand function, Diplegia cerebral palsy -
زمینه و هدف
درمان های توانبخشی در کاهش ناتوانی های ناشی از سندرم داون از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. به دلیل اهمیت تعادل در ایجاد استقلال فردی، و نقش قدرت در تعادل، تحقیق حاضر به بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی پیشرونده بر تعادل کودکان سندرم داون پرداخته است.
روش بررسی15 کودک سندرم داون دختر با دامنه سنی 12-8 سال، به روش نمونه گیری در دسترس در این مطالعه شرکت نمودند. آزمودنی ها به مدت 6 هفته، هفته ای 3 جلسه، تمرینات مقاومتی پیشرونده را دریافت کردند. طی مداخله 3 نفر از آنها از مطالعه خارج شدند. تعادل توسط آزمون برگ و قدرت ایزومتریک گروه عضلانی ابداکتور و فلکسور هیپ، اکستانسور و فلکسور زانوی هر دو اندام تحتانی با استفاده از دینامومتر دستی نیکلاس ارزیابی شد. جهت تحلیل داده ها و بررسی فرضیات از آزمون t زوجی استفاده شد.
یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان داد که پس از اتمام دوره مداخله، میانگین تعادل عملکردی (001/0 > p) و قدرت ایزومتریک عضلات مورد نظر(001/0 > p) افزایش معنی داری داشته است.
نتیجه گیریبه نظر می رسد نتایج این مطالعه تاثیر تمرینات مقاومتی پیشرونده را بر بهبود تعادل تایید نموده است و کودکان سندرم داون در سطح سنی 12-8 سال از این روش می توانند بهره مند شوند.
کلید واژگان: تعادل, تمرینات مقاومتی پیشرونده, قدرت ایزومتریک, سندرم داونBackground And AimRehabilitation interventions have significant role in reducing the disabilities of Down syndrome. Due to great role of balance in the function of individuals particularly in Activity of Daily Living and the effect of strength on balance، the aim of this study was to investigate the effects of Progressive Resistive Exercise on functional balance in children with Down syndrome.
Material And MethodsFifteen girls children aged between 8 and 12 years، with Down syndrome participated in this study by available sampling method. The subjects participated three times per week in a six-week progressive strengthening program. During intervention، 3 of them excluded. Balance were measured by Berg Balance Scale and right/left hip abductor and flexor، knee extensor and flexor muscles isometric strengths were measured by Nickolas hand-held dynamometer. Paired-sampled T-Test was used for data analysis.
ResultsThe results of this study showed that the mean of functional balance and muscles isometric strengths were significantly increased after intervention (P<0. 001).
ConclusionIt seems that the results of this study confirm the effect of progressive resistance training on progressing functional balance، and 8-12 years old children with Down syndrome can benefit from these exercises.
Keywords: Balance, Progressive resistance training, Down syndrome, Isometric strength -
زمینه و هدفکودکان فلج مغزی از مراجعین اصلی به مراکز کاردرمانی هستند.دست به عنوان ابزاری مهم در عملکرد روزمره زندگی به حساب می آید. در اکثر کودکان فلج مغزی عملکرد دست دچار اختلال می شود. ارتزها و اسپلینت ها به منظور بهبود پوزیشن، دامنه حرکتی، کیفیت حرکت و عملکرد دست مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت استاتیک cock up c-bar بر قدرت، اسپاستی سیته، دامنه حرکتی و عملکرد دست غالب کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 8-12 ساله می باشد.روش بررسیروش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت قبل - بعد می باشد. 13 بیمار فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 8 تا 12 ساله از میان افرادی که در مدارس جسمی حرکتی شهر تهران تحصیل می کردند و معیار های ورود را داشتند انتخاب شدند. بیماران از یک اسپلینت استاتیک cock up c-bar (با زوایای 10 درجه اکستانسیون مچ دست، پالمار ابداکشن و آپوزیشن شست) به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس اشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته شست، مچ دست و آرنج، گونیامتر برای ارزیابی دامنه ی حرکتی شست، مچ دست و آرنج و داینامومتر برای ارزیابی قدرت دست استفاده شد.یافته هانتایج ارزیابی ها نشاندهنده ی بهبود معنادار در عملکرد دست (P <0/001)، اسپاستی سیته مفصل آرنج (P<0/008)، مفصل مچ دست (P<0/001)، پالمار ابداکشن شست (P<0/002) و دامنه حرکتی مفصل مچ دست (P<0/001)، دامنه حرکتی پالمار ابداکشن دست (P<0/001) و قدرت گریپ (P<0/001) بود اما تاثیر معناداری بر روی دامنه حرکتی آرنج (P<0/160) نداشت.نتیجه گیریاطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت استاتیک cock up c-bar به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب، می تواند روش موثری جهت بهبود قدرت و عملکرد دست، اسپاستی سیته آرنج، مچ دست و شست و دامنه ی حرکتی شست و مچ دست کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک باشدکلید واژگان: اسپلینت استاتیک cock up c, bar, اسپاستی سیته, قدرت, عملکرد دست, فلج مغزیBackground And AimCerebral Palsy (CP) children are the most clients referred to occupational therapy settings. Hand function is important in Activities of Daily living. There is a hand dysfunction in most cerebral palsy children. Orthosis and splints are commonly used to improve the position, range of motion, quality of movement and function of a person's arm or hand. The aim of this study was to investigate the effects of static cock up c-bar splint on strength,spasticity, range of motion, and dominant hand function in spastic diplegic children with 8 to 12 years old.Materials And MethodsThis interventional study is in a before-after design. Thirteen spastic diplegic cerebral palsy children with 8 to 12 years old were selected through students who studied in physical disabled schools in Tehran city and had the inclusion criteria. Patients used a static cock up c-bar splint (wrist in 10 degrees of extension and thumb in palmar abduction and opposition) for two months, 2 hours daily and 4-6 hours at night. In this study the Jebsen Taylor test was used to evaluate hand function, the Modified Ashworth Scale was used to assess spasticity of thumb, wrist and elbow, ROM of thumb, wrist and elbow were tested with goniometer and power grip was evaluated with dynamometer.ResultsResults showed a significant improvement in hand function (p<0.001), in wrist`s spasticity (p<0.001), elbow`s spasticity(p<0.008), palmar abduction of thumb spasticity (p<0.002), wrist`s ROM (p<0.001), Palmar abduction of thumb ROM(p<0.001) and power grip(p<0.001). The data did not show significant improvement on elbow`s joint ROM.ConclusionInformation from present research shows that using static cock up c-bar splint for 2 months, 2 hours a day and 4 to 6 hours nightly, can be an effective method to improve power grip, hand function, thumb, wrist and elbow spasticity and range of motion of thumb and wrist of spastic diplegic CP children.Keywords: Static cock up c, bar splint, Spasticity, Power grip, Hand function, Cerebral palsy
-
زمینه و هدفسکته مغزی نوعی اختلال عصبی با شروع ناگهانی است که در اثر آسیب به عروق مغزی اتفاق می افتد و در بین این افراد 50% همی پلژی هستندکه 53%-23% وابستگی کامل یا ناقص در فعالیت های روزمره زندگی دارند. محدودیت درمانی حرکتی یکی از روش های درمانی برای بیماران سکته مغزی است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر روش محدودیت درمانی حرکتی بر روی کیفیت زندگی، عملکرد و دامنه حرکتی اندام فوقانی بیماران سکته مغزی بزرگسال می باشد.روش بررسیاین تحقیق به روش مداخله ای و تصادفی روی 15 بیمار صورت گرفته است. حرکات اندام فوقانی سمت سالم بیماران 3 روز در هفته و برای 8 ساعت با اسلینگ ارتوپدی محدود شد.دو ساعت از 8 ساعت را به انجام تمرینات آموزش داده شده توسط درمانگر در اندام فوقانی درگیر می پرداختند. مدت زمان مداخله 6 هفته بود.یافته هانتایج آزمون T زوجی نمره ی کل کیفیت زندگی با استفاده از تست 36Short Form قبل و بعد از استفاده از روش محدودیت درمانی بهبودی معناداری را نشان می دهد (008/0=p). همچنین نتایج آزمون T زوجی نمره ی عملکرد اندام فوقانی با استفاده از تست Box&Block قبل و بعد از استفاده از روش محدودیت درمانی معنا دار بوده است(009/0=p). نتایج آزمون T زوجی نمره ی دامنه حرکتی اکستنشن اکتیو مچ دست و اکستنشن آرنج سمت مبتلای اندام فوقانی بهبودی معناداری را نشان نمی دهند) 227.(P=/نتیجه گیریاین مطالعه نشان می دهد که روش محدودیت درمانی حرکتی با سه مکانیسم کاهش عدم استفاده از اندام مبتلا و همچنین پلاستی سیته عصبی و بهبودی سلامت روانی و جسمانی بیماران احتمالا می تواند باعث بهبودی کیفیت زندگی و عملکرد دست شود و این روش می تواند در کار بالینی باعث بهبودی و پیشرفت کیفیت زندگی این بیماران در کلینیک های توانبخشی شود.
کلید واژگان: سکته مغزی, روش محدودیت درمانی, کیفیت زندگی, عملکردBackground And AimConstraint-induce movement therapy is one of the treatment methods to treat those who have stroke disorders. The aim of this study was to determine the effect of constraint-induced movement therapy (CIMT) on quality of life، function and range of motion of upper extremity of patients with stroke.Materials And MethodsThis study was conducted in 15 patients in accordance to random clinical trial during the treatment operation، the patients were asked to restrict their upper extremity movement with orthopedics sling for 3 days per week and each day for 8 hours. They were asked to practice on affected upper extremity for 2 hours while their hands were restricted. Additionally، the present study was conducted for 6 weeks.ResultsThe statistical analysis illustrated that quality of life was significantly changed which measured by SF36 test (p=0. 008). Furthermore، the upper extremity function which was assessed by Box & Black test was statistically analyzed by t-coupled; in this regard، it showed a significant change when the treatment ended up (p=0. 009). However، active range of motions in wrist extension and elbow extension did not significantly changed (p=0. 227).ConclusionBased on the results، it can be implied that Constraint-induce movement therapy is an effective method for improvement of life quality and the upper extremity function. Three mechanisms are discussed: involvement of non used affected limbs، neural plasticity in CNS، and amelioration of mental and physical health of patients can be resulted in life quality and patients'' hand improvement.Keywords: Function, Quality of life, CIMT, Stroke -
زمینهمشکلات عملکردی اندام فوقانی از رایج ترین و ناتوان کننده ترین اختلالاتی است که به دنبال فلج مغزی به وجود می آیند. ابزارهای ارزیابی که بر پایه تکنیک های الکترو فیزیولوژی یا بیومکانیک هستند، به صورت Objective خصوصیات کلینیکی مختلف مرتبط با اسپاستی سیتی را اندازه گیری کرده و باید به عنوان مکمل ارزیابی های کلینیکی در نظر گرفته شوند. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر ارتز مچ دست بر نسبت Hmax/Mmax، اسپاستی سیتی، قدرت pinch،grip ودامنه حرکتی آرنج و مچ دست کودکان فلج مغزی اسپاستیک می باشد.روش کارروش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت Before-After می باشد. 24 کودک فلج مغزی اسپاستیک 7 تا 12 ساله از میان افراد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. بیماران از یک ارتز مچ دست (با زوایای 10 درجه اکستانسیون مچ دست، اکستانسیون کامل انگشتان و ابداکسیون و آپوزیشن شست) به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از دستگاه الکترومیوگراف برای ثبت H-reflex (توسط فیزیوتراپیست با تجربه که نسبت به نتایج کلینیکی ناآگاه بود)، دستگاه MIE برای ارزیابی قدرت pinch و grip، مقیاس اشورث اصلاح شده برای ازریابی اسپاستی سیتی مچ دست و آرنج و از گونیامتر برای ازریابی دامنه حرکتی مچ دست و آرنج استفاده شد.یافته هانتایج ارزیابی ها نشان دهنده کاهش (0.18) معنادار نسبت (P 0.002)Hmax/Mmax، کاهش معنادار اسپاستی سیتی مچ دست و آرنج (درصد فراوانی) (P 0.001) و افزایش (0.72) معنادار قدرت (pinch P 0.001) وgrip افزایش (1.36) (P 0.002) و دامنه حرکتی مچ دست افزایش (3.33) (P 0.003) بود اما تاثیر معناداری روی دامنه حرکتی آرنج افزایش (0.41) (P 0.328) نداشت.نتیجه گیریاطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از ارتز مچ دست به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب، می تواند روش موثری جهت کاهش اسپاستی سیتی مچ دست و آرنج، دامنه حرکتی مچ دست و افزایش قدرت pinch و grip کودکان فلج مغزی اسپاستیک باشد.
کلید واژگان: ارتز مچ دست, نسبت Hmax, Mmax, اسپاستی سیتی, قدرت pinch و grip, فلج مغزیBackgroundUpper limb dysfunction is a common and disabling consequence of cerebral palsy. Instrumental evaluations, based on electromyography or biomechanical techniques, may objectively quantify various clinical characteristics associated with spasticity and should be considered as an adjunct to clinical evaluation. The purpose of this study was to determine the effects of wrist orthosis on Hmax to Mmax ratio, spasticity, Grip and pinch strength and wrist and elbow range of motion of 7 to 12 years old spastic children.MethodsThe design of this study was clinical trial and before_after. Twenty four 7 to 12 spastic cerebral palsy children that have the inclusion criteria of study were selected from rehabilitation clinics of Tehran. The patients used a wrist orthosis (10 degree of wrist extension, full extension of fingers and abduction and opposition of thumb) for 2 mounts (2 hours during day and 4 to 6 hours at night). In this study the H-reflex was recorded using an electromyography, by an experienced physiotherapist who was blind to the clinical examination results. Spasticity of the upper limb was clinically assessed using the Modified Ashworth Scale. MIE used to evaluate Grip and Pinch strength and Goniometric measurements of elbow and wrist extension were obtained in degrees to calculate the passive range of motion.ResultsThe results of this study showed significant reduction in Hmax to Mmax ratio (P 0/002),wrist spasticity and elbow spasticity (P 0/001) and significant increase in Grip (P 0/002) and Pinch (P0/001) strength and wrist range of motion (P 0/003). The data did not show any significance in elbow range of motion (P 0/328).ConclusionOur findings suggested that 2 months using of wrist orthosis in children with spastic cerebral palsy can reduce Hmax to Mmax ratio and wrist spasticity and increase Grip and Pinch strength and wrist range of motion.Keywords: wrist orthosis, Hmax to Mmax ratio, Spasticity, Grip, Pinch strength, Cerebral palsy -
زمینهفلج مغزی یک اختلال رشدی عصبی است که به علت ضایعات غیرپیشرونده دائمی در یک یا چند ناحیه مغز نابالغ ایجاد می شود. ضایعات کورتکس حرکتی و راه های هرمی منجر به اسپاستی سیتی می شود. مهار اسپاستی سیتی برای افزایش تحرک اندام، جلوگیری از ضایعات پاسچرال، ایجاد استقلال در فعالیت های روزمره زندگی ضروری است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر اسپلینت استاتیک دور سال در سه بازه زمانی بر اسپاستی سیتی اندام فوقانی و دامنه حرکتی اکستانسیون پاسیو مچ دست و آرنج کودکان فلج مغزی می باشد.روش کارروش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت اندازه گیری تکراری می باشد. 10 کودک 6-4 ساله از میان کودکان فلج مغزی مراجعه کننده به کلینیک کاردرمانی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. کودکان از یک اسپلینت ثابت پشت دستی به مدت 3 ماه، 2 ساعت در روز و 4 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از مقیاس آشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیتی و از گونیامتر برای ارزیابی دامنه حرکتی غیرفعال استفاده شد.یافته هانتایج مطالعه حاضر نشان دهنده کاهش معنی دار اسپاستی سیتی اندام فوقانی کودکان مورد مطالعه سه ماه بعد از استفاده از اسپلینت با p=0.003، افزایش معنی دار دامنه حرکتی باز شدن غیرفعال مچ دست یک، دو و سه ماه بعد از استفاده از اسپلینت به ترتیب با p=0.007، p?0.0001 و p?0.0001 و افزایش معنی دار دامنه حرکتی باز شدن غیرفعال آرنج دو و سه ماه بعد از استفاده از اسپلینت به ترتیب با p=0.009 و p?0.0001 می باشد.نتیجه گیرینتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپلینت ثابت پشت دستی به مدت 3 ماه (2 ساعت در روز و 4 ساعت در شب) در کودکان فلج مغزی تاثیر معنی داری بر کاهش اسپاستی سیتی مچ دست و افزایش دامنه حرکتی باز شدن غیرفعال مچ دست و آرنج این کودکان داشته است.
کلید واژگان: اسپلینت, فلج مغزی, اسپاستی سیتیBackgroundCerebral Palsy (CP) is a neurodevelopmental disorder caused by non-progressive lesions in single or multiple locations in the immature brain. Lesions of motor cortex and pyramidal tracts can lead to spasticity. Inhibition of spasticity is necessary to increase extremity mobilization, prevent postural abnormalities and provide independence in daily living activities. The purpose of this study was to determine the effects of volar static splint spasticity and range of motion of upper extremity in children with Cerebral palsy in threeperiods of time.MethodsThe design of this study was experimental and repeated measurements. Ten children with Cerebral palsy aging 4-6 years old were non-randomly selected among children referred to occupational therapy Clinic of rehabilitation Faculty of Tehran University of Medical Sciences. Children used dorsal static splint for three months (2 hours at day and 4 hours at night). In this study, Modified Ashworth Scale was used to evaluate spasticity and a Goniometrewas used to measure passive range of motion.ResultsThe results of this study showed significant reduction in the upper limb spasticity after 2 months (p≤0.0001) and significant increase in wrist passive range of motion after one, two and three months (p=0.007, p≤0.0001 and p≤0.0001, respectively) and significant increase in elbow passive range of motion after two (p=0.009) and three (p≤0.0001) months.ConclusionThis study shows that use of dorsal static splint in children with Cerebral palsy for 3 months has significant effects on reduction of upper limb spasticity and increasing passive range ofmotion of the wrist and elbow joints. -
زمینه و هدفمشکلات عملکردی اندام فوقانی از رایج ترین و ناتوان کننده ترین اختلالاتی است که به دنبال فلج مغزی بوجود می آیند. هر نوع اختلال عملکردی در دست می تواند باعث بهم خوردن استقلال فرد شده و در نتیجه استقلال اجتماعی وی نیز تهدید می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اسپلینت کف دستی استاتیک بر عملکرد دست، اسپاستی سیته و دامنه ی حرکتی آرنج و مچ دست غالب کودکان دای پلژی اسپاستیک 8 تا 12 ساله می باشد.روش بررسیروش مطالعه در این پژوهش از نوع مداخله ای و به صورت قبل - بعد می باشد. 14 کودک فلج مغزی اسپاستیک 8 تا 12 ساله از میان افراد مراجعه کننده به مراکز توانبخشی شهر تهران که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب شدند. بیماران از یک اسپلینت استاتیک کف دستی (با زوایای 10 درجه اکستانسیون مچ دست، اکستانسیون کامل انگشتان و ابداکسیون و آپوزیشن شست) به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب استفاده کردند. در این مطالعه از تست جبسون تیلور برای ارزیابی عملکرد دست، مقیاس اشورث اصلاح شده برای ارزیابی اسپاستی سیته مچ دست و آرنج و گونیامتر برای ارزیابی دامنه ی حرکتی مچ دست و آرنج استفاده شد.یافته هانتایج ارزیابی ها نشاندهنده ی بهبود معنادار عملکرد دست (p≤0/001) کمینه معنادار اسپاستی سیته مچ دست (p≤0/001) و آرنج (p≤0/009) و افزایش معنادار دامنه ی حرکتی مچ دست(p≤0/001) بود اما تاثیر معناداری روی دامنه ی حرکتی آرنج(p≤0/336) نداشت.نتیجه گیریاطلاعات حاصل از تحقیق حاضر نشان می دهد که استفاده از اسپیلنت کف دستی استاتیک به مدت 2 ماه، 2 ساعت در روز و 4 تا 6 ساعت در شب، می تواند روش موثری جهت بهبود عملکرد دست، اسپاستی سیته مچ دست و آرنج و دامنه ی حرکتی مچ دست کودکان فلج مغزی اسپاستیک باشد.
کلید واژگان: اسپیلنت کف دستی استاتیک, اسپاستی سیته, عملکرد دست, فلج مغزیBackground And AimUpper limb dysfunction is a common and disabling consequence of cerebral palsy. Any functional disorder in the hand can cause a person's independence to be disrupted and therefore his or her social independence is threatened. The purpose of this study was to determine the effects of volar static splint on hand function, spasticity and wrist and elbow range of motion of 8 to 12 years old spastic children.Materials And MethodsThe design of this study was clinical trial and before_ after. Fourteen 8 to 12 spastic cerebral palsy children that have the inclusion criteria of study were selected from rehabilitation clinics of Tehran. The patient used a volar static splint (10 degree of wrist extension, full extension of fingers and abduction and opposition of thumb) for 2 mounts (2 hours during day and 4 to 6 hours at night). In this study Jebsen Taylor Hand Function Test was used to evaluate hand function. Modified Ashworth Scale was used to evaluate spasticity. A Goniometer was used to measure range of motion.ResultsThe results of this study showed significant improvement in hand function, significant reduction in wrist spasticity and elbow spasticity and significant increase in wrist range of motion The data did not show any significance in elbow range of motion.ConclusionOur findings suggested that 2 months using of volar static splint in children with spastic cerebral palsy can improve hand function, wrist and elbow spasticity and wrist range of motion. -
زمینه و هدفدر فلج مغزی که شایع ترین آسیب حرکتی دوران کودکی با شیوع 2 در 1000 تولد زنده می باشد، کنترل پوسچر و حرکت تحت تاثیر قرار می گیرد. در نوع همی پلژی آن تفاوت در تون پوسچرال دو سمت بدن وجود دارد که باعث جا به جایی وزن به سمت سالم می شود. در این کودکان اختلالات پوسچرال در قالب اختلالات ثبات پوسچر شامل حفظ پوسچر]جابجایی مرکز فشار (Center of Pressure) و سطح جابجایی (Area)[و کنترل پوسچر (متغیرهای سرعت) دیده می شود. روشی که به تازگی برای استفاده اجباری از اندام مبتلا بر اساس CIMT (Constraint-Induced Movement Therapy) بیان شده قرار دادن وج زیر اندام سالم است. در این مطالعه با استفاده از وج روی صفحه نیرو به بررسی ثبات پوسچر پرداخته شد.روش بررسیمطالعه به صورت کارآزمایی بالینی و روش نمونه گیری آن به شکل در دسترس بود.16 کودک همی پلژی در این برنامه شرکت کرده و در دو وضعیت روی صفحه نیرو قرار گرفتند. کودک روی سطح سخت در مرحله اول، بدون وج و در مرحله دوم با وج ̊5 زیر پای سالم می ایستاد تا اطلاعات مربوط به مرکز فشار توسط صفحه نیرو ثبت شود. زمان هر آزمایش نیز 20 ثانیه بوده و هر یک از این مراحل 3 بار تکرار می شد.یافته هاکاهش معنی داری در جابجایی طرفی و سطح جابجایی بدنبال استفاده از وج ایجاد شد ولی در مورد جابجایی قدامی خلفی و سرعت جابجایی تفاوت معنی داری ایجاد نشد. همچنین در مورد بررسی وضعیت تقارن، به کمک وج میانگین نیروهای مرکز فشار بر روی پای مبتلا به طور معنی داری افزایش یافت و تقارن در تحمل وزن بر روی دو پا ایجاد شد.نتیجه گیرینتایج حاکی از این بود که بدنبال استفاده از وج ̊5 می توان فاکتورهای کنترل پوسچر را بهبود بخشید و به تقارن در وزن انداختن بیماران همی پلژی رسید.
کلید واژگان: وج کفشی, کنترل پوسچر, همی پلژی, فلج مغزیBackground And AimCerebral palsy (CP) is the most common motor impairment in childhood and affects 2 in 1000 live births, in which postural and motor control involved. In hemiplegic type, two sides of the body have differences in postural tone that cause weight shift to the intact side. In these children postural disorders appear as postural stability disorder. The aim of this study is to assess the effect of lateral wedge insole on postural control in cerebral palsy children.Materials And MethodsSixteen hemiplegic children attended in this program and stood in two conditions on the force plate with and without lateral wedge on the hard plate. Center of pressure displacement measured for medio-lateral and antro-posterio directions. Every test took 20 seconds. It was repeated 3 times.ResultsRange of sideways decreased significantly with use of 5º wedge. Also a shoe wedge of 5º provided symmetrical weight distribution.ConclusionThe results represent that a 5º lateral wedge applied to the unaffected limb, can improve factors of postural control and gain the symmetry in hemiplegic children -
زمینه و هدف
اهمیت عملکرد اندام فوقانی برای انجام فعالیتهای روزمره زندگی حیاتی است و هرگونه اختلال عملکرد می تواند مشکلات عمده ای را برای بیماران فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک ایجاد نماید. از این رو اعمال پروتکل های بازتوانی که بتواند به بازگشت عملکرد دست کمک نماید، از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی بر عملکرد حرکتی اندام فوقانی کودکان فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک (7-3 سال) بود.
روش بررسی13 کودک فلج مغزی دایپلژی اسپاستیک 3 تا 7 ساله شامل 4 پسر و 9 دختر با میانگین سنی 92/4 در این مطالعه شرکت نمودند. تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی طی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه برای ایشان انجام شد. عملکرد حرکتی اندام فوقانی توسط آزمون Quest و شدت اسپاستی سیتی مچ توسط Modified Ashworth Scale(MAS) ارزیابی شد.
یافته هانتایج تحقیق حاضر نشان داد که بعد از اعمال تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی، عملکرد حرکتی اندام فوقانی به صورت معناداری (001/0P<) بهبود یافت. همچنین، درجه اسپاستی سیتی عضلات مچ کاهش معنی داری را نشان داد 022/0 P<.
نتیجه گیریبر اساس نتایج تحقیق حاضر می توان پیشنهاد نمود که تحریکات همزمان حس سطحی و عمقی می تواند موجب افزایش عملکرد حرکتی اندام فوقانی و کاهش اسپاستی سیتی اندام گردد. این امر به نو به خود، موجب کاهش ناتوانایی های بیمار می گردد. از این رو، بکارگیری پروتکل های جاری برای بیماران پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: حس سطحی, حس عمقی, تحریک همزمان, عملکرد حرکتی اندام فوقانی, فلج مغزیBackground And AimThe role of function of upper extremity in activity of daily living is critical and any impairment of function could cause major problems for diplegic spastic cerebral palsy (CP) patients. So, the application of rehabilitation protocols that could regain the hand function is very important.The purpose of this study was to explore the effects of simultaneous activation of exteroception and proprioception on function of upper extremity in children with diplegic spastic CP, 3-7 years old.
Materials And MethodsThirteen CP patients (3-7 years; mean: 4.92 years; 4 boys and 9 girls) were participated in this study. Simultaneous activation of exteroception and proprioception were done 3 times a week (for 8 weeks). Function of upper extremity was evaluated by Quest Test and the degree of spasticity in wrist was evaluated by Modified Ashworth Scale.
ResultsThe results of this study showed that after simultaneous activation of exteroception and proprioception, function of upper extremity was significantly improved (P<0.001). In addition, degree of spasticity in wrist muscles was significantly decreased (P<0.022).
ConclusionBased on results of current study, it might be suggested that simultaneous activation of exteroception and proprioception could improve the function of upper extremity and decrease of spasticity. This in respect could reduce the disabilities of patients. So, the application of current protocols for the patients is suggested.
-
زمینه و هدففلج مغزی یک اختلال غیر پیشرونده و از شایعترین مشکلات حرکتی در نوزادان می باشد. بسیاری از کودکان مبتلا به فلج مغزی از نوع همی پلژی هستند. یکی از مشکلات مهم این کودکان اختلال عملکرد اندام فوقانی یکطرفه می باشد که عدم استفاده از سمت مبتلا، باعث فراموشی و مشکلات بیشتر در این سمت می شود. در این مطالعه به بررسی تاثیر پذیری روش استفاده اجباری از سمت مبتلا (Constraint-Induced Therapy) و میزان ماندگاری این روش بر اسپاستی سیتی و عملکرد اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلژی 6 تا 12 ساله پرداخته شده است.روش بررسیدر این پژوهش شبه تجربی پیش آزمون - پس آزمون، 20 کودک فلج مغزی همی پلژی 6 تا 12 ساله (15 پسر و 5 دختر) با میانگین سنی 7/8 سال بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله بمدت 8 هفته انجام شد و بیماران 4 هفته مورد پیگیری قرار گرفتند. اسپاستی سیتی مچ دست و آرنج سمت مبتلا توسط آزمون Modified Ashworth Scale و عملکرد اندام فوقانی سمت مبتلا توسط آزمون Box & Block مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با آزمونهای t زوج و ویلکاکسون تحلیل شدند.یافته هااستفاده اجباری از اندام مبتلا باعث کاهش معناداری در میزان اسپاستی سیتی مچ (00/0p =) و آرنج (005/0p =) و افزایش معناداری در نمره عملکرد (00/0p =) دست مبتلا گردید که این میزان بهبودی به طور معناداری تا یک ماه پس از پایان مداخله نیز باقی ماند.
نتیحه گیری: استفاده اجباری از اندام فوقانی مبتلا با دو مکانیسم کاهش عدم استفاده از اندام مبتلا و همچنین پلاستی سیتی عصبی احتمالا می تواند باعث کاهش اسپاستی سیتی اندام مبتلا و به همراه آن افزایش عملکرد اندام گردد که این بهبودی ممکن است در اندام مبتلا ماندگار بماند.
کلید واژگان: فلج مغزی همی پلژی, استفاده اجباری, عملکرد اندام فوقانی, اسپاستی سیتیBackground And AimCerebral palsy is a non progressive disorder and the most common movement problem in children. Many children with cerebral palsy are of hemiplegic type. One of the important problems of this children is unilateral upper limb dysfunction, that not using the affected side causes forgetfulness and more problems on this side. In this study, effectiveness of Constraint-Induced Therapy(CIT) and the maintainance of this technique on spasticity and performance of upper extremity in hemiplegic cerebral palsy children 6 to 12 years old have been investigated.Materials and MethodsIn this pretest - posttest quasi experimental study, 20 cerebral palsy hemiplegic children 6 to 12 years old (15 boys and 5 girls) with 8.7 years mean age were selected. Interventions were performed about 8 weeks and patients were followed for 4 weeks. Spasticity on the affected side in wrist and elbow were tested by Modified Ashworth Scale and upper extremity function by the Box & Block test. The data were analyzed with the Wilcoxon and paired t- tests.ResultsConstraint-Induced Therapy in the affected limb decreases significantly the spasticity of wrist (p = 0.00) and elbow (p = 0.005) and significantly increases performance score (p = 0.00), and the recovery significantly maintained one month after the interventions.ConclusionConstraint-Induced Therapy of affected upper extremity could possibly decrease limb spasticity and increase function with two mechanisms: Fierstly, The reduction of not using the plegic side and secondly, neuroplasticity in CNS. This improvement may remain viable in the affected limb. -
مقدمه و هدفنظام طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت توسعه یافته و بازبینی شده (Gross Motor Function Classification System Expanded & Revised GMFCS E&R)، به طور گسترده ای برای طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت افراد فلج مغزی استفاده می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین پایایی توافق بین آزمونگران در استفاده از نسخه فارسی GMFCS E&R برای طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت افراد فلج مغزی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی - تحلیلی بوده که روی 202 فرد فلج مغزی انجام شده است. در ابتدا محقق اصلی، افراد فلج مغزی را طبقه بندی کرد و سپس نسخه فارسی GMFCS E&R برای بررسی تکرار پذیری در اختیار 5 آزمونگر به فاصله دست کم یک ساعت تا در نهایت یک هفته قرار گرفت تا افراد فلج مغزی را در سطوح مختلف GMFCS E&R طبقه بندی کنند؛ نتیجه بررسی هر آزمونگر و انطباقش با محقق اصلی بررسی گردید و در صورت انطباق کد -1- و در صورت عدم انطباق کد -0- تعلق گرفت و با استفاده از آزمون های غیر پارامتریک مک نمار و کوکران تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.نتایجآزمون کوکران، که برای بررسی تکرارپذیری نسخه فارسی GMFCS E&R در دفعات به کاررفته بود، نشان داد p-value محاسبه شده در سطح 05/0> P معنی دار نیست، که نشان دهنده عدم وجود تفاوت بین آزمونگران است و بنابراین تشخیص آنها پایایی لازم را دارد.نتیجه گیرینسخه فارسی GMFCS E&R از تکرارپذیری بالایی برخوردار است و متخصصان پزشکی و توانبخشی با استفاده از آن می توانند افراد فلج مغزی را طبقه بندی کنند.
کلید واژگان: فلج مغزی, عملکرد حرکتی درشت, پایاییBackground And ObjectiveThe Gross Motor Function Classification System Expanded and Revised (GMFCS E&R) has been widely utilized for objective classification of gross motor function of patients with cerebral palsy (CP). The aim of this study was to evaluate the inter rater reliability of Persian version of GMFCS E&R in patients with CP.Materials And MethodsThis was a descriptive analytic study, carried out in Tehran on 202 children with CP (95 girls, 107 boys), (SD =0.5). At first, patients with CP were classified by researcher, and then five occupational therapists were asked to classify patients with CP in different levels of GMFCS E&R, at least one hour, up to one week. The result of each tester was evaluated and adapted with researcher. Data analysis was performed using non-parametric McNemar and Cochran tests.ResultsThe Cochran test was used for determining inter rater reliability of Persian version GMFCS E&R and it showed p< 0.05 for the total score and showed no difference between testers, so there is high repeatability of GMFCS E&R.ConclusionThe Persian version of GMFCS E&R is a reliable classification system to classify patients with CP by medical and rehabilitation professionals. -
سابقه و هدف
ناتوانایی های جسمی از شایع ترین عوارض سکته مغزی در بزرگسالان است، عده زیادی از این افراد از مشکلات حرکتی اندام فوقانی رنج می برند. با توجه به این که برای داشتن برنامه درمانی مفید توانبخشی، دانستن عوامل مرتبط در ایجاد عملکرد ضروری است، این مطالعه به منظور بررسی ارتباط قدرت Pinch و Grip با زبردستی در افراد سکته مغزی انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 34 بیمار همی پلژی بزرگسال پس از تایید روش های ارزیابی توسط کمیته اخلاق دانشگاه انجام شد. پس از کسب رضایت و آشنایی فرد با نحوه انجام آزمون، قدرت Pinch و Grip توسط دینامومتر بر حسب کیلوگرم و میزان زبردستی توسط آزمون مینوسوتا بر حسب تعداد در ثانیه ارزیابی و ثبت گردید. سپس عوامل ذکر شده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هادامنه سنی افراد همی پلژی شرکت کننده در مطالعه 70-50 سال با میانگین 2/7±41/62 سال بود، میانگین مدت زمان گذشته از ضایعه 4/10±3/22 ماه و همه افراد شرکت کننده راست برتر بودند. ارتباط معنی داری بین میزان زبردستی با میزان قدرت Grip (صفر= p) و همچنین ارتباط معنی داری بین میزان زبردستی و قدرت Pinch (هشت هزارم=p) وجود داشت. در حالیکه ارتباط سن بیمار و مدت زمان گذشته از سکته با زبردستی معنی دار نبود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که در افراد همی پلژی بزرگسال قدرتPinch و قدرت Grip با زبردستی ارتباط تنگاتنگی دارد که با اختلال این دو عامل در جریان سکته مغزی، زبردستی نیز تحت تاثیر جدی قرار می گیرد.
کلید واژگان: قدرت Pinch, قدرت Grip, زبردستی, همی پلژی, بیماران همی پلژیBackground And ObjectivePhysical disabilities are the most common side effects of Cerebro Vascular Accident (CVA) in adults. Hemiplegics individuals experience a wide range of functional disabilities including upper limb disabilities. Therefore, rehabilitation treatments are quit important in this regard. The aim of this study was to assess the correlation between pinch and grip strengths with dexterity in adult hemiplegia.
MethodsThis cross-sectional study was carried out on 34 adult hemiplegic patients. All procedures were approved by ethical committee of Tehran University of Medical Sciences and written consents were also taken. Patients were familiarized with the procedure, pinch and grip strengths were measured by dynamometer according to the amount of kilograms and dexterity has evaluated by Minnesota manual dexterity test based on the number of seconds. Finally, the relationship of these factors was studied.
FindingsAge range of patients in this study was 50-70 years (mean= 62.4±7.2 years). The average elapsed time from stroke was 22.3±10.4 months and all of the patients were right dominancy. There was a significant relationship between dexterity with grip strength (p=0.000) and pinch strength (p=0.008) in patients. However, no significant relationship was observed between age of patient and the elapsed time from stroke.
ConclusionPinch and grip strengths have a significant relationship with dexterity in hemiplegic patients. Hence, any disturbance in dexterity could affect on the function and activity of daily living in this group of patients.
-
زمینه وهدف
در کودکان همی پلژی تفاوت در تون پوسچرال دو سمت بدن وجود دارد. بدیهی است که یک ایستادن غیر متقارن، همراه با تحمل وزنی که عمدتا روی سمت مبتلا است می تواند فرد همی پارتیک را در معرض ریسک افتادن قرار داده و ایجاد بی ثباتی کند. در افراد همی پلژی اساسی ترین تمرینهای درمانی به نظر می آید که یکپارچه کردن دو سمت بدن باشد. گر چه ایستادن ثابت یک وظیفه پوسچرال نسبتا ساده است اما بصورت نیمه خودکار توسط مراکز مغزی و نخاعی کنترل می شود؛ و ثابت شده که ایستادن ثابت هم نیازمند منابع شناختی است. بنابراین، کنترل پوسچرال به تعامل سیستم اسکلتی - عضلانی با سیستم عصبی نیاز دارد.
روش بررسیدراین کارآزمایی بالینی(قبل و بعد) 20 کودک همی پلژی اسپاستیک 5 تا 12 ساله در حالتهای با استفاده از کفی گوه ای خارجی و بدون استفاده از کفی گوه ای خارجی و در هر یک از این دو حالت با انجام وظیفه شناختی و بدون انجام آن در مرکز صفحه نیرو در وضعیت ایستاده با بیشترین ثبات قرار میگرفتند. از تست حافظه کوتاه مدت عددی بعنوان تکلیف شناختی استفاده شد. میانگین دامنه نوسانهای قدامی-خلفی و داخلی-خارجی و میانگین سرعت نوسانات و ناحیه آن بعنوان متغیر وابسته کنترل پوسچرال و تعداد اشتباهات در بیاد آوری زنجیره اعداد تصادفی بعنوان متغیر وابسته وظیفه شناختی ثبت می شد.
یافته هااثر تجویز کفی بر دامنه جابجایی طرفی) 015/0 (P=و بر سرعت) 005/0 (P=و سطح جابجایی) 007/0 (P= معنی دار بود. اثر اعمال وظیفه شناختی بر روی متغیر های دامنه جابجایی قدامی-خلفی) 014/0 (P=و طرفی) 014/0 (P=و بر سرعت) 002/0 (P=و سطح جابجایی) 002/0 (P=معنی دار بود. اما کفی گوه ای توانسته بود از تاثیر آن بکاهد.
نتیجه گیریتجویز کفی گوه ای 5 درجه در پای سالم می تواند فاکتورهای کنترل پوسچرال را به خوبی تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین می تواند به منظور بهبود پوسچر در کودکان همی پلژی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: وظیفه دوگانه, کنترل پوسچر, فلج مغزی همی پلژی, تعادل, کفی گوه ایBackground And Aimin hemiplegic children Postural tone of the two sides of body is different. Once, asymmetric stance is a typical state in individual's with unilateral pain and/or paresis and standing is with weight bearing on the stronger side. Obviously, an asymmetric stance with majority of weight bearing on the affected side can counter faces individual with the falling risk and causes instability. It seems coordinating of the two sides of body is the most vitally important therapeutic exercises in hemiplegic patients. Although stable stance is a simple postural task but it's controlled semi-automatically by cortical and spinal centers. It is established that stable standing, also demands cognition resources. So, postural control demands the interaction between musculoskeletal and nervous systems.
Material And MethodIn this clinical trial (before-after) 17 children 5-12 years old with spastic hemiplegia were participated. The subjects stayed in the center of force plate with the most stable standing position while using /not-using lateral wedge and in each state with/without doing cognition task. Short- memory test of digit span used as dual task condition. The mean range of fore-after and mediolateral sway and velocity and area as postural control independent variables and error measures in recalling of randomized digit chain as cognition task independent variables were registered.
ResultsThe wedge affected Rsw (P=0.015), Area (P=0.007) and Vm (P=0.005) significantly. Dual task also had significant effect on Rfa (P=0.014), Rsw (P=0.014), Area (P=0.002) and Vm (P=0.002). But the wedge declines its effect properly.
Conclusion: The results represent that a 5º lateral wedge applied to the unaffected limb, can improve factors of postural control even in Dual tasking; thus The wedge can be used with a good effect on the posture of hemiplegic children.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.